تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,171 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,829 |
تأثیر سرمایهگذاری در فعالیتهای بشردوستانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت The Impact of Investing in Philanthropic Activities on the Firm's Cost of Equity | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 13، شماره 51، آبان 1400، صفحه 65-86 اصل مقاله (863.88 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهدی صفری گرایلی* 1؛ یاسر رضائی پیته نوئی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری، واحد بندرگز، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرگز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه مدیریت، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه سرمایهگذاری شرکتها در فعالیتهای بشردوستانه به عنوان بخشی از مسئولیتپذیری اجتماعی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته، به طوری که انتظار میرود پیامدهای مهمی در برنامهریزی استراتژیک و ریسک کسبوکار شرکتها داشته باشد. لذا، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها میپردازد. بدین منظور، برای سنجش فعالیتهای بشردوستانه از میزان کمکهای اهدایی شرکت و همچنین از مدلهای اوهانلون و استیل و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای نیز برای اندازهگیری هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت استفاده گردید. فرضیه تحقیق نیز با استفاده از نمونهای متشکل از 63 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با بهرهگیری از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک دادههای ترکیبی و نرمافزار اقتصادسنجی Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایهگذاری شرکتها در فعالیتهای بشردوستانه موجب کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام آنها میگردد. همچنین، نتایج آزمون تحلیل حساسیت نیز حاکی از آن است که استفاده از معیار جایگزین برای سنجش هزینه حقوق صاحبان سهام نیز تأثیری بر نتایج اصلی پژوهش ندارد و نتایج تحقیق از استحکام برخوردار است. یافتههای پژوهش ضمن پر کردن خلأ تحقیقاتی صورت گرفته در این حوزه، میتواند برای مدیران، سرمایهگذاران و قانونگذاران بازار سرمایه در امر تصمیمگیری مفید باشد. The Impact of Investing in Philanthropic Activities on the Firm's Cost of Equity Mehdi Safari Gerayli Yasser Rezaei Pitenoei Nowadays, investing in philanthropic activities as a part of social responsibility has become more and more important, as it is expected to have important implications for corporate strategic planning and business risk. Therefore, the present study investigates the impact of philanthropic activities on corporate cost of equity. For this purpose, firm’s donations to charitable and beneficial organizations are used to measure philanthropic activities, as well as OSM and capital asset pricing model were employed to measure the cost of equity. The research hypothesis was also investigated using a sample of 63 companies listed in Tehran Stock Exchange by using multi-variable regression model based on panel data technique and Eviews econometric software. The results showed that investing in philanthropic activities reduces the cost of equity capital. Also, the results of the sensitivity analysis test indicate that the use of alternative measure for cost of equity capital has no effect on the main results of the study and our results are robust. The findings of this study not only fill the gap in the field, but also help managers,investoes and capital market regulators make informed decisions. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فعالیتهای بشردوستانه؛ هزینه حقوق صاحبان سهام؛ مسئولیتپذیری اجتماعی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تأثیر سرمایهگذاری در فعالیتهای بشردوستانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت
مهدی صفری گرایلی[1] یاسر رضائی پیته نوئی[2]
چکیده امروزه سرمایهگذاری شرکتها در فعالیتهای بشردوستانه به عنوان بخشی از مسئولیتپذیری اجتماعی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته، به طوری که انتظار میرود پیامدهای مهمی در برنامهریزی استراتژیک و ریسک کسبوکار شرکتها داشته باشد. لذا، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها میپردازد. بدین منظور، برای سنجش فعالیتهای بشردوستانه از میزان کمکهای اهدایی شرکت و همچنین از مدلهای اوهانلون و استیل و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای نیز برای اندازهگیری هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت استفاده گردید. فرضیه تحقیق نیز با استفاده از نمونهای متشکل از 63 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و با بهرهگیری از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک دادههای ترکیبی و نرمافزار اقتصادسنجی Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایهگذاری شرکتها در فعالیتهای بشردوستانه موجب کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام آنها میگردد. همچنین، نتایج آزمون تحلیل حساسیت نیز حاکی از آن است که استفاده از معیار جایگزین برای سنجش هزینه حقوق صاحبان سهام نیز تأثیری بر نتایج اصلی پژوهش ندارد و نتایج تحقیق از استحکام برخوردار است. یافتههای پژوهش ضمن پر کردن خلأ تحقیقاتی صورت گرفته در این حوزه، میتواند برای مدیران، سرمایهگذاران و قانونگذاران بازار سرمایه در امر تصمیمگیری مفید باشد. واژههای کلیدی: فعالیتهای بشردوستانه، هزینه حقوق صاحبان سهام، مسئولیتپذیری اجتماعی. 1- مقدمه بشردوستی شرکتی میتواند بهعنوان شکلی از رفتار اجتماعی شرکت در نظر گرفته شود و یکی از ابعاد مسئولیتپذیری اجتماعی بوده که به فعالیتهای بشردوستانه شرکت مانند کمکهای بلاعوض و سیاستهای تشویق کارکنان به مشارکت در فعالیتهای بشردوستانه مربوط است (بتسمن و گوپتا، 1996). پژوهشهای انجام شده (نظیر جود و لاش، 2018؛ چن و همکاران، 2018؛ برسکین و هاسو، 2016) نشان میدهد که هدف بشردوستی شرکتی فقط افزایش سود شرکت یا بهبود ارقام مالی نیست؛ بلکه بهبود سود اجتماعی و وجهه شرکت را نیز در بر میگیرد. از سوی دیگر مطابق تئوری ارزش آفرینی، هدف شرکت افزایش ثروت سهامداران و توجه به منافع ذینفعان است. یکی از عواملی که موجب ارزش آفرینی میشود، توجه به اقدامات بشردوستانه است. به طوری که انجام این اقدامات موجب ارائه تصویر مطلوب از شرکت میگردد و ممکن است بر عملکرد و نحوه سرمایهگذاری تأثیر داشته باشد (تقیزاده خانقاه و بادآور نهندی، 1398)؛ بنابراین تصمیمات مدیران شرکتها باید در راستای افزایش بازده و ثروت سرمایهگذاران بوده و این تصمیمات به طور قطع نیازمند ارزشیابیهایی است که هزینه حقوق صاحبان سهام را نیز در بر میگیرند (اعتمادی و ابراهیمی میمند، 1391). هزینه حقوق صاحبان سهام معیاری از چگونگی تصمیمگیری سرمایهگذاری در خصوص تخصیص منابع است (ثقفی و همکاران، 1389)، لذا میزان ارتباط میان هزینه حقوق صاحبان سهام و بشردوستی شرکتی مؤید این است که در زمان تصمیمگیری اقتصادی چقدر فعالیتهای بشردوستانه شرکت برای سرمایهگذاران اهمیت دارد. طبق پژوهشهای اخیر (نظیر چن و همکاران، 2018؛ برسکین و هاسو، 2016)، بشردوستی شرکتی ممکن است از دیدگاه سرمایهگذاران، مقامات بازار، مشتریان و جامعه یک گام مثبت محسوب شود؛ بنابراین، اگرچه بشردوستی شرکتی یک اقدام داوطلبانه بوده، اما ممکن است بهعنوان ابزار حمایت و افزایش بازده و چشمانداز مالی آینده شرکت نیز در نظر گرفته شود (اونیل و همکاران، 1989؛ کارول، 1991). تحقیقات اخیر (نظیر جیانگ و همکاران، 2018؛ برسکین و هاسو، 2016؛ ژانگ و همکاران، 2015) نشان میدهد که شرکتها کارکنان خود را تشویق میکنند تا به شیوه داوطلبانه نرخ مشارکت خود را در فعالیتهای بشردوستانه افزایش دهند تا از این طریق بتوانند روابط کارکنان، روابط با مشتریان و عملکرد کسبوکار خود را بهبود بخشند (برسکین و هاسو، 2016). علیرغم خروج قابل توجه وجه نقد ناشی از فعالیتهای خیرخواهانه شرکت، لیکن میزان ورودی وجه نقد حاصل از انجام اینگونه فعالیتها در آینده مشخص نیست. از یک سو، مطالعات گذشته (ماسولیس و رضا، 2015؛ وانگ و کافی، 1992) نشان میدهد که مدیران با انجام فعالیتهای خیرخواهانه فرصت لازم جهت سواستفاده از ثروت سهامداران و همچنین پیشبرد اهداف خود را پیدا میکنند. از سوی دیگر، تحقیقات قبلی معتقدند که فعالیتهای خیرخواهانه باعث افزایش عملکرد مالی شرکت در آینده میشود (لف و همکاران، 2010). با توجه به تناقضات موجود پیرامون پیامدهای فعالیتهای خیرخواهانه شرکت، چگونگی تأثیر فعالیتهای خیرخواهانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها نیازمند بررسی بیشتر بوده و به منظور درک بهتر این رابطه لازم است که چگونگی تأثیر اینگونه فعالیتها بر میزان ریسک کسبوکار شرکت از دو منظر مورد بررسی قرار گیرد. از منظر قیمتگذاری دارایی، فعالیتهای خیرخواهانه شرکت در قالب تخصیص بازده سهامداران به شخص ثالث (به طور مثال، یک سازمان غیرانتفاعی) تعریف میشود. این تخصیص بازده، نشاندهنده تعارض نمایندگی بین مدیران و سهامداران است. تعارض نمایندگی به مدیران این امکان را میدهد تا ضمن تصاحب ثروت سهامداران به دنبال منافع خود باشند (جنسن و مکلینگ، 1976)؛ بنابراین، هرچه فعالیتهای خیرخواهانه شرکتها باعث افزایش تعارض نمایندگی بین مدیران و سهامداران و در نتیجه افزایش ریسک شرکت شود، به همان میزان انتظار میرود که هزینه حقوق صاحبان سهام نیز افزایش یابد (جود و لاش، 2018). از سوی دیگر با توجه به اینکه هزینه حقوق صاحبان سهام جزئی از هزینه سرمایه میباشد و اگر از منظر هزینه فرصت به هزینه سرمایه نگریسته شود، هنگامی که میزان بازده سرمایهگذاریهای یک شرکت از هزینه سرمایه آن بیشتر باشد و این افزایش بدون بالا رفتن درجه ریسک باشد، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت. انتظار بر این است که فعالیتهای بشردوستانه شرکت، بتواند بهعنوان نمادی از رفتار اجتماعی شرکت میزان اصطکاک شرکت با جامعه را کاهش داده (ژانگ و همکاران، 2015) و از این منظر باعث کاهش ریسک شرکت و هزینههای آن از جمله هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت شود. بنابراین، پاسخ به این پرسش که فعالیتهای بشردوستانه شرکت تأثیر مثبت یا منفی بر هزینه حقوق صاحبان سهام دارد، مقولهای است که با قاطعیت نمیتوان به آن پاسخ داد. با اینحال در مطالعات داخلی صورت گرفته این موضوع نادیده انگاشته شده و با عنایت به تأثیر بالقوه بشردوستی شرکتی بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت و وجود فضای خالی در ادبیات حسابداری اجتماعی، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر بشردوستی شرکتی بر هزینه حقوق صاحبان سهام انجام میشود. انتظار میرود نتایج این پژوهش بتواند به مدیران کمک کند که تأثیر سرمایهگذاری در اقدامات خیرخواهانه شرکتها را بر هزینههای تأمین مالی درک کنند و در نتیجه پیامدهای مهمی برای برنامهریزی استراتژیک شرکت داشته باشد. علاوه بر این میزان ارتباط میان بشردوستی شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام مؤید این مطلب است که در زمان تصمیمگیری اقتصادی چقدر این عامل برای سرمایهگذاران اهمیت دارد؛ لذا بررسی این رابطه در بازار سرمایه رو به رشد ایران میتواند به سرمایهگذاران در اخذ تصمیمات اقتصادی یاری رساند. در ادامه مبانی نظری، پیشینه و فرضیه پژوهش، روششناسی و یافتههای پژوهش ارائه میگردد.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش 2-1- بشردوستی شرکتی بشردوستی شرکتی نماد شرکتی با استراتژیهای بشردوستانه است که به بالاترین سطح مسئولیت اجتماعی شرکت اشاره دارد. این دیدگاه، گرایش به ارائه مفهومی از فعالیتهای بشردوستانه دارد که از طریق ایجاد یک جامعه پایدار، محیط زیستی سالم و فضای سیاسی شفاف، میتواند زمینه را برای فعالیتهای سودآور شرکت فراهم نموده و با کاهش تضاد منافع بین گروههای ذینفع، به ثبات اقتصادی شرکت کمک نماید (تقیزاده خانقاه و بادآور نهندی، 1398). ادبیات پژوهش (نظیر مارکوئیز و همکاران، 2007؛ سیفرت و همکاران، 2003) بیان میکند که بشردوستی شرکتی ممکن است با انگیزههای متفاوتی انجام شود. انگیزه اول این است که شرکتها به دلیل مسئولیتپذیری اجتماعی و مشروعیت، به فعالیتهای بشردوستانه روی میآورند که نشان میدهد شرکتهایی که عملکرد خوبی دارند باید از فعالیتهای مربوط به کمکهای خیریه حمایت کنند. انگیزه دیگر برای بشردوستی شرکتی، تقویت وجهه مدیران است که ممکن است به آسانی از طریق بخشیدن پول سهامداران بدست آید. شرکتها همچنین ممکن است در کمکهای خیرخواهانه به دلایلی همچون هزینههای سیاسی، لابیگری یا ملاحظات مشتریان درگیر شوند که باعث میشود اقدامات بشردوستانه انگیزههایی همچون سودآوری شرکت، اقلام تعهدی اختیاری، مذهب و نوعدوستی را شامل شود (سانچز، 2000؛ گوردن و خوماوالا، 1999). پژوهشهای انجامشده در حوزههای مطالعاتی مختلف نیز به بررسی تأثیر بشردوستی شرکتی بر رفتار افراد و سازمانها و همچنین پیامدهای اقتصادی آن پرداختهاند. برای مثال، مطالعات صورتگرفته در حوزۀ اقتصاد و مالی معتقدند که بشردوستی شرکتی ارتباط مثبت و معناداری با عملکرد سازمانها دارد (وکوچ و اسپنسر، 1987؛ اورلیتزگی و همکاران، 2003) و بر متغیرهای مالی نظیر کارایی سرمایهگذاری (چن و همکاران، 2018)، مدیریت سود (ایاتریدیس، 2015)، ریسک سقوط قیمت سهام (ژانگ و همکاران، 2015) و هزینه حقوق صاحبان سهام (جود و لاش، 2018) نیز اثرگذار است.
2-2- بشردوستی شرکتی و هزینه حقوق صاحبان سهام ریسکهای تجاری حاصل از فعالیتهای شرکت و محیط عملیاتی آن، از مهمترین عوامل تعیینکننده هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت هستند (مودیگلیانی و میلر، 1958)؛ بنابراین، به منظور برقراری رابطه بین فعالیتهای خیرخواهانه و هزینه صاحبان سهام شرکت، لازم است که چگونگی تأثیر اینگونه فعالیتها بر ریسک تجاری شرکت مورد بررسی قرار گیرد. هنگامیکه شرکتها اقدام به انجام فعالیتهای خیرخواهانه میکنند، آنگاه به جای بازگرداندن وجه نقد به سهامداران یا سرمایهگذاری در پروژههای دارای خالص ارزش فعلی مثبت، ترجیح میدهند که وجه نقد حاصل را به شخص ثالث اختصاص دهند. مطالعات اخیر (نظیر موزر و مارتین، 2012؛ جیانگ و همکاران، 2018؛ برسکین و هاسو، 2016) نشان میدهد که برخی از شرکتها مبادرت به انجام فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی نظیر فعالیتهای خیرخواهانه، به هزینه سهامداران مینمایند؛ بنابراین، اینگونه فعالیتها با ایجاد فرصت برای مدیران، جهت انتقال ثروت از سهامداران به سوی منافع خود، باعث بروز تعارض نمایندگی و متعاقب آن افزایش میزان ریسک تجاری میشوند (جنسن و مکلینگ، 1976؛ اشبغ-سکایف و همکاران، 2006). با این وجود، ادبیات پژوهش نشان میدهد که از منظر سرمایهگذاران شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی شرکتی از ریسک نسبتاً پایینی برخوردارند (القول و همکاران، 2011). همچنین، یه و ژانگ (2011) معتقدند که شرکتهای دارای وجهه مطلوب در زمینه انجام فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی، از ریسک تجاری پایینتری برخوردار هستند. لف و همکاران (2010) نیز بیان میکنند که فعالیتهای خیرخواهانه یکی از مکانیزمهای مناسب برای ارتقای وجهه شرکت در زمینه فعالیتهای مسئولیت اجتماعی و افزایش وفاداری مشتریان و در نتیجه سودآوری بیشتر محسوب میشود و در نهایت با کاهش میزان ریسک شرکت همراه خواهد بود؛ بنابراین، دو استدلال نظری متفاوت در این زمینه مطرح میشود: نخست، چگونگی تأثیر فعالیتهای خیرخواهانه شرکت بر افزایش میزان ریسک شرکت مورد بررسی قرار میگیرد. فعالیتهای خیرخواهانه شرکت منجر به ایجاد مسئله نمایندگی بین مدیران و سهامداران میشود. تحقیقات نشان دادهاند که تعارض نمایندگی زمانی به وجود میآید که مدیران از منابع شرکت جهت تأمین منافع شخصی خود بهره برند (جنسن و مکلینگ، 1976). علاوه بر این، مدیران ممکن است که از بودجه شرکت جهت انجام فعالیتهای خیرخواهانه شخصی استفاده نمایند؛ به عبارت دیگر، آنها با استفاده از منابع شرکت درصدد افزایش وجهه شخصی و ارتقای شبکه اجتماعی خود میباشند (ماسولیس و رضا، 2015؛ وربل و کارتر، 2002) و به این ترتیب از یک پرستیژ بالاتر، دستمزد بیشتر و مشروعیت اجتماعی مطلوبتر بهرهمند میشوند (هلی، 1991؛ گالاسکویتز، 1997)؛ بنابراین، استفاده مدیران از فعالیتهای خیرخواهانه میتواند منجر به افزایش منافع شخصی آنها و در مقابل افزایش ناچیز منافع سهامداران گردد. بر پایه این دیدگاه، ماسولیس و رضا (2015) دریافتند که انجام فعالیتهای خیرخواهانه وابسته به مدیران عامل باعث پیشبرد منافع آنها و درنتیجه کاهش ارزش شرکت میشود. فریدمن (1970) معتقد است که مسئولیت اجتماعی شرکت موجب افزایش سود شرکتها میگردد. با این وجود، مدیران عامل شرکتها که از منابع شرکتی در جهت انجام فعالیتهای خیرخواهانه بلاعوض استفاده میکنند در حقیقت از منابع دولتی به نفع شخصی بهره میبرند. اینگونه بهرهمندی از منابع شرکت همسوی با منافع سهامداران نیست، مگر اینکه سهامداران نیز خود در اینگونه فعالیتها مشارکت داشته باشند. علیرغم اینکه نیت مدیران از انجام فعالیتهای خیرخواهانه نیتی خیر است و در جهت تأمین منافع گروههای بزرگتر نیز انجام میشود، لیکن به معنی بیهزینه بودن اینگونه فعالیتها برای سهامداران نیست. موزر و مارتین (2012) معتقدند زمانی که هزینه انجام فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی بیشتر از سود آن برای شرکت گردد، آنگاه این فعالیتها به هزینه سهامداران صورت میپذیرد. همچنین، براون و همکاران (2006) نیز نشان دادند که انجام هرگونه فعالیتهای بشردوستانه از سوی مدیران عامل نوعی هزینه نمایندگی برای شرکت محسوب میشود چراکه این فعالیتها فرصتی برای انجام کارهای خیر از سوی مدیران و در مقابل بدون فایده برای سهامداران میباشد. در مجموع، وجود تعارض نمایندگی بین مدیران و سهامداران و میزان افزایش هزینهها در مقایسه با عواید، باعث افزایش ریسک تجاری در شرکت میگردد. لذا انتظار میرود شرکتهای فعال در امور خیریه از هزینه حقوق صاحبان سهام بیشتری برخوردار باشند. عمده تحقیقات تجربی صورت گرفته نیز شواهدی را در پشتیبانی از این نظریه، ارائه نمودهاند. بهطور مثال، جود و لاش (2018) دریافتند که انجام فعالیتهای بشردوستانه موجب افزایش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت میگردد. ماسولیس و رضا (2015) نیز نشان دادند که در شرکتهای دارای فعالیتهای بشردوستانه، هزینههای نمایندگی و در پی آن هزینه سرمایه شرکت افزایش مییابد. ادبیات پژوهش همچنین به بررسی چگونگی تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر کاهش ریسک تجاری شرکت پرداختهاند. درصورتی که انجام فعالیتهای بشردوستانه باعث افزایش درآمد شرکت و منجر به کاهش هزینههای آن شود، آنگاه اینگونه فعالیتها منتج به کاهش ریسک شرکت نیز خواهند شد (بوتسمن و گاپتا، 1996). انجام فعالیتهای خیرخواهانه به شرکت کمک میکند تا وجهه مطلوبی برای خود در جامعه ایجاد کند (فومبران و شنلی، 1990؛ گادفری، 2005). این وجهه مطلوب ناشی از انجام فعالیتهای بشردوستانه، باعث جذب مشتریان جدید و افزایش وفاداری مشتریان فعلی میگردد که نتیجه آن افزایش و ثبات در فروش خواهد بود. بر این اساس، وجهه مطلوب ناشی از انجام فعالیتهای خیرخواهانه باعث افزایش درآمد شرکت میگردد. در حقیقت، ادبیات پژوهش مؤید تأثیر معنادار انجام فعالیتهای خیرخواهانه بر رشد درآمد شرکت است (لف و همکاران، 2010). علاوه بر این، افزایش وجهه شرکت در اثر فعالیتهای بشردوستانه امکان قیمتگذاری بهتر را نیز به آنها میدهد (فومبران، گاردبرگ و بارنت، 2000). در نهایت، پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهند که شرکتها با استفاده از فرصت انجام فعالیتهای خیرخواهانه مبادرت به انجام تبلیغات نموده (ناوارو، 1988؛ وارادارجان و منون، 1988) و از طریق فعالیتهای بشردوستانه به عنوان شکلی از تبلیغات، در تلاش برای افزایش میزان فروش و وفاداری به برند خود هستند؛ بنابراین، این نوع از فعالیتهای بشردوستانه منجر به جذب مشتریان جدید و افزایش درآمد شرکت میشود. در نتیجه، فعالیتهای بشردوستانه شرکتها منجر به کاهش ریسک شرکت شده که ضمن ایجاد وجهه مطلوب برای شرکت در جامعه، با افزایش درآمد و کاهش هزینههای آن همراه خواهد بود؛ بنابراین، انتظار میرود شرکتهای فعال در فعالیتهای بشردوستانه از هزینه حقوق صاحبان سهام کمتری برخوردار باشند. بر پایه این استدلال، القول و همکاران (2011) نیز شواهدی مبنی بر وجود رابطه منفی بین شرکتهای دارای مسئولیت اجتماعی شرکتی و هزینه سرمایه ارائه نمودند.
3- پیشینه پژوهش آتاناساکو و همکاران (2020) به بررسی روایتهای گزارش سالانه و هزینه حقوق صاحبان سهام در انگلیس پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد بین سطح افشا در روایتهای گزارش سالانه و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه U شکل وجود دارد به اینصورت که یک رابطه منفی بین افشا در روایتهای گزارش سالانه و هزینه حقوق صاحبان در سطوح پایین افشا و یک رابطه مثبت در سطوح بالاتر افشا وجود دارد. خلیف و همکاران (2019) به بررسی رابطه کیفیت کنترل داخلی و هزینه حقوق صاحبان و همچنین به بررسی تأثیر کیفیت کنترل داخلی بر رابطه بین افشای داوطلبانه و هزینه حقوق صاحبان در شرکتهای بورسی کشور مصر بر اساس نمونهای از 512 مشاهدات سالانه شرکت طی دوره زمانی 2007 الی 2014 پرداختند. نتایج بیانگر آن است بین کیفیت کنترل داخلی و هزینه حقوق صاحبان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد کیفیت کنترل داخلی رابطه بین افشای داوطلبانه و هزینه حقوق صاحبان را تشدید میکند. جود و لاش (2018) در پژوهش خود تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها را برای نمونهای متشکل از 29050 شرکت- سال مشاهده در بازار سرمایه آمریکا مورد بررسی قرار دادند. یافتههای پژوهش آنان نشان داد که انجام فعالیتهای بشردوستانه شرکتها، هزینه حقوق صاحبان سهام آنها را افزایش میدهد. چن و همکاران (2018) با انتخاب نمونهای از شرکتهای حاضر در بورس سهام چین، به بررسی رابطه بین بشردوستی شرکت و کارایی سرمایهگذاری پرداختند و دریافتند که انجام فعالیتهای بشردوستانه، کارایی سرمایهگذاری شرکتها را بهبود میبخشد. علاوه بر این، در شرکتهای دارای محیط نهادی قویتر، انجام فعالیتهای بشردوستانه تأثیر بیشتری بر کارایی سرمایهگذاری دارد. جیانگ و همکاران (2018) در پژوهش خود تأثیر بشردوستی شرکتی بر نوآوری شرکتهای حاضر در بورس سهام چین را مورد بررسی قرار دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل 1595 شرکت- سال مشاهده طی سالهای 2011 تا 2015 بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بشردوستی شرکتی، نوآوری شرکتها را افزایش میدهد. برسکین و هاسو (2016) با انتخاب نمونهای از شرکتهای آمریکایی طی سالهای 2002 تا 2013 دریافتند که سرمایهگذاری در فعالیتهای بشردوستانه، روابط کارکنان، روابط با مشتریان و نوآوری شرکتها را بهبود میبخشد. ژانگ و همکاران (2015) به بررسی تأثیر بشردوستی بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکتهای چینی پرداختند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که بشردوستی شرکتی موجب کاهش ریسک سقوط قیمت سهام میشود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که رابطه منفی بین بشردوستی شرکتی و ریسک سقوط قیمت سهام در شرکتهای با میزان مالکیت دولتی بالاتر، قویتر است. ایاتریدیس (2015) تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر مدیریت سود شرکتها را برای نمونهای متشکل از 3435 شرکت- سال مشاهده در بازار سرمایه آمریکا مورد بررسی قرار داد و دریافت شرکتهای دارای فعالیتهای بشردوستانه، از مدیریت سود کمتری برخوردارند. القول و همکاران (2011) تأثیر افشای مسئولیت اجتماعی بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتهای حاضر در بورس سهام آمریکا را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که افشای مسئولیت اجتماعی شرکتها، هزینه حقوق صاحبان سهام آنها را کاهش میدهد. محمدزاده و همکاران (1399) تأثیر سرمایه اجتماعی بر هزینه سرمایه با تأکید بر عدم تقارن اطلاعاتی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از بررسی در 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان داد که افشای سرمایه اجتماعی بر هزینه سرمایه تأثیر منفی و معنیداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر منفی افشای سرمایه اجتماعی بر هزینه سرمایه در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی بالا، شدیدتر است، در حالی که افشای سرمایه اجتماعی بر هزینه سرمایه در شرکتهای با عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر ندارد. اقدامی و بنی مهد (1398) به بررسی تأثیر استراتژی رهبری و تمایز محصول بر هزینه حقوق صاحبان سهام با نمونهای متشکل از 104 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1390 تا 1395 پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن بود که بین استراتژی رهبری هزینه و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ اما میان استراتژی تمایز محصول و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه معناداری وجود ندارد. تقیزاده خانقاه و بادآور نهندی (1398) در پژوهش خود تأثیر فعالیتهای بشردوستانه بر نوآوری شرکتها را مورد بررسی قرار دادند. آنان در پژوهش خود تعداد 60 شرکت برای دوره زمانی سالهای 1390- 1396 را بررسی نمودند و دریافتند که فعالیتهای بشردوستانه بر نوآوری شرکت تأثیر مثبت معناداری دارد. دولو و ونکی (1397) با انتخاب نمونهای متشکل از ۲۹۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار طی سالهای 1380 تا 1395 به بررسی رابطه انحراف اهرم مالی از اهرم هدف و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. نتایج نشان داد که افزایش انحراف اهرم مالی منجر به فزونی هزینه حقوق صاحبان سهام میشود. محسنی (1397) به بررسی رابطه بین ارتباطات سیاسی و هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. یافتههای تحقیق نشان داد با افزایش ارتباطات سیاسی شرکتها، هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام کاهش مییابد. کرمی و آخوندی (1395) در پژوهش خود به بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. نتایج حاصل از بررسی 110 شرکت (990 سال-شرکت) طی دوره زمانی 1385 تا 1393 نشان داد که میزان هزینه حقوق صاحبان سهام در مراحل مختلف چرخه عمر شرکت (رشد، بلوغ، افول) تفاوت معناداری با هم دارند. همچنین نتایج نشان داد هزینه حقوق صاحبان سهام در مرحله افول در بالاترین سطح و در مرحله بلوغ در پایینترین سطح قرار دارد. بنی مهد و همکاران (1394) رابطه توان رقابتی محصول و هزینه حقوق صاحبان سهام را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق نشان داد توان رقابتی و هزینه حقوق صاحبان سهام دارای رابطه معنیدار و معکوس با یکدیگر میباشند. حاجیها و سرفراز (1393) رابطه بین مسئولیتپذیری اجتماعی و هزینه سرمایه شرکتها را بررسی نمودند. با انتخاب نمونهای متشکل از 65 شرکت طی سالهای 1387 تا 1391، نتایج پژوهش نشان داد که مسئولیتپذیری اجتماعی رابطه منفی معناداری با هزینه سرمایه دارد.
4- فرضیه پژوهش با توجه به مبانی نظری مطرح شده فوق و پیشینه پژوهش، فرضیه پژوهش به صورت زیر تدوین میگردد: فرضیه - فعالیتهای بشردوستانه شرکت بر هزینه حقوق صاحبان سهام آن تأثیر معناداری دارد.
5- روششناسی پژوهش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات نیمهتجربی پسرویدادی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری است که با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و مدلهای اقتصادسنجی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1393 الی 1397 تشکیل میدهد و نمونه انتخابی تحقیق نیز شرکتهایی میباشند که مجموعه شرایط زیر را دارا باشند:
پس از اعمال محدودیتهای فوق تعداد 63 شرکت به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. دادههای تحقیق حاضر با مراجعه به صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی همراه صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران موجود در سامانه کدال، پایگاه اینترنتی بورس اوراق بهادار و نرمافزار رهآورد نوین استخراج گردید. جهت تجزیهوتحلیل نهایی دادهها نیز از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews استفاده شده است.
5-1- مدل و متغیرهای مورد استفاده بهمنظور آزمون فرضیه پژوهش از مدل رگرسیون چند متغیره رابطه 1 استفاده شده است: COEi,t =β0 +β1 PHILi,t +β2 SIZEi,t +β3 MTBi,t+β4 LEVi,t +β5 BETAi,t +β6 ROEi,t +εi,t (1)
در مدل فوق: COEi,t، هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t ؛ PHILi,t، فعالیتهای بشردوستانه شرکت i در سال t ؛ SIZEi,t، اندازه شرکت، معادل لگاریتم طبیعی فروش سالیانه شرکت i در سال t ؛ MTBi,t ، فرصتهای رشد شرکت i در سال t ؛ LEVi,t، اهرم مالی شرکت i در سال t ؛ BETAi,t، ریسک سیستماتیک شرکت i در سال t ؛ ROEi,t، سودآوری شرکت i در سال t ؛ وεi,t ، جزء خطای مدل رگرسیون میباشد که در ادامه به معرفی هر یک از متغیرهای پژوهش پرداخته میشود.
5-1-1- متغیر وابسته متغیر وابسته در این پژوهش، هزینه حقوق صاحبان سهام است که به منظور محاسبه آن به پیروی از ثقفی و همکاران (1389) و حاجیها و سبحانی (1392) از دو مدل از دو مدل اوهانلون و استیل (OSM) و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CPM) استفاده شده است.
مدل اوهانلون و استیل: در این مدل، هزینه حقوق صاحبان سهام تنها با استفاده از اطلاعات واقعی محاسبه میشود که از طریق رگرسیون 2 بدست میآید: ROEi,t = 0,i + 1,i i,t + εi,t (2) به طوری که: ROEi,t: بازده حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t و DURGi,t: سرقفلی ثبت نشده شرکت i در سال t (تفاوت ارزش بازار و ارزش دفتری سرمایه شرکت در سال t) است. پس از برآورد مدل فوق با استفاده از رگرسیون سری زمانی 5 ساله برای هر شرکت، مقدار 0,i نیز بدست میآید که بیانگر هزینه حقوق صاحبان سهام برآوردی شرکت میباشد. البته برای آنکه 0,i بتواند بهعنوان هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت تفسیر شود، باید ضرایب 0,i و 1,i در رگرسیون فوق مثبت باشد.
مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای: این مدل، بازده سهام را تابعی از ریسک بازار تلقی میکند و بر رابطه 3 مبتنی است: COEi,t = Rf,t + βi,t ( Rm,t - Rf,t ) (3) که در آن: COEi,t: هزینه حقوق صاحبان سهام (نرخ بازده مورد انتظار سهام) شرکت i در سال t؛ Rf,t: نرخ بازده بدون ریسک که برابر است با نرخ سود اوراق مشارکت دولتی در سال t ؛ Rm,t: نرخ بازده مورد انتظار بازار که برابر است با تغییرات شاخص کل بازار در سال t و βi,t : میزان حساسیت بازده سهام شرکت i به بازده بازار سهام در سال t میباشد.
5-1-2- متغیر مستقل بشردوستی شرکت (PHIL) بهعنوان متغیر مستقل پژوهش در نظر گرفته شده که برای محاسبه آن به پیروی از پژوهش تقیزاده خانقاه و بادآور نهندی (1398) و جود و لاش (2018) از تقسیم مبالغ مربوط به کمکهای اهدایی شرکت به مؤسسات خیریه بر ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت استفاده میشود.
5-1-3- متغیرهای کنترلی اندازه شرکت (SIZE): شرکتهای بزرگتر، معمولاً از اعتبار بیشتری برخوردارند و به دلیل امکان تنوعبخشی بیشتر، استفاده از منابع مالی مختلف و افشای منظم اطلاعات، ریسک کمتری نیز دارند (ثقفی و بولو، 1388). لذا سرمایهگذاران در مواجهه با این شرکتها، بازده مورد انتظار کمتری را مطالبه مینمایند؛ بنابراین، انتظار بر این است که بین اندازه شرکت و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه منفی وجود داشته باشد. از این رو در این پژوهش، اندازه شرکت که از طریق لگاریتم طبیعی خالص فروش سالیانه شرکت اندازهگیری میشود، به عنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است. فرصتهای رشد (MTB): شواهد تجربی القول و همکاران (2011) و جود و لاش (2018) نشان میدهد که شرکتهای با فرصتهای رشد بالاتر، ریسک بیشتری دارند و هزینه حقوق صاحبان سهام بالاتری را نیز تجربه میکنند. لذا در این پژوهش، فرصتهای رشد شرکت نیز به عنوان یکی دیگر از متغیرهای کنترلی بکار گرفته شده است که مطابق با پژوهش حجازی و همکاران (1399) از طریق نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، اندازهگیری میشود. اهرم مالی (LEV): کریستندل و بونتیس (2007) و القول و همکاران (2011) چنین استدلال میکنند که افزایش اهرم مالی، از طریق افزایش ریسک شرکت، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران را افزایش داده که در نهایت منجر به افزایش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت میگردد. از اینرو، در پژوهش حاضر اهرم مالی که از تقسیم مجموع بدهی بر ارزش دفتری داراییهای شرکت محاسبه میشود، بهعنوان یکی دیگر از متغیرهای کنترلی وارد مدل شده است. بتا (BETA): بتا یکی از شاخصهای مورداستفاده برای نشان دادن ریسک سهام شرکتها است و نشاندهنده حساسیت یک دسته از اوراق بهادار نسبت به تغییر بازده پرتفوی بازار است. مطابق با پژوهشهای پیشین انتظار میرود با افزایش بتا، هزینه حقوق صاحبان سهام افزایش یابد (هسیه و همکاران، 2019). لذا در پژوهش حاضر، بتای سهام نیز به عنوان یکی دیگر از متغیرهای کنترلی وارد مدل شده است که از طریق نسبت کوواریانس بازده سهام شرکت به بازده پرتفوی بازار محاسبه میشود. سودآوری (ROE): این متغیر که از تقسیم سود خالص بر ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت اندازهگیری میشود، در پژوهش ماسولیس و رضا (2015) و جود و لاش (2018) نیز به عنوان متغیر کنترلی لحاظ شده است. از آنجا که در این تحقیق برای سنجش هزینه حقوق صاحبان سهام از دو مدل اوهانلون و استیل (OSM) و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CPM) استفاده شده است، لذا مدل فوق، برای هر یک از معیارهای هزینه حقوق صاحبان سهام بهصورت جداگانه برآورد میگردد. به دلیل آنکه دادههای ترکیبی از نظر تعداد مشاهدات، پایین بودن احتمال همخطی بین متغیرها، کاهش تورش برآورد و ناهمسانی واریانس بر مدلهای مقطعی یا سری زمانی برتری دارند (گجراتی، 2009)، به منظور برآورد مدلهای تحقیق از تکنیک دادههای ترکیبی استفاده شده است.
6- یافتههای پژوهش 6-1- آمار توصیفی جدول 1، آمار توصیفی متغیرهای مورد آزمون که شامل برخی شاخصهای مرکزی و پراکندگی میباشد را برای نمونهای متشکل از 315 شرکت- سال مشاهده در فاصله زمانی سالهای 1397-1393 نشان میدهد. جدول 1. آمار توصیفی مربوط به متغیرهای تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر همانگونه که در جدول 1 ملاحظه میشود، میانگین هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتهای مورد بررسی بر اساس دو مدل اوهانلون و استیل و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای به ترتیب برابر با 485/0 و 418/0 میباشد. همچنین، میانگین متغیر بشر دوستی شرکتی معادل 05/0 است که این موضوع بر عدم افشای کافی اطلاعات مرتبط با فعالیتهای بشردوستانه و یا توجه اندک شرکتهای نمونه به سرمایهگذاری در چنین فعالیتهایی دلالت دارد. علاوه بر این، ملاحظه مقدار میانگین متغیر اهرم مالی مؤید آن است که به طور متوسط حدود 53 درصد از داراییهای شرکتهای مورد بررسی از طریق استقراض، تأمین مالی شدهاند. ضمن اینکه سود خالص شرکتهای نمونه نیز به طور متوسط، حدود 8 درصد ارزش بازار حقوق صاحبان سهام آنهاست.
6-2- نتایج آزمون فرضیه در دادههای ترکیبی ابتدا از آزمون F لیمر استفاده میشود تا تلفیقی یا تابلویی بودن دادهها مشخص گردد. با توجه به نتایج بدست آمده که در جدول 2 ارائه شده است، سطح معناداری آماره F لیمر برای هر دو مدل کمتر از 05/0 است، بنابراین فرضیه صفر آزمون رد شده و بیانگر آن است که برای تخمین مدلهای پژوهش باید از روش دادههای تابلویی استفاده شود.
جدول 2. نتایج آزمون F لیمر برای مدلهای تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
سپس با توجه به تابلویی بودن مدل، باید برای تعیین نوع دادههای تابلویی (روش اثرات ثابت یا تصادفی) از آزمون هاسمن استفاده شود. همانطور که در جدول 3 نیز ملاحظه میشود، با توجه به نتایج این آزمون و سطح معناداری آن، در تمامی مدلها فرضیه صفر رد میشود. لذا لازم است که مدلها به روش اثرات ثابت برآورد گردد.
جدول 3. نتایج آزمون هاسمن برای انتخاب بین اثرات ثابت و اثرات تصادفی
منبع: یافتههای پژوهشگر علاوه بر این، به منظور تشخیص نرمال بودن توزیع اجزای اخلال مدل نیز از آزمون جارک- برا استفاده گردید. از آنجا که نتیجه احتمال آماره جارک- برا، برای مدلهای تحقیق بیشتر از 05/0 است، لذا فرض صفر مبنی بر نرمال بودن توزیع اجزای اخلال مدلهای مورد بررسی تأیید میشود. نتایج آزمون نسبت درستنمایی (LR) برای بررسی فرض ناهمسانی واریانس در اجزای اخلال مدل نیز حاکی از وجود ناهمسانی واریانس بوده که برای رفع این مشکل، از روش حداقل مربعات تعمیمیافته برای برآورد مدلها استفاده شده است. همچنین، برای اطمینان از عدم وجود مشکل همخطی بین متغیرهای توضیحی، آزمون همخطی با استفاده از عامل تورم واریانس (VIF) مورد بررسی قرار گرفت که با توجه آنکه مقادیر این آماره برای متغیرهای توضیحی کمتر از 10 است، لذا همخطی بین آنها وجود ندارد. در نهایت، به منظور آزمون همبستگی بین اجزاء خطای مدل از آماره دوربین- واتسن استفاده گردید که نتایج آن در جدول 4 ارائه شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بر اساس هر یک از دو سنجه هزینه حقوق صاحبان سهام، در جدول 4 نشان داده شده است:
جدول 4. نتایج برآورد مدل پژوهش بر اساس دو سنجه هزینه حقوق صاحبان سهام
منبع: یافتههای پژوهشگر
ملاحظه مقادیر آمارههای F در این نگاره، بیانگر معناداری کلی مدلهای رگرسیونی برازش شده در سطح خطای 5 درصد است. مقادیر آماره دوربین- واتسن نیز حکایت از عدم وجود مشکل خودهمبستگی در میان جملات پسماند دارد. همانطور که در نگاره فوق نیز ملاحظه میشود، ضریب برآوردی و آماره t مربوط به متغیر بشردوستی شرکتی (PHIL) در هر دو مدل منفی و در سطح خطای 5 درصد معنادار بوده که حاکی از وجود رابطه منفی معنادار بین فعالیت بشردوستانه و هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت میباشد. بر این اساس، فرضیه پژوهش در سطح خطای 5 درصد پذیرفته میشود.
6-3- تجزیهوتحلیل حساسیت به منظور بررسی استحکام و قابلیت اتکای نتایج پژوهش، رابطه بین فعالیت بشردوستانه و هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها بر اساس نسبت سود به قیمت سهام تعدیل شده صنعت بهعنوان معیار جایگزین برای سنجش هزینه حقوق صاحبان سهام، مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. این معیار از تقسیم نسبت سود به قیمت سهام شرکت i در سال t به میانه سود به قیمت سهام صنعت (که از میانه سود به قیمت سهام شرکتهای هر صنعت در نمونه مورد بررسی بهدست میآید)، محاسبه میگردد. از این نسبت به عنوان شاخص هزینه حقوق صاحبان سهام استفاده شده است، زیرا این نسبت اهمیت سودهایی را که در مقابل قیمت کوچک بوده حفظ میکند و شاخص مطلوبی از هزینه سرمایه است که در بازار مشاهده شده است؛ به طوری که با افزایش قیمت، سهامداران انتظار دارند که سود در آینده نزدیک افزایش یابد (رحمانی و فلاح نژاد، 1389). جدول 5 نتایج آزمون فرضیه پژوهش بر اساس معیار جایگزین برای اندازهگیری هزینه حقوق صاحبان سهام را نشان میدهد. نتایج بیانگر آن است که فعالیت بشردوستانه، رابطه منفی معناداری با هزینه حقوق صاحبان سهام محاسبه شده بر اساس معیار مذکور دارد که این یافته با نتایج اصلی تحقیق منطبق است؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که نتایج پژوهش نسبت به استفاده از معیار جایگزین هزینه حقوق صاحبان سهام حساس نبوده و از استحکام برخوردار است.
جدول 5. نتایج آزمون فرضیه پژوهش بر اساس معیار جایگزین هزینه حقوق صاحبان سهام
منبع: یافتههای پژوهشگر
7- بحث و نتیجهگیری هزینه حقوق صاحبان سهام، همواره یکی از مفاهیم اساسی در حوزه ادبیات مالی و حسابداری به شمار میرود که در بازارهای ناقص نقش مهمی در تصمیمات مالی و سرمایهگذاری شرکتها ایفا میکند؛ بنابراین، تعیین عوامل تأثیرگذار بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها اهمیت بسزایی دارد. از اینرو، در پژوهش حاضر رابطه بین فعالیتهای بشردوستانه و هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از این حیث دارای اهمیت است که در زمره نخستین تحقیقات داخلی میباشد که به بررسی این موضوع پرداخته و از این رو، میتواند به توسعه ادبیات حسابداری و مالی در کشورهای درحالتوسعه از جمله بازار سرمایه نوظهور ایران، کمک شایانی نماید. نتایج آزمون فرضیه پژوهش بیانگر آن بود که فعالیتهای بشردوستانه شرکتها، هزینه حقوق صاحبان سهام آنها را کاهش میدهد. در خصوص تأیید فرضیه مذکور میتوان چنین استدلال نمود که انجام فعالیتهای بشردوستانه به شرکت کمک میکند تا وجهه مطلوبی برای خود در جامعه ایجاد کند. این وجهه مطلوب ناشی از انجام فعالیتهای بشردوستانه، باعث جذب مشتریان جدید و افزایش وفاداری مشتریان فعلی میگردد که نتیجه آن افزایش و ثبات در فروش خواهد بود. بر این اساس، وجهه مطلوب ناشی از انجام فعالیتهای بشردوستانه باعث افزایش درآمد شرکت میگردد. علاوه بر این فعالیتهای بشردوستانه شرکت بهعنوان نمادی از رفتار اجتماعی شرکت، میزان اصطکاک شرکت با جامعه را کاهش داده و ابزاری مناسب برای ایجاد انگیزه در کارکنان است که پیامد این امر جذب کارکنان باکیفیت و ترغیب کارکنان فعلی به مطالبه دستمزد کمتر میباشد و از این منظر باعث کاهش هزینههای شرکت شود. در نتیجه از منظر هزینه فرصت، فعالیتهای بشردوستانه شرکتها منجر به کاهش ریسک شرکت شده که ضمن ایجاد وجهه مطلوب برای شرکت در جامعه، با افزایش درآمد و کاهش هزینههای آن همراه خواهد بود؛ بنابراین، درصورتیکه اقدامات خیرخواهانه شرکتها به عنوان مکانیزمی برای افزایش وجهه شرکت و در نتیجه ارتقای فروش، افزایش اثربخشی عملیاتی و کاهش ریسک بکار گرفته شود، آنگاه انتظار میرود که فعالیتهای مذکور تأثیر منفی بر هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت داشته باشند. لذا شرکتهای فعال در فعالیتهای بشردوستانه از هزینه حقوق صاحبان سهام کمتری برخوردار میباشند. نتیجه بدست آمده در این پژوهش با یافتههای پژوهش القول و همکاران (2011) مطابقت دارد. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر مبنی بر وجود رابطه منفی بین فعالیتهای بشردوستانه و هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها، به سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار سرمایه پیشنهاد میگردد که هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری علاوه بر متغیرهای مالی، به میزان فعالیتهای بشردوستانه شرکتها نیز توجه نموده و آن را به عنوان عاملی مؤثر بر کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها در مدلهای تصمیمگیری خود لحاظ نمایند. همچنین، به مدیران شرکتها پیشنهاد میگردد که با انتخاب سرمایهگذاری در فعالیتهای بشردوستانه، ریسک شرکت و در پی آن هزینه حقوق صاحبان سهام شرکت را کاهش دهند. علاوه بر این، از آنجا که لازمۀ توجه استفادهکنندگان صورتهای مالی به اطلاعات مرتبط با فعالیتهای بشردوستانه، افشای مناسب اینگونه اطلاعات از سوی شرکتهاست و در حال حاضر استانداردهای خاصی در رابطه با افشای اینگونه اطلاعات وجود ندارد، لذا به تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری پیشنهاد میگردد که الزامات کافی را جهت افشای اطلاعات تفصیلی مرتبط با فعالیتهای بشردوستانه شرکتها در صورتهای مالی فراهم آورند.
[1] . گروه حسابداری، واحد بندرگز، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرگز، ایران. نویسنده مسئول. Mehdi.safari83@yahoo.com [2] . گروه حسابداری، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران. rezaei.yasser@gmail.com
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 373 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 240 |