تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,226 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,889 |
بررسی آرایههای بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 10، شماره 39، فروردین 1398، صفحه 103-127 اصل مقاله (753.71 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرایههای ادبی یکی از شاخههای ادبیّات و زیورهای آرایندۀ کلام هستند که کلام عادی را به زبان هنری نزدیکتر ساخته و تأثیر آن بر مخاطب را چند برابر مینماید. این دانش ظرافتهای لفظی و معنوی سخن میپردازد و هنر سخنوری شاعر یا نویسنده را بهتر نشان میدهد. یکی از این شاعران توانمند سنایی غزنوی است. از آنجایی که غزل بهترین عرصه برای هنرنمایی شاعر است، پژوهش حاضر بر آن است به بررسی آرایههای ادبی در مطلع غزلیّات سنایی، ضمن ارزیابی بسامد هر آرایه بپردازد.این پژوهش که به شیوۀ کتابخانهای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده، این نتیجه را در برداشته که صنایع و آرایههای ادبی در مطلع غزلیّات سنایی فراوان و به شیوهای هنرمندانه به کار رفته است که از آن میان سنایی به آرایههای لفظی بیش از آرایههای معنوی علاقه نشان داده است. همچنین از بین صنایع لفظی، واجآرایی بیشترین کاربرد را داشته و از میان صناعات بدیعی معنوی نیز مراعاتالنظیر و تضاد از بیشترین اهمّیّت برخوردارند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آرایههای ادبی؛ صنایع لفظی؛ آرایههای معنوی؛ مطلع غزلیّات؛ سنایی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی آرایههای بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی عذرا نصیریافراپلی* دکتر نیرهالسادات همزهعراقی** چکیده آرایههای ادبی یکی از شاخههای ادبیّات و زیورهای آرایندۀ کلام هستند که کلام عادی را به زبان هنری نزدیکتر ساخته و تأثیر آن بر مخاطب را چند برابر مینماید. این دانش ظرافتهای لفظی و معنوی سخن میپردازد و هنر سخنوری شاعر یا نویسنده را بهتر نشان میدهد. یکی از این شاعران توانمند سنایی غزنوی است. از آنجایی که غزل بهترین عرصه برای هنرنمایی شاعر است، پژوهش حاضر بر آن است به بررسی آرایههای ادبی در مطلع غزلیّات سنایی، ضمن ارزیابی بسامد هر آرایه بپردازد.این پژوهش که به شیوۀ کتابخانهای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده، این نتیجه را در برداشته که صنایع و آرایههای ادبی در مطلع غزلیّات سنایی فراوان و به شیوهای هنرمندانه به کار رفته است که از آن میان سنایی به آرایههای لفظی بیش از آرایههای معنوی علاقه نشان داده است. همچنین از بین صنایع لفظی، واجآرایی بیشترین کاربرد را داشته و از میان صناعات بدیعی معنوی نیز مراعاتالنظیر و تضاد از بیشترین اهمّیّت برخوردارند. واژههای کلیدی آرایههای ادبی، صنایع لفظی، آرایههای معنوی، مطلع غزلیّات، سنایی.
1ـ مقدمهآرایههای بدیعی یکی از عناصر سازنده متن ادبی به ویژه شعر میباشد و همواره در ادب فارسی مورد توجه بودهاند. از این رو سخنوران پارسی از دیرباز شعر و کلام خود را به زیور صنایع بدیعی آراستهاند تا سخن خود را موافق طبع مخاطبان بگویند. همچنین تحقیق در کاربرد این صنایع در دواوین شعرای پارسیگو در یافتن تأثیر سبک در اشعارشان اهمیّت بسزایی دارد. از همین رو ادیبان و سخنسرایان از دیرباز تاکنون کوشیدهاند تا سخن خود را موافق طبع مخاطبان بگویند. آنها از آرایههای بدیعی کمک گرفتهاند؛ بنا بر این بررسی و تحلیل این صنایع در شعر شاعران بزرگ پارسی اهمّیّت بسیار دارد. استفاده از صنایع بدیعی همواره تحت تأثیر سبک دورهای که در آن میزیستهاند بوده است. به همین دلیل در این پژوهش کوشش بر این بوده است که دیوان اشعار مسعود سعد سلمان که از برجستهترین شاعران اواخر سبک خراسانی است، از منظر صنایع لفظی بدیع مورد بررسی و تعمّق قرار گیرد تا به این ترتیب نقش موثّر صنایع لفظی بدیع در آرایش و مستحسنشدن شعر مسعود سعد و نفوذ بر مخاطب آشکار گردد و تأثیر سبک عمومی در میزان استفاده از صنایع مختلف لفظی مشخّص شود. غزل، چکیده و خلاصه اندیشه و احساس شاعر است. شعر فارسی عمدتاً با غزلهای ناب و زیبای آن شناخته می شود و شا عران بلند پایه با غزلیّات نابشان شناخته می شوند. یکی از این شاعران سنایی غزنوی است. او با استفاده از آرایهها و صنایع ادبی، به خلق مضامین تازه و ابداع ترکیبات بدیع دست یافته است، هدف از این پژوهش بررسی آرایهها و صنایع ادبی در مطلع غزلیّات سنایی و پاسخ به پرسشهای زیر است: ـ آرایههای لفظی به کار رفته در مطلع غزلهای سنایی کدامند؟ ـ کدام یک از آرایههای معنوی در مطلع غزلهای سنایی بیشتر به کار رفته است؟ ـ بسامد کدام آرایه بیشتر است؟ 2ـ پیشینۀ تحقیقدر زمینۀ آرایهها و صنایع ادبی تحقیقات گوناگونی انجام شده و تعداد آن بسیار است؛ همچون: «آرایههای ادبی در گاتها»، به قلم کتایون نمیرانیان در مجلۀ آموزش مهارتهای زبان دانشگاه شیراز؛ «آرایههای بدیعی در صحیفه سجادیه» نوشتۀ صدیقه مظفری و سید محمدرضا ابن الرسول در فصلنامۀ کاوشنامه؛ «پژوهشی در کاربرد آرایههای ادبی در طنز معاصر فارسی و مقایسۀ اجمالی آنها در طنز انگلیسی» به قلم محمد غضنفری در مجلّۀ جستارهای ادبی؛ «زیباییشناسی صور خیال و آرایههای ادبی در ترجمه نهج البلاغه (مطالعۀ موردی ترجمه سیّد جعفر شهیدی)» نوشتۀ مسعود باوان پوری و همکاران در پژوهشنامه نقد ادب عربی؛ «بررسی سبکشناسانة حماسههای دینی در ادب پارسی» نوشتۀ محبوبه شمشیرگرها در دو فصلنامۀ مطالعات ترجمه قرآن و حدیث؛ اما نگارندگان در این زمینۀ آرایههای ادبی در غزلیّات سنایی با پژوهشی مواجه نشدند. 3ـ تعریف بدیعبدیع در لغت، به معنی «نو پدید آمده» و «نو پدید آورنده» و در اصطلاح ادبی، فنّی است که در آن از صنعتهای کلام و زیباییهای الفاظ نظم و نثر بحث میشود و آن را پس از معانی و بیان، سومین فنّ از فنون بلاغت دانستهاند (دانشنامه زبان و ادب فارسی، 1384: ج1/740). سکاکى عمدۀ علم بلاغت را طبقهبندی و ابواب آن را مرتب نمود. «وضع اصطلاح معانی و بیان و تقسیم علم بلاغت به این دو فن، از ابتکارات سکّاکی است.» (مهدوی دامغانی، 1393: مدخل بلاغت) که از سوی دانشمندان علم بلاغت پذیرفته شد. این دو فن عبارتند از: ـ علم معانى: در ساختار و ترتیب کلام و در آن از ترکیبات جمله و نقش کلمات در جملهها بحث نمود. ـ علم بیان: در این فن تشبیه و مجاز را با همه انواع آن مثل مجاز لغوى و مجاز عقلى و کنایه بررسى کرده است. ـ نوع سوم: او این نوع را بدیع ننامید، بلکه این نوع را محسّنات نام نهاد و آن را به دو بخش معنوی و لفظى تقسیم کرد: در بخش اول مباحث مطابقه، مقابله، مشاکله، مراعات نظیر، مزاوجه، لفّ و نشر، جمع، تفریق، تقسیم، جمع و تفریق، جمع و تقسیم، جمع و تفریق و تقسیم، ایهام، تأکید، مدح شبیه به ذم، توجیه، سوق المعلوم مساق غیره، اعتراض، التفات و تقلیل اللّفظ و لاتقلیله وارد شد و در بخش دوم عنوانهای تجنیس، اشتقاق، ردّ العجز الى الصدر، قلب، اسجاع (سجع) و ترصیع جای گرفت (عتیق، ۱۹۷۴م: 200-204). او این تقسیمبندی را در بخش سوم کتاب مشهور خود مفتاح العلوم انجام داده است. بدیع از اقسام علوم ادبی و جزء علوم یا فنون بلاغت است که با توجّه به سیر تاریخی دو معنی عام و خاص یافته است: کاربرد قدیمی و عام اصطلاح بدیع قبل از تفکیک مباحث علوم بلاغی و مربوط به دورة درهم آمیختگی سه دانش معانی، بیان و بدیع؛ چرا که بعدها بخشی از آن که به کار بیان یک مطلب به شیوههای خیالانگیز گوناگون میرفت یعنی تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه ... از بدیع جدا شد و در علمی به نام بیان جای گرفت و بخشی دیگر که در سخن گفتن به مقتضای حال برای دخالت در نفوس و عقول از آنها استفاده میشد، در علمی به نام معانی مورد بررسی قرار گرفت و نام بدیع منحصر شد به بقیة فوت و فنهای شاعری (وحیدیان کامیار، 1379: 13). ابن معتز نخستین کسی است که با تألیف «البدیع» به سال 274 ه. ق اصطلاح بدیع را در مفهوم کلّی آن یعنی بلاغت و محسنّات کلام به کار گرفت و ضمن آن هفده مورد بدیعی را که غایت آن، تحصیل توان است بر تحسین سخن یا به کار بردن محسّنات، و نتیجة آن، آراستن سخن است به چنین تحسین و آرایش و سود آن، افزودن نشاط شنونده است و پذیرفتن خرد؛ و مبادی آن، گشت و تأمّل است در خطابهها و نامهها و رسالهها و شعرهایی که صنایع بدیع در آنها بهکار رفته است و این آرایش بدیعی بیرعایت مطابقت کلام با مقتضای حال (علم معانی) و بیرعایت رسایی سخن و وضوح دلالت (علم بیان) ارزشی نخواهد داشت (حکیمی، 1358: 94). باید گفت هر شاعر از به کار بردن آرایههای بدیعی، اهداف و اغراض هنری زیر را دنبال میکند: 1ـ آهنگین ساختن کلام 2ـ ایجاد تداعی معانی 3ـ غرابت بخشیدن به کلام و حیرت آفرینی 4ـ خوش آیند جلوه دادن و مؤثر ساختن کلام 5ـ تبدیل کلام عادی به زبان ادبی (ایرانزاده، 1377: 107-108). 4ـ پیشینۀ طبقهبندی صنایعسابقۀ تفکیک علوم سهگانۀ بلاغی به قرن پنجم میرسد که عبدالقاهر جرجانی در کتاب اسرارالبلاغه و دلائلالاعجاز، مباحث علم بیان و معانی را به طور مستقل بررسی کرده است. نخستین بار مباحث علم بدیع در کتاب مفتاح العلوم سکاکی از مباحث معانی و بیان جدا شده و صنایع بدیعی به دو دستۀ لفظی و معنوی تقسیم شدهاند. این شیوه در کتب بعدی یعنی المصباح ابن مالک و تلخیص و ایضاح خطیب قزوینی ادامه مییابد و سرانجام در کتب مختصر و مطوّل تفتازانی به کمال میرسد. از این رو میتوان قرن هفتم و هشتم را قرون تفکیک علوم بلاغی و طبقهبندی صنایع بدیعی در زبان عربی دانست. مراحل تألیف کتب بلاغی فارسی از این منظر عبارتند از: ١ـ مرحلۀ اول که از زمان تألیف ترجمان البلاغۀ رادویانی در قرن پنجم آغاز میشود و تا زمان تألیف کتاب «بدایع الصنایع» ادامه مییابد؛ مرحلۀ درهم آمیختگی مباحث بلاغی و بیتوجّهی به طبقهبندی صنایع بدیعی است. امّهات کتب بلاغی فارسی دراین دوره تألیف شدهاند. ٢ـ مرحلۀ دوم که از زمان تألیف کتاب بدایع الصنایع در سـال ٨٩٨ه .ق آغاز میشود و تا عصر قاجار و زمان تألیف کتاب مدارج البلاغۀ رضاقلیخان هدایت ادامه مییابد؛ مرحله نفوذ و تأثیر بیچون و چرای کتب عربی، به ویژه مفتاح العلوم سکاکی و تلخیص و ایضاح خطیب و مختصر و مطوّل تفتازانی در کتب بلاغی فارسی است. ٣ـ مرحلۀ سوم از زمان تألیف «مدارج البلاغه» آغاز میشود و تا عصر حاضر ادامه مییابد. این مرحله خود ـ با پایبندی به تقسیمبندی صنایع به دو بخش لفظی و معنوی ـ به دو دوره تقسیم میشود. دسته اول: کتبی که به تنظیم الفبایی پرداختند، عبارتند از : مدارج البلاغه اثر رضا قلی خان هدایت و ابدع البدایع اثر حاج محمد حسین شمس العلمای گرکانی. دستۀ دوم: کتبی کـه با توجه به بسامد اسـتعمال صنایع در نظم و نثر، مشابهتهای صنایع از جهت لفظی و معنایی و سرانجام تفکیک صنایعی که در حیطۀ دانشهای دیگری چون معانی و بیان و عروض و نقد شعر و... مطرح میشوند، به دسته بندی صنایع پرداختند. کتبی چون نقدالشعر از نعمت الله ذکائی بیضائی و نگاهی تازه به بدیع از سیروس شمیسا از این دستهاند. ٤ـ مرحلۀ چهارم، مرحلهای است که کتب بدیعی با توجه به دشواری تعریف صنایع لفظی و معنوی و همچنین توجه به جنبۀ زیباییشناسانه صنایع، تقسیمبندی شده باشند. کتبی چون هنر سخنآرایی فن بدیع از سید محمد راستگو و کتـاب بدیع از دیدگاه زیباییشناسی از تقی وحیدیان کامیار از این دستهاند (کاردگر، 1386: 147-151). 5ـ بحث و تحلیلدر این پژوهش آرایههای بدیعی به کار رفته در مطلع غزلهای سنایی بررسی میشود. 5ـ1ـ آرایههای لفظی 5ـ1ـ1ـ جناس جناس از جمله فنون مهم ادبی است که اغلب در صدر آرایههای لفظی و گاه در صدر کتب بدیعی قرار دارد. در باب اهمّیّت آن، همین بس که برخی آن را در پیوندی درونی با ایهام و استخدام دانستهاند (ر.ک. تجلیل، 1370: 67). جناس کارکردهای مختلفی دارد و میتواند ابزار ایجاد فنون دیگری نیز باشد. «اساس اسلوب حکیم بر جناس تام است» (شمیسا، 1386: 142). به نظر میرجلالالدین کزّازی جناس از آرایههایی است که در سخن آراسته و هنرورانه، به ویژه در ادواری از ادب کلاسیک، کاربردی گسترده یافته است. این آرایه با خنیای آوایی سخن را سودمند و کارساز میسازد. همگونی جناس در این است که بتوان میان دو واژه به گونهای ویژه از لحاظ ظاهر و ساختار آوایی همانندی و پیوندی نزدیک یافت. دو واژة همگون را دو پایة جناس مینامیم. تجانس در واجهای جناس پایة نامگذاری آن است. به دیگر سخن، هرگاه واجهای واژگان چنان به هم نزدیک باشند که همجنس به نظر برسند، آن را جناس میگوییم. اساس جناس همگونی و هماهنگی هرچه بیشتر واجها و ناهمگونی معنای واژههاست (کزّازی، 1373: 48) که اقسام مختلفی دارند و سنایی در دیوان خود انواع آن را بهکار برده است. توجّه بسیار سنایی به انواع جناس و استفاده بجا و هنری از آن، روح تازهای به کلام وی بخشیده است. او 403 بار این آرایه را به کار برده است. انواع جناس در مطلع غزلیّات سنایی عبارتند از: ـ جناس تام: آن است که «شاعر دو کلمۀ متّفق اللّفظ مختلف المعنی به کار دارد.» (رازی، 1360: 338). این نوع جناس با 9 نمونه از انواع کم کاربرد جناس در غزلیّات سنایی است. همچون زاد در نمونه زیر:
(330) [1] ـ جناس زائد: آن است که یکی از دو کلمۀ متجانس حرفی بیش از دیگری داشته باشد. جلالالدین کزّازی این نوع جناس را به سه دسته تقسیم نموده است. «جناس زائد، نیز به جناس تام میماند، جز آنکه یکی از دو پایه، حرفی افزون دارد از پایۀ دیگری، بسته به اینکه این افزونه در آغاز یا میانه یا پایان واژه آورده شده باشد، سه گونه جناس داریم، اگر افزونه در آغاز یکی از دو پایه باشد، این جناس مزید است؛ اگر افزونه در میانه یکی از دو پایه باشد، این جناس زائد است؛ ولی اگر این افزونه، در پایان یکی از دو پایه باشد، این جناس مذیل است.» (کزّازی، 1373: 2). این جناس سبب زیبایی صورت شعر میشود و موسیقی دلنشینی به شعر میبخشد و لذّت بیشتری برای خواننده ایجاد میکند. بسامد این سه جناس 127 مورد است. مثال برای جناس مزید:
(395) در و اندر (200)؛ زین و گزین (324)، مثال برای جناس زائد:
(406) جان و جهان (46)، برد و بد و بود و بد (127). مثال برای جناس مذیّل:
(226) همچنین مست و مستی (181). ـ جناس مضارع و لاحق: اگر دو پایۀ جناس در حرف اول یا وسط اختلاف داشته باشند و آن حروف قریبالمخرج باشند، جناس مضارع و در غیر اینصورت جناس لاحق است (همایی، 1367: 56). نمونه جناس لاحق: دام و جام (200)؛ بستم و دستم (214)، چین و دین (156). نمونه جناس مضارع: ما و با (24)؛ پند و بند (318). جناس مضارع (135 بار) و لاحق (16 بار) از عوامل مؤثر در موسیقی شعر سنایی محسوب میشود؛ زیرا با ایجاد موازنه بین دو پایۀ جناس زیبایی بیشتری به شعر او میبخشد. ـ جناس مطرّف: که دو کلمة متجانس فقط در حرکت حروف (هیأت و شکل، مصوت کوتاه) متفاوت است و ضرورت است که دو واژه در تعداد نقطه، برابر باشد (تفتازانی، 1407: 351). مانند کام و کار (64)؛ جان و جام (200)؛ ربّی و ربّک (403). این جناس نسبت به دیگر جناسها از موسیقایی کمتری برخوردار است و با 16 نمونه از جناسهای کم کاربرد غزلیّات سنایی به شمار میآید. ـ جناس اشتقاق: آوردن واژههایی است در سخن که حروف آنها متجانس و از یک ریشه مشتق شده باشند.» (وحیدیان کامیار، 1383: 30). این نوع جناس مخاطب را در یافتن دو پایۀ جناس به اندیشه و تکاپو وا میدارد و لذّت بیشتری در او ایجاد میکند. در مطلع غزلیّات سنایی 67 مورد جناس اشتقاق یافت شد، همچون: میکنی و مکن (315)؛ عشق و عاشقی (130)؛ دل و دلبر (211)؛ عشق و عاشقان و عاشقی (233). ـ جناس شبه اشتقاق: جناس شبه اشتقاق آن است که همه یا اکثر حروف یک واژه در واژة دیگر یافت شود؛ اما هر دو به یک ریشه باز نگردند. این جناس را «مقارب» نیز نامیدهاند (تجلیل، 1367: 37). مانند طرّه و طرّار (156)؛ حالت و حلال (119)؛ فتنه و فتوی (71) که بسامد آن 8 مورد است. ـ جناس خط: جناس مصحف (جناس خطّی، جناس خط، جناس نقطه، صنعت مضارعه و مشاکله) جناس دو کلمه است که در شکل حروف متّفق است و در نقطه، متفاوت (گرکانی، ١٣٧٧: 213). زاد و راد (330)؛ سراب و شراب (155)؛ بار و یار (134) نمونههایی از این جناسند که 12 مورد آن دیده شده است. ـ جناس محرف: تَرک و تُرک (305)؛ مِهر و مُهر (352)؛ گرد و گَرد (99). این جناس با 4 مورد کاربرد بسیار کم استفاده شده است. ـ جناس مقلوب: جناس مقلوب که آن را با نامهای «باشگونه» (واژگونه)، «عکس»، و «تصریف» نیز نامیدهاند (مدنی، 1304: 55) آن است که دو واژة همانند از نظر حروف و تعداد آنها یکسان باشند؛ اما از لحاظ ترتیب حروف برعکس و مخالف باشند، و خود بر دو نوع است: جناس قلب کل و جناس قلب بعض (تفتازانی، 1407: 204). مانند آمد و آدم که (قلب بعض) است. این آرایه تنها یک بار دیده شده است. ـ جناس مرکب: «جناس مرکب از خلاقانهترین انواع جناس است؛ زیرا در آن تنها حضور ذهن و تسلّط شاعر بر دایره مفردات زبان کافی نیست، بلکه ذهن خلاق شاعر با کنار هم قرار دادن مفردات زبان گروههایی از واژههاو تکواژها را میسازد که با هم جناس تام و یا غیرتام دارند. تعداد جناسهای مرکب در کل غزل سبک عراقی نسبت به دیگر انواع جناس چندان زیاد نیست» (تاجبخش و سعیدینیا، 1392: 102). در این تحقیق نیز تنها 2 مورد جناس مرکب دیده شد: مرجان و مر جان (132)؛ یاسمینبر و یاسمین بر (153). ـ جناس مزدوج: سنایی این جناس را به تعداد انگشتشمار یعنی 6 بار به کار برده است و چونی و چرایی (369)؛ زیر و زبر (315)؛ رنجی و عنایی (368) نمونههای آن به شمار میرود. به عقیدۀ عبدالقاهر جرجانی آنچه بر زیبایی جناس میافزاید با کمک معانی فراهم میشود و لفظ به تنهایی در زیبایی جناس نقش تعیینکننده ندارد و مستحق آن نیست. بدین جهت است که زیادهروی و میل شدید در آوردن جناس ناپسند است، چرا که معانی همیشه به سویی که جناس آن را میکشاند نمیروند، و الفاظ خدمتگزاران معانیاند و فرمانبردار حکم آنها میباشند و این معانیاند که زمام الفاظ را به کف گرفته و سزاوار فرمانروایی بر الفاظند. پس کسی که لفظ را بر معنی چیره سازد، مانند کسی است که اشیاء را از جهت طبیعی خود منحرف کرده و این چیزی است که همیشه مورد نکوهش است (جرجانی، 1361: 8). جدول (1) انواع جناس در مطلع غزلیّات سنایی
نمودار (1) انواع جناس در مطلع غزلیّات سنایی
5ـ1ـ2ـ تکرار روش در بدیع لفظی است که بر موسیقی کلام میافزاید و به دو شیوه در مطلع غزلیّات سنایی بهکار رفتهاست: واجآرایی و تکرار واژه. 1ـ واجآرایی: یعنی تکرار یک صامت یا مصوت در چندین کلمۀ جمله (شمیسا، 1383: 79). و از اصلیترین و پر بسامدترین آرایههای لفظی به کار رفته در مطلع غزلهای سنایی است. شاعر به این صنعت ادبی علاقة خاصی نشان داده و موجب شده تا تأثیر و زیبایی این صنعت ادبی چند برابر شود. این آرایه تنها در مطلع غزلهای سنایی 1238 بار تکرار شده است. واج آرایی مصوت بلند «آ» در بیت زیر:
(28) 2ـ تکرار واژه
(37) که کلمات هم، دل و جان تکرار شده است. همچنین است دو کلمۀ زهی بنامیزد (103) و نیز تکرار واژۀ با (97) که 333 مورد در مطلع غزلها دیده شده است. جدول (2) انواع آرایههای لفظی در مطلع غزلیّات سنایی
نمودار (2) انواع آرایههای لفظی در مطلع غزلیّات سنایی
2ـ آرایههای معنویدر این سطح کلمات به لحاظ موسیقی معنوی، یعنی تناسب و ارتباطات معنایی گوناگون، مورد بررسی قرار میگیرند؛ و به طور کلّی زبان ادبی اثر و انحرافهای هنری و خلاقیّت ادبی در زبان، مورد توجّه قرار میگیرد. «آرایۀ درونی یا صناعت معنوی آرایهای است که، از معنا در واژه برآید و بر آن استوار شده باشد؛ به گونهای که اگر ریخت واژه دیگرگون شود و معنا بر جای بماند، آرایه از میان نرود. (کزّازی، 1373: 96). آرایههای دیده شده در مطلع غزلهای سنایی به شرح زیر است: 2ـ5ـ تضاد (مطابقه) آوردن کلمات ضدّ هم را گویند و «در لغت به معنی دو چیز را در مقابل یکدیگر انداختن و در اصطلاح آن است که کلمات ضد یکدیگر بیاورند.» (همایی، 1367: 273) که از آرایههای پر بسامد در دیوان مکین دهلوی است، تا آنجا که در مطلع غزلیّات با 92 مورد تضاد روبرو هستیم. مانند نمونههای زیر:
(127) کفر و دین (168)؛ تلخ و شیرین (336)؛ آشنا و بیگانه (361)؛ وفا و جفا (38). یکی از نکات مهم در شعر سنایی، استفادة گستردة وی از واژگانی است که باهم در تقابل و تضادند که سنایی به شکلی گسترده از آنها بهره برده است او این صنعت را در جهـت زیباییشناسی سخن خود به کار برده و تأثیری شگرف بر مخاطب نهاده است. 5ـ2ـ6ـ مراعاتالنظیر رادویانی در تعریف مراعات النظیر میگوید: «چون گوینده جمع کند سخن اندر میان چیزهایی که نظایر یکدیگر باشند به معنی، چون ماه و آفتاب، و دریا و کشتی، و آنچه بدین ماند، آن سخن را مراعاتالنظیر خوانند.» (1362: 75). تناسب میان اجزای کلام از شروط مهم در یک اثر ادبی است. شاعر با تصویر آفرینی بین این تناسبات بر زیبایی و غنای اشعار میافزاید. سنایی به این مسأله کاملاً واقف است. او با تخیّل شاعرانۀ خود واژگانی را برگزید که تصویرآفرین و انگیزاننده هستند. مراعاتالنظیر با 122 مورد از آرایههای پرکاربرد در مطلع غزلهای سنایی است و تناسب زیبایی میان اجزای کلام ایجاد نموده است. همچون اسب، زین ، راه (132) سر، دل، زلف (354) ساقی، می، جام (393) لاله، کلاله، برگ، گل (357). 5ـ2ـ7ـ تلمیح تلمیح از ریشة لمح به معنای «جستن برق» و لمحه بـه معنـای «یـک نظـر» است. غالباً با اشاره به تعبیر «از گوشة چشم نگریـستن» معنـای قاموسی واژه را بـه مفهوم اصطلاحیاش پیوند میدهند. شمس قـیس دقیقـاً از همـین رهگـذر تلمـیح را دلالت الفاظ اندک بر معانی بسیار تعریف میکند. (رازی، 1360: 377). در مطلع غزلهای سنایی 18 تلمیح به کار رفته است. وی از انواع تلمیحات تاریخی، اسطورهای، دینی، داستانی و ... برای زیباسازی اشعارش سود جسته است که غلبه با تلمیحات دینی است. نمونههایی از تلمیح:
(371)
(9)
(81) چون تلمیح هر نوع اشارۀ مذهبی، اساطیری، تاریخی و... را در بر میگیرد؛ بنا بر این خواننده برای فهم و درک کامل شعر و یا بیتی که در آن تلمیح به کار رفته است، باید آگاهی کاملی از کّل داستان، واقعه و یا مَثل، داشته باشد. 5ـ2ـ8ـ پارادوکس «متناقضنما» یا پارادوکس (Paradox) برگرفته از Paradoxum در لاتین از واژة یونانی Paradoxon مرکب از Para به معنی مقابل یا «متناقض» و doxa به معنی عقیده و نظر است (چناری، 1374: 68). این آرایه برخلاف تضاد که بسیار دیده شده، تنها 6 بار در مطلع غزلها به کار رفته است. در نمونه زیر مفهوم پارادوکس در دو مصراع نهفته است. موی سپید داشتن به دلیل زلفهای سیاه یار و زندگی تلخ داشتن از لب شیرین یار.
(336)
(260) و نیز در بیت دوم در خاک تیره روشنایی یافتن، نوعی پارادوکس است. این صنعت بدون شک از عوامل بلاغتافزایی است که مایة سخن را بالا میبرد و گیرایی آن را افزون میکند. 5ـ2ـ9ـ استخدام «یکی از واژگان دو معنا دارد، به این صورت که معنی آن واژ» در جمله اول با معنی آن در جمله دیگر متفاوت است (وحیدیان کامیار، 1383: 139). در لغت به معنی «به خدمت گماردن» و در اصطلاح علم بدیع آن است که از یک لفظ دو معنی مختلفِ آن را در سخن به کار گیرند، به گونهای که اگر هر یک از آن دو معنی را در سخن اعتبار نکنند، در معنی آن خللی پدید آید (دانشنامه زبان و ادب فارسی، 1384: ج1/ 362). سنایی این صنعت را 4 بار در مطلع غزلهای خود به کار برده است.
(310)
(260) 5ـ2ـ10ـ موازنه حسینی در کتاب بدایع الصنایع در تعریف موازنه میگوید: «و این چنان باشد که از اول دو قرینه تا آخر، یا از اول دو مصراع تا آخر، کلماتی آورده شود که هر یک نظیر خویش را به وزن موافق باشد؛ اما به حرف روی مخالف... و باشد که موازنه در دو بیت افتد (حسینی، 1384: 125-124). تصویرآفرینیهای سنایی با استفاده از صنعت موازنه بر جذّابیت غزلهای خویش افزوده است. این آرایه 34 بیت مطلع را به خود اختصاص داده است.
(7)
(67) 5ـ2ـ11ـ ایهام آوردن لفظی دارای دو معنی دور و نزدیک به طوری که شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل شود (همایی، 1367: 269).
(28)
(37) ساز در بیت اول هم به معنی آلت موسیقی در معنی عام است و هم به معنی قصد. همچنین دست و دستان در بیت دوم هم به معنی توانایی و مهارت و هم حیله و نیرنگ است. ایهام از آرایههایی است که به ندرت در مطلع غزلها یعنی تنها دو بار دیده شده است. 5ـ2ـ12ـ تنسیقالصفات آوردن چند صفت برای یک یا چند موصوف (محبّتی،1380: 90) است که سبب اطناب میشود.
(142)
(400) این آرایههای 19 بار به کار رفته است و معمولاً تعداد صفات در یک بیت بسیار است. مانند صفاتی که در نمونههای اول آورده شده است. 5ـ2ـ13ـ تتابع اضافات آوردن چند اضافه پشت سر هم را، تتابع اضافات میگویند. این آرایه در غزلیّات سنایی نه تنها جزو معایب نیست بلکه در زیباترشدن ابیات نقش بسزایی دارد. که این آرایههای 6 بار در مطلع غزلها دیده شده است. همانند «ماهِ شبِ گمرهان» در بیت زیر:
(34) 5ـ2ـ14ـ ملمع شعری است که یک یا چند مصراع یا بیـت غیر فارسـی را در آن با مصراعها و بیتهای فارسی درآمیخته باشند (آملی، 1380: 77). واژۀ «ملمع یا لمعه لمعه به معنی چیزی است که از دو بخش ممتاز ترکیب شده باشد» (همایی، 1367: 14). این آرایه تنها یک بار دیده شده است:
(358) ارزش این آرایه در این است که شاعر باید هم به زبان خود مسلط باشد، به زبان دیگر و به وزن و عروض آن هم آگاه باشد که این کاری بسیار دشوار است. 5ـ2ـ15ـ ترصیع «متکلم در سیاقت تقریر، سخن را قرینه قرینه گرداند و در ازای هر کلمه کلمهای آورد که به وزن و حروف خواتیم متساوی باشد» (کاشفی سبزواری، 1369: 85).
(2)
(13) صنعت ترصیع تنها 6 بیت را به خود اختصاص داده است.این آرایه موجب افزایش موسیقی کلام میگردد؛ زیرا شاعر را به تلاش وا میدارد تا کلماتی خاص با وزن و آهنگ مشخص بیابد و در کنار هم قرار دهد و همین بیانگر التزام در این صنعت است. 5ـ2ـ16ـ طرد و عکس همان جابجایی ارکان کلام است (محبّتی، 1380: 80). تبدیل یا عکس عبارت است از تغییر دادن محل کلمات، یعنی آن را که در آغاز عبارتی بوده در آخر جملۀ دیگر بیاورند و بالعکس (رادفر، 1368: 2/793) و در واقع نوعی تکرار در واژهها محسوب میشود. این تکرار باید چنان باشد که موجب استحکام و حسن کلام گردد، نه این که بر ضعف و سستی طبع شاعر دلالت کند. طرد و عکس صنعتی کم کاربرد در غزلیّات سنایی است که فقط 3 بیت مطلع را در بر میگیرد.
(117)
(331) 5ـ2ـ17ـ اقتباس آن است که کلام یا بیت متضمّن آیه یا حدیثی باشد و گوینده و شاعر به این نکته اشاره نکند که از قرآن گرفته شده یا حدیث. همچون اَلصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَجِ در بیت زیر. این صنعت تنها یکبار به کار رفته است.
(75) 5ـ2ـ 18ـ ردّ الصّدر علی العجز «چون کلمهای که در آخر بیت آمده است، در اول بیت بعد تکرار شده باشد، آن را صنعت ردّ الصدر علی العجز میگویند.» (همایی، 1363: 70). این صنعت 11 بیت از مطلع غزلیّات را به خود اختصاص داده است.
(275)
(276) 5ـ2ـ19ـ سیاقه الاعداد اعداد یا سیاقه الاعداد «آن است که چند چیز مفرد متوالی ذکر کنند و بعد از آن یک فعل برای همه بیاورند» (همایی، 1367: 291).
(266)
(145) در 6 بیت مطلع غزلیّات سنایی صنعت سیاقه الاعداد به کار رفته است. 5ـ2ـ20ـ اغراق در اصطلاح وصف یا مدح یا ذم چیزی زیادت از حد معمول به گونهای است که با عقل جور در نیاید و ممکن نباشد (داد، 1371: 31). اغراق از جمله صنعتهای بدیعی است که شاعر در سطحی محدود یعنی تنها دو مورد زیر، از آن استفاده کرده است.
(115)
(343) 5ـ2ـ21ـ اعنات (لزوم مالا یلزم) در بیت زیر (1) تأسیس و (ر) دخیل است. در آوردن حرف تأسیس و همسان بودن حرف دخیل اعنات صورت گرفته است.این مورد 6 بار مشاهده شده است.
(88) 5ـ2ـ22ـ مبالغه مبالغه در لغت به معنی کوشش بسیار و زیادهروی در کار و در اصطلاح علم بدیع تجاوز از واقعیّت است، به طوری که شاعر یا نویسنده، کسی یا چیزی را در لفظ و معنا چنان وصف کند که صفات منسوب بدان از قدّ متعارف درگذرد یا فروتر از قدّ متعارف جلوه کند. به عبارت دیگر، مبالغه توصیفی است که در آن افراط یا تفریطِ تواَم با تأکید باشد (کاشفی سبزواری، 1369: 113). بسامد این آرایه یک مورد است.
(156) مبالغه نوعی تجاوز از واقعیّت است که ممکن است به صورت بزرگنمایی یا کوچکنمایی جلوه کند. این آرایه برای آرایش کلام و جلب توجّه خواننده به کار میرود و بیان کنندۀ شور و هیجان شاعر یا نویسنده است. جدول (3) انواع آرایههای معنوی در مطلع غزلیّات سنایی
جدول (4) انواع آرایههای بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی
نمودار (4) انواع آرایههای بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی
نتیجهدر این پژوهش آرایههای بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی مورد توجّه قرار گرفت و تلاش شد که این آرایهها در دو سطح لفظی و معنوی بررسی شوند. حاصل این بررسی به شرح زیر است: ـ آرایه های لفظی به کار رفته در مطلع غزلها جناس (33/20) درصد و تکرار (66/79) درصد هستند که تکرار بسامد بالاتری دارد. ـ انواع آرایههای معنوی به کار رفته در مطلع غزلهای سنایی 18 نوع است که در این میان مراعاتالنظیر (31/36) درصد، تضاد (38/27) درصد و موازنه (11/10) درصد، به ترتیب بالاترین بسامد را دارند. ـ به طور کلی 2308 مورد آرایۀ بدیعی در مطلع غزلیّات سنایی یافت شد که از این میان (44/85) درصد به صنایع لفظی و (55/14) درصد به آرایههای معنوی اختصاص یافته است؛ با توجه به این نکته میتوان گفت سنایی از آرایههای لفظی بیشتر از آرایههای معنوی در آهنگینتر نمودن اشعار و تأثیر بیشتر آن بر خواننده سود جسته است. ـ آرایههای ادبی در غزلیّات سنایی از چنان جایگاهی برخوردار است که بدون کاربرد آنها زیبایی شعر و نفوذ کلام او از بین رفته و شعر به بیان معمولی تنزّل پیدا میکند. این شاعر توانمند با بهرهگیری مناسب و بجا از آرایههای لفظی و معنوی، توانسته است احساسات و عواطف مخاطب را برانگیزد.
منابع و مآخذ1ـ آملی، شمسالدین محمدبن محمود. نفائسالفنون فی عرایس العیون. گردآوری بهروز ثروتیان، تهران: فردوسی، 1380. 2ـ ایرانزاده، نعمت الله «نظری به تدوین دانش بدیع در ادب فارسی»، فصلنامه متنپژوهی ادبی دانشگاه علامه طباطبایی، دوره 2، شماره 6، زمستان، 103-122، 1377. 3ـ تاجبخش، اسماعیل و احسان سعیدینیا، «جناس در غزل شهریار»، فصلنامۀ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، سال ششم، شماره اول، بهار، شمارة پیاپی 19، 93 - 108، 1392. 4ـ تجلیل، جلیل. جناس در پهنة ادب فارسی. تهران: مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1367. 5ـ تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر. کتاب المطوّل فی شرح التلخیص. قم: چاپ افست، 1407ق. 6ـ جرجانی، عبدالقاهر. اسرار البلاغه. ترجمۀ جلیل تجلیل، تهران: وزارت معارف، 1361. 7ـ چناری، عبدالامیر، «متناقضنمایی در ادبیّات فارسی»، مجلّۀ کیان، سال پنجم، شمارۀ 27، مهر و آبان، صص68ـ71. 8ـ حسینی، امیر برهانالدین عطاءالله محمود، بدایع الصنایع. مقدمه و تصحیح رحیم مسلمانیان قبادیانی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار،1384. 9ـ داد، سیما. فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید، 1371. 10ـ دانشنامه زبان و ادب فارسی. زیر نظر اسماعیل سعادت، جلد اول، تهران: سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384. 11ـ رادفر، ابوالقاسم. فرهنگ بلاغی و ادبی. تهران: اطلاعات، 1368. 12ـ رادویانی، محمدبن عمر. ترجمانالبلاغه. تصحیح و اهتمام احمد آتش، تهران: اساطیر، چاپ دوم، 1362. 13ـ رازی، شمسالدین محمدبن قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم. تصحیح علامه قزوینی، تهران: زوار، 1360.
14ـ شمیسا، سیروس. آشنایی با عروض و قافیه. تهران: میترا، چاپ نخست از ویرایش چهارم، 1383. 15ـ عتیق، عبدالعزیز. علمالبدیع. بیروت، ۱۹۷۴م. 16ـ کاردگر، یحیی، «نگاهی به طبقهبندی صنایع بدیعی همراه با نقد و تحلیل صنایع لفظی»، دو فصلنامه علوم ادبی، بهار، شماره 3، 145 تا 178، ۱۹۷۴م. 17ـ کاشفی سبزواری، حسین واعظ، «بدایعالافکار فی صنایعالاشعار»، ویراسته و گزاردۀ میر جلالالدین کزّازی، تهران: مرکز، ۱۹۷۴م. 18ـ کزّازی، میرجلالالدین. زیباییشناسی سخن پارسی (بدیع). تهران: مرکز، 1373. 19ـ گرکانی، حاج محمدحسین شمسالعلماء. ابدعالبدایع. به اهتمام حسین جعفری با مقدمۀ جلیل تجلیل، تبریز: احرار، چاپ اول، ١٣٧٧. 20ـ محبّتی، مهدی. بدیع نو (هنر ساخت و آرایش سخن). تهران: سخن، چاپ اول،١٣٨٠. 21ـ محبّتی، مهدی. بدیع نو. تهران: سخن، چاپ اول، 1380. 22ـ مدنی، علی خان بن احمد. انوار الربیع فی انواع البدیع. تهران: چاپ سنگی، 1304ش. 23ـ مهدوی دامغانی، احمد. دانشنامۀ جهان اسلام، مدخل بلاغت، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، جلد سوم، 1393. 24ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما، 1367. 25ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی. تهران: سمت، 1383. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ آملی، شمسالدین محمدبن محمود. نفائسالفنون فی عرایس العیون. گردآوری بهروز ثروتیان، تهران: فردوسی، 1380. 2ـ ایرانزاده، نعمت الله «نظری به تدوین دانش بدیع در ادب فارسی»، فصلنامه متنپژوهی ادبی دانشگاه علامه طباطبایی، دوره 2، شماره 6، زمستان، 103-122، 1377. 3ـ تاجبخش، اسماعیل و احسان سعیدینیا، «جناس در غزل شهریار»، فصلنامۀ تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، سال ششم، شماره اول، بهار، شمارة پیاپی 19، 93 - 108، 1392. 4ـ تجلیل، جلیل. جناس در پهنة ادب فارسی. تهران: مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1367. 5ـ تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر. کتاب المطوّل فی شرح التلخیص. قم: چاپ افست، 1407ق. 6ـ جرجانی، عبدالقاهر. اسرار البلاغه. ترجمۀ جلیل تجلیل، تهران: وزارت معارف، 1361. 7ـ چناری، عبدالامیر، «متناقضنمایی در ادبیّات فارسی»، مجلّۀ کیان، سال پنجم، شمارۀ 27، مهر و آبان، صص68ـ71. 8ـ حسینی، امیر برهانالدین عطاءالله محمود، بدایع الصنایع. مقدمه و تصحیح رحیم مسلمانیان قبادیانی، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار،1384. 9ـ داد، سیما. فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید، 1371. 10ـ دانشنامه زبان و ادب فارسی. زیر نظر اسماعیل سعادت، جلد اول، تهران: سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384. 11ـ رادفر، ابوالقاسم. فرهنگ بلاغی و ادبی. تهران: اطلاعات، 1368. 12ـ رادویانی، محمدبن عمر. ترجمانالبلاغه. تصحیح و اهتمام احمد آتش، تهران: اساطیر، چاپ دوم، 1362. 13ـ رازی، شمسالدین محمدبن قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم. تصحیح علامه قزوینی، تهران: زوار، 1360.
14ـ شمیسا، سیروس. آشنایی با عروض و قافیه. تهران: میترا، چاپ نخست از ویرایش چهارم، 1383. 15ـ عتیق، عبدالعزیز. علمالبدیع. بیروت، ۱۹۷۴م. 16ـ کاردگر، یحیی، «نگاهی به طبقهبندی صنایع بدیعی همراه با نقد و تحلیل صنایع لفظی»، دو فصلنامه علوم ادبی، بهار، شماره 3، 145 تا 178، ۱۹۷۴م. 17ـ کاشفی سبزواری، حسین واعظ، «بدایعالافکار فی صنایعالاشعار»، ویراسته و گزاردۀ میر جلالالدین کزّازی، تهران: مرکز، ۱۹۷۴م. 18ـ کزّازی، میرجلالالدین. زیباییشناسی سخن پارسی (بدیع). تهران: مرکز، 1373. 19ـ گرکانی، حاج محمدحسین شمسالعلماء. ابدعالبدایع. به اهتمام حسین جعفری با مقدمۀ جلیل تجلیل، تبریز: احرار، چاپ اول، ١٣٧٧. 20ـ محبّتی، مهدی. بدیع نو (هنر ساخت و آرایش سخن). تهران: سخن، چاپ اول،١٣٨٠. 21ـ محبّتی، مهدی. بدیع نو. تهران: سخن، چاپ اول، 1380. 22ـ مدنی، علی خان بن احمد. انوار الربیع فی انواع البدیع. تهران: چاپ سنگی، 1304ش. 23ـ مهدوی دامغانی، احمد. دانشنامۀ جهان اسلام، مدخل بلاغت، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، جلد سوم، 1393. 24ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما، 1367. 25ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی. تهران: سمت، 1383. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,964 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 426 |