تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,004 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,548,837 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,641,031 |
بررسی عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران (در چارچوب یک الگوی پانل پویای سیستمی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 13، شماره 47، مرداد 1398، صفحه 113-134 اصل مقاله (612.92 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهدی قائمی اصل* 1؛ سید علی حسینی ابراهیم آباد2؛ حسن حیدری3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد اقتصاد دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
درآمدهای غیرمشاع، بهدلیل دریافت کارمزد به صورت نقدی و در نتیجه، ایجاد جریان نقد برای بانک و همچنین ریسک پایین نسبت به درآمدهای مشاع، باعث روی آوردن اکثر بانکها به سمت اینگونه درآمدها شده است. بنابراین این پژوهش عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران را با تاکید بر زیرساختهای فیزیکی، الکترونیکی و انسانی در چارچوب یک الگوی پانل پویای سیستمی با بهرهگیری از دادههای 26 بانک، مورد مطالعه قرارمیدهد. نتایج نشان میدهد که متغیرهای نقدینگی، سطح سرمایهگذاری مستقیم، تعداد شعب و تعداد شعب سوئیفتی بر روی درآمدهای غیرمشاع بانکها بیتاثیر و در مقابل متغیرهای بازده داراییها، تولید ناخالص داخلی، بانکداری الکترونیک و نیروی انسانی دارای تاثیر مثبت و متغیر تورم دارای تاثیر منفی و معنیداری بر درآمدهای غیرمشاع بانکی هستند. بر این اساس، اصلاح ساختار و الگوی بکارگیری زیرساختهای فیزیکی و تقویت زیرساختهای الکترونیکی و انسانی میتواند تاثیر بسزایی بر افزایش درآمدهای غیرمشاع بانکی و افزایش سود خالص بانک در جایگاه یک بنگاه اقتصادی داشته باشد. Non-shared revenues, because of the direct dependence on cash payments and, consequently, the creation of a cash flow for the bank and also a low risk with respect to shared revenues, has encouraged most banks to make such revenues. Therefore, in this paper, the factors affecting the non-shared bank revenues in Iran with an emphasis on physical, electronic and human infrastructures within the framework of a system dynamic panel model using data from 26 banks were studied. the results show that liquidity, direct investment, number of SWIFT branches, and number of branches have no significant effect on non-shared bank revenues and in contrast, return on assets, gross domestic product, e-banking and human capital, have a positive and effect and inflation has a negative significant impact on non-shared bank revenues. Accordingly, modification of the structure and pattern of using physical infrastructure and strengthening of electronic and human infrastructure can have a significant effect on the increase of non-shared bank revenues and increase of net profit of a bank in the position of an enterprise. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
درآمدهای غیرمشاع؛ بانکداری الکترونیک؛ سرمایه انسانی الگوی پانل پویای سیستمی. طبقه بندی JEL : H27؛ O18؛ C23 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران (در چارچوب یک الگوی پانل پویای سیستمی)
مهدی قائمی اصل
سیدعلی حسینی ابراهیمآباد[2] حسن حیدری[3]
چکیده درآمدهای غیرمشاع، بهدلیل دریافت کارمزد به صورت نقدی و در نتیجه، ایجاد جریان نقد برای بانک و همچنین ریسک پایین نسبت به درآمدهای مشاع، باعث روی آوردن اکثر بانکها به سمت اینگونه درآمدها شده است. بنابراین این پژوهش عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران را با تاکید بر زیرساختهای فیزیکی، الکترونیکی و انسانی در چارچوب یک الگوی پانل پویای سیستمی با بهرهگیری از دادههای 26 بانک، مورد مطالعه قرارمیدهد. نتایج نشان میدهد که متغیرهای نقدینگی، سطح سرمایهگذاری مستقیم، تعداد شعب و تعداد شعب سوئیفتی بر روی درآمدهای غیرمشاع بانکها بیتاثیر و در مقابل متغیرهای بازده داراییها، تولید ناخالص داخلی، بانکداری الکترونیک و نیروی انسانی دارای تاثیر مثبت و متغیر تورم دارای تاثیر منفی و معنیداری بر درآمدهای غیرمشاع بانکی هستند. بر این اساس، اصلاح ساختار و الگوی بکارگیری زیرساختهای فیزیکی و تقویت زیرساختهای الکترونیکی و انسانی میتواند تاثیر بسزایی بر افزایش درآمدهای غیرمشاع بانکی و افزایش سود خالص بانک در جایگاه یک بنگاه اقتصادی داشته باشد.
واژههای کلیدی: درآمدهای غیرمشاع، بانکداری الکترونیک، سرمایه انسانی الگوی پانل پویای سیستمی. طبقه بندی JEL: H27، O18، C23 1- مقدمه هدف اصلی یک بنگاه اقتصادی کسب سود و حداکثرسازی ثروت سهامداران میباشد و با خصوصی شدن بانکها، سودآوری برای سهامداران و ذینفعان، بیش از پیش مورد توجه مدیران قرارگرفته و به اولویت اصلی بانکها مبدل گردیده است. پونسه[i] (2013) معتقد است که سیستم مالی اقتصاد را قادر میسازد تا مولدتر باشد زیرا به سرمایهگذاران با منابع محدود این اجازه را میدهد که از پسانداز افرادی که دارای فرصتهای سرمایهگذاری هستند استفاده کنند. بههمین دلیل اطلاع از سودآوری بانکی بسیار مهم است. سودآوری بالاتر بانکها نهتنها به آنها کمک میکند تا پول بیشتری برای عطا و اعتبار دادن به اقتصاد ایجاد کند، بلکه برای تنظیم کنندهها نیز مهم است زیرا حتی در محیطهای کسب و کار پرخطر انعطافپذیری بیشتر سرمایه را تضمین میکند. پاتل و بانوشالی[ii] (2017) سودآوری را یک پارمتر کلیدی کارایی در بخش بانکی میدانند که نشاندهنده استفاده موثر از تمام منابع در یک سازمان است. ایشان چالشهای کنونی پیشروی بانکها را تغییرات مکرر در فنآوری مورد نیاز برای بانکداری مدرن، افزایش رقابت، سطح نگران کننده داراییهای غیرمستقیم، افزایش انتظارات مشتری، افزایش فشار بر سودآوری و غیره بیان میکنند. درآمدهای مشاع و درآمدهای غیرمشاع دو قسمت اصلی تشکیل دهنده درآمد بانکها در سیستم بانکداری اسلامی میباشد. بخشی از درآمد بانک که بهواسطه مشارکت با افراد به دست میآید درآمد مشاع نام دارد که این درآمد ناشی از اختلاف نرخ سود سپردهها و تسهیلات اعطایی و همچنین سود حاصل از سرمایهگذاریهایی است که توسط بانک انجام میگیرد. درآمدهای غیرمشاع شامل آن بخش از درآمدهای بانکی است که متعلق به سپردهگذاران نمیباشد مانند انواع کارمزدها شامل کارمزد انواع ضمانتنامه بانکی، کارمزد حواله چات، حقالوکاله و کارمزد حاصل از فروش اوراق مشارکت، که این نوع درآمدها متعلق به مالکان و سهامداران بانک است. در گذشته، بهدلیل تفاوت زیاد بین نرخهای سود دریافتی با سود پرداختی، بانکها بخش اعظم درآمد خود را از محل تفاوت بین سود دریافتی از تسهیلات و سود پرداختی به سپردهگذاران کسب میکردند، اما طی سالهای اخیر با توجه به کاهش تفاوت بین نرخ سود دریافتی از تسهیلات و نرخ سود پرداختی به سپردهگذاران و همچنین تمایل مشتریان به سپردههای سرمایهگذاری و در نتیجه، افزایش بهای تمام شده پول، حاشیه سود عملیاتی بانکها از محل درآمدهای مشاع بهشدت تنزل یافته است و باعث شده است که بانکها تمایل چندانی به کسب درآمد از محل درآمدهای مشاع نداشته باشند و در مقابل کسب درآمد از محل درآمدهای غیرمشاع، بهدلیل دریافت کارمزد به صورت نقدی و در نتیجه، ایجاد جریان نقد برای بانک و همچنین ریسک پایین نسبت به درآمدهای مشاع، باعث روی آوردن اکثر بانکها به سمت اینگونه درآمدها شده است. وجود مطالبات معوقه، خطر ورشکستگی و نیاز شدید بانکها به منابع جدید درآمدی برای سودآوری باعث شده درآمدهای غیرمشاع بانکها روزبهروز در حال افزایش باشد. بنابراین ضرورت بررسی درآمدهای غیرمشاع، نویسندگان این پژوهش را بر آن داشت تا با معرفی بخشهای درآمدی بانکها، به تبیین اهمیت کسب درآمدهای غیرمشاع در پرتفوی درآمد بانکها پرداخته و عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران را با تاکید بر زیرساختهای فیزیکی، زیرساختهای بانکداری الکترونیک و سرمایه انسانی در چارچوب یک الگوی پانل پویای سیستمی بررسی کنند. از اینرو این مقاله در 5 بخش تدوین گردیده است. بعد از مقدمه در بخش دوم مبانی نظری، در بخش سوم روش تحقیق، در بخش چهارم نتایج پژوهش و نهایتا در بخش پنجم نتیجهگیری پژوهش ارائه شده است.
2- ادبیات پژوهش بسیاری از افراد جمعآوری وجوه و پرداخت آن در قالب تسهیلات را وظیفه اصلی بانک میدانند. اما واقعیت امر این است که سهم کسب درآمد از محل ارائه خدمات بانکها بهطور چشمگیری درحال افزایش است. منابع درآمدی بانکها شامل سود اعطای تسهیلات و کارمزد عملیات بانکی است. درآمد عملیاتی (درآمد مشاع) بانکها درواقع مابهالتفاوت نرخ سود پرداختی است. منابع درآمدی کارمزدهای بانک (درآمد غیرمشاع) میتواند شامل مواردی نظیر کارمزدهای ناشی از عملیات ارزی، نقل و انتقال وجوه مشتریان، خدمات الکترونیکی، صدور حوالجات و غیره باشد (فرهنگ و همکاران [iii]؛ 1395، ص 2). از آنجا که هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع میباشد، در بخش مبانی نظری این عوامل مورد کنکاش و جستوجو قرار میگیرد.
2-1- مبانی نظری بانکها نقش مهمی در هدایت پساندازها به وامگیرندگان و واسطهگری سیستم پرداختها دارند. گورتون و وینتون[iv] (2016) معتقدند که بانکهای کارآمد، رشد اقتصادی بلندمدت را تسریع میکنند. ایشان زیان بازارهای نوظهور در حال رشد از بحرانهای بانکی سالهای اخیر را بیش از 14 درصد تولید ناخالص داخلی این کشورها میدانند. بههمین دلیل بانکها درصدد افزایش بهرهوری و سودآوری میباشند و توجه ویژه به افزایش درآمدهای غیرمشاع خود دارند. یکی از عوامل موثر بردآمدهای غیرمشاع بانکداری الکترونیکی میباشد. فناوری اطلاعات و استفاده گسترده از ارتباطات اینترنتی، شیوه زندگی مردم و رفتار اجتماعی را، بهویژه از نظر مدیریت پول، تغییر داده است. امروزه بیشتر معاملات از طریق فضای سایبری انجام میگیرد. ابزارهایی مانند دستگاههای خودپرداز (ATM)، تلفن بانک و پایانههای فروش (POS) در مجموعه بانکداری الکترونیکی قرار میگیرند. تونی و همکاران[v] (2015) مزیت هزینهای، کاهش ریسک و سودآوری بالا را سه دلیل عمده بانکها در تمایل به استفاده از بانکداری الکترونیکی میدانند. وانگ و همکاران[vi] (2011) اعتقاد دارند که این ازدیاد تقاضای تجارت الکترونیک نیاز به پیشرفت در طراحی و تحویل خدمات مالی شخصی دارد و بانکهای مبتنی بر شعب سنتی را وادار به ارائه خدمات به مشتریان بهصورت آنلاین میکند. اعتقاد میهمی و همکاران[vii] (2013) بر این است که بانکداری الکترونیکی هزینههای بانکی را کاهش میدهد و از این طریق موجبات افزایش درآمد بانکها را فراهم میکند. حسینی و فرامرزیعباد معتقدند بانکداری الکترونیک بهوسیله کاهش هزینهها و افزایش سودآوری بانک، افزایش سرعت در ارائه خدمات به مشتریان و دسترسی آسان و شبانهروزی مشتریان به خدمات توانسته است از قید زمان و مکان آزاد شده و جایگاه اقتصادی ویژهای برای خود ایجاد کند (حسینی و فرامرزیعباد[viii]: 1395، ص 148) . راثی و محرابی[ix] (1395) در اهمیت بانکداری الکترونیک بیان میدارند که امروزه ارائه خدمات بانکی توسط شبکه صورت میپذیرد و این پدیده شکلهای جدیدی از رقابت را میان بانکها ایجاد نموده است که در این صورت بانکها ناچار هستند جهت قرار گرفتن در خط توسعه خود را با شکل جدیدی از بانکداری با نام بانکداری الکترونیکی همگام سازند. ایشان معتقدند فنآوری اطلاعات با تسریع عملیاتها، فرآیندها، کاهش هزینهها، بهبود کارایی کارکنان و سازمان و غیره مزایای بسیاری را برای سازمانها ایجاد میکند. از مهمترین مزایای بهکارگیری فنآوری اطلاعات در صنعت بانکداری الکترونیک میتوان به کاهش هزینههای ارائه خدمات بانکی و نقل و انتقال پول و افزایش رقابت بین بانکها و بالا رفتن کیفیت خدمات اشاره کرد که در نهایت موجبات بهینهسازی صنعت بانکداری را فراهم میکند. سرمایه انسانی از دیگر عوامل موثر بر درآمدزایی و بهبود کارآیی بانکها میباشد. بونتیس[x] (2002) سرمایه انسانی را ذخیره دانش سازمان میداند که بهوسیله کارکنانش نشان داده میشود. روس و روس[xi] (1997) سرمایه انسانی را به مهارت و آموزش کارکنان یک سازمان نسبت میدهند. ایشان معتقدند تیزهوشی کارکنان یک سازمان متضمن مولفههای رفتاری آنان میباشد. لوتانز و یوسف[xii] (2004) بیان میدارند وقتی که سرمایه انسانی افزایش مییابد کارکنان اطلاعات و مهارتهای تخصصی را کسب میکنند که این امر باعث میشود آنان ارتباط موثرتری برقرار کنند که در نتیجه موجبات کاهش خطاهای تصمیمگیری و بهبود عملکرد سازمان را فراهم میکند. کلمبو و گریلی[xiii] (2005) دریافتند که شرکتهایی که دارای سرمایه انسانی بیشتر (به عنوان مثال آموزش عالی یا مهارت بالاتر) هستند احتمالا کارآفرینی بالاتری خواهند داشت. هشیو[xiv] (2007) نیز معتقد است تا زمانی که سرمایه انسانی توسعه یابد، کارکنان میتوانند عملکرد شغلی خود را بهبود بخشند که موجب افزایش کارایی و سودمندی شرکت خواهد شد. وو و چو[xv] (2007) دانش نیروی انسانی را یکی از عناصر سرمایه فکری میدانند. زو و هان[xvi] (2011) مدیریت موثر سرمایه فکری را نهتنها باعث افزایش ارزش کسب و کار میدانند، بلکه معتقدند که واحدهای تجاری با بهبود مدیریت سرمایه فکری قادرند توان رقابتی خود را افزایش دهند. نواز و همکاران[xvii] (2017) سرمایه فکری را ضریب فکری ارزش افزوده و زیرمجموعههای آن، یعنی بازده سرمایه انسانی، بازده سرمایه ساختاری و بازده سرمایه بهکار گرفته شده تعریف میکنند. ایشان مدیریت موثر سرمایه فکری را بهعنوان مهمترین منبع ایجاد ارزش و مزیت رقابتی سازمانهای مدرن، از جمله صنعت خدمات مالی، معرفی میکنند. همچنین از نظر آنها سرمایه انسانی دارای هویت و علیت شکننده است و تنها یک قدرت منحصر به فرد برای افزایش خلاقیت و یا تثبیت بهترین عملکرد را دارد. یکی دیگر از عوامل موثر بر درآمدزایی بانکها بهویژه در کشورهایی مانند ایران که هنوز بانکداری سنتی جایگاه ویژهایی درآنها دارد، سهولت دسترسی و تعدد شعب بانکی میباشد. بالا بودن تعداد شعب بانکها معمولا یک نکته مثبت تلقی میشود چرا که هر چه تعداد شعبههای یک بانک بیشتر باشد تعداد مشتریان و بهطور کلی درآمد بانک بیشتر خواهد بود. البته این امر در سال های اخیر و با ظهور و گسترش بانکداری الکترونیکی و اینترنتی کمرنگتر شده است. امینی و همکاران[xviii] (1388) در این زمینه معتقدند که در بانکداری سنتی، مردم برای استفاده از خدمات بانکی ملزم به مراجعه به شعب بانک هستند، بنابراین گسترش شعب بانکها موجبات افزایش دسترسی مردم به بانک برای دریافت خدمات را فراهم میکند و از اینرو سپردهگذاری نزد بانکها افزایش مییابد. هالکوس و سالاموریس[xix] (2004) معتقدند نسبتهای مالی مانند بازده کل داراییها (ROA)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) و بازده سرمایهگذاریها قادرند به ارزیابی و بررسی عملکرد بانکها کمک کنند. عزیز و همکاران[xx] (2017) در این رابطه بیان میدارند که هرچه قدر این نسبتهای مالی بالاتر باشد، سودآوری بانکها بیشتر خواهد بود. کاسیو و همکاران[xxi] (2006) معتقدند هرچه قدر که بازده کل داراییهای بالاتر باشد نشان دهنده این میباشد که بانک توانسته است بازدهی بالاتری در هر واحد دارایی ایجاد کند. پتریا و همکاران[xxii] (2015) عوامل موثر بر سودآوری بانکها را به دو گروه عمده تقسیم کردند که عبارت است از: عوامل مخصوص بانک (داخلی) و عوامل صنعتی و کلان (خارجی). عوامل داخلی که بر سودآوری تاثیر میگذارند عبارتند از: اندازه بانک، ساختار مالی، ریسک اعتباری، ریسک نقدینگی، ترکیب کسب و کار، ساختار هزینه - درآمد و کفایت سرمایه[xxiii] و عوامل خارجی تمرکز بازار[xxiv]، رشد اقتصادی و تورم میباشد. ایشان در ارتباط با اثرگذاری رشد اقتصادی بر سودآوری بانک معتقدند که رشد اقتصادی پیامدهای متعدی از جمله افزایش فعالیتهای بانک را دارد. در واقع وقتی که فعالیتهای اقتصادی کاهش مییابد، تقاضا برای وامها و سپردهها کاهش مییابد و اثر منفی بر حاشیه سود بانک میگذارد. همچنین آنها اعتقاد به یک رابطه مثبت بین نرخ تورم و عملکرد بانک دارند. بدین نحو که افزایش (پیشبینی شده) نرخ تورم موجب افزایش نرخ بهره وامها میشود، درنتیجه سودآوری بانک را افزایش میدهد. همچنین تاباک و همکاران[xxv] (2017) رابطه مثبت بین تورم و سودآوری بانک را نشانهایی از توانایی بانک در پیشبینی تورم میدانند. حسینی و فرامرزیعباد (1395) در باب تاثیر تولید ناخالص داخلی بر سودآوری بانکها بر این باورند که در دوران رونق اقتصادی تمایل به سرمایهگذاری و تقاضای وام افزایش مییابد. با افزایش اعطای وام و تسهیلات، درآمدهای مشاع بانکها افزایش مییابد و این افزایش درآمد بانکها سود آنان را افزایش میدهد. یکی از مهمترین عناصر داخلی در سیستم بانکی، نقدینگی میباشد. به عقیده شمسایی و همکاران[xxvi] (1395) دارار بودن حجم نقدینگی مطلوب در بانکها از اهمیت ویژهایی برخوردار است زیرا کمبود نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی مواجه میکند. از طرف دیگر مازاد نقدینگی بهمعنای تخصیص ناکارآمد منابع است که فرجام این امر میتواند منجر به از دست دادن بازار شود. درباره ارتباط بین نقدینگی و سودآوری بانکها تقریبا تمامی محقیقن بر این عقیدهاند که نقدینگی بالاتر تاثیر مثبتی بر سودآوری بانکها دارد[xxvii]. البته آنان معتقدند نقدینگی بیش از حد باعث تخریب و کاهش سودآوری بانکها میشود. دلیل این امر این است که نگهداری داراییهای نقدی در بانکها هزینه فرصت ایجاد خواهد کرد و هنگامی که بانکها نقدینگی بیش از حد نگهداری کنند این هزینه فرصت افزایش پیدا خواهد کرد و در نتیجه موجب کاهش سودآوری بانک میشود. (Aziz, et al.: 2017, p 78).
2-2- پیشینه پژوهش ازجمله مهمترین مطالعاتی که در خارج از کشور در این زمینه انجام شده است میتوان به پژوهشهای زیر اشاره نمود: صیام[xxviii] (2006) در مطالعهایی که طی دوره 1999-2004 بر روی بانکهای اردن انجام داد نتیجه گرفت که خدمات بانکداری الکترونیک در بلندمدت اثری مثبت و معنیدار بر سودآوری بانکهای اردن خواهد گذاشت لیکن در کوتاهمدت این اثر منفی خواهد بود. زرنلر و همکاران[xxix] (2008) تاثیر سرمایهی فکری بر عملکرد صادرات در صنعت قطعات اتومبیل ترکیه را مورد بررسی قرار دادند. ایشان نتیجه گرفتند که بهبود عملکرد صادراتی بنگاههای تجاری که از انباشت سرمایهی فکری بیشتری در جنبههای سـرمایهی سـاختاری، سـرمایهی کارکنـان (انـسانی) و سرمایهی مشتری برخوردارند نسبت به بنگاههـایی کـه فاقـد چنـین سـرمایهای هـستند بهتر است. لو و همکاران[xxx] (2010) در مقالهایی اثر کثرت دستگاههای خودپرداز را بر کارایی هزینه بانکها در کشور تایوان طی دوره 1999 تا 2001 مورد کنکاش قرار داده و بیان کردهاند که بهکارگیری دستگاههای خودپرداز توانسته است، هزینهها را کاهش دهد و از طریق کاهش هزینه، بانکها توانستهاند به سطح عملکرد بالاتری دست یابند. ایشان بهکارگیری دستگاههای خودپرداز را موجب کاهش هزینههای عملیاتی از طریق حذف عملیات دستی میدانند. زو و هان[xxxi] (2011) در پژوهشی با استفاده از رویکرد تحلیل پوششی دادهها (DEA) تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد صنعت بانکداری چین را طی دوره 2007-2009 بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که کارایی سرمایه بهکارگرفته شده و کارایی سرمایه ساختاری دارای تأثیر منفی و کارایی سرمایه انسانی دارای تأثیر مثبت بر کارایی فنی است. اخیسر و همکاران[xxxii] (2015) طی دوره 2005-2013 با استفاده از رویکرد پنل دیتای پویا تأثیر بانکداری الکترونیک را بر بازدهی حقوق صاحبان سهام بانکهای 23 کشور مطالعه کردند. نتایج حاکی از آن است که تعداد پایانههای فروش و تعداد استفادهکنندگان از بانکداری الکترونیک تاثیر منفی و تعداد کارتهای صادره و نسبت تعداد دستگاههای خودپرداز به تعداد شعب تاثیر مثبت و معنیدار روی سودآوری بانکها داشته است. پتریا و همکاران[xxxiii] (2015) در مطالعهایی که با استفاده از مدل دادههای تابلویی و برای سالهای 2004-2011 برای بانکهای اتحادیه اروپا انجام دادند دریافتند که تولید ناخالص داخلی (بهعنوان شاخص رشد اقتصادی) اثر مثبت و معناداری روی سودآوری بانکها دارد اما تورم روی سودآوری در این مطالعه بیاثر است. الالایا و الخاتب[xxxiv] (2015) در جستاری عوامل اثرگذار بر سودآوری 13 بانک در کشور اردن طی دوره 2002-2014 را با استفاده از دادههای پنلی و رویکردهای حداقل مربعات معمولی در الگوی تلفیقی[xxxv]، حداقل مربعات معمولی تلفیقی[xxxvi] و اثرات ثابت[xxxvii] بررسی کردند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر منفی اعطای وام، تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم بر سودآوری بانکها و تاثیر مثبت نسبت مجموع سپردهها به مجموع داراییها و نسبت مجموع دارایی خالص به مجموع داراییهای بانکها بر سودآوری آنان بود. عزیز و همکاران[xxxviii] (2017) در پژوهشی به تحلیل رابطه بین مدیریت نقدینگی و سودآوری در یکی از مهمترین بانکهای اسلامی در منطقه کردستان عراق طی سالهای 2009 تا 2015 پرداختند. ایشان با تجزیه و تحلیل وضعیت مالی بانک و همبستگی پیرسون[xxxix] مورد نظر دریافتند که مدیریت بهتر نقدینگی با سودآوری بیشتری همراه است. البته در بین سالهای مطالعه رابطه بین نقدینگی و سود در این بانک منفی ارزیابی شده است. نواز و همکاران[xl] (2017) تأثیر منابع نامشهود یعنی سرمایه فکری را بر عملکرد مالی 64 موسسه مالی اسلامی در 18 کشور مختلف در دوره 2007-2011 با استفاده از رویکرد روش شناسی ضریب ارزش افزوده (VAIC) مورد مطالعه قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داد که یک رابطه مثبت و معنیدار بین ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری[xli] و عملکرد حسابداری بر اساس بازده کل داراییها برقرار است. در ادامه ایشان نتیجه گرفتند که رابطه مثبت و معنیداری بین عملکرد حسابداری و کارایی سرمایه بهکار گرفته شده[xlii] و بازده سرمایه انسانی[xliii] وجود دارد اما رابطه معنیداری بین بازده سرمایه ساختاری[xliv] و عملکرد حسابداری برقرار نیست. تاباک و همکاران[xlv] (2017) در پژوهشی با استفاده دادههای پنلی برای 51 کشور عوامل موثر بر سودآوری بانکها در این کشورها را بین سالهای 2000 تا 2012 بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای کلان اقتصادی مانند چرخه تولید ناخالص داخلی، شاخص حقوق مالکیت و شاخص آزادی مالی بهخوبی میتوانند درآمد و سودآوری بانکها را توضیح دهند. ایشان نتیجه گرفتند که رشد فعالیتهای اقتصادی از طریق اعطای وام میتواند بر سود خالص درآمد[xlvi] اثر بگذارد. همچنین نتیاج این پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت بین شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و سودآوری بانکها بود. در انتها ایشان دریافتند که بهطور کلی، ساختار بازار و نهادهای کشورها نقش مهمی در تعیین سودآوری بانکها ایفا میکنند، لیکن سپردههای سرمایه نیز بر سودآوری در قالب یک مدل غیر خطی تأثیر می گذارند. در انتهای این بخش به مهمترین مطالعات داخلی که قرابت بیشتری با موضوع مطالعه حاضر دارد پرداخته میشود. فطرس و بیگی[xlvii] (1389) در پژوهشی به بررسی سه مؤلفهی سـرمایهی فکـری یعنی، سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی مشتری و روابط داخلی آنها در دو بخش صنعت بانکداری دولتی و خصوصی با استفاده از روش تحلیل مولفههای اصلی و روابط خطی ساختاری پرداختند. نتایج پژوهش براین دلالت دارند که در بانکداری دولتی، بالاترین میزان اثرگذاری بهترتیب مربوط به سـرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی مشتری است. در حالیکه در بانکداری خـصوصی، بـالاترین میـزان اثرگذاری بهترتیب مربوط به سرمایهی انسانی، سرمایهی مشتری و سرمایهی ساختاری است. با ایـن تفـاوت که سرمایهی انسانی و سرمایهی مشتری در بخـش خـصوصی و سـرمایهی سـاختاری در بخـش دولتـی در مقایسه با بخش دیگر اثرگذاری بیشتری بر عملکرد دارند. نمازی و ابراهیمی[xlviii] (1389) با استفاده از یک روش قانونمند تحت عنوان روش پلهای[xlix] کارایی فنـی 10 بانک تجاری و تخصصی در ایران را در سال 1387 محاسبه کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که سه متغیر اصلی که بیشترین تـأثیر را بر کارایی بانکهـای تحـت بررسـی دارنـد، عبارتنـد از : میـزان داراییهای ثابـت، تعـداد کارکنان و مشارکتها و سرمایهگذاریهای مستقیم (inv). اسدزاده و کیانی[l] (1391) با استفاده از دادههای تابلویی طی دوره 1381-1388 در قالب یک مدل اقتصاد سنجی با اثرهای ثابت، اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات (شامل پایانه فروش، پایانه شعب و دستگاه خودپرداز) را بر سودآوری بانکهای منتخب در ایران بررسی کردند. نتایج نشان داد که فنآوری اطلاعات و ارتباطات تاثیر مثبت بر عملکرد بانکهای ایران دارد. عباسزاده و همکاران[li] (1393) به بررسی و تحلیل عملکرد 18 بانک ایران در بهکارگیری فناوریهای مطرح در بانکداری الکترونیکی با استفاده از روشی ترکیبی از دو روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) و تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) در سال 1389پرداختند. ایشان دریافتند که از بین 6 متغیر ورودی و خروجی، ترکیب حاصل از 2 متغیر ورودی "هزینههای عملیاتی" و "تعداد کارکنان بانک" به همراه 2 متغیر خروجی "درآمد عملیاتی" و "تعداد مجموع تراکنشهای دستگاههای ATM، پایانه فروش و شعب" به عنـوان مناسبترین ترکیب از متغیرها برای بررسی کارایی بانکهای مورد مطالعه هستند. راثی و محرابی (1395) با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی تاثیر نقش فنآوری اطلاعات در بهبود عملکرد سازمانی در سیستمهای بانکداری هوشمند ایران پرداختند. نتایج نشاندهنده تاثیرمعنادار و مثبت شاخصههای؛ کارایی عملیات، اثربخشی در هزینه، قابلیت اطمینان (پایایی)، قابلیت انتخاب (تنوع) و دقت بر بهبود عملکرد سازمانی در چهار بعد مالی، مشتریان، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری در سیستمهای بانکداری هوشمند است. حسینی و فرامرزی عباد (1395) در پژوهشی اثر گسترش بانکداری الکترونیکی بر بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) در هشت بانک منتخب فعال در بورس طی دوره زمانی 1385 تا 1393 با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته و دادههای تابلویی را آزمون کردند. نتایج پژوهش ایشان حاکی از آن است که گسترش دستگاههای خودپرداز در شعب بانکی و برخورداری بانکها از سهم بالاتر ابزارهای الکترونیکی به کل پایانههای فروش و تولید ناخالص داخلی حقیقی تاثیر مثبت و معناداری بر بازده حقوق صاحبان سهام در نمونه منتخب داشته است. همانطور که مشاهده میشود هیچ پژوهش داخلی و یا خارجی بهطور مسقیم به بررسی عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع که امروزه یکی از مهمترین منابع کسب درآمد و سودآوری برای بانکهای ایران است نپرداخته است. از اینرو وجه تمایز این مطالعه با مطالعات پشین در آن است که در پژوهش حاضر عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکی در ایران با تاکید بر زیرساختهای فیزیکی، زیرساختهای بانکداری الکترونیک و سرمایه انسانی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است.
3- روش پژوهش هدف اصلی مقاله حاضر بررسی عوامل موثر بر درآمدهای غیرمشاع در صنعت بانکداری ایران است. نمونه مورد بررسی دادههای سالانه ارسالی 26 بانک به بانک مرکزی از سال 1385 تا 1395 میباشد. با بهرهگیری از مطالعات دیبندت و دیویس[lii] (2000)، بیکر و هاف[liii] (2002) و جعفری[liv] (1391) متغیرهای زیر بهعنوان عوامل اثرگذار بر درآمدهای غیرمشاع در این پژوهش بهکار گرفته شدهاند: «تعداد شعب بانکها» بهعنوان زیرساختهای فیزیکی برای ارائه حضوری خدمات بانکی، «تعداد شعب سوئیفتی» بهعنوان شاخص ارائه خدمات بانکداری الکترونیک در محل شعبه، «تعداد دستگاههای خودپرداز، تعداد کارتهای بانکی صادرشده، تعداد دستگاههای کارتخوان و شعب آنلاین» بهعنوان شاخص برخورداری از زیرساختهای بانکداری الکترونیک، «تعداد نیروی انسانی برخوردار از تحصیلات عالی تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری)» بهعنوان سرمایه انسانی، «نقدینگی بانک»، «حجم سرمایهگذاری مستقیم» و «بازده دارایی[lv] (با نسبت سود خالص به داراییهای کل[lvi])» بهعنوان متغیرهای کنترلی و «تورم» و «تولید ناخالص داخلی» به عنوان متغیرهای برونبانکی. در این پژوهش الگوی دادههای پنل دیتای پویا بهروش گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی و با کمک نرمافزار Stata 14 مورد تخمین و سنجش قرار گرفته است. از جمله الگوهای مطرح در اقتصاد سنجی پنل الگوهای پویا میباشند. در یک الگوی پویای پنل متغیر وابسته بهصورت تاخیری در سمت راست معادله الگو مورد استفاده قرار میگیرد. یک الگوی ساده پویای پنل به صورت معادله (1) است. (1)
بارو و لی[lvii] (1996) در ارتباط با معادله فوق بیان داشتند که اگر اثرهای غیرقابل مشاهده خاص هر مقطع (کشور) و وجود متغیر وابسته در متغیرهای توضیحی مشکل اساسی باشد بایستی از تخمینزن گشتاور تعمیمیافته (GMM)، که مبتنی بر الگوهای پویای پنلی است استفاده کرد. البته بالتاجی[lviii] (2008) زمانی استفاده از این روش را مجاز میداند که تعداد متغیرهای برش مقطعی (N) از تعداد سالها (T) بیشتر باشد (در این مطالعه این شرط رعایت شده است و تعداد مقاطع یعنی بانکها 26 و دوره زمانی 11 سال میباشد). برای تخمین مدل با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته بایستی ابتدا متغیرهای ابزاری بهکار رفته در الگو را مشخص نمود. بهوسیله آزمونهای آرلانو و بور[lix] (1995) و بلوندل و باند[lx] (1998) میتوان فرض نبود همبستگی سریالی جملات خطا و ابزارها را بررسی نمود که برقراری این شرط بهمعنای سازگاری تخمینزننده GMM میباشد. میلوا[lxi] (2007) استفاده از نسخه تعمیمیافته GMM[lxii] را زمانی پیشنهاد میکند که سطوح وقفهدار برآوردگرها متغیر ابزاری ضعیفی برای تفاضل مرتبه اول برآوردگرها باشد. برآوردکننده GMM سیستمی بهمنظور افزایش کارایی برآورد از معادله اولیه که همان سطح متغیرها میباشد برای بهدست آوردن یک سیستم دو معادلهای که شامل معادله تفاضلی و معادله در سطح است استفاده میکند. روش GMM سیستمی که توسط آرلانو و بور (1995) و بلوندل و باند (1998) بیان شد بهجای یک متغیر از یک رابطه بهعنوان متغیر ابزاری استفاده میکند. روابط (2) و (3) دو شرط گشتاوری برای برآورد پارامترها را نشان میدهد. (2) (3) مزیتهای این روش نسبت به سایر روشها بهطور خلاصه بهشکل زیر میباشد: 1) مجاز بودن ناهمسانی واریانس 2) به عقیده گرین[lxiii] (2008) تمامی متغیرهای رگرسیون که با جز اخلال همبستگی ندارند میتوانند بهعنوان متغیر ابزاری انتخاب شوند. 3) متغیرهایی مانند فرهنگ، مذهب، اقلیم و قومیت که در طی زمان ثابت هستند باعث ایجاد تورش در تخمین مدل میشوند. بالتاجی (2008) در این رابطه بیان میکند که کاربرد روش GMM سیستمی باعث خواهد شد تا تاثیر عوامل یاد شده با تفاضل گرفتن از آمارها حذف شوند. 4) استفاده از متغیرهای وابسته وقفهدار همخطی در مدل را کاهش یا از بین میبرد. بنابراین مزیت رفع همخطی از دیگر ویژگیهای این روش میباشد (ندیری و محمدی[lxiv]:1390، ص 8). 5) سیائو[lxv] (2003) در بیان ویژگیهای رهیافت GMM سیستمی به لحاظ شدن تاثیر تمام عوامل مشاهده نشده ثابت زمانی که تفاوتهای بین مقطعی (کشوری) و تفاوت در متغیر وابسته را نشان میدهند در برآورد، اشاره میکند.[lxvi] در این پژوهش از مدل رابطه (4) برای بررسی ارتباط درآمد مشاع با عوامل موثر بر آن بهره گرفته شده است. (4)
در رابطه فوق منظور از NRE؛ درآمدهای غیرمشاع بانکها (میلیارد ریال)، LIQ؛ نقدینگی بانکها (میلیارد ریال)، ROA؛ بازده داراییهای بانکها، INV؛ حجم سرمایهگذاری مستقیم (میلیارد ریال)، BAR؛ تعداد شعب بانکها، PPS؛ تعداد شعب سوئیفتی، EBK؛ شاخص برخورداری از زیرساختهای بانکداری الکترونیک، HUM؛ سرمایه انسانی بانکها، INF؛ تورم و GDP؛ تولید ناخالص داخلی (میلیارد ریال) میباشد. همچنین جز اخلال الگو میباشد.
4- نتایج پژوهش گام نخست در برآورد مدلهای پنل پویا، کسب اطمینان از مانایی متغیرهای مورد استفاده در برآورد است. بدین منظور از آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو (LLC) استفاده شده است. فرضیه صفر این آزمون بیانگر ناایستایی متغیر مورد نظر میباشد. از اینرو قبول فرضیه صفر به معنای ناایستایی متغیر و رد آن به معنای ایستایی متغیر خواهد بود. این آزمون ضمن توانایی بالا در بررسی ایستایی متغیرها از قابلیت کاربرد برای پنل نامتوازن برخوردار است. جدول (1) نتایج آزمون ریشه واحد را برای متغیرهای پژوهش نشان میدهد. همانطور که جدول (1) نشان میدهد تمامی متغیرها در سطح 5 درصد ایستا میباشند. در جدول (2) ایستایی متغیرهای تولید ناخالص داخلی (GDP) و تورم (INF) که بهصورت متغیرهای کنترلی در الگو مورد استفاده قرار گرفتهاند بهوسیله آزمون ریشه واحد KPSS در حالت عرض از مبدا و روند بررسی شدهاند. جدول 1- نتایج آزمون ریشهواحد لوین، لین و چو
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 2- نتایج آزمون ریشه واحد KPSS
*مقادیر بحرانی آماره آزمون KPSS در سطوح احتمال 1، 5 و 10 درصد در حالت با عرض از مبدا و روند به ترتیب برابر با 216/0، 146/0 و 119/0 است. منبع: یافتههای پژوهشگر
همانطور که جدول (2) نشان میدهد متغیر کنترلی تولید ناخالص داخلی در هر 3 سطح معناداری و متغیر کنترلی تورم در 2 سطح معناداری 5 و 1 درصد ایستا هستند و فرضیه صفر آزمون KPSS که دلالت بر ایستایی متغیرها میباشد را نمیتوان رد کرد. از آنجا که تمامی متغیرهای پژوهش در سطح مانا شدهاند، بنابراین نیازی به انجام آزمون همجمعی نمیباشد. در مرحله بعد تاثیر عوامل موثر بر درآمد غیرمشاع بانکها آزمون و در جدول (3) گزارش شده است. همانطور که جدول (3) نشان میدهد متغیرهای نقدینگی، سطح سرمایهگذاری مستقیم، تعداد شعب و تعداد شعب سوئیفتی بر روی درآمدهای غیرمشاع بانکها بیتاثیر هستند. متغیرهای بازده داراییها، تولید ناخالص داخلی، بانکداری الکترونیک و نیروی انسانی دارای تاثیر مثبت و تورم تاثیر منفی و معنیداری بر درآمدهای غیرمشاع بانکها دارند. بیشترین اثر بر درآمدهای غیرمشاع بانکها را متغیرهای بازده داراییها و نیروی انسانی دارند. در جدول (4) نیز نتایج آزمون سارگان جهت بررسی صحت اعتبار متغیرهای ابزاری نشان داده شده است. باستی توجه نمود که در این مطالعه از روش تک مرحلهای برای تخمین مدل GMM سیستمی استفاده شده است. بنابراین نیازی به انجام آزمون آرلانو- باند جهت بررسی عدم وجود خودهمبستگی مرتبه اول و دوم در الگو نیست. همچنین بهدلیل آنکه در مطالعه حاضر روش robust در برآرود انحراف استاندارها بهکار گرفته شده است بنابراین نیازی به انجام آزمونهای ناهمسانی وارایانس نمیباشد.
جدول 3- نتایج حاصل از برآورد مدل تحقیق
*، **، *** به ترتیب معنی داری در سطح 10، 5 و 1 درصد منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 4- نتایج آزمون سارگان
منبع: یافتههای پژوهشگر
5- نتیجهگیری درآمدهای غیرمشاع بانک بهواسطه دریافت کارمزد خدمات ارائه شده و ارائه مشاورههای مالی و سرمایهگذاری حاصل میشود. از جمله این درآمدها: خدمات اعتبار اسنادی، خدمات ضمانتنامه بانکی، خدمات بانکداری الکترونیک، خدمات ارزی، کارمزد نگهداری اسناد و اوراق بهادار مشتریان، صدور انواع چکها و غیره میباشد. درآمدهای غیرمشاع تاثیر بیشتری در سودآوری بانکها بهعنوان یک درآمد نقدی از خود نشان میدهد. همین امر باعث شده تا بانکها به اهمیت کسب این درآمد پیبرده و با تبلیغات خدمات متنوع خود سعی در کسب سهم بیشتر از این نوع درآمد در بازار باشند. بررسی صورتهای مالی ارائه شده بانکها این مهم را نشان میدهد که درآمدهای غیرمشاع هر سال نسبت به سال قبل آنها افزایش یافته است و بانکها در بهدست آوردن این نوع درآمد تلاش زیادی انجام دادهاند. در واقع این درآمدها نشان میدهد که فعالیتهای اقتصادی بانکها چه میزان خدمات محور بوده است؛ یعنی بانکها با انجام فعالیتهای اقتصادی به چه میزان در ارائه خدمات بانکی موفق عمل کردهاند. با توجه به نتایج ارائه شده در جدول (3) لازم است ابتدا به این نکته اساسی و مهم در خصوص درآمدها غیرمشاع بانکی اشاره شود که بانکها همواره سه اصل امنیت، نقدینگی و منفعت را در سر لوحه امور خود قرار دادهاند. اما عدم معنیداری ضریب نقدینگی بدان معنی است که نقدینگی بهمنزله بالابردن خدمات بانکی و تامین اصول موضوعه بانکی نیست. یعنی یک بانک خصوصی و تازه تاسیس که دارای حجم نقدینگی کمتری نسبت به یک بانک بزرگ دولتی با قدمتی طولانی میباشد، ممکن است بهنحوی خدمات خود را ارائه دهد که درآمدهای غیرمشاع بیشتری کسب کند. درواقع بیمعنی بودن ضریب نقدینگی نشان میدهد که عناصری مانند اندازه بانک (منظور انباشت پولی و نقد بانک است)، قدمت، حجم سرمایه و حجم سهام فروخته شده توسط بانک عوامل تعیین کنندهای در جذب درآمدهای غیرمشاع نبودهاند؛ بلکه نوع عملکرد خدماتی بانک پارامتر مهمی در افزایش درآمدهای غیرمشاع بانک میباشد. بر این اساس بانکها بایستی نقدینگی را بهگونهایی صحیح مدیریت کنند تا موجبات افزایش خدمات بانکها را فراهم آورد. النیمر و همکاران[lxvii] (2015) معتقدند بازده داراییها نشان دهنده توانایی و کارایی مدیریت در استفاده از داراییهای شرکت برای تولید سود عملیاتی است. علامت مثبت و معنیدار متغیر بازده داراییها در جدول (3) حاکی از مدیریت بهینه در استفاده از داراییها توسط بانکهاست. درواقع بانکها با استفاده و مدیریت درست و کارا از داراییهای خود توانستهاند درآمدهای غیرمشاع خویش را افزایش دهند. امروزه این انتظار از سیستم بانکی وجود دارد که ضمن کوشش در جذب سپردههای بخش خصوصی، بهترین، مفیدترین و سالمترین روش تخصیص اعتبارات به بخشهای مختلف اقتصادی را برگزیند. هنگامی سرمایهگذاریهای مستقیم یک بانک مفید و بهینه خواهد بود که بانک در فعالیتهایی سرمایهگذاری کند و بهعبارت دیگر بهگونهای بنگاهداری کند که موجبات افزایش درآمد غیرمشاع برای بانک فراهم شود. حال با توجه به اینکه ضریب سطح سرمایهگذاری مستقیم از معنیداری لازم برخوردار نیست، این واقعیت آشکار خواهد شد که نوع عملکرد بانک در سرمایهگذاری مستقیم در بنگاههایی که توسط بانک تملک شده است و یا فعالیتهایی که سیستم بانکی در آنها بهطور مستقیم فعالیت اقتصادی داشته است، به نحوی نبود است که بتواند سرمایهگذاری مستقیم نتوانسته درآمد غیرمشاع بانک را افزایش دهد. سوئیفت به عنوان یک خدمت روزآمد بانکداری بینالمللی، جهت سرعت بخشیدن به انجام معاملات ارزی و جلب رضایت مشتریان و همچنین هماهنگی تمام عملیات ارزی در سطح جهانی با استفاده از یک نرمافزار استاندارد مورد توجه واقع گردیده است. افزایش و گسترش فعالیت بانکها در شبکه سوئیفت نوید افزایش درآمدهای غیرمشاع را میدهد زیرا یکی از خدمات اصلی بانکهای متصل به شبکه سوئیفت به بخش تجارت بینالملل در اصل تراکنشهای ارزی میباشد. هرچه فعالیت در این سیستم بیشتر باشد تعداد شعب سوئیفتی افزایش خواهد یافت. عدم معنیداری شعب سوئیفتی دو دلیل عمده میتواند داشته باشد. اولا عدم آشنایی مشتریان با خدمات سوئیفت باعث شده است که بانکهای کشور بهطور گسترده در شبکه سوئیفت فعالیت نداشته باشند. ثانیا تحریمهای سیاسی موجود در بازه زمانی مورد تحقیق[lxviii] باعث عدم دسترسی بانکهای کشور به شبکه سوئیفت شده است. رابطه مثبت و معنیدار سرمایه انسانی با درآمد غیرمشاع بانکها نشان میدهد که بانکها از سرمایه انسانی خود بهگونهایی مناسب و شایسته در راستای سودآوری بهره میگیرند. بهعبارتی چنین برداشتی میتوان نمود که درآمدی که بهواسطه نیروی انسانی تحصیل کرده ایجاد میشود، میتواند تاثیر مثبت و معنیداری بر درآمدها غیرمشاع بانکی داشته باشد. همچنین در این تحقیق و براساس نتایج برآورد، بین متغیر تورم و درآمدغیرمشاع بانکها، رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. تورم با کاهش ارزش پول و در سطوح بالا با کاهش و منفی کردن نرخ بهره واقعی انگیزه پسانداز را کاهش داده و موجب کاهش سرمایهگذاری میشود. اگر نرخ تورم بالا باشد آثار نامطلوبی بر ثبات اقتصاد کشور داشته و منجر به کاهش اطمینان برای برنامهریزی در بخشهای اقتصادی میگردد و این کاهش موجب نزول درآمدهای غیرمشاع بانک میگردد. جلیلف و پیاس[lxix](2016) رشد تولید ناخالص داخلی و تورم را بهعنوان متغیرهای نهادی و کلان اقتصاد، از مهمترین عوامل تعیین کننده سودآوری بانکها میدانند. بهنظر ایشان سودآوری و افزایش درآمد بانکها به رشد تولید ناخالص داخلی حساس است. یعنی در طول دورههای رونق اقتصادی تقاضا برای وامها افزایش مییابد که موجب ایجاد رابطه مثبت بین رشد تولید ناخالص داخلی و سودآوری کلی بانکها میشود. از سوی دیگر در طول دورههای رکود اقتصادی که رشد تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد، سودآوری بانکها بهدلیل نزول کیفیت اعتبار آنها تنزل مییابد. بنابراین این نتیجهگیری حاصل میشود که رشد اقتصادی از کانال تاثیرگذاری بر فعالیتهای بازاری در بخشهای مختلف اقتصادی، در درآمدزایی غیرمشاع بانکها نمایان میشود. کسب سود بهوسیله عملیات واسطهگری مالی باعث میگردد تا بانکها این انگیزه را پیدا نمایند تا شعب جدید در مناطق مختلف ایجاد کنند. موسوی و همکاران[lxx] (1393) معتقدند که با توسعه فیزیکی شعب بانکها، دسترسی به خدمات مالی برای مردم کم هزینهتر، راحتتر و بهتر خواهد بود. نتیجه این امر باعث خواهد شد مردم ترجیح دهند تا بخشی از نقدینگی خود را بهصورت سپردههای سرمایهگذاری نزد بانکها نگهداری کنند و برای امور جاری و سرمایهای، مراجعه و اتکای بیشتری به بانک داشته باشند که تقویت این فرآیند، درآمد غیرمشاع آنها را افزایش میدهد. اما در ایران همواره دو مشکل عمده در ارتباط با تعداد شعب بانکی یا بهعبارتی اندازه و بزرگی بانک وجود داشته است. اولین مشکل به ازدیاد شعب بانکها بر میگردد و مشکل دوم مربوط به عدم مکانیابی بهینه شعب میباشد. درواقع مکانیابی و نوع تعبیه لجستیکی شعب بهگونهای نبوده است که موجبات افزایش درآمدهای غیرمشاع را فراهم آورد. نتایج این پژوهش نیز گواه این مدعا میباشد. بانکداری الکترونیک اجازه تعامل با بانک، بدون واسطه و از طریق کانالهای متنوعی از قبیل اینترنت، موبایل، دستگاههای خودپرداز، تلویزیون هوشمند و تلفن را به مشتریان میدهد. عدم نیاز به حضور فیزیکی افراد بهمنظور برخورداری از خدمات مالی مختلف و همچنین ارائه خدمات الکترونیکی مختلف از سوی بانکها باعث سهولت دسترسی به خدمات و نیز تنوع ارائه خدمات شده است که موجب کاهش هزینه و زمان مشتریان خواهد شد. مبرهن است که گسترش بانکداری الکترونیک بهواسطه سهولت دسترسی متشریان به خدمات بانکی موجب افزایش درآمدهای غیرمشاع بانکها میشود. علامت مثبت و معنیدار شاخص بانکداری الکترونیک در جدول (3) نیز این ادعا را به اثبات میرساند.
2- دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران. s.ali.hoseini1393@gmail.com 3- استاد اقتصاد دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران. h.heidari@urmia.ac.ir [i] Trujillo‐Ponce [ii] Patel & Bhanushali [iii] Farhang (2016) [iv] Gorton and Winton [v] Tunay, et al. [vi] Wang, et al. [vii] Meihami, et al. [viii] Hoseini and Faramarzy ebad (2016) [ix] Ehtesham Racy and Mehrabi (2016) [x] Bontis [xi] Roos & Roos [xii] Luthans and Youssef [xiii] Colombo and Grilli [xiv] Hsu [xv] Wu and Chou [xvi] Zou and Huan [xvii] NAWAZ, et al. [xviii] Amini, et al. (2009) [xix] Halkos and Salamouris [xx] Aziz, et al. [xxi] Casu, et al. [xxii] Petria, et al. [xxiii] capital adequacy [xxiv] market concentration [xxv] Tabak, et al. [xxvi] Sha,sayi, et al. (2016) [xxvii] مراجعه شود به Ali, 2004; Bordeleau & Graham, 2010; Rasul, 2013; Shahchera, 2012; Aziz, et al., 2017 [xxviii] siam [xxix] Zerenler, et al. [xxx] Lu, et al. [xxxi] Zou and Huan [xxxii] Akhisar, et al. [xxxiii] Petria, et al. [xxxiv] Alalaya and Al Khattab [xxxv] pooled OLS regression of a cross-sectional series [xxxvi] pooled OLS [xxxvii] fixed effects method [xxxviii] Aziz, et al. [xxxix] Pearson correlation [xl] NAWAZ, et al. [xli] Value Added Intellectual Coefficient [xlii] capital employed efficiency (CEE) [xliii] human capital efficiency (HCE) [xliv] structural capital efficiency (SCE) [xlv] Tabak, et al. [xlvi] net interest income [xlvii] Fotros and beygi (2010) [xlviii] Namazi and Ebrahimi(2010) [xlix] Stepwise [l] Assadzadeh and Kiani (2012) [li] Abbaszadeh, et al. (2014) [lii] De Bandt, O., & Davis, E. P. [liii] Bikker, J. A., & Haaf, K. [liv] Jafari (2013) [lv] Return on Asset (ROA) [lvi] این نسبت که در حقیقت سود به ازای هر واحد از داراییهای را نشان میدهد، نشاندهنده میزان توانایی بانک در مدیریت منابع مالی و واقعی است (بشیر، 2003، ص 32). [lvii] Barro and Lee [lviii] Baltagi [lix] Arellano and Bover [lx] Blundell and Bond [lxi] Mileva [lxii] System GMM [lxiii] Greene [lxiv] nadiri and mohammadi (2011) [lxv] Hsiao [lxvi] استفاده از بعد زمانی سری آماری امکان لحاظ شدن تاثیر تمام عوامل مشاهده نشده ثابت زمانی در برآورد را فراهم میکند. [lxvii] Al Nimer et.al. [lxviii] ۲۷ اسفند ۱۳۹۰، تاریخ قطع سیستم سوئیفت بانک مرکزی ایران در راستای تحریمهای اتحادیه اروپا است. [lxix] Djalilov & Piesse [lxx] mousavi (2014) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع 1) احتشام راثی، رضا و محرابی، جواد (1395). تاثیرفناوری اطلاعات بر بهبود عملکرد سازمانی در سیستمهای هوشمند بانکداری (مطالعه موردی :بانک صادرات شعب تهران)، فصلنامه رسالت مدیریت دولتی، 7(21)، 55-71. 2) اسدزاده، احمد و کیانی، هیوا (1391). تأثیر به کارگیری دستگاه های خودپرداز، پایانه ی فروش و شعب بر سودآوری بانک های منتخب ایران، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، 29 و 30، 181-206. 3) امینی، صفیار، محمدی، سمیه و فخرحسینی، سیدفخرالدین (1388). بررسی عوامل مؤثر بر جذب سپرده های بانکی، بانکهای منتخب با تأکید بر بانک صادرات ایران، فصلنامه اقتصاد مالی، 3(6)، 159-172. 4) جعفری، عباس (1391)، درآمدهای غیر مشاع، پتانسیل سودآوری و کاهش ریسک، ماهنامه بانک و اقتصاد، شماره 121، دی 1391، ص 40-42. 5) حسینی، شمسالدین و فرامرزیعباد، حمید (1395). بررسی تاثیر بانکداری الکترونیکی بر بازدهی حقوق صاحبان سهام در بانکهای منتخب در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه اقتصاد مالی، 10 (35)، 147-169. 6) شمسایی، داود، محمودیانزاده، رامین، خلیل ارجمندی، مرتضی و رخشان، مجاهد (1395). بررسی ارتباط بین نقدینگی بر سودآوری در بانک های خصوصی منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، مطالعات اقتصاد، مدیریت مالی و حسابداری، 2(3)، 114-122. 7) عباسزاده، محمدرضا، کوهی، حسن و دستجردی، حسین (1393). بررسی عملکرد بانکداری الکترونیکی در بانکهای ایران با استفاده از مدل تحلیل پوششی دادهها و تحلیل مولفههای اصلی، فصلنامه روند، 21(67)، 57-100. 8) فرهنگ، امیرعلی، اثنیعشری، ابوالقاسم، ابوالحسنی، اصغر، رنجبر فلاح، محدرضا و بیابانی، جهانگیر (1395). درآمد غیربهرهای، ریسک و سودآوری در صنعت بانکداری، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، 3(35)، 70-47. 9) فطرس، محمدحسین و بیگی، تورج (1389). بررسی تطبیقی اثرات سرمایهی فکری بر عملکرد سازمانی صنعت بانکداری ایران در دو بخش دولتی و خصوصی؛ مطالعهی موردی: بانکهای شهر تهران، پژوهشنامه مدیریت اجرایی، 1(38)، 101-125. 10) موسوی، میرحسین، شهابی، علی و نعمتپور، معصومه (1393). بررسی ارتباط بین عرضه پول و گسترش شعب بانکی، فصلنامه اقتصاد مالی، 8(28)، 121-136. 11) نمازی، محمد و ابراهیمی، شهلا (1389). بررسی کارایی بانکهای ایران با استفاده ازتکنیک DEA به روش پلهای، نشریه مدیریت صنعتی، 2(5)، 159-174. 12) ندیری، محمد و محمدی، تیمور (1390). بررسی تاثیر ساختارهای نهادی بر رشد اقتصادی با روش GMM دادههای تابلویی پویا، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، 5(15)، 1-24. 13) Arellano, M., & Bover, O. (1995). Another look at the instrumental variable estimation of error-components models. Journal of econometrics, 68(1), 29-51. 14) Alalaya, M., & Al Khattab, S. A. (2015). A Case Study in Business Market: Banks Profitability: Evidence from Jordanian Commercial Banks (2002-2015). International Journal of Business Management and Economic Research (IJBMER), 6(4), 2015. 15) Aziz, A. I., Sharif, A. A., & Salih, D. G. (2017).Liquidity management and profitability in Islamic Banks in Kurdestan Region of Iraq,Cihan Bank for Islamic Investment and Finance as a case Study. 16) Al Nimer, M., Warrad, L., & Al Mari, R. (2015). The Impact of liquidity on Jordanian banks profitability through return on assets. European Journal of Business and Management, 7(7), 229-232. 17) Akhisar, İ., Tunay, K. B., & Tunay, N. (2015). The effects of innovations on bank performance: The case of electronic banking services. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 195, 369-375. 18) De Bandt, O., & Davis, E. P. (2000). Competition, contestability and market structure in European banking sectors on the eve of EMU. Journal of Banking & Finance, 24(6), 1045-1066. 19) Bashir, A. H. M. (2003). Determinants of profitability in Islamic banks: Some evidence from the Middle East. Islamic economic studies, 11(1), 31-57. 20) Bontis, N. (2002), Managing Organizational Knowledge by Diagnosing Intellectual Capital: Framing and Advancing the State of the Field, International Journal of Technology Management, Vol. 18, No. 5/6/7/8, 433-462. 21) Bikker, J. A., & Haaf, K. (2002). Competition, concentration and their relationship: An empirical analysis of the banking industry. Journal of Banking & Finance, 26(11), 2191-2214. 22) Blundell, R., & Bond, S. (1998). Initial conditions and moment restrictions in dynamic panel data models. Journal of econometrics, 87(1), 115-143. 23) Baltagi, B. (2008). Econometric analysis of panel data. John Wiley & Sons. 24) Barro, R. J., & Lee, J. W. (1996). International measures of schooling years and schooling quality. The American Economic Review, 86(2), 218-223. 25) Colombo, M. G., & Grilli, L. (2005). Founders’ human capital and the growth of new technology-based firms: A competence-based view. Research policy, 34(6), 795-816. 26) Casu, B., Girardone, C., & Molyneux, P. (2006). Introduction to Banking: Prentice Hall Financial Times. 27) Djalilov, K., & Piesse, J. (2016). Determinants of bank profitability in transition countries: What matters most?. Research in International Business and Finance, 38, 69-82. 28) Fotros, M., & beygi, T. (2010). Comparative study of the effects of intellectual capital on organizational performance Iran's banking industry in two public and private sectors; Case Study: Tehran City Banks. Journal of Executive Management, 1(38), 101-125 (in Persian). 29) Gorton, G. B., & Winton, A. (2016). Liquidity provision, bank capital, and the macroeconomy. 30) Greene, W. H. (2008). Econometric analysis – sixth edition. New Jersey, Upper Saddle River: Pearson International. 31) Hsu, D. H. (2007). Experienced entrepreneurial founders, organizational capital, and venture capital funding. Research Policy, 36(5), 722-741. 32) Halkos, G. E., & Salamouris, D. S. (2004). Efficiency measurement of the Greek commercial banks with the use of financial ratios: a data envelopment analysis approach. Management accounting research, 15(2), 201-224. 33) Hsiao, C. (2003). Analysis of Panel Data, 2nd edn. Econometric Society Monograph 36. 34) Jim Wu, Y. C., & Huei Chou, Y. (2007). A new look at logistics business performance: intellectual capital perspective. the international journal of logistics management, 18(1), 41-63. 35) Luthans, F., & Youssef, C. M. (2004). Human, social, and now positive psychological capital management:: Investing in people for competitive advantage. Organizational dynamics, 33(2), 143-160. 36) Lu, W. M., Wang, W. K., Tung, W. T., & Lin, F. (2010). Capability and efficiency of intellectual capital: The case of fabless companies in Taiwan. Expert Systems with Applications, 37(1), 546-555. 37) Meihami, B., Varmaghani, Z., & Meihami, H. (2013). The effect of using electronic banking on profitability of bank. Interdisciplinary Journal of Contemporary Research in Business, 4(12), 1299-131. 38) Mileva, E. (2007). Using Arellano-Bond dynamic panel GMM estimators in Stata. Economics Department, Fordham University, 1-10. 39) Nawaz, T., Nawaz, T., Haniffa, R., & Haniffa, R. (2017). Determinants of financial performance of Islamic banks: An intellectual capital perspective. Journal of Islamic Accounting and Business Research, 8(2), 130-142. 40) Patel, J., & Bhanushali, K. (2017). COMPARATIVE STUDY OF PROFITABILITY OF NATIONALISED BANKS AND PRIVATE SECTOR BANKS. 41) Petria, N., Capraru, B., & Ihnatov, I. (2015). Determinants of banks’ profitability: evidence from EU 27 banking systems. Procedia Economics and Finance, 20, 518-524. 42) Roos, G., & Roos, J. (1997). Measuring your company's intellectual performance. Long range planning, 30(3), 413-426. 43) Siam, A. Z. (2006). Role of the electronic banking services on the profits of Jordanian banks. American Journal of Applied Sciences, 3(9), 1999-2004. 44) Trujillo‐Ponce, A. (2013). What determines the profitability of banks? Evidence from Spain. Accounting & Finance, 53(2), 561-586. 45) Tunay, K. B., Tunay, N., & Akhisar, İ. (2015). Interaction between Internet banking and bank performance: The case of Europe. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 195, 363-368. 46) Tabak, B. M., Fazio, D. M., Ely, R. A., Amaral, J. M., & Cajueiro, D. O. (2017). The effects of capital buffers on profitability: An empirical study. Economics Bulletin, 37(3), 1468-1473. 47) Xiaopeng, Z., Si, C., & Ying, S. (2011). A Study of the Intellectual Capital’s Impact on Listed Banks’ Performance in China. African Journal of Business Management, 5(12), 5001-5009. 48) Wang, Y. S., Wu, S. C., Lin, H. H., Wang, Y. M., & He, T. R. (2012). Determinants of user adoption of web''Automatic Teller Machines': an integrated model of'Transaction Cost Theory'and'Innovation Diffusion Theory'. The Service Industries Journal, 32(9), 1505-1525. 49) Zerenler, M., Hasiloglu, S. B., & Sezgin, M. (2008). Intellectual capital and innovation performance: empirical evidence in the Turkish automotive supplier. Journal of technology management & innovation, 3(4), 31-40
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8,502 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,117 |