تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,991 |
تعداد مقالات | 83,508 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,147,463 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,191,279 |
تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر سلامت عمومی و اضطراب دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه علمی آموزش و ارزشیابی (فصلنامه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 8، شماره 31، آذر 1394، صفحه 9-23 اصل مقاله (241.15 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نیلوفر برومندزاده1؛ پرویز کزیمی ثانی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانش آموخته کارشناس ارشد گروه روانشناسی تربیتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاداسلامی، تبریز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه روانشناسی تربیتی، واحد شبستر، دانشگاه آزاداسلامی، شبستر، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش مهارتهای معنوی بر سلامت عمومی و اضطراب در دانشآموزان دختر دوره متوسطه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان تبریز بودند. در این پژوهش دو مدرسه از دو منطقه شهرستان تبریز به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و سپس 30 دانشآموز که بالاترین نمرات را در اضطراب و اختلال در سلامت عمومی داشتند، انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدهاند. 15 نفر از دانشآموزان که در گروه آزمایش قرار گرفتند در ده جلسه آموزش مهارتهای معنوی شرکت نمودند و 15 نفر گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامههای اضطراب داس و سلامت عمومی گلدبرگ بود که به صورت پیشآزمون و پسآزمون اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس به آزمون فرضیههای تحقیق پرداخته شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای معنوی بر کاهش اضطراب و افزایش سلامت عمومی دانشآموزان مؤثر است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهارتهای معنوی؛ اضطراب؛ سلامت عمومی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه: نوجوانی یک مرحله بحرانی در زندگی است که با گذر از کودکی به بزرگسالی مشخص می شود. نوجوانی دوره ای است که در آن اختلالات روانی به احتمال بیشتری شکل می گیرند و یا ظاهر می شوند. علا.ه بر این برخی عوامل خطر زا نیز به طور خاص این مرحله از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهند ؛ سوء مصرف مواد، الکل، تنباکو از جمله ی این خطرها است که در نوجوانی رخ می دهد. تمامی این عوامل برای سلامت عمومی مضر هستند. (سازمان جهانی بهداشت[1]، 2013). مفهوم سلامت عمومی احساس خوب بودن، اطمینان از کارآمدی خود، اتکا به خود، ظرفیت رقابت و خودشکوفایی توانایی های بالقوه فکری و هیجانی است (عبدی، باباپور و فتحی، 1389). سازمان جهـانی بهداشت، سـلامت عمومی را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتمـاعی و نه صرفاً بیمار نبودن تعریف کرده است (سازمان جهانی بهداشت[2]، 2004). اختلال های اضطرابی نیز شایع ترین اختلال روانی در تمام گروه ها ی سنی است و عاملی مهم در بروز برخی مشکلات اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی به حساب می آید (سومر و گلدنر[3]،2006). کودکان و نوجوانان در جریان رشد، انواع گوناگون و طیف وسیعی از اضطراب ها را تجربه می کنند و گاه این اضطراب ها آنچنان شدت دارند، که زندگی روزمـره و تحصیلی آنـان را دشوار می سازند (ابوالقاسمی و سعیدی، 1391). شواهد رفتاری نشان می دهند که سطوح بالای اضطراب با کاهش عملکرد در وظایف همراه است خصوصاً در وظایفی که نیازمند فرایندهای شناختی هستند. طبق بررسی کندال[4]و همکاران، اضطراب افراطی نوجوانان، اثرات بارز خود را در قلمرو تحصیلی، ارتباط با همسالان و عملکرد اجتماعی نیز نشان می دهد (به نقل از کمالی ایگلی، 1390). در کشور ما، جمعیت کودکان و نوجوانان حدود یک سوم کل جمعیت کشور را تشکیل می دهند و این دوره سنی از نظر رشد و تکامل جسمی- روانی اهمیت بسزایی، بنابراین فراهم کردن زندگی سالم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است (ضغیمی محمدی، 1390). متخصصان روان شناسی برای کاهش اختلال های روانی از جمله اضطراب و افسردگی از روش های مختلفی بهره گرفته اند که از آن جمله می توان از روش های دارو درمانی، روان تحلیل گری، شناخت درمانی و رفتار درمانی را نام برد (غباری بناب، متولی پور و حبیبی، 1388). اما یکی از موضوعاتی که امروزه مورد توجه قرار گرفته است، معنویت و معنا درمانی است. به نظر می رسد زمان آن رسیده است که راهکارهای معنوی، با نظریه و روش های علمی روان درمانی ترکیب شود (ریچاردز و هاردمن و بارت[5]، 2007). مطالعات معنوی در روان شناسی در سطح جهان موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است (غباری بناب و همکاران، 1388). استفاده از معنویت می تواند در ارتقای حمایت های اجتماعی، سازگاری و تطابق در امور مربوط به سلامت موثرباشد(روهیم و گرین برگ[6]، 2007). مذهب و معنویت، مجموعه ای را ارائه می دهد که از راه آنها، انسان می تواند معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند (وست[7]، 2001). به همین دلیل است که معنویت پیش بینی کننده قوی برای امید و سلامت روان است (دیویس[8]، 2005) پژوهشگران نشان داده اند که آموزش مهارتهای معنوی، مثل ترغیب به دعا و ذکر به عنوان یک نوع از مراقبه، به بهبود بیشتر و سریعتر بیماران کمک می کند (ابوالقاسمی و سعیدی، 1391). معنویت از راهبردهای سازگاری در گروه سنّی نوجوانان نیز به شمار رود (رسولی، یغمایی، علوی مجد و الذکریان، 2009). معنویت برای زندگی انسان ها به خصوص برای دانشآموزانی که در مقطع دبیرستان و در سن نوجوانی به سر می برند، دارای اهمیت بسیاری است زیرا آنها به دنبال هدف، معنا و هویت در زندگی خود هستند و در دورانی هستند که قدرت تصمیم گیری، آرامش درونی، خودآگاهی و سازگاری اجتماعی ـ اخلاقی برای آنها بسیار اهمیت دارد (جیمز[9]، 1997)، این مسائل باعث می شود که آموزش مهارتهای معنوی در دانشآموزان نوجوان از اهمیت بسزایی برخوردار باشد زیرا با آموزش این مهارتها دانشآموزان می توانند معنای زندگی خود را دریابند و از رفتارهای عقلانی و منطقی در زندگی خود پیروی کنند و ارتباط آنها با دیگران یک ارتباط انسانی و اعتقادی شود و معنویت نگرش آنها را به خود و دیگران مثبت نماید (پارگامنت[10]،2007). پژوهشگران در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که معنویت تأثیر عظیمی در سلامت روانی افراد دارد (جنگ و جانسون[11]، 2004؛ دولتیل و فارل[12]، 2004 ؛ هیلز، پایس، کمرون و شوت [13]، 2005). در پژوهشی هورانی، ویلیامز، فرمان-هافمن، لان، ویمر و بری[14] (2012) به بررسی نقش معنویت در افسردگی، اختلال پس از سانحه و خودکشی پرداختند. معنویت بالا اثر محافظت کننده در برابر نشانه های افسردگی داشت. سطوح متوسط و کم معنویت پیش بینی کننده ی علائم افسردگی بود. همچنین سطوح متوسط معنویت پیش بینی کننده ی اختلال پس از سانحه بود. این نتایج نشان داد که رابطه ی پیچیده ای بین معنویت و سلامت روان وجود دارد. کونیگ[15] (به نقل از سالسمن و همکاران، 2005) به روابط منفی بین معنویت / مذهب واضطراب دست یافت. ویلکینس[16] (2004)، در مطالعه ای که با عنوان "مذهب، معنویت و استرس روانی در بیماران قلبی عروقی" انجام داد، نشان داد که ارتباط معنی داری بین حمایت معنوی و افسردگی و اضطراب وجود دارد. نتایج پژوهش فرانسیس، رابینز، لوئیز و کوآگلی[17] (2004) نشان داد کـه ارتباط مثبت و قوی بین نگرش مثبت به مسیحیت با میزان سلامت عمومی بالاتر وجود دارد. یافته های فیروزی، امینی، اصغری و مقیمی دهکردی (1392) نشان داد که پایبندی به اصول مذهبی می تواند از عوامل مثبت تأثیرگذار بر جنبه های مختلف روانی و جسمانی دانشآموزان باشد. یعقوبی، سهرابی و محمدزاده (1391) نیز طی پژوهش خود یافتند که تأکید بر آموزه های اسلامی در قالب رواندرمانی معنوی- مذهبی نیز همانند روش های شناختی رفتاری می تواند در کاهش اضطراب مفید واقع گردد. میرزا محمدی، فرمیهنی فراهانی و اسفندیاری (1390) در پژوهش کیفی خود به این نتیجه رسید که دین نقش مثبتی بر سلامت روان دارد. علی بخشی، ممقانیه و علی پور (1390) در پژوهش خود به بررسی رابطه توکل به خدا (به عنوان یک مهارت معنوی) و سلامت روان پرداختند. نتایج نشان داده توکل به خدا می تواند به عنوان یک راهبرد مقابله ای، نقش موثری در افزایش سلامت روان داشته باشد. چراغی و مولوی (1385) به بررسی رابطه ی بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین نمرة دینداری کلی و سلامت عمومی رابطه معناداری وجود داشت. حسین ثابت (1387) در پژوهش خود به بررسی اثربخشی آموزش صبر بر اضطراب، افسردگی و شادمانی در دانشآموزان دختر سال اول متوسطه پرداخت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش صبر، منجر به کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش شادکامی در هر سه گروه آزمایشی شد. نیکبخت نصر آبادی، تقوی لاریجانی و محمودی (1383) به بررسی مقایسه ای تأثیر دو روش آرام سازی بنسون و تکرار اَذکار مستحبی (به عنوان یک مهارت معنوی) بر وضعیت اضطراب بیماران پرداختند. یافته های پژوهش آنان نشان داد که آرام سازی به روش بنسون و تکرار اذکار هر دو موجب کاهش اضطراب در بیماران شدند و بین دو گروه اختلاف معناداری در کاهش اضطراب وجود نداشته است. همچنین نتایج پژوهش آلیانی و مهین (1383) حاکی از آن بود که هرچه میزان پایبندی افراد به دعا بیشتر باشد، اضطراب آنها به مراتب کمتر است. در برخی پژوهش ها گزارش شده است که شدت نگرش های معنوی و مذهبی در زنان بیش از مردان است. کلی - مور[18] از نظر درخواست مشاوره ی معنوی و مذهبی بین دو جنس تفاوت هایی یافت. قوی تر بودن معنویت و نگرش های معنوی در پژوهش های داخلی نیز آمده است از جمله در پژوهشی که همایون فر انجام داد مشخص شد که بین نوجوانان دختر و پسر تفاوت معنی داری در زمینه ی ارزش های معنوی و مذهبی وجود دارد و دختران در ارزش های معنوی و مذهبی در اولویتند. نجفی نیز در پژوهش خود نشان داد که دختران به مراتب بیشتر از پسران به معنویت و مذهب پایبندی دارند و باورهای معنوی بالاتری دارند (به نقل از کاظمیان مقدم و مهرابی زاده ی هنرمند، 1388). در حال حاضر قابلیت های موجود در روش مداخلات معنوی و نقش معنویت به عنوان منبعی موثر، برای کاهش اضطراب مورد توجه قرار گرفته است (پارگامنت،2007). بنابر مطالب گفته شده آموزش معنویت و مهارتهای معنوی از اهمیت بسزایی برخوردار است. مهارتهای مهم معنوی عبارتند از : بخشایشگری، به جا آوردن مؤثر نماز و دعا، خودآگاهی، ارتباط معنوی، توکل، صبر، تقواپیشگی، پالایش دل، تواضع و فروتنی، صله ی رحم، کنترل حسد، مشاهده ی تجلی باریتعالی در طبیعت و ذکر (بوالهری و همکاران، 1392). اما پژوهش های انجام شده در حیطه معنویت بیشتر بر کاهش اضطراب و افسردگی در دانشجویان و سالمندان متمرکز بوده است و پژوهش حاضر از این جهت نوپا است که به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی در دانشآموزان دبیرستانی می پردازد و با توجه به اینکه براساس پژوهش ها بین دو جنس از نظر پایبندی و توجه به امور معنوی تفاوت وجود دارد، در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی در دانشآموزان دختر پرداخته شد. مهارتهای معنوی مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: مهارت بخشایشگری، ذکر و مراقبه، صله رحم، صدقه دادن، توکل و صبر، نماز و دعا. در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال بررسی این مسئله است که آیا آموزش مهارتهای معنوی در کاهش اضطراب و افزایش سلامت عمومی دانشآموزان دختر دوره متوسطه اثربخش است؟
روش کار تحقیق حاضر در حیطه تحقیقات کاربردی جای میگیرد. پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، متغیرهای وابسته (اضطراب و سلامت عمومی)، قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل (آموزش مهارتهای معنوی)، اندازهگیری شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان تبریز بودند که بر اساس آمار آموزش و پرورش شهرستان تبریز تعداد آنان در سال 94-93، 55000 نفر بوده است. به منظور انتخاب نمونه و اجرای پژوهش، ابتدا از بین مدارس متوسطه دخترانه منطقه یک تبریز، به شیوه نمونهگیری در دسترس، دو مدرسه انتخاب شد و در هر مدرسه 3 کلاس در پایه های تحصیلی اول تا سوم دبیرستان انتخاب شد و آزمون سلامت عمومی و آزمون اضطراب در دانشآموزان هر 6 کلاس اجرا شد. سپس تعداد 30 نفر از دانشآموزانی که از نظر اضطراب و اختلال در سلامت عمومی دارای نمرات بالاتر از میانگین بودند انتخاب شدند و در دو گروه، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل، جایگزین شدند. سپس اعضای گروه آزمایش، طی 10 جلسه، دو بار در هفته به مدت دو ساعت آموزش مهارت معنوی به شیوه گروهی جهت کاهش اضطراب و افزایش سلامت عمومی را دریافت کردند. به منظور اینکه دانشآموزان تا جلسه آموزشی بعدی، درگیری خود را با موضوع جلسه حفظ کنند، در پایان هر جلسه نیز تکالیفی به دانشآموزان داده می شد و در جلسه بعدی، تکلیف داده شده در جلسه قبل مورد بررسی قرار می گرفت. پس از اجرای جلسات آموزشی، پسآزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل به عمل آمد. ساختار جلسات در ادامه آورده شده است. قابل ذکر است که منبع تدوین جلسات آموزشی، پژوهش محور بوده و با بررسی پژوهش های مختلف نظیر بوالهری و همکاران (1392) و غباری بناب و همکاران (1388) و غیره تدوین شده است. جدول (1) : ساختار جلسات آموزش مهارتهای معنوی
ابزارهای پژوهش در این پژوهش به منظور اندازه گیری سلامت عمومی افراد، از پرسشنامه ی سلامت عمومی (فرم 28 سوالی) استفاده شد. این پرسشنامه توسط گلدبرگ و هیلر[19] در سال 1979طراحی گردیده است و دارای 4 زیر مقیاس جسمانی کردن، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی می باشد (گلدبرگ و هیلر، 1979). این مقیاس، پاسخ آزمودنی ها را در یک طیف لیکرت (از خیلی کم (0) تا زیاد (3)) می سنجد. حداقل نمره در این آزمون صفر و حداکثر نمره 84 است. کسب نمره ی بالا در این آزمون نشانه وجود اختلال شدیدتر در سلامت عمومی است (بخشایش، 1392). در داخل کشور تحقیقات متعددی روی جمعیت های مختلف آماری دانشجویان، دانشآموزان و کارمندان به عمل آمده است. برای نمونه، هومن، یعقوبی، مجاهد، یزدان پناه و شیرازی پایایی پرسش نامه ی نسخه فارسی GHQ-28 را به ترتیب میزان 84%، 91%، 88%، 62 و 82% گزارش کرده اند. به این معنی که در تمامی این تحقیقات پایایی در حد خوب و عالی برآورد شده است (به نقل از کرمی، 1382). همچنین در پژوهش حاضر به منظور اندازه گیری میزان اضطراب افراد و به منظور تأکید بیشتر و مقایسه عمیق تر و استفاده از آیتم های بیشتر برای سنجش اضطراب آنان، از پرسشنامه ی داس (فرم کوتاه) استفاده شد. این پرسشنامه دارای 21 گویه است و پاسخ آزمودنی ها را در یک طیف لیکرت (از اصلاً (1) تا همیشه (4)) می سنجد. پایین ترین نمره در این مقیاس 1 و بالاترین نمره 84 است و سوالات نمره گذاری معکوس ندارند. مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس داس در سال 1995 توسط لاویبوند تهیه شد. لویباند و لویباند (1995) در یک نمونه بزرگ 717 نفری از دانشجویان نشان دادند که پرسشنامه افسردگی با مقیاس داس همبستگی بالایی (4/0 = r) دارد. فرم کوتاه 21 عبارتی این پرسشنامه توسط صاحبی، اصغری و سالاری (1384) برای جمعیت ایرانی اعتباریابی شد و مشخص شد که پرسشنامه از اعتبار بالایی برخوردار است. در مطالعه مرادی پناه(1384)، نیز آلفای کرونباخ در حیطه افسردگی94%، اضطراب 92% و استرس 82% گزارش گردیده است. نتایج جهت تجزیه و تحلیل دادها ی بدست آمده از جداول شاخصهای آمار توصیفی استفاده شد و در آن تعداد، کمترین و بیشترین به عنوان آماره های توصیفی، میانه و میانگین به عنوان شاخصهای گرایش مرکزی، دامنه تغییرات، واریانس و انحراف معیار به عنوان شاخصهای پراکندگی استفاده گردید. در راستای تحلیلهای استنباطی و آزمون فرضیههای تحقیق با توجه به رعایت مفروضههای اساسی مانند فاصلهای بودن دادهها، همگنی واریانسها و نرمال بودن توزیع طبیعی نمرات آزمودنیها، یکسانی شیب خط رگرسیون و خطی بودن رابطه ی متغیر وابسته ی مورد بررسی و متغیر کمکی و با توجه به اینکه متغیرهای مستقل به صورت مجزا و جداگانه بررسی شدند، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج در جداول آمده است: جدول (2) : توصیف آماری پیشآزمون و پسآزمون نمرات «اضطراب» به تفکیک گروه ها
با توجه به نتایج جدول 2، میانگین نمرات « اضطراب » گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به میانگین نمرات اضطراب گروه کنترل کاهش بیشتری داشته است. جدول (3) : نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت میانگین های تعدیل شده ی اضطراب در گروه آزمایش و کنترل
در جدول (3) نتایج آزمون تحلیل کوواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول، چون مقدار F محاسبه شده (13/9) با درجه آزادی 1 و 27 از مقدار F جدول بزرگتر است و سطح معنی داری کمتر از 01/0 حاصل شده است، بنابراین فرض صفر رد و فرض پژوهش که عبارت بود از اینکه آموزش مهارتهای معنوی بر اضطراب دانشآموزان دختر دوره متوسطه مؤثر است، با اطمینان 99/0 تأیید می گردد. همچنین بر اساس نتایج جدول (2)، میانگین نمرات پسآزمون گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش بیشتری داشت که با انجام تحلیل کوواریانس مشخص شد که این تفاوت معنی دار بوده است. شاخص اثر به دست آمده حاکی از این است که 25 درصد کاهش نمرات اضطراب آزمودنیهای شرکت کننده در گروه آزمایش را میتوان به آموزش مهارتهای معنوی نسبت داد. جدول (4) : توصیف آماری پیشآزمون و پسآزمون نمرات « سلامت عمومی» به تفکیک گروه ها
با توجه به نتایج فوق، میانگین نمرات مقیاس « سلامت عمومی » گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به میانگین گروه کنترل کاهش چشمگیرتری داشته است و با توجه به این که کسب نمره ی بالا در آزمون سلامت عمومی نشانه ی وجود اختلال شدیدتر در سلامت عمومی است، بنابراین کاهش میانگین نمرات سلامت عمومی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان دهنده ی کاهش اختلال و افزایش سلامت عمومی در گروه آزمایش است. جدول (5) : نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت میانگین های تعدیل شده ی سلامت عمومی در گروه آزمایش و کنترل
در جدول (5)، نتایج آزمون تحلیل کوواریانس پسآزمون با برداشتن اثر پیشآزمون بین دو گروه ارائه شده است. بر اساس نتایج مندرج در جدول، چون مقدار F محاسبه شده (891/20) با درجه آزادی 1 و 27 از مقدار F جدول بزرگتر است و سطح معنی داری کمتر از 001/0 حاصل شده است، بنابراین فرض صفر رد و فرض پژوهش که عبارت بود از اینکه آموزش مهارتهای معنوی بر سلامت عمومی دانشآموزان دختر دوره متوسطه مؤثر است، با اطمینان 99/0 تأیید می گردد. همچنین بر اساس نتایج جدول (4)، میانگین نمرات پسآزمون سلامت عمومی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش بیشتری داشت و با توجه به این که کسب نمره ی بالا در آزمون سلامت عمومی نشانه ی وجود اختلال شدیدتر در سلامت عمومی است، بنابراین کاهش میانگین نمرات سلامت عمومی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان دهنده ی کاهش اختلال و افزایش سلامت عمومی در گروه آزمایش است و با انجام تحلیل کوواریانس مشخص شد که تفاوت میانگین بین گروه آزمایش و کنترل معنی دار بوده است. شاخص اثر به دست آمده حاکی از این است که 44 درصد کاهش در نمرات اختلال در سلامت عمومی و در نتیجه افزایش سلامت عمومی آزمودنیهای شرکت کننده در گروه آزمایش را میتوان به آموزش مهارتهای معنوی نسبت داد. بحث فرضیه اول پژوهش حاضر که به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر اضطراب دانشآموزان دختر دوره متوسطه میپرداخت، مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای معنوی بر اضطراب دانشآموزان دختر دوه ی متوسطه اثر دارد و این اثربخشی در سطح 01/0 > p معنادار بود. این نتیجه با نتایج پژوهش های کونیگ به نقل از سالسمن و همکاران، 2005 ؛ ویلکینس، 2004 ؛ کونیگ، 2005 ؛ یعقوبی، 1391؛ ابراهیمی، 1391 ؛ حسین ثابت، 1387 ؛ آلیانی و مهین، 1383 ؛ نیکبخت نصر آبادی و همکاران، 1383 همسو بود. فرضیه پژوهشیکه به بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر سلامت عمومی دانشآموزان دختر دوره متوسطه میپرداخت، نیز مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای معنوی موجب افزایش سلامت عمومی دانشآموزان دختر دوه ی متوسطه می گردد و این اثربخشی در سطح 001/0 > p معنادار بود. این یافته نیز با یافته های مطالعات دیگر از جمله مطالعات توماس، 2012 ؛ والش، 2009 ؛ فرانسیس، رابینز، لوئیز و کوگلی[20]، 2004 ؛ میرزا محمدی و همکاران، 1390 ؛ علی بخشی، ممقانیه و علی پور، 1390 ؛ چراغی و مولوی، 1385 همسو می باشد. در تبیین اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر اضطراب می توان چنین گفت که بسیاری از مداخله ها و مهارتهای معنو ی مانند ذکر گفتن، روشی برای آرامش و تغییر حالات روانی هستند و می توان آنها را از جمله راه های خود نظم جویانه برای مقابله با استرس و اضطراب شناخت که بر فرایندهای روان شناختی و جسمانی تأثیرگذار هستند و فرد را از افکار آشفته بازداشته و موجب آرمیدگی میگردند (ابوالقاسمی و سعیدی،1391). نوجوانی دوره ای است که در آن اشکال مختلف اختلالات عاطفی مانند افسردگی، اضطراب و غیره ممکن است به وقوع پیوندد و یا تشدید شود. به نظر می رسد کسانی که جهت گیری معنوی دارند، میزان اضطراب و کمتری دارند (حسینی، الیاس، کراس و آیشاه[21]، 2010). اخیراً نیز برخی از مطالعات تأثیر مداخلات معنوی را در درمان اضطراب نشان داده اند (لوچتی، لوچتی، باسی، ورا و پرز[22]، 2012). در تبیین اثربخشی آموزش مهارتهای معنوی بر سلامت روان نیز باید اشاره نمود که از دهه ی 1960 مطالعات شیوع شناسی اقدام به بررسی تأثیر معنویت و مذهب بر سلامت افراد نمودند. از آن زمان تا کنون هزاران مقاله که در پایگاه داده های علمی منتشر شده اند ؛ نشان داده اند که معنویت و مذهب بر سلامت جسمانی و روانی تأثیرگذار است و معنویت با سلامت روانی بالاتر، بستری شدن کمتر و استراتژیهای مقابله ای بهتر همراه است. خلاصه ای از تحقیقات در مورد سلامت جسمانی یافتند که فعالیت ها و مهارتهای معنوی با عملکرد ایمنی بهتر، میزان کمتر مرگ ناشی از سرطان، بیماری قلبی کمتر، فشار خون و کلسترول پایین تر و رفتارهای سالم بیشتری همراه است (لوچتی، لوچتی، باسی، ورا و پرز، 2012). نتایج پژوهش ها نشان داده است که خواندن نماز، دعا، ذکر و پرداختن به فعالیت های معنوی از راه مراکز قشری مغز و ارتباط متقابل آنها با مراکز غدد تالاموس و هیپوتالاموس مفهوم و رنگ عاطفی پیدا می کند. از سوی دیگر این مراکز با غده هیپوفیز در ارتباط هستند که این غده فعالیت دیگر غده ها را تنظیم می کند. پرداختن به فعالیت های معنوی و مذهبی بر روی مکانیزم دفاعی بدن مثل پادتن ها اثر مثبت گذاشته، مقاومت بدن را در برابر بیماری های مزمن جسمی مثل سرطان و مزمن روانی مثل اسکیزوفرنی افزایش می دهد. توسل به ائمه، زیارات، دعا و نماز ابتدا توسط مغز دریافت و با توجه به نیت و قصد نیرو بخشی و افزایش توانایی، این اطلاعات در سیستم عصبی تجزیه و تحلیل شده که به سیستم ایمنی دستور داده می شود در مقابل فشار روانی و بیماری مقاومت کند (غلامی و بشلیده، 1390). همچنین محققان اظهار داشته اند که بین معنویت و سلامت رابطه وجود دارد و به نظر می رسد که عقاید، تعهدات و اعمال معنوی با نتایج مثبتی مانند بهزیستی / سلامت جسمانی، روانی، عملکرد / کارکرد مثبت بین فردی و بهبود کیفیت زندگی همراه هستند (حسینی، الیاس، کراس و آیشاه، 2010). همچنین شواهد بسیاری وجود دارد که تأثیر معنویت را بر سلامتی نشان می دهد از جمله پژوهشی که توسط المر، مک دونالد و فریدمن[23] (2003) انجام شد، نشان داد که معنویت نقش مهمی در کاهش نرخ بیماری و طولانی کردن زندگی دارد (به نقل از حسینی، الیاس، کراس و آیشاه، 2010). بنابراین براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای معنوی موجب کاهش اضطراب و افزایش سلامت عمومی در دانشآموزان دختر می گردد زیرا دانشآموزان دختر توجه بیشتری به امور معنوی دارند و طی جلسات آموزش مهارتهای معنوی، با مزایای استفاده از مهارتهای معنوی و تأثیرات آنها آشنا شدند و یاد گرفتند که چگونه این مهارتها را در موقعیت های مختلف زندگی به کار بندند تا کمتر دچار اضطراب شوند. همچنین دانشآموزان آموختند که در شرایط مختلف از مهارتهایی همچون ذکر، صبر، بخشش، صله رحم و غیره استفاده نمایند و از این طریق سلامت عمومی خود را حفظ کرده و ارتقا دهند. در جلسات آموزشی آنان آموختند که خطرها و بحران ها را بیش از حد وخیم ارزیابی نکنند و سعی کنند در حوادث معنا و مفهوم بیایند و بدانند که گاهی مشکلات منجر به رشد و تعالی انسان می گردد و سعی نمایند بجای تمرکز بر مشکلات به نحوه ی مقابله با مشکل تمرکز نمایند و از مهارتهای معنوی آموخته شده ی خود برای حل مشکلات استفاده نمایند. این پژوهش نیز همچون سایر پژوهش ها با محدودیت هایی روبرو بود از جمله اینکه در پژوهش حاضر از ابزارهای خودگزارشدهی استفاده شد، ممکن است افراد در ابراز مشکلات خود و پاسخ به پرسشنامهها صداقت و دقت کامل را به خرج نداده باشند و با توجه به تأثیر عوامل انسانی، در نتایج پژوهش محدودیتهایی در این خصوص به وجود آمده باشد. همچنین باید در نظر داشت که تحقیق حاضر در شهر تبریز اجرا شده و نتایج آن قابل تعمیم به دیگر نقاط کشور نیست و روش نمونهگیری در این پژوهش به صورت نمونهگیری در دسترس بود که همین امر احتمال معرف نبودن نمونه پژوهشی را به نسبت جامعه بالا میبرد. به همین دلیل در تفسیر نتایج پژوهش این موضوع باید این محدودیت ها مد نظر قرار گیرد. همچنین پیشنهاد می گردد که تحقیق فوق بر روی دانشآموزان سایر مدارس و در دیگر نقاط کشور هم اجرا گردد تا بتوان نتایج را مورد مقایسه قرار داد. همچنین توصیه می گردد که با توجه به نقش آموزش مهارتهای معنوی در بالا رفتن سطح سلامت عمومی و کاهش اضطراب دانشآموزان، از نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به صورت عملی در مراکز مشاوره ی مدارس استفاده نمود و در مدارس، کارگاه های آموزشی و دوره های آموزش مهارتهای معنوی مختص دانشآموزان، در نظر گرفته شود. [1].World Health Organization [2].World Health Organization [3]. Somer & Goldner [4]. Kendall, et. al [5]. Richards & Hardman&Berrett [6]. Revheim & Greenberg [7]. West [8]. Davis [9]. James [10]. Pargament [11]. jang & johnson [12]. Doolittle & farrell [13]. Hills, Paice , Cameron & Shot [14]. Hourani , Williams , Forman-Hoffman, Lane, Weimer & Bray [15]. Koenig [16]. Willkins [17]. Francis , Robbins , Lewis & Quigley [18]. Keli-Mor [19]. Goldberg & Hiller [20]. Francis, Robbins, Lewis & Quigley [21]. Elias, Krauss & Aishah [22]. Lucchetti, Lucchetti, Bassi, Vera & Peres [23]. Elmer, MacDonald, and Friedman | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع ابراهیمی، الهام. (1391). مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر بخشش و امید بر اضطراب عمومی دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران سال تحصیلی 91-90. پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم و تحقیقات خوزستان)، دانشکده روانشناسی، رشته مشاوره. ابوالقاسمی، شهنام و سعیدی، مژده. (1391). اثربخشی آموزش راهبردهای مقابله با استرس و مانترای اسلامی بر میزان اضطراب امتحان دانشآموزان دبیرستان های دخترانه ی شهر تنکابن. روانشناسی دین، سال پنجم، شماره ی دوم، صفحات 66-55. آلیانی، زهرا و مهین، همایون. (1383). بررسی رابطه پایبندی به دعا با میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه تبریز. مقاله ارائه شده در دومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ایران. بخشایش، علیرضا. (1392). بررسی رابطه سلامت عمومی و تیپهای شخصیت با رضایت شغلی کارکنان مرکز بهداشت شهرستان یزد.مجله دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (پیاورد سلامت)، دوره7، شماره 1 صص 55-42. بوالهری، جعفر؛ غباریبناب، باقر؛ قهاری، شهربانو؛ میرزایی، مصلح؛ راقبیان، رؤیا؛ دوست علیوند، هدی و زارعی دوست، الهام. (1392). مهارتهای معنوی، کتاب ویژه مربیان. چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران. چراغی، مونا و مولوی، حسین. (1385). رابطة بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان. مجلة پژوهش های تربیتی و روانشناختی، دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، سال دوم، شمارة ۲، شمارة پیاپی ۶، صص 22-1. حسین ثابت، فریده. (1387). اثربخش آموزش صبر بر اضطراب، افسردگی و شادکامی. دو فصلنامه مطالعات اسلام و روان شناسی، سال 1، شماره 2، صص 92-79. صاحبی، علی؛ اصغری، محمد جواد و سالاری، راضیه سادات. (1384). اعتباریابی مقیاس اضطراب و تنیدگی (DASS-21) برای جمعیت ایرانی. فصلنامه روانشناسان ایرانی، شماره 4، تابستان. ص 299. ضغیمی محمدی، شراره و تجویدی، منصوره. (1390). ارتباط سلامت معنوی با ناامیدی و مهارت اجتماعی نوجوانان مبتلا به تالاسمی ماژور (سال 1389). مراقبتهای نوین، فصلنامه علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، دوره 8، شماره 3، 124- 116. عبدی، سلمان؛ باباپورخیرالدین، جلیل و فتحی، حیدر. (1389). رابطه سبکهای تنظیم هیجان شناختی و سلامت عمومی دانشجویان. مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سال هشتم، شماره 4 صفحات 264 تا 258. علی بخشی، سیده زهرا؛ ممقانیه، مریم و علیپور، احمد. (1390). بررسی رابطه توکل به خدا و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه پیام نور. مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی. شماره 1، پیاپی (46)، صفحات 65-47. غباریبناب، باقر؛ متولیپور، عباس و حبیبیعسگرآباد، مجتبی. (1388). رابطه اضطراب و افسردگی با میزان معنویت در دانشجویان دانشگاه تهران. فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال سوم، شماره 2 (10)، صفحات 123-110. غلامی، علی و بشلیده، کیومرث. (1390). اثربخشی معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقّه. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال اول، شماره 3، صص 348-331. فیروزی، ابوذر؛ امینی، معصومه؛ اصغری، زهرا و مقیمیدهکردی، بیژن. (1392). بررسی ارتباط باورهای مذهبی و سلامت روان دانشآموزان متوسطه شهر درگز در سال تحصیلی 89 -90. مجله بهداشت و توسعه، سال دوم، شماره 2، صفحات 148-138. کاظمیان مقدم، کبری و مهرابیزادههنرمند، مهناز. (1388). مقایسه نگرش مذهبی و سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان.روان شناسی دین، سال دوم، شماره دوم، صفحات 187-173. کرمی، ابوالفضل. (1382). پرسشنامه سلامت عمومی. تهران : انتشارات روان سنجی. کمالی ایگلی، سمیه. (1390). رابطة راهبردهای مقابله با استرس و هوش هیجانی با سلامت روان در دانشآموزان دختر شرکتکننده در کلاسهای کنکور منطقة 4 آموزش و پرورش تهران، سال تحصیلی 1390 – 1389. پایاننامه کارشناسیارشد، دانشگاه آزاد اسلامی (واحد تهران مرکز)، دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی، گروه روانشناسی، گرایش روانشناسی تربیتی. گلدبرگ و هیلر. (1979). پرسشنامه سلامت عمومی. ترجمه ابوالفضل کرمی، (1382). تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. مرادی پناه، فرشته. (1384). بررسی تأثیر موسیقی ملایم بر میزان اضطراب و استرس و افسردگی بیماران قلبی. پایاننامه کارشناسیارشد پرستاری. دانشگاه تربیت مدرس. میرزا محمدی، محمدحسن؛ فرمهینیفراهانی، محسن و اسفندیاری، سهیلا.(1390). بررسی نقش آموزشهای دینی در سلامت فردی و اجتماعی. مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی. شماره 47، صفحات 45-20. نیکبخت نصرآبادی، علیرضا؛ تقوی لاریجانی، ترانه و محمودی، محمود. (1383). بررسی مقایسهای تأثیر دو روش آرام سازی بنسون و تکرار اَذکار مستحبی بر وضعیت اضطراب بیمارا ن قبل از اعمال جراحی شکم. فصلنامه حیات، سال دهم، شماره 23، صص 37-29. یعقوبی، حسن؛ سهرابی، فرامرز و محمدزاده، علی. (1391). مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و رواندرمانی معنوی- مذهبی مبتنی بر آموزههای اسلام بر کاهش اضطراب آشکار دانشجویان. تحقیقات علوم رفتاری، دوره 10، شماره 2، صص 107-99. Davis, B. (2005). Mediators of the relationships between hope and wellbeing in older adults. Clinical nursing research, 14(3), 253-272.
Doolittle, B. R. & Farrell, M. (2004). The association between sorituality and depression in an urban clinic. Journal of cilinical psychology, 6(3)114-118.
Francis, L., Robbins, M., Lewis, C & Quigley, C. (2004). Religiosity and general health among undergraduate students. Personality and Individual Differences, 37, 485–494.
Hills, J., Paice, J. A., Cameron, J. R., & Shot, S. (2005). Spirituality and distress in palliative care consultation. Journal of Palliative medicine, 8(4) 782-788.
Hoseseini, M, Habiban, E., Krauss, S. E. & Aishah, S., (2010). A Review Study on Spiritual Intelligence, Adolescence and Spiritual Intelligence, Factors that May Contribute to Individual Differences in Spiritual Intelligence, and the Related Theories. International Journal of Psychological Studies, 2(2): 179-188.
Laurel L. Hourani, Jason Williams, Valerie Forman-Hoffman, Marian E. Lane, Belinda Weimer, and Robert M. Bray (2012). Influence of Spirituality on Depression, Posttraumatic Stress Disorder, and Suicidality in Active Duty Military Personnel. Depression Research and Treatment, 2012(10) 1-9.
Jang, S. J. & Johnson, B. R. (2004). Explaning religious effect on distress among African Americans. Journal for the scientific study of the religious, 43, 237-260.
James, W. (1977). The varieties of religous experience Astudy in human nature. Charlottesville, USA. Electronic text center, University of Virginia library.
Koenig, H. G. (2005). Fait and mental Health: Religious resources for health. West Conshohocken: templeton foundation press.
Lovibond, P. F. & Lovibond, SH. (1995).The structure of negative emotional states: comparison of the Depression Anxiety Stress Scales (DASS) with the beck Depression and Anxiety Inventories. Behavior research and therapy, 33, 335-343.
Lucchetti, G; Lucchetti, A. L. G; Bassi, R. M.; Vera, A. V. D. & Peres, M. F. P. (2012). Integrating Spirituality into Primary Care, Primary Care at a Glance - Hot Topics and New Insights. Publisher: InTech, Chapters published April 27, 2012 under CC BY 3.0 license DOI: 10.5772/2310
Pargament, K.I. (2007). Spirituality integrated psychotherapy: understanding and addressing the sacred. New York: Guilford Press.
Rasuli M., Yaghmaei F., AlaviMajd, H., & Alzakerian S. M. (2009). Development and psychometrics of institutionalized adolecents spiritual coping scale. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology, 15(1), 25-32. [Persian].
Revheim, N & Greenberg, W. M. (2007). Spirituality matters: creating a time and place for hope psychiatric rehabilitation. Journal of spirituality, 30(4): 307-310.
Richards, P. S., Hardman, R. K. & Berrett, M. (2007). Spiritual Approaches in the Treatment of women with Eating Disorders. Washington: American Psychological Association.
Salsman, John. M., Tramana, L., Brechting, E. H. & Carlson, Ch. R. (2005). The link between religion and spiriyuality and psychological agjusment: The mediating role of optimism and social support. Journal of society for personality and social psychology, 31(4), 522-535.
Sommer, J. M. & Goldner, W. J. S. U. L. (2006).Prevalence and incidence studies of review anxiety disorders; a systematic literature. Canadean journal of psychiatry, 51(2), 100-113.
Thomas, Elizabeth. (2012). The Relationship Between Religiosity/Spirituality and Mentall Heahth in College Students, Mediated by Meaning Life. Masterʼs Dissertation. University of Florida.
Walsh, F. (2009). Spiritual resources in family therapy. New York; Guilford press.
West, W. (2001). Psychotherapy and Spirituality: Crossing the line between therapy and religion. Translated by: SH. Shahidi & S. Shirafkan. 2008. Tehran: Roshd.
Wilkins, M. (2004). Religion, Spirituality and psychological distress in cardiovascular disease [thesis]. Pennsylvania, PA: Drexel University.
World Health Organization. (2004). promoting mental health: Concepts, emerging evidence. Summary report a report of the World Health Organization. Department of mental Health and Substance.
World Health Organization. (2013). Risks to mental health: an overview of vulnerabilities and risk factors. World Health Organization; Geneva, Switzerland. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 10,390 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,825 |