تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,625 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,440,799 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,460,195 |
اثربخشی آموزش مثبت نگری با تکیه بر آموزه های دینی در سلامت روانشناختی و تابآوری مادران دارای فرزند اتیسم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زن و مطالعات خانواده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 12، شماره 43، خرداد 1398، صفحه 59-83 اصل مقاله (317.27 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jwsf.2019.668799 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عبداله رشیدزاده* 1؛ منصور بیرامی2؛ تورج هاشمی نصرت آباد3؛ میر محمود میرنسب2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکترای ، گروه روانشناسی تربیتی-دانشگاه تبریز ، تبریز، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار، گروه علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه تبریز . تبریز – ایران . | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار، گروه علوم تربیتی و روانشناسی. دانشگاه تبریز . تبریز – ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر آموزه های دینی در تاب آوری و سلامت روانشناختی مادران دارای فرزند اتیسم صورت گرفت. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه گواه بوده است. جامعة آماری در این پژوهش همة مادران دارای کودک اتیسم که در سال 95 به مراکز بهزیستی شهر تبریز مراجعه کرده بودند تشکیل می دادند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف وتاب آوری کودر ریچارد سون بوده است. داده های حاصل از پرسشنامههای پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مثبت اندیشی با تکیه بر آموزههای دینی در متغیرهای سلامت روانشناختی و تاب آوری هردو معنادار است آموزش مثبت نگری در زیر مولفه های سلامت روانشناختی (رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران و پذیرش خود، استقلال و خودمختاری، و هدفمندی در زندگی) تأثیر معناداردار دارد ولی بر تسلط بر محیط اثر بخش نبود. در کل می توان چنین نتیجه گیری کرد که آموزش مثبت نگری با تکیه بر آموزه های دینی می تواند باعث ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند اتیسم و نیز افزایش تابآوری آنها شود و با توجه به ارتباطی که سلامت روان شناختی و همچنین تاب آوری با بسیاری از متغیرهای تضمین کننده سلامت دارد، این آموزش می تواند تحولات مثبت زیادی را در زندگی افراد دارای فرزند اتیسم ایجاد نماید. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تازه های تحقیق | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
--- | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آموزش مثبت نگری؛ آموزه های دینی؛ سلامت روان شناختی؛ تاب آوری؛ اتیسم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کودکان از نظر ویژگیهای جسمانی و تواناییهای یادگیری با یکدیگر تفاوت دارند. برخی به سرعت یاد می گیرند وآموخته های خود را در موقعیت های جدید به کار می بندند؛ درحالی که برخی دیگر به تکرار نیاز دارند و در نگهداری وتعمیم آموخته های خود مشکل دارند. ویژگیهای جسمانی و توانایی یادگیری گروهی از کودکان با همسالان آنان به قدری تفاوت دارد که به آموزش انفرادی متناسب با نیازهای شان احتیاج دارند. این گروه را کودکان استثنایی یا کودکان با نیازهای ویژه[1] می نامند. در توصیف مشکلات این کودکان معمولا واژه هایی نظیر معلولیت ، ناتوانی و آسیب به کار برده می شود(دیویس و کارتر[2]، 2008) تولد کودکان با نیازهای ویژه، به همراه خود مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین به دنبال دارد. مراقبتهای پزشکی و نیازهای مراقبتی و آموزشی به نوبه خود می تواند سازگاری خانواده های دارای کودکان با نیازهای ویژه را تحت تاثیر قرار دهد و پیامدهای مهمی همچون محدودیتهای اقتصادی، اجتماعی و هیجانی در خانواده ایجاد نماید(آرنواد، وایت- کنینگ، میشلسن، پارکز، پارکینسون[3] ،2008). طبق متن بازنگری شده چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM, IV-TR ) اختلال اتیسم[4] یکی از بیماری های گروه اختلالات فراگیر رشد محسوب می گردد که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشه ای محدود مشخص است. کارکرد نابهنجار در زمینه های فوق باید در سه سالگی وجود داشته باشد(ویلس چات[5]،2013 ). مطالعات همه گیرشناسی درباره شیوع اوتیسم نتایج متفاوتی را بر اساس راه های مختلف انتخاب، جمع آوری و طبقه بندیبیماران ارائه داده است. بر همین اساس برآوردهای متفاوتی از فراوانی اختلال اوتیسم وجود دارد. آمارهای کنونی نشان دهنده میزان شیوع5/0 تا یک درصد جمعیت در هر جامعه ای است. اتیسم، در هر دو جنس دیده می شود، ولی فراوانی آن در پسرها سه چهار برابر دختران است. هم چنین مطالعات نشان داده است ازلحاظ رشد اجتماعی اولیه و نه رفتارهای قالبی، اوتیسم پسرها شدیدتر از دخترها است هم چنین کنش متقابل بین آمادگی های ارثی و دیگر عوامل زیستی و تاثیرات محیطی مناسب در سبب شناسی این اختلال نقش والدین و دیگر اعضای خانواده، با تولد کودک با نیازهای ویژه می بایست تغییرات عمده ای در ساختار خانواده به وجود آورند. دارند(ریاحی وهمکاران،2011 ). ویژگی های این اختلال و هم چنین گاهی تشخیص دیرهنگام و دشوار، فقدان درمان های قطعی و موثر و پیش آگهی نه چندان مطلوب، می تواند فشار روانی شدیدی را بر خانواده و والدین کودک تحمیل کند(چان وسارتر[6]،2006 ) بررسی ها نشان می دهند که والدین کودکان بااختلال های گستره اوتیسم بیش از والدین کودکان با اختلال های روان شناختی دیگر، در معرض فشارهای روانی و اضطراب ناشی از داشتن کودک ناتوان قراردارند(اوزبورن ورید[7]،2010؛آیزنهاور ، باکر وبلاخر[8]،2005). مادران کودکان استثنایی در مقایسه با پدران، بیشتر با مشکلات رفتاری کودک درگیرند و استرس و بحران های روانی بیشتری را تجربه می کنندو نیاز به حمایت بیشتری دارند(اونگل چاندران وپنگ[9]،2005؛سالویتا،لتالینا ولینونن[10]،2003). وجود کودک ناتوان، سازش یافتگی و سلامت جسمی و روانی مادر ر اتهدید می کند و غالباً تاثیر منفی بر وی می گذارد(بریستول،گالاگر و هالت[11]،1993؛گاپتا وسینگل[12]،2004). در واقع رفتارهای مخرب و غیرعادی کودک به عنوان منبع اصلی تنیدگی برای والدین کودکان درخودمانده به خصوص مادر محسوب میشود(شو ،لانگ وچانگ[13]،2000)مطالعات نیز نشان داده اند که مادران کودکان مبتلابه اتیسم، تنیدگی و نگرانی بیشتری ازسایر بیماری های مزمن تجربه می کنند(اسیکس،کلین،چو وکلین[14]،2002 ). لذا از جمله متغیرهای والدین که می تواند بصورت منفی تحت تاثیر کودکان اتیسم قرار گرفته و زندگی فردی، اجتماعی و زناشویی آنها را تحت الشعاع قرار دهد، بهزیستی روانشناختی است. بهزیستی روانشناختی یکی از حوزه های شایع درتحقیقات روانشناسی مثبت است و یک مفهوم چندمولفه ای و شامل پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی است (کمپداش، تیلور، کروجر[15]،2008). در سال های اخیر گروهی از پژوهشگران حوزه سلامت روانی ملهم از روان شناسی مثبت نگر، رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه سلامت روانی برگزیده اند. آنان سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روان شناختی، تلقی و آن را در قالب اصطلاح« بهزیستی روان شناختی» مفهوم سازی کرده اند، این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت کافی نمی دانند بلکه معتقدند که داشتن احساس رضایت از زندگی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان و پیشرفت مثبت، از مشخصه های فرد سالم است(رایان ودسی[16]، 2001؛کارداماس[17]،2007). اغلب اوقات بهزیستی روان شناختی به بهزیستی ذهنی اشاره دارد ، اما ممکن است با آن متفاوت باشد. بهزیستی بر حسب کیفیت و کمیت مؤلفه هایی تعریف می شود که براساس آن افراد زندگی خود را لذتبخش می بینند. به عبارت دیگر، اینکه افراد چگونه زندگی خود را ارزیابی میکنند، به بهزیستی مربوط می شود(دینر،[18]2000،اشکانی وحیدری،1393؛نریمانی ، یوسفی وکاظمی،1393 ؛نقل از سلیمانی وحبیبی،1393). بهزیستی ذهنی به این حقیقت اشاره دارد که افراد قادر هستند تعیین کنند که آیا به زندگی خوشایند که وابسته به معیار های موفقیت است رسیده اند یا نه. یکی ازمهمترین مد لهایی که بهزیستی روان شناختی را مفهوم سازی و عملیاتی کرده، مدل چند بعدی ریف[19] و همکاران(1998) است. ریف (1998)بهزیستی روان شناختی را تلاش فرد برای تحقق توانایی های بالقوه خود میداند. این مدل از طریق ادغام نظریه های مختلف رشد فردی (مانند نظریه خود شکوفایی مزلو و شخص کامل راجرز) و عملکرد سازگارانه(مانند نظریه سلامت روانی مثبت جاهودا) شکل گرفته و گسترش یافته است(کامپتون[20]،2001 ؛ نقل از سلیمانی وحبیبی،1393). براساس الگوی ریف بهزیستی روان شناختی از شش عامل پذیرش ، (داشتن نگرش مثبت نسبت خود)، رابطه مثبت با دیگران(برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی)، خود مختاری(احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشار های اجتماعی)، زندگی هدفمند(داشتن هدف در زندگی و معنا دادن به آن)، رشد شخصی(احساس رشد مستمر) و تسلط بر محیط(توانایی فرد در مدیریت محیط) تشکیل می شود. ماهیت و ساختار بهزیستی موضوعی است که از گذشته مورد توجه فیلسوفان و دانشمندان رشته های مختلف علمی قرار داشته است و به تازگی در کانون توجه روان شناسی مثبت گرا، که مطالعة علمی عملکردهای بهینه انسان است، قرارگرفته است(لین لی[21] و همکاران، 2009). شواهد پژوهشی نشان می دهد زمانی که خانواده تحت تاثیر کودک با نیازهای ویژه قرار می گیرد، بهداشت روانی اعضای آن تحت تاثیر قرار می گیرد و می تواند زمینه ساز پیامدهای ناگواری برای تمام اعضای خانواده باشد (شیو بلومبرگ، رایس، ویسر و بویل[22]،2007). در خانواده های دارای فرزندان با نیازهای ویژه همواره این خطر وجود دارد که اعضای خانواده، اتحادها و ائتلاف های مخالف با یکدیگر را تشکیل دهند و به گونه ای عمل کنند که فرزند معلول نقش بلاگردان یا قربانی به خود بگیرد. نه فقط نحوه واکنش خانواده ها نسبت به ناتوانی فرزندانشان کاملا متفاوت و منحصر است،بلکه تغییر و دگرگونی احساسات و واکنش آنها در طول دوران زندگی نیز متفاوت است. برای برخی خانواده ها، وجود یک ناتوانی نسبتا خفیف فرزند میتواند فاجعه آمیز باشد اما برای برخی دیگر، وجود یک ناتوانی بسیار شدید نیز ممکن است چنین پیامدی را در پی نداشته باشد(دیویس و کارتر،2008). وجود کودک با نیازهای ویژه باعث ایجاد استرس روانی در خانواده و به ویژه در مادر می شود، والدین کودکان مبتلا به ناتوانیهای تحولی ، استرس زیادی را متحمل می شوند(شیو و همکاران، 2007). پژوهشها نشان داده اند که بار سنگین مراقبت و سرپرستی این کودکان، بیشتر بر دوش مادران است تا پدران (مارکز، 1997 ؛ هلر، هسی و رویتز، 1997 نقل از خدادای سنگده وهمکاران،1393). درپژوهشی که توسط هاستینگ[23] (2003)انجام شد، مادران کودکان با نیازهای ویژه، استرس بیشتری را در مقایسه با پدران گزارش کردند. دلیل احتمالی این امر این است که مادران با مشکلات کودک بیشتر درگیر بوده و تحت فشارهای بیشتری قرار می گیرند. در حقیقت وجود کودک با نیازهای ویژه، سازش یافتگی و سلامت جسمی و روانی والدین، بخصوص مادران را تهدید می کند و غالبا اثر منفی بر آنها دارد( سالوویتا، ایتالینا و لینونن، 2003 نقل از خدادای سنگده وهمکاران،1393)وجود کودک با نیازهای ویژه علاوه بر استرس های روانی که بر خانواده تحمیل می کند، شیوع برخی از بیماریهای جسمانی از جمله دردهای مزمن و اختلالات روانی مانندافسردگی و اضطراب را نیز در خانواده ها، به خصوص در مادران افزایش میدهد(آرنواد و همکاران، 2008). میزان شیوع افسردگی در مادران کودکان مبتلا به اختلالات تحولی و کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بخصوص اتیسم نسبت به مادران کودکان سالم بیشتر است(اولسون و هوانگ[24]، 2001 نقل از خدادای سنگده وهمکاران،1393). به طور مثال؛ یک کودک درخود مانده به عنوان یک کودک با نیازهای ویژه، کل خانواده را متاثر می سازد، مادران اینگونه کودکان از سوی دیگران درک نمی شوند، نظامهای ارایه خدمات حمایتی در دسترس آنها نیست، و مشکلاتی در زمینه سازواری دارند. ازسوی دیگر دانش فرزندپروری مادران کودکان درخودمانده با مادران کودکان عادی متفاوت است (میرسکات، رویرز و وارین[25]،2010). توانایی های هیجانی،گفتاری و اجتماعیِ محدود این کودکان، رشد شناختی ورفتارهای نابهنجارشان، استرس و فشار شدیدی بر والدین آنها وارد میکند(دیویس و کارتر، 2008). اما والدین چگونه سلامت و بهزیستی روانی شان را در یک محیط چالش برانگیز و پویا حفظ می کنند؟ این سؤالی است که در بررسی تاب آوری مطرح است(زاوترا، هال و مورای[26] ،2010). تاب آوری به عنوان فرایندی پویا که افراد را قادرمی سازد تحت شرایط نامطلوب پاسخ دهند یا سازگار شوند تعریف می شود(تورنتون و سنچز[27]،2010). والدین بچه های با ناتوانی نیاز به سازگار شدن و فراهم کردن یک تعادل بین نیاز ها و منابع دارند(کانر،2009 نقل از مدنی و همکاران،1395). علیرغم همه ناملایمات، مادران بچه های با ناتوانی بر مشکلات غلبه می کنند، عملکرد خانواده را با موفقیت حفظ می کنند و یک تعادل جدید به دست می آورند، به عبارت دیگر آنهاتاب آور هستند(بایراکلی وکانر[28]،2012). اگرچه تاب آوری خانواده به طور مستقیم در زمینه ناتوانی مطالعه نشده است، شواهدی در حال افزایش است که خانواده های بچه های با ناتوانی از میزان زیادی ظرفیت برخوردار هستند که کمک های زیادی به بهزیستی خانواده می کند (بایات[29] ،2007). تولد کودکان استثنایی می تواند به همراه خود مشکلات جدید و مضاعف را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، در چنین خانواده هایی درخواست های جدیدی برای والدین به واسطه نیاز به بستری شدن، مراقبت های پزشکی و نیازهای مراقبتی، آموزش و توانبخشی کودک ایجاد می شود و این عوامل به نوبه خود می تواند فرایند سازگاری و بهزیستی والدین را تحت تأثیر قرار دهد و پیامدهایی همچون تنیدگی را بدنبال داشته باشد (پاستر[30] و همکاران، 2009). در پنجاه سال گذشته تلاش روانشناسان بیشتر بر درمان کمبودها و رفع ناتوانیها متمرکز بوده است. روانشناسان مثبت گرا به افزایش شادمانی و مطالعه در مورد نقش نیرومندی های شخصی و سامانه های اجتماعی مثبت در ارتقای سلامت بهینه تأکیددارند و به طریق علمی به شناسایی عواملی می پردازند که می توانند سلامت را افزایش دهند(نعیمی وهمکاران،1395). پژوهشها درزمینه ی روانشناسی مثبت گرا در دهه ی گذشته توسعه یافته است. در کنار پیشرفت های تحقیقاتی، کاربردهای زیادی هم براثر این بررسی ها پیداشده است. در حقیقت نتایج پژوهشها در مورد روانشناسی مثبت گرا کاربردهایی را در آموزش وپرورش، ازدواج، اشتغال، تربیت فرزند و موارد دیگر نشان داده است (نعیمی وهمکاران،1395). شواهد پژوهشی نشان می دهند که درمان به شیوه مثبت نگر بر افزایش سلامت روانی و امید(امانس و مک کالوف[31]، 2003 نقل از خدادای سنگده وهمکاران،1393 ؛ حریری و خدامی[32]،2011 ؛ سلیگمن[33] وهمکاران ،2010،افزایش روابط و هیجانهای مثبت (رشید[34]، 2015)؛ انگیزه پیشرفت، حرمت خود، و شادکامی (دونالدسون، دلوِت ورائو[35]، 2014). مطابق دیدگاه مثبت نگر، هیجانات و توانمندیها از بهترین عوامل جلوگیری ازآسیبهای روانی هستند. پژوهشگران حوزه پیشگیری اعتقاددارند، پیشگیری تأکید برساختن توانمندیها و نه اصلاح ضعفهاست، بنابراین توانمندیهای انسان، محافظی در برابر بیماریهای روانی است. شهامت، خوشبینی، مهارتهای ارتباط بین فردی، رعایت کردن اخلاق کار، امید، صداقت نمونهای از این توانمندیها محسوب میشود (سلیگمن، 2010). نتایج تحقیقات مختلف در مورد اثربخشی پیشگیرانه مداخلات مثبت نگر (گیلهام و ریویچ ،1999 ؛ ریف و سینگر، 2000 ؛ دنر، استودان و فریسن، 2001) نشان می دهد که شناسایی وارتقای هیجانات مثبت و افزایش بهزیستی روانشناختی به عنوان یک سد محافظت کننده، ازابتلای افراد به افسردگی، اضطراب، آسیبهای مزمن و تنشهای زندگی جلوگیری میکند(خدا یاری فرد وهمکاران ،1393). در تلاش برای شناسایی عوامل ارتقاء دهنده تابآوری، برخی محققان به بررسی ومطالعه دینداری روی آورده اند. شواهدی که نقش مذهب را به عنوان یک مکانیسم حفاظتی در نوجوانان در معرض خطر بررسی کرده اند، حاکی از آن است که دینداری می تواند باعث ارتقاء تاب وری در آنها شود (بال، 2003 نقل از نعیمی وهمکاران،1395). مذهب و معنویت با زندگی ما آمیخته شده اند. بسیاری از افراد اذعان دارند که این امورنقش محوری در زندگی آنها بازی می کنند. معنویت عبارت از ارتباط با یک وجود متعالی،باور به غیب، باور به رشد و بالندگی در راستای گذر از پیچ وخم های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط باوجود متعالی و درک حضور دائمی وجودی متعالی میباشد. این بعد وجود انسان فطری و ذاتی است و با توجه به رشد بالندگی انسان و درنتیجه انجام تمرینات و مناسک دینی متحول شده و ارتقا می یابد(غباری بناب و همکاران، 1388). پژوهش های انجام شده نشان دهنده ی آن است که باورهای دینی می تواند روی سلامت روانی فرد و قدرت تحمل مشکلات تأثیر مطلوبی داشته باشد. کسانی که امور مذهبی را به جا می آورند به دلایل زیادی شادتر از سایر افراد هستند که در اینجا می توان سه دلیل روانشناختی را موردتوجه قرارداد. اول اینکه دین یک سامانه باور منسجم ایجاد میکند که باعث ایجاد معنا در زندگی افراد میشود (سلیگمن،2000 نقل از نعیمی وهمکاران،1395 ). دوم اینکه حضور در امور مذهبی برای افراد حمایت اجتماعی را فراهم میآورد و سوم اینکه پرداختن به مذهب با سبک زندگی جسمانی و روانی سالمتر همراه است( کار، 2004 ، ترجمه پاشا شریفی، 1391).داشتن ایمان به افراد قدرت تحمل سختی ها، غلبه بر چالش ها و تغییر زندگی می دهد. معنویت یک عامل کلیدی، در ایجاد تاب آوری و افزایش آن است (ورنر و اسمیت[36]،2001 ؛مکی[37] ،2003 ؛ والش،2006 نقل از نعیمی وهمکاران،1395). در تحقیق کرد میرزا نیکو زاده(1390) اثربخشی دو مداخله مثبت نگر و مداخله روایت شناسی شناختی در افزایش تاب آوری افراد معتاد نشان داده شده است. نادی راوندی وهمکاران (1394) به تحقیقی با عنوان نقش مذهب و معنویت در ارتقاءتاب آوری و سلامت روان پرداختند که نتایج آنها سودمندی این مداخلات را تأیید کرد. با توجه به این پیشینه از جمله مداخلاتی که می تواند بر بهزیستی روانشناختی وتاب آوری موثر باشد، آموزش مهارت مثبت اندیشی با تاکید بر منابع معنوی و اعتقادات دینی است. مهارت مثبت اندیشی شامل آموزش فکر کردن به صورت متفاوت هم راجع به حوادث و برداشت های مثبت و هم راجع به حوادث و داشته های منفی و ارزش نهادن به این داشته ها، است. در آموزش شادکامی و مثبت اندیشی افراد تشویق می شوند تا تجربه های مثبت وخوب خود و نقاط قوت خود و زندگی شان و دیگران و نیز توانایی های بالقوه خود را باز شناسند و نقش آن ها رادر افزایش و ارتقای احترام به خود و عزت نفس و بهبود زندگی شان بازشناسی کنند و با این حال، توانایی شناخت جنبه های مثبت دیگران را کسب کنند. آنان همچنین می آموزند تا در جهان موضعی فعال اتخاذکنند و زندگی خود را شخصاً شکل دهند، نه این که هر آنچه بر سرشان می آید را به گونه ای منفعلانه بپذیرند(سلیگمن، سیکزنت میهالی[38]،2014). در این رویکرد با تأکید بر استعدادها و توانایی ها، بهینه سازی شادی ها، توجه و تمرکز کردن بیشتر به مسایل و احساسات مثبت و منع کردن احساسات منفی از ورود به حیطه ی شخصی، و افزایش ارتباطات مثبت که یکی از مبانی رویکرد مثبت نگر است، می توان بر سلامت افراد تأثیر مثبتی گذاشت(وود و جوزف[39]، 2010). بولییر[40] و همکاران (2013)، در یک پژوهش فراتحلیلی نشان دادند که روانشناسی مثبت بر بهزیستی روانشناختی تاثیر مثبت معناداری دارد. پژوهش های متعددی نشان دادند که درمان مثبت نگری بر بهزیستی روان شناختی، امیدواری،عزت نفس، شادکامی موثر است (پیکتت، کاگری،متیو، هولمز[41]، 2011 ، حریری، خدامی، 2011و آلگو،هدیت، گابل[42]،2008 ؛ لیندفورس[43]،2006؛جیمنز واورتگ[44]ا،2015؛پررا و مک لون[45]،2014؛لوپز اسنایدر[46]،2003؛گارنفسکی وکرایج[47]،2006). پیکتت و همکاران (2011)چرخه ی جالب تأثیر عواطف مثبت و منفی براحساسات مثبت و منفی را جهت تبیین اثرگذاری این رویکرد و برای جستجوی نحوه ی ایجاد شادکامی و ایجاد افسردگی در افراد بیان کرده اند. آنان نشان دادندکه افراد مضطرب با ایجاد عواطف منفی، منجر به افزایش ملالت و بی قراری خود شده و در نهایت در یک سیکل و یک فرآیند تونلی قرار می گیرند. با توجه به این مسئله مطالعات نشان داده اند که خود پذیری درسلامت روانی از اهمیتی اساسی برخوردار است (رمضانی، دولتیان، شمس، علوی[48]، 2012)و شادی حاصل از مثبت نگری، فعالیت های اجتماعی افراد رابیشتر می کند (استوارت، واتسون، کلارک، ابمییر، دیری[49]، 2010). از نظر (کاورد ورید[50]،1996) بهزیستی روانشناختی، به نوعی از احساس سلامتی اشاره داردکه از تمامیت ویکپارچگی جنبه های فردی ناشی می شود و از عناصر معنوی زندگی تشکیل شده است. مذهب نیز عامل نیرومندی برای تاب آوری افراد در مقابل آسیب ها است. در رویا رویی با شرایط ناگوار انسان های با ایمان توانایی قابل ملاحظه ای نشان می دهند. بسیاری از افراد مذهبی این احساس را دارند که ایمان در هنگام بحران به عنوان یک فرصت برای دستیابی به پیامدهای ارزشمند بیشتر به آنها کمک خواهد کرد(پارگامنت و کومینگز[51]ز،2010). این پژوهشگران یادآوری کردند که دیانت برای تنش های مهم زندگی تاب آوری ایجاد می کند. در زمان های مختلف مذهب در کمک به انسان برای حفظ روابط با مقدسات مؤثر است. کندلر ، لیو، گاردنر، مک کالاگ، لارسون[52] و همکاران(2003)دریافتند که دیانت اجتماعی (یعنی حضور در کلیسا و تعامل با افراد مذهبی )احتمال ابتلاء به اختلال اضطراب فراگیر را کاهش می دهد .بنابراین یافته های پژوهش ها نشان می دهند که مذهب نیروی قدرتمندی برای تاب آوری افرادی است که در زندگی با تجارب آسیب زای زیادی روبه رو می شوند ( پار گامنت و کومینگز، 2010). بررسی آیات قرآن کریم نیز حاکی از اهمیت نگرش مثبت به خود و رویدادهای مختلف زندگی در سلامت افراد است با بیان این تفاوت دربارۀ مثبت نگری اسلامی و مثبت نگری صرفا علمی، می توان گفت که مثبت نگری اسلامی بر اساس منابع و مفاهیم اسلامی (نوری و جان بزرگی،64:1392) تلاش می کند تا نگرش افرادرا افراد را مورد بازبینی و تصحیح قرار دهد. به علاوه، مثبت نگری اسلامی به بُعد معنوی و اُخروی تغییر نگرشها، نگاه ویژه ای دارد و در کنار تجویز مثبت نگری برای دستیابی به فواید مادی، نگرش مثبت و خوشبینی را برای رسیدن به اهداف معنوی نیز پیشنهاد میکند؛ اما هر دوی آنها بر تغییر نگرش افراد از نگاه منفی به مثبت تأکید دارند و به این نکته می پردازند که نگرش انسان به زندگی می تواند بر سلامت روان فرد و موفقیت اجتماعی او تأثیرات مهمی بر جای گذارد. یکی از عوامل مؤثر در مهار و کاهش افسردگی و اضطراب توجه انسان به خدا است . بهرامی(1390) در پژوهشی بیان می کند که اعتقاد و ایمان به خد ا و انجام اعمال و مناسک مذهبی افراد، نقش مؤثری در سلامت روانی و جسمانی آنها دارد و در شکل گیری شخصیت و سبک زندگی سالم نقش مهمی ایفا می کند. غباری بناب، حدادی و کوهسار(1388) در پژوهشی باعنوان رابطة اضطراب و افسردگی با تصویر ذهنی از خدا دردانشجویان نشان دادند که تصویر ذهنی مثبت از خدا با سلامت روانی بالا و اضطراب و افسردگی پایین تو أم بوده است . با توجه به پیشینه پژوهشی و ضرورت توجه به بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند اتیسم، ضعف تاب آوری آن ها و اثر تعدیل کنندگی تاب آوری بر بهزیستی روان شناختی و نهایتاً قابلیت اثربخشی مورد انتظار آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر مفاهیم قرآنی و دینی در ارتقاء تاب آوری و بهزیستی روان شناختی بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند اتیسم از یک طرف، و خلاء های پژوهشی موجود در این زمینه از طرف دیگر که در کشور ما پژوهشی مدون در مورد تاثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تکیه مفاهیم قرآنی بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران دارای کودکان ویژه بخصو.ص اتیسم صورت نگرفته است و همچنین تعدد مشکلات مربوط به زندگی این افراد، این مطالعه درصدد بررسی آزمایشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران دارای فرزند اتیسم بود. که فرضیه های زیر را مورد بررسی قرارداد. 1-آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر اعتقادات دینی بر تاب آوری مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر مثبتی دارد. 2- آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر اعتقادات دینی بر سلامت روانشناختی و مولفه های آن در مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر مثبتی دارد. روش روشپژوهش،جامعهونمونه : روش این پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه گواه بوده است. جامعة آماری در این پژوهش همةمادران دارای کودک اتیسم که در سال 95 به مراکز بهزیستی شهر تبریز مراجعه کرده بودند بعد از ایجاد هماهنگی با مرکز بهزیستی شهر تبریز برای انتخاب نمونة پژوهشی از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. سپس 30 نفر از مادران که در پرسشنامه های اضطراب و افسردگی نمرة بیشتری گرفته بودند، به دو گروه 15 نفری تقسیم و هر گروه به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و گواه انتخاب شد. بعد از مشخص نمودن گروه نمونه، پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی و تاب آوری در اختیار مادران دارای فرزند اتیسم قرار داده شده و نتایج به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد. در مرحله ی بعد ضمن گمارش و تقسیم بندی مادران انتخاب شده، به دو گروه آزمایش و کنترل، آزمودنی های گروه آزمایش تحت هشت جلسه ی یک و نیم ساعته آموزش مهارت ها ی مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی قرار داده شدند .در مرحله ی آخر دوباره ی آزمون بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در اختیار هر دو گروه قرار داده شده ، به عنوان پس آزمون در نظر گرفته شد و در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. محتوی آموزشی جلسةاول-هدف: آشنایی و معارفه، انجام ارزیابی های اولیه آشنایی و معرفی رهبر و اعضا به یکدیگر، بیان اهداف و قواعد گروه، احترام متقابل،شرکت منظم و اجرای پیش آزمون . بیان تاریخچة مختصری ازمثبت اندیشی و تأثیر آن و آگاهی از ارزش ها، تمرکز و توجه بر قدرت مطلق هستی، آگاهی از داشته ها و نعمت هایی که پروردگار در اختیار فرد قرار داده است، جلسه دوم-هدف: بررسی نوع جهان بینی اعضاء نسبت به دنیا و وضعیت کنونی زندگیف تشویق اعضاء به بحث در رابطه با کودکان اتیسم به عنوان یک مشکل عادی یا یک مشکل غیر قابل باور و پرداختن به چهارچوب دهی مجدد، آشنا کردن افراد با ویژگیها و آثار امید و ناامیدی از دید قرآن. تکلیف: یادداشت چگونگی تأثیرگذاری آیات قرآنی بر کاهش نا امیدی جلسه سوم-هدف: آشنا کردن افراد با ویژگیها و آثار امید و ناامیدی از دید قرآن. آشنایی با نقش مثبت نگری وپرداختن به تجارب اعضاء نسبت به امید و مثبت نگری تشویق اعضاء به بحث گروهی در مورد نمونه ها و تجارب خود اعضاء و چگونگی تاثیر آن ها بر شادکامی و امیدواری در زندگی و چگونگی غنابخشی آنان به زندگی.توجه دادن افراد به نقاط قوت خود با نظر به تأکید خداوند بر توانایی انسان در قرآن . تکلیف: یادداشت نقاط قوتی که در خود سراغ دارند. جلسه چهارم-هدف: درک اهمیت تمرکز بر هدف و پذیرفتن مشکل و معنادهی به مسئله هدایت اعضاء به سمت درک رابطه شادکامی با تمرکز بر هدف و پذیرفتن مشکل، ترغیب اعضاء به بیان احساسات و افکار خود دربارة پذیرفتن مشکل، جنبه های مثبت درون یک مشکل و تمرکز بر هدف، بیان احساسات اعضاء در زمینه معناداری زندگی،کنکاش نقش معنا در زندگی، بیان نقاط قوت خود از دید دیگران. ارائه تکلیف متناسب با جلسه: تواناییهایی که در طول هفته به آن دست می یابند و افزودن آن به یادداشت خود. جلسه پنجم-هدف: بیان حداقل 5 تا 10 تجربه و خاطره مثبت برای اعضای گروه. تمرکز بر نقطه قوت خود،دیگران، زندگی و همسر.احساس مسئولیت مادری وپذیرش آن ترغیب اعضا به برشمردن نقاط مثبت و قوت خود، زندگی و همسر و استفاده از صندلی داغ و برشمردن نقاط مثبت توسط هریک از اعضا برای همدیگر. تشویق اعضاء به بیان احساسات خود در رابطه با پذیرفتن مسئولیت مادری، تحلیل رابطه عدم مسئولیت پذیری با احساس گناه و سرخوردگی، ارائه تکلیف متناسب با جلسه تکلیف: ثبت تجربه های شیرین خود در هفته اخیر جلسه ششم-هدف: گوش دادن به تجربیات خوب اعضای گروه و استخراج نقاط قوت یکدیگر از آنها. تمرکز بر تجارب و خاطرات مشترک مثبت، برقراری رابطه موثر با دیگران بخصوص همسر، مبارزه با افکار ناکارآمد پرداختن به تکلیف جلسه قبل، تشویق اعضا به بازگویی خاطرات مثبت برای همدیگر، همچنین نزدیک شدن بیشتر به همسر و توانمند کردن اعضا در برقراری رابطه خوب با همسرخود به عنوان توانایی بالقوه. تکلیف: تمرین تمرکز بر خوبیها و نقاط مثبت چیزهایی که با آن برخورد دارند. جلسه هفتم-هدف: تعامل نزدیکتر افراد با یکدیگر از طریق بیان نقاط قوت آنها به طور چهره به چهره. تقویت ارزش های نگرشی ، بررسی اشخاص وموقعیت هایی که برای فرد ارزشمند هستند، به منظور تقویت ارزش های معنوی و الهی فرد. تکلیف: تمرین توانایی اعتماد به توانمندی های خود جلسه هشتم-هدف: تهیة فهرستی از همه نقاط قوت خود که تاکنون به آن پی برده اند متناسب کردن اهداف با ارزش های معنوی و الهی، تکثیر و در اختیار قرار دادن نکات مثبت اندیشی برای تمرین در خانه. تکلیف: جمع آوری هر ویژگی مثبتی که تاکنون در مورد خود به آن دست یافته اند. جلسه نهم-هدف: اولویت بندی نقاط قوت و توانمندیها. تکلیف: کمک گرفتن از دیگران برای تهیه و اولویت بندی فهرستی از همة توانمندیها و خوبیهای خود جلسه دهم-هدف: ارائة شواهد و معیارهایی که با ارزشترین و معتبرترین نقاط قوت آنان قابل اتکا است، تمرکز بر آیات قرآن در مورد تواناییهای انسان. اجرای پس آزمون و تشکر از اعضا.
ابزارهایپژوهش پرسشنامهبهزیستیروانشناختی ریف[53] : این پرسشنامه توسط ریف در سال 1989 ساخته شده و در سال 1995مورد تجدید نظر قرار گرفته است. در این پژوهش ازفرم 18 سوالی استفاده شد. این پرسشنامه شش عامل خودمختاری، تسلط بر محیط،رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران، هدفمندی درزندگی و پذیرش خود را می سنجد، ضمن این که مجموع این شش عامل به صورت نمره کلی بهزیستی روانشناختی را محاسبه می کند. این آزمون نوعی خودسنجی است که در یک مقیاس شش درجه ای ازکاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم نمره گذاری می شود. شواهد مربوط به اعتبار همگرای این آزمون حاکی ازآن است که شش عامل بهزیستی روانشناختی بامقیاس های رضایت از زندگی و عزت نفس رابطه مثبت و با افسردگی، اعتقاد به شانس و منبع کنترل بیرونی رابطه منفی دارد (بارنز، ماچین[54]،2009) . لیندفورس،برنتسون و لندبرگ (2006) دامنه ضریب ثبات درونی را برای ابعاد مختلف مقیاس ریف بین 65/0 تا 70/0گزارش کرده است. در ایران این مقیاس توسط بیانی،کوچکی، بیانی (1387) بر روی 145 دانشجو انجام شدو ضریب پایایی به روش بازآزمایی 82/0 و خرده مقیاس های پذیرش 71/0، روابط مثبت بادیگران 77/0، خودمختاری 78/0تسلط بر محیط70/0، زندگی هدفمند و رشد شخصی 78/0 به دست آمد. در این پژوهش نیز ضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ 72/0 گزارش شد. مقیاستاب آوریکانر و دیویدسون[55]:(CD-RISC) کانر و دیویدسون(2003)این مقیاس که توانایی سازگاری با تنش وآسیب را اندازه می گیرد، ساختند. این مقیاس یک ابزار25 گویه ای است که تاب آوری رادر اندازه های پنج درجه ای لیکرت از صفر تا چهار می سنجد. حداقل نمره ی تاب آوری آزمودنی در این مقیاس صفر و حداکثرنمره ی صد است. نتایج مطالعه ی مقدماتی مربوط به ویژگی های روان سنجی این مقیاس، پایایی و روایی آن را تا یید کرده است(کانر ودیوید سون،2003). همسانی درونی ، پایایی بازآزمایی و روایی همگرا و واگرای مقیاس، کافی گزارش شده اند و گرچه نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجودپنج عاملِ شایستگی؛ استحکام شخصی و اعتماد به غرایز شخصی؛ تحمل عواطف منفی و پذیرش مثبت عواطف؛ روابط ایمن ؛ کنترل و معنویت را برای این مقیاس تأیید کرده است. چون پایایی و روایی زیرمقیاس ها هنوز به طور قطع تأیید نشده است، در حال حاضر فقط نمر ة کلی تاب آوری برای اهداف پژوهشی، معتبر محسوب می شود (کانر و دیویدسون،2003). پایایی و روایی فرم فارسی مقیاس تاب آوری نیز در مطالعات مقدماتی نمونه های بهنجار و بیمار مورد بررسی و تأ یید قرار گرفته است. محمدی (1384) این مقیاس را برای استفاده در ایران هنجاریابی کرده است. وی این مقیاس را بر روی 248 نفر اجراکرد و پایایی آن با سنجش همسانی درونی آلفای کرونباخ89/0 به دست آمد. اعتبار این سازه در سال 1386 توسط بشارت تایید شده است. در این پژوهش پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد و91/0 به دست آمد. یافته ها با توجه به یافته های پژوهش میانگین سنی گروه آزمایش 02/36 با انحراف معیار 75/7 بود. میانگین سنی گروه کنترل برابر با 10/35 با انحراف معیار 21/5بود. همچنین طبق این یافته ها 45 درصد مادران دارای مدرک تحصیلی دیپلم و 25 درصدشان نیز دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم بودند. 25 درصد دارای مدرک لیسانس و 5 درصد دارای مدرک فوق لیسانس بودند. برای آزمودن نرمال بودن توزیع نمرات از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده گردید. نتایج این آزمون نشان داد که توزیع نمرات متغیر تاب آوری و بهزیستی روانشناختی در پیش آزمون - پس آزمون نرمال بوده و داده ها از توزیع نرمال برخوردار بود( 05/0 p≤). همچنین برای بررسی همگنی واریانس ها از آزمون لوین استفاده گردید که با توجه به عدم معناداری آزمون لوین برای پیش آزمون پس آزمون - می توان نتیجه گرفت که پیش فرض همگنی واریانس ها برقرار می باشد. در جداول 1و2و3 نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری برای متغیر تاب آوری و بهزیستی روانشناختی و مولفه های بهزیستی روانشناختی آمده است. جدول1. نتایجتحلیلکوواریانسیکمتغیریبرایبررسیتفاوتپس آزمونتاب آوری درگروهآزمایشوکنترل
همانطور که در جدول مشاهده می شود پس از تعدیل نمرات پیش آزمون تاب آوری گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری وجوددارد . بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم تفاوت بین دو گروه رد می شود. به عبارت دیگر در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش باید نتیجه گرفت که: که پس از کنترل اثر پیش آزمون، میانگین نمرات پس آزمون تاب آوری در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است (01/0 P<و46/5F=). نتایج یافته ها حاکی از ان است که آموزش مثبت اندیشی بر نمرات کسب شده توسط آزمودنی ها در متغیرنمره کلی تاب آوری معنادار است آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی و اعتقادات دینی برافزایش تاب آوری مادران مؤثر است .
جدول2.نتایجتحلیلکوواریانسیکمتغیریبرایبررسیتفاوتپس آزمون سلامت روانشناختی درگروهآزمایشوکنترل
نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، میانگین نمرات پس آزمون بهزیستی روانشناختی در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است (01/0 P< و09/ 6 F=). نتایج یافته ها حاکی از ان است که آموزش مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی و اعتقادات دینی بر نمرات کسب شده توسط آزمودنی ها در متغیرنمره کلی بهزیستی روانشناختی معنادار است. همان طور که در جدول3 مشاهده می شود نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، میانگین نمرات پس آزمون مولفه های سلامت روان شنا ختی پذیرش خود( 23/11 F=)؛ زندگی هدفمند( 44/19F=)؛ خود مختاری(89/19 F=)؛روابط مثبت با دیگران(65/0 F=) و رشد فردی(28/6 F= )در گروه آزمایشی بیش تر از گروه کنترل است(01/0 P< ). ولی این تفاوت در مؤلفه تسلط بر محیط(24/3F= ) معنا دار نبود ( 05/0 P> ). این یافته ها نشان دادکه آموزش مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی و اعتقادات دینی بر متغیرهای رشد شخصی، ارتباط مثبت با دیگران و پذیرش خود، استقلال و خودمختاری، و هدفمندی در زندگی تأثیر معناداردار دارد ولی بر تسلط بر محیط اثر بخش نبود.
جدول3.نتایجتحلیلکوواریانسیکمتغیریبرایبررسیتفاوتپس آزمونمولفه های سلامت روانشناختی درگروهآزمایشوکنترل
نتیجه گیری هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر آموزه های دینی بر تاب آوری و سلامت روانشناختی مادران دارای فرزند اتیسم بود. در ارتباط با فرضیه اول این پژوهش(آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر منابع معنوی و اعتقادات دینی در تاب اوری مادران دارای فرزند اتیسم) نتایج نشان دادکه آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر آموزه های دینی در تاب آوری مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر مثبت و معناداری دارد. این یافته با نتایج بسیاری از مطالعات مرتیط انجام یافته همسو می باشد. از جمله این مطالعات می توان به پژوهش (پارگامنت و کومینگز،2010؛ کندلر و همکاران،2003؛مرادی و قلم کاریان، 1393؛ گریف و لوبسر ،2008 میرزا و نیکو زاده،1390؛ راوندی وهمکاران ،1394 ؛ا اسمیت وآلوی[56]،2009؛ آن، اریکسون- اشمیت، جان والاندر و فرد بیاسینی[57]،2005 و واسیلوسکیا[58]، 2011) اشاره کرد. پارگامنت و کومینگز(2010)یادآوری کردند که دیانت برای تنش های مهم زندگی تاب آوری ایجاد می کند و در زمان های مختلف مذهب در کمک به انسان برای حفظ روابط با مقدسات مؤثر است. همچنین یافته های پژوهش آنها نشان داد که مذهب نیروی قدرتمندی و عامل نیرومندی برای تاب آوری افراد در مقابل آسیب ها است. در رویا رویی با شرایط ناگوار انسان های با ایمان توانایی قابل ملاحظه ای نشان می دهند. بسیاری از افراد مذهبی این احساس را دارند که ایمان در هنگام بحران به عنوان یک فرصت برای دستیابی به پیامدهای ارزشمند بیشتر به آنها کمک خواهد کرد. کندلر ، لیو، گاردنر، مک کالاگ، لارسون و همکاران(2003)دریافتند که دیانت اجتماعی (یعنی حضور در کلیسا و تعامل با افراد مذهبی )احتمال ابتلاء به اختلال اضطراب فراگیر را کاهش می دهد. بررسی آیات قرآن کریم نیز حاکی از اهمیت نگرش مثبت به خود و رویدادهای مختلف زندگی در سلامت افراد است با بیان این تفاوت دربارۀ مثبت نگری اسلامی و مثبت نگری صرفا علمی، می توان گفت که مثبت نگری اسلامی بر اساس منابع و مفاهیم اسلامی (تلاش می کند تا نگرش افرادرا افراد را مورد بازبینی و تصحیح قرار دهد. به علاوه، مثبت نگری اسلامی به بُعد معنوی و اُخروی تغییر نگرشها، نگاه ویژه ای دارد و در کنار تجویز مثبت نگری برای دستیابی به فواید مادی، نگرش مثبت و خوش بینی را برای رسیدن به اهداف معنوی نیز پیشنهاد می کند؛ اما هر دوی آنها بر تغییر نگرش افراد از نگاه منفی به مثبت تأکید دارند و به این نکته می پردازند که نگرش انسان به زندگی می تواند بر سلامت روان فرد و موفقیت اجتماعی او تأثیرات مهمی بر جای گذارد. خدایاری فرد (1377) در مطالعه ای کاربرد مثبت نگری در روان درمانگری را با تأکید بر دیدگاه اسلامی تبیین کرده است. بر اساس این مطالعه تأکیدات دین اسلام و قرآن کریم بر خوبیها، درستیها و قوتهای افراد در قالب مداخله روانشناسی مثبت در رواندرمانی فردی برای افراد افسرده و خانواده درمانی برای ناسازگاری خانوادگی و اختلال شخصیت آزمون و اثربخشی آن تأییدشده است. در تحقیق کرد میرزا و نیکو زاده(1390) اثربخشی دو مداخله مثبت نگر و مداخله روایت شناسی شناختی در افزایش تاب آوری افراد معتاد نشان داده شده است. نادی راوندی وهمکاران (1394) به تحقیقی با عنوان نقش مذهب و معنویت در ارتقاءتاب آوری و سلامت روان پرداختند که نتایج آنها سودمندی این مداخلات را تأیید کرد. در تبیین این یافته می توان گفت که رویارویی با مسائل و مشکلات مختلف در زندگی، در صورتی که با کنارآمدن و حل موفقیت آمیز همراه باشد،از طریق فرایند تقویت و قانون تجدید نظر شده اثر ثرندایک،منجر به افزایش اعتماد به نفس، احساس کارآمدی و همچنین افزایش قدرت تحمل افراد می شود . از آن جاکه متغیرهای ذکر شده، از ویژگی های کلیدی تاب آوری و افراد تاب آور می باشد، می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر مفاهیم دینی و قرآنی می تواند منجر به افزایش تاب آوری در مادران دارای فرزند اتیسم شود . از طرف دیگر، تحقیقات (آن، الریکسون- اشمیت، جان والاندر و فرد بیاسینی،2005 و واسیلوسکیا، 2011)نشان می دهند که بین تاب آوری و بهزیستی روان شنا ختی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. بنابراین افزایش تاب آوری و ارتقا ی بهزیستی روان شنا ختی که در نتیجه ی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی به وقوع می پیوندد، می توانند همدیگر را تقویت نموده و در نهایت موجبات بهبود سلامت روانی افراد را فراهم نمایند. تاب آوری با افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف و احساسات منفی(بشارت،2007 )مقابله با شرایط دشوار زندگی را سهل ترکرده و توانایی چیره شدن بر مشکلات را افزایش میدهد که این عامل می تواند استرس را کاهش دهد.پژوهش ها نیز نشان داده اند که توانایی تاب آوری میتواند به افراد کمک کند تا هیجانات مثبت بیشتری راتجربه کنند(اسمیت وآلوی[59]،2009) تجربه هیجانات مثبت به مادران کمک می کند تا تعامل مثبت تری نیز با کودک خودداشته باشند. هم چنین تجربه هیجان های مثبت به این مادران کمک می کند تا بتوانند با استرس وفشارهای والدگری بهتر مقابله کنند. در ارتباط با فرضیه دوم این پژوهش (آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر آموزه های دینی بر سلامت روانشناختی مادران دارای فرزند اتیسم) نتایج نشان دادکه آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر اعتقادات دینیبر بهزیستی روان شناختی و همچنین مؤلفه های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خود مختاری،زندگی هدفمند و رشد فردی مادران دارای فرزند اتیسم تاثیر مثبت و معناداری دارد. ولی این آموزش روی مؤلفه تسلط بر محیط بهزیستی روان شناختی اثربخش نبود . این یافته با نتایج بسیاری از مطالعات مرتبط انجام یافته، همسو می باشد. از جمله می توان به یافته های (بولییرو همکاران،2013؛لیندفورس[60]،2006؛جیمنز واورتگ[61]ا،2015؛پررا و مک لون[62]،2014؛لوپز اسنایدر[63]،2003؛ خدا یاری فرد وهمکاران ،1393؛ گارنفسکی وکرایج[64]،2006؛ پیکتت وهمکاران 2011 ، حریری، خدامی، 2011 ؛ آلگو،هدیت، گابل، 2008؛ رمضانی وهمکاران، 2012؛ استوارت وهمکاران، 2010؛ کندلر و همکاران،2003؛. بهرامی ،1390؛ غباری بناب و همکاران،1388)اشاره کرد که بولییرو همکاران(2013) در یک پژوهش فراتحلیلی نشان دادند روانشناسی مثبت بر بهزیستی روانشناختی تاثیر مثبت معناداری داردو درمان مثبت نگری بر بهزیستی روان شناختی، امیدواری،عزت نفس، شادکامی موثر است . پیکتت و همکاران(2011)چرخه ی جالب تأثیر عواطف مثبت و منفی براحساسات مثبت و منفی را جهت تبیین اثرگذاری این رویکرد و برای جستجوی نحوه ی ایجاد شادکامی و ایجاد افسردگی در افراد بیان کرده اند. آنان نشان دادندکه افراد مضطرب با ایجاد عواطف منفی، منجر به افزایش ملالت و بی قراری خود شده و در نهایت در یک سیکل و یک فرآیند تونلی قرار می گیرند. با توجه به این مسئله مطالعات نشان داده اند که خود پذیری درسلامت روانی از اهمیتی اساسی برخوردار است (رمضانی، دولتیان، شمس، علوی، 2012)و شادی حاصل از مثبت نگری، فعالیت های اجتماعی افراد رابیشتر می کند (استوارت، واتسون، کلارک، ابمییر، دیری، 2010). در زمان های مختلف مذهب در کمک به انسان برای حفظ روابط با مقدسات مؤثر است. کندلر ، لیو، گاردنر، مک کالاگ، لارسون و همکاران(2003)دریافتند که دیانت اجتماعی (یعنی حضور در کلیسا و تعامل با افراد مذهبی )احتمال ابتلاء به اختلال اضطراب فراگیر را کاهش می دهد. طبق پژوهش(گارنفسکی وکرایج[65]،2006) آموزش مثبت اندیشی باعث کاهش احساسات منفی و افزایش احساسات مثبت و رفتار سازگارانه می شود. بهرامی(1390) در پژوهشی بیان می کند که اعتقاد و ایمان به خد ا و انجام اعمال و مناسک مذهبی افراد، نقش مؤثری در سلامت روانی و جسمانی آنها دارد و در شکل گیری شخصیت و سبک زندگی سالم نقش مهمی ایفا می کند. غباری بناب، حدادی و کوهسار(1388) در پژوهشی باعنوان رابطة اضطراب و افسردگی با تصویر ذهنی از خدا دردانشجویان نشان دادند که تصویر ذهنی مثبت از خدا با سلامت روانی بالا و اضطراب و افسردگی پایین تو أم بوده است . در توضیح زیر مؤلفه های بهزیستی روانشناختی نیز با توجه به عدم تأثیر آموزش بر تسلط بر محیط، می توان چنین تبیین کرد که مؤلفه ی تسلط بر محیط احتمالاً تحت تأثیر عوامل متعدد مانند فرهنگ و محیط خانواده و شرایط محیطی نامناسب قرار گرفته و ظاهراً در این تحقیق تأثیری دال بر اثر گذاری مثبت نگذاشته است. و این با پژوهشی که (پررا و مک لون[66]،2014)با عنوان اثر مثبت اندیشی بر سازگاری دانشجویان با محیط دانشکده بررسی کردند همسو می باشد در تحقیق آنها مشخص شده است که مثبت اندیشی به دلیل تأثیری که بر ارتباط مثبت می گذارد باعث تسهیل سازگاری و محیط آموزشی می شود. روابط مثبت با دیگران به کمک ویژگی هایی از قبیل بر قراری روابط گرم و قابل اعتماد، قابلیت همدلی بالا و صمیمیت بین فردی که از ویژگی های این افراد است که مثبت اندیشی بر این مؤلفه تأثیر داشته است. اما در پژوهش حاضر آموزش مثبت نگری بر هدفمندی در زندگی تاثیر گذار بود که با تحقیق پررا ومک لون،2014 همسو نبود که ایشان علت عدم تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر هدفمندی در زندگی را اینگونه مطرح کرده اند که هدفمندی در زندگی احتمالاً تحت تأثیر فعالیت ها و رویدادهای زندگی و یافتن معنی برای تلاش ها و چالش های زندگی قرار می گیرد. همانطور طبق نتایج تأثیر مثبت اندیشی بر پذیرش خود و مؤلفه رشد شخصی دارای تأثیر معناداری بوده است و با پژوهش های (لیندفورس[67]،2006)همسو است. این مقیاس نیز از طریق ویژگی هایی نظیر احساس رشد مداوم، پذیرش تجارب جدید، تجربه تحول در خود، تعمق درباره خود، مشخص می گردد. همچنین مثبت اندیشی تأثیر معناداری بر روابط مثبت با دیگران داشته است و طبق پژوهش های(جیمنز واورتگ[68]ا،2015)،تفکر مثبت باعث ایجاد رابطه مثبت میان رسانه های تصویی، صوتی، چاپی و اینترنت با مخاطبین هر روز باعث ایجاد حلقه های جمعیتی خود جوش پیرامون موضوعات با منشأ رسانه می شود و ظبق پژوهش (لوپز اسنایدر[69]،2003)مؤلفه ی پذیرش خود به معنی داشتن نگرش مثبت به خود و زندگی گذشته خویش است. در کل با توجه به نتایج این پژوهش می توان چنین تبیین کرد که آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر آموزه های دینی بر تاب آوری و سلامت و بهزیستی روانشناختی مادران دارای فرزند اتیسم مؤثر است. مهارتهای مثبت اندیشی از طریق آموزشهای مناسب در زمینه شناخت منبع هستی آفرین، شناخت خویشتن خویش، دعا و نیایش به درگاه باری تعالی و توکل برآن منبع هستی بخش می تواند بر بعد" استفاده از منابع معنوی و پویایی" در مادران اثرگذار باشد. یکی از عوامل حمایتی که می تواند در افزایش تاب آوری و مقاومت در برابر فشارهای روانی، افسردگی و اضطراب فرد را مقاوم کند مذهب، معنویت و هوش معنوی است و تعالیم و باورهای دینی قادر است فرد را به سوی کمال و رشد و در نتیجه سلامت روان هدایت کند. ایمان به خدا چنان توانی را در فرد ایجاد می کند که زمینه های بروز افسردگی را دراو از بین می برد.همچنین افراد مثبت اندیش در زندگی به اموری توجه دارند که توان مقابله با افسردگی واضطراب را در آنها افزایش می دهد آنان به توانایی ها و استعدادهای مختلف درزندگی خود باور دارند. این باور، امید نسبت به آینده و موفقیت را در این افراد افزایش می دهد. احساس امیدواری و احساس موفقیت، مانع از بروز افسردگی می شو د. همچنین افراد مثبت اندیش نسبت به امکانات و اموال زندگی خود توجه دارند و به خاطر این نعمت ها از خداوند سپاسگزاری می کنند. احساس برخورداری از امکانات و داشته ها، سبب احساس رضایت از زندگی می شود و این امر مانع بروز افسردگی در فرد می گردد. افراد مثبت اندیش در روابط اجتماعی خود با دیگران به ویژگی ها و رفتارهای مثبت دیگران توجه دارند و به ویژگی های منفی آنان توجهی نمی کنند.در واقع همان چیزهایی که در فرهنگ کشور به آن اعتقاد وجود دارد و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که بر فرد بر عهده می گیرد نشان می دهد. با توجه به نتایج این پژوهش چنین استنباط می شود که با بهره گیری از مثبت اندیشی و دیانت هیجان های منفی را می توان مهار کرد یا کاهش داد و به شیوه مؤثری با هیجان منفی مقابله کرد و همچنین آموزش مهارتهای مثبت اندیشی باعث می شود که افراد راه کارهای روانی و تازه ای پیدا کنند و به تقکر مثبت و سودمند دست پیدا کنند، همچنین نگرش مثبت به مسائل روزمره زندگی، انسان را قادر می سازد تا زندگی پر نشاطی را برای خود به ارمغان آورد درحالیکه نگرش منفی انسان ها را بیمار و روان رنجور می سازد، بنابراین مثبت اندیشی با نتایج بهتر در سازگاری، رضایت، بهتر زیستن و بهزیستی روان شناختی همراه است در کل می توان چنین نتیجه گیری کرد که آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه برمنابع معنوی و اعتقادات دینیمی تواند باعث ارتقای بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند اتیسم و نیز افزایش تاب آوری آنها شود و با توجه به ارتباطی که بهزیستی روان شناختی و همچنین تاب آوری با بسیاری از متغیر های تضمین کننده سلامت دارد، این آموزش می تواند تحولات مثبت زیادی را در زندگی افراد دارای فرزند اتیسم ایجاد نماید. از محدودیت های این پزوهش می توان به محدود بودن نمونه فقط به مادران دارای فرزند اتیسم شهر تبریز و انتخاب نمونه در یک جنس اشاره کرد. با توجه به این که اثر بخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی با تکیه بر مفاهیم قرانی و دینی در بهبود علائم گروه های مختلف از جمله مادران دارای فرزند اتیسم نشان داده شده است؛ لذا پیشنهادمی شود جلسات آموزش مهارتهای مثبت اندیشی برای افزایش بهزیستی روان شنا ختی و تاب آوری اولیای دارای فرزند اتیسم و دیگر ناتوانیهای ویژه، در برنامه های آموزشی مراکزمشاوره و بهزیستی و سایر موسسات درگیر در این حوزه گنجانده شود. و کلیه مراکز بهزیستی، مشاوره ای و درمانی، آموزش مهارتهای مثبت نگری با تکیه بر منابع معنوی را در خانواده های آسیب پذیر به اجرا درآورند و سیاست گزاران امر سلامت کشور، برنامه های آموزشی را به عنوان یکی از مهمترین وظایف مراکز مشاوره ای، در رأس سیاست ها و برنامه ریزی های خود قرار دهند و با برگزاری کلاس های آموزشی مدون، خدمات مشاوره ای رایگان، تهیه جزوات و فیلم های آموزشی به روز، به خانواده های دارای فرزند اتیسم و خود افراد معلول، خدمات بیشتر و هدفمند تری در جهت پیشگیری از عوارض جسمی و روحی و همچنین تحمیل هزینه های گزاف بر بخش بهداشت و سلامت کشور، ارائه نمایند. [1]. Exceptional children [2]. Davis, & Carter [3]. Arnaud, White.Koning, Michelsen,Parkes & Parkinson [4].utism [5].Wilschut [6]. Kuhn& Carter [7]. Osborne & Reed [8]. Eisenhower, Baker& Blacher [9]. Onglchandran &, Peng [10]. Salovita, Ltalinna & Leinonen [11]. Bristol, Galager & Holt [12]. Gupta & Singhl [13]. Shu, Lung & Chang [14]. Essex, Klein, Cho & Kalin [15]. Kamp Dush, Taylor, & Kroeger [16]. Ryan. & Deci [17]. Karademas [18]. Diener [19]. Ryff [20]. Compton [21]. Linley [22]. Schieve., Blumberg,., Rice, Visser., & Boyle [23]. Hastings [24]. Olsson,., & Hwang [25]. Meirsschaut, Roeyers, & Warreyn [26]. Zautra, Hall, Murray [27]. Thornton, & Sanchez [28]. Bayrakli& Kaner [29]. Bayat [30]. Paster [31]. Emmons& McCullough [32]. Hariri, M., & Khodami [33]. Seligman [34]. Rashid [35]. Donaldson, Dollwet, & Rao [36] . Werner & Smith [37]. Mackay [38].Seligman, & Csikszentmihalyi [39] .Wood, A. M., & Joseph [40].Bolier [41].Pictet, Coughtrey, Mathews & Holmes [42].Algoe, Haidt, & Gable [43]. Lindfors [44]. Jiménez & Ortega Egea [45]. Perera & Mcllveen [46]. Lopez & Snyder [47].Garnefski & Kraaij [48].Ramezani, Dolatian, Shams & Alavi, H [49].Stewart, Watson, Clark, Ebmeier& Deary [50].Coward & Reed [51].Pargament & Cummings [52].Kendler, Liu, Gardner, McCullough& Larson [53]. Psychological Well.Being Ryff [54]. Burns, & Machin [55]. Connor. Davidon, Resilience Scale (CD.RISC) [56]. Smith & Alloy [57]. Ann, Alriksson.Schmidt, Jan Wallander, & Fred Biasini [58]. Vasilevskaia [59]. Smith & Alloy [60]. Garnefski & Kraaij [61]. Jiménez & Ortega Egea [62]. Perera & Mcllveen [63]. Lopez & Snyder [64]. Lindfors [65]. Lindfors [66]. Perera & Mcllveen [67]. Garnefski & Kraaij [68]. Jiménez & Ortega Egea [69]. Lopez & Snyder | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Referenc - Algoe, S. B., Haidt, J., & Gable, S. L. (2008). Beyond reciprocity: Gratitude and relationships in everyday life. Emotion, 8(3), 425-429. -Ann, I., Alriksson-Schmidt, MA., Jan Wallander, & Fred Biasini. (2005). Quality of life and resilience in adolescents with a mobility disability Journal of Psychology, 32 (3), 370-379. -Arnaud, C., White-Koning, M., Michelsen, S. I.,Parkes, J., Parkinson, K., Thyen, U., et al.(2008). Parent- Reported Quality of Life ofChildren With Cerebral Palsy in Europe. Pediatrics, 121, 54- 64.doi: 10.1542 /peds.2007-0854 -Bahrami,J.(2012).The effect of mysitical and spiritual teaching of Hafez poems on mental health Death anxiety an emotional cognitive regulation. Master s thesis, Faculty of Educational Sciencees and Psychology, Marvdasht. -Bayat, M. (2007). Evidence of resilience in families of children with autism. Journal of Intellectual Disability Research. 51,702-714. -Bayrakli, H., & Kaner, S. (2012). Investigating the factors affecting resiliency in mothers of children with and without intellectual disability. Educational Sciences: Theory & Practice, 12 (2),936-943. - Besharat MA. Resilience vulnerability and mental health. J Psychol Sci.2007;24:373-83. -Bristol MM, Galager JJ, Holt KD. Maternal depressive symptoms in autism response to psycho educational intervention. Rehabil Psychol1993;38:1:3-10. -Bolier, L., Haverman, M., Westerhof, G. J., Riper, H., Smit, F., & Bohlmeijer, E. (2013). Positive psychology interventions: a meta-analysis of randomized controlled studies. BMC Public Health, 13, 119-139. -Burns, R.A., & Machin, A. M. (2009). Investigating the structural validity of Ryff’s psychological well-Being scales across two samples, Social Indicators Research, 93(2), 359-375. - Coward, D.D., & Reed, P.G. (1996). Self-Transcendence:a resource for healing at the end of life, Issues in Mental Health Nursing, 17(3), 275-288. -Davis, N., & Carter, A. (2008). Parenting Stressin Mothers and Fathers of Toddlers with Autism Spectrum Disorders: Associationswith Child Characteristics. Journal of Autism and Developmental Disorders, 38,1278-1291. doi: 10.1007/s10803-007-0512-z -Dadsetan, P. (2009 ).[Davelopmental psychopathology from infancy through adulthood] Samt ;8:176-83. (Persian) -Donaldson, S. I., Dollwet, M., & Rao, M. A.(2014). Happiness, excellence, and optimal human functioning revisited: Examining thepeer-reviewed literature linked to positive psychology. The Journal of PositivePsychology, http://dx.doi.org/10.1080/174397 60.2014.943801. -Eisenhower AS, Baker BL, Blacher, J. Preschool children with intellectual disability syndrome specificity behavior problems, and maternal well being. J Intellect Disabil 2005;49:657-71. -Hastings, R. P. (2003). Child behaviour problemsand partner mental health as correlates of stress in mothers and fathers of children withautism. Journal of Intellectual Disability Research, 47, 231-237.- -Hariri, M., & Khodami, N. (2011). A study of theefficacy of teaching happiness Based on theFordyce method to elderly people on their lifeexpectancy. Procedia - Social and BehavioralSciences, 30, 1412-1415 . - Jiménez Castillo D, Ortega Egea JM. Too positiveto change Examining optimism bias as a barrier to mediaeffects on environmental activism. Journal of Envi-ronmental Psychology. 2015;43;216-225. -Karademas, E. (2007). Positive and negative aspects of well-being: Common and specific predictors. Personality and Individual Differences , 43, 277-287. -Kamp Dush, C. M., Taylor, M.G., Kroeger, R.A. (2008). Marital happiness and psycholo gical well-being across the life course, Family Relation, 57(2), 211-226. -Kendler, K.S., Liu, X.Q., Gardner, C.O., McCullough,M.E., Larson, D., & Prescott, C.A. (2003). "Dimensionsof religiosity and their relationship to lifetime psychiatric and substance use disorders." American Journal of Psychiatry 160, 496-503. –Khodayarifard.M., Khobaribonab.B.,Akbarizardkhane.S.(2014).Iranian Positive Scale: Construction and Standardization Quarterly Journal of Psycological Application Research.(in Persian). - Khobaribonab.B.,Hadadykohsar.A.(2009). Relationship of Anxiety and Depression with image of God in students. Journal of psycology. Volum8.issue31.(in Persian). -Kordmirzanikozade.E(2011).Comparison of the effectiveness of the posteristic psychological intervention program and the adleri group therapy in improving the resilancees. quarterly. journal of counseling and psychotherapy. The second year.number5.(in Persian). -Kuhn JC, Carter AS. Maternal self efficacy and associated parenting cognitions among mothers of children with autism. Am J Orthopsychiatry 2006;4:564-75. -Garnefski N, Kraaij V. Cognitive emotion regulation questionnaire development of a short18 item version(CERQ short). Personality and Individual Differences.2006;41(6):1045- 1053. - Gupta A, Singhl N. (2004).Positive Perceptions in Parents of children with disability. Rehabil J ;15:22-34. - Lindfors P. (2006)Factor Structure of Ryff´s PsychologicalWell being Scales in Swedish female and Male Whitecollar workers. Personality and Individual Differences.;40(6):1213-1222. - Linley, A.P., Maltby, J., Wood, A.P., Osborne, G., &Hurling, R. (2009). Measuring happiness: The higherorder factor structure of subjective and psychologicalwell-being measures. Personality and Individual Differences 47, 878– 884. - Lopez SJ, Snyder CR. (2003). Positive psychological assessment:A handbook of models and measures. WashingtonDC:American Psychological Association. -Madani.Z.,Kholamali lavasani.M., Ezhaiy.J(2016).Investigating the relationship between resilence and social support with psychological well-bing in mothers with slow and normal students. Journal educational and psycoloy . the first year, number3. (in Persian). -Meirsschaut, M., Roeyers, H., & Warreyn, P.(2010). Parenting in families with a child with autism spectrum disorder and a typicallydeveloping child: Mothers’ experiences and cognitions. Research in Autism SpectrumDisorders, 4, 661-669. -Nadiravandi.M., Sedigi erfaei.F.,Naeimi.E., Davoodabadi.F(2015).The role of religion and spirituality in promoting resilence and mental health. The first national coneence on islam and mental health. (in Persian). -Naeimi.E., Shafieabady.A., Davoodabadi.F.(2016).The effectiveness of positive thinking skills training with emphasis on religious doctrines on resilience and jop risks of students. Journal of counseling and psychotherapy. Year7,issue22. .(in Persian). -Onglchandran V, Peng R. Stress experienced by mothers of Malaysian children with mental retardation. Intellect Disabil 2005; 49:9: 657-666. -Osborne LA, Reed P. Stress and self perceived parenting behaviors of parents of children with autistic spectrum conditions. Res Autism Spect Dis 2010;4:405–14. -Pargament, K.I., & Cummings, J. (2010). Anchored byFaith: Religion as a Resilience Factor. In: Reich,J,W., Zautra. A. J., & Hall, J. S. Hnadbook of adultresilience. The Guilford Press, New York, London. - Pictet, A., Coughtrey, A. E., Mathews, A., & Holmes, E. A. (2011). Fishing for happiness:The effects of generating positive imagery on mood and behaviour. Behaviour Research and Therapy, 49(1), 855-891. - Perera HN, Mcllveen P. (2014).The role of optimism andengagement coping in college adaptation: A careerconstruction model. Journal of Vocational Behavior.;84(3):395-404. - Paster, A., Brand, W., & Joanne, W. (2009). A comparison of coping strategies used by parents of children with disabilities and parents of children without disabilities. Research in Developmental Disabilities, 30, 1337-1342. -Rashid, T (2015). Positive Psychotherapy: A strength-based approach. The Journal of Positive Psychology, 10, 25-40. -Ramezani, N., Dolatian, M., Shams, J., & Alavi, H. (2012). The relationship between self- esteem and sexual dysfunction and satisfaction in women. Arak Medical University Journal, 14(6), 57-65. -Riahi F, Khajeddin N, Izadimazidi S, Eshrat T, Naghdinasab L. [The effect of supportive and cognitivebehavior group therapy on mental health and irrational believes of mothers of autistic children]. Jundishapur Sci Med J 2011;10:637-45.(Persian) -Ryan, R. M. & Deci, E. L. (2001). To be happy or to beself-fulfilled: A review of research on hedonic and eudaimonic well-being. In S. Fiske(Ed.), Annual Review of Psychology, 52, 141-166. - Schieve, L. A., Blumberg, S. J., Rice, C., Visser,S. N., & Boyle, C. (2007). TheRelationship Between Autism and Parenting Stress.Pediatrics, 119, S114-S121. doi:10. 1542/ peds .2006-2089Q -Seligman, M. E., & Csikszentmihalyi, M. (2014). Positive Psychology: An introduction (pp.279-298). Netherlands: Springer. -Smith JM, Alloy LB.(2009) A roadmap to rumination a review of the definition assessment, and conceptualization of this multifaceted construct. J Clin Psychol Rev2009;29:116–28. -Soliymani.E., Habibi.Y.(2014).The relationship between emotional and emotional adjustment with psychological well-bing in students. Journal of psychological studies, volum3,number4.1393. -Stewart, M. E., Watson, R., Clark, A., Ebmeier, K. P., & Deary, I. J. (2010). A hierarchy of happiness? Mokken scaling analysis of the Oxford Happiness Inventory. Personality and Individual Differences, 48(7), 845-848. - Thornton, B., & Sanchez, J. E. (2010). Promoting resiliency among Native American studentsto prevent dropouts. Education, 131 (2), 455-464 -Salovita T, Ltalinna M, Leinonen E. Explaining the parental stress of fathers andmothers caring for a child with intellectual disability. J Intellect Disabil Res 2003;47: 103-120. -Shu BC, Lung FW, Chang YY. The mental health in mothers with autistic children a care control study in southern Taiwan Kaohsiung. J Med Sci 2000;16:6:308-34. - Wood, A. M., & Joseph, S. (2010). The absence of positive psychological (eudemonic) well-being as a risk factor for depression: A ten year cohort study. Journal of affective disorders, 122(3), 213-217. - Vasilevskaia, T. (2011). Social problem solving as a moderator in the relationship between pregnancy specific stressors and depressive symptoms. Dissertation for Doctor of Philosophy. DREXEL UNIVERSITY. -Zautra, A. J., Hall, J.S., Murray, K. E. (2010). Resilience: Anew definition of health for peopleand communities. In: Reich, J. W., Zautra, A. J., & Hall, J. S. Handbook of Adult Resilience. TheGuilford Press, New York, London. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,730 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,183 |