تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,276,332 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,330,414 |
بررسی رابطه بین دینداری و اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحدتبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 6، شماره 20، آبان 1392، صفحه 77-96 اصل مقاله (733.73 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علیرضا کندوانیاصل1؛ فرامرز تقیلو2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشآموخته کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2عضو هیات علمی دانشگاه تبریز، گروه علوم اجتماعی، تبریز- ایران (نویسنده مسئول). | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ازجمله عوامل مهم و مؤثر در انسجام و یکپارچگی هرجامعهای، وجود اعتماد در بین افراد و گروههای مختلف اجتماعی است. زمانی که اعتماد اجتماعی دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز با چالشهایی مواجه میگردد. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین دینداری و اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز میپردازد. اعتماد اجتماعی با دو بعد اعتماد رقیق یا تعمیمیافته و اعتماد غلیظ یا خاصگرایانه سنجیده شده است و دینداری شامل سه بعد اعتقادی، عبادی و تشرع در نظر گرفته شده است. روش پژوهش کمی و تکنیک مورد استفاده پیمایش میباشد. بدین منظور یک نمونه 345 نفری از دانشجویان انتخاب و دادهها توسط پرسشنامه گردآوری شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهند که بین ابعاد سهگانه دینداری و نیز وضعیت تاهل با اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه متغیرهای جنسیت و شاخه تحصیلی با اعتماد اجتماعی معنادار نیست. در آزمون رگرسیون سلسله مراتبی چند متغیره، متغیرهای ابعاد سهگانه دینداری و وضعیت تاهل به ترتیب وارد معادله شدند و در مجموع 1/15 درصد از واریانس متغیر وابسته یعنی اعتماد اجتماعی را تبیین کردند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دینداری؛ اعتماد اجتماعی؛ دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد؛ دانشگاه آزاد اسلامی تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه بین دینداری و اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان علیرضا کندوانیاصل[1] دکتر فرامرز تقیلو[2] تاریخ دریافت مقاله:20/2/1394 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:17/5/1394 چکیده ازجمله عوامل مهم و مؤثر در انسجام و یکپارچگی هرجامعهای، وجود اعتماد در بین افراد و گروههای مختلف اجتماعی است. زمانی که اعتماد اجتماعی دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز با چالشهایی مواجه میگردد. تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین دینداری و اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز میپردازد. اعتماد اجتماعی با دو بعد اعتماد رقیق یا تعمیمیافته و اعتماد غلیظ یا خاصگرایانه سنجیده شده است و دینداری شامل سه بعد اعتقادی، عبادی و تشرع در نظر گرفته شده است. روش پژوهش کمی و تکنیک مورد استفاده پیمایش میباشد. بدین منظور یک نمونه 345 نفری از دانشجویان انتخاب و دادهها توسط پرسشنامه گردآوری شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهند که بین ابعاد سهگانه دینداری و نیز وضعیت تاهل با اعتماد اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه متغیرهای جنسیت و شاخه تحصیلی با اعتماد اجتماعی معنادار نیست. در آزمون رگرسیون سلسله مراتبی چند متغیره، متغیرهای ابعاد سهگانه دینداری و وضعیت تاهل به ترتیب وارد معادله شدند و در مجموع 1/15 درصد از واریانس متغیر وابسته یعنی اعتماد اجتماعی را تبیین کردند. واژگان کلیدی:دینداری، اعتماد اجتماعی، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز.
مقدمه اعتماد با کارکردهای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانشناختی خود، نقش مهمی را در بستر تعاملات و کنشهای گروهی ایفا میکند. زندگی انسان بدون احساس اعتماد به خود، آینده و جهان پیرامون، همراه با اضطراب و کشمکش تحملناپذیری است که میتواند باعث فروپاشی فرد شود. اعتماد، رشد انسان و شکوفایی استعدادها و تواناییهای او را تسهیل میکند و رابطۀ او با دیگران و جهان را به رابطهای خلاق و شکوفا تبدیل میسازد تا فرد بتواند آرامش، امنیت و آزادی و استقلال را در کنار دیگران و با دیگران تجربه کند(Putnam, 1993: 80). بنابراین، اعتماد یکی از اساسیترین مولفههای برقراری کنش متقابل در جوامع امروزی به شمار میآید و زمانی که اعتماد اجتماعی تحت تأثیر عوامل مختلف، دچار فرسایش شود، نظم و انسجام اجتماعی نیز با چالشهایی مواجه میگردد(Simmel, 2004: 178). در جوامع امروزی، و از جمله جامعه ایران، که شهرنشینی وجه غالب آن است، هر فردی در زندگی روزمره، ناگزیر از تعامل با تعداد زیادی از افرادی است که آنها را نمیشناسد اما بنا به ضروریات زندگی، بخشی از آرامش و رفاه خود را به آنها میسپارد. بنابراین، در موارد زیادی نیاز داریم به دیگران اعتماد کنیم. یعنی هنگام مواجهه با موقعیتهای حساس ما نیازمند اعتماد هستیم. اگر میزان مخاطره موجود در موقعیتزیاد باشد، اعتماد خدشهدار میشود و انسانها دچار بیاعتمادی میگردند. کاهش اعتماد اجتماعی در ایران دهههای اخیر مسألهای است که بسیاری از محققان آن را بررسی و گوشزد کردهاند(آزاد ارمکی، ۱۳۸1: 131؛ آزاد ارمکی و کمالی، ۱۳۸1: 230؛ شارعپور، ۱۳۸۰: 101؛ رفیعپور، ۱۳۷۸: 78). پژوهشها نشان میدهند که اعتماد اجتماعی در میان گروهها و اقشار مختلف متفاوت است. وجود میزان اعتماد به اقشار و گروهها در شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلف و حتی در زمانهای مختلف نشان میدهند که اعتماد اجتماعی متأثر و تابعی از متغیرهای متعدد و گوناگون بوده و نسبت به اقشار و گروههایی که به نحوی با نهادهای فرهنگی، آموزشی و دینی ارتباط دارند در مقایسه با اقشار دیگر افزونتر است. میتوان ریشه این امر را در مولفههای اعتمادسازی یافت که از طرفی با آموزههای دینی و از طرفی با اعتقادات و باورهای عمومی در ارتباطند. صداقت، وفای به عهد، سلامت روحی و روانی، خیرخواهی، ثبات در نظر و رفتار، ترجیح امور معنوی به مادی، و خیانت و دوری از سایر رذایل اخلاقی ازجمله این مؤلفهها هستندکه تجمع تعدادی از این مؤلفهها در هرفردی موجب شکلگیری منزلت و وجهه اجتماعی بالایی برای او خواهد شد و موجب اعتماد جامعه به افراد واجد آنها میگردد. یکی از کارکردهای مهم دین در طول تاریخ، ایجاد اعتماد و اطمینان اجتماعی بوده و هر چه ارزشهای دینی و اخلاقی در جامعهای تقویت شده باشند، رفتار افراد پیشبینیپذیرتر میشود؛ چرا که افراد در چارچوب قواعد خاصی رفتار میکنند و قابلیت اعتماد به افراد بیشتر و مناسبات اجتماعی روانتر و کمهزینهتر صورت میگیرد. البته آموزههای دینی، نقشی دو جانبه دارد و کسانی که به طور شخصی یا اجتماعی باآموزههای دینی ارتباط دارند، هم مورد اعتماد هستند و هم اعتماد بیشتری به دیگران میکنند. لیکن در دوران گذار این کارکرد پیش از آن که ارزشهای مدرن جایگزین شوند تضعیف میشود. پس در دوران گذار ارزشهای سنتی تضعیف میشوند درحالیکه هنوز ارزشهای دنیای مدرن جایگزین آن نشده است و همین امر زمینهساز تضعیف اعتماد اجتماعی میشود. در جامعهای مثل جامعه ایران که یک جامعهی دینی و در حال گذار بوده و با حفظ بخش گستردهای از میراث سنتی خود وارد دوران مدرن شده است، فروپاشی ارزشهای سنتی و عدم جایگزینی ارزشهای مدرن نمود بیشتری به خودگرفته و تاثیر بیشتری بر جامعه داشته است. از دید برخی صاحبنظران شواهد بسیاری دلالت برکاهش اعتماد اجتماعی درتمام ابعاد و سوگیریها عاطفی و خاصگرا درروابط کنشگران در تمام سطوح در ایران دارد(چلبی، 1375: 12). به ویژه در دانشگاهها به عنوان یک نهاد مدرن و در سطوح مختلف دانشگاهی که در آن دانشجویان بیشتر با روند مدرنیزاسیون آشنا میشوند، عمدتاً نهادهای مسئول در ارائه سطح مناسبی از دینداری به دانشجویان از کارآیی لازم برخوردار نبوده و در ایفای نقش قوی در روند جامعهپذیری دانشجویان از توانایی کافی برخوردار نمیباشند. شرایط امروزین حاکم بر دانشگاهها، و در این مورد خاص دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، یعنی گسترش سریع دانشگاه، ایجاد عرصههای جدید علمی، افزایش شدید تعداد دانشجو، دگرگونی ساختار طبقاتی دانشجویان، و تغییرات اقتصادی و اجتماعی وسیع و در نتیجه افزایش فزاینده تعامل با افرادی خارج از محورهای خویشاوندی و نظایر آن نیاز به اعتماد اجتماعی را جدیتر ساخته است. لیکن به دست آوردن سطح بالایی از اعتماد درجوامع مختلف و ازجمله جامعه دانشگاهی به عوامل بسیارمتعدد و متنوعی وابسته است که نیاز به بررسیهای گسترده و وسیعی دارد که دینداری از جمله آنها میباشد. بنابراین مطالعه حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال است که: «بین میزان دینداری و میزان اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی تبریز چه رابطهای وجود دارد؟»
نظریههای دین دورکیم ازنظر دورکیم واقعیتهای اجتماعی «هر شیوه عمل ثابت یا ناثابتی هستندکه بتوانند برفرد نوعی الزام خارجی را تحمیل کنند. این واقعیتها بیرون از فرد قرار دارند و از چنان قدرت بازدارندهای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل میگردند. هرگاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند الزامها چه به صورت قانون و چه به شکل رسوم وارد عمل میشوند. این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل میشوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت میدهند»(دورکیم، 1387: 37). دورکیم به این نتیجه میرسد که واقعیتهای اجتماعی و به ویژه قواعد اخلاقی تنها در صورت درونی شدن در وجدان فردی، به راهنما و نظارتکننده مؤثر رفتاربشر تبدیل میشوند. بنابراین، الزام دیگر تحمیل صرف نظارتهای خارجی بر اراده فردی نخواهد بود بلکه شکل یک اجبار اخلاقی برای اطاعت از قانون را به خود خواهد گرفت. وی با بررسی دین به این نتیجه میرسد که دین یکی از آن نیروهایی است که در درون افراد احساس الزام اخلاقی به هواداری از درخواستهای جامعه را ایجاد میکند(کوزر و روزنبرگ، 1377: 120-115). نیروهای اجتماعی انضباطبخش، انسجامبخش، حیاتبخش و خوشبختیبخش چهار کارکرد عمده دین از نظر دورکیم هستند. آیینهای مذهبی از طریق تحمیل انضباط بر نفس و قدرت خویشتنداری، انسانها را برای زندگی اجتماعی آماده میسازند. تشریفات مذهبی مردم را گرد هم میآورند و پیوندهای مشترکشان را دوباره تصدیق و درنتیجه همبستگی اجتماعی را تحکیم میبخشند. اجرای مراسم مذهبی، میراث اجتماعی گروه را ابقا و احیا میکند و ارزشهای پایدار آن را به نسلهای آینده انتقال میدهد. سرانجام در کارکرد خوشبختیبخش دین با برانگیختن احساس خوشبختی در مؤمنان و اطمینان به حقانیت ضروری جهان اخلاقیای که خودشان جزیی از آن هستند، با احساس ناکامی و فقدان ایمان در آنها مقابله میکند(کوزر، 1382: 200). با توجه به کارکردهاییکه او برای دین بر میشمارد، بین دینداری و اعتماد اجتماعی میتواند رابطه مثبتی وجود داشته باشد. در گروهها و جوامع دیندار احتمالاً افراد انسجام بیشتری باجامعه داشته و حمایت اجتماعی بیشتری ازسوی افراد جامعه دریافت میکنند و درنتیجه بیشتر به یکدیگر اعتماد میکنند.
دیویس چهارکارکرد برای دین عنوان میکندکه به حفظ غلبه اهداف گروهی برمنافع شخصی و خواهشهای جسمانی کمک میکنند: اول این که دین عزم افراد را به رعایت هنجارهای گروهی تقویت میکند و این هنجارها را بالاتر از منافع صرفاً خصوصی قرار میدهد. دوم، عملکردها یا مناسک دینی، کارکرد حفظ باورداشتها را انجام میدهند و برای احیای دلبستگی کنشگران به ارزشهای غایی وسیله اساسیهستند. سوم، پدیدههای نامحسوس و چیزهای مقدسی که دیویس آنها را «واقعیتهای فراتجربی» مینامد، هدفهای گروهی و ارزشهای غایی را با کششهای فردی پیوند میدهند و از این طریق در حفظ نظم اجتماعی نقش مؤثری ایفا مینمایند. و بالاخره چهارم این که دین برای مجازات، یک منبع غایی فراهم میکند(همیلتون، 1387: 202-199). به نظر وی، تاکید بر کیفر و پاداش، خصلت غالباً انسانوار قلمرو دینی را تبیین میکند و بر اراده یا قدرتی دلالت میکنندکه بر آدمی حکم میراند و انواع خاصی از رفتار را از او انتظار دارد و واکنش مناسب این قدرت، مشروط به تحقق رفتار مورد نظر است. ازنظر یینگر دین نظام باورداشتها و عملکردهایی استکه به مسائلغایی زندگی ارتباط دارند. هرگونه نظام باورداشتیکه به مردم در برخوردشان با مسائل غایی زندگی بشرکمک کند دین به شمارمیآید؛ حتی اگر این نظام، به دین متعارف چندان شباهت نداشته یا با عقل سلیم همگانی و یا با مفهوم سنتی ماهیت دین سازگاری نداشته باشد. به نظر او همه انسانها یک رشته ارزشها یا باورداشتهای مطلقی دارند که نوعی پاسخ به مسائل غایی را در اختیارشان میگذارد. دین کوششی است برای برخورد با مسائلی که به صورت دیگر و یا با وسایل دیگر نمیتوان با آنها برخورد کرد (هما: 203-202). به نظر اُدی سه ویژگی احتمال، ناتوانی و کمیابی، مواد خام لازم برای پیدایش مذهب را به وجود میآورند. منظور ازاحتمال این واقعیت استکه وجود بشر سرشار از بیاطمینانی، خطر وآسیبپذیری است. عدم توانایی در برآورد آینده، برای بشر احساس عجز و ناتوانی را به بار میآورد و مانع کنش فردی یا جمعی او میشود. انسان در صورتی که نداند پس از مرگ چه خواهد شد و یا علت وقوع حوادث اندوهساز چیست؟ دچار اضطراب و عدم آرامش روحی شده و به آینده امیدی نخواهد داشت. لذا هیچگونه کوششی برای زندگی بهتر و خلق اهداف متعالیتر به عمل نخواهد آورد. ناتوانی این واقعیت است که ما برای رفع بیاطمینانی در زندگی چندان کاری نمیتوانیم انجام دهیم. و منظورش از کمیابی این است که چون نیازهای بشر تقریباً نامحدودند، هدفها و ارزشها در جامعه توزیع غیرعادلانهای دارند. از آنجا که انسانها در جهان اجتماعی زندگی میکنند و همیشه منابع لازم برای برآوردن خواستههای حدناپذیر آنان فراهم نیست و غالباً این خواستهها و اهداف با یکدیگر تداخل دارند، بنابراین کمیابی با زندگی انسان همراه است و بیشک هر انسانی با آن در اشکال مختلف مواجهه مییابد(همان: 208-207).
وبر وبر انواع کلی حالات دینی بنیادی را تبیین میکند. حالاتی که پاسخهایی در برابر مشکل شر و راههایی برای رستگاریند(آرون، 1381: 619). به نظر وی «با رواج دین، نفوذ پردامنه آن بر شیوه زندگی قشرهای بسیار ناهمگن روی میدهد. مردم به روشهای گوناگون به تفسیر رابطه اخلاق دینی با موقعیتهای ناظر بر منافع میپردازند به طوری که اخلاق دینی چون کارکردهای صرف این موقعیتها تلقی شده است»(وبر، 1382: 306). وی تفاوتهای ادیانمختلف را با عواملجامعهشناختی تبیین میکند. به طوری که از نظر وبر «راههای برآورده شدن نیاز به رستگاری، بر وفق جایگاه اجتماعی تغییر میپذیرند و در نتیجه ایجاد راه حلهای مسئله رستگاری یک فرایند بسیار اجتماعی است و تحت تاثیر نیروها و ضرورتهای اجتماعی شکل میگیرد»(تامسون و دیگران، 1381: 103). وی پیوند میان انواع دین و گروههای خاص اجتماعی و تاثیر انواع دیدگاههای دینی بر جنبههای زندگی اجتماعی را دنبال میکرد. گر چه انسانها همواره در پی کسب آرامش بودهاند، اما شیوههای تجربه فشار توسط گروهها و روشی که بر اساس آن به تفسیر فشار میپردازند، به میزان تمایلشان برای اقتباس نوع معینی از نظام معنایی نمادین تغییر میکند. وی به نظامهای معنایی نمادین و قرابتهای ویژهای علاقهمند بود که آنها با شیوه زندگی قشر اجتماعی خاصی دارند(همان: 101). بنابراین از نظر وبر گروههای گوناگون دیدگاههای دینی نسبتا متفاوتی دارند؛ زیرا مسائل متفاوتی را تجربه میکنند که تفاوتهای میان چشمداشتها و واقعیتهای تجربی به صورتهای گوناگون آنها را به وجود میآورند. به نظر وبر بررسی دین در واقع بررسی روابط میان افکار دینی و آن گروههای اجتماعی است که حاملان این افکارند(همیلتون، 1387: 236). برگر میگوید «دین به نظم مقدس اجتماعی مستقر، ثبات یا مشروعیتی میدهد که ماخوذ از منابعی قدرتمندتر از تلاشهای بیهدف خود آدمیان است. این کیفیت مقدس که در جوامع مختلف به چیزهای متفاوتی نسبت داده میشود (از اشیا یا حیوانات گرفته تا خدایان بزرگ یا نیروهای غیرمتشخص) چیزی است غیر از انسان و در عین حال مرتبط با انسان که او را با واقعیت قدرتمندتری غیر از خودش ارتباط میدهد. این کیفیت مقدس، زندگی انسان را در نظم معنادار بزرگتری قرار میدهد(تامسون و دیگران، 1381: 35). به نظربرگر کارکرد این نظم «این نظم مقدسکه انسان را درکار نظم بخشیدن به واقعیت در بر گرفته و تعالی میبخشد، مامنی برای او در برابر هراس از بیمعنایی فراهم میکند. داشتن ارتباطی درست با نظم مقدس آدمی را درمقابل خطراتکابوس بینظمی حفاظت میکند(همان). به نظر برگر نظام معانیای که انسانها میسازند حاصل کاریک فرد نیست و یک تولید اجتماعی است؛ تولید همه مردمی که به یکدیگر وابستهاند و درهرکجا و هر زمانکه باشند با هم پیوند دارند. با اینحال از دید هرکسگویی این نظام، وجودی عینی است که خارج از خود او قرار دارد و هر فرد سهمی در این نظام معانی دارد که مافوق افراد است و از لحاظ اجتماعی دارای عینیت خارجی است(توسلی، 1380: 107).
نظریههای اعتماد اعتماد فرآیندی استکه دارای ابعاد اجتماعی و فردی است و بر همین اساس از اعتمادکننده و اعتماد شونده صحبت میشود(محسنیتبریزی، 1380: 2). جانسون نیز در یک رابطه مبتنی بر اعتماد دو عنصر اعتماد کننده و اعتماد شونده را میشناسد که در صورت وجود اعتماد، کنشگران دارای صداقت، سهیم کردن، همکاری با یکدیگر، و اعتماد به همدیگر میباشند(امیرکافی، 1380: 4). از نظر اجتماعی، اعتماد بیشتر به عنوان یک ویژگی جمعی مورد توجه قرار میگیرد و برای محصولات نهادی جامعه قابل کاربرد است. در این حوزه، سیستمها یا نظامهای اجتماعی به عنوان نظامهای با اعتماد بالا یا پایین ارزیابی میشوند(میستال، 1966؛ به نقل از امیرکافی، 1380: 41). در دیدگاه جامعهای استدلال میشودکه اعتماد خصوصیت نظام اجتماعی و نه افراد است. بر این اساس، مطالعه اعتماد مستلزم رویکردی از بالا به پایین است که بر روی ویژگیهای سیستمی یا خصوصیات برآمدی[3] جوامع و نهادهای محوری آن تمرکز دارد. ازاین منظر اعتماد خصیصه مرکزی شخصیتی افراد نیست بلکه افراد درآن مشارکت میکنند، در آن سهم دارند، و ازفرهنگ اعتماد داشتن یا از نهادهای اجتماعی و سیاسیکه گسترش نگرشها و رفتارهای مبتنی بر اعتماد را تشویق میکنند سود میبرند(همان). «مدلهای انتخاب عقلانی همیشه بر مفهوم کنشگران هدفمند و نیتمند تاکید دارند. این کنشگران توجیهات (ارزشی یا انتفاعی) دارندکه برای به دست آوردن نتایجی که دارای سلسلهمراتب میباشند عمل میکنند»(آزادارمکی، 1381: 299-298). فرض براین استکه آدمیان درانتخاب راههای مختلف، محاسبه سود و زیان میکنند و پس از آن راهی را انتخاب میکنند که بیشترین سود را حاصل کند. «گامیتا معتقد است که تنها مسئلهای که امکان آسیب دیدن افراد در جامعه را کاهش میدهد، اعتماد افراد به یکدیگر است و همین اعتماد به وجود آمده بین افراد پیششرط مشارکت در زمینههای گوناگون در جامعه است» (انعام، 1381: 22). پاتنام نیز معتقد است: افراد در انجمنها میآموزند برای دستیابی به اهداف مشترک همکاری کنند و به همدیگر اعتماد داشته باشند. همکاریهای موفق، به تمایل برای همکاری بیشتر منجر شده و حتی به بیرون از این انجمنها نیز تسری مییابد و اگر بخش زیادی از مردم عضو انجمنهای متعدد باشند، این روند به کل اجتماعات تسری مییابد. اگر انجمنهای جامعه مدنی گسترش یابند، عضویت در گروهها همپوشانی پیدا کرده و مشارکت به حوزههای متعدد زندگی اجتماعی تسری مییابد و به تبع آن سطح اعتماد در جامعه افزایش مییابد(Putnam, 1993: 183). به نظر وی اعتماد دو بعد دارد: اعتماد رقیق: که از لوازم جامعهمدرن محسوب میشود و بدون آن عملکرد نظام اجتماعی دچار اختلال میگردد، اعتمادخاص یا غلیظ: که گستره آن محدود به افراد آشنا است. به نظر او اعتماد رقیق، مفیدتر از اعتماد غلیظ است .(Putnam, 2000, 134-5) وی معتقد است که هر چه اعتماد در جامعهای بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود و همکاری نیز اعتماد ایجاد میکند. بنابراین اعتماد به عنوان یکی ازعناصر ضروری تقویت همکاری، عنصری غیراختیاری و ناآگاهانه نیست اعتماد مستلزم پیشبینی رفتاریک بازیگر مستقل است(پاتنام، 1384: 292). در جوامع کوچک و به هم پیوسته این پیشبینی بر اساس چیزی انجام میشود که ویلیامز آن را اعتماد صمیمی مینامد؛ یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیدهتر اعتمادی غیرشخصیتر یا شکل غیرمستقیمی از اعتماد تعمیمیافته و یا اعتماد نهادی اعتماد ضرورت دارد.(Williams, 1970: 8) طرفداران رویکرد شناختی تعریفی از اعتماد به دست دادهاندکه هم به عنوان وضعیت ذهنی و هم به عنوان یک نگرش و رابطهاجتماعی قابل دریافت است. دراین دیدگاه عناصر ذهنی اعتماد، عقاید و اهداف خاص آن باتوجه ویژه به ارزیابیها و انتظارات هستندکه رابطه بیناعتماد و پیشزمینههای ذهنی را نشان دادهاند. در این دیدگاه تبیین میشودکه چرا اعتماد بهتر و مناسبتر است و بعضی از مخاطرات ملازم آن را نشان میدهند و پیچیدهترین شکلهای اعتماد اجتماعی را بر مبنای نظریه مرتبط با ذهن و بهویژه اخلاقیات، حیثیت (وجهه)، گرایش و اقتدار تحلیل میکنند (این سه مولفه سه جزء اصلی اعتماد را تشکیل میدهند). طرفداران رویکرد شناختی تبیین میکنندکه چرا وعدهها، قراردادها و اقتدار میتوانند اعتماد ما را به وسیله بازنمودهای ذهنی اصلاحیمان افزایش دهند. آنها سعی میکنند قاعدهکمیشدهای ازاعتماد برمبنای عناصر سازنده آن ارائه دهند و این میزان اعتماد را به عنوان شالودهای برای یک تصمیم عقلانی به کار گیرند. آنها همچنین سعی میکنند براساس تعریف خود از اعتماد تبیین کنند که اعتماد کردن چه زمانی عقلانی است و چرا نمیتوان آن را تعریفی غیرعقلانی تلقی کرد. و بالاخره اینکه آنها سعی دارند تحلیلی مفهومی از اعتماد ارائه دهند و از این طریق به کاربرد عملی اعتماد در نظریه اجتماعی یاری رسانند(کستل فرانچی و فالکون، 1997: 8). دیدگاه مبادله معتقد است که مبادله اجتماعی بر خلاف مبادلهی اقتصادی بین افراد اعتماد به وجود میآورد و همین اعتماد در سطح خرد باعث دوستی و صمیمیت افراد با یکدیگر میشود و در سطح کلان موجب انسجام در جامعه میگردد(همان). نظریهپردازان مبادله با تمایز قایل شدن بین دو نوع مبادله (اجتماعی و اقتصادی)، معتقدندکه مبادله اجتماعی زمینه مساعدی برای ایجاد اعتماد بینشخصی فراهم میکند. البته آنان در مورد این که چرا مبادله اجتماعی برخلاف مبادله اقتصادی زمینهساز اعتماد بینشخصی است اتفاق نظر ندارند. با این وجود، صرف نظر از اختلافهای موجود میتوان استنباط نمود که علت اصلی این است که در مبادلات اجتماعی تعاملات اظهاری غالب است و در مبادلات اقتصادی تعاملات ابزاری چیرگی دارد(امیرکافی، 1374: 6). از نظر این رهیافت، مبادله اجتماعی نوعی سرمایهاجتماعی نیز محسوب میشود و در واقع عاملی برای مشارکت بیشتر افراد در جامعه است. نظریهپردازان کلاننگر مانند دورکیم، زیمل، مارکس، وبر، اینگلهارت، و پوتنام، معتقد به عوامل ساختاری و کلان اعتماد هستند و در بررسی و تحلیل مفهوم اعتماد سطح مطالعه خود را بر روی ساخت اجتماعی متمرکز ساختهاند. آنان اعتماد را به عنوان ویژگی روابط اجتماعی و نظام اجتماعی و به طور کلی به عنوان یک ویژگی جمعی مفهومسازی میکنند. اما در مقابل نظریههای کلان اعتماد، نظریهپردازانی چون اریکسون، کلمن، بلاو، و ... در تحلیل و بررسی اعتماد به عوامل فردی و خرد، یعنی عواملی که متاثر از برخوردها، مبادلات و یا ویژگیهای زیستی، روانی، و شختصیتی فرد یا افراد است، توجه دارند. به نظر میرسد اتخاذ یک دیدگاه ترکیبی در مقایسه با اتکای انحصاری بر هر یک از این دیدگاهها (اعتماد به عنوان ویژگی شخصیتی و فردی یا اعتماد به عنوان ویژگی نظام اجتماعی) میتواند ثمربخش و کارآمدتر باشد. چنین دیدگاهی میتواند اعتماد را به عنوان مفهومی ارزشمند برای چیرگی بر تمایز بین سطح کلان و خرد مطرح سازد. آنها درحالی که کار خود را با انتظارات مردم شروع میکنند، اعتماد را به عنوان بعدی ازساخت اجتماعی مورد بررسی قرار میدهندکه به شکلکامل و منحصری نمیتواند درسطح روانشناختی یا در سطح نهادی مطالعه شود بلکه برای درک آن، ویژگی روانشناختی و سطح نهادی باید به طور همزمان مورد توجه قرار گیرند(میستال، 1966؛ به نقل از امیرکافی، 1380: 41). مناسبترین راه برای بررسی جامع و همه جانبه اعتماد، هم از طریق پرداختن به وجه کنش، و هم از طریق پرداختن به وجه ساخت اجتماعی مفهوم اعتماد است. در بینابین نظریههای خرد و کلان اعتماد نظریهپردازانی چون گیدنز نیز هر گونه تقلیلگرایی در بررسی مفهوم اعتماد را رد کرده و بر ارتباط پدیدههای خرد و کلان و ترکیب و تلفیق این سطح در تحلیل و بررسی اعتماد اجتماعی تأکید میکنند. گیدنز میگوید: «هر بررسی تحقیقی در علوم اجتماعی یا تاریخ، باید کنش را با ساختار مرتبط سازد. درست نیست که بگوئیم ساختار کنش را تعیین میکند و برعکس» (ریترز، 1377: 771). چلبی نیز اعتماد را مساله ماهوی نظام اجتماعی قلمداد کرده است(چلبی، 1375: 16).
تحقیقات داخلی و خارجی انجامیافته در ارتباط با موضوع جولین راتر در بررسی رابطه بین دینداری و اعتماد به این نتیجه دست مییابد که میان دینداری و اعتماد میان فردی، رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. در این بررسی، دانشجویانی که عقاید مذهبی داشتند نسبت به آنهایی که چنین عقایدی را نداشتند بیشتر اعتماد میکردند. همچنین مرتبهاجتماعی – اقتصادی فرد با درجه اعتماد میان فردی رابطه مثبتی را نشان داده است(شولتز، 1379: 506). در تحقیقات ولچ، سه جنبه برای اعتماد در نظر گرفته شد. سطح عمومی اعتماد، اعتماد به همکاران و اعتماد به همسایهها. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که اهتمام دینی به تنهایی مکانیسمی برای اعتماداجتماعی و اینکه افراد مشارکت دموکراتیک داشته باشند، فراهم نمیکند وشاید نظامهای اعتقادی و فرهنگهای خاص خرده گروههای دینی اهمیت و تأثیر بیشتری درایجاد رابطه میان دینداری و اعتماد داشته باشند(.(Welch, etal, 2004 درتحقیق دیگری نیز که کاهو در 1974 انجام داده است به این نتیجه دست یافته است که دینداری درونی با مسئولیتپذیری همبستگی مثبتی دارد. در تحقیق برکلین و همکاران(1987) نیز که رابطه دینداری با ویژگی مردمآمیزی بررسی شده بود، به این نتیجه دست یافتند که دینداری درونی با مردمآمیزی از همبستگی مثبتی برخوردار است(فرامرز قراملکی، 1385: 364). همین موضوع در داخل کشور نیز به انحای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله نایبی و زاهدی(1380) در بررسی "نقش دینداری در ممانعت از بزهکاری جوانان شهر تهران" به تحلیل جامعهشناختی از دینداری به منزله راهکاری برای مقابله با معضل بزهکاری جوانان پرداختهاند. آنان نشان میدهند که بین ابعاد دینداری و میزان بزهکاری در بین دو گروه جوانان عادی (غیربزهکار) و زندانی (بزهکار) رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل چند متغیری بیانگر آن است که تنها بعد پیامدی دینداری تاثیر مستقیم بر بزهکاری داشته و بیشترین سهم را در تبیین ممانعت از بزهکاری جوانان به خود اختصاص داده است(نایبی و دیگری: 1801385). عباسزاده(1384) نیز در پژوهشی با عنوان "عوامل مؤثر بر شکلگیری اعتماد اجتماعی دانشجویان" نشان میدهد که امنیت اجتماعی، پایبندی به نقش اجتماعی، همکاری، سرمایه اجتماعی و تعاملات ابزاری به ترتیب مؤثرترین عوامل تأثیرگذار بر اعتماد اجتماعی هستند(عباسزاده، ۱۳۸4: 283). اجاقلو و زاهدی در "بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن" در بین ساکنان شهر زنجان نشان میدهند که بین متغیر سنتگرایی، پایگاه اجتماعی، سن، جنس، وضعیت تأهل، مدت اقامت در شهر، نوع زبان، میزان تماشای تلویزیون و رفتن به سینما با اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین سنتگرایی و منطقه سکونت به عنوان یکی ازابعاد پایگاه اجتماعی و نیز بین تحصیلات و میزان مطالعه افراد با اعتماد اجتماعی رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد(اجاقلو و دیگری، 1384: 92). منصوریان و قدرتی درتحقیقی با عنوان "اعتماد اجتماعی و تعیینکنندههای آن: رهیافت نهادمحور یا رهیافت جامعهمحور؟ (مطالعه موردیسبزوار)" نشان میدهندکه بین تجربه تبعیض، فساد، احساس امنیت اجتماعی، اعتماد نهادی و سن، با اعتماد رقیق رابطه معنادار وجود دارد. جهت رابطه برای دو متغیر اول، معکوس و برای باقی متغیرها، مستقیم میباشد. اما رابطه متغیرهای میزان عضویت در گروههای رسمی، میزان استفاده ازرسانهها، میزان عضویت درگروههای غیر رسمی، تحصیلات، درآمد و مرتبه شغلی معنادار نیست. در آزمون چند متغیره، متغیرهای اعتماد نهادی، فساد، امنیت اجتماعی و سن، درمجموع ۵۳ درصد از واریانس متغیر وابسته اعتماد رقیق را تبیین کردند. در یک جمعبندی باید گفتکه دین جامعه را متحد، همبستگی اجتماعی را تقویت و انسجام اجتماعی را حفظ میکند. دین همچنین یگانگی افراد جامعه با همدیگر را تقویتکرده و جدایی آنان ازاعضای دیگر گروهها را تشدید میکند. همین دستهبندی میتواند عاملی برای گسترش انسجام درونگروهی در برابر گروههای بیرونی گردد که پیرو عقاید و نظام فکری متفاوتی نسبت به گروه خودی هستند. دین با ایجاد یک روح جمعی، شور و شوق مذهبی و گسترش احساسات همگانی از طریق مناسک و مراسم جمعی میتواند زمینههای لازم برای پیوند میان اعضا و اعتماد و انسجام اجتماعی را فراهم آورد. از این رو با استناد به استدلالهای کارکردگرایان درباره کارکرد دین، این فرضیه کاملاً پذیرفتنی به نظر میرسد که دینداری اثر مثبتی بر اعتماد دارد. به این ترتیب که افراد دیندار که ارتباط گسترده و پیوند قویتری با افراد جامعه خود دارند، احتمالاً شبکههای ارتباطیگستردهای نیز دارند و ارتباط گسترده اجتماعی زیاد نیز به نوبه خود باعث ارتقای اعتماد افراد به یکدیگر میشود. به نظر میرسد که تعریف شجاعی زند از دینداری همخوانی بیشتر و عامتری با جامعه دینی مورد بررسی دارد و بر همین اساس میتوان در مورد نحوه اثرگذاری دینداری بر اعتماد اجتماعی از تبیین و تعریف شجاعی زند بهره برد. بنا بر تعریف شجاعی زند دینداری شامل سه بعد اعتقادی، ایمانی و شرعی میباشدکه برای سنجش سطح دینداری بایستی به هر سه بعد توجه نمود. در همین راستا در تبیین نحوه اثرگذاری دینداری براعتماد اجتماعی میتوان گفتکه افراد دیندار در بعداعتقادی به مواردی اعتقاد دارند که این موارد با بعد ذهنی انسان در ارتباط بوده و ملکه ذهن انسان میگردد. به عنوان مثال چنان که فردی به قیامت و رسیدگی به اعمال انسان اعتقاد داشته باشد، دیگران را نیز بر همین اعتقاد پنداشته و نسبت به آنان درسطح اجتماعی اعتماد خواهد داشت. بعد ایمانی یا عبادی دینداری بعد عاطفی دین بوده و ناظر بر بعد روانی افراد درجامعه میباشد. این بعد آن را از بعد ذهنی خارج کرده و در سطح عملی شامل انجام عبادات و دستورات عبادی میشود. در این سطح از دینداری فرد دیندار با تقید به انجام اعمال عبادی، متخلق و اهل معنا بوده و عملکرد اخلاقی را وجهه نظر خود قرار میدهد. همین امر تا اندازه زیادی زمینه ایجاد شبکهگستردهی ارتباطی و به تبع آن پیدایش اعتماداجتماعی را فراهم میآورد. سومین بعد از دینداری نیز متشرع بودن میباشد که بر حفظ ظواهر دینی و هویت دینی و اهتمام به شعائر دینی اشعار دارد. فرد متشرع درامور دینی مشارکت و معاشرت خواهد داشت و این اهتمام دینی را حتی درسطح خانواده خود نیز رعایت خواهدکرد. همین امر نقش مهمی در گسترش شبکه ارتباطی فرد ایفا خواهد کرد و موجب افزایش سطح اعتماد اجتماعی در وی خواهد شد. بنابراین میتوان دید که دینداری به ویژه از طریق گسترش دامنه شبکه ارتباطی نقش مهمی در افزایش سطح اعتماد اجتماعی ایفا میکند. افرادیکه همبستگی اجتماعی پایینی باجامعه خود دارند، درانزوا فرو میروند و افزایش انزوای اجتماعی سطح اعتماد اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. در نتیجه کسانی که سطح دینداری بالایی دارند، سطح اعتماد اجتماعی در این گونه افراد بالاتر است. از این رو با توجه به استدلالهایی که مطرح شد، میتوان گفت که دینداری با تاثیر مثبت بر گسترش شبکه اجتماعی میتواند موجب ارتقای سطح اعتماد اجتماعی گردد.
فرضیهها و مدل تحقیق بر اساس پیشینه نظری و تجربی تحقیق، فرضیههای زیر به طور منطقی قابل استنتاج میباشند: - بین ابعاد سهگانهی دینداری (اعتقادات، عبادیات، و متشرع بودن) و اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز رابطه وجود دارد. - میزان اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز از نظر جنسیت، وضعیت تاهل، و رشتههای مختلف تحصیلی متفاوت است. بر اساس نظریهها و پژوهشهای مطرحشده و نیز فرضیههای تحقیق، رابطه نظری بین متغیرها در تحقیق حاضر به شکل زیر قابل ترسیم است:
شکل شماره (1): مدل نهایی تحقیق لیکن باید توجه داشتکه گستردگی نهاد دین در جوامع انسانی و به خصوص در ایران موجب میشود که مکانیسم تاثیر دین بر اعتماد اجتماعی تک خطی نباشد بلکه از مسیرهای مختلف و تاثیر بر روی متغیرهای دیگر براعتماد اجتماعی موثر باشدکه دراین جنسیت و رشته تحصیلی پاسخگویان نیز به عنوان متغیر مستقل با متغیر وابسته در ارتباط قرار داده شده است.
روش اجرای تحقیق به اقتضای موضوع و با توجه به امکانات، روش پیمایشی به منزله مناسبترین روش برای گردآوری اطلاعات مدنظر قرارگرفت. جامعه آماری نیز شاملکلیه دانشجویان شاغل به تحصیل درمقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در سال تحصیلی 90-1389 میباشد که بر اساس استعلام به عمل آمده از معاونت دانشجویی دانشگاه، تعداد آنان 3358 نفر میباشد. با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران با خطای 05/0 و دقت برآورد 050/0=d، حجم نمونه 345 نفر برآورد شد. روش نمونهگیری شامل دو مرحله بود: نخست روش نمونهگیری به صورت احتمالی متناسب با حجم، و سپس روش نمونهگیری احتمالی تصادفی ساده. بدین شکل که ابتدا دانشجویان صرف نظر از دانشکدههایی که درآن مشغول به تحصیل بودند درچهار گروه علوم پایه، علوم انسانی، معماری وهنر، و فنی و مهندسی دستهبندی و نسبت دانشجویان درهرکدام از گروهها مشخص شد و در ادامه حجم نمونه بر اساس نسبتهای مشخص شده برای هرکدام از گروهها (نمونهگیری متناسب با حجم)، نسبتبندی شد. محقق در این مرحله به همان شیوه قبلی سهم هر کدام از دانشکدهها از نمونه مربوط به گروه را مشخص کرده و با مراجعه به دانشکدههای مربوطه پرسشنامهها را تکمیل نمود. برای کسب بالاترین شانس انتخاب، نهایت دقت به عمل آمده و تلاش شد اطلاعات مورد نیاز به طور متناسب از گروههای سنی و جنسی و حتی از دانشجویان بومی و غیر بومی جمعآوری شود. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته و قابل تکمیل توسط پاسخگو بود که پس از احراز اعتبار و پایایی مورد استفاده قرارگرفت. اعتبار پرسشنامه مبتنی بر اعتبار محتوا بود. به همین منظور، پرسشنامه تدوین شده به اساتید و متخصصان نشان داده شده و ازنظرات آنها برای تصحیح پرسشنامه کمک گرفته شد. با توجه به این که رایجترین و مناسبترین روش برای سنجش پایایی طیف لیکرت، ضریب آلفای کرونباخ است، برای آزمون پایایی، اطلاعات مورد نیاز از یک نمونه 30 نفری گردآوری و به کمک نرم افزار SPSS، میزان آلفای کرونباخ برای متغیرهایی که به صورت سازه تهیه شده بودند محاسبه گردید. در طراحی گویهها، اعتماد اجتماعی شامل مواردی چون تمایلات همکاریجویانه، گرایش به ورزشهای گروهی و روابط اجتماعی، میل به فعالیتهای مشارکتی و روابط گسترده با دیگران، و ... میباشد. برای متغیر دینداری هم که شامل سه بعد اعتقادی، عبادی و متشرع بودن میشد، سوالاتی طراحی شد که با طیف بسته لیکرت با گزینههای پنجتایی در پاسخگویان مورد سنجش قرار گرفتند. در جدول شماره (1) میزان پایایی هر کدام از این متغیرها که بر حسب آلفای کرونباخ محاسبه شده است، ارائه شده است.
جدول شماره (1): میزان پایایی سوالات مربوط به مولفههای اعتماد اجتماعی و دینداری
یافتههای توصیفی اطلاعات گردآوری شده از میان نمونه آماری نشان از آن دارد که 5/45 درصد از پاسخگویان مرد و 56/54 درصد ازپاسخگویان زن بودهاند. حدود یکدرصد از پاسخگویان نیزجنسیت خود را اعلام نکردهاند. همچنین در خصوص وضعیت تاهل پاسخگویان نیز باید گفت که 6/51 درصد از پاسخگویان مجرد و 47 درصد متاهل بوده و 4/1 درصد از پاسخگویان وضعیت تاهل خود را مشخص نکردهاند. 6/13 درصد از پاسخگویان درشاخه تحصیلی علوم پایه، 6/60 درصد درشاخه تحصیلی علوم انسانی، 3/2 درصد در شاخه تحصیلی معماری و هنر و 5/23 درصد در شاخه تحصیلی فنی و مهندسی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تحصیل بودهاند.
جدول شماره (2):یافتههای توصیفی جامعه آماری
دینداری در سه بعد اعتقادی، عبادی و تشرع مورد سنجش قرار گرفت. بررسی پاسخهای داده شده نشان میدهدکه حداقل و حداکثر میزان اعتقادات پاسخگویان بین 55-11 میباشد. میانگین بعد اعتقادی دینداری در میان پاسخگویان 4/48، با انحراف معیار 341/7 میباشد. مقدار کشیدگی (285/2) و مقدار چولگی (367/1-) میباشد. همچنین حداقل و حداکثر میزان انجام امور عبادی پاسخگویان بین 36-0 میباشد. میانگین بعدعبادی دینداری درمیان پاسخگویان 25/21، با انحراف معیار 443/6 میباشد. مقدار چولگی (342/0-)، و مقدار کشیدگی (598/0) میباشد. بعد تشرع یا میزان تقید به امور شرعی از سوی پاسخگویان از دیگر مولفههای دینداری میباشد که بر اساس مقیاس به کار برده شده حداقل و حداکثر میزان انجام امورعبادی پاسخگویان بین 35-7 میباشد. میانگین بعد تشرع دینداری درمیان پاسخگویان 30/27، با انحراف معیار 962/5 میباشد. مقدار چولگی (699/0-) و مقدار کشیدگی (048/0) میباشد. متغیر وابسته نیز میزان اعتماد اجتماعی بوده است که حداقل و حداکثر میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان بین 70-33 میباشد. میانگین میزان اعتماد اجتماعی در میان پاسخگویان 60/50، با انحراف معیار 726/6 میباشد. مقدار چولگی (048/0) و مقدار کشیدگی (122/0-) میباشد(جدول شماره 3).
جدول شماره (3): توزیع پراکندگی متغیرهای تحقیق
یافتههای تبیینی - بین سطح اعتقادات و سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز رابطه وجود دارد. باتوجه به مقادیر (001/0>p؛346/0=r)، نتایج به دست آمده نشان میدهدکه همبستگی مثبت و معناداری بین میزان اعتقادات پاسخگویان و سطح اعتماد اجتماعی درمیان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز وجود دارد.
جدول شماره (4):نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین میزان اعتقادات و میزان اعتماد اجتماعی
- بین سطح عبادیات وسطح اعتماد اجتماعی درمیان دانشجویان مقطع کارشناسیارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز رابطه وجود دارد. با توجه به مقادیر (001/0> p؛251/0=r)، نتایج به دست آمده نشان دادکه همبستگی مثبت و معناداری بین میزان انجام امور عبادی توسط پاسخگویان و سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز وجود دارد.
جدول شماره (5):نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین میزان انجام عبادات و میزان اعتماد اجتماعی
- بینمیزان متشرع بودن و میزان اعتماد اجتماعی درمیان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز رابطه وجود دارد. با توجه به مقادیر (001/0>p؛354/0=r) نتایج به دست آمده نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین میزان میزان متشرع بودن پاسخگویان و سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز وجود دارد.
جدول شماره (6): نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین میزان متشرع بودن و میزان اعتماد اجتماعی
- میانگین سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان زن و مرد مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز متفاوت است. نتیجه تست لون نشان میدهدکه با توجه به مقادیر (05/0<p؛282/0- =t)، واریانس دو گروه باهم برابر است و نمیتوان فرض برابری واریانسها را رد کرد. پس میتوان نتیجه گرفت که سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان زن و مرد در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تفاوت معناداری ندارد. جدول شماره (7): آزمون تی مقایسه سطح اعتماد اجتماعی دانشجویان زن و مرد
- سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مجرد و متاهل شاغل به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز متفاوت است نتیجه تست لون نشان میدهدکه با توجه به مقادیر (05/0>p؛161/2- =t)، واریانس دو گروه باهم برابر نیست و میتوان فرض برابری واریانسها را ردکرد. بنابراین میتوان گفت که سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان مجرد و متاهل شاغل به تحصیل درمقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تفاوت معناداری وجود دارد.
جدول شماره (8): آزمون تی مقایسه سطح اعتماد اجتماعی دانشجویان مجرد و متاهل
- میزان اعتماد اجتماعی در میان شاغلین به تحصیل در شاخههای مختلف تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز متفاوت است. نتیجه تست لون نشان داد که با توجه به مقادیر (05/0<p؛754/0=t)، واریانس دو گروه باهم برابر است، لیکن باتوجه به مقادیر (05/0Sig> و 739/1=F)، میتوان گفت که میانگین سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل در شاخههای مختلف تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز متفاوت نیست و فرضیه مورد تایید قرار نمیگیرد.
جدول شماره (9): آزمون تحلیل واریانس میزان اعتماد اجتماعی بر اساس شاخه تحصیلی
همچنین درپایان به منظور تعیین سهم هریک از متغیرهای مطرح شده درفرضیهها در تبیین واریانس متغیر تحت مطالعه، از روش رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیونی مقدار F در جدول ANOVA با مقادیر (F(1,344)=15/139, P<0/001) نشان داد که در تمامی متغیرها مدل از نظر آماری در سطح 99% معنادار و خطی میباشد و از میان متغیرهای واردشده در مدل، متغیرهای ابعاد سهگانه دینداری و وضعیت تاهل در مجموع توانستهاند 1/15 درصد از واریانس اعتماد اجتماعی را تبیین نمایند. جدول شماره (10): رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه اعتماد اجتماعی
Total ; Adj. , , P<0.001
بحث و نتیجهگیری زن و مجرد بودن اکثر پاسخگویان بدان معناست که زنان و دختران علاقه بیشتری به ادامه تحصیل و کسب مدارج تحصیلی بالاتر دارند و ترجیح میدهند ازدواج را تا کسب مراتب علمی بالاتر به تاخیر بیندازند که خود این امر بر سطح تجربیات و در نتیجه چگونگی اعتماد آنان به دیگر اقشار جامعه تاثیر میگذارد. همچنین نتایج به دست آمده نشان میدهدکه سطح بعد اعتقادی دینداری درمیان پاسخگویان بالا بوده و میانگین سطح اعتقادات پاسخگویان به حداکثر میزان سطح اعتقادات نزدیکتر میباشد. این امر حاکی از آن است که نمونه آماری از نظر اعتقادی در سطح بالایی (نسبت به میانگین) قرار داشته و نهادهای متولی در ارائه مفاهیم مربوط به بعد اعتقادی دینداری موفق عمل کردهاند. هر چند این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که چولگی شدید حاکی از وجود پراکندگی بیشتر در میان نظرات پاسخگویان ازنظر سطح پایین اعتقادات است. نتایج به دست آمده ازسنجش بعد عبادی دینداری نیزحاکی از نزدیکی میانگین انجام اعمال عبادی توسط پاسخگویان با بالاترین سطح جامعه آماری میباشد و بخش عمدهای از پاسخگویان نسبت به انجام اعمال عبادی تقید بیشتری دارند. اگر چه هم راستا با نتایج به دست آمده در بعد اعتقادی دینداری در این بعد نیز در زمینه عدم انجام اعمال عبادی پراکندگی دیده میشود. همچنین بررسی یافتههای مربوط بعد تشرع دین داری حاکی از آن است که دانشجویان شاغل به تحصیل درمقطع کارشناسیارشد دانشگاه آزاد اسلامی تقید بیشتری به تشرع دارند چرا که میانگین امتیازات کسب شده به بالاترین میزان کسب شده از سوی پاسخگویان نزدیکتر است. با وجود این که میزان پراکندگی نظرات در زمینه عدم تقید به بعد شرعی دینداری مانند موارد قبلی بوده و حتی بیشتر نیز میباشد، لیکن تراکم بیشتر نظرات پاسخگویان در اطراف میانگین نشان از تقید بخش گستردهای از پاسخگویان به امور شرعی دارد. در زمینه سطح اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان نیز باید گفت که متاسفانه میزان این متغیر پایین است به گونهای که میانگین امتیازات کسب شده توسط پاسخگویان در زمینه میزان اعتماد اجتماعی از بالاترین میزان کسب شده فاصله بیشتری داشته و اندکی به پایینترین میزان کسب شده نزدیکتر است. مقدار چولگی نیز بیانگر پراکندگی بیشتر نظرات پاسخگویان در زمینه داشتن اعتماد بیشتر است. وجود همبستگی زیاد بین بعد اعتقادی دینداری و اعتماد اجتماعی بدان معناست که به هر اندازه که افراد اعتقادبیشتری به دین داشته باشند به همان اندازه میزاناعتماد بیشتری برخودار خواهند بود. بنابراین میتوان با افزایش سطح اعتقادی به افزایش اعتماد اجتماعیکمک کرد. مشابه همین امر را در بعد عبادی دینداری نیز میتوان مشاهده نمود. چرا که به هر میزان که افراد در انجام اعمال عبادی از خود جدیت نشان دهند، به همان اندازه میزان اعتماد اجتماعی آنان افزایش مییابد. مثلاً با افزایش حضور افراد در مراسم عبادی جمعی چون نماز جمعه و جماعت و یا مجالس جشن و سرور و یا عزاداری، پیوندهای شبکهای این افراد گسترش یافته و زمینه افزایش سطح اعتماد اجتماعی بیشتر میشود. باتوجه به اینکه میزان اعتماد اجتماعی در میان این زنان و مردان تفاوت معناداری نداشت، علت این امر را میتوان در حضور فعالانه هر دو قشر جامعه در صحنههای مختلف زندگی اجتماعی دانست. امروزه با گسترش رسانههای ارتباط جمعی و فراهم شدن امکان تحصیل تا عالیترین سطوح هم برای مردان و هم برای زنان، امکانکسب تجربه در تمامی مراحل برای زنان و مردان به طور یکسان فراهم آمده است، میتوان گفت که تاثیر این تجربهها در شکلگیری اعتماد اجتماعی درمیان زنان و مردان تفاوت معناداری نداشته است. همچنین بررسیها نشان داد که متاهلین نسبت به مجردین از اعتماد اجتماعی بیشتری برخوردار هستند. علت این امر را اینگونه میتوان تبیینکردکه دانشجویان متاهل درمقایسه با دانشجویان مجرد از پیوندهای شبکهای گستردهتری برخوردار میباشندکه همین گستردگی پیوندهای شبکهای بر بالا بودن میزان اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان متاهل تاثیر میگذارد. عدم وجود تفاوت معنادار در میزان اعتماد اجتماعی در میان شاغلین به تحصیل در شاخههای مختلف تحصیلی مقطع کارشناسی ارشد نیز نشان از آن دارد که اعتماد اجتماعی از آنچه که دانشجویان در رشته خاص تحصیلی خود میآموزند تاثیر نمیپذیرد و دروسی که دانشجویان مشغول به یادگیری آن هستند در زمینه افزایش یا کاهش سطح اعتماد اجتماعی مطلب خاصی به آنان ارائه نمیدهد. در نهایت بر اساس تحلیل رگرسیون، عمدهترین عوامل اثرگذار بر میزان اعتماد اجتماعی، ابعاد سهگانه دینداری بودند که توانستند 1/15 درصد از تغییر در میزان اعتماد اجتماعی را تبیین کنند و عوامل جمعیتشناختی نتوانستند در کنار ابعاد سهگانه دینداری نقش بسزایی ایفا نمایند. در یک جمعبندی کلی میتوان اظهار داشت که یافتههای تحقیق حاضر حاکی از وجود رابطه معنادار و نسبتاً قوی بین ابعاد مختلف دینداری و اعتماد اجتماعی میباشد. این یافتهها هم راستا با یافتههای جولین راتر استکه ازکارکرد دین درابعاد مختلف حیات اجتماعی وتاثیر و تاثرمتقابل آنها حکایت داشتند. بدین معنی که تدین از طریق ایجاد ذهنیتهای انسجامبخش و یا ایجاد پیوندهای شبکهای بر افزایش سطح و میزان اعتماد اجتماعی اثر میگذارد و نقش مثبتی در جامعه ایفا مینماید. همچنین این تحقیق هم راستا با تحقیقات ولچ است که معتقد است نظامهای اعتقادی و فرهنگهای خاص خرده گروههای دینی اهمیت و تأثیر بیشتری در ایجاد رابطه میان دینداری و اعتماد دارند. اگرچه پیشداوریها و نگرشهای غلط عامه حکایت ازضعف دینداری درمیان دانشجویاندارد، لیکن یافتههای تحقیق نشان داد هم سطح دینداری در این قشر جامعه بالاست و هم رابطه مثبت و معناداری بین این دو متغیر در جامعه دانشگاهی برقرار است. باید توجه داشتکه اگر چه بین ابعاد مختلف دینداری و اعتماد اجتماعی همبستگی معنادار و مثبتی برقرار بود، لیکن میانگین سطح اعتماد اجتماعی به سطح پایین جامعه نزدیکتر بود و این نشان میدهد که عوامل دیگری نیز وجود دارند که همبستگی معکوسی با اعتماد اجتماعی دارند و نقش موثرتری در این زمینه ایفا میکنند. پیشنهادهای پژوهشی باتوجه به این که در این تحقیق تاثیر متغیر مقطع تحصیلی به طور مستقل مورد سنجش قرار نگرفته است، پیشنهاد میشود مشابه همین بررسی درمیان دانشجویان شاغل به تحصیل درسایر مقاطع تحصیلی و نیز دانشجویان دانشگاههای دیگر نیز صورت گیرد، تا امکان مقایسه بین مقاطع مختلف تحصیلی و نیز دانشگاههای مختلف از نظر وجود رابطه بین دینداری و اعتماد اجتماعی فراهم گردد. از آنجا که بیشتر پژوهشهایی که درباره نگرشها و باورها صورت میگیرند (ازجمله تحقیق حاضر) ازنوع مقطعی هستند، لازم است طی فواصلزمانی چنین تحقیقاتی تجدید شوند تا روند تغییرات نگرشها و باورها مورد بررسی و عوامل موثر بر آن دقیقتر شناسایی شوند. پیشنهاد میشود تحقیق حاضر در میان سایر گروهها و اقشار جامعه نیز به آزمون گذاشته شود تا مشخص شود که دیگر عوامل اثرگذار بر رابطه این متغیرها ناشی از چه عواملی میتوانند باشند. نظریههای دیگریکه به ابعاد دیگری ازعوامل موثر براعتماد اجتماعی پرداختهاند، درکنار ابعاد مختلف دینداری و یا باترکیب با آن قدرت بیشتری برای تبیین واریانس اعتماد اجتماعی خواهند داشت. بنابراین، شایسته است سایر زمینههای اعتماد اجتماعی (با ابعادی گستردهتر ازآنچه که در این بررسی مورد مطالعه قرار گرفته است) در میان همین جامعه آماری و جامعههای آماری دیگر بررسی شود.
پیشنهادهای کاربردی پیشنهاد میشود دانشگاه آزاد اسلامی در سر فصلهای آموزشی ارائه شده به دانشجویان در دروسی چون اخلاق و تربیت اسلامی، نقش و اهمیت بیشتر و قابل توجهتری به مباحث اجتماعی و تاثیر تعیین کنندههای اجتماعی داده و دانشجویان را به سمت دینداری و اعتماد اجتماعی بیشتر سوق دهند. از آنجایی که یافتههای تحقیق نشانگر سطح پایین اعتماد اجتماعی و تاثیر ابعاد مختلف دینداری بر آن میباشد، پیشنهاد میشود وزارتخانهها و سازمانهای فرهنگی با ارائه تبلیغات موثر فرهنگی، نقش و اهمیت ویژهای به بحث اعتماد اجتماعی داده و نسبت به تقویت این ویژگی در سطح جامعه اقدام نماید. به دلیل پایین بودن سطح اعتماد اجتماعی درنمونه آماری، پیشنهاد میشود دستاندرکاران رسانه ملی در تهیه و پخش برنامهها اثرات مثبت یا منفی آنها را در نظر داشته و ضمن آشنایی دقیق با اثراتی که تولیدات آنها بر اعتماد اجتماعی میگذارد، خود را از مشاوره با متخصصین امر بینیاز ندانند.
منابع آزاد ارمکی، ت؛ و دیگری. (1381). اعتماد، اجتماع و جنسیت، بررسی تطبیقی اعتماد متقابل بین دو جنس. مجله جامعهشناسی ایران. دوره پنجم، شماره 2، صص 312-296. جاقلو، س؛ و دیگری. (1384). بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان شهر زنجان. مجله جامعهشناسی ایران. دوره ششم، شماره ٤، صص 114-92. امیرکافی، م. (1374). اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی. امیرکافی، م. (1380). اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن. نمایه پژوهشی. شماره 18، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 39-40. پاتنام، ر. (1384). جامعه برخوردار، سرمایه اجتماعی و زندگی عمومی. ترجمه: ک. تاجبخش. تهران: نشر شیرازه. پیران،پ. (1383). جزوه درسجامعهشناسیشهری. رشتهجامعهشناسی، دورةکارشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی. چلبی، م. (1375). جامعهشناسی نظم (تشریح و تحلیل نظم اجتماعی). تهران: نشر نی. دورکیم، ا. (1387). صور بنیانی حیات دینی. ترجمه: ب، پرهام. تهران: نشر مرکز. چاپ سوم. رفیعپور، ف. (1378). آنومی یا آشفتگی اجتماعی (پژوهشی دررمینه پتانسیل آنومی در شهر تهران). تهران: سروش. ریتزر، ج. (1377). نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر. ترجمه: م. ثلاثی، تهران: انتشارات علمی. سراجزاده، ح. (1383). چالشهای دین و مدرنیته. تهران: انتشارات طرح نو. شارعپور، م. (1380). فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. مجله جامعهشناسی ایران. شماره 3. شجاعیزند، ع. (1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران. مجله جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره 1. شولتز، د؛ و دیگری. (1379). نظریههای شخصیت. ترجمه: ی. سیدمحمدی. تهران: موسسه نشر ویرایش. غفاری، غ. (1380). تعیین ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی در مشارکت سازمان یافته اجتماعی– اقتصادی روستاییان. رساله مقطع دکتری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. فرامرز قراملکی، ا. (1385). روششناسی مطالعات دینی (تحریری نو). مشهد: انتشارات دانشگاه علوم انسانی رضوی مشهد. کوزر، ل. (1382). نظریه های جامعهشناسی. ترجمه: م، ثلاثی. تهران انتشارات آگاه. کوزر، ل؛ و دیگری. (1377). نظریههای بنیادی جامعهشناسی. تهران: نشر نی. چاپ سوم. محسنی تبریزی، ع. (1380). بیگانگی مانعی برای مشارکت و توسعهی ملی. نامه پژوهش. شماره 1، ص 108. نایبی، ه؛ و دیگری. (1385). نقش دینداری در ممانعت از بزهکاری جوانان شهر تهران. فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 22، ص 180. همیلتون، م. (1387). جامعهشناسی دین. ترجمه: م. ثلاثی. تهران: انتشارات تبیان. Helly, D. (2001). "Voluntary and social participation by people of Immigrant origin overview of Canadian Research". second National Metropolis conference, Immigrant and civic participation: Contemporary policy and Research Issues, Montreal, November 1997. Putnam, Robert. (1993). Mjaking Democracy Work: civic Traditions in Modern Italy. Princeton: Princeton University press. Putnam, R,. D. with Leonardo, R. and Nanetti, R,. Y. (1993). "Making Democracy Work". Civic traditions in modern Italy, Princeton University Press, Princeton, New Jersey. Putnam, R. D. (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community. Simmel, G. (2004). ThePhilosophyofMoney. Translated by T. Bottomore. London: Routledge. Welch, Michael R. Sikkink, David. Sartan, Eric. Bond, Carolyn. (2004). Trust in god and trust in man: The ambivalent role of religion in shaping dimensions of social trust. Journal for the scientific study of religion. 43 (3). P.p: 317-343. Williams. B. (1970). "Formal structures and social reality". in trust, ed Gambetta, p: 8.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزاد ارمکی، ت؛ و دیگری. (1381). اعتماد، اجتماع و جنسیت، بررسی تطبیقی اعتماد متقابل بین دو جنس. مجله جامعهشناسی ایران. دوره پنجم، شماره 2، صص 312-296. جاقلو، س؛ و دیگری. (1384). بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان شهر زنجان. مجله جامعهشناسی ایران. دوره ششم، شماره ٤، صص 114-92. امیرکافی، م. (1374). اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی. امیرکافی، م. (1380). اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن. نمایه پژوهشی. شماره 18، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 39-40. پاتنام، ر. (1384). جامعه برخوردار، سرمایه اجتماعی و زندگی عمومی. ترجمه: ک. تاجبخش. تهران: نشر شیرازه. پیران،پ. (1383). جزوه درسجامعهشناسیشهری. رشتهجامعهشناسی، دورةکارشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی. چلبی، م. (1375). جامعهشناسی نظم (تشریح و تحلیل نظم اجتماعی). تهران: نشر نی. دورکیم، ا. (1387). صور بنیانی حیات دینی. ترجمه: ب، پرهام. تهران: نشر مرکز. چاپ سوم. رفیعپور، ف. (1378). آنومی یا آشفتگی اجتماعی (پژوهشی دررمینه پتانسیل آنومی در شهر تهران). تهران: سروش. ریتزر، ج. (1377). نظریههای جامعهشناسی در دوران معاصر. ترجمه: م. ثلاثی، تهران: انتشارات علمی. سراجزاده، ح. (1383). چالشهای دین و مدرنیته. تهران: انتشارات طرح نو. شارعپور، م. (1380). فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. مجله جامعهشناسی ایران. شماره 3. شجاعیزند، ع. (1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران. مجله جامعهشناسی ایران. دوره 6، شماره 1. شولتز، د؛ و دیگری. (1379). نظریههای شخصیت. ترجمه: ی. سیدمحمدی. تهران: موسسه نشر ویرایش. غفاری، غ. (1380). تعیین ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی در مشارکت سازمان یافته اجتماعی– اقتصادی روستاییان. رساله مقطع دکتری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. فرامرز قراملکی، ا. (1385). روششناسی مطالعات دینی (تحریری نو). مشهد: انتشارات دانشگاه علوم انسانی رضوی مشهد. کوزر، ل. (1382). نظریه های جامعهشناسی. ترجمه: م، ثلاثی. تهران انتشارات آگاه. کوزر، ل؛ و دیگری. (1377). نظریههای بنیادی جامعهشناسی. تهران: نشر نی. چاپ سوم. محسنی تبریزی، ع. (1380). بیگانگی مانعی برای مشارکت و توسعهی ملی. نامه پژوهش. شماره 1، ص 108. نایبی، ه؛ و دیگری. (1385). نقش دینداری در ممانعت از بزهکاری جوانان شهر تهران. فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 22، ص 180. همیلتون، م. (1387). جامعهشناسی دین. ترجمه: م. ثلاثی. تهران: انتشارات تبیان. Helly, D. (2001). "Voluntary and social participation by people of Immigrant origin overview of Canadian Research". second National Metropolis conference, Immigrant and civic participation: Contemporary policy and Research Issues, Montreal, November 1997.
Putnam, Robert. (1993). Mjaking Democracy Work: civic Traditions in Modern Italy. Princeton: Princeton University press.
Putnam, R,. D. with Leonardo, R. and Nanetti, R,. Y. (1993). "Making Democracy Work". Civic traditions in modern Italy, Princeton University Press, Princeton, New Jersey.
Putnam, R. D. (2000). Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community.
Simmel, G. (2004). ThePhilosophyofMoney. Translated by T. Bottomore. London: Routledge.
Welch, Michael R. Sikkink, David. Sartan, Eric. Bond, Carolyn. (2004). Trust in god and trust in man: The ambivalent role of religion in shaping dimensions of social trust. Journal for the scientific study of religion. 43 (3). P.p: 317-343.
Williams. B. (1970). "Formal structures and social reality". in trust, ed G | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,309 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 611 |