تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,243 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,894 |
ویژگیهای رفتاری مدیران و نقدشوندگی سهام | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 12، شماره 45، فروردین 1399، صفحه 191-214 اصل مقاله (798.74 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رحمت اله آزاد1؛ یحیی کامیابی* 2؛ مهدی خلیل پور3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری ، گروه حسابداری، واحد نور، دانشگاه آزاد اسلامی، نور، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه حسابداری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران. ( | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار گروه حسابداری، واحد نور، دانشگاه آزاد اسلامی، نور، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ویژگیهای فردی مدیران عامل از جمله خوشبینی، توانایی و دوره تصدی مدیریت میتواند ضمن بهبود عملکرد مالی شرکت، رفتار و نوع تصمیمات آنها را در سازمان تحتالشعاع قرار دهد. شفافیت اطلاعات تحت تأثیر این ویژگیهای رفتاری است. دوره تصدی به عنوان معیاری برای سنجش میزان افق تصمیمگیری مدیران عامل در نظر گرفته شد. در این پژوهش از شاخصهای توانایی، دوره تصدی و خوشبینی مدیریت به عنوان ویژگیهای رفتاری مدیران استفاده شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل اطلاعات 100 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نتایج حاصل از بررسی دادهها بیانگر آن بود که ویژگیهای رفتاری مورد بررسی در این پژوهش شامل خوشبینی، توانایی و دوره تصدی مدیریت اثر معناداری بر نقدشوندگی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران نداشته است. این یافتهها بیانگر آن است که مبادلات سهام در بورس تهران تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگیهای رفتاری مدیران شرکت نبوده و از سایر اطلاعات برای شکلدهی قیمت و حجم مبادلات بهرهمند میشود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خوشبینی؛ توانایی؛ تصدی مدیریت؛ نقدشوندگی سهام؛ بورس تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ویژگیهای رفتاری مدیران و نقدشوندگی سهام
رحمت اله آزاد
یحیی کامیابی[2] مهدی خلیل پور[3]
چکیده ویژگیهای فردی مدیران عامل از جمله خوشبینی، توانایی و دوره تصدی مدیریت میتواند ضمن بهبود عملکرد مالی شرکت، رفتار و نوع تصمیمات آنها را در سازمان تحتالشعاع قرار دهد. شفافیت اطلاعات تحت تأثیر این ویژگیهای رفتاری است. دوره تصدی به عنوان معیاری برای سنجش میزان افق تصمیمگیری مدیران عامل در نظر گرفته شد. در این پژوهش از شاخصهای توانایی، دوره تصدی و خوشبینی مدیریت به عنوان ویژگیهای رفتاری مدیران استفاده شده است. نمونه پژوهش حاضر شامل اطلاعات 100 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نتایج حاصل از بررسی دادهها بیانگر آن بود که ویژگیهای رفتاری مورد بررسی در این پژوهش شامل خوشبینی، توانایی و دوره تصدی مدیریت اثر معناداری بر نقدشوندگی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران نداشته است. این یافتهها بیانگر آن است که مبادلات سهام در بورس تهران تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگیهای رفتاری مدیران شرکت نبوده و از سایر اطلاعات برای شکلدهی قیمت و حجم مبادلات بهرهمند میشود.
واژههای کلیدی: خوشبینی، توانایی، تصدی مدیریت، نقدشوندگی سهام، بورس تهران.
1- مقدمه یکی از موضوعهای اساسی در سرمایهگذاری میزان نقدشوندگی داراییهاست. نقش عامل نقدشوندگی در ارزشگذاری داراییها بسیار مهم است؛ زیرا سرمایهگذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند دارایی خود را به فروش برسانند، آیا بازار مناسبی برای آنها وجود دارد یا خیر؟ در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار ابزارهای متنوعی جهت سرمایهگذاری وجود دارند و سرمایهگذاران با عنایت به بازده و ریسک سرمایهگذاری داراییهای مورد نظر خود را برمیگزیند. تغییر قیمت سهام در بازار امری عادی تلقی میگردد اما موضوعی که همواره موجب نگرانی سرمایهگذاران است، موضوع تغییرات ناگهانی قیمت سهام میباشد که این پدیده تحت تأثیر وجود مدیرانی میباشد که از توانایی و مهارت بالایی برخوردارند، مدیران هر اندازه از توانایی بالاتری برخوردار باشند بهتر میتوانند اخبار بد شرکت را در راستای دستیابی به منافع خود انباشت کنند (فروغی و ساکیانی،1397). غنا بخشیدن به کمیتههای حسابرسی میتواند در بازارهای نوظهور، بهویژه ایران، بیانگر ویژگیهای آن در بهبود کیفیت کنترل داخلی و تعادل قدرت مدیرعامل در شرکتهای ایرانی باشد (توانگر حمزه کلایی و اسکافی اصل،1397). مدیریت جدید ممکن است صرفاً به دلیل اینکه شرکت در جستجوی ایدههای نوینی است که با رویهها و سیاستهای مدیریت پیشین ناسازگار است، افراد جدیدی را انتخاب کند و تداوم همکاری را با افرادی داشته باشد که قبلاً با آنها کار میکرد (زلقی و همکاران، 1398). نرخ بازده مورد انتظار هر دارایی، نشانگر بازده از دست رفته تحت شرایط ریسک، مساوی ناشی از تحصیل آن دارایی است. یکی از عوامل مؤثر بر ریسک داراییها قابلیت نقدشوندگی آنهاست. نقش عامل نقدشوندگی در ارزشگذاری داراییها ناشی از تبلور مفهوم ریسک عدم نقدشوندگی دارایی در ذهن خریدار است که میتواند باعث انصراف سرمایهگذار از سرمایهگذاری شود. هر چه ریسک ناشی از یک دارایی افزایش یابد، سرمایهگذار انتظار دریافت بازده بیشتری خواهد داشت. با آنکه این عامل در تصمیمگیریها نقش مهمی را ایفا میکند، ولی با وجود این تبدیل آن به عاملی عینی و کمی و اندازهگیری آن قدمت چندانی ندارد. موضوع نقدشوندگی به عنوان یک عامل تعیینکننده بازده سهام از اواسط دهه 1980 مطرح شده است. عدم نقد شوندگی آمیهود به عنوان شاخصی برای سنجش عدم ناکارآیی بازار سهام استفاده میشود. سهامی که نسبت عدم نقدشوندگی آمیهود در آن بالا باشد، در قبال حجم کوچکی از معامله تغییر قیمت زیادی دارد. این نسبت از تقسیم قدر مطلق بازده بر حجم معاملات در یک بازه زمانی معین به دست میآید. خوشبینی یکی از مفاهیم مهم مالی رفتاری مدرن است که سبب میشود انسان دانش و مهارت خود را بیش از حد تخمین بزند و پیشبینی وی از احتمال وقوع پدیدهها خیلی افراطی یا خیلی تفریطی باشد (سلیمانی و گروه ای، 1396). بر اساس تئوری پلههای ترقی، تجربیات و ارزشها و شخصیت مدیران بر تصمیمگیریهای آنها تأثیرگذار است. در ادبیات مالی رفتاری، گرایش خوشبینانه مدیران، برآورد سیستماتیک یا بیش از واقع متوسط جریانهای نقدی و بازده آتی ناشی از فعالیتهای شرکت، همچون سرمایهگذاری، ادغام، اکتساب، تأمین مالی و پرداخت سود سهام و نتایجی ناشی از آنها است همراه با درجه خاصی از نبودن عقلانیت، خوشبینی یکی از ویژگیهای مهم شخصیتی مدیران است که بر ریسکپذیری تأثیر میگذارد (دوئلمن و همکاران، 2015). باروس و سیلویرا (2009) نشان دادند شرکتهای دارای مدیران خوشبین، سیاست مالی تهاجمی انتخاب میکنند که باعث میشود نسبت اهرم مالی بیشتر باشد. خوشبینی مالی رفتاری مدرن است که هم در تئوریهای مالی و هم در روانشناسی جایگاه ویژهای دارد. در دیدگاه مبتنی بر منابع که یکی از نظریههای پرکاربرد در توضیح تفاوت عملکرد و نتایج سازمانها است، توانایی مدیریت به عنوان منبعی با ارزشی است که دستیابی به مزیت رقابتی پایدار را برای شرکتها امکانپذیر میسازد (بارمی، 1991). یافتههای تجربی زیادی (همچون کمانور و پیگلیس، 2005)؛ (کمانور و همکاران،2009)؛ (آندرو و همکاران،2017) و (آندرو و همکاران، 2017) نیز همراستا با دیدگاه مبتنی بر منابع، مؤید اهمیت توانایی مدیران در موفقیت شرکتها است. نتایج برخی از پژوهشهای داخلی نیز (همچون ممتازیان و کاظم نژاد،1395) حاکی از آن است که توانایی مدیران یکی از عواملی است که موجب بهبود عملکرد مالی شرکتها میشود. توانایی؛ یک توانش خصلتی باثبات و وسیع را متصور میسازد که شخص را به دستیابی و نهایت عملکرد در مشاغل فیزیکی و فکری مفید میکند و موفقیت افراد را در پی دارد (کرینر و کینیکی، 2001؛ 87). در تعریفی دیگر، توانایی مدیریت را به عنوان کارایی مدیران نسبت به رقبا در تبدیل منابع شرکت به درآمد تعریف میکنند (دمرجیان و همکاران،2013؛ 464). از یک مدیر توانا انتظار میرود که استانداردهای حسابداری را بهتر درک نموده و در نتیجه نامتقارنی اطلاعات را کاهش دهد (آندرو و همکاران، 2013؛ 2). در دنیای امروز مدیریت نقش تعیینکنندهای در افزایش بازدهی و بهرهوری شرکتها دارد. در دنیای رقابتی امروز فشار زیادی برای دستیابی سریع به نتایج مطلوب و به تبع آن تصمیمگیریهای سریع وجود دارد که مدیران در اجرای این مهم نقش حیاتی دارند و گاه در اثر نرسیدن به نتایج مطلوب در زودترین زمان ممکن تغییرات مدیریتی در سازمان صورت میگیرد. مدیران در ابتدای انتصاب به هر مسئولیت، دوره غیر مؤثر را میگذرانند و پس از آن دوره تأثیر مثبت فعالیتهای آنان شروع میشود. حال اگر مدیران قبل از رسیدن به این دوره از سمت خود برکنار شوند هزینههای زیادی برای شرکت ایجاد خواهد کرد. یکی از تضادهای بین مدیر و ذینفعان شرکت این است که افق تصمیمگیری مدیران برای شرکت کوتاهتر از افق سرمایهگذاری سهامداران میباشد. ادعای مدیران نسبت به شرکت تنها محدود به دوره تصدی آنها میباشد؛ و همین مسئله ممکن است باعث کاهش منافع سهامداران و ارزش شرکت شود. در طول 20 سال گذشته دوره تصدی مدیریت از حدود 8 سال به 4 سال کاهش یافته است (لی برتون میلر، 2006) و در نتیجه فشار بر روی مدیران عامل برای تسریع در رسیدن به نتایج به شدت افزایش یافته است. در این پژوهش از شاخصهای توانایی، دوره تصدی و خوشبینی مدیریت به عنوان ویژگیهای رفتاری مدیران استفاده شده و تأثیر آن بر نقدشوندگی سهام مورد بررسی قرار خواهد گرفت. دادههای موردنیاز برای آزمون فرضیهها نیز از بورس اوراق بهادار تهران گردآوری میگردد.
2- مبانی نظری و فرضیههای پژوهش 2-1- خوشبینی مدیران و نقدشوندگی سهام خوشبینی یکی از انواع سوگیریهای رفتاری است که در پژوهشهای مالی رفتاری به خوبی مستند شده است. (هیتون، 2002)، مالمندیر و تیت (2005،2008)، کمپل و همکاران (2011)، بن محمد و همکاران (2014) آغازگر بحثی در مورد اثر خوشبینی مدیریتی بر سرمایهگذاری و ارتباط آن با نقدینگی داخلی بودند. آنها گرایش به خوشبینی را به عنوان خطایی روانشناختی بیان کردهاند که نمیتواند باعث شود مدیران به این باور برسند که بازار شرکت آنها را کمتر از واقع ارزشگذاری کرده است. گرایش خوشبینی، مدیران را از ارزیابی درست شرکت خود باز میدارد. آنها همیشه به برآورد بیش از واقع بازده مورد انتظار شرکت و پروژههای سرمایهگذاری خود تمایل دارند. وی به لحاظ نظری پیشبینی کرد خوشبینیهای مدیریتی میتواند تصمیمگیری شرکت را تحت تأثیر قرار دهد. در ادبیات مالی رفتاری، گرایش خوشبینی مدیران، برآورد سیستماتیک بیش از واقع متوسط جریانهای نقدی و بازده آتی ناشی از فعالیتهای شرکت همچون سرمایهگذاری، خوشبینی یا بیشاعتمادی مدیریت یکی از این ویژگیهاست که در پژوهشهای انجام شده در این زمینه کمتر مورد توجه قرار گرفته است (مرادی و قدیریان، 1396). خوشبینی یکی از مهمترین مفاهیم مالی رفتاری مدرن است که سبب میشود انسان دانش و مهارت خود را بیش از حد تخمین بزند و پیشبینی وی از احتمال وقوع پدیدهها خیلی افراطی یا خیلی تفریطی باشد (سلیمانی و گروهای، 1396). شواهد عینی بیانگر آن است که مدیران از قابلیتهای متفاوتی در اجرای وظایف مدیریتی خود برخوردار هستند. این تفاوت در قابلیتهای مدیران میتواند یکی از عوامل توجیهکننده ویژگیهای رفتاری آنان باشد (نیکبخت، دهقانی و قوهستانی،1396) از سوی دیگر، ویژگیهای رفتاری مدیران تأثیر زیادی بر نحوه تصمیمگیریهای آنها پیرامون گزارشگری مالی و در نتیجه کیفیت این گزارشها دارد. خوشبینی یا بیش اعتمادی مدیران یکی از این ویژگیهاست که در پژوهشهای انجام شده در این زمینه کمتر به آن توجه شده است (مرادی و فدیریان،1396). خوشبینی سبب میشود که انسان دانش و مهارت خود را بیش از حد و ریسکها را کمتر از حد تخمین بزند و احساس کند بر مسائل و رویدادها کنترل دارد در حالی که ممکن است در واقعیت اینگونه نباشد (فروغی و نخبه فلاح، 1392). با توجه به مبانی ذکرشده فرضیه اول پژوهش به شرح زیر تدوین میگردد: خوشبینی مدیر تأثیر مثبت و معناداری بر نقدشوندگی سهام دارد.
2-2- توانایی مدیران و نقدشوندگی سهام مدیریت ناکارا، نداشتن آموزش، تجربه، توانایی و ابتکار عمل به وسیله مدیریت، بقای واحد تجاری در عرصه رقابت و فنآوری را با مشکل مواجه میسازد. شرایط ناشی از مدیریت ناکارا که موجبات بحران مالی را فراهم میسازد عبارتند از: (نیوتن، 1399)، ناتوانی در همگام شدن با تغییرات بازار و پیشرفتهای سریع فنآوری، کنترل عملیاتی نامناسب (شامل کنترل بودجهای، هزینهیابی محصولات، حسابداری سنجش مسئولیت، تعیین ارزش داراییها، پیشبینی جریانات نقدی)، توسعه بیش از حد، فروش ناکافی، قیمتگذاری نامناسب محصولات، هزینههای سربار و عملیاتی و هزینه بهره بدهیهای بلندمدت بیش از اندازه، سرمایهگذاریهای بیش از اندازه در داراییهای غیر جاری و موجودیها، سرمایه در گردش ناکافی و نقدینگی ضعیف، ساختار سرمایه نامتوازن، نداشتن پوشش بیمهای کافی، روشها و ثبتهای نامناسب حسابداری، رشد بیش از اندازه و کنترل نشده. توانایی مدیریت را میتوان به عنوان کارایی مدیران نسبت به رقبا در تبدیل منابع شرکت به درآمد تعریف کرد (دمرجیان و همکاران، 2012). این منابع تولید درآمد در شرکتها عبارتند از بهای موجودیها، هزینههای اداری و توزیع و فروش، داراییهای ثابت، اجارههای عملیاتی، هزینههای تحقیق و توسعه گذشته و داراییهای نامشهود شرکت (دمرجیان و همکاران،2013). توانایی مدیریتی بالا میتواند منجر به مدیریت کاراتر عملیات روزانه شرکت شود، به ویژه در دورههای بحرانی عملیات که تصمیمگیریهای مدیریتی تأثیر زیادی بر عملکرد شرکت دارد. مدیریت، فرآیند به کارگیری مؤثر منابع انسانی و امکانات مادی برای تحقق اهداف سازمانی است. تحقق این فرآیند به وسیله انجام وظایف اساسی مدیران، یعنی برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری و کنترل و با توجه به نظام ارزشی حاکم بر سازمان امکان مییابد. مدیران کارا (دارای توانایی بیشتر)، توانایی استفاده بهتر از منابع موجود را در فرآیند تحقق اهداف سازمانی دارند؛ به عبارت دیگر، مدیر کارا کسی است که بتواند با استفاده از حداقل امکانات، حداکثر بهره را به سازمان برساند (رضایی نژاد و همکاران،1392). با توجه به مبانی ذکرشده فرضیه دوم پژوهش به شرح زیر تدوین میگردد: توانایی مدیر تأثیر منفی و معناداری بر نقدشوندگی سهام دارد.
2-3- دوره تصدی مدیران و نقدشوندگی سهام در این مطالعه تمرکز بر روی مدیران ارشد شرکتها است؛ برای مثال مدیرعامل و ارتباط افق تصمیمگیری آنها با عملکرد شرکت میباشد. ارتباط روشنی بین دوره تصدی مدیرعامل و مشکل مربوط به افق تصمیمگیری مدیر وجود دارد که تحقیق انجام شده توسط اکازیو، (1984) این موضوع را تأیید کرده است. علاوه بر این؛ اعتقاد بر این است که مشکل مربوط به افق تصمیمگیری مدیرعامل هنگامی که دوره تصدی او در شرکت طولانیتر از حد معمول باشد مشکل حادتری به وجود خواهد آمد، زیرا که دوره تصدی طولانیمدت مدیرعامل باعث افزایش تمایل او برای حفظ وضعیت موجود میگردد و استفاده از روش جدید و بهبودیافته کاهش مییابد (همبریک وهم پژوهان،1993). بر اساس این دیدگاه در این تحقیق، از طول تعداد سالهایی که مدیرعامل در شرکت فعالیت داشته است برای تعیین معیار دوره تصدی استفاده شده است. همچنین مدیران در دوره تصدی خود افق محدود دارند و به جای ارتقای رشد شرکت به دنبال منافع کوتاهمدت خود هستند (علی نژاد و همکاران، 1394)؛ بنابراین شاخص قدرت مدیرعامل با اندازهگیری تعداد سالهایی که وی تصدی این سمت را به عهده داشته به دست میآید. ادعای مدیران نسبت به شرکت محدود به دوره تصدی ایشان در شرکت است (دیانتی و همکاران، 1392) مدیران پس از اینکه به این سمت منصوب میشوند، به این دلیل که دوره تصدی بلندمدتی را برای خود پیشبینی میکنند صرفاً" در جهت منافع سهامداران حرکت نمیکنند بلکه در مدت کوتاهی که در این سمت قرار دارند در راستای رسیدن به منافع خود استفاده میکنند. به همین دلیل ممکن است مدیران از سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت، به دلیل این که در دوره تصدی آنها به بازدهی نمیرسد خودداری کنند؛ به عبارت دیگر تصمیماتی که میتواند برای منافع شخصی مدیریت مفید باشد، ممکن است از نظر شرکت تصمیمات بهینهای نباشد (جباری و همکاران، 1394). دوره تصدی مدیران عامل بیانگر تعداد سالهایی است که آنها در سمت مدیران عامل از زمان انتصاب به این وظیفه مشغول میباشند. هرچه دوره تصدی مدیرعامل طولانیتر شود، اینطور متصور است که تأثیرگذاری بر عملیات شرکت بیشتر بوده و با توجه به موقعیت راهبردی خود کنترل بیشتری بر تصمیمات حاکمیت شرکتی دارد؛ بنابراین شاخص قدرت مدیرعامل با اندازهگیری تعداد سالهایی که وی تصدی این سمت را به عهده داشته به دست میآید. با توجه به مبانی ذکرشده فرضیه سوم پژوهش به شرح زیر تدوین میگردد: دوره تصدی مدیر تأثیر مثبت و معناداری بر نقدشوندگی سهام دارد.
3- پیشینه پژوهش 3-1- پیشینه داخلی داداشی و همکاران، (1397) در تحقیقی با عنوان تأثیر خوشبینی مدیران بر همزمانی قیمت سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی 112 شرکت طی سالهای 1389 تا 1395 پرداختند. آنها برای سنجش همزمانی از مدل بیوتروسکی و روستون (2005) و برای خوشبینی از سه شاخص باقیمانده مدل رشد، دقت پیشبینی سود فصلی و مازاد مخارج سرمایهای استفاده کردند. یافتهها نشان داد مطابق با مبحث تئوریک، خوشبینی (مازاد مخارج سرمایهای) اثر مثبت و معناداری بر همزمانی دارد. در خصوص دو پروکسی دیگر خوشبینی، اثر معناداری مشاهده نشد. قادری و همکاران، (1397) در تحقیقی با عنوان تأثیر عامل رفتاری اطمینانبخش بیش از حد مدبران بر اثربخشی مدیریت ریسک به بررسی 115 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند، آنها به روش دادههای ترکیبی و مدل اثرات ثابت این تأثیر را مورد تجزیهوتحلیل قرار دادند و بر اساس نتایج این پژوهش شیوههای مدیریت ریسک سازمانی متأثر از سوگیریهای رفتاری و بیش اطمینانی مدیران بوده و اثربخشی خود را از دست خواهد داد لذا اثر اطمینان بیش از حد مدیران بر مدیریت ریسک پذیرفته میشود. طاهری و همکاران، (1397) در تحقیقی با عنوان توانایی، دانش مالی مدیران عامل و شفافیت گزارشگری مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با توجه به محدودیتهای تحقیق به بررسی 110 شرکت طی سالهای 1389 تا 1395 پرداختند، برای اندازهگیری متغیر توانایی از تکنیک تحلیل پوششی دادهها (دمرجیان و همکاران، 2013) و متغیر دانش مالی از نوع مدرک تحصیلی مدیران عامل (با تواح و همکاران، 2015) و همچنین جهت سنجش شفافیت گزارشگری مالی از معیار چند بعدی که دامنه وسیعی از مفاهیم مرتبط با شفافیت را پوشش میدهد (یوسفی اصل و همکاران، 1393)، استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که توانایی مدیران عامل اثر مثبتی بر شفافیت گزارشگری مالی دارد؛ اما این تأثیر معنادار نشد. همچنین بین دانش مالی مدیران عامل و شفافیت گزارشگری مالی ارتباط معناداری مشاهده نشده است. در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که توانایی و دانش مالی مدیران عامل بهصورت همزمان اثر مثبت و معناداری بر شفافیت گزارشگری مالی دارند. خواجوی و قدیریان آرانی، (1397)، تحقیقی با عنوان توانایی مدیران، عملکرد مالی و خطر ورشکستگی در شرکتهای پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران را با بررسی 103 شرکت غیرمالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1383 تا 1394 پرداختند. توانایی مدیران با استفاده از الگوی دمیرجیان و همکاران، (2012) اندازهگیری شده است و الگوی امتیازدهی بازار نوظهور (امتیاز z آلتمن) به منظور سنجش خطر ورشکستگی مورد استفاده قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که بین توانایی مدیران و خطر ورشکستگی شرکتها، رابطهای منفی وجود دارد و عملکرد مالی نقش متغیر میانجی کامل در رابطه بین توانایی مدیران و خطر ورشکستگی بازی میکند. به بیان دیگر، توانایی مدیران از طریق بهبود عملکرد مالی شرکتها خطر ورشکستگی آنها را کاهش میدهد. از این رو چنین نتیجهگیری شد که توانایی مدیران عامل سهم مهمی در موفقیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد. بوستانی و رضایی (1394) در تحقیقی تأثیر خوشبینی مدیریت بر کارایی سرمایهگذاری و ارزش شرکت را بررسی کردند. نتایج حاصل از بررسی نشان داد مدیرانی که خوشبینی زیادی دارند و در شرکتهای با سطح سرمایهگذاری کم فعالیت میکنند، موجب افزایش سطح سرمایهگذاری شرکتها میشوند. در حالی که وجود مدیران با سطح خوشبینی کم در شرکتهای با سطح سرمایهگذاری زیاد موجب کاهش سطح سرمایهگذاری شرکتها نشد؛ همچنین نتایج نشاندهنده آن است که خوشبینی بیشتر (کمتر) مدیران در شرکتهای با سطح سرمایهگذاری کم (زیاد) موجب افزایش ارزش شرکت نمیشود. فروغی و فرجامی (1394)؛ به بررسی تأثیر همزمانی قیمت و نوسانهای بازده سهام بر نقدشوندگی سهام پرداختند. آنها برای سنجش همزمانی قیمت سهام از معیار ضریب تعیین مدل بازار و نوسانهای بازده سهام به تفکیک نوسان سیستماتیک و غیرسیستماتیک به ترتیب از طریق جذر واریانس سیستماتیک و غیرسیستماتیک سهام استفاده کردند، آنها دریافتند همزمانی قیمت سهام و نوسان سیستماتیک بازده سهام بر نقدشوندگی سهام تأثیر مثبت دارد در حالی که نوسان غیرسیستماتیک بازده سهام تأثیر منفی بر نقدشوندگی سهام دارد. دولو و امامی (1394)؛ در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه میان همزمانی قیمت سهام و نقدشوندگی به بررسی 162 شرکت طی سالهای 1381 تا 1391 پرداختند. نتایج حاکی از رابطه مستقیم همزمانی قیمت سهام و نقدشوندگی است. پس از تفکیک همزمانی قیمت سهام به مؤلفههای تشکیلدهنده آن شامل نوسان پذیری سیستماتیک و نوسانپذیری غیرسیستماتیک و آزمون اثرگذاری آنها بر نقدشوندگی مشخص گردید رابطه متغیرهای اخیر با نقدشوندگی به ترتیب مستقیم و معکوس است و اثر معکوس نقدشوندگی و نوسان پذیری، بیشتر تحت تأثیر نوسانات غیرسیستماتیک بازده قرار دارد. از طرفی، تحلیل حساسیت نتایج نشان داد پدیده معاملات اندک، بر رابطه همزمانی و نقدشوندگی اثر معنیدار دارد.
3-2- پیشینه خارجی چانگ، هانگ، لی و زو (2018) با گردآوری دادههای 744 شرکت پذیرفته در بورس تایوان طی سالهای (2006 تا 2012)، تأثیر خوشبینی و بیش اعتمادی مدیران بر مدیریت سود واحدهای تحت کنترل آنها را بررسی کردند. آنها دریافتند مدیران با درجه خوشبینی زیادتر، با احتمال بیشتری اقدام به هر دو نوع مدیریت سود واقعی و اقلام تعهدی اختیاری میکنند. زاورتیوا، ایتوریاک و کومینوا (2018) با استفاده از دادههای 766 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار هفت کشور اروپایی طی سالهای (2088 تا 2013)، تأثیر خوشبینی مدیران بر درصد هزینههای تحقیق و توسعه انجام شده در شرکتهای تحت کنترل آنها را بررسی کردند. آنها بعد از کنترل فاکتورهایی چون سال، صنعت و کشور دریافتند مدیران خوشبین اقدام به صرف هزینههای تحقیق و توسعه بیشتری میکنند. احمد و حبیب (2018) تأثیر خوشبینی مدیران بر نحوه تأمین مالی شرکتها را بررسی کردند. نتایج حاصل از بررسی دادههای گردآوری شده به روش پیمایشی نشان داد با افزایش سطح خوشبینی مدیران، استفاده از روشهای تأمین مالی خارجی نیز افزایش مییابد. آنجلینی و همکاران (2017) طی پژوهشی با عنوان تأثیر خوشبینی مدیرعامل بر مبادلات سهام دریافتند که خوشبینی میتواند به طور درخور توجهی منجر به مالکیت سهام و افزایش ثروت مالی سرمایهگذاری شده در این داراییها گردد. مک لیند و همکاران (2010) به بررسی افق حرفهای و دوره تصدی مدیرعامل بر روی عملکرد آینده شرکت پرداختند. آنها معتقد بودند که مدیرعامل با افق حرفهای کوتاهمدت (این متغیر با استفاده از سن آنها اندازهگیری شده است.) استراتژی ریسک گریزی را استفاده خواهد کرد که این به طور متوسط باعث، تأثیر منفی بر روی عملکرد آینده شرکت میشود. مراد آنتیا و همکاران (2010) به بررسی این موضوع پرداختند که افق تصمیمگیری کوتاهتر مدیرعامل با بیشتر شدن هزینههای نمایندگی، کاهش ارزش شرکت و سطح بالاتر ریسک اطلاعاتی در ارتباط میباشد. این نتایج با این دیدگاه مطابقت دارد که افق تصمیمگیری کوتاهمدت مدیرعامل باعث میشود سرمایهگذاریهایی در اولویت قرار گیرد که دارای بازده سریعتر میباشد و از سرمایهگذاریهایی که باعث ایجاد ارزشهای بلندمدت میشود چشمپوشی خواهد شد. اکاه و چی (2007) طی پژوهشی به بررسی ویژگیهای داخلی و خارجی شرکت بر عملکرد آن پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که نوع صنعت و عوامل داخلی شرکت مانند تواناییهای مدیریت منابع انسانی بر سودآوری شرکت تأثیر دارند اما تأثیر عوامل داخلی بیشتر است.
4- روش پژوهش جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران هستند که دارای ویژگیهای زیر باشند:
با در نظر گرفتن شرایط مذکور، 100 شرکت در بازه زمانی 5 ساله 1392 الی 1396 به عنوان جامعه همگنشده تحقیق انتخاب و در مجموع تعداد 500 داده سال - شرکت مورد بررسی قرار گرفتند.
4-1- مدل پژوهش برای آزمون فرضیههای تحقیق همانند پژوهش چانگ و چن[i] (2014) و چن و همکاران (2015) از مدل رگرسیونی 1 استفاده میشود. رابطه 1)
لازم به ذکر است که در تمامی مدلهای فوق، اثرات مربوط به سال و صنعت کنترل خواهند شد.
4-2- متغیرهای پژوهش 4-2-1- متغیر وابسته عدم نقد شوندگی سهام آمیهود به عنوان شاخصی برای سنجش ناکارآیی بازار سهام استفاده میشود. سهامی که نسبت عدم نقدشوندگی آمیهود در آن بالا باشد، در قبال حجم کوچکی از معامله تغییر قیمت زیادی دارد. این نسبت از تقسیم قدر مطلق بازده بر حجم معاملات در یک بازه زمانی معین به دست میآید. این معیار به صورت میانگین برای هر سال محاسبه شده است. رابطه 2)
D: تعداد روزهایی که سهام مبادله شده است؛ R: بازده روزانه سهام، VOL: حجم معامله شده، P: قیمت روزانه سهام
4-2-2- متغیرهای مستقل در این تحقیق 3 ویژگی مدیرعامل (CHCEO) شامل خوشبینی، توانایی و دوره تصدی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته میشوند. در ادامه هر یک به تفصیل تشریح خواهند شد: همانند تحقیق شراند و زجمن (2012)؛ برای سنجش خوشبینی مدیران از شاخص بیش اطمینانی مبتنی بر سرمایهگذاری استفاده خواهد شد. بدین منظور ابتدا مدل رگرسیونی رابطه زیر بهصورت مقطعی برآورد میشود و پس از آن در هر سال باقیمانده محاسبه خواهد شـد. چنانچه باقیمانده مدل رگرسیونی رابطه زیر برای شرکتی بـزرگتر از صفر باشد، یعنی در آن شرکت بیش از حد سرمایهگذاری شده است، از این رو، این شاخص برابر با یک و در غیر این صورت صفر در نظر گرفته میشود. استفاده از این شاخص بر این مبناست که در شرکتهایی که داراییها با نرخ بیشتری نسبت به فروش رشد میکنند، مدیران در مقایسه با همتایان خود در شرکت بیشتر سرمایهگذاری میکنند. رابطه 3)
رشد داراییهای شرکت i در سال t رشد فروش شرکت i در سال t در این تحقیق همچون مطالعه دمیرجیان و همکاران (2012) برای اندازهگیری توانایی مدیریت از رابطه زیر استفاده میشود: رابطه 4) Firm Efficiency = β0 + β1Sizet + β2Market Share + β3Free Cash Flow Indicator + β4Age + β5Foreign Currency Indicator + ej,t
که در این رابطه Firm Efficiency، کارایی شرکت است؛ به منظور اندازهگیری کارایی شرکت، دمیرجیان، از مدل تحلیل پوششی دادهها (DEA) زیر استفاده کرده است. DEA با بهرهگیری از تکنیک برنامهریزی خطی و بهینهسازی، جهت تعیین کارایی هر واحد استفاده و به منظور هدفگذاری در افزایش کارایی برای هر یک از واحدها، یک مجموعه مرجع برای واحد ناکارا تعیین و کارایی واحدهای مختلف را نسبت به مرز کارایی مقایسه مینماید. مدل تحلیل پوششی دادهها، نوعی مدل آماری است که برای اندازهگیری عملکرد سیستم با استفاده از دادههای ورودی و خروجی، کاربرد دارد. رابطه 5)
در این رابطه: CoGs، بهای کالای فروش رفته در سال t؛ SG&A، هزینههای عمومی، اداری و فروش در سال t؛ NetPPE، مانده خالص داراییهای ثابت در ابتدای سال t؛ OpsLease، هزینه اجاره عملیاتی در سال t؛ R&D، هزینه تحقیق و توسعه در سال t؛ Goodwill، سرقفلی خریداری شده در ابتدای سال t؛ Intan، مانده خالص دارایی نامشهود در ابتدای سال t است.
در این مدل برای هر کدام از متغیرهای ورودی ضریب خاص،𝒱، در نظر گرفته شده است زیرا اثر همه متغیرهای ورودی بر خروجی (فروش) یکسان نیست. از آنجایی که متغیر هزینه تحقیق و توسعه، R&D در صورت مالی شرکتها منعکس نمیشود از فرمول بالا حذف گردید. مقدار محاسبه شده برای کارایی شرکت در محدوده صفر تا یک قرار میگیرد که حداکثر کارایی برابر یک و هر چه مقدار به دست آمده کمتر باشد یعنی کارایی شرکت پایینتر است. در این تحقیق، کارایی بهصورت سال- شرکت محاسبه شده است. 60 واحد تصمیمگیری، با توجه به شش ورودی و یک خروجی مورد بررسی قرار گرفتند. نوع به کار رفته در این تحقیق، پایهای و بر اساس مدل بازده متغیر نسبت به مقیاس و رویکرد ورودی محور میباشد. بازده متغیر نسبت به مقیاس – ورودی محور: (6) St: (7) (8)
دمیرجیان به منظور کنترل اثر ویژگیهای ذاتی شرکت در مدل خود کارایی شرکت را به دو بخش جدا یعنی کارایی بر اساس ویژگیهای ذاتی شرکت و توانایی مدیریت، تقسیم کرده است. وی این کار را با استفاده از کنترل پنج ویژگی ذاتی شرکت (اندازه شرکت، سهم بازار شرکت، جریان نقدی شرکت، عمر پذیرش شرکت در بورس و فروش خارجی (صادرات) که در رابطه فوق آورده شده، انجام داده است. هر کدام از این پنج متغیر به عنوان ویژگیهای ذاتی شرکت، میتوانند به مدیریت کمک کنند تا تصمیمات بهتری اتخاذ نماید یا در جهت عکس عمل کرده و توانایی مدیریت را محدود کنند. Size، اندازه شرکت که برابر است با لگاریتم طبیعی مجموع داراییهای شرکت؛ Market Share، سهم بازار شرکت که برابر است با نسبت فروش شرکت به فروش کل صنعت؛ Free Cash Flow Indicator، متغیری دامی که در صورت مثبت بودن جریانهای نقدی عملیاتی برابر یک و در صورت منفی بودن برابر صفر در نظر گرفته شده است؛ Age، عمر پذیرش شرکت در بورس اوراق بهادار و برابر با لگاریتم طبیعی تعداد سالهای حضور شرکت در بورس Foreign Currency Indicator، متغیر دامی است و برای شرکتهایی که صادرات (فروش با ارز خارجی) دارند برابر یک در غیر این صورت صفر در نظر گرفته شده است؛ باقیمانده مدل (ε) نیز نشاندهنده میزان توانایی مدیریت است. سومین متغیر مستقل این تحقیق، دوره تصدی مدیر عامل است که برابر است با لگاریتم طبیعی تعداد سالهای حضور مدیر عامل در شرکت.
4-2-3- متغیرهای کنترلی اندازه شرکت (Size): لگاریتم کل دارایی هایشرکت i در پایان سال مالی t. بای و همکاران (2016)، جوشا دریه (2012)، داسگپتا و همکاران (2009)، حقیقت و همکاران (2015) و بوباکر و همکاران (2013) نیز در پژوهش خود از این متغیر به عنوان کنترلی استفاده نمودند. بازده داراییها (ROA): نسبت سود خالص به مجموع داراییهای شرکت i در پایان سال مالی t. بای و همکاران (2016)، جوشا دریه (2012)، داسگپتا و همکاران (2009) و حقیقت و همکاران (2015) نیز در پژوهش خود از این متغیر به عنوان کنترلی استفاده نمودند. نسبت بدهی (LEV): نسبت بدهی به دارایی هایشرکت i در پایان سال مالی t. بای و همکاران (2016)، جوشا دریه (2012)، داسگپتا 36 و همکاران (2009)، حقیقت و همکاران (2015) و بوباکر و همکاران (2013) نیز در پژوهش خود از این متغیر به عنوان کنترلی استفاده نمودند. شاخص رشد (Growth): رشد درآمد کل شرکت i در پایان سال مالی t. جوشا دریه (2012) نیز در پژوهش خود از این متغیر به عنوان کنترلی استفاده نمودند. LOSS، زیان است که اگر سود عملیاتی، منفی باشد مقدار یک و در غیر این صورت مقدار صفر میگیرد. AGE، عمر شرکت که برابر است با مدت تأسیس شرکت. DIV، یک متغیر شاخص است که اگر شرکت سود پرداخت کرده باشد، مقدار یک میگیرد.
5- یافتههای پژوهش ابتدا یافتههای تحقیق را به صورت توصیفی مورد بررسی قرار داده، سپس به کمک آزمونهای مناسب فرضیههای تحقیق را ارزیابی میکنیم. در این تحقیق برای جمعآوری، خلاصه کردن، طبقهبندی و توصیف حقایق عددی از آمار توصیفی استفاده میشود. شاخصهای مرکزی و پراکندگی برای متغیرهای تحقیق به منظور تحلیل توصیفی متغیرها قبل از آزمون فرضیهها به کار گرفته میشوند. این اقدام به منظور ارائه دیدگاهی کلی نسبت به جامعه آماری و شناخت بیشتر آن صورت میگیرد. در جدول 1 آمار توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق ارائه شده است. تعداد مشاهدات برابر 500 سال-شرکت میباشد.
جدول 1- آمار توصیفی متغیرها پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
آماره توصیفی متغیرهای تحقیق برای کل نمونه آماری در جدول 2 ارائه شده است. همانطور که ملاحظه میشود، برای مثال میانگین عدم نقدینگی برابر با 3.76e-08 است. بیشترین مقدار خطا عدم نقدینگی سهام مربوط به شرکت ایران ترانسفر در سال 1394 میباشد که مقدار آن 8.27e-06 است. همچنین حداکثر اندازه شرکت مربوط به ایرانخودرو در سال 1396 که مقدار آن 8.423149 میباشد و حداقل نرخ بازده دارایی نیز مربوط شرکت ایرانخودرو دیزل (0.2890815-) در سال 1396 میباشد.
6- نتایج آزمون فرضیه در این پژوهش اثرات سال و صنعت در برازش مدل رگرسیونی کنترل شده است لذا مدل بهصورت مقطعی برازش خواهد شد و نیازی به آزمونهای تشخیصی (همانند لیمر و هاسمن) جهت تفکیک اثرات مشترک، ثابت یا تصادفی نخواهد بود. ابتدا پیشفرضهای رگرسیون کلاسیک همچون همخطی بین متغیرهای توضیحی، ناهمسانی واریانس بین جملات خطا و خودهمبستگی مرتبه اول بین جملات خطا مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در نهایت تخمین نهایی مدل به روش رگرسیون مقاوم (مستحکم) انجام خواهد شد تا مشکلاتی همچون ناهمسانی واریانس و وجود همبستگی مرتبه اول در سطح شرکتهای مورد بررسی مرتفع گردد. یکی از موضوعات مهمی که در اقتصاد سنجی به آن برخورد میکنیم موضوع واریانس ناهمسانی است. واریانس ناهمسانی به این معناست که در تخمین مدل رگرسیون مقادیر جملات خطا دارای واریانسهای نابرابر هستند. در واقع ما در تخمین رگرسیون که با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی انجام میشود ابتدا فرض میکنیم که تمامی جملات خطا دارای واریانسهای برابر هستند و بعد از آنکه مدل را تخمین زدیم سپس با استفاده از یک سری روشها و فنها به بررسی این فرض میپردازیم و اینکه آیا واقعاً در مدل ما واریانس همسانی وجود ندارد. در این پژوهش برای بررسی ناهمسانی واریانس از آزمون بروش پاگان استفاده شده است. یافتههای مندرج در جدول 2 در خصوص این آزمون نشان میدهد که واریانس خطاها ناهمسان میباشد لذا در تخمین نهایی با اضافه نمودن دستور (clusterfirims)vce مشکل را برطرف میکنیم. برای بررسی خودهمبستگی در دادههای تابلویی، وولدریچ (2002) آزمون خودهمبستگی سادههای پانلایرا در مورد داده پیشنهاد میکند که در آن جملات اختلال از فرایند خودرگرسیونی مرتبه اول تبعیت میکنند. فرضیه صفر در آزمون ولدریج، عدم وجود خودهمبستگی مرتبه اول در جمله اختلال مدل رگرسیون میباشد که در صورت رد فرضیه صفر، مدل تخمین زده شده دارای خودهمبستگی مرتبه اول خواهد بود. در این پژوهش برای بررسی خودهمبستگی مرتبه اول از آزمون وولدریچ استفاده شده است. یافتههای مندرج در جدول 2 در خصوص این آزمون نشان میدهد که مشکل خودهمبستگی مرتبه اول در بین جملات خطا وجود دارد لذا با اضافه نمودن عبارت (clusterfirims)vce این مشکل مرتفع میگردد. در این پژوهش متغیرهای مستقل مرتبط با ویژگیهای مدیریتی شامل توانایی مدیر، دوره تصدی و اعتماد بیش از اندازه (خوشبینی) مدیرعامل بر نقدشوندگی سهام مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که هیچگونه هم خطی بین متغیرهای پژوهش وجود ندارد، زیرا هیچ یک از متغیرها دارای vif بالاتر از 10 نیست. ضریب و خطای متغیر توانایی مدیر به ترتیب برابر 1.07e-07 و 0.383 میباشد که بیانگر عدم وجود اثر معنادار از سوی این متغیر رفتاری بر نقدشوندگی سهام است. ضریب و خطای متغیر دوره تصدی به ترتیب-1.49e-07 و 0.206 بوده که این متغیر نیز همانند متغیر توانایی اثر معناداری بر عدم نقدینگی سهام ندارد. همچنین ضریب و خطای متغیر بیش اعتمادی (خوشبینی) به ترتیب 6.00e-09 و 0.847 است و نشان میدهد که این متغیر رفتاری نیز اثر معناداری بر نقدشوندگی سهام ندارد. بر اساس جدول زیر متغیرهای کنترلی مدل دارای اثر معناداری بر نقدشوندگی سهام نیستند. همچنین مقدار و سطح معنیداری آماره F مدل به ترتیب 2.489 و 0.0038 میباشد و بیانگر آن است که مدل تحقیق به خوبی برازش شده و از معنیداری مناسبی برخوردار میباشد. مقدار ضریب تعیین تعدیلشده برابر با 0.1161 میباشد و بیانگر آن است که 11.61 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تحقیق تبیین میشود.
جدول 2- نتایج نهایی آزمون فرضیههای تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
7- بحث و نتیجهگیری بر اساس تئوری نمایندگی، این امکان وجود دارد که مدیران در راستای منافع شخصی خود همچون تثبیت موقعیت شغلی، دریافت پاداش بیشتر، دریافت تسهیلات و ...، بخواهند تصویر مطلوبتری از واحد تجاری به نمایش بگذارند و برای رسیدن به این هدف، اقداماتی انجام دهند که با هدف به حداکثر رساندن منافع سایر گروهها در تضاد باشد. در بازارهای با کارایی ضعیف، مدیران محیط اطلاعاتی مبهمتری را در اختیار داشته و میتوانند با ارائه اطلاعات خوشبینانهای که از عدم تقارن اطلاعاتی آنها و سرمایهگذاران ناشی میشود، اهداف از پیش تعیین شده خود را دنبال کنند. خوشبینی سبب میشود انسان، دانش و مهارت خود را بیش از حد و ریسکها را کمتر از حد تخمین زند و احساس کند بر مسائل و رویدادها کنترل دارد، در حالی که ممکن است در واقعیت اینگونه نباشد. مرور ادبیات گذشته نشان میدهد که شفافیت اطلاعات ارائه شده از سوی شرکت، تحت تأثیر این ویژگی رفتاری مدیران قرار میگیرد و خوشبینی عموماً منجر به کاهش کیفیت اطلاعات ارائه شده از سوی شرکت میگردد. پائین بودن محتوای اطلاعاتی افشاهای صورت گرفته از سوی شرکت میتواند سبب بروز عدم تقارن اطلاعاتی و عدم نقدینگی سهام گردد، اما نتایج تحقیق حاضر چنین موردی را نشان نداد.که این نتیجه مطابق با نتایج پژوهش داداشی و همکاران (1397) و بوستانی و رضایی (1394) و نیز مغایر با قادری و همکاران (1397) و آنجلینی و همکاران (2017) میباشد. دانش، مهارتها و تواناییهای مدیران مهمترین سرمایه انسانی در سازمانها میباشد و مطالعه نقش آنها در عوامل مؤثر بر سازمان حائز اهمیت است و به منظور توسعه مهارتها و ویژگیهای مورد نیاز برای ایجاد موقعیت مدیریت در سازمان انجام میشود. عملکرد مدیران و یا تواناییهای مدیریتی در استفاده از منابع شرکت برای جلوگیری از کاهش قیمت سهام مؤثر است. یکی از مهمترین وظایف مدیریت، اخذ تصمیمات درست میباشد. گاهی اوقات تمام اطلاعات مورد نیاز در دسترس است، اما عدم توانایی مدیر برای تجزیهوتحلیل درست اطلاعات منجر به گرفتن تصمیمات نادرست میشود؛ بنابراین، یک مدیر لایق قادر به استفاده از منابع و تصمیمگیری صحیح میباشد تا از منافع سازمان و به دنبال آن، منافع همه ذینفعان شرکت حفاظت نماید. مدیران شایسته قادرند از منابع بهتر استفاده نمایند و عملکرد کلی بهتری داشته باشند. در نتیجه میتوانند از عدم نقدینگی سهام این شرکت جلوگیری کنند؛ اما نتایج این پژوهش نشان داد که توانایی مدیران عامل تأثیر معناداری بر ناکارایی بازار سهام ندارد که این نتیجه با یافتههای طاهری و همکاران (1397) و خواجوی و قدیریان آرانی (1397)، آکا و چی (2007) در تناقض میباشد. انتظار میرفت که هرچه دوره تصدی مدیرعامل بیشتر شود و آنان تعداد سالهای بیشتری در سمت مدیریت باشند تأثیرگذاری بر عملیات شرکت بیشتر بوده و با توجه به موقعیت راهبردی خود کنترل بیشتری بر تصمیمات شرکتی دارد و این موضوع برای شرکت مزیت رقابتی و فرصتهای رشد در شرکت را در پی میآورد و این یعنی عملکرد نامناسبی وجود ندارد که بخواهیم اطلاعات شرکتی را پنهان نموده و به اطلاع استفادهکنندگان از اطلاعات نرسانیم. به بیان دیگر، میتوان ادعا کرد که با افزایش میزان دوره تصدی مدیران عامل در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران، عدم نقدینگی سهام در شرکت نیز کاهش یابد اما نتایج تحقیق حاضر چنین موردی را نشان نداد که این نتیجه با یافتههای مک لیند و همکاران (2010) و مراد آنتیا و همکاران (2010) در تناقض میباشد. این یافتهها بیانگر آن است که مبادلات سهام در بورس تهران تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگیهای رفتاری مدیران شرکت نبوده و از سایر اطلاعات برای شکلدهی قیمت و حجم مبادلات بهرهمند میشود.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1) توانگر حمزه کلایی، افسانه و مهدی اسکافی اصل، (1397)، "ارتباط بین قدرت مدیرعامل، ویژگیهای کمیته حسابرسی و کیفیت کنترل داخلی"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 10، شماره 38، صص 187-207. 2) جباری، حسین، سیدرضا موسوی و عباس طالب بیدختی، (1394)، "بررسی رابطه حاکمیت شرکتی و دوره تصدی مدیرعامل"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 7، شماره 25، صص 97-119. 3) خواجوی، شکراله و محمدحسین قدیریان آرانی، (1397)، "عنوان توانایی مدیران، عملکرد مالی و خطر ورشکستگی در شرکتهای پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، دانش حسابداری، 9(1)، صص 32=61. 4) داداشی، ایمان، محمود یحیی زاده فر و عباس شامخی امیری، (1397)، "تأثیر خوشبینی مدیران بر همزمانی قیمت سهام در شرکتهای پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پیشرفتهای حسابداری، 3(75)، صص 159-182 5) دولو، مریم و علی امامی، (1394)، "بررسی رابطه همزمانی قیمت سهام و نقدشوندگی: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران"، فصلنامه بورس اوراق بهادار، 8 (29)، صص 22-3. 6) دیانتی دیلمی، زهرا، علی مظاهری و مهدی مرادزاده، (1392)، "اثر دوره تصدی مدیریت بر ارزش شرکت. هزینههای نمایندگی و ریسک اطلاعاتی"، پژوهشهای تجربی حسابداری، 3(1)، صص 21-39. 7) زلفی، حسن، عباس افلاطونی و محمد برزآبادی فراهانی، (1398)، "تأثیر مدت تصدی مدیرعامل بر تداوم انتخاب حسابرس در بورس اوراق بهادار تهران"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 11، شماره 41، صص 1-22. 8) سلیمانی امیری، غلامرضا و پگاه گروه ای، (1396)، "بررسی اثر اطمینان بیش از حد مدیریت بر ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک"، پیشرفتهای حسابداری، 9(1)، صص 124-99. 9) طاهری عابد، رضا، علی نژاد ساروکلایی و خسرو فغانی ماکرانی، (1397)، "توانایی، دانش مالی مدیران عامل و شفافیت گزارشگری مالی در شرکتهای پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پژوهشی دانش حسابداری مالی، 5(2)، صص 85-110. 10) علی نژاد، ش، ب بنیمهد و ف اوحدی، (1394)، "اثر دوره تصدی مدیرعامل بر رشد افزوده شرکت"، فصلنامه حسابداری مدیریت، 8(25)، صص 1-11. 11) فروغی، داریوش و امین ساکیانی، (1397)، "تأثیر توانایی مدیریتی بر ریسک سقوط قیمت سهام"، پژوهشهای حسابداری و حسابرسی، دوره 10، شماره 40، صص 68-47. 12) فروغی، داریوش و زهرا نخبه فلاح، (1392)، "تأثیر اطمینان بیش از حد مدیریتی بر محافظهکاری شرطی و غیرشرطی"، پژوهشهای حسابداری مالی، 6(1)، صص 44-27. 13) فروغی، داریوش و ملیحه فرجامی، (1394)، "تأثیر همزمانی قیمت سهام و نوسانهای بازده سهام بر نقدشوندگی سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، مدیریت دارایی و تأمین مالی، 3(4)، صص 85-98. 14) قادری، کاوه، صلاح الدین قادری و سامان قادری، (1396)، "تأثیر عامل رفتاری اطمینانبخش بیش از حد مدبران بر اثربخشی مدیریت ریسک در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پژوهشهای حسابداری و مالی، 10(37)، صص 243-272. 15) ممتازیان، علیرضا و مصطفی کاظم نژاد، (1395)، "بررسی رابطه بین قابلیتهای مدیریت و عملکرد با استفاده از تحلیل پوششی دادهها: مطالعه تجربی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پژوهشهای تجربی حسابداری، 5(4)، صص 88-65. 16) مرادی، جواد و محمدحسین قدیریان آرانی، (1396)، "بیشاعتمادی مدیریت و تجدید ارائهٔ صورتهای مالی: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران"، پیشرفتهای حسابداری، (1)9 صص، 192-169. 17) نیکبخت، محمدرضا و علیاصغر دهقانی و سمانه قوهستانی، (1396)، "بررسی اثرگذاری قابلیتهای مدیران، بر اطمینان بیش از حد و نگرش در انتخاب راهبرد"، پیشرفتهای حسابداری، (2)9، صص 178- 151. 18) یوسفی اصل، فرزانه، مهناز ملانظری و غلامرضا سلیمانی امیری، (1393)، "تبیین مدل شفافیت گزارشگری مالی"، پژوهشهای حسابداری، 2، صص 1-38. 19) Ahmad,R. &Habib,Y. (2018), “Over Confident Managersand External Financing Choice: Evidence from Pakistan”, Retrievedfrom: http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.3106526. 20) Andreou,P.,Ehrlich,D.,&Louca,C. (2013), “Managerial Ability and Firm Performance: Evidence from the Global Financial Crisis”, In European Financial Management Association, Annual Conference. 21) Acquaah, M., Chi,T. (2007), “Alongitudinal Analysis of the Impact off Irmresources and Industry Characteristics on Firm-specific Profitability”, JournalofManagement& Governance,11(3), PP. 179-213. 22) Andreou, P.C., Ehrlich,D., Louca,C. (2013), “Managerial Ability and Firm Performance: Evidence from the Global Financial Crisis”, Working Paper,University of Technology, Department of Commerce, Finance and Shipping: Cyprus. 23) Andreou, P.C., Karasamani, I., Louca,C., Ehrlich,D. (2017), “The Impact of Managerial Ability on Crisis-Period Corporate Investment”, JournalofBusinessResearch,79, PP. 107-122. 24) Angelini, V. & Cavapozzi, D. (2017), “Dispositional Optimism and Stock Investments”, Journal of Economic Psychology, 59, PP.113-128. 25) Barros,L., & Silveira,A. (2009), “Over Confidence, Managerial Optimism, and the Determinants of Capital Structure”, Brazilian Review of Finance, 6(3), PP. 293-335. 26) Barney, J. (1991), “Firm Resources and Sustained Competitive Advantage”, Journal of Management, 17(1), PP. 99-120. 27) BenMohamed, E., Fairchild,R. & Bouri,A. (2014), “Investment Cash Flow Sensitivity under Managerial Optimism: New Evidence from NYSE Panel Data Firms”, JournalofEconomics,Finance and Administrative Science,19, PP. 11–18. 28) Campbell,J.Y., Hilscher,J., Szilagyi,J. (2008), “In Search of Distress Risk”, Journa lof Finance,63(6), PP. 2899-2939. 29) Campbell,T.C., Galleyer,M., JohnsonS.A., Rutherford,J., & Stanley,B.W. (2011), “CEO Optimismand Forced Turnover”, Journal of Financial Economics, 101(3), PP. 695- 712. 30) Chang,Shu-Ling, Hwang, Long-Jainn, Li, Chun-An, Jhou,Cian-Ting, (2018), “Managerial Overconfidence and Earnings Management”, International Journal of Organizational Innovation, 10(3), PP. 189-205. 31) Chemmanur, T.J., Paeglis,I. (2005), “Management Quality, Certification, and Initial Public Offerings”, Journal of Financial Economics, 76(2), PP. 331-368. 32) Chemmanur, T.J., Paeglis,I., Simonyan,K. (2009), “Management quality, Financial and Investment Policies, and Asymmetric Information”, Journal of Financial and Quantitative Analysis, 44(5), PP. 1045-1079. 33) Demerjian, P., Lev, B., McVay, S. (2012), “Quantifying Managerial Ability: A New Measure and Validity Tests”, Management Science, 58(7), PP. 1229-1248. 34) Demerjian, P.R., Lev,B., Lewis,M.F., McVay,S.E. (2013), “Managerial Abilityand Earnings Quality”, The Accounting Review, 88(2), PP. 463-498. 35) Duellman,S., Hurwitz,H., &Sun,Y. (2015), “Managerial Overconfidenc eand Auditfees”,Journal of Contemporary Accounting & Economics, 11(2), PP. 148-165. 36) Heaton,J.B. (2002), “Managerial Optimismand Corporate Finance”,Financial Management, 31,PP. 33-45 37) Hambrick,D.C. Geletkanycz,M.A. Fredrickson, J.W. (1993), “Top Executive Commitment to the Status Quo: some Tests of Itsdeterminants”, Strategic Management Journal, 14, PP. 401–418. 38) Kalay,A., Singhal,R., Tashjian,E. (2007), “Is Chapter 11 Costly?”, Journal of Financial Economics, 84(3), PP. 772-796. 39) Kreitner,R., & Kinicki,A. (1992), “Organizational Behavior”, Boston:IrwinMcGraw-Hill. 40) Ocasio, W. (1994), “Political Dynamics and the Circulation of Power: CEO SuccessioninU.S. Industrial Corporations,1960–1980”, Administrative Science Quarterly, 39, PP. 285–312. 41) LeBreton-Miller, I.Miller,D. (2006), “Why Do some Family Businesses Out-compete? Governance, Long-term Orientations, and Sustainable Capability”, Entre Preneurship Theory and Practice30, PP. 731–746. 42) Malmendier,U., & Tate,G. (2005), “CEO Overconfidence and corporate Investment”, Journal of Financ, 60(6), PP. 2661-2700. 43) McClellandPL. Liang X. BarkerIII VL (2010), “CEO Commitment to the Status Quo: Replication and Extension Using Content Analysis”, Journal of Management; 36, PP.125-177. 44) MuradAntia. Christos Pantzalis. Jung ChulPark b. (2010), ”CEO Decision Horizon and Firm Performance: An Empirical Investigation”, Journal of Corporate Finance, PP. 1-14. 45) Newton,G.W, (1998), “Bankruptcy Insolvency Accounting Practice and Procedure”,New Jersey: John Wiley & SonsInc. 46) Zavertiaeva,M. A., Iturriaga,F. J. &Kuminova, E. V. (2018), “Better Innovators or more Innovators? Managerial Overconfidence and Corporate R&D”, Managerial and Decision Economics, 39(4), PP. 447-461. https://doi.org/10.1002/mde.2917.
یادداشتها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,674 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 866 |