تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,624 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,435,519 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,456,151 |
بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 15، شماره 59، مهر 1402، صفحه 151-176 اصل مقاله (793.34 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/faar.2023.705561 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سارا یوسف زاده1؛ قدرت اله طالب نیا* 2؛ جلیل بیطاری3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه حسابداری، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف از این مقاله بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و متخصصین مالیاتی مالیات بر ارزشافزوده و صاحبنظران سازمان امور مالیاتی و مودیان شرکتها بوده که با استفاده از 328 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته و پرسشنامههای مستخرج شده به وسیله طیف لیکرت بررسی شدهاند. همچنین روایی آن به وسیله آلفای کرنباخ سنجش شده و از نرمافزار آموس برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردیده است. نتایج آزمون رابطه مالیات بر ارزشافزوده با هر یک از متغیرهای مستقل به صورت جداگانه حاکی از آن است که تمامیفرضیههای مطرح شده با 95٪ اطمینان مورد تأیید قرار گرفتهاند. یافتههای این پژوهش بیانگر ارتباط مستقیم مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری میباشد. نتایج بیانگر این است که داشتن ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل در اطلاعات حسابداری باعث میشود کیفیت حسابداری مالیات بر ارزشافزوده بهبود یابد. این نتایج میتواند بهوسیله سازمان حسابرسی، سازمان امور مالیاتی، مدیران و رؤسای حسابداری و کارکنان مالی جهت انجام عملیات مالی مورد استفاده قرار گیرد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: مالیات بر ارزشافزوده؛ ثبات رویه؛ یکنواختی؛ رجحان محتوا بر شکل | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
https://doi.org/10.30495/faar.2023.1950280.3422
بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری
چکیده هدف از این مقاله بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و متخصصین مالیاتی مالیات بر ارزشافزوده و صاحبنظران سازمان امور مالیاتی و مودیان شرکتها بوده که با استفاده از 328 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته و پرسشنامههای مستخرج شده به وسیله طیف لیکرت بررسی شدهاند. همچنین روایی آن به وسیله آلفای کرنباخ سنجش شده و از نرمافزار آموس برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده گردیده است. نتایج آزمون رابطه مالیات بر ارزشافزوده با هر یک از متغیرهای مستقل به صورت جداگانه حاکی از آن است که تمامیفرضیههای مطرح شده با 95٪ اطمینان مورد تأیید قرار گرفتهاند. یافتههای این پژوهش بیانگر ارتباط مستقیم مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری میباشد. نتایج بیانگر این است که داشتن ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل در اطلاعات حسابداری باعث میشود کیفیت حسابداری مالیات بر ارزشافزوده بهبود یابد. این نتایج میتواند بهوسیله سازمان حسابرسی، سازمان امور مالیاتی، مدیران و رؤسای حسابداری و کارکنان مالی جهت انجام عملیات مالی مورد استفاده قرار گیرد. واژههای کلیدی: مالیات بر ارزشافزوده، ثبات رویه، یکنواختی، رجحان محتوا بر شکل. 1- مقدمه امروزه دولتها به منظور تأمین هزینههای روزافزون خود نیازمند کسب درآمدهای بیشتری میباشند دولتها جهت کسب درآمد روشهای مختلفی را به کار میگیرند از جمله تجارت، تولید، گردشگری و غیره. اما آنچه که از دیر باز مورد استفاده حاکمان قرار میگرفته است مالیات است. در حال حاضر کشورهای پیشرفته دنیا به خوبی توانستهاند از این ابزار به خوبی استفاده کرده و درآمدهای خود را به نحو چشمگیری افزایش داده و موجبات پیشرفت هر چه بیشتر جوامع خود را فراهم نموده و آسایش بیشتری را برای شهروندان خود فراهم نماید. یکی از شیوههای اخذ مالیات که در کشورهای پشرفته به صورت گسترده و روزافزون مورد استفاده قرار میگیرد مالیات بر ارزشافزوده است که درآمدهای کشورهای مجری مالیات بر ارزشافزوده را به میزان قابل ملاحظهای افزایش داده است. این شیوه جدید مالیات ستانی دارای مزایای بسیار زیادی است و علت توجه زیاد کشورها به این شیوه اخذ مالیات همین امر میباشد. گسترش و توسعه قابل توجه مالیات بر ارزشافزوده را شاید بتوان به عنوان مهمترین توسعه مالیاتی در اواخر قرن بیستم دانست. 50 سال قبل یعنی اوایل دهه 1970 این مالیات چندان معروف نبود. در عوض، تمرکز اصلی برنامه اصلاح نظام مالیاتی تقریباً در کلیه کشورهای جهان در سالهای اخیر بر روی مالیات بر ارزشافزوده معطوف شده است. برای مثال بر اساس آخرین اطلاعات موجود در اوایل سال 2002 این مالیات در 123 کشور جهان با جمعیت حدود 4 میلیارد نفر (70٪ جمعیت جهان ) اجرا شده است. همچنین این مالیات توانسته است در سال 2001 معادل 18000 میلیارد دلار درآمد برای دولتها ایجاد نماید که این رقم حدود 25% کل درآمدهای مالیاتی دولت در این کشورها بوده است.[4] از مهمترین اهداف فعالیتهای اقتصادی دولت مواردی از قبیل تخصیص بهینه منابع، توزیع عادلانه درآمد، رشد اقتصادی، افزایش اشتغال، ثبات اقتصادی، سطح عمومیقیمتها، بهبود تجارت بینالمللی و تراز پرداختها است. برای انجام این وظایف دولتها مجبورند هزینههای سنگینی را متحمل شوند. برای تأمین مالی این مخارج لازم است منابع درآمد گوناگونی مهیا شود. درآمد دولتها عمدتاً به دو گروه درآمدهای مالیاتی و درآمدهای غیر مالیاتی تقسیم میشود. نقش درآمدهای مالیاتی در بسیاری از کشورها در مقایسه با سایر منابع درآمدی بیشتر حائز اهمیت است. به عبارت دیگر مقایسه این منبع مهم با سایر منابع حاکی از این است که هر چه سهم مالیاتها در تأمین مخارج دولت بیشتر باشد آثار نامطلوب اقتصادی کمتر خواهد شد. به همین دلیل در کشورهای پیشرفته برخلاف کشورهای درحالتوسعه مالیاتها در تأمین مالی مخارج دولت نقش بسیار بالایی را دارند و تقریباً قسمت عمده مخارج دولت از این طریق تأمین میشود. موضوع تأمین مالی هزینههای دولت از طریق درآمدهای عادی و مخصوصاً درآمدهای مالیاتی یکی از موضوعاتی است که در سالهای اخیر در کشورهای درحالتوسعه کشور خودمان نیز مورد تأکید قرار گرفته شده است. در این زمینه بررسی عملکرد نظام مالیاتی کشور در سال های اخیر نشان میدهد که در تأمین درآمدهای دولت نظام مالیاتی کارایی چندانی نداشته است. حسابداری، به عنوان یک سیستم اطلاعاتی، اطلاعات مورد نیاز استفادهکنندگان برای تصمیمگیری را فراهم مینماید. یکی از گروههای استفادهکننده از گزارشگری مالی، دولت است که در عمل، با مقاصد مالیاتی و در جهت وضع مالیات شرکتها این اطلاعات را بکار میگیرد. در همین راستا، ارائه اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن اساسی تصمیمگیریهای مالیاتی محسوب میشود. در قوانین و مقررات مالیاتی، منبع استخراج اطلاعات مالی دفاتر قانونی و مطلوبیت آن منوط به رعایت استانداردهای حسابداری است. مالیات یکی از عوامل تأثیرگذار بر رویههای حسابداری است و گزارشهای مالی تهیه شده مبنای محاسبه درآمد مشمول مالیات میباشد. لیکن، با وجود تدوین سازوکارهای نظارتی یکسان برای گزارشگری مالی شرکتها، به نظر میرسد کیفیت و شفافیت گزارشگری مالی آنها یکسان نیست و این امر بیانگر آن است که احتمالا عوامل دیگری وجود دارد که باعث ایجاد تفاوت در نرخ مؤثر مالیاتی میشود (حساس یگانه و همکاران، 1397). هدف عمده گزارشگری مالی تهیه اطلاعات مفید است و از آنجا که راههای متعددی برای گزارشگری وجود دارد که بسیار هم پیچیده است. چارچوب نظری برای انتخاب یکی از راههای گزارشگری و حسابداری مالی، ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری را مشخص کرده است. با توجه به مطالب بیان شده، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسشها است که در شرکتها ، آیا سیستم مالیات بر ارزشافزوده، اطلاعات را با رعایت ثبات رویه اطلاعات حسابداری تهیه مینماید یا خیر؟ آیا سیستم مالیات بر ارزشافزوده، اطلاعات را با رعایت یکنواختی اطلاعات حسابداری تهیه مینماید یا خیر؟ آیا سیستم مالیات بر ارزشافزوده، اطلاعات را با رعایت رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری تهیه مینماید یا خیر؟ بنابراین این پژوهش سعی دارد تا با طرح فرضیه های مرتبط با سوال تحقیق، در راستای پاسخگویی به این سؤال برآید. اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر این است به بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری میپردازد. از آنجا که تاکنون طبق بررسیهای صورت گرفته، ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری مشاهده نشده است، این پژوهش بدیع بوده و میتواند به پیشبرد دانش نظری و تجربی در این زمینه نیز کمک نماید. ساختار مقاله به این شرح است که ابتدا به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. سپس فرضیهها، روششناسی و الگوی پژوهش ارائه میگردد. در نهایت پس از بیان یافتهها، بحث و نتیجهگیری و پیشنهادهای کاربردی بیان خواهد شد.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش 2-1- مالیات بر ارزشافزوده مالیات یک بحث راهبردی، زیربنایی و پویاست که نقش اساسی و محوری در تحقوق برنامههای توسعه ملی هر کشوری مانند کشور ما ایفا میکند. امروزه مالیات جدای از نقش اصلی خود یعنی تأمین بخشی از هزینهها، به عنوان یک اهرم تأثیرگذار در اجرای سیاستهای انبساطی و انقباضی دولت در بودجهبندی بخشهای مختلف کشور مورد توجه است، بنابراین لزوم تحقق درآمدهای مالیاتی برای توسعه همه جانبه کشور بیش از پیش احساس میشود (کرمی و همکاران، 1399). در کشورهای در حال توسعه، به طور معمول 21 درصد و یا بیشتر درآمد بالقوه مالیاتی، وصول نمیشود (خسروی و پژویان، 1392). در اقتصاد نوظهور ایران نیز، مالیات بر ارزشافزوده میتواند یکی از بزرگترین مشکلاتی باشد که سیستم مالیاتی با آن مواجه است (علیزاده و مطلبی، 1395). در طبقهبندی مالیاتها، مالیات بر ارزشافزوده نوعی مالیات است که از ارزشافزوده بنگاهها در مراحل مختلف زنجیره تولید توزیع دریافت میشود. این مالیات در واقع نوعی مالیات بر فروش چند مرحلهای است که خرید کالاها و خدمات واسطهای را از پرداخت مالیات معاف میکند به عبارت دیگر مالیات بر ارزشافزوده نوعی مالیات بر قیمت فروش است که بار مالیاتی آن بر دوش مصرفکنندگان نهایی است و بر اساس درصدی از ارزشافزوده در هر مرحله از زنجیره تولید- توزیع اخذ میشود (خباززاده و جهانشاد، 1399). ارزشافزوده یک بنگاه از تفاوت عایدات فروش کالا یا خدمات و کل هزینههایی که صرف خرید کالاها و خدمات واسطهای شده است، ناشی میشود. در مقیاس اقتصاد ملی، تولید ناخالص ملی در واقع حاصل جمع ارزشافزوده کلیه بنگاههاست، زیرا کل معاملات واسطهای مساوی با ارزش فروش نهایی است. به همین دلیل، فروش نهایی برابر با ارزش کل دستمزد، نرخ بهره، سود، اجاره، استهلاک و سایر پرداختها به عوامل تولید در سطح ملی و مساوی تولید ناخالص ملی است. بر این اساس میتوان گفت مجموع ارزشافزوده تمام بنگاههای بازرگانی در هر مرحله از تولید، نوع دیگری از تعریف تولید ناخالص ملی است. لذا مالیات بر ارزشافزوده، برابر مالیات بر تولید ملی است. بر این اساس، پایه مالیاتی مالیات بر ارزشافزوده برابر با کل درآمد حاصل از فروش منهای هزینه خرید عوامل تولید از سایر بنگاه ها است که با خارج کردن خرید از سایر بنگاههای مالیاتدهنده، از مالیاتگیری چندگانه اجتناب میشود. به عبارت دیگر، مالیات بر کل فروش بنگاه اعمال و همزمان، اعتبار مالیاتی برای خرید از سایر بنگاهها به بنگاه جدید اعطا میشود. بدین معنا که مالیات پرداخت شده توسوط تولیدکنندگان قبلی، از مالیات بر فروش بنگاه کسر میگردد. بنابراین اعمال مالیات بر ارزشافزوده نیازمند فهرست کردن کل صورتحسابها در بنگاه است، زیرا هر بنگاه برای دریافت اعتبار مالیاتی باید بتواند شرح مالیات پرداخت شده فروشنده قبلی را ارائه دهد. این نیاز، خریدار را تشویق میکند که پرداخت مالیات توسط فروشنده قبلی را مورد توجه قرار دهد (علیزاده و مطلبی، 1395). 2- 2- ثبات رویه و یکنواختی در حسابداری از آنجا که گزارشهای مالی؛ ابزاری برای افشای اطلاعات مالی قابل اعتماد و قابل اتکاست که در دسترس عموم قرار میگیرد، در صورت به هنگام بودن میتواند از طریق کاهش اطلاعات خصوصی و محرمانه باعث کاهش احتمال گزینش نادرست توسط سرمایهگذاران شود. افشای اطلاعات با در دسترس کردن اطلاعات داخلی شرکت موجبات کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایهگذاران را فراهم میآورد. لذا توجه به ویژگیهای کیفی اطلاعات افشاء شده از قبیل قابلیت مقایسه و ثبات رویه حسابداری نیز اهمیت زیادی دارد. استفادهکنندگان از صورتهای مالی به طور مستمر اطلاعات مالی شرکتهای مختلف را با یکدیگر مقایسه میکنند. در سیستمهای حسابداری یکسان، قابلیت مقایسه بالاتر حسابداری برخواسته از همگونی بیشتر در انتخابها و برآوردهای حسابداری است. حتی اگر استفادهکنندگان از صورتهای مالی به طور کامل رفتارهای زیرکانه حسابداری شرکت را تشخیص دهند، ارزیابی مناسب از قابلیت مقایسه حسابداری بین شرکتها دشوار خواهد بود. سرمایهگذاران باید درک کنند که چگونه انتخابهای حسابداری شرکت و خطمشیهای مختلف و متعدد شرکت به خروجیهای صورتهای مالی منتهی میشود و سپس بتوانند همه این انتخاب ها و برآوردها را در بین شرکتهای مشابه مقایسه کنند. تصمیمات اقتصادی شامل انتخاب از بین راهکارهای مختلف بوده و چنین تصمیمات اقتصادی از قبیل سرمایهگذاری، اعتباردهی و مواردی از این قبیل نمیتواند بدون داشتن اطلاعات قابل مقایسه صورت گیرد (هیات استانداردهای حسابداری مالی، 1980). بنابراین تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری، قابلیت مقایسه را به عنوان یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری مشخص نموده که تخصیص منابع را تسهیل نموده و باعث اطمینان سرمایهگذاران میگردد (کمیسیون بورس اوراق بهادار، 2000). بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره (8) نیز بیان میدارد؛ درصورتی که اطلاعات یک واحد گزارشگر با اطلاعات سایر واحدهای گزارشگر و همچنین اطلاعات سایر دورههای زمانی واحد گزارشگر قابل مقایسه باشند، سودمندی آنها افزایش مییابد (هیات استانداردهای حسابداری مالی، 2010). ثبات رویه نیز یکی از مهمترین جنبههای قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری بوده که منجر به بهبود قابلیت مقایسه اطلاعات و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد. استفاده با ثبات از روشهای حسابداری حاوی اطلاعات مقایسهای است که یک مبنایی برای مشارکتکنندگان بازار جهت درک عملکرد بنیادی شرکت و اخذ تصمیمهای سرمایهگذاری فراهم میکند. به عبارتی دیگر استفاده با ثبات از روشهای حسابداری به سرمایهگذاران در درک و تفسیر بهتر نتایج عملیات و اطلاعات افشاء شده شرکت تأثیر داشته، لذا انتظار میرود ثبات رویه حسابداری بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر منفی داشته باشد. استفاده با ثبات و پایدار از روشهای حسابداری به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا نتایج عملیاتی و افشای اطلاعات شرکت را بهتر تفسیر کنند. بنابراین باعث کاهش عدم تقارن اطلاعات میگردد. کاهش ثبات رویه اطلاعات باعث افزایش عدم تقارن اطلاعات میگردد؛ زیرا دراین صورت سرمایهگذاران در مورد اینکه چگونه بین عملکرد واقعی شرکت و عملکرد حسابداری آن تفکیک قایل شوند، دچار ابهام و سردرگمیمیشوند (پترسون و همکاران، 2015). در پژوهشهای تجربی و مبانی نظری انجام شده، سهم پژوهشهای مرتبط با قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری و ثبات رویه حسابداری به نسبت سایر ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری از قبیل مربوط بودن اطلاعات حسابداری بسیار اندک است. پژوهشهای تجربی در خصوص قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری، بعد از پژوهش دی فرانکو و همکاران، (2011)، صورت گرفته است. یکی از مهمترین مشکلات رو در روی پژوهشگران حوزه قابلیت مقایسه و ثبات رویه حسابداری، مشکل اندازهگیری این دو متغیر است. تاپلین (2011)، در پژوهشی به معرفی روشهای اندازهگیری قابلیت مقایسه در پژوهشهای تجربی پرداخته است. به طور کلی عمده پژوهشهای حوزه قابلیت مقایسه و ثبات رویه اطلاعات حسابداری ازروشهای کمی و خروجی محور جهت سنجش قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری استفاده نمودهاند. یکی از جدیدترین رویکردهای معرفی شده جهت سنجش قابلیت مقایسه و ثبات رویه حسابداری، رویکرد متن کاوی (مدل فضای برداری) میباشد. این رویکرد، ورودی محور و مبتنی بر اطلاعات نیمهساختاریافته و بدون ساختار (متنی) میباشد. در این رویکرد از اطلاعات متنی صورتهای مالی از قبیل یادداشتهای همراه صورتهای مالی جهت اندازهگیری قابلیت مقایسه و ثبات رویه حسابداری استفاده میشود. ثبات رویه و یکنواختی در ارائه اطلاعات مالی به عنوان اهرمی مؤثر بر تصمیمات استفادهکنندگان از اطلاعات مالی موجود در صورتهای مالی میباشد. منظور از یکنواختسازی میزانی از هماهنگی و شباهت میان مجموعهای از اطلاعات مورد عرضه به بازار سرمایه، روشها و اشکال گزارشگری مالی است. یکنواختی در ارائه اطلاعات به بازار را میتوان به دو قسمت زیر طبقهبندی کرد. یکنواختی درونی به معنی همسانی در اندازهگیری و نمایش اثرات معاملات مالی و سایر رویدادها در یک واحد تجاری فعال در تمامی دورههای مالی و یکنواختی بیرونی به معنی همسانی در اندازهگیری و نمایش اثرات معاملات مالی و سایر رویدادها بین تمامی واحدهای تجاری در تمامی دورههای مالی میباشد. نقش اصلی گزارشگری مالی تأمین منافع عمومی از طریق تهیه و ارائه اطلاعاتی است که در انجام تصمیمگیریهای مالی، اقتصادی و تجاری سودمند واقع شود. چنین اطلاعاتی ضمن فراهم آوردن زمینه فعالیت کار و اثربخشی بازارهای سرمایه، موجب میشود منابع محدود و کمیاب اقتصادی به گونهای مؤثر و مناسب تخصیص یابد. از طرف دیگر، چارچوب گزارشگری مالی در بسیاری از واحدهای انتفاعی کشورهای مختلف جهان بر پایه ساختاری ثابت و یکنواخت استوار است. که هدف از آن ارائه اطلاعاتی سودمند به استفادهکنندگان جهت تصمیمگیریهای صحیح مالی میباشد. اطلاعات مورد عرضه توسط واحدهای تجاری در صورتی مفید خواهد بود که از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی برخوردار باشد. یکی از این ویژگیهای کیفی، مقایسهپذیری اطلاعات مالی میباشد. فراهم آوردن شرایط لازم برای مقایسه اطلاعات مالی دورههای مختلف یک واحد تجاری، استفادهکنندگان اطلاعات مالی را قادر میسازد که با مطالعه روندها، نقاط ضعف و قوت یک واحد تجاری را ارزیابی کنند. جهت دستیابی به ارائه اطلاعاتی هماهنگ و یکنواخت، به منظور تسهیل فرآیند مقایسه اطلاعات مالی مورد عرضه توسط واحدهای تجاری، وجود یک مجموعه پیوسته از اهداف و مبانی مرتبط که بتواند ماهیت، نحوه عمل و حدود گزارشگری مالی را مشخص کند و بتواند نظام گزارشگری مالی بر پایه مجموعه ای از اصول و ضوابط معین و مشخص قرار دهد لازم میباشد. و این مجموعه چیزی جز استانداردهای حسابداری نمیباشد. این مجموعه در برگیرنده رهنمودهای کلی و خطمشیهای مشخص است که واحدهای اقتصادی باید در طی فرآیند شناخت، اندازهگیری و انتقال اطلاعات مالی به استفادهکنندگان رعایت کنند و این در حالی است که ماهیت این اصول، ضوابط و استانداردها در محدوده هر کشور، تابعی از نوع نظام اقتصادی، ارزشهای فرهنگی و وضعیت اجتماعی حاکم بر آن میباشد. این مجموعه، همانند یک قانون پایه برای حل و فصل مسائلی که ممکن است در حوزه گزارشگری به استفادهکنندگان از این اطلاعات پیش آید، ملاک عمل قرار خواهد گرفت. علاوه بر موارد فوق، به تعیین حدود قضاوت حرفهای در تهیه صورتهای مالی و محدود کردن رویههای مختلف گزارشگری به منظور افزایش قابلیت مقایسه اطلاعات مالی کمک خواهد کرد. باید توجه داشت که رعایت ثبات رویه و یکنواختی در ارائه اطلاعات مالی به استفادهکنندگان همواره در چهارچوب استانداردهای حسابداری محقق می شود زیرا استانداردهای حسابداری با مشخص کردن روشها و رویهها مورد قبول باعث کاهش تنوع روشهای و رویههای مورد استفاده در حوزه گزارشگری مالی شده که این جریان خود به رعایت ثبات رویه و یکنواختی کمک خواهد کرد و سرانجام قابلیت مقایسه اطلاعات مالی واحدهای تجاری را محقق خواهد ساخت.
2-3- رجحان محتوا بر شکل از آنجا که ساختار قراردادهای مورد استفاده مالیه اسلامی نسبت به مالیه مرسوم متفاوت هستند، برخی بر این عقیدهاند که ارائه تصویری شفاف از وضعیت مالی نهادهای اسلامی تنها با تدوین مجموعه متفاوتی از استانداردهای حسابداری میسر خواهد شد. سازمان حسابداری و حسابرسی نهادهای مالی اسلامی بزرگترین حامی این تفکر محسوب میگردد. رویکرد این سازمان پذیرش اصول پذیرفتهشده حسابداری به استثناء مواردی است که با شریعت در تضاد هستند. بنابراین، برخلاف مفاهیمی چون به موقع بودن، قابلیت اتکا و قابل فهم بودن، دو مفهوم کلیدی رجحان محتوا بر شکل و ارزش زمانی پول را مقبول نمیداند (سازمان حسابداری و حسابرسی نهادهای مالی اسلامی، 1389). به طور خاص، این سازمان استفاده از مفهوم رجحان محتوا بر شکل در به طبقهبندی اجارهها به عملیاتی و سرمایهای را مغایر شریعت اسلام میداند. بدین ترتیب، صورتهای مالی آماده شده بر اساس استانداردهای حسابداری مالی با صورتهای مالی آماده شده بر اساس استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی، تفاوت چشمگیری خواهند داشت (ساسانی و همکاران، 1397). کمیته استانداردهای حسابداری بینالمللی در پاراگراف 35 "چارچوب آمادهسازی و ارائه صورتهای مالی" به مفهوم رجحان محتوا بر شکل میپردازد: "ارائه مطلوب معاملات و رویدادهای منوط به حسابداری و ارائه آنها بر اساس محتوا و واقعیت فیزیکی آنها میباشد و نه توجه صرف به شکل قانونی" (کمیته استانداردهای حسابداری بینالمللی، 1989). درعینحال، هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی بابیان استدلال زیر، رجحان محتوا بر شکل را از فهرست ویژگیهای کیفی خارج نموده است. اطلاعات تنها در صورتی از یک پدیده اقتصادی ارائه مطلوبی خواهند داشت که ماهیت اقتصادی معامله یا رویداد مورد نظر را به تصویر بکشند، که اغلب و نه همیشه با شکل قانونی آن یکسان است. بنابراین، ازآنجاییکه ارائه مطلوب با اطلاعاتی که شکل قانونی را بر محتوا مقدم میدانند در تضاد است، احتساب آنچه رجحان محتوا بر شکل نامیده میشود به عنوان یک ویژگی کیفی مجزا ضرورتی ندارد (هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی، 2006). یکی از موضوعات مهم در مورد نظام حسابداری مالیاتی، کاربرد و استفاده از آن برای واحدهای اقتصادی، مسئولین، دوایر مالیاتی و هماهنگی لازم برای وحدت نظام حسابداری میباشد. به عبارت دیگر لازم است نظام حسابداری مورد قبول سازمان مالیاتی با شیوه و نظام حسابداری رایج و معمول در شرکتها و واحدهای اقتصادی هماهنگ باشد. بنابراین باید در طراحی نظام حسابداری مالیاتی به این موضوع توجه شود. برای مثال در برخی از کشورها مانند ژاپن در نظام حسابداری مالیاتی مورد قبول سازمان مالیاتی و حسابداری مالی واحدهای اقتصادی هماهنگی و وحدت کامل مشاهده میشود که این امر علاوه بر بحث شفافیت باعث سادگی و تسریع در امور محاسبات نیز میشود. در حقیقت میتوان گفت ارتباط نزدیکی بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری مشاهده میشود، بهطوریکه تأثیرگذاری مقررات مالیاتی یا مالیات بر ارزشافزوده بر اصول حسابداری و متغیرهای این پژوهش، بیش از سایر کشورها است. با توجه به بررسیهای به عمل آمده میتوان گفت که مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری رابطه مستقیم دارد. مستقیم از آن جهت که اگر شرکت اطلاعات حسابداری خود را با ثبات رویه و یکنواخت ارائه ننماید و رجحان محتوا بر شکل را رعایت نکند، مشمول کلیه جریمه های مالیات بر ارزشافزوده خواهد شد که این خود دلیلی بر منظم بودن شرکتها میشود.
3- پیشینه پژوهش موضوع این پژوهش بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری است. مطالعههایی که ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری را با مالیات بر ارزشافزوده شرکتها بررسی نموده باشد، یافت نشد، لذا به پژوهشهایی که نزدیک به حوزه این مطالعه هستند در قالب پژوهشهای مربوط به مالیات بر ارزشافزوده شرکتها و اهرم مالی، ویژگی کیفی، کارایی زیست محیطی و ... اشاره میشود تا الگوی پژوهش و انتخاب متغیرها تبیین شود. ارتینلی و همکاران (2020)، کارایی زیستمحیطی سیستمهای تولید طیور را با استفاده از ارزشافزوده اقتصادی ارزیابی کردند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که درآمد خالص عملیاتی و سرمایه به کار رفته متغیرهایی با بیشترین و کمترین تأثیر بر ارزشافزوده اقتصادی در انواع تولید هستند. زو و همکاران (2018)، در پژوهشی به بررسی اثرات مالیات بر ارزشافزوده بر اهرم مالی در شرکتهای چینی بعد از اصلاحیه سال 2007 پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از اصلاحیه مالیات بر ارزشافزوده نسبت بدهی بلندمدت افزایش یافته است ولی نسبت بدهی کوتاهمدت کاهش یافته است. سامت و جاربویی (2017)، به بررسی این موضوع پرداختند که آیا مالیات بر ارزشافزوده، میتواند کارایی سرمایهگذاری آنان را تحت تأثیر قرار دهد؟ نتایج این پژوهش نشان داد که مالیات بر ارزشافزوده بر سطح سرمایهگذاری شرکت اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج پژوهش آنها نشان داد مالیات بر ارزشافزوده با کاهش بیش و کم سرمایهگذاری، کارایی سرمایهگذاری را افزایش میدهد. لو و کائو (2017)، به بررسی تأثیر مالیات بر ارزشافزوده بر عملکرد مالی شرکتها پرداختند. در این پژوهش برای اندازهگیری عملکرد از نرخ بازده داراییها و معیار کیوتوبین استفاده شده است. نتایج پژوهش آنها نشان داد که مالیات بر ارزشافزوده بر عملکرد شرکت (نرخ بازده داراییها و معیار کیوتوبین) اثر مثبت و معناداری دارد. پوریتی و همکاران (2015)، به بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی و کارایی سرمایهگذاری در اروپای غربی پرداختند. آنها دریافتند که بین اجتناب مالیاتی و کارایی سرمایهگذاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش آنها نشان داد که اجتناب مالیاتی منجر سرمایهگذاری بیش از حد میشود ولی کم سرمایهگذاری را کاهش میدهد. کریمیو خطیبی (1399)، در پژوهشی به بررسی اثر مالیات بر ارزشافزوده بر ثبات اقتصاد بخش عمومیدر ایران (با رویکرد ارتقای اخلاق و فرهنگ مالیاتی) پرداختند. نتایج حاصل از برآورد الگوهای پژوهش حکایت از آن دارد که مالیات بر ارزشافزوده از طریق ایجاد کاهش در نوسانات درآمدهای مالیاتی و نوسانات کسری بودجه دولت در ایران در تأمین و ایجاد ثبات در اقتصاد بخش عمومیکشور مؤثر و مفید بوده و این موضوع با تثبیت و گسترش فعالیتهای بخش عمومیموجب تحقق رفاه بیشتر برای عموم افراد جامعه و همچنین بهبود فرهنگ و اخلاق مالیاتی در کشور میگردد. حاجی حسینی و همکاران (1399)، در پژوهشی به بررسی تأثیر مالیات بر ارزشافزوده بر کارایی سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش نشان دادند که مالیات بر ارزشافزوده بر کارایی سرمایهگذاری اثر مثبت و معناداری دارد. علاوه بر این، مشخص شد که مالیات بر ارزشافزوده بر بیش سرمایهگذاری و کم سرمایهگذاری اثر منفی و معناداری داشته و کارایی سرمایهگذاری را افزایش می دهد. این نتایج مبین اهمیت و اثربخشی مالیات بر ارزشافزوده در دستیابی به یک سرمایهگذاری بهینه و کارآمد برای شرکت است. رضایی منش و همکاران (1394)، در پژوهشی رابطه بین مالیات بر ارزشافزوده و ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری را مورد بررسی قرار دادند. برای این منظور، ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ویژگیهای (مربوط بودن، به موقع بودن، قابلیت پیشبینیکنندگی، ارزش بازخورد (قابل مقایسه بودن)، ثبات رویه، یکنواختی (قابل اتکاء بودن) بیطرفی، بیان صادقانه، رجحان محتوا بر شکل، کامل بودن، احتیاط در اطلاعات حسابداری) مور مطالعه قرار دادند. با توجه به ادبیات نظری و پژوهشهای انجام شده، فرضیههای پژوهش جهت بررسی رابطه متغیر وابسته (مالیات بر ارزشافزوده) با متغیرهای مستقل مربوط بودن، به موقع بودن، قابلیت پیشبینیکنندگی، ارزش بازخورد (قابل مقایسه بودن) ثبات رویه، یکنواختی (قابل اتکاء بودن) بیطرفی، بیان صادقانه، رجحان محتوا بر شکل، کامل بودن، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج آزمون رابطه مالیات بر ارزشافزوده با هر یک از متغیرهای مستقل به صورت جداگانه بررسی کرده و نتایج نشان میدهدکه تمامیفرضیههای مطرح شده با 59% اطمینان مورد تأیید قرار گرفتهاند. اسعدی و همکاران (1392)، به بررسی اثر محتوای نسبی و فزاینده اطلاعاتی ارزشافزوده اقتصادی را در مقایسه با معیارهای سنّتی، مانند بازده حقوق صاحبان سهام، سود خالص پس از کسر مالیات و سود هر سهم بر ارزشافزوده بازار، معیار مطلوبی برای ارزیابی عملکرد شناسایی کرده و مورد بررسی قرار دادند. فرضیههای این پژوهش با استفاده از ساختار دادههای ترکیبی و مدلهای اقتصادسنجی مربوطه، برای نمونهای شامل 140 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، بین سالهای 1390-1385 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که محتوای اطلاعاتی ارزشافزوده اقتصادی نسبت به بازده حقوق صاحبان سهام، سود خالص پس از کسر مالیات و سود هر سهم در بیان تغییرات ارزشافزوده بازار برتری ندارد، اما ورود همزمان ارزشافزوده اقتصادی در کنار معیارهای سنّتی، توان توضیحی ارزشافزوده بازار را افزایش میدهد. بهگفتهای، ارزشافزوده اقتصادی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است. بهرام فر و همکاران (1390)، در پژوهشی به بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده و ویژگی کیفی اطلاعات حسابداری با نمونهای متشکل از 219 پرسشنامه بین مدیران مالیاتی و شرکتهای مختلف در استان مرکزی پرداختهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد مابین ویژگی کیفی اطلاعات حسابداری با مالیات ارزشافزوده رابطه مستقیم وجود دارد.
4- فرضیههای پژوهش در این پژوهش، با استفاده از مبانی نظری، پیشینه های داخلی و خارجی و الگوی مفهومیپژوهش، فرضیههای زیر تدوین شده است:
5- روششناسی پژوهش و الگوی پژوهش این پژوهش از یک سو از جمله تحقیقات میدانی است که با طی مراحل روش علمیپژوهش، شامل بیان مساله، فرضیهها، جمعآوری و طبقهبندی اطلاعات، تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیهها و دست آخر تهیه گزارش پژوهش صورت میپذیرد .از سوی دیگر، یک پژوهش پیماشی است که ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات در آن فیشبرداری از منابع مکتوب و شبکههای اینترنت و همچنین پرسشنامه میباشد، که پرسشنامه مبتنی بر اظهار نظر کارشناسان و متخصصین مالیاتی مالیات بر ارزشافزوده و متخصصین امور مالی میباشد . الگوی مفهومیپژوهش بر اساس مبانی نظری ارائه شده در خصوص متغیرها، رابطه علی و همچنین تأثیر متقابل آنها طراحی شده است. شکل 1 این الگو را تبیین میکند:
شکل 1- الگوی مفهومیپژوهش منبع: یافتههای پژوهشگر
جامعه آماری در این پژوهش شامل کارشناسان و متخصصین مالیاتی مالیات بر ارزشافزوده و مالیاتی و مودیان شرکتها میباشد. در این پژوهش پس از آنکه تعداد نمونه آماری از طریق فرمولهای برآورد نمونه آماری، مشخص شدند، نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی انتخاب شدهاند و از میان روشهای متعدد در این روش، از روش نمونهگیری اتفاقی استفاده شده است. دادههای این پژوهش که از 328 پرسشنامه از مودیان بزرگ در استان تهران، کارشناسان و صاحبنظران بخش مالیات بر ارزشافزوده شاغل در حوزه مالیات بر ارزشافزوده و کارشناسان و صاحبنظران در بخشهای شاغل در حوزه مالیاتی در سال 1399 تهیه شده، با استفاده از نرمافزار آموس بررسی و نتیجهگیری شده است. همچنین با توجه به اینکه فرضیههای پژوهش رابطه بین متغیرها را مورد بررسی قرار میدهند، بنابراین برای تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون آنها از مدل همبستگی استفاده میشود. این پژوهش از یک سو از جمله پژوهشهای میدانی است که با طی مراحل روش علمیپژوهش، شامل بیان مساله، فرضیهها، جمعآوری و طبقهبندی اطلاعات، تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیهها و دست آخر تهیه گزارش پژوهش صورت پذیرفته است. از سوی دیگر، این پژوهش پیماشی است که ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات در آن فیشبرداری از منابع مکتوب و شبکههای اینترنت و همچنین پرسشنامه میباشد. در این پژوهش، پژوهشگر با طرح پرسشهای لازم در مجموعهای به صورت پرسشنامه محقق ساخته که از طریق گفتگو با کارشناسان مالیاتی، استادان صاحبنظر دانشگاه و حسابداران مودیان مالیاتی شرکتهای بزرگ، اطمینان بیشتری حاصل نموده است، اطلاعات لازم را از نمونههای انتخاب شده جمعآوری و با استفاده از منابع کتابخانهای موجود به تکمیل اطلاعات پرداخته است. سؤالات در پرسشنامه این پژوهش به دو بخش تفکیک شده است. بخش اول شامل مشخصات فردی که شامل 4 پرسش در مورد اطلاعات شخصی (سمت، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه کار) میباشد. بخش دوم که شامل سوالات تخصصی میباشد. پرسشهای مربوط به بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری شامل 23 پرسش بوده است که جهت تجزیه و تحلیل فرضیههای پژوهش بهکار رفته است. برای اندازهگیری متغیرها در این پژوهش از مقیاس پنج گزینهای لیکرت (کاملاً موافق، موافق، نسبتاً موافق، مخالف و کاملاً مخالف) استفاده شده است. با توجه به اینکه در این مقیاس اندازهگیری، پاسخها بهصورت کیفی بوده، لذا برای تبدیل آنها به پاسخهای کمی برای هر کدام از گزینهها، ضریب 1 تا 5 اختصاص داده شده است و ضریب مقداری اهمیت در ضرایب مقدار فراوانی ضرب شده است. در این پژوهش از روش روایی محتوایی استفاده شده است. اعتبار محتوای یک ابزار اندازهگیری به سؤالهای تشکیلدهنده آن بستگی دارد. اگر سؤالهای ابزار، معرف ویژگیها و مهارتهای ویژهای باشد که محقق قصد اندازهگیری آنها را داشته باشد، آزمون دارای اعتبار محتوا است. اعتبار محتوای یک آزمون معمولاً توسط افرادی متخصص در موضوع مورد مطالعه تعیین میشود (فرهنگی و صفر زاده، 1387). برای تعیین روایی پرسشنامه، پژوهشگر با مراجعه به استادان دانشگاه، کارشناسان و صاحبنظران مالیاتی بخش مالیات بر ارزشافزوده، حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی و مدیران امور مالی شرکتهای مودی، نظرات و راهنماییهای آنها را اخذ نمود، آنگاه براساس این نظرات، روایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفته است. در این پژوهش به منظور سنجش اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. با استفاده نرمافزار آموس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردیده که مقدار آلفای کرونباخ بدست آمده برای این پرسشنامه 922/0 است که نشاندهنده این است که این پرسشنامه از اعتبار بسیار بالایی برخوردار است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری از جمله پرسشنامهها یا آزمون هایی که خصیصههای مختلف را اندازهگیری میکند بهکار میرود (سرمد و همکاران، 1388). تعیین پایایی پرسشنامه به روش تعیین ضریب آلفای کرونباخ: با توجه به این که در این پرسشنامه از یک طیف پنج گزینهای استفاده شده است، لذا استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب میباشد. روش آلفای کرونباخ بر همسانی درونی اجزا آزمون تأکید دارد. باید یادآور شد که روشهای مبتنی بر همسانی درونی، بر همسانی یا یکنواختی اجزای تشکیلدهنده آزمون، که در اینجا سؤالات میباشند، تاکید دارند. در این روش از فرمول 1 جهت تعیین ضریب پایایی آلفا استفاده میشود: (1)
که در آن αr ضریب پایایی کل آزمون بوده و k تعداد سوالات را مشخص میکند. همچنین 2jσ واریانس نمرات سؤالات بوده و 2σ واریانس کل سؤالات پرسشنامه میباشد.
6- یافته های پژوهش 1-6- تحلیل عاملی تأییدی سازههای پرسشنامه ابتدا برای ورود به معادلات ساختاری باید ابزارهای پژوهش جهت تعیین اعتبار سازه مورد تحلیل تأییدی قرار گیرد. برای تأیید هریک از متغیرها همچنین گویههای مربوط به هریک از آنها از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. در واقع تحلیل عاملی تأییدی برای تعیین تناسب مدل اندازهگیری به کار میرود. تحلیل عامل تأییدی در واقع یک مدل آزمون تئوری است، که در آن پژوهشگر تحلیل خود را با یک فرضیه قبلی آغاز میکند. این مدل که مبتنی بر یک شالوده تجربی و نظری قوی است، مشخص میکند که کدام متغیرها با کدام عاملها و کدام عاملها با عوامل دیگر همبسته شود. همچنین برای ارزشیابی اعتبار سازه نیز یک روش قابل اعتماد به پژوهشگر عرضه میکند تا از این طریق بتواند به گونه بارزی فرضیههایی را درباره ساختار عاملی دادهها که ناشی از یک مدل از پیش تعیین شده با تعداد و ترکیب مشخصی از عاملهاست، بیازماید. روش تأییدی از طریق تعیین برازندگی مدل عاملی از پیش تعیین شده، تطابق بهینه ساختارهای عاملی مشاهده شده و نظری را برای مجموعه دادهها آزمون میکند. در واقع تحلیل عاملی تأییدی این مهم را آزمون میکند که آیا سؤالاتی که برای سنجش متغیر مکنون مربوطه طراحی شده است، با توجه به دادههای گردآوری شده به خوبی توانستهاند آن متغیر مد نظر را بسنجند یا خیر. 2-6- تحلیل عاملی تأییدی متغیرهای پژوهش در این بخش از پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول اعتبار سؤالات پرسشنامه مربوط به متغیرهای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفته است. نمودار زیر ضرایب بارعاملی استخراج شده را در حالت استاندارد را نشان میدهد.
شکل 2- ضرایب بار عاملی استاندارد شده مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول متغیرهای پژوهش
با توجه به اینکه سطح معنی داری کمتر از 05/0 میباشد. بنابراین در سطح 0.05=α رابطه معناداری بین متغیر وابسته (رجحان محتوا بر اطلاعات حسابداری) با متغیر مستقل (اجرای قانون مالیات بر ارزشافزوده) وجود دارد و فرض خطی بودن مدل تأیید میشود.
6-3- بارعاملی استاندارد شده و آزمون معناداری آن از مدل اندازهگیری ضرایب استاندارد شده می توان این برداشت را نمود که بین متغیرهای مکنون مربوطه و شاخصهای متناظر با آنها، همبستگی معناداری وجود داردیا خیر. ضرایب استاندارد شده، در واقع بیانگر ضرایب مسیر یا بارهای عاملی استاندارد شده بین عاملها و نشانگرها میباشد. برای داشتن روایی باید بین سازه و شاخصهای مربوطه، همبستگی معناداری وجود داشته باشد. در صورتی که بار عاملی استاندارد شده بالاتر از 4/0 باشد، میتوان گفت سؤالات مورد نظر از قدرت تبیین خوبی برخوردار است. مقادیر بحرانی CR معنادار بودن هر یک از پارامترهای را نشان میدهد و چنانچه مقدار CR بزرگتر از قدر مطلق عدد 96/1 باشد، پارامترهای مدل معنادار هستند.
جدول 1- بار عاملی استاندارد شده و سطح معناداری آزمون بین سؤالات و متغیرهای مکنون
خطوط تیره در مقادیر تی نشاندهنده ثابت کردن آن پارامتر در مدل میباشد. منبع: یافتههای پژوهشگر همانطور که در جدول 1مشاهده میشود، مقدار بار عاملی استاندارد شده برای تمامیسؤالات بیشتر از 4/0 میباشد و با توجه به اینکه تمامی اعداد معناداری (CR) بین گویهها با متغیرهای مکنون مربوطه بیشتر از عدد 96/1 و سطح معناداری آنها کمتر از سطح خطای 05/0 بدست آمده است، میتوان گفت روایی سازههای اندازهگیری متغیرهای مربوطه در سطح معناداری 05/0 تأیید میشود. بنابراین نیاز به تغییر یا حذف سؤالی در مدل و پرسشنامه پژوهش احساس نمیشود. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای همه متغیرهای پژوهش آورده شده است و همانطور که نمایان است مقدار ضریب آلفای کرونباخ تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 بدست آمده است.
6-4- شاخصهای برازش مدل جهت تأیید مدل تحلیل عاملی و مستند بودن نتایج حاصله لازم است تا شاخصهای برازش مدل در حد قابل قبول قرار گیرد. در جدول 2 شاخصهای مورد استفاده به همراه مقادیر آن آمده است.
جدول 2- نتایج شاخصهای برازش مدلهای تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول
منبع: یافتههای پژوهشگر
همانطور که در جدول 2 ملاحظه میشود، در مدل تحلیل عاملی مرتبه اول مقدار کای دو به درجه آزادی 208/1 و کمتر از 3 است. همچنین مقدار جذر برآورد واریانس خطای تقریب (RMSEA) برابر با 031/0 و کمتر از 08/0 است. همچنین شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)، شاخص برازندگی افزایشی(IFI) و شاخص نیکویی برازش (GFI) همگی در حد مناسبی محاسبه شده است. بنابراین در حالت کلی و با توجه به شاخصهای محاسبه شده میتوان برازش مطلوب مدل را نتیجه گرفت. جدول 2 نشان میدهد که تحلیل عاملی تأییدی سازههای پرسشنامه به کار برده شده دارای برازش مناسب بوده و سازههای پرسشنامه به خوبی متغیرهای مربوطه را نشان میدهند. نتیجه: تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که میزان بار عاملی بین سؤالات پرسشنامه و متغیرهای مکنون مربوط به خود به لحاظ آماری معنادار بوده و نیاز به حذف یا تغییر در سؤالات پرسشنامه وجود ندارد. همچنین نتایج شاخصهای برازش مدل و همچنین مقدار آلفای کرونباخ در سطح مطلوب و قابل استنادی قرار دارد. بنابراین با توجه به دادههای جمعآوری شده و با احتمال 95 درصد میتوان اظهار نظر کرد که سؤالات پرسشنامه در واقع همان چیزی را میسنجد که مد نظر ما میباشد.
6-5-تجزیه و تحلیل فرضیات پژوهش پس از بررسی مناسبت ابزار اندازهگیری با تکنیک تحلیل عاملی تأییدی در این بخش از پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر به بررسی فرضیات مطرح شده پرداخته شد. مدلسازی معادلات ساختاری یکی از روشهای پیچیده آماری است که این امکان را ایجاد نموده که بتوان تأثیر همزمان چند متغیر بر یکدیگر را بررسی نمود. لذا مدلی شامل چهار متغیر مالیات بر ارزشافزوده، ثبات رویه در اطلاعات حسابداری، یکنواختی در اطلاعات حسابداری و رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری در نرمافزار آموس وارد شد. نمودار 3 مدل پژوهش بر اساس ضرایب مسیر استاندارد شده را نشان میدهد.
شکل 3- مدل تحقیق در حالت ضرایب مسیر استاندارد شده
جدول 3- نتایج حاصل از بررسی رابطه بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکی در اطلاعات حسابداری
منبع: یافتههای پژوهشگر
همانطور که در جدول 3 ملاحظه میکنید، مقدار آماره بحرانی (CR) بین مالیات بر ارزشافزوده و ثبات رویه در اطلاعات حسابداری از حد مرزی 96/1 بیشتر شده و همچنین سطح معناداری آزمون در این خصوص برابر با 00/0 و کمتر از 05/0 محاسبه شده است. بنابراین میتوان اظهارنظر کرد که وجود تأثیر مالیات بر ارزشافزوده بر ثبات رویه در اطلاعات حسابداری با احتمال 95 درصد تأیید میشود. چون ضریب مسیر استاندارد بین این دو متغیر مثبت و برابر 319/0 بدست آمده است میتوان گفت که با افزایش یک انحراف استاندارد در مالیات بر ارزشافزوده شاهد افزایش در ثبات رویه در اطلاعات حسابداری به اندازه 319/0 انحراف استاندارد خواهیم بود. بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم تأثیر بین دو متغیر مذکور رد میشود و فرض یک مبنی بر وجود اثرگذاری مالیات بر ارزشافزوده بر ثبات رویه در اطلاعات حسابداری پذیرفته میشود.
همانطور که در جدول 3 ملاحظه میکنید، مقدار آماره بحرانی (CR) بین مالیات بر ارزشافزوده و یکنواختی در اطلاعات حسابداری از حد مرزی 96/1 بیشتر شده و همچنین سطح معناداری آزمون در این خصوص برابر با 00/0 و کمتر از 05/0 محاسبه شده است. بنابراین میتوان اظهارنظر کرد که وجود تأثیر مالیات بر ارزشافزوده بر یکنواختی در اطلاعات حسابداری با احتمال 95 درصد تأیید میشود. چون ضریب مسیر استاندارد بین این دو متغیر مثبت و برابر 438/0 به دست آمده است میتوان گفت که با افزایش یک انحراف استاندارد در مالیات بر ارزشافزوده شاهد افزایش در یکنواختی در اطلاعات حسابداری به اندازه 438/0 انحراف استاندارد خواهیم بود. بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم تأثیر بین دو متغیر مذکور رد میشود و فرض یک مبنی بر وجود اثرگذاری فرضیه سوم: مالیات بر ارزشافزوده تأثیر معناداری بر رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری دارد. مالیات بر ارزشافزوده بر یکنواختی در اطلاعات حسابداری پذیرفته میشود.
همانطور که در جدول 3 ملاحظه میکنید، مقدار آماره بحرانی (CR) بین مالیات بر ارزشافزوده و رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری از حد مرزی 96/1 بیشتر شده و همچنین سطح معناداری آزمون در این خصوص برابر با 00/0 و کمتر از 05/0 محاسبه شده است. بنابراین میتوان اظهارنظر کرد که وجود تأثیر مالیات بر ارزشافزوده بر رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری با احتمال 95 درصد تأیید میشود. چون ضریب مسیر استاندارد بین این دو متغیر مثبت و برابر 341/0 بدست آمده است میتوان گفت که با افزایش یک انحراف استاندارد در مالیات بر ارزشافزوده شاهد افزایش در رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری به اندازه 341/0 انحراف استاندارد خواهیم بود. بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم تأثیر بین دو متغیر مذکور رد میشود و فرض یک مبنی بر وجود اثرگذاری مالیات بر ارزشافزوده بر رجحان محتوا در اطلاعات حسابداری پذیرفته میشود.
7- بحث و نتیجه گیری در پژوهش حاضر به بحث در خصوص بررسی ارتباط بین مالیات بر ارزشافزوده با ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری پرداخته شد. با توجه به فرضیههای پژوهش بین اجرای مالیات بر ارزشافزوده و ثبات رویه اطلاعات حسابداری رابطه معنیداری وجود دارد. در فرضیه اول پرسش به عنوان عاملهای تعیینکننده مطرح شدند. با توجه به ضریب همبستگی بدست آمده بین مالیات بر ارزشافزوده و ثبات رویه اطلاعات حسابداری که برابر 988/0 میباشد و همچنین سطح معنیداری که کمتر از 5% است، میتوان نتیجه گرفت که با 95% اطمینان فرض H0 رد و فرض H1 پذیرفته میشود به عبارت دیگر بین مالیات بر ارزشافزوده و ثبات رویه همبستگی وجود دارد. ضریب تعیین محاسبه شده نیز عدد 977/0 را نشان میدهد که عدد بالایی میباشد و برازش مناسبی را نشان میدهد. نتایج این فرضیه با نتایج پژوهش رضایی منش و همکاران (1394)، هم راستا میباشد. در فرضیه دوم پژوهش بین اجرای مالیات بر ارزشافزوده و یکنواختی اطلاعات حسابداری رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی بدست آمده بین مالیات بر ارزشافزوده و یکنواختی اطلاعات حسابداری که برابر 989/0 میباشد و همچنین سطح معنیداری که کمتر از 5% است میتوان نتیجه گرفت که با 95% اطمینان فرض H0 رد و فرضH1 پذیرفته میشود به سخن دیگر بین مالیات بر ارزشافزوده و یکنواختی همبستگی وجود دارد. ضریب تعیین محاسبه شده نیز عدد 977/0 را نشان میدهد که عدد بالایی میباشد و برازش مناسبی را نشان میدهد که نتایج حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش رضایی منش و همکاران (1394)، همسو و همجهت میباشد. همچنین نتایج نشان میدهد که در فرضیه سوم پژوهش بین اجرای مالیات بر ارزشافزوده و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری رابطه معنیداری وجود دارد. با توجه به ضریب همبستگی بدست آمده بین مالیات بر ارزشافزوده و رجحان محتوا بر شکل اطلاعات حسابداری که برابر 941/0 میباشد و همچنین سطح معنیداری که کمتر از 5% است. میتوان نتیجه گرفت که با 95% اطمینان فرض H0 رد و فرض H1 پذیرفته میشود به سخن دیگر بین مالیات بر ارزشافزوده و رجحان محتوا بر شکل همبستگی وجود دارد. ضریب تعیین محاسبه شده نیز عدد 886/0 را نشان میدهد که عدد بالایی میباشد و برازش مناسبی را نشان میدهد. نتایج این فرضیه با نتایج پژوهش رضایی منش و همکاران (1394) و اسعدی و همکاران (1392)، همراستا میباشد. نتایج بیانگر این است که داشتن ثبات رویه، یکنواختی و رجحان محتوا بر شکل در اطلاعات حسابداری باعث میشود کیفیت حسابداری مالیات بر ارزشافزوده بهبود یابد. این نتایج میتواند بهوسیله سازمان حسابرسی، سازمان امور مالیاتی، مدیران و روسای حسابداری و کارکنان مالی جهت انجام عملیات مالی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهادهایی مبتنی بر یافتههای پژوهش به شرح زیر میباشد:
[1] گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Sarayousefzadeh72@gmail.com [2] گروه حسابداری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. نویسنده مسئول. Talebnia@srbiau.ac.ir [3] گروه حسابداری، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Beytari@gmail.com [4]-Erbill | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 414 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 156 |