تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,552,259 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,725,054 |
بررسی کاربرد اغراق در اشعار کلیم کاشانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 10، شماره 40، تیر 1398، صفحه 151-180 اصل مقاله (735.82 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مبالغه، اغراق و غلو یکی از قویترین عناصر القاء در اسلوب سبک هندی و بهترین وسیله برای تجسم بخشیدن به عواطف و اندیشهها و نفوذ بر خفایای ذهن مخاطب است و در پی برجستهسازی از طریق هنجارگریزی و آشناییزدایی و کشف مفاهیم تازه و بیگانه است و چون با دیگر شگردهای بیانی و بدیعی در هم آمیزد، التذاذ هنری و تأثیرات عمیق عاطفی و فکری بر خواننده بر جای خواهند گذاشت و از تحسینگویی و ارزش بیشتری برخوردار خواهند بود. این پژوهش حاصل تعمق در بیش از 11 هزار بیت از دیوان کلیم کاشانی است که تا کنون هیچ تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. این مقاله به معرفی و تحلیل انواع بزرگنمایی، عناصر به کار رفته و جایگاه آنها پرداخته است. روش کار بر پایه توصیف و تحلیل دادهها از دیدگاه اسلوب بلاغت است. با تأمل درمییابیم که چگونه کلیم با شگردهای مختلف و هنجارگریزی معنایی برای تأکید و القای اندیشههای خود عناصر بدبعی و بیانی را با بسامدی قابل توجه و در اشکال و ساخنارهای مختلف درهم آمیخته و با بهرهگیری از این شگرد بلاغی به تشخّص سبکی رسیده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آشناییزدایی؛ عناصر بیانی و بدیعی؛ مبالغه؛ شعر کلیم کاشانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی کاربرد اغراق در اشعار کلیم کاشانی زهره راحمی* دکتر اصغر رضاپوریان ** دکتر محمد حکیمآذر*** چکیده مبالغه، اغراق و غلو یکی از قویترین عناصر القاء در اسلوب سبک هندی و بهترین وسیله برای تجسم بخشیدن به عواطف و اندیشهها و نفوذ بر خفایای ذهن مخاطب است و در پی برجستهسازی از طریق هنجارگریزی و آشناییزدایی و کشف مفاهیم تازه و بیگانه است و چون با دیگر شگردهای بیانی و بدیعی در هم آمیزد، التذاذ هنری و تأثیرات عمیق عاطفی و فکری بر خواننده بر جای خواهند گذاشت و از تحسینگویی و ارزش بیشتری برخوردار خواهند بود. این پژوهش حاصل تعمق در بیش از 11 هزار بیت از دیوان کلیم کاشانی است که تا کنون هیچ تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. این مقاله به معرفی و تحلیل انواع بزرگنمایی، عناصر به کار رفته و جایگاه آنها پرداخته است. روش کار بر پایه توصیف و تحلیل دادهها از دیدگاه اسلوب بلاغت است. با تأمل درمییابیم که چگونه کلیم با شگردهای مختلف و هنجارگریزی معنایی برای تأکید و القای اندیشههای خود عناصر بدبعی و بیانی را با بسامدی قابل توجه و در اشکال و ساخنارهای مختلف درهم آمیخته و با بهرهگیری از این شگرد بلاغی به تشخّص سبکی رسیده است. واژههای کلیدی آشناییزدایی، عناصر بیانی و بدیعی، مبالغه، شعر کلیم کاشانی. مقدمهمیرزا ابوطالب، کلیم (1061-992 یا990 ه.ق)، معروف به خلاقالمعانی ثانی، یکی از شاعران پرآوازه عصر صفوی است. این شاعر سبک هندی که صاحب دیوان شعر (بالغ بر11000 بیت) و مثنوی پادشاهنامه یا ظفرنامه شاه جهان میباشد، از مقام و منزلت خاصی بالاخص در هندوستان برخوردار بود، تا بدانجا که به مقام ملک الشعرایی دربار شاه جهان راه یافت. سبک هندی دارای ویژگیهای مختلف و متنوع است «عنصر اغراق یکی از نیرومندترین عناصر القا در اسلوب بیان هندی است و زمینه کلی و عمومی بسیاری از شاهکارهای ادب فارسی است و چیزی است مانند قارچ که در کنار هر یک از انواع خیال میروید گاه زیبا و گاه مایه انحطاط». (شفیعی، 1366: 136-137) هر چند برخی اساس مبالغه و اغراق و غلو را دروغ میدانند اما باید این مطلب را هرگز فراموش نکرد که درست یا دروغ بودن به موضوع پیام ریط مییابد نه با نقش ادبی زبان و ماهیت شعر. برجستهسازی باید نقشمند، جهتمند و هدفمند باشد موکارفسکی مینویسد: «زبان شعر از نهایت برجستهسازی که همان انحراف از مولفههای هنجاری زبان است برخوردار است». (صفوی، 1390: ج2/39) اغراق یا ((exaggeration به معنی دورافکندن است و شکلی از بیان به منظور موکد کردن میباشد و یکی از مهمترین ابزارهای بلاغی جهت آشناییزدایی است که با تصرف و درآمیختن با برخی دیگر از صورخیال توصیف را از موقعیت عادی و معمولی خویش خارج مینماید. شاید بتوان ادعا نمود این ارایه بدیعی از گذر تخیلات قوی شاعر سرچشمه میگیرد تا بتواند به آرزوهای محال و دست نایافتنی دست یابد. بیشک موضوع، فضا، قالب شعر، ایدئولوژی و عقاید و محیط جغرافیایی در میزان به کارگیری این آرایه مؤثر است. کلیم تمام امکانات متنوعی را که در ساخت اغراق و مبالغه و غلو وجود دارد به کار میگیرد تا بتواند میزان زیبایی و تناسب تصویر را به خواننده اشعارش ارایه نماید. تصویرسازی و معنی آفرینیای که در پی خروج از هنجار عادی و کشف روابط تازه و ناشناخته و اعجاب برانگیز است و یکی از بزرگترین ابزارها برای آشناییزدایی محسوب میشود. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه کلیم با استفاده از گنجایشهای ویژة زبانی بهره میگیرد و با درهم آمیختن کنایه، استعاره، تلمیح، ضربالمثل و.... کلامش را دلچسبتر و نافذتر مینماید. پرسشهای پژوهش1ـ بزرگنمایی و جلوههای متنوع آن در دیوان کلیم کدامند؟ 2ـ از بین درجات بزرگنمایی کدامیک از بسامد بالاتری برخوردارند؟ 3ـ کلیم برای بزرگنمایی کردن سخنش از جه آرایههای بدیعی و بیانی استفاده مینماید چرا؟ 4ـ در اشعار کلیم اغراق را به چند ضورت میتوان یافت؟ پیشینه و ضرورت پژوهشهر چند درباره کلیم کاشانی از جنبههای گوناگون، کارهای تحقیقی نسبتاً جامع و ارزشمندی ارایه شده است که تمام آنها بیانگر اهتمام محققین در جهت شناساندن بیشتر این شاعر است از جمله در آثاری چون جایگاه کلیم کاشانی در ادب فارسی (خوشه چرخآرانی، 1388)، جان مایههای درد در شعر کلیم (اسعدی، 1382)، تضاد معانی و مضامین و تناقض گویی در شعر کلیم (توحیدیان و نصرتی، 1391)، جستوجوی نهادهای اجتماعی در شعر کلیم (حاکمی، 1388) و... اما آنچه شایان توجه است، این است که اکثر قریب به اتفاق این کارهای تحقیقی در زمینه غزلیات شاعر است و به صورت گسترده در دیگر قالبهای شعری چندان تعمق و تحقیقی صورت نگرفته است. نکته قابل توجه این است که در زمینه اغراق، مبالغه و غلو و جلوههای متنوع آن در اشعار کلیم تا کنون هیچگونه تحقیقی به رشته تحریر در نیامده است. ما در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم که چگونه کلیم برای برجسته نمودن کلام خویش چگونه این آرایه بدیعی را به کار میگیرد تا سخنش در خواننده دلنشینتر جلوهگری نماید. روش پژوهشاین پژوهش از نوع نظری و از مقوله کتابخانهای است که اطلاعات آن، با رجوع به دیوان کلیم کاشانی (11000بیت) وسایر منابع ضروری گردآوری شده است. روش تنظیم مطالب تحلیلی ـ توصیفی است اشعار در سه بخش مبلغه و اغراق و غلو تنظیم شده سپس با ذکر چند شاهد مثال از هر کدام ساختار هر یک مورد بررسی قرار گرفته است و در صفحات پایانی مقاله قبل از فهرست منابع و ماخذ نمودار بسامد هر یک از آنها در ترسیم و ارایه گردیده است. شیوه ارجاع و آدرسدهی (شماره بیت ـ شماره صفحه) از دیوان کلیم کاشانی به تصحیح حسین پرتو بیضایی است. بحث و بررسیمبالغه ـ اغراق ـ غلو اغراق گونهای از فرآیندی است که آن را واقعیتگریزی میخوانند و برجستهسازی مبتنی بر این فرآیند است و این فرآیند در بیان شعر به الزام و اجبار گرایش مییابد در حالی که دیگر صنایع بدیع معنوی کاربرد اختیاری دارند. درباره این آرایه بلاغی تعاریف گوناگون ارایه شده است از قبیل: «مبالغه امری است که عقلا و عادتاً ممکن باشد و چنانچه آن امر عقلاً ممکن و عادتاً غیر ممکن باشد، اغراق نامیده میشود و آن گاه که آن امر عقلاً و عادتاً غیر ممکن باشند، غلو گویند.» (شمیسا، 1383: 95) اما برخی چون فشارکی اینگونه تقسیمات و درجات را نمیپذیرد و میگوید: «نگارنده تقسیمات قدما را از اغراق و درجات آن نمیپذیرد و همه را به نام اغراق میخواند.» (فشارکی، 1395: 79). شفیعی معتقد است: «اغراق ارایه یک تصویر است، تصویر در معنی وسیعتر از خیال و ایماژ یعنی بیان یک حالت یا یک وصف اگر چه از شیوه بیان منطقی برخوردار باشد.» (شفیعی، 1393: 137) اغراق ارتباط مستقیم با تخیل یک شاعر دارد و سبب خروج مضمون از حد یک امر عادی به حوزه دیگری میگردد که آن نیز خوشایند است. البته آنچه میزان و مقدار زیبایی یک اغراق را تعیین میکند، زیبایی و تناسب تصویری است که به وسیله این آرایه ادبی ارایه میگردد. شمس لنگرودی صاحب کتاب گردباد شور جنون مینویسد: «در اشعار شاعران سبک هندی اغراق و ادعاهای عجیب فراوان به چشم میخورد و این نتیجه تلاش شاعران مزبور برای دستیابی به مفاهیم و تصاویر تازه و در جستوجوی معانی بیگانه است.» (شمس لنگرودی، 1366: 72) صائب تبریزی میگوید:
(صائب، 1345: 44) که خیالی مبتنی بر اغراقی لطیف است. و یا در آنجایی که میگوید:
(صائب، 1345: 38) با بهرهگیری از اسلوب معادله برای تأثیرگذاری و ایجاد حس فخر و مباهات از غلو بهره گرفته است. عرفی شیرازی هم یکی دیگر از شاعران سبک هندی است که در اشعارش اغراق و غلو را به وضوح میتوان یافت؛ آنجا که با کلام غلوآمیز میگوید:
(عرفی، 1382: 245) و یا
(عرفی، 1382: 14) بیدل دیگر شاعر سبک هندی است که در اشعارش معمولاًَ اغراق را با استعانت از واژگان خاصی چون آنقدر، از بس، بس که و… به تصویر میکشد.
(بیدل، 1383: 276) و یا
(بیدل، 1383: 331) رویکرد اصلی اشعار کلیم کاشانی، دیگر شاعر سبک هندی، مضمونسازیهای تازه اما تا حدی ساده و حسی است.
(کلیم، 1391: 259) مبالغه، اغراق و غلو معمولاً نتیجه تشبیهها، استعارهها و کنایههاست و عناصر سازنده آنها میتواند تلمیح، تشخیص، تشبیه، پارادوکس و... باشد. در این مقاله بر آنیم تا ساختارهای مبالغه، اغراق و غلو را در اشعار کلیم کاشانی به تصویر کشیم. جلوههای متنوع مبالغه در دیوان کلیم کاشانیمبالغه نخستین از آرایههای سه گانه است که پایه آنها بر پندار و اندیشة شاعرانه و چگونگی باز نمود آنها در سخن نهاده شده است و اندیشه یاپندار باز نموده در بیت به گونهای باشد که هم خرد آن را بپسندد و روا بشمارد و هم در زندگی آزمونهای آدمی بتواند بگنجد (کزازی، 1374: 150) «حاصل هر تشبیه و استعاره به صورت طبیعی اغراق است.» (شمیسا، 1370: 259) در دیوان کلیم کاشانی 8 و یا به عبارتی 13 نوع از جلوههای مبالغه را میتوان یافت. الف) مبالغههایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشخیص و استعاره مکنیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 25/462) مبالغه در توصیف وفور و سرعت ریزش باران از راه تشخیص و استعاره مکنیه و کنایه این سرعت ریزش تا به حدّی است که اجازه باز کردن چشم را به روزن نمیدهد. 2ـ
(کلیم، 1391: 6//384) مبالغه در بیان شدت درد پا تا از رهگذر استعاره مکنیه و در بیان این موضوع که حتی خار هم حاضر نمیشود که بر پای من فرو رود چون میداند که در دام بلا گرفتار میشود. 3ـ
(کلیم، 1391: 8/384) مبالغه در شکوه و شکایت در زمینگیرشدن کلیم و عدم تحرک و مدام نشستن او بر روی زمین به خاطر درد شدید پا تا آنجا که حتی حتی باد صبا در برانگیختن توفان برای به حرکت درآوردن و زدودن آن نقش پای وی برخاک بیثمراست. 4ـ
(کلیم، 1391: 10/561) مبالغه در قالب تشخیص یا استعاره مکنیه اشکریختن برای بدبختی و سیهروزی ارباب سخن تا حدی که از اثر آن، مژگان چشم حالت طبیعی خود را از دست داده است. ب) مبالغههایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشبیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 7/100) مبالغه در توصیف ناتوانی خویش در برابر یار و دوست، این اغراق در قالب تشبیه است مشبه به آن قرعه و وجه شبه آن شکستگی است. ضعیف بودن در برابر او چندان که اگر حتی خودش نه، اگر سایۀیار بر سرش افکنده شود از شدت ضعف و ناتوانی استخوانهای بدنش شکسته میشود. 2ـ
(کلیم، 1391: 1/557) مبالغه در توصیف باده و قدرت و توانمندی با کمک تشبیه تا به آن حدی که با در دست گرفتن شیشه و جام آن باده چون غنچه میتوان لباس را با آن رنگ نمود. 3-
(کلیم، 1391: 3/384) مبالغه از راه تشبیه بلیغ اضافی و استعاره مصرحه در بیان در دو رنجی که بخاطر پاهای خویش تحمل مینماید. ج) مبالغههایی که عنصر ساختار آنها کنایه است. ارتباط تنگاتنگ اغراق ومبالغه باکنایه ارزش هنری آن را دو چندان مینماید و بلیغترین کنایات هنگامی است که به همراه مبالغه باشد. 1ـ
(کلیم، 1391: 7/454) مبالغه از راه کنایه در توصیف نبرد فیل شاهزاده اورنگ زیب، نبردی سخت بین فیلان و جگر باختن و ترسیدن شیران از صدای غرش و نبرد آنها. 2ـ
(کلیم، 1391: 5/370) گشادگی دست کنایه از بخشندگی است تا حدی که زبان لال را بگشاید و او را به حرف زدن وادارد. 3ـ
(کلیم، 1391: 1/519) مبالغه از راه کنایه و اسلوب معادله در توصیف جود و بخشندگی (از یک بزرگی در طلب ادای قرض خود) که آنقدر زیاد است که رسم قناعت داشتن را میشکند تا آنجایی که همانند هما از استخوان پهلو تهی میکند. پهلو تهیکردن: دوری، کنارهگیری، پرهیز و اجتنابنمودن. د) مبالغههایی که عنصر ساختار آنها پارادوکس یا متناقض نماست. مبالغه همراه با تضاد و پارادوکس بزرگنمایی را به اوج زیبایی میرساند. 1ـ
(کلیم، 1391: 1/366) مبالغه بر پایه پارادوکس؛ مست هشیار بودن 2ـ
(کلیم، 1391: 14/87) مبالغه از رهگذر پارادوکس انسانی ضعیف اما در نهایت توانمندی و قدرت و توانایی. 3ـ
(کلیم، 1391: 4/34) مبالغه بر پایه پارادوکس. کسی که مست است دیگر هشیار نیست. ذ) مبالغههایی که عنصر ساختار آنها قیاس و مقایسه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 22/479) مبالغه در توصیف کشمیر که از رهگذر قیاس با روضه رضوان سنجیده شده است. 2ـ
(کلیم، 1391: 6/369) مبالغه در توصیف آمیختگی هوا و مقایسه سیاهی آن با سیاهی زغال. ص) مبالغههایی که عنصر ساختار آنها وابسته عدد برای معدود است. 1ـ
(کلیم، 1391: 13/83) مبالغه و بزرگنمایی در توصیف معشوق و یار و از دوری او گریستن از رهگذر عدد هزار. 2ـ حاجت از فقر طلب روی طلب گر داریکه ز یک در دهدت آنچه ز صد در ندهد (کلیم، 1391 : 5/181) مبالغه در عدد یک و صد، از یک در دادن آنچه را که از صد در نمیدهند. 3ـ بستگی در کار هر کس هست بگشاید به صبر یک کلید است و هزاران قفل از آن وامی شود (کلیم، 1391: 11/204) مبالغه و بزرگنمایی از رهگذر عدد در توصیف صبر، تنها یک کلید است که هزاران امر گره خورده و قفلهای بسته را بازگشایی مینماید. 4ـ
(کلیم، 1391: 16/44) مبالغه در بیان مناعت و بلندی طبعی صاحبان اهل همت تا بدانجا که نه فلک در پیش چشمان آنها تنها خرمنی کوچک مینماید. و) مبالغههایی که عنصر اصلی آنها تلمیح است. 1ـ
(کلیم، 1391: 6/500) مبالغه از رهگذر تلمیح در بیان شکوه و عظمت کتاب دولتخانه صفاپور از راه کنایه و تشخیص. طاق کسری: مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساختهاند مساحتی به عرض و طول 300×400 گز طاق نماهای بسیار با ستونهای برجسته. 2ـ
(کلیم، 1391: 11/504) مبالغه در توصیف کتابه عمارت لاهور از رهگذر تلمیح، قارون: عموزاده موسی که خداوند ثروتی عظیم به او ارزانی داشته بود چندان که چند نفر زیر بار کلیدهای مخازن و دفترهای حسابش بودند و چون به خود مغرور و نسبت به خدا ناسپاس شد به فرمان خدا زمین ثروتش را بلعید. ه) مبالغههایی که عنصر اصلی ساختار آنها اسلوب معادله است. 1ـ
(کلیم، 1391: 14/380) مبالغه در توصیف از رهگذر اسلوب معادله. مصراع دوم در حکم مثالی برای مصراع اولی است. ی) مبالغههایی که بزرگنمایی آنها در برگزیدن واژههایی است که شاعر به کار میگیرد. 1ـ
(کلیم، 1391: 11/142) مبالغه از رهگذر بزرگنمایی و با تکیه کلامی که از طریق صفت مقلوب ایجاد مینماید. قاصد و پیکی چابک با سرعتی وصفتناپذیر حامل پیام و کاغذی که از اشکها تر و خیس است و این تری تا رسیدن به مقصد هنوز بر صفحه کاغذ خشک نشده است. 2ـ
(کلیم، 1391: 4/90) مبالغه از طریق تکیه بر واژگان کلام چون نگاه افکندن و تسخیر شهرکردن که با آرایه مجاز و تشبیه در هم میآمیزد و در مصراع دوم با بیان تشبیهی تأکیدی برای ادعایش میآورد و میتواند در حکم اسلوب معادلهای بر آن باشد. 3ـ
(کلیم، 1391: 6/399) مبالغه با بزرگنمایی واژگانی چون فروغ تو و گم نشدن راه در یک بیابان در یک شب ظلمانی برای مسافران. 4ـ
(کلیم، 1391: 1/407) بزرگنمایی در نفاذ حکم پادشاه تا حدی که گوی سبقت را از باد تند رو و سبک بال میگیرد و باد چون آب و آهن سنگین و محکم بر جای باقی میمانند. 2ـ جلوههای متنوع اغراق در دیوان کلیم کاشانیاغراق رده دوم از چگونگی اندیشه و پندار شاعرانه است و سخنور چیزی یاکسی را چنان باز نماید که خرد آن را بپسندد و روا بدارد لیک در زندگی و در آزمونهای زندگی چندان نگنجد (کزازی، 1374: 151) در دیوان کلیم کاشانی هشت و یا به عبارتی 16 نوع از جلوههای اغراق میتوان یافت. الف) اغراقهایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشخیص و استعاره مکنیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 6/299) اغراق از راه استعاره مکنیه و از نوع جاندار انگاری و تشخیص، بلند مرتبگی سخنش که فراتر از عرش است تا بدانجا که برای بهرهمندی از گفتار وی عرش با آن همه عظمتش در زیر پای خویش کرسی میگذارد تا بتواند تنها گلی از گلزار سخنانش را بچیند. 2ـ
(کلیم، 1391: 3/443) اغراق از رهگذر تشخیص فعلی، بُریدن ناخن کنایه از کنار گذاشتن و جدانمودن. توصیف از بین رفتن ستم تا آنجایی که شاهین تیز پرواز هم ناخنهای خود را میبرد و ظلم و ستمگری را کنار میگذارد. 3ـ
(کلیم، 1391: 17 /500) توصیف اغراقآمیز در قالب استعاره مکنیه و تشبیه، تشخیص فعلی، در وصف کتابه دولتخانه صفاپور در عظمت و زیبایی آن که خورشید منور گرفتار و عاشقش میشود. 4ـ
(کلیم، 1391: 12/379) اغراق در گریختن ساحل از ترس شمشیر شاه که با استعاره مکنیه همراه گردیده است. ب) اغراقهایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشبیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 8/283) اغراق از راه تشبیه در توصیف بذل و بخشش شاه و برخورداری همه از آن همه فیض و بخشش، بذلی چون چشمه آب حیات و آب زندگانی، همیشه ماندگار و جاوید. 2ـ
(کلیم، 1391: 7/118) در مصراع اول این اغراق در قالب تشبیه بلیغ و کنایه است آهش را چون دودی میداند که همین دود رنگ خورشید جهانتاب را متغیر و دگرگون میسازد و با بیمی که ایجاد مینماید رنگ از چهره او زایل میکند و در مصراع دوم با استعاره مکنیه، مجاز، کنایه، اغراق زیبای دیگری را میآفریند و قدرت مژگان ترش را بسی بالاتر از زور و قوت پنجاب میداند و بر آن پیروز میشود. 3ـ
(کلیم، 1391: 17/75) اغراق در قالب تشبیه در زیاد گریهکردن و دریایی را به وجود آوردن. 4ـ
(کلیم، 1391: 5/66) اغراق در توصیف نهان ساختن غم عشق تا به حدی که لبها نیز از ورد زبان آگاه نشوند. ج) اغراقهایی که عنصر ساختار آنها کنایه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 5/370) کف گشادهبودن کنایه است از، سخاوتمندی و بخشش در توصیفی اغراقآمیز میگوید کسی که از گشاده دستی او بهره مند گردید حتی اگر لال هم باشد زبان به سخن باز خواهد نمود. 2ـ
(کلیم، 1391: 6/61) اغراق از راه کنایه؛ خاریدن با ناخن کنایه است از: اظهار بیتابیکردن توصیف و اغراق در این که آسمان با بلندی خود در برابر من شروع به خاراندن با ناخن ماه نو نموده و بیتاب گشته است. 3ـ
(کلیم، 1391: 2/1) اغراق از راه کنایه ایهام و تناسب آب بردن دریا کنایه از بیآبرو گردیدن در توصیف گریههای زیاد خود به طوری که از فراوانی اشکهای ریخته شده آبروی دریا رفته است. 4ـ
(کلیم، 1391: 1/394) اغراق از راه کنایه و تضاد و تشبیه: تر گردیدن کنایه از اشکریختن و خیسشدن در توصیف زیاد اشک ریختن و سرازیرشدن بر روی صفحات کتاب و هر سطر کتاب را به یک موج تبدیل ساختن. د) اغراقهایی که عنصر اصلی ساختار آن پارادوکس یا متناقض نماست. 1ـ
(کلیم، 1391: 8/443) اغراق بر پایه پارادوکس: در توصیف عدل و داد تا حدی که چراغان ضعیف را از باد روشن مینماید، در حالی که باد از عوامل خاموشکننده چراغ است. 2ـ
(کلیم، 1391: 9/390) اغراق بر پایه مجاز حال و محل استعاره و پارادوکس در توصیف کرم و بخشندگی او و مفلسماندن خودش (مفلس در اینجا فقر معنوی) ذ) اغراقهایی که عنصر ساختار آنها قیاس و مقایسه است. 2ـ
(کلیم، 1391: 2/442) توصیف اغراقآمیز از پادشاه هندوستان شاه جهان که اصل و نسب و گوهر او را در مقایسه از خورشید و ماه عالم آراتر میداند. ص) اغراقهایی که عنصر اصلی ساختار آنها وابسته عددی برای معدود است. 1ـ
(کلیم، 1391: 12/92) اغراق در توصیف از رهگذر عدد یک و هفت. 2ـ
(کلیم، 1391: 8/60) توصیف اغراقآمیز دیده ممکن است که ویران و کور گردد لیکن فقط با یک قطره اشک چنین چیزی امکانپذیر نخواهد بود. ط) اغراقهایی که عنصر سازندۀ آنها تلمیح است. 1ـ
(کلیم، 1391: 4/83) اغراق از رهگذر تشبیه بلیغ، قیاس و تلمیح، تلمیح به داستان سلیمان و نفوذ حکم او بر باد. سلیمان: فرزند داود نبی که خداوند به او حکمت آموخت و باد را به فرمان او درآورد. 2ـ
(کلیم، 1391: 2/152) اغراق از رهگذر تشبیه و تلمیح به داستان کوه بیستون و فرهاد و تیشه و شیرین و… و) اغراقهایی که بزرگنمایی آنها در برگزیدن واژههایی است که شاعر به کار میگیرد. 1ـ
( کلیم، 1391: 10/405) اغراق از رهگذر بزرگنمایی و مجاز و تکیه کلام بر واژه، توصیف فتوحات و جنگاوریهای شاه جهان در تسخیر شهرها و قلعهها. 2ـ
(کلیم، 1391: 6/204) اغراق از رهگذر بزرگنمایی و جناس و تناسب و تکیه کلام بر واژههای بیابان و تشنگی نام چشم و پیدا شدن چشمه. ه) اغراقهایی که عنصر اصلی ساختار آنها استعاره مصرحه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 12/47) توصیفی اغراقآمیز از اشک از رهگذر استعاره و تناسب دجلهها: استعاره از اشک. ی) اغراقهایی که عنصر سازندة آنها لف و نشراست. 1ـ صاحب بحر و بری از روی استحقاق و ارث دشمنت را چشم و لب قسمت از این خشک و تر است (همان: 10/569) 3ـ جلوههای متنوع غلو در دیوان کلیم کاشانیغلو یا گزافه هنری سومین و واپسین رده و گونه از اندیشه و پندار شاعرانه است و آن است که نه خرد آن را بپسندد و روا بشمارد و نه در آزمون و زندگی نشان و نمونهای از آن بتوان یافت (کرازی، 1373: 152) در دیوان کلیم کاشانی هشت و یا به عبارتی 15 نوع از جلوههای غلو را میتوان یافت. الف) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشخیص و استعاره مکنیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 8/351) استعاره مکنیه در خواب نرفتن انجم در شبها و غلوآمیز و بسیار زیبا در تعریف قصر شاه که با حُسن تعلیل در میآمیزد و برای نورانی بودن و درخشش ستارگان در شب دلیلی ادبی میآورد و آنچنان کلام را با اغراق در میآمیزد تا سخنش دو چندان بر دل نشیند. 2ـ
(کلیم، 1391: 11/21) غلو از راه استعاره مصرحه و استعاره مکنیه، توصیفی زیبا و وصفناپذیر از یاریا سرو خانگی تا بدانجایی که اگر قمری با او آشنا شود بازتاب این دیدار و آشنایی عملکرد بالهای قمری است که در حُکم و منزله ارّهای برای قطع نمودن سرو بوستانی خواهد گردید. 3ـ
(کلیم، 1391: 7/399) غلو در توصیف بنای قصر شاه از رهگذر تشخیص فعلی و بزرگنمایی و بیان حیرت زیبایی قصر و بلند قامتی آن که خورشید را به پنجه انداختن به دستار برای دیدن آن وادار نموده است. 4ـ
(کلیم، 11/357 :1391) غلو در توصیف رواج دین و شریعت با کمک تشخیص تا بدانجا که زمین تشنه از خوردن آب در ماه رمضان پرهیز و خودداری مینماید. ب) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آنها تشبیه است. 1ـ
(کلیم، 1391: 5/395) در این بیت نیز به گونه غلوآمیز و در قالب تشبیه فکر و اندیشه ـ میرزا محمد امین شهرستانی (روحالامین) ـ را آنقدر والا میداند که حتی اگر عکس و تصویر آن فکر روشن بر چرخ و آسمان پرتوافکنی نماید شهاب چون هلال ماه به حسادت خواهد افتاد و چون ماه انحنا خواهد گرفت. 2ـ
(کلیم، 1391: 476) غلو در قالب تشبیه و تشخیص، پیکر و جسم نزار و بیطاقتی که تار و پود پیراهنش نیز به حالش مضطرب است و چون نبض بیقرار و بیتاب میشود. 3ـ
(کلیم، 1391: 1/367) توصیف میزان و شدت حمله (فیلها) به طوری که کوه از جا کنده شده است با آوردن تشبیه رسا. ج) غلوهایی که عنصر ساختار آنها کنایه است 1ـ
(کلیم، 1391: 3/381) خندانکردن قفل، کنایه است از؛ باز شدن قفل که در این بیت غلو از راه کنایه و با تشبیهی حسی بیان شده است. 2ـ
(کلیم، 1391: 6/16) غلو از راه کنایه؛ کرسی از سپهر در زیر پای فکر گذاشتن توصیف کنایهای از: تلاش شاعر در بلنداندیشی فکر و اندیشه شاعر. 3ـ
(کلیم، 1391: 17/553) غلو در توصیف پرتو و نور باده که این پرتو افشانی آنقدر زیاد است که شب و تاریکی را به طور کامل از صفحه روزگار محو نمود. برچیدن دکان کنایه از تعطیل کردن و منحل نمودن. 4ـ
(کلیم، 1391: 1/369) غلو در توصیف خاک (هند) از رهگذر جناس و کنایه و ضربالمثل بال در آوردن کنایه از اظهار شوق و شادی زیاد کردن. د) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آن پارادوکس یا متناقض نماست 1ـ
(کلیم، 1391: 5/15) تر نساختن سیلاب بهاری لب جو را غلو بر پایه پارادوکس
2ـ
(کلیم، 1391: 13/508) غلو در توصیف از رهگذر پارادوکس و بازشدن قفل بدون کلید. 3ـ
(کلیم، 1391: 15/47) غلو در توصیف پر بودن کلبه خود از کالای بیکالایی چندان که صد جغد اداره این خانه را عهدهدار شدهاند. ذ) اغراقهایی که عنصر ساختار آنها قیاس و مقایسه است 1ـ
(کلیم، 1391: 10/407) غلو از رهگذر قیاس در برابر نفوذ و تأثیر و استحکام حکم شاه جهان. 2ـ
(کلیم، 1391: 15/449) غلو در توصیف جام لاله که خورشید با این همه عظمتش در قیاس و مقایسه با آن جام تنها چون شمعی است که در روز میسوزد و نورافشانی مینماید. ز) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آنها وابسته عددی برای معدود است 1ـ
(کلیم، 1391: 16/97) غلو از رهگذر جاندار انگاری و تشخیص و مجاز و عدد. رشک و حسادت بردن شمشیر و سرنیزه به حال زره که با جاندار انگاری به توصیف پرداخته است. 2ـ
(کلیم، 1391: 1/77) غلو در عدد یک در هر چمنی ولو کوچک عرصه و میدان گنجایش یک شبنم وجود دارد. اما تنگدلی خود را آنقدر گسترده میداند که جایی برای حضور یک شبنم پیدا نمیشود. ص) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آنها ضربالمثل است. 1ـ
(کلیم، 1391: 15/97) غلو از رهگذر ضربالمثل، (از بس حرف زدم زبانم مو در آورد.) توصیف دعای زیاد برای دلیران جهت فتح و پیروزی. 2ـ
(کلیم، 1391: 10/245) غلو در خیره نگریستن در معشوق، هر چند مستقیماً چنین ضربالمثلی نیامده است لیکن به نظر میرسد چون مثال بالا عبارتی شبیه به ضربالمثل زبانم مو در آورد میباشد. و) اغراقهایی که عنصر سازندۀ آنها تلمیح است. 1ـ
(کلیم، 1391: 2/226) غلو بر پایه استعاره مکنیه یا تشخیص از نوع انسان انگاری و تلمیح به روز قیامت و تابیدن گرمای بیحد و اندازه آن بر سر مردمان در روز قیامت که با کشیدن آهی سرد از گرمای ذوبکننده آن نمیهراسند و آن آه سرد میتواند آن گرما را خنثی نماید. 2ـ
(کلیم، 1391: 1/179) غلو از رهگذر تشخیص و جاندار انگاری و تلمیح به داستان عاشقانه خسرو و شیرین و فرهاد و مزیّن شدن بیستون به نقوش زیبایی که فرهاد در عشق شیرین بر بیستون ترسیم و حکاکی نموده بود. ه) اغراقهایی که بزرگنمایی آنها در برگزیدن واژههایی است که شاعر به کار میگیرد. 1ـ
(کلیم، 1391: 2/298) غلو در توصیف قدرت خویش در انجام هر کاری اما ناتوانی در انجام برخی امور دیگر. 2ـ
(کلیم، 1391: 15/463) غلو و بزرگنمایی با استفاده واجآرایی 3ـ
(کلیم، 1391: 10/35) غلو در توصیف عدم شکایت از محبوب و… از رهگذر تلمیح و بزرگنمایی.
4ـ
(کلیم، 1391: 2/353) غلو در توصیف علم او با تکیه بر واژههای بحر موج و ریگ بر. ی) غلوهایی که عنصر اصلی ساختار آنها حسن تعلیل است. 1ـ
(کلیم، 1391: 1/398) آوردن دلیلی ادبی که باحقیقت فاصله مییابد 2ـ تا شود آگه کز آن عالم که میآید به دهر آسمان از رفعت او دیده بان بالا کند (کلیم، 1391: 11/379) اغراق حماسیمبالغه، اغراق و غلو جزو آثار حماسی است این نوع مبالغه و اغراق و غلو علاوه بر داستانهای حماسی در قصاید و یا اشعاری که قالبی حماسی دارند به فراوانی یافت میشود در دیوان کلیم کاشانی نیز این گونه اغراقهای حماسی با بسامدی قابل توجه به چشم میخورد که تنها به ذکر چند نمونه آن بسنده میکنیم. 1ـ
(کلیم، 1391: 23/454) 2ـ
(کلیم، 1391: 1/456) 3ـ
(کلیم، 1391: 1/495) 4ـ
(کلیم، 1391: 10/405) 5ـ
(کلیم، 1391: 6/454) 6ـ
( کلیم، 1391: 6/469) 7ـ
(کلیم، 1391: 6/46) 8ـ
(کلیم، 1391: 17/492) 9ـ ز س در هر کوی زر کرد پنهان بلند و پست ملکش گشت یکسان (کلیم، 1391: 22/493) 10ـ
(کلیم، 1391: 20/496)
بسامد جلوههای متنوع اغراق، مبالغه و غلو در دیوان کلیم کاشانی
نتیجهبزرگنمایی بهترین وسیله تجسم بخشیدن به عواطف انسان محسوب میشود و در آمیختگی با دیگر صور خیال موجب زیبایی و خیالانگیزی و لذت هنری گشته و در توانمند نمودن ادعای شاعر یاری خواهند نمود و بالطبع تأثیری بیشتر بر خواننده بر جای خواهد گذاشت. کلیم بادزهم آمیخنم صور بیانی و بدیعی در پی آن است که با این بزرگنماییها به خلق مفاهیم تازه بپردازد و کلامش را برجسته نمایید.
(کلیم،1391: 9/537) نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد 1ـ چگونه کلیم از امکانات متنوع برای ساخت اغراق و مبالغه و غلو استفاده مینماید و با کاربرد و گزینش کلماتی که دلالت بر معانی وسیع هستند در کنار یکدیگر موضوع مورد وصفش را از حد طبیعی خارج و برجستهسازی مینماید و تحسین و آفرینگویی خوانندهاش را برمیانگیزد. 2ـ از بین درجات مبالغه و اغراق و غلو در دیوان کلیم کاشانی غلو از بسامدی بسیار قابل توجه یعنی بالغ بر 420 مورد برخوردار است و مبالغه و اغراق به نسبت از بسامدی کمتر برخوردارند. 4ـ کلیم مبالغه واغراق وغلو را با دیگر ارایههای بیانی و بدیعی درهم میآمیزد تا خواننده را به عمق نگاه و غنای زبانش معترف گرداند به آمیختگی انواع بزرگنمایی از رهگذر کنایه، تشبیه، استعاره، تلمیح، ضربالمثل، عدد و معدود و قیاس و. سخنش را دلچسبتر مینماید و از بین آنها همراهی تشخیص و کنایه و تشبیه از بسامد بالاتری برخوردارند. 5ـ در ارتباط با انواع اغراق (عادی ـ بدیعی ـ حماسی) باید گفت که کلیم در اشعارش به صورت هنرمندانه از آنها بهره میجوید.
( کلیم، 1391: 9/374)
(کلیم، 1391: 6/299)
(کلیم، 1391: 1/456) 6ـ گرچه مبالغه، اغراق و غلو از مختصات آثار حماسی محسوب میشوند اما از دید زبان شناختی اغراق، حسی و ملموس و بر پایه امکانات تصویری و زبانی موتیفها هم شکل میگیرد؛ اغراق در وصف دوری معشوق، وصف زیبایی معشوق و شوق دیدار او، بیان مسایل اجتماعی، توصیف تیرهبختی، شرح تکدر خاطر و. 7ـ بزرگنمایی که عملپرداز وگسترش نویسنده و یا شاعر است که کلیم به تبع کارگیری آن شعرش را از قوت و قدرت تأثیرگذاری بیشتری بهرهمند ساخته است. حال به کارگیری این آرایه بدیعی اشعار کلیم را از قوت و قدرت تأثیرگذاری بیشتر بهرهمند ساخته است.
منابع و مآخذ1ـ بیدل دهلوی، میرزا عبدالقادر. دیوان بیدل. به تصحیح بهداروند، چاپ دوم، تهران: نگاه، 1383. 2ـ راستگو، سید محمد. فن بدیع. کاشان: نشر مرسل 1376. 3ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: نشر آگاه، 1375. 4ـ شمس لنگرودی، محمد. گردباد شور و جنون. تهران: نشر آدینه، 1366. 5ـ شمیسا، سیروس، بدیع. تهران: نشر میترا، 1383. 6ـ صائب، میرزا محمدعلی. دیوان صائب. با مقدمه امیر فیروز کوهی، تهران: انجمن آثار ملی ایران، 1345. 7ـ صفوی، کوروش. از زبانشناسی به ادبیات. جلد دوم، تهران: انتشارات سوره مهر، 1390. 8ـ عرفی شیرازی، محمد. دیوان عرفی. به تصحیح حسین پرتو بیضایی، چاپ دوم، تهران: انتشارات سنایی، 1382. 9ـ فشارکی، محمد. نقد بدیع. چاپ هفتم، تهران: نشرسمت، 1395. 10ـ کزازی، میر جلالالدین، بدیع. تهران: نشر مرکز، 1374. 11ـ کلیم، میرزا ابوطالب. دیوان کلیم کاشانی. به تصحیح حسین پرتو بیضایی، چاپ دوم، تهران: انتشارات سنایی، 1391. 12ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دید زیباشناسی. تهران: نشر سمت، 1383. 13ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما، 1379. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، شهرکرد، ایران. ** استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، گروه زبان و ادبیات فارسی، شهرکرد، ایران. (نویسندة مسؤول) *** دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، گروه زبان و ادبیات فارسی، شهرکرد، ایران. تاریخ دریافت: 12/5/1398 تاریخ پذیرش:31/6/1398 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ بیدل دهلوی، میرزا عبدالقادر. دیوان بیدل. به تصحیح بهداروند، چاپ دوم، تهران: نگاه، 1383. 2ـ راستگو، سید محمد. فن بدیع. کاشان: نشر مرسل 1376. 3ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: نشر آگاه، 1375. 4ـ شمس لنگرودی، محمد. گردباد شور و جنون. تهران: نشر آدینه، 1366. 5ـ شمیسا، سیروس، بدیع. تهران: نشر میترا، 1383. 6ـ صائب، میرزا محمدعلی. دیوان صائب. با مقدمه امیر فیروز کوهی، تهران: انجمن آثار ملی ایران، 1345. 7ـ صفوی، کوروش. از زبانشناسی به ادبیات. جلد دوم، تهران: انتشارات سوره مهر، 1390. 8ـ عرفی شیرازی، محمد. دیوان عرفی. به تصحیح حسین پرتو بیضایی، چاپ دوم، تهران: انتشارات سنایی، 1382. 9ـ فشارکی، محمد. نقد بدیع. چاپ هفتم، تهران: نشرسمت، 1395. 10ـ کزازی، میر جلالالدین، بدیع. تهران: نشر مرکز، 1374. 11ـ کلیم، میرزا ابوطالب. دیوان کلیم کاشانی. به تصحیح حسین پرتو بیضایی، چاپ دوم، تهران: انتشارات سنایی، 1391. 12ـ وحیدیان کامیار، تقی. بدیع از دید زیباشناسی. تهران: نشر سمت، 1383. 13ـ همایی، جلالالدین. فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: نشر هما، 1379. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,811 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 246 |