تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,800,521 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,325 |
خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبکهای رهبری در حسابداری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 14، شماره 56، دی 1401، صفحه 221-242 اصل مقاله (580.72 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/faar.2022.698387 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سعید فرخ1؛ آزیتا جهانشاد* 2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری،واحد تهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی ،تهران ،ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی مدیران میتواند بر انتخاب سبکهای رهبری در مقولات حسابداری (از جمله مدیریت سود، مسئولیتپذیری اجتماعی، کیفیت گزارشگری مالی و....) اثرگذار باشد؛ پژوهش حاضر در نظر دارد تا به ارزیابی روابط بین خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبکهای رهبری در حسابداری بپردازد. جامعهی آماری این پژوهش شامل مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشند. به دلیل این که دسترسی به تمامی اعضای جامعهی آماری امکانپذیر نبود بنابراین از روش نمونهگیری در دسترس استفاده گردید. از این رو پرسشنامهها بین مدیران توزیع گردیده و جمعا 150 پرسشنامه تکمیل شده گردآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرمافزار لیزرل صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری تحولگرا در حسابداری-در مقایسه با عملگرا- تأثیر بیشتری داشته است. علاوه بر این، خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عملگرا و سبک رهبری تحولگرا در تعیین استراتژی تجاری شرکتها، مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار است | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: خودشیفتگی؛ سبک رهبری؛ مسئولیت اجتماعی؛ مدیریت سود؛ کیفیت گزارشگری مالی؛ استراتژی تجاری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبکهای رهبری در حسابداری
چکیده مطالعات نشان داده است که خودشیفتگی مدیران میتواند بر انتخاب سبکهای رهبری در مقولات حسابداری (از جمله مدیریت سود، مسئولیتپذیری اجتماعی، کیفیت گزارشگری مالی و....) اثرگذار باشد؛ پژوهش حاضر در نظر دارد تا به ارزیابی روابط بین خود شیفتگی مدیران، انتخاب سبکهای رهبری در حسابداری بپردازد. جامعهی آماری این پژوهش شامل مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشند. به دلیل این که دسترسی به تمامی اعضای جامعهی آماری امکانپذیر نبود بنابراین از روش نمونهگیری در دسترس استفاده گردید. از این رو پرسشنامهها بین مدیران توزیع گردیده و جمعا 150 پرسشنامه تکمیل شده گردآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرمافزار لیزرل صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری تحولگرا در حسابداری-در مقایسه با عملگرا- تأثیر بیشتری داشته است. علاوه بر این، خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عملگرا و سبک رهبری تحولگرا در تعیین استراتژی تجاری شرکتها، مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار است.
واژههای کلیدی: خودشیفتگی، سبک رهبری، مسئولیت اجتماعی، مدیریت سود،کیفیت گزارشگری مالی، استراتژی تجاری.
1- مقدمه در آغاز قرن بیستم، چنین اعتقادی در میان صاحبنظـران وجـود داشـت کـه نیـازی نیست رهبران برای مناصب رهبری تحت آموزش و تربیت قـرار بگیرنـد بلکـه از همـان ابتدای امر، رهبر متولد میشوند و نیز چنین تصـور مـیشـد کـه افـراد مـورد نظـر دارای خصوصیات ذاتی هستند که از آنها رهبرانی موفق میسازد. خصوصیت رهبر یک ویژگـی فیزیکی یا شخصیتی است که میتوان از آن جهت ایجـاد تمـایز میـان رهبـران و پیـروان استفاده کرد. چنین بیان شده است که افراد، دارای الگوهای رهبری هستند که بر شناخت آنها در مورد یک رهبـر مـؤثر یـا غیرمؤثر تأثیر میگذارد. در واقع الگوی رهبری نمایشی از خصوصیات و رفتارهایی اسـت که مختص رهبران میباشد. محققان ثابت کردند زمـانی کـه افـراد دارای خصوصـیاتی از قبیـل هوشمندی، مردانگی و تسلط باشند به عنوان رهبر شناخته خواهند شد (کریتنـر و کینیکـی ترجمه فرهنگی و صفرزاده، 1386؛ به نقل از معایر حقیقی و همکاران، 1389). گرچه یک فرد خودشیفته معمولاً به عنوان فردی متکبر، خودخواه، پرخاشگر در نظر گرفته میشود (کمپبل و فاستر[3]، 2011؛ پینکوسولوکوویتسکی[4]، 2010) و مشتاقانه به دنبال توجه دیگران است (الیسون و همکاران[5]، 2011؛ سیدمن[6]، 2013)، اما این ویژگی را میتوان به عنوان بخشی سالم و طبیعی از شخصیت و رشد ذهنی اشخاص در نظر گرفت (بندر[7]، 2012). شواهد اخیر نشان دادهاند که با توجه به شخصیت برونگرا و تمایلات رفتاری خودافزاینده، خودشیفتگان احتمالاً از میان جمعیت متمایز شده (مهدی زاده، 2010؛ ناتان دیوال و همکاران[8]، 2011) و به عنوان رهبر ظاهر میشوند (گریجالوا و همکاران[9]، 2015؛ نویکا و همکاران[10]، 2011؛لیونگ[11] و همکاران،2021). واژه مسئولیت اجتماعی شرکتها به پیدایش جنبشی اشاره دارد که به دنبال وارد کردن عوامل محیطی و اجتماعی در تصمیمات تجاری شرکتها، استراتژی تجاری و حسابداری است و هدف از آن، تلاش در جهت ارتقای عملکرد و زیستمحیطی در کنار ابعاد اقتصادی میباشد (حساس یگانه، 1399). در خصوص رابطهی بین خودشیفتگی مدیران و مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها نیز شواهدی وجود دارد؛ تئوریهای مطرح در زمینه مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها که شامل: 1. تئوری مشروعیت؛ 2. تئوری گروههای ذینفع و 3. تئوری اقتصاد سیاسی است؛ همگی بیانگر این مطلب هستند که مدیران به دلایل مختلفی همچون کسب مشروعیت سازمانی یا فشار گروههای ذینفع، مایل به افشای اطلاعات اجتماعی سازمان هستند (فروغی و همکاران ، 1387). پاگانو و ولپین (2005 ) بیان میکنند که مدیران شرکتها ممکن است از فعالیتهای مرتبط با مسئولیتپذیری اجتماعی به عنوان ابزاری برای جلب رضایت سهامداران استفاده نمایند (پاگانو و ولپین، 2005). همچنین خودشیفتگی در مقایسه با دیگر خصوصیات شخصی، مدیران را در جهت انجام اقداماتی سوق میدهد که از عرف سرباز زده و در پی توجه و ستایش دیگران هستند و این اقدامات در نهایت عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد (قلی پور و همکاران، 1387). خودشیفتگی در بین مدیران میتواند اثراتی را بر نتایج سازمانی داشته باشد و این ویژگی از طریق تأثیر بر انتخاب مدیران در زمینههایی چون انتخاب استراتژی، ساختار و نیز کارمندیابی اعمال میشود (چترجی و همبریک، 2007) و با توجه به آنکه تنها استراتژی است که میتواند مانند یک نقشه راهنما، شرکتها را در محیطهای پر نوسان و حساس در مسیر درست هدایت نماید و متضمن ادامه مسیر به وسیله شرکت باشد (مجیبی و میلانی، 1389). با بررسی ادبیات موضوعی پژوهش میتوان دریافت که درباره ی موضوع خودشیفتگی مدیران و در مورد نقش و اثرگذاری آن بر انتخاب سبکهای رهبری در حسابداری در ایران تاکنون پژوهشی انجام نشده است و یا اگر پژوهشی صورت گرفته تنها تأثیر خودشیفتگی مدیران را بر یک یا دو بعد/متغیر مورد ارزیابی قرار دادهاند که میتوان به خلاهای موجود تئوریکی در این زمینه پی برد. به عبارت بهتر در این باره با کمبود منابع و اطلاعات مواجه بوده که این امر، لزوم تحقیقات بیشتر در این خصوص را روشن میسازد. بنابراین با اجرای این پژوهش، میتوان به غنیسازی ادبیات موجود کمک نمود. با توجه به مطالب بیان شده و از آن جایی که ویژگیهای شخصیتی مدیران، زمینهساز رفتارهای آنان است و برخی از عوامل رفتاری دخیل در شخصیت مدیران (همانند خودشیفتگی) باعث اثرگذاری بر نوع و سبک رهبری آنان خواهد شد، لذا شناسایی این عوامل و اثرات آنها میتواند در بهبود فرآیند سبک رهبری مدیران مؤثر باشد. پس پژوهش حاضر در پی ارزیابی رابطه بین خودشیفتگی مدیران و اثرات آن بر سبکهای رهبری در حسابداری است. این پژوهش دارای دانشافزایی و نوآوری است، نتایج این پژوهش، زوایای مختلف این رابطه را روشن خواهد ساخت؛ بنابراین نتایج حاصله میتواند توسط مدیران و مسئولان سازمانها و شرکتها، روانشناسان صنعتی و پژوهشگران و دانشگاهیان مورد استفاده قرار گیرد.
2- مبانی نظری و توسعه فرضیهها برخی پژوهشگران معتقدند که خودشیفتگی مدیران همواره منجر به نتایج منفی برای شرکتها نمیشود. خودشیفتگی میتواند یک سازوکار انگیزشی به شمار آید، زیرا شامل باور به تواناییهای برتر خود و نیاز به تأیید قوی و مداوم از سوی دیگران است. مدیران خودشیفته به رقابت سوق داده شده و معمولاً هر اقدام ممکنی را برای پیروزی انجام میدهند (لوچنر و همکاران[12]، 2011؛ شیانگوتیان[13]، 2020). مدیران خودشیفته به اطلاعات مالی که مستقیماً مسئول آن هستند، اطمینان زیادی دارند (چترجی و همبریک[14]، 2007). خودشیفتگی آنها را به سمت دستیابی به نتایج عالی سوق میدهد. بنابراین، ممکن است استانداردهای بالاتری برای کنترلهای داخلی داشته باشند، ریسک مالی و عملیاتی کمتری داشته و در نتیجه جریان نقدی غیرضروری را کاهش دهند. در این مورد، خودشیفتگی مدیران میتواند منجر به ارائه اطلاعات با کیفیت مطلوب گردد (ژیانگ و سانگ[15]،2021). مدیران خودشیفته به دلیل تمایل به ابراز و توجه، ممکن است نیازها و علایق خود را بر نیازها و علایق سازمانی غلبه کرده و رفتارهای بسیار خودخواهانه انجام دهند (روزنتال و پیتینسکی[16]، 2015). آنها ممکن است نه تنها از طریق تأثیر آنها بر کیفیت اطلاعات مالی شرکت، بر حقالزحمه حسابرسی تأثیر بگذارند، بلکه ممکن است سعی کنند با ارائه اطلاعات مالی شرکت با کیفیت بالا، متمایز بودن و موقعیت اجتماعی خود را نشان دهند (ژیانگ و سانگ،2021). مسئولیت اجتماعی در ارتباط با مشتریان شامل فعالیتهایی است که یک شرکت انجام میدهد تا رضایت مشتریان را تأمین کند (حسینی 1395). مسئولیت سازمانها را میتوان به چهار بعد مسئولیت اقتصادی، مسئولیت قانونی، مسئولیت اجتماعی و مسئولیت اخلاقی تفکیک کرد (رحیمیان 1396). به لحاظ نظـری، مـدیران خودشـیفته بـا شاخصههای رفتاری نظیر خودخواهی، تمایل به استثمار دیگران، بیتوجهی به دیگران و پاداشطلبـی افراطـی، بـه گزارشـگری مـالی متقلبانه اقدام میکنند. با این حال، بین خودشیفتگی مدیران بر اساس نسبت پاداش مدیران بر حقوق و دستمزد کارکنان بـا دو مـورد از معیارهای کیفیت گزارشگری مالی -شامل مدیریت سود و کیفیت سود- رابطه معناداری مشاهده شد؛ به ایـن ترتیـب کـه خودشـیفتگی مدیران موجب افزایش مدیریت سود و کاهش کیفیت سود میشود (بذرافشان و همکاران، 1397). یک مدیر خودشیفتگی تمایل به مدیریت سود شرکتها برای دستیابی به رضایت خود دارد که این امر دیدگاه جدیدی به نظریه نمایندگی میبخشد. برای سهامداران، تعداد تصاویر مدیرعامل در گزارش سالانه ممکن است علامت هشدار اولیه مدیریت سود باشد (ماریا کونتسا و اشلی هوی هوی تانگ 2020). پس بر اساس مبانی نظری مطرح شده در پژوهش حاضر انتظار میرود خودشیفتگی در بین مدیران در بروز پدیده مدیریت سود و عملکرد مالی شرکت تأثیرگذار باشد. مدیران خودشیفته ضعفها و نواقص خود را به صورت حُسن میبینند و میخواهند به کمک منطقسازی و تحریف، خود را با شخصیت قوی و بینقص نشان دهند. با توجه به مبانی نظری گفته شده در ارتباط با ویژگیهای شخصیتی مدیران خودشیفته انتظار میرود، آنها بیشتر قادر باشند تا از قدرت و عدمتقارن اطلاعات به منظور مداخله در گزارشگری مالی نادرست استفاده کنند و خود را فردی موفّق جلوه داده و مورد تحسین دیگران واقع شوند و این موضوع باعث کاهش شفافیت گزارشگری مالی میگردد (مارکز[17] و همکاران،2018 ؛ هام و همکاران، 2017؛ نقل از طاهری و همکاران،1399). نتایج برخی مطالعات حاکی از اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر سبکهای رهبری آنان میباشد ؛ تاکنون طبقهبندیهای مختلف از سبکهای رهبری توسط محققان انجام گرفته است ولی در یک طبقهبندی نوین که بر اساس نحوه عملکرد انجام شده است. رهبران به دو گروه مبادلهای و تحولآفرین (دامبر وکریستفر[18] ،2001) تقسیم میشوند. تحقیقات نشان داده است که ویژگیهای رفتاری رهبری تحولی، پیروان خود را به سوی عملکرد بیش از انتظار هدایت میکند (هومفرز و اینستین[19] ، 2003). رهبری تحولآفرین نمایانگر فرآیندی است که منتهی به تغییر و تحول در افراد میشود و با ارزشها، ویژگیهای اخلاقی، اهداف بلندمدت، ارزیابی محرکهای تأثیرگذار بر کارکنان، ارضای نیازها و شیوه رفتار با آنها مرتبط است. رهبری تحولآفرین برای عینیت یافتن نیازمند چهار عامل مشتمل بر توجه به افراد، ترغیب به تفکر، انگیزش الهام بخش و نفوذ ایدهآل است (بنجامین و فلاین[20] ،2006). سبک رهبری مبادلهای (تبادلی) و سبک رهبری تحولآفرین رموزی را در مورد اثربخشی رهبری افشا میکنند (باس[21]، 1985؛ بارنز[22]، 1978). این رهبران بر مدیریت کلی سازمان و عملکرد آن تمرکز کرده و زیردستان خود را از هر دو طریق پاداش و مجازاتها ترغیب مینمایند ؛ بِرنز در سال 1978 رهبران تبادلی را به عنوان افرادی معرفی کرد که با استفاده از پاداش دادن به پیروان، به نوعی مبادله با پیروان پرداخته و موجب عملکرد بهتر آنان خواهند شد. رهبری تبادلی شامل مبادله محرکها و پاداشها توسط رهبر به منظور جلب حمایت از جانب پیروان است. هدف چنین رهبری توافق در مورد مجموعهای از اعمال است که اهداف جداگانه و فوری رهبر و پیروان را برآورده سازد. برخلاف رهبری عمل گرا، رهبری تحولآفرین فراتر از ارضای نیازهای فوری است. از نظر باس (1985) رفتارهای مرتبط با رهبری تبادلی نیز از پاداش اقتضایی، مدیریت بر مبنای انتظار (فعال)، مدیریت بر مبنای انتظار (منفعل)، رهبری عدم مداخلهگر (بیبندوبار) دستهبندی میشوند. رهبرانی که از سبک پاداش اقتضایی استفاده میکنند به مبادله منابع میپردازند. مدیریت انتظار فعال نظارت بر انحرافات افراد از نقشها و استانداردها و تصحیح آنها بر عهده دارند، سبک مدیریت انتظار منفعل، عدم دخالت در امور از طرف رهبران است، مگر زمانی که استانداردها رعایت نشده باشند و در نهایت رهبری عدم مداخلهگر برای رهبرانی که به عدم پذیرش مسئولیت و عدم تمایل به تصمیمگیری گرایش دارند کاربرد دارد. با توجه به مطالب بیان شده و با توجه به آنکه برخی از عوامل رفتاری دخیل در شخصیت مدیران (همانند خودشیفتگی) باعث اثرگذاری بر نوع و سبک رهبری خواهد شد، لذا شناسایی این عوامل و اثرات آنها میتواند در بهبود فرآیند رهبری مدیران مؤثر باشد. پس پژوهش حاضر در پی ارزیابی رابطه بین خودشیفتگی مدیران و اثرات آن بر سبکهای رهبری در حسابداری است. در ادامه به نتایج برخی از مهمترین پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه اشاره میگردد: آگنیهوتری و باتاچاریا[23](2021) در پژوهش خود، ارتباط بین خودشیفتگی مدیرعامل و کوتهبینی مدیریت را بررسی کردند. این مطالعه بیشتر به بررسی اثر واسطهای اساسی بازارگرایی در این پیوند میپردازد. آنان با استفاده از دادههای نمونهای از 210 شرکت هندی از سال 2009 تا 2016 نشان دادند که خودشیفتگی مدیرعامل تأثیر مثبتی بر کوتهبینی مدیریت دارد. گارسیامکا [24]و همکاران (2021) به بررسی این موضوع پرداختند که آیا مدیران عامل خودشیفته، اجتناب از مالیات بیشتری دارند؟ آنان در مطالعهی خود، نقش تعدیلکننده کمیتههای حسابرسی داخلی را نیز در نظر گرفتند. در این مقاله؛ علاوه بر تأثیر تمایلات خودشیفتگی مدیرعامل (مدیرعامل) در مورد اجتناب از مالیات شرکتها، تأثیر تعدیلکننده دو ویژگی کمیته حسابرسی، اندازه و جنسیت، در رابطه بین خودشیفتگی و اجتناب از مالیات مورد بررسی قرار گرفت. آنان با استفاده از یک نمونه تجزیه و تحلیل اسپانیایی متشکل از 1303 مشاهدات سالانه از دوره 2008-2017، نشان دادند که خودشیفتگی مدیرعامل با اجتناب از مالیات رابطه مثبت دارد. خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی محسوب میشود که باعث میشود مدیران عامل اجرایی استراتژیهای اجتناب از مالیات را اجرا کنند. با این حال، این رفتار اختیاری توسط برخی از ویژگیهای کمیته حسابرسی محدود شده است. به طور خاص، شرکتهایی که کمیتههای حسابرسی بزرگتری دارند به کنترل عواقب خودشیفتگی مدیرعامل در اجتناب از مالیات کمک میکنند. علاوه بر این، کمیتههای مختلف حسابرسی جنسیتی نسبت به اجتناب مالیاتی شرکت حساسیت بیشتری نشان میدهند و آنها عملکردهای مالیاتی تهاجمی را که توسط مدیران عامل خودشیفته تبلیغ میشود، کاهش میدهند. بنابراین، اثربخشی کمیته حسابرسی در نظارت بر تصمیمات مدیریتی مربوط به اجتناب از مالیات بسیار مهم است. جود[25] و همکاران (2017) شواهدی را بدست آوردند که نشان داد خودشیفتگی مدیران منجر به کاهش کیفیت گزارشگری مالی خواهد شد و این امر به نوبه خود باعث افزایش حقالزحمه حسابرسان مستقل میگردد؛ همچنین شواهد بازگوکننده این امر شد که خودشیفتگی در بین مدیران عامل احتمال استعفای حسابرسان را افزایش میدهد. این محققان در پژوهش خود از برجستگی عکس مدیرعامل، شهرت مدیرعامل و همچنین حقوق و مزایای نقدی و غیرنقدی مدیرعامل برای سنجش خودشیفتگی بهره بردند. در پژوهش پیری شهابی و بنی مهد (1400) به بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیرعامل بر مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت پرداخته شد. نتیجه حاصل از آزمون فرضیههای تحقیق نشان داد که خودشیفتگی مدیرعامل دارای اثری مستقیم بر مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت میباشد. پژوهش بزرگ اصل و همکاران (1400) به دنبال بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیرعامل بر ریسک تقلب در گزارشگری مالی و نقش تعدیلگر حسابرسان و کمیته حسابرسی در رابطه بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی بود. یافتههای پژوهش آنان نشان داد که رابطه مثبت و معنادار بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی وجود دارد؛ همچنین یافتهها حاکی از اثر تعدیلکننده تلاش حسابرسان، تخصص حسابرسان و رئیس کمیته حسابریس در رابطه بین خودشیفتگی مدیرعامل و ریسک تقلب در گزارشگری مالی است. هدف پژوهش طالبیان و محمدی زاده (1400)، بررسی تأثیر تیپهای شخصیتی (مدل پنج عاملی شخصیت) بر سبک مدیریتی مدیران با توجه به نقش واسطهای خودشیفتگی در دوره متوسطه پایههای اول و دوم شهرستان خان میرزا بود. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها رگرسیون ساده و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد از بین ویژگیهای شخصیتی برونگرایی، روانرنجوری، توافقپذیری و وظیفهشناسی بر خودشیفتگی مؤثر است و خودشیفتگی تنها با سبک رهبری تحولگرا در رابطه معنادار میباشد. همچنین اثرات مستقیم ویژگیهای شخصیتی بر سبک رهبری با ضریب رگرسیونی ساده نشان داد تمامی ۵ ویژگی شخصیتی برونگرایی، گشودگی، روانرنجوری، توافقپذیری و وظیفهشناسی بر رهبری تحولگرا مؤثر بوده در صورتی که تنها ویژگی برونگرایی، گشودگی و وظیفهشناسی بر رهبری عملگرا مؤثر است. همچنین نتایج آزمون سوبل جهت تعیین میانجیگری خودشیفتگی نشان داد این متغیر نقش میانجیگر بین ویژگیهای شخصیتی و سبکهای رهبری ایفا نمیکند. نتایج حاصل از پژوهش زرگر نصرالهی و همکاران (1399) نشان داد که خودشیفتگی مدیران بر مدیریت سود تعهدی تأثیر مستقیم دارد. حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود تعهدی تأثیر معکوس دارد. ولی، حاکمیت شرکتی بر ارتباط بین خودشیفتگی مدیران و مدیریت سود تعهدی تأثیر ندارد. خودشیفتگی مدیران باعث میشود تا مدیران اهداف خود را در اولویت قرار داده و برای رسیدن به هدفشان اقدام به دستکاری سود کنند و مدیریت سود تعهدی افزایش مییابد. حاکمیت شرکتی قوی در شرکت منجر به محدود شدن دستکاری سود توسط مدیران میشد. در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی قوی دارند خودشیفتگی مدیران بر مدیریت سود تعهدی تأثیر نخواهد داشت. علی نژاد و همکاران (1399) در پژوهشی با عنوان تأثیر خودشیفتگی مدیران عامل بر شفافیت گزارشگری مالی به این نتیجه دست یافتند که که خودشیفتگی مدیران عامل اثر منفی بر شفافیت گزارشگری مالی ندارد. همچنین بین دیگر ویژگی رفتاری مدیران یعنی متغیر اطمینان بیش از حد و شفافیت گزارشگری مالی رابطه منفی و معناداری مشاهده گردیده است. هدف از پژوهش شیری و همکاران (1394) مطالعه و بررسی ارتباط بین خودشیفتگی مدیران و رفتارهای منافقانه با نقش میانجی رفتارهای ماکیاولیگری مدیران در سازمانهای دولتی شهر کرمانشاه بوده است. حجم جامعهی مورد مطالعه 4588 نفر بودند که 355 نفر به عنوان نمونهی آماری انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن است که خودشیفتگی مدیران بر رفتارهای ماکیاولیگری دارای اثر مستقیم و معناداری برابر با 74/0 است و همچنین خودشیفتگی نیز دارای اثر مستقیم معناداری برابر با 87/0 بر رفتار منافقانه میباشد. رفتار ماکیاولیگری نیز بر رفتار منافقانه دارای اثر مستقیم و معنا داری برابر با 66/0 است؛ پس میانجی بودن رفتار ماکیاولیگری در ارتباط بین خودشیفتگی مدیران و رفتار منافقانه مدیران نیز تأیید میشود.
3- فرضیه های پژوهش با توجه به مطالب بیان شده در بخش مبانی نظری، فرضیههای تدوین شده این پژوهش عبارتانداز: فرضیه اول: بین خودشیفتگی مدیران و انتخاب سبکهای رهبری رابطه وجود دارد. فرضیههای فرعی:
فرضیه دوم: بین خودشیفتگی مدیران و سبک رهبری در تعیین استراتژی تجاری شرکتها رابطه وجود دارد. فرضیههای فرعی:
فرضیه سوم: بین خودشیفتگی مدیران و سبک رهبری در مسئولیتپذیری اجتماعی رابطه وجود دارد. فرضیههای فرعی:
فرضیه چهارم: بین خودشیفتگی مدیران و سبک رهبری در مدیریت سود رابطه وجود دارد. فرضیههای فرعی:
فرضیه پنجم: بین خودشیفتگی مدیران و سبک رهبری در کیفیت گزارشگری مالی رابطه وجود دارد. فرضیههای فرعی:
3-1- جامعهی آماری و نمونه جامعهی آماری این پژوهش شامل مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس میباشند. به دلیل این که دسترسی به تمامی اعضای جامعهی آماری امکانپذیر نبود بنابراین از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد؛ بدینترتیب که برای مدیران شرکتهای بورسی که اطلاعات ارتباطی آنها (همانند آدرس ایمیل، شماره همراه و یا شماره دفتر کار) موجود بود پیام ارسال شده و از آنان خواسته شد تا در تکمیل پرسشنامهها یاری رسانند؛ نهایتا تعداد 156 نفر از این افراد حاضر به همکاری شدند که پرسشنامهها بین این افراد توزیع گردیده و جمعا 150 پرسشنامه تکمیل شده، گردآوری شد.
3-2- مدل و متغیرهای پژوهش با توجه به فرضیههای تدوین شده، مدل این پژوهش را میتوان به صورت زیر ترسیم نمود:
شکل 1 : مدل مفهومی پژوهش منبع: یافتههای پژوهشگر
متغیرهای این پژوهش از طریق پرسشنامههای استاندارد گردآوری میشوند. در جدول زیر خلاصهای از ابزارهای پژوهش جهت سنجش متغیرها ارائه گردیده است:
جدول 1 : خلاصه متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
4- یافتههای پژوهش 4-1- یافته های توصیفی در جدول 2 برخی شاخصهای متغیرهای پژوهش ارائه گردیدهاند:
جدول 2 : شاخصهای مرکزی، پراکندگی و توزیع عوامل
منبع: یافتههای پژوهشگر
در جدول 2 برخی از مفاهیم آمار توصیفی متغیرها شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی ارائه شده است. مقدار چولگی مشاهده شده برای متغیرهای مورد مطالعه در بازه (2، 2-) قرار دارد. یعنی از لحاظ کجی متغیرهای پژوهش نرمال بوده و توزیع آن متقارن است. مقدار کشیدگی متغیرها نیز در بازه (2، 2-) قرار دارد. این نشان میدهد توزیع متغیرها از کشیدگی نرمال برخورداراست.
4-2- مدل معادلات ساختاری نتایج برازش کلی مدل معادلات اسختاری در قالب جدول زیر ارایه شده است: 4-2-1- پایایی ابزارهای اندازهگیری مقادیر بارهای عاملی مدل اندازهگیری (تحلیل عاملی تأییدی) ضرایب استاندارد در قالب نمودار 2 ارائه گردیدهاند :
نمودار 2 : مقادیر بارهای عاملی مدل اندازهگیری (تحلیل عاملی تأییدی) ضرایب استاندارد منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج تحلیل عاملی مرتبة اول بخش اندازهگیری متغیرهای درونزا و برونزا نشان داد که تمام سازهها از روایی و پایایی لازم برخوردارند، لذا در این قسمت، ساختار کلی مدل مفهومی پژوهش مورد آزمون قرار میگیرد، تا مشخص شود که آیا روابط تئوریکی که بین متغیرها در مرحلة تدوین چارچوب مفهومی مدنظر محقق بوده است، به وسیلة دادهها تأیید گردیده یا نه. در رابطه با این موضوع سه مسئله مدنظر قرار میگیرد: علائم (مثبت و منفی) پارامترهای مربوط به مسیرهای ارتباطی بین متغیرهای نهفته نشان میدهند که آیا پارامترهای محاسبه شده جهت روابط فرضی را مورد تأیید قرار دادهاند. مقدار پارامترهای برآوردشده؛ نشان میدهد که تا چه حد روابط پیشبینی شده، قوی میباشند. در اینجا پارامترهای تخمینی باید معنیدار باشند. یعنی قدرمطلق t-)value باید بیشتر از 96/1 باشد. مجذور همبستگی چندگانه(R2 واریانس هر متغیر نهفتة درونی( (وابسته) که به وسیلة متغیرهای نهفتة بیرونی (مستقل) تبیین میشود را نشان میدهد. هرچه بیشتر باشد، قدرت بالای تبیین واریانس را بیان میکند R2.
نمودار 3 : نمودار ضرایب مسیر مدل ساختاری منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار 3 با عنوان نمودار ضرایب مسیر، به بررسی ضریب مسیر متغیرها و میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته میپردازد. مقدار ضریب مسیر در بازه 1- و 1 قرار دارد. هر چه این مقدار بصورت مثبت بیشتر باشد، نشاندهنده تأثیرگذاری بیشتر متغیر مستقل بر متغیر وابسته است. همانگونه که مشاهده میشود ضریب مسیر تاثیر خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عملگرا در حسابداری برابر با 666/2 و در سبک رهبری تحولگرا برابر با 968/2 بوده است؛ پس میتوان چنین نتیجهگیری کرد که خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری تحولگرا در حسابداری- در مقایسه با عملگرا- تأثیر بیشتری داشته است. علاوه بر این، خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری عملگرا و سبک رهبری تحولگرا در تعیین استراتژی تجاری شرکتها، مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی تأثیرگذار است.
4-2-2- برازش کلی مدل معادلات ساختاری نتایج برازش کلی مدل معادلات اسختاری در قالب جدول 3 ارائه شده است:
جدول 3: نتایج برازش مدل کلی
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به مقدار بدست آمده برای GOF به میزان 405/0 بوده که بیشتر از مقدار پیشنهادی متوسط وتزلس و همکاران (2009) یعنی 25/0 که نشان میدهد، برازش کلی مدل متوسط میباشد و لذا برازش کلی مدل تأیید میشود. مقدار مطلوب برای این شاخص حداکثر 08/0 است. نتایج بدست آمده از این شاخص نشان داد که مقدار آن برابر با 071/0 گزارش شد که مقداری مطلوب است و بنابراین برازش مناسب مدل کلی تأیید میشود.
4-2-3- نتایج آزمون فرضیهها نتایج حاصل از آزمون فرضیهها در جداول 4 ارائه گردیده است :
جدول 4: آزمون ضریب مسیر
منبع: یافتههای پژوهشگر
همانگونه که مشاهده میشود سطح معنیداری برای هر رابطهی بین خودشیفتگی مدیران و سبک رهبری برابر با 009/0 بوده که کمتر از 5 % است؛ بنابراین فرضیه اول پژوهش مورد تأیید قرار میگیرد. در خصوص اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری در تعیین استراتژی تجاری شرکتها، مسئولیتپذیری اجتماعی، کیفیت گزارشگری مالی و مدیریت سود نیز رابطه برقرار است. علاوه بر این با توجه به ضریب مسیر روابط بین متغیرهای فوق میتوان چنین استنباط نمود که اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر سبکهای رهبری در تعیین استراتژی تجاری شرکتها دارای ضریب مسیر 378/0 و قویتر از مابقی روابط میباشد.
5- بحث و نتیجهگیری با توجه به اینکه افراد خودشیفته در سازمانها به دلیل عدم تعادل در ویژگی شخصیتی با پیامدهای رفتاری گوناگونی که ایجاد میکند، مشکلات فراوانی برای خود، سازمان و جامعه ایجاد نموده و آنچنان تنش و درگیری ایجاد مینماید که ادامه رابطه با مشکل مواجه میشود. شناسایی ویژگیهای شخصیتی مدیران به ویژه خودشیفتگی که تصمیمات آنها را متأثر میسازد و میتواند دلیل عدم شایستگی و بیکفایتیهای مدیریتی در سطوح مختلف مدیریت و رهبری سازمان باشد، حائز اهمیت میباشد. آزمون فرضیههای این پژوهش نشاندهنده اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر سبک رهبری آنان میباشد؛ مدیران خودشیفته، اغلب طرحها و برنامههای بزرگی را در سر میپرورانند و خیالاتی در سر دارند و در معرض خودبینی، پیشبینیناپذیری و در موارد حادتر بدگمانی قرار میگیرند. بعضاً این تکبر و خودبینی باعث میشود که آنها دچار توهم شوند و احساس کنند برنامههای آنان و روشهای مدیریتیشان افزایش مییابد. آنها معتقدند کلمات و عبارات میتواند ورای کوهها حرکت کند و سخنان امیدوارکننده و الهامبخش آنها منحصر به فرد باشد و صرفاً آنان هستند که تاکنون برنامههای مدونی برای سازمان ارائه کردهاند. آنها میتوانند بقیهی سازمانها و شرکتهای دنیا را با الگوهای خود راهنمایی کنند و به سر منزل مقصود برسانند و این توهم آن قدر شدت پیدا میکند که فکر میکنند نیروهای خارقالعادهیی آنان را کمک و در چرخهی سازمانی هدایت میکند. این نوع طرز تفکر بر انتخاب سبک رهبری و شیوهی رهبری آنان اثرگذار است. علاوه بر این، شواهد حاصله نشاندهنده اثرگذاری ویژگی خودشیفتگی مدیران بر مسئولیتپذیری اجتماعی شرکت نیز بوده است؛ در این رابطه، سه دلیل عمده را میتوان مطرح کرد: اول اینکه بهنظر میرسد توجه به مسئولیت اجتماعی برای پیشبرد برخی از جنبههای خوب اجتماعی مناسب است و فرصتی برای نشان دادن خود در مسیر اصول اساسی اخلاقی و رفتارهای اجتماعی قابل قبول است؛ دوم اینکه مسئولیت اجتماعی شرکت نظر مخاطبان حساس را که به نکتههای مثبت درج شده در رسانهها توجه میکنند را به خود جلب میکند. در نهایت اینکه، مسئولیت اجتماعی شرکت، انواع شیوههای متنوع برای تغییر وضع موجود را مهیا میسازد؛ بدینترتیب، مدیران اجرایی این فرصت را مییابند که خود را نشان دهند و در برابر مخاطبان، خود را پاسخگو جلوه دهند. در نتیجه، با توجه به مطالب ارائهشده، میتوان دریافت که خودشیفتگی مدیران اثر قابلتوجهی بر سطح افشای اطلاعات مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران میتواند بر کیفیت گزارشگری مالی شرکتها اثرگذار باشد؛ در این رابطه چنین استدلال میشود که خصوصیتهای شخصیتی مدیران خودشیفته، آنان را به انجام اقدامهایی بر خلاف عرف سوق میدهد و باعث میشود در پی توجه و ستایش دیگران باشند و این اقدامها در نهایت، عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از این رو، تعصبات شخصی و توهمهای مثبت مدیران خودشیفته، بر عرضه اطلاعات مالی به بورس اوراق بهادار تأثیر میگذارد. این مدیران، به نادیدهگرفتن بازخوردهای منفی محرمانه از عقل خویش تمایل دارند و بهطور طبیعی، اطلاعات را در زمان ارتباط با سهامداران در خصوص عملکرد شرکت نادیده میگیرند. افزون بر این، مدیران خودشیفته، ممکن است آگاهانه، اطلاعات ارسالی برای متقاعدکردن سرمایهگذاران را که پروژههای در حال اجرا و با آینده امیدوارکنندهای دارند، تحریف کنند. بروز این پدیده در بین مدیران، باعث خواهد شد که کیفیت گزارشگری مالی شرکتها تحت تأثیر قرار گیرد. همچنین سایر نتایج این پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیران میتواند بر مدیریت سود در شرکتها نیز اثرگذار باشد؛ در این رابطه چنین استدلال میشود که خودشیفتگی مدیران بر لحن خوشبینانه گزارشگری مالی تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارتی مدیران خودشیفته به گزارشهای مالی تنظیم یافته با لحنِ خوشبینانه، به چشم فرصتی برای فرونشاندن اشتهایِ سیریناپذیر خود برای ارتقاء شخصیِ خودشان نگاه میکنند. همچنین مدیریت سود موجب افزایش اثرمثبت خودشیفتگی مدیران بر لحن خوشبینانه گزارشگری میشود. خصوصیات شخصیتی مدیران خودشیفتگی در مقایسه با دیگر مدیران، آنان را در جهت انجام اقداماتی سوق میدهد که از عرف سرباز زده و در پی توجه و ستایش دیگران هستند و این اقدامات در نهایت عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. لذا، تعصبات شخصی و توهمهای مثبت مدیران خودشیفته بر عرضه اطلاعات مالی به بورس اوراق بهادار تأثیر گذاشته و از این رو، این مدیران تمایل به نادیده گرفتن بازخوردهای منفی محرمانه از عقل خویش دارند و اطلاعات را در زمان ارتباط با سهامداران در مورد عملکرد شرکت به طور طبیعی نادیده میگیرند. افزون بر این، مدیران خودشیفته ممکن است آگاهانه اطلاعات ارسالی جهت متقاعد کردن سرمایهگذاران، که پروژههای در حال انجام، آینده امیدوارکنندهای دارند، تحریف کنند. به این ترتیب، بروز این پدیده در بین مدیران باعث خواهد شد تا با استفاده از روشهایی مانند مدیریت سود، درآمدهای شرکت را به نوعی بالاتر از میزان واقعی گزارش کنند و این مسأله باعث افزایش خوشبینی سرمایهگذاران از درآمدهای دائمی شرکت شده و در کوتاهمدت منجر به افزایش قیمت سهام میشود. به نظر میرسد علاوه بر دلایل مادی مثل پاداش به عنوان عامل مؤثر در رفتار مدیریت سود، دلیل دیگری که میتواند موجب تمایل بیشتر افراد به مدیریت سود شود میزان خودشیفتگی آنان است. افراد خودشیفته به دلیل آن که به دنبال اثبات برتری خود نسبت به دیگران هستند و اینکه تمایل دارند که همواره از سوی دیگران مورد احترام و تمجید قرارگیرند ممکن است اقداماتی را در سازمانها انجام دهند که مغایر با اصول اخلاقی و در نهایت نیز به زیان سازمان باشد . آنها تصور میکنند همواره بر حق و توانمندند و اقداماتشان نیز صحیح است و لذا برای اثبات توانایی و قدرت خود و مستحکم نمودن جایگاه خود در سازمان از انجام هر کاری، حتی تحریف صورتهای مالی، ابا ندارند. مدیران خودشیفته تمایل دارند همواره مورد تشویق قرار گیرند و موقعیت خود را مستحکم و پلههای ترقی را در سازمان طی نمایند. نتایج این پژوهش میتواند فرضیههای تحقیقات اثباتی حسابداری در مورد انگیزههای مدیریت سود را مورد پرسش قرار دهد. مطابق با این فرضیهها، انگیزه مدیریت سود منافع شخصی است و منافع شخصی که مدنظر تحقیقات اثباتی است منافع مادی و پاداشهایی است که توسط افراد دریافت میشود. علاوه بر مسائل مالی که میتواند انگیزهای برای مدیریت سود ایجاد نماید باشد ارضای حس برتریطلبی و کسب قدرت و نیاز به مورد احترام و تمجید قرارگرفتن از سوی دیگران میتواند برای افراد خودشیفته انگیزه قوی در اقدام به مدیریت سود ایجاد کند. با توجه به نتایج حاصله، موارد و نکات زیر پیشنهاد میگردد : با توجه به اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر انتخاب سبک رهبری عملگرا و تحولگرا، پیشنهاد میشود تا مدیران در جهت تقویت مهـارتهـای مدیریتی خود تا حد ممکن بکوشند زیرا این مهارتها میتواند سبب بهبود عملکرد مدیران در زمینه حل مسائل و مشکلات سازمان گردد. همچنین توصیه میشود که برای انتخاب و پرورش مدیران تحول آفرین و کارآمد به مؤلفههای نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهامبخش و ملاحظات فردی آنان توجه لازم مبذول شود. در این راستا مدیر باید آینده مطلوب را تصور و به وضوح بیان کند که چگونه میتوان به آن رسید و الگویی برای دنبال کردن آن فراهم آورد، استانداردهایی در سطح بالا تعیین کرده و اطمینان و اراده مستحکمی به نمایش بگذارد. همچنین یک رهبر تحولگرا میبایستی تلاش کرده تا علائق کارکنانش را ارتقاء و توسعه بخشد، آگاهی و پذیرش برای مأموریت و مقصد گروه را ایجاد کند و کارکنان را به دیدن فراسوی منافع خویش برای منافع گروه برانگیزاند. همچنین توصیه میشود تا مدیران تحولگرا به صورت مداوم به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در سازمان بوده و اعضا را برای انواع نوآوری و خلاقیت تشویق نمایند. با توجه به اثرگذاری خودشیفتگی مدیران بر سبکهای رهبری عملگرا و تحولگرا در تعیین استراتژی تجاری شرکتها، مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیریت سود و کیفیت گزارشگری مالی، پیشنهاد میشود شرکتها با تدوین قوانین و مقرراتی باعث ایجاد محدودیتهایی در اختیارات مدیران شوند و همچنین با استفاده از این قوانین مدیران مجاب به استفاده از سبکهای رهبری عملگرا و تحولگرا برای انتخاب استراتژیهای تجاری شرکت به طور همزمان با توجه به شرایط باشند تا از این طریق اثرات مثبتی در مقولههای حسابداری صورت گیرد زیرا رهبران میتوانند انگیزش، تلاش و انتخاب استراتژی مورد نظر خود را بـا استفاده از رهبری تحولگرا و رهبری عملگرا بهبود بخشند. کنترل خودشیفتگی مدیران ضروری به نظر میرسد زیرا این مدیران برای نمایش عملکرد مالی مطلوب در کوتاهمدت به ذینفعان، بیشتر به سمتوسوی فعالیتهای مرتبط با مدیریت سود سوق پیدا میکنند؛ پیشنهاد میشود در سازمانها با پیادهسازی راهکارهای روانشناسی موجود و ایجاد فرهنگ انتقادپذیری (به عنوان یکی از راهحلهای کاهش خودشیفتگی) از این سویه رفتاری جلوگیری شود. به این ترتیب، برای انتخاب، انتصاب و ارتقای مدیران و رهبران سازمان باید استقرار نظام متمرکز گزینش و شفافیت در فرآیند صورت گیرد.
[1]- گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Aq.saeedfarokh@gmail.com [2]- گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. نویسنده مسئول. az_jahanshad@yahoo.com [3]Campbell and Foster [4]Pincus and Lukowitsky [5] Ellison et al [6]Seidman [7] Bender [8] Nathan DeWall et al [9]Grijalva et al [10]Nevicka et al [11] Leung [12]Luchner et al [13] Xiang and Tian [14] Chatterjee and Hambrick [15] Xiang, Song [16] Rosenthal and Pittinsky [17] Marquez et al [18] Dumber &Keristefer [19] Humphreys & Einstein [20] Benjamin & Flynn [21]Bass [22]Burns [23]Agnihotria,Bhattacharya [24]García-Meca [25]Judd | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 770 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 336 |