تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,290 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,921 |
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 12، شماره 45، اسفند 1398، صفحه 105-122 اصل مقاله (704.78 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jss.2020.671679 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رحیمه قلعه1؛ محمود علمی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2عضو هیات علمی واحد تبریز، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز– ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جامعهپذیری نوعی فرآیند کنش متقابل اجتماعی استکه درآن، فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا میگیرد، آن را درونی و با شخصیت خود، یگانه میکند. هدف کلی این تحقیق، تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد میباشد. روش تحقیق، روش توصیفی از نوع پیمایش و به لحاظ هدف، تحقیق کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان متوسطه اول و دوم پارسآباد در سال تحصیلی 98-1397 میباشد که تعداد کل آنها 10446 نفر بود. حجم نمونه بر اساس روش کوکران 313 نفر به دست آمد. نمونه آماری مدارس به روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شد. ابزار اندازهگیری، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن بر اساس اعتبار صوری به تایید رسید و میزان پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ در حد قابل قبول برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین عوامل اجتماعی مرتبط باجامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان پسر و دختر متوسطه شهر پارسآباد رابطه معنیداری وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عوامل اجتماعی؛ جامعهپذیری دینی؛ جامعهپذیری سیاسی؛ دانشآموزان پسر و دختر متوسطه شهر پارس-آباد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی رحیمه قلعه[1] محمود علمی[2] تاریخ دریافت مقاله:31/4/1398 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:18/8/1398 چکیده جامعهپذیری نوعی فرآیند کنش متقابل اجتماعی استکه درآن، فرد هنجارها، ارزشها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا میگیرد، آن را درونی و با شخصیت خود، یگانه میکند. هدف کلی این تحقیق، تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد میباشد. روش تحقیق، روش توصیفی از نوع پیمایش و به لحاظ هدف، تحقیق کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان متوسطه اول و دوم پارسآباد در سال تحصیلی 98-1397 میباشد که تعداد کل آنها 10446 نفر بود. حجم نمونه بر اساس روش کوکران 313 نفر به دست آمد. نمونه آماری مدارس به روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شد. ابزار اندازهگیری، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن بر اساس اعتبار صوری به تایید رسید و میزان پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ در حد قابل قبول برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین عوامل اجتماعی مرتبط باجامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان پسر و دختر متوسطه شهر پارسآباد رابطه معنیداری وجود دارد. واژگان کلیدی:عوامل اجتماعی، جامعهپذیری دینی، جامعهپذیری سیاسی، دانشآموزان پسر و دختر متوسطه شهر پارسآباد.
مقدمه جامعهپذیری یا اجتماعی شدن، از نظر لغوی به معنای انطباق و آشناسازی با جامعه است(حقشناس و همکاران، 1387: 842). در جامعهشناسی، این مفهوم به فرایندی اطلاق میشود که در آن، افراد ویژگیهایی کسب میکنند که شایسته عضویت آنها در جامعه است(649 :2007 Scruton,). به عبارت دیگر، از سوی دیگر جامعهپذیری سیاسی یکی دیگر از ابعاد جامعهپذیری است که برای دولتها از اهمیت و هدف این پژوهش تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان دختر و پسر در مقطع متوسطه شهر پارسآباد میباشد. دلیل عمده انتخاب این شهر برای پژوهش این بود که تحقیقی با این موضوع دراین شهر صورت نگرفته بود. لذا برای اطلاع از وضعیت موجود در زمینه جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان دختر و پسر در مقطع متوسطه اول و دوم تحقیقی با این مضمون انجام داده شد تا خانوادهها، برنامهریزان و دستاندرکاران بتوانند از نتایج چنین پژوهشی استفاده نمایند.
اهداف تحقیق هدف کلی - تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد.
اهداف جزئی - تعیین رابطه بین میزان بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد - تعیین رابطه بین میزان بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد - تعیین رابطه بین میزان انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد - تعیین رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد - تعیین رابطه بین میزان اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد. - تعیین رابطه بین میزان تمایل به فعالیت گروهی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد - تعیین رابطه بین میزان مشارکت و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارس آباد - تعیین رابطه بین میزان مشارکت و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارس آباد.
اجتماعی شدن یا جامعهپذیری اجتماعی شدن یا جامعهپذیری مفهومی است که به توصیف و تبیین چگونگی رفتارهایی میپردازد که فرد را قادر میسازد تا با فرهنگ جامعه خودش سازش یابد. در واقع، جامعهپذیری «فرآیندی است که بر اساس آن، فرد به اکتساب قوانین، رفتار و نظام باورها و بازخوردهای جامعه یا گروه مشخصی دست مییابد تا بتواند در درون آن جامعه زندگی کند»(دادستان، 1386: 179). در جامعهپذیری، جامعه به القای ارزشها و هنجارهای خویش به افراد نائل میآید(منطقی، 1383: 58). ازطریق اجتماعیشدن، فرد شیوههای زندگی جامعه خود را فرا میگیرد؛ شخصیتی کسب میکند و آمادگی رفتار به عنوان عضوی از یک جامعه را پیدا میکند. او یاد میگیرد خودش را با سیستم جدید انطباق داده و رفتاری مطابق با انتظارهای جامعه انجام دهد(معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 100). در واقع، انسان در فرآیند جامعهپذیری استکه از طریق کنشهای متقابل اجتماعی، شیوه راه رفتن و گفتن را میآموزد و به تدریج به کسب تجربههای مختلف میپردازد(ستوده، 1386: 49). در این میان، جامعه نه تنها برای بقای خود، افراد جامعه را به شیوههای گوناگون آموزش میدهد تا آنها نمادها، الگوها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی را در روابط متقابل خود به کار بگیرند، بلکه در تلاش است تا با دگرگونیهایی که در نظام اجتماعی و ترکیب افراد جامعه به علت مرگ و میر، زاد و ولد و مهاجرت رخ میدهد، به خودسازی و نوسازی خویش بپردازد تا از این طریق، درونی شدن عناصر اجتماعی در افراد جامعه امکانپذیر شود. برای این که جامعه دارای انسجام و دوامی معقول باشد، باید دارای اجماع و وفاق کافی باشد. انسجام و دوام بیشتر جامعه بستگی به میزان جامعهپذیری افراد دارد. اگر جامعه عناصر اجتماعی و فرهنگی خود را در مسیر خواستههای اجتماعی- اقتصادی افراد جامعه قرار دهد و با نیازهای آنها همگامی کند، آموزش و جامعهپذیری افراد به سهولت انجام میشود. در غیر این صورت، ناسازگاریها و ناکامیها بروز خواهند کرد(سیفالهی، 1386: 129). به طور کلی، روند اجتماعی شدن، چنین مطرح میکندکه بین شخص و جامعه نه تنها تضاد و جدایی نیست، بلکه تداوم و تداخل وجود دارد و مجازاتها بخشی از روند اجتماعی شدن هستند. به این شکل که عوامل اجتماعی کردن برای آن که بر درونی کردن هنجارها تأکید کنند، از مجازاتها استفاده میکنند. به عبارت دیگر، آثار اجتماعی شدن با تأکید بر مجازاتها گسترش و دوام مییابد و اجتماعی شدن باعث میشود تا نقشها و مجازاتها بخش جداییناپذیری از شخصیت فرد شوند؛ به نحوی که ارتباط رفتار با هنجارها نه تنها پذیرفته شود، بلکه به وسیله خود فرد جستجو شود(روشه، 1387: 61-59). - فرهنگی که فرد در آن به دنیا آمده و بزرگ میشود، مشخص میکند که او چه کاری باید فرا گیرد و چه عملی از خود نشان دهد. تکامل فراگیری و آموزشپذیری فرد در جامعه زمانی محقق میشود که وی بتواند به طور مؤثر در اجتماعی شدن و نقش پذیرفتن در گروه ایفای نقش کند(یاورزاده، 1382: 40). یکی از مقاصد جامعهپذیری فرد در جامعه این است که او آداب و رسوم، سنتها، عقاید و رفتارهای جامعه را بپذیرد و به آنها عمل کند تا امکان زندگی اجتماعی میسر شود(سیفالهی، 1386: 131).
پیشینه تحقیق اسدنژاد(1393)، درتحقیقی باعنوان "مقایسه نقش خانواده و مدرسه درجامعهپذیری دینی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه فیروزآباد فارس "به این نتیجه رسید که بین جامعهپذیری دینی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای مستقلی چون سن، پایه تحصیلی، رشته تحصیلی، درآمد، نوع مسکن، نقش الگویی خانواده، سرمایه فرهنگی، نقش معلم، شیوههای فرزندپروری، انواع سبکهای مدیریت، نقش مربی و نقش محتوای کتابهای درسی رابطه معناداری وجود دارد. ولی بین جامعهپذیری دینی و تحصیلات پدر، تحصیلات مادر، شغل پدر، شغل مادر و بعد خانوار رابطه معناداری وجود ندارد. جامعهپذیری دینی دانشآموزان از حد متوسط بالاتراست. نقش خانواده در کل در جامعهپذیری دینی دانشآموزان بیشتر از نقش مدرسه است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که متغیرهای مستقل وارد شده درمدل رگرسیون 4/48 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین میکند. طالبان(1387)، در تحقیقی تحت عنوان "خانواده، و جامعهپذیری مذهبی" به بررسی نقش خانواده، بر جامعهپذیری مذهبی نوجوانان پرداخته است که نتایج به دست آمده از تحقیق دقیقاً با چارچوب نظری مقاله ارائه شده انطباق داشته که نشان میدهد بین خانواده و دینداری رابطه مثبت وجود دارد. حتی در بالاترین سطوح تحصیلی والدین، دینداری فرزندان نوجوان آنها نسبتاً قوی و بالاتر از متوسط نظری مقیاس دینداری بوده است .زائر(1382)، در پژوهشی با عنوان "دینداری و عوامل مؤثر بر آن در بین دانشآموزان دختر و پسر شهرستان قیر و کارزین" به این نتیجه دست یافت که میانگین نمره دینداری دانشآموزان بالاتر از سطح متوسط طیف قرار دارد و التزام دینی آنها در بعد اعتقادی بیشتر از سایر ابعاد بوده ولی در بعد پیامدی دینداری که ناظر بر به کارگیری دین در زندگی است ضعیفتر از سایر ابعاد بوده است؛ همچنین رابطه دینداری با سن، جنس، والدین، درآمد خانواده و تدین دوستان مورد تأیید قرار گرفته است. ولی رابطه میان دینداری با محل سکونت، شغل والدین، نوع مسکن و عملکرد دبیر دینی مشاهده نشد. کاترین رادی[4] و لورا تایلور[5](2015)، تحقیقی با عنوان "جامعهپذیری سیاسی نوجوانان جوامع پس از
چارچوب نظری نظریه امیل دورکیم بسیاری از کارهای دورکیم درباره تعلیم و تربیت و در سطحی کلیتر جامعهپذیر کردن نشان دهنده اهمیت این دو عامل درجلوگیری از زوال اخلاقی و وجود امکان اصلاحات درجامعه میباشد(ریتزر، 1988: 91). دورکیم بشر را به عنوان انسان دو بعدی میدید که از یک سو دارای بدن، میل و اشتهاست و از سوی دیگر یک شخصیت اجتماعی دارد. اما انسان تنها در بعد اجتماعی صورت انسانی به خود میپذیرد و تنها از طریق جامعه، انسان به معنای کامل آن میشود. از این روی کنش اخلاقی راستین در فدا کردن برخی امیال فردی برای خدمت به گروه و جامعه نهفته است. دورکیم دین را یکی از نیروهایی میدانست که در درون افراد احساس الزام اخلاقی به هواداری از درخواستهای جامعه را ایجاد میکند. آیینهای مذهبی از طریق تحمیل انضباط بر نفس و خویشتنداری، انسانها را برای زندگی اجتماعی آماده میسازند(کوزر، 1385: 200-196). در دیدگاه دورکیم، حالات نفسانی و نیازهای انسان که جنبه ذاتی و فطری نیز دارند به وسیله اخلاق مشترک تحت فشار قرار میگیرند. از نظر دورکیم قواعد اخلاقی دارای خصوصیت اجباری هستند و اخلاق جمعی انسانها را از هر دو طریق بیرونی و درونی تحت فشار قرار میدهند. کنترل بیرونی، از نظر دورکیم واقعیات اجتماعی غیر مادی هستند که در کنار انسان قرار دارند و اندیشه و کنش افراد را شکل میدهند. اما کنترل درونی مهمتر از آن هستند و به درجهای اطلاق میشود که افراد خود را به وسیله اخلاق اجتماعی درونی تحت فشار میبینند، دورکیم به موضوع درونی کردن اخلاق اجتماعی ازطریق آموزش و در سطحی عمومیتر از «طریق جامعهپذیرکردن» بسیار علاقمند بوده است(ریتزر، 1988: 91). دورکیم تاکید میکرد که واقعیتهای اجتماعی و به ویژه قواعد اخلاقی تنها در صورت درونی شدن در وجدان فردی، به راهنما و نظارت کننده موثر رفتار بشر تبدیل میشوند. به عقیده ریتزر با آنکه دورکیم نحوه درونی شدن اخلاق مشترک را مشخص نکرده بود، با این حال به این امر که از قدرت درونی کردن این امور اخلاقی در جوامع معاصر کاسته میشود، معترف بود. به عقیده دورکیم، نظم و انضباط جمعی درحال از دست دادن اقتدار سنتی خویش است. اهمیت حفظ اخلاق جمعی و نظم اجتماعی از نظر دورکیم در جلوگیری از وقوع بیهنجاری و خودکشی در جامعه است که عموماً از پی تقسیم کار و جریان تفکیک اجتماعی به وجود میآید. از نظر دورکیم تعلیم و تربیت و جامعهپذیر کردن به عنوان فرآیندهایی که در آن افراد شیوهها و طرق تعیین شده گروه یا جامعه را فرا گرفته و ابزارهای جسمانی و فکری و از همه مهمتر ابزار اخلاقی مورد نیاز برای مفید بودن در جامعه را کسب مینمایند. از نظر دورکیم آموزش اخلاقی در جامعهپذیر کردن فرد دارای سه جنبه مهم است(همان). نظم و ترتیب: هدف در آموزش اخلاقی ایجاد افرادی است که دارای نظم و ترتیب شوند. آنها به نیرویی احتیاج دارند که از تغییرات نفسانی که انسانها را فرا گرفته جلوگیری کند. تنظیمات اخلاقی در کلیت خود همچون دیوار و حفاظی فرضی در اطراف انسان عمل میکنند که او را از پیروی از گروه نفسانیات، محدود میسازد(همان: 92-91). از نظر دورکیم نظم و ترتیب دارای دو جزء است: الف) انتظام یا منظم بودن که در آن فرد به وظایف خود در شیوهای منظم و زمان صحیح و با صبر و حوصله عمل نماید. از نظر دورکیم همه نظم اخلاقی بر این انتظام مبتنی است. دورکیم در همین رابطه به تغییراتی که در حالات و رفتار فرد پیدا میشود اشاره کرده و بیان میدارد: آن چه صفات مشخصه فعالیت فرد را از دیگران جدا میکند بینظمی کامل در حالات فرد است(دورکیم، 1961: 861). ب) خودتنظیمی: گرایش انضباط از این نقطه نظر اعتدال و میانهروی در تمایلات و آرزوهای شخص و ایجاد خودتنظیمی در اوست. تجربه مشترک ما بیان میدارد که انسان در طول جریان رشد خود، به نیرویی برخورد میکند که قیود هنجاری نام دارد و رفتار و خواستههای انسان را کنترل میکند. فرد وقتی یک چیزی را دوست دارد، هنگامی راضی میشود که آن را به دست آورد. او نه تنها نمیخواهد به وسیله خود متوقف شود، بلکه آغاز توقف به وسیله دیگران را هم به آسانی نمیپذیرد. از نظر دورکیم کنترل عواطف و احساسات اهمیت بسیاری دارد. زیرا هنگامی که فرد با ابراز مقاومت از سوی انسانهای دیگر مواجه میشود، در او احساس خشم به وجود میآید(دورکیم، 1961: 861). دورکیم با اشاره به اهمیت آموزش افراد در این زمینه معتقد است: ما باید به فرزندان خود آموزش دهیم تا آنها بتوانند جلوی خواستهها و آرزوهای خویش را بگیرند و اشتهای خود را از همه چیز محدود کنند. این اعمال محدودیت شرط خوشبختی و سلامت اخلاقی است(ریتزر، 1988: 92). احساس استقلال و خود مختاری: دومین جنبه از آموزش اخلاقی به تدارک دیگران و آمادهسازی آنها برای احساس استقلال میپردازد. منظور دورکیم از استقلال و خودمختاری، آن است که فرد بفهمد: دلیل و علت این که قواعد تجویز میشوند چیست؟ و آنها را به وسیله تصدیقی با فکر روشن و از روی میل پذیرفته باشد. احساس صمیمیت به جامعه: سرانجام هدف از جامعهپذیر کردن، رشد احساس صمیمیت به جامعه و نظام اخلاقی است. تلاشهایی است که به منظور مبارزه با سستی تاثیر اخلاق جمعی بر افراد در جامعه مدرن صورت میگیرد(همان).
فرضیهها - بین میزان بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان انسجام اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان تمایل به فعالیت گروهی و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان تمایل به فعالیت گروهی و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان مشارکت و جامعهپذیری سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد. - بین میزان مشارکت و جامعهپذیری دینی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق متغیر ملاک: جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان. متغیرهای مستقل یا پیشبین:
مشارکت فرهنگ و بستر، مشارکت را شرکت دادن افراد در واقعیات زندگی روزمره زندگی و یا تقسیم کردن فعالیتها در بین افراد با توافق خودشان تعریف نموده است(Webester, 1981: 1946). میزان ضریب پایایی این متغیر برابر 70/0 است.
انسجام اجتماعی توافق جمعی میان اعضای یک جامعه که حاصل پذیرش و درونی کردن نظام ارزشی و هنجاری یک جامعه و وجود تعلق جمعی و تراکمی از وجود تعامل در میان افراد آن جامعه است(بیرو، 1370: 400). میزان ضریب پایایی این متغیر برابر 72/0 است.
اعتماد اجتماعی اعتماد اجتماعی دلالت بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای اجتماعی دارند تعریف شده است(پاتون، 1999: 105). میزان ضریب پایایی این متغیر برابر 76/0 است.
تمایل به فعالیت گروهی و جمعی تمایل به فعالیت گروهی و جمعی بیانگر روحیه همکاری، انگیزه کار گروهی و جمعی در بین افراد و برخوردار بودن از خصلتهایی چون دیگرخواهی، خیرخواهی و مشارکت جویی در فرد میباشد(ازکیا و فیروزآبادی، 1383: 60). میزان ضریب پایایی این متغیر برابر 61/0 است.
بیگانگی اجتماعی در نظر مارکس انفصال و جدایی انسان از خود، از کار و تولیدات خویش، از همنوع و از جامعه و طبیعت است(Robert، به نقل از یزدانپناه، 1386). میزان ضریب پایایی این متغیر برابر 66/0 است.
جامعهپذیری دینی جامعهپذیری دینی بر نحوه انتقال مفاهیم اعتقادی از یک سو، ارائه شعائر دینی در قالب کنشهای منظور از جامعهپذیری دینی دانشآموزان در این تحقیق این است که دانشآموزان با اثرات و فواید
جامعهپذیری سیاسی اندیشمندان جامعهپذیری سیاسی را فرایند مستمر یادگیری رفتارها، اندیشهها و نگرشهای سیاسی منظور از جامعهپذیری سیاسی در این تحقیق این است که دانشآموزان یاد بگیرند که (مشارکت در
جامعه آماری و نمونه جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشآموزان متوسطه اول و دوم پارسآباد درسال تحصیلی 98-1397 میباشد که تعداد کل آنها 10446 نفر بود. حجم نمونه بر اساس روش کوکران 313 نفر به دست آمد. سپس نمونه آماری مدارس به روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شدند. در مرحله بعد تعداد کل مدارس مشخص شد که جمعاً 76 آموزشگاه میباشد که از بین آنها 40 آموزشگاه انتخاب شد.
یافتهها - بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیداری وجود دارد. باتوجه به سطح معنیداری بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری دینی برابر باsig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/704 بیان میشود که بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت قوی برقرار است، یعنی با افزایش میزان مشارکت عمومی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد و با کاهش میزان مشارکت عمومی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
- بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری سیاسی برابر با sig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/564 بیان میشود که بین مشارکت عمومی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت متوسط برقرار است، یعنی با افزایش میزان مشارکت عمومی، میزان جامعهپذیری سیاسی افزایش مییابد و با کاهش میزان مشارکت عمومی، میزان جامعهپذیری سیاسی کاهش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (2): آزمون همبستگی پیرسون بین جامعهپذیری سیاسی و مشارکت عمومی
- بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی برابر با sig=0.000و با ضریب همبستگی r=0/325 بیان میشود که بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت متوسط برقرار است، یعنی با افزایش میزان انسجام اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد و با کاهش میزان انسجام اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد. جدول شماره (3): آزمون همبستگی پیرسون بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری دینی
- بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی برابر با sig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/235 بیان میشود که بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار مثبت با شدت ضعیف برقرار است، یعنی با افزایش میزان انسجام اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی افزایش مییابد و با کاهش میزان انسجام اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسیکاهش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد. جدول شماره (4): آزمون همبستگی پیرسون بین انسجام اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی
- بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیداری وجود دارد. باتوجه به سطح معنیداری بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری دینی برابر با sig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/304 بیان میشود که بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت متوسط برقرار است، یعنی با افزایش میزان تمایل به فعالیتهای گروهی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد و با کاهش میزان تمایل به فعالیتهای گروهی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (5): آزمون همبستگی پیرسون بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری دینی
- بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری سیاسی برابر با sig=0.007 و با ضریب همبستگی r=0/153 بیان میشودکه بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار مثبت با شدت ضعیف برقرار است، یعنی با افزایش میزان تمایل به فعالیتهای گروهی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد و با کاهش میزان تمایل به فعالیتهای گروهی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (6): آزمون همبستگی پیرسون بین تمایل به فعالیتهای گروهی و جامعهپذیری سیاسی
- بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی برابر باsig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/-278 بیان میشود که بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار معکوس با شدت ضعیف برقرار است، یعنی با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد و با کاهش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد. جدول شماره (7): آزمون همبستگی پیرسون بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری دینی
- بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی برابرsig=0.000 و با ضریب همبستگی r=-250 بیان میشود که بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار معکوس با شدت ضعیف برقرار است، یعنی با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی کاهش مییابد و با کاهش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی افزایش مییابد در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (8): آزمون همبستگی پیرسون بین بیگانگی اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی
- بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به سطح معنیداری بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی برابر باsig=0.000 و با ضریب همبستگی r=0/519 بیان میشود که بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت متوسط برقرار است، یعنی با افزایش میزان اعتماد اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد و با کاهش میزان اعتماد اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد. در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد. جدول شماره (9): آزمون همبستگی پیرسون بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری دینی
- بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیداری وجود دارد. باتوجه به سطح معنیداری بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی برابر باsig=0.000 و باضریب همبستگی r=0/387 بیان میشود که بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار مثبت با شدت متوسط برقرار است، یعنی با افزایش میزان اعتماد اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی افزایش مییابد و با کاهش میزان اعتماد اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی کاهش مییابد. در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد. جدول شماره (10): آزمون همبستگی پیرسون بین اعتماد اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی
- بین مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی و بیگانگی اجتماعی و اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری دینی رابطه وجود دارد. با توجه به بین مشارکت عمومی و اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت قوی برقرار است، همچنین بین انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی با جامعهپذیری دینی رابطه مستقیم با شدت متوسط برقرار است. یعنی با افزایش میزان مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی و اعتماد اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی، میزان جامعهپذیری دینی نیز افزایش مییابد و بالعکس. و در نهایت بین بیگانگی اجتماعی با جامعهپذیری دینی رابطه معکوس با شدت ضعیف برقرار میباشد. یعنی با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی کاهش مییابد و با کاهش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری دینی افزایش مییابد در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (11): آزمون همبستگی پیرسون بین مشارکت عمومی و
- بین مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی و بیگانگی اجتماعی و اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری سیاسی رابطه وجود دارد. با توجه به بین مشارکت عمومی با جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار مثبت با شدت قوی برقرار است، همچنین بین اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری سیاسی رابطه مستقیم با شدت متوسط برقرار است. و همچنین بین انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی با جامعهپذیری سیاسی رابطه مستقیم با شدت ضعیف برقرار است. یعنی با افزایش میزان مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی و اعتماد اجتماعی و تمایل به فعالیتهایگروهی، میزان جامعهپذیری سیاسی نیز افزایش مییابد و بالعکس. و درنهایت بین بیگانگی اجتماعی با جامعهپذیری سیاسی رابطه معکوس با شدت ضعیف برقرار میباشد. یعنی با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسیکاهش مییابد و با کاهش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان جامعهپذیری سیاسی افزایش مییابد و در نتیجه فرضیه فوق تایید میگردد.
جدول شماره (12): بین مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای
بحث و نتیجهگیری هدف کلی این تحقیق، تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با جامعهپذیری دینی و سیاسی دانشآموزان متوسطه شهر پارسآباد میباشد. با توجه به نتایج بین مشارکت عمومی و اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری دینی رابطه معنیدار مثبت با شدت قوی برقرار است، همچنین بین انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی با جامعهپذیری دینی رابطه مستقیم با شدت متوسط برقرار است. بین بیگانگی اجتماعی با جامعهپذیری دینی رابطه معکوس با شدت ضعیف برقرار میباشد.با توجه به نتایج، بین مشارکت عمومی با جامعهپذیری سیاسی رابطه معنیدار مثبت با شدت قوی برقرار است، همچنین بین اعتماد اجتماعی با جامعهپذیری سیاسی رابطه مستقیم با شدت متوسط برقرار است. و همچنین بین انسجام اجتماعی و تمایل به فعالیتهای گروهی با جامعهپذیری سیاسی رابطه مستقیم با شدت ضعیف برقرار است. بین بیگانگی اجتماعی با جامعهپذیری سیاسی رابطه معکوس با شدت ضعیف برقرار میباشد. نتایج به دست آمده با برخی از تحقیقات انجام گرفته همخوانی دارد. البته بررسیها نشان داد که تحقیقی مشابه تحقیق حاضر الف) انتظام یا منظم بودن که در آن فرد به وظایف خود در شیوهای منظم و زمان صحیح و با صبر و حوصله عمل نماید. از نظر دورکیم همه نظم اخلاقی بر این انتظام مبتنی است. دورکیم در همین رابطه به تغییراتی که در حالات و رفتار فرد پیدا میشود اشاره کرده و بیان میدارد: آن چه صفات مشخصه فعالیت فرد را از دیگران جدا میکند بینظمی کامل در حالات فرد است(دورکیم، 1961: 861). ب) خودتنظیمی: گرایش انضباط از این نقطه نظر اعتدال و میانهروی در تمایلات و آرزوهای شخص و ایجاد خودتنظیمی در اوست. تجربه مشترک ما بیان میدارد که انسان در طول جریان رشد خود، به نیرویی برخورد میکند که قیود هنجاری نام دارد و رفتار و خواستههای انسان را کنترل میکند. فرد وقتی یک چیزی را دوست دارد، هنگامی راضی میشود که آن را به دست آورد. او نه تنها نمیخواهد به وسیله خود متوقف شود، بلکه آغاز توقف به وسیله دیگران را هم به آسانی نمیپذیرد. از نظر دورکیم کنترل عواطف و احساسات اهمیت بسیاری دارد. زیرا هنگامی که فرد با ابراز مقاومت از سوی انسانهای دیگر مواجه میشود، در او احساس خشم به وجود میآید(همان). دورکیم با اشاره به اهمیت آموزش افراد در این زمینه معتقد است: ما باید به فرزندان خود آموزش دهیم تا آنها بتوانند جلوی خواستهها و آرزوهای خویش را بگیرند و اشتهای خود را از همه چیز محدود کنند. این اعمال محدودیت شرط خوشبختی و سلامت اخلاقی است(ریتزر، 1988: 92). احساس استقلال و خودمختاری: دومین جنبه از آموزش اخلاقی به تدارک دیگران و آمادهسازی آنها برای احساس استقلال میپردازد. منظور دورکیم از استقلال و خودمختاری آن است که فرد بفهمد: دلیل و علت این که قواعد تجویز میشوند چیست؟ و آنها را به وسیله تصدیقی با فکر روشن و از روی میل پذیرفته باشد. احساس صمیمیت به جامعه: سرانجام هدف از جامعهپذیر کردن، رشد احساس صمیمیت به جامعه و نظام اخلاقی است. تلاشهایی است که به منظور مبارزه با سستی تاثیر اخلاق جمعی بر افراد در جامعه مدرن صورت میگیرد.
منابع اسدنژاد، مرضیه. (1393). مقایسه نقش خانواده و مدرسه در جامعهپذیری دانشآموزان دختر مقطع متوسطه فیروز آباد فارس. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه یزد. آلموند، گابریل؛ پاول، بینگهام. (1381). چهارچوبی نظری برای بررسی سیاست تطبیقی. ترجمه: علیرضا، طیب. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی. اینگلس، فرد. (1377). نظریه رسانهها. ترجمه: محمود، حقیقت کاشانی. تهران: مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. بیرو، آ. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. حقشناس، علیمحمد؛ و همکاران. (1387). فرهنگ معاصر هزاره. تهران: فرهنگ معاصر. زائر، عبدالله. (1382). دینداری و عوامل مؤثر بر آن در بین دانشآموزان شهرستان قیر و کارزین. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه آزاد واحد دهاقان. سلیمی، علی؛ و داوری، محمد. (1385). جامعهشناسی کجروی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. شریف حیدری، محمد. (1392). جامعهپذیری دینی در ایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات. طالبان، محمدرضا. (1387). رابطه دینداری و بزهکاری نوجوانان تهرانی، نمایه پژوهش. شماره 7. علاقهبند، علی. (1388). جامعهشناسی آموزش و پرورش. تهران: نشر روان. فیروزجائیان، علیاصغر. (1380). بررسی تأثیر وضعیت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان بر مشارکت سیاسی آنها. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز. قوام، عبدالعلی. (1384). توسعه سیاسی و تحول اداری. تهران: نشر قومس. کوزر،لوئیس. (1385). زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. گیدنز، آنتونی. (1378). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. نوابینژاد، شکوه. (1386). بحران هویت در نوجوانان. مجموعه مقالات مبانی نظری هویت و بحران هویت، به اهتمام علیاکبر، علیخانی. تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، چاپ دوم، صص 228-221. Catherine, M. R.; Taylor, L., K. (2015). The political socialization of youth in a postconflict community, International Journal of Intercultural Relations. No. 45, P.p: 11 -23. Collet Sabe, J. (2007). The crisis in religious socialization, Social Compass. No. 54 (1), Hamplova, D.; Nespor, Z., R. (2009). Invisible religion in a non-believing country: the Michener, H. A. & et al. (1990). Social Psychology. Second edition, New York: Harcourt Scruton, R. (2007). The Palgrave Macmillan dictionary of political thought Springer.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسدنژاد، مرضیه. (1393). مقایسه نقش خانواده و مدرسه در جامعهپذیری دانشآموزان دختر مقطع متوسطه فیروز آباد فارس. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه یزد. آلموند، گابریل؛ پاول، بینگهام. (1381). چهارچوبی نظری برای بررسی سیاست تطبیقی. ترجمه: علیرضا، طیب. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی. اینگلس، فرد. (1377). نظریه رسانهها. ترجمه: محمود، حقیقت کاشانی. تهران: مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. بیرو، آ. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. حقشناس، علیمحمد؛ و همکاران. (1387). فرهنگ معاصر هزاره. تهران: فرهنگ معاصر. زائر، عبدالله. (1382). دینداری و عوامل مؤثر بر آن در بین دانشآموزان شهرستان قیر و کارزین. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه آزاد واحد دهاقان. سلیمی، علی؛ و داوری، محمد. (1385). جامعهشناسی کجروی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. شریف حیدری، محمد. (1392). جامعهپذیری دینی در ایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات. طالبان، محمدرضا. (1387). رابطه دینداری و بزهکاری نوجوانان تهرانی، نمایه پژوهش. شماره 7. علاقهبند، علی. (1388). جامعهشناسی آموزش و پرورش. تهران: نشر روان. فیروزجائیان، علیاصغر. (1380). بررسی تأثیر وضعیت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان بر مشارکت سیاسی آنها. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز. قوام، عبدالعلی. (1384). توسعه سیاسی و تحول اداری. تهران: نشر قومس. کوزر،لوئیس. (1385). زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. گیدنز، آنتونی. (1378). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. نوابینژاد، شکوه. (1386). بحران هویت در نوجوانان. مجموعه مقالات مبانی نظری هویت و بحران هویت، به اهتمام علیاکبر، علیخانی. تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، چاپ دوم، صص 228-221. Catherine, M. R.; Taylor, L., K. (2015). The political socialization of youth in a postconflict community, International Journal of Intercultural Relations. No. 45, P.p: 11 -23.
Collet Sabe, J. (2007). The crisis in religious socialization, Social Compass. No. 54 (1), P.p: 97-111. Hamplova, D.; Nespor, Z., R. (2009). Invisible religion in a non-believing country: the case of the Czech Republic, Social Compass. Vol. 56, No. 4, P.p: 581-597. Michener, H. A. & et al. (1990). Social Psychology. Second edition, New York: Harcourt Brace Jovanovich. Scruton, R. (2007). The Palgrave Macmillan dictionary of political thought Springer. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,468 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 664 |