تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,560 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,801,364 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,843,974 |
نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قضاوت و تصمیم گیری در حسابداری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 3، شماره 9، فروردین 1403، صفحه 31-50 اصل مقاله (711.9 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jdaa.2024.709474 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زانیار احمدی؛ زهرا پورزمانی* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: هوش عاطفی؛ هوش سازمانی؛ هوش معنوی؛ قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
https://doi.org/10.30495/jdaa.2023.1989268.1092
نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی
چکیده هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد. واژههای کلیدی: هوش عاطفی، هوش سازمانی، هوش معنوی ، قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان. 1- مقدمه در روان شناسی، تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. به طور خلاصه هوش، مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی ها است. بنا به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیت های جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیطی است(دولویچ[3] و دهیگز، 2019). شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش را بتوان تعریف یکی از روانشناسان آمریکایی دانست که بیان داشته است: "هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط" (ماریسون، ۲۰۰۰). هوشی که به واسطه آن به سؤال سازی در رابطه با مسایل بنیادی در زندگیمان می پردازیم و با کمک آن، تحول و تغییر را در زندگی پذیرا می شویم. هوشی که قادریم توسط آن به فعالیتها و نحوه عملکردهایمان مفهومی وسیعتر، غنی تر، پربارتر و پرمعناتر ببخشیم. همچنین با کمک آن بر معنای اعمالمان آگاه شده و دریابیم کدامیک از اعمال و رفتارهایمان از ارزش بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگیمان والاتر و شایسته پیمودن است (یوشیدا و ساندا، ۲۰۱۳) در واقع، هوش های چندگانه، هوش های غیر شناختی است که مشتمل بر درک عواطف و احساسات و استفاده درست از آنها، تصمیم های مناسب و به موقع، توانایی اداره مطلوب خلق و خو و کنترل رفتارها و مهارت های اجتماعی مطلوب است(حاجیها و سلطانی، 1395). هیجانات دقیقاً می توانند بر پیشبین های رفتار مانند نگرش ها، اسناد و ادراک تأثیر بگذارند. از آنجایی که نمی توان یک انسان بی احساس، یک سازمان بدون سرنشین یا یک جامعه بدون سازمان را تصور کرد، نقش هیجانات در زندگی انسان کاملاً مشهود است. و با افزایش هوش هیجانی عملکرد حسابرسان افزایش مییابد(ملکی و ساعدی، 1401). هوش عاطفی مجموعه ای از توانایی هاست که انسان را قادر به ساماندهی و مدیریت احساسات و عواطف خود و دیگران می کند. به علاوه، هوش هیجانی، استفاده مناسب از عواطف و حالت های خلقی برای حل مشکلات و داشتن یک زندگی مفید، خلاقانه و لذت بخش را ممکن می کند. (آلموفاد و نورا[4]، 2021). توجه به هوش عاطفی به این دلیل اهمیت دارد که به سازگاری فرد با محیط زندگی، مدرسه، کار و ...) و نیز با خودش، می پردازد. (دولویچ[5] و دهیگز، 2019). امروزه روانشناسان بر این باورند که موفقیت نهایی یک سازمان به هوش عاطفی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد هر چند که هوش اخلاقی و هوش تحلیلی نیز تا حدی این موفقیت را تضمین می کند. آنها معتقدند تشویق معنویت در محیط کار می تواند منجر به افزایش خلاقیت، صداقت و اعتماد، حس تکامل شخصی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، مشارکت شغلی، اخلاق و وجدان کاری، انگیزش، عملکرد و بهره وری بالا شود(یوشیدا و ساندا ،۲۰۱۳). از طرف دیگر، قضاوت درحرفه حسابرسی رخنه کرده است. فرض اولیه حسابرسان این است که صورت های مالی منصفانه تهیه شده اند. زیرا حسابرسان به دنبال کشف جرایم نیستند. افق ذهن آنها تایید صورت های مالی است. از مهم ترین جنبه های حسابرسی، قضاوت هایی است که حسابرسان به عنوان بخشی از کار روزمره خود با آن درگیرند. با وجود ابزار و روش های مختلف مورد استفاده، حسابرسی بیش از هرچیز، فرایندی قضاوتی است و حسابرسان در زمینه های گوناگونی ملزم به تصمیم گیری و قضاوت هستند. در این راستا، همه فرایندهای تصمیم گیری، به شکل بالقوه می تواند منجر به اشتباهات قضاوتی و به تبع آن، نتیجه گیری نادرست شود (مشایخی، 1398). قضاوت حرفهای از جمله ویژگیهای حرفهای حسابرسان مستقل به شمار میرود که بر تمامی جنبههای حسابرسی، از جمله برنامهریزی، تعیین سطح اهمیت، کمیت و کیفیت شواهد حسابرسی و در نهایت، اظهارنظر حرفهای حسابرسان مستقل مؤثر است و بر گروههای وسیعی از ذینفعان شامل مدیران، سرمایهگذاران، تحلیلگران تأثیر میگذارد. هیئت استانداردهای بینالمللی حسابرسی و اطمیناندهی[6](2018)، قضات حرفهای را «به کارگیری آموختهها، تجربهها و دانش به دست آمده درباره استانداردهای حسابرسی و حسابداری و الزامات آیین رفتار حرفهای، برای اتخاذ تصمیمهای مناسب با توجه به شرایط کار حسابرسی» تعریف کرده است. استانداردهای بینالمللی حسابرسی[7](ISA200) و استانداردهای حسابرسی ایران، حسابرسان را ملزم میکند که در به کارگیری استانداردها، نهایت قضاوت حرفهای خود را اعمال کنند؛ بطوری که این قضاوت، مستدل و دفاعپذیر باشد. استانداردهای مذکور دربرگیرنده اهداف، الزامات، نحوه اجرا و سایر توضیحات کاربردی هستند که برای پشتیبانی حسابرس در کسب اطمینان معقول طراحی شدهاند. در زمینه حسابرسی، صنعت حسابرسی خدمات گرا، به حسابرسان متعهد متکی است (چن و پنگ، 2019). چنین حسابرسانی پایه و اساس تلاش یک کسب و کار برای کسب مزیت رقابتی، موفقیت مالی و موفقیت بلند مدت هستند، زیرا آنها انرژی بالا، فداکاری عاطفی و تمرکز عمیق را برای کار صرف می کنند. در مقابل، حسابرسان غیر متعهد می توانند سالانه تا یک تریلیون دلار هزینه بابت رفتارهای نامطلوب برای شرکت داشته باشند(رابیول[8] ، 2021). نتایج پژوهشهای پیشین بهصورت کلی نشان داده است که ویژگیهای شناختی و شخصیتی فرد، در قضاوتها و تصمیمگیریها نقش مهمی دارد. هوش حسابرس بهعنوان یکی از ویژگیهای شناختی و شخصیتی، در تصمیمگیریها و قضاوتهای حسابرس در کل فرایند حسابرسی تأثیر مثبتی دارد. در واقع، هر چقدر هوش حسابرس بیشتر باشد، کیفیت حسابرسی نیز افزایش خواهد یافت و حسابرسان با هوش بیشتر، قضاوت بهتری برای دستیابی به کیفیت حسابرسی بهتر انجام میدهند(بایزیدی و همکاران، 1401). نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات سودمندی را در اختیار قانون گذاران و سیاست گذاران در حوزه حسابرسی درباره سطح هوش های چندگانه و قضاوت حرفه ای حسابرسان در حرفه حسابرسی قرار دهد. همچنین نتایج این مقاله می تواند موجب بسط و گسترش مبانی نظری تحقیقات گذشته در زمینه هوش های چندگانه و قضاوت حرفه ای حسابرسان در حرفه حسابرسی شود. در نهایت این پژوهش می تواند پیشنهادهایی را برای انجام پژوهش های آتی درباره گزارش و قضاوت حرفه ای حسابرسان به پژوهشگران حسابداری و حسابرسی قرار دهد. با توجه به مطالب بیان شده در این تحقیق سوال اصلی تحقیق عبارتند: آیا هوش های چندگانه بر قضاوت حسابرسان تاثیر معنی داری دارد یا خیر.
بررسی هوش به طورجدی با پژوهش علمی بار آن[9] در اوایل دهه 1980 شروع شد. او برای اولین بار مخفف بهره عاطفی یا EQ را برای این دسته توانایی ها به کار برد و اولین آزمون را دراین مورد ساخت(اکبر زاده، 1383) در ادامه این پژوهشها در سال 1983 گاردنر و والکر [10]کتاب هوش چند گانه[11] را منتشر کردند. گاردنر با کنارگذاشتن دیدگاههای بلند مدت موجود درباره هوش، اجزای هوش را بر حسب تواناییهای محاسباتی و حل مسئله که فرد را نسبت به تصمیم گیری دربارهی مسائل و مشکلات، خلق محصولات و دانش مورد نیاز قادر میکند، شرح داد. نظریه هوش چند گانه، هوش را مجموعهای از چگونه دانستن میداند که انسانها را وادار به شناسایی اهداف و یافتن مسیر مناسب جهت دستیابی به آنها میکند. این تواناییها ریشه در کارکردهای زیستی در بخش هایی از مغز انسان دارد که به شیوههای شناخت و پردازش اطلاعات مرتبط است.(گاردنر، 2011). بر اساس این نظریه گاردنر معتقد به دو نوع هوش بین فردی(توانایی درک نیت، انگیزه و خواستههای دیگران) و هوش درون فردی(توانایی درک احساسات، و انگیزههای خود) بود. هوش درون فردی، فرد را توانا میسازد تا احساسات خویش را شناسایی، طبقه بندی و از این اطلاعات در جهت هدایت رفتار خود استفاده نماید. اما هوش بین فردی، توانایی ملاحظه کردن و تفکیک قائل شدن بین افراد دیگر به ویژه بین حالتها انگیزه و تمایلات افراد دیگر است.(گاردنر، 2011). سپس مبحث هوش عاطفی در سال 1985 توسط واین پاین[12]، دانشجوی دکتری رشته هنر که در یکی از دانشگاههای آمریکا پایان نامه خود را به اتمام رسانید، مورد بررسی قرار گرفت. بعد از وی در سال 1989ساواف[13]، پژوهش هایی را در زمینه ی هوش عاطفی انجام داد و موسسهای را در زمینهی آموزشهای مربوط به هوش عاطفی تاسیس کرد. کوپر[14] و ساواف در این موسسه به پژوهش جهانی در این زمینه پرداختند. در نهایت اولین طرح مربوط به هوش عاطفی که از لحاظ آماری و معیار سنجی معتبر است، توسط چهار تن از صاحبنظران این حوزه به نامهای کوپر، ساواف، اوریولی[15] و تروکی[16] ارائه گردید. در سال1990 مایر و سالووی با بررسی پژوهشهای قبلی دریافتند، برخی از افراد در شناخت احساسات خود، دیگران و حل مشکلات احساسی و عاطفی توانمند تر هستند. آنها به همراه دی پائلو[17] اولین تست هوش عاطفی را ارائه نمودند(هین[18] ، 2004) از طرفی امروزه سازمان ها با شرایط دائماً متغیر در محیط اقتصادی، تکنولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه هستند. واکنش موفقیت آمیز و پویای سازمان ها بستگی به توانایی آن ها در ارائه اطلاعات مرتبط و یافتن به موقع راه حل مناسب برای مشکلاتی که با آن مواجه شده اند، دارد. با توجه به این امر توجه نظریه پردازان سازمانی، بر طراحی توانایی های فکری سازمان و از جهتی دیگر بریکپارچگی فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی متمرکز است که نتیجه این روند، ایجاد مفهوم جدیدی در تئوری سازمانی است که از آن به عنوان هوش سازمانی نام برده می شود.[19] (سیمیک، 2015) از دیدگاه چو[20] هوش سازمانی، فرآیند یادگیری است که شامل توسعه رفتار انطباقی برای استفاده از درک و حافظه سازمانی است. هلال[21] هوش سازمانی را توانایی سازمان در ایجاد و بهره گیری از دانش مطلوب در تطابق با شرایط محیطی می داند. به عقیده او هوش سازمانی ظرفیت سازمان در جهت خلق دانش و به کارگیری راهبردهای آن به منظور هماهنگی و تطابق با محیط افراد است. هلال اضافه می کند که مجموعه توانایی پردازش اطلاعات مختلف در سازمان همان هوش سازمانی است. پینچوت[22] هوش سازمانی را هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت های جدید و تازه تعریف کرده است. از نظر گلین[23] هوش سازمانی، مجموعه ای از فناوری ها و فرآیندها است که به همه افراد در تمام سطوح سازمان این امکان را می دهد تا داده ها را ارزیابی و تجزیه و تحلیل کنند. هوش سازمانی، بستر لازم را برای کسب سود، تفاهم و انسجام از تجربیات سازمان فراهم می سازد. کایرن[24] (2007) هوش سازمانی را یک چارچوب کاری شامل فرآیندها، ابزارها و تکنولوژی های مختلف می داند که برای تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش، مورد نیاز هستند. با استفاده از دانش به دست آمده مدیران سازمان، می توانند بهتر تصمیم گیری کنند و با طرح برنامه های عملی برای سازمان، فعالیت ها را به صورت مؤثرتری انجام دهند. هوش سازمانی از نظر کارل آلبرخت[25]، یعنی این که وقتی افراد باهوش در یک سازمان استخدام می شوند، تمایل به بی علاقگی دسته جمعی یا حماقت گروهی پیدا می کنند. عموماً سازمان ها بیش از آنکه از رقبایشان آسیب ببینند، خودشان به خود آسیب می زنند. کم مهارتی در اجرا، جنگ های اداری، مبارزات سیاسی در همه سطوح، اختلال سازماندهی، قوانین و رویه های بی معنی، موانعی برای جلوگیری از یک کسب و کار موفق و به کارگیری همه نیروی مغزی است که سازمان برای آن پول می پردازد. ممکن است انسان ها برای انجام کارهای بزرگ، خیلی باهوش و توانا باشند، اما این نیروی تجمعی مغزی آن هاست که باعث انجام فعالیت های بزرگ می شود(آلبرشت، 2019)[26] . در واپسین سال های سده بیست، شواهد روان شناسی، عصب شناسی، انسان شناسی و علوم شناختی نشان داد که هوش سومی هم وجود دارد که از آن به نام هوش معنوی یاد می شود. اصطلاح هوش معنوی را برای اولین بار زهر و مارشال، زوجی دانش پژوه و استادان دانشگاه آکسفورد با در هم آمیزی روان شناسی، فیزیک، فلسفه و مذهب ساختند که حاصل مجموعه مطالعاتی است که توسط علوم روان شناسی، عصب شناسی، انسان شناسی، و علوم شناختی فراهم آمده است. هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند، در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مختلف به معنای هوشیاری لوح یافته و تعالی در ارتباط است. هوش معنوی مستلزم توانائی هایی است که از چنین موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای باارزش استفاده می کند (ایمونز[27]، 2010). حسابرسان به عنوان منابع انسانی تعریف شده در هر موسسه حسابرسی ارزشمندترین منبع آن محسوب میشوند و بدون شک یکی از پایه های اصلی و اساسی توسعه در این موسسه ها یا شرکتها می باشند. بنابراین عملکرد اثربخش در قضاوت حسابرسان همواره مورد توجه شرکاء و مدیران این مؤسسات بوده است(محمد زاده مقدم و همکاران، 1401). در مجموع می توان گفت که طبق بررسیهایی که توسط محققین انجام شده تا به حال در بستر تحقیقات و هوش های چندگانه، قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در داخل کشور و در سطح بینالمللی صورت نگرفته است، لذا این تحقیق به عنوان اولین تحقیق در این حوزه محسوب میشود. در ادامه به برخی از مربوطترین مطالعات انجام شده به صورت خلاصه اشاره میگردد. پوتوکولام[28] و دیگران(2021) در تحقیقی تحت عنوان درک حسابرسان از تأثیر هوش بر تردید و قضاوت حرفه ای در عمان بیان کردند که هوش رابطه مثبت قوی با شک و تردید حرفه ای و قضاوت حرفه ای دارند. علاوه بر این، به بهبود تشخیص خطاها و تحریفات با اهمیت کمک می کند. آرامی[29] و کینگ ژیانگ(2021) در تحقیقی تحت عنوان نقش هویت اخلاقی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرس نتیجه گرفتند که تأثیر شدت اخلاق ادراک شده حسابرس بر قضاوت اخلاقی او به طور کامل توسط هویت اخلاقی تعدیل میشود. و ادراک شدت اخلاق حسابرس باعث دسترسی به هویت اخلاقی می شود که به نوبه خود بر قضاوت اخلاقی تأثیر مثبت می گذارد. هارلی[30](2019) در تحقیقی تحت عنوان اعتماد به نفس و کیفیت قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان بیان کردند که عدم اعتماد به نفس در انجام وظایف، اطمینان حسابرسان را نسبت به کیفیت قضاوت و تصمیم گیری کار حسابرسان کاهش می دهد. ملکی و ساعدی(1401) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با عملکرد حسابرسان بیان کردند که هوش هیجانی رابطه مثبتی با عملکرد سازمانی حسابرسان داشته است. به عبارت دیگر با افزایش هوش هیجانی عملکرد حسابرسان افزایش مییابد. بایزیدی و همکاران(1401) در تحقیقی تحت عنوان تأثیر بهره هوشی حسابرس بر کیفیت حسابرسی بیان کردند که از لحاظ آماری، میتوان تأثیر مثبت و معنادار بهره هوشی حسابرس بر کیفیت حسابرسی را تأیید کرد. بهره هوشی حسابرس بهعنوان یکی از ویژگیهای شناختی و شخصیتی، در تصمیمگیریها و قضاوتهای حسابرس در کل فرایند حسابرسی تأثیر مثبتی دارد. شاهعلی زاده و دیگران(1401) در تحقیقی تحت عنوان نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه رهبری اخلاقی با قصد هشداردهی خطاکاری در موسسات حسابرسی بیان کردند که بر اساس نتایج این پژوهش رعایت اصول رهبری اخلاقی و توجه به ارزش های اخلاقی در ارتباطات کارکنان در موسسات حسابرسی، قصد هشداردهی حسابرسان را افزایش می دهد. همچنین بر اساس این نتایج حسابرسان دارای هوش هیجانی بالا به دلیل اطلاع از احساسات و هیجانات خود و دیگران، میتوانند عواطف خود را در شرایط پیچیده مشاهده تخلف توسط همکاران مدیریت نموده و بنابراین تمایل بیشتری به هشداردهی دارند. سعیدی گراغانی و ناصری (۱۳۹۶) در تحقیقی با عنوان تفاوتهای فردی و قضاوت حسابرس، بیان کردند که کلیه متغیرهای مورد مطالعه (خوشبینی و اعتماد به نفس، تجربه و جنسیت) منجر به وجود تفاوت در قضاوت حرفهای حسابرسان میشود. وهابزاده گررودباری و بنیمهد (۱۳۹۵) در پژوهشی با عنوان اثر رابطهمداری بر قضاوتهای اخلاقی حسابرسان، ارتباط میان مؤلفه فرهنگی رابطهمداری و قضاوت اخلاقی حسابرسان در بین ۱۹۲ نفر از حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات خصوصی حسابرسی را براساس نظریه پیوندهای اجتماعی بررسی کردند. نتایج آنها بیانگر آن است که رابطه معنیدار و مستقیم میان قضاوتهای اخلاقی حسابرسان و رابطهمداری وجود دارد. در این پژوهش متغیر وابسته، " قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان" و متغیرهای مستقل" هوش های چندگانه(عاطفی، سازمانی و معنوی)" بودند. براساس اهداف پژوهش و با توجه به مبانی نظری مربوطه فرضیات بصورت زیر در نظر گرفته شده است. فرضیه اصلی: هوش های چندگانه بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر دارد. فرضیه فرعی1: هوش عاطفی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. فرضیه فرعی2: هوش سازمانی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. فرضیه فرعی3: هوش معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد.
3- روش شناسی پژوهش پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است که هدف آن تبیین تاثیر رهبری تحول گرا بر فرایند خلق، انتقال، بکارگیری و نگهداری دانش حسابرسان و تاثیرات متقابل آنها بر قضاوت حسابرسان است نتایج حاصل از این بررسی میتواند برای گروه های متعددی من جمله قانون گذاران حرفه حسابرسی سازمان حسابرسی، جامعه حسابداران رسمی و مؤسسه های حسابرسی مورد استفاده قرار گیرد. بخش میدانی پژوهش از طریق پرسشنامه در دو بخش سؤالات عمومی و سؤالات تخصصی و توزیع در جامعه هدف گردآوری شده است. در بخش عمومی سؤالات در خصوص ویژگیهای جمعیت شناختی مطرح شده که برای سنجش متغیر مستقل و وابسته مورد استفاده قرار گرفتند. جامعه آماری در این مطالعه، شامل حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. بدین منظور در حدود320 پرسشنامه توزیع شده و سپس 297 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. نحوه نمره دهی به سؤالات در پرسش نامه های مذکور بر حسب طیف ۵ درجه ای لیکرت از کاملاً مخالفم امتیاز ۱ تا کاملاً موافقم امتیاز ۵ است. روایی مقیاس با استفاده از روایی سازه (تحلیل عاملی تاییدی-CFA) تایید شده است. در بررسی روایی و پایایی ابزار پژوهش، با تحلیل عاملی تأییدی، ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوانی قرار گرفت. بار عاملی بین4/0 تا 6/0 قابل قبول و اگر بزرگتر از 6/0باشد، خیلی مطلوب است که بار عاملی تمامی گویه ها بزرگتر از 4/0 میباشد لذا روایی پرسشنامه تأیید میگردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است. که چون این ضرایب بزرگتر از 7/0 باشد، آزمون از پایایی قابل قبولی برخوردار است. جهت بررسی روابط بین متغیرها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری، از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS4 استفاده شده است.
به منظور شناخت بهتر جامعهای که در پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، قبل از تجزیه و تحلیل دادههای آماری لازم است این دادهها توصیف شوند. با توجه به جدول2 نتایج حاصل از یافته های توصیفی نشان می دهد که اکثر افراد نمونه دارای جنسیت مرد (251 نفر) ، دارای سن 41 تا 50 سال، دارای سطح تحصیلات فوق لیسانس و دارای سابقه 10 تا 15 سال می باشند.
جدول1. یافته های توصیفی
منبع: یافتههای پژوهشگر
2-4-یافته های استنباطی جهت بررسی برازش مدل، از برازش مدل اندازهگیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل استفاده میکنیم. به منظور بررسی پایایی مدل اندازهگیری تحقیق، به بررسی ضرایب بارهای عاملی، ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی[31] میپردازیم. مقدار ملاک برای مناسب بودن ضرایب بارهای عاملی، 0.4 میباشد. در شکل زیر تمامی اعداد ضرایب بارهای عاملی سؤالات از 0.4 بیشتر است که نشان از مناسب بودن این معیار دارد.
شکل1-مدل ساختاری به همراه ضرایب مسیر و بار عاملی منبع: یافتههای پژوهشگر
مطابق با الگوریتم تحلیل دادهها در SmartPLS4 ، بعد از سنجش بارهای عاملی سؤالات، نوبت به محاسبه و گزارش ضرایب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی میرسد. معیار دوم از بررسی برازش مدلهای اندازهگیری، روایی همگرا[32] است که به بررسی میزان همبستگی هر سازه با سؤالات (شاخصها) خود میپردازد. که نتایج آن در جدول 2 آمده است.
جدول2.نتایج معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی متغیرهای پنهان تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به اینکه مقدار مناسب برای آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی 0.7 است و مطابق با یافتههای جدول فوق این معیارها در مورد متغیرهای مکنون مقدار مناسبی را اتخاذ نمودهاند، میتوان مناسب بودن وضعیت پایایی پژوهش را تأیید نمود. با توجه به اینکه مقدار مناسب برای [33]AVE، 0.5 است و مطابق با یافتههای جدول فوق این معیار در مورد متغیرهای مکنون مقدار مناسبی را اتخاذ نمودهاند، در نتیجه مناسب بودن روایی همگرای پژوهش تأیید میشود. جهت سنجش روایی واگرا از معیار فورنل-لارکر استفاده کرده ایم. که نتایج بصورت جدول 3 می باشد. چون مقادیر قطر اصلی(جذر AVE) برای هر متغیر پنهان از همبستگی آن متغیر با سایر متغیرهای پنهان موجود در مدل بیشتر می باشد روایی واگرای مدل نیز تایید می شود.
جدول3. محاسبه روایی واگرا
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به شکل شماره 1 و 2، فرضیههای تحقیق چون ضرایب t بیشتر از 1.96 بدست آمدهاند، لذا در سطح اطمینان 95% معنادار بودن آنها تأیید میشود. دومین معیار برای بررسی برازش مدل ساختاری در یک پژوهش ضرایب R2 مربوط به متغیرهای پنهان درونزای (وابسته) مدل است. R2 معیاری است که نشان از تأثیر یک متغیر برونزا بر یک متغیر درونزا دارد و سه مقدار 0.19، 0.33 و 0.67 به عنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی R2 در نظر گرفته میشود. مطابق با شکل 3، مقدار R2 برای سازههای درونزای پژوهش محاسبه شده است که با توجه به سه مقدار ملاک، میتوان مناسب بودن برازش مدل ساختاری را تأیید ساخت. برای بررسی برازش مدل کلی از معیار GOF استفاده میشود که سه مقدار 0.01، 0.25 و 0.36 به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برایGOF معرفی شده است. این معیار از طریق فرمول زیر محاسبه میگردد:
از میانگین مقادیر اشتراکی متغیرهای پنهان پژوهش به دست میآید.
جدول4-میزان Communality و R2 متغیرهای تحقیق
منبع: یافتههای پژوهشگر
با توجه به مقدار بدست آمده برای GOF به میزان 0.556 ، برازش خوب مدل کلی تأیید میشود. در این قسمت به بررسی آزمون فرضیات تحقیق با استفاده از نرم افزار SmartPLS4 پرداخته شد.
شکل 2-مدل ساختاری پژوهش همراه با ضرایب آماره T منبع: یافتههای پژوهشگر
همانطور که مشاهده می کنید، مدل ساختاری پژوهش همراه با ضرایب آماره T در شکل 2 نمایش داده شده است.
جدول5-نتایج رابطۀ مستقیم و ضرایب معناداری مدل پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر با توجه به شکل 1 و 2 و جدول5 نتایج روابط مستقیم و ضرایب معناداری مسیرها در مدل پژوهش نمایش داده شده است.
تحلیل فرضیات: فرضیه اصلی: هوش های چندگانه بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر دارد. با توجه به شکل 1 و 2، میتوان گفت ضریب استاندارد شده(ضریب مسیر) بین متغیرها(هوش های چندگانه و قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان) برابر β=0.322 میباشد. و ضریب معناداری(آماره تی) نیز برابر t=6.165 بوده(بیشتر از قدرمطلق 1.96) که نشان میدهد این تاثیر مثبت، و معنادار است. بنابراین فرضیه 0 H رد و فرضیه H1 تأیید میشود و میتوان نتیجه گرفت هوش های چندگانه بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. و لذا فرضیه اصلی تأیید خواهد شد. فرضیه فرعی اول: هوش عاطفی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. با توجه به شکل 1 و 2، میتوان گفت ضریب استاندارد شده(ضریب مسیر) بین متغیرها(هوش عاطفی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان) برابر β=0.512 میباشد. و ضریب معناداری(آماره تی) نیز برابر t=6.236 بوده (بیشتر از قدرمطلق 1.96) که نشان میدهد این تاثیر مثبت، و معنادار است. بنابراین فرضیه 0 H رد و فرضیه H1 تأیید میشود و میتوان نتیجه گرفت هوش عاطفی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. و لذا این فرضیه تأیید خواهد شد. فرضیه فرعی دوم: هوش سازمانی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. با توجه به شکل 1 و 2، میتوان گفت ضریب استاندارد شده(ضریب مسیر) بین متغیرها (هوش سازمانی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان) برابر β=0.325 میباشد. و ضریب معناداری(آماره تی) نیز برابر t=5.179 بوده(بیشتر از قدرمطلق 1.96) که نشان میدهد این تاثیر در سطح اطمینان 95 درصد، مثبت، و معنادار است. بنابراین فرضیه 0 H رد و فرضیه H1 تأیید میشود و میتوان نتیجه گرفت هوش سازمانی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت و معنی داری دارد. و لذا فرضیه تأیید خواهد شد. فرضیه فرعی سوم: هوش معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. با توجه به شکل 1 و 2، میتوان گفت ضریب استاندارد شده(ضریب مسیر) بین متغیرها(هوش معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان) برابر β=0.512 میباشد. و ضریب معناداری(آماره تی) نیز برابر t=5.605 بوده (بیشتر از قدرمطلق 1.96) که نشان میدهد این تاثیر مثبت، و معنادار است. بنابراین فرضیه 0 H رد و فرضیه H1 تأیید میشود و میتوان نتیجه گرفت، هوش معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت و معنادار دارد. و لذا فرضیه تأیید خواهد شد.
نتایج پژوهش نشان داد که هوش های چندگانه(عاطفی، سازمانی و معنوی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. هوش های چندگانه، هوش های غیر شناختی است که مشتمل بر درک عواطف و احساسات و استفاده درست از آنها، تصمیم های مناسب و به موقع، توانایی اداره مطلوب خلق و خو و کنترل رفتارها و مهارت های اجتماعی مطلوب است. امروزه روانشناسان بر این باورند که موفقیت نهایی یک سازمان به هوش عاطفی، سازمانی و معنوی مدیران و کارکنان آن بستگی دارد. آنها معتقدند تشویق معنویت در محیط کار می تواند منجر به افزایش خلاقیت، صداقت و اعتماد، حس تکامل شخصی، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، مشارکت شغلی، اخلاق و وجدان کاری، انگیزش، عملکرد و بهره وری بالا شود. نتیجه این بخش با تحقیقات، پیشین همچون آلموفاد و نورا (2021)، پوتوکولام و دیگران(2021) و عسکری اوردکلو(1400) ، حسن الدین و پیناتیک[34](2021)، یانگ[35] و همکاران(2017)، حسن الدین و سجاهرودین[36](2017)، مطابقت دارد که نتیجه گرفتند هوش های چندگانه در افزایش اثربخشی، کارایی و کیفیت کار قضاوت حسابرسی موثر می باشد. همچنین نشان می دهند که هوش رابطه مثبت قوی با شک و تردید حرفه ای و قضاوت حرفه ای دارند. علاوه بر این، به بهبود تشخیص خطاها و تحریفات با اهمیت کمک می کند. و با نتایج پژوهش های برادی و همکاران[37](2020) ناهمخوان می باشد. هوش های چندگانه(عاطفی، سازمانی و معنوی) می تواند یک پیش بینی کننده مهم از پیامدهای سازمانی مختلف مانند عملکرد شغلی رضایت شغلی، رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی باشد. نتایج فرضیه اول فرعی پژوهش نشان داد که هوش های عاطفی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. هوش عاطفی شامل مدیریت احساسات و هیجانات است به طوری که آنها به طور هم مناسب بیان می شوند و بنابراین افراد را قادر میسازد تا با به سمت اهداف مشترک در یک محیط سازنده و شفاف کار کنند(گونو و الادپو[38]، 2014). بنابراین با توجه به نتایج پژوهش با تقویت و کنترل هوش عاطفی عمکرد حسابرسان بهتر خواهد شد. افرادی که هوش عاطفی در سطح بالایی دارند، خودکنترلی بالاتری دارند بنابراین میتوانند به موقعیت ها و شرایط خوش بینانه پاسخ دهند و در صورت مواجهه با موانع در بر مشکلات در محیط کار میتوانند نگرشها و رفتارهای جایگزین مورد نیاز را تعیین کنند. بنابراین با داشتن خودکنترلی، افراد میتوانند کار را چالشی ببینند که باید با آن روبرو شد و آن را به فرصتی برای موفقیت تبدیل کنند. این نشان می دهد که افراد در محل کار احساسات و هیجانات مثبتی دارند که این احساسات و هیجانات می تواند از شکل گیری رضایت شغلی فرد حمایت کند. بالعکس افراد با هوش هیجانی پایین تمایل دارند تنش هیجانی را تجربه کرده و از موقعیتهای مشکل سازی که باعث فشار بر او می شوند اجتناب کنند و در نتیجه نمی توانند بر مشکلاتی که با عملکردشان تداخل پیدا میکند، غلبه کنند. در نتیجه افرادی که خودکنترلی ندارند به شغلشان به عنوان یک اضافه بار نگاه می کنند. بنابراین هوش هیجانی به عنوان سرمایه اصلی در خودکنترلی عمل میکند و عملکرد خوب و رضایت شغلی را به همراه می آورد(اکبر و همکاران[39]، 2020). نتایج حاصل از فرضیه دوم فرعی پژوهش نشان داد که هوش سازمانی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. بررسی ها نشان میدهد افرادی که هوش سازمانی بالایی دارند، موفق تر و عملکرد بالاتری دارند و دارای ویژگیهای شخصیتی سازگار و مسئولیت پذیر هستند(اوسلو و اوسلو[40]، 2019). مدیر و کارکنانی که از هوش سازمانی مناسبی برخوردار است سودآوری را برای سازمان افزایش خواهد بخشید که این مزیت منجر به بهبود کارایی آن سازمان خواهد شد. لذا حسابرسان واکنش متفاوتی نسبت به شواهد حسابرسی با توجه به باورها و قضاوتهای خود دارند. به عبارت دیگر حسابرسان نیز به عنوان یک انسان در قضاوت های حسابرسی خود با یک تکلیف دشواری که به تفکر اساسی نیاز است روبرو میشوند و از هوش سازمانی خود برای قضاوت استفاده می نمایند. نتایج حاصل از فرضیه سوم فرعی پژوهش نشان داد که هوش معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان تاثیر مثبت معناداری دارد. در تبیین این یافته می توان گفت که اصل عینی گرایی حسابرس را ملزم می کند که بی طرف از نظر فکری صادق و عاری از تعارض منافع باشد. اگر حسابرس هوش معنوی مناسب داشته باشد عمل غیر اخلاقی و تقلب نمی تواند از او سر بزند و بالعکس. بنابراین حرفه حسابداری به حسابرسی نیاز دارد که هوش معنوی داشته، به طوری که دارای فکر باز، صادق و بی طرف باشد. بر اساس این صفات حسابرس هیچ آسیبی به استفاده کننده گزارش مالی نخواهد زد. عمل خلاف اخلاق حرفه ای و تقلب مایه تقصیر و شکست حسابرس است چون نتیجه صادقانه ای از حسابرسی حاصل نخواهد شد. این مورد نشان میدهد که حسابرس عملکرد پایین داشته است(محمد زاده مقدم و همکاران، 1401). با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد ارائه پیشنهادهایی به مؤسسات حسابرسی برای برگزاری کارگاه های مناسب جهت تقویت و کنترل هوش های چندگانه بسیار حائز اهمیت باشد. اگر مؤسسات و سازمان ها خواهان بهبود و ارتقای عملکرد شغلی و قضاوت حسابرسان خود هستند باید به دنبال برنامه هایی برای تقویت و کنترل هوش های چندگانه باشند. ارتقاء قضاوت حسابرسان یکی از پیامدهای مثبت تقویت هوش های چندگانه است. با استفاده از نتایج این پژوهش جامعه حسابداران می تواند با برنامه ریزی کاری انعطاف پذیر اعضای حرفه و موسسات حسابرسی را ترغیب به طی دوره های تقویت و کنترل هوش های چندگانه نمایند. این کار موجب می شود عملکرد و به تبع کیفیت حسابرسی افزایش و اعتبار حرفه حسابرسی در جامعه ارتقاء یابد. همچنین سرپرستان حسابرسی می توانند با برقراری رابطه خوب شغلی با زیر دستان گامی در جهت شناسایی حسابرسان با هوش های چندگانه متفاوت و معرفی جهت گذراندن دوره ها و مشاوره های لازم برداشته که این نیز به نوبه خود باعث افزایش عملکرد قضاوت حسابرسان می شود.
[1]- گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران ahmadizaniar1@gmail.com [2]- گروه حسابداری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول) zahra.poorzamani@yahoo.com [3] Dulewicz [4] Ghayah Almufadda; Nora Almezeini [5] Dulewicz [6] IAASB [7] ISA [8] Rabiul [9]-Bar-on [10]-Gardner & Walker [11]-Multiple intelligence [12]-Wayne Payne [13]-Sawaf [14]-Cooper [15]-Orioli [16]-Trocki [17]-De Paolo [18]-Hein [19] Simic,2015 [20] Choo [21] Halal [22] Pinchut [23] Glynn [24] Kiren [25] Carl Albrecht [26] Albrecht [27] Emmons [28] Puthukulam [29] Arrami [30] Hurley [31] -Composite Reliability [32] -Convergent Validity [33] - Average Variance Extracted [34] Hasanuddin & Pinatik [35] Yang [36] Hasanuddin and Sjahruddin [37] Brody et al [38] Gunu & Oladepo [39] Akbar, Musnadi & Putra [40] Uslu & Uslu, 2019 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 605 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 163 |