تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,346,221 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,387,845 |
آلودگی تجربی گوسفندان به اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در شرایط آزمایشگاهی و تشخیص آن با کالبدگشایی و آسیبشناسی بافتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 8، 3 (31) پاییز، آذر 1393، صفحه 548-562 اصل مقاله (1.18 M) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
غلامرضا کریمی* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بخش انگلشناسی، موسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی، کرج، ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم یکی از گونههای جنس اورنیتوبیلارزیا و از خانواده شیستوزوماتیده میباشد. آلودگی به این انگل از ترکستان(کشورهای آسیای میانه شامل ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان)، روسیه، چین، مغولستان، پاکستان، عراق و ترکیه گزارش شده است. آلودگی به این کرم میتواند یکی از عوامل مهم و مؤثر در کاهش تولیدات دام در ایران باشد. هدف از این مطالعه آلوده کردن تجربی گوسفندان و تشخیص آن با کالبدگشایی و آسیبشناسی بافتی بود که با موفقیت انجام شد. در این مطالعه 25 رأس گوسفند مورد مطالعه قرار گرفت که 10 رأس با روش تزریق زیرجلدی و 10 رأس با روش تماس پوستی بهطور تجربی به اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم آلوده شدند و 5 رأس گوسفند سالم به عنوان شاهد (کنترل) استفاده شدند. نتایج کالبدگشایی و آسیبشناسی بافتی در طی یک سال آلودگی همه گوسفندان را نشان داد بهطوریکه در رودهبند آنها کرم بالغ دیده شد. میانگین تعداد سرکرهای داده شده 6425 عدد و تعداد کرمهای جمعآوری شده 462 عدد بود و هیچگونه ارتباطی بین تعداد سرکرهای داده شده و نیز تعداد کرمهای جمعآوری شده وجود نداشت. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم؛ سرکر؛ گوسفند؛ کالبدگشایی؛ آسیبشناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم از خانواده شیستوزوماتیده و یکی از گونههای جنس اورنیتوبیلارزیا میباشد. آلودگی به این انگل از ترکستان(کشورهای آسیای میانه شامل ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان وقزاقستان)، روسیه، چین، مغولستان، پاکستان، عراق و ترکیه گزارش شده است (Abdulssalam and Sarwar, 1952; Soulsby, 1982; Machattie, 1936) ابتلا به این انگل تقریباً از تمام نقاط ایران گزارش شده است. آلودگی به این کرم میتواند یکی از عوامل مهم و مؤثر در کاهش تولیدات دام در ایران باشد. این بیماری از مناطق شمال ایران (بابلسر)، مرکزی (اصفهان)، جنوب (فارس) و جنوب غربی (خوزستان) گزارش شده است (اسلامی و همکاران، 1377؛ کریمی و همکاران، 1393؛ Ghadirian and Hoghooghi, 1973; Massoud, 1973). در سالهای گذشته چند همهگیری در گوسفندان به این انگل از مازندران (Hosseini et al., 1997)، ماکو در آذربایجانغربی و اقلید فارس (ملکی و همکاران، 1373) گزارش شده است. مسعود در سال 1937 با آلوده کردن تجربی گاو، گوسفند، بز، گوساله گاومیش با تعدادی سرکر اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم بیماریزایی انگل را مورد بررسی قرار داد. از میان حیوانات تحت بررسی گاو، گوسفند و بز حساس تر بودند (Massoud, 1973). نشانههای درمانگاهی در دام با ناآرامی، لاغری در حیوان گاهی با رنگپریدگی مخاطات شروع شده و متعاقب آن علایمی از قبیل اسهال بد بو و مزمن، بیاشتهایی، زبری موها، فرورفتگی محوطه شکمی جلب نظر میکند (ملکی و همکاران، 1373). در همهگیری اورنیتوبیلارزیا در گوسفندان بابلسر نشانیهای درمانگاهی شامل اسهال، توقف رشد، کاهش وزن، ضعف و بیحالی شدید، تب، تجمع مایع در اطراف پلک چشم، خشک و خشن شدن پشم، موریختگی بالای ناحیه بخلق تا زانو بود. در گلههای آلوده بین 40 تا 60 درصد گوسفندان تلف شدند (حسینی و همکاران، 1376). چرخه زندگی آنها شبیه به شیستوزوماها بوده و محل زندگی انگل رگهای خونی رودهبند و سیاهرگهای کبدی است. در موارد همهگیری میتوان انگل را از کلیه اندامها از جمله رودهبند، کبد، ریهها، مثانه، قلب، کلیهها، غدد لنفاوی و طحال جدا کرد. کرم ماده تخمگذار در رگهای خونی مخاطات و زیر مخاطات روده نفوذ کرده و در درون مویرگها تخمگذاری میکند. تخمها پس از عبور از جداره رگها وارد روده شده و با مدفوع خارج میشوند. مدت زمان لازم برای ظهور تخم در مدفوع 46- 43 روز میباشد . تخمها پس از تماس با آب باز شده و میراسیدیومها خارج میشوند. میراسیدیوم وارد بدن میزبان واسط (حلزونهای لیمنهآ گدروزیانا و لیمنهآ اوریکولاریا) شده و پس از طی مراحل نوزادی به صورت سرکر از بدن حلزون خارج میشود. سرکرها فعالانه از راه پوست و یا از طریق آب آشامیدنی خود را به بدن میزبان نهایی رسانده و با نفوذ به داخل عروق وارد جریان خون شده و در آنجا مرحله رشد و بلوغ خود را طی میکنند. میزبانهای نهایی آن گوسفند، بز، گاو، گاومیش، تک سمیها، شتر و گراز میباشند (اسلامی، 1377؛ ;Yamaguti, 1958 Urquhart et al., 1987). هدف از این مطالعه آلوده کردن تجربی گوسفندان و تشخیص آن با کالبدگشایی و آسیبشناسی بافتی بود.
مواد و روشها
روش نمونهگیری
نمونههای مدفوع مستقیماً از رکتوم گوسفند، با استفاده از دستکش پلاستیکی یک بار مصرف گرفته شده و در ظرفهای پلاستیکی در پوشدار نگهداری شدند و بر روی هر ظرف مشخصات گوسفند اعم از جنس، سن، تاریخ تهیه نمونه ثبت شد. نمونهها سریعاً به آزمایشگاه منتقل و با روش کلیتون لین (Clayton lane Counting Method) و با استفاده از محلول سولفات روی با وزن مخصوص 20/1 آزمایش شدند که این مخلوط علاوه بر تخم این ترماتود، تخم سایر کرمها را نیز شناور میکند.
آلوده کردن حلزونهای لیمنهآ گدروزیانا 20 گرم مدفوع گوسفند آلوده به تخم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم کاملاً خرد و یکنواخت گردید و پس از مخلوط کردن با آب ولرم 20 درجه سانتیگراد از الک آزمایشگاهی نمره 100 عبور داده شد تا صاف و زلال شود. سپس مایع حاصل در بشرهای یک لیتری ریخته شد و رویش آب تمیز فاقد کلر اضافه گردید. بشر 10 تا 12 دقیقه در تاریکی قرار داده شد تا تخمها رسوب کنند. سپس آب رویی تا حدی خالی شد تا مایعی به ارتفاع 2 سانتیمتر در ته ظرف باقی بماند. حدود 100 سانتیمتر مکعب آب به رسوب اضافه گردید، سپس مایع رویی خارج شد. این کار چند بار تکرار گردید تا مایع باقی مانده در ته بشر شفاف شود. سپس مایع محتوی تخمهای حاوی میراسیدیومهای رسیده در پتریدیش ریخته شد و به آن نور تابانده شد تا میراسیدیومها از تخم خارج شوند. با پیپت پاستور پواردار یک عدد میراسیدیوم فعال را گرفته و به درون لوله همولیزی که آب تمیز معمولی و بدون کلر در آن قرار دارد، منتقل و یک عدد حلزون به داخل لوله اندخته شد. پس از 4 ساعت با اطمینان به اینکه میراسیدیوم وارد بدن حلزون شده است، حلزونها در تشتک مخصوص پرورش قرار داده شدند. پس از آلوده کردن حلزون ها به آنها هوا و غذا داده شد. هر هفته آب تشتکها تعویض گردید. محل نگهداری حلزونها تمیز و هفتهای دو بار زیر لوپ مورد بازرسی قرار گرفت و از روز 17 به بعد هر روز با دقت بیشتر بررسی شد تا اولین سرکرها دیده شوند. پس از رشد کامل سرکرها در درون حلزونهای لمینهآ گدروزیانا، حلزونهای آلوده به سرکر در ظرفی زیر نور چراغ قرار داده شدند تا بعد از 30 الی 45 دقیقه سرکرها بیرون آیند. پس از آن سرکرها شمارش شده و به گوسفندان خورانده شدند (کریمی، 1382). آمادهسازی سرکرها برای آلوده کردن گوسفندان
حلزونهای لیمنهآ گدروزیانای آلوده به میراسیدیوم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در 25 درجه سانتیگراد نگهداری شدند تا سرکرها در مدت 17 تا 20 روز بالغ شده و از حلزونها خارج شدند. برای جمعآوری سرکرها، تعدادی حلزون به درون پتریدیش منتقل و در زیر نور چراغ قرار داده شدند. بعد از 30 تا 45 دقیقه با زدن ضربههایی به بدن حلزونها و تحریک آنها تعداد بسیار زیادی سرکر از بدن حلزونها خارج و در درون ظرف ریخته شدند. در مرحله بعد در یک استوانه مدرج حجم معینی از مایع ریخته شد، سپس نیم تا یک میلیلیتر از مایع را که کاملاً به هم زده و یک نواخت شده بود، در یک پتریدیش کوچک منتقل و یک قطره لوگل به آن اضافه شد و به این ترتیب سرکرهای کشته شده شمارش شدند.
انتقال سرکر به گوسفندان
تعداد 25 رأس گوسفند با سن یکونیم سال انتخاب شدند و مدفوع آنها از نظر آلودگی انگلی در سه مرحله بررسی گردید تا عاری بودن آنها از آلودگی انگلی محرز شود. گوسفندان در اصطبل مخصوص نگهداری و با جیره غذایی شامل یونجه خشک، کاه و کمی جو مرتباً تغذیه شدند. پس از 6 ماه عادت دادن گوسفندان به شرایط جدید و اطمینان از تندرستی آنها، به طور تصادفی به دو گروه 10 تایی تقسیم شدند و یک گروه 5 تایی (گروه سوم) هم به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. گوسفندان با شماره گوش آلومینیومی مشخص شده و بهطور تصادفی گروه اول برای آلودهسازی با سرکر از راه تماس با پوست و گروه دوم از راه تزریق به زیر جلد در نظر گرفته شدند. 1- روش تماس پوستی: ابتدا پشمهای دست چپ گوسفندان تحت آزمایش تراشیده و برای آلودهسازی آماده شد. پس از مقیدسازی حیوان، دست گوسفند به مدت یک ساعت درون ظرف پلاستیکی استوانهای حاوی تعداد 5 تا 10 هزار سرکر قرار داده شد تا سرکرها تا وارد پوست شوند. 2- روش تزریق زیرجلدی: در این روش تعداد 5 تا 10 هزار سرکر شمارش شده، توسط سرنگ در زیر کتف چپ گوسفند بهطور زیرجلدی تزریق شد. مراقبت و بررسی درمانگاهی گوسفندان
پس از آلوده کردن گوسفندان تحت آزمایش به سرکر، طی بازدید روزانه دمای بدن و وضعیت بالینی حیوانات بررسی شد تا در صورت امکان تلف شدن، جهت تشریح و برداشت نمونه مرضی از نظر هیستوپاتولوژی اقدام شود. گوسفندان تحت آزمایش به مدت یک سال تحت نظر بوده و هر هفته آزمایش مدفوع انجام شد تا وضعیت گوسفندان آلوده از نظر تخم انگل نیز مشخص شود. در پایان سال گوسفندان کشته شده و از نظر کالبدگشایی و هیستوپاتولوژی بررسی شدند.
یافتهها گوسفندانی که به روش تماس پوستی و تزریق زیرجلدی آلوده شده بودند، همه به انگل مبتلا شده بهطوری که در هر گرم مدفوع از یک تا 11 تخم مشاهده شد و در نمونههای شاهد تخم انگلی مشاهده نشد (جدول 1).
جدول 1– جنس، روش آلوده کردن گوسفندان، تعداد سرکر داده شده و تعداد کرم جمعآوری شده (بعد از 6 ماه عادت دادن گوسفندان به شرایط جدید و یکسال آزمایش)
همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود، هیچگونه ارتباطی بین جنس و تعداد سرکرهای داده شده و همچنین تعداد کرمهای جدا شده وجود ندارد. در گوسفندان نر تعداد بیشتری کرم جمعآوری شده و بهتر آلوده شده بودند و تعداد کرم جمع آوری شده در رودهبند حداقل 15 کرم و حداکثر 200 کرم بودند.
یافتههای کالبدگشایی و آسیبشناسی بافتی الف) یافتههای ماکروسکوپی در بازرسی خارجی بدن، دهیدراته و خشک بودن شدید پوست، خشن بودن پشم یا مو، کمخون بودن یا به عبارتی رنگپریدگی مخاطات به ویژه در ملتحمه چشم جلب توجه میکرد (شکل 1). مقادیر متفاوتی از مایع سروزی شفاف به صورت آسیت، هیدروتوراکس و هیدروپریکارد در محوطه شکمی، قفسه صدری و در داخل کیسه پریکارد مشاهده شد. چربیهای ذخیرهای بدن تحلیل رفته و به ویژه در نواحی رودهبند، چادرینه، اطراف قلب و کلیهها آتروفی سروزی چربی جلب توجه میکرد. عقدههای لنفاوی رودهبند به چندین برابر اندازه طبیعی رسیده و ظاهر و سطح مقطع آنها مرطوب و خیزدار بهنظر میرسید (شکل 2). رودهها نیز علاوه بر قطور شدن و افزایش ضخامت، متورم و خیزدار بوده و در مواردی خونریزیهای موضعی یا زیرمخاطی پراکنده بهصورت پتهشی روی آنها مشاهده میشد.
شکل 1- لاغری مفرط درگوسفند آلوده به اونیتوبیلارزیا ترکستانیکم
شکل 2- نمای ظاهری از عقدههای لنفاوی ناحیه رودهبند (مزانتر) گوسفندی که به صورت تجربی به اورنیتوبلارزیا ترکستانیکم آلوده شده است. عقدههای لنفاوی به چندین برابر اندازه طبیعی رسیده و ظاهر و سطح مقطع آنها مرطوب و خیزدار به نظر میرسد (پیکانها).
کبد از اندازه طبیعی بزرگتر بوده و تغییرات متفاوتی از ظاهر تیره رنگ همراه با کانونهای خونریزی شدید تا ضایعات ندولر و منتشر سفید مایل به خاکستری با اندازههای متغیر در سطوح پشتی و شکمی آن وجود داشت. تغییرات فوق در سطح مقطع نیز به صورت کانونهای خونریزی و ضایعات گرانولر با قوام سفت مشاهده گردید. تعداد زیادی انگل ریز و نخی شکل کوتاه و سفید رنگ اورنیتو بیلارزیا در سطح مقطع و سطوح کبدی وجود داشت. ریهها تا حدودی از اندازه طبیعی بزرگتر شده در لوبهای دیافراگماتیک، تغییرات غیرطبیعی به صورت نواحی تیره رنگ منتشر و با قوام سفت و برجسته همراه با کانونهای خونریزی وجود داشت. در بررسیهای انجام شده تخم کرمی دیده نشد. عروق رودهبند در بعضی قسمتها دچار پرخونی شدید و خونریزی وسیع بوده و در مواردی ترومبوزهای وسیع مشخصی مشاهده گردید. با مشاهده دقیق وجود انگلهای سفید رنگ رشتهای کوچک در داخل رگهای رودهبند و سطح سروز روده قابل تشخیص بود (شکلهای 3 الف و ب). در بررسی کلیهها، لوزالمعده و طحال انگلی مشاهده نشد و نتیجه منفی ثبت شد.
شکل 3-الف- نمای ظاهری از عروق رودهبند (مزانتر)گوسفندی که به صورت تجربی به اورنیتوبلارزیا ترکستانیکم آلوده شده است. تعداد زیادی کرم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در درون رودهبند مشاهده میشود.
شکل 3-ب- رودهبند مبتلا به کرم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم. انگل سفیدرنگ رشتهای کوچک اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم درون رگ رودهبند مشاهده میشود.
ب) یافتههای هیستوپاتولوژی عقدههای لنفاوی رودهبند ضایعات ریزبینی مشاهده شده در عقدههای لنفاوی رودهبند شامل خیز مشخص به ویژه در قسمت مرکزی و همچنین هیپرپلازی بافت لنفورتیکولر و نفوذ تعدادی ائوزینوفیل و پلاسماسل بود. در تعدادی از نمونهها، سیاه رگهای موجود در قسمت مرکزی عقده لنفاوی حاوی تعداد زیادی از مقاطع جنس ماده در وسط مقطع جنس نر بود. تعدادی تخم انگل نیز در قسمت قشری و مرکزی عقده مشاهده گردید که در اطراف آنها واکنش آماسی با حضور ماکروفاژها، ائوزینوفیلها و لنفوسیتها وجود داشت. تعدادی از تخم های دژنره و کلسیفیه شده با واکنش آماسی مزمن و غالبیت بافت همبند در پیرامون آنها مشاهده گردید. بافت لنفاوی تخلیه شده و ضایعات هیپرتروفی دیواره سیاه رگها همراه با اندوفلبیت و ترومبوفبلیت مشاهده گردید. در بعضی موارد مقاطع انگل دژنره و کلسیفیه شده در سیاه رگ ترومبوز یافته دیده میشد (شکل 4).
شکل 4- نمای ریزبینی از مقاطع انگل در عقده لنفاوی گوسفندی که به صورت تجربی به اورنیتوبلارزیا ترکستانیکم آلوده شده است (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×100).
ریهها در ریههای مبتلا، ضایعات ریزبینی به صورت خفیف شامل کانونهای پرخون و وجود تخمهای انگل در بافت تا ایجاد کانونهای گرانولوماتوز کوچک و بزرگ در اطراف تخم انگل در پارانشیم ریه و اطراف برونشیولها متغیر بود. تعداد زیادی گرانولوم در بافت ریه مشاهده میشد که در مراکز آنها تخم انگل و در پیرامون آن سلولهای آماسی اپیتلیوئید، ائوزینوفیلها و لنفوسیتها وجود داشت. در گرانولومهای قدیمیتر تخمهای انگل دژنره و کلسیفیه شده و تعدادی ماکروفاژ و لنفوسیت با غالبیت بافت همبند (فیبروپلازی) مشاهده میشد. بافت بینابینی ریه در اثر نفوذ سلولهای آماسی و افزایش بافت همبند ضخیم شده و گاهی نیز هیپرپلازی بافت لنفاوی اطراف برونشیولها و مقاطع تخم انگل در آنها یافت می شد. رنگدانههای تیره زیادی شبیه ذرات کربن نیز در نواحی ضایعهدار قابل مشاهده بود. در داخل سیاه رگها و سیاه رگهای کوچک نیز مقاطع متعددی از انگل اورنیتوبیلارزیا مشاهده میشد که نشاندهنده شدت آلودگی در دامهای مبتلا بود. علاوه بر ضایعات ناشی از اورنیتوبیلارزیا در مواردی پنومونیهای چرکی و انگلی ناشی از سایر عوامل نیز وجود داشت. کبد ضایعات ریزبینی در کبد عمدتاً محدود به فضای پورتال بود ولی در مواردی پارانشیم لوبولها نیز درگیر شده و ضایعات فیبروز وسیعی در بافت کبد مشاهده میشد. مقاطع بسیار زیادی از تخمهای انگل همراه با واکنش آماسی ناشی از نفوذ ماکروفاژها، لنفوسیتها، ائوزینوفیلها و گاهی پلاسماسلها و همچنین بافت فیبروز در فضای پریپورتال دیده میشد.گرانولومهای فوق بسیار شبیه به گرانولومهای موجود در بافت ریه بود ولی در بافت کبد واکنش آماسی ایجاد شده تا حدود شدیدتری بود (شکلهای 5 و 6).
شکل 5- نمای ریزبینی از واکنش گرانولوماتوز در کبد در اثر تخم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×200).
شکل 6- نمای ریزبینی از واکنش گرانولوماتوز در بافت کبد همراه با دیوسلولها و نفوذ سلولهای آماسی ائوزینوفیلیک، (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×400).
پارانشیم کبدی با نفوذ تخم انگل و واکنش آماسی نکروز شده و در مواردی فیبروز وسیعی در نواحی ضایعه به چشم میخورد. تعداد زیادی از تخمهای انگل دژنره و کلیسیفه شده و واکنش آماسی مزمنتری در پیرامون آنها وجود داشت. علاوه بر گرانولومهای فوق در بافت کبد رنگدانههای سیاه رنگ فراوانی به خصوص در قسمت های ضایعهدار مشاهده شد که ظاهر بسیار تیره رنگ کبد از نظر ماکروسکوپی را باعث میشود. مقاطع انگل نر و ماده در داخل سیاه رگهای پورتال همراه با ضایعات اندوفلبیت و ترومبوفلبیت انسدادی، هیپرتروفی و ضخیم شدن دیواره رگهای فوق در نمونههای متعددی مشاهده گردید. در بعضی موارد شدت ابتلا کبد به حدی بود که تمام پارانشیم کبد توسط تخم انگل و ضایعات آماسی ناشی از آن و فیبروز وسیع اشغال شده بود و گرانولومهای بسیار بزرگی ناشی از بههم پیوستن گرانولومهای کوچک تشکیل شده بود. دستگاه گوارش در داخل بافت زیرمخاطی شکمبه تعداد زیادی مقاطع تخم انگل مشاهده شد که واکنش آماسی خفیفی در اطراف آنها وجود داشت (شکل 7). در مخاط رودههای کوچک و بزرگ علاوه بر تعداد زیادی مقاطع تخم انگل واکنش آماسی ناشی از نفوذ لنفوسیتها، ائوزینوفیلها و ماکروفاژها و گاهی حضور نوتروفیلها مشاهده گردید. در موارد نفوذ تعداد زیادی تخم انگل و واکنش شدید آماسی، تعدادی از غدد لیبرکوهن روده نیز نکروز شده و از بین رفته و در بعضی قسمتها سلولهای غدد فوق هیپرپلازی یافته بود. علاوه بر مقاطع تخم انگل در مخاط و زیرمخاط روده، ادم مشخص زیر مخاطی و همچنین وجود مقاطع انگل اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در داخل سیاه رگهای بافت زیرمخاطی مشاهده گردید. در تعدادی از نمونهها سیاه رگهای زیرمخاطی روده ضایعات اندوفلبیت، ترومبوفلبیت انسدادی و هیپرتروفی شدید دیواره را نشان داده که در بعضی مقاطع وجود انگل دژنره و کلسیفیه شده در مرکز سیاه رگ ترومبوز یافته مشهود بود.
شکل 7- نمای ریزبینی از مقطع انگل اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در بافت زیرمخاطی روده (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×100).
رودهبند رگهای روده بند دامهای مبتلا دچار پرخونی و خونریزی شدید شده بود و تعداد زیادی از مقاطع انگل بالغ اورنیتوبیلارزیا همراه با ترومبوزهای در حال سازمان یافتن در آنها مشاهده میشد (شکل 8).
شکل 8- نمای ریزبینی از مقطع انگل اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در رگهای رودهبند (رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، درشتنمایی ×100).
بحث و نتیجهگیری بر اساس گزارشهای موجود در ایران اورنیتوبیلارزیوز یکی از بیماریهای انگلی بومی مناطق مختلف ایران میباشد زیرا از خوزستان (کریمی، 1382؛ ;Massoud, 1973 Ale -Dawood, 1963)، اصفهان (Ghadirian and Hoghooghi, 1973)، بابلسر (حسینی و همکاران، 1376؛ اسلامی و همکاران 1376)، جویبار (اسلامی، 1377) و اقلید فارس (Maleki et al., 1994) گزارش شده است که در مواردی به صورت همهگیری بوده است. در همهگیری سال 1372 در بابلسر (مهرماه تا اواخر زمستان) در 5 گله 150 رأسی آلوده 80-60 درصد مبتلایان تلف شدند. در آزمایش مدفوع، در 72 درصد گوسفندان تخم انگل اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم مشاهده شد (حسینی و همکاران، 1376). در بررسی دیگری در مورد آلودگی با اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در جویبار مازندران، در 5/17 درصد گلهها و در 6/7 درصد گوسفندان تخم اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم مشاهده شد (اسلامی، 1377). با توجه به توزیع جغرافیایی آلودگیهای انگلی در ایران (Skerman and Hilard, 1967)، این کشور به چهار منطقه تقسیم میشود که آلودگی به اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم از سه منطقه شمال رشته کوههای البرز (منطقه 1)، فلات مرکزی از آذربایجان غربی تا خراسان (منطقه 2) و نواحی خلیج فارس تا رود دجله (منطقه 3) گزارش شده است. در کویر مرکزی (منطقه 4) دام اهلی پرورش داده نمیشود و در سایر مناطق کشور تا کنون گزارشی از وقوع بیماری در دسترس نیست. البته با توجه به اینکه میزبان واسط ترماتود فوق یعنی Lymnaea auricularia وLymnaea gedrosiana در اکثر نقاط کشور وجود دارد، انتظارمیرود آلودگی در دامهای سایر نقاط ایران گسترش داشته باشد(منصوریان، 1371؛ Massoud, 1974). اگر چه در مورد میزان ابتلای دامهای ایران بررسی آماری دقیقی انجام نگرفته ولی در حدود50-30 درصد گله های آلوده مبتلا بودهاند بهطوری که بعضی از دامداران مجبور به ذبح تعداد زیادی از دامهای خود گردیدند. میزان آلودگی دامها به انگلدر خوزستان را به ترتیب، بز (100%)، گاو (69%)، گاومیش (35%) و گوسفند (28%) گزارش کردهاند. همچنین مسعود در سال 1973 میزان آلودگی دامها در ناحیه خوزستان را در گاو (4/30%)، گوسفند(6/15%)، بز (7/6%) و گاو میش (2/1%) گزارش نموده است (Massoud., 1973). مکآتی در سال 1936 میزان آلودگی را در عراق (نواحی مجاور دشت میشان ایران) حدود 80% گزارش کرده است و اظهار داشته که گوسفند و بز شدیداً به اورنیتوبیلارزیا آلوده میشوند در صورتی که انگل فوق در گاو بیماریزایی کمتری دارد (Machattie, 1936). مسعود نیز در سال 1973 ضمن مطالعه تجربی و طبیعی آلودگی دامها اعلام کرد گر چه گاو بیشتر آلوده میشود ولی بیماری در این دام خفیفتر از گوسفند و بز بروز میکند و اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم در گوسفند از نظر ضررهای اقتصادی اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به سایر دامها دارد. وی ضایعات ریزبینی بیماری اورنیتوبیلارزیوز را در عقدههای لنفاوی مزانتریک، کبد و رودههای کوچک و عروق مزانتر مشاهده نموده ولی در شکمبه، ریه و روده بزرگ ضایعات ریزبینی و تخم انگل را مشاهده نکرد (Massoud., 1973). ضایعات هیستوپاتولوژی شرح داده شده توسط ایشان با مطالعه حاضر مطابقت مینماید. گزارش شده است که این انگل از نظر آسیبشناسی باعث سیروز کبد، دژنراسیون مجاری صفراوی و باریک شدن رگهای خونی می شود (Al-Toma, 2011). انگل بالغ ضمن بلع و هضم گلبولهای قرمز، رنگدانههای هماتین را دفع میکند. رنگدانه فوق توسط سیستم مونوسیت–ماکروفاژ، خصوصاً در عقدههای لنفاوی ناحیه و کبد گرفته میشود که این رنگدانه سیاه آهن-پورفیرین ممکن است مسئول رنگ خاکستری مایل به سیاه کبد و ششها در موارد آلودگی شدید باشد. در مطالعه حاضر آلودگی عقدههای لنفاوی مزانتر، روده باریک، کبد و ضایعات ماکروسکوپی و میکروسکوپی آن به مراتب شدیدتر و بیشتر از گزارشهای موجود بود. همچنین ابتلاء بافتهای ریه، روده بزرگ و شکمبه و وجود انگل در وریدها و تخم انگل در بافتهای فوق مشاهده گردید که تاکنون گزارش نشده است. در رابطه با شدت آلودگی گوسفند و بز و بروز بیماری در اکثر دامهای گله میتوان چنین توجیه نمود که بالا بودن میزان بارندگی و افزایش مناطق باتلاقی و آبخیز در بهار و پاییز باعث شده است تا حلزونهای میزبان واسط ترماتود فوق افزایش یافته و زمینه برای ایجاد آلودگی شدید مساعد گردد. به علاوه ابتلاء گلههای فوق به بیماریهای عفونی مانند بیماری یون و بیماریهای انگلی دیگر مانند لینگواتولوز، فاسیولوز و دیکروسیلیوز و همچنین پنومونیهای شدید میکروبی و انگلی و سایر بیماریها سبب تضعیف سیستم ایمنی در دامهای فوق گشته و استعداد و حساسیت آنها را نسبت به آلودگی و ابتلا به اورنیتوبیلارزیا ترکستانیکم شدید نموده است. به هر حال با توجه به ضایعات ماکروسکوپی و میکروسکوپی مشاهده شده میتوان دریافت که بیماری فوق به لحاظ بهداشتی و اثرات زیانبار اقتصادی دارای اهمیت ویژهای بوده و با در نظر گرفتن این نکته که شغل اصلی عشایر دامداری بوده و به طور دائم در حال کوچ به مناطق مختلف مجاور میباشند، لذا دامهای آلوده میتوانند موجب انتشار آلودگی به دامهای سایر نواحی شده و شیوع اپیدمیک بیماری را امکانپذیر گردانند. بنابراین، درمان به موقع، کنترل و پیشگیری بیماری ضروری بهنظر میرسد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,287 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,081 |