تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,618 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,303,200 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,357,406 |
تاثیر میزان تحصیلات و تجربه مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آنها بر ابعاد مختلف کارت ارزیابی متوازن | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 7، شماره 28، بهمن 1394، صفحه 1-22 اصل مقاله (367.16 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمدرضا نیکبخت* 1؛ زهرا دیانتی دیلمی2؛ امیر حسین حسین پور3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشیار حسابداری دانشگاه تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه علوم اقتصادی- تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسی ارشد- دانشگاه علوم اقتصادی تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده کارت ارزیابی متوازن ابزار مدیریتی می باشد که از معیارهای مالی و غیرمالی یک بخش یا سازمان، در جهت ارزیابی، استفاده می کند. طبق پژوهش های مختلف مشخص شده است که استفاده کنندگان این ابزار، از معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن استفاده نمی کنند و بیشتر بر روی معیارهای مالی این ابزار مدیریتی متمرکز هستند. در پژوهش حاضر دلیل این اهمیت و اعتماد به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، از منظر "تحصیلات تکمیلی حسابداری" و "تجربه حسابداری" مدیران مالی، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش حاضر تعداد 174 پرسشنامه بین مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران توزیع گردید. در جهت آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس دو عامله استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است، تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر با اهمیتی دارد ولی تجربه حسابداری مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر با اهمیتی ندارد. همچنین تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری مدیران مالی، به صورت متقابل، بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، تاثیر با اهمیتی ندارند. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کارت ارزیابی متوازن؛ تحصیلات تکمیلی حسابداری؛ تجربه حسابداری؛ معیارهای مالی؛ معیارهای غیرمالی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تاثیر میزان تحصیلات و تجربه مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آنها بر ابعاد مختلف کارت ارزیابی متوازن
محمدرضا نیکبخت
زهرا دیانتی دیلمی[2] امیرحسین حسینپور[3]
چکیده کارت ارزیابی متوازن ابزار مدیریتی می باشد که از معیارهای مالی و غیرمالی یک بخش یا سازمان، در جهت ارزیابی، استفاده می کند. طبق پژوهش های مختلف مشخص شده است که استفاده کنندگان این ابزار، از معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن استفاده نمی کنند و بیشتر بر روی معیارهای مالی این ابزار مدیریتی متمرکز هستند. در پژوهش حاضر دلیل این اهمیت و اعتماد به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، از منظر "تحصیلات تکمیلی حسابداری" و "تجربه حسابداری" مدیران مالی، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش حاضر تعداد 174 پرسشنامه بین مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران توزیع گردید. در جهت آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس دو عامله استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است، تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر با اهمیتی دارد ولی تجربه حسابداری مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر با اهمیتی ندارد. همچنین تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری مدیران مالی، به صورت متقابل، بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، تاثیر با اهمیتی ندارند. واژههای کلیدی: کارت ارزیابی متوازن، تحصیلات تکمیلی حسابداری، تجربه حسابداری، معیارهای مالی، معیارهای غیرمالی. 1- مقدمه تغییرات وسیعی که در بازارها، مشتریان، سیستم عملکردی سازمان ها و نحوه اداره آن ها صورت پذیرفته است سازمان ها را با چالش هایی روبه رو نموده که تفاوت بسیاری با مشکلات پنجاه دهه قبل دارد. در راستای این تغییرات شگرف، اصلی ترین موضوع برای شرکت ها و سازمان های خصوصی و دولتی حفظ بقا در چنین محیط رقابتی است. یکی از مهمترین عوامل جهت حفظ مزیت رقابتی ارزیابی عملکرد است که به امری حیاتی تبدیل شده است. در حال حاضر، ارزیابی به کمک تجزیه و تحلیل مالی به عنوان یکی از رایج ترین روش های ارزیابی عملکرد مطرح است و ادبیات حسابداری مدیریت سنتی، از بکارگیری معیارهای مالی در ارزیابی عملیات مدیریت طرفداری می نماید. آنتونی1 (1989، ص 55) طرفدار این موضوع هست که معیارهای کمی، داده های مالی را با هم ارتباط داده، خلاصه ای کلی از عملکرد را تهیه و مدیریت سطح بالا را در تصمیم گیری های جاری یاری می دهد، ولی در عین حال، پژوهشگران مشکلات بسیاری را برای استفاده از معیارهای عملکرد مالی ذکر می کنند. اکسلز و پیورن2 (1992، ص 5)، معیارهای مالی را معیارهای ضعیف می نامند، چرا که نتیجه کارکرد مدیران را بعد از یک دوره زمانی تعیین می کنند، افزون بر آن، معیارهای عملکرد مالی، هیچ رهنمودی برای عملکرد آتی ندارد، چرا که دربرگیرنده معیارهایی مانند رضایت مشتری و یادگیری سازمانی نیستند. با توجه به چالش های موجود در معیارهای مالی، ابزاری در جهت ارزیابی عملکرد، به نام "کارت ارزیابی متوازن" توسط کاپلان و نورتون3 (1992، ص 75) به وجود آمد، که به وسیله معیارهای مالی و غیرمالی، عملکرد سازمان را مورد ارزیابی قرار می دهد. لیپ و سالتریو4 (2000، ص 295) یافتند که استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن از معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن استفاده نمی کنند و بیشتر بر روی معیارهای مالی متمرکز هستند؛ که این موضوع باعث می شود اهداف کارت ارزیابی متوازن، که استفاده از معیارهای مالی و غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، توام با یکدیگر در جهت تصمیم گیری های استراتژی است، نادیده گرفته شود. پژوهش حاضر این موضوع را بررسی می کند که آیا یک مدیرمالی با تحصیلات و تجربه حسابداری بر روی معیارهای مالی بیشتر از معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن اهمیت و اعتماد قایل است یا خیر. با توجه به این که شرکت های برتر جهان سالیان سال است که به سمت رقابتی شدن و مشتری مداری گام برداشته اند و ماندگاری خود در عرصه این رقابت را منوط به جلب رضایت مشتری، بهبود کیفیت و فرآیندهای داخلی، خلاقیت و نوآوری کارکنان در کنار سودآوری و وضعیت مالی خوب می دانند لذا ضروریست بررسی شود که آیا مدیران مالی شرکت های بورسی ایرانی نیز به این مهم پی برده اند و چه قدر در تصمیم گیری خود ابعاد غیر مالی را در کنار ابعاد مالی مورد توجه قرار می دهند. از این رو هدف پژوهش حاضر این است که مشخص کند که چرا استفاده کنندگان این ابزار حسابداری مدیریت به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن بیشتر تاکید و اعتماد دارند و آیا این امر به دلیل تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری آن هاست. 2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش جانسون و کاپلان5 (1987، ص 10) معتقدند که سازمان ها بر اطلاعات حسابداری، توجه و تاکید بیشتری نسبت به معیارهای غیرمالی دارند، در حالی که استفاده بیشتر از اطلاعات مالی در مقابل اطلاعات غیرمالی، برای ارزیابی عملکرد جای پرسش دارد. آن ها بر این باورند که معیارهای مالی تصویری کامل از عملکرد مدیران را ارائه نمی دهد. موضوع "گرفتاری دانش6" که توسط کمرر و همکاران7 (1989، ص 1240) بیان شد به این مطلب اشاره داردکه افراد نمی توانند دانش و اطلاعات شخصی خود را به هنگام انجام امور نادیده بگیرند. نتایج پژوهش هایی که در زمینه استفاده از معیارهای کارت ارزیابی متوازن در جهت ارزیابی عملکرد صورت گرفته است، مشخص شده است، استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی اهمیت و اعتماد بیشتری قایل هستند (لیپ و سالتریو، 2000، ص 10)؛ همچنین رابرتز و همکاران8 (2004، ص 85) و اندرسن و همکاران9 (1994، ص 60) نیز بیان کردند که افراد به دلیل اینکه نمی توانند معیارهای غیر مالی کارت ارزیابی متوازن را با واحدهای مختلف تجاری مقایسه کنند، بر معیارها و اطلاعات مالی تمرکز می کنند. از آن جایی که معیارهای مالی نشان دهنده ثروت سازمان و در نهایت ثروت سهامداران است، و سازمان ها نیز ارزش ویژه ای برای سهامداران خود قایل هستند، در نتیجه معیارهای مالی برای مدیران سازمان ها اهمیت بالایی دارد (کسکی، 2008، ص 13). همچنین نیون10 (2002، ص 6) بیان کرد "معیارهای مالی بهترین منبع جهت تعیین ثروت سازمان برای سهامداران است و همچنین استفاده کنندگان صورت های مالی به آسانی می توانند میزان سود و تغییرات در حساب ها را مشاهده کنند" و همچنین نظریه "یکسونگری ادراکی" که توسط بیرچ11 (2005، ص 258) بیان شد، بیانگر این بود که "افراد نسبت به دانش اکتسابی خود ارزش زیادی قایل هستند و نسبت به نقطه نظرات دیگر افراد که فاقد آن دانش هستند ارزشی قایل نیستند". پژوهشی که توسط کسکی12 (2008) در رابطه با تاثیر تحصیلات و تجربه استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن انجام شده است، حاکی از این است که، تجربه و تحصیلات استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن بر روی میزان اهمیت این افراد به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری ندارد ولی بر روی میزان اعتماد این افراد به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری دارد و همچنین تجربه و تحصیلات این استفاده کنندگان به صورت متقابل بر میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری ندارد. سایر پژوهش های موجود، به بررسی جنبه های دیگر کارت ارزیابی متوازن پرداخته اند. برای مثال، لهمن و همکاران13 (2012) در پژوهشی به تحلیل و بررسی مدیریت ارتباط با مشتری با استفاده از کارت ارزیابی متوازن پرداختند. آن ها توضیحاتی در رابطه با مدیریت ارتباط با مشتری14 به عنوان یکی از استراتژی های بزرگ تجاری برای شرکت های بازرگانی الکترونیکی ارائه دادند و همچنین بیان کردند که تعداد پژوهش های کمی در رابطه با ارزیابی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری صورت گرفته است. به جهت مشکلاتی که در برنامه ریزی، توسعه و اجرای مدیریت ارتباط با مشتری در جهت ارزیابی بازده های نامشهود منابع وجود دارد، هدف پژوهش مذکور ارزیابی مشخصات بازده های نامشهود، همچون افزایش ارزش، اثربخشی، ابتکار و پیشرفت خدمت بود. پژوهشگران مذکور، یک مدل ارزیابی مشتری محور برای ارزیابی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری ارائه کردند و سپس مدل مذکور را از طریق یک مطالعه موردی توصیف کردند. گرام15 (2013) نیز در پژوهشی به بررسی یک متدولوژی سیستماتیک جهت کاهش زیان های تولیدی با استفاده از رویکرد کارت ارزیابی متوازن پرداخت. او بیان کرد، کارایی در تولیدات صنعتی یکی از پر بحث ترین موضوعات در طول سالیان گذشته بود. در پژوهش مزبور، به دلیل لینک مستقیم بین کارایی و کاهش زیان ها چندین روش در جهت کاهش این زیان ها ارائه شد. علاوه بر این، رویکرد بهینه سازی برمبنای فاکتورهای تئوری تولید و ترکیبی از فاکتورهای ورودی به وسیله زیان های شناسایی شده جدید، بیان شد. پژوهش مزبور یک متدولوژی جهت کاهش این زیان ها از طریق استفاده از ابزار کارت ارزیابی متوازن پیشنهاد کرد. همچنین پژوهشگران مذکور یک مطالعه موردی در صنعت پلیمر انجام دادند که در آن نشان دادند که چگونه زیان ها را می توان در سیستم های تولیدی شناسایی و اندازه گیری کرد. همچنین هالمی و همکاران16 (2013) در پژوهشی به بررسی ابزار کارت ارزیابی متوازن به عنوان یک ابزار استراتژی در جهت ایفا مسئولیت اجتماعی شرکت پرداختند. پژوهشگران مذکور در رابطه با مسئولیت اجتماعی شرکت و همچنین مسایل پایداری آن توضیحاتی دادند و همچنین در ارتباط با استانداردهای سازمان های بین المللی همچون استانداردهای ISO نیز توضیحاتی دادند. در پژوهش مذکور اگرچه به مزایای مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت بسیار تاکید شده است ولی در بسیاری از شرکت ها اجرا و بکارگیری آن هنوز امکان پذیر نشده است. آن ها افزودند، کارت ارزیابی متوازن ماموریت سازمان را به اهداف قابل اندازه گیری تبدیل می کند و از آن جایی که مسئولیت اجتماعی شرکت نیز باعث افزایش ماموریت های سازمان می شود، هدف پژوهش مزبور بررسی پتانسیل کارت ارزیابی متوازن، با توجه به در نظرگیری ارزیابی مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت، از طریق پژوهش های تحلیلی و مقالات حرفه ای بود. دانایی و حسینی17 (2013) نیز در پژوهشی به بررسی ارزیابی عملکرد با استفاده از کارت ارزیابی متوازن پرداختند. پژوهشگران مذکور به صورت مطالعه موردی از کارت ارزیابی متوازن در شرکت های موجود در صنعت لوله، استفاده کردند. پژوهش آن ها به صورت پرسشنامه ای بود که این پرسشنامه ها را بین 31 مدیر، 94 کارمند، 110مشتری شرکت های این صنعت توزیع کردند. نتیجه این پژوهش نشان داد که شرکت های موجود در این صنعت توانستند به 4/41٪ از اهداف مالی، 38/87٪ از نیازهای مشتری، 13/66٪ از فرآیندهای داخلی و 94/70٪ از نیازهای یادگیری کارکنان خود دست یابند. که به طور خلاصه شرکت های صنعت مذکور توانسته اند به 45/66٪ از نیازهای خود از طریق کارت ارزیابی متوازن دست یابند. ناونگوالان و همکاران18 (2014) نیز در پژوهشی به بررسی اینکه آیا کارت ارزیابی متوازن یک پیشرفت سازمانی را ارائه می دهد یا خیر، پرداخت. پژوهشگران مذکور با استفاده از چشم اندازهای کارت ارزیابی متوازن و با توجه به نسخهای از کارت ارزیابی متوازن، که شامل موضوعات محیطی و پایداری میشود، به تمرکز بر شرکت های صنعتی در اندونزی پرداختند. در مطالعه مزبور پژوهشگران تلاش کردند که عملکرد شرکت ها را در کشور اندونزی در بخش های صنعتی، بررسی کنند. پژوهشگران افزودند که، انتظار می رود کارت ارزیابی متوازن بتواند یک بررسی اجمالی برای عملکرد شرکت ها ایجاد کند؛ که این کار را نه فقط از طریق چشم انداز مالی، بلکه از دیگر چشم اندازهای غیرمالی نامشهود انجام می دهد. همچنین در پژوهش مزبور بیان شد، که این انتظار نیز وجود دارد، چنین ترکیباتی نظارت بهتری را ارائه دهد، که این مورد نیز بستگی به فرهنگ سازمانی مناسب دارد. در ایران نیز پژوهش هایی در زمینه کارت ارزیابی متوازن صورت گرفته است. به طور نمونه، نمازی و رمضانی (1382) در پژوهشی به بررسی مبحث کارت ارزیابی متوازن در حسابداری مدیریت پرداخت. پژوهشگران مذکور به بررسی فن "ارزیابی متوازن" پرداختند و به این نتیجه رسیدند که فن ارزیابی متوازن یکی از مهمترین و نوین ترین فن های ارزیابی عملکرد سازمان است و می تواند به عنوان چارچوبی جهت مدیریت استراتژیک و نظامی در راستای تغییرات سازمانی بکاربرده شود و مکمل فن های فعلی در این زمینه باشد. آن ها اشاره کردند که در بکارگیری این تکنیک بایستی به اصل هزینه و فایده نیز توجه کرد. مرادزاده فرد و محسنی شریف (1386) نیز در پژوهشی به بررسی ابزار کارت ارزیابی متوازن به عنوان ابزاری نیرومند در جهت اجرای راهبرد، پرداخت. آن ها به بیان مشکلات اجرای راهبرد در سازمان ها و به معرفی چارچوب کلی کارت ارزیابی متوازن به عنوان ابزاری نیرومند در جهت اجرای راهبرد سازمان پرداختند. آن ها در پژوهش خود بیان کردند که چارچوب کارت ارزیابی متوازن با ایجاد ساختار علت و معلولی توانسته است حالتی را ایجاد کند تا سازمان در راستای راهبردهای خود هم تراز شود. همچنین آن ها اضافه کردند که این سیستم با ارتباط دادن برنامه های راهبردی به استفاده کنندگان، پیوند برنامه های راهبردی با اقدامات کوتاه مدت مالی و ارایه چارچوبی کاربردی و هماهنگ در اجرای راهبرد، به کمک سازمان می آید. در نهایت پژوهشگران مذکور در جهت هم ترازی اهداف کوتاه مدت با راهبرد، از چهار فرآیند بیان دیدگاه، ارتباطات و اتصال، بازخورد و فراگیری و برنامه ریزی سازمان استفاده کردند که برآن اساس اجرای راهبرد در سازمان به صورت زنجیره ای به هم پیوسته انجام شود. همچنین احمدزاده (1387) در پژوهشی به بررسی دلایل عدم بکارگیری سیستم کارت ارزیابی متوازن برای ارزیابی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. پژوهشگر مذکور به این نتیجه رسید که آشنایی کم مدیران سازمان با روش ارزیابی متوازن، مشکل تعیین اهداف و معیارهای معین و تعریف شده برای ارزیابی جنبه های مالی و غیرمالی عملکرد سازمان ها و عدم آگاهی کامل مدیران سازمان از مخارج پیاده سازی سیستم ارزیابی متوازن از مهمترین دلایل عدم بکارگیری این روش ارزیابی عملکرد در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. خدامی پور و اکبری (1388) نیز در پژوهشی به بررسی بکارگیری کارت ارزیابی متوازن در موسسات تولیدی کوچک و متوسط پرداختند. آن ها به بررسی این موضوع پرداختند که آیا می توان تکنیک کارت ارزیابی متوازن را در موسسات کوچک و متوسط پیاده کرد. آن ها به این نتیجه رسیدند که می توان بر محدودیت های مربوط به منابع و مهارت در موسسات کوچک و متوسط غلبه کرد و کارت ارزیابی متوازن را در این موسسات همانند موسسات بزرگ اجرا نمود و از مزایا و منافع آن بهره برد. همان طور که ملاحظه می شود تا کنون پژوهشی در داخل کشور به بررسی تاثیر تحصیلات و تجربه مدیران در انتخاب معیارهای کارت ارزیابی متوازن (مالی و غیر مالی) نپرداخته است، لذا پژوهش حاضر سعی دارد تا خلا موجود را پوشش دهد.
3- فرضیه های پژوهش غالبا استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن برای ارزیابی عملکرد سازمان با استفاده از این ابزار مدیریتی، به معیارهای مالی نسبت به معیارهای غیرمالی اهمیت بیشتری قایل هستند (لیپ و سالتریو، 2000، ص 295). هرچند دلیل این موضوع هنوز مشخص نشده است. افراد اغلب تمایل به استفاده از اطلاعاتی دارند که با آن آشنایی بیشتری دارند؛ موضوع "گرفتاری دانش" که توسط کمرر و همکاران (1989، ص 1240) بیان شد دقیقا به همین مطلب اشاره داردکه افراد نمی توانند دانش و اطلاعات شخصی خود را به هنگام انجام امور نادیده بگیرند. همچنین رابرتز و همکاران (2004، ص 85) و اندرسن (1994، ص 60) نیز بیان کردند که افراد به دلیل اینکه نمی توانند معیارهای غیر مالی کارت ارزیابی متوازن را با واحدهای مختلف تجاری مقایسه کنند، بر معیارها و اطلاعات مالی تمرکز می کنند و از آن جایی که استفاده کنندگان اصلی کارت ارزیابی متوازن، حسابداران هستند (کسکی، 2008، ص 4) و در پژوهش حاضر نیز از مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نماینده ای از حسابداران استفاده شده است، می توان بیان کرد که تحصیلات و تجربه حسابداری مدیران مالی ممکن است بر روی اهمیت قایل شدن و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر داشته باشد. از این رو فرضیه های پژوهش حاضر به شرح ذیل مطرح می گردند: فرضیه اول) میزان اهمیت قایل شدن مدیرمالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، متاثر از ارتباط متقابل بین تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری وی است. فرضیه دوم) میزان اعتماد مدیرمالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، متاثر از ارتباط متقابل بین تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری وی است. فرضیه سوم) بین تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیرمالی و میزان اهمیت قایل شدن وی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه چهارم) بین تجربه حسابداری مدیرمالی و میزان اهمیت قایل شدن وی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه پنجم) بین تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیرمالی و میزان اعتماد وی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن ارتباط معنی داری وجود دارد. فرضیه ششم) بین تجربه حسابداری مدیرمالی و میزان اعتماد وی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن ارتباط معنی داری وجود دارد.
4- روش شناسیپژوهش این پژوهش از لحاظ جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی است زیرا برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کسکی (2008) استفاده شده است و از لحاظ تئوری نیز، با توجه به این که ارتباطات بین متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته و طرح فرضیه های پژوهش از طریق نظریه های پژوهشگران مختلف انجام گرفته است، از نوع قیاسی و همچنین با توجه به این که در جهت آزمون تجربی ارتباط بین متغیرها، به جمع آوری داده ها از طریق نمونه گیری و از بین مدیران مالی شرکت ها (از طریق پرسشنامه) پرداخته شده است، از نوع استقرایی است. با توجه به این که هدف پژوهش حاضر کشف دانش تازه ای است که کاربرد مشخصی را درباره فرآورده یا فرآیندی در واقعیت را دنبال می کند، در نتیجه از نظر هدف، پژوهش حاضر به صورت کاربردی می باشد و با توجه به این که پژوهش به تشریح جنبه هایی از یک پدیده موردنظر پژوهشگر با دیدگاه سازمانی می پردازد، در نتیجه پژوهش از نظر ماهیت مطالعه، به صورت مطالعه توصیفی می باشد و با توجه به این که هدف پژوهشگر از پژوهش حاضر صرفا یافتن پاسخ مساله است و هیچ گونه کاربردی بلافاصله بر آن مترتب نمی باشد در نتیجه پژوهش حاضر از نظر کاربرد نتیجه گرا می باشد و همچنین این پژوهش از نظر بعد زمان نیز از دسته پژوهش های گذشته نگر است. از لحاظ نوع داده نیز به صورت کمی و توصیفی- پیمایشی19 می باشد؛ زیرا در پژوهش توصیفی- پیمایشی، فرآیند پژوهش که به منظور جمع آوری اطلاعات درباره این موضوعات که گروهی از مردم چه می دانند، چه فکر می کنند یا چه کاری انجام می دهند اجرا می شوند (رامین مهر و چارستاد، 1392).
5- قلمرو پژوهش پژوهش حاضر از نظر موضوعی در حوزه حسابداری مدیریت است. قلمرو مکانی را شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل داده است. از نظر زمانی نیز داده های پژوهش، که از طریق ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است، از مدیران مالی شرکت هایی که تا پایان سال 1392 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند، استفاده شده است.
6- جامعه آماری پژوهش جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت هایی است که تا پایان سال 1392 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند. واحد جامعه آماری را مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهند. از آن جا که تعداد کل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تا پایان سال 1392 برابر 317 شرکت است، لذا جامعه آماری این پژوهش 317 مدیرمالی می باشد. 7- روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه نمونه آماری با استفاده از روش تصادفی ساده از میان جامعه آماری انتخاب شده است. برای اندازه گیری و سنجش متغیرهای موردنظر از دیدگاه جامعه آماری تعداد 174 مدیر مالی از میان شرکت های بورسی به صورت تصادفی مطابق فرمول کوکران، به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه پژوهش برایشان ارسال شده است. فرمول کوکران و محاسبه نمونه آماری براساس رابطه (1) مشخص شده است.
رابطه(1)
8- تعاریف عملیاتی متغیرهای پژوهش 8-1- متغیرهای مستقل
در این پژوهش منظور از تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیران مالی، فارغ التحصیلی این مدیران در دوره های کارشناسی ارشد و بالاتر حسابداری می باشد. چرا که مبحث کارت ارزیابی متوازن در مباحث واحد درسی حسابداری مدیریت می باشد؛ همچنین طبق مصوبات واحدهای ذیربط واحد درسی حسابداری مدیریت در دوره کارشناسی ارشد رشته حسابداری آموزش داده می شود. در این پژوهش، این متغیر از طریق سوالات چند گزینه ای اندازه گیری می شود.
در این پژوهش منظور از تجربه حسابداری مدیر مالی، انجام امور حسابداری توسط مدیران مالی در حوزه عمل می باشد که این مدیران امور مذکور را در محیط های کاری مختلفی اعم از واحدهای خدماتی، بازرگانی و تولیدی انجام داده اند. در این پژوهش، این متغیر نیز از طریق سوالات چند گزینه ای اندازه گیری می شود.
8-2- متغیرهای وابسته
در این پژوهش منظور از اهمیت قایل شدن به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، میزان تاکیدی است که مدیران مالی به معیارهای مذکور دارند. این متغیر در پژوهش حاضر، از طریق مقیاس طیف لیکرت 5 درجه ای اندازه گیری شده است.
در این پژوهش منظور از اعتماد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، میزان اعتماد و اطمینانی است که این مدیران به معیارهای مذکور دارند. در این پژوهش، این متغیر نیز از طریق مقیاس طیف لیکرت 5 درجه ای اندازه گیری می شود.
9- ابزار گردآوری داده های پژوهش در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه کسکی (2008) استفاده شده است، که آن نیز برگرفته از پرسشنامه لیپ و سالتریو (2000) می باشد. پرسشنامه تحقیق حاوی دو گونه سوال است که شامل سوالات جمعیت شناختی و سؤالات اصلی (مقیاس لیکرت 5 درجه ای) می باشد. هدف از ارائه سوالات فوق بررسی تاثیر تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری مدیران مالی بر روی میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیر مالی کارت ارزیابی متوازن است. سوالات جمعیت شناختی اختصاص به متغیرهای مستقل (تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری مدیران مالی) و سوالاتی همچون سن، میزان تجربه کاری و میزان تجربه مدیریتی مدیران مالی دارد و سوالات مرتبط با مقیاس لیکرت 5 درجه ای به متغیرهای وابسته (میزان اهمیت و میزان اعتماد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن) اختصاص دارد.
10- تجزیه و تحلیل و توصیف داده های گردآوری شده تعداد پرسشنامه های ارسالی بین شرکت های بورسی، با توجه به میزان نمونه مشخص شده، 174 پرسشنامه بود و تعداد پرسشنامه های جمع آوری شده از این شرکت ها 75 پرسشنامه بود. در نتیجه می توان گفت پرسشنامه های جمع آوری شده توسط پژوهشگر حدود 43 درصد از کل پرسشنامه های توزیع شده بین شرکت های بورسی است. از بابت پرسشنامه های باقی مانده نیز پیگیری هایی از طرف پژوهشگر انجام گرفت ولی باز هم پرسشنامه ای از طرف مدیران مالی به طرف پژوهشگر بازگردانده نشد. 10-1- توصیف ویژگی های فردی و جمعیت شناختی اطلاعات فردی و جمعیت شناختی گروه نمونه با توجه به شاخص های فراوانی و درصد فراوانی در جدول 1 به نمایش درآمده است.
جدول1. فراوانی و درصد فراوانی ویژگی های فردی و جمعیت شناختی گروه نمونه
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 1 نشان می دهد که تعداد مردان مدیرمالی در گروه نمونه با مقدار80 درصد، بیشتر از تعداد زنان مدیرمالی است. با توجه به سن مدیران مالی نیز می توان گفت که بیشتر مدیران مالی پژوهش بین 40 تا 50 سال را دارند. با توجه به زمینه تجربه کاری نیز بیشتر مدیران مالی تجربه کار حسابداری دارند و از منظر مقطع فارغ التحصیلی بیشتر مدیران مالی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد هستند و بیشتر آن ها فارغ التحصیل از رشته حسابداری می باشند و همچنین اینکه بیشتر مدیران مالی قصد بکارگیری کارت ارزیابی متوازن را در آینده دارند. لازم به ذکر است که درصد شرکت هایی که از تکنیک کارت ارزیابی متوازن در جهت ارزیابی عملکرد و تصمیم گیری استراتژی استفاده می کنند (16٪)، تقریبا با نتایج به دست آمده از پژوهش حساس یگانه و همکاران (1390، ص 15) که 7/16٪ از مدیران قصد استفاده از کارت ارزیابی متوازن در آینده را دارند، مطابقت دارد. با توجه نتیجه بدست آمده از این پژوهش و پژوهش حساس یگانه و همکاران (1390)، می توان بیان کرد که ممکن است مدیرانی که در دو سال قبل از پژوهش حاضر قصد استفاده از ابزار کارت ارزیابی متوازن را داشتند، هم اکنون از این ابزار مدیریتی استتفاده می کنند و یا این که شرکت های جدیدی به استفاده کنندگان ابزار کارت ارزیابی متوازن اضافه شده اند. تعداد مدیران مالی دارای تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری و فاقد تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری هستند نیز در جدول 2 مشخص شده است.
جدول2. تعداد مدیران مالی با تحصیلات تکمیلی و تجربه حسابداری و بدون تحصیلات تکمیلی و تجربه حسابداری
منبع: یافتههای پژوهشگر
همان طور که از جدول 2 مشخص است، با توجه به معیارهای تشخیص تحصیلات تکمیلی و تجربه حسابداری مدیران مالی، تعداد 24 نفر از مدیران مالی دارای تحصیلات تکمیلی حسابداری و تعداد 51 نفر از مدیران مالی فاقد تحصیلات تکمیلی حسابداری هستند و تحصیلات افراد مذکور یا پایین تر از کارشناسی ارشد حسابداری است و یا رشته ی تحصیلی آن ها غیر حسابداری می باشد و همچنین تعداد 68 نفر از مدیران مالی دارای تجربه حسابداری و تعداد 7 نفر از مدیران مالی فاقد تجربه حسابداری هستند و فقط در زمینه سرمایه گذاری فعالیت داشته اند. آمارهای مرکزی و پراکندگی سوالات جمعیت شناختی نیز در جدول 3 مشخص شده است. همان طور که از جدول 3 مشخص است، میانگین سن مدیران بین سن های 40-30 و 50-40 سال است و میانگین تجربه کاری تمام وقت مدیران حدود 20 سال است و میانگین تجربه کاری مدیریتی مدیران مالی بین 10 تا 20 سال است و میانگین تجربه کاری مدیران مالی انجام امور حسابداری است. همچنین میانگین مقطع فارغ التحصیلی مدیران مالی کارشناسی ارشد و میانگین رشته فارغ التحصیلی آن ها نیز حسابداری یا مدیریت مالی می باشد و بقیه اطلاعات آمار توصیفی در جدول 3 مشخص می باشد.
جدول 3. آمار مرکزی و پراکندگی اطلاعات جمعیت شناختی
منبع: یافته های پژوهشگر
10-2- توصیف متغیرهای وابسته پژوهش شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی مقادیر هر یک از متغیرهای وابسته که با استفاده از میانگین پاسخ های چند سوال استخراج شده است، در جدول 4 نشان داده شده است. با توجه به جدول 4، به دلیل این که مقادیر میانگین و میانه به هم نزدیک هستند و تفاوت با اهمیتی ندارند، لذا متغیرهای پژوهش می توانند نرمال باشند. همچنین انحراف معیار نیز کمتر از میانگین می باشد و این موضوع نشان می دهد که پراکندگی میان داده ها ناچیز است. همچنین با توجه به این موضوع که اگر میزان قدرمطلق ضریب کشیدگی و چولگی بین 1/0 تا 5/0 باشد؛ توزیع دارای تفاوت اندکی با توزیع نرمال است و با توجه به جدول 4 می توان بیان نمود که توزیع برای هر دو متغیر "میزان اهمیت مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی" و "میزان اعتماد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی"، دارای تفاوت اندکی از نظر کشیدگی و چولگی با توزیع نرمال است.
جدول 4. آماره های توصیفی برای شاخص ها به تفکیک متغیرهای وابسته
منبع: یافته های پژوهشگر 11- تحلیل ماهیت متغیرها و ویژگی های متغیرهای پژوهش جهت تجزیه و تحلیل و ارتباط بین داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تحلیل واریانس دو عامله، استفاده شده است، که این کار از طریق نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام گرفته است. در این پژوهش روایی با استفاده از دو روش روایی منطقی- محتوایی و روایی سازه- تحلیل عاملی مورد توجه قرار گرفته است. از بابت روش روایی منطقی- محتوایی، پرسشنامه از دو منظر کمیتی و کیفیتی توسط خبرگان و اساتید مورد بررسی قرار گرفته است و از بابت روش روایی سازه- تحلیل عاملی نیز در ابتدا، آزمون KMO و آزمون بارتلت به اجرا درآورده شد. چنانچه نتیجه آزمون KMO بالاتر از 6/0 باشد نشان دهنده این است که تعداد نمونه برای تحلیل عاملی کافی بوده است و چنانچه سطح معنی داری آزمون بارتلت پایین تر از 05/0 باشد (در سطح اطمینان 95 درصد) نشان دهنده این است که بین داده های پژوهش، جهت انجام تحلیل عاملی، همبستگی کافی وجود دارد (مومنی و فعال قیومی، 1391، ص 193). با توجه به نتیجه آزمون KMO و سطح معنی داری نشان داده شده آن (906/0) و آزمون بارتلت (که سطح معنی داری 000/0 را نشان می دهد)، که در جدول 5 نشان داده شده است، به ترتیب نشان دهنده کافی بودن تعداد نمونه برای تحلیل عاملی و ارتباط معنی داری بین متغیرها می باشد و فرض یکه بودن ماتریس همبستگی، رد می شود. لذا می توان از تحلیل عاملی در جهت شناسایی ساختار، مدل عاملی، استفاده کرد. با توجه به این که نامعقول است تغییرات همه متغیرها به صورت جداگانه بررسی و تفسیر شوند، لذا بایستی عواملی وجود داشته باشد که تغییرات این متغیرها را از طریق این عوامل مورد بررسی و تفسیر قرار داد. در پژوهش حاضر، با توجه به جدول 6، با استفاده از دو عامل می توان 385/74 درصد واریانس متغیرها را تفسیر کرد. جهت بررسی پایایی پژوهش نیز، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است. قابل ذکر است که ضریب آلفای کمتر از 60 درصد معمولا ضعیف تلقی می شود، دامنه 70٪ قابل قبول و بیش از 80٪ خوب تلقی می شود. البته هر چقدر ضریب آلفای کرونباخ به عدد یک نزدیک تر باشد، بهتر است (رامین مهر, 1392, ص 104). نتیجه آزمون آلفای کرونباخ این پژوهش در جدول 7 نشان داده شده است و همان طور که از جدول 7 مشخص است ضریب آلفای کرونباخ 901/0 بدست آمده است؛ بنابراین ابزار پژوهش (پرسشنامه) از پایایی قابل قبولی برخوردار است.
جدول 5. نتایج آزمون های KMO و بارتلت
منبع: یافته های پژوهشگر جدول 6. جمع واریانس تشریح شده20
منبع: یافته های پژوهشگر
جدول 7. نتیجه آزمون آلفای کرونباخ
منبع: یافته های پژوهشگر
در این پژوهش با استفاده آزمون کلموگروف- اسمیرنف نرمال بودن متغیرها بررسی شده است. مقادیر سطح معنی داری برای "میزان اهمیت مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن" برابر 109/0 و برای "میزان اعتماد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن" برابر 118/0 است. مقادیر احتمال معناداری برای هر دو متغیر بیشتر از 05/0 است یعنی فرض صفر، در سطح اطمینان 95 درصد، رد نمی شود. از این رو می توان نتیجه گرفت که هر دو متغیر دارای توزیع نرمال می باشند. نتایج آزمون کلموگروف- اسمیرنوف در جدول 8 نشان داده شده است.
جدول 8. آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها
منبع: یافته های پژوهشگر
12- آزمون فرضیه های پژوهش 12-1- فرضیه اول با توجه به جدول 9 که یک سطح معنی داری 231/0 را نشان می دهد؛ می توان بیان کرد که متغیرهای مستقل "تحصیلات تکمیلی حسابداری" و "تجربه حسابداری" مدیر مالی، به صورت متقابل، در سطح اطمینان 95 درصد، بر متغیر وابسته "میزان اهمیت مدیرمالی بر معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری ندارند. در رابطه با این فرضیه، لازم به ذکر است، با توجه به پرسشنامه های تکمیلی مدیران مالی و صحبت هایی که توسط پژوهشگر با مدیران مالی در هنگام تکمیل پرسشنامه انجام گرفت بیشتر مدیران مالی (91٪) دارای تجربه حسابداری هستند ولی اکثر آن ها (68٪) دارای تحصیلات غیر حسابداری (مانند مدیریت مالی، اقتصاد) و یا تحصیلات غیر تکمیلی حسابداری (پایین تر از کارشناسی ارشد حسابداری) هستند. لذا این دو همدیگر را خنثی کرده و شاید این بی ارتباطی بین دو متغیر مستقل مذکور، به صورت متقابل، و "میزان اهمیت مدیرمالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن" به این دلیل باشد و همچنین نتیجه آماری مذکور با نتیجه آماری پژوهش کسکی (2008) مطابقت دارد. 12-2- فرضیه دوم در جدول 10 با توجه به این که مقدار سطح معنی داری تقابل دو متغیر مستقل، 156/0 به دست آمده است، بیانگر این می باشد که متغیرهای مستقل "تحصیلات تکمیلی حسابداری" و "تجربه حسابداری"، به صورت متقابل، در سطح اطمینان 95 درصد، بر متغیر وابسته "میزان اعتماد مدیر مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری ندارند. در رابطه با این فرضیه نیز، همانند فرضیه اول، به دلیل این که بیشتر مدیران مالی (91٪) دارای تجربه حسابداری هستند ولی اکثر آن ها (68٪) دارای تحصیلات غیر حسابداری (مانند مدیریت مالی، اقتصاد) و یا تحصیلات غیر تکمیلی حسابداری (پایین تر از کارشناسی ارشد حسابداری) هستند. لذا این دو همدیگر را خنثی کرده و شاید به این دلیل باشد که دو متغیر مستقل مذکور، به صورت متقابل، بر "میزان اعتماد مدیرمالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن" تاثیر معنی داری نداشته باشند و همچنین نتیجه آماری مذکور با نتیجه آماری پژوهش کسکی (2008) مطابقت دارد. 12-3- فرضیه سوم با توجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس دوعامله، که در جدول 9 نشان داده شده است؛ سطح معنی داری آزمون 003/0 می باشد. لذا در سطح اطمینان 95 درصد، می توان بیان کرد، "تحصیلات تکمیلی حسابداری" مدیر مالی بر روی "میزان اهمیت مدیر مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری دارد. با توجه به این که نیون (2002) بیان کرد "معیارهای مالی بهترین منبع جهت تعیین ثروت سازمان برای سهامداران است و همچنین استفاده کنندگان صورت های مالی به آسانی می توانند میزان سود و تغییرات در حساب ها را مشاهده کنند"، و این که مدیران مالی با توجه به تحصیلاتی که در زمینه حسابداری دارند و با توجه به کتب مطالعه شده توسط آن ها، آگاهی نسبت به وظیفه اصلی مدیر مالی که افزایش ثروت سهامداران است، دارند، به معیارهای مالی بیش از معیارهای غیر مالی اهمیت قایل هستند و همچنین نتیجه فوق با نتیجه پژوهش لیپ و سالتریو (2000) نیز مطابقت دارد ولی با نتیجه پژوهش کسکی (2008) مطابقت ندارد و به نوعی آن را نقض می کند. به نظر پژوهشگر، در پژوهش حاضر، دلیل اهمیت قایل شدن مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، این است که جامعه آماری این پژوهش، مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار هستند و آن ها با معیارهای مالی بیشتر سر و کار دارند و به نوعی می توان گفت به معیارهای مالی ثبات کارکردی21 (بکار بردن یک روش از روی عادت و تکرار) پیدا کرده اند و با استفاده از این معیارها راحت می توانند آن چیزی را که به صورت دانشگاهی و آکادمی یادگرفته اند در حوزه عمل پیاده کنند و شاید از این بابت باشد که آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیر مالی کارت ارزیابی متوازن، اهمیت بیشتری قایل هستند.
جدول 9. تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیر میزان اهمیت مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیر مالی
منبع: یافته های پژوهشگر
12-4- فرضیه چهارم با توجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس دوعامله، که در جدول 9 نشان داده شده است؛ سطح معنی داری آزمون 610/0 می باشد؛ لذا در سطح اطمینان 95 درصد، می توان بیان کرد، "تجربه حسابداری" مدیر مالی بر روی "میزان اهمیت مدیر مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری ندارد و همچنین نتیجه آماری مذکور با نتیجه گیری آماری پژوهش کسکی (2008) مطابقت دارد.
12-5- فرضیه پنجم با توجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس دوعامله انجام گرفته که در جدول 10 نشان داده شده است؛ سطح معنی داری آزمون 008/0 بدست آمده است؛ لذا در سطح اطمینان 95 درصد، می توان بیان کرد که "تحصیلات تکمیلی حسابداری" مدیر مالی بر روی "میزان اعتماد مدیر مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری دارد. این نتیجه گیری با نتیجه پژوهش کسکی (2008) مطابقت دارد و همچنین با نظریه "گرفتاری دانش" که توسط کمرر و همکاران (1989) بیان شد و نظریه "یکسونگری ادراکی" که توسط بیرچ (2005) بیان شد و بیانگر این بود که "افراد نسبت به دانش اکتسابی خود ارزش قایل هستند و نسبت به نقطه نظرات دیگر افراد که فاقد آن دانش هستند هیچ گونه ارزشی قایل نیستند"، مطابقت دارد. همچنین لازم به ذکر است که می توان گفت افرادی که به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیر مالی کارت ارزیابی متوازن اهمیت قایل هستند، به احتمال زیاد به این معیارها نیز اعتماد دارند. به نظر پژوهشگر، دلیل این که تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیران مالی بر میزان اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن، تاثیر با اهمیتی دارد، این است که جامعه آماری پژوهش حاضر مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستند و با توجه به این که آن ها بیشتر با امور مالی و حسابداری سر و کار دارند و همچنین این که آن ها در دوران تحصیلات دانشگاهی و آکادمی، کتب حسابداری و مالی را آموزش دیده اند، نمی توانند به معیارهای غیرمالی اعتماد داشته باشند و شاید به این دلیل باشد که بیشتر به معیارهای مالی اعتماد دارند.
جدول 10. تاثیر متغیرهای مستقل بر متغیر میزان اعتماد مدیران مالی به معیار مالی در مقابل غیر مالی
منبع: یافته های پژوهشگر
12-6- فرضیه ششم با توجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس دوعامله انجام گرفته که در جدول 10 نشان داده شده است؛ سطح معنی داری آزمون 789/0 بدست آمده است که نشان دهنده این است که در سطح اطمینان 95 درصد، می توان بیان کرد، "تجربه حسابداری" مدیر مالی بر روی "میزان اعتماد مدیر مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن"، تاثیر معنی داری ندارد و همچنین نتیجه گیری مذکور با نتیجه گیری پژوهش کسکی (2008) مطابقت ندارد.
13- بحث ونتیجه گیری سازمان های امروزی واحدهایی ایستا نیستند، همچنین اولویت های نظام های ارزشی محیط نیز، در حال تغییر است و ناگزیر سازمان ها باید خود را همگام با دو نیروی موثر بر سازمان ها یعنی تغییرات تکنولوژی و رقابت های جهانی تغییر دهند. سازمان هایی که نتوانند خود را با این دو نیرو تطبیق دهند، در بلندمدت قادر به ادامه حیات نخواهند بود. لازمه این انطباق آگاهی از شرایط موجود و پیش بینی وضعیت آینده است و بدین منظور لازم است که سازمان ها مرتبا و یا حداقل در فواصل زمانی مشخص مورد ارزیابی قرار گیرند. چرا که بدون ارزیابی عملکرد نمی توان در راه اصلاح و بهبود گام نهاد. یکی از ابزارهای مفیدی که در جهت ارزیابی عملکرد در سال 1992 به صورت رسمی توسط کاپلان و نورتون به وجود آمد، "کارت ارزیابی متوازن" بود، که توانست با استفاده از هر دو معیار مالی و غیرمالی سازمان را مورد ارزیابی قرار دهد. با توجه به پژوهش های گذشته، همچون پژوهش لیپ و سالتریو (2000)، مشخص شد که استفاده کنندگان کارت ارزیابی متوازن به معیارهای مالی بیشتر از معیارهای غیرمالی این ابزار مدیریتی اهمیت و اعتماد قایل هستند. از طرفی نیز استفاده کنندگان اصلی کارت ارزیابی متوازن، حسابداران می باشند (کسکی، 2008، ص 4) و در پژوهش حاضر، از مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نماینده ای از حسابداران به عنوان جامعه آماری پژوهش، استفاده شده است و به بررسی این موضوع پرداخته شده است که آیا دلیل تاکید بیش از حد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیر مالی ناشی از تحصیلات و تجربه حسابداری این مدیران است. طبق آزمون های آماری به عمل آمده مشخص شد که، تحصیلات تکمیلی حسابداری مدیران مالی بر میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری دارد ولی تجربه حسابداری مدیران مالی بر میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری ندارد. همچنین تحصیلات تکمیلی حسابداری و تجربه حسابداری مدیران مالی، به صورت متقابل، بر میزان اهمیت و اعتماد آن ها به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر معنی داری ندارند. لازم به ذکر است نتیجه فوق با نظریه "گرفتاری دانش" که توسط کمرر و همکاران (1989) بیان شد و همچنین با نتیجه پژوهش لیپ و سالتریو (2000)، مطابقت دارد. با توجه به اینکه طبق آزمون های آماری فرضیه های سه و پنج پژوهش، مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن با توجه به تحصیلات تکمیلی حسابداری خود اهمیت و اعتماد قایل هستند، به نوعی می توان گفت که مدیران مالی به معیارهای مالی، ثبات کارکردی دارند. لذا پیشنهاد می شود از طرف انجمن هایی همچون انجمن مدیران مالی، موسسات و یا نهادهای ذیربط برای این مدیران، کلاس هایی مرتبط با بکارگیری ابزارهای حسابداری مدیریت به خصوص کارت ارزیابی متوازن، برگزار شود، که مدیران مالی بتوانند با معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن آشناییت بیشتری پیدا کنند و همچنین در این راستا، مدیران مالی می توانند از کمک مشاورانی که در زمینه حسابداری مدیریت و مدیریت استراتژیک تخصص کافی دارند و یا از کمک مدیران سایر بخش های سازمان، که مرتبط با امور غیرمالی سازمان هستند، نیز کمک بگیرند که در این راستا بتوانند به معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن نیز توجه لازم داشته باشند. عدم همکاری لازم برخی از مدیران مالی در تکمیل پرسشنامه، به دلایل مشغله کاری و یا عدم درک صحیح از موضوع. 1) از آن جا که در این پژوهش امکان برگشت تمام پرسشنامه های ارسال شده برای نمونه آماری وجود نداشته است، علی رغم ارسال پرسشنامه برای تمامی طبقات جامعه آماری، احتمال دارد پرسشنامه های دریافتی شامل طبقه خاصی از نمونه انتخابی نباشد و نتوان نتایج به دست آمده از این پژوهش را به کل جامعه آماری تعمیم داد. با توجه به این محدودیت، بررسی فرضیه های پژوهش در هر صنعت (هر طبقه از جامعه آماری این پژوهش)، به صورت جداگانه، برای پژوهش آینده نیز پیشنهاد شده است. با توجه به این که ممکن است برخی دیگر از پارامترها هم مانند سن، میزان تجربه کاری و میزان تجربه مدیریتی مدیران مالی، درجه شغلی و تحصیلی، اندازه سازمان بر روی میزان اهمیت و اعتماد مدیران مالی به معیارهای مالی در مقابل معیارهای غیرمالی کارت ارزیابی متوازن تاثیر داشته باشد (کسکی، 2008).
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فهرست منابع 1) احمدزاده، حمید، (1387)، "بررسی دلایل عدم بکارگیری سیستم ارزیابی متوازن در ارزیابی عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشگاه علوم اقتصادی، دانشکده علوم مالی، صص 80-114. 2) حساس یگانه، یحیی، زهرا دیانتی دیلمی، ابراهیم نوروزبیگی، (1390)، "بررسی وضعیت حسابداری مدیریت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، مجله حسابداری مدیریت.صص 1-15. 3) خدامی پور، احمد؛ رامین اکبری، (1388)، "کارت ارزیابی متوازن در موسسات تولیدی کوچک و متوسط"، مجله حسابدار، سال بیست و سوم، شماره 206، صص 1-5. 4) رامین مهر، حمید؛ پروانه چارستاد، (1392)، "روش تحقیق کمی"، انتشارات ترمه، صص 67-104. 5) مرادزاده فرد، مهدی؛ محسن محسنی شریف، (1386)، "کارت ارزیابی متوازن ابزاری نیرومند در جهت اجرای راهبرد"، حسابدار، سال بیست و دوم، شماره صد و هشتاد و هفت، صص 5-1. 6) مومنی، منصور؛ علی فعال قیومی، (1391)، "تحلیل های آماری با استفاده از SPSS"، انتشارات منصور مومنی، صص 191-233. 7) نمازی، محمد؛ امیر رضا رمضانی، (1382)، "ارزیابی متوازن در حسابداری مدیریت"، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره نوزدهم، شماره دوم. صص 1-5. 8) Anderson, E.C. Fornell and Lehmann, D., (1994), "Customer Satisfaction, Market Share and Profitability: Findings from Sweden", Journal of Marketing. PP. 53-66.
9) Antony, R.N., (1989), "The Management Control Function", Harward Business School Press. PP. 53-60.
10) Birch, (2004), "Understanding Children's and Adults' Limitations in Mental State Reasoning", Taylor & Francis E- Library. PP. 255-260.
11) Camerer, C. Loewenstein, G. & Weber, M., (1989, October), "The Curse of Knowledge in Economic Settings: An Experimental Analysis". Journal of Political Economy. PP. 1232-1254.
12) Danaei, A., Hosseini, A., (2013), "Performance Measurement Using Balanced Scorecard: A Case Study Of Pipe Industry", Management Science Letters. Volume 3, Issue 5, PP. 1433-1438.
13) Eccles, R. & Pyurn, P.S, (1992), "Creating A Comprehensive System to Measure Performance", Management Accounting. PP: 1-12.
14) Gram M., (2013), "A Systematic Methodology To Reduce Loss In Production With The Balanced Scorecard Approach", Manufacturing Science And Technology. PP. 12-15.
15) Halmi L. & Varicak I. & Wasserbauer B., (2013), "Balanced Scorecard: A Strategic Tool for Corporate Social Responsibility", the Mabpolska School of Economics in Tarnow Research Papers Collection. Vol 23, PP. 101-111.
16) Johnson, H. & Kaplan, R., (1987), "Relevance Lost: The Rise and fall of Management Accounting. Boston", Harvard Business School Press. PP. 1-15.
17) Kaplan, R. & Norton, D., (1992, January/February), "The Balanced Scorecard: Measures That Drive Performance", Harvard Business Review. PP. 71-79.
18) Kaplan, R. & Norton, D., (1996), "Strategic Learning & the Balanced Scorecard", Strategy & Leadership. PP. 18-25.
19) Kaskey, V., (2008), "The Balanced Scorecard: A Comparative Study Of Accounting Education And Experience On Common Measure Bias And Trust In A Balanced Scorecard", A Dissertation Presented In Partial Fulfillment Of The Requirements For The Degree Doctor Of Philosophy, Capella University. PP. 11-52.
20) Lehmann D. R. & Zahay D. And Peltier J. W., (2012), "Survey Analyze Customer Relationship Management Using Balanced Scorecard", Journal Of Interactive Marketing. PP. 1-10.
21) Lipe, M. G. & S. E. Salterio, (2000), "The Balanced Scorecard: Judgmental Effects of Common and Unique Performance Measures", the Accounting Review. 75(3), PP. 283- 298.
22) Nawangwulan I.M. & Anantadjaya S.P. And Finardi B.A, (2014), "Does Bsc Represent an Organizational Development? Evidence From Indonesian Manufacturing Firms", Review Of Integrative Business & Economics Research. PP. 150-158.
23) Niven, P, (2002), "Balanced Scorecard Step-By-Step: Maximizing Performance and Maintaining Results", New York: John Wiley & Sons. PP. 1-10.
24) Roberts, M., Albright, T., & Hibbets, A., (2004), "Debiasing Balanced Scorecard Evaluations", Behavioral Research in Accounting. PP. 75-88
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,835 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,529 |