تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,004 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,539,066 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,610,209 |
بررسی مقایسهای میزان رضایت از زندگی زنان شاغل و خانهدار | ||
مطالعات جامعه شناسی | ||
مقاله 4، دوره 4، شماره 13، بهمن 1390، صفحه 47-60 اصل مقاله (847 K) | ||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
جعفر ابراهیمی1؛ فرزانه صالحی2 | ||
1عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران | ||
2کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی (نویسنده مسئول). | ||
چکیده | ||
پژوهش حاضر تحت عنوان "بررسی مقایسهای میزان رضایت از زندگی زنان شاغل و خانهدار" به منظور نشان دادن تأثیر اشتغال بر میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی صورت گرفته است. روش پژوهش، پیمایش از نوع علّی- مقایسهای است. در مطالعه حاضر با توجه به اینکه ابزار اندازهگیری شاخص استاندارد بوده و همچنین پایایی آن توسط افراد مختلف با ضریب آلفای بالای 90% اندازهگیری شد لذا لزومی به آزمایش دوباره آن نبوده، بنابراین به اطلاعات و گزارشهای گذشته اتکا گردیده است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه استاندارد شده، توسط 150 نفر از زنان شاغل (زنان معلم ساکن در منطقه 6) بعنوان گروه کنترل و 150 نفر زنان خانهدار ساکن در آن منطقه بعنوان گروه مقایسه گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمارههای توصیفی و آزمون خیدو استفاده گردید. نتایج حاصله از تحقیق نشان داد که بین اشتغال و میزان رضایت از وضعیت اقتصادی خانواده، رضایت از وضعیت تربیتی فرزندان و رضایت از فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت رابطه وجود دارد. | ||
کلیدواژهها | ||
زنان؛ اشتغال؛ رضایت از زندگی؛ خانهداری | ||
اصل مقاله | ||
بررسی مقایسهای میزان رضایت از زندگی زنان شاغل و خانهدار جعفر ابراهیمی[1] فرزانه صالحی[2] تاریخ دریافت مقاله:24/1/1393 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:31/3/1393 چکیده پژوهش حاضر تحت عنوان "بررسی مقایسهای میزان رضایت از زندگی زنان شاغل و خانهدار" به منظور نشان دادن تأثیر اشتغال بر میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی صورت گرفته است. روش پژوهش، پیمایش از نوع علّی- مقایسهای است. در مطالعه حاضر با توجه به اینکه ابزار اندازهگیری شاخص استاندارد بوده و همچنین پایایی آن توسط افراد مختلف با ضریب آلفای بالای 90% اندازهگیری شد لذا لزومی به آزمایش دوباره آن نبوده، بنابراین به اطلاعات و گزارشهای گذشته اتکا گردیده است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه استاندارد شده، توسط 150 نفر از زنان شاغل (زنان معلم ساکن در منطقه 6) بعنوان گروه کنترل و 150 نفر زنان خانهدار ساکن در آن منطقه بعنوان گروه مقایسه گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمارههای توصیفی و آزمون خیدو استفاده گردید. نتایج حاصله از تحقیق نشان داد که بین اشتغال و میزان رضایت از وضعیت اقتصادی خانواده، رضایت از وضعیت تربیتی فرزندان و رضایت از فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت رابطه وجود دارد. واژگان کلیدی: زنان، اشتغال، رضایت از زندگی، خانهداری.
مقدمه حرکت سریع جامعهی ایران به سوی تمدن، موجب رشد روزافزون تعداد زنان شاغل و ورود آنان از عرصه خصوصی به عرصه عمومی شده است. در این زمینه میتوان به افزایش نسبی سهم زنان شاغل اشاره کرد. شمار زنان شاغل طی سالهای 1365 تا 1385 نزدیک به سه برابر شده و از 998000 نفر به 278200 رسیده است. همچنین نسبت زنان به کل جمعیت شاغل کشور از 9/8 درصد به 6/13 درصد رسیده است(مرکز آمار ایران، 1388). تجربیات شخصی و یافتههای پژوهشی بر این واقعیت دلالت دارند که شاغل بودن زنان مانند هر پدیده دیگر دربردارنده مجموعهای ازفرصتها و محدودیتهای مختلف است. وجود نگرشها و باورهای سنتی حاکم برجامعه که مبتنی بر مرد نانآور و زن خانهدار میباشد، پیامدهای عملی را برای زنان متأهل به وجود آورده است که همان تضاد بین نقش زنان به عنوان یک همسر- مادر در خانه و یک زن شاغل در بیرون ازخانه میباشد و تقسیمکار سنتی حاکم برجامعه که به لحاظ بیولوژیکی یا طبیعی زنان را مادر- همسر فرض میکند و تحولات اخیر در اندیشههای زنان که موجب شده است آنها تنها وظیفه خود را مادری وخانهداری فرض نکرده بلکه پا به پای مردان وارد جامعه شده و درکسب هویت فردی و اجتماعی خود تلاش کنند باعث بروز تنشها و فشارهایی شده است که نه تنها زنان بلکه خانواده را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. داشتن شغل به معنای امروزی آن منجربه ایفای همزمان نقشها درمیان زنان استکه تنوع نقشها را برای زنان به همراه آورده است. از نظر جامعهشناسان کارکردگرا، تنها نقش اساسی زنان در جامعه برآوردن نیازهای جنسی مردان و فرزندزایی است و نباید تغییری در این نقشها ایجاد گردد. از نظر تالکوت پارسونز زنان نباید در زندگی شغلی از الگوی مردانه پیروی نمایند و در رقابت مستقیم با مردان طبقه خویش برایند، زیرا تغییر در فرصتهای شغلی و ایجاد برابری موجب از همگسیختگی ساخت خانواده خواهد شد. همچنین هرگونه تغییر در نقش زنان خطرات زیادی در پی دارد و واگذاری نقش به زنان در امور اقتصادی و سیاسی، سبب تخریب کارکردهای کنونی جامعه میشود(موحدی، 1380: 11). حضور جدی زنان درفعالیتهای اجتماعی و کار بیرون از منزل باعث گردیده تا به نقشهای همسری و مادری و ادارهی امور خانواده و فرزندان نقش شغلی هم اضافه گردد که گاه این دو در تعارض باهم قرار میگیرند. بنابراین میتوان گفت که در کنار آثار مثبت اشتغال از قبیل کسب استقلال مالی، اعتماد بنفس، کاهش افسردگی، آثار و تبعات منفی نیزممکن است به دنبال داشته باشد. ازجمله میتوان به فشار روحی و جسمی ناشی از کار مضاعف و احساس تقصیر در رسیدگی به امور منزل، استرس و ... اشاره کرد. در خصوص اشتغال زنان و تأثیریکه این امر میتواند برسلامت فردی و خانوادگی داشته باشد دو رویکرد کلی وجود دارد: رویکرد مثبت که معتقد است اشتغال اثر منفی بر سلامت جسمانی و روانی زنان ندارد. در اصل به نظر میرسد که اشتغال هم سلامت زنان مجرد و هم سلامت زنان متأهل را که نگرشهای مثبت نسبت به اشتغال دارند بهبود میبخشد. زنان با اشتغال عموماً حمایت اجتماعی از همکاران و سرپرستان کسب میکنند و این عامل به نظر میرسد که در افزایش اثرات بهداشتی که اشتغال بر زنان میگذارد، اهمیت دارد. رویکرد منفی که معتقد است زنان بطور فطری دارای رسالتی هستند و آن تربیت فرزند و شوهرداری و رسیدگی به امور خانه است و پدر خانواده با داشتن شغل و درآمد رهبر اصلی خانواده محسوب میشود و اگر زن شغل نانآور را بر عهده گیرد خطر رقابت با شوهر به میان میآید، مسألهای که برای وحدت و هماهنگی خانواده زیان آور است(ساروخانی و دیگران، 1375: 159). عدهای دیگر اذعان دارندکه به علت مضاعف شدن وظایف زنان علاوه بر انجام امور خانه در خارج از خانه و تحمل خستگی ناشی از آن به علت عدم رعایت تقسیم کار در انجام وظایف سنتی منجر به ضعف یا از بین رفتن سلامت روانی و جسمانی زنان میشود. در همین راستا، در این تحقیق درصدد آنیم که بدون پذیرش هیچ یک از دو دیدگاه فوق و با در نظر داشتن یک رویکرد کاملاً علمی، صحت و سقم دیدگاه بالا را بسنجیم. بنابراین در پی آن هستیم که ببینیم اشتغال زنان در خارج از خانه چه تأثیری بر رضایت از زندگی زناشویی میتواند داشته باشد؟
اهداف تحقیق هدف اصلی: هدف اصلی پژوهش، شناخت در جهت میزان رضایت از زندگی زناشویی زنان شاغل و خانهدار می باشد. اهداف فرعی - بررسی مقایسهای وضعیت رضایت از مسائل اقتصادی خانه در میان زنان شاغل و خانهدار. - بررسی مقایسهای وضعیت رضایت از تربیت فرزند در میان زنان شاغل و خانهدار. - بررسی مقایسهای وضعیت رضایت از فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت در میان زنان شاغل و خانهدار. - بررسی مقایسهای وضعیت رضایت از انجام کارهای خانه در میان زنان شاغل و خانهدار. - بررسی مقایسهای رضایت از وضعیت رفع تعارض زناشویی در میان زنان شاغل و خانهدار.
چارچوب نظری پژوهش در نظریه خانواده دوگانه شغلی هم زن و هم شوهر به شغلهایی اشتغال دارند که مستلزم درجه عالی تخصص و درکنار آن، پذیرش مسئولیت درسطوحی مشابهاند و رابرت و رونا راپوپورت بهتحلیلی ساختاری از فشارهایی مبادرت ورزیدهاند که این نوع خانوادهها هنگام انطباق با دگرگونی اجتماعی تجربه میکند. رابوپورت 5 سنخ از این تنشها را تشخیص میدهد: بار اضافی، تحریمهای اجتماعی، هویت شخصی و اعتماد بنفس، معضل شبکه اجتماعی و معضل تکثر چرخه نقش. هریک از زوجین تقاضاهایی متفاوت دارد که از موقعیت نقش او در نظام ناشی میشود و مضافاً تقاضاهای ناشی از هر نقش بنابراین که زندگی خانوادگی در چه مرحلهای باشد متفاوت خواهند بود. سود در حوزه خانوادگی میتواند به معنی زیان در حوزه شغلی باشد و بالعکس، ترکیبهای مختلف از نقشها را میتوان در غالب چرخه مضاعف زندگی خانوادگی و حرفهای تصور کرد. این فرضیه به منزله نمونهای در نفی نظرات پارسونز میباشد. زیرا چنین زوجهایی از درجه عالی رضامندی زناشویی برخوردار میشوند (سگالن، 1385: 257). در این الگو از آنجا که زوجین هر دو در سمتهای شغلی نسبتاً موفقی قرار دارند و این مستلزم تحصیلات عالی وسطوح بالای آموزشی است. لذا همین سبب تعامل بیشتر درمحیط خانوادگی، هم جهت تربیت فرزندان و هم امور مربوط به خانه میباشد(سگالن، 1385: 258). تئوری مبادله یک تئوری جامعهشناختی است که شدیداً تحت تأثیر روانشناسی و رفتارگرایی کسانی چون بی. اف اسکینر و نیز رشتههای عملی دیگری از جمله اقتصاد بوده است. "نقطه عزیمت نظریه اسکینر متکی بر این فرض است که رفتار با توجه به نتایج آن شکل میگیرد و ادامه مییابد"(توسلی، 1371: 382-381). به طور کلی فکر مبادله بسیار گسترده و فراگیر است و به بده بستانهای چیزهای ملموس محدود نمیشود(اسکیدمور، 1375: 79). تئوری مبادله بیان میکند که مردم تصمیمها و انتخابهایشان را بر اساس پاداشها و هزینههای دریافت شده و برای تلاش برای به حداکثر رساندن پاداش و کاهش هزینهها میگیرند. بر اساس این نظریه هر رابطه هم پاداش و هم هزینه در بردار دارد. حتی رنگ پوست هم میتواند یک متغیر مبادلهای باشد. بعضی از محققین این فرضیه را ارائه دادهاند که در یک جامعه نژادپرست، جایی که پوست سیاه یک هزینه است، در روابط همسرگزینی بین نژادی سیاهان باید ابراز تمایل یا امتیاز بیشتری نسبت به آنچه سفید پوستان به سیاهان میدهند به سفید پوستان بدهند"(Benokraitis, 2007: 204). زیمرمن برخی از پیش فرضهای تئوری مبادله را رفتار عقلانی، به حداکثر رساندن پاداشها و به حداقل رساندن هزینهها و نیز ارزشها و استانداردهایی که مردم دارند، نوع انتخابها و پاداشها و هزینههای آنها را تعیین میکند، ذکر میکند(1995: 204 Zimerman,). هومنز به عنوان نظریهپرداز عمده این مکتب در پی دستیابی به اصولی بوده که با استفاده از آنها بتواند رفتار انسانها را تبیین کند. وی تبیینهای کارکردگرایانه و تبیینهایی که با استفاده از مفاهیمی چون واقعیت اجتماعی، نیروهای اجتماعی، هنجارها، ارزشها وفرهنگ به تبیین رفتار انسانی میپرداختند را کنار می گذارد و تبیین درست را تبیین روانشناختی میداند. با این حال او درپی توضیح رفتار افراد جدا از هم نبود. گرچه هومنز اصول روانشناختی را پذیرفته بود اما افراد را جدا ازهم در نظر نمیگرفت. او این را تشخیص میداد که انسانها اجتماعیاند و بخش چشمگیری از وقتشان را درکنش متقابل با همدیگر صرف میکنند. هومنز تنها بر این بود که رفتار اجتماعی را با اصول روانشناختی تبیین کند(ریتزر، 1374: 224). برای فهم دقیقتر نظریه مبادله در وضعیت خانواده، باید به پیشفرضهایی که این نظریه مطرح میکند اشاره کرد. این پیشفرضها عبارتند از: الف) رفتار انسان عقلانی است. بدین لحاظ انسان با اطلاع محدود برای حداکثر کردن پاداش و کم کردن قیمتها میکوشد. ب) همه افراد درگیر بعضی از قیمتها هستند. فرقی نمیکند که چگونه بعضی از چیزها با مصرف انرژی و زمان برای لذت صورت میگیرد. ج) افراد رفتارشان را در صورتی که قبلاً پاداش گرفته باشند، تکرار میکنند. د) مبادله امری اجتماعی است و براساس اصول متقابل سامان مییابد. کسانی که از دیگران پاداش دریافت میکنند به دیگران پاداش میدهند. شبیه به این، کسانی که به دیگران پاداش میدهند انتظار دریافت پاداش از طرف آنان را دارند. ه) افراد به میزانی که از انجام دادن عملی پاداش میگیرند اهمیت کمتری به دریافت پاداش بعدی میدهند. قضایای هومنز به زمان وتجربیات گذشته افراد توجه دارد. این قضایا بیانگر آن است که تاریخ گذشته انسانها تأثیر بسیاری بر رفتار کنونی آنها دارد نه تنها گذشته نزدیک بلکه گذشته خیلی دور نیز از این قاعده مستثنی نیست. از آنجائیکه بچهها بیشتر رفتار و ارزشهای خود را از والدین و اعضای دیگر نسل گذشته فرا میگیرند، فرهنگ گذشته یک جامعه گرایش به جاودانگی و پایداری دارد(توسلی، 1371: 407).
پیشینه تحقیق تحقیقات داخلی وخارجی چندی دراین زمینه صورت گرفته استکه در ذیل به گزیدهای از آنها اشاره میکنیم: - در یک بررسی پیمایشی که امیر رستگارخالد در بین 311 زن شاغل دارای همسر در دو منطقه از شهر تهران انجام داده است به این نتیجه رسیده است که مشارکت همسر در کار خانه، تحصیلات وی، احساس برابری زوجین در تقسیم کار خانگی، میزان رضایت زنان از شغل خود، انگیزه اشتغال، محتوای شغل، انعطاف شغلی، سابقه کار و حجم ساعات کار هفتگی، منابع مطلوبی برای زنان در جهت انطباق با فشار به شمار میآیند(رستگارخالد، 1388). - در پژوهشی که زهره خسروی و میترا خاقانیفرد باهدف بررسی عوامل مرتبط باسلامت روان زنان شاغل دربخشهای مدیریتی، کارشناسی و خدماتی مراکز غیر دولتی شهرتهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقابله به شیوه جسمانیسازی، رضایت از زندگی، تعارض نقش، میزان درآمد، ساعات کار و حالات هیجانی منفی تجربه شده دراثر اشتغال، عمدهترین عامل ایجاد اختلالات روانشناختی است. همچنین گروه مدیران و پزشکان، درمقایسه با گروه کارشناسان و گروه خدمات، حالات هیجانی مثبت بیشتر و رضایت از زندگی بالاتری را نشان دادند و گروه خدماتی در مقایسه با دو گروه دیگر، مشکلات روانشناختی بیشتر و حالات هیجانی منفیتری را تجربه کرده بودند(خسروی و دیگری، 1383). هافمن و نای[3] (1974) معتقدند، مادران شاغل غالباً از خود احساس رضایت بیشتری دارند تا مادرانی که شاغل نیستند. کودکی که مادر او شاغل است، شاهد روابط مبتنی بر برابری بیشتر والدین است. گلد و اندرز[4](1979) طی پژوهشی دریافتندکه نوجوانان دارای مادران شاغل درمقایسه بامادران خانهدار، احساس خود ارزشمندی، سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی بیشتری میکنند(بیابانگرد، 1374). هوبر[5] (1981) درمصاحبهای که با 2002 زن شاغل متأهل انجام داده، نتیجه گرفته است که کار خارج از خانه سبب میشود که تعاون و همکاری بیشتری دربین زنان و مردان در امور خانهداری ایجاد میشود. مردانیکه دارای همسری شاغل با سابقه کار زیاد و درآمد بالاتر هستند، درامور خانهداری بیشتر مشارکت میکنند. مطالعه دیگری که توسط فینلی (1984) از یک نمونه 1223 نفری زنان متأهل آمریکایی انجام شده است، نتایج نشان میدهدکه زنان شاغل درمقایسه با زنان خانهدار مسئولیت کمتری درکارهای خانهدارند. به خصوص در مورد نگهداری از بچه، پختن غذا، ظرفشویی و تمیزکردن خانه تفاوت دیده میشود. همچنین در مورد زنانی که درآمد بیشتری نسبت به شوهرانشان دارند، مسئولیت آنها درکارهای خانه کمتر است(همان: 143). هاوسر و ریک[6] و همکاران (1990) درپژوهشی با عنوان مقابله با رضامندی زناشویی در زوجین دارای دو شغل با شرکت 26 زوج که زنان آنان دانشجو بودند، سازگاری طرفین را در رویارویی و مواجهه با استرسهای موجود بین زن و شوهر که رضامندی زناشویی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، مورد بررسی قراردادند. نتیجه پژوهش نشان دادکه استفاده از روش مواجهه یا گریز، اجتناب یا رویارویی به طور معنیداری ارتباط منفی با رضامندی زناشویی دارد(موسوی، 1389). طی تحقیق هارتلی[7] مشخص شد، مادران غیر شاغلی که در نقش خانهداری احساس رضایت میکنند و مادران شاغلی که از شغلشان لذت میبرند، هر دو از مادران غیر شاغلی که دوست دارند شاغل باشند، رابطه بهتری باکودکانشان برقرار میکنند. دختران مادران شاغل درمقایسه با فرزندان مادران خانهدار، نه تنها زنان را بهتر درک میکنند بلکه مردان را هم منطقیتر ارزیابی مینمایند(بیابانگرد، 1374: 53).
روششناسی پژوهش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کمی با استفاده از روش پیمایش (Survey) میباشد و به دلیل ماهیت مقایسهای بودن آن، از نوع علی- مقایسهای است. هدف از روش علی- مقایسهای یافتن علتهای احتمالی یک الگوی رفتاری است. بدین منظور، آزمودنیهایی که دارای رفتار مورد مطالعه هستند با آزمودنیهایی که این رفتار در آنها مشاهده نمیشود، مقایسه میشوند(دلاور، 1374: 393) و مقایسهای بودن آن بهاین صورت هست که زنان متأهل معلم مدارس منطقه 6 تهران با زنان متأهل خانهدار ساکن در آن منطقه که هردو باید دارای فرزند بوده و حداقل 5 سال از زندگی مشترکشان گذشته باشد، مقایسه میشوند. جامعه آماری ما از دو گروه تشکیل میشود: گروه اول که گروه اصلی ماست عبارتست از زنان معلم درمنطقه 6 تهران و گروه دومکه گروه شاهد (گواه) است عبارتست ازکلیه زنان خانهدار ساکن درمنطقه 6. در این پژوهش از آنجا که با دو جمعیت آماری مواجه هستیم، بنابراین با دو حجم نمونه نیز مواجه خواهیم بود. جهت پیدا کردن فرمول مناسب برای برآورد حجم نمونه بایستی ابتدا روش نمونهگیری مشخص گردد. در این تحقیق جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردیده و حجم نمونه محاسبه شده برابر با 150 نفر به دست آمده است. همچنین همین تعداد زن خانهدار نیز جهت مقایسه به عنوان گروه شاهد انتخاب شده است. برای گردآوری داههای مورد نیاز نیز از یک پرسشنامه با سؤالات باز و بسته استفاده شده است. برای دادههای این تحقیق از آزمونهای آماری یک متغیره و دومتغیره استفاده شده و به کمک نرم افزار spss با استفاده از آمارههای توصیفی مانند میانگین، نما و ... و آزمونهای تبیینی تحلیل شدهاند.
تعریف نظری و عملیاتی - اشتغال زنان (متغیر مستقل) تعریف نظری:به زنانی اطلاق میشود که طبق قانون کار شاغل محسوب میگردند و حداقل نیمی از روز را به فعایتکاری مشغول میباشند ودر ازای فعالیت انجام داده دستمزد مالی دریافت میدارند(توسلی، 1385: 86). تعریف عملیاتی: منظوراز زنان شاغل کسانی استکه بصورت رسمی یا قراردادی یا پیمانی دراستخدام آموزش و پرورش شهر تهران هستند.
- رضامندی زناشویی تعریف نظری: عبداللهزاده رضامندی زناشویی را چنین تعریف کرده است: الف) توافق زن و شوهر در مورد اموری که ممکن است مسائل حادی به بار آورد. ب) علائق و فعالیتهای مشترک ج) ابراز علاقه علنی و مکرر و اعتماد مقابل د) شکوه و شکایت اندک ه) شکایت نادر از احساس تنهایی، رنجش، سیاه بختی و مانند اینها(عبداللهزاده، 1382). تعریف عملیاتی: الیس[8] (1989) معتقداست تعاریف فراوانی برای رضایت از زناشویی وجود دارد از جمله، رضایت زناشویی زمانی حاصل میشودکه زن وشوهر ازتمامی روابط زناشویی خود احساس عینی رضایت، خشنودی و لذت داشته باشند. وینچ[9] (1974) معتقد است رضایت زناشویی، انطباق بین وضعیت فعلی و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی وقتی وجود دارد که وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی مطابق با آنچه داشته باشد و عدم رضایت زناشویی زمانی است که وضعیت زناشویی فعلی با آنچه مورد انتظار و دلخواه اوست منطبق نباشد. با توجه به این که رضایت زناشویی مفهومی پیچیده است لذا براساس تحقیقاتی که انجام شده این مفهوم به 10 شاخص تقسیم شده که در اینجا 5 شاخص از این مفهوم بررسی میگردد: - رفع تعارض:این مقیاس، نگرشها، احساسات و اعتقادات شخصی همسر را در به وجود آوردن یا حل تعارض ارزیابی میکند. - مسائل اقتصادی: این مقیاس روی علائق و نگرشهای مربوط به مسائل مالی تمرکز دارد. - فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت: این مقیاس ترجیحات شخصی هر زوج را برای گذران اوقات فراغت ارزیابی میکند. - وضعیت فرزندان: این مقیاس نگرشها و احساسات شخصی را درباره توافق روی مسائل تربیتی فرزندان میسنجد. - رضایت از انجام کارهای خانه: این مقیاس، نگرشها، احساسات و رضایت فرد را درباره نقشهای مختلف زناشویی و انجام مسئولیتها بررسی میکند.
اعتبار و پایایی دراین تحقیق برای سنجش اعتبار سعی شد ازگویهها و سؤالاتیکه در تحقیقات پیشین زیرنظر اساتید مجرب استفاده و اجرا شده بودند، استفاده گردد. بنابراین در این تحقیق از اعتبار صوری استفاده گردیده است. فایدهی این روش این است که تحقیق به همان نسبت به شاخصهای درست دست مییابد که تا حد امکان، فارغ از ارزشهای خاص تحقیق است و خود، واقعیت را آنطورکه هست میسنجد(ساروخانی، 1377: 139). درمطالعه حاضر با توجه به اینکه ابزار اندازهگیری شاخص استاندارد بوده و همچنین پایایی آن توسط افراد مختلف با ضریب آلفای بالای 90% اندازهگیری شد، لذا لزومی به آزمایش دوباره آن نبوده، بنابراین به اطلاعات و گزارشهای گذشته اتکا گردیده است. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش سنجش استواری یا پایایی آزمون- آزمون مجدد استفاده شده است. 8 نفر از گروه مورد مطالعه و 8 نفر از گروه مقایسه، پرسشنامهها را تکمیل کردند و پس از حدود ده روز به همان افراد مراجعه گردید، پس از تکمیل دوباره پرسشنامه همبستگی بالایی بین نتایج مشاهده شد و در نتیجه میزان پایایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت.
یافتههای تبیینی در این بخش از پژوهش به منظور بررسی تفاوت میان دو گروه پاسخگویان از لحاظ متغیرهای مورد آزمایش به ارائه جداول تبیینی میپردازیم تا نشان دهیمکه بین آنها تفاوت معنیداری وجود دارد یا خیر. جهت نیل به این هدف نیز از آماره خیدو استفاده کردهایم. - به نظر می رسد بین اشتغال و میزان رضایت از وضعیت اقتصادی خانواده ارتباط وجود دارد. بدین معنی که احتمالاً افراد شاغل از وضعیت اقتصادی خانواده رضایت بیشتری نسبت به افراد خانهدار دارند.
بر اساس نتایج جدول فوق، مقدار آزمون خیدو برابر با 913/8 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای کمتر از 05/0 (sig=0/012) و درجه اطمینان بیش از 95/0 میتوان گفت بین رضایت زنان از وضعیت اقتصادی و وضعیت آنها به لحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجود دارد، یعنی 0H فرضیه خنثی که نشانگر عدم وجود رابطه است را نمیپذیریم و رد میکنیم. لازم به ذکر است با توجه به مقدار آزمون کرامر بدست آمده شدت همبستگی بین دو متغیر در حد متوسط میباشد. - به نظر می رسد بین اشتغال زنان و رضایت از تربیت فرزند رابطه وجود دارد. بدین معنی که زنان شاغل میزان رضایت بالاتری از وضعیت رضایت از تربیت فرزند در مقایسه با زنان خانهدار دارند.
بر اساس نتایج جدول فوق، مقدار آزمون خیدو برابر با 863/6 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای کمتر از 05/0 (sig=0/032) و درجه اطمینان بیش از 95/0 میتوان گفت بین رضایت زنان از مسائل تربیتی مربوط به فرزندان و وضعیت آنها به لحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجوددارد، یعنی 0H فرضیه خنثیکه نشانگر عدم وجود رابطه است را نمیپذیریم و رد میکنیم. لازم به ذکر است با توجه به مقدار آزمون کرامر به دست آمده شدت همبستگی بین دو متغیر در حد متوسط میباشد. - به نظر می رسد بین اشتغال و رضایت از فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت رابطه وجود دارد. بدین معنی که زنان شاغل میزان رضایت بالاتری در این خصوص در مقایسه با زنان خانهدار دارند.
بر اساس نتایج جدول فوق، مقدار آزمون خیدو برابر با 113/7 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای کمتر از 05/0 (sig=0/029) و درجه اطمینان بیش از 95/0 میتوان گفت بین رضایت زنان از نحوه اوقات فراغت و وضعیت آنها به لحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجود دارد، یعنی 0H فرضیه خنثی که نشانگر عدم وجود رابطه است را نمیپذیریم و رد میکنیم. لازم به ذکر است با توجه به مقدار آزمون کرامر به دست آمده شدت همبستگی بین دو متغیر در حد متوسط میباشد. - به نظر میرسد بین اشتغال و رضایت از انجام کارهای خانه رابطه وجود دارد. بدین معنیکه زنان شاغل از میزان رضایت بیشتری در این زمینه نسبت به زنان خانهدار برخوردارند.
براساس نتایج جدول فوق، مقدارآزمون خیدو برابر با 504/0 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای بیش از 05/0 (sig=0/777) و درجه اطمینان کمتر از 95/0 میتوان گفت بین رضایت زنان از انجام کارهای خانه و وضعیت آنها به لحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجود ندارد، یعنی فرضیه خنثی (0H) که نشانگر عدم وجود رابطه است را پذیرفته و نمیتوانیم رد کنیم. - به نظر میرسد بین اشتغال و رضایت از وضعیت رفع تعارض زناشویی رابطه وجود دارد. بدین معنی که میزان رضایت زنان شاغل در این زمینه نسبت به زنان خانهدار بالاتر است.
بر اساس نتایج جدول فوق، مقدار آزمون خیدو برابر با 773/1 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای بیش از 05/0 (sig=0/412) و درجه اطمینان کمتر از 95/0 میتوان گفت بین رضایت زنان ازرفع تعارض و وضعیت آنها بهلحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجودندارد، یعنی فرضیه خنثی (0H) که نشانگر عدم وجود رابطه است را پذیرفته و نمیتوانیم رد کنیم. - به نظرمیرسد بین زنان شاغل وخانهدار تفاوت معناداری به لحاظ میزان رضایت از زندگی زناشویی وجود دارد. بدین معنی که زنان شاغل میزان رضایت بیشتری از زندگی زناشویی دارند.
بر اساس نتایج جدول فوق، مقدار آزمون خیدو برابر با 825/20 میباشد و با توجه به درجه آزادی 2=df، با قبول خطای کمتر از 01/0 (sig=0/000) و درجه اطمینان بیش از 99/0 میتوان گفت بین میزان رضامندی زناشویی زنان و وضعیت آنها به لحاظ معلم- خانهدار بودن رابطه معناداری وجود دارد، یعنی 0H فرضیه خنثی که نشانگر عدم وجود رابطه است را نمیپذیریم و رد میکنیم. لازم به ذکر است با توجه به مقدار آزمون کرامر به دست آمده شدت همبستگی بین دو متغیر در حد متوسط میباشد.
نتیجهگیری هر دو گروه به لحاظ سنی و تعداد سالهای ازدواج و دارا بودن فرزند مورد کنترل قرار گرفتهاند. محدوده سنی هر دو گروه از 25 تا 50 سال میباشد، همه متأهل و دارای فرزند بوده و حداقل 5 سال از زندگی مشترکشان گذشته است. با مقایسه متغیر رضایت از وضعیت رفع تعارض در هر دو گروه میتوان دید میزان رضایت از وضعیت رفع تعارض در گروه زنان خانهدار کمتر از زنان شاغل میباشد و زنان شاغل عمدتاً رضایت بالاتری در این زمینه دارند. به طوریکه 51% زنان شاغل میزان رضایتشان را بالا و 63% از زنان خانهدار میزان رضایتشان را پایین اعلام کردهاند. بنابراین میتوان گفت که اغلب زنان شاغل از وضعیت رفع تعارض در زندگی خود نسبت به زنان خانه دار راضیتر هستند اما با این حال مشاهده کردیم که رابطه معناداری خاصی بین این دو متغیر وجود ندارد. شاید بتوان این گونه نتیجه گرفت که اشتغال به صورت غیرمستقیم میتواند بر روی رضایت از این متغیر تأثیر بگذارد. رضایت زنان از مسائل اقتصادی مربوط به خانواده در گروه زنان شاغل نیز پایینتر از زنان خانهدار است و زنان خانهدار از رضایت بیشتری در این زمینه برخوردار بودند. به طوری که 77% از زنان شاغل میزان رضایتشان پایین و 56% از زنان خانهدار میزان رضایتشان در این زمینه بالا میباشد. رضایت از نحوه گذران اوقات فراغت در بین زنان شاغل پایینتر از زنان خانهدار است و زنان خانهدار میزان رضایت بیشتری در این زمینه دارند. به طوری که 73% از زنان شاغل میزان رضایتشان پایین و 55% از زنان خانهدار رضایت بالایی در این زمینه دارند. رضایت زنان از نحوه تربیت فرزند در بین زنان شاغل بالاتر از زنان خانهدار است و زنان خانهدار رضایت کمتری در این زمینه دارند. به طوری که 59% از زنان شاغل میزان رضایتشان بالا و 60% از زنان خانهدار میزان رضایتشان پایین میباشد. رضایت زنان از انجام کارهای خانه در بین زنان شاغل نیز پایینتر از زنان خانهدار میباشد و زنان خانهدار رضایت بیشتری در این زمینه دارند. به طوری که 55.6% از زنان شاغل میزان رضایتشان پایین و 53.2% از زنان خانهدار میزان رضایتشان در این زمینه بالا میباشد. همان گونه که در ابتدای تحقیق مطرح کردیم، درخصوص آثار اشتغال بر زنان شاغل دو رویکرد کلی وجود دارد: یک رویکر مثبت که معتقد است اشتغال میتواند آثار مثبتی بر زندگی زنان داشته باشد و یک رویکرد منفی که معتقد بود اشتغال دارای آثار زیانبار در زندگی زناشویی است. در اینجا ما بدون هیچ گونه پیشداوری برخی از متغیرهای مربوط به میزان رضایت را مورد آزمون قرار دادیم و در نهایت دیدیم که اشتغال در برخی موارد میتواند سطح رضایت از زندگی را بالا برده و در برخی موارد بر عکس عمل کرده و میزان رضایتمندی زنان از زندگی را کاهش دهد. به نظر میرسد وجود دو نقش متفاوت اشتغال و خانهداری به طور همزمان برای زنان شاغل موجب ایجاد تعارض نقشی شده و فشار ناشی از آن اثرات منفی بر جای میگذارد. باید تدابیری اندیشیده شود تا تعارض نقشهای گوناگونی که زنان در محیط خانه و اجتماع ایفا میکنند، به حداقل رسیده و تمهیدات لازم برای توانمندسازی و تقویت مهارتهای آنان در راستای سایر عوامل توسعه فراهم شود، دراین صورت تأثیرات مثبت اقتصادی و اجتماعی اشتغال زنان نیز نمود عینی خواهد یافت.
منابع اسکیدمور، و. (1375). تفکر نظری در جامعهشناسی. ترجمه: علی، محمد، ح و دیگران. تهران: انتشارات تابان. بیابانگرد، ا؛ و دیگری. (1374). بررسی آثار اشتغال مادران بر رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی کودکان. نشریه سیمای دختر بچه ها در جمهوری اسلامی ایران، زمستان 1374. توسلی، غ. (1371). نظریههای جامعهشناسی. تهران: انتشارات سمت. خسروی، ز؛ و دیگری. (1383). بررسی عوامل مرتبط با سلامت روان زنان شاغل در بخشهای مدیریتی، کارشناسی و خدماتی مراکز غیر دولتی شهر تهران. مطالعات زنان. سال 665، شماره 1. دلاور، ع. (1374). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: نشر رشد. رستگارخالد، ا. (1388). بررسی تعارض نقش شغلی– خانوادگی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن. دانشور رفتار. ساروخانی، ب؛ و دیگران. (1375). بررسی مسائل اشتغال زنان و خانواده. طرح پژوهشی دانشگاه اهواز. ساروخانی، ب. (1388). مقدمهای در جامعهشناسی خانواده. تهران: نشر سروش. چاپ دهم. سگالن، م. (1385). جامعهشناسی تاریخی خانواده. ترجمه: حمید الیاسی. تهران: نشر مرکز. چاپ اول. عبداللهزاده، ح. (1382). بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت زناشویی در زوجهای شهر دامغان. پایاننامه ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی تبریز. مرکز آمار ایران. (1385). نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن کشور.تهران: انتشارات مرکز آمار ایران. موسوی، ر. (1389). بررسی و تمایز عوامل مؤثر بر رضامندی زناشویی در سه گروه گزشکان، کارمندان و کارگران شهر تهران. کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم. موحدی، ب. (1380). زنان، توسعه و تعدد نقشها. مجموعه مقالات، تهیه و تنظیم مرکز امور مشارکت زنان. تهران: انتشارات برگ زیتون. Benokraitis, Nijole. (2007). Marriage and families: change, choices and benkraitis. Zimmerman, shirly. (1950) Understanding family policy (Theorise and Applications). London: New delhi, sage publications. [1]. عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال، گروه علوم اجتماعی؛ خلخال- ایران. ebrahimi_aukh@yahoo.com:E-mail 2. کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی (نویسنده مسئول). E-mail: salehi_farzaneh@alumni.ut.ac.ir | ||
مراجع | ||
اسکیدمور، و. (1375). تفکر نظری در جامعهشناسی. ترجمه: علی، محمد، ح و دیگران. تهران: انتشارات تابان. بیابانگرد، ا؛ و دیگری. (1374). بررسی آثار اشتغال مادران بر رشد اجتماعی و پیشرفت تحصیلی کودکان. نشریه سیمای دختر بچه ها در جمهوری اسلامی ایران، زمستان 1374. توسلی، غ. (1371). نظریههای جامعهشناسی. تهران: انتشارات سمت. خسروی، ز؛ و دیگری. (1383). بررسی عوامل مرتبط با سلامت روان زنان شاغل در بخشهای مدیریتی، کارشناسی و خدماتی مراکز غیر دولتی شهر تهران. مطالعات زنان. سال 665، شماره 1. دلاور، ع. (1374). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: نشر رشد. رستگارخالد، ا. (1388). بررسی تعارض نقش شغلی– خانوادگی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن. دانشور رفتار. ساروخانی، ب؛ و دیگران. (1375). بررسی مسائل اشتغال زنان و خانواده. طرح پژوهشی دانشگاه اهواز. ساروخانی، ب. (1388). مقدمهای در جامعهشناسی خانواده. تهران: نشر سروش. چاپ دهم. سگالن، م. (1385). جامعهشناسی تاریخی خانواده. ترجمه: حمید الیاسی. تهران: نشر مرکز. چاپ اول. عبداللهزاده، ح. (1382). بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و رضایت زناشویی در زوجهای شهر دامغان. پایاننامه ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی تبریز. مرکز آمار ایران. (1385). نتایج تفصیلی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن کشور.تهران: انتشارات مرکز آمار ایران. موسوی، ر. (1389). بررسی و تمایز عوامل مؤثر بر رضامندی زناشویی در سه گروه گزشکان، کارمندان و کارگران شهر تهران. کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم. موحدی، ب. (1380). زنان، توسعه و تعدد نقشها. مجموعه مقالات، تهیه و تنظیم مرکز امور مشارکت زنان. تهران: انتشارات برگ زیتون. Benokraitis, Nijole. (2007). Marriage and families: change, choices and benkraitis.
Zimmerman, shirly. (1950) Understanding family policy (Theorise and Applications). | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 9,579 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,494 |