تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,329 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,945 |
تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر شفقت درمانی بر کیفیت زندگی، عزتنفس و سلامت روان همسران درمانجویان سوءمصرف مواد | ||
زن و مطالعات خانواده | ||
مقاله 10، دوره 15، شماره 57، آذر 1401، صفحه 181-198 اصل مقاله (863.28 K) | ||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jwsf.2022.1946133.1633 | ||
نویسندگان | ||
اکبر رضایی فرد* 1؛ مریم حیدری2 | ||
1استادیار ، گروه روانشناسی ، دانشگاه فرهنگیان، فارس، ایران، ( نویسنده مسئول ) akbar.rezaeifard5528@gmail.com | ||
2کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد ارسنجان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، ارسنجان ، ایران | ||
چکیده | ||
پژوهش حاضر یک تحقیق نیمه تجربی و از نوع کاربردی بود که با دو گروه (گروه گواه و گروه ازمایش) با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. این پژوهش با هدف تاثیر آموزش گروه درمانی مبتنی بر شفقت بر کیفیت زندگی و عزت نفس و سلامت روان همسران درمانجویان سو مصرف مواد در شهر شیراز به شکل میدانی طراحی و اجراء شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیة همسران درمانجویان سو مصرف مواد در شهر شیراز به تعداد (بین 40 تا 70 نفر) بود، که از این تعداد 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1996)، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت (1967) و مقیاس سلامت روان گلدبرگ[1] ( 1979) بود که روایی و پایایی آن برآورد و مورد استفاده قرار گرفت. در این رابطه ابتدا کلیه افراد نمونه با طرح پیش آزمون در دو گروه (گواه و آزمایش) مورد سنجش قرار گرفتند و پس از مداخله آموزشی (برگزاری جلسات گروه درمانی مبتنی بر شفقت) بر گروه ازمایش به تعداد 8 جلسه، مجددا با طرح پس آزمون، آزمون در بین دو گروه انجام گرفت و گروهها مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بدست آمده حاصل از پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) در قالب نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش گروه درمانی مبتنی بر شفقت تاثیر مثبت بر کیفیت زندگی، عزت نفس و سلامت روان درمانجویان دارد. | ||
کلیدواژهها | ||
شفقت درمانی؛ سلامت روان؛ کیفیت زندگی؛ عزت نفس | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه سوء مصرف مواد یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی محسوب میشود که میتواند پایه و اساس بسیاری از آسیبها و معضلات اجتماعی در سطح جامعه و خانوادهها باشد؛ زیرا که هم فرد معتاد و هم خانواده وی بهویژه همسران افراد معتاد را درگیر میکند. به نظر میرسد با وجود مطالعات زیادی که طی چند سال اخیر در مورد شناخت، پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد مخدر صورت گرفته است، هنوز تارسیدن به هدف نهایی راه بسیار طولانی در پیش است، چرا که مقوله اعتیاد و سوء مصرف پدیدهای چند بعدی و چند عاملی است. گرومن و رونی[1](1989) در بررسی خود بر روی همسران افراد معتاد به این نتیجه رسیدند که آنها بیشتر از راهبردهای مقابلهای اجتنابی رفتاری، اجتناب شناختی، مواجهای فعال با همسران و مواد مخدر، ابراز انزجار، و تلاش برای وادار کردن همسر به ترک مواد استفاده می کنند. همچنین کافمن[2] (1985) بر اساس رویکرد سیستمی به خانواده، معتقد است که مصرف مواد، ایجاد یک سیستم نگهداری شده در خانواده میکند. به این معنا که افزوده شدن مصرف مواد و اعتیاد یکی از اعضای خانواده بهویژه پدر، موجب تغییراتی در نقشها، وظایف و عملکرد هر یک از اعضای خانواده میشود. آنها بهطور خواسته یا ناخواسته سعی میکنند تا در نقشها، مسؤلیتها و ارتباطات خود تعادلی جدید بهوجود آورند. در واقع، در یک چرخه معیوب، ابتدا مواد باعث تغییرات در نقش، ارتباط و تعارض بین اعضا میشود سپس این تغییرات و تعارضات استرسزا، خود به مثابه عاملی در جهت تداوم مصرف مواد عمل میکنند. زنان دارای همسر معتاد اغلب مورد آزارهای جسمی و زبانی قرار میگیرند، از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند، دارای مشکلات شخصیتی و ارتباطی با دیگرانند، مدیریت خشم نداشته، دارای آشفتگی ارتباطی، خشونت، نشانگان افسردگی، استرس و اضطراب و فشارهای عاطفی هستند (نوری، 1387). یافتههای منتج از پژوهشها حاکی از عدم پردازش مناسب این افراد به نقشی که در خانواده دارند، عدم شناخت از احساسات و عواطف خویش، پایین بودن اعتماد به نفس و ابراز وجود و اختلال عاطفی است، که از عوامل کاهش عملکردهای فردی محسوب میشود. در زمینه سوء مصرف مواد نیز مشخص شده که چهار عامل، عزت نفس پایین، ناتوانی در بیان احساسات، فقدان مهارتهای ارتباطی و تأثیرپذیری اجتماعی با مشکل (مصرف مواد) ارتباط دارد. ضعف در کارکرد فردی اعضا خانواده بر کارکرد خانواده نیز بیتأثیر نیست، که تحقیقات متعدد ناکارآمدی و وجود مشکل در عملکرد خانواده معتادان را نشان میدهد (قوانلو، 1383). از آنجایی که کیفیت زندگی در افراد بیمار به حالتی از خوب بودن اطلاق میشود که منعکسکننده وضعیت جسمی روانی و اجتماعی است و اختلالات مزمن وطولانی مانند اعتیاد، بهعنوان یک بحران در زندگی افراد بهخصوص معتادین و خانواده میتواند منجر به کاهش کیفیت زندگی در بعد روحی و جسمانی شود. لذا مبتلایان به اعتیاد نیازهای زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و هیجانی دارند که در مقایسه با افراد سالم متفاوت است (امامی پور، شمس اسفندآباد، صدرالسادات، نژادنادری،1387). کیفیت زندگی یکی از مهمترین مسائل پیش روی جهان امروز و از مباحث اساسی در تکوین سیاستگذاری اجتماعی محسوب میشود که موضوعاتی چون رفاه، ارتقاء کیفیت زندگی سلامتمحور، رفع نیازهای اساسی، زندگی رو به رشد و رضایتبخش، نوعدوستی و ازخودگذشتگی در میان جماعات را دربرمیگیرد. با توجه به مهم تلقی بودن کیفیت زندگی برای افراد جامعه، تلاش برای ارتقاء آن از اصلیترین اصول و اولویتهای برنامهریزان و سیاستگذران اجتماعی و مدیران و مسئولان حکومتی در هر جامعه و کشوری است. لذا به جرأت میتوان گفت کلیه برنامهها، سیاستها و عملیاتهایی اجرایی در یک جامعه در راستای ارتقاء کیفیت زندگی مردم آن جامعه است (رستمی، 1392). بهمجموعهای از عوامل مؤثر در زندگی روزمره که باعث بالا رفتن یا پایین آمدن سطح کیفیت زندگی افراد میشود و زمینه ایجاد احساس خوشبختی و یا عدم احساس خوشبختی را بهوجود میآورد کیفیت زندگی گویند. از جمله این عوامل میتواند به سطح رضایت، سلامتی جسمی و روانی، روابط بینفردی،حمایت اجتماعی وضعیت اقتصادی و مالی و غیره میتوان اشاره کرد (خادم، 1387). از جمله رویکردهایی که در چند ساله اخیر بدان پرداخته شده است و سبب افزایش توانمندیهای فردی و افزایش کارکرد میشود، شفقت درمانی است. یکی از متغیرهایی که میتواند تحت تأثیر روشهای درمانی شفقت درمانی قرار گیرد، سلامت روان میباشد. امروزه این موضوع مورد تأکید نظریهپردازان و پژوهشگران حوزه سلامتروان است که عدم وجود نشانههای آسیبشناسی روانی، بهمعنای وجود سلامتروان نیست. بهعبارت دیگر، برای اینکه فردی، دارای سلامت روان، محسوب گردد، لازم است که علاوه بر نداشتن اختلالات مختلف روانی و شخصیت، حائز ملاکهای مختلف مطرح برای سلامتروان نیز باشد (مکدونالد[3]، 2006). مؤلفههای مطرح شده برای سلامتروان، اکثراً حول مؤلفههایی خاص مانند سلامت خلقی، هیجانات مثبت، سلامت روابط بینفردی و منابع مقابله با استرس، متمرکز هستند (کیس[4]، 2007).
| ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,645 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 279 |