تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,279,754 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,333,558 |
ارایه یک الگوی بومی رهبری به منظور مطالعه تطبیقی سبک رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 3، شماره 6، اردیبهشت 1389، صفحه 65-85 اصل مقاله (574.32 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علی اکبر فرهنگی1؛ ناصر میرسپاسی1؛ غلامرضا معمارزاده تهرانی2؛ مهران صمدی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی دکتری مدیریت رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این تحقیق اولاً در صدد شناسایی یک الگوی رهبری بومی برای روزنامههای دولتی و غیر دولتی و ثانیاً مقایسه الگوی رهبری در روزنامههای دولتی وغیر دولتی است. به این منظور ابتدا تمام الگوهای رهبری موجود مطالعه و با تلفیق آنها با الگوی رهبری اسلامی که متناسب با شرایط جمهوری اسلامی ایران میباشد. 134 شاخص به عنوان شاخصهای مطلوب الگوی رهبری بومی احصاء گردید و این شاخصها در اختیار56 نفر از اساتید مدیریت رسانه و مدیران روزنامههای کشور قرار داده شد که پس از تحلیل عاملی 68 گویه در چهار طبقه به دست آمد که به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 18 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 12 گویه و فاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 6 گویه حاصل شد که پس از اجرای پرسشنامه در یک محیط پایلوت و محاسبه آلفایکرونباخ شش گویه حذف و در نهایت به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 16 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 9 گویه و فاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 5 گویه حاصل شد. در آخرین مرحله اجرای تحقیق و با هدف شناسایی تفاوتهای احتمالی الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی، پرسشنامه در میان کارکنان چهار روزنامه توزیع و جمعآوری گردید که نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که در هر چهار بعدِ فرهمندی، یادگیرندگی، ارزشی. اخلاقی و همدلی، تفاوت معنیداری بین الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارایه یک الگوی بومیرهبری به منظور مطالعه تطبیقی سبک رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی دکتر علی اکبر فرهنگی[1] دکتر ناصر میرسپاسی[2] دکتر غلامرضا معمارزاده تهرانی[3] مهران صمدی[4] تاریخ دریافت: 9/9/1391تاریخ پذیرش:20/1/1392چکیده این تحقیق اولاً در صدد شناسایی یک الگوی رهبری بومی برای روزنامههای دولتی و غیر دولتی و ثانیاً مقایسه الگوی رهبری در روزنامههای دولتی وغیر دولتی است. به این منظور ابتدا تمام الگوهای رهبری موجود مطالعه و با تلفیق آنها با الگوی رهبری اسلامی که متناسب با شرایط جمهوری اسلامی ایران میباشد. 134 شاخص به عنوان شاخصهای مطلوب الگوی رهبری بومی احصاء گردید و این شاخصها در اختیار56 نفر از اساتید مدیریت رسانه و مدیران روزنامههای کشور قرار داده شد که پس از تحلیل عاملی 68 گویه در چهار طبقه به دست آمد که به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 18 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 12 گویه و فاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 6 گویه حاصل شد که پس از اجرای پرسشنامه در یک محیط پایلوت و محاسبه آلفایکرونباخ شش گویه حذف و در نهایت به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 16 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 9 گویه و فاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 5 گویه حاصل شد. در آخرین مرحله اجرای تحقیق و با هدف شناسایی تفاوتهای احتمالی الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی، پرسشنامه در میان کارکنان چهار روزنامه توزیع و جمعآوری گردید که نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که در هر چهار بعدِ فرهمندی، یادگیرندگی، ارزشی. اخلاقی و همدلی، تفاوت معنیداری بین الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی وجود دارد. مقدمه موفقیت سازمان در تامین اهداف و انجام مسئولیتهای اجتماعیاش تا حد بسیار زیادی به مدیران آن بستگی دارد. اگر مدیران وظایف خود را به نحو عالی انجام دهند، سازمان به اهدافش میرسد. هدف همه مدیران ایجاد ارزش افزوده و نیل به بهرهوری است. برای این منظور مدیران وظایف برنامهریزی، سازماندهی، کارگزینی، رهبری وکنترل را بر عهده دارند. مدیریت در واقع عبارت است از: فرآیندی که عناصرگروه را هماهنگ و ترکیب میکند یا به گونهای آنها را بهکار میگیردکه اهداف سازمانی حاصل شود(ایرانزاده و دیگران، 1386: 56). از مدیر لایق و مسئول حرفهای انتظار میرود که برای رسیدن به هدفهای دور و نزدیک سازمان با استفاده از اصول مدیریت، بهکارگیری شیوههای مناسب، برقراری روابط انسانی مناسب و در نهایت اتخاذ سبک مدیریت شایسته، سازمانی خلاق و پربار ایجاد کرده و بتواند محیطی خالی از اضطراب و دغدغه آماده و مهیا سازد(حقانی و دیگران، 1389: 164). امروزه اکثر سازمانها برای حفظ موقعیت رقابتی خود نیاز به تغییر سریع دارند و تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمانها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباقپذیر بوده و به صورت مؤثر کار کنند، به طور مداوم سیستمها و فرآیندها را بهبود بخشند و مشتری مدار باشند. با کمیدقت در سازمانهای مختلف میتوان فهمیدکه رهبران بزرگ تفاوتهای بزرگی ایجاد میکنند. رهبران مؤثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معین به دست میآورند تا برای صنعت و کار خود مؤثر واقع شوند. امروزه دیگر توجه صرف به برنامهریزی و فرآیندها کافی نیست، زیرا این افراد میباشند که برنامهها را تدوین و فرآیندها را کنترل و اجرا میکنند. باید توجه داشت که دانش، مهارت و تجربه افراد سازمان، عواملی مؤثر در موفقیت سازمان میباشند. در نتیجه انتظار میرود که مدیران آینده بیشتر به توسعه افراد در سازمانها توجه کنند. لذا سازمانها نیاز به رهبرانی دارند که سازمانها را به پدیدههایی با توانایی بیشتر برای ادامه حیات، رشد و ترقی، تبدیل کنند. این رهبران مسئولیت میپذیرند، قوه تخیل خود را به کار میگیرند و تخیلات خود را به واقعیت تبدیل میکنند، موجب تعهد و مشارکت داوطلبانه پبروان میشوند و به آنان انرژی میبخشند و در نهایت سازمانها را به سمت سازمان یادگیرنده که میتواند نیازهای محیطی را تشخیص داده و ابزارهای لازم برای هماهنگی خود با آن را فراهم سازد، هدایت میکنند. چنین رهبرانی را رهبران تحولآفرین مینامند. رهبران تحولآفرین ، در باورها، ارزشها و اهداف پیروان نفوذ کرده، تأثیر فوقالعاده در پیروان خود بهجای میگذارند. آنها از طریق گفتار و کردارشان، کل سازمان را دچار تحول میکنند. پیروان این رهبران نسبت به آنها احساس اعتماد و وفاداری میکنند. رهبران تحولآفرین از طریق کلمات، گفتگو، بینش و الهام بخشی به دیگران نفوذ میکنند(سلطانی، 1370: 19- 18). از دیدگاه اسلام نیز رهبران و سبک رهبری ایشان از اهمیت بالایی برخوردار است، مدیریت و رهبری یک رسالت جزئی است (رسالت کلی منحصر به انبیاء علیهمالسلام است) و رهبر برای رسیدن به هدفهایش باید احساس تعهد عمومی نسبت به سرنوشت فرد و جامعه، تمرکز بر تکامل بالاترین خصایص انسانی، دوری از خودمحوری و پیروی همه جانبه از انبیاء را به عنوان یک اصل بپذیرد وگرنه، رهبری و مدیریت، ابزاری خواهد شد در دست صاحبان قدرتِ سیاسی و اقتصادی و در خدمتِ افزایشِ قدرت و ثروتِ آنان. در اسلام، رهبری و مدیریت یک وظیفه، یک تکلیف، یک خدمت، یک امانت و یک مسئولیت عظیم الهی است که بر شانه افراد برگزیده و صاحبِ صلاحیت گذاشته شده و آنان در قبال آن مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. رهبر و مدیر در اسلام خود را همانند زیردستان و زیردستان را همانند خود میداند که در مقام انسانی با او فرقی ندارند و تنها رهبری و سرپرستی آنها همچون یک امانت و یک مسئولیت و تکلیف الهی برعهده وی گذاشته شده و باید این امر را یک آزمایش سخت الهی تلقی نماید. نقش رهبری [از دیدگاه اسلام] عبارت است از شکوفایی و به فعلیت درآوردن استعدادها در مسیر الهی(همان). مدیریت رسانه و به ویژه مدیریت روزنامهها از این قاعده مستثنی نیستند، البته نهاد رسانه با وجود مشابهتهای فراوان با دیگر نهادهای آموزشی، ویژگیهایی دارد که آن را از بقیه متمایز و برجسته میسازد. به لحاظ اقتصادی، نهاد رسانه باید قادر به تأمین هزینههای مالی و خوداتکایی باشد، در بعد انسانی و اداری، نهاد رسانه لازم است با بهرهگیری از نیروهای متخصص و کارآمد در تولید و پردازش محتوا، نیازهای آموزشی، روانی و مالی آنان را مدنظر داشته باشد و با هماهنگی و پیوستگی نیروی انسانی، به پرورش و ترغیب هر یک از کارکنان برای کسب حداکثر کارآیی و پیشرفت فردی بپردازد. نکته قابل توجه دیگر اینکه، علاوه بر ویژگیهای مشترک در میان نهادهای رسانهای، هر یک از رسانهها چون رادیو، تلویزیون و مطبوعات، ویژگیهای خاص و متمایزی دارند که همین ویژگیها بنا به اقتضائات خاص، اصول و هنجارهای خاص مدیریتی را طلب میکند(بدیعی، 1386: 7- 6). بسیاری از صاحبنظران مدیریت، سازگاری و تطابق مدیریت غرب با فرهنگ ملی کشورهای درحال توسعه را مورد سؤال قرار دادهاند. چند پرسش اساسی که در این رابطه قابل بررسی است این است که چرا علیرغم تلاش همه جانبهای که در به کار بستن الگوهای غربی مدیریت به عمل میآید، عملکرد سازمانهای موجود در این کشورها به طور نسبی در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بسیار نامطلوب است؟ چرا با وجود دورههای آموزشی مدیریت در سطوح مختلف دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و توسعه مدیریت در اکثر کشورهای در حال توسعه، هنوز بسیاری از مدیران کشورهای در حال توسعه از توان لازم برای اداره و مدیریت مؤثر سازمانهای خود برخوردار نیستند؟ با عنایت به نتایج تحقیقاتی که به فاصله 30 سال از یکدیگر انجام شده است، مشخص میشود مهمترین چالشی که رسانههای ایران با آن مواجه بودهاند، مدیریت رسانه میباشد، لذا پژوهش حاضر قصد دارد با ارایه الگوی رهبری بومی ویژه روزنامههای دولتی و غیر دولتی گامیدر راستای حل این معضل بردارد. لذا از آنجایی که رهبران تحولگرا، متخلق به اخلاق اسلامی و مؤثر، برای هر سازمانی اعم از بازرگانی، نظامی و یا رسانهای یک مزیت استراتژیک محسوب میشوند و از سوی دیگر با توجه به شرایط منحصر به فرد کشور از نظر فرهنگی و دینی و از آنجایی که مدیریت اسلامی یک مقوله مکتبی است و وظیفه مکتب عبارت است از ارائه راه حلهایی که با مفهوم عدالتخواهی سازگار باشد(افجهای، 1378: 10). سوال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه: الگوی رهبری مناسب و بومی روزنامه در جمهوری اسلامی ایران کدام است و سبک رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی درکشور چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مهمترین سرمایه تمامیسازمانها، سرمایههای نامشهود یا همان سرمایههای انسانی آنها است. رهبری سرمایههای انسانی به عنوان غنیترین منبع سازمانی، نیازمند اتخاذ سبک رهبری موثر است. مدیریت باید با شناخت و تشخیص درست از عوامل مختلف فردی، سازمانی و محیطی که از جمله این عوامل، انگیزههای کارکنان و خواستههای شغلی آنان است، سبک رهبری موثر را به کار گیرد. بدیهی است که انتخاب سبک رهبری مناسب به ایجاد رضایت شغلی در کارکنان منجر میشود. در این صورت کارکنان تحقق اهداف خود را با تحقق اهداف سازمانی همسو دیده و در جهت تحقق اهداف سازمانی و مدیریت تلاش مینمایند. در نهایت این حرکت تضمینکننده اثر بخشی مدیریت و موفقیت سازمان در دستیابی به اهداف معین خود خواهد بود(ایرانزاده، 1386: 65). مقوله رهبری و لزوم طراحی و استفاده از الگوهای بومی تا آنجا حائز اهمیت است که مقام معظم رهبری نیز مکرر به این مقوله اشاره داشتهاند: بنده مکرر تأکید کردهام که ما باید شکل نظام و روح نظام و محتوای نظام را از اسلام بگیریم، نه از مکاتب بیگانه، فرهنگهایی که خواستهاند حرف و فکر و راه آنها در دنیا رایج بشود، یعنی آنها برای کشورها و ملتهای دیگر میپسندند، ملتهای دیگر هم همان را قبول کنند. ما نباید تسلیم تدبیر دیگران درباره خودمان باشیم. ما باید آنچه را که مصلحت و نیاز خود ماست و آنچه را که به حسب اعتقاد و ایمان ما حق است، دنبال بکنیم و آن، احکام اسلامی و قسط اسلامی و راه اسلام است، همان چیزی که ما شکل نظام اسلامی را با آن تعریف کردهایم و گفتهایم مردمسالاری دینی(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران: 20/8/81). با عنایت به موارد فوق و با توجه به اینکه اغلب تحقیقات انجام شده در سطح کشور در حوزه مدیریت روزنامهها بیشتر به نوع مالکیت رسانه و اقتصاد رسانه پرداختهاند. این تحقیق اولاً میتواند به مدیران روزنامه کمک کند تا با انتخاب الگوی رهبری متناسب با شرایط بومی و فرهنگی کشور ارتباطات اثربخشتری با کارکنان برقرار نموده و موجب افزایش اثربخشی کارکنان شوند. ثانیاً با توجه به اینکه این تحقیق بر فرهنگ مذهبی و ملی کشور تأکید دارد، نوعی مکمل برای مطالعههای حوزه رهبری به شمار میرود. اهداف تحقیق هدف آرمانی اثربخش کردن رهبری در رسانهها (با تأکید بر رهبری در روزنامهها) هدف اصلی طراحی الگوی رهبری بومی برای روزنامههای کشور اهداف ویژه 1- شناسایی تفاوت الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بُعد فرهمندی. 2- شناسایی تفاوت الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بُعد یادگیرندگی. 3- شناسایی تفاوت الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بُعد ارزشی، اخلاقی 4- شناسایی تفاوت الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بُعد مهارتهای ارتباطی. رهبری بحث رهبری و تأثیر آن بر اثربخشی سازمان سابقهای طولانی دارد و تاکنون مورد بررسی و بحث صاحبنظران این رشته بوده است، به طوری که متخصصان رهبری راههای مختلفی را برای شناخت موضوع رهبری و ارتباط آن با اثربخشی سازمان انتخاب کردهاند و بر مبنای آن تئوریهای متعددی را ارائه نمودهاند. شروع مباحث رهبری با تئوریهای شخصیتی بوده است. این مطالعات در مورد صفات رهبران بزرگ بحث میکرد که در آن رهبر به وسیله صفات درونی که با آن به دنیا میآمد، توصیف میشد. نتیجه این تحقیقات نشان داده است که ویژگیهای شخصیتی احتمال موفقیت رهبر را افزایش میدهد ولی هیچیک از آنها نمیتوانند موفقیت او را تضمین کنند، کانون توجه نظریههای رفتاری براین موضوع معطوف میشدکه معمولا رهبران اثربخش چه رفتارهایی را از خود بروز میدهند و در نظریههای اقتضایی شناخت شرایط و به مقتضای آن عمل کردن، رمز موفقیت رهبران شناخته میشد(مرتضوی و دیگران، 1384: 169). در سالهای اخیر و در بازگشتی آگاهانه نسبت به آرای مربوط به نظریههای شخصیتی رهبری و در قالبی نو و تحت عناوینی چون نظریههای اسناد رهبری، نظریه رهبری فرهمند، رهبری خدمتگزار، رهبری ممتاز، نظریه رهبری مبادلهای و رهبری تحولبخش، تحرک ویژهای صورت گرفته است. ویژگی نظریههای اخیر این است که آنها به دنبال لحاظکردن عواملی میباشند که به طور درونی اشخاص را بر میانگیزانند تا به گونهای اثربخش عمل کنند(همان). سبک رهبری طریقی که رهبر از قدرت و نفوذ خود برای کسب اهداف استفاده میکند، سبک رهبری نامیده میشود (رضائیان، 1382 و 1383: 18). سبک رهبری، یعنی دانایی و توانایی در انجام دادن وظایف خاص که لازمه آن، ورزیدگی درکاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است(ساعتچی و دیگران، 1389: 347). سبک، به راهی که رهبران از طریق آن در پیروان خویش نفوذ میکنند و به الگوی رفتاری مستمر مدیر گفته میشودکه وی به هنگام هدایت کردن فعالیتهای دیگران و سازمان از خود نشان میدهد (مشبکی و دیگری، 1385: 22). اگر مدیری بخواهد موفق بشود، موفقیت وی از طریق به کارگیری بهترین سبک مدیریتی وی میباشد که از این طریق به بهداشت روانی کارکنان کمک کرده و در نتیجه کارکنان را به محیط کار و سازمان علاقهمند و وابسته میسازد و انگیزه کار و فعالیت را در تک تک افراد سازمان تقویت مینماید(حقانی و دیگران، 1389: 165). مدیریت رسانه در تعریفی مجمل از مدیریت رسانه میتوان گفت که در این نوع از مدیریت، افرادی مسئولیت رسانه را بر عهده گرفتهاند و این مدیریت همانند دیگر انواع مدیریت، مسئولیت تعیین و تحقق اهداف، برنامهریزی، سازماندهی، به کار گماردن نیروی انسانی، رهبری و نظارت را در سازمان رسانه برعهده دارد(عقیلی و دیگری، 1386: 113). مدیریت رسانه پیش از هر چیز پاسخی است به یک نیاز ملموس و محسوس در جهان پیچیده رسانهای. تعبیر اورت دنیس مدیر مرکز مطالعات رسانهای بیان گویایی از این نیاز است: امروزه سازمانهای رسانهای در حال رشد و دگرگونی هستند و واقعیت این استکه دیگر مالکان نمیتوانند اداره آنها را به عهده داشته باشند. رسانه نیازمند تعریف حرفهای جدیدی است و آن فن مدیریت شرکتهای رسانهای است. دیگر یک متخصص روزنامهنگاری نمیتواند یک سازمان رسانهای اعم از پخش رادیو تلویزیونی، سایتهای اینترتی و نشریات پرتیراژ را اداره کند، بلکه بعُد دیگر قضیه، بازار پیچیده محصولات رسانهای است و رقابت با دیگر شرکتها برای بقاء در این بازار. پس آنچه در مدیریت رسانه مهم است علاوه بر درک مقتضیات فنآورانه، فهم تغییرات بازار است و این مستلزم رویکرد اقتصادی و مدیریتی به صنعترسانهای است. لذا دغدغه اصلی این رشته نوپا این است که سازمانهای رسانهای در شرایط جدید رقابتی چگونه اداره میشوند و کسب و کار و اقتصاد رسانهای، برنامهریزی وکنترل سازمان رسانهای چگونه است(جهانشاهی، 1386: 145). تردیدی نیست که اداره امور مؤسسات رسانهای، جزء فعالیتهای اقتصادی و صنعتی نیز به شمار میرود و نمیتوان اهمیت الزامهای اقتصادی و اقتضاهای فنی آنها را کم اهمیت تلقی کرد. در عین حال، چون مؤسسات مطبوعاتی و رسانهای وظایف و مسئولیتهای تأمین خدمت به منافع عمومی را به عهده دارند، با توجه به اهمیت این وظایف و مسئولیتها، در صورتی که تحقق آنها به طورکامل و صحیح، در چارچوب ساختارهای تجاری کنونی رسانهها امکانپذیر نباشد، باید هر چه زودتر این ساختارها با مقتضیات وظایف و مسئولیتهای یاد شده آنها انطباق داده شوند و به عبارت دیگر، برای این مؤسسات ساختارهای ویژه و با ترکیبی دیگر، ایجاد گردند(معتمدنژاد، 1386: 11). مدیریت اسلامی در اسلام، رهبری و مدیریت یک وظیفه، یک تکلیف، یک خدمت، یک امانت و یک مسئولیت عظیم الهی است که برشانه افراد برگزیده و صاحب صلاحیت گذارده شده و آنان در قبال آن مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. رهبر و مدیر در اسلام خود را همانند زیردستان و زیردستان را همانند خود میدانند که در مقام انسانی با او فرقی ندارند و به عنوان بندگان خدا هستند که تنها رهبری و سرپرستی آنها همچون یک امانت و یک مسئولیت و تکلیف الهی برعهده وی قرار گرفته است و باید این امر را یک آزمایش سخت تلقی نماید. نقش رهبری عبارت است از شکوفایی و به فعلیت درآوردن استعدادها در مسیر الهی(سلطانی، 1370: 19). مدیریت اسلامی به معنی اداره امر اسلامی است به طریق اسلامی است. به عبارت دیگر، در مدیریت اسلامی نه تنها امر باید اسلامی باشد، یعنی از نظر موازین اسلامی موجه باشد، بلکه تحقق آن هم باید اسلامی باشد، یعنی با راه و روشهای اسلامی ، صورت گیرد(باهر، 1370: 16). مدیریت اسلامی، مدیریتی است که هم به لحاظ بنیانهای معرفتشناختی و هم از نظر مبانی هستیشناختی و هم به جهت روش و غایت، مبتنی بر موازین شرع مقدس و اخلاق اسلامی بوده است(جوانپورهروی، 1387: 41). از دیدگاه اسلام، رئیس حکومت، وزراء استانداران و فرمانداران تنها امانتدارانی هستند که امانتداری جامعه اسلامی از سوی خداوند به آنها سپرده شده و نباید آن را وسیله برتریجویی و تحصیل منافع شخصی کنند(ربیپور و دیگری، 1388: 122). بنابراین در مدیریت اسلامی نه تنها باید مدیر از تقوای اسلامی برخوردار باشد، بلکه مدیریت او نیز مییابد بر ارزشهای اسلامی مبتنی باشد(باهر، 1370: 16). به نظر شهید مطهری، مدیریت مترادف رشد و تدبیر و عبارت است از لیاقت و شایستگی برای نگهداری و بهرهبرداری از امکانات از طریق بسیج کردن، سازمان و سامان دادن و کنترل نیروهای انسانی. شهید مطهری رهبری را مترادف ارشاد و هدایت میداند. او معتقد است که هدایت و رهبری الهی در حدود مدارهای ثابت اخلاقی و قوانین کلی شریعت است، در حالی که هدایت و رهبری متداول در حدود مسائل جزئی و متغیر است. از دیدگاه ایشان، رهبری رایج و معمول عبارت است از هدایت، راهنمایی، سازماندهی و سامان دادن قوای افراد، تحریک نیروها و اندیشهها، تولید شوق و رغبت در آنها و تسهیل و تسریع امور در جهت نیل به اهداف سازمان. به عبارت دیگر، رهبری یعنی اعمال نفوذ بر مردم به نحوی که مشتاقانه برای هدفهای گروهی فعالیت کنند. با استفاده از تعریف مذکور شاید بتوان رهبری را چنین تعریف کرد: رهبری عبارت است از هنر برانگیختن و قدرت نفوذ بر پیروان به گونهای که با اشتیاق جهت نیل به هدفهای سازمان به طور مستمر تلاش کنند. توضیح آنکه انواع رهبری به شیوههای برانگیختن، نوع قدرت رهبر و اهداف سازمان بستگی دارد(بهارستان، 1383: 17). پیشینه تحقیق تحقیقات داخلی بررسی منابع، حاکی از آن است که در این میان، پژوهشهای ارزنده و مفیدی صورت گرفته است که شباهتهایی با موضوع پژوهش دارند. این موارد عبارتند از: در سال 1354، همایشی در شیراز با عنوان ساخت و نقش رسانهها برگزار شد که نتایج آن به صورت مجموعه مقالات و تحقیقاتی ارائه و در سال 1356 منتشر شد. از میان مجموعه یاد شده، تحقیقی از مجید تهرانیان، با عنوان مدیریت رسانهها را میتوان از جمله تحقیقاتی علمی عنوان کرد که تاکنون در عرصه مدیریت علمی رسانه در کشور ما عرضه شده است، وی در این پژوهش با تقسیم رسانهها به سه دسته خصوصی، دولتی و عمومی به نحوه مدیریت رسانهها در عرصه سیاستگذاری میپردازد و پس از ارائه شاخصهایی برای دستیابی به مدیریت رسانهای با ثبات، دارای رشد و تأثیرگذار به مهمترین مشکلات مدیریت رسانه در ایران اشاره میکند و مجموعه این مشکلات را طی آن سالها چنین بر میشمارد: 1- انفعال (بیتوجهی مدیران به تقاضاهای دولت و مردم) 2- نبود وابستگی شغلی (ضعف در تخصصهای دانشگاهی و علمی در میان مدیران رسانهها) 3- توهم اهمیت (خود شیفتگی تخصصی مدیران رسانهها) 4- پخش رانت (در میان مدیران رسانهها) 5- جدا افتادگی (مدیریت ارتباطات در ایران، مدیریت رسانهها را تکمیل نمیکند) 6- پایین بودن سطح بهرهوری (هم در تولیدات و محصولات رسانهها و هم در شاخصهای بهرهوری نیروهای انسانی شاغل در رسانههای ایران) 7- ضعف نهادهای جامعه مدنی (اتکا نداشتن مدیران به مخاطبان و مردم) (رشکیانی، 1385: 51). پژوهش دیگری که تا حدودی میتوان با زمینه مورد نظر مرتبط دانست، پژوهشی است با عنوان، نظام مطلوب مطبوعاتی از دیدگاه روزنامهنگاران ایرانی که در سال 1375، در قالب پایاننامه کارشناسیارشد، از سوی خانم مهدخت بروجردی در دانشگاه علامه طباطبایی تدوین شده است. این پژوهش، به بررسی 4 نظام مطبوعاتی آمرانه، آزادیگرا، مسئولیت اجتماعی و کمونیستی از دیدگاه روزنامهنگاران ایران پرداخته و در نهایت، نظام مسئولیت اجتماعی را مطلوبترین نظام مطبوعاتی از دیدگاه روزنامهنگاران ایرانی معرفی کرده است(بروجردی، 1375: 183). تحقیق دیگر، پژوهشی است از علیاصغر محکی، با عنوان مدیریت مطبوعات در ایران (شناسایی الگوی مدیریت موجود و مطلوب مطبوعاتی در کشور از دیدگاه روزنامهنگاران و مدیران مطبوعاتی و مقایسه دیدگاههای آنان) که در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد، در سال 1377، در دانشگاه علامه طباطبایی تدوین شده است. نتایج این تحقیق، نشان میدهد که تفاوت معناداری میان مدیریت سازمانی موجود و مطلوب در مطبوعات کشور وجود دارد. در پاسخ به فرضیههای تحقیق نیز نتایج نشان میدهد که متخصصات رسانهای ایرانی، نظام مدیریت رسانه خدمت محور را مطلوبترین نظام مدیریت رسانه، برای نظام مدیریت رسانه ملی میدانند(محکی، 1377: 169). تحقیقات خارجی نگاهی به پیشینه بحث مورد نظر در میان مطالعات انجام گرفته در خارج از ایران نشان میدهد که اغلب مباحث مطرح شده در این زمینه، دارای رویکرد اقتصادی هستند. به عبارت دیگر مطالعه در زمینه اقتصاد رسانهها، نسبت به سایر ابعاد مدیریت این سازمانها پر رنگ تر جلوه میکند: پیکارد به موضوع مداخله دولت در بازار سازمانهای رسانهای پرداخته و این مسئله را که چگونه دولتها با هدایت جریان بازار رسانهها از طریق قوانین و مقررات و همچنین یارانهها و امتیازات ویژه، اهدافاجتماعی را ارتقا میبخشند، بررسی کرده است، در تحقیق دیگر آلکساندر به صنایع رسانهای و اصول اقتصادی بهکار گرفته شده از جانب آنها میپردازد و تحلیلی از یکپارچگی جهانی این صنایع ارائه میکند. گرشون نیز به مسئله رشد و افزایش شرکتها و سازمانهای رسانهای فراملیتی با تأکید یر موضوعات کنکاش محیطی و تدوین راهبرد پرداخته است. لاوین و واکمن برخی از عواملی را که موجب تمایز سازمانهای رسانهای از دیگر سازمانها میشوند، بر میشمارند، مانند ماهیت محصول، نوع کارکنان، متغیرهای سازمانی ویژه و نقش منحصر به فرد سازمانهای رسانهای در جامعه. به زعم این دو، مدیران سازمانهای رسانهای، در تحقق دو هدف (تاحدودی) متضاد با چالش مواجهد. این دو هدف عبارتند از تولید محصولات رسانهای با بهکارگیری حداقل منابع از یک سو و تولید پیامها و برنامههای نوآورانه با کیفیت بالا، از سوی دیگر. مک مانوس از بازارهای چهارگانهای یاد میکند که سازمانهای رسانهای در آنها عمل میکنند. در پژوهشی که توسط بس و هاتر در سال 1988 صورت پذیرفت، مشخص شد که مجموعههای نظامیکه دارای رهبران تحولآفرین بودند، عملکردی ورای انتظارات نشان دادند. در پژوهش انجام شده که توسط دلوگا در 1988 از 400 کارمند بخشهای تولیدی یک شرکت صورت پذیرفت مشخص گردید که رفتار تحولآفرینی نسبت به رفتار تبادلی، رابطه نزدیکتری با اثربخشی و رضایت کارکنان دارد. این پژوهشها صرفاً در سازمانهای نظامی و یا تجاری انجام نشده است و حوزه مدیریت رسانههای چاپی را نیز در بر میگیرد. موضوعات مهمیکه در پنج سال اخیر توجه پژوهشگران در حوزه رسانههای چاپی را به خود جلب کرده است عبارتند از: تعیین اهداف از سوی مدیریت، رضایت شغلی کارمندان و آثار رقابت و مالکیت بر محتوا و کیفیت روزنامهها(رشکیانی، 1385: 50). یکی از نمونههای معروف پژوهش در چگونگی تعیین اهداف از سوی مدیریت، مطالعه دمرز و دکمن (1988) درباره تأثیر مالکیت زنجیرهای (گروهی) بر اهداف مدیریتی بود. تحلیل ثانویه دادههای گردآوری شده از یک نمونه 101 نفره از مدیران روزنامهها نشان داد که مدیران روزنامههای دارای مالکیت زنجیرهای بیش از دیگران، کسب سود را هدف اصلی سازمان خود میدانستند. در یک بررسی مشابه باسترنا (1989) 42 مدیر روزنامه را که بیشتر آنها در هفته نامهها مشغول به کار بودند پیمایش کرد و از آنان خواست چندین هدف مدیریتی را بر حسب اهمیت نسبیشان برای روزنامه امتیازگذاری کنند. مدیرانی که درعین حال مالک نشریه خود بودند، تأکید کمتری برکسب سود حداکثر به عنوان یک هدف داشتند، در حالیکه مدیران غیرمالک به عامل مذکور بالاترین امتیاز را دادند. بالاخره، کانری (1989) در خصوص چندین روزنامه کوچک مطالعه موردی انجام داد و نتیجه گرفت که برای دستیابی یک روزنامه به اهداف عالی روزنامه نگاری، تعهد مدیران شرط لازم است(همان). از جمله پژوهشهای دیگری که درباره تأثیر تمرکز مالکیت صورت گرفته میتوان از مطالعه اخوان، مجید، رایف و گوپینا (1991) در خصوص مواضع اتخاذ شده در سرمقالههای روزنامههای گروه انتشاراتی گنَِت نام برد. آنان پیبردند که نشریاتِ گروه گنَِت، بیش از سایر روزنامهها، تمایل به اتخاذ مواضع مشترک در سرمقالههای خود داشتند. لیسی (1990) دریافت که روزنامههای انحصاری یک بازار محلی از خطوط تلکس کمتری در مقایسه با روزنامههای فعال در بازارهای رقابتی استفاده میکردند. این نتیجهگیری، یافتههای پیشین را مبنی بر اینکه :رقابت، مشوق اختصاص بودجه بیشتر به بخش تنظیم خبر است، به تأئید میرساند. کولسن (1994) نمونهای متشکل از 773 روزنامهنگار را در روزنامههای مستقل و روزنامههای دارای مالکیت گروهی، در زمینه کیفیت نشریهشان، پیمایش کرد. گزارشگران روزنامههای مستقل، گرایشِ بیشتری به دادن امتیاز عالی به تعهد روزنامهشان در ارتباط با پوشش کیفی اخبار محلی داشتند. دستِ آخر اینکه کولسن و هانسن (1995) محتوای اخبار یک روزنامه را پس از آنکه سازمان گَنِت این روزنامه را خرید بررسی کردند. نتایج نشانگر آن بود که مقدار کل فضای درج اخبار افزایش یافته، اما از طول متوسط گزارشها و میزان پوشش سخت خبر کاسته شده است(سید امامی، 1384: 550- 548)
روش پژوهش روش تحقیق حاضر از نوع آمیخته کمی و کیفی است. بدین صورت که ابتدا با روش کیفی الگوی رهبری بومی با استفاده از تحلیل اکتشافی عاملی طراحی و سپس با استفاده از روش پیمایش الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی با یکدیگر مقایسه شده است. که فرآیند اجرای آن عبارتند از: - طراحی الگوی مفهومی و عملیاتی تحقیق و طراحی پرسشنامه شناسایی الگوی رهبری به روش مطالعه کتابخانهای. - ارایه الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی. - مقایسه الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی. سوالهای تحقیق سوال اصلی - الگوی مناسب رهبری بومی روزنامههای دولتی و غیر دولتی در ایران کدام است و سبک رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی در ایران چه تفاوتی با یکدیگر دارد ؟ سوالهای فرعی - آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد فرهمندی باهم متفاوتاند؟ - آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد یادگیرندگی باهم متفاوتاند؟ - آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد ارزشی اخلاقی باهم متفاوتاند؟ - آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد مهارتهای ارتباطی با هم متفاوتاند؟ اعتبار و روایی منظور از روایی آن است که وسیله اندازهگیری واقعاً خصیصه مورد نظر را اندازهگیری کند، نه خصیصه دیگری را و منظور از پایایی آن است که اگر قضیه مورد سنجش با همان ابزار تحت شرایط مشابه دوباره اندازهگیری شود، نتایج به دست آمده تا حدی مشابه، دقیق و قابل اعتماد باشد (پورکاظمی و دیگری، 1383: 53).
روایی محتوا بررسی روایی محتوای ابزار سنجش سبک رهبری با استفاده از نظرات تعدادی از استادان مدیریت رسانه که سابقه تدریس یا سابقه کار در مطبوعات کشور را داشتند انجام شد. روایی سازه برای سنجش دقیقتر میزان اعتبار ابزار سنجش، روایی سازه آن نیز بررسی شد. در ادامه نتایج حاصل از سنجش روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی به ارائه خواهد شد. سنجش پایایی ابزار اندازه گیری برای اندازهگیری پایایی ابزار سنجش از روش پایایی سازگاری بین سؤالها استفاده شد. این پایایی نوعی آزمون از سازگاری پاسخهای پاسخدهندگان به همه سؤالها در یک سنجه یا یک پرسشنامه است. تا آنجا که سؤالها یا بندها، سنجههای مستقلی از مفهوم مشابهی هستند، آنها با یکدیگر همبستگی خواهند داشت. معمولترین آزمون پایایی سازگاری درونی، ضریب آلفایکرونباخ است که برای سؤالها یا طبقات چند مقیاسی استفاده میشود. در این پژوهش، آزمون پایایی سازگاری درونی با استفاده از ضریب آلفایکرونباخ انجام شده است که بیانگر بالا بودن پایایی ابزار سنجش میباشد. جدول شماره (1): ضریب پایایی متغیرهای تحقیق
جامعه آماری و حجم نمونه جامعه آماری تحقیق حاضر، برای طراحی الگوی رهبری عبارت است از پنجاه و شش نفر از اساتید مدیریت رسانه و افرادی که بیش از پانزده سال سابقه مدیریت در مطبوعات کشور را داشتهاندکه به روش گلوله برفی انتخاب شدهاند. همچنین جامعه آماری برای مقایسه الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی عبارتند از تمامیکارکنانی که به صورت مستقیم با مدیر چهار روزنامه دولتی و غیر دولتی در ارتباط هستند که به ترتیب عبارتند از: روزنامه غیر دولتی الف: 12 نفر روزنامه غیر دولتی ب: 9 نفر روزنامه دولتی الف: 15 نفر روزنامه دولتی ب: 11 نفر تجزیه و تحلیل دادهها بعد از انجام تحلیلعاملی و استفاده از چرخش واریماکس، گویهها در 4 دسته دستهبندی گردیدند. نتایج نشان میدهد بعد از انجام چرخش عاملی، در مجموع 4 فاکتور مورد بررسی 100 درصد از واریانس متغیر مورد نظر را تبیین میکنند. نتیجه تحلیل عاملی نشان میدهد 36 درصد از واریانس متغیر توسط عامل اول، 28 درصد توسط عامل دوم، 19 درصد توسط عامل سوم و17 درصد توسط عامل چهارم تببیین میشود. در مجموع این 4 عامل 100 درصد واریانس متغیر را تبیین میکنند.
جدول شماره (2): تحلیل عاملی و استفاده از چرخش واریماکس
به منظور کاهش تعداد گویهها، حداقل مقدار ضریب 8/0 در نظر گرفته شد که بدین ترتیب تعداد گویهها به 68 رسید. مقادیر آلفا برای شاخصهای تحقیق با حذف گویههایی که همبستگی درونی کمتری با سایر گویهها داشتهاند به شرح زیر است: جدول شماره (3): مقادیر آلفای کرونباخ و گویه های حذف شده
الگوی رهبری بومی
در مرحله پایانی برای شناسایی تفاوتهای احتمالی الگوی رهبری در روزنامههای دولتی و غیر دولتی، این پرسشنامه بین 47 نفر از افرادی که مستقیماً با مدیر مسئول کار میکنند در چهار روزنامه دولتی و غیر دولتی توزیع و جمعآوری گردید که نتایج آن به شرح زیر ارائه میشود. بررسی وضعیت توزیع متغیرها برای بررسی وضعیت توزیع متغیرها از حیث نرمال یا غیرنرمال بودن از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده میکنیم. این آزمون توزیع متغیر مربوطه را با توزیع نرمال تقریب زده و معناداری یا عدم معناداری تفاوت توزیع متغیر با توزیع نرمال را بررسی مینماید. چنانچه درجه معناداری (Sig) آزمون کولموگروف اسمیرنف از 05/0 کمتر باشد نشاندهنده این است که توزیع متغیر با توزیع نرمال تفاوت معنادار دارد و به عبارت دیگر توزیع متغیر غیر نرمال است. اما اگر درجه معناداری از 05/0 بیشتر باشد گویای این مطلب است که توزیع متغیر تفاوت معناداری با توزیع نرمال نداشته و به عبارت دیگر توزیع متغیر نرمال میباشد.
جدول شماره (4): وضعیت توزیع متغیرها
نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف نشان میدهد توزیع سه متغیر فرهمندی، ارزشی اخلاقی و همدلی اختلاف معناداری با توزیع نرمال ندارد به عبارت دیگر میتوان گفت توزیع سه متغیر مذکور نرمال است. اما نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف برای متغیر یادگیرندگی حاکی از آن است که توزیع این متغیر اختلاف معناداری با توزیع نرمال دارد (مقدار معناداری کمتر از 05/0 است) بنابراین توزیع متغیر یادگیرندگی غیرنرمال است. یکی از پیشفرضهای اصلی استفاده از آزمونهای پارامتریک برای بررسی روابط بین متغیرها، نرمال بودن توزیع متغیرها میباشد. بنابراین طبق نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف نتیجه میگیریم که برای بررسی تفاوت الگوی رهبری دوگروه روزنامهدولتی و خصوصی از نظر فرهمندی، ارزشی اخلاقی و همدلی از آزمون پارامتریک T با دو نمونه مستقل و برای بررسی تفاوت الگوی رهبری دو گروه روزنامه دولتی از نظر یادگیرندگی از آزمون ناپارامتریک یومنویتنی استفاده میکنیم. در آزمون T متغیر مستقل اسمی دو وجهی (دولتی وخصوصی) و متغیر وابسته (متغیرهای فرهمندی، یادگیرندگی، همدلی) فاصلهای است. این آزمون میانگین دو گروه (دولتی، خصوصی) را از نظر نمره متغیر وابسته مقایسه کرده و معناداری یا عدم معناداری اختلاف میانگین بین دو گروه را بررسی مینماید. آزمون یومنویتنی نیز شبیه آزمون T است با این تفاوت که این آزمون چون ناپارامتریک است میانگینها تبدیل به میانگین رتبه شده و بنابراین میانگین رتبه دو گروه مورد مقایسه قرار میگیرد.
سؤال اول: آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد فرهمندی با هم متفاوتاند؟ جدول شماره (5): میانگین و انحراف استاندارد بُعد فرهمندی
مطابق جدول فوق، میانگین متغیر فرهمندی برای روزنامه دولتی بر روی طیف 0 تا 100 برابر با 7/42 و برای روزنامه خصوصی برابر با 1/56 است. مقدار T برابر با 259/10 و معناداری متناظر با آن برابر با 000/0 است. این نتایج نشان میدهد با قبول یک درصد خطا و اطمینان 99 درصد میتوان گفت اختلاف مشاهده شده بین میانگین دو گروه معنادار بوده بنابراین میتوان گفت میانگین نمره الگوی رهبری روزنامههای خصوصی از نظر بعد فرهمندی به طرز معناداری از روزنامههای دولتی بیشتر است. سؤال دوم: آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد یادگیرندگی با هم متفاوتاند؟ جدول شماره (6): میانگین رتبه های روزنامه های دولتی و غیردولتی در بُعد یادگیرندگی
مطابق جدول فوق، میانگین رتبهها در روزنامه دولتی از نظر بعد یادگیرندگی برابر با 5/13 و برای روزنامه خصوصی برابر با 37 است. معناداری متناظر با آزمون یومن ویتنی برابر با 000/0 است که این نتایج نشان میدهد با قبول یک درصد خطا و اطمینان 99 درصد میتوان گفت اختلاف مشاهده شده بین میانگین رتبههای دو گروه معنادار بوده بنابراین میتوان گفت میانگین نمره الگوی رهبری روزنامههای خصوصی از نظر بعد یادگیرندگی به طرز معناداری از روزنامههای دولتی بیشتر است.
سؤال سوم: آیا الگوی رهبری روزنامههایدولتی و غیر دولتی از بعد ارزشی. اخلاقی با هم متفاوتاند؟ جدول شماره (7): میانگین و انحراف استاندارد بُعد ارزشهای اخلاقی
نتایج جدول فوق نشان میدهد میانگین بعد ارزشی اخلاقی برای روزنامه دولتی بر روی طیف 0 تا 100 برابر با 2/62 و برای روزنامه خصوصی برابر با 1/47 است. مقدار T برابر با 329/18 و معناداری متناظر با آن برابر با 000/0 است. این نتایج نشان میدهد با قبول یک درصد خطا و اطمینان 99 درصد میتوان گفت اختلاف مشاهده شده بین میانگین دو گروه معنادار بوده بنابراین میتوان گفت میانگین نمره الگوی رهبری روزنامههایدولتی از نظر بعد ارزشی اخلاقی به طرز معناداری از روزنامههای خصوصی بیشتر است. سؤال چهارم: آیا الگوی رهبری روزنامههای دولتی و غیر دولتی از بعد همدلی با هم متفاوتاند؟ جدول شماره (8): میانگین و انحراف استاندارد بُعد همدلی
برحسب نتایج جدول فوق، میانگین بعد همدلی برای روزنامه دولتی بر روی طیف 0 تا 100 برابر با 1/62 و برای روزنامه خصوصی برابر با 1/43 است. مقدار T برابر با 051/15 و معناداری متناظر با آن برابر با 000/0 است. این نتایج نشان میدهد با قبول یک درصد خطا و اطمینان 99 درصد میتوان گفت اختلاف مشاهده شده بین میانگین دو گروه معنادار بوده بنابراین میتوان گفت میانگین نمره الگوی رهبری روزنامههای دولتی از نظر بعد همدلی به طرز معناداری از روزنامههای خصوصی بیشتر است.
نتیجهگیری این تحقیق برای رسیدن به دو هدف اصلی اجرا شد. اولاً، شناسایی یک الگوی رهبری بومی برای روزنامههایدولتی وغیر دولتی و ثانیاً مقایسه الگوی رهبری در روزنامههایدولتی و غیر دولتی. به این منظور ابتدا تمام الگوهای رهبری موجود مطالعه و با تلفیق آنها با الگوی رهبری اسلامی که متناسب با شرایط جمهوری اسلامی ایران میباشد 134 شاخص به عنوان شاخصهای مطلوب الگوی رهبری بومی احصاء گردید و این شاخصها در اختیار 56 نفر از اساتید مدیریت رسانه و مدیران روزنامههای کشور قرار داده شد که پس از تحلیل عاملی 68 گویه در چهار طبقه به دست آمد که به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 18 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 12 گویه و فاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 6 گویه حاصل شد. که پس از اجرای پرسشنامه در یک محیط پایلوت و محاسبه آلفای کرونباخ شش گویه حذف شد و در نهایت به ترتیب فاکتور رهبری فرهمند با 32 گویه، فاکتور یادگیرندگی با 16 گویه، فاکتور ارزشی. اخلاقی با 9 گویه وفاکتور مهارتهای ارتباطی (همدلی) با 5 گویه حاصل شد. پیشنهادها مهمترین پیشنهاد محقق این است که در وضعیت فعلی روزنامهها میبایست تجدید نظر جدی شود. اگر دولت تمایل داردکه شغل ایجاد کند و به این طریق نرخ بیکاری را کاهش دهد، به نظر نگارنده این کار در حوزه روزنامهها نباید انجام شود. زیرا روزنامهها به واسطه تأثیر بسیار زیادی که بر جوامع دارند، میبایست توسط افراد متخصص و حرفهای اداره شوند، حال آنکه در برخی موارد مشاهده میشود که هنگام به کارگیری افراد، کمتر به مواردی چون سابقه، تجربه، خلاقیت، رشته تحصیلی و شایستگیهای ضروری توجه میشود. این مورد زمانی رنگ بیشتری به خود میگیرد که برخی افراد قصد دارند با استفاده از فرصتیکه در اختیار آنها قرار گرفته است، برای نزدیکان خود ایجاد شغل نمایند. این در حالی است که در فضای رقابتی، شاهد رشد کمیو کیفی سریعتری خواهیم بود. تحقیق علیاصغر محکی نیز نشان می دهد که تفاوت معناداری میان مدیریت سازمانی موجود و مطلوب در مطبوعات کشور وجود دارد(رشکیانی، 1385: 52). جهت بهبود شرایط موجود، پیشنهاد میشود که دورههای آموزشی زیر برای مدیران و کارکنان روزنامههای دولتی برگزار شود: - مدیرت اسلامی از تئوری تا عمل - مدیریت برخود - مهارتهای ارتباطی - مدیریت راهبردی رسانه - مدیریت سرمایههای انسانی - تئوری و طراحی ساختار - تکنیکهای حل مسأله - روش های توانمندسازی کارکنان - نقش چشمانداز در عملکرد کارکنان و نحوه چشمانداز نویسی - مدیریت تحول - مدیریت اعتماد و کارکردهای آن - عدالت سازمانی - رسانه های یادگیرنده ترتیبی اتخاذ شود تا وضعیت شغلی و استخدامیکارکنان شاغل در بخش غیر دولتی از امنیت بیشتری برخوردار شود تا بتوانند با آسایش و فراغت بیشتری توانمندیها و خلاقیت خود را به کار گیرند. پیشنهاد میشود مدیران روزنامههایدولتی با استفاده از ابزار تشویق و تنبیه کارکنان را ناگزیر به ارتقاء دانش خود نمایند، زیرا درست برخلاف روزنامههای غیر دولتی، کارکنان روزنامههای دولتی دغدغهای بابت امنیت شغلی خود نداشته و حتی روزنامه امکانات مالی بیشتری مانند انواع وامها در اختیار کارکنان خود میگذارد که این موضوع اگرچه نتایج مثبتی دارد لکن موجب میشود که برخی کارکنان برای ارتقاء تواناییهای خود تلاش زیادی از خود نشان ندهند. پیشنهاد میشود که مدیران روزنامهها. اعمازدولتیوغیر دولتی. اهتمام بیشتری نسبت به توانمندسازی مخاطبان خود داشته باشند و قدرت تحلیل خوانندگان خود را افزایش دهند. پیشنهاد برای تحقیقات آینده 1- سنجش و مقایسهاحساس امنیت شغلی بین کارکنان روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 2- سنجش و مقایسه میزان اهتمام روزنامههای دولتی و غیر دولتی نسبت به توانمندسازی کارکنان. 3- سنجش و مقایسه میزان تحولگرایی روزنامههایدولتی و غیر دولتی. 4- سنجش و مقایسه میزان ادراک عدالت توسط کارکنان روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 5- سنجش و مقایسه میزان مشارکتپذیری مدیران روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 6- طراحی الگوی بومی تعالی سازمانی برای روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 7- سنجش و مقایسه ظرفیت روزنامههای دولتی و غیر دولتی برای تبدیل شدن به روزنامههای یادگیرنده. 8- طراحی الگوی اجرای مدیریت دانش در روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 9- سنجش و مقایسه میزان کیفیت زندگیکاری کارکنانِ روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 10- سنجش و مقایسه میزان اعتماد کارکنان به مدیران در روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 11- طراحی نظام ارزیابی عملکرد با هدف مقایسه نحوه ارزیابی عملکرد کارکنان در روزنامههای دولتی و غیر دولتی. 12- سنجش رابطه بین الگوی رهبری روزنامهها با میزان کارآفرینی آنها. 13- سنجش رابطه بین الگوی رهبری روزنامهها با فرهنگ سازمانی. 14- سنجش رابطه بین الگوی رهبری روزنامهها بهرهوری کارکنان روزنامه. 15- سنجش رابطه بین الگوی رهبری روزنامهها و میزان رضایت مخاطبان از محتوای روزنامه. منابع افجه ای، س. (1378). علوم رفتاری و مدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت شماره 21و22. بهار و تابستان صص 18-3. ایران زاده، س و دیگران. (1386). تعیین سبک رهبری و تأثیر آن بر انگیزه کارکنان شرکت پمپیران. فصلنامه علوم مدیریت شماره 2. پائیز. صص 83-54. باهر، ح. (1370). مقدمهای بر تئوری عمومیمدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت شماره 1. بهار. صص 23- 15. بروجردی، م. (1375). نظام مطلوب مطبوعاتی از دیدگاه روزنامهنگاران ایرانی. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 7- 5. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره پیاپی 70. تابستان . صص7- 5. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره 3. پائیز 1386. صص 8-7. بهارستان، ج. (1383). مطالعه تطبیقی مدیریت اسلامی و مدیریت رایج. فصلنامه علمیپژوهشی –دانشکده علوم انسانی شماره 36. صص 36-1. جوانپور هروی، ع. (1387). فلسفه مدیریت اسلامی . فصلنامه فراسوی مدیریت شماره 7، زمستان . صص48- 37. جهانشاهی، ا. (1386). مدیریت رسانه: گذری بر وضعیت موجود، درنگی بر وضعیت مطلوب. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 156-143. حقانی، م و دیگران. (1389). تأثیر سبکهای مدیریت و ویژگیهای شخصیتی مدیران بر بهداشت روانی کارکنان سازمانها و ادارات دولتی استان تهران. فصلنامه فراسوی مدیریت، شماره 13. تابستان . صص 187-163. خامنهای، س. (1384)، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران. 20/8/81، تهران: انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (معاونت سیاسی). اعتماد سازی و امید به آینده از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص ص116-72. ربی پور، م و همکار. (1388). سیاست مدیریتی و ویژگی مدیران در نهجالبلاغه. فصلنامه فراسوی مدیریت شماره 8. بهار. صص 119 -140. رشکیانی، م. (1385). طراحی الگوی مطلوب نظام مدیریت رسانه ملی. فصلنامه پژوهش و سنجش شماره 48. زمستان ، صص 68-39. رضاییان، ع. (1382). طراحی مدلی برای تغییر رفتار سازمانی با استفاده از ابزار فراگرد تفکر تئوری محدودیت ها. فصلنامه مدرس. شماره پیاپی 33. صص106-81. ساعتچی، م. (1389). آزمون های روانشناختی. تهران: نشر ویرایش. سلطانی، م. (1370). مبادی مدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت. شماره 1. بهار، صص 24-. 16. عقیلی، و. (1386). مدیریت رسانه در عصر همگرایی رسانه. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 116-109. مرتضوی. س و دیگران. (1384). بررسی رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری: (تحولبخش، مبادلهای). مدرس علوم انسانی. پیاپی 42. پاییز. صص 190-167. مشبکی، اصغر و دیگران. (1386). تبیین مدل تأثیرگذاری هوش عاطفی مدیران بر تعهد سازمانی کارکنان با توجه به نقش سبکهای رهبری. فصلنامه مدرس. شماره 55. پاییز. صص 234 -211. محکی، ع. (1377)، مدیریت مطبوعات در ایران (شناسایی الگوی مدیریت موجود و مطلوب مطبوعاتی در کشور از دیدگاه روزنامه نگاران و مدیران مطبوعاتی و مقایسه دیدگاه های آنان)، پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طبابایی (ره). ویمر، ر و دیگری. (1384). تحقیق در رسانه های جمعی. تهران: کاووس سید امامی، . انتشارات سروش. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
افجه ای، س. (1378). علوم رفتاری و مدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت شماره 21و22. بهار و تابستان صص 18-3. ایران زاده، س و دیگران. (1386). تعیین سبک رهبری و تأثیر آن بر انگیزه کارکنان شرکت پمپیران. فصلنامه علوم مدیریت شماره 2. پائیز. صص 83-54. باهر، ح. (1370). مقدمهای بر تئوری عمومیمدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت شماره 1. بهار. صص 23- 15. بروجردی، م. (1375). نظام مطلوب مطبوعاتی از دیدگاه روزنامهنگاران ایرانی. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 7- 5. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره پیاپی 70. تابستان . صص7- 5. بدیعی، ن. (1386). یادداشت. فصلنامه رسانه. شماره 3. پائیز 1386. صص 8-7. بهارستان، ج. (1383). مطالعه تطبیقی مدیریت اسلامی و مدیریت رایج. فصلنامه علمیپژوهشی –دانشکده علوم انسانی شماره 36. صص 36-1. جوانپور هروی، ع. (1387). فلسفه مدیریت اسلامی . فصلنامه فراسوی مدیریت شماره 7، زمستان . صص48- 37. جهانشاهی، ا. (1386). مدیریت رسانه: گذری بر وضعیت موجود، درنگی بر وضعیت مطلوب. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 156-143. حقانی، م و دیگران. (1389). تأثیر سبکهای مدیریت و ویژگیهای شخصیتی مدیران بر بهداشت روانی کارکنان سازمانها و ادارات دولتی استان تهران. فصلنامه فراسوی مدیریت، شماره 13. تابستان . صص 187-163. خامنهای، س. (1384)، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران. 20/8/81، تهران: انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (معاونت سیاسی). اعتماد سازی و امید به آینده از دیدگاه مقام معظم رهبری. ص ص116-72. ربی پور، م و همکار. (1388). سیاست مدیریتی و ویژگی مدیران در نهجالبلاغه. فصلنامه فراسوی مدیریت شماره 8. بهار. صص 119 -140. رشکیانی، م. (1385). طراحی الگوی مطلوب نظام مدیریت رسانه ملی. فصلنامه پژوهش و سنجش شماره 48. زمستان ، صص 68-39. رضاییان، ع. (1382). طراحی مدلی برای تغییر رفتار سازمانی با استفاده از ابزار فراگرد تفکر تئوری محدودیت ها. فصلنامه مدرس. شماره پیاپی 33. صص106-81. ساعتچی، م. (1389). آزمون های روانشناختی. تهران: نشر ویرایش. سلطانی، م. (1370). مبادی مدیریت اسلامی . فصلنامه مطالعات مدیریت. شماره 1. بهار، صص 24-. 16. عقیلی، و. (1386). مدیریت رسانه در عصر همگرایی رسانه. فصلنامه رسانه. شماره 2. تابستان. صص 116-109. مرتضوی. س و دیگران. (1384). بررسی رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری: (تحولبخش، مبادلهای). مدرس علوم انسانی. پیاپی 42. پاییز. صص 190-167. مشبکی، اصغر و دیگران. (1386). تبیین مدل تأثیرگذاری هوش عاطفی مدیران بر تعهد سازمانی کارکنان با توجه به نقش سبکهای رهبری. فصلنامه مدرس. شماره 55. پاییز. صص 234 -211. محکی، ع. (1377)، مدیریت مطبوعات در ایران (شناسایی الگوی مدیریت موجود و مطلوب مطبوعاتی در کشور از دیدگاه روزنامه نگاران و مدیران مطبوعاتی و مقایسه دیدگاه های آنان)، پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طبابایی (ره). ویمر، ر و دیگری. (1384). تحقیق در رسانه های جمعی. تهران: کاووس سید امامی، . انتشارات سروش. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,893 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 677 |