نقش فرهنگ اسلامی و تجربه حسابرس در رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی
در شرایط محیطی ایران
تاریخ دریافت: 28/01/1401 تاریخ پذیرش: 31/03/1401 حسینرضا رمضانی
کاوه آذینفر
حمیدرضا غلامنیا روشن
رضا فلاح
چکیده
بحرانهای مالی و گسترش رسواییهای ناشی از آن، کیفیت حسابرسی را به عنوان موضوعی چالشبرانگیز و مهم مطرح کرده است. با بررسی عواملی مؤثر بر کیفیت حسابرسی انتظار میرود بتوان در کاهش بحرانهای مالی قدمی مهم برداشت. انصاف متقابل، تجربه حسابرس و زیربنای فرهنگ اسلامی از جمله عوامل مؤثر است که به صورت تجربی (مستقیم و تعدیلی) در پژوهش حاضر مورد آزمون قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش را کلیه حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی عضو حسابداران رسمی ایران تشکیل دادند. با توجه به جامعة آماری نامحدود، به کمک فرمول کوکران، حجم نمونه 384 به دست آمد و در نهایت با نمونهگیری در دسترس، 380 پرسشنامه جمعآوری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای ابداعی انصاف متقابل، کیفیت حسابرسی و فرهنگ اسلامی حسابرس است. با روش معادلات ساختاری، شاخصهای برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوب قرار داشتند. نتایج نشان داد انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی تأثیر مستقیم دارد. همچنین تعامل فرهنگ اسلامی و تجربه حسابرس رابطه بین انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی را تعدیل میکند. رواج تعهد به اجرای انصاف متقابل، پایبندی به اجرا را تقویت میکند. پایبندی به اجرا، در پررنگ سازی اجرای آیین رفتار حرفهای نقش داشته و در نهایت کیفیت حسابرسی را بهبود میبخشد. پیشنهاد میشود متغیرهای پژوهش به عنوان محور عمدهای در پیشبینی کیفیت حسابرسی در نظر گرفته شوند. این یافتهها میتواند برای سرمایهگذاران، مؤسسات حسابرسی و سیاستگذاران بورس مفید باشد.
واژههای کلیدی: انصاف متقابل، کیفیت حسابرسی، فرهنگ اسلامی حسابرس، تجربه حسابرس شرایط محیطی ایران.
1- مقدمه
بحرانهای مالی چند دهه گذشته و ادامهی این روند در جهان، ورشکست شدن شرکتهای بزرگی را به همراه داشته است. یکی از مواردی که نقش مهمی در رویداد اخیر داشته است، کیفیت خدمات حسابرسی شرکتها میباشد (نیکبخت و محمودی خوشرو، 1396). سطح کیفی خدمات حسابرسی و از جمله ارائه گزارشات مورد تأیید و قابلاطمینان، اهمیت زیادی دارد (لیم، هنگ و آلشمیری، 2021). با توجه به حساسیت خدمات حسابرسی، پیدا کردن روشی اثربخش برای بهبود کیفیت حسابرسی ضروری است (خدایی اسمعیل کندی، امینی، محمدی ملقرتی و فاطمی، 1398). کیفیت حسابرسی و نحوه تحقق آن از دیرباز مورد توجه پژوهشهای حسابرسی بوده است (شیائو، گنج و یان، 2020). برای کیفیت حسابرسی نمیتوان تعریف جامع ارائه داد. به اعتقاد اکثر پژوهشگران، به دلیل چندبعدی بودن مفهوم آن، دامنهای وسیعی از مفاهیم را شامل میشود. در اکثر تعریفهای متنوع کیفیت حسابرسی، علیرغم تفاوتهای مشهود، ویژگیهای تعریف دی آنجلو در آن منعکس شده است. دی آنجلو (1981)، کیفیت حسابرسی را احتمال شناسایی و کشف تحریفها در گزارشهای مالی میداند که بر عهده حسابرس است (نوشادی، محمدی ملقرنی، نوروش و امینی، 1398)0 اعتقاد او این است که در تکمیل فرایند مربوط به حسابرسی، حس مسئولیتپذیری و شایسته محوری حسابرس نقشی تعیینکننده دارد (امیری و فخاری، 1400). بسیاری از مشکلات مربوط به درگیری منافع طرفین، با ارائه گزارشی باکیفیت توسط حسابرس حل و فصل میشود (رضائی پیته نوئی و غلامرضاپور، 1399). طبق نظر انجمن بینالمللی استانداردهای حسابرسی و اطمینان بخشی (2011)، در گزارشهای حسابرسی باکیفیت، سازگاری با استانداردها و قوانین تدوین شده مشهود است (انجمن بینالمللی استانداردهای حسابرسی و اطمینان بخشی، 2011). کیفیت حسابرسی پیشرفته، اطمینانبخشی بیشتر راه به همراه دارد در مقابل کیفیت حسابرسی پایین، زیانهای قابلملاحظهای را برای ذینفعان صورتهای مالی (اعم از کارکنان، مشتریان، سرمایهگذاران و تأمینکنندگان) به دنبال دارد (آلرینی، 2019). چشمانداز حسابرسی، اعتماد بخشی و آسودگی خیال به ذینفعان و استفادهکنندگان صورتهای مالی است (نیکبخت و محمودی خوشرو، 1396) که اطلاعات در اختیار آنها، از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشد (نعمتالهی و خوزین، 1398). جهت افزایش اطمینانبخشی و کاهش خطا، وجود حسابرسانی واجد شرایط برای احراز ویژگیهای شغلی ضروری است (جان و لیو، 2021).
از جمله مواردی که میتواند کیفیت حسابرسی را با چالش روبرو کند، اهمالکاری حسابرسان در رعایت انصاف متقابل در مسیر اجرای فرایند حسابرسی میباشد. این اهمالکاری، رفتارهای غیراخلاقی حسابرسی را تشدید میکند (مذبوب هناء، 1396). در سالهای اخیر، رفتار غیراخلاقی حسابرسان در حرفهی حسابداری به موضوعی بحثبرانگیز تبدیل شده است (هاپ، هو و ژائو، 2017). کیفیت ایفای وظایف اخلاقی و سطح مسئولیتهای اجتماعی ناشی از رعایت معیارهایی چون انصاف متقابل، از دغدغههای رفتاری مهم این حرفه میباشد. انصاف متقابل همان تمایل عمومی حسابرس به رعایت انصاف در روابط و معاملات با دیگران است که در تقابلهای اجتماعی ظهور پیدا میکند و از دیدگاه روانشناسی اجتماعی نشأت گرفته است (محمودی نسب، بنیمهد و اوحدی، 1396). انصاف متقابل، چارچوبهای استاندارد شده در تعاملات اجتماعی هستند که بایدها مبتنی بر انصاف و نبایدها را از هم جدا میسازد و حد و مرزهای مطلوب و منصفانه را از نامطلوب مشخص میکند (نعمتالهی و خوزین، 1398). ریشه نظریه رفتارهای اخلاقی از جمله انصاف متقابل را میتوان در تلاش آدام اسمیت و سایر نویسندگان روشنفکری از جمله اسکاتلند برای تبدیل فلسفه اخلاقی به یک علم تجربی ردیابی کرد (ابلی و همکاران، 2018). به منظور ارتقاء سطح کیفی گزارشهای حسابرسی، توجه به اینکه حسابرسان چقدر در گزارشهای خود، پایبند به معیارهای والای اخلاقی هستند و تا چه حدی، برخوردی عدالت محور و مبتنی بر انصاف متقابل، با جامعه و شرکت خود دارند (حساس یگانه و آذین فر، 1389؛ نوشادی و همکاران، 1398) اهمیت دارد. شماری از پژوهشها به موضوع رفتارهای اخلاقی حسابرسان از جمله انصاف متقابل (کند، 2008؛ همفری و موبرز، 1990؛ سودابی، گندرون و لم، 2009 و سوری، کربهری و محمد، 2010؛ فراملکی، نوچه و فلاح، 1387؛ سرلک، 1387؛ ریاحی بلکویی، 2013) و همچنین تأثیرات آن بر کیفیت حسابرسی پرداختهاند. همچنین ابلی، گودن، ملون و استیونس (2019) دریافتند که انصاف متقابل با در نظر گرفتن رفتار منصفانه درست در مقابل رفتار نادرست بر کیفیت حسابرسی تأثیر میگذارد. منصف بودن در حرفهی حسابرسی، افزایش اعتماد به بازار سرمایه را در میان عموم به دنبال دارد (سامرفلدت، زیبلمن و زیمبلمن، 2019). انتظارات جامعه از حسابرسی زمانی میتواند تحقق یابد که انصاف متقابل در حسابرس فعال شود (ابلی و همکاران، 2019)0 در حرفه حسابرسی، رعایت انصاف متقابل توسط حسابرسان شاغل در حرفه ضرورت دارد چرا که بهبود منصفانه بودن، موجب بهبود پایبندی به هنجارهای حسابرسی و رعایت هر چه بیشتر آیین رفتار حرفهای میشود (محمودی نسب و همکاران، 1396). اجرای هدفمند نقشهای حسابرسی با در نظر گرفتن مکانسیمهای منصفانه و رعایت تأمین منافع عمومی، میتواند در جهت کاهش دغدغههای مربوط به سطح کیفی گزارشات مفید واقع شود (بدیعی، حساس یگانه، ثقفی و باباجانی، 1398؛ پزشک و پورزمانی، 1398). بنابراین با توجه به حساسیت مسئولیت حسابرسان در برابر منافع عموم، بررسی تأثیر رعایت انصاف متقابل بر افزایش کیفیت حسابرسی، ضرورت دارد.
یکی دیگر از عوامل دخیل در بهبود کیفیت حسابرسی که به عنوان عاملی بازدارنده از رفتارهای غیراخلاقی میتواند عمل کند، فرهنگ اسلامی حسابرس است (داگلاس، دیویدسون، شوارتز، 2001؛ سووینی، پیرس و آرنولد، 2013؛ آقایی چادگانی و احمدی، 1394). به طور کلی، از نگاه هافستد، فرهنگ ریشه در اندیشهی شخص دارد که او را از سایرین مجزا میکند. فرهنگ دربردارنده قواعدی مرتبط با مشوقها و مجازات رفتاری بر پایهی اخلاق است. توجه به این قواعد و الگوبرداری از پیشکسوتان مظهر فرهنگ در مؤسسه، قطعاً مجموعهای از افراد با رفتارهای اخلاقی و عدالت محور میآفریند (تقوی، 1397). در حرفهی حسابرسی هم زیربنای فرهنگی میتواند ترویج رفتارها مبتنی بر رعایت حتی ماورای الزامات قانونی و مقررات را بیافریند. چرا که فرهنگ، حس خویشتنداری را القا و تقویت میکند. این فرهنگ میتواند بر رفتارها، نگرشها و اعمال شخصی و همچنین شغلی افراد تأثیر بگذارد. این تأثیر در جامعهی ایران، به عنوان کشوری که حدود 99% از جمعیت آن مسلمان هستند (بررسی جمعیت جهان، 2020) قابلتوجه و بررسی است. اجرای فرامین فرهنگ اسلامی که همان نگرش، رفتار، ارزشها و آداب و رسوم منبعث از قرآن کریم و سنت معصومین است، به صورت عمدی نباید ترک شود (مصباحیزدی، 1391). اسلام با بیان واضح و روشن آنچه منصفانه و درست است بر اولویتها و ترجیحات احراز شده تأثیر گذاشته و همچنین با تبیین نقشها و مسئولیتها، تأثیر متفاوتی بر اعمال شاغلین در حرفه گذاشته است. (خداکرمی و همکاران، 2021: 716). نتایج مطالعات قبلی (به عنوان مثال، کانروی و امرسون، 2004؛ ایاناکون، 1998 و سو، 2019)، تأییدی است بر تأثیر مذهب بر رفتار شاغلان. در حرفهی حسابرسی، از جمله وظایف شاغل که میتواند از فرهنگ اسلامی رنگ بگیرد، همانا توانایی ارائه گزارش منصفانه است. در واقع مذهب، نوعی کنترل خودکاری بر رفتار حسابرس اعمال میکند که متعهدانه عمل کند (هو و همکاران، 2018: 4؛ لوئیس، 2001). طبق گزارشات پیشین (از جمله عدیلی، 1397)، رفتارهای غیرفرهنگی، متأسفانه در بین حسابرسان همچنان دیده میشود. لذا انجام مطالعات بیشتری درباره اثر بالقوه فرهنگ اسلامی حسابرس در موسسه حسابرسی بر رفتار غیراخلاقی حسابرس و در نتیجه کیفیت حسابرسی ضروری است.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر کیفیت حسابرسی، تجربه حسابرس است. حسابرس باتجربه در مقابل تازهکارها، قطعاً تفاوتهایی از لحاظ آگاهی از فرایند تصمیمگیری و ابزارهای کمکی جهت اعمال آن دارد که در تنظیم گزارشهای حسابرسی باکیفیت تأثیرگذار است. (نونهالنهر و اکبرپور، 1398). اگر حسابرس باتجربه از تجربیات خود در تنظیم گزارش استفاده کند و در اجرای تجربیات خود، اهمالکاری نداشته باشد، قطعاً به واسطه اقلام بیشتر در حافظهی خود و درک بهتری نسبت به رویدادهای رخ داده، با برخورداری از طبقهبندی ساختاری مناسب در ذهن خود، گزارشهای باکیفیتتری ارائه میدهد (بستانیان، 1387). در پژوهش حاضر این متغیر به عنوان متغیر تعدیلکننده در مدل وارد شده است.
با توجه به آنچه گفته شد الزام رعایت انصاف متقابل در حرفه حسابرسی ضرورت دارد. تضعیف انصاف متقابل و کمرنگ شدن فرهنگ اسلامی در محیط کاری حتی توسط حسابرسان باتجربه، میتواند تضعیف سطح کیفی خدمات حرفه حسابرسی را به دنبال داشته باشد. تضعیف سطح کیفی گزارشات، تأثیری جبرانناپذیر بر تصمیمات ذینفعان میگذارد. این تأثیر، سود و زیان این دسته از افراد را تحت شعاع قرار میدهد؛ بنابراین بررسی عواملی که بر کیفیت حسابرسی تأثیرگذار است میتواند برای منتفعین از صورتهای مالی بسیار اهمیت داشته باشد. طی بررسیهای پژوهشگر، پژوهشی که به دنبال بررسی تأثیر انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی در صنعت حسابرسی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی فرهنگ اسلامی حسابرس و تجربه او باشد، یافت نشد. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤالات ذیل است:
آیا انصاف متقابل باکیفیت حسابرسی رابطه معنادار دارد؟
آیا فرهنگ اسلامی حسابرس بر رابطه انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی تأثیر دارد؟
آیا تجربه حسابرس بر رابطه انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی تأثیر دارد؟
2- مبانی نظری
2-1- فرهنگ اسلامی
به طور کلی فرهنگ دربردارنده مجموعهای از فاکتورهای رفتاری است که ریشه در باورهای اساسی دارد. رعایت فاکتورهای رفتاری، ارزشهایی را برای فرد به ارمغان میآورد (ریگل، 2001). فرهنگ، چارچوبهایی برای حد و مرزهای رفتارهای مثبت و غیرقابلقبول ارائه میدهد (جنکینز، دییس، بیدارد و کورتیس، 2008). پیروی از این چارچوبها، یکپارچگی را در سازمان به دنبال میآورد. به عنوان نمونه، عضویت در تشکلهای مدنی، استانداردهای پوشش، تشکلهای مذهبی و حرفهای و انتظارات در مورد رفتار کاری و ساعات کاری، همه انتظارات و زیربنای فرهنگی یک سازمان را در ارتباط با رفتار بیان میکند (ریگل، 2001). پیوند ارزشهای فرهنگی اسلامی با ارزشها و شیوههای اجرای حسابرسی، از دیدگاه نظریهپردازی همچون گری (1988) امکانپذیر است. گری (۱۹۸۸)، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی که توسط هافستد مطرح شده بود را بسط داد و چهار ارزش را در قالب چهار خرده مقیاس برای فرهنگ حسابرس تعریف کرد. این چهار ارزش مطرح شده، میتوانند از اسلام و مذهب نیز تأثیر پذیرند. 1.حرفه محوری در مقابل بوروکراسی دولتی 2.محافظهکار بودن در برابر خوشبین بودن 3. ثبات رفتاری در برابر منعطف بودن 4.مخفیکاری در برابر روشن سازی. هر چه بوروکراسی در یک سازمان بیشتر حاکم باشد و فاصله قدرت زیاد باشد، محافظهکاری بالا و مخفیکاری را به دنبال خواهد داشت (آستامی، روسمین، هارتادی و ایوانس، 2017) که این بافرهنگ اسلامی در تضاد است. اجرای فرهنگ اسلامی در مؤسسه حسابرسی، قطعاً بر عملکرد حسابرس تأثیرگذار است. لذا با شناخت هر چه بیشتر از عاملهای مرتبط بافرهنگ اسلامی میتوان در جهت نهادینه کردن ابعاد فرهنگی در مؤسسه قدم برداشت. ترس از زیانهای جبرانناپذیری دنیوی و اخروی که در نتیجه نادیده گرفتن فاکتورهای فرهنگ اسلامی ممکن است متوجه حسابرس شود، مهمترین بازدارنده او از انجام کارهای غیراخلاقی و غیرقانونی میباشد. شاید با توجه به شرایط اقتضایی حاکم بر جامعهی ایران که با مذهب هم عجین شده است، بتوان زمینههایی را به وجود آورد که حسابرسان اجرای فاکتورهای فرهنگی را در راستای رفتارهای خود قرار داده و از لحاظ اعتقادی، باورهای خود را تقویت سازند. (بیگی هرچگانی، بنیمهد، رئیسزاده و رؤیایی، 1396).
2-2- انصاف متقابل
انصاف متقابل در مجموعهی هنجارهای اجتماعی قرار دارد. بنابراین به طور کلی، کلیدواژه هنجار از منظر لغت، معادل واژه نرم بوده و در ادبیات فارسی معانی زیادی مانند طرق، شیوه، قانون و قاعده میباشد (معین، 1375، ذیل واژه هنجار). واژهی هنجار در ادبیات لاتین معنایی مثل معیار اندازهگیری، معدل و میانگین، مأخذ قانونی، اصل قواعد و قانون آمده است. هنجارها، خطمشیهای عکسالعملهای اجتماعی هستند و حدومرزهای نامطلوب و مطلوب عمل را از هم جدا مینمایند. فهم وضعیت اقتضایی، عمل در حال حاضر و شناسایی اینکه آیا فرایند طی شده دارای انحراف است یا خیر، همیشه یک معیار را طلب میکند. نبود معیار و در واقع هنجار، سبب نمیشود فرد منحرف شود، بلکه او را دچار سردرگمی میکند، کجاست و در کدام وضعیت قرار دارد؟ آیا عمل او در مسیری درستی پیش میرود یا نه؟ (نعمتالهی و خوزین، 1398). یکی از هنجارها، انصاف متقابل است. در این ارتباط نظریهای مطرح شده است مبنی بر اینکه انسانها به واسطه اینکه از لحاظ اجتماعی به دیگران وابسته هستند، با مقوله انصاف زیاد سروکار دارند. نظریه انصاف بیان میکند که در فرایند اجتماعی شدن، این آموزش باید لحاظ شود که به واسطه رفتار منصفانه، پاداشی دریافت خواهند کرد. رفتار مبتنی بر انصاف به معنی دادوستد بین داده و ستاده است. به طور کلی انصاف متقابل یعنی : الف) فرد در قبال کسانی که به او کمک کردهاند مسئول است و بهتر است کمک متقابل انجام دهد و ب) فرد نباید نسبت به کمک دهندهی خود بیانصاف باشد (محمودی نسب و همکاران، 1396). طبق تعریف سیالدینی و تروست (1999) از انصاف متقابل، آن را ضابطههایی استاندارد دانستهاند که به وسیله کارگزاران درک و قابلفهم شده و بدون زور و اجبار برای اجرا، به دلیل نهادینه شدن در ذات انسان، بر رفتار تأثیرگذار است. رشد انصاف متقابل میتواند توسط یادگیری اجتماعی تسهیل گردد. رعایت انصاف متقابل میتواند نقش اساسی در هدایت کردن رفتار کارکنان در محیط کاری ایفا کند. طبق نتایج پژوهش سان، تان و ژانگ (2015) در محیط حسابرسی، استراتژیهای سازگار با انصاف متقابل، مؤثرتر از استراتژیهای ناسازگار عمل میکند. استراتژیهای ناسازگار هزینههایی را برای حسابرسان تحمیل میکند. انصاف متقابل نهادینه شده هر چه قویتر باشد، احتمال ارائه کیفیت خدمات حسابرسی هم بهتر خواهد شد (سان و همکاران، 2015).
2-3- کیفیت حسابرسی
کیفیت حسابرسی همان معیار سنجیدن کیفیت آنچه جمعآوری شده است برای پشتیبانی از ایدهها و نقطه نظرات حسابرسی. کیفیت حسابرسی غالباً نسبت به چالش حسابرسی تعیین میشود. چالشی که حسابرس این احتمال وجود دارد که برای اصلاحات درباره صورتهای مالی حاوی خطا، دچار خطا شود (داودی و هوشمند، 1395). منطبق با هدف حسابرسی، کیفیت حسابرسی همانا احتمال شناسایی تحریفات قابلتوجه و گزارش کردن آن توسط حسابرس است. کیفیت حسابرسی را میتوان از لحاظ تحقق فرایند آن به طور خلاصه، تشخیص تحریف، تدوین و ارائه گزارش اشتباههای قابلتوجه و حصول کیفیت حسابرسی است (شیائو و همکاران، 2020). صلاحیت حسابرس در ایجاد گزارشی با کیفیت تأثیر دارد (دفاند و ژانگ، 2014). به طور کلی تعاریف کیفیت حسابرسی دربردارندهی این عناصر هستند: احتمال وجود خطاهای قابلتوجه در صورتهای مالی که حسابرس، وظیفه کشف و گزارش آن را بر عهده دارد، عدم صادر کردن گزارشات مشروط برای صورتهای ملی حاوی خطاهای مهم، معیاری برای شناسایی توان حسابرس در کاهش خطاها و تحریفات حمایتی و بهبود سطح کیفی دادههای حسابداری، سطحی از دقت اطلاعات حسابرس در گزارشات صادر شده. اگرچه کیفیت ادراکشده حسابرسی میتواند با کیفیت مبتنی بر واقعیت حسابرسی ارتباط داشته باشد اما لزومی بر یکسان بودن آن نیست. بنابراین، حفظ ویژگیهای مبتنی بر واقعیت کیفیت حسابرسی و مراقبت حرفهای حسابرس، سطح کیفیت اطلاعات گزارشهای مالی را افزایش میدهد (نونهالنهر و اکبرپور، سعید، 1398).
3- پیشینه پژوهش
3-1- پیشینه خارجی
لیم و همکاران (2021) در پژوهش خود بر چهار عامل از جمله کیفیت حسابرسی و تجربهی حسابرس متمرکز شدند. با تحقیق روی شرکتهای مالیزیایی نشان دادند تجربه حسابرسان و کیفیت حسابرسی هر دو تأثیر بسزایی بر عملکرد مالی شرکت دارند. همچنین بیان شد چگونه حسابرسان باتجربه با جلوگیری از تقلب و اطمینان از شفافیت و مشروعیت صورتهای مالی به موقعیت مالی شرکت کمک میکنند. ابلی و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان آیا فعالسازی هنجارهای اجتماعی میتواند موجب بهبود کیفیت حسابداری شود؟ نشان دادند انصاف متقابل به عنوان یکی از هنجارهای اجتماعی، با در نظر گرفتن رفتار منصفانه درست در مقابل رفتار نادرست بر کیفیت حسابرسی تأثیر میگذارد. گرابنر، وین و هیزبروک (2019) در پژوهشی با عنوان تأثیر فرهنگ حسابرس بر کیفیت حسابرسی نشان دادند فرهنگ حسابرسی میتواند یکی از تعیینکنندههای بااهمیت در کیفیت حسابرسی باشد. زحمتکش و رضازاده (2017) در پژوهشی ویژگیهای حسابرسی از جمله تجربه حسابرس را بر کیفیت حسابرسی در ایران مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که بهکارگیری افراد با تجربه بالا، کیفیت حسابرسی را افزایش میدهد. دیویدسون (2010) در پژوهش خود به بررسی تأثیر هنجارهای اجتماعی (رقابتی و شخصی) از جمله انصاف متقابل در ارائه گزارش پرداخت. نتایج نشان داد این هنجارها نقش بسزایی در تهیه گزارشهای حسابرسی دارد. کانروی و امرسون ( 2004) در پژوهش خود از دانشجویان آمریکایی نظرسنجی کردند. به این نتیجه رسیدند که حضور در کلیسا، به عنوان یک شاخص دینداری، با نرخ پایین تقلب در حسابرسی مرتبط است.
3-2 پیشینه داخلی
نعمتالهی و خوزین (1398) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین هنجارهای اجتماعی و کیفیت حسابرسی در بین حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران پرداختند. به این نتیجه رسیدند که انصاف متقابل در تعاملات اجتماعی، با جداسازی بایدها از نبایدها، بر کیفیت حسابرسی تأثیر میگذارد. محمودی نسب و همکاران (1396) در ارتباط با تقابل اجتماعی در شغل حسابرسی بر پایهی آزمون انصاف در بین حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات خصوصی حسابرسی تحقیق کرد. نتایج پژوهش او نشان داد هنجار تقابل اجتماعی، امری ضروری برای زندگی سالم در اجتماع است و تأثیر مثبتی بر عملکرد حرفه حسابرسی دارد. نونهالنهر و اکبرپور (1398) در پژوهشی به بررسی تأثیر تجربه حسابرس بر حقالزحمه حسابرسی و کیفیت حسابرسی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 95 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج نشان داد تجربه حسابرس بر حقالزحمه حسابرسی تأثیر مثبت و معنادار دارد. یعنی حسابرس هرچقدر با تجربه تر باشد حقالزحمه بیشتری دریافت میکند و تجربه حسابرس بر کیفیت حسابرسی تأثیر ندارد. زارع میرکآباد (1394) در پژوهشی به بررسی تأثیر تجربه حسابرسی بر حقالزحمه حسابرسی و بر کیفیت حسابرسی، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. نمونهای از 69 شرکت به روش حذف سیستماتیک از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1385 تا 1392 انتخاب شد. نتایج نشان داد رابطه بین تجربه حسابرسی و کیفیت حسابرسی مستقیم و معنیدار است به عبارتی دیگر تجربه حسابرسی، باعث کاهش خطای پردازش اطلاعات، و افزایش اثربخشی و کیفیت حسابرسی میگردد.
4- فرضیههای پژوهش
انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی تأثیر دارد.
فرهنگ اسلامی حسابرس بر رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی تأثیر دارد.
تجربه حسابرس بر رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی تأثیر دارد.
5- روش پژوهش
5-1- جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
پژوهش حاضر، با بهرهگیری از روش توصیفی–همبستگی از نوع روشهای مدلیابی معادلات ساختاری اجرا شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی عضو حسابداران رسمی ایران است. تعداد جامعهی آماری نامحدود میباشد. جهت توزیع پرسشنامه، ابتدا مکاتبهای با جامعه حسابداران رسمی ایران، انجمن حسابداران خبره ایران و سازمان حسابرسی انجام شد. در گام بعدی، مؤسسات حسابرسی و حسابرسهای شاغل در آن از طریق سایت جامعه حسابداران رسمی استخراج شده و با مدیران مؤسسات حسابرسی، تماس تلفنی برقرار شد. به روش نمونهگیری در دسترس، 85 درصد پرسشنامهها به صورت آنلاین از طریق ارسال لینک پرسشنامه الکترونیکی و مابقی به صورت حضوری توزیع شد. پاسخها به صورت الکترونیکی و حضوری جمعآوری شدند. در نهایت، 380 نفر به عنوان نمونهی آماری در نظر گرفته شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران محاسبه شده است ( لازم به ذکر است در انجام تحقیق چون احتمال این مورد وجود داشت که تمامی پرسشنامهها تکمیل نگردند، 420 پرسشنامه در جامعه آماری مورد مطالعه پخش گردید و تعداد 380 پرسشنامه جمعآوری شد)
(1)
آنچه در تحلیل عاملی و مدل معادلات ساختاری مهم است، تعیین حداقل حجم نمونه است (حبیبی و عدنور، 1396). کامری (1973، به نقل دلاور، 1391) معتقد است که نمونه با حجم 100 نفر ضعیف،200 نفر قابل قبول،300 نفر مناسب،500 نفر خیلی خوب و 1000 نفر عالی است. بر اساس نظر فوق، تعداد حجم نمونه در حد مناسبی است. برای تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون در نرمافزار اسپیاساس و همچنین روش مدلسازی معادلات ساختار در نرمافزار آموس استفاده شد.
5-2- ابزار پژوهش
پرسشنامه انصاف متقابل: برای تهیهی پرسشنامهی پژوهشگر ساخته، از مباحث نظری مقالههایی از جمله لیو (2013)، عبدالحک، الامر، آلهارس و مکلافین (2019)، دریایی و عزیزی (1397)، صالحی (1394)، لین و همکاران (2008)، تقوی (1397) و محمودی نسب و همکاران (1396) استفاده شد. همچنین از نظر اساتید راهنما و مشاور نیز کمک گرفته شد. این متغیر با کمک 5 گویه سنجیده شد (سؤالاتی از قبیل: مهم است حسابرس در برابر داشتن عدالت و رفتار یکسان با دستیاران حساس باشد.). طیف اندازهگیری گویههای پژوهش، طیف 5 تایی لیکرت (کاملاً مخالفم =1، ...، کاملاً موافقم =5) میباشد. نمرهی انصاف متقابل از جمع نمرههای تمام گویهها به دست آمد. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ، 73/۰ به دست آمد. برای به دست آمدن روایی همگرایی، باید مقادیر بار عاملی هر گویه را به توان دو رساند و بعد میانگین آنها را محاسبه کرد. روایی همگرایی انصاف متقابل برابر است با 75/0.
پرسشنامه کیفیت حسابرسی: این پرسشنامه پژوهشگر ساخته با کمک اساتید راهنما و مشاور و با مطالعه مفاهیم کیفیت حسابرسی در مقالات مختلف داخلی و خارجی تهیه شد. این متغیر با کمک 5 گویه سنجیده شد (سؤالاتی از قبیل: در حسابرسی، صورتهای مالی، یادداشتها و گزارش هیئتمدیره ، بررسی نهایی میشود.). طیف اندازهگیری گویههای پژوهش، طیف 5 تایی لیکرت (کاملاً مخالفم =1، ...، کاملاً موافقم =5) میباشد. آلفای کرونباخ پرسشنامه در پژوهش حاضر 81/0 به دست آمد. روایی همگرایی این مؤلفه برابر است با 80/0.
پرسشنامه فرهنگ اسلامی: برای تهیهی این پرسشنامه از مباحث نظری موجود در منابع اینترنتی (مقالات معتبر) استفاده شد. همچنین از نظرات اساتید راهنما و مشاور نیز کمک گرفته شد. این متغیر با کمک 5 گویه سنجیده شد (سؤالاتی از قبیل: طبق نظر فقهای اسلامی، حسابرس در قبال هرگونه وقایع ناگوار که در طی مدت حسابرسی وی اتفاق میافتد مسئولیت دارد، مگر اینکه چنین وقایعی ناشی از اعمال عمدی دیگران باشد ).طیف اندازهگیری گویههای پژوهش، طیف 5 تایی لیکرت (کاملاً مخالفم =1، ...، کاملاً موافقم =5) میباشد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ، 79/0 به دست آمد. روایی همگرایی این مؤلفه برابر است با 80/0.
برای اندازهگیری تجربه حسابرس از دادهی مدت اشتغال در بخش اطلاعات جمعیت شناختی پرسشنامه استفاده شد. در پرسشنامه پژوهش، مدت اشتغال حسابرس به صورت سه گزینهای (1 تا3 سال، 4 تا 10 سال و بیشتر از 10 سال) مورد سؤال واقع شد.
6- یافتههای پژوهش
بیشتر افراد نمونه از لحاظ جنسیت، مرد (86 درصد)، از لحاظ وضعیت تأهل، متأهل (95 درصد) و از لحاظ مدت اشتغال بیشتر از 10 سال (7/70 درصد) داشتند. تحصیلات اکثریت نمونه (3/43 درصد) کارشناس ارشد بود. ویژگیهای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1: آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیر میانگین انحراف معیار حداقل حداکثر
انصاف متقابل 80/21 33/2 00/17 00/25
فرهنگ اسلامی 25/16 81/2 00/5 00/20
کیفیت حسابرسی 66/21 85/2 00/14 00/25
منبع: یافتههای پژوهشگر
در معادلات ساختاری یکی از مسائل مهم حجم نمونه است. به ازای هر پارامتر باید حداقل 10 مورد به حجم نمونه اضافه شود. برای تحلیل مسیر، حداقل حجم نمونه 200 نفر عنوان شده است (هومن، 1384)؛ بنابراین با توجه به حجم 380 نفری نمونه پژوهش حاضر، کفایت نمونه تأیید میشود. یکی از مفروضههای مدلسازی معادلات ساختاری، نرمال بودن توزیع دادهها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد مفروضه نرمال بودن برقرار است. همچنین، در این پژوهش، دادههای گمشده یا از دست در رفته وجود نداشت. جهت شناسایی دادههای پرت تک متغیره از نمودار جعبهای استفاده شد. به همین منظور، در تکتک متغیرها دادههای پرت مشخص و از دادهها حذف شدند. با توجه به اینکه ماتریس همبستگی، مبنای تجزیه و تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری میباشد، لذا قبل از پرداختن به آزمون الگوی نظری، ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش همراه با سطح معناداری آنها در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2: ماتریس همبستگی متغیرهای مورد مطالعه
1 2 3 4
1- فرهنگ اسلامی 1 - - -
2- انصاف متقابل 10/0 1 - -
3- کیفیت حسابرسی **20/0 **48/0 1 -
4-تجربه حسابرس 05/0 10/0 *14/0 1
* p<05/0. ** p<01/0.
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج موجود در جدول 2 نشان داد که بین متغیرهای پژوهش همبستگیهای معناداری در سطح 01/0 و 05/0 وجود داشت؛ بنابراین، با توجه به همبستگی معنادار بین متغیرهای پژوهش، میتوان از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده کرد. نتایج بررسی برازش مدل در جدول 3 نشان داده شده است.
جدول 3: شاخصهای برازش مدل
شاخصها مقادیر
مقدار حد مجاز
خی دو بر درجه آزادی 41/0 کمتر از 3
ریشه میانگین خطای برآورد 000/0 کمتر از 08/0
برازندگی تطبیقی 00/1 بالاتر از 9/0
نیکویی برازش 00/1 بالاتر از 9/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
در برنامه آموس، هر یک از شاخصهای به دست آمده به تنهایی دلیل بر برازندگی یا عدم برازندگی مدل نیست و شاخصها در کنار هم باید تفسیر شوند. شاخصهای برازش مدل پژوهش حاضر در دامنههای مورد قبول بودند. با توجه به این مطالب، مدل پژوهش دارای برازش بود (جدول 3). مدل پیشنهاد شده از طریق مدلسازی معادلات ساختاری به روش بیشینه احتمال بررسی شد و نتایج در نمودار 1 و جدول 4 ارائه شده است.
نمودار 1: ضرایب استاندارد مدل مفهومی آزمون شده
جدول 4: اثرات مستقیم و غیرمستقیم
مسیر اثر مستقیم اثر غیرمستقیم
استاندارد سطح معنیداری استاندارد سطح معنیداری
بوت استروپ حداقل
بوت استروپ حداکثر
بوت استروپ
تأثیر انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی 45/0 000/0 - - - -
تأثیر فرهنگ اسلامی حسابرس بر کیفیت حسابرسی 15/0 002/0 - - - -
تأثیر انصاف متقابل حسابرس بر کیفیت حسابرسی
( تعامل فرهنگ اسلامی و تجربه حسابرس) 15/0 002/0 024/0 02/0 005/0 072/0
تأثیر انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی (فرهنگ اسلامی) 46/0 000/0 015/0 04/0 001/0 051/0
تأثیر انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی
(تجربه حسابرس) 14/0 01/0 003/0 54/0 012/0- 029/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به نتایج جدول 4 و نمودار 1، تأثیر مستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی (45/0 = β، 001/0> 000/0 p=) معنادار بود. تأثیر مستقیم فرهنگ اسلامی (15/0= β، 01/0>002/0 p=) بر کیفیت حسابرسی معنادار بود. تأثیر غیرمستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی از طریق تعامل فرهنگ اسلامی حسابرس و تجربهای او معنادار بود (024/0=β، 01/0> 02/0p=)، چون عدد صفر در بین دامنه آمارههای حد پایین (005/0) و حد بالا (072/0) قرار نداشت. بوت استروپ با 2000 نمونهگیری مجدد انجام شد؛ بنابراین، با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که تعامل فرهنگ اسلامی و تجربه حسابرس در رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی در شرایط محیطی ایران دارای نقش تعدیلکننده است.
لازم به ذکر است همچنین برای بررسی اثر غیرمستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی، برای تکتک متغیرهای تعدیلکننده (فرهنگ اسلامی و تجربه حسابرس) مدل جداگانهای اجرا شده است. تأثیر غیر مستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی از طریق فرهنگ اسلامی حسابرس معنادار بود (015/0=β، 01/0> 001/0p=)، چون عدد صفر در بین دامنه آمارههای حد پایین (001/0) و حد بالا (051/0) قرار نداشت. بوت استروپ با 2000 نمونهگیری مجدد انجام شد؛ بنابراین، با 95 درصد اطمینان میتوان گفت که فرهنگ اسلامی در رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی در شرایط محیطی ایران دارای نقش تعدیلکننده است. همچنین تأثیر غیر مستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی از طریق تجربه حسابرس معنادار نبود (003/0=β، 01/0> 054/0p=)، چون عدد صفر در بین دامنه آمارههای حد پایین (012/0-) و حد بالا (029/0) قرار داشت. بوت استروپ با 2000 نمونهگیری مجدد انجام شد؛ بنابراین میتوان گفت که تجربه حسابرس در رابطه بین انصاف متقابل و کیفیت حسابرسی در شرایط محیطی ایران دارای نقش تعدیلکننده نبوده است.
7- بحث و نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر نشان داد انصاف متقابل حسابرسان بر کیفیت حسابرسی در شرایط محیطی ایران تأثیر معنیداری دارد. یافتههای پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. این نتایج با نتایج پژوهش نعمتالهی و خوزین (1398)، ابلی و همکاران (2019) و دیویدسون (2010) همخوان است. در توجیه نتایج پژوهش مبنی بر تأثیر انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی میتوان گفت برای بهبود اجرای فعالیتهای حسابرسی در مسیر اصلی و درست، وجود ویژگیهایی که در فرد نهادینه شده و فرد با آگاهی از آن، در بهکارگیری آن اهتمام ورزد، ضرورت دارد. این همان قابلیت انصاف متقابل است که میتواند در بهبود کیفیت حسابرسی کارساز باشد (آرنس، الدر، بیزلی و جوسف، 2011). رعایت انصاف متقابل حسابرس در برابر ذینفعان، مردم، سازمان و حرفه حسابرسی، بالاترین سطح استانداردهای هنجارهای اجتماعی را شامل میشود (آگوس و غوزالی، 2019) که میتواند کیفیت حسابرسی را افزایش دهد. حسابرسی که تمایل دارد با اربابرجوع و مشتریان حسابرسی، رفتارهای مبتنی بر انصاف داشته باشد در واقع در اجرای تقابل اجتماعی موفق عمل کرده است. در حقیقت، درک انصاف متقابل توسط حسابرس، الزام مهم و جدی برای اجرای مؤثر و افزایش رضایت طرفین است. چرا که درک بهتر میتواند رفتارها و نگرشهای حسابرس را در جهت اجرای هر چه بهتر و بیشتر هنجارها تقویت کند. این روند در نهایت کیفیت حسابرسی را مورد تأثیر قرار میدهد. سازمان حسابرسی و کلیه مؤسسات خصوصی باید نهایت تلاش خود را در جهت تقویت هنجارها از جمله در راستای بهبود و تقویت روند انصاف و عدالت نسبت به حسابرسان بکار گیرند. چرا که تقویت روند انصاف موجب تقویت قصد حسابرسان برای کشف و گزارشگری تقلب میشود. در حرفهی حسابرسی برای ارتقاء اخلاق و صلاحیت حرفهای باید روند انصاف و عدالت ارتقاء یابد.
نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد فرهنگ اسلامی حسابرس توانسته است نقشی تعدیلکننده در رابطه بین انصاف متقابل حسابرسان و کیفیت حسابرسی ایفا کند. در این راستا، این نتایج با نتایج پژوهش آقایی چادگانی و احمدی (1394)، جنکینز و همکاران (2008)، کنچل، کریشنان، پوزنر، شفچیک، ولوری (2013)، گرابنر و همکاران (2019) همخوان است. در توجیه نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت سازمانها و فرهنگ آنها نقش مهمی در ساختار سازی شرایط کار حرفهای دارند. این برای مؤسسات حسابرسی تفاوتی ندارد (گینور، کلتن، مرسر، یان، 2016). ارزشهای نهفته در فرهنگ حسابرس مورد توجه بیشتر مؤسسات حسابرسی قرار گرفته و بسیاری از مؤسسات حسابرسی درگیر پروژههای تغییر فرهنگ به صورت طولانی مدت شدهاند (سودابی و همکاران، 2009). در سال 2014، نهاد حرفهای حسابداران در هلند اظهار داشت که کیفیت حسابرسی مطابق انتظارات مردم نیست. یکی از اقدامات اصلاحی اصلی پیشنهاد شده توسط این نهاد، بهبود فرهنگ حسابرسی بود (نهاد حرفهای حسابداران در هلند، 2014). چارچوب کیفیت حسابرسی از هیئت استانداردهای بینالمللی حسابرسی و اطمینان دهی اشاره میکند که ارزشها، اخلاق و نگرشها متأثر از فرهنگ، عواملی است که به اطمینان از کیفیت حسابرسی کمک میکند (هیئت استانداردهای بینالمللی حسابرسی و اطمینان دهی، 2014).در این میان، فرهنگ اسلامی در جامعهی ایران نقشی پررنگ میتواند ایفا کند که سایر کشورهای غیرمسلمان از این بهره بینصیباند. فرهنگ اسلامی بر نگرشها و رفتارهایی مانند مربیگری، مشاوره، انطباق، اصلاح، نوآوری و بهبود مستمر تأثیر میگذارد که برای کیفیت حسابرسی بسیار مهم است. تأثیر شگرف مذهب را میتوان در سازماندهی باورهای حسابرس نیز مشاهده کرد. اصلاح شیوهای مناسب در سازماندهی باورها و ارتباط صحیح با مشتریان از فرهنگ غنی اسلامی سرچشمه میگیرد. این روحیه معنوی، در انجام بسیاری از ناممکنها، کمکحال بوده و حفظ اعتقادات مذهبی و اجرای آن در محیط کاری، اظهارنظرها سازنده و صحیح و بهبود کیفیت حسابرسی را به دنبال دارد.
همچنین طبق نتایج پژوهش رابطه مثبت بین انصاف متقابل با کیفیت حسابرسی از طریق تجربه حسابرس (به تنهایی) تعدیل نشد. هر چند تجربه حسابرس، در تقویت مثبت بودن این رابطه کمکحال بود ولی آن قدر قوی نبود که از لحاظ آماری معنیدار شود. ولی اثر غیرمستقیم انصاف متقابل بر کیفیت حسابرسی با تعدیل حسابرس با تجربه متعهد به فرهنگ اسلامی معنیدار شد. بنابراین شاید بتوان گفت جمع این متغیر با هم در حسابرس، بهتر میتواند در بهبود کیفیت حسابرسی کمکحال باشد.
به طور کلی، با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت حسابرس بافرهنگ و متعهد به رعایت انصاف متقابل، با اجتناب از رفتارهای غیراخلاقی، در برابر فشارهای قانونی و محیطی مقاومت کرده و رفتارهای منصفانه و اخلاقی را تا حد امکان انجام میدهد. یک حسابرس متعهد میتواند علاوه بر القا و تقویت خویشتنداری، الگویی برای رعایت موازین و استانداردهای قانونی و اخلاقی برای سایرین باشد. رواج تعهد به اجرای انصاف متقابل، پایبندی به اجرا را تقویت میکند. پایبندی به اجرا، در پررنگ سازی اجرای آیین رفتار حرفهای نقش داشته و در نهایت کیفیت حسابرسی را بهبود میبخشد. از محدودیتهای این پژوهش به اجرای کار میدانی با پرسشنامه اشاره کرد. با توجه به وضعیت جاری کشور و شیوع ویروس کرونا، دسترسی به پاسخ شوندگان را برای پژوهشگر مشکل ساخت. لذا توزیع پرسشنامه به صورت آنلاین انجام شد. صرفنظر از محدودیتها، پژوهش حاضر با در نظر گرفتن عوامل کمکار بر کیفیت حسابرسی، سعی در آشنا ساختن و شناسایی این عوامل برای استفادهکنندگان صورتهای مالی دارد. پیشنهاد پژوهش حاضر بر این است که معاونتها و مدیران مؤسسات حسابرسی بیش از پیش درباره مفهوم انصاف متقابل مطالعه کنند و به اهمیت آن در این زمینه واقف شوند. همچنین پیشنهاد میشود گروههای مختلف جامعه حسابداری رسمی، دانشجویان، مدیران مالی شرکتها، کمیته حسابرسی به نوعی در معیارهای انتخاب حسابرس، فرهنگ اسلامی حسابرس و سطح درک و اجرای انصاف متقابل او را به عنوان شاخصی مهم و تأثیرگذار مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند و با استفاده از ابزارهای کمی و کیفی در طی حرفه حسابرسی (نهتنها در وهلهی استخدام) به طور مستمر، این موارد مورد بررسی مجدد قرار دهند. آموزشهای مستمر مجازی و حضوری، کارگاههای آموزشی، سمینار، کنفرانس و همایشهایی در این ارتباط برای ارتقاء دانش فرهنگی و همچنین ارتقاء سطح کیفی عملکردی حسابرس اجرا گردد.