تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,290 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,921 |
زیباییشناسی تلمیحات قرآنی در سرودههای محمّدمهدی جواهری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 10، شماره 40، تیر 1398، صفحه 49-78 اصل مقاله (616.26 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن منبع لایزال الهی است که بهترین زیباییهای ادبی را در خود جای داده و هر چه دربارۀ مبحث زیباییشناسی آن صحبت کنیم باز هم قطرهای است از دریای بیکران. یکی از جنبههای زیباییشناسی قرآن، تلمیحات به کار رفته در آن است که شاعران مسلمان با تأثیر از این کتاب الهی، بسیاری از تلمیحات را در اشعار و آثار خود به کار بردهاند و بر زیبایی اشعارشان افزودهاند. محمّد مهدی جواهری شاعر مسلمان، متعهّد، نوگرا و نام آشنای معاصر عرب از این گروه است که با به کار گرفتن آرایۀ بدیعی تلمیح، دغدغههای اجتماعی و سیاسی خود را منعکس و تبیین نموده است. از این رو در تحقیق حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، تلمیحات قرآنی محمّد مهدی جواهری از جنبۀ زیباییشناسی بررسی و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که جواهری عمیقاً تحت تأثیر آموزههای قرآنی بوده و تلمیحات قرآنی بازتاب گستردهای در دیوان اشعارش داشته است. وی به شیوههای گوناگونی چون: استفاده از مفردات و ترکیبات، کاربرد شخصیتها، حوادث و اندیشههای قرآنی، هم به صورت لفظی و هم معنایی از این تلمیحات بهره گرفته است. تلمیحات قرآنی او نقش عمدهای در تبیین افکار و اعتقادات شاعر داشته است. در واقع با خواندن اشعار جواهری تأثیر سبک قرآنی بر زیبایی ادبی سرودههای وی به خوبی مشهود است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی؛ قرآن؛ تلمیحات قرآنی؛ محمّدمهدی جواهری؛ دیوان اشعار | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی تلمیحات قرآنی در سرودههای محمّدمهدی جواهری دکتر اسماعیل اسلامی* دکتر محمدرضا زماناحمدی** نیرهالسادات همزه عراقی*** چکیده قرآن منبع لایزال الهی است که بهترین زیباییهای ادبی را در خود جای داده و هر چه دربارۀ مبحث زیباییشناسی آن صحبت کنیم باز هم قطرهای است از دریای بیکران. یکی از جنبههای زیباییشناسی قرآن، تلمیحات به کار رفته در آن است که شاعران مسلمان با تأثیر از این کتاب الهی، بسیاری از تلمیحات را در اشعار و آثار خود به کار بردهاند و بر زیبایی اشعارشان افزودهاند. محمّد مهدی جواهری شاعر مسلمان، متعهّد، نوگرا و نام آشنای معاصر عرب از این گروه است که با به کار گرفتن آرایۀ بدیعی تلمیح، دغدغههای اجتماعی و سیاسی خود را منعکس و تبیین نموده است. از این رو در تحقیق حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته، تلمیحات قرآنی محمّد مهدی جواهری از جنبۀ زیباییشناسی بررسی و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که جواهری عمیقاً تحت تأثیر آموزههای قرآنی بوده و تلمیحات قرآنی بازتاب گستردهای در دیوان اشعارش داشته است. وی به شیوههای گوناگونی چون: استفاده از مفردات و ترکیبات، کاربرد شخصیتها، حوادث و اندیشههای قرآنی، هم به صورت لفظی و هم معنایی از این تلمیحات بهره گرفته است. تلمیحات قرآنی او نقش عمدهای در تبیین افکار و اعتقادات شاعر داشته است. در واقع با خواندن اشعار جواهری تأثیر سبک قرآنی بر زیبایی ادبی سرودههای وی به خوبی مشهود است. واژههای کلیدی زیباییشناسی، قرآن، تلمیحات قرآنی، محمّدمهدی جواهری، دیوان اشعار. مقدمهزیباییشناسی هنری یکی از شاخههای نقد ادبی است که به بررسی جنبههای زیبایی یک اثر میپردازد. در میان انواع هنرها شعر بیش از دیگر هنرها با خواننده ارتباط برقرار میکند؛ به این دلیل که هنری کلامی است و در قالب زبان ارایه میشود. در بحث زیباییشناسی شعری میتوان «هر عنصری را در شعر به این عنوان که آیا توانسته شعر را در رسیدن به هدف اصلی اش کمک کند ارزیابی کنیم.» (پرین، 1373: 103). یکی از عناصر قابل بحث در زیباییشناسی شعری مبحث تلمیح است. واژۀ تلمیح در عربی مصدر باب تفعیل و از ریشه «لَمَحَ، یَلْمَحُ، لَمْحاً و لَمْحاناً» و به معانی نگاه کردن، اشاره کردن، درخشیدن، نظر و نگریستن کوتاه و شتابزده (ر.ک: ابنمنظور، 1406ق: ذیل واژۀ لمح) و در فارسی در معانی گوناگونی چون نمودن و آشکارکردن، نگاه سبک کردن به سوی چیزی، اشاره کردن به چیزی، نگاه و نظر، خیال و تصور (دهخدا، ١٣٢۵: ذیل واژۀ تلمیح) به کار رفته است. تعریف تلمیح و مفهوم آن در اکثر منابع بلاغی عربی شبیه به هم است. به عنوان مثال علوی در الطراز مینویسد: «اَمَّا التَّلمِیحُ فَهُوَ اَن یُشَارَ فِى فَحوَىالکَلامِ اِلَى قِصَّهٍ اَو شِعرٍ اَو مَثَلٍ سَائِرٍ مِن غَیرِ ذِکرِهِ» (1332ق: 480) که با تعریف آن در منابعی چون المطول (تفتازانی، بیتا: 475)، الایضاح (خطیب قزوینی، 1424ق: 320) تا منابع متأخر عربی همچون معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها (مطلوب، 1406: ج2/344)، عیناً تکرار شده است و بعدها به منابع بلاغی فارسی راه یافته است. این آرایۀ معنوی در محدوده علم بدیع قرار میگیرد که اهل فن آن را چنین تعریف میکنند: «تلمیح آن است که شاعر یا نویسنده در ضمن سخن خود، به قصه و داستان، آیه و حدیث، واقعه، شرححال مشخص، مَثَل و شعری مشهور اشاره کند.» (وحیدیان کامیار، 1383: 76). دایرۀ تلمیحات پنج حوزۀ کلی را در بر میگیرد: تلمیحات مرکزی، قرآنی، دینی، اساطیری، تاریخی. تلمیحات قرآنی آن است که به قصههای به زندگی پیامبران و یا وقایع و مضامین مهم ذکر شده در قرآن اشاره میکند. لازمه دریافت مفهوم بیتی که ساختار تلمیحی دارد، این است که شنونده و خواننده از قبل با اصل داستان، افسانه، حدیث و... آشنایی داشته باشد. شاعران با به کار بردن این آرایه در اشعار خود ضمن بیان غراض و اهداف، بر زیبایی سرودههایشان میافزایند. محمّد مهدی جواهری شاعر معاصر عراقی یکی از این شاعران است که با به کار گرفتن تلمیحات قرآنی در دیوان پربار خویش سرودههایش را برجسته نموده و زیبایی آنها را چند برابر نموده است. در این پژوهش برآنیم به زیباییشناسی تلمیحات قرآنی محمّد مهدی جواهری بپردازیم و به پرسشهای زیر پاسخ دهیم: ـ تلمیحات قرآنی به کار رفته در سرودههای محمّد مهدی جواهری چگونه است؟ ـ شاعر چه از چه شیوههای در بیان تلمیحات قرآنی استفاده نموده است؟ ـ شاعر از چه شیوههایی در زیباتر نمودن این تلمیحات سود جسته است؟ برای رسیدن به این منظور ابتدا تلمیحات قرآنی دیوان اشعار محمّد مهدی جواهری استخراج و سپس شیوههای کاربرد تلمیحات قرآنی و راهکارهای شاعر در زیبا نمودن این تلمیحات بررسی و تحلیل شد. پیشینۀ تحقیقپیشینۀ تحقیق به تمام منابعی گفته میشود که با موضوع مورد بررسی و هدفهای تحقیق، ارتباط دارند و محقق به آنها مراجعه میکند؛ از این رو به پژوهشهای مرتبط با موضوع این جستار، یعنی بررسیهای قرآنی انجام شده در آثار محمّد مهدی جواهری اشاره میشود: علی اکبر مرادیان و همکاران، در پژوهشی با عنوان «تأثیر موسیقایی فواصل قرآن بر ساختار قوافی اشعار جواهری»، که در سال 1391 در فصلنامه لسان مبین به چاپ رسیده، به بررسی تأثیر موسیقی و آهنگ و وزن الفاظ و فواصل آیات سورههای قرآنی در بعضی از اشعار وی به خصوص در ساختار قصاید و نظام قافیهها هم در حوزۀ لفظ و هم وزن و هم آهنگ آنها پرداختند و به این نتیجه رسیدند که جواهری از آن دسته از شاعرانی است که قرآن کریم بر حیات شعریش تأثیر گذاشته، تا آنجا که ساختار، آهنگ و موسیقی اشعارش از قرآن اثر پذیرفته است. همین نویسندگان در پژوهشی دیگر با عنوان «بازتاب داستان قرآنی حضرت موسی (ع) در اشعار محمّد مهدی جواهری» (1394)، داستانهای حضرت موسی را که در اشعار وی منعکس شده است، حاصل بررسی نشان داد که جواهری از حوادث و معجزات مربوط به دوران زندگی حضرت موسی (ع) در شعر خود به عنوان نمادهایی برای مبارزه با ظلم و ستم استفاده کرده و آنها را در قالبی نوین و مناسب با مقتضیات زمان و در راستای رسالت خویش به کار گرفته است. که جواهری از حوادث و معجزات مربوط به دوران زندگی حضرت موسی (ع) در شعر خود به عنوان نمادهایی برای مبارزه با ظلم و ستم استفاده کرده و آنها را در قالبی نوین و مناسب با مقتضیات زمان و در راستای رسالت خویش به کار گرفته است. نسرین نظری تلوکی و همکاران نیز در مقالۀ «بینامتنی قرآن در اشعار محمّد مهدی جواهری و فرخی یزدی با رویکرد تطبیقی» که در همایش ملی بینامتن (التناص) در سال 1393، میزان اثرگذاری این کتاب مقدس را بر ساختار ظاهری و درونی ابیات این دو شاعر بررسی نمودند و به این نتیجه رسیدند که دو شاعر با به کار گیری کل آیه یا جزئی از آن و نیز اقتباسات مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر قرآن بودند و در نهایت کبری بارانی و اسماعیل اسلامی در پژوهش خود با عنوان «تحلیل و بررسی برجستهترین جلوههای قرآنی در اشعار محمّد مهدی جواهری و قیصر امینپور» که در سال 1396 در فصلنامۀ مطالعات ادبیات، عرفان و فلسفه، به چاپ رسیده، به واکاوی انواع جلوههای قرآنی در شعر دو شاعر معاصر مسلمان، محمّد مهدی جواهری و قیصر امینپور و اثرپذیریشان از قرآن کریم که به شیوههای بهرهگیری مستقیم و غیر مستقیم از این کتاب آسمانی بوده، پرداختهاند. با توجه به پیشینۀ ذکر شده میتوان دریافت که مقالات انجام شده راجع به تأثیرپذیری جواهری از قرآن بسیار است؛ اما تاکنون دربارۀ تلمیحات قرآنی اشعار جواهری و زیباییشناسی آن پژوهشی انجام نشده، از این رو جستار حاضر کاری نو و ارزشمند است. نگاهی گذرا به زندگی و آثار محمّد مهدی جواهریمحمّد مهدی جواهری در ١٧ربیع الاوّل ١٣١٧ق، در خانوادهای اهل علم و نامدار در نجف اشرف به دنیا آمـد (محبوبه، ١٩٨٦م: ج٢/ ١٣٦). پدرش، عبدالحسین، از نوادگان شیخ محمدحسن نجفی بود. اولاد و نوادگان شیخ، نام خانوادگی خود را، «جواهری»، «صاحب جواهر» و «جواهر کلام» برگزیدهاند (عطیه، 1998م: 6). جواهری از سن پنج سالگی قرآن را در مکتبخانه و خواندن و نوشتن را نزد برادر بزرگش که عبدالعزیز نام داشت آموخت. او دارای حافظهای عجیب بود (میشال، ١٩٩٩م: ٢٨٩). محمدمهدی در نوجوانی همراه برادر بزرگترش در یکی از حوزههای علوم دینی نجف به تحصیل پرداخت و لباس روحانیّت بر تن کرد؛ امّا پس از مرگ پدرش، تحصیلات حوزوی و لباس روحانیت را کنار گذاشت. در هجده سالگی نخستین شعرش را با نام مستعار در روزنامه العراق به چاپ رساند و به دلیل استحکام اشعارش خیلی زود جای خود را در میان خوانندگان باز کرد (عطیه، 1998م: 8)؛ زیرا او شعر را به عنوان مؤثّرترین وسیله برای بیداری مردم و مبارزه با جهل و عقب افتادگی و مبارزه با زورگویان مسلّط بر اجتماع و دفاع از حقوق به تاراج رفتة درماندگان و مردم عادی یافت و در این وادی پرخطر گام گذاشت (یحیی، 2001م: 131). شهرت جواهری در دهۀ 30 میلادی، از مرزهای عراق فراتر رفت و در کشورهای عربی مانند سوریه و لبنان و مصر به اغلب مناسبتهای ادبی و شبهای شعر و تجلیل از پیشروان شعر و ادب مانند ابوالعلاء معرّی و بحتری و سایر بزرگان دعوت میشد و در بسیاری از موارد، او اوّلین سخنران و شاعر بود؛ ولی او سیاست استعماری و تیرهبختی مردم و فساد حاکمان را، حتّی در این مناسبتها فراموش نمیکرد و به صورتی تند و خشن بیان میکرد (الموافی، 2007م: 73). جواهری بقیّۀ عمر پرفراز و نشیبش را با سربلندی و افتخار در سوریّه ماند تا به دجله و فرات و نخلستانها و کوهستانهای عراق که الهامبخش شعر او بودند نزدیک باشد. جواهری با شعر، متعالی شد و شعر را به اوج رسانید. ادبای عرب، او را خداوند شعر، نابغه شعر و.... خواندند و محمود درویش شاعر نامدار فلسطین، او را رودخانه سوم عراق خواند (الجواهری، 1972م: 48). این شاعر و مبارز برجستۀ عراقی «در سال ١٩٩٧م در سن 89 سالگی درگذشت.» (العریس، ١٩٩٨: ١٦). زیباییشناسی تلمیحات قرآنی محمد مهدی جواهریانواع تلمیحات قرآنی جواهری تلمیح به شخصیّتها و حوادث قرآنی از أثرپذیریهای شعرا از آیات قرآن میباشد. در واقع میتوان گفت در این روش شاعر با استفاده از آرایۀ تلمیح به شخصیّتهای قرآنی و حوادث گوناگون اندیشه و تجارب شخصی خود را به تصویر میکشد. البته این شخصیتها هم میتواند شخصیت پیامبران باشد و هم دیگر شخصیتها. همانگونه که جواهری شخصیتهایی چون جبرئیل، قارون، ابولهب و... را به کار برده است. که دیگر شخصیتهای قرآنی در آثار جواهری هم مثبتند و هم منفی. تلمیح به شخصیتهای قرآنی حضرت موسی کلیم الله از بزرگترین پیامبران بنی اسرائیل است که شرح سوانح زندگی و رسالت او بیش از هر پیامبر دیگری در قرآن یاد شده است. نام این حضرت 136 بار در قرآن آمده است (خرمشاهی،1371: 187). حضرت موسی (ع) و تلمیحات به داستان زندگی او از پرکاربردترین تلمیحات قرآنی است که در دیوان جواهری هم دیده میشود.
(دیوان الجواهری، ج 5/ 255) که جواهری در این بیت از آیۀ: «وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ وَلا یَهْدِیهِمْ سَبِیلا اتَّخَذُوهُ وَکَانُوا ظَالِمِینَ» (سورۀ اعراف/ آیۀ 148) الهام گرفته است. او در مصرع اول این بیت:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 235) «طُورَ سَینَا» را از آیات 7-9 سورۀ نمل و آیۀ 29 سورۀ قصص گرفته است. «ماجرای حضرت موسی (ع) در کوه طور و رؤیت آتش، گوساله پرستی و گمراهی قوم بنی اسرائیل توسط سامری و معجزات آن حضرت» (مرادیان قبادی و همکاران،1394: 113) مواردی است که جواهری در تلمیح به داستان حضرت موسی (ع) به آنها اشاره نموده است.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 310) شاعر در این بیت برای نشان دادن موضوع حسادت حاسدان از تلمیح کمک میگیرد. بیت اشاره دارد به ابولهب عموی پیامبر (ص) که یادآور آیۀ: «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ» (سورۀ مسد/ آیۀ 1) است. جواهری در بیت زیر به داستان فرعون اشاره کرده است. علت اینکه به فرعون مصر، لقب (ذی الأوتاد) را دادند، این بوده که او هنگام شکنجۀ افراد، دستها و پاهای افراد را با چهار میخ به زمین میچسباند، و بعد آنها را شکنجه میکرد که جواهری عبارت «فِرعَونُ ذو الأوتادِ» را از آیۀ 10 سورۀ فجر و آیۀ 12 سورۀ ص برداشت نموده است:
(دیوان الجواهری، ج1/ 171) جبرئیل و حضرت عیسی (ع) از دیگر شخصیتهایی هستند که جواهری در تلمیحات خود به کار برده است.
(دیوان الجواهری، ج 5/ 336) او در کاربرد این شخصیتها آیات 17 سورۀ مریم، 12 سورۀ تحریم و آیۀ 9 سورۀ سجده را مد نظر داشته است و لفظ رُوحُ اللّهِ را از «... وَلا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ...» که بخشی از آیۀ 87 سورۀ یوسف است، گرفته است. هابیل و قابیل دو پسر حضرت آدم از شخصیتهای مورد توجه جواهری بودند. او در بیت
(دیوان الجواهری، ج 4/ 217) به موضوع حق و باطل اشاره میکند که همیشه قربانیان زیادی داده است و داستان هابیل و قابیل را به عنوان نمونهای از نزاع حق و باطل میآورد. خداوند هابیل را وصی آدم بر روی زمین قرار داد و اسم اعظم را به او آموخت و قابیل برادر بزرگتر بود که خود را از هابیل سزاوارتر میدانست. بنا شد که هر کدام یک قربانی تقدیم کنند و از هر کس که قبول شد او وصی حضرت آدم (ع) شود. به خاطر اخلاص و تقوای هابیل، قربانی از او پذیرفته شد. قابیل که از این رویداد سخت ناراحت شده بود، برادرش هابیل را کشت. جواهری در این بیت این بیت اشاره دارد به آیۀ 27، سورۀ مائده: «... قَالَ لأقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ» و تأکید او بر این است که هابیل و قابیل، اوّلین قربانیانِ جهان، یکدیگر را بر سر حق و باطل به قتل رساندند؛ بنا بر این شاعر در این بیت میخواهد بگوید که همیشه در میدانهای مبارزۀ حق و باطل، جبهۀ حق برای تقویت خود قربانی داده است. قارون شخصیت قرآنی دیگر است که همیشه نام او با گنج همراه است. جواهری نیز در سرودۀ
(دیوان الجواهری، ج 5/ 101) با توجه به معنای آیات 76 و 79 سورۀ قصص به گنج قارون اشاره میکند و این که حتی گنج عظیم قارونی هم به کار او نمیآید و فایدهای برایش ندارد. حضرت یونس (ع) یا ذوُ النُّون از پیامبران الهی بود که تلمیح به داستان افتادن آن حضرت در شکم ماهی در دیوان جواهری دیده میشود. آنجا که شاعر میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 5/ 88) این بیت اشارهایست به آیات 142-144 سورۀ صافات که خداوند میفرماید: «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ * فَلَوْلا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» که شاعر در این بیت مخاطبان را به صبر و شکیبایی در برابر قضا و قدر فرا میخواند. تلمیح به حوادث قرآنی اشاره به حوادث قرآنی، از اسلوبهای بهرهمندی از تلمیحات قرآنی برای بهتر به تصویر کشیدن تجارب شخصی شاعر است. یکی از حوادث مهمی که دستمایۀ تلمیحات دینی شاعران بوده، حادثۀ قیامت است که محمّد مهدی جواهری هم از این امر مستثنی نبود و تلمیحات و اشاراتی به این حادثۀ عظیم داشته است. آنجا که گفته:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 303) شاعر در این بیت از آیات 13-14 سورۀ اسراء، 61 سورۀ یونس، 7 و 18 سورۀ مطففین، 10 سورۀ تکویر و 13 سورۀ اسراء الهام گرفته است. هدف شاعر از بیت مذکور این است که همۀ اعمال انسان با جزئیات در نامۀ اعمال او ثبت میشود و در روز رستاخیز نامۀ اعمال نیکوکاران در دست راست آنان و نامۀ بدکاران در دست چپ آنان قرار خواهد گرفت. او در سرودهای دیگر قیامت را روزی میداند که نصابها در آن کامل خواهد شد و از آدمیان میخواهد که تا آن روز منتظر بمانند.
(دیوان الجواهری، ج 3/ 409) و این بیت تلمیحی است از آیۀ 103، سورۀ هود: «... ذَلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ» و آیات 49-50 سورۀ واقعه.
(دیوان الجواهری، ج 3/ 208) از دیگر حوادث یاد شده در قرآن که در دیوان جواهری نیز مشاهده شده، ماجرای اصحاب کهف است. جواهری تلمیح به این داستان را به زیبایی در سرودۀ زیر آورده و گفته:
(دیوان الجواهری، ج 3/ 208) که این بیت اشارهای است به آیات 11و12 سورۀ کهف، که داستان اصحاب کهف را بیان میکند: «فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا * ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا» و نیز آیۀ 25 این سوره: «وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا». تلمیح به اندیشههای قرآنی این نوع تلمیحات به گونهای است که شاعر یا نویسنده با الهام از یک آیۀ قرآنی و دریافت و درک مضمون، آن را با ذوق و قریحۀ خود بیان میکند؛ به نحوی که خواننده لفظی را عیناً حس نمیکند و یا ذکری صریح را نمیبیند. نظر به محوریت ایده و اندیشۀ قرآنی در این نوع، تابع شکل و قاعدهای خاص نیست، همچنین تشخیص کشف آن دشوارتر از دیگر گونهها بوده و اشراف به معانی قرآنی را میطلبد (عباسزاده، 1389: 14). جواهری نیز از اندیشهها و مضامین قرآنی در اشعارش فراوان بهره گرفته است. مضامینی چون: روز قیامت، مرگ، صفات بندگان پسندیده، فرار و گریز، تبدیل شر و بدی به خیر و نیکی، نهی از منکر، صفات انسانهای منافق، ویژگی کافران، کشف حقایق در هنگام احتضار، اختیار انسانهای پست در دست افراد خبیث، زنده شدن مردگان، ناپایداری و بیهودگی دنیا، روزی بخشی خداوند، پاک بودن اهل بیت پیامبر، امید به رحمت خداوند، مسئول بودن انسان در قبال کارهایش، یگانگی خداوند، آگاهی خدا از اعمال انسانها، استمداد انسانهای غنی از فقرا، تعصب در دین، آفرینش انسان و... یکی از اندیشههای مهم هر انسانی موضوع مرگ است. در قرآن نیز آیات بسیاری به مرگ اشاره کرده و جواهری نیز به این موضوع اندیشده است. او در ابیات زیر تأکید میکند که از مرگ گریزی نیست و سرانجام همۀ انسانها روزی مرگ را تجربه میکنند.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 95) که این قطعه برداشتی است از آیۀ 34، سورۀ اعراف و آیۀ 8 سورۀ جمعه. اندیشه راجع به مرگ در ابیات زیر نیز دیده میشود:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 104)
(دیوان الجواهری، ج 4/ 342) بیهودگی دنیا و ناپایداری آن از دیگر اندیشههایی است که در شعر جواهری دیده میشود. بیت زیر، ضمن در برداشتن این مضمون تلمیحی است به آیۀ 20 سورۀ حدید، آیۀ 32 سورۀ انعام و آیۀ 64 سورۀ عنکبوت.
(دیوان الجواهری، ج1/120) و یا در این بیت
(دیوان الجواهری، ج 4/ 75) شاعر به فناپذیری دنیا و پایداری آخرت اشاره میکند. از نظر او دنیا پلی است که ستونها و پایههای آن، سختیها و بدبختیهاست که پایههایی سست و متزلزل است. از دیگر تلمیحات جواهری اشاره به موضوع زنده شدن مردگان است که تلمیحی است به آیۀ 260 سورۀ بقره که خداوند میفرماید: «... قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ». این بیت جواهری نیز همین مضمون را در بر دارد:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 145) آفرینش انسان از دیگر اندیشههای قرآنی است که بارها در دیوان جواهری به کار رفته است
(دیوان الجواهری، ج 3/ 150)
(دیوان الجواهری، ج 5/ 191) این دو بیت بر خلقت آدمی اشاره دارد. این که خداوند آنها را از مادهای پست و بیارزش آفریده است و تلمیحی است به آیۀ 37 سورۀ کهف، آیۀ 2 سورۀ انسان، آیۀ 13 سورۀ مؤمنون. جواهری به برانگیخته شدن مردگان در قیامت نیز اشاره میکند و میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 297) که تلمیحی است به آیات «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَی الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَ آأَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِ الْمَوْتَی... وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا «(سورۀ فصّلت/ آیۀ 39)؛ «ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (سورۀ بقره/ آیۀ 56)؛ (سورۀ مریم/ آیۀ 15). «جواهری در سروده زیر با اشاره به آیۀ تطهیر» (سورۀ احزاب/ آیۀ 33)، به پاک بودن پیامبر (ص) و اهل بیت او اشاره میکند و میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 237) نحوۀ تأثیرپذیری جواهری از تلمیحات قرآنی یکی از شیوههای تأثیرپذیری از شاعران از قرآن، کاربرد واژگان و ترکیبهای قرآنی در اشعار است. در این شیوۀ اثرپذیری، «شاعر در به کارگیری پارهای از واژهها و ترکیبهای وامدار قرآن و حدیث است؛ یعنی واژهها و ترکیبهایی را در شعر خویش میآورد که ریشۀ قرآنی و حدیثی دارند و مستقیم و غیرمستقیم توسّط خود شاعر یا دیگران به زبان و ادب راه یافتهاند. از این جا میتوان گفت: فرهنگ اسلامی و دو سرچشمۀ جوشان آن، قرآن و حدیث در کنار حقوق بزرگی که بر گردن فرهنگ ایرانی دارد، در باروری و نیروبخشی زبان فارسی و افزایش بار واژگانی آن نیز حقّی عظیم و منّتی بزرگ دارد.» (راستگو، 1376: 15). تأثیرپذیری جواهری شاعر توانمند و خوش ذوق عراقی به دو صورت مفردات و ترکیبات است که در ذیل بررسی میشوند: مفردات در تأثیرپذیری از مفردات شاعر واژهها و لغاتی را در شعر خود میآورد که ریشۀ قرآنی دارند، به نحوی که اگر قرآن نبود، زبان و ادب از آن واژهها بیبهره بود. جواهری از این مفردات فراوان استفاده نموده است. واژگانی چون نُکرٌ، المُهطِعینَ، الشَّمْس، النُّشور، سَقرِ، لظی، صِبغَ، کوب، جُند، عُرجُونِ، منقلب، الموت، یأس، سندس، المفر، صلصال، صبر و...که به نمونههایی اشاره میشود:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 272) جواهری در این بیت از «سندس» استفاده نموده که یادآور آیۀ 21 سورۀ انسان، آیۀ 31 سورۀ کهف و آیۀ 53 سورۀ دخان است. واژۀ «مفر» نیز جزو مفردات تلمیحی دیوان جواهری است که از آیۀ 11 سورۀ قیامت گرفته است.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 347) «صلصال» از دیگر مفردات به کار رفته در اشعار جواهری است که نمونۀ آن در بیت زیر دیده میشود و جواهری در آوردن این واژه به آیۀ 26 سورۀ حجر و آیۀ 14 سورۀ الرحمن زیر نظر داشته است:
(دیوان الجواهری، ج 5/ 316) و جواهری در آوردن این واژه به آیۀ 26 سورۀ حجر و آیۀ 14 سورۀ الرحمن زیر نظر داشته است: شاعر در به کار بردن واژۀ «صبر» در بیت زیر به آیۀ 75 سورۀ فرقان، آیۀ 111 سورۀ مؤمنون، آیۀ 96 سورۀ نحل نظر داشته است.
(دیوان الجواهری، ج 4/ 267) و یا در بیت زیر شاعر مخاطبان را به صبر درست و بجا در برابر مشکلات و غمها فرا میخواند و میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 310) که تلمیحی است به آیۀ «إنما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب» (سورۀ زمر/ آیۀ 10) و واژۀ «صبر» بر گرفته از آیۀ 153 سورۀ بقره، آیات 126-127 سورۀ نحل و آیۀ 5 سورۀ معارج است و یا در ابیات
(دیوان الجواهری، ج 4/ 73)
(دیوان الجواهری، ج 3/ 409) شاعر در ابیات فوق در استفاده از واژۀ «نشور» به آیۀ 15 سورۀ ملک و آیۀ 9 سورۀ فاطر نظر داشته که اشاره به روز قیامت است. عبارات و ترکیبات در این بخش تلمیحاتی قرار میگیرند که به صورت ترکیبند. این ترکیبات میتواند به صورت موصوف و صفت، مضاف و مضافالیه، جار و مجرور و... باشد. جواهری نیز از ترکیبات قرآنی بهرۀ فراوان برده است. از جمله: «الشَّرابُ الطَّهور» در بیت زیر
(دیوان الجواهری، ج 4/ 142) برگرفته از آیۀ 21 سورۀ انسان است که خداوند میفرماید: «... وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا». «حبله مسد» مورد دیگری است که شاعر با در نظر داشتن آیۀ 5 سورۀ مسد یعنی «فِی جِیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ» در ابیات زیر به کار برده است:
(دیوان الجواهری، ج 5/ 351)
(دیوان الجواهری: ج 5/ 213) عبارت «مِنْ کُلِّ فَجٍّ» بر گرفته از 27 سورۀ حج، عبارت قرآنی دیگری است که شاعر در سرودههایش به کار برده است:
(دیوان الجواهری، ج 2/ آیۀ 139)
(دیوان الجواهری، ج 5/ 73) خداوند در آیۀ 15 سورۀ الرحمن میفرماید: «وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ». جواهری به زیبایی عبارت «مارج من نار» را از این آیۀ گرفته و در سرودۀ زیبای خود به کار برده است:
(دیوان الجواهری، ج 2/ 354) عبارت «التقی الجمعان» که در بیت زیر دیده میشود برگرفته از آیات 155 و 166 سورۀ آل عمران و نیز آیۀ 41 سورۀ انفال میباشد:
(دیوان الجواهری، ج 3/ 67) شاعر در تشبیه زیبای زیر ترکیب «طَلعُ الشَّیاطینِ» را از آیۀ 65 سورۀ صافات، یعنی «طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ» گرفته و گفته:
(دیوان الجواهری، ج 5/ 367) در سرودهای از جواهری میخوانیم:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 16) که شاعر در مصرع دوم ترکیب «طُور سَینا» را به کار برده که تلمیحی است به آیۀ 2 سورۀ تین و آیۀ 20 سورۀ مؤمنون. «العُروَةُ الوُثقَی» ترکیب قرآنی است که شاعر با تلمیح به آیۀ 256 سورۀ بقره آیۀ 22 سورۀ لقمان در ابیات زیر به زیبایی به کار برده است:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 76)
(دیوان الجواهری، ج 3/ 279) دیگر ترکیبات به کار رفته در اشعار جواهری عبارتند از: «شدید القوی، فَلا تُبقی وَلا تَذَرِ، إنّا إلی اللهِ، یُصَعِّرُ، لم یلد و لم یولد، هَمّازٍ وَ مَشّاءِ، عَلی النَّفّاثَةِ العُقَدِ، المفر، سُبحانَ رَبِّکَ رَبُّ، خَفِّض جَناحَکَ، الشَّرابُ الطَّهور، سَمَّ خِیاطٍ، لا تُبقی وَ لا تَذَر، مِنْ کُلِّ فَجٍّ، لا تُصَعِّرّ خَدَّکَ، سمان و عجاف (عجیف)، دنت منک القطوف، السماء دخان، هل من مزید، الْمَالُ وَالْبَنُون، رمیم و عظام، رکبا و الأسری، رب السجن احب، سُبحان الّذی أسری، رتّل و بیوت، الظَّنُّ اثم، طُور سَینا، لا یَکادُ یَبینُهُ، سَماءٌ تَمور، تَحْتِهَا الأنْهَارُ، وسواس خناس، قَد بَلغتُ العِتیَّا، غیر ممنون، زقوم و غسلین، المُهطِعینَ، زُخرُفَها وَ ازَّیَّنَت، وسواس خناس، أَعْصِرُ خَمْرًا و... ». شیوههای شاعر در استفاده از تلمیحات قرآنی استفادۀ لفظی یا مستقیم تلمیحاتی است که شاعر در آن لفظ و مفردات مربوط به آیات را به صورت لفظی به کار برده است. تلمیحات لفظی قرآنی در اشعار جواهری بسیار زیاد است که به نمونههایی اشاره میشود:
(دیوان الجواهری، ج 3/ 245) در مصرع اول این بیت واژۀ «بیوت» و در مصرع دوم بیت عبارت «رتلت ترتیلا» دیده میشود. شاعر بیوت را از آیۀ 36 سورۀ نور و عبارت مصرع دوم را از آیۀ 32 سورۀ فرقان و آیۀ 4 سورۀ مزمّل لفظاً گرفته است. «سُبحان الّذی أسری» که در مصرع دوم بیت زیر آمده لفظاً از آیۀ «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى ...»، آیۀ 1 سورۀ اسراء گرفته شده است.
(دیوان الجواهری، ج 5/ 167) همچنین مصرع دوم بیت زیر تلیمح دارد به داستان حضرت یوسف و شاعر «رَبَّ السِّجنِ أحبّ» لفظاً از آیۀ 33 سورۀ یوسف گرفته است.
(دیوان الجواهری، ج 5/ 31) و یا در بیت
(دیوان الجواهری، ج 4/ 207) شاعر لفظ «سَماء» و «تَمور» در مصرع دوم را از آیۀ 9 سورۀ طور و آیۀ 16 سورۀ ملک اقتباس نموده است. همچنین است عبارت «الظَّنُّ اثم» در بیت زیر که از لفظ «الظَّنِّ إِثْمٌ» برگرفته از آیۀ 12سورۀ حجرات است که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ...».
(دیوان الجواهری، ج 1/ 399) جواهری برای نشان دادن شوق و اشتیاق خود، «هل من مزید» را که در آیۀ30 سورۀ ق آمده عیناً در بیت زیر تکرار نموده است:
(دیوان الجواهری، ج1/176)
(دیوان الجواهری، ج 4/ 145) جواهری در نمونۀ بالا واژۀ «رمیم» را از آیۀ: «... قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ» (سورۀ یس/ آیۀ 78) و لفظ «عِظامَ» را از آیۀ: «أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ» (سورۀ قیامت/ آیۀ 3) گرفته است و این بیت شاعر
(دیوان الجواهری، ج 1/ 104) اشارهای است به آیۀ 18، سورۀ لقمان: «وَ لا تُصَعِّرّ خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشَ فِی الأرّضِ مَرَحاً...» که جواهری عبارت «الخَدَّ المُصَعَّرَ» را از آیۀ فوق أخذ کرده است. همچنین جواهری واژۀ «ذوالنون» در بیت زیر را از آیۀ آیۀ 87 سورۀ انبیاء گرفته است.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 104) استفادۀ معنایی یا غیر مستقیم در استفادۀ معنایی دیگر لفظ به کار نمیرود، بلکه برداشت خود از آیه را به صورت غیر مستقیم به کار میبرد که نمونههایی از این شیوه در شعر جواهری آورده میشود: یکی از مضامین ارزشمند قرآن مسألۀ رزاق بودن پروردگار و ایمان به این امر است که شاعر مسلمان عراقی در این بیت با توجه به معنای آیات 32 سورۀ زخرف، آیۀ 31 سورۀ اسراء و آیۀ 26 سورۀ رعد به رزاق بودنِ خداوند اشاره میکند.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 330) وحدت و یگانگی خداوند از مواردی است که جواهری معنای آن را در اشعار خود به کار برده است. او در معنای بیت زیر:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 207) به آیۀ 171 سورۀ نساء، آیۀ 73 سورۀ مائده و آیۀ 51 سورۀ نحل توجه داشته است. همچنین شاعر در بیت
(دیوان الجواهری، ج 1/ 202) به آشکار شدن حقایق هنگام مرگ اشاره کرده که برداشتی است از معنای آیۀ 22 سورۀ ق، «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ». شاعر در بیتی به صفت زشت انسانهای منافق اشاره میکند که در ظاهر اظهار دوستی و محبت میکنند؛ ولی در باطنشان چیزی جز کینه و نفرت و دشمنی ندارند و میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 2/ 358) که این سرودۀ جواهری برداشتی معنایی است از آیۀ سورۀ بقره 204 و یا معنای بیت زیر نیز برگرفته از آیۀ 11 سورۀ قیامت است که شاعر در آن به گریزناپذیری از مرگ اشاره کرده است:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 347) در داستان حضرت آدم (ع) خداوند از آن حضرت خواست که به درخت ممنوعه نزدیک نشود، ولی شیطان باعث لغزش او، رانده شدن آدم و حوا از بهشت شد. خداوند در این باره در قرآن میفرماید: «وَ قُلنَا یَا آدَم اسْکُن أنتَ وَ زَوجُک الجَنَّة وَ کِلا مِنها رَغدَاً حَیثُ شِئتُما وَ لا تَقرَبا هَذهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ، فَأزَلَّهُمَا الشَّیطانُ عَنها فَأخرَجَهُما مِمّا کانا فِیه وَ قُلنا إهبِطوا بَعضَکُم لِبَعضٍ عَدُوٌ وَ لَکُم فِی الأرضِ مُستَقَرٌ».[55] جواهری معنای این آیه را در ابیات زیر به کار برده و گفته:
(دیوان الجواهری، ج 1/ 119) یا مضمون صبر و تحمل در بیت زیر برداشتی معنایی است از آیۀ 24 سورۀ رعد و آیۀ 35 سورۀ احقاف.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 345) زیباییشناسی تلمیح در اشعار جواهری تلمیح از آرایههایی است که در زیباتر و برجستهتر نمودن یک اثر ادبی به ویژه شعر نقش بسزایی دارد. این آرایه اگر با حوزههای دیگر ادبی مرتبط شوند و پیوند برقرار کند، جذابیت و تأثیرپذیری آن در خواننده را چند برابر میکند. جواهری با آگاهی از این موضوع با تلفیق و پیوند تلمیحات قرآنی خود با آرایههای بدیعی و بیانی، بر زیبایی سرودههایش افزوده است. پیوند تلمیح با آرایههای بدیعی در این نوع شاعر تلمیح را با آرایههای ادبی بدیعی تلفیق میکند. آرایههایی چون جناس، مراعاتالنظیر، تکرار، تضاد و... . به عنوان نمونه در بیت زیر از جلد چهارم دیوان جواهری شاعر در به کار بردن عبارت «لایبقی و لا یذر» به قرآن نظر داشته است و در ضمن بین «یبقی» و «بقیا» جناس اشتقاق وجود دارد.
(دیوان الجواهری، ج 4/ 335) همچنین در این بیت
(دیوان الجواهری، ج 1/ 202) شاعر ضمن تکرار واژۀ «ظن» آن را از آیۀ 12 سورۀ حجرات گرفته که خداوند میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ...». یا تکرار در واژههای «خفی» و «یُبَیَّن» که برگرفته از آیات قرآنی است، در بیت زیر از این نمونه به شمار میآید.
(دیوان الجواهری، ج 1/ 208) از دیگر آرایههای بدیعی به کار رفته در تلمیحات قرآنی جواهری مراعات النظیر است که نمونۀ آن در بیت زیر مشاهده میشود:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 207) شاعر عبارت «سَماءٌ تَمور» را از آیۀ 9 سورۀ طور، آیۀ 16 سورۀ ملک و آیۀ 22 سورۀ بقره اقتباس نموده است و شاعر به زیبایی بین «سماء» و «بحور» مراعات النظیر ایجاد کرده است. تضادها نیز بر زیبایی تلمیحات قرآنی جواهری افزوده است. شاعر در بیت زیر میان «سیئات» و «حسنات» و حتی میان «خیر» و «شر» تضاد ایجاد کرده است تا با کمک این تضاد صفت جوانمردان را برجستهتر نشان دهد.
(دیوان الجواهری، ج 4/ 351) ضمن این که بیت به آیۀ 70 سورۀ فرقان، آیۀ 40 سورۀ شوری و آیۀ 60 سورۀ الرحمن اشاره دارد. پیوند تلمیح با آرایههای بیانی در این نوع تلمیحات قرآنی شاعر با آرایههای بیانی و صور خیال تلفیق میشود که نمونههایی از اشعار جواهری آورده میشود:
(دیوان الجواهری، ج 4/ 75) در بیت فوق شاعر به فناپذیری دنیا و پایداری آخرت اشاره میکند. او دنیا را به پلی تشبیه میکند که ستونها و پایههای آن، متزلزل است. این بیت تلمیحی است به آیۀ 39 سورۀ غافر و آیۀ 36 سورۀ محمّد و یا در بیت زیر:
(دیوان الجواهری: ج 5/ 213) شاعر در تشبیهی زیبا کابوس را به حباله مسد مانند کرده است. شاعر این عبارت را از آیۀ «فِی جیدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ» (سورۀ مسد/ آیۀ 5) اخذ کرده است. و یا در جایی دیگر به زیبایی از آرایۀ کنایه برای رساندن مفهوم شعر استفاده میکند. آنجا که میگوید:
(دیوان الجواهری، ج 5/ 311) خَفِّض جَناحَکَ یعنی دو بالت را ببند که کنایه است از تواضع کردن. جواهری عبارت «خَفِّض جَناحَکَ» را از آیۀ 24 سورۀ اسراء گرفته است. نتیجهدر این پژوهش تلمیحات قرآنی در اشعار محمّد مهدی جواهری مورد بررسی قرار گرفت و نتایج را در پی داشت: محمّد مهدی جواهری سخت با قرآن مأنوس بوده و موج مفاهیم اسلامی به ویژه جلوهگری آیات و مفاهیم قرآن کریم به صورت تلمیحات در اشعار وی کاملاً مشهود است. کمتر قصیدهای از قصاید طولانی او خالی از تأثیرات قرآن است. جواهری در اشعار خود از قرآن به صورت تلمیح از شخصیّتها و حوادث و اندیشههای قرآنی، مفردات و ترکیبات قرآنی بهره گرفته است. ارزش هر متن یا گفتمان تنها در ارتباط گفتمانهای دیگر شناخته میشود؛ بنا بر این با اندکی تأمّل و تعمّق در آثار جواهری به نظر میرسد که بسیاری از مضامین و الفاظ را از قرآن کریم الهام گرفته، و به رشتۀ نظم درآورده؛ بنا بر این ارتباط بسیار تنگاتنگی بین قرآن و اشعار جواهری وجود دارد، و بینامتنی در اکثر موارد آگاهانه، و با کمترین تحوّل در معانی و الفاظ صورت گرفته است. شاعر در استفاده از تلمیحات قرآنی از دو شیوۀ لفظی (مستقیم) با کمک الفاظ و واژگان و معنایی (غیر مستقیم) به وسیلۀ استفاده نموده است. همچنین جواهری با پیوند تلمیح با آرایههای بدیعی و بیانی سرودههایش را زیباتر، برجستهتر و جذّابتر نموده است.
منابع و مآخذ1ـ قرآن کریم 2ـ ابن منظور، محمدبن مکرم. لسان العرب. بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1406ق. 3ـ پرین، لارنس. دربارۀ شعر. ترجمۀ فاطمه راکعی، تهران: اطلاعات، 1373. 4ـ تفتازانی، مسعود بن عمر. کتابالمطول. بهامشه حاشیه السید میر شریف، قم: مکتبه الداوری، بیتا. 5ـ الجواهری، محمّد مهدی. الجواهری فی العیون من اشعاره. دمشق: دار طلاس، 1972م. 6ـ الجواهری، محمّد مهدی. دیوان الجواهری. طبعه الثانی، بغداد: دار الحریة، 2008م. 7ـ خطیب قزوینی، جلالالدین محمّد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد بن محمد. الایضاح فی علوم البلاغه المعانی و البیان و البدیع. وضع حواشیه ابراهیم شمسالدین، بیروت: دارالکتبالعلمیه، 1424ق. 8ـ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. زیر نظر محمّد معین و جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران، ١٣٢۵. 9ـ راستگو، سید محمد. تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی. تهران: سمت، 1376. 10ـ عباسزاده، حمید، «اقتباسهای قرآنی در نهج البلاغه»، فصلنامه مطالعات تفسیری، سال یکم، شماره 1، ، 1 18، بهار، 1389. 11ـ العریس، ابراهیم. ذاکرة القرن العشرین، رحیل الشاعر العراقی محمّد مهدی الجواهری. جریدة الحیاة، العدد ١٢٩٢٨، تاریخ النشر: ٢٧/7/ ١٩٩٨، ١٩٩٨م. 12ـ العطیّه، جلیل. الجواهری. شاعرٌ من القرن العشرین. الطبعه الاوّلی، بیروت: منشورات جمل، 1998م. 13ـ علوی، یحیی بن حمزه. الطراز المتضمن لأسرار البلاغه و علوم حقایق الایجاز. قاهره، 1332ق. 14ـ محبوبه، جعفر. ماضی النجف و حاضرها، الطبعه الثانی. بیروت: دار الأضواء للطّباعۀ و النشر و التوزی، ١٩٨٦م. 15ـ مرادیان قبادی، علیاکبر و همکاران، «بازتاب داستان قرآنی حضرت موسی (ع) در اشعار محمّد مهدی جواهری»، دو فصلنامۀ پژوهشهای قرآنی در ادبیات، سال دوم، شمارۀ اول، پیاپی سوم، بهار و تابستان، 113-138، 1394. 16ـ مطلوب، احمد. معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها. الجزءالثانی، بیجا: مطبعه المجمع العلمی العراقی، 1406ق. 17ـ الموافی، محمّد عبد العزیز. الجواهری آخر الفحول. الطبعه الاوّلی، قاهره: دار الغریب، 2007م. 18ـ میشال، خلیل حجا. الشعر العربی الحدیث. من أحمد شوقی إلی محمود درویش، الطبعه الاوّلی، بیروت: دار العودة و دار الثقافۀ، ١٩٩٩م. 19ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع. چاپ اول، تهران: انـتشارات سمت، 1383. 20ـ یحیی، فرحان. أزمة المواطنة فی شعر الجواهری. الطبعه الاوّلی، دمشق: منشورات اتّحاد الکتاب، 2001م.
* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جیرفت، جیرفت، ایران. (نویسندۀ مسؤول) ** استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک، اراک، ایران. *** دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی. تاریخ دریافت: 4/4/1398 تاریخ پذیرش: 22/5/1398 [1]ـ ترجمه: پروردگارا، صهیونیستها گوسالهای از طلا را میپرستند و قوم موسی تابلوهای پوسیده را. [2]ـ ترجمه: مگر قسمتی از نور حضرت موسی که بر شرق یا بر طور سینا برگردد. [3]ـ ترجمه: از عصبانیت، حسودانِ خود را به هلاکت کشاند، گویی برای محمّد (ص) قرار دارد و بر سرزنش کنندگانِ او «ابولهب». [4]ـ ترجمه: رشید از عراق آسوده خوابید و ندانست که در مصر، فرعون «صاحب میخها» در حال حکومت است. [5]ـ ترجمه: آیا خداوند روحِ حضرتِ عیسی (ع) را از روح خود به او ارزانی داشته است، یا جبرئیل آن را به او داده است. [6] . ترجمه: از زمان قابیل هر قربانی، رمزی بوده است از دیگری؛ یعنی حق و باطل .
[7] . ترجمه: میگویم اگر گنج قارون را در اختیار داشتم، حال آنکه دستانم میدانند، گنج قارون نیز فایدهای به حالم ندارد. [8]ـ ترجمه: کسانی که به خاطر قضا و قدری که به آنها رسیده است، ناتوان شدهاند، همانند ذوالنون که در شکمِ ماهی به خود پیچیده و ناتوان شده بود. [9]ـ ترجمه: امروز روزی است که دفتر اعمال شما برای حسابرسی باز میشود در حالیکه تمامی اعمال و حساب شما نوشته و تدوین و جمعآوری شده است. [10]ـ ترجمه: بخواب تا روز قیامت و روزی که نصابها کامل خواهد شد. [11]ـ ترجمه: غار، از یارانِ خود، گرد و غبار سالیانِ دراز و کهنگی و پوسیدگی را برداشت و پاک کرد. [12]ـ ترجمه: غار، از یارانِ خود، گرد و غبار سالیانِ دراز و کهنگی و پوسیدگی را برداشت و پاک کرد. [13]ـ ترجمه: زمانی که اجل انسان نزدیک شود و موعد آن فرا رسد، آهن و حصار آهنی محکم او هرگز نتوانست او را از مرگ نجات دهد، و هرگز تمامی کتب آسمانی و خوانده شده هم نمیتواند او را از مرگ بینیاز نماید، مادامی که خداوند قادر یگانه، مرگ را برای انسان مبرم و مسلم ساخته است. [14]ـ ترجمه: پس آمد و هیچ نتوانست با شوکت و درایتش مرگ را از او دفع کند و هیچ چیز نمیتواند بازدارنده از مرگ حتمی باشد. [15]ـ ترجمه: برای من همین کافی است که با سختی، آزمایش شوم، آنگاه که مرگ قطعی است و اجلهای ما مشخّص و معین شده است. [16]ـ ترجمه: و آیا این چنین نیست که این دنیا راهی برای گذر است و زمین گودال سقوط انسانهای گمراه و نابودشدنی است. [17]ـ ترجمه: بخواب که دنیا جزء پلی نیست که بر سختیها و بدیها افراشته شده باشد. [18]ـ ترجمه: و همه چیز حتی گورهای متلاشی شده را برانگیزد و تا استخوان پرندگان را گرد آورد. [19]ـ ترجمه: او نیز مانند مردم که به سوی قبرها باز میگردند (بازگشت را به سوی خدا میداند) و ولادت آنان نیز از نطفهای کمارزش است. [20]ـ ترجمه: ما از نطفهای غیر از نطفۀ مردم و از گلی غیر از گل آنها هستیم. [21]ـ ترجمه: برگشتنش برای تو، هر چند اندک بود، اما حیاتبخش بود، مانند حیاتبخش مجدّد برای مردگان در روز محشر. [22]ـ ترجمه: او کسی است که اگر خود را معرفی نماید او منسوب به اهل بیت میباشد و خداوند تمامی پلیدیها و زشتیها را از او دور ساخت. [23]ـ ترجمه: در آنجا بهشتِ برین، لباسِ او را میدوزد، اما آنچه را که دنیا میبافد، چیزی به جز باران نیست. [24]ـ ترجمه: آنچه که مرگ را برای انسان آسانتر مینماید، این است که از مرگ هیچ گریزی نیست. [25]ـ ترجمه: پاک و منزه است پروردگارت، خدای انسانی است که او را از گل و لای خلق کرده که او از آتش و شرر است. [26]ـ ترجمه: صبر پیشه کنید حتی اگر غلاف شمشیر، شمشیر را خسته و ملول کند همانا عاقبت معتقدانِ به قیامت، خوب است اگر صبر پیشه کنند. [27]ـ ترجمه: اگر غم و اندوه انسانی که با مرگ اندوهگین شده، مرگ را باز نمیدارد [بر طرف نمیکند] پس بهتر از آن صبر حساب شدۀ انسان در برابر آن است. [28]ـ ترجمه: تا روز قیامت و آنگاه که به قیامت و رستاخیز فرمان داده شوند، بخواب. [29]ـ ترجمه: تا روز قیامت و روزی که نصابها کامل خواهد شد، بخواب. [30]ـ ترجمه: جایی است که شرابی پاک، و پاکیزه از میان ریگها و شن و ماسههای صخرهها بیرون میآید. [31]ـ ترجمه: به چیزهای بیفایده و بیاساس مشغول نشو، و صبری که ایمان آن بافته شده است، دو دستِ تو را از پشت نبندد. [32]ـ ترجمه: و کابوس آرام که ریسمانهای آن به صورت بافته شده به هم پیچیده شده باشند. [33]ـ ترجمه: جمعیتها، همگی به شما پناه میآورند و از راههای دور، گروه گروه به سمت او میآیند. [34]ـ ترجمه: ای مرواریدهای غلطان که از اعمال گردآوردی شده و در یک گردنبندی بینظیر و یکتا گرد هم آمدهاید. [35]ـ ترجمه: خبری که مانند سایر اخبار نیست، خبری که زمین را با آتش گداخته، شعله باران نمود. [36]ـ ترجمه: آنگاه که دو گروه به هم رسیدند، با گوشۀ چشم و به چشم به هم مینگریستند، و او نیز همین ویژگیها را داشت. [37]ـ ترجمه: در خلیج ناوهای جنگی وجود دارند که دودکشِ آنها مانند سرهای شیاطین در لحظۀ چیده شدن است. [38]ـ ترجمه: بر جهاد و تلاشِ خود ادامه بده، شاید در پرتو قسمتی از نوری که از طور سینا میآید، با آن صحرای ظلمت را روشن کنی. [39]ــ ترجمه: اگر از خواب بیدار شوی، در خواهی یافت که آن دستگیرۀ محکم، خبر از جدایی و از هم گسیختگی میدهد. [40]ـ ترجمه: ناشناسی که اگر پیروز شود دیگر هیچ دستی به آن دستگیرۀ محکم که پناه میدهد دست نخواهد یافت. [41]ـ ترجمه: ای فرزندِ خاندانی که آیاتِ وحی را در منزل آنها نازل شده و به ترتیل خوانده شد. [42]ـ ترجمه: شب را پیمودیم، حال آنکه چیزی نمیدانستیم پس سپاس خدای را که شب ... [43]ـ ترجمه: در حالیکه زندان ناراحت بود، گفتم: زندانبان برای من دوست داشتنی است. [44]ـ ترجمه: گویی که آسمان غباری برانگیخته شده و دریاها نیز آسمانی جوشان و خروشان هستند. [45]ـ ترجمه: همانا زعانف گمان میکردند که هر کس به من سنگ اندازد، جواب او را نخواهم داد، و این گمان باطل و گناه است. [46]ـ ترجمه: دلی دارم که اگر در کورۀ شوق و عشق شما گداخته شود، همواره فریاد میزند: آیا زیادتی هست؟ [47]ـ ترجمه: و همه چیز حتی گورهای متلاشی شده را برانگیزد و تا استخوان پرندگان را گرد آورد. [48]ـ ترجمه: حوادث و عوامل باز دارنده، چه اندازه میتوانند از مقدرات شگفتانگیز جلوگیری نمایند، آنچنانکه سیلی میتواند چهرۀ انسانهای مغرور را برگرداند. [49]ـ ترجمه: کسانی که به خاطر قضا و قدری که به آنها رسیده است و ناتوان شدهاند، همانند ذوالنون که در شکمِ ماهی به خود پیچیده و ناتوان شده بود. [50]ـ ترجمه: ای دوستانِ من، از چه تعجب میکنید، در حالیکه خداوندِ روزیرسان، روزی و بهره را در بین بندگانش عادلانه تقسیم کرده است. [51]ـ ترجمه: و او خدایی نیست مگر اینکه در میان جمع یکتا و یگانه است، هر چند انسان گمراه، گمانهای بیهوده و شک کند. [52]ـ ترجمه: پس هرگاه نزدیک شدیم و نور گذرندهای از جانب حق روشنایی گرفت، گمان و شکها از بین رفت، همانا گمان و شک فاسد و از بین رفتنی است. [53]ـ ترجمه: دهان او، به دروغ و نفاق با خندۀ مصنوعی میخندد در حالیکه دلِ او حامل و دربرگیرندۀ شر و بدبختی است. [54]ـ ترجمه: آنچه که مرگ را برای انسان آسانتر مینماید، این است که از مرگ هیچ گریزی نیست. [55]ـ آیۀ 36 – 35 سورۀ بقره. [56]ـ ترجمه: هیچ میدانی که من از گروهی هستم که پدرانش جنایت کردد و پست ترین مسلکها را انتخاب کردند. آدم آنها را به پست ترین مهالک انداخت، پس آنان بی گناهند و گناه هلاکت شدۀ دیگری را به دوش میکشند. [57]ـ ترجمه: گریه و آه و زاری نکن. عاقبتبخیریِ جوان، در تحمل امور سخت و دشوار است. پس تو نیز صبر پیشه کن. [58]ـ ترجمه: آن زن، که خود هیچ چیز را بر جای نگذاشته و همه را نابود میکند، برای خود جاودانگی و شادی میطلبد. [59]ـ ترجمه: رازهای مخفی که برای دیگران مخفی و پنهان است، برای او آشکار و روشن است. که گویی اساساً راز پنهان نبوده است. [60]ـ ترجمه: گویی که آسمان غباری برانگیخته شده و دریاها نیز آسمانی جوشان و خروشان هستند. [61]ـ ترجمه: بدی آنها را به خوبی پاسخ گفتند، همانا جوانمرد کسی است که بدیها را با خوبی پاسخ گوید. [62]ـ ترجمه: بخواب که دنیا جزء پلی نیست که بر سختیها و بدیها افراشته شده باشد. [63] . ترجمه: و کابوس آرام که ریسمانهای آن به صورت بافته شده به هم پیچیده شده باشند. [64] . ترجمه: دو بالت را ببند و طوفان را مسخره نکن که عقاب در برابر آن بالهایش را بسته و پرواز نکرده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ قرآن کریم 2ـ ابن منظور، محمدبن مکرم. لسان العرب. بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1406ق. 3ـ پرین، لارنس. دربارۀ شعر. ترجمۀ فاطمه راکعی، تهران: اطلاعات، 1373. 4ـ تفتازانی، مسعود بن عمر. کتابالمطول. بهامشه حاشیه السید میر شریف، قم: مکتبه الداوری، بیتا. 5ـ الجواهری، محمّد مهدی. الجواهری فی العیون من اشعاره. دمشق: دار طلاس، 1972م. 6ـ الجواهری، محمّد مهدی. دیوان الجواهری. طبعه الثانی، بغداد: دار الحریة، 2008م. 7ـ خطیب قزوینی، جلالالدین محمّد بن عبدالرحمن بن عمر بن احمد بن محمد. الایضاح فی علوم البلاغه المعانی و البیان و البدیع. وضع حواشیه ابراهیم شمسالدین، بیروت: دارالکتبالعلمیه، 1424ق. 8ـ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. زیر نظر محمّد معین و جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران، ١٣٢۵. 9ـ راستگو، سید محمد. تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی. تهران: سمت، 1376. 10ـ عباسزاده، حمید، «اقتباسهای قرآنی در نهج البلاغه»، فصلنامه مطالعات تفسیری، سال یکم، شماره 1، ، 1 18، بهار، 1389. 11ـ العریس، ابراهیم. ذاکرة القرن العشرین، رحیل الشاعر العراقی محمّد مهدی الجواهری. جریدة الحیاة، العدد ١٢٩٢٨، تاریخ النشر: ٢٧/7/ ١٩٩٨، ١٩٩٨م. 12ـ العطیّه، جلیل. الجواهری. شاعرٌ من القرن العشرین. الطبعه الاوّلی، بیروت: منشورات جمل، 1998م. 13ـ علوی، یحیی بن حمزه. الطراز المتضمن لأسرار البلاغه و علوم حقایق الایجاز. قاهره، 1332ق. 14ـ محبوبه، جعفر. ماضی النجف و حاضرها، الطبعه الثانی. بیروت: دار الأضواء للطّباعۀ و النشر و التوزی، ١٩٨٦م. 15ـ مرادیان قبادی، علیاکبر و همکاران، «بازتاب داستان قرآنی حضرت موسی (ع) در اشعار محمّد مهدی جواهری»، دو فصلنامۀ پژوهشهای قرآنی در ادبیات، سال دوم، شمارۀ اول، پیاپی سوم، بهار و تابستان، 113-138، 1394. 16ـ مطلوب، احمد. معجم المصطلحات البلاغیه و تطورها. الجزءالثانی، بیجا: مطبعه المجمع العلمی العراقی، 1406ق. 17ـ الموافی، محمّد عبد العزیز. الجواهری آخر الفحول. الطبعه الاوّلی، قاهره: دار الغریب، 2007م. 18ـ میشال، خلیل حجا. الشعر العربی الحدیث. من أحمد شوقی إلی محمود درویش، الطبعه الاوّلی، بیروت: دار العودة و دار الثقافۀ، ١٩٩٩م. 19ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع. چاپ اول، تهران: انـتشارات سمت، 1383. 20ـ یحیی، فرحان. أزمة المواطنة فی شعر الجواهری. الطبعه الاوّلی، دمشق: منشورات اتّحاد الکتاب، 2001م. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 752 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 227 |