تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,512 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,315 |
بلاغت تصویر در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 10، شماره 41، مهر 1398، صفحه 129-151 اصل مقاله (361.55 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ویس و رامین منظومة عاشقانهای است که فخرالدّین اسعدگرگانی در قرن پنجم هجری آن را سروده. این اثر از جهت سبک و بیان، قدیمیترین منظومۀ عاشقانهای است که به صورت کامل به دست ما رسیده است. ذهن خلاق فخرالدّین اسعد در عرصة صورتگری، تخیّل و الهام را با هنرنماییهای کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهانسازیهای دشوار خود را عمدتاً در قالب عناصر تصویرساز تشبیه و استعاره جلوهگر ساخته است. هدف مقالة حاضر آن است که در حوزة تصویرگرایی و ابزارهای آن، منظومة ویس و رامین را در دو شاخة بیان و بعضی از صنایع پر کاربرد، مورد بررسی قرار دهد. فخرالدّین اسعد برای این که تأثیر کلام و قدرت بیان خود را به مراتب بیشتر و عمیقتر سازد از هنرهای بیانی و برخی از صنایع بدیعی با توانمندی استفاده نموده، این پژوهش پس از بررسی منظومة ویس و رامین با روش آماری و سپس تحلیلگونهای بر محتوای آن نشان میدهد که فخرالدّین اسعد، ضمن بیشترین استفاده از هنر بیانی تشبیه در متن، تصویر را در خدمت موضوع غنایی و عاشقانه و بیان اندیشههای خود قرار داده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فخرالدّین اسعد؛ ویس و رامین؛ تصویرگرایی؛ بیان و بدیع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بلاغت تصویر در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی دکتر علیمحمد رضایی هفتادر* چکیده ویس و رامین منظومة عاشقانهای است که فخرالدّین اسعدگرگانی در قرن پنجم هجری آن را سروده. این اثر از جهت سبک و بیان، قدیمیترین منظومۀ عاشقانهای است که به صورت کامل به دست ما رسیده است. ذهن خلاق فخرالدّین اسعد در عرصة صورتگری، تخیّل و الهام را با هنرنماییهای کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهانسازیهای دشوار خود را عمدتاً در قالب عناصر تصویرساز تشبیه و استعاره جلوهگر ساخته است. هدف مقالة حاضر آن است که در حوزة تصویرگرایی و ابزارهای آن، منظومة ویس و رامین را در دو شاخة بیان و بعضی از صنایع پر کاربرد، مورد بررسی قرار دهد. فخرالدّین اسعد برای این که تأثیر کلام و قدرت بیان خود را به مراتب بیشتر و عمیقتر سازد از هنرهای بیانی و برخی از صنایع بدیعی با توانمندی استفاده نموده، این پژوهش پس از بررسی منظومة ویس و رامین با روش آماری و سپس تحلیلگونهای بر محتوای آن نشان میدهد که فخرالدّین اسعد، ضمن بیشترین استفاده از هنر بیانی تشبیه در متن، تصویر را در خدمت موضوع غنایی و عاشقانه و بیان اندیشههای خود قرار داده است.
واژههای کلیدی فخرالدّین اسعد، ویس و رامین، تصویرگرایی، بیان و بدیع.
مقدمه«تصویر» هرگونه کاربرد مجازی زبان است که شامل همۀ صناعات و تمهیدات بلاغی از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تمثیل، نماد، اغراق، مبالغه، تلمیح، اسطوره، اسناد مجازی، تشخیص، حسآمیزی، پارادکس و ... میشود. (فتوحی، 1386: 41) با توجّه به اینکه ایماژ یا خیال، عنصر اصلی در جوهر شعر است و تخییل بازگشتن به خیال و ایماژ است و بر روی هم، مجموعۀ آنچه را که در بلاغت اسلامی در علم بیان مطرح میکنند با تصرّفاتی میتوان موضوع و زمینۀ ایماژ دانست؛ زیرا مجاز و صور گوناگون آن و تشبیه، ارکان اصلی خیال شعری هستند و در شعر هر زبانی جوهر شعر، بازگشتن به همین مسئلۀ بیان است و اهمیت بیان در هنر به طور کلّی به حدّی است که بعضی از محققان علم الجمال، مانند «کروچه» میگوید: «شهود عین درک زیبایی است و زیبایی صفت ذاتی اشیا نیست، بلکه در نفس بیننده است و او در اشیا آن را کشف میکندکه در حقیقت میخواهد همان عقیدة علمای بلاغت اسلامی راکه طرفدار لفظ (یعنی شیوة بیان) بودند بازگو کند.» (شفیعی کدکنی، 1375: 5) از آنجایی که هرکس در زندگی خاص خود تجربههای ویژة خود را دارد، طبعاً صورخیال او نیز دارای مشخصّاتی است و شیوة خاصی دارد که ویژة خود اوست و نوع تصاویر هر شاعر صاحب اسلوب و صاحب شخصیتّی بیش و کم اختصاصی اوست. فنون یا صناعات ادبی، بخشی از شیوههای زیبایی آفرینی سخن هستند، یعنی بخشی از شگردهایی که زبان را به شعر تبدیل میکنند یا به گفتة ساختگرایان، در زبان نظام جدیدی به وجود میآورند و سبب آشناییزدایی و غرابت آن میگردند. دستگاه بلاغی برجستهترین و مهمترین دستگاه زبان ادبی است که میتوان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه نمود. بیشک قوّة خیال، محلّ تکوین خلاقیّتها و عالم روح ناب است. عنصری است که قادر میسازد تا نیروهای ناشناخته و نهفتة ضمیر ناخودآگاه خویش را به مرحله ظهور و تجلّی برساند. شاعر مستعد و خلاق به کمک تخیّل قوی، به افقهای تازهای از زبان و اندیشه دست مییابد که میتواند مقاصد و آلام و آمال خود را در آن عرضه نماید به همین جهت امروزه همة منتقدان ادبی، خیال را خمیرمایه و عنصر اصلی شعر میدانند و معتقدند که در پرتو خیال میتوان شاعرانه بیان کرد. (شفیعی کدکنی، 1378: 21) شاعر برای اینکه بتواند حاصل افکار و عواطف خویش را آشکار کند، سعی دارد به این افکار و احساسات خود و جهان مادی ارتباط بر قرار کند تا یافتههایش را برای دیگران ابراز کند به همین دلیل، تصویر یکی از عوامل مهم در جهت شناخت شخصیّت روحی و روانی شاعر است. چرا که شعر حاصل تجربه شاعر است و از ارادة شاعر ناشی نمیگردد، بلکه یک رویداد روحی است که به صورت ناخودآگاه در ضمیر او انعکاس مییابد. (همان: 21) تصویر و تخیّل حاصل تفکّر خلاق و ذهن تلاشگر شاعر است و برای شاعر و شعر او به عنوان یک عنصر سازنده و ثابت و حتمی است. گزارههای تصویر برای شاعر، همانند ابزار صورتگری برای نقاش است. از این باب است که «دی لوییس» شاعر انگلیسی میگوید: «این واژه در شعر یک عنصر ثابت است.» (همان: 8) یکی از نظریهپردازان ادبیات اروپایی، دربارة ایماژ یا تصویر، معتقد است که ایماژ یک جزء عینی و واقعی و محسوس است که بر همه حواس ظاهری خواننده تأثیر میگذارد. یک شاعر خوب از ایماژ صرفاً برای آراستن اشعارش بهره نمیگیرد؛ بلکه تصویرگری او را قادر میسازد تا موضوعش را همان طوری که هست بیان کند. (همایی، 1370 :25) مسایل بلاغت و سحرکاری سخن، نه چنان است که مثل یک حقیقت علمی ملموس، در دسترس همگان باشد. «حتی کسانی مثل کانت، زیبایی را فاقد موضوع خاص دانسته و فقط آن را از دور، قابل تصوّر دانستهاند؛ چرا که حقیقت جمال ادبی چیزی است که با جان آدمی آشنایی و با دل او پیوند دیرگسل دارد. (تجلیل، 1387: 111) محمّدرضا شفیعی کدکنی، با اشاره به اینکه فخرالدّین اسعد یکی از قویترین گویندگان شعر فارسی از نظر نوع تصاویر شعری است، مهمترین خصوصیّت برجستة تصاویر شعر او را کوشش وی در راه مادّی کردن بسیاری از معانی و حالات میداند. در مجموع همین ملموس بودن تصویرها و تعبیرهاست که بر لطف سخن شاعر افزوده و آن را مورد توجّه گویندگان پس از خود قرار داده است. توانمندی فخرالدّین اسعد سبب شده است تا وی بتواند تصاویر زیبای بلاغی در شعر خود بیافریند. وی در منظومة ویس ورامین از هنرهای بیانی و بدیع در راه القای اندیشههای خود بهره برده است که البته کمیّت و چگونگی استفاده از این صنایع نیز در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از ویژگیهای ویس و رامین از جهت سبک و بیان مضامین غنایی در حوزه توصیف و تصویرگری ، استفاده از ابزارهای آن است. زیرا این عناصر، وسیلهای است برای ملموستر و محسوستر کردن صحنههای متنوّع و مختلفی که در جریان شعر غنایی روی میدهد و به عنوان یکی از معیارهای سنجش کیفی اثر عاشقانه به شمار میآید. در شعر غنایی، توصیفات و تصاویر، با استفاده از ابزارهای خاصی از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و اغراق نمایانده میشوند. پیشینة تحقیقعلیرغم جایگاه رفیعی که منظومۀ ویس و رامین در گسترۀ ادب فارسی دارد، پژوهشهای چندانی پیرامون تصویر آفرینی فخرالدّین اسعد در ویس و رامین صورت نگرفته است. پیشتر پایان نامهای تحت عنوان «نقد و تحلیل ویس و رامین» از الهه عظیمی یانچشمه در دانشگاه یزد (1386) نوشته شده و نویسنده به نقد و تحلیل محتوا و درون مایة منظومه ویس و رامین پرداخته است. طبق جستجو در بانک مقالات و سایتهای اینترنتی، چند مقاله و کتاب به طور مستقیم و غیر مستقیم در خصوص این منظومه تألیف شده است که البته هیچ یک از آن ها به طور مستقیم به موضوع تصویرسازی در منظومة ویس و رامین نپرداختهاند؛ بنا بر این، این مقاله در مقایسه با پژوهشهای انجام شده، پژوهشی جامع وکامل میباشد. توصیفمنظومة ویس و رامین از داستانهای روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعدگرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی آن را به نظم درآورده است. علاوه بر به کارگیری انواع صورخیال با تصویرآفرینیهای متنوّع در شعر خود، به آفرینش سبکی فاخر و هنری دست یازیده که در بردارندة نهایت مهارت و استادی شاعر به این شگرد شاعرانه است. اثر وی در حوزة تصویرگرایی و توصیف و ابزارهای متنوع آن که از ویژگیهای ذاتی شعر حماسی است، قابل بررسی است، به این سبب در ابتدا با نگاه کوتاهی به وصف و تصویر و تأثیر آن در این منظومه میپردازیم. وصف عاملی مهم در شعر برای کمال بخشیدن به آن، همواره مورد توجّه شاعران بوده است، وصف در حقیقت ترسیم نمودن محسوسات و مشهودات است. توصیفات و تصویر آفرینی «فخرالدین اسعد» نه تنها جهت تقویت جنبه هنری شعرش بلکه برای القای حالتها نمایش صحنهها و تمام جوانب زندگی است. اعم از محسوسات و معقولات. همین خصوصیّت باعث زنده و مجسّم شدن تصاویر شعری او میشود. آنگاه که اوّلین بار«ویس» به تحریک دایه بر رامین عاشق میشود فخرالدین اسعد بسیار دقیق حالات وی را وصف میکند:
(همان: 120) «فخرالدین اسعد» در قیاس با شاعران مدیحه سرای پیش و هم عصر خود از نظر تنوّع تصاویر شعری از شاعران ردة اول محسوب میشود. دلیل صحّت این ادعا را باید در گسترة مضامین و مفاهیم شعری شاعران آن دوره جستجو کرد. با توجّه به محدودیّت مضامین شعری و مدیحه سرایان که در دو محور ستایش ممدوح و وصف طبیعت است. شعر فخرالدّین اسعد دارای مضامین متنوّع و گوناگون است. (شفیعی کدکنی: 465) این تنوّع مضامین شعری وی، نتیجه و مقتضای حال و مقام و جایگاههای مختلف شعری اوست که به تبع آن، تصاویر شعری او نیز متنوّع و گوناگون شده است. تصاویر شعری فخرالدّین اسعد همچون شاعران نخستین سبک خراسانی مادی و حسی است و تشبیهات و استعارات او اغلب از امور حسی و طبیعی گرفته شده است و از جمله شاعرانی است که سعی در مادی کردن عناصر انتزاعی و تجریدی دارد. حال آنکه شاعران هم دورة وی در انتزاعی کردن عناصر مادی میکوشند او بسیاری از حالات روحی و روانی را به قالب حس و مادیت در میآورد و به آنها جسمیّت و عینیت میبخشد. خصوصیّت مادی بودن تصاویر شعر فخرالدین اسعد باعث زنده و ملموس شدن تصاویر شعری میشود و مضامین درونی و حالات پیچیده انتزاعی را به عینیّت در میآورد. مثلاً در وصف زیبایی ویس او را به بخت و کامرانی و همین طور جان و زندگانی تشبیه میکند که همة عوامل تشبیه از امور ذهنی و غیر محسوس هستند:
(همان: 107) توصیفات فخرالدین اسعد به گونهای است که اجزای آن عمدتاً از پدیدههای طبیعی گرفته شده است، برای نمونه در توصیف شب میگویند:
(همان: 107) گاه توصیفات شعری وی از عناصر خیال از قبیل تشبیه، استعاره، تناسب و اغراق بهره میبرد که اینگونه توصیفات نیز بیانگر توانمندی شاعر است. فخرالدین اسعد در اوایل داستان هنگامی که میخواهد جمال و زیبایی ویس را به وصف بکشاند، اگرچه سخن به اطناب میکشد اما باز از حسن توصیفگری او چیزی کاسته نمیشود به این دلیل که راوی برای اولین بار میخواهد ویس را که شخصیّت اول داستان است با ذکر تمام جزئیات و زیباییهای جمال و قد و قامت او، به تصویر بکشد:
(همان: 48) یکی دیگر از موارد قابل توجّه، به تصویر کشیدن صفات برجستة قهرمانان به همراه تشبیه است. واضح است که بیشترین بسامد تصویر شعری در منظومه عاشقانه ویس و رامین از آن توصیفاتی صوری اشخاص و قهرمانان داستان است. در درجة اوّل وصف جمال و ظاهر دلدادگان در درجه بعدی توصیف ظاهری دیگر اشخاص داستان در این محدوده میگنجد. شاعر چهرة ویس را در دلربایی و شورانگیزی به فتنه تشبیه میکند و به اصطلاح ویس را فتنة مجسم مینامد:
(همان: 107( منظومه ویس رامین یک منظومه صد در صد غنایی است و همه وقایع داستان در خدمت پیشبرد مسایل عاشقانه و غنایی قرار دارد. اگر چه در یکی دو جا جنگی به وقوع میپیوندد امّا همین موارد معدود نیز هدفی جز پیشبرد مسایل عاشقانه ندارند، زیرا که اگر پای عشق و عاشقی به میان نکشیده بود، هرگز جنگی رخ نمیداد. در شرح جنگهایی که بین شاه موبد و ویرو بر سر تصاحب ویس رخ میدهد شایسته بود که شاعر بنابر مقتضای حال و مقام کلام که وصف جنگ و میدان رزم است از توصیفات متناسب با این مقام بهره میجست حال آنکه او به همان شیوه معمول خود در اینجا نیز صنعتگری کرده است.
(همان: 63) در ادامه با توجّه به این که این تصاویر با تشبیه، استعاره، کنایه و برخی دیگر از فنون ادبی جلوه گری میکند به بررسی جلوههایی از آن در ویس و رامین میپردازیم. بیانتشبیه کانون اصلی ورزیدنیها یا هنرهای ادبی و تخیّلی است که ناشی از پیوند پندارانة سخنور بین عناصر ذهنی و عینی با عناصر عقلی است. «تشبیه هستة اصلی و مرکزی خیالهای شاعرانه است. صورتهای گوناگون خیال و نیز انواع تشبیه، مایه گرفته از همان شباهتی است که نیروی تخیّل شاعر در میان اشیا و عناصر مختلف کشف میکند و به صورتهای مختلف به بیان در میآید. (پور نامداریان، 1381: 214) یکی از جلوههای برجستة فسون کاریها و تصویرآفرینیهای فخرالدین اسعد، استفاده از هنر تشبیه است که رایجترین قالب نمودن مفاهیم دشوار و ناگشودنی است. وی تقریباً همة گونههای تشبیه را در منظومة خود به کار برده است. فخرالدین اسعد در تقسیمبندی تشبیه از نظر عقلی یا حسی بودن طرفین، تشبیه محسوس به محسوس را در صدر تشبیهات خود به کار برده است. در تقسیم بندی تشبیه از نظر افراد و ترکیب طرفین، تشبیه مفرد به مفرد در شعر او بیشتر دیده میشود.
) همان: 208) فخرالدّین اسعد در بیت فوق ویس یک بار به رنگ (بز کوهی) و بار دیگر به شیر در مرغزار تشبیه کرده است که در هر دو تشبیه، مشبه و مشبه به، از حسی است.
(همان: 208( که در بیت تمامی ارکان تشبیه ذکر شده است. تشبیهاز دیگر تشبیهات شگرف و والای فخرالدّین اسعد، نمایش هیئت سکون و طرز قرار گرفتن عناصر و اجزای یک پدیده در کنار یکدیگر است که پیداست در این گونه تشبیه، یک چیز به یک چیز مانند نشده بلکه اجزای مرکب، با حالت و هیأت مخصوص، به وضعیت همانندی تشکیل گردیده و درجة ابداع و معماری تشبیه در آن هنریتر و والاتر است. مثلاً در نمونههای زیر:
)همان: 199) در این بیت، حالت ریزش خون از اندام سفید ویس به ریزش شراب از جام بلورین، تشبیه شده است. شاعر با تشبیهات مرکب تصاویر زیبایی را در ذهن خواننده مجسّم میکند. در تشبیهات فخرالدین اسعد، اغراق، ایجاز و خیال انگیزی میتوان دید. با بهره بردن از تشبیه در بیت زیر شاعر توصیف خود را با اغراقی شاعرانه همراه کرده است:
(همان: 273) فخرالدین اسعد در منظومة خود از تشبیه بلیغ نیز بهره برده است و از آنجا که در این نوع تشبیه، ادات و وجه شبه حذف میشود، تشبیهات وی موجز و زیباست.
(همان: 127) ترکیبات شمشاد قد و لاله روی، تشبیه بلیغ اضافی است و شاعر با به کار بردن واژههایی همچون کافور، مشک و لاله تناسب زیبایی ساخته است. اکثر تشبیهاتی که فخرالدین اسعد کلام خود را به آنها آراسته، در زمان شاعر بیسابقه و نادر بوده است و ناقدان و سخنشناسان قدیم نیز به این ویژگی ادبی شاعر آگاه و معترف بودند. همچنان که محمد عوفی میگویند: «وآنچه از غررّ اوصاف و درّر تشبیهات در آنجا ایراد کرده است مقوّمان میر افاضل از تقویم آن عاجزند و جوهریان صنعت از ترصیع معارضه آن قاصر». (محمد عوفی، 1361: 240) بیشتر صور خیال در منظومة او طبیعی و زاییدة ذهن و طبع اوست و کمتر به تقلید از گذشتگان میپردازد. برخی توصیفات و تشبیهاتش ظاهراً ابداعی خود اوست و سابقهای نزد شعرای گذشته و حتی گاهی شاعران هم عصر او ندارد. (فروزانفر،1350 :362)
(همان: 63) که ابداع و ابتکار فخرالدین اسعد در ترکیب «بهار جنگ» است. و در تشبیه شب، این تازگی، بیسابقه است:
(همان: 88) تشبیه آتش به سرو بسدین یعنی سروی که از جنس بسد و مرجان سرخ رنگ باشد تشبیه بدیعی است.
(همان: 254) تشبیه شب و سیاهی آن به جوانی (به احتمال قوی به رنگ موها در ایام جوانی که سیاه است) تشبیه بدیع و ساختگی خود فخرالدین اسعد است.
(همان: 512) تشبیه لب، به لب طوطی و چشم به چشم گاومیش، ظاهراً بیسابقه است. تشبیه در کلام فخرالدین اسعد زمانی به اوج خود میرسد که هریک از ارکان تشبیه نوعی جنبش و عظمت را به تصویر میکشد. با توجّه به این که ویس و رامین یک اثر غنایی است، اجزایی که در تشبیهات شاعر به کار رفته است از پدیده های طبیعی همچون کوه، آسمان و... و موجوداتی مانند طوطی، گاو میش و... شکل میگیرد. فخرالدین اسعد با خوارق عادات از مفاهیم موهوم خیالی در عناصر تصویری شعرش یاری میطلبد و با آوردن مفاهیم محسوس سعی میکند آن را مادی سازد. استعارهاستعاره کارآمدترین ابزار تخییل و ابزار نقاشی کلام است و زبان شعری را بسیار قویتر و رساتر کرده و برد کلام را ارتقا میدهد. گونههای استعاره در شعر فخرالدین اسعد عموماً برخاسته از پدیدههای جهان طبیعت و محسوس و ملموس است.
(همان: 106)
(همان: 113) منظور از عنبر، زلف و گل، چهره است و مراد از نرگس، چشم و دو خرمن گل، دوگونه است. در متن ویس و رامین، کاربرد استعاره به نسبت تشبیه کمتر است و به گونهای است که معمولاً شناختن ارتباط میان اجزای آن پیچیده نیست. در شعر فخرالدین اسعد نیز زیباییهای فراوانی از رهگذر استعاره به تصویر کشیده و خلق شده است. زیرا شاعر از میان تقسیمات استعاره از تشخیص به لحاظ کمیّت و کیفیّت بیشتر استفاده کرده است. تمامی این موارد بیانگر ذهن سیّال وآفرینشگر فخرالدّین اسعد است.
(همان: 187) استعارة مکنیه همراه با تشخیص در روی اندیشه در بیت فوق به کار رفته است. گاه استعارة شعری فخرالدین اسعد در مظاهر طبیعت جلوهگر میشود:
(همان: 213) خندیدن لاله، استعاره و جاندار انگاریست. در تقسیمات استعاره به اعتبار مستعارمنه، استعارة مصرّحه را میتوان در شعر فخرالدین اسعد دید:
(همان: 45) سرو در این بیت استعارة مصرحه از شهرو است. یا در بیت زیر شاعر میخواهد بگوید وقتی خورشید از سمت مشرق طلوع کرد صدای طبلهای جنگی از دو سپاه بلند شد.
(همان: 63) گاه استعاره به مقتضای زبان، با لغات حماسی همراه میشود:
(همان: 63) قلب به معنی مرکز سپاه و دهل، طبل بزرگ جنگی است؛ فریادخواندن دهل، استعاره و جاندار انگاریست. برخی از استعارههای به کار رفته در شعر فخرالدین اسعد آن است که در زبان ادبی کاربرد تکراری و ثابتی یافته است، مانند:
(همان: 63) سی و دوگوهر، استعاره رایج در زبان و ادب فارسی است و گاه به اقتضای سخن استعارههایی که قبل از آن به صورت تشبیه به کار رفته است و سپس به گونة استعاره در میآید. فخرالدین اسعد در بیان عبرت و اعتبار میگوید:
(همان: 75) یا در جایی دیگر میگوید:
) همان: 372) در بیت فوق، سرای، استعارة مصرحه از دنیا است و شاعر درین بیت هنر خود را نشان داده که چگونه توانسته است میان اشیا و عناصر به ظاهر بیارتباط و متنوّع پیوند ایجاد کند؛ ارتباطی که با هیچ دید و توانی جز دید و توان شاعر دریافت نمیشود. به عبارت دیگر هستة مرکزی خیالهای شاعرانه تشبیه است. با توجّه به ابیات مذکور باید گفت، تصاویر استعاری ویس و رامین اغلب از عناصر طبیعی مایه گرفته است و به گونهای نیست که مانع درک ارتباط معنایی میان اجزا شود و فخرالدین اسعد در ویس و رامین تصاویر استعاری را در خدمت بیان مفاهیم غنایی به کار برده است. کنایهاستفاده از مثال در شعر فخرالدین اسعد زیرساخت بسیاری از انواع کنایهها را تشکیل میدهد که میتوان به میزان بهره بردن و از این آرایه پی برد. کنایات ویس و رامین به اعتباری مکنیعنه بیشتر کنایه از مصدر است.
(همان: 105) در مصراع اول، کسی را بر اسب نشاندن، کنایه از «کسی را به سروری و پیروزی و کام دل رساندن» است. بخش بزرگی از این کنایههای ویس و رامین، همان کنایاتی هستند که در شعر پیشینیان مورد استفاده قرار گرفته است.
(همان: 112) «باد را در بر گرفتن» و«دریا را با مشت برگرفتن»، هر دوکنایه از کار بیهوده کردن است. در سفارش به توحید و یکتا پرستی و عبرت گرفتن از جهان فانی میگوید:
(همان: 373) در ویس و رامین به کنایاتی بر میخوریم که ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ مردم دارد و بازتاب رفتارهای فردی و اجتماعی آنان است. کنایاتی که گویای این زندگی هستند و رنگ و عادت به خود گرفتهاند. دیده پرخون داشتن، کنایه از گریان بودن است.
(همان: 223) کمر بستن، کنایه از آماده شدن.
(همان: 51) فخرالدین اسعد با استفاده از کنایه مفاهیم را به صورت نقاشی به تصویر میکشد.
(همان: 51) مجازاسنادهای مجازی شعر فخرالدین اسعد اگرچه در مقایسه با سایر هنرهای بیانی درصد کمتری را به خود اختصاص میدهد اما بر زیبایی و لطف سخنش میافزاید به خصوص که این اسنادها در بعضی از ابیات با همراه شدن دیگر صنایع، تصاویری بدیع میآفریند.
(همان: 105) در ابیات فوق جهان مجاز کل از جز، به معنی ایران است. در ادبیات فارسی، واژة ماه بیشتر مظهر زیبایی و روشنی و نمونة علوّ و بلندی است و در ارتباط با این مفاهیم است که کنایات و استعارات و ترکیبات زیبایی به وسیلة شاعران به تصویر کشیده شده است. در این بیت، شاعر واژة ماه را مجاز از ویس دانسته است.
(همان:69) بدیع معنویاغراق اغراق و مبالغه مانند تناسب و مراعات نظیر، یا تشبیه جزء ذات سخن ادبی است و کمتر اتفاق میافتد که سخن ادبی نظم و نثر از این نوع صنایع خالی باشد. مخصوصاً مبالغه و اغراق در اثر حماسی، ارزشی بسیار بالایی دارد. مبالغه و اغراق جزو ذات آثار حماسی است و به عبارت دیگر از مختصات آثار حماسی محسوب میشود. در حماسه، قهرمان، فردی مافوق بشری است و از این رو رفتار و کردار او غیر طبیعی است. مبالغه علاوه بر آثار حماسی در اشعار غنایی هم فراوان دیده میشود. در شعر غنایی و عرفانی نیز آن جا سخن از قهرمانان اساطیری است با همین اغراق و مبالغه مواجهیم. (شمیسا، 77) در ساختمان حماسه، مبالغه نیرومندترین عنصر خیال شاعرانه است و مبالغه در کلام فخرالدین اسعد به گونه ای است که نیز دیده میشود و به شعرش صلابت و پویایی میبخشد و شاعر برای هرچه باشکوهتر جلوه دادن قهرمانان داستان خود، از تصاویر آمیخته با اغراق بهره میگیرد.
(همان: 273) که با اغراقی زیبا، گریستن و اشک ریختن خود را باعث پدید آمدن دریا در خشکی می شود. معمولاً در شعر غنایی، اغراق مبتنی بر تشبیه و اسناد مجازی است و فخرالدین اسعد با به کاربردن اغراق در منظومة ویس ورامین، با تخیّل قویّ خود به شعرش حیات و حرکت میدهد و در موضوعات غنایی، شعرش، به خوبی از عنصر اغراق بهره میبرد.
(همان: 95) در بیت زیر میگوید، اگر «ویس» شیرین لقا، چهرة خود را در آب شور بشوید، نیشکر از آب میروید و اگر لب سرخش را بر کهربای زرد بگذارد تبدیل به یاقوت میشود.
(همان: 95) توضیح اینکه توصیفهایی غلوّ آمیز وگاه پیچیده و دشوار از ویس و دیگر شخصیّتهای داستان، همگی برگرفته از غلوهای ایرانی بعد از اسلام است وگرنه آنچه مربوط به فرهنگ ایران باستان است همگی حکایت از سادگی و طبیعی و روان بودن کلام دارد. (اسلامی ندوشن، 301)
(همان: 279) فخرالدین اسعد، در این ابیات با اغراقی زیبا شدت غم و اندوه را بیان کرده و میگوید اگر من آه سوزناک از سینه برکشم ماه آسمان مسیر حرکت خود را گم میکند. لف و نشر در منظومة ویس و رامین به لف و نشر اهتمام قابل توجّهی شده است. در بیت زیر آمده:
(همان: 37) «زرّ ناب» و «گوهر»، « لف» هستند و «کمر» و «تاج»، «نشر». بدین ترتیب «کمر زرین» و «تاج گوهرین» این رابطه را شکل میدهد. در داستان «دیدن ویس، رامین را و عاشق شدن بر او» آمده است:
(همان: 98) لف و نشر بین افعال در مصراع اول از بیت دوم و کلمات «هوش»، «صبر» و «رنگ» از مصراع دوم همان بیت است. مراعات نظیر آوردن واژههایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند. این هماهنگی میتواند از نظر جنس، مکان، زمان و یا همراهی باشد. مراعات نظیر سبب تداعی معانی میشود و پرکاربردترین آرایه در زبان فارسی است.
(همان: 175) که در بیت بال، آهو، مرغزار و شیر شکاری با هم تناسب دارند.
(همان:180) در بیت فوق، فخرالدین اسعد، با عناصر طبیعی، همچون طوفان، باریدن، باران و شستن، تناسبی زیبا برای به تصویر کشیدن فضای عاشقانه و هجران، ساخته است. بدیع لفظیجناس جناس یکی از آلات فصاحت در کلام است به معنی استعمال الفاظ مانند هم و مجانس به الفاظی اطلاق میشود که در ظاهر واحد اما در معنی مختلف و متفاوت باشد که انواعی دارد. (شمس قیس، 1338: 340) در شعر زیر انواع جناس دیده میشود.
(همان:70) گوی به معنی«بگو» و «گوی» که از آلات چوگان بازی است، جناس تام است.
(همان: 247) «ماه» اول به معنای زیبا روی به کار رفته و« ماه» دوم نام کشوری است.
(همان: 180) جناس ناقص اختلافی بین درد و زرد. تکرار و واج آرایی یکی از عوامل موسیقایی شعر به هماهنگیهای صوتی آن بر میگردد و اگرچه در کتب قدیم معانی و بیان اشارهای به نقشة این عامل نشده اما این تکرار تا حدود زیادی بار موسیقایی شعر را بر دوش میکشد. تکرار یک کلمه در طول بیت یا شعر میتواند تا حدود زیادی بار معنایی و مفهوم بیت را بر دوش بکشد، چون باعث تأکید بر معنای خاص میشود اما تکرار واجها معمولاً در ایجاد موسیقی و هارمونی شنیداری مؤثر است و به جز در موارد اندکی قادر به انتقال معانی و مفاهیم شعری نیستند.
(همان: 121) تکرار واژة تنگ در بیت به گونهای است که نه تنها بر موسیقی درونی شعر افزوده بلکه تأثیر سخن را نیز بیشتر ساخته است.
(همان: 73) که تکرار صامت «ب» در بیت فوق سبب موسیقی و زیبایی بیت شده است. گاهی شاعر با آوردن چند صنعت ادبی در یک بیت بر لطف و زیبایی سخنش میافزاید. برای نمونه:
(همان: 236) در مصراع «منم گل برگ گل بوی گل اندام» علاوه بر آرایة تکرار، آرایة تشبیه، در «منم گل برگ» و آرایة تنسیق الصفات وجود دارد. و در بیت آرایة تناسب بین واژههای اندام، چهره، گونه وجود دارد. تحلیل محتوایی فخرالدین اسعد، تقریباً با به کارگیری تمام شگردهای عناصر خیال انگیز تشبیه و استعاره به خلق تصاویر بکر و بدیع با مضامینی تازه و خلاقانه توفیق یافته است. در بررسی تصاویر شعری او میتوان دریافت که: ـ پیوند طبیعت بیجان و انسان، چیزی است که تصاویر شعری فخرالدین اسعد را زنده و پویا ساخته در اغلب استعارههای او طبیعت به صورت تشخیص نمود یافته است. ـ طرح کلی و ترکیب سازندة اجزای تصویرها و عناصر خیال شاعرانة او با یکدیگر، در محور عمودی خیال، تناسب و سازگاری دارند. او در این زمینه، بیشتر از طبیعت محسوس و مادی کمک میگیرد. چون در نظام طبیعت هماهنگی و ترتیبی خاص وجود دارد. به همین دلیل، بسامد تصاویر مجرّد و انتزاعی در اشعار او ناچیز است. شعر فخرالدیناسعد از نظر توجّه به طبیعت، شعری آفاقی و برونگرا و هدفمند با تصاویر ساده و ملموس است. زیرا دید شاعر بیشتر در سطح اشیا جریان دارد و در ورای پرده طبیعت و عناصر مادی، کمتر میتوان حالات عاطفی یا تأمل ذهنی و نفسانی و مسایلی عاشقی جستجو کرد. ـ در تصاویر غنایی او مضامین مختلف و متنوّعی از قبیل وصف و ستایش، مدح و ذم، امید، آرزو و انتظار، یأس، شکوه، ناله و مفاخره و غیرو با اصطلاحات علوم گوناگون مطرح و گاه با برهانسازیهای شاعرانه یا تصاویر متضاد و متناقض مزیّن گردیده است. ـ تصویرهای ترکیبی و تلفیقی در محور افقی خیال باعث شیوع پارهای معانی و مضامین مشترک به صورت کلیشه ای خاص از قبیل لعل، سرو، گل، ماه و کمند برای لب، قامت، صورت و زلف، گردیده و تلاش در این زمینه صرفاً در شیوة ترکیب و تلفیق صورخیال، بازمانده از میراث گذشتگان منحصر گشته است. فخرالدین اسعد تزاحم یا فشردگی تصاویر او غالباً به صورت تشبیه بلیغ یا اضافة استعاری نمود یافته، زیرا او تصویر را وسیلهای برای القای معانی ذهنی خود میداند و برای تزیین ابیات و اشعار خود به کار نمی برد. ـ یکی از خصوصیات برجستة شعر فخرالدین اسعد، جدول تفضیلی تصاویر شعری اوست که اغلب در فضای چند مصراع یا بیت، یک تصویر با تمام جزئیات آن ارائه میشود این خلق تصویر به خاطر تصویر حاصل یک تأمل و تجربة خاص در زمانی کوتاه است.
نتیجهفخرالدین اسعد در منظومه ویس و رامین، تصاویر را در خدمت بیان موضوع غنایی قرار داده است و کاربرد صورخیال ناشی از تخیّل نیرومند سراینده است و نشأت گرفته از آشنایی با فنون و رموز زیبایی ساز سخن است. فخرالدین اسعد توانسته است علاوه بر توصیفات و تصویرسازیهای هنرمندانه از هنرهای بیانی در منظومه ویس و رامین بهره ببرد و نیز به برخی دیگر از صنایع بدیعی نیز توجّه داشته است. با تأمل در ویس و رامین میتوان گفت که استفاده از صورخیال در شگردهای بیانی و گاه در عناصر بدیعی در خلق معانی و تقویت مفاهیم ویس و رامین نقش اساسی دارند و کلام فخرالدین اسعد در توصیفات به اقتضای حال و مقام گاه با لطافت و نرمی همراه میشود و آنجا که مضامین عاشقانه و غنایی در میان است با استفاده از تصاویر بلاغی عشق را میتوان در کلامش حس نمود میان اندیشههای اعتقادی و اجتماعی فخرالدین اسعد و شیوههای بلاغی پیوستگی وجود دارد که بررسی آن میتواند سبک و سیاق او را از دیگر شاعران ممتاز کنند.
منابع و مآخذ1ـ اسلامی ندوشن، محمدعلی. از رودکی تا بهار. تهران: انتشارات نغمة زندگی، 1383. 2ـ پورنامداریان، تقی. سفر در مه. تهران: انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1381. 3ـ تجلیل، جلیل. شرح درد اشتیاق. تهران: انتشارات سروش، ۱۳۸۷. 4ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صورخیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، چاپ هفتم، ۱۳۷۸. 5ـ شمس قیس رازی. المعجم فی المعاییر اشعار عجم. تصحیح محمد قزوینی و مدرس رضوی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1338. 6ـ شمیسا، سیروس. نگاهی تازه به بدیع. تهران: انتشارات فردوسی، چاپ دهم، ۱۳۷۸. 7ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران نشر سخن، ۱۳۸۶. 8ـ فخرالدین اسعد گرگانی. ویس و رامین. تصحیح محمد روشن، تهران: صدای معاصر، 1381. 9ـ فروزانفر، بدیعالزمان. سخن و سخنوران. تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، 1350. 10ـ محمدعوفی. مقدمه و تصحیح علامة قزوینی. تهران: انتشارات کتاب فروشی فخر رازی، ۱۳۶۱. 11ـ همایی، جلالالدین. معانی و بیان. تهران: نشر هما، ۱۳۷۳. * دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، ایران. تاریخ دریافت: 3/2/1398 تاریخ پذیرش: 27/5/1398 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ اسلامی ندوشن، محمدعلی. از رودکی تا بهار. تهران: انتشارات نغمة زندگی، 1383. 2ـ پورنامداریان، تقی. سفر در مه. تهران: انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1381. 3ـ تجلیل، جلیل. شرح درد اشتیاق. تهران: انتشارات سروش، ۱۳۸۷. 4ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صورخیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، چاپ هفتم، ۱۳۷۸. 5ـ شمس قیس رازی. المعجم فی المعاییر اشعار عجم. تصحیح محمد قزوینی و مدرس رضوی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1338. 6ـ شمیسا، سیروس. نگاهی تازه به بدیع. تهران: انتشارات فردوسی، چاپ دهم، ۱۳۷۸. 7ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران نشر سخن، ۱۳۸۶. 8ـ فخرالدین اسعد گرگانی. ویس و رامین. تصحیح محمد روشن، تهران: صدای معاصر، 1381. 9ـ فروزانفر، بدیعالزمان. سخن و سخنوران. تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ دوم، 1350. 10ـ محمدعوفی. مقدمه و تصحیح علامة قزوینی. تهران: انتشارات کتاب فروشی فخر رازی، ۱۳۶۱. 11ـ همایی، جلالالدین. معانی و بیان. تهران: نشر هما، ۱۳۷۳. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,097 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 181 |