تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,148 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,811 |
پیش بینی گرایش های احساسی سرمایه گذاران با استفاده از نسبت های مالی با تکیه بر روش تجزیه و تحلیل مولفه های اساسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اقتصاد مالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 16، شماره 61، دی 1401، صفحه 157-174 اصل مقاله (425.91 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/fed.2023.698847 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رضا تقوی1؛ ایمان داداشی* 2؛ محمد جواد زارع بهنمیری3؛ حمیدرضا غلام نیاروشن4 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری دانشگاه قم، قم ،ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه حسابداری دانشگاه قم، قم، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4گروه حسابداری، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده یکی از موضوعات اثبات شده در علم روانشناسی، تأثیرگذاری احساسات افراد بر فرآیند تصمیمگیری و قضاوت آنان درخصوص رویدادهای آتی است. بهگونه ای که هرگاه افراد دارای احساسات مثبت باشند دست به انتخابهای خوشبینانه و هنگامی که دارای احساسات منفی باشند اقدام به انتخابهای بدبینانه مینمایند. لذا گرایشهای احساسی سرمایهگذاران بیانگر حاشیه میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهم میباشد. هدف از انجام این پژوهش بکارگیری نسبتهای مالی جهت پیش بینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران است. برای پاسخ به سوالات پژوهش از داده های مربوط به 97 نسبت مالی متعلق به 176 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1385 تا 1397استفاده شده است. به منظور استخراج نسبتهای مالی تأثیرگذار از روش الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی بهره گرفته شده که در نهایت منجر به انتخاب 7 نسبت گشته است. برای سنجش گرایشهای احساسی سرمایهگذاران از 4 شاخص قدرت نسبی، خط روانشناسانه، حجم معاملات و نرخ تعدیل گردش سهام بهره گرفته شده که در نهایت به کمک روش تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی اقدام به ترکیب این شاخصها نمودهایم. نتایج حاکی از آن بوده است که نسبت های درصد تغییرات فروش، سود خالص به دارایی و نسبت تغییرات موجودی به تغییرات فروش تاثیر مثبت و معناداری بر احساسات سرمایهگذاران دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: گرایش احساسی سرمایهگذاران؛ نسبت مالی؛ الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی؛ تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی؛ رگرسیون | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیشبینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران با استفاده از نسبتهای مالی با تکیه بر روش تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی
چکیده یکی از موضوعات اثبات شده در علم روانشناسی، تأثیرگذاری احساسات افراد بر فرآیند تصمیمگیری و قضاوت آنان درخصوص رویدادهای آتی است. بهگونه ای که هرگاه افراد دارای احساسات مثبت باشند دست به انتخابهای خوشبینانه و هنگامی که دارای احساسات منفی باشند اقدام به انتخابهای بدبینانه مینمایند. لذا گرایشهای احساسی سرمایهگذاران بیانگر حاشیه میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهم میباشد. هدف از انجام این پژوهش بکارگیری نسبتهای مالی جهت پیش بینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران است. برای پاسخ به سوالات پژوهش از داده های مربوط به 97 نسبت مالی متعلق به 176 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1385 تا 1397استفاده شده است. به منظور استخراج نسبتهای مالی تأثیرگذار از روش الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی بهره گرفته شده که در نهایت منجر به انتخاب 7 نسبت گشته است. برای سنجش گرایشهای احساسی سرمایهگذاران از 4 شاخص قدرت نسبی، خط روانشناسانه، حجم معاملات و نرخ تعدیل گردش سهام بهره گرفته شده که در نهایت به کمک روش تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی اقدام به ترکیب این شاخصها نمودهایم. نتایج حاکی از آن بوده است که نسبت های درصد تغییرات فروش، سود خالص به دارایی و نسبت تغییرات موجودی به تغییرات فروش تاثیر مثبت و معناداری بر احساسات سرمایهگذاران دارد. واژههای کلیدی: گرایش احساسی سرمایهگذاران، نسبت مالی، الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی ، تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی، رگرسیون. طبقه بندی JEL : N25, M41 1- مقدمه بسیاری از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدهاند که یکی از عوامل موثر بر رشد و توسعه پایدار، سرمایهگذاری موثر است و برای رشد اقتصادی لازم است افراد مازاد درآمد خود را سرمایهگذاری کنند(کیامهر و همکاران، 1399). مالی رفتاری، مطالعه نحوه تحلیل و تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمهای سرمایهگذاری آگاهانه میباشد. به عبارت دیگر مالی رفتاری به دنبال تأثیر فرآیندهای روانشناختی در تصمیمگیری است. امروزه ایده رفتار کاملا عقلایی سرمایهگذاران که همواره به دنبال حداکثر کردن مطلوبیتشان هستند در راستای توجیه رفتار و واکنش بازارها کافی نیست، بنابراین مالی رفتاری را میتوان پارادایمی دانست که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدلهایی مورد مطالعه قرار میگیرند که دو فرض اصلی و محدود کنندهی پارادایم سنتی یعنی بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار و عقلانیت کامل را کنار میگذارد. در مالی رفتاری این ادعا مطرح میشود که برخی اوقات به منظور یافتن پاسخی برای معماهای تجربی موجود در حوزه مالی، ضروری است تا این احتمال را بپذیریم که گاهی برخی از عوامل اقتصادی کاملا عقلایی رفتار نمیکنند (بیرنبرگ1،2011). احساسات سرمایهگذاران عبارتست از انتظار آنان در مورد جریانات نقد و ریسکهای آتی مرتبط با آن. برآیند احساسات سرمایهگذاران پیش بینی آنها از صعودی یا نزولی بودن روند بازار در کوتاه مدت را رقم میزند که در تاریخ بازار سهام این پیشبینی مبتنی براحساسات موجب بروز حوادث متعددی ازجمله حبابی شدن و سقوط بازار شده است. هنگامی که احساسات سرمایهگذاران نسبت به آینده بازار مثبت باشد، حاضرند سهام را حتی به قیمت بالاتر از ارزش ذاتی خود خریداری کنند و بازاربه سمت حبابی شدن پیش میرود و هنگامی که بدبینی نسبت به آینده حاکم باشد، سهام ارزان فروخته میشوند که پیامد آن سقوط بازار و تحمیل هزینههای گزاف است. احساسات سرمایهگذاران از پدیدههای روانشناختی نشات گرفته و باعث میشوند افراد از رفتار منطقی فاصله بگیرند. البته این به معنای رفتار غیرمنطقی دائمی در بازار نیست و اهمیت آن تنها زمانی زیاد می شود که شدت احساسات فزونی پیدا کند(سعیدی و فراهانیان، 1390). احساسات سرمایهگذاران از پدیدههای روانشناختی نشات گرفته و باعث میشوند افراد از رفتار منطقی فاصله بگیرند. البته این به معنای رفتار غیرمنطقی دائمی در بازار نیست و اهمیت آن تنها زمانی زیاد میشود که شدت احساسات فزونی پیدا کند. گرایشهای احساسی را می توان تمایلات سرمایهگذاران به سفتهبازی تعریف نمود. از این منظر گرایشهای احساسی منجر به ایجاد تقاضای نسبی برای سرمایهگذاریهای سفتهبازانه گردیده و این امر اثرات مقطعی در قیمت سهام را در پی خواهد داشت؛ اما سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چه عواملی منجر میشود تا یک سهام در مقابل تمایلات سرمایهگذاران به سفته بازی آسیب پذیر باشد؟ شاید مهمترین علت این موضوع را بتوان به ذهنی بودن ارزشگذاری آنها مربوط دانست(باکر و ورگلر2،2006). در این پژوهش قصد داریم با استفاده از نسبتهای مالی اقدام به پیشبینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران نماییم.
2- مبانی نظری و مروری بر پیشینه پژوهش هدف عمدهی سرمایهگذاران از فعالیت در بازار سهام، کسب بازده معقول است و بازده از دو بخشِ تغییرات قیمت سهام و سود سهام تقسیمی به دست میآید. سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی باید بتوانند با استفاده از مدلهای سرمایهگذاری، قیمت سهام و بازده را پیشبینی کنند. تئوری مالی سنتی بیان میکند که قیمت سهام، ارزش بنیادی سهام را نشان میدهد و منعکسکنندهی ارزش جریانهای نقدی آتی است. از دیدگاه فرضیهی بازار کارا، قیمت اوراق بهادار منعکسکنندهی تمام اطلاعات موجود در بازار است و انتظار میرود که تأثیر هرگونه اطلاعات جدید در بازار، سریعاً در قیمت سهام شرکتها منعکس شود. بر پایه ی این تئوری، سرمایهگذاران دارای رفتار عقلایی بوده و به دنبال حداکثر ساختن مطلوبیت مورد انتظار خود هستند (تلنگی،1383). تحلیل و تبیین عوامل تعیینکننده بازدهی سهام بر اساس روند گذشته و با استفاده از دادههای شرکتهای فعال در بازار سرمایه می تواند در کسب بازده آتی کمک کند(دهقان خاوری و میر جلیلی، 1398). احساسات نقش عمدهای در تصمیمگیری دارد و در بسیاری موارد سرمایهگذاران بین دو طیف عقلانیت و احساسات، به یکی از دو سر طیف متمایل میشوند. تورشهای احساسی، ریشه اصلی بروز تصمیمات مبتنی بر احساساتاند. هنگـامیکه سرمایهگذاران در فرآیند تصمیمگیری دچار احساسات (تصمیمگیریهای خوشبینانه و یا بدبینانه) میشوند، در طیف تصمیمگیری از عقلانیت فاصله گرفته و به سمت احساسات متمایل شده که نتیجه آن اتخاذ تصمیمـات مبتنی بر احساسـات است. تعاریف متعددی از احساسات سرمایهگذار در منابع علمی ارائه شده است. "حاشیه میزان خوشبینی و بدبینی سهامداران نسبت به یک سهم"(کیم و ها3 ،2010؛ به نقل از حیدرپور و همکاران، 1392). خوشبینی و یا بدبینی سرمایهگذار درباره سهام بهصورت کلی، تمایل سرمایهگذاران به انجام معاملات پرخطر یا تمایلات سرمایهگذاران به سفتهبازی (باکر و وُرگلر، 2006). اعتقاد سرمایهگذار به جریانهای نقد آتی و ریسک سرمایهگذاری که از طریق واقعیتهای موجود قابل توجیه نیست (باکر و وُرگلر، 2007). احساسات سرمایهگذار بازتابکننده عقاید بازیگران بازار در مورد جریانات نقدی آتی مرتبط با برخی هنجارهای هدف است (ژانگ4، 2008). مالی رفتاری بیانگر دو فرض اساسی است؛ فرض اول: سرمایهگذاران تحت تأثیر گرایشهای احسـاسی خود تصمیم میگیرند که احساسات به صورت اعتقاد به جریانهای نقد آتی و ریسکهای سرمایهگذاری ایجاد نشده بر اساس حقایق در دسترس، تعریف شده است. فرض دوم: آربیتراژ در برابر سرمایهگذاران احساسی پرریسک و پرهزینه است. بنابراین، سرمایهگذاران منطقی یا آربیتراژگرها در برگرداندن قیمتها به قیمت بنیادی پرتکاپو نیستند. مالی رفتاری مدرن نیز اعتقاد دارد محدودیتهایی برای آربیتراژ وجود دارد(حیدرپور و همکاران،1392). یکی دیگر از تورشهای رفتاری سهامداران که اخیرا مورد توجه پژوهشگران حوزه مالی رفتاری قرار گرفته است اثر تمایلی میباشد که یکی از مباحث مطرح در پارادایم مالی رفتاری میباشد که بیان کننده موقعیت فرد در هنگام تصمیمگیری است. (حیدریفر و کیقبادی، 1399). در بازارهای پیشرفته روشهای متعددی برای اندازهگیری و رصد احساسات سرمایهگذاران وجود دارد که تعداد معدودی از آنها در بازار بورس اوراق بهادار تهران قابل محاسبه است که تنها بخشی از همین تعداد معدود مورد مطالعه یا استفاده قرار گرفته است. روشهایی مانند پیمایش مستقیم سرمایهگذاران، نوسانات ضمنی اختیار معامله که هر چه برای دارایی پایه نوسان بیشتری متصور باشد، قیمت اختیار معامله آن افزایش مییابد( سعیدی و فراهانیان، 1390). روش نسبت اختیار فروش به اختیار خرید که پیشبینی سرمایهگذاران از افتان یا خیزان بودن بازار را بوسیله افزایش تقاضای اختیار خرید یا اختیار فروش ارزیابی میکند، شاخص آرمز که بوسیله حجم و تعداد سهام صعودی یا نزولی، خوشبینی و بدبینی را اندازهگیری میکند، روش کسر صندوقهای سرمایه ثابت که بوسیله تفاوت ارزش بازار و ارزش خالص داراییهای صندوق احساسات سرمایهگذاران را میسنجد ویا روشهایی مانند شاخص اطمینان بارون، بازده عرضههای اولیه و .... همگی از جمله روشهایی هستند که احساسات سرمایهگذاران را ارزیابی میکنند. وقتی که احساسات منفی است، سرمایهگذاران بیشتر نگران آینده میشوند. این اولویت سرمایهگذاران سبب میشود که درآمد حاصل از تقسیم سود را بر درآمد مربوط به بازده حاصل از سرمایهگذاری مجدد سود ترجیح دهند. بنابراین، میتوان ادعا نمود صرف سود سهام احساسات سرمایهگذاران را در بعد وابسته به زمان تحت تأثیر قرار میدهد و لذا یک کاهش در صرف سهام، اولاً سبب افزایش احتیاط سرمایهگذار در نگهداشت سرمایهگذاری شده و ثانیاً کاهش در احساسات سرمایهگذار را نسبت به سرمایهگذاری مجدد در آن نشان میدهد.( کاردان و همکاران ، 1396) براساس تحقیقات تجربی که درزمینه رفتار سرمایهگذاران انجام شــده است، میتوان معیارهای اندازهگیری احساسات سرمایهگذاران را به سه گروه تقسیمبندی کرد:
اهمیت احساسات سرمایهگذار در آن است که رفتار نمایندهها را بهطور مستقیم و غیرمستقیم با تحت تأثیر قرار دادن ارزیابی شناخت، تعیین کند. این مسئله نشــان میدهد: احساسات سرمایهگذار و عوامل ریسک از دیدگاه سرمایهگذاران، جهت قیمتگذاری دارائیها، ممکن است یک تصـمیمگیرنده مستقیم باشـد و بر قیمتگذاری سهام مؤثر شود. قیمت سهام در بازار گویای ارزش ذاتی سهام است (اصغری وهمکاران)، اما دیچمونت و همکاران8 (2016) بیان کردهاند که عدم واکنش منطقی سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات جدید در بازار، باعث عدم انعکاس ارزش ذاتی آنها میشود. یائو و لی9(2020) در مطالعهای به بررسی ساختار تقدم- تأخر بین تمایلات رفتاری سرمایهگذاران و بازار سهام پرداخته است. در گام اول، براساس تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی، چهار شاخص برای شاخص تمایلات رفتاری سرمایهگذاران انتخاب کرده است. نتایج مطالعه نشان داد که در کوتاه مدت، تمایلات رفتاری سرمایهگذار از جایگاه پیشرو در بازار سهام برخوردار است که این امر ممکن است مربوط به اثر گله و رفتار خرید برندگان باشد. اما در یک بازه زمانی طولانیتر، تمایلات رفتاری سرمایهگذار عمدتاً تحت تأثیر نوسانات بازار سهام قرار دارد که ممکن است مربوط به وجود نوسانات چرخهای در بازار و آربیتراژهای آتی باشد. لوپز-کابارکوس10(2020) طی پژوهشی با عنوان " احساسات سرمایهگذاران در زمینه نظری امور مالی رفتاری " نشان دادند که احساسات سرمایهگذاران به تئوری بازار کارا و نظریههای مالی رفتاری مربوط میشود. پیشرفت در علوم کامپیوتر یا نظریههای مبتنی بر فیزیک یا ریاضیات میتواند به تعریف بهتر تأثیر احساس سرمایهگذاران در بازارهای سهام کمک کند. راپانده و همکاران 11(2019) در پژوهشی به بررسی تأثیر احساسات ســرمایهگذار بر نوسانات عایدی سهام پرداختند و از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و روش گارچ و همچنین دادههای ماهانه بورس ژوهانسبورگ در بازه زمانی 2002 تا 2018 استفاده کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که ارتباط معنیداری بین احساسات سرمایهگذار و نوسانات عـایدی سهـام وجود دارد و بنابراین مالی رفتاری میتواند رفتار عـایدی سهـام در بورس ژوهانسبورگ را توضیح دهد. هو و همکاران12(2019) در پژوهشی تأثیر رفتار سرمایهگذاران بر نقد شوندگی بازار سهام در کشـور چین را مطالعه کردند. نتایج تجربی پژوهش آنها نشان داد که احساسات سرمایهگذار تأثیر مثبت بر نقدشوندگی بازار سهام دارد. همچنین توانایی شناخت اطلاعات بر نقدشوندگی بازار سـهـام تأثیر منفی دارد. همچنین، حجم زیاد و انفجاری اطلاعات در بازار صعودی باعث افزایش نقدینگی میشود درحالیکه این تأثیر در بازار نزولی ضعیف است. پی- این لی13(2019) در پژوهشی به مطالعه تجربی احساس سرمایهگذار در پیشبینی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تایوان طی یک دوره 4ساله (2012-2016) پرداخته است. در این پژوهش متغیر احساسات سرمایهگذار با استفاده از شاخص اعتماد به نفس مصرفکننده و شاخص نوسانات بازار و همچنین متغیر پیشبینی بازده سهام با استفاده از نرخ بازده کوتاهمدت، نرخ متوسط بازده بلندمدت، نرخ گردش مالی و نسبت درآمد به قیمت اندازهگیری شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین شاخصهای احساسات سرمایهگذار با متغیرهای پیشبینی بازده سهام (نرخ بازده کوتاهمدت، نرخ متوسط بازده بلندمدت، نرخ گردش مالی و نسبت درآمد) رابطة مثبت و معناداری وجوددارد. دباتا و همکاران14(2017) در مطالعهای به بررسی تأثیر احساسات سرمایهگذاران بر نقدشوندگی بازار سهام در کشورهای منتخب نوظهور مربوط به 91 کشور طی دوره زمانی2002-2015 پرداختند. آنها در مطالعهشان برای سنجش و اندازهگیری متغیر نقدشوندگی بازار سهام از سه شاخص ارزش معاملاتی15(TV)، شاخص عدم نقدشوندگی آمیهود16 (ILLIQ)و شاخص عدم نقدشوندگی-کوروین و شولتز17 (HLS)استفاده نمودهاند. همچنین برای آزمون فرضیات مطالعهشان به دلیل استفاده از سه شاخص، برای اندازهگیری متغیر نقدشوندگی از سه مدل رگرسیونی پویا بهره و نتایج تخمین هر سه مدل حاکی از آن است که احساسات سرمایهگذاران داخلی و خارجی بر نقدشوندگی بازار سهام تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین از آزمون علّیت گرنجر18 به منظور تبیین رابطهی علّی بین احساسات سرمایهگذار و نقدشوندگی بازار سهام استفاده نمودهاند که نتیجهاش حاکی از آن است که یک رابطهی علّی یک طرفه از سمت احساسات سرمایهگذار به سمت نقدشوندگی بازار سهام وجود دارد و به این نتیجه دست یافتهاند که احساسات سرمایهگذاران علّت وقوع نقدشوندگی بازار سهام است و نقدشوندگی بازار سهام موجب شدیدتر شدن احساسات سرمایهگذاران در بازار سهام کشورهای مورد مطالعه آنها نشده است. ژو و نیو19(2016) در پژوهش خود در کشور چین، به این نتیجه رسیدند که رفتار احساسی سرمایهگذاران، رشد عایدات مورد انتظار و نرخ بازده مورد توقع را تغییر میدهد؛ هر چند این تأثیر در دوره بدبینی و خوشبینی سرمایهگذاران متفاوت است. همچنین نتایج پژوهش آنها نشان داد که رفتار احساسی سرمایهگذاران به همراه اطلاعات حسابداری بر قیمت سهام تأثیر معناداری میگذارد. میوا 20(2016)نشان داد که نوسان زیاد در پیشبینی رشد بازار زمانی حاصل می شود که شاخصها برای گرایش احساسی سرمایهگذار نسبت به سهام در ابتدای دوره بالا است. هوانگ و همکاران21(2015) به بررسی نقش گرایشهای احساسی سرمایهگذاران در پیشبینی بازده آتی پرداختند. با حذف اجزای مشترک در شاخص گرایش احساسی سرمایهگذاران، شاخصی که در پژوهششان ارائه داده میشود از قدرت پیشبینیکنندگی بیشتری برخوردار است؛ نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که شاخصهای گرایشهای احساسی سرمایهگذاران بهطور معناداری هم از نظر اقتصادی و هم از نظر آماری قابلیت پیشبینیکنندگی بازده آتی و بازده مقطعی آتی را دارد. همچنین گرایشهای احساسی از قابلیت پیشبینی جریانهای نقدی آتی نیز برخوردار است؛ بنابراین گرایشهای احساسی سرمایهگذاران تأثیرگذاری معناداری بر بازده و جریانهای نقدی آتی دارد. دالیکا و سیزرام22(2015) به بررسی رابطه بین احساسات سرمایهگذار بازده سهام در بازار سهام آفریقای جنوبی برای دوره زمانی 1999تا 2009 پرداختند. نتایج نشان میدهد که احساسات سرمایهگذار تأثیر زیادی بر بازده سهم دارد. هنگامی که احساسات پایین است بازده نسبتاً بالا، نوسانات بالا و رشد سهام شدید است. آنتونیس و همکاران23(2014) در پژوهش خودشان به این نتیجه رسیدند که؛ احساسات، تأثیر با اهمیتی بر بازده سهام دارد؛ بهگونهای که تأثیر احساسات یکشنبه سرمایهگذاران در بازده سهام دوشنبه منعکس میشود. همچنین تأثیر احساسات بر بازده سهام، معمولاً در هفتههای بعد خود را نشان میدهد و احساسات منفی باعث افزایش در حجم معاملات و تغییرات بازده سهام میشود. اصغری (1399) طی پژوهشی با عنوان" تجزیه و تحلیل رابطهی علّی بین احساسات سرمایهگذار و درجه نقدشوندگی بازار سهام" به بررسی این موضوع پرداختند. برای این امر دادههای مربوط به 14 کشور مورد مطالعه، طی دوره زمانی 2008 الی 2018 استخراج گردید. نتایج نشان داد که بالا بودن سطح نقدینگی بازار در سال قبل، تأثیر مثبت و معناداری بر سطح نقدینگی بازار در سال جاری دارد. احساسات سرمایهگذار بر نقدشوندگی بازار سهام تأثیر مثبت و معنادای دارد. آزمون علّیت گرنجر نیز مؤید این نتیجه در هر سه مدل میباشد. بر اساس نتایج، احساسات سرمایهگذار در کشورهای مورد مطالعه تأثیر مثبت بر حجم معاملات بازار سهام داشته و میتواند حجم معاملات و نقدینگی بازار سهام را افزایش دهد. بنابراین، بخشی از رشد نقدینگی وارد بازار سهام شده و توانسته است حجم معاملات در این بازار را افزایش دهد. رستمیجاز و همکاران (1398) تأثیر شاخص گرایش احساسی سرمایهگذاران و عوامل صرف ریسک در تبیین انحرافات قیمت بازار سهام از ارزش ذاتی سهام را با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که انحراف قیمت بازار سهام از ارزش ذاتی سهام میتواند با هر دو عامل گرایش احساسی سرمایهگذاران و صرف ریسک تبیین شود. اثرات منفی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران منجر به ارزشیابی کمتر از حد قیمت بازار سهام نسبت به ارزشهای ذاتی آن میشود. متغیر بحران مالی نیز تأثیر معناداری بر رابطه بین گرایش احساسی سرمایهگذاران و انحراف قیمت بازار سهام از ارزش ذاتی شرکتها ندارد. اسدی و همکاران (1398) به بررسی تأثیر احساسات سرمایهگذاران بر خطر سقوط قیمت سهام در طی سالهای 1389تا 1395پرداختند. برای بررسی فرضیههای این پژوهش از تحلیل رگرسیون ترکیبی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین احساسات سرمایهگذاران(براساس شاخص آرمز24) و معیارهای مختلف خطر سقوط قیمت سهام، رابطه مستقیم وجود دارد؛ به بیان دیگر با افزایش شاخص آرمز که نشانگر احساسات سرمایهگذاران است، خطر سقوط قیمت سهام افزایش مییابد. نتایج همچنین حاکی از تأثیر منفی و معنادار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری در ارتباط فوق است و ارتباط معناداری بین متغیرهای نسبت بدهی، نسبت سودآوری و اندازه شرکت با خطر سقوط سهام مشاهده نشد. بهارمقدم و همکاران (1398) در پژوهشی به بررسی تأثیر تمایلات سرمایهگذاران بر نرخ رشد سود مورد انتظار و تحلیل مدل ارزیابی سود باقیمانده به ارائه مکانیزمی نظری در این زمینه با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه پرداختند. جامعه آماری پژوهش آنها شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به تعداد 70 نمونه شرکت طی یک دوره زمانی 8 ساله از 1394-1387بوده است. نتایج پژوهش آنها نشان داد که در دورههایی که سرمایهگذاران احساساتیتر هستند، تمایل دارند پیشبینیهای خوشبینانهتری برای نرخ رشد سود مورد انتظار داشته باشند و این انتظارات خوشبینانه منجر میشود، تمایلات سرمایهگذاران نرخ رشد سود مورد انتظار را تغییر دهد و سپس بر اطلاعات حسابداری و قیمت سهام تأثیر بگذارد. بشیریمنش و همکاران(1398) به بررسی رفتار احساسی سرمایهگذاران و مدیریت سود حسابداری پرداختند. جامعه آماری پژوهش آنها شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به تعداد 95 نمونه شرکت طی یک دوره زمانی 5 ساله از 1394-1390بوده است. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بین متغیرهای اثر مومنتوم و صرف ارزش از دیدگاه نسبتِ قیمت به سود هر سهم با مدیریت سود حسابداری رابطة مثبت و معناداری وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت که نگرشهای کوتاهمدت سرمایهگذاران بر میزان دستکاری اقلام تعهدی اختیاری تأثیرگذار میباشد. همچنین یافتهها نشان داد، بین رفتار احساسی سرمایهگذران و مدیریت سود واقعی رابطة معناداری وجود ندارد. کاردان و همکاران (1396) به بررسی تأثیر احساسات و تمایلات رفتاری سرمایهگذاران بر قیمتگذاری داراییهای سرمایهای پرداختند. آزمون فرضیههای پژوهش با استفاده از الگویهای میانگین متحرک خود همبسته یکپارچه (ARIMA) 25و رگرسیون خطی تعمیم یافته26 (EGLS) انجام پذیرفته است. نتایج آزمون فرضیهها حاکی از افزایش توضیحدهندگی الگوی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای با افزودن شاخصهای احساسات است. شاخصهای احساسات سرمایهگذار مورد استفاده در این پژوهش، شامل گردش مالی سهام در بازار، نسبت روزهای دارای روند صعودی به روزهای دارای روند نزولی قیمت سهام و نسبت صرف سود تقسیمی سهام است. شاخص اول و دوم احساسات سرمایهگذار، رابطۀ مثبت و معناداری با بازده پرتفویهای سهام داشته، در خصوص شاخص سوم رابطۀ معناداری در الگوی مشاهده نگردید؛ ضمن آنکه، احساسات مثبت نسبت به احساسات منفی دارای تأثیر متمایز در قیمت گذاری داراییها هستند. همچنین، شاخصهای اول و دوم احساسات بر روی عامل بازار الگوی فاما و فرنچ27، هر سه شاخص احساسات بر روی عامل اندازۀ شرکت در الگوی فاما فرنچ و همچنین شاخصهای دوم و سوم احساسات بر روی عامل نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار الگوی فاما و فرنچ تأثیرگذار است. شمسالدینی و همکاران (1397) طی پژوهشی با عنوان " بررسی تأثیر رفتار سرمایهگذاران و مدیریت بر بازدهی سهام " مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای رفتاری درون سازمانی(بیش اطمینانی مدیریت) و برون سازمانی (رفتار تودهوار و گرایش احساسی سرمایهگذاران) دارای تأثیر معکوس و معناداری بر بازده سهام شرکتها هستند. به این صورت که هر چه میزان اطمینان بیشتر از حد مدیران، احساسی رفتار تودهوار سرمایهگذاران و همچنین گرایشهای احساسی سرمایهگذاران بیشتر باشد، بازدهی سهام کمترمیشود. نیکبخت و همکاران (1395) به بررسی تأثیر رفتار احساسی سرمایهگذاران و اطلاعات حسابداری بر قیمت سهام پرداختند. نتایج تجربی پژوهش آنها نشان داد که رفتار احساسی سرمایهگذاران، رشد عایدات مورد انتظار را تغییر میدهد و سپس بر روی قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تأثیر میگذارد. هر چند رفتار احساسی سرمایهگذاران بر نرخ بازده مورد انتظار تأثیر معنیداری ندارد. همچنین، تقابل اطلاعات حسابداری و رفتار احساسی سرمایهگذاران، قیمت سهام را در نوسانات بالای عایدات توضیح میدهد. جلیلوند و همکاران (1395) به بررسی رفتار سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران (TSE) در قالب برنامه جامع مطالعاتی در سال 1393پرداخته است. با استفاده از نوعی روش مبتنی بر نظرسنجی،561 نفر از سرمایهگذاران به نمایندگی از سرمایهگذاران فردی؛ کارشناسان صندوقهای مشترک سرمایهگذاری؛ کارشناسان مؤسسههای تأمین سرمایه؛ کارشناسان و متخصصان مؤسسههای سرمایهگذاری و کارگزاران بورس اوراق بهادار بهطور تصادفی برای پاسخ به مجموعهای از سؤالات رفتاری و اقتصادی توصیه شده در تحقیقات قبلی در زمینه امور مالی رفتاری انتخاب شدند. بارهای عاملی از دادههای جمعآوریشده آشکار میکند که هر دو گروه از متغیرهای رفتاری و اقتصادی در تصمیمات سرمایهگذاران مؤثرند. داغبندان و همکاران(1394) در مقالهای با عنوان "بررسی تأثیر احساسات سرمایهگذار در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" به بررسی تأثیر احساسات سرمایهگذار در تصمیمگیریهای سرمایهگذار و شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در همین راستا برای تبیین این ارتباط دو فرضیه تدوین شد. به همین منظور، دادههای مربوط به 154شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1392-1388جمعآوری شدند و از الگوی رگرسیونی دادههای ترکیبی برای آزمون فرضیهها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که خوشبینی بیشتر سرمایهگذار به سرمایهگذاری جدید و بیش از حد میانجامد و تمایلات سرمایهگذار تأثیرات جانبی و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری دارد. نتایج بیان میکند که تمایلات سرمایهگذار در سطح سرمایهگذاری در شرکت اثر میگذارد.
3- سوالات پژوهش با توجه به مطالب مطروحه در بیان مساله و متناسب با اهداف پژوهش سوالات پژوهش جهت پیش بینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران به شرح زیر تدوین می شود:
4- روش شناسی پژوهش این پژوهش ازلحاظ هدف، تحقیق کاربردی و به لحاظ جمعآوری اطلاعات تحقیقی (طرح تحقیق) پس رویدادی است چرا که از اطلاعات گذشته شرکتهای نمونه استفاده میگردد و ازلحاظ روش گردآوری دادهها و استنتاج، توصیفی است. همچنین این تحقیق مبتنی بر اطلاعات واقعی صورتهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل ازشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1385 تا 1397می باشد و 176شرکت به عنوان نمونه منتخب با ویژگیهای زیر از جامعه آماری انتخاب گردید:
5- تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش متغیرهای مستقل این تحقیق شامل 97 نسبت مالی و متغیر وابسته گرایش احساسی سرمایهگذاران می باشد. برای محاسبه شاخص احساسات سرمایهگذاران مشابه با پژوهش کیم و ها (2010) و یانگ و ژو28 (2015)، درگام نخست چهارشاخص از جمله شاخص قدرت نسبی، خط روانشناسانه، حجم معاملات و نرخ تعدیل گردش سهام، محاسبه گردید. شاخصهای مذکور به شرح زیر تعریف عملیاتی شدهاند:
برای محاسبه شاخص قدرت نسبی، ابتدا اقدام به محاسبه میشود: در این معادله: Pt = قیمت سهام در پایان دوره زمانی t Pt-1 = قیمت سهام در پایان دوره زمانی t-1 سپس شاخص قدرت نسبی (RSIt) محاسبه میگردد: با توجه به این که t از یک تا شش منظور شده است و سایر دادهها بر پایه سالانه منظور میگردند، دوره زمانی t برای P به صورت دو ماهه لحاظ میگردد. به این صورت، شاخص RSt و RSIt نیز به صورت سالانه محاسبه میشود.
به منظور محاسبه شاخص خط روانشناسانه، از معادله (3) استفاده میگردد:
در این معادله: TUt = تعداد روزهایی که طی سال، قیمت سهام شرکت نسبت به روز قبل افزایش داشته است. T= تعداد روزهای معاملاتی طی سال
برای محاسبه حجم معاملاتی سهام شرکت، از لگاریتم طبیعی تعداد سهام معامله شده شرکت طی سال استفاده میگردد.
در راستای محاسبه شاخص نرخ گردش تعدیل شده، از معادله (4) استفاده میگردد: که در آن: Rit = بازده سهام شرکت i در سال t VOLit = تعداد سهام معامله شده شرکت i در سال t Cit = تعداد سهام منتشر شده شرکت i در سال t پس از محاسبه چهار شاخص فوق، با روش تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی29 (PCA) ، اقدام به ترکیب این شاخص خواهیم نمود.
6- روش تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق به منظور استخراج ویژگیهای تأثیرگذار از روش الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی30 (NCA) استفاده شده است. الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی (NCA) به عنوان روشی غیرپارامتری با هدف حداکثرسازی دقت پیشبینی در الگوریتمهای رگرسیون31 و کلاسبندی32 استفاده میشود. الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی الگوریتمی با نظارت و جزو الگوریتمهای انتخاب متغیر بر اساس فیلتر است. اساس این الگوریتم مبتنی بر K نمونه نزدیکتر به مجموعه نمونههای آموزشی است. اساس الگوریتم NCA مبتنی بر K- نزدیکترین همسایه (KNN) است که با فاصله ماهلانوبیس اندازه گیری میشود. با بهینهسازی مداوم دقت کلاسبندی KNN، ماتریس تحول33 آموخته میشود و در آخر، ماتریس تحول برای کاهش دادههای اصلی بدست میآید(یانگ ، کوآن و منگ34 ،2012). در ادامه و بعد از انتخاب متغیرهای موثر، بر مبنای مدل رگرسیونی ، اثرات سال و صنعت کنترل شده و برازش مدل از نوع مقطعی خواهد بود. لذا نیازی به انجام آزمون های تشخیصی لیمر و هاسمن جهت تفکیک اثرات مشترک، ثابت و تصادفی نیست. قبل از برازش نهایی مدل تحقیق، ابتدا پیش فرض
7- یافته های تحقیق در این پژوهش از بین 97 نسبت مالی بررسی شده شامل نسبتهای فعالیت، نقدینگی، سودآوری و ... با استفاده از الگوریتم انتخاب ویژگی NCA هفت نسبت به شرح جدول 1 استخراج شده است:
جدول 1: متغیرهای استخراجی با استفاده از الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی( NCA)
منبع: یافته های پزوهشگر
پس از محاسبه چهار شاخص مرتبط با گرایشهای احساسی سرمایهگذاران، با روش تجزیه و تحلیل مولفههای اساسی(PCA) ، اقدام به ترکیب این شاخص نمودیم. که معادله (5) حاصل گردید:
EMO = 0.6056 + 0.5627 + 0.3253 VOLt + 0.4591
در این پژوهش اثرات سال و صنعت در برازش مدل رگرسیونی کنترل شده است لذا مدل بصورت مقطعی برازش خواهد شد و نیازی به آزمونهای تشخیصی(همانند لیمر و هاسمن) جهت تفکیک اثرات مشترک، ثابت یا تصادفی نخواهد بود. ابتدا پیشفرض های رگرسیون کلاسیک همچون همخطی بین متغیرهای توضیحی، ناهمسانی واریانس بین جملات خطا و خودهمبستگی مرتبه اول بین جملات خطا مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در نهایت تخمین نهایی مدل به روش رگرسیون مقاوم(مستحکم) انجام خواهد شد تا مشکلاتی همچون ناهمسانی واریانس و وجود همبستگی مرتبه اول در سطح شرکت های مورد بررسی مرتفع گردد. نتیجه نهایی برآورد مدل رگرسیونی احساسات سرمایهگذاران براساس متغیرهای موثر انتخاب شده توسط الگوریتم تحلیل مؤلفه همسایگی در جدول2 ارائه میگردد.
جدول2: نتایج نهایی برآورد مدل رگرسیونی احساسات سرمایه گذاران
منبع: یافته های پزوهشگر
براساس جدول فوق، نسبتهای درصد تغییرات در سود خالص، درصد تغییرات فروش، نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به دارایی، سود خالص به دارایی، حسابهای دریافتنی به موجودی کالا و نسبت تغییرات موجودی به تغییرات فروش تاثیر مثبت و معناداری بر احساسات سرمایهگذاران دارد. همچنین مقدار و سطح معنیداری آماره F مدل به ترتیب 61/15 و 0.000 میباشد و بیانگر آن است که مدل تحقیق به خوبی برازش شده و از معنیداری مناسبی برخوردار میباشد. مقدار ضریب تعیین تعدیل شده مدل برابر با 2287/0 میباشد و بیانگر آن است که 87/22 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تحقیق تبیین میشود.
8- نتیجه گیری مکتب یا دیدگاه مالی رفتاری35 که از تلفیق روانشناسی36 و مالی به وجود آمده است اظهار میدارد که روانشناسی در تصمیمگیری مالی نقش ایفا مینماید. از آنجا که خطاهای شناختی و انحرافات بر نظریات سرمایهگذاری اثر میگذارد، بنابراین بر گزینههای مالی اثرگذارند (اسلامی بیدگلی و کردلوئی،1387). ارتباط بین علم مالی و سایر رشتههای علوم اجتماعی37 که به عنوان روانشناسی مالی38معروف شده است، باعث شده که محققان بررسیهای زیادی در خصوص رفتارهای سرمایهگذاران در بازارهای مالی و عکسالعمل آنها در شرایط مختلف به عمل آورند. تصمیمگیری احسـاسی سرمایهگذاران در بازار سرمایه موجب انحراف قیمت سهام از قیمتهای واقعی (بنیادی) میگردد (باکر و همکاران، 2012؛ باکر و وُرکلر، 2007و 2006؛ لِمون و پورتنیاگینا39،2006). هنگامیکه سرمایهگذاران دچار خوشبینی میشوند، ممکن است از اطلاعات منفی چشمپوشی کرده و تحت تأثیر اطلاعات مثبت قیمت سهام را بیش از میزان واقعی ارزیابی کنند. برعکس، هنگامیکه سرمایهگذاران دچار بدبینی میشوند، ممکن است از اطلاعات مثبت چشمپوشی کرده و تحت تأثیر اطلاعات منفی قیمت سهام را کمتر از میزان واقعی ارزیابی کنند. هنگامیکه قیمت سهام بیش از واقع قیمتگذاری شود هزینه سرمایه کاهش پیدا میکند( شعری آناقیز و همکاران، 1395). سرمایهگذاران با استفاده از اطلاعات منتشر شده توسط شرکت و پیشبینیهای منطقی خود از این اطلاعات، تصمیمهای عقلایی میگیرند و گرایشهای احساسی و سوگیریها، هیچ نقشی در تصمیمگیریها ندارند. این الگوها در اقتصاد مالی منجر به نادیده گرفتن بُعد رفتاری سرمایهگذاران و برخی ویژگیهای ذاتی انسانی از جمله شوق به بینهایت، طمع و منفعتطلبی را نادیده میگیرد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران تصمیمگیریهایشان را نه تنها بر پایه ارزیابی شناختی نتایج و احتمالات مورد انتظار، بلکه بر پایه ارزیابی مؤثر از اطلاعات در دسترس و عواملی که عواطف را تحریک کردهاند تشکیل میدهند.(اصغری، 1399). گرایش احساسی سرمایهگذار بر تصمیمات وی در خصوص خرید یا فروش سهام اثرگذار است و در نهایت قیمت سهام در بازار را شکل میدهد. منصفانه بودن قیمت سهام میتواند بر کارآیی یا عدم کارآیی بازار سهام تاثیرگذار باشد، که به تبع آن منافع اجتماعی تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. هدف این پژوهش، بکارگیری نسبت های مالی جهت پیشبینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. در این پژوهش با استفاده از 97 نسبت مالی مربوط به176شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1385 تا1397، اقدام به پیشبینی گرایشهای احساسی سرمایهگذاران شده است. براساس نتایج حاصل از روش رگرسیون، نسبت های درصد تغییرات فروش، سود خالص به دارایی و نسبت تغییرات موجودی به تغییرات فروش تاثیر مثبت و معناداری بر احساسات سرمایهگذاران دارد. بررسی نسبت های موثر بر گرایش احساسی سهامداران در بورس تهران نشان می دهد که عموما نسبت های سودآوری و فعالیت دارای محتوای اطلاعاتی برای سهامداران می باشند و سایر نسبت ها همچون نسبتهای بدهی تاثیر زیادی بر گرایش احساسی سهامداران بالفعل بورس تهران ندارند. این یافته توجه به مفاهیمی همچون مدیریت و هموارسازی سود را برجسته تر خواهد نمود و بکارگیری قوانینی جهت نظارت بیشتر بر محاسبه و ارائه سود را مورد توجه قرار می دهد. لذا با توجه به تأثیر اطلاعات عملکردی شرکت بر تمایـل بـه سـرمایهگـذاری افـراد، فقدان تقارن اطلاعات و از بین بردن رانتهای اطلاعاتی باید به عنـوان یکـی از مـسائل مهم در دستور کار سازمان بـورس اوراق بهـادار کـشور قـرار گیـرد تـا از ایـن طریـق، سرمایهگذاران در بورس، با موقعیت مساوی نسبت به سـایر افـراد، بـه سـرمایهگـذاری پرداخته، به این کار تشویق شوند. بـا توجـه بـه تـأثیر بـسیار اسـتمرار وضـعیت سـوددهی شـرکت بـر تمایـل بـه سرمایهگذاری افراد در سهام، بورس اوراق بهادار باید اقـداماتی را بـرای کـارآتر کـردن بازار و افزایش میزان سودآوری بازار انجام داد تا از این طریق، بورس اوراق بهـادار بـه مکانی سودآور تبدیل گردد که امکان مشارکت عمـومی را در توسـعه اقتـصادی ملـی فراهم میآورد.
[1]- گروه حسابداری، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران. reza_taghavi_56@yahoo.com [2]- گروه حسابداری دانشگاه قم، قم، ایران. (نویسنده مسئول)idadashi@gmail.com [3]- گروه حسابداری دانشگاه قم، قم، ایران. mj.zare@qom.ac.ir [4]- گروه حسابداری، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران. hamid_r_2057@yahoo.com | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,070 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 424 |