تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,992 |
تعداد مقالات | 83,509 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,163,309 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,212,215 |
شیوۀ کلینی در گزینش احادیث کافی | ||
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث | ||
مقاله 5، دوره 19، شماره 53، شهریور 1392، صفحه 113-130 اصل مقاله (207.03 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
مهدی اکبرنژاد* ؛ جمال فرزند وحی؛ نجمیه گراوند | ||
چکیده | ||
کتاب کافی از مهمترین جوامعِ حدیث شیعه به شمار میرود. شیعیان همواره در طول تاریخ این اثر حدیثی را مجموعهای معتبر از روایات صادقین (ع) تلقی کردهاند. بر این پایه جا دارد اسباب و علل این منزلت و جایگاه مهم برای اثر فوق مطالعه شود. بیتردید از مهمترین اسباب و علل این توجه گسترده، نحوۀ خاص گزینشی است که مؤلف اثر محمد بن یعقوب کلینی برای فراهم آوردن روایات آن به کار بسته است. بناست که در این مطالعه با مرور نمونههایی از روایات این کتاب و هم، بازخوانی نگرش عالمان متأخرتر به اثر، نحوۀ گزینش کلینی را بازشناسیم و معیارهای او را برای شایان توجه شمردن یک روایت و جای دادنش در مجموعۀ کافی مرور کنیم. همچنین، خواهیم کوشید به این پرسش پاسخ دهیم که در عمل کلینی خود چه اندازه به این معیارها پایبند بوده، و معیارهای گزینش روایات اثر چه اندازه شدت و ضعف پیدا کرده است. | ||
کلیدواژهها | ||
کلینی؛ الکافی؛ اصحاب اجماع؛ اصول اربعمائه؛ تاریخ حدیث شیعه | ||
اصل مقاله | ||
درآمددر توثیق محمد بن یعقوب کلینی (د 329 ق) ـ مؤلف کافی بین عالمان شیعۀ امامی اختلافی نیست. وی را از دقیقترین اشخاص در نگارش حدیث شناساندهاند (نجاشی، 377؛ علامۀ حلی، الرجال، 145) و فراوان از وثاقت وی و علمش به روایات گفتهاند (شیخ طوسی، الفهرست، 395؛ نیز رک: ابن طاووس، 219). کلینی آنچنان در میان شیعیان مشهور بوده است که حتی فراتر از محافل شیعی، عالمان عامی نیز او را همچون یکی از مشهورترین و اثرگذارترین عالمان شیعی معرفی کردهاند (ابن اثیر، 12/ 895). کتاب کافی برای حل مشکلات عصر مؤلف تألیف شد؛ چنان که در مقدمۀ خود کتاب هم ذکر شده که اختلاف شیعیان و تناقض در روایات ایشان از یک سو، و نبود یک جامع حدیثی مناسب از دیگر سو، مؤلف را به تألیف اثر متمایل کرده است (کلینی، 1/ 9؛ نیز رک: معارف، مباحثی...، 151). تألیف اثر در دورهای 20 ساله به انجام رسید (نجاشی، 377). کلینی در این اثر 34 کتاب حاوی 326 باب گنجاند. گفتهاند از حدود 199‘16 روایت اثر، چیزی حدود یک سوم بر پایۀ روایات و باورهای مکتب کلامی یونس بن عبدالرحمان شکل گرفت، یک سوم بر پایۀ روایات و باورهای مکتب کلامی و فقهی فضل بن شاذان، و یک سوم هم بر پایۀ اندیشههای خود کلینی (کنتوری، 419). طرح مسئلهگفتهاند که تا حدود یک سده بعد از درگذشت کلینی، کتاب کافی مورد اقبال گسترده واقع نگردید. ابن ندیم، وراق شیعی بغدادی (د 380ق) حتی نامی هم از کتاب در فهرست آثار موجود بغداد نمیبرد، ابن عَبدون (د 423ق) خبر از آن میآورد که قبر کلینی رو به ویرانی گذاشته است (رک: نجاشی، 378)، و به نظر چنین میرسد که روایات فقهی کلینی هم چندان مورد توجه محافل فقهی امامیه نیست. این وضعیت حدود یک سده ادامه پیدا میکند، تا آن که با ظهور شیخ مفید (د 413ق) و رونق گرفتن مکتب متکلمان شیعۀ بغداد، از کافی کلینی هم بهسان یک منبع روایی ارزشمند و بینظیر فقهی استفاده میشود. گرچه شریف مرتضی (د 436ق) کلینی را به سبب وابستگیش به مکتب محدثان قم وَقْعی نمینهد، با ظهور شیخ طوسی (د 460ق) جریان توجه به کلینی و اثرش کافی استمرار مییابد؛ چنان که در مکتب فقهی شیخ طوسی این اثر همچون یکی از مهمترین آثار روایی شیعی تلقی میشود. کتاب کافی از آن پس تا به امروز همواره این جایگاه را حفظ کرده است (برای تفصیل بحث، رک: مادلونگ، 363). تا کنون مطالعات مختلف و البته اندکی برای شناخت ابعاد مختلف کافی کلینی، و هم روش او در گردآوری این روایات صورت گرفته است. برخی معاصران گاه برای شناخت تعابیر مبهم اثر وی ـ مثل وقتهایی که روایتی را به «عِدَّةٌ مِن اَصحابِنا» منتسب میکند، برای شناخت مشایخ و شاگردان او، عصری که در آن میزیسته است، و مسائلی از این دست کوشیدهاند (برای نمونه، رک: غفار، سراسر اثر)؛ همچنان که برخی دیگر نیز گاه روایات وی در بارۀ موضوعاتی خاص همچون جایگاه اهل بیت (ع)، روایات موهم تحریف قرآن کریم و موضوعاتی از این دست را مطالعه کردهاند (تنها برای نمونه، رک: مؤدب و نجارزادگان، سراسر هر دو اثر)، یا حتی میزان اعتبار روایات او با سه واسطه از اهل بیت (ع) را بررسی کردهاند (رک: عاملی، سراسر اثر). بااینحال، کمتر کوششی میتوان سراغ داد که در آن مبنای کلینی در انتخاب روایات برای درج در این اثر کاویده شده باشد. مطالعۀ پیش رو همچون گامی نخست برای نزدیک شدن به این هدف پی گرفته میشود. بنا داریم در آن دریابیم: اولا، معیارهای کلینی در انتخاب روایات اثر چه بوده است؛ ثانیا، وی چه اندازه از منابع مکتوب، و چه اندازه از منابع شفاهی روایت بهره جسته است؛ و ثالثا، در عمل چه اندازه به این مبناها پایبند مانده است. برای پاسخ گفتن بدین پرسشها، نخست جایگاه نقلهای پیشینیان را در کافی کلینی بازخواهیم کاوید. آن گاه به روشهای وی برای جرح و تعدیل روات نظر خواهیم کرد و سرآخر نیز، دیگر شیوههای ارزیابی روایی او را خواهیم شناخت. 1. جایگاه آثار پیشینیان در نقلهای کلینیشیعیان در عصر حضور ائمه (ع) کتبی را تصنیف نمودهاند که به آنها «اصل» گفته میشود (ابن شهرآشوب، 3). تدوین این اصول به عصر صادقین (ع) بازمیگردد؛ وقتی که راویان با استفاده از درسها و مطالب فرا گرفته از امام باقر و امام صادق (ع)، همزمان یا با فاصلۀ اندکی از صدور روایت، اثری فراهم کردهاند (معارف، مباحث، 146). به عبارت دیگر، اصل، کتابی است که مطالب آن بدون واسطه از بیانات امام (ع) شنیده و گردآوری شده است (غفاری، 160). این اصول، مرجع اصلی محدثان کهن شیعه در ارائۀ درس یا صدور فتاوی دینی بوده است (شهید ثانی، 17). شیعیان بهجز این اصول، کتب دیگری هم در دسترس داشته، و از آنها نیز بهره میجستهاند. اکنون بنا داریم دریابیم که میزان تکیۀ کلینی در کتاب کافی به هر یک از این دست آثار چه اندازه بوده است. الف) اصول رواییگاه گفته میشود کتب اربعۀ حدیث شیعه، صورت منقح و تصفیه شدۀ اصول روایی چهارصدگانهای است که شاگردان اهل بیت (ع) نوشتهاند (حسینی همدانی، 2/ 237). بیتردید کلینی از این اصول بهرهمند بوده، و در نگارش کتاب خویش از آنها استفاده کرده است. برای نمونه، بر پایۀ گزارش شیخ طوسی درکتاب فهرست میدانیم سعدان بن مسلم عامری از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) صاحب اصل بوده است (شیخ طوسی، الفهرست، 226؛ برای وی، رک: همو، الرجال، 215). کلینی در مواردی چند از وی نقل حدیث میکند (رک: کلینی، 1/ 33، 144، 178، جم). طبق نقل کتب رجالی، زید نِرسی از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) نیز صاحب اصل بوده است (شیخ طوسی، الفهرست، 201؛ علامۀ حلی، الرجال، 222). با تتبع در کتاب کافی مشاهده میشود که کلینی گاه از اصل زید نرسی روایتهایی را اخذ نموده است (برای نمونه، رک: کلینی، 2/ 185، 4/ 147، 7/ 21؛ بهترتیب، قس: زید نرسی، 46، 32، 40ـ41). نمونۀ دیگر، استفادۀ کلینی از اصل عبدالله بن جبر یا همان کتاب دیات ظریف بن ناصح است (برای این اثر، رک: مهروش، سراسر اثر). کلینی از این اثر نیز بهره جسته است (رک: کلینی، 7/ 363؛ قس: ظریف، 136؛ نیز، برای نمونهای از بهرهجویی کلینی از دیگر روایات ظریف بن ناصح، رک: کلینی، 5/ 158). ب) کتب اصحاب اجماعاصحاب اجماع در اصطلاح عالمان رجال شیعی بر گروهی از راویان شیعی در سدههای 2ـ3ق اطلاق میشود. ویژگی این راویان از نگاه عمدۀ شیعیان آن است که هر گاه روایتی با اسناد صحیح بدینها ختم گردید، پذیرفته خواهد شد (رک: انصاری، 104). اساس این اصطلاح به سخن رجالیّ مشهور، ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشّی در کتاب رجالش بازمیگردد (ص 238). بر پایۀ گفتار وی، امامیه بر تصدیق این گروه از اصحاب ائمه (ع) اجماع دارند (ص 206)، بر تصحیح روایاتشان متفقند و فقاهت ایشان را مسلّم میدانند (ص 322، 556). در دورانی متأخر، میرداماد (د 1041ق) و بهبهانی (د 1205ق) از این عبارت نتیجه گرفتهاند که اصحاب بر تصحیح چیزی که از ناحیۀ آنان ثابت و صحیح است، اجماع کردهاند. بر این پایه، معتقد شدهاند که حتی اگر روایات این گروه مُرسَل یا مَرفوع باشد، یا از راوی مجهول یا کسی که دارای عقیدۀ باطل است، نقل حدیث کرده باشند، روایتشان معتبر و مستند شناخته خواهد شد (میرداماد، 41؛ نوری، 3/ 762؛ برای تفسیری دیگر از سخن کشی، رک: خویی، 1/ 59). به نظر میرسد کلینی در گزینش احادیث، به وجود آنها در کتب اصحاب اجماع توجه ویژهای داشته است. از جملۀ اصحاب اجماع، ابان بن عثمان است (کشی، 322). وی را صاحب کتابی در بارۀ سیرۀ پیامبر (ص) و جنگهای ایشان تا اوایل عصر خلافت ابوبکر دانستهاند (نجاشی، 13؛ شیخ طوسی، الفهرست، 47). نقل گستردۀ کلینی از روایات ابان، حاکی از توجه وی در انتخاب احادیث، به وجود آن حدیث در اصول یا کتب اصحاب اجماع است. وی قریب به 100 حدیث از ابان بن عثمان نقل نموده است (برای نمونه، رک: کلینی، 1/ 51، 56، 69، جم). از دیگر اصحاب اجماع، میتوان یونس بن عبدالرحمن را نام برد که از اصحاب امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) است (کشی، 556). در کتب رجالی از یونس همچون عالمی ثقه، امامی، صحیح مذهب و جلیلالقدر یاد شده است (نجاشی، 447؛ شیخ طوسی، الرجال، 346). وی را گاه صاحب کتابهایی پرشمار دانستهاند (شیخ طوسی، الفهرست، 511). کلینی نیز بالغ بر 70 مورد از یونس بن عبدالرحمن نقل روایت نموده است (برای نمونه، رک: کلینی، 1/ 30، 40، 42، جم). پ) کتب اصحاب ائمه (ع)گاه گفتهاند از دیگر شرایط گزینش حدیث نزد کلینی، وجود حدیث در کتبی است که توسط اصحاب ائمه (ع) نوشته شده، و امام معصوم تصدیق به صحت آن کرده است (مدیر شانهچی، 78). از این منظر، تأیید ائمه (ع) اصلیترین عامل در پذیرش محتوای یک اثر بوده است (غروی، 335). ازجملۀ این کتب، کتاب سَماعة بن مِهران است. نجاشی وی را همچون عالمی موثق، امامی و به دور از هر گونه فسادی در مذهب توصیف میکند (ص 193). در برابر، شیخ طوسی با تصریح به واقفی مذهب بودن او، وی را صاحب کتابی میداند که آن را از امام صادق (ع) روایت نموده است (الرجال، 337). کلینی بالغ بر 350 مورد از روایات وی را در کتاب خویش گردآورده است (برای نمونه، رک: کلینی، 1/ 16، 190، 3/ 56). نمونۀ دیگر از کتبی که توسط اصحاب ائمه (ع) نوشته شده، کتاب عبیدالله بن علی حلبی است. نجاشی در بارۀ مؤلف این کتاب مینویسد وی کتابش را به امام صادق (ع) عرضه کرد؛ امام (ع) بر آن صحه گذاشتند و فرمودند آیا در میان عامه همچون این کتاب سراغ دارید؟ (نجاشی، 159؛ برای تشکیک در اصالت این اثر، رک: معارف، «بررسی اصالت...»، 8 ـ16). کلینی از این کتاب همچون یکی از منابع خود استفاده نموده است (برای نمونه، رک: کلینی، 5/ 356). موارد استفادۀ کلینی از کتب شاگردان اهل بیت (ع) به همین چند مورد محدود نمیشود. وی بارها از کتابهایی بهره جسته، و نام مؤلف آن را قید نکرده، و مثلا با تعبیر «کتابُ رَجُلٍ» از آن اثر یاد کرده است (برای نمونه، رک: کلینی، 3/ 450). بدین سان، همواره نمیتوان دریافت وی از کدام کتابها، و از هر یک به چه میزان بهره جسته است. ت) کتبِ مشهور نزدِ پیشینیانفقیهان متأخر شیعی، گاه در پذیرش یک روایت، ذکر آن در کتب معروف میان قدما را قرینهای حاکی از اعتبار آن دانستهاند. برای نمونه، شیخ بهایی (د 1031ق) میگوید اخذ خبر از یکی از کتب مورد اعتماد و معروف گذشتگان قرینهای یقینآور نسبت به صحت خبر است؛ خواه صاحب کتاب امامی باشد یا نه (شیخ بهایی، 26). گاه ادعا شده است که کلینی نیز با چنین معیاری به روایات نگریسته، و در انتخاب احادیث کتاب کافی به شهرت کتاب حاوی روایت نزد پیشینیان خود نظر داشته است. بدین سان، روایاتی را از کتب مشهور نزد اصحاب گرد کرده است؛ چه مؤلف آن آثار امامی مذهب بوده ـ همچون کتاب حَریز ـ و یا غیر امامی ـ همچون کتاب حَفص بن غیاث (رک: مدیر شانهچی، 78). میزان اعتماد عالمانی بغدادی در عصری نزدیک به عصر کلینی را میتوان در تعابیری جست که شیخ طوسی و نجاشی و جز آنها به کار بردهاند. برای نمونه، شیخ طوسی گاه در یادکرد کتابی آن را «معتمد» یا «مُعَوَّلٌ عَلَیه» میشناساند (برای نمونه، رک: الفهرست، 158، 305). این تعابیر نشان میدهدکه از دید وی اعتماد و عمل متقدمان شیعه به کتابها، ملاکی برای ارزیابی آنها بوده است. از آن سو، بیاعتمادیهای خویش نسبت به برخی کتابها را نیز با تعابیری مثل «لا یُعَوَّلُ علیه» (همان، 416)، یا «مَعمولٌ علیه» (همان، 305؛ نیز رک: نجاشی، 59) ابراز داشته است. در سخن از روش کلینی، به نظر میآید وی در بسیاری موارد، روایاتی را نقل میکند که از کتب معتبر شیعیان اخذ کرده است. از جملۀ این کتب، کتاب حَریز بن عبدالله سجستانی است. وی را صاحب کتب عدیدهای همچون دو کتاب مجزا در بارۀ احکام نماز، کتاب الصیام و همچنین کتاب النَوادر دانستهاند (نجاشی، 144ـ145؛ شیخ طوسی، الفهرست، 162). کشی وی را مدح کرده (ص 336) و شیخ طوسی نیز وی را ثقه، امامی و صحیح المذهب دانسته است (الفهرست، 162). کلینی روایات متعددی را به نقل از وی میآورد (برای نمونه، رک: کلینی، 1/ 40، 3/ 363، 510)؛ روایات متعددی با اسانید متفاوت، چنان که نمیتوان بر پایۀ اسانید آن دریافت که کلینی هر روایتی را از کدام کتاب ستانده، و هر کتابی را با کدام اسناد در اختیار داشته است. به هر روی، روایاتی نیز در کتاب کافی هست که عالمان بغدادی متأخرتر از وی بدانها اعتماد نداشته، و راویان و کتب حاوی آنها را ضعیف شناساندهاند. از جملۀ این روایات، روایات بابی در بارۀ شأن نزول سورۀ قدر و تفسیر آن در کتاب الحجه است (کلینی، 1/ 243 بب). این باب، 9 روایت دارد که تماماً از حسن بن عباس بن حُرَیش نقل شده است. نجاشی معتقد است این شخص جداً ضعیف محسوب میشود و کتابِ «انا انزلناه فی لیلة القدر» او نیز، الفاظی پریشان و آشفته دارد (ص 60). معاصر وی ابن غضائری نیز، وی ضعیف الرأی و کتابش را دارای الفاظی فاسد و ساختگی میشناساند. ابن غضائری تصریح میکند که روایات این فرد مورد توجه نیست و حدیثش نیز، نوشته نمیشود (ص 51 ـ52). گاه در کتاب کلینی، نقل قول از دیگر راویانی نیز دیده میشودکه در آثار رجالی بعدی هیچ توضیحی در بارۀ شخصیت آنها داده نشده، وگزارشی در جرح یا تعدیل ایشان نرسیده است. از آن جمله، میتوان ابونُعیَم طحّان را یاد کرد (رک: خویی، 23/ 72؛ برای روایت کلینی از وی، رک: کلینی، 7/ 75). بر این پایه، به نظر میرسد خلاف آنچه مدیر شانهچی اظهار داشته، کلینی در گزینش اخبار از کتب و مؤلفان غیر مشهور نیز روایتهایی را ذکر کرده است. 2. جرح و تعدیلتا کنون دریافتیم که کلینی در گزینش روایات کافی به اصول متقدم حدیثی، آثار اصحاب اجماع، و کتب معتبر اصحاب و شاگردان ائمه (ع) توجه داشته، و لزوما مقید نبوده است از آثاری نقل قول کند که از نگاه عالمان سدههای بعد، از جملۀ کتب مشهور اصحاب متقدم شیعه تلقی گردیدند. اکنون میخواهیم دریابیم که در گزینش روایات از این منابع، چه معیارهای رجالی را مد نظر داشته، و از میان روایات مختلف هر اثر، به روایات راویانی با کدام ویژگیها اعتماد میکرده، و کدامها را برنمیتابیده است. الف) اطمینان به صدوربا مروری بر اصطلاحات رجالی عالمان شیعه و تحول مفهوم آنها در گذر زمان درمییابیم که حدیث صحیح از نگاه قدما غیر از آن است که متأخران میشناسند. چنان که برخی معاصران اظهار داشتهاند، صحیح در نزد قدما روایتی است که به صدور آن از معصوم اطمینان کرده باشند؛ اعم از اینکه منشاء اطمینان، عدالت و وثاقت راوی باشد یا نشانههای دیگر؛ حال آن که از نگاه عالمان متأخر شیعی، صحت حدیث معمولا بر پایۀ میزان اعتماد به رجال سند آن ارزیابی میگردد. گرچه تا کنون مطالعۀ خاصی در بارۀ روش ارزیابی کلینی از روایات صورت نگرفته است، به نظر میرسد وی نیز نباید رویکردی بیگانه با دیگر عالمان متقدم همعصر خویش را دنبال کرده باشد. بر این پایه، منطقی به نظر میرسد بپذیریم که شیوۀ کلینی در گزینش احادیث خود، اطمینان به صدور آن از معصوم به هر شکل ممکن بوده است (فتاحی زاده، 79). شاید برای صحت یک حدیث نزد کلینی و دیگر متقدمان ضرورت نداشته است که یکایک راویان امامی مذهب باشند؛ بلکه تنها کافی بوده است که با برخی قرائن مرجِّح، صدور سخن از معصوم اثبات شود (معروف الحسنی، 139). بااینحال، روایات متعددی را میتوان در کتاب کافی یافت که از نگاه عالمان متأخرتر، نمیتوانستهاند سخن معصوم تلقی شوند. از جمله، کلینی به نقل از عدهای از مشایخ خود با چند واسطه از اَصْبَغ بن نُباته نقل میکند که علی (ع) فرمود خورشید 360 برج دارد و هر یک از این بروج، همچون جزیرهای از جزایر عرب است. هر روز خورشید بر یکی از این برجها فرود میآید و در هنگام غروب، تا فردا در پایین عرش خدا جای میگیرد. آن گاه تا فردا صبح که به موضع جدید خود بازگردانده شود، همانجا سجدهکنان به سر میبرد (کلینی، 8/ 157). شعرانی در فهم و تفسیر این روایت، خود را با مشکلاتی روبهرو دیده است، از این جهت که محتوای آن با درک وی از صور فلکی و گردش خورشید و زمین و جایگاه بروج سازگار نیست. بدین سان، اظهار داشته است که با فرض صحت حدیث و صدور آن از امام علی (ع)، به حفظ روات آن اطمینانی نیست و اگر کلینی این روایت را نقل کرده، بر فرض صدور حدیث از معصوم (ع) است؛ اگرچه راویان آن حدیث از خطا معصوم نیستند (12/ 174). به همین ترتیب، کلینی روایتی را در اثر خویش جای داده است که ظاهرش دلالت بر وقوع زیاده یا نقصانی در متن قرآن کریم دارد (2/ 362). شعرانی در شرح این خبر گفته است حتی به فرض صحت اسناد آن، لازمۀ صدورش از معصوم (ع) وقوع یک امر محال ـ یعنی تحریف قرآن کریم ـ است (7/ 47). این قبیل عالمان هرگز نتوانستهاند بپذیرند که اطمینان به صدور حدیث از معصوم، یکی از شیوههای گزینش اخبار توسط کلینی بوده است. به هر روی، نقل قول از غیر معصومین (ع) را در جایجای کتاب کلینی میتوان یافت. نمیتوان پذیرفت کلینی اصرار داشته است هر آنچه در این کتاب ذکر میکند، لزوما سخن معصومین (ع) باشد. از جمله، میتوان به نقل قولهای کلینی از هشام بن حکم (1/ 99)، ابو ایوب نحوی (1/ 310)، ابراهیم بن ابیالبلاد (6/ 379) و جز آنها اشاره کرد. ب) عدالت راویبه نظر میآید کلینی افزون بر آن که اطمینان به صدور حدیث از معصوم را ملاک قرار میداده، به سند روایات و نقل از راویان ثقه نیز توجه ویژهای داشته است. عدهای از عالمان متأخر شیعی همچون شهید ثانی و مامقانی، امامی مذهب بودن را یکی از شرایط لازم راوی جهت صحت حدیث برشمرده، و از آن با تعبیر «ایمان راوی» یاد کردهاند (شهید ثانی، 113؛ مامقانی، 2/ 25، 26). همچنان که از مقدمۀ کافی برمیآید، کلینی نیز به عنوان یکی از متقدمین به این امر معتقد بوده، و در گزینشِ حدیث، به ضرورت عدالت راوی در عمل و عقیده باور داشته است. وی در مقدمۀ کافی پس از بیان روایتی مبنی بر اینکه «هر که امر امامت ما را از قرآن نفهمد، از فتنهها بیرون نرود»، بلافاصله بر لزوم توجه به ایمان راوی تأکید میکند: کسانی از این فتنهها سالم بیرون میروند که دین خود را با علم و بصیرت از کتاب و سنت نبوی گرفته باشند (کلینی، 1/ 7ـ8). به هر روی، مطالعۀ رجالی پارهای از روایات کافی نشان میدهد که شمار محدودی از رجال آن از دیدگاه علمای رجال تضعیف شدهاند. این عده غالباً در شمار غلات قرار داشته، یا به کذب، تخلیط، سوء حافظه، و مشکلات اعتقادی یا اخلاقی مبتلا بودهاند (معروف الحسنی، 192ـ201). با توجه به آن که کلینی در ملاک صحت روایات از سیرۀ قدما تبعیت میکرده، در نقل روایت از این عده محظوری نداشته است (معارف، تاریخ، 337). بدین سان، از روات مختلفی که هر یک به یکی از اسباب پیش گفته دچار ضعف شناخته شدهاند نیز، روایات متعددی نقل کرده است. از جملۀ این راویان میتوان محمد بن علی صَیرَفی را یاد کرد. این راوی که شیخ احمد برقی ـ صاحب محاسن ـ بوده، در بیش از 250 روایت در کافی دیده، و معمولاً با عنوان «محمد بن علی» از وی یاد میشود. نجاشی در بارۀ وی میگوید که وی ضعیف و اعتقادش نیز فاسد است و در چیزی بر وی اعتماد نیست. او در حالی به قم وارد شد که در کوفه به دروغگویی شهره گشته بود. سپس به غلو اشتهار یافت و طردش کردند. بدین سان، احمد بن محمد بن عیسی اشعری او را از قم بیرون کرد (نجاشی، 332). گویا نام وی در صدر فهرستی بوده که فضل بن شاذان از جاعلان و کذّابان معروف تهیه کرده است (کشی، 546). 3. سایر روشهاالف) عرضه به قرآنکلینی در مقدمۀ کافی (1/ 9) بهصراحت عدم تعارض با قرآن و اجماع و نیز مخالفت با فتاوی عامه را از ملاکهای گزینش اخبار کافی برمیشمرد. کوشش وی برای گرد آوردن روایاتی سازگار با ظاهر قرآن، حتی گاه سبب شده است روایاتی در کتاب گردآوری شوند که با فتاوی مشهور فقیهان شیعی در عصرهای بعد، متعارضند. برای نمونه، وی نقل کرده است که علی (ع) حکم کردهاند هر گاه مولایی عبد خود را امر به قتل کسی کند، باید مولا را قصاص کرد؛ زیرا عبد اختیاری ندارد و صرفا باید زندانی شود (کلینی، 7/ 285). چنان که شیخ طوسی (الاستبصار، 4/ 283) نیز بیان داشته، این خبر مطابق با ظاهر قرآن کریم است؛ آنجا که قرآن کریم نفس را با نفس برابر مینهد (مائده/ 45؛ نیز، برای اختلاف فتاوی فقیهان شیعه در این باره، رک: علامۀ حلی، مختلف الشیعه، 9/ 316 بب). بااینحال، معلوم نیست چرا کلینی با وجود تصریح خویش در مقدمۀ اثر به ضرورت سازگاری روایت با ظاهر کتاب و خلاف سیرۀ خویش در گزینش بسیاری روایات، گاه از این ضابطه عدول نموده، و روایاتی خلاف ظاهر کتاب در اثر خود جای داده است؛ امری که سبب گشته است محدثان، همۀ روایات کتاب کافی را صحیح ندانند. برای نمونه، یک جا از قول حضرت صادق (ع) نقل کرده است که فرمودند: قرآن در اصل حاوی 000‘17 آیه بوده است (کلینی، 2/ 634)؛ روایتی که بهوضوح با باور عموم مسلمانان در بارۀ قرآن کریم و درک ایشان از وعدۀ الاهی حفظ قرآن از تحریف (حجر/ 9) تعارض دارد. ب) رضا و تسلیمرضا و تسلیم در اخذ روایات مخالف، یکی دیگر از معیارهای کلینی در گزینش اخبار است؛ بدین معنا که هر گاه کشف حکم از میان دو روایت متخالف بر ما مشتبه شد و نه بر پایۀ عرضه به قرآن، نه بر پایۀ مخالفت با فتاوی عامه، و نه هیچ معیار دیگری نتوانستیم دریابیم که حکم حقیقی اهل بیت (ع) در بارۀ مسئله کدام است، خواهیم توانست از میان دو روایت، هر یک را که بدان راضیتر بودیم برگزینیم و نه همچون تأسیسی شرعی، که از باب رضا دادن به خواست خدا و تسلیم در برابر ارادۀ الاهی، به آن روایت عمل کنیم (رک: کلینی، 1/ 9). گفتهاند کاربست این معیار در گزینش روایات کافی سبب شد که فقیهان در عصرهای بعد، خود را از مراجعه به دیگر کتابها نیز بینیاز نبینند و در ترجیح برخی روایات کتاب بر دیگری، احساس تحیر کنند (بهبودی، 1/ 20). با مراجعه به روایات مختلف برخی ابواب فقهی کتاب کافی، خود را با روایاتی متعارض و احیانا غیر قابل جمع روبهرو میبینیم. این میان، میتوان بر اساس عنوانی که وی برای باب گزیده است، به فتوای مختار خود وی نیز پی برد. بااینحال، در مواردی نیز میتوان دید که کلینی ـ با در نظر گرفتن سایر معیارهای گزینش حدیث ـ تنها روایاتی را که با فتوای فقهی خود سازگار بوده ذکر کرده، و از یادکرد روایات خلاف آن چشم پوشیده است. برای مثال، کلینی در مورد نماز مسافر فقط روایاتی را ذکر میکند که ملاک قصر نماز را مسافت چهار فرسخ بیان نمودهاند (کلینی، 3/ 432)؛ حال آن که در بسیاری از کتب حدیثی هشت فرسخ را برای تقصیر لازم میدانند. بر این پایه، ممکن است کلینی به دلیل فتوای پذیرفتۀ خود از نقل روایات هشت فرسخ صرف نظر کرده باشد (قس: حر عاملی، 8/ 453). نتیجهبا توجه به آنچه ذکر گردید، میتوان تا حدودی دریافت که کلینی در گزینش و نقل احادیث، بیشتر از چه شیوههایی بهره برده است. به نظر میرسد وی از یک سو نسبت به اخذ روایات از منابع حدیثی معتبر شیعه همچون اصول اربعمائه، کتب اصحاب اجماع، کتب راویان مورد تأیید اهل بیت یا مشهور نزد عالمان پیشین شیعی حساس بوده، و از دیگر سو، معیارهای رجالی جرح و تعدیل روات، و همچنین معیارهایی خاص خود را نیز در نظر داشته است. مهمترین معیار از معیارهای خاص او، گزینش روایاتی بر مبنای رضا و تسلیم نفس از میان روایات متعارض است. کلینی در گزینش اخبار شیوهای بینابین محدثان متقدم و متأخر شیعی را به کار بسته است؛ شیوهای که از یک سو شباهتهای جدی با عالمانی نزدیک به عصر وی همچون شیخ طوسی دارد و از دیگر سو، شبیه سیرۀ عالمان متأخری از اخباریان و اصولیان عصر صفوی است. وی در توجه به اصول و کتب کهن و روایات مشهور شیعی شبیه متقدمان عمل کرده، و در اصرار به معیارهای رجالی همچون عدالت راوی و یا در اصرار به عدم تعارض حدیث با کتاب، شبیه متأخران است. کاربرد معیار رضا و تسلیم هم از خصایص خود اوست. به هر روی، چنان که دیدیم همواره ملاک و شیوۀ کاربست این معیارها بهدرستی قابل کشف نیست و موارد متعددی را میتوان سراغ داد که حداقل به نظر میرسد کلینی در مقام گزینشگری روایات، از برخی ضوابط خود عدول نموده باشد؛ امری که مطالعات گستردۀ روشمند را برای شناخت بهتر معیارهای گزینش وی ضروری میکند. | ||
مراجع | ||
علاوه بر قرآن کریم؛ 1ـ ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، جامع الأصول فی أحادیث الرسول، به کوشش عبدالقادر ارنؤوط، دمشق، مکتبة الحلوانی، 1389ق/ 1969م بب. 2ـ ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، المقدمه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1416ق. 3ـ ابن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، به کوشش محمد حسّون، قم، بوستان کتاب، 1375ش. 4ـ ابن غضائری، احمد بن حسین، الرجال، به کوشش محمد رضا حسینی جلالی، قم، دار الحدیث، 1422ق/ 1380ش. 5ـ انصاری، حسن، «اصحاب اجماع»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی و دیگران، جلد نهم، تهران، 1379ش. 6ـ بهبودی، محمد باقر، گزیدۀ کافی، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش. 7ـ ظریف بن ناصح، کتاب الدیات، ضمن الاصول الستة عشر، قم، دار الشبستری للمطبوعات، 1363ش. 8ـ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، آل البیت، 1409ق. 9ـ حسینی همدانی نجفی، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانۀ علمیه، 1363ش. 10ـ علامۀ حلی، حسن بن یوسف، الرجال به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، دار الذخائر، 1411ق. 11ـ ــــــــــــــــــــ مختلف الشیعه، قم، جامعۀ مدرسین، 1413ق. 12ـ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، 1403ق. 13ـ زید نرسی، «الاصل»، روایت هارون بن موسی تلعکبری، ضمن الاصول الستة عشر، قم، دار الشبستری، 1363ش/ 1405ق. 14ـ شعرانی، ابوالحسن، تعلیقه بر شرح اصول الکافی مازندرانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1421ق/ 2000م. 15ـ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الرعایة، قم، بوستان کتاب، 1423ق. 16ـ شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسین، چاپ سنگی، بازنشر قم، انتشارات بصیرتی. 17ـ شیخ طوسی، محمد بن الحسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390ق. 18ـ ــــــــــــــــــــ الرجال، قم، جامعۀ مدرسین، 1373ش. 19ـ ــــــــــــــــــــ الفهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، مکتبة المحقق الطباطبایی، 1420ق. 20ـ عاملی، امین ترمس، ثلاثیات الکلینی، قم، دار الحدیث، 1417ق. 21ـ غروی نایینی، نهله، تاریخ حدیث شیعه تا قرن پنجم، قم، انتشارات شیعهشناسی، 1386ش. 22ـ غفار، عبدالله رسول، الکلینی و الکافی، قم، جامعۀ مدرسین، 1416ق. 23ـ غفاری صفت، علی اکبر، تلخیص المقباس، تهران، صدوق، 1369ش. 24ـ فتاحی زاده، فتحیه، مبانی و روشهای نقد حدیث در کتب اربعه، قم، دانشگاه قم، 1385ش. 25ـ کشی، محمد بن عمر، معرفة الرجال، اختیار شیخ طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، دانشگاه مشهد، 1409ق. 26ـ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق. 27ـ کنتوری، اعجاز حسین، کشف الحجب و الاستار، قم، کتابخانۀ مرعشی، 1409ق. 28ـ مامقانی، عبدالله بن محمد حسن، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، به کوشش محمد رضا مامقانی، قم، موسسه دار البیت لاحیاء التراث، 1422ق. 29ـ مدیر شانهچی، کاظم، درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1385ش. 30ـ معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران، کویر، 1387ش. 31ـ ــــــــــــــــــــ مباحثی در تاریخ حدیث، تهران، نبأ، 1387ش. 32ـ ــــــــــــــــــــ و رشیدی، امیر، «بررسی اصالت کتاب عبید الله بن علی حلبی»، صحیفۀ مبین، شماره 51، بهار و تابستان 1391ش. 33ـ معروف الحسنی، هاشم، دراسات فی الحدیث و المحدثین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1426ق. 34ـ مؤدب، رضا و حدادیان، عبدالرضا، «بررسی دلالی روایات تحریف نما در کتاب کافی»، حدیث پژوهی، شم 2، پاییز و زمستان 1388ش. 35ـ مهروش، فرهنگ، «دیات، کتاب»، ارائه شده برای نشر به دائرة المعارف ایسلامیکا، قابل دسترسی در تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. 36ـ میرداماد، محمد باقر بن محمد، الرواشح السماویة، قم، دار الخلافه، 1311ق. 37ـ نجارزادگان، فتح الله، «بررسی و ارزیابی حدیث کمیت آیات قرآن در کتاب کافی»، حدیث پژوهی، بهار وتابستان 1388ش، شم 1. 38ـ نجاشی، احمد بن علی، الرجال، قم، داوری، 1411ق. 39ـ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت، 1415ق. Madelung, Wilferd, “Al-Kulaynī,” Encyclopedia of Islam, vol. V, Leiden, Brill, 1986. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,429 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 741 |