تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,623 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,424,585 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,450,081 |
قضازدایی از اطفال و نوجوانان بزهکار در پرتو لایحهی پلیس ویژهی اطفال و نوجوانان، مصوب سال 1400 ( با نگاهی به تجربهی نظام حقوق کیفری انگلستان ) | ||
آموزه های فقه و حقوق جزاء | ||
مقاله 4، دوره 2، شماره 3 - شماره پیاپی 7، مهر 1402، صفحه 65-84 اصل مقاله (1.33 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jcld.2023.1984659.1062 | ||
نویسندگان | ||
محمد شهانقی1؛ مهدی مقیمی* 2 | ||
1دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق جزاء و جرمشناسی، واحد الکترونیک تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. | ||
2دانشیار گروه حقوق جزاء و جرمشناسی، دانشگاه علوم انتظامی امین. تهران، ایران. | ||
چکیده | ||
تاریخ دریافت: 14/04/1402 تاریخ بازنگری: 22/05/1402 تاریخ پذیرش: 19/06/1402 یکی از ابداعات برخی نظامهای حقوقی در مواجهه با بزهکاریهای کودکان و نوجوانان، تشکیل پلیس ویژهی اطفال و نوجوانان است. این اندیشه، برای نخستین بار، در انگلستان و آمریکا شکل گرفت و به موجب آن، بخش خاصی از ساختار پلیس، به صورت تخصصی، به بزهکاریهای خردسالان اختصاص یافت. افراد شاغل در پلیس ویژه، دارای تحصیلات و تخصص ویژهای در ارتباط با نحوه تعامل با خردسالان و مواجهه اصولی با ارتکاب جرائم از سوی آنان هستند. پلیس ویژه، در کشورهایی که آن را شناسایی کردهاند، دارای وظایف و صلاحیتهای مشخصی در فرآیند مواجهه با بزهکاری خردسالان است و در اثر رشد اندیشههای جرمشناسانه و نیز آموزههای حقوق بشری، رویکرد آنها در تعامل با خردسالان بزهکار، بیش از پیش، اصلاح مدارانه و ترمیمی شده است؛ بنابراین، پاسخهایی که پلیس ویژه، در مواجهه با بزهکاریهای خردسالان، تعیین و اجرا میکند، با پاسخهایی سرکوبگر و سزاگرای رسمی، متفاوت است که دولتها نسبت به بزرگسالان تعیین می کنند و به عمل درمیآورند. نویسندگان در این نوشتار، با هدف بررسی و تبیین رویکرد قضازدایانه پلیس ویژهی اطفال و نوجوانان بزهکار در نظام حقوق کیفری ایران، به این نتیجه دستیافتهاند که قضازدایی دربارهی اطفال و نوجوانان بزهکار، یکی از مهمترین رویکردهای مطرح در لایحه ی پلیس ویژه ی اطفال و نوجوانان مصوب سال 1400 در ایران است. با نگاهی به تجربه ی نظام حقوق کیفری انگلستان در این زمینه، مشخص میشود که این کشور نیز تلاش داشته است با محوریت قضازدایی از اطفال و نوجوانان بزهکار، حتی الامکان، از ورود آنان به فرایندهای رسمی قضایی و دادرسی کیفری اجتناب ورزد و از روشهای جایگزین، به ویژه، مبتنی بر عدالت ترمیمی، برای پاسخدهی به بزهکاری اطفال و نوجوانان بهره گیرد. | ||
کلیدواژهها | ||
قضازدایی؛ پلیس ویژه اطفال و نوجوانان؛ قضازدایی از اطفال و نوجوانان؛ سیاست جنایی بزهکاری اطفال؛ سیاست جنایی قضازدایانه | ||
اصل مقاله | ||
مقدمهبزهکاری کودکان و نوجوانان، همواره و به ویژه در سال های اخیر، یکی از مهمترین دغدغههای متولیان نظامهای سیاستگذاری جنایی در بسیاری از کشورها بوده است. کودکان و نوجوانان، به سبب قرار داشتن در بازه سنی خاص و برخورداری از نیازها و توقعات ویژه و به دلیل حساسیت و شکنندگی بسیار بخصوص از بعد عاطفی و روانی، نیازمند توجه خاص هستند. این امر، اقتضای اتخاذ رویکردی افتراقی در مواجهه با بزهکاری های کودکان و نوجوانان را نیز دارد. یکی از اقدامات و تدابیری که برخی از نظام های حقوقی در طریق رویارویی منطقی و کارآمد با بزهکاری اطفال و نوجوانان در پیش گرفته و عملی کردهاند، تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان بزهکار است که با برخورداری از صلاحیت های خاص و بر اساس وظایف و تکالیف سازمانی مشخص، حتی الامکان از ورود این قشر به فرایندهای رسمی قضایی جلوگیری کرده و در عوض، با استفاده از راهکارهای جایگزین بخصوص تدابیر مبتنی بر عدالت ترمیمی، فرایند پاسخ دهی به بزهکاری کودکان و نوجوانان را ساماندهی کنند. نمونه بارز این نظامهای حقوقی، انگلستان است که با تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، تجربه مهمی در راستای اجتناب از اجرای فرایند دادرسی رسمی کیفری نسبت به بزهکاران خردسال را کسب کرده است. خوشبختانه این مقوله، اخیراً مورد توجه سیاستگذاران جنایی ایران نیز قرار گرفته و در لایحه موسوم به «لایحه پلیس ویژه اطفال و نوجوانان»، سعی بر این بوده است که تا جای ممکن، کودک و نوجوان بزهکار، برای رسیدگی به جرم ارتکابی و تعیین پاسخ مناسب و کارآمد به آن، وارد عرصه دادرسی رسمی کیفری نشود و به جای آن، به ویژه با محوریت عدالت ترمیمی، ضمانت اجراهای مفید و کارساز نسبت به ارتکاب جرم توسط آن ها تعیین و اجرا گردد. این مقوله، به ویژه به سبب جدید التدوین بودن این لایحه، چندان مورد توجه پژوهشگران داخلی نبوده است هرچند در مورد پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، پیش از تدوین این لایحه، پژوهش هایی در ایران صورت گرفته است. به منظور رفع خلاء پژوهشی مربوط به لایحه جدید، نگارندگان کوشیده اند در تحقیق حاضر، ضمن بررسی مفهوم، ویژگی ها و کارکردهای پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، در پرتو نگاهی به تجربه نظام حقوقی انگلستان به نهاد پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، رویکرد لایحه تدوین شده در نظام حقوقی ایران درباره این نهاد پلیسی را به بحث و مداقه بگذارد. بر این مبنا، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که پلیس ویژه اطفال و نوجوانان به چه معناست، چه ویژگی هایی دارد و دارای چه کارکردهایی در زمینه پاسخ دهی مناسب و کارآمد به بزهکاری اطفال و نوجوانان به جای قضاگرایی رسمی است؟ فرضیه اصلی نیز این است که پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، نوع خاصی از پلیس است که به طور معمول، از نیروهای آموزش دیده و آشنا با مسائل مربوط به بزهکاری کودکان و نوجوانان تشکیل شده است و تلاش می کند با بهره گیری از الگوهای قضازدا، روش های جایگزین برای پاسخ دهی کارآمد و مناسب به بزهکاری اطفال و نوجوانان را در دستور کار قرار دهد. بر این اساس، هدف در تحقیق حاضر، آن است که رویکرد لایحه جدید التدوین پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در ایران بر اساس اهداف و رویکردهای خاص مطرح در مورد این گونه جدید پلیس، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. 1. مبانی نظری پژوهشاهمیت اطفال و نوجوانان در معرض خطر در سطوح مختلف جهانی و قارهای در این سال در قالبهای گوناگونی چون کنوانسیونهای بین المللی مانند مواد 4،3،2 و حتی مقدمه کنوانسیون حقوق کودک1989، قواعد بیجینگ 1985،[1] بندهای 66 گانه اصول ریاض 1995، کنگرههای سازمان ملل که از سال 1995 هر پنج سال یکبار با هدف تشخیص و تدوین استانداردهای مختلف بینالمللی مورد توجه دولتها و جرمشناسان این رشته قرار گرفته است، مورد بررسی قرار میگیرد (مؤذنزادگان و دیگران، 1395، 3/43). توجه و اعمال رفتارهای افتراقی، توسعه قضایی،[2] توجه به سیاستهای جرمزدایی[3] و قضازدایی[4] در خصوص دادرسی اطفال و نوجوانان که در دوره مکتب دفاع اجتماعی نوین مطرح شدهاست. همچنین بر اساس رویکردهای قضازدا میتوان گفت قضازدایی پلیس راهکاری است که به دنبال پیشگیری از ورود اطفال و نوجوانان به فرآیند دادرسی رسمی کیفری بوده و در صورت ضرورت ورود آنان به این فرآیند، به دنبال رویارویی حداقلی اطفال و نوجوانان با دستگاه قضایی و کوتاه کردن مراحل رسیدگی میباشد (خرسندآستانجین و ارجمند، 1398، 12/68). ظهور مؤلفههای چهارگانه واکنش اجتماعی شامل نظریههای برچسبزنی،[5] مهندسی جرم،[6] بزهدیدهشناسی،[7] جرمشناسی رادیکال[8] و اتخاذ تصمیمات مناسب در خصوص حمایت هر چه بهتر از گروههای آسیبپذیر از نمونه دیدگاهها و نظریات جرمشناسی مهمی میباشد که میتوان از آن نسبت به اطفال و نوجوانان بهره کافی جست. توجه به رویکردهای مدیریت مشارکتی و تأکید بر مشارکتهای مردمی در اجرای سیاستهای هرچه بهتر سیستمهای نظامهای عدالت کیفری، عملکرد مؤثری است که بخصوص در پیشگیری اجتماعی مورد توجه دولتها و جرمشناسان قرار گرفته است. از طرفی توجه به مشارکتهای مردمی در نظام عدالت کیفری را میتوان از اساسیترین اصول تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در نظر گرفت. تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در کنار دیگر نهادهای غیرقضایی و تخصصی در خصوص کودک و نوجوان و یا استفاده از نهادهای مدکاری اجتماعی از جمله ملزومات ساختاری میباشد که در بهکارگیری سیاستهای جنایی افتراقی امری لازم میباشد. 2. ماهیت اصلی پلیسویژهبه طور کلی اقدامات پلیس را میتوان به دو شاخه اصلی پلیس اداری[9] و پلیس قضایی[10] تقسیم نمود که از نظر ماهیت و کمیت با یکدیگر متفاوت میباشند. پلیس اداری بخشی از سازمان اداری در یک کشور بوده و مسئولیت اصلی آن پیشگیری از ارتکاب جرم و بینظمی در جامعه میباشد. در مقابل این گروه پیشگیرانه، پلیس قضایی بر خلاف بخش اداری مسئولیت کشفجرم، جمعآوری دلائل پس از وقوع جرم را بر عهده گرفته است (عبدالهی و دیگران، 1397، 1/202)، منتها پلیسویژه دارای تعریفی مستقل میباشد که در جهت حفظ و تأمین منافع گروهی خاص تشکیل شده است. ولی اینکه این نهاد زیر مجموعه کدام یک از شاخههای اصلی پلیس میباشد سوالی است که در تعریف پیش رو به آن اشاره میکنیم. پلیسویژه در یک تعریف موسع عبارت است از نهادی تخصصی، که صلاحیت قانونی آن در چهارچوب مقررات قانون پلیسویژه و قانون نیروی انتظامی میباشد. این نهاد زیر مجموعه پلیس ناجا است و ضابطان آن پس از طی کردن دورههای مهارتی گوناگون و یادگیری آموزشهای تخصصی لازم به منظور حسن انجام وظیفه در ارتباط با کشف جرم، طریقه برخورد با کودکان و نوجوانان در زمانهای گوناگون، بروز واکنشهای صحیح در زمان وقوع جرم و پس از آن، حفظ حقوق کودک و نوجوان در تمام مراحل رسیدگی و پیش از آن، حفظ حقوق بزهدیده و بزهکار و... تشکیل شده است. بر این اساس این نهاد تخصصی در وهله اول با هدف پیشگیری از جرائم ارتکابی و کنترل حالت خطرناک در کودک و نوجوان و پس از آن تسهیل در روند رسیدگی و پاسخ دادن به جرائم ارتکابی آنان کار خود را آغاز نمود و در کنار این اهداف در وهله بعدی با دیدگاه حمایتی و با هدف حفظ حقوق کودکان و نوجوانان بزهکار و بزهدیده پس از وقوع جرم نیز اقدامات لازمی را به موجب قانون انجام میدهد. به موجب تعریف ارائه شده در لایحه پلیسویژه نیز، این نهاد با هدف حمایت از اطفال و نوجوانان و در خصوص مسائل مختلفی چون پیشگیری از بزهکاری و یا مقابله با نقض قوانینی صورت گرفته توسط آنان، در سازمان ناجا تشکیل و ضوابط محوله به آنها مشخص شده است.[11] به موجب دگر تعریف: «پلیس ویژه بر اساس مبنای نظری، پلیس قضایی میباشد که پس از یادگیری آموزشهای خاص برای کشف جرم، تحقیقات مقدماتی، تعقیب و در کلیه مراحل رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان از تواناییهای آنها استفاده میشود» (پورشکیبایی و جهانی ، 1390، 17/47). بر اساس این تعاریف عملکرد پلیسویژه را نمیتوان تنها محدود به یکی از شاخههای فوق نمود زیرا در عملکرد آنها علاوه بر توجه به مسائل کشف جرم و رسیدگی به بزهکاری اطفال و نوجوانان باید به تمهیدات لازم برای پیشگیری از ارتکاب جرم و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه به عنوان یکی دیگر از وظایف پلیسویژه توجه نمود. این نوع اعمال پیشگیرانه هدف اصلی مؤلفههای پیشگیریرشدمدار و عدالت ترمیمی میباشد. 1-2. اهمیت تشکیل پلیسویژه اطفال و نوجواناناز ابتدای تدوین قانون نیروی انتظامی، پیشگیری از وقوع جرم، کشف جرم، بازرسی و تحقیق و... از جمله وظایف پلیس میباشد.[12] در دستگاه عدالت کیفری نیز پلیس از جهات گوناگون دارای اهمیت است. با وقوع جرم، نظم اجتماع دچار اختلال شده و بههمینخاطر جامعه، تأمین امنیت را تکلیف نیروهایی به عنوان نیروی انتظامی گذاشته است که به محض وقوع جرم، تکلیف مأمورین انتظامی به عنوان ضـــابطان دادگســـتری آغاز شـــده و وارد عمل میشوند که جامعه کمتر دچار اختلال و هرج و مرج شود و اینجا است که مأمورین انتظامی با تشریح درست جریان وقوع جرم نزد قاضی میتوانند او را در صدور حکم صحیح یاری کنند (مظفرینیا و دیگران، 1401، 4/91). چرا که این نهاد به دلیل عملکردهای فوری خود در مواجهه با پدیدهی مجرمانه و حتی پیشگیریهای گوناگون به نوعی از افراد جامعه حمایت میکند. بنابراین پیش شرط یک تصور امیدبخش و درک سالم از دستگاه عدالت کیفری و همچنین بررسی میزان توانایی، اقتدار و ضعف یک دولت را میتوان در عملکردهای خدمات پلیسی، دستگاهها، ساختارها و مقررات آنها مشاهده نمود. چرا که اشتباه قضایی در خصوص اطفال و نوجوانان در مراحل دیگر مانند: دادسرا، دادگاه و حتی مراحل بالاتر عملی قابل جبران میباشد ولی اشتباه پلیس در برخورد با اطفال و نوجوانان متهم میتواند در اکثر مواقع امری غیرقابلجبران شمرده شود. علاوه بر آن بسیاری از کودکان و نوجوانان بزهکار در ایران از عملکرد پلیس ابراز ناراحتی و نارضایتی میکنند (کشفی، 1387، 1/146). در برخی از مواقع نیز دیده شده بزهدیده جرم نیز در تماس با برخی دستگاههای قضایی و اجرایی با ناملایماتیهایی رو به رو شده است که در بروز این ناملایمتیها پلیس به عنوان یک بازوی اجرایی در دستگاه عدالت کیفری نقش مهم و مؤثری را ایفا نموده (رایجیان اصلى، 1381، 11). بنابراین هم بزهکار و هم بزهدیده جرم میتوانند مخاطب این ناملایمتیها قرار بگیرند. از این رو تشکیل یک واحد تخصصی مانند پلیسویژه اطفال و نوجوانان در نیروی انتظامی میتواند تأثیر بسزایی در بهبود دیدگاه تمام افراد جامعه داشته باشد (عبدی و دیگران، 1401، 11/3720). 3. شرایط قضازدایی در ارتباط با عملکرد مأموران پلیسویژهاولین شرط در خصوص پلیسویژه، استفاده از رویکردهای انتظامی به جای رویکردهای نظامی میباشد، بدین معنا که اگر آموزشهای نیروهای پلیس بخصوص در مورد اطفال و نوجوانان در فضایی غیر قابل انعطاف و با آداب و رسومی سخت صورت بگیرد، نمیتوان از آنها توقع انعطافپذیری داشت، همچنین در گزینش این مأموران نباید به دنبال توانایی فیزیکی، دیدگاههای مبارزه طلبی و اجرای بدون چون و چرای دستورات فرماندهان بود، چرا که مدنظر قراردادن این دیدگاهها در گزینش ابتدایی باعث شده تا این افراد به جای دیدگاههای قضازدا، ترمیمی و افتراقی نگاهی جنگجویانه، خشن، قوی و غیرقابل انعطاف از خود نشان دهند و تمایل به یافتن دشمن برایشان در اولویت قرار بگیرد. بنابراین اولین اقدام مهمی که باید همزمان و یا حتی پیش از تشکیل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در سازمان پلیس صورت پذیرد، آموزش پرسنل پلیس ویژه اطفال و نوجوانان به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده میباشد (خرسندآستانجین و ارجمند، 1398، 12/71). با مطالعه ساختار نظام پلیسی تا پیش از تصویب لایحه پلیسویژه حتی با وجود تصریح ماده 31 آ.د.ک مصوب 92، هیچگونه تصریحی در مورد شرایط مأموران پلیسویژه وجود نداشت و به نوعی سیستم قضایی در یک سردگمی به سر میبرد. در حال حاضر و با تصویب این لایحه در سال 1400 مشاهده میشود که مقنن در ماده 4 شرایط خاصی را برای این افراد مد نظر قرار دادهاست. بر اساس این بند پلیسویژه اطفال باید علاوه بر شرایط عمومی استخدام ناجا دارای شرایط ذیل نیز باشد:
4. وظایف و تکالیف پلیسویژه در روند تحقیق و کشف جرم در (جرائم مشهود و غیرمشهود)به منظور قرارگیری پلیسویژه در روند و جریان مأموریتهای گوناگون که با هدف قضازدایی تشکیل و اجرا شده است، نیازمند بررسی برخی از تکالیف و وظایف محوله به این افراد میباشیم. الف) دسته اول این وظایف و تکالیف که با هدف پیشگیری از وقوع جرم و بزهکاری بیان شدهاست به سه بخش مهم تقسیم میشود:
ب) دسته دوم عملکردی حمایتی از این افراد میباشد زیرا این مأموران به عنوان اولین نهاد بررسیکننده پیش از دادرسی، پس از وقوع جرم توسط کودکان و نوجوانان از وقوع جرم مطلع و در صحنه جرم حضور پیدا میکنند و باید در راستای وظایف و تکالیف محوله توسط قانون اقدامات مقتضی را انجام دهند و با توجه به لایحه پلیسویژه این موارد باید مورد بررسی قرار گیرد. جرائم تروریستی وخروج مجرمین بزرگسال از دایره وظایف پلیسویژه به جز موارد مقرر در قانون به عنوان استثنائات این وظایف و تکالیف بیان میشود. در ادامه به بررسی تفاوت وظایف این افراد در جرائم مشهود یا غیرمشهود میپردازیم. 1-4. جرائم مشهودنوع وظایف و تکالیف پلیسویژه در جرائم مشهود و غیرمشهود متفاوت است. در وهله اول پلیسویژه در جرائم مشهود نمیتواند طفل کمتر از 9 سال را دستگیر یا بازداشت نماید. این مقام قضایی موظف است پس از احراز هویت و ارزیابی وضعیت طفل و انجام تکالیف محوله در ماده 44 آ.د.ک فوراً اقدام به تنظیم صورت جلسه نماید. این مقام قضایی موظف است طفل را به خانوادهاش تحویل، موضوع ارتکابی را به آنان اعلام و حقوق کودک را تذکر و اقداماتی را که این افراد باید در مورد فرزند خود انجام دهد را به آنها اعلام نماید. همچنین این مقام میتواند در صورت نیاز نسبت به اخذ تعهد از آنان اقدام نماید. وی موظف است در صورت فقدان یا عدم دسترسی به ولی و یا حتی امتناع آنان از پذیرش طفل خود و یا در مواقعی که مصلحت طفل ضرورت نماید آنان را به سازمان بهزیستی کشور یا سایر اشخاصی که به موجب قانون مصلحت طفل را رعایت میکنند تحویل دهد[17]. اما این وظایف در خصوص افراد 9 تا 18 سال متفاوت است. در خصوص این افراد پلیسویژه مکلف است به محض مطلع شدن از نقض قوانین مشهود به وسیلهی این گروه سنی، نسبت به وظایف محوله در ماده 44 آ.د.ک اقدام و مراتب را به مقام قضایی مسئول اعلام نماید. همچنین در مواردی که طفل یا نوجوان 9 تا 18 سال دارای شرایط ذیل باشد میتواند او را دستگیر یا بازداشت نماید[18]:
همانگونه که ملاحظه میشود این مقام قضایی تنها در صورت وجود این موارد سهگانه موظف به بازداشت طفل یا نوجوان 9 تا 18 میباشد و با مدیریت به موقع در انجام و اجرای وظایف خود در شرایط گوناگون میتواند موجبات اصلاح و پیشگیری از بزهکاری آنان را فراهم و از ضربه زدن مجدد آنها به جامعه جلوگیری کند و در صورتی که در این مراحل موفق به جلوگیری نشود، در مرحله آخر اقدام به بازداشت آنان با شرایطی خاص نماید. 2-4. جرائم غیرمشهوداما روی دیگر جرائم مشهود، جرائم غیرمشهود قرار دارد. در این جرائم پلیسویژه مکلف است به محض اطلاع از نقض قوانین توسط کودک یا نوجوان 9 تا 18 سال، حسب وظیفه اقدامات مقتضی انجام دهد و مراتب را جهت کسب تکلیف و اخذ دستورهای لازم به مرجع قضایی صالح که تحقیقات مقدماتی زیر نظر مستقیم آنها انجام میشود، اعلام نماید و مرجع یادشده (دادسرا یا دادگاه) نیز پس از بررسیهای لازم، دستور به انجام تحقیقات را صادر و یا تصمیم قضایی مناسب دیگری اتخاذ مینماید. بر این اساس به موجب ماده 287 آ.د.ک برای انجام تحقیقات مقدماتی، مرجع قضایی موظف میباشد حسب مورد اطفال و نوجوانان را به والدین، اولیاء، سرپرستان قانونی یا در صورت فقدان یا عدم دسترسی و یا امتناع از پذیرش توسط آنان، به هر شخص حقیقی یا حقوقی که مصلحت بداند، بسپارد. اشخاص مذکور ملزم بوده تا هرگاه حضور طفل یا نوجوان برای تحقیقات لازم میباشد، آنها را به مرجع قضائی معرفی نمایند. افراد پانزده تا هجده سال تمام نیز خود ملزم به حضور میباشند که در این صورت در مواقع نیاز و با توجه به اعلام زمان از جانب مقام قضایی باید خود را به دادگاه معرفی نمایند. در صورت ضرورت در مواقعی که مقام قضایی لازم بداند میتواند حکم به اخذ کفیل یا وثیقه برای اطفال و نوجوانان بالای 15 سال صادر نماید و در صورت عجز از معرفی کفیل یا وثیقه به دستور دادگاه این افراد به کانون اصلاح و تربیت معرفی میشوند. با چنین تفاسیری باید برای انجام تحقیقات مقدماتی در ارتباط با اطفال و نوجوانان قائل به یک تفکیک پلکانی شد به گونهای که اگر جرم یا نقض قانون غیرمشهود و مرتکب کمتر از 9 سال سن داشته باشد، پلیسویژه حق هیچگونه مداخلهای را در این مرحله ندارد. عملکرد پلیسویژه در این مرحله یک اقدام قضازدا، ترمیمی و رشدمدار میباشد. در صورتی که مرتکب 9 تا 15 سال سن داشته باشد این روند به گونهی دیگری انجام میشود، تحقیقات مقدماتی در تمامی جرائم افراد زیر پانزده سال به طور مستقیم در دادگاه اطفال و نوجوانان به عمل میآید اما در مواقعی که مرتکب 15 تا 18 سال تمام داشتهباشد این تحقیقات جز جرائم منافی با دادسرای ویژه اطفال و نوجوانان بوده و با توجه به نظر بازپرس، پلیسویژه نیز میتواند در این امور مداخله نماید. 5. وظایف و تکالیف پلیسویژه از باب پیشگیری قضازدایکی از وظایف مهم پلیسویژه پیشگیری از وقوع جرائم ارتکابی و انجام اقدامات حمایتی و پیشگیرانه میباشد. بنابراین اقدام نامطلوب توسط ضابطین و یا مأموران پلیسویژه میتواند کودک یا نوجوان را دچار تصوری غلط از مأمورین و جامعه نماید و اصلاح و تربیت او را در مراحل بعدی سختتر نماید. برای رسیدن به چنین اهدافی نظام عدالت کیفری با رویکردی قضازدا و تسلط بیشتر به موضوعات گوناگون و در جهت جلوگیری از هرگونه معضل در مراحل مختلف اقدام به بیان وظایفی خاص در خصوص پلیسویژه نموده است. این تکالیف و مقررات به شرح ذیل میباشد[19]:
1-5. جلوگیری از فرار کودکان و نوجوانان از محیط های اولیه رشد (خانواده و مدرسه) از جمله اتفاقات مهم این روزها میتوان به فرار کودکان و نوجوانان یا طردشدن آنان از سوی سرپرستان خود اشاره نمود. جلوگیری از هرگونه فرار کودکان و نوجوانان یکی دیگر از وظایف محوله به این نهاد پیشگیرانه میباشد. این معضل مهم میتواند در دوران کودکی و نوجوانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطرآفرین به حساب آید. موجبات تحقق چنین آسیبی میتواند این افراد را در معرض دو آسیب جدی قرار دهد. اولین آسیب محرومیت در خصوص کودکان و نوجوانانی که به هر دلیل از محیط امن خانواده دور شوند و یا از این محیط امن فاصله بگیرند، از دست دادن فرصت رشد و تأمین آتیهای مطلوب برای آنان میباشد که آینده این افراد را قطعاٌ تحتالشعاع خود قرار میدهد. دومین آسیب مهم این دوری را میتوان، ورود زودرس کودک و نوجوان به دنیای ناشناخته و آسیبزایی به نام کوچه و خیابان دانست. نتیجه این ورود زودهنگام پیدایش پدیدهی به نام کودکان خیابانی است (حسینی، 1384، 19/163). اما واژه فرار تنها محدود به فرار از خانه نمیباشد. فرار از مدرسه نیز یکی دیگر از اقدامات تأثیرگذار در آینده این افراد میباشد. در بروز ایجاد چنین رفتاری عوامل بسیاری میتواند دخیل باشد که مهمترین آن را میتوان بار دیگر در خانواده آنها جستجو نمود. گاهی رفتارهای گوناگونی مانند بیتوجهی والدین نسبت به فرزندان، ترس از تنبیه، معضلات و مشکلات درون خانوادگی و از هم پاشیدگی خانواده از عوامل مهمی هستند که در این سن باعث شده تا کودک و نوجوان را از رفتن به مدرسه باز دارد و یا در حالتی دیگر باعث شود که آنان پس از ورود به مدرسه از آنجا بگریزند. بروز چنین اعمالی نیز از جانب آنان میتواند در بهترین شرایط و حالت تبعات جبرانناپذیری را برای آنها از خود به جای بگذارد و به هر شکل آینده شغلی و اجتماعی آنها را به نوعی در معرض خطر قرار دهد. بنابراین یکی دیگر از مؤلفههای مورد توجه در تشکیل پلیس ویژه قضازدا و با نگاهی پیشگیرانه، جلوگیری از فرار کودکان و نوجوانانی میباشد که به هر دلیل از خانه یا مدرسه خود زده شده و اقدام به فرار از این دو مکان مینمایند. همین نگاه پیشگیرانه در تدابیر نظام عدالت کیفری موجب شد که مقنن در تصویب لایحهی پلیسویژه مادهای را به این موضوع اختصاص دهند و در ماده 13 خود یکی دیگر از وظایف پلیسویژه را اینگونه بیان نماید: «چنانچه پلیسویژه در حین انجام وظیفه در اماکن عمومی از وضعیتهای مخاطرهآمیزی مانند فرار از منزل یا مدرسه توسط کودک یا نوجوان مطلع گردد و یا با آن مواجه شود، مکلف است ضمن انجام اقدامات قانونی در مورد فرار از منزل نسبت به تحویل آنان به سازمان بهزیستی کشور و در مورد فرار از مدرسه نسبت به تحویل آنها به ولی اقدام نماید. سازمان مذکور نیز در چارچوب وظایف و بر اساس مصلحت کودک یا نوجوان نسبت به تحویل آنان به ولی یا سرپرستان قانونی اقدام و در موارد ضروری نیز او را به مراکز حمایتی و درمانی معرفی نماید». اما گاه دیده میشود دلیل اصلی فرار کودکان و نوجوانان از خانه و مدرسه، نبود سرپرست یا وجود خانوادهای بدسرپرست بوده که این موضوع نیز توسط مقنن در ماده 14 مورد بررسی قرار گرفته است بنابراین در «مواردی که طفل یا نوجوان در وضعیت مخاطرهآمیز و تحت شمول قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مصوب 92 قرار بگیرد، این مأموران موظف بوده تا این افراد را به سازمان بهزیستی کشور تحویل و موضوع را به دادستان مربوطه گزارش دهند. در دیگر موارد چنانچه نگهداری از این افراد به صورت موقت در جهت حمایت یا مراقبت از وی امری ضروری باشد، ضمن ارائه پیشنهادهای لازم با دستور دادستان، آنها را به سازمان بهزیستی کشور یا سایر اشخاص داوطلب که مصلحت طفل یا نوجوان ایجاب کند، مانند اقربای وی یا معتمدان تحویل میدهد». 2-5. توجه به تأثیرات محیط در کارکرد پلیسویژهتأثیر محیط در ارتباط با کارکرد پلیسویژه موضوع مهم دیگری است که بایستی آن را مد نظر قرار داد زیرا تأثیرات این محیط نسبت به کودکان و نوجوانان میتواند بسیار گسترده باشد. در همین رابطه میتوان این پرسش را مطرح نمود که آیا داشتن فضای مناسب در ساختار و تشکیلات پلیسویژه نیز میتواند در پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان نقش مؤثری داشته باشد؟ در پاسخ به این سؤال باید بیان نمود بسیار دیده شده که محیطهای کلانتری و پلیس در کشور در بیشتر مواقع سرشار از خشونت، جنجال و هیاهو میباشد به گونهای که میتوان گفت این موارد بسیار در روحیه اطفال و نوجوانان و نیز نتیجه عملکرد پلیسویژه تأثیرگذار میباشد. پس از تصویب لایحه پلیسویژه این نهاد به عنوان یک ساختار خاص، دارای تشکیلات خاص، مخاطبین خاص و در نهایت فضای خاص میباشد، فضایی که در آن باید تنها به مسائل وجرائم اطفال و نوجوانان رسیدگی شده و به نوعی از تماس آنها با بزهکاران بزرگسال جلوگیری شود. در همین راستا و به منظور کسب نتیجه بهتر این نهاد میتواند به کمک متخصصان علوم روانشناسی و روانکاوانی در حوزه اطفال و نوجوانان اقدام به ساخت محیطی آموزشمحور و تربیتمدار نماید. بهطور مثال استفاده از رنگهای آرامشبخش در طراحی محیطهای گوناگون، نصب تابلوهای نقاشی و خطاطی با جملات آموزنده، فراهم نمودن اتاقهایی تحت عنوان استراحتگاه به همراه تمام امکانات رفاهی مانند میز، صندلی، کتابهای آموزشی وحتی اسباببازی برای کودکان به جای بازداشتگاه که نظارت بر آن نیز به کمک دوربینهای مداربسته صورت میگیرد میتواند بسیار در فرآیند اعتمادسازی کودک و نوجوان با پلیسویژه مؤثر باشد. برقراری چنین ارتباطی برای تبرئهشوندگان حس حمایتی و برای ناقضان قانون حس شرمساری، همکاری، بازپذیری و یا عدم تکرار جرم در آینده را میتواند به همراه داشته باشد. استفاده از چنین ابزار و راهکارهایی در نظام عدالت کیفری بسیار با آموزههای پیشگیریرشدمدار مطابقت دارد. با مد نظر قراردادن چنین توصیفاتی در تصویب لایحه پلیسویژه، مقنن در ماده 16، این نهاد انتظامی را مکلف نموده تا «به منظور کاهش حضور فیزیکی کودک یا نوجوان مشمول این قانون در مراجع انتظامی و قضایی و جلوگیری از ورود هرگونه آسیب به آنها، اظهارات و اطلاعات این افراد را پس از با اطلاع به وی و ولی او با شیوههایی گوناگونی مانند استفاده از اتاقهای نظارت یا سامانههای دورسخنی (ویدیو کنفرانس) و یا سایر سامانههای ارتباط الکترونیکی یا ضبط فیلم با رعایت مقررات ق.آ.د.ک 92 یا به موجب اصلاحات بعدی آن بر اساس مقررات دادرسی الکترونیک اخذ نماید». استثناء عدم اطلاع به والدین را میتوان نسبت به کسانی دانست که از ناحیه خانواده خود در وضعیت مخاطرهآمیزی قرار دارند. 3-5. میانجیگری پلیسیمیانجیگری پلیسی از سال 1379 با تأسیس واحد مددکاری اجتماعی و مشاوره در نظام پلیسی ایران به رسمیت شناخته شد و شروع به کار نمود. شاید بتوان گفت مهمترین وجه تمایز در این نوع از میانجیگری با سایر میانجیگریها، خود شخص میانجی میباشد زیرا در این مدل عمل میانجی به جامعه مدنی و نهادهای مردمی تعلق ندارد بلکه یک مقام رسمی دولتی آن را بر عهده گرفته است. هنگامی که نظام عدالت کیفری در اجرای اهداف رشدمدارانه از اعمال رویکردهای متفاوت پیشگیرانه صحبت میکند و در این میان به دلیل وجود شرایط خاص در ارتباط با اطفال یا نوجوانان این نوع از رویکردهای پیشگیرانه را (میانجیگری) به عنوان یکی از وظایف پلیسویژه معرفی نموده است، میتوان امید داشت در صورتی که پلیسویژه به وسیله میانجیگری مانع از ورود این افراد به سیستم رسیدگی قضایی شود، میتواند به این وسیله گامی مؤثری را در جهت کاهش پروندههای ارسالی به دادگاه و سپس بازپذیری و بازاجتماعی شدن کودک یا نوجوان داشته باشد. با این دیدگاه پلیسویژه در جرائم کم اهمیت، قابل گذشت، غیر مهم و خرد که جنبه عمومی هم به نوعی قابل چشمپوشی میباشد و از نظر جنبه خصوصی آن نیز این احتمال داشته میشود که شاید بزهدیده نیز از حق خود گذشت نماید، دست به اقداماتی زده که در علوم جرمشناسی از آن تحت عنوان عدالت ترمیمی یاد میشود. «میانجیگری در اصل ابزار، شالوده وسنگبنای عدالت ترمیمی است[21]». این نظام در صدد آن است تا در وهله نخست آنچه را که به وسیله بزهکار نقض شده، بهبود و سپس به دلمشغولیها و نیازهای بزهدیده میپردازد (غلامی، 1385، 34). توجه به چنین مسائل مهمی در نظام عدالت ترمیمی باعث شده تا ترس و دلهره از بزهدیده رفع و بزهکار نیز با جبران خسارت وارده، تنها به بازپذیری و اصلاح فکر نماید. در این سری اقدامات پیشگیرانه پلیسویژه افرادی را که در پدیده مجرمانه شرکت داشتهاند را وارد فرآیند رسیدگی کیفری نمیکند بلکه با توجه به شرایط، اوضاع و احوال و رضایت طرفین دعوا در فضایی امن و به دور از تشنج آنها را با یکدیگر روبهرو کرده سپس مقدمات لازم برای انجام عمل میانجیگری را فراهم میکند. در نهایت نتیجه این عمل میتواند در صورت جلب رضایت بزهدیده و ابراز پشیمانی از سوی بزهکار به عنوان یک قرار نهایی و به صورت کتبی تحت عنوانی به نام ”صورت جلسه سازش“ با نظارت پلیسویژه تنظیم و به امضاء طرفین درآید. صورت جلسه سازش میتواند شامل تعهدات متفاوتی همچون جبران ضرر و زیان وارده از سوی بزهکار به بزهدیده، پرداخت مالی توسط بزهکار و یا حتی کمک نهادهای حمایتی جامعه به بزهدیده و یا توافقاتی نسبت به آینده باشد (میرزایی و مسعودی، 1390، 17/99). همچنین در رویکردی دیگر این نهاد پلیسی میتواند در صورتی که دادسرا صلاح بداند و پرونده را به آنان ارجاع دهد، اقدام به مصالحه و سازش میان طرفین نماید. این رویکرد پیشگیرانه در صورتی که به درستی توسط نهادهای مربوطه انجام شود میتواند کودک یا نوجوان بزهکار و یا در معرض خطر را بدون کوچکترین سرزنشی از طرف جامعه یا افراد گوناگون از رفتار اشتباه خود آگاه کند و به نوعی با نشان دادن عواقب چنین رفتاری او را از ارتکاب جرم در آینده پشیمان نماید یا به هر نحو مانع از بزهکاری آنان در آینده شود. لازم به ذکر است تمام این موارد همسو با مؤلفههای پیشگیری رشدمدار میباشد. اما همانگونه که در مطالب گذشته بیان شد، وظایف و تکالیف ضابطان به این نوع از رفتارها محدود نمیشود و بر حسب وظیفه و بر اساس نوع جرم از باب مشهود یا غیرمشهود و همچنین شدت و حدت جرم این وظایف و تکالیف گاهی متفاوت بوده و آنان را مجبور به بازداشت و یا توقیف کودک و نوجوان میکند. نتیجهگیری
بر اساس نتایج حاصله، پیشنهاد میشود که رویکردهای مبتنی بر عدالت ترمیمی، بیش از پیش، مورد توجه سیاستگذاران نظام جنایی در طریق مواجهه با بزهکاری کودکان و نوجوانان قرار گیرد و فرایندهای قضازدا با محوریت عدالت ترمیمی، نسبت به موارد ارتکاب جرم توسط کودکان و نوجوانان، اجرایی شوند. در این زمینه، میتوان به برنامهها و تدابیری که عدالت ترمیمی پیشنهاد کرده است ازجمله حلقههای مصالحه میان بزهکار و بزهدیده متوسل شد. از سوی دیگر، اعمال ارفاقات قضایی بیشتر نسبت به بزهکاران خردسال به ویژه در زمینه تعیین مجازاتهای خفیفتر و سبکتر نسبت به جرائم ارتکابی کودکان و نوجوانان و تمسک به اصل کیفرگرایی حداقلی، میتواند کارکردهای پلیس ویژه اطفال و نوجوانان در کشور ما را به مراتب، افزایش دهد.
[1] - بند 13 [2] - مفهوم توسعه قضایی که عبارت از گسترش دادن تحقق عدالت در سیستم قضایی، تحول بنیادین، زیربنایی و اساسی برای دستیابی به عدالت کارا و اثربخش است ( براتینیا، 1381: 68). [3] - پاک کردن برچسبهای مجرمانه نسبت به یک عمل یا یک رفتار( نجفیابرندآبادی،1384، 64) [4] - سازوکارهای نظام عدالت کیفری و جرمشناسان نسبت به دور کردن متهم یا مظنون جرم از فرآیندهای رسیدگی قضایی میباشد (نجفی ابرندآبادی، 1377: 141). [5] Labeling Theory [6] Engineering Crime [7] Victimology [8] Radical Criminology [9] Administrative Police [10] Judiciary Police [11] - ماده 2، لایحه تشکیل پلیسویژه، مصوب 1400. [12] - ماده8، قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مصوب 1369. [13]- احراز عنوان ضابط دادگستری، علاوه بر وثاقت و مورد اعتماد بودن منوط به فراگیری مهارتهای لازم با گذراندن دورههای آموزشی زیر نظر مرجع قضائی مربوط و تحصیل کارت ویژه ضابطان دادگستری و ... است. [14]- تبصره ۲- در بخشهایی که افراد دارای مدرک تحصیلی کاردانی موضوع بند (۳) این ماده وجود ندارد، با تشخیص رییس پلیسویژه، استفاده از کارکنان پایور دیپلم با حداقل (۳۰) سال سن که دارای سایر شرایط باشند، بلامانع است. [15]- تبصره ۳- سایر کارکنانی که با پلیس ویژه همکاری میکنند، باید آموزشهای لازم را دیده باشند. [16] - ماده 4، تبصره 1، لایحه پلیسویژه اطفال و نوجوانان مصوب 1400. [17] - ماده 19 لایحه تشکیل پلیسویژه اطفال و نوجوانان. [18] - ماده 20 لایحه پلیسویژه اطفال و نوجوانان. [19] - ماده 6 لایحه پلیسویژه [20] - تبصره 1 از ماده 6 لایحه پلیسویژه: واگذاری وظایف پلیس ویژه به اشخاص موضوع بند (۳) این ماده ممنوع است. [21] - CERETTI AND MANNOZZI.1999. 67 | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 111 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 45 |