تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,346,075 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,387,732 |
گزارش شپش جونده فیلوپتروس اوسِلاتوس (Mallophaga: Ischnocera) از کلاغ سیاه (Carrion Crow: Corvus corone) در منطقه میاندوآب، استان آذربایجانغربی در سال 1389 | |||||
آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی | |||||
مقاله 8، دوره 8، 3 (31) پاییز، آذر 1393، صفحه 604-611 اصل مقاله (685.42 K) | |||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||
نویسنده | |||||
عباس ایمانی باران* | |||||
استادیار گروه پاتوبیولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران. | |||||
چکیده | |||||
در طول تابستان 1389، برای بررسی انگلهای خارجی در مجموع 12 قطعه کلاغ سیاه از منطقه میاندوآب گرفته شدند. در مجموع، 32 شپش (19 ماده و 13 نر) از روی پرهای 7 کلاغ آلوده جمعآوری و پس از طی فرآیند آزمایشگاهی تهیه نمونه، ابعاد قسمتهای مختلف بدن اندازهگیری شدند. شناسائی نمونهها نشان داد که تمامی شپشها متعلق به گونۀ فیلوپتروس اوسِلاتوس هستند. به لحاظ ریختشناسی، بدن کشیده، قهوهای رنگ، بهطول 3-2 میلیمتر، بهعرض 1≥ میلیمتر بود. سر مثلثی شکل، بهطول 8/0-7/0 میلیمتر و بهعرض 4/0-3/0 میلیمتر بود. قسمت خلفی سر اتساع یافته بود. آنتن 5 بندی خیلی کوتاه با اولین قطعه بلند در عقب اندامک کونوس قرار داشت. یک حفرۀ دهانی بزرگ داشت که در هر طرف 4-3 جفت موی حساس جانبی خیلی برجسته وجود داشت که تعدادی از موها در قدام و تعدادی دیگر در قسمت خلفی اندامک کونوس قرار داشتند. پاها کوتاه و به یک چنگال قوی منتهی میشدند. جفت پای سوم نسبتاً قوی و طویلتر از بقیه بود. شکم دارای 9 قطعه همراه با ابریشمهای فراوان در هر بند و سوراخهای تنفسی خیلی مشخص بر روی صفحات پاراترگال بود. در مادهها، اویپوزیتور و در نرها جنیتالیا با مشخصات خاص مربوط به گونه گزارش شده بهوضوح دیده میشدند. مطابق با نتایج بدست آمده، دامنه آلودگی از 3 تا شپش در کمترین تا 8 تا شپش در بیشترین تعداد در تغییر بود. میزان شیوع آلودگی به شپش 33/58% مشخص شد. با توجه به فقدان مطالعه جامع و هدفمند در خصوص شپشهای پرندگان در این نقطه از ایران مطالعاتی وسیع از هر حیث ضروری بهنظر میرسد. | |||||
کلیدواژهها | |||||
انگلهای خارجی؛ شپش؛ کلاغ؛ فیلوپتروس اوسِلاتوس؛ میاندوآب | |||||
اصل مقاله | |||||
مقدمه شپشهای جوندۀ پرندگان به دو زیر راستۀ آمبلیسرا و ایسکنوسرا تقسیم میشوند. تقریباً 4500 گونه شپش تاکنون در سرتاسر دنیا توصیف شدهاند. در حدود 4000 گونه از آنها بر روی پرندگان مشاهده شدهاند که 3000 گونۀ آن متعلق به زیر راستۀ ایسکنوسراست (Price et al., 2003). ایسکنوسراها منحصراً از پرها و بقایای پوستی (فلسها، پوستهها) میزبان تغذیه میکنند و این مواد در حضور باکتریهای همزیست متابولیزه میشوند (Eichler et al., 1972). ایسکنوسراها به لحاظ ریختشناسی برای حرکت بر روی پرها و خیلی بهندرت در سطح خارجی پوست میزبان اختصاصی شدهاند. برعکس، آمبلیسراها خیلی زرنگ هستند و روی پوست و پرها دیده میشوند و از پرها و خون میزبان تغذیه میکنند (Ash, 1960; Marshal, 1981). آمبلیسراها توانائی ترک میزبان در حال مرگ را دارند، بنابراین ممکن است نسبت به ایسکنوسراها در تماس مستقیم بین میزبانها به منظور انتقال وابستگی کمتری از خود نشان دهند (Azizi et al., 2013). در ایران 520 (منصوری، 1392) تا 542 (Lepage, 2012) گونه پرنده اهلی و وحشی شناخته شده وجود دارد. علیرغم وجود جمعیت غنی از پرندگان، تنوع آب و هوائی و مناطق جغرافیائی منحصر بفرد به لحاظ انواع زیستگاههای پرندگان مهاجر و غیرمهاجر در ایران، مطالعات اندکی در ارتباط با آلودگیها و فون شپشهای پرندگان در سالیان گذشته بهطور پراکنده و نه چندان جامع در مناطق غربی و جنوبی ایران انجام شده است (Ardalan, 1971,1972,1975; Rafyi et al., 1968; Rak, 1974; Rak et al., 1975) و اخیراً تعداد معدودی از محققین بر حسب علاقهمندی و یا به هر دلیلی در استانهای شرقی (Moodi et al., 2013)، شمالی (Dik and Halajian, 2013; Eslami et al., 2009) و شمالغربی ایران (هاشمزاده فرهنگ و همکاران، 1387) بهطور نسبتاً جامع و هدفمند و یا بهصورت گزارش موردی (Alborzi and Naddaf, 2008; Azizi et al., 2013; Tavassoli et al., 2011) روی شپشهای پرندگان اهلی و وحشی مطالعاتی را انجام دادهاند. با جستجوی وسیع منابع علمی و جمعآوری اطلاعات پیرامون پژوهشهای صورت گرفته روی شپشهای پرندگان اهلی و وحشی ایران از سالیان گذشته تا بهحال مشخص شد که مطابق با نتایج بهدست آمده، قریب به 60 گونه شپش از پرندگان مورد مطالعه پیدا شده است و اکثریت قریب به اتفاق گونههای پیدا شده برای اولین بار در همان مقطع زمانی مطالعه توسط پژوهشگر یا پژوهشگران مربوطه شناسائی و به لیست فون شپشهای پرندگان ایران اضافه شدهاند. نظر به اینکه تنها تعداد معدودی مطالعات از دیر باز توسط چند تن از محققین در خصوص آلودگی و جمعیت شپشهای پرندگان ایران فقط در برخی مناطق جغرافیای وسیع ایران با چنان تنوع کثیری از پرندگان اهلی و وحشی صورت گرفته و در اکثر موارد به لحاظ کمیت، محققین تنها یک بار چنین مطالعهای را در حوزۀ فعالیت پژوهشی خویش روی چند گونۀ معدود از پرندگان عمدتاً اهلی یا زیتنی انجام دادهاند و در مجموع 60 گونه شپش پرندگان را تابهحال گزارش نمودهاند، بنابراین چنین بهنظر میرسد که فون شپشهای پرندگان ایران با توجه به تعداد فراوان گونههای شپش پرندگان که تاکنون در دنیا گزارش شدهاند، تقریباً ناشناخته است و هنوز فرصت و فاصلۀ زیادی برای کشف ناشناختهها وجود دارد. با توجه به خلأهای پژوهشی قابل تصور و اینکه در ارتباط با شپشهای پرندگان در ناحیۀ شمالغرب ایران با دارا بودن ویژگیهای اقلیمی و زیست بومی کاملاً معلوم برای جمعیت پرندگان، هیچ مطالعۀ جامع و هدفمند انجام نشده است. بنابراین مطالعه حاضر گامی نخست هر چند کوتاه به منظور جمعآوری اطلاعات جدید در خصوص شپشهای پرندگان در ناحیۀ مورد مطالعه جهت افزایش شناخت پراکندگی جغرافیائی شپشهای یافت شده و تعیین میزان آلودگی آنها صرفاً در کلاغهای سیاه (Carrion crow: Corvus corone) میباشد.
مواد و روشها منطقه مورد مطالعه حوزۀ میاندوآب، یکی از شهرستانهای واقع در جنوب استان آذربایجانغربی در شمالغرب ایران بود. شهرستان میاندوآب به لحاظ موقعیت جغرافیائی در جنوب شرقی دریاچه ارومیه بین عرض 59 دقیقه و 36 درجه و طول 5 دقیقه و 46 درجه جغرافیایی قرار گرفته است. ارتفاع آن از سطح دریا به 1280 متر میرسد. آب و هوای این منطقه متغیر بوده، دارای تابستانهای نسبتاً گرم و زمستانهای مختصر سرد میباشد. دمای آن معمولاً در مرداد ماه حداکثر به 33 درجه بالای صفر و در دی ماه به حدود 8 درجه زیر صفر میرسد. چون موقعیت این منطقه در مجاورت دریاچه ارومیه و بین دو رود زرینه و سیمینه واقع شده است، بنابراین رطوبت در منطقه بالا است و به طور متوسط در موقع ظهر به 60-40% میرسد. میزان بارش متوسط در منطقه ۲۸۹ میلیلیتر ثبت شده است. لازم به ذکر است که شهرستان میاندوآب با روستاهای تابعش از نظر کشاورزی و دامپروری همیشه یکی از مهمترین قطبهای شناخته شده در سطح استان و کشور است (محبوبی، 1388). در طول فصل تابستان سال 1389، به منظور بررسی انگلهای خارجی، در مجموع 12 کلاغ سیاه از باغات و مزارع کشاورزی منطقۀ مورد مطالعه توسط صیادان با استفاده از تفنگهای شکاری ساچمهای صید شدند و بهطور انفرادی در داخل کیسههای پلاستیکی زیپ کیت در کمترین فاصله زمانی و با رعایت تمام جوانب احتیاط برای اجتناب از تغییر در نتایج واقعی، بلافاصله به آزمایشگاه انگلشناسی دانشکدۀ دامپزشکی دانشگاه ارومیه منتقل شدند. در آزمایشگاه، تمام قسمتهای بدن کلاغها، اعمّ از پوست و پرها، به دقت مورد بررسی قرار گرفتند و در صورت آلودگی شپشهای موجود در هر نقطه از بدن با پنس، بدون اینکه به ساختار بدن آنها آسیبی وارد شود، جمعآوری و به لولههای فالکون حاوی الکل اتیلیک 70% منتقل شدند و تا زمان شناسائی در آزمایشگاه نگهداری شدند. در مجموع، 32 شپش (19 ماده و 13 نر) از 7 کلاغ آلوده جمعآوری شدند. دامنه آلودگی از 3 تا شپش در کمترین تا 8 تا شپش در بیشترین تعداد در تغییر بود. پس از اتمام مرحلۀ نمونهبرداری، در مرحلۀ آزمایش میکروسکوپی نخست شپشها به مدت 24 ساعت در محلول پتاس (KOH)10% هضم شدند. سپس در آب مقطر به مدت یک روز قرار داده شدند. متعاقب آبگیری در سریالهای درجهبندی شده الکل اتیلیک (70، 80، 90 و 99 درصد در روزهای متوالی) و پس از شفافسازی با محلول لاکتوفنل، نمونهها روی لامهای شیشهای مونته (Palm, 1978) و با استفاده از میکروسکوپ نوری تمام مشخصات ریختشناسی شپشها یادداشت شدند. اندازۀ ابعاد مختلف بدن نمونههای مونته شده با استفاده از عدسی چشمی 10x پس از کالیبره کردن میکروسکوپ در درشتنماییهای 10x و 20x اندازهگیری شدند. همچنین تعدادی کافی عکس به منظور تشخیص تهیه شدند و در نهایت با استفاده از کلیدهای تشخیصی معتبر (Price et al., 2003; Price and Graham, 1997; Price and Hellenthial, 1998) شناسائی نمونهها انجام شد.
یافتهها به لحاظ شیوع، در کل میزان شیوع آلودگی 33/58% (7 مورد از 12 مورد) در بین پرندگان مورد مطالعه بود. پس از شناسائی شپشها تا سطح گونه، مشخص شد که تمامی شپشهای جمعآوری شده از کلاغهای آلوده صرفاً متعلق به گونۀ فیلوپتروس اوسِلاتوس میباشند. از نظر ریختشناسی، بدن آنها کشیده، کاملاً پهن، به رنگ قهوهای تا تیره بود. ابعاد بدن در فرمهای بالغ در حداکثر اندازۀشان، بهطول 3 میلیمتر و بهعرض 1 ≥ میلیمتر بود. سر مثلثی شکل در ابعادی بهطول 8/0-7/0 میلیمتر و بهعرض 4/0-3/0 میلیمتر بود (شکل 1). سر در قسمت خلفی کاملاً اتساع یافته بود (شکل 4). شاخکها دارای 5 بند خیلی کوتاه و فشرده بودند و بند اول آنها در مقایسه با بقیه نسبتاً طویل بود (شکل 4). در قسمت قدامی بند اول اندامکی بهنام Conus قرار داشت (شکل 4). حفرۀ دهانی کاملاً بزرگ و واضح بود و در هر طرف دارای 4-3 جفت مو یا ابریشم (Seta) حساس جانبی خیلی برجسته بود که تعدادی از موها در قدام (Preconal Seta) و تعدادی دیگر در قسمت خلفی (Postconal Seta) اندامک کونوس قرار داشتند (شکل 1). موها یا ابریشمهایی که در قسمت خلفی اندامک کونوس قرار داشتند از نظر طولی، طویلتر از موهای قسمت قدامی اندامک کونوس بودند. پاها کوتاه بودند و هر کدام به یک چنگال قوی ختم میشدند، ولی جفت پای خلفی در مقایسه با دو جفت دیگر نسبتاً قوی و طویلتر بودند (شکل 1). محوطۀ شکمی دارای 9 قطعۀ مشخص همراه با خارهای فراوان و سوراخهای تنفسی کاملاً واضح در حاشیۀ صفحات پاراترگال بود. در جنسهای نر اندام جنیتالیا با خارهای دیستال مشخص روی مزوزوم جنیتالی به وضوع معلوم بود و انتهای بند آخر شکم کاملاً باریک بود (شکل 2). در مادهها نیز، مجرای تخمگذار (Ovipositor) و ترمینالیای از وسط باریک شده بهخوبی مشاهده میشد (شکل 3). با استفاده از خصوصیات مورفولوژیک مذکور، مقایسههایی که با کلیدهای تشخیصی معتبر (Price and Hellenthial, 1998)، مطالعات مشابه (Rahemo and Al-Dabbagh, 2009) و راهنمائیهای یکی از انگلشناسان مطرح در زمینه شپش پرندگان به عمل آمد با احتمال قوی شپشهای حاضر متعلق به گونۀ فیلوپتروس اوسِلاتوس هستند.
شکل 1- گونۀ فیلوپتروس اوسلاتوس حفره بزرگ دهانی (1)، پای سوم (2) شکل 2- جنیتالیای نر(فلش)، سوراخهای تنفسی در لبۀ قطعات شکمی و موهای سطح شکم
شکل 3- مجرای تخمگذار ماده (Ovipositor) (فلش) شکل 4- Conus(1)، شاخک 5 بندی (2)، اتّساع خلف رأسی (3)
بحث و نتیجهگیری شپش جوندۀ جنس فیلوپتروس (Nitzsch) در حال حاضر دارای 210 اسامی اختصاصی و تحت اختصاصی است که در این جنس گنجانده شدهاند. اکثر این شپشها مربوط به میزبانهای شاخهنشین (Passerine) هستند. چنین وضعیتی این جنس را در ردیف جنسهای بوریلیا (Keler) و کوادراسپس(Clay وMeinertzhagen ) به عنوان یکی از سه تا بزرگترین جنس خانوادۀ فیلوپتریده از راستۀ ایسکنوسرا قرار میدهد. اگر چه دو جنس دیگر موضوع مطالعات تاکسونومیک بودهاند ولی هیچ تحقیق اصلاحی در ارتباط با جنس فیلوپتروس بهکار گرفته نشده است، در نتیجه این جنس از جنبههای مختلف مطالعات انگلشناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است (Price and Hellenthial, 1998). در ارتباط با گونههای مختلف کلاغها، تعداد زیادی از گونههای فیلوپتروس در نقاط مختلف دنیا از این پرنده گزارش شدهاند که مجال بیان تمامی آنها در این مقاله وجود ندارد، اما در اکثر مطالعاتی که روی شپشهای پرندگان وحشی انجام شده گزارش گونۀ فیلوپتروس اوسِلاتوس از انواع کلاغها به چشم میخورد. در ژاپن این گونه از 218 کلاغ لاشهخوار شرقی (Eastern Carrion Crow: Corvus corone orientalis) و 21 کلاغ جنگلی ژاپنی (Japanese (Jungle Crow: Corvus macrorhynchos japonensis (Mizuno, 1985) و در استان Newfounland کانادا از 70 کلاغ معمولی (Common Crow: Corvus brachyrhynchos) (Andrews and Threlfull, 1975) گزارش شده است. در ایران طی سه مطالعۀ مجزا بر روی شپشهای گونههای مختلف پرندگان در برخی مناطق ایران چند گونه از جنس فیلوپتروس گزارش و اکثر آنها برای اولین بار در هر مطالعه به لیست فون شپشهای پرندگان ایران اضافه شدهاند. اردلان در سال 1971 در مطالعه خود روی مالوفاگای ایران از مجموع 6 گونه شپش یافت شده، 3 گونۀ فیلوپتروس کوروی را از Raven (Corvus corax)، فیلوپتروس اوسِلاتوس را از Carrion Crow (Corvuscorone) و فیلوپتروس لاتیفروس را نیز از کلاغ لاشهخوار (Corvus corone) گزارش کرد (Ardalan, 1971). راک و همکاران در سال 1975 با بررسی گونههای مالوفاگای پرندگان وحشی ایران، از مجموع 13 گونه شپشی که گزارش نمودند گونههای فیلوپتروس پیکائه از Pica pica، فیلوپتروس اوسِلاتوس از Athene noctua و گونۀ نامعلوم فیلوپتروس از Turdus ruficollis سه گونۀ گزارش شده از جنس فیلوپتروس بودند که گونۀ اول برای اولین بار گزارش میشد (Rak et al., 1975). در مطالعۀ اخیر توسط مودی و همکاران در سال 2013 در شرق ایران بر روی شپشهای جوندۀ پرندگان Passerine، در مجموع 11 گونه شپش جونده از سه خانواده منوپونیده، ریسینیده و فیلوپتریده گزارش شدند که فیلوپتروس پالهسنس از Parus major، فیلوپتروس مونتانی از Passermontanus و فیلوپتروس فرینگیله از Fringilla coelebs، Petronia xanthocollis و Passer domesticus و گونۀ نامشخص فیلوپتروس از Petronia petronia، Oenanthe lugens، Phylloscopus collybitaوCarduelisobsoleta گونههای متعلق به جنس فیلوپتروس از خانوادۀ فیلوپتریده بودند که به اذعان محققین این مطالعه تمامی این گونهها برای اولین بار از پرندگان ایران مشاهده میشدند (Moodi et al., 2013). آسکیو در سال 1971 چهار گونه فیلوپتروس آتراتوس از کلاغ زاغی (Rook)، فیلوپتروس کوروی از غراب (Raven)، فیلوپتروس اوسِلاتوس از کلاغ بغدادی یا کورکور (Carrion Crow) و فیلوپتروس جیتاتوس از زاغچه (Jackdaw) را گزارش کرد (Askew, 1971). با مقایسۀ نمونههای حاضر با گونههای توصیف شده توسط محقق مذکور تا حدود زیادی بهنظر میرسد که شپشهای مطالعۀ حاضر خیلی شبیه به فیلوپتروس اُسِلاتوس میباشد. علیرغم تعداد اندک از نظر جمعیت آماری کلاغهای مورد مطالعه، میزان شیوع نسبتاً بالا بود (33/58%). به نظر میرسد این میزان شیوع در صورت بالا بودن تعداد نمونهها، و کانونها و فصول مختلف نمونهبرداری، گونهها و سنین مختلف قطعاً متفاوت از میزان شیوع حاضر خواهد بود. چرا که سطح آلودگی میتواند بر حسب زیستگاه، میزان آلودگی گلههای پرندگان، میزان آلودگی آشیانه، بهداشت عمومی پرندگان و سایر شرایط محیطی متفاوت باشد (Poulin, 1991). با توجه به نبود هیچ نوع مطالعۀ جامع و هدفمند در خصوص شپشهای پرندگان در این نقطه از ایران مطالعاتی وسیع از هر حیث ضروری بهنظر میرسد. | |||||
مراجع | |||||
| |||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,426 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 407 |