تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,157 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,824 |
وضعیت اقتصادی کردستان در جنگ جهانی اول (احتکار و بحران غله) | |||
اقتصاد مالی | |||
دوره 18، شماره 66، فروردین 1403، صفحه 465-482 اصل مقاله (622.83 K) | |||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/fed.2024.709382 | |||
نویسندگان | |||
کیهان مشیرپناهی1؛ محمد شیخ احمدی* 2؛ عثمان یوسفی3؛ محمد قربان کیانی4 | |||
1گروه تاریخ، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران. | |||
2گروه تاریخ،واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران | |||
3گروه تاریخ، دانشکده مذاهب، کردستان، ایران | |||
4گروه تاریخ،واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران | |||
چکیده | |||
چکیده با شروع جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به عرصه نبردها، دامنه جنگ به کردستان نیز کشیده شد. حضور یافتن قشون دولت های متخاصم در کردستان، منافع شخصی حاکمان محلی وخوانین با احتکارنمودن غلات موجب بحران غله در کردستان گردید وپیامدهای اجتماعی نظیر فقر، گرسنگی، فساد، فحشا، کوچ افراد از شهرها و تخریب روستاها را به دنبال داشت. کردستان از سال های قبل ازجنگ جهانی دچار تشتت سیاسی،ناامنی وپریشانی شده بوددر این برهه نیز از لحاظ اقتصادی وضعیت نامناسب و آشفته ای یافت.هرکدام از نیروهای درگیر جنگ به بهانه ای به منطقه کردستان که بخشی از عرصه نبرد های آنان بود آمدند وکردستان را در آن وضعیت بهم ریختگی سیاسی وناامنی به سوی وضعیت بحرانی اقتصادی کشاندند. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر با تکیه بر منابع تاریخی از قبیل کتب، اسناد و مطبوعات بارویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. هدف: بررسی احتکار و بحران غله درکردستان، فعالیت وعملکرد حاکمان محلی درجنگ جهانی اول. یافتهها و نتیجه گیری: حضور نیروهای درگیر جنگ جهانی اول در کردستان انتظام اقتصادی منطقه را برهم زده، تأمین آذوقه این نیروها از محصولات محلی، کم شدن مواد غذایی ضروری مردم و نیز احتکار غلات توسط مالکان، عملکرد منفی ونامناسب حاکمان محلی و در کنار مشکلات و معضلات بسیار زیاد به وجود آمده از سوی نیروهای نظامی درگیر جنگ در منطقه کردستان به خاطر منفعت خود و بقای قدرتشان عاملی برای بیشتر شدن آسیب اقتصادی و اجتماعی منطقه شده و در نهایت به احتکارو بحران غله در کردستان انجامیده و موجب فقر، گرسنگی، قحطی و دیگر آثار ناگوار در کردستان گردید. | |||
کلیدواژهها | |||
واژههای کلیدی: جنگ جهانی اول، کردستان، اوضاع اقتصادی، احتکار، بحران غله. طبقه بندی JEL : H12؛ E41 | |||
اصل مقاله | |||
https://doi.org/10.30495/fed.2023.1986548.2975
وضعیت اقتصادی کردستان در جنگ جهانی اول (احتکار و بحران غله)
چکیده با شروع جنگ جهانی اول و ورود عثمانی به عرصه نبردها، دامنه جنگ به کردستان نیز کشیده شد. حضور یافتن قشون دولت های متخاصم در کردستان، منافع شخصی حاکمان محلی وخوانین با احتکارنمودن غلات موجب بحران غله در کردستان گردید وپیامدهای اجتماعی نظیر فقر، گرسنگی، فساد، فحشا، کوچ افراد از شهرها و تخریب روستاها را به دنبال داشت. کردستان از سال های قبل ازجنگ جهانی دچار تشتت سیاسی،ناامنی وپریشانی شده بوددر این برهه نیز از لحاظ اقتصادی وضعیت نامناسب و آشفته ای یافت.هرکدام از نیروهای درگیر جنگ به بهانه ای به منطقه کردستان که بخشی از عرصه نبرد های آنان بود آمدند وکردستان را در آن وضعیت بهم ریختگی سیاسی وناامنی به سوی وضعیت بحرانی اقتصادی کشاندند. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر با تکیه بر منابع تاریخی از قبیل کتب، اسناد و مطبوعات بارویکرد توصیفی- تحلیلی انجام شده است. هدف: بررسی احتکار و بحران غله درکردستان، فعالیت وعملکرد حاکمان محلی درجنگ جهانی اول. یافتهها و نتیجه گیری: حضور نیروهای درگیر جنگ جهانی اول در کردستان انتظام اقتصادی منطقه را برهم زده، تأمین آذوقه این نیروها از محصولات محلی، کم شدن مواد غذایی ضروری مردم و نیز احتکار غلات توسط مالکان، عملکرد منفی ونامناسب حاکمان محلی و در کنار مشکلات و معضلات بسیار زیاد به وجود آمده از سوی نیروهای نظامی درگیر جنگ در منطقه کردستان به خاطر منفعت خود و بقای قدرتشان عاملی برای بیشتر شدن آسیب اقتصادی و اجتماعی منطقه شده و در نهایت به احتکارو بحران غله در کردستان انجامیده و موجب فقر، گرسنگی، قحطی و دیگر آثار ناگوار در کردستان گردید. واژههای کلیدی: جنگ جهانی اول، کردستان، اوضاع اقتصادی، احتکار، بحران غله. طبقه بندی JEL : H12,E41 1- مقدمه از مهمترین پیامدهای مخرب جنگ جهانی اول، رکود اوضاع اقتصادی ایران بود. این جنگ بنیانهای اقتصاد ایران را متزلزل ساخت. خسارات آن تلفات انسانی، بحرانهای اجتماعی، قحطی، تورم و فقر را به دنبال داشت (ملایی توانی،1381:ص 162).رکود تورمی هنگامی رخ می دهد که کاهش عرضه کل بیشتر از افزایش تقاضای کل است که می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد . مثلا عدم توانایی دولت در کنترل اوضاع اقتصادی در شرایط بحرانی. (رضایی ، محسن. 1397 )دراین خصوص باتوجه به وضعیت بحرانی اقتصادی به وجود آمده ناشی از حضور نیروهای بیگانه درگیر جنگ در کردستان تورم و رکود وضعیت اقتصادی بر منطقه مستولی گردید. این جنگ موجب سقوط تولیدات کشاورزی گردیده و قوای اشغالگر آذوقههای موجود را مصرف نموده و یا در توزیع آن اختلال ایجاد کردند (کدی،1385:ص 121). تغییر در پارامترهای اقتصادی از جمله کشاورزی به عنوان یک پارامتر پایه اقتصادی نارسایی و کمبود در این زمینه منشاءبسیاری از ناهنجاری های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی می شود.(محمدی ، هادی.1392 ) با توجه به بحران مالی ایران در سالهای جنگ؛ روسیه و انگلیس با ایجاد کمیسیون مختلط بر منابع مالی و منافع و هزینههای آن نظارت یافتند و امور اقتصادی و نظامی بیشتر از پیش تحت سلطه آنان قرار گرفت (ملایی توانی، 1388: ص57). در این میان وضع کردستان حتی آشفتهتر از سایر نواحی بود، چرا که در این زمان، کردستان به دلیل قرار گرفتن در مرزهای غربی ایران، در خط مقدم درگیریها، عرصه زد و بند نیروهای مهاجم خارجی گردید. تلاش دولت مرکزی ایران و اعلام بیطرفی نیز کار به جایی نبرد و در نهایت نوار مرزی ایران تحت سلطه بیگانگان درآمد و آنگونه که به درستی مؤلف «تاریخ کردستان» اشاره دارد، کردستان و نواحی آن میدان مانورهای نظامی دولتهای بیگانه گردیده و موجبات به خاک و خون کشیده شدن مردمان این سرزمین گردید و هم خسارتهای مالی هنگفتی را برای این نواحی به بار آورد. در عین حال، هر یک از دولتهای درگیر در جنگ نیز تلاش میکردند تا از کردها در جهت منافع خود بهره گیرند (لازاریف، 1999:ص 141). یکی از علل بروز قحطی و مشکلات اقتصادی کاهش تجارت و مبادله کالا در سالهای جنگ بود. در این دوره تجارت دچار نابسامانی گردیده و راههای تجاری ایران به روسیه در شمال و عثمانی در غرب بسیار ناامن بود (ملایی توانی،1381:ص 163). به دلیل نبود امنیت، راهزنی و ناامنی راهها و به خطر افتادن جان و مال تجار و بازرگانان افزایش یافت (فرمانفرماییان، 1377:ص 189). با این اوصاف کالایی را که تجار به مردم در این شرایط میرساندند، به قیمت چندین برابر به فروش میرسید. تورم یا به عبارتی افزایش سطح عمومی قیمتها از جمله متغیرهای مهم و تاثیر گذار در اقتصاد هر منطقه است .(عباسی، غلامرضا.1388 )بنا براین افزایش قیمت ها زمینه و باعث تورم در منطقه شد. بر این اساس زمینههای بحران اقتصادی و تورم که در همان وضعیت جنگی حاکم بر کردستان و حضور قوای دولت های خارجی در این محل نهفته بود، در کنار علل دیگر داخلی کردستان نظیر مشکل ایلات و عشایر و ترددهای آنان در حدفاصل کردستان ایران و عراق خود زمینه ساز اوضاع بحرانی در دوره جنگ و به نوعی کمک به نابسامانیهای اقتصادی گردید که در نهایت همین علل و عوامل خود موجب رشد فقر و فساد و دیگر نابسامانی های اجتماعی نیز گردید. محمدقلی مجد در کتاب قحطی بزرگ و نسلکشی در ایران ۱۹۱۷–۱۹۱۹ به این نتیجه رسیده است که قحطی بزرگ در ایران در سده بیستم میلادی، در زمان جنگ جهانی اول رخ دادهاست. محمدقلی مجد ادعا کردهاست که در طول سالهای ۱۹۱۷–۱۹۱۹ بین ۸ تا ١٠ میلیون نفر از جمعیت ۱۸ تا ۲۰ میلیونی ایران، یعنی حدود ۴۰ درصد در اثر قحطی یا بیماریهای ناشی از سوء تغذیه ای که بریتانیا در ایران ایجاد کرده بود از بین رفتند. مجد دولت بریتانیا را عامل و مسبب این نسلکشی مهیب میداند و عنوان میدارد که استعمار بریتانیا از سیاست نسلکشی و کشتار جمعی به عنوان ابزاری برای سلطه بر ایران بهره برد. او مدعی میشود که در آن زمان بخش مهمی از محصولات کشاورزی ایران صرف تأمین سورسات ارتش بریتانیا میشد که در نتیجه به کاهش شدید مواد غذایی در داخل ایران انجامید. (محمدقلی مجد،1394 صفحه ۵۱) مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسلکشی به عنوان وسیلهای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند». (میروشنیکف، ص1025 ،۱۳۵۷) با این حال به نوشته عباس میلانی بسیاری از دیدگاههای ارائه شده توسط مجد محل شک و غرض مدارانه میباشد. در کارهای مجد، او تمایل به این داشتهاست تا منابعی گلچین کند که دیدگاه از پیش تعیینشده ضد انگلیسی او را تأیید کند.(میلانی ،عباس 19-21، 2011)[5] در نتیجه بررسی و تحلیل جمعیتی درنمودار1 وضعیت و آمار جمعیت کل ایران در دوره جنگ و تلفات جانی و کم شدن جمعیت در حد فاجعه و قابل توجه را نشان می دهد.
نمودار1:آمارجمعیت ایران در دوره جنگ جهانی اول منبع: یافتههای پژوهشگر بنابراین، در زمینه احتکار و بحران غله در کردستان زمان جنگ جهانی نویسندگان پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانهای و اسنادی به دنبال پاسخ به این پرسشها هستند:
درخصوص موضوع پژوهش حاضر یعنی وضعیت غله و احتکار کردستان در جریان جنگ جهانی اول تاکنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته وفقط سابقه پژوهش محدود در این زمینه را در آثاری که در زمینه جنگ جهانی اول در کردستان نگاشته شده جستجونمود و همینطور می توان برخی اطلاعات پراکنده از آن را نیز در پژوهش هایی که در خصوص وضعیت کلی اقتصادی در این دوره درسایر نواحی ایران نگاشته شده جستجو کرد. لذا در این خصوص میتوان به پایان نامه عباس زارعی مهرورز با عنوان « اوضاع سیاسی و اجتماعی کردستان از مشروطه تا پایان جنگ جهانی اول . زارعی مهر ورز» (1385) اشاره کرد که نویسنده بخشی از اثر خود را به وضعیت مالیه و اقتصادی اختصاص داده ، از دیگر آثار نزدیک به مبحث حاضر نیز میتوان به مقاله سهیلا ترابی با عنوان «نگاهی به وضعیت ارزاق در ایران در سال های جنگ جهانی اول» (1370) اشاره نمود که نویسنده در آن بصورت جسته و گریخته به وضعیت غلات در کردستان هم اشاراتی دارد. این مقاله از نظر محدوده زمانی به دوران جنگ جهانی اول ( از سال 1914تا 1918 میلادی) و از نظر مکانی و جغرافیایی کردستان (استان کردستان شهرهای سنندج، سقز وبیجار) محدود میباشد.
در اول نوامبر 1914م./ 9 آبان 1293 ش. امپراتوری عثمانی که نگران از گسترش متصرفات انگلستان بود به امید دست یابی مجدد به سرزمینهای از دست رفته خود (اتابکی، 1378:ص 51) به حمایت از متحدین بی طرفی را کنار گذاشته و به متحدین پیوست(نقیب زاده، 1368:صص 145-149). با ورود عثمانیها، دامنه جنگ به ایران و کردستان نیز کشیده شد (فرهمند، 1382:ص 168). اینگونه بود که به گفته لازاریف «اولین صدای گلوله در جنگ جهانی اول در خاور نزدیک از کردستان ایران به صدا درآمد نه از دریای سیاه.» (لازاریف،1989:ص 562) اگر چه در جنگ جهانی اول ایران رسماً اعلام بیطرفی کرد اما آتش این جنگ اکثر مناطق بخصوص کردستان و آذربایجان را فرا گرفت و به میدان جنگ متفقین و متحدین تبدیل شد. «هر یک از دولتهای درگیر در این جنگ تلاش میکردند تا از کردها و دیگر خلق... در جهت منافع خود بهره گیرند» (لازاریف،1999:ص 141). کمال مظهر نیز دربارۀ جنگ جهانی اول در کردستان ایران از پیشروی لشکر ترکها تا نزدیکی ارومیه و اطراف آن و اخراج روسها از منطقه آذربایجان با کمک و همکاری کردها و اتحاد قبایل کرد این مناطق سخن میگوید (مظهر احمد، 1975:ص 58). این موضوع بیانگر این واقعیت است که کردستان تا چه اندازه برای طرفین نبرد اهمیت نظامی داشته است، عثمانیها با استفاده از انگیزش مذهبی و روسیه و انگلستان با استفاده از تحریک احساسات ملی کردها، سعی در شکست و به عقب راندن همدیگر از این منطقه حساس خاورمیانه داشتند. اما خود سپاهیان ترک عثمانی بعد از پیروزی بر روسها از اعمال اذیت و آزار بر مردم کُرد مناطق آزاد شده دریغ نکردند. زکی بگ در این باره گوید: «که در راه بازگشت سپاه عثمانی، لشکر ترک شروع به اذیت و آزار و قتل عام و غارت اموال مردم کرد نمودند.» (زکی بیک، 1388:ص 190). جنگ در کردستان در اواسط حکومت سردار محی (بیست و یکم محرم سال 1332ق / 29 آذر 1292ش) در کردستان آغاز شد. مردوخ در خصوص ایام حکومت وی در این زمان گوید:«حاکمی که در زمینه توسعه و آبادانی و برقراری آرامش اقدام موثری انجام نداد و در حکومتش، جز دسیسه، کلاه برداری و بی اعتمادی، چیز دیگری عاید ملت نکرد (مردوخ،1379:صص 547-550). در این ایام ناتوانی حاکم در کنترل اوضاع، قتل و غارت و ناامنی را در کردستان افزایش داد و دورهای بحرانی در کردستان شکل گرفت. حضور حکومت عثمانی و آلمان در نواحی مرزی موجب شد تا روس و انگلیس نیز از شمال و جنوب ایران وارد کشور گردند. بدین ترتیب، شیخ عبدالقادر نهری و شیوخ طویله[6]، از مشایخ کرد ساکن عثمانی، اعلام جهاد کردند و بسیاری از عشایر کرد ایران در آغاز جنگ، با ملاحظه مشایخ و با فراخوان جهاد به جنگ پیوستند (نیکیتین، 1366:ص 413). حتی گفته شده است که دولت عثمانی شیخ الاسلامها را برای ترویج، هیجان و رساندن ابلاغیهها به نواحی غربی ایران روانه داشت و نوشتههایی از طرف علما و والی بغداد در این نواحی توزیع کرده و مردم را دعوت به مجاهدت و اتحاد با عثمانیها دعوت مینمودند (بیات، 1389:صص 25-30). هرچند به گفتۀ نیکیتین، در این زمان باز تعدادی از میهن پرستان کرد که دعوت حکومت عثمانی را رد کردند به دست ترکان اعدام شدند (نیکیتین، 1366:ص 417). اما بیشتر مردم کُرد که متدین و وفادار به باورهای دینی بودند، به فرمان و فتوای رهبران دینی خود لبیک گفتند.
3- وضعیت تجاری و اقتصادی کردستان در آستانۀ جنگ جهانی اول دستاوردهای حاصله از انقلاب مشروطیت در مناطق کردنشین که جامعهای روستایی – عشایری محسوب میشد، به مراتب ضعیفتر بود، کما اینکه در قانون انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان به شش گروه شاهزادگان و اعضای ایل قاجار، علما و طلاب، اعیان و اشراف، مالکان و فلاحات، تجار و اصناف تقسیم شده بودند (ژانت آفاری،1379:ص 92). دولتمردان رژیم مشروطه درصدد برآمدند با تصویب «قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی» مانع ایجاد یک بحران عمیق سیاسی – اجتماعی گردند. انجمنهای ایالتی و ولایتی در اردیبهشت 1286ش، به تصویب مجلس شورای ملی رسید (راوندی،1357:ص 103). عدم اجرای صحیح قانون «انجمنهای ایالتی و ولایتی» در مناطق کرد نشین، نه تنها سببب جلب کردها نسبت به رژیم مشروطه نشد بلکه باعث تشدید بحران در کردستان گردید (سجادی، 1344:صص 257-256). در این میان برخی خلاء ناشی از کاهش قدرت دولت مرکزی به تبع استقرار رژیم مشروطه را سبب تشدید بحران کردستان میدانند (ناهید، 1362:ص 26). بر همین اساس علل عدم همکاری اکثریت قریب به اتفاق کردها با رژیم مشروطه که سرانجام بر وخامت اوضاع سیاسی – اجتماعی و اقتصادی مناطق کردنشین ایران منجر گردید. در کردستان، راههای تجاری در مناطق شمالی سبب متصل نبودن مناطق کردنشین به مراکز تجاری گردیده بود (شمیم،1370:ص 78). همین دور افتادگی، از عوامل ضعف تجارت و گسترش سرمایهداری در منطقه به شمار میرفت؛ به عبارتی «بن بست بودن کردستان» (مؤمنی،1358:صص 25-26). نه تنها موجب گسترش نیافتن سرمایهداری بلکه باعث فقر عمومی و اختلاف فاحش طبقاتی و تمرکز قدرت اقتصادی در میان اشراف ایلی شد که خود مانع گسترش طبقه متوسط شهرنشین و به ویژه تجار کرد گردید. باتوجه به این وضعیت کردستان ناخواسته درگیر جنگ جهانی اول می گردد وحضور یافتن نیروهای درگیر جنگ در منطقه زمینه تشتت و وخامت اقتصادی کردستان ایجادمی شود . در این خصوص اوضاع اقتصادی سنندج بعنوان مرکز ایالت کردستان وضعیت آشفته تجاری و اقتصادی دارد. یکی از معمرین سنندج، گزارش جالبی در خصوص اوضاع اشراف و کسبه سنندج ارائه میدهد. وی متذکر میگردد که بخش اعظم مردم سنندج پیشهور بودند و از پنجاه نوع شغل از بازرگانی تا مباشری و ضابطی اشراف میتوان نام برد. رضا علی دیوان بیگی که در اوایل جنگ جهانی اول از سوی دولت موقت ملی به سنندج اعزام شده بود، در ضمن توصیف اوضاع اجتماعی سنندج، بر نظام به شدت طبقاتی در این شهر صحه گذاشته و مینویسد: «سکنه سنندج را درواقع سه طبقه متمایز تشکیل میدهند: یکی خوانین که ارباب ملک بودند و اشراف منش، دیگر طبقه نوکر که از قِبَل طبقه اول زندگی میکردند و طبقه سوم یعنی پیشهور و کاسب که اصلاً به حساب نمیآمدند. مسئله شأن فروشی خوانین و اعیان چنان اهمیت داشت که تجار معتبر وقتی برای وصول مطالبات خود نزد اعیان ورشکسته میرفتند، حق جلوس پیش آنها را نداشتند و پس از کسب اجازه، تازه میبایست در میان رعایا بنشینند»(روحی،1392: ص 60). برخی از مورخان علت ضعف تجار کُرد را، حضور تجار یهودی و ارامنه فرصت طلب در سنندج دانستهاند که قسمت اعظم تجارت در این مناطق را در دست داشتهاند. لازاریف نیز در گزارشی از استیلای کامل تجار روسیه در سنندج صحبت میکند و متذکر میگردد که «بیش از سی درصد تجار سنندج، پیوند محکمی با تجار روسیه داشتند« (لازاریف،1999، ص 145) از این رو باید گفت بخش اعظم تجار کرد مقیم سنندج نیز درواقع تحت تاثیر بورژوازی روسیه قرار داشتند. البته به علت بعد مسافت، میزان این وابستگی نسبت به دیگرمناطق کردنشین ازجمله ساوجبلاغ کمتر بود اما این وابستگی باعث میشد سیاست ارتجاعی تجارت در منطقه همچنان تداوم داشته باشد، زیرا تجار مقیم سنندج هیچگاه در جهت رفاه اقتصادی اهالی و گسترش صادرات محصولات بومی کردستان، از جمله صنعت قالی، گام مثبتی برنداشتند، حال آنکه این صنعت در کردستان بسیار با اهمیت بوده است.
در کنار نابسامانی نظام مالی و اقتصادی کردستان که ناشی از قدرت خوانین و حملات عشایر بود، دولتهای خارجی نیز بخصوص روسیه و عثمانی، نه تنها قصد کمک و راهنمایی دولتهای پس از مشروطه را نداشتند که در تضعیف هرچه بیشتر کابینهها میکوشیدند و به بحران های اجتماعی و اقتصادی در کردستان نیز دامن می زدند. به تدریج از تابستان 1917م، با وقوع انقلاب روسیه، نظم و انسجام روسها کم شد و اغتشاش و غارت در کردستان به راه افتاد. بخشی از این مسأله به کمبود مواد غذایی در نتیجۀ قحطی عمومی و نیز سوء استفاده از منابع موجود بود و دخالت روسها در مسأله غلۀ به صورت خرید یا تصرف به بحران دامنه زد. در پاییز 1917م./ ربیع الاول 1336ق./ 1295ش. بخش اعظم نیروهای روس کردستان را، غالباً از طریق خط همدان، تخلیه کردند (مردوخ، 1379:ص 586). سرما و کمبود مواد غذایی باعث مرگ و میر هر دو گروه نیروهای عثمانی و روسی گردید. ضربه اصلی که نظامیان روس به اقتصاد منطقه زدند، استفاده بیش از حد از منابع و امکانات بود. تأمین آذوقه حتی بیش از میزان نیاز تا جایی که شبهه حمل آن به روسیه را به میان آورد، منابع حیاتی مناطقی را که به طور موقت در آنها ساکن بودند دچار کمبود کرد. یک عامل مهم توجه روسیه به کردستان برای تأمین آذوقۀ سربازان روسی بود. به نظر روسها مزارع گندم منطقه میتوانست تغذیۀ سربازان روس را تأمین نماید اما این امر به منافع زمین داران از یک سو و حیات و ممات کردها از سوی دیگر وابسته بود (زارعی مهرورز،1394صص158-159) در همین زمینه ژنرال نظرف، فرمانده قوای روس، کوشید این امر را با گردآوری همۀ خوانین کرد در منطقۀ سقز و بوکان به آنها تفهیم کند ولی نتیجۀ مطلوبی به دست نیاورد. در اورامان نیز نظیر چنین توافقی با روسها انجام شد و شیخ رئوف ضیایی عامل این کار بود. مضاف بر آن وی خواستار تخلیۀ منطقه از روسها شد (ضیایی،1367:صص 53-72). نخست مقرر شد که غلۀ لازم – گندم برای افراد و جو برای حیوانات- خریداری شود. بر این اساس قرار بر این گذاشته شد که از مالیات اقلام جمع آوری شده در محل به روسها گندم و جو بفروشند. فروش نیز در کردستان و کرمانشاه بر اساس آن بود که جنس در محل «به نمایندۀ مباشرت قشون تسلیم و قیمت آن به نرخ روز در همدان بپردازند» (ساکما، 293/ 240/ 67). روسها چون میدانستند تهران برای تأمین گندم در مضیقه است، به شرط آن که مالیات گندم و آرد به قشون روس داده میشد، اجازه نمیدادند «مضاعف» آن مقدار را برای «احتیاج تهران و قزوین و خمسه» خریداری کنند (ساکما،293/ 240/ 67). در مرحلۀ اول در سوم شعبان 1335هجری به مالیۀ کردستان دستور داده شد «به فوریت آنچه جنس دولتی در کردستان موجود است تماماً به نمایندۀ مباشرت کل قشون دریافت داشته و اگر وجه آن احتیاج نشد به حساب مالیه کردستان ایفا دارد. هرگاه جنس دولتی از برای قشون روس کفایت نکند لازم است که با تقویت حکومت محلی با نظامیان روس در پیدا کردن جنس متفرقه همراهی نموده و بقشون مزبور تحویل داده قیمت آن را به روز از نظامیان روس گرفته به صاحبان جنس برسانند.» (ساکما، 4152/ 240). وقایع آینده نشان داد که جریان کار به سمتی دیگر رفته و ابتدا روسها به انبارداران غله مالیه در نواحی تحت اشغال خود فشار آوردند. در گروس که میانه زنجان و کردستان بود، فشار روسها به شدت احساس میشد. در تابستان 1335ق شکایتهای امین مالیۀ گروس نشان از این فشارها داشت. وی از فشار نظامیان روس در مطالبۀ موجودی انبار مالیه شکایت دارد و گزارش داده که ایشان در صورت امتناع مالیه از تأمین غله، شهر را به غارت تهدید میکنند. گندم مالیاتی را تصرف می کنند و مانع ورود آن به شهر میشوند (ساکما، 3920/ 240/ 44). در این زمان روسها کمتر وجه این غلهها را میپرداختند و از جایی به بعد پرداختها به منات بود، پولی که در آن زمان به سرعت ارزش خود را از دست داده بود. در برابر اعتراض اهالی اداره مالیه به بدهی نیز «هر وقت مطالبه میشود اظهار میدارند ژنرال باراتوف در این باب با وزارتین مالیه و خارجه در مرکز مذاکرات لازمه نموده قرار دادهاند هر مقدار جنسی که لازم داریم از اداره مالیه دریافت نماییم» (ساکما ، 3920/ 240/6428). در مورد دیگر، اوضاع گندم و ارزاق سنندج را وخیم گزارش میکند و اگر چه تاکید دارد که «راست است محصول نسبت به سنوات قبل خیلی کم است» اما حضور «جمعیت سه هزار نفری» روسها را دلیل اصلی قحطی میداند. بنا به این گزارش روشن میشود که روسها نه فقط به ترتیبی که اشاره شد از اداره مالیه غله خریدند و میزان گندم موجود در انبار را که ذخیره مصرف مردم بود، کاهش دادند، بلکه خود به صورت مستقیم گندم انبارهای دهات را کشف و حمل کردند و در برابر نیز به قیمتی بسیار پایینتر از معمول و با منات وجه مقابل را پرداخت میکردند. از سوی دیگر حتی از گندمی که در خانهها به میزان اندک ذخیره گردیده بود و از گندمی هم که درویشان با گدایی جمع کرده بودند، نمیگذرند و همه را ضبط میکنند (ساکما،399/ 240/ 49-50). اقدامات روسها به اینجا نیز ختم نشده و نقش آنها علاوه بر مصادره و تصرف غله و بذر ذخیرۀ سال بعد دامن زدن به قحطی بود. آنها در اواخر 1296ش. حدود 70 إلی 80 خروار جو برای بذر سال بعد در انبار اداره مالیه نگهداری میشد را مصادره کردند. به دنبال غارت و تصرف غله توسط قوای روس نیرو های عثمانی نیز زمانی که در منطقه حضور یافتند دست به غارت منطقه زدندکه نهایتاهمین «غارت انبارهای گروس توسط لشکر عثمانی، ادارۀ مالیه را به این امر معطوف کرد که جمع آوری و ذخیره جنس مالیاتی در انبارها بر حرص و طمع قوای بیگانه بر غارت انبارها میافزاید، به همین علت تصمیم گرفتند که برای سال بعد تا زمان نیاز، اقدام به جمعآوری و ذخیرۀ جنس مالیاتی ننمایند، تا جنس مالیاتی گروس را از غارت قشون بیگانه محفوظ دارند»(ساکما،2857/240/29). در پایان زمستان امین مالیه گروس به وزارت مالیه اینگونه گزارش کرد: «اداره مالیه جنس موجودی نداشته تا به ملاکین برای بذر افشانی بدهد.» (ساکما، 1296/ 51/7) با این وضعیت کشت و تولید غله در سال بعد و حتی در چند سال آینده نیز مختل شد. دست اندازی روسها تنها به غلات خلاصه نمیشد و آنها به حیوانات سواری و باری و گاو و گوسفند نیز دست اندازی میکردند. کم شدن تعداد حیوانات موجب سخت شدن کار کشت و زرع میگردید. چنانکه در نامۀ وزارت مالیه به وزارت خارجه به قسمتی از گزارش رسیده از کردستان اشاره شده است:«مخصوصاً آنچه گاو و گوسفند که اسباب معیشت رعایا بوده نظامیان روس بردهاند حالا به واسطۀ فقدان امنیت و نداشتن گاو و بذر کار زراعت خوابیده». پس از آن از وزارت خانه خواسته شده بود که به وسیلۀ مذاکره شرایطی فراهم کند تا «من بعد اندک استطاعتی در اساس زراعت اگر برای رعایا باقی مانده از این تطاولات محفوظ نماید» (ساکما399/ 240/ 70). مجموع عوامل مذکور موجب کاهش تولید و درآمدها شده بود. از این جهت درآمدهای مالیاتی اجناس، که غالباً غله بود و مالیاتهای نقدی که از فروش یا قیمتگذاری مال التجاره حاصل میشد، کم شد. بدین ترتیب هم صندوق درآمدهای مالیاتی کشور و هم انبارها که به هر رو ذخیره غذایی محسوب می شدند، خالی ماندند. اما اقدمات روسها در جلوگیری از ورود جنس مالیاتی به بیجار و تصرف آن، موجب کمبود دوبارۀ نان و گندم در گروس و به بخصوص بیجار شد (ساکما،129 3920/240/ 114). قوای روس هر روز پنج خروار جو و یک خروار و پنجاه من نان از ادارۀ مالیه دریافت میکردند (ساکما،3920/240 / 60). در پاییز 1296ش، کم کم گندم در گروس کمیاب و روز به روز بر قیمت آن افزوه شد به طوری که در آبان ماه، قیمت هر خروار به حدود 35 تومان رسید و در آذر ماه بالغ بر 42 تومان گردید (ساکما، 240/ 85.). افزون بر موارد مذکور باید خشکسالی بزرگ سال 1296ش. ایران را نیز بدان افزود که در نهایت باعث ایجاد بحران شدید غله در منطقه گردید. افزایش قیمت مایحتاج وقوت اصلی(گندم) مردم منطقه کردستان در زمان جنگ جهانی اول درسال ۱۳۳۴ هجری در ماه های اول حضور قوای بیگانه در منطقه گروس یک خروار گندم فقط ۴ تومان (اسناد سازمان اسناد، شماره سند۶۷۷۵_۲۴۰_۲۰شعبان ۱۳۳۴ )
چگونگی افزایش قیمت در سال های جنگ در نمودار 2 مشخص و آشکار می باشد. باتوجه به شرحی که در مورد وضعیت اقتصادی در زمان حضور نیروهای بیگانه درگیر جنگ در کردستان بر اساس اسناد و منابع ذکر گردید در جدول 3 و نمودار 4 در خصوص میزان جمعیت ودرصدتغییرات قیمت گندم و تاثیر آن برکردستان ، ایجاد زمینه های احتکار و بحران و در نهایت تورم که شرایط اقتصادی ناگوار و بسیار بدی را برای مردم منطقه به وجود آورده است رامی توان مشاهده نمود.
نمودار 2: افزایش قیمت گندم به عنوان قوت اصلی مردم. منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 3:میزان جمیت و تغییرات آن در دوره جنگ جهانی اول
منبع: یافتههای پژوهشگر
نمودار 4: منبع: یافتههای پژوهشگر
5- نقش مالکان در بحران غله کردستان کمبود غلات و سایر مواد غذایی در کردستان زودتر از سایر مناطق کشور نمود یافت و بسیار زود اوضاع این منطقه را با بحران روبرو ساخت و نشانههای قحطی در کردستان را نمایان ساخت. در بحران قحطی این نواحی افزون بر کمبود بارش و خشک سالی، عوامل دیگری نیز نظیرحضور مستمر نیروهای بیگانه در این منطقه، از جمله عثمانیها و صد البته روسها بود که اغلب مایحتاج خود را از غلات کردستان تأمین میکردند. دست به دست شدن این سرزمین بین لشکرهای بیگانه و تاراج پی در پی آن، نواحی مختلف کردستان را از هستی ساقط کرد. در سوم تیرماه سال 1296ش/ 4 رمضان 1335ق. از کردستان به وزارت مالیه گزارش گردید که روسها بیش از توان منطقه درخواست تهیه غله دارند و با اینکه از هنگام ورود تاکنون حدود 4200 خروار گندم از قرار خرواری 15 الی 20 تومان در اختیار قشون مستقر در سنندج قرار گرفته است؛ اما باز هم درخواست گندم کرده اند در حالی که دیگر در سنندج گندمی وجود ندارد (ساکما/4152/240). در چنین شرایطی با کاهش چشمگیر میزان ذخیره غلات از جمله گندم، نان مصرفی مردم سنندج به شدت دچار کمبود و نایابی شد بطوریکه گزارشها حاکی از مرگ افراد بعلت گرسنگی هستند (روزنامه نوبهار،1296ش: س 6، ش 66، ص2). در همین ارتباط تلگرافهایی نیز به مرکز مخابره گردیده با این مضمون که در شبانه روز عدهای در کردستان میمیرند اما مالکین بزرگ کردستان مانند آصف دیوان، محمد علی خان، و سایرین بیش از پنج شش هزار خروار گندم را احتکار کردهاند (روزنامه نوبهار، 1336ق، 30بهمن 1296ش: ، ش 100، ص 2). از این تلگرافها و گزارشهایی که به مرکز مخابره گردیده بود بر میآید که علت اصلی و مشکل قحطی در کردستان احتکار مالکان بوده است. شیخ رئوف ضیایی نیز از شخصیتهای معاصر کردستان، عملکرد مالکان و ثروتمندان منطقه را در افزایش بحران موثر دانسته است (ضیایی،1367: 75-76). علاوه بر این به اغتشاشات ایلات نیز در نابودی مزارع اشاره گریده است.چراکه در زمان حضور نیروهای مهاجم ناامنی ها دامن زده شد و باعث گردید تایاغیان و راهزنان اندوخته های مردم را تاراج کنند وکشتزارها و علوفه و دامهای منطقه را نابود کردند و اهالی را به سوی قحطی و مرگ سوق دادند. از آنجا که گروس یکی از مراکز مهم کشاورزی و اقتصادی غرب کشور محسوب میشد انتظار میرفت که کردستان به طور عام و اهالی شهر بیجار به ویژه کمتر دچار بحران قحطی و گرانی شوند، اما با آغاز جنگ جهانی اول و حضور قوای خارجی و استفادههای آنان از غلات منطقه، احتکار غلات توسط مالکان وخوانین منطقه و غارتها توسط اشرار مندمی و گلباغی و خالی از سکنه شدن تعدای از قراء گروس موجب شد که روز به روز از میزان تولید این منطقه کاسته و دچار بحران غله شود. در تداوم و افزایش غارتگری عشایر در گروس موجب گردید که غلات با کمبود مواجه شده و قیمت آن روز به روز افزایش یابد، به گونهای که در آذر ماه 1295ش. نرخ یک خروار گندم در گروس 35 تومان، جو 32 و ارد به 40 تومان رسید (ساکما،9696/240). بنابراین اوصاف میتوان متوجه شد که در طی سالهای جنگ جهانی اول احتکار توسط مالکان وخوانین کردستان، تاخت و تاز ایلات سرحدی که موجب نابودی اموال، احشام و غلات ساکنان کردستان ونیز ناامن نمودن راه ها که تجارت، کسب و کار را بیرونق و اوضاع اقتصادی منطقه را بحرانی ساختند همچنین اقدامات خودسرانه سالار الدوله در نهایت باعث بحران در کردستان گردید.
6- پیامدهای اقتصادی جنگ جهانی اول بر کردستان مناطق غربی ایران به واسطۀ هم مرز بودن با امپراتوری عثمانی، بیشترین مبادلات اقتصادی و بازرگانی را با این کشور داشت و عمدۀ ترانزیت کالا در مرزهای غربی نیز از طریق راههای ارتباطی دو کشور صورت میگرفت. هرچند که از سالها قبل به واسطهی ناامنی ایجاد شده توسط برخی گروههای عشایر کوچنده بخشی از مبادلات در این مرزها با خطرهایی مواجه بود اما این امر با آغاز جنگ جهانی اول به طور کامل سرنوشت متفاوتی یافت. با حضور قوای متحدین و متفقین و تسلط آنان بر این منطقه از مبادلات تجاری به شدت کاسته شد و بسیاری از تاجران و بازرگانان عثمانی با آغاز جنگ و انتشار خبر آن، که از عثمانی به شهر سقز آمده و در آنجا به سر میبردند، به دستور دولت عثمانی به کشور خود بازگشتند (تیمور زاده، 1380:ص 31). در نتیجه آغاز جنگ و رسیدن آن به کردستان، تجار و بازرگانان و پیشهوران حرفۀ خود را از دست دادند (تیمور زاده، 1380: ص31). دولتهای خارجی، خطوط تلگرافی را که از نیازهای مبرم تجار و بازرگانان برای برقراری ارتباط با بازار تجارت جهانی بودند، تصرف و از آنها برای اهداف نظامی استفاده میکردند. این مسئله بر رکود اقتصادی کردستان تأثیری مستقیم داشت. این مسأله و نیز غارت و تخریب اموال گمرک شهرهای مختلف نیز به نوبۀ خود بر اقتصاد این مناطق ضربات سنگینی وارد ساخت. شهر سقز که در مسیر عبور و مرور نظامیان روس قرار داشت، مردم این شهر مجبور بودند تا مایحتاج آنان را تأمین کنند که این امر به وارد آمدن خسارتهای مالی بسیاری به اهالی این شهر منجر میشد (ساکما، 1656/293). از دیگر عوامل رکود اقتصادی این مناطق رواج متناوب واحدهای پولی کشورهای عثمانی، آلمان و روسیه بود. عثمانیها برای خرید اقلام خوراکی مورد نیاز خود، اسکناسهای عثمانی پرداخت میکردند در حالیکه در گردش پول و معاملات بازاری فاقد ارزش بودند (تیمورزاده، 1380:ص 54). در این ایام واحدهای پولی متفاوتی در دست مردم بود اما ارزش چند برابری آنها در مقایسه با واحد پول ایران سبب شد کاربردی نداشته باشند و پس از مدتی رواج خود را از دست بدهند (ساکما،3920/240). اما این تنها بخشی از واقعیت بود و بخش مهم آن به تعدیات این دولتها به اموال و آذوقههای مردم باز میگشت که در قبال آن هیچ وجهی به مردم پرداخت نمیشد. لذا غارت آذوقه و اموال مردم برای تأمین نیازهای نظامیان، از مهمترین عوامل نابودی حیات اقتصادی مردم به حساب میآمد. قشون روس و عثمانی که نیروهای خود را در شهرهای مختلف ایران گسترانیده بودند، نیاز خود به آذوقه و غلات را با غارت خانههای مردم برآورده میکردند. گندم، غذای اصلی مردم، نایاب شد و مشکل کمبود نان یکی از مشکلاتی بود که مردم با آن مواجه شدند. به گفتۀ تیمور زاده، مردم شهر سقز را ترک کرده و اموال خود را با خود برده و قسمتی را در خانههای یهودیان بانه به امانت قرار دادند (تیمور زاده، 1380: 53 و 54). علاوه بر روسها نیروهای عثمانی و آلمانی که زیانهای اقتصادی و مالی بسیاری بر مردم این منطقه تحمیل میکردند، نیروهای نظامی هندی که در خدمت انگلیس بودند نیز بر وخامت اوضاع میافزودند. نظامیان هندی بسیاری از روستاهای غرب ایران را غارت کردند و نیروهای قزاق برای سرکوب آنها به این روستاها اعزام شدند (ساکما،1656/ 293). در این میان ایلات و عشایر نیز از فرصت استفاده کرده و به غارت روستاها میپرداختند. همچنین خشکسالی و قحطی نیز در این میان موجب فشارهای اقتصادی بسیاری بر مردم گردید. در سوی دیگر نیز مالکان و زمینداران و ثروتمندان با احتکار غله سبب افزایش قیمت محصولات کشاورزی و نایاب شدن غله و نان در نواحی مختلف گردیدند. خشکسالی و آفت بر وخامت وضعیت محصولات کشاورزی میافزود و حاصلخیزترین نواحی مناطق اشغالی نیز برای تأمین مواد غذایی ضروری خود در تنگنا بودند (ساکما،4377/240). تیمور زاده که خود از شاهدین جنگ و کشتار و گرسنگی مردم در نبود غله بوده، گوید: «اما گرسنگان بازار پریشانی و برهنگان کسوت زندگانی در بیابان ناتوانی با صدای گرفته و حزین مینالیدند. در زمانی که این ملت غمبار تحت فشارهای قشون جرار واقع بودند هر روزه اسیر دردی و پیشامدی شدید میشدند. برای تکمیل بدبختی حبوبات رو به انهدام نمود. موازنۀ گندم از قدیم الایام در سقز از روی پیمانه و تغار بود. تغار سقز سی من پیمانه بود که به وزن شش کیلو و نیم امروز است. مظنۀ معمولی دائمی یک تغار یازده هزار بود که در این موقع ناگهان به سه تومان رسید و در ظرف ده روز از سه تومان به سی تومان ترقی نمود. این دفعه از روی ناچاری در میان اکثریت فسق و فجور افزوده گردید.» (تیمور زاده،1380: 56) اراضی کشاورزی چنان نابود شده بودند که حکومت از روشهای مختلفی برای احیای آنها استفاده کرد و گرفتن مالیات از این اراضی را به تأخیر انداخت یا کشاورزان را از پرداخت مالیات معاف کرد. با توجه به میزان خرابیهای املاک در کردستان، وزارت مالیه کمیسیونی با حضور رئیس ادارۀ مالیه و رؤسای ادارات دولتی و برخی معتمدین مردمی تشکیل داد؛ در این کمیسیون تصمیم گرفتند که روستاهای نسبتاً آباد مالیات خود را همانند گذشته بپردازند و پس از سه سال، تمام مالیات خود را و املاکی که کامل ویران شده بودند تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف شدند (ساکما19693/ 240).
جنگ جهانی اول تاثیرات و تبعات زیاد و مهمی را بر وضع اقتصادی منطقه کردستان بوجود آورد. زمانی که دامنه جنگ به کردستان کشیده شد، باتوجه به اینکه کردستان از سال های قبل ازجنگ جهانی دچار تشتت سیاسی،ناامنی وپریشانی شده بوددر این برهه نیز از لحاظ اقتصادی وضعیت نامناسب و آشفته ای یافت.هرکدام از نیروهای درگیر جنگ به بهانه ای به منطقه کردستان که بخشی از عرصه نبرد های آنان بود آمدند وکردستان را در آن وضعیت بهم ریختگی سیاسی وناامنی به سوی وضعیت بحرانی اقتصادی کشاندند. در این راستا باتوجه به بررسی مقطع زمانی جنگ جهانی اول در استان کردستان این نکات مطرح می گردد: نکته ی اول اینکه چگونه نظامیان کشورهای بیگانه به منطقه کردستان آمده و بدون محدویت توانسته اند در راستای اهداف نظامی بدون هیچ مانعی از امکانات منطقه استفاده،مصادره وغارت نمایند؟ می توان این پاسخ رادر نظر گرفت، نبود قدرت مرکزی وحاکمیت قوی برای جلوگیری از ورود نیروهای بیگانه درگیر جنگ به منطقه کردستان. نکته دوم این است که چرا حاکمان محلی به جای تدبیر وسیاست مناسب در راستای ایجاد امنیت و دفاع از مال و جان مردم خود باعث وخامت بیشتروضعیت اقتصادی و اجتماعی منطقه می شوند؟ جواب اینست که در راستای حفظ منافع اقتصادی و قدرت خود قدم برداشته و اقدامی برای نجات مردم از وضعیت بحرانی پیش آمده برنمی دارند. علاوه برنکات مورد اشاره اقدام از سوی قشون طرف های درگیر جنگ برای تامین آذوقه ی مورد نیاز خود به اعمال ورفتارهای غیر معمول از جمله غارت ،فشاروزور برای گرفتن ارزاق عمومی مردم پرداختند. در این مورد نیز نیروهای بیگانه بخش عمده آذوقه ی موجود در منطقه را مصادره نموده و دست به تاراج و چپاول مناطق مختلف می زدند. سخن آخر اینکه کشیده شدن شعله های جنگ جهانی اول به کردستان در مدت زمان جنگ باتوجه به بررسی و بیان وضعیت منطقه در این دوران اثرات بسیار ناگوارمالی و اقتصادی بر مردم کردستان عارض می گردد.
[1]- گروه تاریخ، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران. Kihanmoshirpnahi@yahoo.com [2]- گروه تاریخ،واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران(نویسنده مسئول). M.sheikhahmadi@gmail.com [3]- گروه تاریخ، دانشکده مذاهب، کردستان، ایران. maedeh856@gmail.com [4]- گروه تاریخ،واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج. ایران Mohammad.kiany@yahoo.com [5] Milani, Abbas (2011)T pp. 2-19 to 21 [6] . آبادی «ته ویله/ طویله» محل فعالیت صوفیان نقشبندیه در پنج کیلومتری سروآباد مرز مشترک ایران و کردستان عراق قرار دارد. | |||
مراجع | |||
فهرست منابع
| |||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 132 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 29 |