تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,553,876 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,727,152 |
تحلیل اثر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بر اجتناب مالیاتی در منتخبی از شرکتهای صادراتی در بورس اوراق بهادار تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مدلسازی اقتصادی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 16، شماره 58، شهریور 1401، صفحه 19-36 اصل مقاله (981.4 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/eco.2022.1958426.2660 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شهریار زروکی* 1؛ محمد عبدی سیدکلایی2؛ سودابه برارجانی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار گروه علوم اقتصادی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، بابلسر، مازندران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه علوم اقتصادی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، بابلسر، مازندران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد علوم اقتصادی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، بابلسر، مازندران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این مقاله بررسی آثار ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بر فعالیتهای اجتناب مالیاتی شرکتها برای نمونهای متشکل از 64 شرکت صادراتی در ایران طی بازه زمانی 1398-1388 است. برای این منظور، در دو مرحله از روش دادههای تابلویی پویا و تخمینزن گشتاورهای تعمیمیافته استفاده گردید؛ بدین صورت که، نخست، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار و سپس، اثر آن بر اجتناب مالیاتی شرکتها برآورد شد. نتایج حاصل از برآورد الگوی پژوهش بر وجود اثر مستقیم ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بر اجتناب مالیاتی شرکتها دلالت دارد. افزون بر این، نتایج نشان داد که ارزش بازاری و اندازه شرکت، بهترتیب، با اثر مستقیم و معکوس بر اجتناب مالیاتی همراه است. بنابراین، افزایش ابهام، محیط کنترلی ضعیفتر و کاهش جریانهای نقدی مورد انتظار ناشی از ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، فرصت و زمینه را برای مدیریت شرکت درباره افزایش اجتناب مالیاتی فراهم میآورد و دستاندرکاران حوزه مالیات باید به این نکته مهم توجه زیادی داشته باشند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طبقهبندی JEL: C23؛ H26؛ D22 واژگان کلیدی: ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار؛ اجتناب مالیاتی؛ شرکتهای صادراتی؛ بورس اوراق بهادار تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1. مقدمه امروزه، در اکثر کشورها، بخش بیشتری از منابع درآمدی دولت از طریق «مالیات» تأمین میشود. در اقتصاد ایران نیز درآمد مالیاتی، بخش اصلی منابع مالی دولت را طی سالهای گذشته تشکیل داده است؛ به طوریکه بر طبق گزارش بانک مرکزی ایران در سال 1396 حدود 45 درصد از کل منابع مالی دولت، درآمد مالیاتی بوده است (زروکی، یوسفی بارفروشی، توسلینیا و حدیدی، 1401). مالیات هزینهای است که از سمت دولت، بر تمام واحدهایی که منفعت مالی و مادی دارند و بههرشیوهای درآمدزایی میکنند، اعمال میشود. از آنجا که شرکتها و اشخاص حقوقی برای کسب سود و منفعت فعالیت میکنند، پیشبینی میشود که بهدنبال راههایی برای کاهش مالیات پرداختی خود باشند. ﺷﺮﻛﺖﻫﺎ ﺑﺮای احتراز از پرداختن ﻣﺎﻟﻴﺎت، راهکارهایی را پیمیگیرند که از این راهکارها میتوان به برنامهریزی مالیاتی، اجتناب از مالیات و فرار مالیاتی اشاره کرد. خودداری کردن از پرداختن مالیات، یکی از راهکارهای قانونی برای کاهش مالیات است و گونهای ابزار صرفهجویی مالیاتی است که منابع را از دولت بهسمتِ سهامداران هدایت میکند. اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ ﻧﻮعی ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده رایج از ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ اﺳﺖ که با راههای پرهیز از ﭘﺮداﺧتن ﻣﺎﻟﻴﺎت و یا سعی در ﻳﺎﻓﺘﻦ راههای ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ برای ﻛﺎﻫﺶ میزان ﻣﺎﻟﻴﺎت ﭘﺮداﺧﺘﻲ ﻣﺮﺗﺒﻂ است (ضیایی بیگدلی، 1383). از دیدگاه نظری، هدف اجتناب مالیاتی، کاهش مالیاتهای پرداختی است (هانلون و هیتزمن[1]، 2010). مطالعه تیلور، اَلهادی، ریچاردسون، الفرحان، الیحیایی[2] (2019) نشان میدهد که یکی از عوامل تأثیرگذار در اجتناب مالیاتی، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار است. کارایی سرمایهگذاری زمانی ایجاد میشود که شرکت فقط در برنامههایی با ارزش فعلی خالص مثبت سرمایهگذاری کند تا سرمایه سهامداران را افزایش دهد. در سالهای گذشته، مدیران سازمانها دریافتند که سرمایه انسانی و سرمایهگذاری مؤثر در آن برای تحصیل مزایای رقابتی بادوام و کارآمد، اهمیت زیادی دارد (هندریکس[3]، 2002). کارایی نیروی انسانی در شرکت، بازتاب شایستگیهای سازمانی، دسترسپذیری منابع و بازگشت سرمایه است که برای موفقیت شرکت اهمیت زیادی دارد (تیلور و دیگران، 2019). در مقابل، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار به افزایش هنگفت در هزینههای تولید شرکت منجر میشود که پیامد نقص بازار در فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی شرکت است (یونگ، لی و وبر[4]، 2014). براساس نظریه نئوکلاسیک، ناکارایی نیروی کار به سوددهی مطلوب نمیانجامد و از این روی، ممکن است بر توانایی شرکتها برای استمرار فعالیت اثر بگذارد (کامرون[5]، 1994؛ کامرون، فریمن و میشرا[6]، 1991). اگر اشتغال ناکارآمد نیروی کار، سود بنگاهها و درآمد داخلی شرکت را کاهش دهد، ممکن است شرکت قادر به تأمین مالی هزینههای خود نظیر پرداخت دستمزد، سود و مالیات نباشد و این مشکل سبب اجتناب مالیاتی برای پسانداز پول نقد گردد. محققان درباره اجتناب مالیاتی و عوامل تأثیرگذار آن مطالعات بسیاری انجام دادهاند که در آنها، رابطه اجتناب مالیاتی با متغیرهای مختلف بررسی شده است. تحلیل ادبیات داخلی نشان میدهد که تاکنون پژوهشی درخصوص اثر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بهعنوان ﻳﻜﻲ از مؤلفههای اﺻـﻠﻲ اثرگذار بر اجتناب مالیاتی شرکتهای صادراتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجام نشده اﺳﺖ. برایناساس، بهدلیل اهمیت جذب مالیاتها و پیامدهایی که میتواند بر کل اقتصاد داشته باشد، هدف این مقاله، تحلیل اثر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بر اجتناب مالیاتی در 64 شرکت صادراتی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ﻃـﻲ دوره زﻣـﺎنی 1398-1388 است. برای این منظور، از روش دادههای تابلویی پویا و برآوردگر گشتاورهای تعمیمیافته در برآورد الگو استفاده میشود. برای دستیابی به هدف، مقاله بدین شکل سازماندهی میشود: در ادامه و بعد از مقدمه، در بخش دوم ادبیات پژوهش مرور میشود؛ بخش سوم به روش پژوهش اختصاص دارد؛ در بخش چهارم، الگو برآورد میشود و درنهایت، نتیجهگیری و پیشنهادها عرضه میگردد.
2. مروری بر ادبیات پژوهش 2-1. مبانی نظری پژوهش - مالیات در بیشتر ﮐﺸﻮرﻫﺎ، مالیات، اصلیﺗﺮﯾﻦ منبع درآمد دولت بهشمار میرود. در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪﯾﺎﻓﺘﻪ درآﻣﺪﻫﺎی ﻣﺎﻟﯿﺎتی در تأﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ هزینه دوﻟﺖ بسیار مهم است؛ اما در ﮐﺸﻮرﻫﺎی درحالتوسعه نظیر ایران، ﺑﻪ دلیل ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﻮرﻣﯽ و ناکارا بودن ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ، درآﻣﺪﻫﺎی ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ درﺻﺪ زیادی از منبع مالی دولت را دربرنمیگیرد. درنتیجه، ﺑﻪدﻟﯿﻞ ضعف نظام ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ در ﺷﻨﺎخت درست میزان درآﻣﺪ مؤدیان مالیاتی، مقدار ﻣﺎﻟﯿﺎت ﺗﺸﺨﯿﺼﯽ، کمتر از مقدار واقعی است. درواقع، هدف مؤدیان مالیاتی این است که بتوانند بدهی مالیاتی خود را کاهش دهند و برای رسیدن به این هدف، سه مفهوم برنامهریزی مالیاتی، فرار مالیاتی و اجتناب از مالیات در ادبیات گسترش یافته است. دسترسی به این هدف، مستلزم شناخت و تمایز این سه مفهوم است که در ادامه، تعریف عملیاتی و وجه تمایز آنها عرضه میشود. «برنامهریزی مالیاتی[7]» کوششهای مالی در راستای کاهش مالیات است. در برنامهریزی مالیاتی، کاهش مالیات توسط سه روش اخذ کسری با تخفیف، معافیت مالیاتی و انجام فعالیت در ازای پرداخت نکردن قسمتی از بدهی مالیاتی صورت میگیرد. در اصل، برنامهریزی مالیاتی در شرکتها سبب ترغیب افراد برای پسانداز کردن و نیز صرفهجویی میگردد. این صرفهجویی و پسانداز کردن میتواند از طریق سرمایهگذاری در اوراق بهادار دولتی و یا تغییر مکان اقامت به یک «پناهگاه مالیاتی[8]» (منظور، ناحیهای است که در آن نرخ مالیات کمتر است) صورت گیرد (آگراوال[9]، 2007). «فرار مالیاتی» پنهانکردن صورتهای مالی و اطلاعات درست مؤدیان مالیاتی برای کاهش بدهی ناشی از آن و نیز گزارشهای مالی نادرست به مقام مسئول است. بهعبارت دیگر، هرشیوه غیرقانونی که سبب کاهش بدهی مالیاتی شود، فرار مالیاتی تلقی میگردد. پنهان کردن درآمد یا اظهار کمتر از واقعیت آن، اغراق نمودن صورت حساب هزینهها، تحریف اطلاعات آماری و نیز نقض شیوهنامهها از جمله اقدامات فرار از پرداختن مالیات محسوب میگردد (همان). «اجتناب مالیاتی» به تلاش شخص (حقیقی یا حقوقی) برای کاهش مالیاتهای پرداختی اطلاق میگردد. درواقع، استفاده از خلاءهای قانونی در قوانین مالیاتی برای کاهش مالیات پرداختی را اجتناب از مالیات گویند. در اجتناب از مالیات، شخص بدون اینکه قوانین را زیر پا بگذارد یا از آنها فراتر رود، از پرداخت مالیات فرار میکند؛ بهعنوان ﻣﺜﺎل، برای ﺷﺮﮐﺘﯽ که در داﺧﻞ و ﺧﺎرج ﮐﺸﻮر، از بازار فروش مطلوبی برخوردار است؛ این فرصت قانونی وجود دارد که برای کاهش مالیات پرداختی خود اقدام کند؛ زﯾﺮا براساس ﻣﺎده 141 قانون مالیاتهای مستقیم، درآﻣﺪ حاصل از صادرات ازﺟﻤﻠﻪ درآﻣﺪﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ مشمول ﻣﺎﻟﯿﺎت نمیشود و از اینرو، ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﭼﺎرﭼﻮب ضوابط ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ از پرداخت ﻣﺎﻟﯿﺎت احتراز ﻧﻤﺎﯾﺪ.
- تمایز فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی تمایز مفهومی بین فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات به قانونی یا غیرقانونی بودن رفتار مؤدیان مربوط میشود. فرار مالیاتی، گونهای تخلف از قانون است. هنگامیکه یک مؤدی مالیاتی از دادن گزارش درست در مورد درآمدهای حاصل از کار یا سرمایه خود که مشمول پرداخت مالیات میشود، امتناع میورزد، عملی غیررسمی مرتکب میشود که او را از چشم مقامات دولتی و مالیاتی کشور دور نگاه میدارد؛ ولی در اجتناب از مالیات، فرد نگران نیست که عمل او آشکار شود. اجتناب از مالیات، از خلأهای قانونی در قانون مالیاتها نشأت میگیرد. در این اوضاع، فرد برای کاهش میزان مالیات پرداختی، در پی راههای گریز است؛ بهعنوان مثال، درآمدهای نیروی کار را در قالب درآمد سرمایه نشان میدهد که از نرخ پایینتری برای مالیات برخوردارند. در اجتناب از مالیات، مؤدی مالیاتی نگران افشا شدن اطلاعات نیست؛ زیرا تمامی مبادلات خود را با جزئیات (البته بهطور غیرواقعی) ثبت و ضبط میکند. در واقع، عوامل و فعالان اقتصادی با استفاده از روزنههای قانون مالیات و بازبینی در تصمیمات اقتصادی خود تلاش میکنند تا بدهی مالیاتی خود را کاهش دهند. از آنجا که اجتناب از پرداخت مالیات فعالیتی ظاهرا قانونی است؛ از اینرو، بیشتر از فرار مالیاتی در معرض توجه قرار دارد (الستدسیتر، جوهانسن، هری و زاکمن[10]، 2022). بهعبارت دیگر، اجتناب از مالیات، نوعی سوءاستفاده رسمی از قوانین مالیاتی است. این مقوله به یافتن راههای گریز از پرداخت مالیات در قوانین مالیاتی مرتبط است که مؤدیان بدانوسیله خود را از افراد مشمول مالیات کنار میگذارند (شمس، باس و گاناسکاراج[11]، 2022). در شکل (1) به خلاصهای از انواع عدمتمایل به پرداخت مالیات (فرار مالیاتی و اجتناب مالیاتی) اشاره شده است.
شکل 1. طبقهبندی انواع عدم تمایل به پرداخت مالیات (منبع: کیم و ایم[12] ، 2017) - محاسبه اجتناب از مالیات شرکتها درآمد مشمول مالیات را در اظهارنامه مالیاتی و نیز هزینه مالیات بر درآمد و داراییها و بدهیهای مالیات بر درآمد را طبق صورتهای مالی اعلام میکنند؛ بنابراین، ارزیابی درآمد مشمول مالیات و پرداختهای مالیاتی از سازههای مهم در تعیین اجتناب مالیاتی است که میتواند از دیگر منابع اطلاعاتی بهدست آید. بیشتر مقیاسهای اندازهگیری اجتناب مالیاتی از دادههای صورتهای مالی بهدست میآیند (هانلون و هیتزمن، 2010). به این دلیل که پرداختنکردن مالیات به انحای مختلفی مانند اجتناب مالیاتی و فرار مالیاتی انجام میشود، برگزیدن معیاری مناسب برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی اهمیت ویژهای مییابد. از آنجا که میزان مالیات شرکتها از سود قبل از مالیات آنها بهدست میآید، امکان تأثیرگذاری دیگر عوامل موجود در سود مانند مدیریت سود، بر نتایج پژوهشهای مربوط به اجتناب مالیاتی بهویژه در پژوهشهایی که از معیارهای غیرمستقیم برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی استفاده میکنند، وجود دارد؛ زیرا در اغلب این معیارها از سود قبل از مالیات برای اندازهگیری آنها استفاده میشود. در مجموع، برای محاسبه اجتناب از مالیات، معیارها و مقیاسهای مختلفی بهکار میرود که در پنج دسته کلی نرخ مؤثر مالیات، تفاوتهای مالیاتی، اجتناب مالیاتی اختیاری یا غیرعادی، مزایای مالیاتی شناسایینشده و پناهگاههای مالیاتی دستهبندی میشوند (هانلون و هیتزمن، 2010). از آنجا که در این مقاله از نرخ مؤثر مالیات بهعنوان پراکسی برای اجتناب مالیاتی استفاده میشود؛ در ادامه تنها به توضیح و بررسی نرخ مؤثر مالیات اکتفا میشود. معیار نرخ مؤثر مالیات با تقسیم بدهی مالیاتی بر سود قبل از مالیات و یا جریان نقدی ارزیابی میشود. این اندازهگیریها متوسط نرخ مالیات در هر واحد از درآمد با جریان نقدی را شامل میشود. این معیار به پنج دسته دیگر شامل نرخ مؤثر مالیات حسابداری، نرخ مؤثر مالیات جاری، نرخ مؤثر مالیات نقدی، نرخ مؤثر مالیات نقدی بلندمدت و تفاضل نرخ مؤثر قانونی و حسابداری تقسیمبندی میشود (هانلون و هیتزمن، 2010). در این مقاله، طبق پژوهش تیلور و دیگران (2019) نرخ مؤثر مالیات حسابداری بهعنوان معیاری برای اجتناب مالیاتی درنظر گرفته شده است. در نرخ مؤثر مالیات حسابداری، هزینه مالیات بر درآمد در صورت کسر قرار میگیرد. این معیار با تقسیم هزینه کل مالیات بر درآمد، بر سود قبل از مالیات محاسبه میشود. راهبردهای مالیاتی که مالیاتها را به تعویق میاندازد (برای مثال، تسریع در شناسایی هزینه استهلاک برای مقاصد مالیاتی) نرخ مؤثر مالیات حسابداری را تغییر نخواهد داد؛ زیرا هزینه کل مالیات، در نهایت، تحت تأثیر این اقلام قرار خواهد گرفت. علاوهبر این، برخی از اقلامی که در طبقه مالیاتی نیستند؛ از قبیل تغییر در ارزیابی مستمری (مخارج فوقالعاده و سفر) با تغییر در ذخیره احتمالی مالیات میتواند بر نرخ مؤثر مالیات حسابداری اثرگذار باشد. نرخ مؤثر مالیات حسابداری نرخی است که متأثر از سود حسابداری است (هانلون و هیتزمن، 2010) و کمتر بودن آن بهعنوان معیاری برای اجتناب مالیاتی بالاتر است؛ با ثابت نگهداشتن درآمد، شرکتهایی که اجتناب از مالیات بیشتری دارند، نسبت به شرکتهایی که اجتناب از مالیات کمتری دارند، وجه نقد کمتری را برای مالیات پرداخت خواهند کرد؛ از اینرو، کاهش نرخ مؤثر مالیات حسابداری به منزله افزایش اجتناب مالیاتی است.
- ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران همواره درپی ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺧﻮد در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎ بوده و بر تصمیمگیری ﻣـﺪﻳﺮان شرکتﻫﺎ نظارت میکنند ﺗﺎ از ﺑﺎزده ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﻛـﻪ ﻣﻨـﺎﻓﻊ آنها را ﻧﻴـﺰ بهدنبال دارد، مطمئن شوند. اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎﻛﻴﻔﻴﺖ و ﮔﺰارشگیری ﻣﻨﺎﺳﺐ از اﻃﻼﻋﺎت سبب میگردد ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران بهطور مطلوبتری قادر به تحلیل ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮان باشند و ﻣﺎﻧﻊ ﺑﺮوز رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻓﺮﺻﺖﻃﻠﺒﺎنه شوند (هیلی و پالپو[13]، 2001؛ بیدل، هیلاری و وردی[14]، 2009). ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﺷﺮﻛﺖها مشتمل بر دو نوع ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری در ﻣﺨﺎرج سرمایهای و سرمایهﮔﺬاری در ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎنی است. ﻛﺎراﻳﻲ سرمایهﮔﺬاری بهمعنای قبول ﭘﺮوژهﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ ارزش ﻓﻌﻠﻲ ﺧﺎﻟﺺ ﻣﺜﺒﺖ و ﻧﺎﻛﺎراﻳﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری بهمعنای عبور از اﻳﻦ ﻓﺮصتﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری (ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﻛﻤﺘﺮ از ﺣﺪ) و ﻳﺎ گزینش پروژههایی ﺑﺎ ﺧﺎﻟﺺ ارزش ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻨﻔﻲ (سرمایهﮔﺬاری ﺑﻴﺶ از حد) است (ﺛﻘﻔـﻲ و ﻋـﺮبﻣـﺎزار ﻳﺰدی، 1389). ﻛﺎراﻳﻲ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری در ﻧﻴﺮوی انسانی نیز بهمعنای بهکارﮔﻴﺮی ﺗﻌـﺪاد ﺑﻬﻴﻨﻪ ﻧﻴﺮوی کار اﺳﺖ (یونگ و دیگران، 2014). ناکارایی نیروی کار ناشی از کاهش شفافیت و تبادل اطلاعات است. شرکتهایی که در عمل، ناکارایی نیروی کار را تجربه میکنند، در معرض عدم تقارن اطلاعاتی یا مشکلات نمایندگی قرار میگیرند که میتواند با مسئله کژمنشی و یا کژگزینی همراه شود؛ برای مثال، مسئله کژمنشی در ارتباط با سرمایهگذاری بیش از اندازه در نیروی کار، میتواند به ناکارآمدی در قرارداد و نظارت شرکت، ایجاد ابهام و عدم کنترل داخلی منتهی شود و شرایط را برای رفتار رانتجویانه مدیران فراهم کند. نامتقارنی اﻃﻼﻋﺎت میان صاحبان شرکت و سرمایهﮔﺬاران و وﺟﻮد تعارض ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻴﺎن اﻳـﻦ دو ﮔـﺮوه، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﺪﻳﺮان را درﮔﻴﺮ مسئله کژمنشی نماید و از این راه به استخدام ﺑـﻴﺶ از ﺣـﺪ ﻧﻴـﺎز ﻧﻴﺮوی کار ﻳﺎ ﺣﻔﻆ ﻧﻴﺮوی کار مازاد (ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری بیشتر از حد در ﻧﻴﺮوی کار) منجر ﺷﻮد (گوماریز و بالستا[15]، 2014). بهﻋﻼوه، ﻋﺪمﺗﻘﺎرن اﻃﻼﻋﺎت میتواند با ﭘﺪﻳﺪه کژگزینی همراه باشد. در اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮان اﻃﻼﻋﺎت ﻛﻤﺘﺮی دارﻧﺪ ﺑﺎ ﻛﺎهش ﻗﻴﻤﺖ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدی در ﺧﺮﻳﺪ ﺳﻬﺎم، ﺧﻮد را از رﻳﺴﻚ مرتبط با ﻋـﺪمﺗﻘـﺎرن اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع سبب ﻣﻲﺷﻮد که شرﻛﺖﻫﺎ در ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﺎﻟﻲ ﭘﺮوژهﻫﺎی ﺳـﻮدآور ﻧﻴﺰ دستخوش ﻣﺸﻜﻞﺷﺪه و ﺑﺮای ﻛاهش ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ناچار ﺑﻪ ﻛﻨـﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﻧﻴﺮوی کار (ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری کمتر از حد در ﻧﻴﺮوی کار) ﺷﻮﻧﺪ (یونگ و دیگران، 2014).
- ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار و اجتناب مالیاتی ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار از چندین مسیر به ضعف در جریان اطلاعات، گزارشگری مالی، تهیه منابع، نظارت و سهمیهبندی منجر میگردد که این امر خود سبب افزایش اجتناب مالیاتی در شرکتها میشود و در صورت وجود محدودیت سرمایه در تأمین مالی نیز اثرگذاری بیشتری را در پی خواهد داشت (بیدل و هیلاری[16]، 2006). مسیر نخست، محیط اطلاعاتی است. مطالعات تجربی نشان میدهد که کاهش عدمتقارن اطلاعاتی از مسیر ارائه گزارشهای مالی باکیفیتتر، افزایش کارایی اشتغال را بهدنبال دارد (مکنیکولز و استابن[17]، 2008). بهطور خاص، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار قادر است با تأثیرگذاری بر جریان اطلاعات در بازارهای سرمایه، شکلدهی عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران و نیز با افزایش سطح نااطمینانی در جریانهای نقدی آینده، تمایل شرکتها برای ترغیب به مشارکت در اجتناب مالیاتی را متأثر سازد (بالاکریشمن، بلوین، گای[18]، 2012). تداوم عدمتقارن اطلاعاتی میان مدیران و ارائهدهندگان میتواند به ناکارایی در تصمیمهای عملیاتی و مالی ناآگاهانه ختم گردد که پیامد آن، سود کمتر از حد مطلوب و ارزش بازاری کمتر خواهد بود و از اینرو، دسترسی به منابع برونسازمانی نیز کاهشیافته و برای جبران خسارتها، انگیزه و فرصت لازم برای اجتناب مالیاتی ایجاد شود (ریچاردسون[19]، 2006). بهطور کلی، گزارش مالی باکیفیتتر با کمک به مدیران شرکت برای تصمیمگیری کاراتر در مورد سرمایهگذاری، ازجمله تصمیمهای مربوط به سرمایهگذاری در نیروی کار، باعث بهبود عملکرد مالی شده و عدمتقارن اطلاعاتی را نیز کاهش میدهد (ریگو و ویلسون[20]، 2012). مسیر دوم، محیط نظارتی و شیوه تهیه منابع است. محیطی که با اصطکاک در بازار و ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار مواجه است، احتمالاً به شکلگیری رانت مدیریتی کمک مینماید؛ زیرا به مدیران شرکتها اجازه میدهد برای منافع شخصی و دستیابی به سود خود اقدام نمایند (ینسن و مکلینگ[21]، 1976). پنهانسازی در مورد نتایج و ناکاراییهای ناشی از نیروی کار ممکن است توسط انگیزههای بسیاری مثل قراردادهای پاداش و نگرانیهای شغلی حمایت شود که میتواند انگیزه و فرصت لازم برای اجتناب مالیاتی را آسان کند (استین[22]، 2013). نبودن شفافیت و تبادل اطلاعات بهدلیل ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار نیز ممکن است حفظ حاکمیت مؤثر و ساختارهای کنترل داخلی را با مشکل روبهرو کند و درنتیجه، برنامهریزی متهورانه مالیاتی را ممکن کند؛ برای مثال، کمبود کارکنان آموزشدیده در برخی از مسئولیتهای شرکتی یا حسابرسی ممکن است سبب ضعف در کنترل داخلی و افزایش احتمال اجتناب مالیاتی گردد. علاوهبراین، در چنین موقعیتی ممکن است برای مأموران مالیاتی، نظارت بر فعالیتهای مبهم اجتناب مالیاتی توسط شرکتها دشوار باشد (دسای و دارماپالا[23]، 2006). بنابراین، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار در محیط نظارتی ضعیف، فرصت اجتناب مالیاتی بیشتر را فراهم میکند. مسیر سوم، جریانهای نقدی مورد انتظار است. ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار میتواند به سهمیهبندی سرمایه برای یک شرکت منجر شود؛ زیرا سرمایهگذاران بیرونی (که اطلاعات کمتری در مقایسه با مدیران شرکت دارند) هزینه بیشتری را برای این شرکتها درنظرمیگیرند (یونگ و دیگران، 2014). دلیل آن است که کارایی بازار کار میتواند توانایی تأمینکننده سرمایه را در درک صورتهای مالی یک شرکت، تفسیر منبع و تداوم درآمد، جریانهای نقدی و ریسکهایش پنهان کند. افزایش هزینه تأمین مالی برونسازمانی باعث میشود که شرکتها برای تأمین مالی عملیات و سرمایهگذاریهای خود به وجوه داخلی اعتماد بیشتری داشته باشند (ایزلی و اوهارا[24]، 2004). ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار احتمالاً بر جریانهای نقد عملیاتی تأثیر میگذارد و از طریق سازوکارهای اجتناب مالیاتی برای رفع مشکلات کسری منابع مالی ضرورت مییابد (دیاموند و ورکچیا[25]، 1991). درمجموع، با توجه به مسیرهای یادشده، احتمال میرود که ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار تأثیر منفی در شفافیت و جریان اطلاعات در بین ذینفعان بگذارد، قدرت حاکمیت شرکتی و دستگاههای کنترل داخلی را مختل کند و درنهایت، در توانایی مالی شرکت تأثیرگذار باشد. به بیان دیگر، افزایش ابهام، محیط کنترلی ضعیفتر و کاهش جریانهای نقدی مورد انتظار ناشی از ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، فرصت و زمینه را برای مدیریت شرکت درخصوص افزایش اجتناب مالیاتی فراهم میکند. شکل (2) ارتباط بین ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار و اجتناب مالیاتی را نشان میدهد. براساس شکل (2) ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار آثار مستقیم بر میزان اجتناب مالیاتی شرکتها دارد و آن را افزایش میدهد.
شکل 2. طرح کلی رابطه ناکارایی نیروی کار و اجتناب مالیاتی شرکتها منبع: الستدسیتر و دیگران (2020)
مساله «نیروی کار» از دیرباز در مباحث اقتصادی مطرح بوده است و در میزان سود و زیان شرکتها تاثیر بیواسطهای دارد؛ بنابراین، عوامل مؤثر در میزان جذب تعداد نیروی کار نیز میتواند افزونبر مسیرهای یادشده در ارتباط بین سرمایهگذاری در نیروی کار و اجتناب مالیاتی نقش مؤثری داشته باشد؛ زیرا نیروی کار در شرکت ازجمله عواملی است که اهمیت زیاد اقتصادی دارد؛ زیرا هم بهعنوان ورودی و هم یک مؤلفه هزینهای در شرکت دانسته میشود (یونگ و دیگران، 2014). درواقع، نیروی کار یکی از مهمترین سرمایههای شرکت است که معمولاً جدا از سایر عوامل تولید لحاظ میشود و در رقابتپذیری شرکت نقش اساسی دارد. نیروی کار بهدلایل گوناگونی «نماینده سرمایهگذاری» نامگرفته است. نخست، سرمایهگذاری روی نیروی کار هزینههای هنگفتی دارد. قانون بازده نهایی نزولی بر این دلالت دارد که سرمایهگذاری روی نیروی کار یکی از اولین عوامل تولیدی است که دچار ناکارایی میشود؛ درنتیجه، از اولین سرمایهگذاریهایی است که از آن صرفنظر میشود؛ دوم، نسبت به هزینههای سرمایهای، سرمایهگذاری در نیروی کار برگشتپذیر است؛ سوم اینکه خروج سرمایه در کاهش تعداد کارمندان بخشهای مختلف بازتاب مییابد؛ درنهایت، استفاده از کارمندان جذاب است؛ زیرا بنگاهها کارمندپذیر است و درنتیجه، میتوان تأثیر زیان آن را در بنگاهها در زمانهای مختلف آزمون کرد (پیناک و لیلیس[26]، 2007).
2-2. پیشینه تجربی پژوهش در حوزه کاربردی و تجربی مطالعات فراوانی در زمینه اجتناب مالیاتی بهطبع رسیده است؛ اما، در مورد تببین اثر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بر اجتناب مالیاتی بهویژه در داخل کشور شکاف پژوهشی احساس میشود. در ادامه برخی مطالعات خارجی و داخلی با تمرکز بر اجتناب مالیاتی مرور و بررسی میشود. آرمسترانگ، بلوین، جاگولینزر و لارکر[27] (2015) در مطالعهای ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ راﻫﺒﺮی ﺷﺮﮐﺘﯽ در اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ در بازه زمانی 2011-2007 پرداختهاند. آنها دریافتند که اثر راﻫﺒﺮی شرکتها ﺑﺮ اجتناب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ غالباً در دو ﺳﺮ ﻃﯿﻒ وﺟﻮد دارد. در این پژوهش ﺑﺮای ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ دادهﻫﺎ و آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﻴﻪ، روش حداقل مربعات معمولی بهکار گرفته ﺷﺪه اﺳﺖ. نکته مهم این است که محققان رابطه ﻣﺜﺒﺘﯽ را ﺑﯿﻦ درﺻﺪ اﻋﻀﺎی ﻏﯿﺮﻣﻮﻇﻒ و نیز ﻣﻬﺎرت ﻣﺎﻟﯽ ﻫﯿﺄت ﻣﺪﯾﺮه در ﻃﯿﻒ ﺑﺎﻻی ﺗﺎﺑﻊ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ بهدست آوردند؛ اما، در ﻃﯿﻒ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺎﺑﻊ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ چنین رابطهای بهدست نیامد. علاوهبراین، رابطه ﻣﻌﻨﺎداری بین راﻫﺒﺮی ﺷﺮﮐﺘﯽ و اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ در ﻣﯿﺎﻧﻪ و در ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺑﻊ ﺗﻮزﯾﻊ ﻣﺸﺎﻫﺪه نشد. استدلال محققان این است که راﻫﺒﺮی شرکت، خواستار اﯾﺠﺎد ﺗﻮازن در اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ اﺳﺖ و در ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ زیاد است، ﺑﻪ ﮐﺎﻫﺶ آن رغبت دارد و در ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ اندک اﺳﺖ، راﻫﺒﺮی شرکت، خواستار افزایش اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ است. گالمور و لابرو[28] (2015) در پژوهش خود اهمیت محیط اطلاعات داخلی برای اجتناب از مالیات در بازه زمانی 2010-1994 را بررسی کردند. نتایج نشان داد توانایی شرکتها تحت تأثیر کیفیت محیط اطلاعات داخلی آنها قرار میگیرد. آنها پیبردند شرکتهایی که از فضای اطلاعاتی داخلی مناسبتری برخوردارند، احتمالاً از اجتناب مالیاتی بالاتری بهره میبرند. علاوهبر این، در محیطی با اطلاعات داخلی باکیفیتتر، ریسک مالیاتی کمتر است. تیلور و دیگران (2019) در مطالعهای رابطه بین ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار و اجتناب از مالیات شرکتها را بررسی کردند. آنها از روش حداقل مربعات معمولی برای تجزیه و تحلیل پژوهش خود استفاده کردند. ایشان با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی و نمونهای بزرگ از 61542 مشاهدههای سالیانه ایالات متحده در دوره 2014-1962، نشان دادند که ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار بهطورگستردهای با اجتناب از مالیات رابطه مثبت دارد. بهطور خاصتر، انحراف معیار ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار به کاهش 71/0 درصدی در نرخ مؤثر مالیاتی حسابداری منجر میشود؛ بهطورکلی، نتایج تحلیل آماری بیان میکند که ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار از عوامل مهم اجتناب از مالیات شرکتهاست. در مطالعهای اسیری، الهادی، تیلور و دانگ[29] (2020) با استفاده از یک نمونه بزرگ از شرکتهای ایالات متحده طی دوره 2016-1993، ارتباط بین بهرهوری سرمایهگذاری شرکت و اجتناب از مالیات شرکتها را مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که ارتباط مثبتی بین اقدامات اجتناب از مالیات شرکتها و ناکارآمدی سرمایهگذاری شرکت وجود دارد. همچنین، تجزیه و تحلیل رگرسیون حداقل مربعات دومرحلهای نتایج این پژوهش را تایید میکند. خواجوی، ممتازیان و دهقانی سعدی (1395) در پژوهش خود وجود رابطه منفی بین اثرگذاری قابلیت مدیران بر اجتناب مالیاتی را بررسی کردند. این پژوهش با بررسی 145 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1383 -1392 انجام شد. برای اندازهگیری قابلیتهای مدیران از رگرسیون توبیت افزون بر تکنیک تحلیل پوششی دادهها استفاده شد. آنها بیان کردند که میان ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮان و اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ راﺑﻄﻪای معکوس برقرار است. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دیگر، ﻣﺪﻳﺮان توانمند، غالباً برای ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت و نیز ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻣﻮﻟﺪ آینده ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ تا اینکه از ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﺎﻟﻴﺎت اجتناب نمایند. تحریری و خوئینی (1396) معتقدند که اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ ﻳﻜﻲ از ﺗﺼﻤﻴﻤهای ﻣﻬﻢ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ است که ﭘﺎﻳﻪ در اﻃﻼﻋﺎت داخلی دارد. آنها اﺛﺮ ﻛﻴﻔﻴﺖ اﻃﻼﻋﺎت داﺧﻠﻲ و ﻛﻴﻔﻴﺖ اﻓﺸﺎ ﺑﺮ اﺟﺘﻨﺎب از ﻣﺎﻟﻴﺎت و خطرهای ﻧﺎﺷﻲ از راهبردهای اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺷﺪه در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان را آزمون کردند. ﺑﺮای آزﻣﻮن اﻳﻦ راﺑﻄﻪﻫﺎ از اﻃﻼﻋﺎت 169 شرکت طی سالهای 1392-1386 استفاده شد. روش تحقیق اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع همبستگی است و ﺑﺮای ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ دادهﻫﺎ و آزﻣﻮن ﻓﺮﺿﻴﻪ، رﮔﺮﺳﻴﻮن ﺧﻄﻲ ﭼﻨﺪﻣﺘﻐﻴﺮه بهکارگرفته ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ نشان داد که ﻫﺮﭼﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ اﻃﻼﻋﺎت داﺧﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، اﺟﺘﻨﺎب از ﻣﺎﻟﻴﺎت بیشتر است و اﺛﺮ ﻣﺜﺒﺖ آن در ﺷﺮﻛﺖﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﻋﺪمﻗﻄﻌﻴﺖ زیادتر، ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ بیشتر اﻃﻼﻋﺎت داﺧﻠﻲ، رﻳﺴﻚ ﻧﺎﺷﻲ از روشﻫﺎی اﺟﺘﻨﺎب ﻣﺎﻟﻴﺎﺗﻲ را ﻛﺎﻫﺶ ﻧﻤﻲدﻫﺪ؛ درﺣﺎﻟﻲﻛﻪ ﻛﻴﻔﻴﺖ اﻓﺸﺎی بیشتر ﺑﺎ اﺟﺘﻨﺎب از ﻣﺎﻟﻴﺎت ﻛﻤﺘﺮی ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ. صفا، قاضی و حسامی (1399) در پژوهش خود به بررسی ارتباط تمرکز مشتری و اجتناب مالیاتی با نقش تعدیلکننده توانایی مدیران پرداختند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط تمرکز بر مشتریان عمده و اجتناب مالیاتی در 130 شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی1390 - 1395 همراه با بررسی نقشتعدیلکننده توانایی مدیریت بود که از مدل رگرسیون خطی تابلویی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تمرکز مشتری و اجتناب مالیاتی رابطهای منفی برقرار است؛ به عبارت دیگر، در شرکتهایی با مشتری عمده، نرخ مؤثر مالیاتی بیشتر و اجتناب از پرداخت مالیات کمتر است. علاوهبر این، توانایی مدیران بهعنوان متغیری تعدیلکننده، رابطه میان تمرکز مشتری و اجتناب مالیاتی را تضعیف میکند. تحلیل مطالعات نشان میدهد که در این پژوهشها - بجز مطالعه تیلور و دیگران (2019)- تحلیل و تبیین اثر عواملی غیر از ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار محور بحث است. بررسی مطالعات داخلی نشان میدهد که موضوع بررسی در این پژوهش نوآوری دارد. البته مطالعات دیگری وجود دارد که در آن، محققان به تبیین عوامل موثر دیگر در اجتناب مالیاتی پرداختهاند. برایناساس، میتوان گفت که تفاوت این مقاله با سایر مطالعات داخلی آن است که ضمن محاسبه ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، اثر این عامل بر اجتناب مالیاتی بررسی میشود. افزونبراین، در این مقاله، شرکتهای صادراتی محل بحث است که متناظر با آن، در ادبیات پژوهشی داخلی، موردی یافت نشد.
3. روش پژوهش در این مقاله برای بررسی اثر ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار بر اجتناب مالیاتی شرکتهای صادراتی از مدل پیشنهادی تیلور و دیگران (2019) برای دادههای 64 شرکت صادراتی استفاده شده است. مبنا در انتخاب این 64 شرکت از کل شرکتهای صادراتی در بورس اوراق بهادار، وجود دادههای حداکثری در دوره زمانی 1398-1388 است. ازاینرو، برخی از شرکتهای صادراتی که فاقد مشاهده برای متغیرهای مورد استفاده بودند، حذف شدند. الگوسازی دادهها و اطلاعات آماری برپایه روش دادههای تابلویی پویاست و برای برآورد الگو از تخمینزن گشتاورهای تعمیمیافته استفاده میشود. پس از جمعآوری دادهها از سایت کدال[30] و سازمان بورس، در گام اول جهت برآورد کل سرمایهگذاری نیروی کار، از متغیر جانشین درصد تغییرات در تعداد نیروی کار استفاده میشود. برای سنجش میزان سرمایهگذاری مورد انتظار در نیروی کار از معادله رگرسیونی زیر استفاده میشود: (1) که در آن، [31] درصد تغییر در تعداد کارمندان و رشد کارمندان با یک دوره وقفه است. توضیح آنکه از منظر شرکتی، به این دلیل که درصد تغییرات در نیروی کار در یک سال میتواند متأثر از اندازه و میزان تغییرات در سال قبل باشد؛ وقفه متغیر وابسته در الگو لحاظ شده است. [32] رشد فروش شرکت است که برابر با درصد تغییر درآمد فروش است. [33] بازده دارایی، نماینده معیار سود خالص شرکت نسبت به کل داراییهاست و تغییرات در بازده دارایی است. [34] بازده سهام شرکت بوده و برابر با درصد تغییر در شاخص قیمت سهام شرکت است. [35] بهعنوان اندازه شرکت برابر با لگاریتم طبیعی کل دارایی شرکت است، [36] نسبت آنی است که برابربا نسبت مجموع وجه نقد، سرمایهگذاری کوتاهمدت و حسابهای دریافتنی به بدهی جاری است که بهصورت درصد نشان داده میشود، تغییرات در نسبت آنی، [37] اهرم مالی است که برابر با نسبت مجموع بدهی جاری و بلندمدت به کل داراییهاست. گفتنی است تبیین اولیه مدل از منظر ورود وقفهها و تغییرات برمبنای مطالعه تیلور و دیگران (2019) قرار دارد. پس از برآورد رابطه (1) رشد سرمایهگذاری در نیروی کار برآوردی ( ) بهدست خواهد آمد. بنابراین، تفاضل آن را از محاسبه کرده و قدر مطلق جمله باقیمانده آن با نماد نشان داده میشود که بیونگر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار در شرکتهای صادراتی است. به بیان دیگر، پس از برآورد مدل، جملات پسماند (تفاوت رشد سرمایهگذاری در نیروی کار واقعی از برآوردی) را استخراج و قدرمطلق آن را بهعنوان ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار بهدست آورده و در مدل دوم بهعنوان متغیر توضیحی بهکار میرود. میتوان گفت مقادیر مثبت باقیمانده مدل بیونگر سرمایهگذاری بیش از حد بهینه در نیروی کار و مقادیر منفی باقیمانده نشاندهنده سرمایهگذاری کمتر از حد بهینه در نیروی کار را نشان میدهد. در ادامه برای سنجش اثر این عامل بر اجتناب مالیاتی در شرکتهای صادراتی، معادله (2) پیشنهاد میشود. (2) که در آن، [38] نرخ مؤثر مالیات حسابداری که بهعنوان متغیر وابسته، بیونگر اجتناب از مالیات شرکتهاست. در پژوهشهای انجامشده در قلمروی اجتناب مالیاتی برای بازتاب اجتناب مالیاتی و تأثیرات آن، مقیاسهای متعددی بهکار گرفته میشود. در این پژوهش از نرخ مؤثر مالیات حسابداری مستخرج از مطالعات رگو[39]، 2003؛ دیرنگ، هانلون و مایدِو[40]، 2010؛ ویلسون[41]، 2009؛ هوی، وو و ژانگ[42]، 2013، استفاده شد؛ بهعنوان معیاری برای برآورد اجتناب از مالیات استفاده میشود. نرخ مؤثر مالیاتی حسابداری نسبت وجه نقد پرداختشده برای مالیاتها در طول دورههای معین به سود قبل از مالیات برای همان دوره است که بهصورت درصد نشان داده میشود که بهعنوان کل هزینه مالیات محاسبهشده، با تأثیر مستقیم در درآمد، نماینده اجتناب مالیاتی است و به اقدامات اجتناب مالیاتی میپردازد که در درآمد خالص شرکتها تأثیر میگذارند (رابینسون، سیکس و ویور[43]، 2010) و برای ارزیابی بار مالیاتی کل و سطح اجتناب مالیاتی از آن استفاده میشود (دیرنگ، هنلون و مایدو[44]، 2010). نرخ مؤثر مالیات با یک دوره وقفه، [45] لگاریتم ارزش بازاری شرکت در انتهای سال مالی است که برای هممقیاس شدن با سایر متغیرها بر 100 تقسیم میشود. [46] حقوق صاحبان سهام و اندازه شرکت که بهعنوان متغیرهای کنترل درنظر گرفته میشوند. زیرا حقوق صاحبان سهام، عملکرد مالی یک شرکت را نشان میدهد (چنگ، هانگ، لی و استنفیلد[47]، 2012) و شرکتهای بزرگ معمولاً از صرفهجویی در مقیاس در برنامهریزی مالیاتی سود میبرند (رگو، 2003). در این مقاله با توجه به وجود وقفه متغیر وابسته و جهت اجتناب از درونزایی متغیرها و اشکالات ایجادی، در برآورد مدل از تخمینزن گشتاورهای تعمیمیافته استفاده میشود. پیش از برآورد الگو، برای جلوگیری از بروز مشکل رگرسیون کاذب، ابتدا لازم است تا متغیرها از نظر وجود ریشه واحد بررسی شوند. در این پژوهش، برای این منظور از آزمون ریشه واحد لوین- لین- چو (LLC) استفاده شده است. مطابق با این آزمون متغیرهای پژوهش دارای ریشه واحد ندارند و بنابراین، پایا هستند. پس از آزمون ریشه واحد، در ادامه آزمونهای تشخیصی الگوی اول که با روش دادههای تابلویی پویا و تخمینزن گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی برآوردشده، انجام شده است. نتایج آزمون سارگان که برای بررسی معتبر بودن متغیرهای ابزاری مورد استفاده در برآورد الگوهای پژوهش انجامشده، نشان از نبودن همبستگی میان متغیر ابزاری و جمله اخلال دارد. نتایج آزمون آرلانو- باند نیز نشان داد که در هردو برآورد، جملات اخلال دارای خودهمبستگی سریالی مرتبه اول بوده و خودهمبستگی سریالی مرتبه دوم وجود ندارد.
4. برآورد الگو و تجزیه و تحلیل نتایج - برآورد الگوی اول هدف از برآورد مدل اول استخراج متغیر ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار است که درواقع، جملات پسماند مدل برآورد است. نتایج برآورد در جدول (1) گزارش شده است. همانطور که در جدول (1) مشهود است، متغیرهای رشد فروش در دوره قبل (با ضریب 032/0)، اندازه شرکت (با ضریب 04/1)، تغییر نسبت آنی (با ضریب 069/0) و تغییر آن در دوره قبل (با ضریب 027/0) و اهرم مالی دوره قبل (با ضریب 031/0) اثر مستقیم بر رشد کارمندان دارد. بازده داراییها نیز با ضریب 002/0، اثر مستقیم بر رشد کارمندان دارد. ضریب تغییرات بازده دارایی در دوره جاری (با ضریب 280/0-)، وقفه اول تغییر در بازده دارایی (با ضریب 038/0-)، بازده سهام شرکت (با ضریب 004/0-) و نسبت آنی (با ضریب 087/0-) اثر معکوس این عوامل بر رشد کارمندان دارد.
جدول 1. نتایج برآورد الگوی اول
منبع: یافتههای پژوهش
- برآورد الگوی دوم با توجه به برآورد الگوی نخست و مطابق با فرایندی که پیشتر بدان اشاره شد، متغیر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار محاسبه شد که توصیف آن در قالب گروه صنایع به شرح جدول (2) است. مطابق با جدول (2) میونگین ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار گروههای سیمان، آهک و گچ، ماشینآلات و دستگاههای برقی، استخراج کانیهای فلزی روند نزولی و سایر گروهها روند صعودی داشتند. میونگین کل ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار در گروه صنایع صادراتی از ابتدای دوره تا انتهای دوره نیز روند افزایشی داشته است.
جدول 2. ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار در گروه صنایع صادراتی
منبع: یافتههای پژوهش
پس از برآورد ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار ( )، مدل (2) برآورد میشود. براساس نتایج جدول (3) در مدل دوم، از که بیونگر اجتناب از مالیات شرکتهاست، بهعنوان متغیر وابسته استفاده شده است. در این پژوهش از نرخ مؤثر مالیاتی حسابداری بهعنوان پراکسی یا معیاری برای اجتناب مالیاتی در استفاده شده است. مطابق با جدول (3) ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار با ضریب 71/0- اثر معکوس بر نرخ مؤثر مالیات و بهتبع آن، اثری مستقیم بر اجتناب از مالیات شرکتها دارد که با منطق علمی سازگار است. از اینرو، میتوان گفت با افزایش ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، نرخ مؤثر مالیات کم میشود. بدین مفهوم که اگر یک درصد ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار زیاد شود، نرخ مؤثر مالیات 71/0 درصد کم میشود؛ درنتیجه، افزایش ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار موجب کاهش نرخ مؤثر مالیات حسابداری میشود که بهمعنای افزایش اجتناب مالیاتی است. با توجه به مبانی نظری، شرکت با محیط اطلاعاتی مبهم، محیط نظارتی ضعیف و جریانهای نقدی مورد انتظار موجب ناکارایی سرمایهگذاری میشود که افزایش اجتناب از مالیات را بههمراه دارد. ارزش بازاری شرکت با ضریب 82/7 تأثیر مستقیم بر نرخ مؤثر مالیات و بهتبع آن، اثری معکوس بر اجتناب از مالیات شرکتها دارد؛ بهطوریکه با افزایش یک درصدی در ارزش بازار شرکت، نرخ مؤثر مالیات به میزان 82/7 درصد افزایش مییابد که بهمعنای کاهش اجتناب از مالیات شرکتهاست. اندازه شرکت تأثیر معکوس بر نرخ مؤثر مالیات دارد و باعت افزایش اجتناب از مالیات شرکتها میشود؛ بدین معنا که اگر یک درصد دارایی شرکت افزایش یابد، نرخ مؤثر مالیات 05/4 درصد کم میشود؛ یعنی، هرچه شرکتها بزرگتر باشند، نرخ مؤثر مالیات کاهش و بهتبع آن، اجتناب از مالیات شرکتها بیشتر میشود. ضریب برآوردی حقوق صاحبان سهام در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نیست؛ پس، میتوان گفت این عامل با اثر معنادری بر نرخ مؤثر مالیات و درنتیجه بر اجتناب مالیاتی شرکتها همراه نیست. با بررسی وقفه نرخ مؤثر مالیات میتوان دریافت که نرخ مؤثر شرکت در گذشته بر نرخ مؤثر مالیات سال جاری اثر مثبت دارد. درواقع، شرکتهایی که در گذشته نرخ مؤثر مالیات حسابداری بیشتری داشتهاند، در حال حاضر نیز نرخ مؤثر زیادتری دارند و درنتیجه، اجتناب مالیاتی بیشتری خواهند داشت.
جدول 3. نتایج برآورد الگوی دوم
منبع: یافتههای پژوهش
5. نتیجهگیری و پیشنهادها هدف این مقاله، تبیین عوامل موثر بر اجتناب مالیات با تمرکز ویژه بر ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار در شرکتهای صادراتی ایران بود. برای این منظور، دادهها و اطلاعات 64 شرکت صادراتی در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1398-1388 پردازش شد و فرایند برآورد با روش دادههای تابلویی پویا و تخمینزن گشتاورهای در دو مرحله اجرا شد. نخست، ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار برآورد شد. نتایج نشان داد که درمجموع، میونگین ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار طی دوره مورد بررسی تقریبا از روندی افزایشی برخوردار است. پس از محاسبه ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، در مرحله دوم، نوع و اندازه اثرگذاری عوامل بر اجتناب مالیاتی برآورد شد. نتایج نشان داد که ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار، بهطور معکوس بر نرخ مؤثر مالیات اثرگذار است و با توجه به ارتباط معکوس نرخ موثر (بهعنوان پراکسی در سنجش اجتناب مالیاتی) و اجتناب از مالیات میتوان گفت که افزایش ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار موجب افزایش اجتناب مالیاتی میشود. برایناساس، فرضیه پژوهش مبنیبر تأثیر مستقیم ناکارایی سرمایهگذاری نیروی کار بر اجتناب مالیاتی تأیید میشود. ارزش بازاری شرکت نیز تأثیری مستقیم بر نرخ مؤثر مالیاتی داشته و بهتبع آن با اثری معکوس بر اجتناب مالیاتی همراه است. اندازه شرکت نیز مانند ناکارایی سرمایهگذاری در نیروی کار، اثر معکوس بر نرخ مؤثر مالیات و بهتبع آن، اثر مستقیم بر اجتناب مالیاتی دارد. به عبارت دیگر، هرچه شرکت بزرگتر باشد نرخ مؤثر مالیات کمتر و اجتناب از مالیات بیشتر میشود. توضیح آنکه یافتههای بهدستآمده با نتایج تنها پژوهش موجود در این زمینه (تیلور و دیگران، 2019) سازگار است. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺑﻪ سرمایهگذاران ﺗﻮﺻﻴﻪ میﺷﻮد ﺑﺎ ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﺪﻳﺮان، زمینه را برای افزایش گردش اطلاعات، گزارشگری مالی، تهیه منابع و نظارت بر آن ﻓـﺮاﻫﻢ کنند و از اﻳـﻦ راه، ﺑﺴﺘﺮﻫﺎی ﻻزم ﺑﺮای ﭘﺎﻳﺶ دﻗﻴﻖﺗﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮان را اﻳﺠﺎد ﻛﻨﻨـﺪ؛ زیرا این موضوع به احتمال زیاد موجب بهکارگیری تعداد بهینهای از نیروی کار در شرکت میشود و از پیامدهای منفی ناشی از آن برای افزایش اجتناب از مالیات، جلوگیری میکند. همچنین، با توجه به اثرگذاری معکوس ارزش بازاری شرکت بر اجتناب مالیاتی، پیشنهاد میشود که سیاستگذاران در امر مالیاتستانی، تمرکز بیشتری بر شرکتهایی داشته باشند که با کاهش در ارزش بازاری مواجهاند. این تمرکز بیشتر در نظارت و کنترل شرکتهای بزرگتر و شرکتهایی که در گذر زمان، بهطور محسوسی از حیث اندازه بزرگ میشوند نیز صادق است؛ زیرا با افزایش اندازه شرکت، اجتناب مالیاتی افزایشمییابد.
[1] Hanlon & Heitzman [2] Taylor, Al-Hadi, Richardson, Alfarhan & Al-Yahyaee [3] Hendricks [4] Jung, Lee & Weber [5] Cameron [6] Freeman, & Mishra [7] Tax Planning [8] Tax Shelter [9] Agrawal [10] Alstadsæter, Johannesen, Herry & Zucman [11] Shams, Bose & Gunasekarage [12] Kim & Im [13] Healy & Palepu [14] Biddle, Hilary & Verdi [15] Gomariz & Ballesta [16] Biddle & Hilary [17] McNichols & Stubben [18] Balakrishman, Blouin & Guay [19] Richardson [20] Rego & Wilson [21] Jensen & Meckling [22] Stein [23] Desai & Dharmapala [24] Easley & O’Hara [25] Diamond & Verrecchia [26] Pinnuck & Lillis [27] Armstrong, Blouin, Jagolinzer & Larcker [28] Gallemore & Labro [29] Asiri, Al-Hadi, Taylor & Duong [30] در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ پس از راهاندازی سامانه معاملات آنلاین توسط تمامی کارگزاریها سازمان بورس در اقدامی مؤثر پایگاهی را تعریف کرد که در آن، تمامی شرکتها ملزم شدند کل گزارشهای خود را در آن منتشر کنند. سامانه جامع اطلاعرسانی ناشران که از آن با عنوان کدال یاد میشود، سامانهای است که بههمینمنظور طراحی شده است و تمامی سرمایهگذاران پس از سایت بورس اوراق بهادار به آن مراجعه میکنند. [31] Net Hire [32] Sales Growth [33] Rate of Asset [34] Return [35] The Logarithm of Total Assets [36] Quick [37] Leverage [38] Effective Accounting Tax Rate [39] Rego [40] Dyreng, Hanlon & Maydew [41] Wilson [42] Hoi, Wu & Zhang [43] Robinson, Sikes & Weaver [44] Dyreng, Hanlon & Maydew [45] Log of Market Value [46] Equity [47] Cheng, Huang, Li & Stanfield | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 408 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 158 |