تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,987 |
تعداد مقالات | 83,495 |
تعداد مشاهده مقاله | 76,810,016 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 53,906,624 |
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 4، شماره 10، اردیبهشت 1390، صفحه 99-112 اصل مقاله (463.18 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ناصر فقهی فرهمند1؛ سعید زنجانی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1عضو هیئت علمی (دانشیار) گروه مدیریت، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات آذربایجانشرقی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رشد جامعه و خود شکوفایی آن متکی بر سرمایههای انسانی، مادی و اجتماعی خانوادهها بوده و این سرمایهها نیازمند امنیت، احساس امنیت و ایمنی است. بیتردید آنگاه که روح و جسم اعضای خانواده در آرامش و آسودگی خاطرباشد، تمامی قوای ذهنی وجسمی آنها معطوف به خود شکوفایی مادی و معنوی میگردد. باتوجه به اهمیت این موضوع، هدف تحقیق حاضربررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده میباشد. این پژوهش از نوع پیمایش مقطعی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان خانوادهها انجام شد. نمونه این پژوهش 375 خانواده بود که به روش نمونهگیری طبقهای به طورتصادفی انتخاب ومورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزارspss وبه وسیله آزمونهای تیتست، آنوا و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تمامی ابعاد سرمایه اجتماعی باسلامت اجتماعی رابطه معناداری دارند. همچنین نتیجهگیری میشودکه بین سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی با امنیت خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلامت اجتماعی؛ سرمایه اجتماعی؛ مشارکت اجتماعی؛ حمایت اجتماعی؛ امنیت خانواده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده دکتر ناصر فقهیفرهمند1 سعید زنجانی2 تاریخ دریافت مقاله:4/4/1392 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:23/11/1392 چکیده رشد جامعه و خود شکوفایی آن متکی بر سرمایههای انسانی، مادی و اجتماعی خانوادهها بوده و این سرمایهها نیازمند امنیت، احساس امنیت و ایمنی است. بیتردید آنگاه که روح و جسم اعضای خانواده در آرامش و آسودگی خاطرباشد، تمامی قوای ذهنی وجسمی آنها معطوف به خود شکوفایی مادی و معنوی میگردد. باتوجه به اهمیت این موضوع، هدف تحقیق حاضربررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده میباشد. این پژوهش از نوع پیمایش مقطعی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در میان خانوادهها انجام شد. نمونه این پژوهش 375 خانواده بود که به روش نمونهگیری طبقهای به طورتصادفی انتخاب ومورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزارspss وبه وسیله آزمونهای تیتست، آنوا و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تمامی ابعاد سرمایه اجتماعی باسلامت اجتماعی رابطه معناداری دارند. همچنین نتیجهگیری میشودکه بین سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی با امنیت خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. واژگان کلیدی: سلامت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی، امنیت خانواده.
مقدمه مطالعه درتاریخ جوامع بشری نشان ازآغاز تاکنون حکایت از آن دارندکه برخی ازنیازهای انسان علیرغم پیشرفتهاییکه در سیر تاریخی او صورت گرفته هنوز با او همراه بوده و نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده، بلکه ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص داده که درگذشته مطرح نبوده است. یکی از مهمترین این نیازها، نیاز به امنیت است. این نیاز که در گذشته عامل مهمی در شکلگیری سازمانها و نهادهایی را در درون هر جامعه فراهم ساخته و توانسته است مانند گذشته به عنوان یکی از مهمترین و حیاتیترین نیاز بشر امروز مطرح میگردد، تا جائیکه تحقق آن در هرجامعهای نوید پویایی، رشد و توسعه برای آن جامعه بوده و ثبات و پایداری ساختارهای اجتماعی را در آن جامعه موجب میگردد. بروز یکسری اتفاقات، کل سرنوشت خانواده وهمه اعضای آنرا تغییرمیدهد و همه معادلات را به هم میریزد. ازطرفی وقایع تاریخی و باورهای فرهنگی و اجتماعی نیز در مسیر پیشرفت خانواده مؤثر است. در نتیجه باید توجه داشت که خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی دربرابر تغییرات اعضای خود حساس است و تغییرات هر چند کوچک میتواند ساختار ومسیر تحول آن را عوضکند. همانگونه که ازعنوان برمیآید موضوع اصلیمقاله حاضر بررسی رابطه سلامت اجتماعی[1] و سرمایه اجتماعی[2] با امنیت خانواده است. سلامت[3] موضوعی مطرح در همه فرهنگهاست و تعریف آن درهر جامعهای تا اندازهای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آنها باز میگردد(سجادی و دیگری، 1384: 244)، ولی معمولاً هر گاه از آن سخنی به میان آمده بیشتر بعد جسمانی آن مورد توجه بوده، درحالیکه رشد و تعالی جامعه درگرو تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. سازمان جهانی بهداشت درتعریفی سلامت را بعنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف میکندWorld Health Organization, 1979)). بنابراین سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی یکی از ارکان تشکیل دهنده سلامت میباشد (فداییمهربانی، 1386: 8). رشد جامعه و خود شکوفایی آن متکی بر سرمایههای انسانی، مادی و اجتماعی خانوادهها بوده و این سرمایه نیازمند امنیت، احساس امنیت و ایمنی است. این نیاز تا بدان جا ارزشمند و اساسی شمرده میشود که برخی بر این باورند که احساس امنیت بر وجود آن مقدم است. بیتردید آنگاه که روح و جسم اعضای خانواده درآرامش و آسودگی خاطرباشد، تمامی قوایذهنی وجسمی آنها معطوف بهخودشکوفایی مادی ومعنوی میگردد. بنابراین به میزانیکه امنیت درحوزه فردی و اجتماعی قوام یافته و استقرارمییابد به همان میزان متغیرهای شادابی، سرزندگی، اعتماد، نگرش، رضایتمندی وپویایی درخانوادهها و اجتماع آنان تبلور یافته و احساس خوشایند امنیت جلوهگر میشود(پیرموذن، 1389: 103-101). بر همین اساس نقش سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی جهت تحقق امنیت خانواده بیشتر مشخص میشود، به طوری که در صورت تحقق آن شهروندان دارای انگیزه و روحیه شاد بوده و در نهایت، جامعه شاداب و سلامت خواهد بود. در واقع زندگی سالم محصول تعامل اجتماعی بین انتخابهای فردی از یک سو و محیط اجتماعی و اقتصادی احاطه کننده افراد از سوی دیگر است. خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، همواره توجه بسیاری از اندیشمندان و جامعهشناسان را به خود جلب کرده است. به جهت اهمیت و گستردگی نقش خانواده، بسیاری از تحلیلگران و نظریهپردازان سرمایه اجتماعی، خانواده را به عنوان یک منبع مهم تولید یا فرسایش سرمایه اجتماعی ذکر کردهاند. از سوی دیگرمفهوم سرمایه اجتماعی به دلیل ماهیت و محتواییکه دارد تقریباً با تمامی موضوعات ومسایل مطرح در حوزه انسانی واجتماعی ارتباط پیدا میکند و اخیراً به عنوان یک عامل اجتماعی موثر بر سلامت مطرح شده است(فرهمند، 1390). سرمایه اجتماعی مشخصهای است که توانایی سازماندهی جمعی مشارکتی و داوطلبانه برای حلمشکلات گروهی یا عمومی را به حداکثر میرساند. درشرایطی که سرمایه اجتماعی، یعنی توانایی استفاده جمعی توام با همکاری از منابع برای اهداف عمومی وجود نداشته باشد بعید است که فقط سرمایه مالی و افزایش سرمایه انسانی بتواند نتایج مثبتی را به دنبال داشته باشد از آنجاییکه شخصیتهای فردی تحت تاثیرکیفیت و کمّیّت روابط میان فردی است فقدان حمایتهای اجتماعی ممکن است منابع فردی را برای مقابله باچالشها تقلیل دهد واحتمالاً به اختلالات فراوانی منجر شود، زیرا حمایتهایی را که فرد از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت میکند مستقیماً سلامت او را تحت تاثیر قرار میدهند(فرهمند، 1390). بنابراین میزان سلامت و میزان سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل اجتماعی تعیین کننده امنیت خانواده از مباحثی هستند که میتوانند در پژوهشهای اجتماعی مورد توجه قرارگیرند، برهمیناساس هدفعمده این پژوهشبررسی ارتباط بین سرمایهاجتماعی و سلامت اجتماعی با امنیت خانواده میباشد.
دیدگاهها و مبانی نظری امنیت خانواده امنیت یکی ازموضوعاتی استکه دراعصار گوناگون ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. اما ایجاد امنیت در جامعه و فراهم نمودن بسترهای مورد نیاز برای برقراری نظم و امنیت در جامعه به قانونمند بودن افراد جامعه وابسته است. از طرف دیگر خانواده، پایه و اساس ساختار اجتماعی بوده، به گونهای که سلامت جامعه و خانواده به هم وابستهاند. امنیت با بشر زاده شده است و در طول تاریخ، ما جامعهای را سرغ نداریمکه دیر زمانی فارغ ازدغدغه و معضلات امنیتی، روزگاری را سپری کرده باشند. امنیت با توجه به تعریف کلی آن، « برخورداری از آسودگی و آرامش کامل و دوری از هرگونه خطر و دغدغه» مفهومی عمیق و گسترده دارد و معانی و مفاهیم متعددی را در اذهان تداعی میکند(نویدنیا، 1388: 21). رابرت ماندل میگوید: ارائه تعریفی کامل از امنیت مستلزم بررسی وتحقیق درخصوص مفاهیم کلیدی چون قدرت، تهدید و اتحادهاست(ماندل، 1377: 22). خوشفر در مورد امنیت چنین می گوید: امنیت در اصل پدیدهای ادراکی و احساسی است، یعنی برای تحقق آن باید این اطمینان در ذهن تودهی مردم، دولتمردان و زمامداران و تصمیمگیرندگان به وجود آید که ایمنی لازم برای ادامهی زندگی بدون دغدغه وجود دارد(خوشفر، 1387: 96). با توجه به تعاریف متعددیکه در مورد امنیت وجود دارد میتوان دریافت که امنیت مفهومی چند وجهی است، به همین دلیل درباره آن تفاهم عام و قطعی وجود ندارد. انسان ایمن، سرشار از انگیزه است و برای هرگونه پیشرفت، مستعد و مهیا میباشد. آبراهام مازلو که یکی از رهبران روانشناسی انسانگراست، انگیزه آدمی را به شیوهای جالب طبقهبندی نموده است. مزلو سلسلهمراتبی از نیازها را ارائه کردکه از نیازهای زیستی آغاز میشود و درسطح بالاتر به انگیزههای روانی پیچیدهتری میرسد که تنها پس از برآوردن نیازهای اولیه نقش مهمی برعهده میگیرند. در هرم سلسلهمراتب نیازهای مازلو نیازهای ایمنی، احساس امنیت کردن و دور ازخطر بودن بعد از نیازهای فیزیولوژیک قرار گرفته است، به اعتقاد وی این نیاز بیانگر آن است که فرد به آرامش نیاز دارد. بر اساس نظریه مازلو نیاز به امنیت یک نیاز روانی است که درصورت عدم ارضا، روان آدمی آزرده میشود(کجباف، 1381: 25). امنیت در مفهوم وسیع و جامع خود، بیشتر به ویژگیها و خصوصیات روانشناختی مردم یک جامعه برمیگردد. امنیت باید بتواند به شهروندان و اعضای خانواده، آرامش خاطری در حد نیازهای روانشناختی آنها اعطا کند. هیچ کس نمیتواند در محیط ترسآفرین، نگران و مضطرب کننده، متشنج و آلوده به تشویش، به فعالیتهای اجتماعی- اقتصادی خود ادامه دهد و یا به آسودگی به کار و کوشش و وظایف روزمرهی خویش بپردازد(پورموذن، 1389: 36). به طور طبیعی در صورت نبود امنیت در خانواده، افراد به انواع واکنشهای مخرب یا طغیان دست میزنند و یا منفعل گشته و احتمالا به انحرافهای اجتماعی پناه میبردند و یا از همکاری فعال در زمینهی مشارکت اجتماعی سرباز میزنند(فرخجسته، 1389: 54). اولین نهاد اجتماعی که فرد در آن وارد میشود و زندگی خود را در این جهان آغاز میکند «خانواده» است که واحدی از جامعه نامیده میشود. در واقع خانواده بعد از عامل وراثت نخستین شکل دهنده رفتار انسان است(شعارینژاد، 1384: 28). خانواده یکی ازنظامهای اولیه جوامع بشری استکه با وجود تحولات اساسی، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده و هنوز در جوامع اهمیت اساسی دارد. خانواده هر چند از نظرظاهری کوچکترین واحد اجتماع به شمار میآید، ولی ازجهت اهمیت و ارزش، اساس و پایه اجتماع و بعبارتی هسته مرکزی اجتماع است(پرویزی، 1389: 62). خانواده مناسبترین نظام برای تامین نیازهای مادی، روانی و معنوی بشر بوده و بهترین بستر را برای تامین امنیت و آرامش روانی اعضاء، پرورش نسل جدید و اجتماعیکردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم نموده است(پرویزی، 1389: 62). خانواده تولید کننده معنا و مفهوم است(گلدنبرگ، 2007). خانواده نظام اجتماعی پویایی است که برای خود ساختار، اجزاء و قواعدی دارد و دربین تمامی نهادها نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد(ابراهیمی ثانی و همکاران، 1387: 19). خانواده در مفهوم کلی خود پدیدهای است جهانیکه درهمه جا وجود دارد و حالتی همه شمول و فراگیر دارد زیرا به آن دسته از نیازهای آدمی پاسخ میگوید که برای تمامی نوع بشر مشترک هستند و لذا در گستره جغرافیا هر کجا که انسان زیست میکند و در عمق تاریخ تا آنجا که نشانی از حیات انسان مشاهده میشود، خانواده وجود داشته است(سیف، 1386: 44). سلول اصلی پیکره اجتماع وجامعه، خانواده است. اسلام به استحکام خانواده بسیاراهمیت میدهد، چرا کهخانواده محل آرامش، آسایش و امنیت است، وقتی اینها سالم بودند و رفتار درست داشتند، بدنه جامعه یعنی پیکره آن جامعه سالم خواهد بود(ابراهیمیثانی و همکاران، 1387: 21). در خانوادههای سالم، پیام و انتظارات والدین روشن وقابل درک است و به احساسات فرزندان اهمیت داده میشود و آنها مورد احترام قرار میگیرند. زمانی که جوان در محیط گرم خانواده با آموزش صحیح، رفتارهای اجتماعی را بیاموزد، احساس آرامش و امنیت پیدا کرده و همین امر موجب افزایش امنیت خانواده میگردد(خورشیدوند، 1388: 15). نهاد خانواده درجامعه ایرانی عموما ازکانون گرمی بهره میبرد و دارای کارکردهای متنوعی در شئون مختلف اجتماعی ازجمله امنیت میباشد. ممکن است گفته شود نهادهای اجتماعی و از جمله نهاد خانواده نقش واسط در حوزه امنیت سازی دارند، اما درعین حال نقش تعیین کنندهای در قوام شاخصهای امنیت خانواده را به عهده گرفتهاند(زمانی، 1386). باید به این نکته توجه نمودکه نهاد خانواده در ساخت رفتار اجتماعی، در مقایسه با سایر نهادهای غیر رسمی از عمق بیشتری برخوردار است و نقش تعیینکنندگی زیادی را به خود اختصاص میدهد(زمانی، 1386). نویدنیا در توضیح کارکرد عاطفی خانواده و نیاز جامعه به احساس تعلق و پیوند میان اعضاء براین باور است که حیات جامعه در گرو احساس تعلق، وابستگی و پیوند میان اعضای آن است، به نحوی که مراقبت از احساس تعلق و تعهد افراد نسبت به یکدیگر، مهمترین ضرورت حیات هر جامعه است( نویدنیا، 1388: 29). دراین موردمیتوان گفت تنها نهادیکه میتواند به بهترین وجه ازعهده چنین ضرورتی برآید، نهاد خانواده است. نهادخانواده مانند سایرنهادهای اجتماعی دارای کارکردهای متنوعی در درون خانواده و در بیرون آن یعنی عرصهی اجتماعی است. کارکرد نهاد خانواده در درون خانواده، با اثرگذاری بر اعضای خود نقش تعیینکنندهای دارد. دانشمندان درمورد کارکردهای اجتماعی نهاد خانواده به نکات مهمی اشاره داشتهاند. آنها نقش و کارکرد خانواده را در ساختهای اجتماعی، مکمل کارکرد سایر نهادهای اجتماعی دانستهاند و آثارآن را درتقویت امنیت خانواده درسطح بالایی ارزیابی میکنند(وثوقی و دیگری، 1385: 9). باید توجه داشتکه درمقوله امنیت، تعارضات اجتماعی درایجاد احساس امنیت نقش موثری دارند. اگر بین طبقات بالا وپایین خانوادهها فاصله زیادباشد، دو نوع زندگی شکل میگیردکه با هم هماهنگی زیادی ندارد و افراد کمتر همدیگر را درک میکنند، به این ترتیب باید بدنبال افزایش احساس امنیت در بین خانوادهها باشیم. اگر بتوانیم درسطح خانواده دخالت کنیم وخانواده را ازکاستیهای خود جدا کنیم و سپس مهارتها را به شهروندان بیاموزیم، الگوی مناسب ارتباط وتفکرسالم را یادبدهیم، میتوانیم باعث افزایش امنیت خانواده شده و مشکلات آن را کم کنیم(خورشیدوند، 88). در دیدگاه مهمترین نظریهپردازان سرمایه اجتماعی همچون بوردیو، کلمن، پاتنام و فوکویاما، یکی از مهمترین منابع تولیدکننده سرمایه اجتماعی، خانواده میباشد(Winter, 2000: 87). خانواده بعنوان اولین و عمدهترین عامل هنجارپذیری باتمام مسائل ومشکلات اجتماعی ازجمله فرسایش سرمایه اجتماعی ارتباط دارد، انواع خانواده، همچون خانوادههای استبدادی ودموکراتیک، سرمایه انسانی موجود درخانواده و میزان ارتباط والدین با فرزندان، میتواند در تقویت و رشد سرمایه اجتماعی موثر باشد، همانطورکه سهلانگاری خانواده در جامعهپذیری نسل جوان و اطاعت از نظام ارزشها موجب ضعف و کاهش سرمایه اجتماعی میگردد. خانواده، که همواره نقش مهمی در جامعهپذیری و انتقال ارزشهای جامعه ایفا میکند میتواند باابزار، قابلیتها و روابطیکه در آن حاکم است، درجهت حفظ وتقویت سرمایه اجتماعی عمل کند(قاسمی و دیگری، 1388). سلامت اجتماعی واژه سلامت اجتماعی برگردان کلمه social wellbeing است، این واژه از دو کلمه social به معنی "اجتماع" و wellbeingبه معنی"زندگی خوب داشتن" است. که بیشتر ناظر به شادی و رضایت است و بر مفاهیم مثبت از سلامت تاکید دارد(Novo.etal, 2006: 5). این واژه در واقع شامل پاسخهای درونی فرد (احساس، تفکر، رفتار) میباشد(عبداللهتبار، 173:1387)، که هم چگونگی احساس مردم را در بر میگیرد وهم نحوهی عملکرد آنها را(Huppert et al, 2006: 2 Keyes, 1998 &). سلامت اجتماعی بعنوان گزارش شخصی فرد از کیفیت ارتباطش با دیگران تعریف میکند. سلامت اجتماعی در این مفهوم یعنی درک فرد ازاجتماع به صورت یک مجموعه معنیدار، قابلفهم، دارای نیروی بالقوه برای رشد و شکوفایی همراه با این احساس که متعلق به جامعه است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند. کییز ابعاد سلامت اجتماعی را با درنظرگرفتن الگوی سلامت مطرح میکند. درواقع مدل چند وجهی کییز ازسلامت اجتماعی شاملپنج جنبه میشودکه میزانکارکرد بهینه افراد را درعملکرد اجتماعیشان معلوم میکند. این 5 عنصر عبارتنداز: یکپارچگی اجتماعی[4]: ارزیابی فرد از کیفیت روابطش در جامعه. سهم داشت اجتماعی[5]: بیانگر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود است. پذیرش اجتماعی[6]: بیانگر درک فرد از خصوصیات و صفات افراد جامعه به عنوان یک کلیت است. شکوفایی اجتماعی[7]: بیانگر ارزیابی فرد از مسیر حرکت جامعه و پتانسیلهای آن است. پیوستگی اجتماعی[8]: بیانگر فهم فرد ازکیفیت، سازمانبندی و طرزکار جهان اجتماعی است(keyse, 2002: 31-32). کار کییز از یک اصل جامعهشناختی و روانشناختی نشات میگیرد. طبق نظر کییز حلقه مفقوده در تاریخچه مطالعات مربوط به سلامت و خصوصاً سلامت ذهن پاسخ به این سؤال است که آیا ممکن است کیفیت زندگی وعملکرد شخصی افراد را بدون توجه به معیارهای اجتماعی ارزیابیکرد. ازنظر وی سلامت اجتماعی ترکیبی ازچند عامل استکه درمجموع نشان میدهند چقدر یک شخص در زندگی اجتماعیاش مثلاً بعنوان همسایه، همکار و شهروند عملکرد خوبی دارد(Keyse & Shapiro, 2004). کییز معتقد است بهزیستی یک اساس وبنیان اجتماعی دارد وبدین ترتیب سلامت اجتماعی را ارزیابی شرایط وعملکرد فرد درجامعه تعریف میکند(Challaghan, 2008: 2)، و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش ازسلامت جسمی و روانی است و چالشهای اجتماعی را در برمیگیرد. همچنین وی معتقد استکه بین سلامت اجتماعی با رفتارهای اجتماعپسند ومسئولیتپذیری درجامعه وجایگاه اجتماعی رابطه مثبتی وجوددارد(سامآرام، 1388: 12). سرمایه اجتماعی پس از بررسی و توصیف مفهوم سلامت اجتماعی به بررسی و تعریف سرمایه اجتماعی و ابعاد آن به عنوان متغیر دیگرتحقیق حاضر میپردازیم: مفهوم سرمایه اجتماعی ازدهه 1960 میلادی بطورجدی وارد مباحث علوماجتماعی واقتصادی گردید. سرمایه اجتماعی در درون یک فرد یا یک سازمان اجتماعی وجود ندارد بلکه در فضای ارتباطی بین افراد وجود دارد(قاسمی و دیگران، 1385: 228). جیمز کلمن[9] سرمایه اجتماعی را به وسیله کارکردش تعریف نموده است. به نظر او سرمایه اجتماعی هنگامی ایجاد میشود که روابط میان اشخاص به شیوهای تغییریابدکه کنش را آسان سازد. بنابراین سرمایه اجتماعی عبارت است از قدرت وتوانایی مردم برای برقراری ارتباط باهم(سعادت،1385: 176). ازدیدگاه پیربوردیو[10] سرمایهاجتماعی حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی استکه نتیجه مالکیت شبکه بادوامی از روابط نهادیشده بین افراد وبه عبارت سادهتر عضویت دریک گروه میباشد(Fild , 2003: 15). ازنظر پاکسون[11] سرمایه اجتماعی دارای دو بعد اصلی میباشد: روابط عینی میان افراد و پیوندهای ذهنی بین همان افراد از سوی دیگر. این تعریف از سرمایه اجتماعی هم روابط بین افراد را در بر میگیردکه کلمن برآن تاکید نموده بود و هم اینکه این روابط باید مبتنی بر اعتماد و مثبت باشد(Paxton, 2002: 256). به طورکلی عناصری که ازمجموع تعاریف و نظریات ذکر شده میتوان به عنوان شاخصهای سرمایه اجتماعی استخراج کرد، شامل: اعتماد و حمایتهای اجتماعی(سرمایه اجتماعی شناختی) و مشارکتهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی ساختاری) میباشد. اعتماد به عنوان یکی ازابعاد و مولفههای سرمایه اجتماعی و به مثابه عاملی نگه دارنده در زمره ارزشهایی استکه باید در قشرها و گروههای اجتماعی هر جامعهای ایجاد، تقویت و منتشر شود. این متغیر همچنین یکی از مهمترین شاخصها و نشانگرهای موثر سلامت و بهزیستی اجتماعی است(فرهمند، 1388). بسیاری از فیلسوفان اجتماعی نظیر هیس و توکویل معتقدندکه اعتماد، پایه اساسی نظم اجتماعی میباشد، اعتماد تنشهای اجتماعی را کاهش و انسجام را افزایش میدهد. ایده اساسی این استکه اعتماد افراد به یکدیگر و اعتماد آنها به نهادهای اجتماعی همراه با شکلگیری شبکههای اجتماعی سودمند میتواند اثرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی افراد و همچنین بر کارایی نظام داشته باشد( شارعپور، 1388: 5). سه نوع اعتماد قابل شناسایی و بررسی است: اعتماد بین فردی یا اعتماد به افراد آشنا[12]، اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته[13]، اعتماد مدنی یا اعتماد به سازمانها و نهادها[14]( همان). هر ارتباطی که فرد در زندگی خود برقرار میکند شامل حمایتهایی است که از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت میکند و همه اینها مستقیما سلامت او را تحت تاثیر قرار میدهند. مطالعات نشان دادهاند که مشارکت اجتماعی پایین و فقدان حمایت اجتماعی اثرات منفی روی سلامت افراد دارد(Herzog et at, 2002: 606). هاووس(1981) حمایت اجتماعی را نوعی مبادله بینفردی میداند که پیوندهای عاطفی، کمکهای موثر ابزاری، ارائه اطلاعات، اظهارنظر وارزیابی دیگران را دربرمیگیرند شافر، کوین ولازاروس (1981) هم با تاکید برادراکات ذهنی فرد، حمایت اجتماعی را عبارت میداند از ارزشیابیها یا ارزیابیهای فرد از اینکه تا چه حد یک تعامل یا الگوی تعاملاتی برای وی سودمند است(رستگارخالد، 1384: 136). براساس دیدگاه و مبانی نظری تحقیق، فرضیههای زیر جهت آزمون تدوین شدهاند.
فرضیهها 1. بین سلامت اجتماعی و امنیت خانواده رابطه معنیداری وجود دارد. 2. بین سرمایه اجتماعی و امنیت خانواده رابطه معنیداری وجود دارد. 3. بین جنسیت و میزان سلامت اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد. 4. بین وضعیت تاهل و میزان سلامت اجتماعی او رابطه معنیداری وجود دارد. 5. بین میزان سرمایه جتماعی خانوادهها و میزان سلامت اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد.
روش تحقیق این تحقیق براساس تحقیقات کاربردیبوده و روش انجام تحقیق ازنوع توصیفی، همبستگی میباشد. جامعه مورد بررسی در این تحقیق خانوادههای شهر تبریز میباشد. حجم نمونه یا تعداد افرادی که ما باید با آنها محاسبه کنیم بستگی به آن دارد که ما با چه دقت و اطمینانی میخواهیم نتایج تحقیق را از نمونه به کل جامعه آماری تأمین دهیم. هرچه این دقت و اطمینان بالاترباشد نیاز به حجم نمونه بیشتری خواهد بود(رفیعپور، 1383: 372). برای بدست آوردن میزان حجم نمونه در پژوهش حاضر بدلیل نامحدود بودن جامعه از رابطه (1) استفاده شدهکه تعداد آن 375 خانواده میباشد. محقق پس از برآورد حجم نمونه آماری، متناسب باهدف تحقیق میتوانداز روشهای مختلفی عمل نمونهگیری را انجام دهد دراین تحقیق از روش نمونهگیری چند طبقهای استفاده شده است. رابطه (1): تکنیکگردآوری اطلاعات موردنیاز پرسشنامه بودکه برمبنای چارچوبنظری تحقیق، مطالعات پیشین طراحی شده بود. ضمن آنکه برای تدوین مبانینظری آن از روش کتابخانهای (اسنادی) بهره گرفته شده است. برای تهیه روایی پرسشنامه ابتدا پرسشنامه اعتبار تنظیم و دراختیار تعدادی ازصاحبنظران قرار گرفت و پس از استخراج نظرات ایشان پرسشنامه، اصلاح نهایی گردید. همچنین برای سنجش روایی متغیر وابسته، از اعتبار سازه استفاده شد. اعتبار سازه با رابطه برقرار کردن بین وسیله اندازهگیری وچارچوب کلی نظری جهت تعیین این نکتهکه تا چه حد وسیله اندازهگیری مفاهیم و پیشفرضهای نظریه به کار گرفته شده را منعکس میکند، سر وکار دارد. براساس اطلاعات جدول زیرملاحظه میشودکه ضریب kmo برای سوالهای 25گانه سلامت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و امنیت خانواده برابر با 894/0 است که حاکی از کفایت نمونه میباشد. هم چنین مقدار بارتلت در سطح 01/0 معنیدار است که نشان میدهد تفکیک عاملها بر اساس بارهای عاملی به درستی اجرا شده و بین عاملها همپوشانی وجود ندارد.
جدول شماره (1): مقدار Kmo
برای تعیین پایایی هریک ازمقیاسها بصورت جداگانه آلفای کرونباخ محاسبه گردیدکه نتایج عبارتند از: سلامت اجتماعی: 89/0، سرمایه اجتماعی: 88/0، اعتماد: 86/0، مشارکت اجتماعی: 74/0،حمایت اجتماعی ادراک شده: 81/0.
روش تجزیه و تحلیل دادهها یافتههای پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی به وسیله نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و با توجه به سطح سنجش متغیرها از آزمونهای T-test، تحلیل واریانس یکطرفه (آنوا)، ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتههای پژوهش پس از جمعآوری، جمعبندی و تلخیص دادهها، ابتدا مشخصات جمعیتشناختی و توصیفی مربوط به متغیرها استخراج شد. نتایج نشان میدهدکه 2/51 درصد از پاسخگویان زن، و 8/48 درصد مرد هستند. 7/79 درصد آنها مجرد، 3/20 درصد متاهل بوده و میانگین سنی آنها 22 سال است. حدود 17 درصد پاسخگویان شاغل و بقیه (83 درصد) غیر شاغلاند. درادامه تجزیه وتحلیل دادهها و به منظور تبیین رابطه بین سلامت اجتماعی وسرمایه اجتماعی و ابعاد آن از آزمونهای آماری مختلف بدین شرح استفاده شد: همانگونه که جدول شماره (2) نشان میدهد در بررسی رابطه جنسیت با میزان سلامت اجتماعی از آزمون T استفاده شد که طبق آن فرض وجود رابطه معنادار بین این دو متغیر تایید گردید. اما در بین ابعاد سلامت اجتماعی بعد سهم داشت اجتماعی (003/0=sig)، شکوفایی اجتماعی (01/0=sig) و بعد پیوستگی اجتماعی (01/0=sig) با جنسیت رابطه معناداری داشتند. به طوریکه طبق میانگین به دست آمده میتوان گفت در بعد سهم داشت اجتماعی و پیوستگی اجتماعی مردان نسبت به زنان از میانگین بالاتری برخوردارند، ولی در بعد شکوفایی اجتماعی میانگین زنان بیشتر از مردان میباشد. همچنین یافتهها نشان میدهد که اختلاف معناداری بین میانگین سلامتاجتماعی افراد مجرد ومتاهل وجود دارد(03/0=sig). به طوریکه افراد متاهل ازسلامت اجتماعی بیشتری در مقایسه با افراد مجرد برخوردارند (8/102 درمقایسه با 3/98). همچنین بعد شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی نیز با وضعیت تاهل رابطه معناداری دارند. به عبارتی افراد متاهل شکوفایی اجتماعی (5/20 در برابر 4/22) و پذیرش اجتماعی (1/17 در برابر 1/18) بالاتری نسبت به افراد مجرد دارند.
جدول شماره (2): آزمون تفاوت میانگین سلامت اجتماعی برحسب متغیرهای زمینهای (جنسیت، وضعیت تاهل)
برای تعیین رابطه بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن شامل اعتماد، مشارکت اجتماعی وحمایت اجتماعی بامیزان سلامتاجتماعی ازضریب همبستگیپیرسون استفادهگردید به طوریکه همه این متغیرها درسطح 000/0=sig بامیزان سلامت اجتماعی رابطه معناداری داشتند. نتایج بدست آمده نشان دهنده همبستگی مثبت این متغیرها باسلامت اجتماعی میباشد به گونهایکه با افزایش سرمایه اجتماعی، اعتماد، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی میتوان شاهد افزایش میزان سلامت اجتماعی خانوادهها به شرح زیر بود.
جدول شماره (3): رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی
در ادامه به منظور بررسی رابطه بین سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی با امنیت خانواده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج در جدول (4) نشان داده شده است.
با توجه به اطلاعات جدول (4)، ملاحظه میشودکه ضریب همبستگی پیرسون بین سلامت اجتماعی و امنیتخانواده برابر 527/0 وسطح معنیداری 000/0 و همچنین ضریب همبستگی پیرسون بین سرمایه اجتماعی و امنیتخانواده برابر 511/0 و سطح معنیداری 000/0 محاسبه شده است، لذا همبستگی مثبت معنیداری بین سه متغیر فوق وجود دارد و چنین نتیجهگیری میشود که بین سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی با امنیت خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد.
بحث و نتیجهگیری مطالعه در تاریخ جوامع بشری از آغاز تاکنون حکایت از آن دارند که برخی از نیازهای انسان علیرغم پیشرفتهاییکه درسیر تاریخی اوصورت گرفته هنوز با او همراه بوده و نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده، بلکه ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص دادهکه درگذشته مطرح نبوده است. یکی از مهمترین این نیازها، نیاز به امنیت و آرامش است. بنابراین به میزانی که امنیت در حوزه فردی و اجتماعی قوام یافته و استقرار مییابد بههمان میزان شادابی، سرزندگی وپویایی درخانوادهها و اجتماع آنان تبلوریافته واحساس خوشایند امنیت جلوهگرمیشود. بدین لحاظ استکه وجود احساس امنیت مبتنی است برامنیت تولید شده و استقرار یافته و ارتقاء وافزایش احساس امنیت نیز موکول است به ارتقاء و پایداری امنیت، بنابراین احساس امنیت در نهاد خانواده در بستر امنیت مشهود و عینی شکل میگیرد. سرمایه اجتماعی ثروتی استکه درجوامع انسانی وجوددارد اما حفظ وتولید آن نیازبه تحقق شرایطی داردکه یکی از مهمترین شرایطیکه در این فرآیند مارا یاری میرساند، خانواده میباشد. خانواده به عنوان مهمترین عامل جامعهپذیری میتواند هنجارهای اعتماد، عمل جمعی، منافع جمعی، کنشهای متقابل را در افراد درونی ساخته و در ابعاد ساختاری و ابعاد شناختی به حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی یاری رساند. یافتهها نشان میدهد که افراد متاهل نسبت به افراد مجرد از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردارند. رابطه بین تاهل و سلامت روانی در مطالعات بسیاری مورد تایید قرار گرفته است حتی نظریهپردازان سلامت اجتماعی نیز براین رابطه تاکید کردهاند(Shapiro & Keyes, 2007, Keyes, 2004, 2002, 1998 Keyes). در تحقیقات خیراللهپور(1383)، ایمان(1387)، بهزاد(1384) رابطه سرمایه اجتماعی و اعتماد با سلامت روانی نیز معنادار گزارش شد. بنابراین اعتماد افراد یک جامعه با یکدیگر و نهادها و سازمانها خصوصاً نهادهای تصمیمگیرنده و مشارکت آنها در تشکیل گروهها و انجمنها باعث کارایی و پویایی آنها و همچنین احساس مسؤلیت آنها در قبال فرد و جامعه میگردد. زیرا همان طور که فلورین و واندرمن (2000(، هوگی(1991( مطرح میکنند مشارکت اجتماعی علاوه بر رشد فردی باعث رسیدن به هویت مشترک جمعی و اجتماعی میشود و بنابراین فرد احساس پیوند بیشتری با جامعه، دیگران و اجتماع دارد. زیرا این مشارکتها میل به تعلق و ارتباط با دیگران، عزت نفس، کمال و خود شکوفایی را تا حدی ارضا مینمایند و به گفتهی هالیواکس زمانی که افراد در جامعه مشارکت دارند در واقع آنان به نظم مستقر در جامعه باور دارند(توسلی، 1382: 76). بطور کلی میتوان نتیجه گرفت زمینههای ذهنی هر فرد درخانواده شکل میگیرد و این خانواده است که سرمایه اجتماعی را دراختیار فرزندان خود قرار میدهد، بعبارتی فرآیند بازتولید سرمایه اجتماعی، اساساَ درخانواده شکل میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهدکه دوعامل سرمایه اجتماعی وسلامت اجتماعی تاثیر بسزایی برامنیت خانواده دارد. بنابراین وجود سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی در امنیت خانواده موجب میگردد، خانواده بتواند از سایر سرمایهها و توانمندیهای خود در جهت ایفای نقش و بازیگری مطلوب در صحنه اجتماعی برخوردار گردد و رسالتی که دین و سایر نهادهای جامعه به عهده او گذاشته است، به نحو احسن به انجام رساند.
منابع ابراهیمیثانی، ا؛ و دیگران. (1387). استراتژی خانواده در عفاف، حجاب و امنیت فردی- اجتماعی. فصلنامه اصلاح و تربیت. سال یازدهم، شماره بیست وهفتم. پیرموذن، ع، م. (1389). بررسی رابطه نقش اجتماعی پلیس و احساس امنیت خانوادهها. فصلنامه نظم و امنیت انتظامی. شماره سوم، سال دوم، صص 125-101. پرویزی، ج. (1389). نقش تشکیل خانواده در رشد فردی و اجتماعی. فصلنامه در عرصه فرهنگ و تربیت اسلامی. سال دوازدهم، شماره سوم. تاجبخش، ک. (1384). سرمایه اجتماعی، اعتماد و دموکراسی. تهران: نشر شیرازه. خوشفر، غ. (1387). نقش امنیت در تحقق قانونگرائی در جامعه. تهران: اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 144-143. خورشیدوند، ر. (1388). نقش خانواده در تامین امنیت و جایگاه پلیس در ارتقاء آن. دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس. سال ششم، شماره 26. رستگارخالد، ا. (1384). گسترش نقش زنان در جهت حمایتهای شغلی و اجتماعی. مجله جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره4. زمانی، ع، ا. (1386). نقش و کارکرد نهاد خانواده در تامین امنیت اجتماعی. فصلنامه دانش انتظامی. سال نهم، شماره دوم. سامآرام، ع، ا. (1388). بررسی رابطه سلامت اجتماعی با تاکید بر رهیافت پلیس جامعه محور. فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره1. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. فصلنامه سیاسی اقتصادی. شماره 207 و 208. سعادت، ر. (1385). تخمین سطح و توزیع سرمایه اجتماعی استانها. فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 23. سیف، س. (1386). تئوری رشد خانواده. تهران: دانشگاه الزهرا (س). شارعپور، م. (1388). بررسی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی به نیروهای انتظامی (مطالعه موردی استان مازندران). مجله علمی پژوهشی دانشگاه اصفهان. شماره 36. شعارینژاد، ع، ا. (1384). روانشناسی رشد. تهران: انتشارات اطلاعات. فداییمهربانی، م. (1386). شهرنشینی، رسانه و سلامت اجتماعی. نشریه پژوهش و سنجش. شماره 149. فقهیفرهمند، ن. (1390). مدیریت پویای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. فقهیفرهمند، ن. (1388). تدوین برنامه استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. فرخجسته، ه. (1389). بررسی تاریخی ایستارها و ذهنیتها در ایران و ارتباط آن با امنیت عمومی.تهران: انتشارات وزارت کشور. قاسمی، و؛ و دیگران. (1385). سطحبندی سرمایه اجتماعی در شهرستانهای استان اصفهان. فصلنامه علوم اجتماعی. سال چهارم، شماره 2. قاسمی، و؛ و دیگری. (1388). تحلیلی جامعهشناختی بر نقش خانواده در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی. مجلهی علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد. بهار و تابستان 1387، صص 218-189. قائدی، غ؛ و دیگری. (1387). رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی اجتماعی دانشجویان. مجله ارمغان دانش. دوره 13، شماره 2. کجباف، م، ب. (1381). روانشناسی رفتار ترس. تهران: ناشر آوای نور. گلدنبرگ، ا؛ و دیگری. (2007). خانواده درمانی. ترجمه: ح، شاهی و همکاران. تهران: انتشارات طیف نگار. ماندل، ر. (1387). چهره متغیر امنیت ملی. ترجمه: پژوهشکده مطالعات راهبردی. نویدنیا، م. (1388). تحلیل رابطه امنیت اجتماعی و هویت ایرانی. فصلنامه تخصصی جامعهشناسی. سال نهم، شماره دوم. وثوقی، م؛ و دیگری. (1385). مبانی جامعهشناسی. تهران: انتشارات خردمند. Blanco, Amalio. (2007) .social order and mental health:a social well-being approach .Autonoma university of Madrid ,psychologe in spain.vol.11(5). Callaghan, Lisa. (2008). Social Well-Being in Extra Care Housing: An Overview of the Literature. personal social service research unit,established at the universityof kent an Canterbury. www.ukc.ac.uk/PSSRU. Cicognani, Elvira. (2007). Social Participation, Sense of Community and SocialWell Being: A Study on American, Italian and Iranian University Students. Springer Science+Business Media B.V.pp97-112. Fild, John. (2003). social capital. published by Routledge. London, UK Herzong, A. R. (2002). Social Engagement and its Relationship to health. clinical Geriatric Medicine. 18(3),ix. Huppert, felicia. ( 2006). personal and social well-being modul. European socialsurvey. Round 3. Keyes, Corey Lee.M. (2004). social well-being in the united states. A Descriptive Epidemiology. Keyes, Corey Lee.M. (1998). social well-being. social PsychologyQuarterl. vol.61, N.2, pp121-190. Paxton, Pamela. (2002). social capital anddemocracy. an Interdependent Relationship. American sociological review. vol.67, 254-277 Shapiro, Adam. (2007). Marital Status and Social Well-Being: Are the Married Always Better Off?. Springer Science+Business Media B.V. Winter, I. (2000). Towards A Theorized Understanding of Family Life and Social Capital Working Paper 21. Australian Institute of Family Studies. pp:1-15. World Health organization(WHO). (1979). Health for all,Sr.No5. 1. عضو هیئت علمی دانشگاهآزاد اسلامی واحد تبریز، دانشیار گروه مدیریت، تبریز- ایران. E-mail: farahmand@iaut.ac.ir 2. دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات آذربایجانشرقی، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تبریز- ایران. E-mail: s.zanjani10@yahoo.com
[1]. Social Well-being [2]. Social Capital [3]. Health [10]. Bourdieu [11]. Paxton [12]. Interpersonal Trust [13]. Social trust [14]. Civitrust | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابراهیمیثانی، ا؛ و دیگران. (1387). استراتژی خانواده در عفاف، حجاب و امنیت فردی- اجتماعی. فصلنامه اصلاح و تربیت. سال یازدهم، شماره بیست وهفتم. پیرموذن، ع، م. (1389). بررسی رابطه نقش اجتماعی پلیس و احساس امنیت خانوادهها. فصلنامه نظم و امنیت انتظامی. شماره سوم، سال دوم، صص 125-101. پرویزی، ج. (1389). نقش تشکیل خانواده در رشد فردی و اجتماعی. فصلنامه در عرصه فرهنگ و تربیت اسلامی. سال دوازدهم، شماره سوم. تاجبخش، ک. (1384). سرمایه اجتماعی، اعتماد و دموکراسی. تهران: نشر شیرازه. خوشفر، غ. (1387). نقش امنیت در تحقق قانونگرائی در جامعه. تهران: اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 144-143. خورشیدوند، ر. (1388). نقش خانواده در تامین امنیت و جایگاه پلیس در ارتقاء آن. دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس. سال ششم، شماره 26. رستگارخالد، ا. (1384). گسترش نقش زنان در جهت حمایتهای شغلی و اجتماعی. مجله جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره4. زمانی، ع، ا. (1386). نقش و کارکرد نهاد خانواده در تامین امنیت اجتماعی. فصلنامه دانش انتظامی. سال نهم، شماره دوم. سامآرام، ع، ا. (1388). بررسی رابطه سلامت اجتماعی با تاکید بر رهیافت پلیس جامعه محور. فصلنامه علمی پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره1. سجادی، ح؛ و دیگری. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. فصلنامه سیاسی اقتصادی. شماره 207 و 208. سعادت، ر. (1385). تخمین سطح و توزیع سرمایه اجتماعی استانها. فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 23. سیف، س. (1386). تئوری رشد خانواده. تهران: دانشگاه الزهرا (س). شارعپور، م. (1388). بررسی عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی به نیروهای انتظامی (مطالعه موردی استان مازندران). مجله علمی پژوهشی دانشگاه اصفهان. شماره 36. شعارینژاد، ع، ا. (1384). روانشناسی رشد. تهران: انتشارات اطلاعات. فداییمهربانی، م. (1386). شهرنشینی، رسانه و سلامت اجتماعی. نشریه پژوهش و سنجش. شماره 149. فقهیفرهمند، ن. (1390). مدیریت پویای سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ دوم. فقهیفرهمند، ن. (1388). تدوین برنامه استراتژیک سازمان. تبریز: انتشارات فروزش. چاپ اول. فرخجسته، ه. (1389). بررسی تاریخی ایستارها و ذهنیتها در ایران و ارتباط آن با امنیت عمومی.تهران: انتشارات وزارت کشور. قاسمی، و؛ و دیگران. (1385). سطحبندی سرمایه اجتماعی در شهرستانهای استان اصفهان. فصلنامه علوم اجتماعی. سال چهارم، شماره 2. قاسمی، و؛ و دیگری. (1388). تحلیلی جامعهشناختی بر نقش خانواده در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی. مجلهی علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد. بهار و تابستان 1387، صص 218-189. قائدی، غ؛ و دیگری. (1387). رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی اجتماعی دانشجویان. مجله ارمغان دانش. دوره 13، شماره 2. کجباف، م، ب. (1381). روانشناسی رفتار ترس. تهران: ناشر آوای نور. گلدنبرگ، ا؛ و دیگری. (2007). خانواده درمانی. ترجمه: ح، شاهی و همکاران. تهران: انتشارات طیف نگار. ماندل، ر. (1387). چهره متغیر امنیت ملی. ترجمه: پژوهشکده مطالعات راهبردی. نویدنیا، م. (1388). تحلیل رابطه امنیت اجتماعی و هویت ایرانی. فصلنامه تخصصی جامعهشناسی. سال نهم، شماره دوم. وثوقی، م؛ و دیگری. (1385). مبانی جامعهشناسی. تهران: انتشارات خردمند. Blanco, Amalio. (2007) .social order and mental health:a social well-being approach .Autonoma university of Madrid ,psychologe in spain.vol.11(5). Callaghan, Lisa. (2008). Social Well-Being in Extra Care Housing: An Overview of the Literature. personal social service research unit,established at the universityof kent an Canterbury. www.ukc.ac.uk/PSSRU. Cicognani, Elvira. (2007). Social Participation, Sense of Community and SocialWell Being: A Study on American, Italian and Iranian University Students. Springer Science+Business Media B.V.pp97-112. Fild, John. (2003). social capital. published by Routledge. London, UK Herzong, A. R. (2002). Social Engagement and its Relationship to health. clinical Geriatric Medicine. 18(3),ix. Huppert, felicia. ( 2006). personal and social well-being modul. European socialsurvey. Round 3. Keyes, Corey Lee.M. (2004). social well-being in the united states. A Descriptive Epidemiology. Keyes, Corey Lee.M. (1998). social well-being. social PsychologyQuarterl. vol.61, N.2, pp121-190. Paxton, Pamela. (2002). social capital anddemocracy. an Interdependent Relationship. American sociological review. vol.67, 254-277 Shapiro, Adam. (2007). Marital Status and Social Well-Being: Are the Married Always Better Off?. Springer Science+Business Media B.V. Winter, I. (2000). Towards A Theorized Understanding of Family Life and Social Capital Working Paper 21. Australian Institute of Family Studies. pp:1-15. World Health organization(WHO). (1979). Health for all,Sr.No5. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,606 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,097 |