تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,291,836 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,346,706 |
بررسی رابطه هویت قومی و تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی دانشجویان* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 5، شماره 17، بهمن 1391، صفحه 107-118 اصل مقاله (763.95 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علیرضا قاسمی؛ سعید آریاپوران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گروه علوم تربیتی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف مطالعهحاضر بررسی رابطه هویتقومی وتجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی دانشجویان دانشگاه بوده است. به همین منظور 400 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به روش طبقهای انتخاب شدهاند و مقیاس هویت قومی، مقیاس تجانس فرهنگی و مقیاس از خود بیگانگی را به صورت انفرادی تکمیل نمودند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین هویت قومی، جستجوی هویت قومی و تعلق و تعهد قومی با از خود بیگانگی رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین تجانس فرهنگی با بیهنجاری و احساس انزوا رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. اما بین تجانس فرهنگی و ازخود بیگانگی رابطه معنیدار بدست نیامد. براساس نتایج رگرسیون چند متغیری، هویت قومی به صورت منفی قویترین متغیر برای پیشبینی از خود بیگانگی دانشجویان بوده است (05/0<p). نتایج آزمون T مستقل نشان دادکه بین میانگین هویتقومی و تجانسفرهنگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود ندارد. همچنین نشان داده شد که میانگین بیهنجاری در دانشجویان دختر و میانگین ناتوانی واحساس انزوا دردانشجویان پسربیشتر بوده است. اما بین میانگین ازخود بیگانگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هویت قومی؛ تجانس فرهنگی؛ از خود بیگانگی؛ دانشجویان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه هویت قومی و تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی دانشجویان* علیرضا قاسمی[1] دکتر سعید آریاپوران[2] تاریخ دریافت مقاله:2/10/1393 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:17/12/1393 چکیده هدف مطالعهحاضر بررسی رابطه هویتقومی وتجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی دانشجویان دانشگاه بوده است. به همین منظور 400 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه به روش طبقهای انتخاب شدهاند و مقیاس هویت قومی، مقیاس تجانس فرهنگی و مقیاس از خود بیگانگی را به صورت انفرادی تکمیل نمودند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین هویت قومی، جستجوی هویت قومی و تعلق و تعهد قومی با از خود بیگانگی رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین تجانس فرهنگی با بیهنجاری و احساس انزوا رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. اما بین تجانس فرهنگی و ازخود بیگانگی رابطه معنیدار بدست نیامد. براساس نتایج رگرسیون چند متغیری، هویت قومی به صورت منفی قویترین متغیر برای پیشبینی از خود بیگانگی دانشجویان بوده است (05/0<p). نتایج آزمون T مستقل نشان دادکه بین میانگین هویتقومی و تجانسفرهنگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود ندارد. همچنین نشان داده شد که میانگین بیهنجاری در دانشجویان دختر و میانگین ناتوانی واحساس انزوا دردانشجویان پسربیشتر بوده است. اما بین میانگین ازخود بیگانگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. واژگان کلیدی: هویت قومی، تجانس فرهنگی، از خود بیگانگی، دانشجویان.
مقدمه از خود بیگانگى، یکى از مهمترین مسائل انسانشناختى است که در رشتههاى گوناگون علوم انسانى از جمله جامعهشناسى، روانشناسى، فلسفه و حتى روانپزشکى مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم (Alienation) که در زبان فارسى به «از خود بیگانگى» ترجمه شده است، عنوانى استکلى براى بسیارى از دردهاى فردى و اجتماعى انسان؛ و به دلیل همین کلیت، مفهومى است بسیار مبهم. بر همین اساس است اگر فردى دچار ازخود بیگانگى شده باشد سؤال مىشود چگونه این مشکل یا بیمارى به وجود آمده، راهحل و یا درمان آن چیست؟ چرا بسیارى از انسانها به این درد مزمن مبتلا هستند؟ راههاى پیشگیرى از آن کدام است؟ چه اقداماتى باید در زندگى انسان صورت گیرد تا به رفع آن منجر شود؟ مجموعه پرسشهایی از این دست و پاسخ به اینها، مستلزم بررسى مفهوم از خود بیگانگى، تبیین دیدگاههاى مختلف درباره آن و در نهایت، ارائه راهکارهایى براى پیشگیرى یا درمان آن مىباشد (بشیری، 1382: 74). هگل[3] مفهوم ازخود بیگانگى را در حوزههاى مختلف ازجمله درحوزه دین به کارمىبرد و از مجموعه سخنان وى بر مىآیدکه وى دین را یکى از عوامل ازخود بیگانگى انسان به معناى منفى آن مىداند. فوئر باخ، که یک فیلسوف ماتریالیست است، دین را عامل بزرگ از خود بیگانگى انسان مىشمارد. مارکس، الیناسیون را «بیگانگی»[4] و «بیگانه بودن باخویش»[5] معنی میکند و آن را فراق انسان از فرآورده خویش، از خویشتن خویش، جامعه خویش و سرشت خویش میداند(اصغرینیاری، 1386: 52). در سالهای اخیر از خود بیگانگی توجه متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است(سکستون[6]، 1983؛ نقل از ابوالقاسمی و دیگری، 1385: 43). ساترلند[7] (1989) معتقد است که بیگانگی به معنی احساس بیمعنی بودن زندگی، احساس جدایی از دوستان و بیزار بودن از ارزشهای جامعه میباشد(ابوالقاسمی و دیگری، 1385: 57). درمیان دانشجویان دانشگاه به دلیل جدایی از خانواده و عدم سازگاری با فرهنگ دانشگاه از خود بیگانگی ممکن است وجود داشته باشد. هویت قومی به عنوان احساس تعلق به یک گروه قومی و داشتن تفکر، ادراک، احساسات و رفتارهای همسان با اعضای آن گروه تعریف شده است(روترام و فینی[8]، 1987: 96). گزارشهای علمی نشان داده است که دانشجویان دانشگاه در موفقیتهای تحصیلی با موانع زیادی مواجه میشوند، به عنوان مثال دانشجویان دارای اقلیتنژادی با برخی ازمشکلات نظیر احساس انزوا، ناخوشی و جدایی ازمحیط آموزشی دانشگاه مواجه میشوند(واسکیوز[9]، 1982: 154). گراهام و هادلی[10](2005: 401)، گزارش کردند که هویت قومی متغیر مهمی است که در تابآوری افراد نقش مهمی دارد و با دلمشغولیهای دانشگاهی در میان دانشجویان آمریکای لاتین مرتبط است. از جمله متغیرهایی که میتواند ازخود بیگانگی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد، تجانس فرهنگی[11] است که در تحقیقات مورد توجه قرار نگرفته است. تجانس فرهنگی عبارت است از ادراک سازگاری یا همرایی بین فرهنگ شخصی دانشجویان وفرهنگ دانشگاه(گلوریا و رابینسون کارپیوس، 1996: 538). عدم تجانس فرهنگی زمانی اتفاق میافتد که ارزشها و اعتقادات دانشجویان با ارزشهای دانشگاهی متناقض باشد(پانتروتو[12]، 1990: 115). گلوریا و همکاران(2005: 229)، نشان دادند که تجانس فرهنگی به طور معنیداری پیشبینی کننده بهزیستی روانشناختی دانشجویان است و دانشجویان دارای سطوح بالای تجانس فرهنگی، موانع آموزشگاهی کمتری گزارش نموده و ادراک مثبتی از دانشگاه دارند. کوینتانا و همکاران[13](1991: 162)، از سازگاری دانشجویان لاتینو برای تحصیلات بالاتر آشکار کرد که مشکلات و ناراحتی دانشجویانلاتینو با فرهنگ سفیدپوست بانمرات بالای استرس مرتبط بوده است، بااین پیشنهاد که استرس زمانی ناشی میشودکه دانشجویان لاتینو فاصله بیشتری را بین فرهنگ خانگیخود و فرهنگ موسسات اصولاً سفید پوست ادراک میکنند. در مورد رابطه تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی تحقیقی صورت نگرفته است. اما به نظر میرسدکه این متغیرها میتوانند ازخود بیگانگی دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد، زیرا در ادبیات پژوهش نقش تجانس فرهنگی در سلامت و بهزیستی روانشناختی آنان مورد تایید قرارگرفته است، بنابراین میتوانگفت این متغیر میتوانند با ازخود بیگانگی دانشجویان ارتباط داشته باشد. در مطالعه اورازکو(2007: 79)، نشان داده شدکه هویت قومی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابلهای، محیط دانشگاهی وتجانس فرهنگی 51 درصد از واریانس تابآوری را بیانمیکند. نتایج این پژوهش نشان داد که مهمترین پیشبینی کنندههای تابآوری، به ترتیب راهبردهای مقابلهای، تجانس فرهنگی، حمایت اجتماعی ادراک شده و هویت قومی بودهاند. هدفمطالعه حاضربررسی رابطه هویت قومی وتجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی دانشجویان دانشگاه بوده است وجدید بودن موضوع از اهمیت به خصوصی برخوردار است. اهمیت وحساسیت موضوع پژوهش میتواند انگیزه خوبی برای انجام این تحقیق باشد. با توجه به این که تاکنون پژوهشهای خیلی کمی در جهان در مورد ارتباط هویت قومی و تجانس فرهنگی با همدیگر صورت گرفته است و نقش این متغیرها در پیشبینی از خود بیگانگی دانشجویان نادیده گرفته شده است، بنابراین انجام این پژوهش از بُعد افزایشی میتواند باعت تقویت حوزههای علوم اجتماعی و روانشناسی شود. باتوجه به این که دانشجویان دانشگاه، مخصوصاً دانشجویان غیر بومی دارای فرهنگ متفاوت از فرهنگ دانشگاه میباشند، این امر ممکن است برای دانشجویان مشکلساز شود و مسلماً دانشجویانی که فرهنگ خود را متفاوت از فرهنگ دانشگاه میبینند، سازگاریشان دچارمشکل خواهد شد، بنابراین انجام این پژوهشلازم و ضروری است، زیرا میتواند نقش مهمی در توجه به سلامت روانی- اجتماعی دانشجویان دانشگاه داشته باشد.
روششناسی روش تحقیق: روش تحقیق در این مطالعه از نوع همبستگی میباشد. به این دلیل که هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه (همبستگی) هویت قومی و تجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی دانشجویان بوده است. در این مطالعه هویت قومی و تجانس فرهنگی به عنوان متغیر پیشبین و ازخود بیگانگی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. نمونه و روش نمونهگیری: نمونه آماری این پژوهش را 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه تشکیل میدهند که به روش طبقهای انتخاب شدهاند. به این صورت که نمونه پژوهش از بین دو گروه دختر (50 درصد) و پسر (50 درصد) به نسبت مساوی انتخاب شدهاند. لازم به ذکر است که نمونه آماری براساس فرمول کرجسی و مورگان (1970) به دست آمده است(به نقل از خوینژاد، 1380: 332). ابزارهای جمعآوری اطلاعات:در این پژوهش از پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است.
نتایج نتایج توصیفی نشان داد که از میان نمونه پژوهش 50 درصد از آزمودنیهای پژوهش دختر و 50 درصد پسر، 7 درصد درمقطع تحصیلی کاردانی و 93 درصد درمقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودهاند و 5/7 درصد آزمودنیها متاهل و 5/92 درصد مجرد بودهاند.
جدول شماره (1): میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در دانشجویان دختر و پسر
جدول شماره 1 میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش را در دو گروه دانشجویان دختر و پسر و کل دانشجویان نشان میدهد.
جدول شماره (2): خلاصه نتایج همبستگی تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی و زیر مقیاسهای آن
همانطورکه در جدول شماره 2 مشاهده میشود بین هویت قومی با بیهنجاری (17/0-=r)، احساس انزوا (195/0-=r) و ازخود بیگانگی (135/0-=r) رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. اما بین هویت قومی با ناتوانی رابطه معنیدار وجودندارد. همچنین بین جستجوی هویتقومی بابیهنجاری (168/0-=r)، احساس انزوا (199/0-=r) و از خود بیگانگی (137/0-=r) و بین تعلق و تعهد قومی با بیهنجاری (145/0-=r)، احساس انزوا (16/0-=r) و از خود بیگانگی (111/0-=r) رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. همچنین بین تجانس فرهنگی با بیهنجاری (117/0-=r) و احساسانزوا (111/0-=r) رابطه منفی ومعنیدار وجود دارد. اما بین تجانس فرهنگی با ازخود بیگانگی و زیر مقیاس ناتوانی رابطه معنیدار وجود ندارد.
جدول شماره (3): خلاصه نتایج رگرسیون چند گانه با روش ورود برای پیشبینی از خود بیگانگی از طریق هویت قومی و تجانس فرهنگی
همانطورکه جدول شماره 3 نشان میدهد باتوجه به مقدار RS هویتقومی وتجانس فرهنگی 019/0 واریانس ازخود بیگانگی را تعیینکرده است. بنابراین باتوجه به مقدار بتا و سطح معنیداری هویت قومی به صورت منفی قویترین متغیر برای پیشبینی از خود بیگانگی دانشجویان بوده است (05/0<p).
جدول شماره (4): خلاصه نتایج آزمون T مستقل برای مقایسه از خود بیگانگی و زیر مقیاسهای آن در دو گروه دانشجویان دختر و پسر
همان طورکه در جدول شماره 4 مشاهده میشود بین میانگین بیهنجاری، ناتوانی و احساس انزوا در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود دارد. به این معنی که میانگین بیهنجاری در دانشجویان دختر و میانگین ناتوانی و احساس انزوا در دانشجویان پسر بیشتر بوده است. اما بین میانگین ازخود بیگانگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بحث و نتیجهگیری نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان دادکه بین هویتقومی با بیهنجاری (17/0-=r) احساس انزوا (195/0-=r) و ازخودبیگانگی (135/0-=r) رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج همبستگی نشان دادکه بین زیر مقیاس جستجوی هویت قومی با بی هنجاری (168/0-=r) احساس انزوا (199/0-=r) و ازخود بیگانگی (137/0-=r) و بین زیر مقیاس تعلق و تعهد قومی با بیهنجاری (145/0-=r) احساس انزوا (16/0-=r) و از خود بیگانگی (111/0-=r) رابطه منفی و معنیدار وجود دارد، به این معنی که با افزایش هویت قومی و ابعادآن یعنی جستجوی هویت قومی وتعلق و تعهدقومی، میزان بیهنجاری، انزوا و از خود بیگانگی کاهش پیدا کرده است. اما بین هویت قومی با ناتوانی رابطه معنیدار وجود ندارد. از آن جا که در تحقیقات مختلف به نقش و اهمیت هویت قومی در از خود بیگانگی دانشجویان تحقیقی صورت نگرفته است میتوانگفتکه این یافته نتایج راینی و آلپورا(1990؛ بهنقل از اورزاکو، 2007: 198)، را مورد تایید قرار داده است. آنها نشان دادند که کسب هویت قومی به طور معنیداری با عزت نفس در ارتباط است و شاید همین دارا بودن میزان عزت نفس بالا در افراد دارای هویت قومی باعث میشود که آنان از هنجارهای جامعه پیروی نمایند، کمتر احساس گوشهگیری و انزوا کنند. همچنین میتوان گفتکه این یافته میتواند تاییدی بر یافتههای هالرن و والر[14](2003: 343) و اورزاکو(2007: 202) است. زیرا در تحقیقات آنان نشان داده شده است که هویت قومی با تابآوری رابطه مثبت و معنیداری دارد، چون تابآوری یکی از متغیرهای مرتبط با سلامتی است(اورزاکو، 2007: 204) بنابراین نتایج این تحقیق قابل توجیه است زیرا از خود بیگانگی نیز میتواند با سلامت روان رابطه معنیداری داشته باشد. در توجیه این یافته میتوان گفت از آن جا که فینی(1992: 121) اظهار نموده است که هویت قومی دارای سه عنصر کلیدی خود شناسایی (استفاده از یک برچسب برای خود)، احساس تعلق (که فخر قومی، احساسات در مورد پیشینه خود و احساسات تعلق یا دلبستگی به یک گروه را ارزیابی میکند) و نگرش در جهت گروه خود میباشد، بنابراین دارا بودن احساس هویتقومی بالا میتواند تاثیر عمدهای برخصوصیات روانی اجتماعی افراد از جمله از خود بیگانگی داشته باشد. زیرا هویت قومی نقش عمدهای در خودشناسی افراد دارد و و افراد به دلیل خودشناسی، حس تعلق به گروه قومی خود و نگرش مثبت در جهت گروه خودی کمتر گوشهگیری، بیهنجاری و خود از خود بیگانگی را تجربه میکنند. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین تجانس فرهنگی با بیهنجاری (117/0-=r) و احساس انزوا (111/0-=r) رابطه منفی و معنیدار وجود دارد، به این معنی که با افزایش نمرات تجانس فرهنگی میزان بیهنجاری و احساس انزوا به عنوان دو بعد از ابعاد از خود بیگانگی کاهش پیدا کرده است. اما بین تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی و زیر مقیاس ناتوانی رابطه معنیدار وجود ندارد. از آن جاکه چه درتحقیقات داخلی و چه درتحقیقات خارجی به رابطه بین تجانس فرهنگی و ازخود بیگانگی اشاره نشده است، بنابراین میتوان گفت که این نتیجه، یافتههای گلوریا و همکاران(2005: 231) را مورد تأیید قرار میدهد. آنها نشان دادند که تجانس فرهنگی به طور معنیداری پیشبینی کننده بهزیستی روانشناختی دانشجویان آمریکای لاتین بوده است و چون ازخود بیگانگی نیز میتواند با بهزیستی روانشناختی رابطه داشته باشد، این نتیجه قابل توجیه است. در توجیه این یافته میتوان گفت که از آن جا که تجانس فرهنگی به ادراک دانشجویان از سازگاری بین فرهنگ خانوادگی و شخصی آنان و فرهنگ دانشگاه اطلاق میشود و عدم تجانس فرهنگی زمانی اتفاق میافتدکه ارزشها و اعتقادات دانشجویان با ارزشهای دانشگاهی متناقض است(گلوریا و رابینسون کارپیوس، 1996: 540). بنابراین داشتن ادراک دانشجویان از تجانس فرهنگی و هماهنگ کردن فرهنگ خود و دانشگاه میتواند نقش مهمی در کاهش از خود بیگانگی آنان داشته باشد، به عبارت دیگر هرچه دانشجویان فرهنگ شخصی خود و فرهنگ دانشگاهیشان را به هم نزدیک کنند کمتر احساس میکنند که هنجارهای جامعه را به صورت منفی تجربه میکنند (بیهنجاری) و همچنین کمتر احساس گوشهگیری میکنند. چرا که آنها در محیط دانشگاه دچار مشکل نخواهند شد و استرسهای کمتری را تجربه میکنند(کوینتانا و همکاران، 1991: 162)، و تمایل دارند که در تحصیل خود از دیدگاهی فعال، مثبت و با برنامه استفاده نمایند تا چالشهای آموزشگاهی کمتری را تجربه نمایند(گلوریا و همکاران، 2005: 234). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه با روش ورود (Inter) نشان داد که با توجه به مقدار RS هویت قومی و تجانس فرهنگی 019/0 واریانس از خود بیگانگی را تعیین کرده است. بنابراین با توجه به مقدار بتا و سطح معنیداری هویت قومی به صورت منفی قویترین متغیر برای پیشبینی ازخود بیگانگی دانشجویان بوده است (05/0<p). باتوجه به اینکه تاثیر هویت قومی و تجانس فرهنگی بر ازخودبیگانگی دانشجویان بررسی نشده است، میتوان گفت این یافته نتایج راینی و آلپورا(1990؛ به نقل از اورزاکو، 2007: 206)، هالرن و والر(2003: 345)، و اورزاکو(2007)، را مورد تایید قرار داده است. آنها نشان دادند که دارا بودن هویتقومی بهطور معنیداری با متغیرهای مرتبط با سلامتی ازجمله عزت نفس (احساس ارزشمند بودن و بها دادن به خویش به عنوان یک انسان) و تابآوری (دارابودن موفقیت تحصیلی بالا علیرغم موانع و مشکلات تحصیلی) در ارتباط است. درتوجیه این یافته میتوان گفت، از آنجا که هویت قومی به عنوان احساس تعلق به یک گروه قومی و بخشی از تفکرات، استنباط، احساسات رفتاری است که ناشی از عضویت دریک گروه قومی بوده تعریف شده است(روترام[15] و فینی، 1987: 102)، و نشان داده شده است افرادی که هویت قومی بالایی دارند اختیارات و تعهداتشان نسبت به یک هویت قومی را جستجو می کنند(اونتای- گرزبیگ و رافائلی[16]، 2004: 566). بنابراین برخورداری دانشجویان از این ویژگی میتواند باعث شود که آنان ازخود بیگانگی را به عنوان یک ویژگی که جهتگیری منفی احساسات ناهماهنگ فرد و باورهای نقادانه نسبت به بافت اجتماعی خاص را نشان میدهد(ابوالقاسمی و دیگری، 1385: 72) کمتر تجربه نمایند. اما ازآن جاکه تجانس فرهنگی درمدل رگرسیون جهت پیشبینی ازخود بیگانگی معنیدار نبوده است، در توجیه این یافته میتوان گفت که این امر به معنی عدم رابطه این متغیر با ازخود بیگانگی نیست، بلکه به این معنی استکه قدرت پیشبینی این متغیر را نداشته و یا به عبارتی درتبیین این متغیر سهم کمتری را به خود اختصاص داده است. این امر میتواند به این دلیل باشدکه اکثر دانشجویان دانشگاه آزاداسلامی واحد کرمانشاه بومی بودهاند؛ زیرا بومی بودن آنان میتواند دلیلی بر هماهنگی بین ارزشهای شخصی و ارزشهای دانشگاهیشان باشد. چرا که احتمالاً در دانشجویان بومی فرهنگ موجود در دانشگاه آنان و ارزشهای محیط دانشگاهی آنانکمتر با محیط و فرهنگ شخصی وخانوادگی آنان متفاوت است و همین امر باعث میشود که تجانس فرهنگی را به صورت مثبت تجربه نکنند. به عبارت دیگر اگر دانشجویان دانشگاه غیر بومی میبودند، احتمالاً نتایج متفاوت میشد. نتایج آزمون T مستقل نشان داد که بین میانگین هویت قومی و زیر مقیاسهای آن در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود ندارد. با توجه به آن که در ادبیات پژوهشی مربوط به هویت قومی به نقش جنسیت درمیزان هویتقومی اشاره نشده است، درتبیین این یافته میتوان گفتکه این متغیر ممکن استکمتر به جنسیت و تفاوتهای جنسی ربط داشته باشد. زیرا نشانداده شده استکه رشد هویت قومی تحت تاثیر تجربیات خانواده و همسالان، ارزشهای فرهنگی و سنتها میباشد(کابررا و پادیلا[17]، 2004: 161؛ هولران و والر 2003: 347؛ اونتای-گربیک و رافائلی 2004: 558؛ تورس[18]، 2003: 543)، و به متغیر جنسیت اشاره نشدهاست. بنابراین میتوان استنباطکردکه دارا بودن هویتقومی مناسبهم در دانشجویان دختر و هم در دانشجویان پسر به یک میزان مهم بوده است، به عبارت دیگر دانشجویان دختر و پسر دید یکسانی نسبت به هویت قومی خویش دارند و هویت قومی درمیان آنان از ارزش یکسانی برخوردار است. همچنین نتایج آزمون T مستقل نشان داد که بین میانگین تجانس فرهنگی در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. با توجه به آنکه در تحقیقات داخلی و خارجی به تفاوت هویت قومی در میان زنان و مردان اشاره نشده است، درتبیین این یافته میتوان گفت چون تجانس فرهنگی به ادراک دانشجویان از سازگاری بین فرهنگ خانوادگی و شخصی آنان با فرهنگ دانشگاه اطلاق میشود و عدم تجانس فرهنگی زمانی اتفاق میافتدکه ارزشها و اعتقادات دانشجویان با ارزشهای دانشگاهی متناقض است(گلوریا وکارپیوس، 1996: 540). بنابراین دانشجویان دختر و پسرکه اکثراً بومی هستند به یک میزان تجانس فرهنگی را تجربه نمودهاند؛ زیرا نزدیکی فرهنگ دانشگاه و فرهنگ خانوادگی آنان به دلیل بومی بودن باعث میشودکه آنان فرهنگ دانشگاهکه چندان تفاوتی با فرهنگ خانوادگی آنان ندارد را به صورت مثبت ادراک کنند. به عبارت دیگر میتوان گفت وقتی دانشجویان در یک فرهنگ یکدست از نظر زبانی، فرهنگی، اجتماعی و ... زندگی میکنند، ادراک آنان از محیط دانشگاهی و تفاوت آن با محیط خانوادگی آنان کمتر تحت تاثیر جنسیت و تفاوتهای جنسیتی آنان قرار میگیرد. نتایج آزمون Tمستقل نشان داد که بین میانگین بیهنجاری، ناتوانی و احساس انزوا در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود دارد. به این معنی که میانگین بیهنجاری در دانشجویان دختر و میانگین ناتوانی و احساس انزوا در دانشجویان پسر بیشتر بوده است. اما بین میانگین از خود بیگانگی دردانشجویان دختر وپسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. این نتیجه با یافتههای کشاورزی(1387: 82)، همخوانی دارد. زیرا در پژوهش ایشان نشان داده شد که بین میانگین نمرات احساس ناتوانی و انزوا در میان دختر و پسر تفاوت معنیدار وجود دارد. به این معنی که میانگین احساس ناتوانی در پسران و میانگین انزوا در دختران بیشتر بوده داشت. در توجیه این که از خود بیگانگی در میان دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری به دست نیامده است، میتوان گفت که احتمالاً علت این عدم تفاوت را میتوان به دانشجو بودن افراد نسبت داد، چرا که کسب علم و دانش میتواند یکی ازعواملی باشدکه مانع ازخود بیگانگی میشود. ولی از آنجا که میانگین احساس ناتوانی و انزوا در پسران و میانگین بیهنجاری در دختران بیشتر بوده است میتوان گفت که احساس ناتوانی که به معنای این انتظار یا احتمال در فرد است که رفتارش تاثیری در تعیین پیامدهای مورد نیازش ندارد، و احساس انزوا که به احساس گوشهگیری و کنارهگیری از جامعه اشاره دارد، در پسران ممکن است بیشتر به دلیل استرسهایی باشد که نسبت به تشکیل زندگی و پیدا کردن شغل آینده و حتی ادامه تحصیل تجربه میکنند، چرا که پسران بیشتر از دختران در این زمینهها دچار استرس میشوند. زیرا درآینده سرپرستی یک خانواده به آنان واگذار میشود و باید برای گذران زندگی از شغل مناسبی برخوردار باشند. با توجه به آن که احساس بیهنجاری در میان دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر بوده است، میتوان گفت چون بیهنجاری به وضعیت فکر و ذهنی اشاره دارد که در آن فرد تصور میکند تنها رفتارهایی او را به هدف نزدیک میسازند که مورد تایید جامعه نیستند، بنابراین دانشجویان دختر به دلیل قرار گرفتن در محیط دانشگاه ممکن است رفتارهایی مخالف رفتارهای گذشته خود انجام دهند، زیرا جدا شدن از خانواده و تحت تاثیر محیط دانشگاهی و هماهنگی با افراد هم جنس در دانشگاه منجر به وجود رفتارهای جدید و حتی مخالف با جامعه در آنان میشود. محدود شدن نمونه به دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و استفاده صرف ازپرسشنامه جهت جمعآوری اطلاعات از جمله محدودیتهای این پژوهش بوده است. با توجه به محدودیت های بالا و براساس نتایج به مسئولین امر در دانشگاهها و مؤسسات عالی پیشنهاد میشود که به متغیرهای هویت قومی و تجانس فرهنگی توجه لازم داشته باشند، چرا که وجود مثبت این متغیرها در دانشجویان میتواند از وجود از خود بیگانگی در دانشجویان جلوگیرینماید. همچنین پیشنهاد میشودکه برای دانشجویان جدیدالورود ازطریق جلسات معارفه و کارگاههای آموزشی در جهت ادراک آنان از تفاوتهای محیط فرهنگی دانشگاه و محیط خانوادگی برگزار شود تا عدم تجانس فرهنگی در آنان از خود بیگانگی آنان را تشدید ننماید. همچنین، با توجه به این که دانشجویان ممکن است با دانشجویانی همکلاس یا همدوره باشندکه جزیی از اقلیتهای قومی باشند و این امر ممکن است مشکلاتی را برای آنان به وجود آورد، پیشنهاد میشود که در دانشگاه جهت تعدیل هویت قومی مناسب و جلوگیری از هویت قومی نامناسب و تعصبات بیجا در مورد هویت قومی کارگاههای آموزشی برگزار شود. در نهایت، به پژوهشهای دنبالهرو این پژوهش پیشنهاد میشود که در انجام پژوهشهایی نظیر این پژوهش به بررسی این متغیر در گروههای قومی، دانشجویان مقاطع مختلف و دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی انجام دهند.
منابع ابوالقاسمی، ع؛ و دیگری. (1385). آزمونهای روانشناختی. اردبیل: انتشارات باغ رضوان. اصغرینیاری، ی. (1386). بررسی رابطه سلسله مراتب ارزشها با از خود بیگانگی دانشجویان دانشگاه.گزارش پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی. بشیرى، ا، ا. (1382). از خود بیگانگی. ماهنامه معرفت. سال چهاردهم، شماره 91. کشاورزی، م، ع. (1387). بررسی رابطه جهتگیری مذهبی با هویت قومی در میان دانشجویان.گزارش پژوهشی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه. Cabrera, N. L. & Padilla, A. M. (2004). Entering and succeeding in the “Culture of College”: The story of two Mexican heritage students. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 26 (2), P.p. 152-170. Gloria, A. M., Castellanos, J., & Orozco, V. (2005). Perceived educational barriers, cultural fit, coping responses, and psychological well-being of Latina undergraduates. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 27 (2), P.p. 161-183. Gloria, A. M., Castellanos, J., Lopez, A. G., & Rosales, R. (2005). An examination of academic nonpersistence decisions of Latino undergraduates. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 27 (2), P.p. 202-223. Gloria, A.M., & Robinson Kurpius, S. E. R. (1996).The validation of the Cultural Congruity Scale and the University Environment Scale with Chicano/a students. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 18 (4), P.p. 533-549. Graham, S., & Hudley, C. (2005). Race and ethnicity in the study of motivation and competence. In A. J. Elliot & C. S. Dweck (Eds.), Handbook of Competence and Motivation, New York: Guilford Press. P.p. 392-413. Holleran, L. K., & Waller, M. A. (2003). Sources of resilience among Chicano/a youth: Forging identities in the borderlands. Child and Adolescent Social Work Journal. 20 (5), P.p. 335-350. Ontai-Grzebik, L. L., & Raffaelli, M. (2004). Individual and social influences on ethnic identity among Latino young adults. Journal of Adolescent Research. 19 (5), P.p. 559-575. Orozco, V. (2007). Ethnic Identity, Perceived Social Support, Coping Strategies, University Environment, Cultural Congruity, and Resilience of Latina/o College Students. Presented in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree Doctor of Philosophy in the Graduate School of The Ohio State University. The Ohio State University. Phinney, J. S. (1992). The Multigroup Ethnic Identity Measure: A new scale for use with diverse groups. Journal of Adolescent Research. 7 (2), P.p. 156-176. Phinney, J. S., Baldelomar, O., & Romero-Alfaro, I. (2005). Conceptualization and measurement of ethnic identity development: Exploration, commitment, and ethnic identity statuses. Manuscript submitted for publication. Quintana, S. M., Vogel, M. C., & Ybarra, V. C. (1991). Meta-analysis of Latino students’ adjustment in higher education. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 13 (2), P.p. 155-168. Rotheram, M., & Phinney, J. (1987). Ethnic behavior patterns as an aspect of identity. In Children’s ethnic socialization: Pluralism and development. Newbury Park,CA: Sage. Rotheram, M., & Phinney, J. (1987). Ethnic behavior patterns as an aspect of identity. In Children’s ethnic socialization: Pluralism and development. Newbury Park,CA: Sage. Torres, V. (2003). Influences on ethnic identity development of Latino college students in the first two years of college. Journal of College Student Development. 44 (4), P.p. 532-547. Vasquez, M. J. T. (1982). Confronting barriers to the participation of Mexican- American women in higher education. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 4 (2), P.p. 147-165.
* این مقاله از تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه هویت قومی و تجانس فرهنگی با از خود بیگانگی دانشجویان» استخراج شده است که با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه صورت گرفته است. 1. گروه علوم تربیتی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه- ایران. E- mail: alirezaghasemi78@yahoo.com | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابوالقاسمی، ع؛ و دیگری. (1385). آزمونهای روانشناختی. اردبیل: انتشارات باغ رضوان. اصغرینیاری، ی. (1386). بررسی رابطه سلسله مراتب ارزشها با از خود بیگانگی دانشجویان دانشگاه.گزارش پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی. بشیرى، ا، ا. (1382). از خود بیگانگی. ماهنامه معرفت. سال چهاردهم، شماره 91. کشاورزی، م، ع. (1387). بررسی رابطه جهتگیری مذهبی با هویت قومی در میان دانشجویان.گزارش پژوهشی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه. Cabrera, N. L. & Padilla, A. M. (2004). Entering and succeeding in the “Culture of College”: The story of two Mexican heritage students. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 26 (2), P.p. 152-170. Gloria, A. M., Castellanos, J., & Orozco, V. (2005). Perceived educational barriers, cultural fit, coping responses, and psychological well-being of Latina undergraduates. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 27 (2), P.p. 161-183. Gloria, A. M., Castellanos, J., Lopez, A. G., & Rosales, R. (2005). An examination of academic nonpersistence decisions of Latino undergraduates. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 27 (2), P.p. 202-223. Gloria, A.M., & Robinson Kurpius, S. E. R. (1996).The validation of the Cultural Congruity Scale and the University Environment Scale with Chicano/a students. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 18 (4), P.p. 533-549. Graham, S., & Hudley, C. (2005). Race and ethnicity in the study of motivation and competence. In A. J. Elliot & C. S. Dweck (Eds.), Handbook of Competence and Motivation, New York: Guilford Press. P.p. 392-413. Holleran, L. K., & Waller, M. A. (2003). Sources of resilience among Chicano/a youth: Forging identities in the borderlands. Child and Adolescent Social Work Journal. 20 (5), P.p. 335-350. Ontai-Grzebik, L. L., & Raffaelli, M. (2004). Individual and social influences on ethnic identity among Latino young adults. Journal of Adolescent Research. 19 (5), P.p. 559-575. Orozco, V. (2007). Ethnic Identity, Perceived Social Support, Coping Strategies, University Environment, Cultural Congruity, and Resilience of Latina/o College Students. Presented in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree Doctor of Philosophy in the Graduate School of The Ohio State University. The Ohio State University. Phinney, J. S. (1992). The Multigroup Ethnic Identity Measure: A new scale for use with diverse groups. Journal of Adolescent Research. 7 (2), P.p. 156-176. Phinney, J. S., Baldelomar, O., & Romero-Alfaro, I. (2005). Conceptualization and measurement of ethnic identity development: Exploration, commitment, and ethnic identity statuses. Manuscript submitted for publication. Quintana, S. M., Vogel, M. C., & Ybarra, V. C. (1991). Meta-analysis of Latino students’ adjustment in higher education. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 13 (2), P.p. 155-168. Rotheram, M., & Phinney, J. (1987). Ethnic behavior patterns as an aspect of identity. In Children’s ethnic socialization: Pluralism and development. Newbury Park,CA: Sage. Rotheram, M., & Phinney, J. (1987). Ethnic behavior patterns as an aspect of identity. In Children’s ethnic socialization: Pluralism and development. Newbury Park,CA: Sage. Torres, V. (2003). Influences on ethnic identity development of Latino college students in the first two years of college. Journal of College Student Development. 44 (4), P.p. 532-547. Vasquez, M. J. T. (1982). Confronting barriers to the participation of Mexican- American women in higher education. Hispanic Journal of Behavioral Sciences. 4 (2), P.p. 147-165.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,584 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 413 |