تأثیر سوگیری رفتاری مدیران بر استراتژیهای حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی
تاریخ دریافت: 20/04/1401 تاریخ پذیرش: 23/06/1401 نازنین بشیری منش
احسان مداح
فهیمه آگاهی
چکیده
حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی و کاهش میزان دعاوی حقوقی از استراتژی های مختلفی نظیر افزایش سطح آزمونهای حسابرسی، افزایش بندهای شرط و تغییر صاحبکار استفاده می کنند. با توجه به اینکه مسئولیت تهیه صورتهای مالی شرکت بر عهده مدیران می باشد، ویژگی های رفتاری مدیران بر رویکردهای تصمیمگیری و ارائه اطلاعات تاثیر دارد. لذا هدف این پژوهش بررسی تاثیر سوگیری مدیران براستراتژیهای حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی است. در این راستا نمونهای شامل129مشاهده(سال-شرکت) تاثیر سوگیری رفتاری مدیران بر حقالزحمه ، تاخیر در ارائه گزارش، اظهار نظر بند تحریف و تغییر حسابرس بررسی شد. یافته ها نشان داد، تمرکز مدیران براهداف کوتاهمدت، شهرتطلبی و درصد بالای مالکیت مدیران منجر به تلاش ودقت بیشتری درفرآیند حسابرسی و افزایش حق الزحمه حسابرسی می شود. همچنین نتایج نشان داد، بیشاطمینانی و سنگربندی مدیران رابطه منفی و معناداری با تاخیر گزارش حسابرسی دارد. به این معنا که مدیران بیش اطمینان در تلاشند تا حق الزحمه کمتری برای حسابرسی پرداخت کرده تا بتوانند با کم کردن هزینهها، سرمایهگذاری بیشتری در داراییها داشته باشند. براساس یافته های پژوهش کوته بینی و خودشیفتگی مدیران رابطه مثبت و معناداری با بندهای شرط با اهمیت حسابرسی دارد. مدیرانی که در راستای کسب مزایا و ارتقای شغلی یا خودبرتربینی و کسب شهرت فعالیت می کنند، با دستکاری اطلاعات احتمال دریافت بندهای شرط با اهمیت از سوی حسابرس مستقل را افزایش می دهند. همچنین یافته ها نشان داد، ویژگی های رفتاری مدیران تاثیری بر تغییر حسابرس ندارد.
واژههای کلیدی: سوگیری رفتاری مدیران ، حق الزحمه حسابرسی ، تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی، اظهارنظر دارای بند تحریف ، تغییرحسابرس.
1- مقدمه
حسابرسی یعنی بازرسی جستجوگرانه کلیه مدارک و اسناد حسابداری به منظور کشف تقلب و اشتباه. هدف از آن اظهارنظر نسبت به این موضوع است که آیا صورتهای مالی بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه شده است یا خیر. هدف اصلی حسابرسی، اعتباردهی به صورتهای مالی است. منظور از اعتباردهی، اظهار عقیده یا قضاوت شخص یا اشخاص مستقل و ذیصلاح نسبت به مطابقت تمامی جنبههای با اهمیت ادعاهای منعکس در صورتهای مالی با معیارهای تعیین شده یعنی اصول حسابداری است. حسابرسان به دلیل نقش مهمی که در کیفیت اطلاعات مالی و تصمیمگیری سرمایهگذاران دارند، دقت زیادی در ارزیابی ریسک صاحبکار میکنند. آنها برای حفاظت از اعتبار و شهرت خود از استراتژیهای مناسب برای کاهش ریسک حسابرسی استفاده میکنند. یکی از استراتژیهای مرتبط در مواجه با شرایط پر ریسک ، افزایش حق الزحمههای حسابرسی است. به گفته جانستون و بدارد صرف ریسک تلاش حسابرسی و هم دریافت صرف ریسک، هر دو حقالزحمه حسابرسی را افزایش میدهند. حسابرسان به منظور کاهش ریسک عدم کشف تحریفهای با اهمیت شواهد بیشتری گردآوری میکنند که این موضوع سبب افزایش هزینه حسابرسی میشود. در واقع با افزایش ریسک حسابرسی حسابرسان حقالزحمه بیشتری نیز تقاضا میکنند. (کریشنال و همکاران، 2012 ،496) تحقیقات نشان میدهند که بین ریسک تجاری شرکت و ریسک حسابرسی ارتباط و جود دارد. (جانسون ، 2000 ، 5) ،(سایمونیک، 1980، 164) که حق الزحمه حسابرسی منعکسکننده بهای منابع صرف شده در حسابرسی و زیانهای بالقوه ناشی از دعاوی قضایی و یا آسیب رسیدن به اعتبار حرفه ای آنها است. بهطور کلی یافتهها نشان دهنده این است که حقالزحمه حسابرسی در صورت وجود ریسک تجاری مشتری افزایش مییابد. یکی دیگر از استراتژیها به منظور کاهش ریسک حسابرسی تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی است. حسابرسان در شرایطی که ابهام و پیچیدگی اطلاعات مالی شرکت اقدام به برنامهریزی و اقدام به فرآیندهای تحلیلی دقیقتر میکنند که منجر به صرف وقت بیشتری میشود. و در نتیجه گزارش حسابرسی با تاخیر ارائه خواهد شد. استراتژی دیگر برای کاهش ریسک پروژه حسابرسی، انتقال ریسک پروژه حسابرسی به صاحبکاران به وسیله کاهش سطح اطمینان لازم برای ارائه اظهارنظر اظهارنظر دارای بند تحریف است. ارائه اظهارنظر دارای بند تحریف قبل از ورشکستگی صاحبکار، ریسک دعاوی حقوقی حسابرس را کاهش خواهد داد. (عبدی و همکاران، 1397، 105) با افزایش ریسک تجاری و عملکرد ضعیفتر شرکت احتمال تعدیل گزارش حسابرسی به دلیل اظهارنظر دارای بند تحریف افزایش خواهد یافت.
(فرانسیس وکریشنان، 1999 ، 138)دریافتند که شرکتهای با حجم اقلام تعهدی بالا به خصوص اقلام تعهدی منفی به احتمال بیشتری اظهار نظر مشروط به دلیل اظهارنظر دارای بند تحریف دریافت میکنند ( فرج زاده دهکردی و حیدری،1396 ، 224). در نهایت، راهکار دیگر حسابرسان برای کاهش ریسک پروژه حسابرسی، کناره گیری از پروژه حسابرسی است. زیرا شرایط پرریسک صاحبکار ممکن است به اعتبار و شهرت حسابرس لطمه وارد کند. لذا حسابرس پذیرش صاحبکار امتناع میکند. از جمله عواملی که منجر به پنهانکاری یا ابهام در اطلاعات میشود، سوگیرهای رفتاری مدیران است. ادبیات پژوهش نشان میدهد سوگیریهای رفتاری شامل بیشاطمینانی ، کوته بینی و خود شیفتگی مدیران میباشد. اطمینان بیش از حد مدیر سـبب مـیشـود تواناییهای خود را بیشتر از حـد معمول و ریـسک را کمتـر از حـد معمول تخمـین زده، و این احـساس در وی بوجود آید که قادر به کنترل مـسائل و رویدادها میباشد، در حالیکه ممکن است ایـنگونـه نباشـد. مدیران کوتهبین به جای تمرکز بر اهداف و برنامهریزیهای بلندمدت و سرمایهگذاریهای مناسب (همچون فعالیتهای تحقیق و توسعه، بازاریابیهای بلندمدت و ...) بر اهداف کوتاهمدت نظیر سودآوری توجه نمایند. همچنین ویژگی خودشیفتگی بدلیل تلاش افراد برای شهرت، تحسین و بزرگ جلوه دادن خود در نظر دیگران منجر به پنهانسازی اطلاعات میشود. بر این اساس احتمال میرود سوگیریهای رفتاری مدیران کیفیت اطلاعات مالی را تحت تاثیر قرار دهد.
صورت های مالی ابزار اطلاعاتی بسیار مهمی برای سرمایه گذاران وتصمیم گیرندگان مالی می باشد؛ به همین دلیل کیفیت و اعتبار اطلاعات ارائه شده توسط مدیران مورد حسابرسی قرار می گیرد .پژوهش های پیشین عوامل مختلفی نظیر ویژگی های شرکت و سازو کارهای حاکمیت شرکتی را به عنوان عوامل موثر بر نتایج حسابرسی صورت های مالی ارائه نمودند . اما از آن جایی که صورتهای مالی حاصل تصمیمگیریهای مدیران میباشد، انتظار میرود ویژگیهای رفتاری مدیران بر کیفیت ارائه اطلاعات و همچنین فرآیند حسابرسی تاثیر گذارد.لذا این پژوهش از جنبه جدیدی به بررسی و تحلیل استراتژیهای حسابرسی بر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد.
لذا بر این اساس دراین پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که سوگیریهای رفتاری مدیران بر استراتژیهای حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی تاثیر دارد.
2- مبانی نظری پژوهش
2-1- بیش اطمینانی مدیران
نظریههای تصمیم عقلایی بر این فرض استوارند که مدیران هنگام تصمیمگیری منطقی رفتار میکنند، اما ادبیات روانشناسی نشان میدهد که مدیران دچار بیش اطمینانی، اعتماد بیش از حد به خود و دیدکوتاه مدت نسبت به چشم انداز آینده شرکت میباشند، این سوگیریها در تصمیمات شرکت اخلال ایجاد میکند. بر اساس ادبیات پژوهش حسابداری، یکی از انواع سوگیریهای رفتاری مدیران، بیش اطمینانی میباشد. بیش اطمینانی پدیدهای است که در مردم عادی نیز وجود دارد؛ اما این پدیده بیشتر به مدیران مرتبط میشود، به اینصورت که مدیران نسبت به سودها و جریانهای نقدی واحد تجاری خود خوشبیناند و چشمانداز مثبتی از ریسک و بازده آتی شرکت دارند. آنها احتمال و تأثیر رویدادهای مطلوب را بر جریانهای نقدی شرکت بیش از واقع تخمین میزنند و احتمال و تأثیر رویدادهای منفی را کمتر از واقع ارزیابی میکنند (هیتون. 2002، 36). بیش اطمینانی در مدیران احتمال بکارگیری رویکردهای محافظه کارانه را کاهش می دهد(احمد دوئلمن. 2013 ، 4) و در نتیجه بدلیل نگرش خوش بینانه مدیران احتمال اشتباه در گزارش سود حسابداری از طریق مدیریت سود واقعی وجود دارد (هسیه و همکاران،2014، 1248). مدیران بیش اطمینان به طور نظاممندی بازده آتی ناشی از پروژههای سرمایهگذاری را بیش از حد تخمین میزنند (مالمیندر و تیت. 2005 ، 653). انتظار میرود مخارج سرمایهای (دارایی ثابت) بیشتری داشته باشند (بن و همکاران، 2010 ) . کاشانی پور و محمدی (1396) در بررسی رابطه بین بیش اطمینانی مدیران با نگهداشت وجه نقد و حساسیت جریان نقدی وجه نقد دریافتند که بیش اطمینانی مدیران اثر مثبت و معناداری بر حساسیت جریان نقدی وجه نقد دارد. به بیان دیگر، مدیران بیش اطمینان وجه نقد بیشتری از جریان های نقدی عملیاتی جاری را در شرکت ذخیره می کنند.
2-2- خودشیفتگی مدیران
مدیران خودشیفته افرادی هستند که موفقیت شرکت را مدیون بلند همتی و تلاشهای شخصی خود میدانند و مشارکت و نقش کارمندان را در کسب اهداف سازمان نادیده میگیرند. لذا در شرکتی که اینگونه مدیران بر آن حاکم هستند، نوعی دلسردی و سرخوردگی در میان کارکنان ایجاد میشود. عدم رشد دیگر مدیران و کارکنان، امکان سوءاستفاده از دیگران و رفتارهای غیراخلاقی، بیتوجهی به واقعیات بیرونی، تهدیدات محیطی سازمان، تخریب اعتماد و روابط انسانی از جمله پیامدهای منفی خودشیفتگی هستند (وسنر، 2007، 7). مدیران خودشیفته در پی آن هستند که ضعفهای خود را بپوشانند و با انتقادات به شدت برخورد میکنند. این خصلت آنان باعث میشود تا ابتکار و نوآوری در سازمان از بین برود. از طرفی مدیران خودشیفته در سازمانها پاداشهای بیشتری برای خود قائل هستند (اوریلی، دور، کالدول و چتمن،2014، 223) و به میزان قابل توجهی بیش از همتایان خود درآمدزایی دارند. مدیران خودشیفته قادر به درک واقعیات و پدیدهها آنطور که باید نمیباشند و به همین دلیل نمیتوانند برای آینده سازمان هدف و برنامهی خاصی داشته باشند؛ پس نوعی سردرگمی در اهداف سازمان با وجود این مدیران پدید میآید. مجموعهی این مشکلات به وجود آمده ناشی از مدیریت فرد خودشیفته برشرکت، منجر به افت عملکرد سازمان میشود (بارث و همکاران، 2013، 209). از آنجاییکه افت عملکرد سازمان با خصوصیات روانی مدیران خودشیفته در تضاد است، آن مدیران برای پنهان کردن واقعیات شرکت به گزارشات غیرواقعبینانه روی میآورند (منصورزارع و همکاران، 1399، 5).
2-3- کوتهبینی مدیران
یکی دیگر از ویژگیهای رفتاری مدیران کوته بینی است. کوتهبینی مدیران مجموعهای از رفتارهای مدیریت تعریف شده است که به دلایل مختلف نظیر ساختارهای تشویقی و استفاده از معیارهای ارزیابی عملکرد که مبتنی بر معیارهای کوتاه مدت میباشد، به جای توجه به سرمایهگذاریهای بلندمدت و خلق ارزش در بلند مدت، باعث افزایش منافع کوتاهمدت شرکت میشوند. مدیران کوته بین از طریق کاهش میزان هزینه های تحقیق و توسعه، آموزش کارکنان، تبلیغات و از این قبیل سعی در افزایش میزان سودآوری کوتاه مدت دارند. در حالیکه این اقدام مدیریتی تاثیر نامطلوبی بر عملکرد آتی و ارزش شرکت ایجاد میکند (مرادی و باقری، 1393، 232). آنجوس و کانگ (2017، 468) معتقدند مدیریت کوتهبین بهدلیل عدم اطمینان درباره ریسک و بازدهی پروژههای بلندمدت سعی میکنند، هزینههای تحقیق و توسعه خود را کاهش داده و تمرکز خود را بر موارد کوتاه مدت که از ریسک کمتری برخودار است، قرار دهند؛ این راهبرد مدیریتی در بلندمدت منجر به کاهش بازده حقوق صاحبان سهام، بازده داراییها، رشد اقتصادی و درنتیجه کاهش ارزش شرکت میگردد. پژوهشهای محدودی پیامدهای رفتار کوته بینی مدیریت را بررسی نمودند. مرادی و باقری، (1393 ،245) به بررسی مقایسهای تأثیر کوتهبینی مدیریت و مدیریت سود بر بازده سهام پرداختند. نتایج نشان داد که کوتهبینی مدیریت در کوتاهمدت بازدهی مثبتی حاصل میکند ولی در بلندمدت بر بازده سهام شرکت اثر منفی میگذارد. همچنین مقایسه آثار کوتهبینی مدیران و مدیریت سود بر بازده سهام نشان داد، کوتهبینی مدیریت نسبت به مدیریت سود، پیامدهای منفی بیشتری برای شرکت دربردارد. طالع زاری و عبدلی (1396، 61) نشان دادند، کوته بینی مدیران سطح دستکاری اقلام تعهدی را افزایش داده و منجر به کاهش کیفیت سود میشود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، مدیران کوته بین از میزان سرمایهگذاری کمتری برخوردارند که برای آینده شرکت پیامدهای نامطلوبی خواهد داشت. تهرانی و دلشاد (1397، 27) نشان دادند، کوتهبینی مدیران بهدلیل کاهش هزینههای تحقیق و توسعه و راهبردهای بلندمدت منجر به کاهش ارزش معاملات سهام میشوند.
2-4- سنگربندی مدیران
سنگربندی بدین مفهوم می باشد که مدیران اقدام به سرمایه گذاری هایی می نمایند که ارزش بیشتری برای آنها نسبت به سایر سهامداران دارد. بنابراین سهامداران با نوعی خطر اخلاقی مواجه هستند(ودیعی و همکاران، 1397، 29). به اعتقاد مورک و همکاران (1988، 296) سنگربندی، اشاره به این دارد که ارزش بازار مؤسسه می تواند به طور معکوس تحت تأثیر نسبت بالای مالکیت مدیریت باشد. یعنی زمانی که مدیر، کنترل بخش قابل توجهی از سهام مؤسسه را در دست داشته باشد، ممکن است از خود رفتارهایی نشان دهد که در جهت منافع شخصی بوده و کاملاً مغایر با هدف به حداکثر رساندن ارزش مؤسسه باشد(گلخندان، 1396، 90). مدیرانی که مالکان شرکت هستند انگیزه دارند تا با کارایی بیشتری کار کنند که این امر به نوبه خود منجر به بهره برداری سودآور از دارایی ها میشود.
3- پیشینه تجربی پژوهش
حساس یگانه و همکاران (1394)،به بررسی بیش اطمینانی مدیریت و حقالزحمه حسابرسی پرداختند.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بیشاطمینانی مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی است.جامعه آماری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 تا ۱39۲تشکیل می دهد .نتایج پژوهش نشان میدهد بین بیشاطمینانی مدیران و حق الزحمه حسابرسی ارتباط منفی و معناداری برقرار است. براساس بررسیهای بیشتر ،بیشاطمینانی مدیریت بر استفاده از حسابرس متخصص صنعت تاثیر معناداری ندارد.
رحیمیان وحسنی القار (1394)،به بررسی رابطه بیشاطمینانی مدیریت واستفاده از حسابرس متخصص صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بیشاطمینانی یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی مدیران است که بر ریسکپذیری تأثیر دارد. نمونه پژوهش متشکل از 71 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1387 تا 1392 است. باتوجه به دو وجهی بودن متغیر وابسته (استفاده از حسابرس متخصص صنعت)، جهت آزمون فرضیه پژوهش از رگرسیون لجستیک استفاده شده است. همچنین در این پژوهش از رویکرد سهم بازار به منظور تعیین حسابرس متخصص صنعت بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد بیش اطمینانی مدیریت تأثیر معناداری بر استفاده از حسابرس متخصص صنعت ندارد. همچنین بررسیها نشان داد هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد، احتمال استفاده از حسابرس متخصص صنعت بیشتر است.
بذر افشان و همکاران (1397)،به بررسی نقش خودشیفتگی مدیران برکیفیت گزارشگری مالی پرداختند.هدف از این پژوهش تاثیر خودشیفتگی مدیران بر کیفیت گزارشگری مالی بررسی میکند. از نظر تئوری ،مدیران خودشیفته با ویژگیهای رفتاری مانند خودخواهی بیش ازحد،تمایل به بهره برداری از دیگران برای نیازهای خود،تسلط برفرآیندهای تصمیم گیری و عدم بازخورد از دیگران ،گزارش مالی جعلی هستند.
عبدی و همکاران(۱۳۹۷)، به بررسی رابطه ی محافظه کاری با استراتژیهای حسابرسان به منظور مواجه با ریسک صاحبکار پرداختند.نتایج این پژوهش نشان میدهد که محافظه کاری صاحبکار،حق الزحمه حسابرسی را کاهش داده و بین محافظه کاری مشروط صاحبکار و صدور اظهارنظر ابهام در تداوم فعالیت حسابرس رابطه معکوس وجود دارد .همچنین بین محافظه کاری مشروط صاحبکار و تناوب تغییر حسابرس رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.بنابراین یافتههای پژوهش نشان داد که حسابرسان بر صاحبکاران دارای محافظه کاری حسابداری بالاتر ،به صورت معناداری حق الزحمه حسابرسی کمتر ،ارائه کمتر اظهار نظر ابهام در تداوم فعالیت و همچنین دارای تناوب تغییر کمتری میباشند. محافظهکاری حسابداری صاحبکار ریسک پروژه حسابرسی را کاهش می دهد.
هداوندی میرزائی و همکاران (1398)،به بررسی رابطه خودشیفتگی مدیر عامل وحق الزحمه حسابرسی، شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه خودشیفتگی مدیرعامل و حق الزحمه حسابرسی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هیچ ارتباط معناداری بین خودشیفتگی مدیرعامل و حقالزحمه حسابرسی وجود ندارد. همچنین درماندگی مالی از اثرمعناداری بر این رابطه برخوردار نیست. بر اساس نتایج میتوان بیان نمود که حسابرسان توجهی به اختلالات شخصیتی مدیرعامل نداشته و آن را در برآورد حقالزحمه حسابرسی مد نظر قرار نمیدهند، که با توجه به نبود مبنای مشخص برای تعیین حق الزحمه در کشور توجه به این ویژگی ها مسئله ضروری و اساسی به نظر میرسد.
بشیریمنش و صمیمی (1400)،به بررسی خوانایی متن صورتهای مالی و استراتژیهای حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی پرداختند. هدف این پژوهش بررسی تأثیرمیزان ابهام و پیچیدگی در صورت های مالی بر نوع استراتژیهای حسابرسان در مواجه با افزایش سطح ریسک حسابر سی است. در این راستا با نمونهای شامل 832 مشاهده ( سال - شرکت )طی دوره زمانی1390تا1397 تأثیر خوانایی صورتهای مالی بر حق الزحمه، تأخیردر ارائه گزارش، اظهار نظر و تغییرحسابرس بررسی شد . یافتهها نشان داد با افزایش میزان پیچیدگی و ابهام متن صورتهای مالی،حسابرسان وقت بیشتری برای انجام فرآیندهای حسابرسی صرف نموده و در نتیجه حقالزحمه حسابرسی و میزان تأخیر در ارائه گزارش حسابرسی افزایش مییابد.
چن و همکاران(2013 )به بررسی تأثیر اعتماد به نفس بیش ازحد مدیریت بر تصمیمگیری مدیران شرکتها پرداختند. آنها نشان دادند که اعتماد به نفس بیش از اندازه مدیران موجب افزایش چسبندگی هزینه های عمومی و اداری و فروش می گردد. در همین راستا، احمد و دوئلمن (2013)در پژوهشی با عنوان اطمینان بیش از حد مدیریتی و محافظه کاری حسابداری، نقش نظارت خارجی قوی را بر این تاثیرات بررسی کرده اندو نشان دادند که اطمینان بیش از حد مدیریتی باعث کاهش محافظه کاری شرطی و غیرشرطی شده ونظارت خارجی قوی سبب کاهش تاثیر اطمینان بیش از حد مدیریتی بر محافظه کاری نمیگردد..
چن و همکاران(2015) تأثیر وجود سرمایهگذاران نهادی در بروز پدیده کوته بینی مدیران رادر بازارهای نوظهور (تایوان) مورد سنجش قرار میدهند. نتایج نشان می دهد که مدیران دربازارهای نوظهور، به منظور دستیابی به اهداف کوتاه مدت عایدات، هزینه های تحقیق و توسعه را کاهش میدهند. همچنین سرمایه گذاران نهادی داخل سازمانی، کوته بینی مدیریت را تشدید می کنند. در مقابل، سرمایه گذاران نهادی خارج سازمانی مانند یک سپر، ازکوته بینی مدیریت وکاهش هزینه های تحقیق و توسعه جلوگیری میکنند.
هام و همکاران (2015 )به بررسی ارتباط خودشیفتگی مدیران مالی شرکت ها و مدیریت سود واقعی و تعهدی پرداختند. آنها با انتخاب نمونهای متشکل از امضاهای 512 نفر از مدیران مالی و بررسی اندازه امضا افراد (فاصله بین حروف امضا) و ارتباط دادن آن به ابعاد خودشیفتگی ، سطح خودشیفتگی در مدیران مالی را اندازه گیری نمودند نتایج تحقیق این پژوهشگران بیانگر ارتباط مثبت بین خودشیفتگی مدیران مالی و مدیریت سود بوده است.
چن و همکاران (2015) در پژوهشی رابطه بین کوته بینی مدیران و سرمایه گذاری در طرح های تحقیق و توسعه را در بازار نوظهور تایوان بررسی کردند. یافتهها نشان داد که مدیران، به منظور رسیدن به اهداف کوتاه مدت، هزینههای تحقیق و توسعه را کاهش میدهند. همچنین سرمایه گذاران نهادی داخل سازمانی کوتاه مدت گرا، کوته بینی مدیران را تشدید می کنند. در مقابل، سرمایه گذاران نهادی خارج سازمانی به عنوان سپری از کوته بینی مدیریتی و کاهش هزینه های تحقیق و توسعه جلوگیری میکنند.
دوئلمن و همکاران (2015 )به بررسی رابطه بیش اطمینانی مدیران و حقالزحمه حسابرسی پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش آنان بدین صورت بود که رابطه میان بیش اطمینانی مدیران و حق الزحمه حسابرسی منفی است؛ بدین معنا که با افزایش بیش اطمینانی، میزان حق الزحمه کاهش و با کاهش بیش اطمینانی مدیران، میزان حق الزحمه افزایش می یابد.
چن و ژانگ (2016 )در پژوهشی به بررسی تأثیر مالکیت مدیریتی بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام پرداختند. آنها بیان میکنند که مالکیت مدیریتی مدیر را ترغیب میکند که اخبار بد را پنهان کند و سیاستهای سرمایه گذاری غیرمستقیم را برگزیند که باعث افزایش ریسک سقوط قیمت سهام میشود. نتایج پژوهش آنها نشان داد که مالکیت مدیریتی به طور معنادار و مثبتی با ریسک سقوط آتی قیمت سهام شرکت ها رابطه دارد. به علاوه، آنان پی بردند که رابطه بین مالکیت مدیریتی و ریسک سقوط، برای شرکت های با هزینه نمایندگی بالاتر نمایان تر است .
میترا و همکاران( 2019 ) دریافتند که در شرکتهای با مدیران بیشاطمینان، وجود هیئت مدیره اثربخش ، سبب تقاضای بیشتر برای حسابرسی باکیفیت شده و حق الزحمه حسابرسی در این شرکت ها افزایش می یابد.
سوتریسنو(2019)،نیز طی تحقیقی با عنوان «بیش اطمینانی مدیر، اندازه شرکت حسابرسی ،مدیریت درآمدهای واقعی ونظرات حسابرسی» به این نتیجه دست یافت که ،بیش اطمینانی مدیرتاثیر مثبتی برمدیریت درآمدهای وواقعی دارد.علاوه بر این ،مطالعه ی این مححق نشان می دهد که بیش اطمینانی مدیر اثر منفی بر نظر حسابرسی دارد.این تحقیق همچنین عنوان کرد که،مدیریت درآمدهای واقعی تاثیری بر ارتباط بین اعتماد بیش ازحد مدیر و نظر حسابرسی ندارد.
صالحی و همکاران (2020) در پژوهشی به موضوع تأثیر اعتماد به نفس بیش از حد مدیریتی بر محافظه کاری مشروط و مدیریت درآمد واقعی پرداختند. نتایج نشان داد که بین اطمینان بیش از حد مدیریتی و محافظه کاری مشروط رابطه منفی وجود دارد. علاوه بر این ، یافته ها حاکی از آن است که اطمینان بیش از حد مدیریتی با مدیریت درآمد واقعی ارتباط منفی دارد. این بدان معنی است که وقتی مدیران ایرانی مشکلات مالی زیادی دارند ، آنها درگیرمدیریت سود واقعی نمی شوند ، زیرا مدیریت سود واقعی باعث افزایش ارزش شرکت ها در طولانی مدت نمی شود و حتی به آنها آسیب می رساند.
کیم (2021) به بررسی تاثیر بیش اطمینانی و توانایی مدیران بر تصمیم گیری حسابرسان درباره تداوم فعالیت و چرخش حسابرسان پرداختند. یافتهها نشان داد، حسابرسان در شرکتهایی که مدیریت از اعتماد به نفس کاذب بالایی برخوردار است و به توانایی خود بیش از حد اعتماد دارد، تمایل بیشتری برای اظهار نظر ابهام در تداوم فعالیت داشته و همچنین در دوره بعد از آن از همکاری با صاحبکار چنین شرکتی انصراف داده و از پذیرش آن امتناع می کنند.
4- فرضیه های پژوهش
طبق مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش، فرضیههای تحقیق به صورت زیر بیان میشود:
بیش اطمینانی و حق الزحمه حسابرسی رابطه معناداری دارد.
بیش اطمینانی و اظهار نظر با بند تحریف رابطه معناداری دارد.
بیش اطمینانی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معناداری دارد.
بیش اطمینانی و تغییر حسابرس رابطه معناداری دارد.
خودشیفتگی و حق الزحمه حسابرسی رابطه معناداری دارد.
خودشیفتگی و اظهار نظر با بند تحریف رابطه معناداری دارد.
خودشیفتگی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معناداری دارد.
خوشیفتگی و تغییر حسابرس رابطه معناداری دارد.
کوته بینی وحق الزحمه حسابرسی رابطه معناداری دارد.
کوته بینی و اظهار نظر با بند تحریف رابطه معناداری دارد.
کوته بینی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معناداری دارد.
کوته بینی و تغییر حسابرس رابطه معناداری دارد.
سنگر بندی و حق الزحمه حسابرسی رابطه معناداری دارد.
سنگر بندی و اظهارنظر با بند تحریف رابطه معناداری دارد.
سنگربندی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معناداری دارد.
سنگر بندی و تغییر حسابرسی رابطه معناداری دارد.
5- متغیرهای پژوهش
5-1- متغیر وابسته
حق الزحمه حسابرسی ( :( Audit برابر است با لگاریتم طبیعی حقالزحمه حسابرسی (رقم مربوط به حق الزحمه حسابرسی برابر با میزان هزینه حسابرسی افشا شده دریاداشت های همراه صورت های مالی است.)
دارای بندهای تحریف با اهمیت: برابر دارای بندهای تحریف بااهمیت گزارش حسابرسی است که باعث تعدیل اظهارنظر حسابرسی شده است که در صورت وجود عدد 1 و در غیر اینصورت عدد 0 به آن تعلق می گیرد. با توجه به اینکه بندهای تحریف با اهمیت در شرکتهای بورسی به ندرک افشا می شود از تعداد بندهای مشروط استفاده شده است بدین صورت که اگر تعداد بندهای مشروط شرکتی از میانه بیشتر باشد عدد یک ولی اگر از میانه کمتر باشد عدد صفر تعلق می گیرد.تاخیر در گزارش حسابرسی (ARL) : لگاریتم طبیعی فاصله بین تعداد روزهای پایان سال مالی و ارائه صورت های مالی حسابرسی شده(کاظمی و همکاران ،1399)
تغییر حسابرس (:( Auditorchange اگر حسابرس شرکت در سال جاری تغییر کرده عدد یک در غیر اینصورت عدد صفر.
5-2- متغیر مستقل
بیش اطمینانی (Overcon):
بیش اطمینانی مدیریت : در این پژوهش بیش اطمینانی مدیریت به کمـک دو معیـار مبتنـی بـر تصمیم های سرمایه گذاری مدیران اندازه گیری شده اسـت. محققـان نشـان دادنـد تصـمیم هـای سرمایه گذاری شرکت ها حاوی اطلاعات مرتبطـی بـا بـیش اطمینـانی مـدیریت اسـت (کمپـل و همکاران، 2011 ، 699). اولین شاخص مبتنی بر سرمایه گـذاری بـرای بـیش اطمینـانی، متغیـر مجـازی CAPEX است. اگر مخارج سرمایه ای در دورة معین (شرکت i در دورة مالی (t تقسیم بر کـل دارایی های ابتدای دوره، بـزرگتـر از سـطح میانـة آن بـرای صـنعت مربـوط در آن سـال باشـد (نشان دهندة بیش اطمینانی مدیریت)، برابر با یک است و در غیر این صورت صفر لحاظ می شـود. این معیار مبتنی بر یافته های بن و همکاران (2010 )و مالمندیر و تیت (2005 )اسـت که نشان دادند مخارج سرمایه ای در شرکت هایی با مدیران بیش اطمینان، بزرگتر اسـت.
کوته بینی((Mgopia:
انتظار می رود زمانی که شرکت ها به موفقیت مالی چشمگیری دست مـی یابنـد، فرصـت و منـابع لازم برای سرمایه گذاری در دارایی های بلندمدت آینده را به دست آورند. بنابراین شرکت هایی کـه به طور همزمان بازدهی بیش ازحد مورد انتظار و هزینة بازاریابی و تحقیق و توسـعه ای طبیعی را گزارش می کنند، به احتمال زیاد مشمول ویژگـی مـدیریت کوتـه بینانـه (دارای مـدیران کوته بین) خواهند بود. برای شناسایی و تعیین شرکت های کوته بین، ابتدا لازم است سـطح مـورد انتظار بازده دارایی، هزینة بازاریابی و هزینة تحقیق و توسعه را برای هر شرکت در هر دورة زمانی برآورد کرد. در این راستا، به پیروی از اندرسون و سیائو ( 1982 ، 54) از روابـط 1 تـا 3 اسـتفاده شـده است:
رابطه (1) ROAit = β0 + β1 ROAit + εit
رابطه (2) Mktgit = β0 + β1 Mktgit-1 + εit
رابطه (3) R&Dit = β0 + β1 R&Dit-1 + εit
در این روابط ؛ Roait ، Mktgit و R&Dit به ترتیب بازده دارایی ها (سود خالص تقسیم بر جمع دارایی ها)،هزینة بازاریابی ةو هزینـه تحقیـق و توسـعه بـرای شـرکت i در دورة t اسـت. یادآوری می شود که هزینة بازاریابی و مخارج تحقیق و توسعه از یادداشتهای توضیحی افشا شدة شرکت ها استخراج شده است. همچنین با توجه به اینکه تعداد داده های در دسترس برای اجرای مدل هزینة تحقیق و توسعه به اندازة کافی نبود، اجرای این مدل در سطح صنعت میسر نشد .به منظور استخراج ضرایب مدل و برآورد باقی مانده ها، معادله های سودآوری و هزینه های بازاریابی در سطح صنعت و معادلة هزینه های تحقیق و توسعه در سطح کل شرکت ها اجرا شده است. پس از محاسبة مقادیر برآوردی بازده دارایی ها، هزینة بازاریابی و هزینة تحقیق و توسعه با استفاده از مدل های فوق، مقادیر پیش بینی شدة حاصل از مدل با مقادیر واقعی مقایسه شدند، سپس با توجه به خطای پیش بینی این سه مدل، شرکتها در چهار گروه اصلی به شرح مندرج در جدول 1 قرارگرفتند.
جدول 1- گروه بندی نمونه آماری
گروه 1 گروه 2 گروه 3 گروه 4
اختلاف بازده دارایی اختلاف بازده دارایی اختلاف بازده دارایی اختلاف بازده دارایی
پیشبینیشده
با واقعی مثبت پیشبینیشده
با واقعی مثبت پیشبینیشده
با واقعی مثبت پیشبینیشده
با واقعی منفی
اختلاف
هزینة بازاریابی و تحقیق و توسعه فقط اختلاف یکی از
هزینههای بازاریابی یا تحقیقوتوسعه منفی اختلاف
هزینة بازاریابی و تحقیق و توسعه
پیشبینیشده
با واقعی منفی پیشبینیشده
با واقعی مثبت
در بین این گروه ها ، گروه 1 شرکتهای با مدیرت کوته بین در نظر گرفته شده است . در این گروه با وجود مثبت بودن عملکرد شرکت و افزایش بازده دارایی ها ، هزینه های بازاریابی وتحقیق و تو سعه کاهش یافته است . مرادی و باقری (1393)
خودشیفتگی Narsis)) :
نسبت پاداش مدیران بر حقوق و پاداش کارکنان است .بذر افشان و همکاران (1397)
سنگر بندی (Mana):
در این تحقیق مالکیت مدیریتی به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته می شود. مالکیت مدیریتی بیانگر میزان سهام نگهداری شده توسط اعضای هیئت مدیره می باشد.
5-3- متغیرهای کنترلی پژوهش
تخصص حسابرس در صنعت (big)
درصورتیکه حسابرس متخصص در صنعت باشد برابر با ۱ و در غیر این صورت برابر با صفر است؛ بهعبارتیدیگر، در این پژوهش برای اندازهگیری تخصص حسابرس در صنعت از رویکرد سهم بازار استفاده میشود. به این معنی که هرچه سهم بازار حسابرس بیشتر باشد، تخصص حسابرس در آن صنعت و تجربه او نسبت به سایر رقبا بالاتر است. سهم بازار حسابرسان بهصورت زیر محاسبه میشود (مجموع داراییهای تمام صاحبکاران یک موسسه حسابرسی خاص در یک صنعت خاص، تقسیمبر مجموع داراییهای صاحبکاران در این صنعت).
: سهم بازار موسسه حسابرسی i در صنعت k
: مجموع داراییهای صاحبکاران
: نماد موسسه حسابرسی است
: نماد صنعت موردنظر است
: نماد تعداد صاحبکاران موسسه حسابرسی i در صنعت k
: نماد تعداد موسسههای حسابرسی در صنعت k
مؤسساتی بهعنوان متخصص در صنعت در نظر گرفته میشوند که سهم بازارشان بر اساس رابطه زیر برقرار باشد (اعتمادی و همکاران، 1388).
در رابطه فوق، بیانگر تعداد شرکتهای موجود در صنعت است؛ بنابراین اگر شرکت از سوی موسسه حسابرسی متخصص صنعت حسابرسی شده باشد، متغیر SPEC برابر با یک وگرنه برابر با 0 خواهد بود.
Size: اندازه شرکت برابر است با لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت
Inv : نسبت موجودی کالا به کل دارایی ها
Rec : نسبت حساب های دریافتنی به کل دارایی ها
اهرم مالی (lev ) :نسبت به بدهی های بلند مدت به کل دارا یی ها
نسبت سودآوری ( ( income:سود خالص داراییها تقسیم بر کل دارایی ها
زیان (loss ) :اگر شرکت در سال جاری زیان ده باشد عدد یک در غیر اینصورت عدد صفر
اظهار نظر حسابرس ((opinion : اظهار نظر مشروط و مردود عددیک در غیر اینصورت عدد صفر
LNC : دوره زمانی همکاری حسابرس با صاحب کار
ACC : نسبت کل اقلام تعهدی به کل دارایی ها
نسبت جاری (CAS ): دارایی های جاری / بدهی های جاری
6- جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. علت انتخاب جامعه آماری امکان دسترسی به دادههای موجود در صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار است. با توجه به تفاوت شرکتهای سرمایه گذاری، بانک ها و موسسات مالی، بیمه و هلدینگ از نظر افشای اطلاعات از جامعه اماری پژوهش حذف شدند. نمونه پژوهش برمبنای شرایط زیر مشخص شد: 1.به منظور قابل مقایسه بودن اطلاعات، پایان سال مالی شرکتها منتهی به 29 اسفند باشد. 2.در دوره زمانی 1392- 1398 تغییر دوره مالی نداده باشند.3. سهام آنها در بازار وقفه معاملاتی نداشته باشد.4.اطلاعات مربوط به متغیرهای انتخاب شده در این تحقیق در دسترس باشد.درنتیجه اعمال شرایط 129 شرکت از جامعه آماری جهت انجام آزمونها انتخاب شدند.
حجم نمونهی پژوهش
جامعه آماری در سال 1398 542
کسر می شود: شرکتهای لغو پذیرش شده 117
کسر می شود: شرکتهای دارای توقف معاملاتی سهام 61
کسر می شود: شرکتهایی که سال مالی آن ها منتهی به 29 اسفند نیست 76
کسر می شود: شرکتهایی که بعد از بازه زمانی پژوهش وارد بورس شده اند 26
کسر می شود: عدم دسترسی به داده ها 37
کسر می شود: شرکت های سرمایه گذاری، بانکها و بیمه ها 96
نمونه نهایی پژوهش 129
7- روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی محسوب میشود و با توجه به اینکه از اطلاعات تاریخی در آزمون فرضیهها (همبستگی ارتباط بین متغیرها) استفادهشده است، با در نظر گرفتن ماهیت و روشی که در این مطالعه استفاده میشود، نوعی تحقیق توصیفی- همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) به شمار میرود. از نظر زمان انجام پژوهش گذشته نگر و از نظر نوع داده ها کمی است. در تهیه ادبیات پژوهش و مبانی نظری، از منابع کتابخانهای شامل کتابها و مقالات معتبر علمی استفاده شده است. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق شامل اطلاعات مندرج در صورت های مالی شرکتها و نیز اطلاعات مبادلاتی سهام بورس اوراق بهادار تهران و دیگر اطلاعات، از طریق نرم افزار ره آورد نوین و نیز سایت اطلاع رسانی بازار سرمایه (codal.ir) استخراج شده است.
8- مدلهای پژوهش
جهت آزمون فرضیات تحقیق مدلهای رگرسیونی تحقیق به صورت زیر تخمین زده خواهد شد:
مدل فرضیه اول ، به شرح رابطه (4) میباشد:
رابطه (4):
Audit feeit=α0 + β1 overconit +β2 myopiait+β3 narsisit+β4 manait +β5 bigit +β6 sizeit + β7 invit + β8 RECit + β9 LEVit +β10 Icomeit +β11 lossit+ β12 opinionit +β13 LNCit +β14 ACCit +β15 CASit+ ε
مدل فرضیه دوم به شرح رابطه (5) میباشد:
رابطه (5):
GCO = α0 + β1 overconit +β2 myopiait+β3 narsisit+β4 manait +β5 bigit +β6 sizeit + β7 invit + β8 RECit + β9 LEVit +β10 Icomeit +β11 lossit+ β12 opinionit +β13 LNCit +β14 ACCit +β15 CASit+ ε
مدل فرضیه سوم به شرح رابطه (6) میباشد:
رابطه (6):
ARL= α0 + β1 overconit +β2 myopiait+β3 narsisit+β4 manait +β5 bigit +β6 sizeit + β7 invit + β8 RECit + β9 LEVit +β10 Icomeit +β11 lossit+ β12 opinionit +β13 LNCit +β14 ACCit +β15 CASit+ ε
مدل فرضیه چهارم به شرح رابطه (7) میباشد:
رابطه (7):
AUDITORCHANGE= α0 + β1 overconit +β2 myopiait+β3 narsisit+β4 manait +β5 bigit +β6 sizeit + β7 invit + β8 RECit + β9 LEVit +β10 Icomeit +β11 lossit+ β12 opinionit +β13 LNCit +β14 ACCit +β15 CASit + ε
9- یافته های پژوهش
9-1- آمار توصیفی
بهمنظور بررسی مشخصات عمومی متغیرها و تجزیه و تحلیل دقیق آنها، آشنایی با آمار توصیفی مربوط به متغیرها لازم است. جدول 2، آمار توصیفی دادههای مربوط به متغیرهای مورد استفاده در تحقیق را نشان میدهد. آمار توصیفی مربوط به 129 شرکت نمونه طی دوره زمانی 7 ساله (1392 تا 1398) میباشد.
جدول 2- آمار توصیفی متغیرهای کمی
نام متغیر نماد تعداد میانگین انحراف معیار کمینه بیشینه
تاخیر در گزارش حسابرسی ARL 903 4.2721 0.3879 1.9459 5.1929
خودشیفتگی Narsis 903 0.0636 0.0933 0 0.4968
سنگر بندی Mana 903 0.549 0.3084 0 0.91
اندازه شرکت size 903 14.5287 1.4742 11.1266 20.2023
نسبت موجودی کالا Inv 903 0.2373 0.14 0.0024 0.6283
نسبت حساب های دریافتنی Rec 903 0.284 0.1805 0.0087 0.697
اهرم مالی lev 903 0.0718 0.0816 0.0009 0.5327
نسبت سودآوری ROA 903 0.1215 0.1388 0.289- 0.5478
دوره زمانی همکاری حسابرس LNC 903 2.2059 1.1171 1 4
کل اقلام تعهدی ACC 903 0.0018 0.1409 0.6631- 0.8461
نسبت جاری CAS 903 1.505 0.673 0.6674 3.336
حق الزحمه حسابرسی Auditfees 903 7.0794 0.806 2.5445 9.5493
متغیرهای کیفی پژوهش
نام نماد شرح درصد فراوانی درصد فراوانی تجمی
اظهار نظر حسابرس Opinion 0 515 57.03
1 38 42.97
زیان Loss 0 801 88.7
1 102 11.3
تخصص حسابرس Special 0 529 58.58
1 374 41.42
دارای بندهای تحریف با اهمیت Nccc 0 646 71.54
1 257 28.46
تغییر حسابرس Auditchange 0 659 72.98
1 244 27.02
بیش اطمینانی Overcon 0 451 49.94
1 452 50.06
کوته بینی Mgopia 0 214 23.7
1 689 76.3
*منبع: یافتههای پژوهشگر
9-2- آمار استنباطی
در آمار استنباطی پیش از آزمون مدل های پژوهش، با توجه به استفاده از داده های ترکیبی به بررسی مفروضات رگرسیون چندمتغیره پرداخته شد. برای فرضیه اول از رویکرد رگرسیون پانلی لجستیک با اثرات تصادفی برای برازش مدل ها مشخص گردید. آزمون پایایی متغیرهای پژوهش نشان می دهد، وجود ریشه واحد در متغیرها مشاهده نشد و مانایی داده ها تایید گردید. همخطی متغیرهای مستقل با استفاده از شاخص عامل تورم واریانس (VIF) بررسی که برای تمامی متغیرها مقادیر کمتر از 10 نشان داده شد که بیانگر عدم همخطی بین متغیرهای مستقل می باشد. مدل پژوهش برای فرضیه دوم مبتنی بر رویکرد پنل دیتا برازش گردید. براساس نتایج آزمونهای چاو و هاسمن، از رویکرد رگرسیون پانلی تعمیم یافته با اثرات ثابت برای برازش مدل استفاده گردید.همچنین برای بررسی ناهمسانی واریانس از آزمون بروش پاگان استفاده شد، یافته ها بیانگر وجود ناهمسانی واریانس در مدل ها بود که از روش حداقل مربعات تعمیم یافته GLS برای رفع ناهمسانی واریانس استفاده شد.
آزمون فرضیه های مرتبط با حق الزحمه حسابرس
نتیجه آزمون مدل اول، در جدول 3 ارائه شده است.
جدول 3- نتیجه آزمون مدل اول
متغیر وابسته: حق الزحمه حسابرسی
متغیر نماد ضرایب خطای استاندارد آماره z سطح معناداری هم خطی
بیش اطمینانی Overcon 0.0449- 0.0199 2.26- 0.024 1.13
کوته بینی Mgppia 0.0580 0.0244 2.38 0.017 1.08
خودشیفتگی Narsis 0.751 0.0957 7.85 0.000 1.03
سنگر بندی Mana 0.313 0.0483 6.49 0.000 1.15
تخصص حسابرس Special 0.181 0.0305 5.95 0.000 1.43
اندازه شرکت Size 0.248 0.0139 17.89 0.000 1.76
نسبت موجودی کالا Inv 0.1109 0.1055 1.05 0.293 1.2
نسبت حساب های دریافتنی Rec 0.0705 0.0736 0.96 0.338 1.32
اهرم مالی Lev 0.6977- 0.1445 4.83- 0.000 1.17
نسبت سودآوری Roa 0.571- 0.1283 4.45- 0.000 2.29
زیان Loss 0.0347 0.0448 0.78 0.438 1.48
اظهار نظر حسابرس Opinion 0.0215 0.0293 0.73 0.0464 1.15
دوره زمانی همکاری حسابرس Lnc 0.0453 0.0079 5.69 0.000 1.19
کل اقلام تعهدی Acc 0.0094- 0.0892 0.11- 0.916 1.03
نسبت جاری Cas 0.0384- 0.0132 2.91- 0.004 1.39
عرض از مبدا 3.30 0.1978 16.68 0.000 ---
سایر آمارههای اطلاعاتی
آماره والد 210.27
سطح معنی داری (Prob.) والد 0.0000
ضریب تعیین 0.7459
*منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 3 نشان می دهد که متغیر بیش اطمینانی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عدی منفی است بنابراین بین بیش اطمینانی و حق الزحمه حسابرسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه اول در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. یعنی مدیران بیش اطمینان در تلاشند تا حق الزحمه کمتری برای حسابرسی پرداخت کرده تا بتوانند با کم کردن هزینه ها، سرمایه گذاری بیشتری در داریی ها داشته باشند.
متغیر کوته بینی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عددی مثبت است بنابراین بین کوته بینی و حق الزحمه حسابرسی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه دوم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. یعنی در شرکتهایی که مدیران آن نگرش کوته بین دارند حق الزحمه حسابرسی افزایش پیدا می کند. متغیر خودشیفتگی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت است بنابراین بین خودشیفتگی و حق الزحمه حسابرسی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه سوم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. یعنی مدیران خودشیفته در تلاشند تا با موسسات حسابرسی مورد پسند خودشان قرارداد بسته شود. متغیر سنگر بندی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عددی مثبت است بنابراین بین سنگر بندی و حق الزحمه حسابرسی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه چهارم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد.
آزمون فرضیه های مرتبط با تاخیر در گزارش حسابرس
نتیجه آزمون مدل دوم، در جدول 4 ارائه شده است.
نتایج جدول مذکور، نشان می دهد که متغیر بیش اطمینانی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عدی منفی است بنابراین بین بیش اطمینانی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه پنجم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد.
متغیر کوته بینی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عددی مثبت است بنابراین بین کوته بینی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه ششم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. یعنی در شرکتهایی که مدیران آن نگرش کوته بین دارند تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی افزایش پیدا می کند. متغیر خودشیفتگی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت است بنابراین بین خودشیفتگی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه هفتم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. متغیر سنگر بندی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عددی منفی است بنابراین بین سنگر بندی و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه هشتم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد.
جدول 4- نتیجه آزمون مدل دوم
متغیر وابسته: تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی
متغیر نماد ضرایب خطای استاندارد آماره z سطح معناداری هم خطی
بیش اطمینانی Overcon 0.0561- 0.0235 2.39- 0.017 1.14
کوته بینی Mgppia 0.0754 0.0250 3.01 0.003 1.07
خودشیفتگی Narsis 0.0047 0.0023 2.05 0.040 1.17
سنگر بندی Mana 0.1569- 0.0221 7.07- 0.000 1.11
تخصص حسابرس Special 0.0345 0.0240 1.44 0.151 1.36
اندازه شرکت Size 0.0314 0.0103 3.03 0.002 1.84
نسبت موجودی کالا Inv 0.0939- 0.0807 1.16- 0.245 1.18
نسبت حساب های دریافتنی Rec 0.1160- 0.0744 1.56- 0.119 1.29
اهرم مالی Lev 0.0600 0.1101 0.54 0.586 1.19
نسبت سودآوری Roa 0.4154- 0.1006 4.13- 0.000 2.5
زیان Loss 0.0641 0.0556 1.15 0.249 1.42
اظهار نظر حسابرس Opinion 0.0859 0.0284 3.02 0.003 1.14
دوره زمانی همکاری حسابرس Lnc 0.0229 0.0083 2.74 0.006 1.15
کل اقلام تعهدی Acc 0.2339 0.0757 3.09 0.002 1.04
نسبت جاری Cas 0.0123 0.0085 1.45 0.147 1.37
عرض از مبدا 3.957 0.1374 28.80 0.000 ---
سایر آمارههای اطلاعاتی
آماره والد 237.89
سطح معنی داری (Prob.) والد 0.0000
ضریب تعیین 0.6885
*منبع: یافتههای پژوهشگر
آزمون فرضیه های مرتبط با تغییر حسابرس
نتیجه آزمون مدل سوم، در جدول 5 نشان داده شده است.
جدول 5- نتیجه آزمون مدل سوم
متغیر وابسته: تغییر حسابرس
متغیر نماد ضرایب خطای استاندارد آماره z سطح معناداری
بیش اطمینانی Overcon 0.0155 0.2109 0.07 0.941
کوته بینی Mgppia 0.1336- 0.2387 0.56- 0.576
خودشیفتگی Narsis 1.6025- 1.1269 1.42- 0.155
سنگر بندی Mana 0.1627- 0.329 0.49- 0.621
تخصص حسابرس Special 0.6205- 0.2393 2.59- 0.01
اندازه شرکت Size 0.2108 0.0925 2.28 0.023
نسبت موجودی کالا Inv 0.7643 0.7528 1.02 0.31
نسبت حساب های دریافتنی Rec 1.4727 0.6423 2.29 0.022
اهرم مالی Lev 1.5434- 1.2407 1.24- 0.214
نسبت سودآوری Roa 1.2803- 1.1528 1.11- 0.267
زیان Loss 0.3098 0.3712 0.83 0.404
اظهار نظر حسابرس Opinion 0.1907 0.2101 0.91 0.364
دوره زمانی همکاری حسابرس Lnc 2.461- 0.1874 13.13- 0.000
کل اقلام تعهدی Acc 0.3966 0.7328 0.54 0.588
نسبت جاری Cas 0.0406 0.0811 0.5 0.616
عرض از مبدا 0.1042 1.3162 0.08 0.937
سایر آمارههای اطلاعاتی
آماره LR 423.62
سطح معنی داری LR (Prob.) 0.0000
ضریب مک فادن 0.402
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 5، نشان می دهد که متغیر بیش اطمینانی دارای سطح معنی داری بیشتر از 5 درصد است بنابراین بین بیش اطمینانی و تغییر حسابرس رابطه معناداری وجود ندارد و فرضیه نهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار نمیگیرد. متغیر کوته بینی دارای سطح معنی داری بیشتر از 5 درصد است و ضریب آن عددی مثبت است بنابراین بین کوته بینی و تغییر حسابرس رابطه معکوس وجود دارد و فرضیه دهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار نمیگیرد. متغیر خودشیفتگی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد است بنابراین بین خودشیفتگی و تغییر حسابرس رابطه معناداری وجود دارد و فرضیه یازدهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. متغیر سنگر بندی دارای سطح معنی داری بیشتر از 5 درصد است بنابراین بین سنگر بندی و تغییر حسابرس رابطه معناداری وجود ندارد و فرضیه دوازدهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
آزمون فرضیه های مرتبط با بند تحریف با اهمیت
نتیجه آزمون مدل چهارم، در جدول 6 ارائه شده است.
جدول 6- نتیجه آزمون مدل چهارم
متغیر وابسته: تعداد بندهای تحریف با اهمیت
متغیر نماد ضرایب خطای استاندارد آماره z سطح معناداری
بیش اطمینانی Overcon 0.3811- 0.172 2.21- 0.027
کوته بینی Mgppia 0.3741 0.183 2.04 0.041
خودشیفتگی Narsis 1.095 0.530 2.07 0.039
سنگر بندی Mana 1.300- 0.255 5.09- 0.000
تخصص حسابرس Special 0.2696 0.187 1.44 0.151
اندازه شرکت Size 0.2126 0.071 2.97 0.003
نسبت موجودی کالا Inv 1.382- 0.623 2.22- 0.027
نسبت حساب های دریافتنی Rec 0.614 0.471 1.30 0.192
اهرم مالی Lev 0.541 0.915 0.59 0.554
نسبت سودآوری Roa 5.031- 1.035 4.86- 0.000
زیان Loss 0.309 0.282 1.09 0.0274
دوره زمانی همکاری حسابرس Lnc 0.249- 0.0605 0.41- 0.680
کل اقلام تعهدی Acc 2.581 0.770 3.35 0.001
نسبت جاری Cas 0.0438 0.0687 0.64 0.523
عرض از مبدا 2.510- 1.0205 2.46- 0.014
سایر آمارههای اطلاعاتی
آماره LR 107.95
سطح معنی داری LR (Prob.) 0.0000
ضریب مک فادن 19 درصد
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول فوق، نشان می دهد که متغیر بیش اطمینانی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب آن عددی منفی است بنابراین بین بیش اطمینانی و تعداد بندهای تحریف با اهمیت رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه سیزدهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. متغیر کوته بینی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت است بنابراین بین کوته بینی و تعداد بندهای تحریف با اهمیت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه چهاردهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. متغیر خودشیفتگی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت است بنابراین بین خودشیفتگی و تعداد بندهای تحریف با اهمیت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و فرضیه پانزدهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. متغیر سنگر بندی دارای سطح معنی داری کمتر از 5 درصد است و ضریب آن عددی منفی است بنابراین بین سنگر بندی و تعداد بندهای تحریف با اهمیت رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه شانزدهم در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد.
10- نتیجه گیری
این پژوهش به بررسی تاثیر سوگیری رفتاری مدیران بر استراتژی های حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. برای رفتار سوگیرانه ﻣﺪﯾﺮﺍن، از خودشیفتگی، کوتاه بینی، بیش اطمینانی و سنگربندی (درصد مالکیت) مدیران استفاده شد و برای سنجس ستراتژی های حسابرسان در مواجه با ریسک حسابرسی، چهار معیار حق الزحمه حسارسی، تاخیر گزارش حسابرسی، تغییر حسابرس و تعداد بندهای تحریف با اهمیت استفاده گردید. بین بیش اطمینانی و حق الزحمه حسابرسی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و فرضیه اول در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار میگیرد. یعنی مدیران بیش اطمینان در تلاشند تا حق الزحمه کمتری برای حسابرسی پرداخت کرده تا بتوانند با کم کردن هزینه ها، سرمایه گذاری بیشتری در دارایی ها داشته باشند. وجود خصیصه بیشاعتمادی در مدیران موجب تخمین بیش از حد دانش و توانایی آنها در ایجاد بازده و جریانهای نقدی آتی و نادیدده گرفتن مهارت رقبا میشود. این روند میتواند بر تصمیمگیری آنها در خصوص سرمایهگذاری در پروژهها تأثیرگذار باشد. بیش اطمینانی یا اعتماد بیش از حد به خود میتواند اعتقاد بیا ساس دربارة تواناییهای شناختی، قضاوتها و استدلال شهودی فرد تعریف شود. با توجه به اینکه بیشاطمینانی موجب میشود مدیران فرصتهای لازم برای به دست آوردن دانش بیشتر غافل شده و ریسک و خطرهای خود را کمارزش و تواناییشان برای کنترل شرایط محیطی و درون سازمانی بیش از حد ارزیابی کنند و گزینههای غیرمتعارف را برگزینند این مساله منجر می شود تا مدیران برای جبران کار به دنبال حسارسانی باشند که هزینه کمتری دریافت می کنند. متغیر کوته بینی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارد. بنابراین فرضیهی سوم تایید میشود، بدین معنی که با کوته بینی مدیران، مدیران برای مطلوب جلوه دادن شرکت در کوتاه مدت اقدام به دستکاری اقلام تعهدی می کندن و سود را در جهت منافع شخصی خود و نه در جهت منابع شرکت و حفظ ارزش آن مدیریت می کنند و با این کار حسابرس زمان بیشتری صرف حسابرسی می کنند بنابراین حق الزحمه بیشتری نیز دریافت می کنند. نتایج پژوهش مطالب با پژوهش میترا و همکاران (2019) است. متغیر خودشیفتگی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارد. بنابراین فرضیهی سوم تایید میشود، بدین معنی که با افزایش خودشیفتگی مدیران، حق الزحمه حسابرسی نیز افزایش پیدا می کند. متغیر سنگر بندی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارد. بنابراین فرضیهی چهارم تایید میشود، بدین معنی که با افزایش درصد مالکیت مدیران، آنها آزادی عمل بیشتری در جهت تئوری قرار داد ها داشته و با حسابرسان مورد نظر خود توافق کرده و اولویت آنها کاهش حق الزحمه حسابرسی نبوده بلکه کیفیت کار حساربرسی را در نظر خواهند گرفت تا صورتهای مالی به موقع حسابرسی شود هر چند با هزینه حسابرسی بالاتر. متغیر بیش اطمینانی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب منفی، تاثیر معکوس و معناداری بر تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی دارد. بنابراین فرضیهی پنجم تایید میشود، بدین معنی که با افزایش بیش اطمینانی مدیران، تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی کمتر می شود. چون مدیران بیش اطمینان به فرایند گزارشگری مالی شرکت اطمینان دارند ، تلاش می کنند از طریق مذاکره، دامنة رسیدگی های حسابرسی را کم کنند و تاخیر در گزارش حسابرسی به حداقل برسد. نتایج حاصل از این فرضیه مطابق با پژوهش نتایج حاصل از پژوهش مطابق با پژوهش حساس یگانه و همکاران (1394) است. یافتهها نشان داد که متغیر کوته بینی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی دارد. این بدین معنی است که با افزایش کوته بینی مدیران، مدیران سود را در جهت منافع شخصی خود و نه در جهت منابع شرکت و حفظ ارزش آن مدیریت می کنند و در نتیجه تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی نیز افزایش پیدا می کند. بدین معنی که وقتی مدیران کوته بین باشند. سعی در افزایش سود دوره جاری میکنند و بنابراین نیاز دارند تا اقلام تعهدی را دستکاری کنند که در این صورت حجم کار حسابرس بیشتر شده و تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی بیشتر می شود. همچنین متغیر خودشیفتگی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی دارد. لذا مدیران خودشیفته، اغلب فرایندهای تصمیم گیری را تحت سلطه خود قرار می دهند و به مشاوره با دیگران تمایلی نشان نمی دهند بنابراین احتمال می رود سیستمهای کنترلی موجود در واحد اقتصادی را نقض کرده یا سیستم هایی طراحی کنند که با برخورداری از انعطاف پذیری بیشتر، آنان را به اهدافشان نزدیکتر کند که با این کار موجب افزایش تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی می شوند. ویژگی سنگربندی مدیران تاثیر معکوس و معناداری بر تاخیر در ارائه گزارش حسابرسی دارد.. چون در سنگربندی مدیران که نظارت بیشتری بر فرایند گزارشگری مالی شرکت دارند ،بنابرای نبا اطمینان بیشتر در این زمینه تلاش می کنند از طریق مذاکره، دامنة رسیدگی های حسابرسی را کاهش دهند و تاخیر در گزارش حسابرسی به حداقل برسد. نتایج حاصل از این فرضیه مطابق با پژوهش نتایج حاصل از پژوهش مطابق با پژوهش حساس یگانه و همکاران (1394) است. یافته ها حاکی از رابطه معکوس بیش اطمینانی مدیران و تعداد بندهای مشروط حسابرسی می باشد. هر چقدر مدیران بیش اطمینان باشند مخارج سرمایه ای افزایش یافته و و در دارایی های ثابت سرمایه گذاری کنند و به نوعی با افزایش دارایی سرمایه ای، در این صورت دستکاری اقلام تعهدی کمتر شده در نتیجه تعداد بندهای تحریف با اهمیت حسابرسی کاهش پیدا می کند. همچنین مشخص شد که متغیر کوته بینی مدیران با سطح معناداری کمتر از 5 درصد و ضریب مثبت، تاثیر مستقیم و معناداری بر تعداد بندهای تحریف با اهمیت دارد. این بدین معنی است که با افزایش کوته بینی مدیران، مدیران سود را در جهت منافع شخصی خود و نه در جهت منابع شرکت و حفظ ارزش آن مدیریت می کنند و در نتیجه تعداد بندهای تحریف با اهمیت نیز افزایش پیدا می کند. بدین معنی که وقتی مدیران کوته بین باشند. سعی در افزایش سود دوره جاری میکنند و بنابراین نیاز دارند تا اقلام تعهدی را دستکاری کنند که در این صورت تعداد بندهای تحریف با اهمیت بیشتر می شود. براساس یافته ها، ویژگی خودشیفتگی مدیران نیز تاثیر مستقیم و معناداری بر تعداد بندهای تحریف با اهمیت دارد. نتایج نشان داد،سنگر بندی مدیران تاثیر معکوس و معناداری بر تعداد بندهای تحریف با اهمیت دارد. بنابراین فرضیهی شانزدهم تایید میشود. چون وقتی مالکیت مدیران در شرکت بیشتر شود با توجه به سنگر بندی مدیران و افزایش مالکیت، منافع مدیران با منافع شرکت هم سوئی دارد بنابراین این هم سویی منافع منجر به کاهش تعداد بندهای تحریف با اهمیت می شود. بدین معنی که در شرکتهایی که مدیران درصد سهام بیشتری را مالک هستند سوگیری رفتاری آنها در جهت حفظ ارزش سهام خود و شرکت بوده یعنی در واقع منافع آنها همراستا با منافع شرکت شده و آنها سود را در جهت حفظ منافع سهام شرکت و ارزش آن مدیریت می کنند و از این طریق تعداد بندهای تحریف با اهمیت کمتر می شود. براساس یافته های پژوهش، به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود در انتخاب شرکتها به عوامل رفتاری مدیریت از نظر رفتارهای سوگیرانه مدیران توجه خاصی بنمایند؛ زیرا خصیصههای خودشیفتگی و کوته بینی مدیریتی در راستای منافع سرمایهگذاران نبوده و مدیران سعی بر آن دارند که با مدیریت سود فرصت طلبانه، دنبال منافع شخصی خود هستند. همچنین به شرکتها پیشنهاد میشود از انتخاب مدیرانی که دارای شخصیتهای دارای رفتارهای سوگیرانه هستند خودداری کنند، زیرا، سوءگیری رفتاری آنها در بلند مدت به ارزش شرکت آسیب میرساند و به منافع سرمایهگذاران لطمه زیادی وارد میکند. با توجه به اینکه وقتی مالکیت مدیریتی شرکت بیشتر باشد در این صورت سنگربندی مدیران با منافع شرکت همسو بوده و در نتیجه عملکرد شرکت بهبود یافته و تاخیر در گزارش حسابرسی کمتر می شوند و نیز دارای بندهای تحریف با اهمیت کاهش پیدا می کند لذا به تحلیلگران توصیه می شود در تحلیلهای خود به سنگر بندی مدیران توجه داشته باشند.