تأثیر کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته
حسابرسی بر شهرت شرکت
تاریخ دریافت: 23/01/1401 تاریخ پذیرش: 26/03/1401 یعقوب دانشی
علی اسماعیل زاده مقری
چکیده
طی چند دهه گذشته، شهرت شرکت اهمیت فزایندهای برای مدیران و دانشگاهیان پیدا کرده است. تحقیقات نشان داده است که ریسک شهرت، یا خطر از دست دادن شهرت، از همه ریسکهای شرکت نشات میگیرد. هنگامیکه یک ریسک، شرکت را وارد بحران میکند، ممکن است منافع برخی از ذینفعان برآورده نشود و شهرت شرکت ممکن است از بین برود. هرچه کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی مؤثرتر باشد، شرکت با بحرانهای کمتری مواجه خواهد شد و خطر کمتری برای از دست دادن شهرت شرکت وجود خواهد داشت. هدف از این مقاله بررسی تأثیر کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد که از این میان تعداد 100 شرکت بهعنوان نمونه انتخاب و بررسی گردیدند. نتایج حاصل از آزمون مدل رگرسیونی به روش توبیت نشان داد که کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت شرکتهای موردمطالعه تأثیر معنیدار دارد.
واژههای کلیدی: کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی، ویژگیهای کمیته حسابرسی، شهرت شرکت.
1- مقدمه
حسن شهرت مفهومی است که کلیه افراد ذینفع شرکت از مزایای آن بهرهمند میشوند و تأثیر آن بر همه اجزای سازمان قابلمشاهده و بررسی است. هرچند مفهوم حسن شهرت از گذشتههای بسیار دور، یک مفهوم شناختهشده بوده، اما تحقیقات دانشگاهی درباره آن و بهخصوص در حوزه کسبوکار و تجارت، قدمتی بیش از نیمقرن ندارد. فاز نخست این تحقیقات به دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ برمیگردد و از اواسط دهه ۱۹۸۰، مدیران به اهمیت استراتژیک ایجاد و حفظ حسن شهرت بهعنوان یک مزیت رقابتی پی بردند و سرمایهگذاریهای بیشتری برای این تحقیقات انجام دادند، زیرا به اعتقاد آنها بهترین راه اعتماد به شرکتها داشتن حسن شهرت بود. یکی از دلایل این اعتماد آن است که حسن شهرت بهعنوان یک دارایی غیرملموس، قابل تقلید و کپیبرداری توسط دیگران نیست و صاحب این دارایی، نیازی به قوانین حقوقی و مالکیت برای حفظ و نگهداری آن ندارد (نجم روشن و دیگران، ۱۳۹۰). طبق اظهارات براون و لاگزدان (۱۹۹۹) شهرت شرکت، ارزیابیهای افراد بیرون از شرکت در مورد آنچه شرکت در حقیقت میباشد، تعریف میگردد و اینکه چگونه تعهدات و انتظارات سهامداران خود را برآورده میسازد و اینکه چگونه عملکردهای کلی خود را بهطور هرچه مؤثرتر با محیط اجتماعی سیاسی منطبق میسازد. از دیدگاه علمی، اگرچه عملکردهای مالی از منافع اولیه شرکت میباشد، شهرت نیز معیاری است جهت اندازهگیری موفقیت شرکت و از منافع آن بهحساب میآید. علاوه بر این، بسیاری از دانشمندان بیان میکنند که شهرت و شهرتِ مثبت، یک دارایی اصلی راهبردی است که به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی شرکتها کمک میکند. در مقابل، ذینفعان از این علائم در برداشتهای خود و یا مشارکت با اینگونه شرکتها استفاده مینمایند (گالیریث، ۲۰۱۰). مطالعات بسیاری نظیر گالیریث (۲۰۱۰)، براون و لاگزدان (۱۹۹۹) و هال و لی (۲۰۱۶) بر این رأی هستند که شهرت شرکتی منجر به ایجاد ارزشهای استراتژیکی برای آن شرکت میشود. شهرت شرکت که با تشخیص ذینفعان با توجه به ارزیابی بلندمدت از پتانسیل اجتماعی اقتصادی سازمانی حاصل میگردد بهعنوان دارایی نامشهود باارزش و بسیار مهم تلقی میگردد. یک شرکت باشهرت بالا رقابت در یک صنعت را به حداقل رسانده و موقعیت اجتماعی شرکت را افزایش داده و بدین ترتیب بر ترجیحات مشتریان و رفتار خرید آنان تأثیر بسزایی گذاشته، درنتیجه با قیمتگذاری و فروش بالای محصولات و خدمات خود به سود بیشتری دست مییابد. بر اساس تئوری مبتنی بر منابع شرکتهای با شهرت بالا دارای مزیت رقابتی بالا بوده و سودهای کلانی را به دست میآورند. مطابق با مطالب بالا انتظار میرود که شهرت بالای شرکتی منجر به عملکرد بالای مالی شود.
همچنین هال و لی (۲۰۱۶) ثابت کردند که عملکرد مالی بالا، وجود کمیته حسابرسی و مدیران با دانش بالا و همچنین کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی، شرکت را از دید جامعه کسبوکار مطرح کرده و بدین ترتیب منجر به افزایش شهرت شرکتی میشود.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش
کمیته حسابرسی، نقش کلیدی در نظارت، بازرسی و مشاوره در مدیریت ریسک سازمانی در اجرای سیستمهای کنترل حسابداری داخلی و تهیه صورتهای مالی دارد (الماهروگ و همکاران، 2015). نیاز کمیته حسابرسی برای داشتن یک متخصص مالی در میان اعضای آن، باعث شده است که تحقیقات قابلتوجهی در مورد اینکه آیا این تخصص مالی تفاوت ایجاد میکند یا خیر، صورت بگیرد (کلین و همکاران، 2006، نیکر و همکاران ،2013). بهعنوانمثال بدولاتو و همکاران، (2014) دریافتند که کمیتههای حسابرسی همراه با تخصص مالی و وضعیت نسبی بالا، با مدیریت سود کمتر مرتبط است. تیان و کیوا (2012) همچنین دریافتند که حضور یک کارشناس مالی در کمیته حسابرسی، ریسک سازمانی را کاهش میدهد درحالیکه دیویدسون (2004)، گزارش کردند که زمانی که اعضای جدید کمیته حسابرسی دارای تخصص مالی باشند، واکنش قیمت سهام بهطور قابلتوجهی مثبت است. اگرچه روبینسون و البرینگ (2014) دریافتند که تخصص حسابداری به نظارت کمیته حسابرسی و استقلال حسابرس کمک میکند، آنها گزارش میدهند که تخصص مالی وسیعتر، مکانیسم مؤثری نیست. بدارد و گندرون (2010) گزارش میدهد که 57% از مطالعات نشاندهنده یک رابطه مثبت بین تخصص مالی و اثربخشی کمیته حسابرسی میباشند، درحالیکه 10٪ مقالات این رابطه را منفی در نظر میگیرند و 33٪ باقیمانده، گزارش کردهاند که این رابطه خیلی قابلتوجه نیست. بنابراین، در شواهد ارائهشده توسط بدارد و گندرون (2010)، اثربخشی تخصص مالی در کاهش سوء گزارشهای مالی ارائهشده است. طبق نظر کلین (2002)، اعضای کمیته حسابرسی بهطور منظم، در نقش خود بهعنوان ناظران فرایند گزارش دهی مالی شرکت، با مدیران و حسابرسان شرکت بهمنظور بررسی وضعیت مالی شرکت، روند حسابرسی و کنترل حسابداری داخلی ملاقات دارند. برای بهبود اثربخشی رسواییهای حسابداری کمیته حسابرسی، مانند رسوایی انرون در ایالاتمتحده، در حال حاضر در بسیاری از کشورها برخی از اعضای کمیته حسابرسی نیاز به تخصص مالی دارند (دونلسون و همکاران، 2014؛ بدارد و گندرون، 2010؛ کمیته بلو ریبون، 1999؛ دفتر حسابداری عمومی، 1991؛ قانون ساربینز آکسلی، 2002؛ کمیته اسمیت، 2003). بیتی و رامش (2002) معتقدند که نظارت مناسب کمیته حسابرسی بر اقدامات مدیریت و گزارشهای مالی منجر به افزایش کیفیت آنها میگردد که این امر منجر به اطمینان سرمایهگذاران و شهرت دهندگان شده و درنهایت منجر به بالا رفتن شهرت شرکت میگردد. از سوی دیگر تحولات عمده در محیط کسبوکار مثل جهانیشدن و سرعتبالای تغییرات در فناوری، باعث افزایش رقابت و دشواری مدیریت در سازمانها گردیده است. در محیطهای پیچیده سازمانها نیازمند مدیرانی هستند که این پیچیدگیهای ذاتی را در زمان تصمیمگیریهای مهمشان لحاظ و تفکیک کنند. مدیریت ریسک مؤثر بر مبنای اصول مفهومی معتبر قرارداد، بخش مهمی از این فرآیند تصمیمگیری را تشکیل میدهند. میتوان گفت که مدیریت ریسک سازمانی، فرآیند شناسایی، ارزیابی و انجام اقدامات کنترلی و اصلاح ریسکهای اتفاقی بالقوهای است که مشخصاً پیشامدهای ممکن آن، خسارت یا عدمتغییر در وضع موجود میباشد. مدیریت ریسک واحد تجاری، ریسک سازمانی را مدیریت میکند تا اطمینان قابل قبولی برای دستیابی به اهداف واحد تجاری را فراهم آورد (کستلو و ویتنبرگ، ۲۰۱۱). مدیریت ریسک سازمانی، فرآیند ارزیابی ریسک و طراحی استراتژیهایی برای شناخت ریسک است.
عوامل تعیینکننده و تأثیرگذار مربوط به اتخاذ و اجرای مدیریت ریسک سازمانی شامل متغیرهای ویژه شرکتها از قبیل مالی و ساختاری و همچنین ویژگیهای مالکیتی و سایر ویژگیهای مربوط میشود. این عوامل که در تحقیقات انجامشده موردبحث و بررسی قرارگرفتهاند، به شرح زیر میباشند:
اندازه شرکت: بهطورکلی افزایش اندازه شرکت با افزایش ساختار پیچیدگی ریسک در آن شرکت همراه بوده که درنهایت باعث افزایش احتمال پیادهسازی مدیریت ریسک سازمانی میشود. بنابراین رابطه مثبت و معناداری بین اندازه مؤسسات و وجود یک سیستم مدیریت ریسک یکپارچه وجود دارد (کلکویت و همکاران، 1999).
اهرم مالی: عموماً انتظار بر این است که افزایش اهرم مالی باعث افزایش ریسک شرکت شود. باوجوداینکه رابطه بین اهرم مالی و اتخاذ سیستم مدیریت ریسک سازمانی بهطور کامل مشخص و واضح نیست (هویت و لیونبرگ، 2011)، اما انتظار عمومی بر این است که اهرم مالی بر پذیرش و اتخاذ مدیریت ریسک سازمانی تأثیرگذار باشد (هویت و لیونبرگ، 2008).
تغییرپذیری سود و جریانهای نقدی: یکی از مزایای عمده اجرای مدیریت ریسک سازمانی کاهش تغییرپذیری سود است. بنابراین میتوان انتظار داشت افزایش تغییرپذیری سود، احتمال استفاده از یک سیستم جامع ریسک را افزایش دهد. همچنین در مؤسساتی که تغییرپذیری جریانهای نقدی آنها بالا است، با احتمال بیشتری تمایل به اجرای مدیریت ریسک سازمانی وجود دارد (پگج و وار، 2011).
تغییرپذیری قیمت سهام: مشابه تغییرپذیری سود و جریانهای نقدی، اجرای یک مدیریت ریسک جامع و کل گرا، تغییرپذیری قیمت سهام را کاهش میدهد و ازآنجاییکه تغییرپذیری بالای قیمت سهام دلالت بر این دارد که مؤسسات با ریسکهای بزرگتری مواجه هستند، بر این اساس با احتمال بیشتری از یک سیستم مدیریت ریسک سازمانی بهرهمند میشوند. نهایتاً میتوان پیشبینی کرد که بین تغییرپذیری قیمت سهام و پیادهسازی مدیریت ریسک سازمانی رابطه مثبتی وجود دارد.
فرصتهای رشد: مؤسسات با فرصتهای رشد بیشتر به دلیل وجوه نقد آتی موجود با درجهای از عدم اطمینان مواجه هستند و بر این اساس میخواهند که سیستم مدیریت ریسک سازمانی را اجرا نمایند؛ خصوصاً مدیریت ریسک سازمانی نهتنها موجب کاهش ریسک میشود، بلکه روشهای بهینهای را فراهم میآورد تا فرصتهای رشد بالقوه محقق شوند (پگج و وار، 2011؛ هویت و لیونبرگ، 2003).
تنوعپذیری: هرچند شرکتهایی که در چند بخش فعالیت کرده و یا دامنه فعالیت آنها متنوع است بهطور بالقوه ریسک عملیاتی و مالی کمتری دارند (پگج و وار، 2011) بااینحال نظر دیگری وجود دارد که تنوع و پیچیدگی بالا در یک شرکت با افزایش تنوع ریسک همراه است. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که بین اجرای سیستم مدیریت ریسک سازمانی و سطح تنوع مؤسسات رابطه مثبتی وجود داشته باشد (گلشین و راسید، 2012).
مالکیت نهادی: تصور بر این است که در مؤسساتی با مالکیت نهادی فشار بیشتری برای پیادهسازی سیستم کنترلی در شرکت اعمال شود و تمایل بیشتری در این مؤسسات برای اجرای یک سیستم جامع مدیریت ریسک وجود داشته باشد. بر این اساس این مؤسسات گرایش به اجرای سیستم مدیریت ریسک سازمانی دارند (لیونبرگ و هویت، 2003؛ هویت و لیونبرگ،2011).
عدم شفایت داراییها (داریهای مات): ابهام و عدم شفافیت داراییها میتواند ازلحاظ مالی برای برخی شرکتها باعث خسارت و زیان شود. داراییهای غیر شفاف حاوی مقادیر بزرگتری از عدم تقارن اطلاعاتی بوده و بر این اساس احتمال بیشتری وجود دارد که کمتر ارزشگذاری شوند. بنابراین این طبقه از داراییها بهناچار در بحرانهای مالی به قیمت کمتری فروخته میشوند (پگج و وار، 2011) ازآنجاییکه پذیرش مدیریت ریسک سازمانی، مخابره استراتژی و هدف مدیریت ریسک بین شرکت و سهامداران را تسهیل میکند، هویت و لیونبرگ (2003). معتقدند که شرکتهایی که بهطور نسبی دارای عدم شفافیت (مثلاً در داراییها) هستند، مزایای بیشتری از طریق پیادهسازی مدیریت ریسک سازمانی به دست میآورند.
محققان اعتقاددارند که مدیریت ریسک سازمانی، رویکرد وسیعتری را برای مدیریت ریسک در مقایسه با جنبه سنتی آن ایجاد میکند. با پذیرش رویکرد سیستماتیک و مطابق با مدیریت همه ریسکهای پیش روی یک سازمان، مدیریت ریسک واحد تجاری برای کاهش ریسک کلی ورشکستگی شرکت و همچنین برای افزایش عملکرد و درنهایت افزایش ارزش سازمان ضروری است. همچنین تصمیمگیری در شرایط عدم شناخت کافی از واحد تحت مدیریت، منجر به خسارات جبرانناپذیری به واحد اقتصادی خواهد شد. برای اداره بهتر هر واحد اقتصادی شناخت کامل خصوصیات و ویژگیهای آن واحد، ضروری به نظر میرسد. مدیران شرکت با درک و شناخت ویژگیهای منحصربهفرد شرکتها میتوانند تصمیمگیری مؤثرتر و کاراتری را در جهت پیشبرد اهداف و فعالیتهای واحد اقتصادی تحت مدیریت خود داشته باشند. درواقع مخاطرات اخلاقی سبب شکلگیری جریان ناکارای اطلاعاتی میشود، این جریان ناکارای اطلاعاتی میتواند بر عملکرد و شهرت شرکت اثرگذار باشد (محمدزاده و نوفرستی، 1395).
پوراحمدی و فرساد امان اللهی (1400) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که مدیریت ریسک سازمانی بر مدیریت سود و همچنین تأمین مالی خارجی بر مدیریت سود تأثیر دارد و مدیریت ریسک سازمانی بر رابطه بین تأمین مالی خارجی و مدیریت سود تأثیرگذار است. به عبارتی مدیریت ریسک سازمانی میتواند عملکرد عملیاتی و افزایش ارزش شرکت را بهبود بخشیده و شرکتهایی که به علت عدم اطمینان محیطی در معرض ریسک بالا هستند از تأثیرات نامطلوب ریسک جلوگیری و کنترل کند و پیامدهای سودمندی را با حداقل رسانده و نوسانات سود را کاهش دهد. رضایی و همکاران (1399) به این نتیجه دست یافتند که تأثیر توانایی مدیریت بر مدیریت ریسک یکپارچه مثبت و معنادار بوده است ولی تأثیر توانایی مدیریت بر اجزاء مدیریت ریسک، ریسک استراتژی، قوانین و مقررات، عملیاتی و گزارشگری بهتنهایی تأثیرگذار نبوده و تنها بر مدیریت ریسک عملیاتی تأثیر مثبت و معنادار داشته است. قادری و تاری وردی (1399) تأثیر مدیریت ریسک سازمانی بر ویژگیهای سود را بررسی و نشان دادند که مدیریت ریسک سازمانی تأثیر معناداری بر ویژگیهای سود ندارد.
کورنجو و همکاران (2019) تأثیر سیستم های مدیریت ریسک سازمانی و کمیته های حسابرسی بر شهرت شرکت ها را بررسی کردند. نتایج نشان داد سیستم مدیریت ریسک سازمانی ابزاری مفید برای مدیریت شهرت شرکتها است. نتایج همچنین نشان میدهد که استقلال کمیته حسابرسی باعث بهبود شهرت شرکتها از طریق سیستم مدیریت ریسک سازمانی میشود و رابطه مثبت بین میانگین سطح تحصیلات مدیران مستقل کمیته حسابرسی و کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی وجود دارد.
با توجه به مباحث مطرحشده، مقاله حاضر به پیروی از مطالعات کورنجو و همکاران (2019)، هوانگ و کانگ (۲۰۱۸) و هال و لی (۲۰۱۶) به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است: چگونه میتوان شهرت شرکت را مدیریت کرد؟ آیا بین کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و شهرت شرکت رابطه معنیدار وجود دارد؟ آیا بین ویژگیهای کمیته حسابرسی و کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی رابطه معنیدار وجود دارد که در مطالعات انجام پذیرفته در گذشته به بررسی موضوع حاضر پرداخته نشده است که با بهکارگیری مدلهای سنجی و همچنین متغیرهای اثرگذار بر هر بخش در جهت پاسخ به سؤال مربوطه پرداخته میشود که به تفصیل مورد بررسی واقع میشود.
با توجه به مباحث مطرحشده، در این پژوهش فرضیههای زیر مورد آزمون قرار میگیرند:
فرضیه اول: کیفیت دستگاههای مدیریت ریسک سازمانی بر شهرت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران اثرگذار است.
فرضیه دوم: ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران اثرگذار است.
مدل مفهومی پژوهش در شکل 1 ارائه شده است:
شکل 1- مدل مفهومی پژوهش
3- مدل و متغیرهای پژوهش
3-1- مدل پژوهش
جهت آزمون فرضیههای پژوهش به پیروی از کورنجو و همکاران (2019)، از مدل رگرسیونی 1 استفاده میگردد:
(1)
3-2- متغیرهای پژوهش
3-2-1- متغیر وابسته: شهرت شرکت (Corporate Reputation)
بهمنظور سنجش شهرت شرکت، مطابق با کورنجو و همکاران (2019)، هوانگ و کانگ (۲۰۱۸) و هال و لی (۲۰۱۶)، فهرست 100 شرکت برتر بورس که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار تهران منتشر میشود، بهعنوان شرکتهای دارای شهرت بالا و سایر شرکتها بهعنوان شرکتهای دارای شهرت پایین در نظر گرفته شد. بدین ترتیب شهرت شرکت یک متغیر دووجهی است که به شرکتهای دارای شهرت بالا عدد یک و به سایر شرکتها عدد صفر اختصاص داده میشود.
3-2-2- متغیرهای مستقل
کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی (System Quality ERM)
برای محاسبه متغیر کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی روشهای مختلفی شامل روش چکلیست، فن دلفی، روش جریان کار، روش تراوش ذهنی، فن کانون تمرکز، پرسشنامۀ ریسک، ساختار شکست ریسک، بازدید و مشاهده، مصاحبه، روش تحلیل سیستم و فن SWOT وجود دارد. روش پژوهش حاضر بر اساس پژوهش جلیلوند و رستمینوروزآباد (2019) بهعنوان مطالعه بیس در خصوص کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی، دریکی از شرکتهای سرمایهگذاری، بهمنزلۀ نهادی فعال در بازار سرمایۀ ایران آزمون و نتایج و پیشنهادهای پژوهش سبب ایجاد تغییرات راهبردی و تصمیمهای سرمایهگذاری مؤثر در سطح بینالملل برای شرکت سرمایهگذاری مذکور شده است. روش چکلیست، برای شناسایی ریسک و رویدادهای مرتبط با کار - که توسط کاربر تکمیل میشود - استفاده میشود. با توجه به روشهای ذکرشده، ریسکهای مختلف طی جلسات متعدد با کارشناسان خبره و مدیران شرکت مطالعه شده، شناسایی و بر آن اساس نقشۀ ریسک شرکت که حاصل برآیند احتمال و میزان اثر هر ریسک بر عملکرد شرکت است، استخراج و ترسیم میشود.
جامعه آماری شامل متخصصان و خبرگان موضوع شامل؛ مدیران، متخصصین بازارهای مالی، اساتید دانشگاه هستند که با استفاده از روش نمونهگیری نظری انتخاب شدهاند. منظور از نمونهگیری نظری، نوعی نمونهگیری هدفمند است که تمرکز آن بر تدوین نظریه است. در این روش پژوهشگر افراد مطلع را انتخاب میکند تا بتواند در فرآیند گردآوری، دادههای موردنیاز را غنی کند و امکان ساختن نظریه فراهم شود. ادامه مصاحبهها بر اساس فن گلوله برفی و روشهای چکلیست ادامه یافت، بدینصورت که هر مصاحبهشونده افراد بعدی را معرفی میکند. مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته و به دلیل نبودن مفاهیم جدید در مصاحبهها، با 30 نفر به پایان میرسد. همچنین معیار انتخاب مصاحبهشوندگان افراد با حداقل چهار سال سابقه مدیریت و حداقل مدرک کارشناسی ارشد میباشد. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبههای نیمه ساختاریافته است.
بر اساس روشهای چکلیست، تراوش ذهنی و کانون تمرکز برای جمعآوری دادههای موردنیاز ازنظرهای حرفهای کارشناسان خبره و مدیران ارشد شرکت مطالعه شده استفادهشده است که تعداد مدیران ارشد 10 نفر و تعداد کارشناسان خبره 20 نفر بوده است. درنهایت تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس نظرهای 30 نفر انجامشده است. معیار انتخاب این افراد خبره، سابقه کاری و میزان کلیدی بودن آنها در شرکت مطالعه شده بوده است که این انتخاب بر اساس نظر مدیران مافوق صورت گرفته است. بر همین اساس تمام نمونه بررسیشده بیشتر از ۳ سال سابقه کار داشتند و از نیروهای کلیدی سازمان بودند. نظرسنجی از خبرگان شرکتکننده در طرح بر اساس طیف ۷ طبقهای لیکرت در نرمافزار مکس کیودا انجام گرفت. در جدول (1) به دامنه احتمال و ضریب اثر و کنترل هر ریسک با استفاده از طیف لیکرت اشاره شده است. به عبارتی مطابق با جدول 1، عدد معادل برای خیلی ضعیف (1)، ضعیف (2)، تا حدودی ضعیف (3)، متوسط (4)، تا حدودی قوی (5)، قوی (6) و خیلی قوی (7) در نظر گرفته میشود. که احتمال رخداد ریسک، اثر ریسک بر عملکرد و میزان کنترل ریسک به ترتیب 15%، 30%، .... تا 100% در نظر گرفته میشود.
بر اساس نظر خبرگان شرکتکننده در مصاحبه و پاسخ آنان که بر اساس طیف لیکرت، عدد معادل از 1 با احتمال 15% تا 7 با احتمال %100، که احتمال رخداد ریسک، میزان اثر هر ریسک و میزان کنترل هر ریسک را نشان میدهد، وارد نرمافزار مکس کیودا شده و ریسکهای مربوط به بخشهای مالی شامل؛ ریسک سیستماتیک، ریسک رقابت، ریسک بازار، ریسک نقد شوندگی، ریسک سرمایه، ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری و ریسکهای مالی شامل ریسک شهرت، ریسک نیروی انسانی، ریسک قوانین و مقررات، ریسک سیاسی، ریسک عملیاتی، ریسک رویداد و ریسک حاکمیت رتبهبندی میشوند که خلاصه تجزیهوتحلیل دادهها در جدول 2 ارائه شده است:
جدول 1- دامنۀ احتمال و ضریب اثر هر ریسک
کلاس کیفی عدد معادل احتمال رخداد ریسک اثر ریسک بر عملکرد میزان کنترل ریسک
خیلی ضعیف 1 15% %15- 15%
ضعیف 2 30% %30- 30%
تا حدودی ضعیف 3 45% %45- 45%
متوسط 4 60% %60- 60%
تا حدودی قوی 5 75% %75- 75%
قوی 6 90% %90- 90%
خیلی قوی 7 100% %100- 100%
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 2- خلاصۀ دادههای جمعآوریشده در مرحلۀ اول
طبقات کلی ریسک اصلی ریسک فرعی احتمال اثر کنترل
ریسکهای غیرمالی ریسک شهرت و اعتبار ریسک کشور 598/0 623/0 496/0
............. 623/0 712/0 623/0
ریسک نیروی انسانی ریسک وجود نداشتن ارتقای شغلی 452/0 523/0 386/0
ریسک از دست دادن نیروهای خبره 653/0 685/0 623/0
ریسک چسبندگی نیروی انسانی 512/0 552/0 512/0
ریسک رفتار 489/0 552/0 523/0
ریسک جذب و به کار گماشتن 475/0 503/0 496/0
ریسک قوانین و مقررات .......... 523/0 553/0 503/0
ریسک سیاسی .......... 574/0 0.6132 532/0
ریسک عملیاتی ریسک انطباق 542/0 536/0 485/0
ریسک مدیریت 557/0 596/0 503/0
ریسک مدل 579/0 596/0 553/0
ریسک نوآوری 578/0 593/0 532/0
ریسک نرمافزار 541/0 552/0 485/0
ریسک فرایندها 487/0 463/0 386/0
ریسک رویداد .......... 436/0 452/0 345/0
ریسک حاکمیت شرکتی .......... 463/0 496/0 412/0
ریسکهای مالی ریسک سیستماتیک ............. 632/0 696/0 603/0
ریسک رقابت ............. 685/0 723/0 685/0
ریسک سیستماتیک ریسک بازار گردانی 553/0 589/0 563/0
ریسک رقابت ریسک نرخ ارز 712/0 723/0 702/0
ریسک بازار ریسک نرخ سود 703/0 732/0 693/0
ریسک تورم 756/0 789/0 732/0
ریسک تغییرات قیمت اوراق بهادار 685/0 693/0 623/0
ریسک نقد شوندگی .......... 589/0 596/0 523/0
ریسک سرمایه .......... 552/0 532/0 503/0
ریسک نقدینگی .......... 632/0 689/0 632/0
ریسک اعتباری .......... 675/0 698/0 663/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
در مرحله دوم تجزیهوتحلیل دادهها، برای رسیدن به شاخههای ریسکهای اصلی میانگین هرکدام از زیرشاخههای ریسکهای اصلی برای ریسکهای فرعی در سه ستون احتمال، اثر و کنترل به دست آمد. بر این اساس احتمال، میزان اثر و کنترل هرکدام از ریسکهای بازار، اعتباری، منابع انسانی و عملیاتی از میانگین ریسکهای زیرشاخه آنها بهدستآمده است. خلاصه نتایج بهدستآمده در جدول 3 ارائهشده است.
جدول 3- دادههای بهدستآمده برای ریسکهای اصلی
طبقات کلی ریسک اصلی احتمال اثر کنترل
ریسکهای غیرمالی ریسک شهرت و اعتبار 610/0 667/0 560/0
ریسک نیروی انسانی 517/0 563/0 508/0
ریسک قوانین و مقررات 523/0 553/0 503/0
ریسک سیاسی 574/0 613/0 532/0
ریسک عملیاتی 547/0 556/0 491/0
ریسک رویداد 436/0 452/0 345/0
ریسک حاکمیت شرکتی 463/0 496/0 412/0
ریسکهای مالی ریسک سیستماتیک 632/0 696/0 603/0
ریسک رقابت 685/0 723/0 685/0
ریسک بازار 682/0 705/0 662/0
ریسک نقد شوندگی 589/0 596/0 523/0
ریسک سرمایه 552/0 532/0 503/0
ریسک نقدینگی 632/0 689/0 632/0
ریسک اعتباری 675/0 698/0 663/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
بر اساس تجزیهوتحلیل انجامشده در مرحله اول، نقشه ریسک شرکت مطالعه شده بهصورت شکل 1 خواهد بود. نقشه ریسک، یکی از مرسومترین راهها برای شناسایی ریسکهای بزرگ پیش روی یک سازمان است. این روش ازلحاظ دیداری، گیرا و درک و توصیف آن آسان است. نقشه ریسک بهطورمعمول از دو محور تشکیلشده است: محور عمودی که نشانگر اثر بالقوه ریسک است و محور افقی که احتمال برآورد شده از وقوع ریسک را نشان میدهد و هر دو محور عموماً در مقیاسی از یک (پایین) تا پنج (بالا) قرار دارند. این نقشه برای اهداف تحلیلی، بیشتر به چهار ناحیه تقسیم میشود که عبارتاند از جلیلوند و رستمینوروزآباد (2019):
اثر بالا - احتمال پایین: ریسکهای این ناحیه در بیشتر موارد ماهیتی بحرانی دارند (مثل طوفان یا زمینلرزه) و در چهارچوب «ارزش در معرض ریسک، بهمنزله رویدادهای «دنباله پهن» توصیف میشوند. این رویدادها به دلیل پیشبینیناپذیر بودن، در بیشتر موارد با استفاده از بیمه با برنامهریزی بازیابی فجایع کاهش داده میشوند.
اثر پایین - احتمال پایین: ریسکهای این ناحیه، ریسکهای عادی و غیر بحرانی کسبوکارند که باید پذیرفته یا با ابزارهای عملیاتی نرمال مدیریت شوند.
اثر بالا - احتمال بالا: ریسکهای این ناحیه اضطراریاند و به توجه گسترده از سوی هیئتمدیره و مدیریت سازمان نیازمندند. تا زمانی که این ریسکها به سطحی پذیرفتنی کاهش داده شوند، باید تمرکز کاملی بر آنها اعمال شود.
اثر پایین - احتمال بالا: بیشتر ریسکهای این ناحیه، خطاهای تراکنشی یا پیشبینی پذیرند که باید از طریق کنترلهای رویهای به سطح هزینه - منفعت پذیرفتنی کاهش داده شوند.
در شرایط ایده آل بهترین راه برای تهیه نقشه ریسک، استفاده از فرایند رأیگیری در کارگاههای ریسک است. ویژگیهایی که میتواند به نقشه ریسک افزوده شود شامل موارد زیر است:
کاهش گرها: کفایت کاهش گرها برای هر ریسک میتواند برای مثال با رنگ یا ابعاد نماد نشان داده شود. نمادهای کوچک میتواند نشانگر سطوح پایین کاهش ریسک و نمادهای بزرگ نشانگر سطوح بالای کاهش ریسک باشد. این کار به خواننده در درک بهتر تصویر کلی موضوع کمک میکند.
روندها: فلشهایی که روند افزایشی یا کاهشی را برای هر ریسک نشان دهند برای خوانندگان مفیدند.
نمودار ریسک به کنترل: در مرحله بعد میتوان ریسکها را در نمودار دیگری رسم کرد که نشاندهنده اثر و احتمال ریسک، بهطور یک جا در محور عمودی و کفایت کاهش گرها در محور افقی است. این نمودار نشان میدهد که آیا توازنی میان کاهش گرها با شدت ریسکها وجود دارد یا خیر. این نمودار بهبه دست آوردن اطمینان از کاربرد متناسب منابع با شناسایی ریسکهایی کمک میکند که بیشازحد یا کمتر از حد کنترلشدهاند.
اندازه دایرهها میزان کنترل هر ریسک را نشان میدهد. به این صورت که هر چه میزان کنترل ریسک بالاتر باشد اندازه دایره بزرگتر خواهد بود و برعکس. بر این اساس شکل 1 نشان میدهد ریسکهای رقابت، نقد شوندگی، سرمایه، نقدینگی، شهرت و اعتبار، نیروی انسانی، عملیاتی و حاکمیت شرکتی بالاترین میزان کنترل را دارند. ریسکهای رویداد، اعتباری، قوانین و مقررات و بازار میزان کنترل کمتر و ریسکهای سیاسی و سیستماتیک پایینترین میزان کنترل را دارند. بر اساس شکل 1 ریسکهای رویداد، نقد شوندگی، عملیاتی و سرمایه ریسکهای عادی و غیر بحرانی تلقی میشوند. ریسکهای اعتباری، حاکمیت شرکتی، شهرت و اعتبار، سیستماتیک، قوانین و مقررات و نقدینگی، ماهیت بحرانی و پیشبینیناپذیر دارند. ریسک بازار خطای تراکنشی یا پیشبینی پذیر تلقی میشود و ریسکهای منابع انسانی، رقابت و سیاسی ریسکهای اضطراریاند.
نمودار 1- نقشۀ ریسک (ماتریس ریسک)
جدول 4- دادههای بهدستآمده برای ریسکهای اصلی
طبقهبندی ریسک کنترل عدد متناظر
ریسک شهرت و اعتبار 560/0 7
ریسک نیروی انسانی 508/0 9
ریسک قوانین و مقررات 503/0 6
ریسک سیاسی 532/0 3
ریسک عملیاتی 491/0 5
ریسک رویداد 345/0 4
ریسک حاکمیت شرکتی 412/0 12
ریسک سیستماتیک 603/0 1
ریسک رقابت 685/0 2
ریسک بازار 662/0 11
ریسک نقد شوندگی 523/0 10
ریسک سرمایه 503/0 14
ریسک نقدینگی 632/0 8
ریسک اعتباری 663/0 13
منبع: یافتههای پژوهشگر
در جدول 4 نقشه ریسک شرکت مطالعه شده بهصورت کامل توصیفشده است. نکته موردتوجه در این جدول اندازه دایرهها با توجه به میزان کنترل هر ریسک است که نشان میدهد هرچه میزان کنترل بالاتر باشد، اندازه دایره بزرگتر خواهد شد.
رتبهبندی ریسکها
با استناد به نقشه ریسک که خلاصه آن بهصورت شدت تأثیر ریسک در جدول ۷ ارائهشده است، رتبهبندی ریسکها از سه دیدگاه انجامشده است: با توجه به نظرهای کارشناسان، با توجه به نظرهای مدیران و با توجه به نظرهای همه خبرگان شرکتکننده که ترکیب کارشناسان و مدیران را نشان میدهد؛ بنابراین، بر اساس جدول 5 در رتبهبندی ریسکها بر اساس نظرهای همه خبرگان، ریسک رقابت در رتبه اول، ریسک بازار در رتبه دوم و ریسک اعتباری در رتبه سوم قرار میگیرد. همچنین سایر رتبهها از رتبه چهارم تا رتبه چهاردهم به ترتیب شامل ریسک نقدینگی، ریسک سیستماتیک، ریسک شهرت و اعتبار، ریسک سیاسی، ریسک نقد شوندگی، ریسک قوانین و مقررات، ریسک نیروی انسانی، ریسک سرمایه، ریسک عملیاتی، ریسک حاکمیت شرکتی و ریسک رویداد هستند.
جدول 5- رتبهبندی ریسکهای شناساییشده برای به دست آوردن کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی
رتبهبندی کلی رتبهبندی مدیران رتبهبندی کارشناسان
رتبهبندی ریسکها شدت تأثیر رتبهبندی ریسکها شدت تأثیر رتبهبندی ریسکها شدت تأثیر
ریسک شهرت و اعتبار 564/0 ریسک شهرت و اعتبار 586/0 ریسک شهرت و اعتبار 542/0
ریسک نیروی انسانی 508/0 ریسک نیروی انسانی 532/0 ریسک نیروی انسانی 485/0
ریسک قوانین و مقررات 515/0 ریسک قوانین و مقررات 532/0 ریسک قوانین و مقررات 498/0
ریسک سیاسی 544/0 ریسک سیاسی 587/0 ریسک سیاسی 502/0
ریسک عملیاتی 488/0 ریسک عملیاتی 513/0 ریسک عملیاتی 463/0
ریسک رویداد 343/0 ریسک رویداد 365/0 ریسک رویداد 321/0
ریسک حاکمیت شرکتی 414/0 ریسک حاکمیت شرکتی 432/0 ریسک حاکمیت شرکتی 396/0
ریسک سیستماتیک 611/0 ریسک سیستماتیک 632/0 ریسک سیستماتیک 589/0
ریسک رقابت 678/0 ریسک رقابت 703/0 ریسک رقابت 653/0
ریسک بازار 672/0 ریسک بازار 693/0 ریسک بازار 652/0
ریسک نقد شوندگی 522/0 ریسک نقد شوندگی 542/0 ریسک نقد شوندگی 503/0
ریسک سرمایه 505/0 ریسک سرمایه 523/0 ریسک سرمایه 486/0
ریسک نقدینگی 628/0 ریسک نقدینگی 653/0 ریسک نقدینگی 603/0
ریسک اعتباری 669/0 ریسک اعتباری 696/0 ریسک اعتباری 643/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به ماهیت فعالیت شرکتهای مطالعه شده و محدودیت در شرکتهای هم صنعت در بازار سرمایه، رقابت در این شرکتها افزایشیافته و ریسک رقابت بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. با توجه به اینکه ریسک رویداد کمترین اثر را بر فعالیتها و نحوه انجام آنها در شرکت مطالعه شده داشته است، از دید خبرگان این شرکت -که از مدیران و کارشناسان خبره شرکت بودهاند- این ریسک پایینترین درجه اهمیت را دارد. بعد از محاسبه ریسکهای فرعی شرکتهای مطالعه شده، میانگین ریسکها وارد مدلهای اصلی شده تا در تخمین نتایج مورداستفاده قرار گیرد.
ویژگیهای کمیته حسابرسی
به پیروی از کورنجو و همکاران (2019)، از شاخصهای سطح آموزش کمیته حسابرسی، تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی، تعداد جلسات کمیته حسابرسی، اندازه کمیته حسابرسی و استقلال اعضای کمیته حسابرسی بهعنوان ویژگیهای کمیته حسابرسی استفاده گردید.
سطوح آموزش کمیته حسابرسی (audit committee level_of education): یک متغیر دووجهی است. اگر افراد دارای دانش و مدرک دانشگاهی یا مدرک حرفهای داخلی یا معتبر بینالمللی در امور حسابداری، حسابرسی، مدیریت مالی، اقتصادی، سایر رشتههای مدیریت با گرایش مالی یا اقتصادی همراه با توانایی تجزیهوتحلیل صورتهای مالی و گزارشهای مالی و کنترلهای داخلی، حاکم بر گزارشگری مالی باشند عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر میگیرد.
تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی (Audit committee diversity in educational backgrounds): یک متغیر چندوجهی است بدینصورت که برای اعضایی که مدرک دانشگاهی ندارند عدد یک، فوقدیپلم عدد دو، لیسانس عدد سه، فوقلیسانس عدد چهار و دکتری عدد پنج میگیرد.
تعداد جلسات کمیته حسابرسی (Audit committee meetings): تعداد جلسات کمیته حسابرسی در سال مالی.
اندازه کمیته حسابرسی (Audit committee size): تعداد اعضای کمیته حسابرسی در سال مالی.
استقلال اعضای کمیته حسابرسی (Audit committee independence): نسبت اعضای غیرموظف (مستقل) کمیته حسابرسی بهکل اعضای موظف.
3-2-3- متغیرهای کنترلی
در این پژوهش به پیروی از کورنجو و همکاران (2019)، از متغیرهای زیر بهعنوان متغیرهای کنترلی استفاده میگردد:
بازده داراییها (ROA):
(1)
Im, t-1: شاخص بورس در ابتدای دوره t.
Im, t: شاخص بورس در انتهای دوره t.
اندازه شرکت (SIZE): لگاریتم ارزش دفتری داراییها.
اهرم مالی (LEV): نسبت بدهیهای بلندمدت به مجموع داراییها.
سن شرکت (Age): کل سالهای فعالیت شرکت از زمان تأسیس شرکت.
4- روش تحقیق
این پژوهش را میتوان از نظر هدف کاربردی دانست زیرا به بررسی روابط متغیرها در بازار اوراق بهادار پرداخته و در جهت تبیین روابط و ارائه پیشنهاداتی جهت ارتقاء کارایی بازار میباشد و از نظر ماهیت از نوع همبستگی است. در واقع هدف این نوع پژوهش، مطالعه حدود تغییرات یک یا چند متغیر با حدود تغییرات یک یا چند متغیر دیگر است. این پژوهش رویکردی قیاسی - استقرایی دارد و در میان انواع پژوهشهای همبستگی جزء تحلیلهای رگرسیونی میباشد. همچنین با توجه به اینکه دادههای مورد استفاده در پژوهش حاضر اطلاعات واقعی و تاریخی است، آن را میتوان از نوع پسرویدادی طبقهبندی کرد.
4-1- جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 7 ساله از 1392 تا 1398 میباشد که از این میان تعداد 100 شرکت بهعنوان نمونه انتخاب و بررسی گردیدند.
4-2- روش جمع آوری داده ها
برای گردآوری اطلاعات مربوط به چارچوب نظری و پیشینه موضوعی، روش کتابخانهای استفاده شد که شامل مطالعه پایاننامهها، مقالات موجود در مجلات و نشریات تخصصی از طریق جستجو در سایتهای اینترنتی و مراجعه به مراکز علمی و دانشگاهی است.
جمع آوری داده های مورد نیاز برای آزمون فرصیات از دو بخش تشکیل گردید:
جهت محاسبه کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی از روش چکلیست که برای شناسایی ریسک و رویدادهای مرتبط با کار - که توسط کاربر تکمیل میشود - استفاده گردید. و جهت محاسبه شهرت شرکت از اسناد و مدارک شرکتهای پذیرفته شده در پایگاههای اطلاعاتی سازمان بورس و اوراق بهادار تهران و با مراجعه به صورتهای مالی حسابرسی شده و هچنین نرمافزار رهآورد نوین گردآوری استفاده شد.
4-3- روش تجزیه وتحلیل داده ها
با توجه به متغیر وابسته پژوهش که به صورت دووجهی میباشد، برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل رگرسیون توبیت استفاده گردید.
5- یافتههای پژوهش
5-1- آمار توصیفی
بهطورکلی، خلاصه کردن و توضیح خصوصیات مهم متغیرهای پژوهش و مجموعهی دادهها را معمولاً آمار توصیفی مینامند. این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه یا نمونه میپردازد و هدف از آن محاسبهی پارامترهای جامعه یا نمونه پژوهش است. در جدول 6 شاخصهای مرکزی ازجمله میانگین و میانه، شاخصهای پراکندگی ازجمله انحراف معیار، مینیمم و ماکسیمم برای کلیه متغیرهای فراهمشده است.
جدول 6- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
نام میانگین میانه انحراف معیار بزرگترین کوچکترین
شهرت شرکت 524/0 000/1 499/0 000/1 000/0
کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی 553/0 502/0 410/0 324/5 011/0
سطح آموزش کمیته حسابرسی 553/0 000/1 497/0 000/1 000/0
تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی 219/3 000/3 894/0 000/5 000/0
تعداد جلسات کمیته حسابرسی 124/6 000/6 235/1 000/9 000/4
اندازه کمیته حسابرسی 925/5 000/6 722/0 000/7 000/4
استقلال اعضای کمیته حسابرسی 653/0 600/0 193/0 000/1 000/0
اندازه شرکت 313/6 243/6 820/0 359/8 538/4
اهرم مالی 591/0 594/0 209/0 787/1 065/0
بازده داراییها 599/0 638/0 200/0 364/1 040/0
سن شرکت 299/5 332/5 403/0 429/6 988/3
منبع: یافتههای پژوهشگر
5-2- نتایج آزمون ریشه واحد
پیش از برآورد مدل تحقیق، لازم است مانایی تمام متغیّرهای مورداستفاده در تخمینها، مورد آزمون قرار گیرد. زیرا عدم پایایی متغیّرها باعث بروز مشکل رگرسیون کاذب میشود. لوین، لین و چو (2002) نشان دادند که در دادههای پانلی استفاده از آزمون ریشه واحد برای ترکیب دادهها دارای قدرت و اعتبار بیشتری نسبت به استفاده از آزمون ریشه واحد برای هر مقطع بهصورت جداگانه است. در این پژوهش، از آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو برای بررسی پایایی متغیرها استفاده گردید.
جدول 7- نتایج آزمون ریشه واحد
نام آماره t آزمون لوین، لین و چو سطح احتمال
شهرت شرکت 205/13- 000/0
کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی 808/15- 000/0
سطح آموزش کمیته حسابرسی 845/26- 000/0
تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی 302/48- 000/0
تعداد جلسات کمیته حسابرسی 132/41- 000/0
اندازه کمیته حسابرسی 444/47- 000/0
استقلال اعضای کمیته حسابرسی 739/40- 000/0
اندازه شرکت 755/38- 000/0
اهرم مالی 952/129- 000/0
بازده داراییها 979/39- 000/0
سن شرکت 745/61- 000/0
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 7 و بررسی مقادیر آمارههای محاسبهشده و احتمال پذیرش آنها نشان میدهد که همه متغیرهای تحقیق در سطح پایا هستند.
5-3- آزمون مدل رگرسیونی
جهت بررسی تأثیر کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، از مدلهای رگرسیونی گسسته که در آن متغیر وابسته مقادیر دوتایی بدون از دست دادن کلیت، مقادیر صفر و یک را انتخاب میکند، استفاده گردید. یک رهیافت مرسوم در مدلسازی انتخابهای دوتایی، مدلهای احتمالی توبیت (نرمیت) و لاجیت است، که در آن فرض بر این قرار داده میشود که یک متغیر وابسته yi* وجود دارد که بهوسیله یک رابطه رگرسیونی تعریفشده و این متغیر وابسته غیرقابل مشاهده میباشد. در رگرسیون توبیت از مفهومی به نام نسبت احتمال وقوع به عدم وقوع حادثه استفادهشده است. با توجه به اینکه متغیر وابسته در پژوهش حاضر – شهرت شرکت – یک متغیر دووجهی است، از رگرسیون توبیت استفاده میگردد. نتایج در جدولهای 8 و 9 ارائه گردیده است.
جدول 8- نتایج آزمون مدل رگرسیونی
سطح احتمال ضریب نام متغیر
000/0 ***283/0 عرض از مبدأ
002/0 ***206/0 کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی
000/0 **118/0 سطح آموزش کمیته حسابرسی
000/0 **254/0 استقلال هیئتمدیره
000/0 ***476/0 تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی
000/0 *037/0 سن شرکت
000/0 **563/0 اندازه شرکت
000/0 **388/0- اهرم مالی
000/0 133/0 بازده داراییها
293/67 LR statistic=
00000 prob(F − Statistic)=
112/0 McFadden R-squared=
منبع: یافتههای پژوهشگر
بر اساس نتایج تخمین مدل توبیت قابلمشاهده است که متغیرهای کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی، سطح آموزش کمیته حسابرسی، استقلال هیئتمدیره، تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی، سن شرکت و اندازه شرکت در سطح اطمینان 95 درصد و 90 درصد معنادارند. اما برای مشخص شدن میزان اثرگذاری هر متغیر باید اثرات نهایی در روش توبیت نیز برآورد شود.
جدول 9- نتایج اثرات نهایی روش توبیت
اثرات نهایی نام متغیر
1467/0 عرض از مبدأ
0283/0 کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی
0163/0 سطح آموزش کمیته حسابرسی
0349/0 استقلال هیئتمدیره
0654/0 تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی
0051/0 سن شرکت
0773/0 اندازه شرکت
0532/0- اهرم مالی
00258/0 بازده داراییها
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به نتایج اثرات نهایی محاسبهشده، مشاهده میگردد که ضریب مربوط به متغیر کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار میباشد درنتیجه تأثیر معنیدار میان کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی و شهرت شرکت تائید میگردد. همچنین ضریب مربوط به متغیر ویژگیهای کمیتههای حسابرسی در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار میباشد درنتیجه تأثیر معنیدار میان ویژگیهای کمیتههای حسابرسی و شهرت شرکت تائید میگردد.
6- بحث و نتیجهگیری
در این پژوهش تأثیر کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت 100 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی در دوره زمانی 7 ساله از 1392 تا 1398 بررسی گردید. نتایج نشان داد که کیفیت سیستم مدیریت ریسک سازمانی و ویژگیهای کمیته حسابرسی بر شهرت شرکتهای موردمطالعه تأثیر معنیدار دارد. این نتیجه با نتیجه پژوهش کورنجو و همکاران (2019) همخوانی دارد.
توجه به کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی و کمیتههای حسابرسی اثر مهمی بر تولید و توزیع محصولات و خدمات رقابتی دارد و نوعی بیمه و تضمین برای برند تجاری شرکت است. کمیتههای حسابرسی و کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی شرکتها ابزاری است که سازمانها را قادر میسازد تا به تحلیل و بررسی محیط کلی تجاری بپردازند و راهبردهای سازمانی مناسبی تدوین کنند تا علاوه بر محافظت از شرکت و داراییهای آن، نوعی مزیت رقابتی نیز پدیدآورند. یکی از جنبههای مهم ایجاد تمایز میان شرکتها و ایجادکننده بالقوه مزایای رقابتی میان شرکتها، شهرت است (ماهون، 2002). بر اساس تحقیق (ماهون، 2002) محققان در زمینههای بازاریابی، روابط عمومی، و ارتباطات، نشان دادهاند که شهرت شرکت یکی از عوامل اصلی در افزایش میزان فروش محصولات و خدمات شرکت است. کارکنان اداری و اجرایی و همچنین ذینفعان داخلی و خارجی، از شهرت شرکت برای ارزیابی و تبادل درکشان نسبت به شرکت و واحد تجاری استفاده میکنند. بنابراین شهرت خوب میتواند به نتایج بهتری برای شرکت بینجامد. ایفای کمیتههای حسابرسی و کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی و گزارشهای در افزایش این شهرت کمک میکند و درنتیجه مزایای رقابتی برای شرکت ایجاد میکند. ازجمله سایر محصولات و خدمات رقابتی ایجادشده در اثر کمیتههای حسابرسی و کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی ممکن است محصولات باکیفیت و بادوام، تحویل محصولات در سریعترین زمان ممکن و با حداقل هزینه، تأکید بر شئون انسانی، رضایت شغلی و وفاداری بلندمدت و دوطرفه میان سازمان و تمامی ذینفعان بهخصوص کارکنانش باشد. درنتیجه کمیتههای حسابرسی و کیفیت سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی شرکتها طیف وسیعی از فعالیتهای سازمانی، شامل تولیدی و خدماتی را تحت تأثیر قرار میدهد که درنهایت میتواند باعث به وجود آمدن مزیت رقابتی آن گردند.
این شواهد از استدلال شرکتهای مشاور مبنی بر اینکه سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی برای مدیریت شهرت شرکت ارزشمند هستند، پشتیبانی میکند. شرکتهایی با سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی باکیفیت بالا میتوانند منافع و انتظارات ذینفعان خود را برآورده کنند و درنتیجه شهرت شرکت را تثبیت کنند زیرا سیستمهای مدیریت ریسک سازمانی شرکتها را مجبور میکنند همانطور که ذینفعان انتظار دارند رفتار کنند. این یافته با کار قبلی مطابقت دارد و نشان میدهد که ریسک مالی به شهرت شرکت آسیب میرساند (برامر و همکاران، 2009؛ برامر و پاولین، 2006؛ فومبرون و شانلی، 1990). یعنی استقلال بالاتر کمیته حسابرسی کیفیت مدیریت ریسک شرکتها را بهبود میبخشد و به نفع تثبیت شهرت شرکت است.