تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,004 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,543,971 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,612,258 |
بررسی رابطة مهارتهای اجتماعی با سازگاری زناشویی زنان شاغل تبریز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 2، شماره 3، مرداد 1388، صفحه 73-90 اصل مقاله (364.19 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کامران صداقت1؛ نازلی پورلطفالهی2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1عضوهیئت علمی پژوهشکده علوم اقتصادی تهران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2کارشناسیارشد رشته جامعهشناسی دانشگاه آزاداسلامی واحد تبریز. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
با توجه به اینکه خانواده یک نهاد اصلی و مهم میباشد حفظ پایههای آن در سلامت روانی و رفتاری زوجین بسیار مهم میباشد. و فقدان مهارتهای ارتباطی و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مشکلات و مسائل آسیبپذیرنموده و آنها را درمعرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرارمیدهد. از این رو یکی از راههای پیشگیری از بروزمشکلات زناشویی آموزش مهارتهای اجتماعی است. در این تحقیق هدف اصلی، تعیین رابطه بین مهارتهای اجتماعی و سازگاری زناشویی زنان شاغل تبریز میباشد. اهداف اختصاصی آن تعیین رابطه بین مهارتهای رفتاری و شناختی، میزان استقلالطلبی زنان، سن زنان و براساس آشنایی قبل از ازدواج (متغیر مستقل) با میزان رضایت زناشویی (متغیر وابسته) میباشد. چارچوب نظری آن را نظریههای فریمو، نای، گازدا، گاتمن، مارکس، انگلس و روشه تشکیل میدهند. روش: روش تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری آن زنان 55-20 ساله شهر تبریز و حجم نمونه آن 381 نفر و شیوه نمونهگیری، طبقهایمتناسب میباشد. ابزار تحقیق پرسشنامه استکه برای سؤالهای مهارتهای اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش متغیرملاک (سازگاری زناشویی ) از پرسشنامه اسپاینر استفاده شده است. برای ارائه نتایج از روشها وآمارههای توصیفی و نیز برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون،Ttest ، استفاده شد و تجزیه و تحلیل دادهها با نرم افزار spss انجام گردید. یافتههای تحقیق:رابطه معنیدار بین متغیرهای مهارتهای اجتماعی (رفتاری- شناختی) استقلالطلبی زنان، سابقه آشنایی قبل از ازدواج، سن زنان و سازگاری زناشویی وجود دارد. سازگاری زناشویی زنان شاغل، بیش از هر متغیر دیگری از متغیر مهارتهای شناختی زوجین، متأثر میباشد. آخرین عامل تأثیرگذار استقلالطلبی زنان میباشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
: سازگاری زناشویی؛ مهارتهای رفتاری و شناختی؛ زنان شاغل؛ استقلالطلبی؛ عوامل-فردی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطة مهارتهای اجتماعی با سازگاری
دکترکامران صداقت[1] نازلی پورلطفالهی[2]
چکیده با توجه به اینکه خانواده یک نهاد اصلی و مهم میباشد حفظ پایههای آن در سلامت روانی و رفتاری زوجین بسیار مهم میباشد. و فقدان مهارتهای ارتباطی و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مشکلات و مسائل آسیبپذیرنموده و آنها را درمعرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرارمیدهد. از این رو یکی از راههای پیشگیری از بروزمشکلات زناشویی آموزش مهارتهای اجتماعی است. در این تحقیق هدف اصلی، تعیین رابطه بین مهارتهای اجتماعی و سازگاری زناشویی زنان شاغل تبریز میباشد. اهداف اختصاصی آن تعیین رابطه بین مهارتهای رفتاری و شناختی، میزان استقلالطلبی زنان، سن زنان و براساس آشنایی قبل از ازدواج (متغیر مستقل) با میزان رضایت زناشویی (متغیر وابسته) میباشد. چارچوب نظری آن را نظریههای فریمو، نای، گازدا، گاتمن، مارکس، انگلس و روشه تشکیل میدهند. روش: روش تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری آن زنان 55-20 ساله شهر تبریز و حجم نمونه آن 381 نفر و شیوه نمونهگیری، طبقهایمتناسب میباشد. ابزار تحقیق پرسشنامه استکه برای سؤالهای مهارتهای اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش متغیرملاک (سازگاری زناشویی ) از پرسشنامه اسپاینر استفاده شده است. برای ارائه نتایج از روشها وآمارههای توصیفی و نیز برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون،Ttest ، استفاده شد و تجزیه و تحلیل دادهها با نرم افزار spss انجام گردید. یافتههای تحقیق:رابطه معنیدار بین متغیرهای مهارتهای اجتماعی (رفتاری- شناختی) استقلالطلبی زنان، سابقه آشنایی قبل از ازدواج، سن زنان و سازگاری زناشویی وجود دارد. سازگاری زناشویی زنان شاغل، بیش از هر متغیر دیگری از متغیر مهارتهای شناختی زوجین، متأثر میباشد. آخرین عامل تأثیرگذار استقلالطلبی زنان میباشد. واژگان کلیدی: سازگاری زناشویی، مهارتهای رفتاری و شناختی، زنان شاغل، استقلالطلبی، عواملفردی.
مقدمه و بیان مسأله هاکینز رضایتمندی زناشویی را احساسات عینی ازخشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر موقعیکه تمام جنبههای ازدواجشان را در نظر بگیرند، تعریف میکند. طبق تعریف فردی رضایتمندی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخش است که زن و شوهر از جنبههای مختلف روابط زناشویی دارند(زرینصدف، 1387: 39). با توجه به اینکه خانواده یک نهاد اصلی و مهم میباشد حفظ پایههای آن در سلامت روانی و رفتاری زوجین بسیار مهم میباشد به همین خاطر فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مشکلات و مسائل آسیبپذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالهای روانی، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد. از این رو یکی از راههای پیشگیری از بروز مشکلات زناشویی آموزش مهارتهای اجتماعی است. بنابراین در زمینه خانواده و تربیت فرزندان وکودکان، روابط زناشویی و تحقیق درباره اینکه چگونه بگوییم رفتارکنیم و بیندیشیم که حرفهای درست، خلاق و سالم ما را بچهها و افرادخانواده گوش کنند، مهارتهای اجتماعی کمک میکند. به خصوص یکی از عوامل بسیار مهم مشکلات زناشویی را در فقدان «ارتباط مؤثر» باید جستجوکرد. از این مباحث میتوان نتیجه گرفت مهارتهای ارتباطی به فردکمک میکند تا بتواندکلامی و غیرکلامی و مناسب با فرهنگ، خود را بیان کند. بدین معنیکه فرد بتواند نظرها، عقاید، خواستهها، نیازها و هیجانهای خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. و این توانایی به ایجاد روابط دوستانه کمک میکند و در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی به عنوان یک منبع مهم، حمایت اجتماعی و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش مؤثردارد. سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از هم دیگر دارند. سازگاری در ازدواج از طریق علاقه متقابل، مراقبت از یکدیگر، پذیرش، درک یکدیگر و ارضای نیازها ایجاد میشود(سینها و ماکرجک؛ به نقل از قائمیان، 1388). درباره سازگاری زناشویی دیدگاهها و نظریههای مختلفی وجودارد بعضیها میگویند موفقیت در ازدواج بستگی به قدرت رؤیا دارد، بستگی به این داردکه تاچه اندازه به عشق متعهد هستید. جمعی دیگر موفقیت روابط صمیمانه را به بخت و اقبال نسبت میدهند، جمعی دیگرهم به شور واشتیاق و به وجود علایق و یا ارزشهای مشترک اشاره میکنند. بعد از بررسی صدها رابطه به این نتیجه رسیدیم که کسانی در روابط صمیمانه خود موفق میشوندکه از مهارتهای ویژهای برخوردارند. به این نتیجه رسیدیم که روابط پایا و پردوام را زوجهایی تحقق میبخشندکه بامهارتهای میان شخصی آشنایی دارند: مانندگوش دادن پویا، ارتباط روشن، مذاکره، برخورد مناسب با خشم و چیزهای دیگر. اگر در یک رابطه زناشویی این مهارتها وجود داشته باشند میتواند دستمایه شادی و درغیر این صورت منبع بزرگ رنج و تألم باشد(مککی و دیگری، 1379: 6). افزایش روزافزون طلاق در دنیایکنونی، هر چندکه در مقیاسی کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در برگرفته است و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از همگسیختگی کانونهای گرم بسیاری از خانوادهها و تأثیرهای سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است. عوامل زیادی وجود دارندکه بر تصمیمهای مربوط به طلاق تأثیر میگذارند. زوجها هم نیازهای شخصی و هم تأثیرهای اجتماعی، فرهنگی را با خود به درون ازدواج میآورند. با وجود این ممکن است که مشکلات رابطهای زمینه ساز اصلی همه مسائل باشند(برنشتاین و برنشتاین، 1377: 28). پس از سالها رشد کند، درمان خانواده و به ویژه زناشویی درمانی، بر اساس نظریههای متنوع علمی به جایگاه شایسته خود در درمانهای روانشناختی رسیده است و به عنوان شیوههای مؤثر و کار ساز در کاهش مشکلات خانوادگی، میان فردی، روابط زن و شوهر یا مشکلات زناشویی مورد تأیید صاحبنظران قرارگرفته است.گرچه مشاوره مسائل خانوادگی و مشکلات بین زن و شوهر سابقهای بسیار طولانی و نزدیک به یک قرن دارد، اما در سه دهه اخیر، با تلاش نظریهپردازان متخصصان روان درمانی و علوم رفتاری و دیگر افرادی که بر اهمیت مسائل مربوط به انسان و از جمله خانواده توجه و تأکید داشتهاند نظریهها و شیوههای مؤثر جدیدی برای رفع یا کاهش مسائل میان فردی در خانواده ارتقای نقشارتباطیمناسب، بسط پیوستگی و ادراک خانواده نسبت به نیازهای عاطفی یکدیگر و رشد و در نهایت، تمامیت خانواده مطرح شده است(همان: 11). مهارتهای اجتماعی که به آن مهارتهای ارتباطی و روابط بین فردی گفته میشود عبارت است از توانایی برقراری روابط فردی با دیگران، به نحویکه از نظر جامعه قابل قبول، ارزشمند و منطبق برعرف و درعین حال برای شخص، خانواده و جامعه سودمند بوده و بهرههای دو جانبه داشته باشد. یکی از نشانههای سلامت روانی اجتماعی وجود همین ارتباطهای اجتماعی است. داشتن روابط گرم و صمیمی با انسانهای دیگر منبع ایمنی و اعتماد، راحتی و آسایش هر انسان، سازمان و جامعهای است(سلیمانزاده، 1388: 18). سازگاری زناشویی وضعیتی استکه درآن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند. سازگاری در ازدواج از طریق علاقه متقابل، مراقبت از یکدیگر، پذیرش، درک یکدیگر و ارضای نیازها ایجاد میشود(سینها و ماکرجک؛ به نقل از قائمیان، 1388). در این تحقیق سازگاری زناشویی در سه بعد بررسی شده است: (رفتاری- شناختی - عاطفی) رویکرد رفتاری: (داشتن مهارتهای ارتباطی مؤثر، شرکت در امور تفریحی به طور مشترک، بحث آرام، اخذ تصمیمهای مهم به طور مشترک، شیوه رفتار مناسب با خانواده همسر، همکاری، قدردانی، سازش، توانایی مقابله با استرسها و بحرانها و ...). رویکردشناختی :(شناخت هیجانهای خود و همسر، آگاهی داشتن از احساسات و نیازهای همسر، آگاهی از تحریفهای شناختی مثل اعتماد متقابل، و آشنایی با مهارتهای حل مسئله و ...) رویکرد عاطفی: (توانایی برقراری رابطه دوستانه و عاشقانه، ابراز علاقه و بوسیدن همسر، همدلی و صمیمیت با همسر، تبادل افکار مهیج و ...).
مبانی نظری فریمودر راستای دیدگاه نظریهپردازان روابط فردی، معتقد است که تعارضهای درون روانی حل ناشده خانواده مبدأ، کماکان در روابط صمیمی کنونی با همسر یا فرزندان برونریزی یا تکرار میشوند. در حقیقت فریمو (1981) مدعی است که کوشش (زوجین) برای حل تعارض درونی ازطریق روابط بین فردی (مثلاًَ، انتقاد شدید شوهر از همسر به خاطر ناتوانی در کنار آمدن با انتظارهای شدیداً نامتناسب شوهر) کانون اصلی انواع گرفتاریهایی استکه در ازدواجها و خانوادههای نا آرام مشاهده میشود. فریمو با کاوش این پدیدهها از طریق مفاهیم روانپویشی و سیستمی میان عوامل شخصی و اجتماعی نوعی ارتباط مفهومی بر قرار میسازد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1388: 152). یکی از نظریههای مهم در زمینه ازدواج و خانواده که توجیه مناسبی برای روابط رضایتبخش و بالعکس میباشد، نظریه مبادله اجتماعی نای است. او این نظریه پاداشها وهزینههای موجود در تعاملها را مورد توجه قرار میدهد، افراد به دنبال مبادلات پاداش دهنده هستند و تلاش کمتری را برای حفظ هزینهها در مقایسه با پاداشها میکنند. اکثرمطالعهها در موردکیفیت تصمیمگیری در خانواده، توجیه علت و چگونگی تصمیمگیری ازاین نظریهها استفاده نمودهاند. این نظریه به این مطلب اشاره داردکه هرکس منبع پول دانش، استعداد، عاطفه و ... داردکه برای پاداش مناسب با دیگران از این منابع استفاده میکند. چنین منابعی میتواند منبع قدرت در تصمیمگیری زوجین باشد. نظریه مبادله اجتماعی به طور گستردهای برای کمک به زوجین در موقعیتهای تعارض استفاده میشود. اثر درمانهای موفق زناشویی برحداکثرسازی جنبههای پاداش دهنده روابط و به حداقل رساندن موانع تأکید میکند (زرین صدف، 1384: 54). گازدا اعتقاد دارد اجتماعی نشدن هر فرد دستاورد مهارتهای ارتباطی اوست که پیشتر آموخته است. سطح برخورداری افراد از این نوع مهارتها میتواند فراتر رود. افراد دارای توان بالقوه گستردهای برای درک و فهم و مورد احترام واقع شدن، محبت، راستگویی، گشادهرویی و ارتباط بیشتر با دیگران هستند. با برخورداری از پیکرهای دانش نظری الگوهای مناسب و فرصتهای بیشماری برای تجربه کردن، فرایند تکامل جنبههای انسانی به میزان شایانی میتواند تسریع شود(سلیمانزاده، 1388: 19). بر مبنای تحقیقهای گاتمن (1979) ثبات و رضایت زناشویی ازتوانایی زوجها در رفع تعارضهایی که در همه ارتباطها ایجاد میشود نتیجه میگیرد این مسئله در تعادل بین رفتارهای مثبت و منفی واقع شده است. روش گاتمن در بررسی رفتارهای زناشویی محدود به روش پرسشنامهای نمیشود وی علاوه بر روش پرسشنامهای از روش مشاهده مستقیم (قرار دادن زوجها در شرایط معمول تعارضها و تمایلها و ثبت رفتار آنها) و مصاحبه نیز به خوبی استفاده میکند و سپس نتایج حاصله از روشهایی که خود به دستآورده را با خود گزارشگریهای زوجها ترکیب میکند و نتیجه به دست آمده را گزارش میکند.گاتمن مکالمهها و رفتارهای زوجها را در یک دامنه هیجانی از قبیل نفرت، تحقیر،کج خلقی و تصدیق، درجهبندی وکدگذاری میکند. به نظرگاتمن زوجهای رضامند تعاملهای مثبتشان بیشتر از تعاملهای منفیشان است. و ثبات زناشویی زمانی بیشتر استکه نسبت رفتارهای مثبت به منفی کمتر از یک به پنج است. این زوجها تعارضهای چهره و رفتاری مثبت بیشتری را در تعاملهایشان به نمایش میگذارند(پارکر، 2002، به نقل از مهبد، 1388). یکی از مفاهیم محوری در نظریه بافتنگرکه توسط نگی مطرح شده است، عبارت است ازضوابط اخلاقی ارتباط براساس این مفهوم، انصاف و عدالت میان اعضای خانواده امری است پرنوسان که در آن علایق رفاهی هرعضو از سوی دیگران به رسمیت شناخته میشود. برای نمونه زوجین باید نوعی بده بستان متقارن به وجود آورندکه حقوق و مسئولیتهای هرکدام را در برابر دیگری متعادل ساخته و از این رهگذر بنای ارتباطی آنان حفظ شده و ادامه یابد. در مواقعیکه نیازهای طرفین متعارض هستند، چیزیکه در هر رابطه گریزناپذیر است، آنان باید بتوانند صادقانه و آزادانه بر سر این اختلاف به توافق برسند به صورتی که عدالت و انصاف در آن رابطه مجموعاً حفظ شود. عواملیکه مسیر شکل و آزادی عمل خانواده را تعیین میکنند عبارتند از: عدالت و نزاکت ملاحظه نیازهای تمامی اعضای خانواده وفاداری، برابری، دوسویگی و تقابل مهربانی و مسئولیت. هدف اصلی درمان بافتنگر بهبود قابلیت ارتباطی اعضای خانواده و متعادلسازی پرداختهای عاطفی و تبادلات اعضای خانواده است. ویژگی خانوادههای برخوردار از کارکرد کارآمد عبارت است از توانایی توافق و مذاکره بر سر نابرابریها و خصوصاً توانایی حفظ احساس انصاف و مسئولیت در تعاملهایی که با یکدیگر دارند(گلدنبرگ وگلدنبرگ، 1388: 63). در رابطه با استقلالطلبی زنان از نظریههای مارکس و انگلس و روشه استفاده شده است، تابعیت زنان نه از ماهیت زیستشناختیشان که تغییرناپذیر انگاشته میشود، بلکه از تنظیمهای اجتماعی سرچشمه میگیرد که سا بقهای آشکار و قابل پیشگیری دارد و مبنای رابطهای تابعیت زنان در خانواده گذاشته شده است، نهادیکه به درستی از نام لاتینی خدمتکار برگرفته شده است، زیرا خانواده به همانسان که در جوامع پیچیده وجود دارد در واقع چیزی نیست جز نظامی از نقشهای مسلط و تحتتسلط. ویژگیهای اساسی خانواده در جوامع غربی این است که بر محور یک زوج زن و شوهر و فرزندانشان در چهارچوب یک خانوار واحد ساخته شده است؛ پدرتبارانه است، یعنی تبار و مالکیت از طریق خط نسبی مردانه انتقال مییابد، پدرسالارانه است. یعنی اقتدار دردست رئیس و مرد خانواراست، در چارچوب چنین نهادی، به ویژه مانند خانواده طبقه متوسط که زنان در بیرون خانه شغلی ندارند و در نتیجه ازاستقلال اقتصادی محرومند، زنان جزو متعلقات یا داراییهای شخصی شوهرشان به شمارمیآیند(ریتزر، 1387: 480). به نظر روشه همراه با دگرگونیهایی که در ساخت وکارکرد خانواده درجامعه مدرن صورتگرفته، موجب شده که پایگاه اجتماعی زنان نیز دگرگون شود. صنعت و شهرنشینی به زنان این فرصت را داده استکه در خارج از خانه به اشتغال بپردازند. همچنین محیط شهری به زنان قبل از ازدواج و ضمن آن کمک کرده است. و در جوامع سنتی به دلیل سلطهی مردسالاری و فقدان فرصتهای مناسب آموزشی برای زنان، آنها از بیسوادی بیشتری نسبت به مردان رنج میبرند(روشه، 1377: 232).
فرضیه تحقیق بین مهارتهای رفتاری زوجین و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد. بین مهارتهای شناختی زوجین و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد. بین میزان استقلالطلبی زنان و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد. بین سن زنان و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد. سازگاری زناشویی زنان شاغل براساس آشنایی قبل ازازدواج متفاوت است.
روش تحقیق این تحقیق از نوع پیمایشی میباشد.
جامعه آماری، نمونه آماری و شیوه نمونهگیری جامعه آماری تحقیق حاضر را زنان 55-20 سال شهر تبریز تشکیل میدهد که تعداد آنها با مراجعه به سال نامه آماری سال 1385، برابر با 44939 نفر بوده است. حجم نمونه مورد نظر را با استفاده از فرمول کوکران به دست آوردهایمکه حجم نمونه برابر 381 نفر میباشد.
ابزار اندازهگیری برای سنجش رابطه بین متغیرها در تحقیق حاضر از پرسشنامه استفاده شد که در مجموع ا ز 52 تشکیل شده بود. 5 سوال اول مربوط به سوالهای زمینهای و 27 سوال مربوط به متغیر وابسته از پرسشنامه آماده (اسپاینر) و20 سوال آن مربوط به سوالهای متغیر مستقل که توسط محقق ساخته شده استفاده شد. پرسشها به صورت سئوالهای بسته و باز و در مقیاسهای اسمی، فاصلهای و رتبهای طرح گردیدند و در نهایت برای سنجش متغیرهای مستقل و وابسته با احتساب مجموع نمرات برای هر شخص در رابطه با متغیرهای ذکر شده از طیف لیکرت استفاده شده است.
تعیین اعتبار (Validity) ابزار پژوهش و قابلیت اعتماد (Reliability) درتحقیق حاضر از انواع موجود اعتبار، اعتبار صوری استفاده شده است. پرسشنامه بعد از طراحی در اختیار متخصصین و اساتید علوم اجتماعی و تعدادی از دانشجویان کارشناسیارشد قرار داده شد و نظرهای آنها در مورد تکتک گویهها جمعآوری گردید و در طرح نهایی پرسشنامه اعمال گردید و پس از رفع نقایص و نارساییهای موجود در پرسشنامه، برای گردآوری دادهها استفاده گردید. برای اندازهگیری قابلیت اعتماد آن نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آلفای محاسبه شده برای هریک از مفاهیم بیش از 6/0 به دست آمده است. پایایی سوالهای مربوط به سازگاری زناشویی در زنان مورد مطالعه 9493/0=α به دست آمده است. جدول شماره (1): پایایی سوالهای سازگاری زناشویی
روش تجزیه و تحلیل دادههاتجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS 11 انجام شده است. آزمونهای فرضیه اول، دوم، سوم که در سطح فاصلهای- فاصلهای است از (ضریب همبستگی پیرسون) آزمون فرضیه چهارم در سطح فاصلهای رتبهای از (آزمون ضریب همبستگی پیرسون) آزمون فرضیه پنجم که در سطح فاصلهای- اسمی دوحالته میباشد از (Ttest) استفاده شده است.
یافتههای تحقیق جدول شماره ( 2): توزیع فراوانی مربوط به متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق
جدول شماره(3): آمارههای توصیفی مربوط به متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق
همبستگی بین سازگاری زناشویی و سن زنان مورد مطالعه بین این دو متغیر رابطه معکوس وجود دارد، یعنی هر چه قدر سن فرد بالاتر میرود، از میزان سازگاری زناشویی وی کاسته میشود. در بررسی رابطه سن ومیزان سازگاری زناشویی، ازآزمون همبستگی پیرسون استفاده شدکه باتوجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (156/0-) میتوان گفت که بین دو متغیر، همبستگی وجود دارد.
جدول شماره (4):رابطه بین میزان سن زنان وسازگاری زناشویی
مقایسه تفاوت سازگاری زناشویی بر اساس آشنایی قبل از ازدواج (آزمون T-Test)، نشان میدهد. مقدار 738/F=. دارای سطح معنیداری 391/0p= است از این رو، به لحاظ آماظی بین میانگین این دو گروه، تفاوت معنیداری وجود دارد. پس بین آشنایی قبل از ازدواج و سازگاری زناشویی در زنان مورد مطالعه، تفاوت معنیداری وجود دارد. جدول شماره (5 ): آمارههای توصیفی آزمون تی تست متغیرهای
جدول شماره (6 ): آزمون تیتست دو گروه مستقل متغیر آشنایی
همبستگی بین مهارتهای رفتاری زوجین و میزان سازگاری زناشویی از آن جا که سازگاری زناشویی و نیز مهارتهای رفتاری زوجین در مقیاس فاصلهای سنجیده شدهاند، بنابراین از ضریب همبستگی پیرسون استفاده کردیم و نیز با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (361/0) میتوان گفت که بین دو متغیر، همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد، یعنی هرچه قدر مهارت رفتاری فرد بیشتر باشد، میزان سازگاری زناشویی وی نیز افزایش مییابد.
جدول شماره (7): رابطه بین میزان مهارتهای رفتاری زوجین با سازگاری زناشویی
همبستگی بین مهارتهای شناختی زوجین و میزان سازگاری زناشویی برای بررسی رابطه بین سازگاری زناشویی زنان مورد مطالعه و میزان مهارتهای شناختی آنها، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده استکه با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (438/0) میتوان گفت که بین دو متغیر همبستگی مثبت وجود دارد. به عبارتی، هرچه قدر مهارتهای شناختی زوجین بیشتر باشد، میزان سازگاری زناشویی آنها نیز افزایش مییابد. جدول شماره (8): رابطه بین میزان مهارتهای شناختی زوجین با سازگاری زناشویی
همبستگی بین میزان استقلالطلبی و میزان سازگاری زناشویی برای بررسی رابطه سازگاری زناشویی و میزان استقلالطلبی زنان مورد مطالعه، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. سطح معنیداری (000/0) نشان میدهد که بین دو متغیر مذکور، رابطهی معنیدار و مستقیم وجود دارد و نیز با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (218/0) میتوان گفت بین سازگاری زناشویی و استقلالطلبی زنان، همبستگی مثبت وجود دارد. یعنی هرچه میزان استقلال زنان در نمونه مورد نظر، بیشتر باشد و از توان تصمیمگیری بالایی برخوردار باشند، میزان سازگاری زناشویی آنها نیز افزایش مییابد. جدول شماره (9): رابطه بین میزان استقلالطلبی زنان و سازگاری زناشویی
بحث و نتیجهگیریرابطة مهارتهای اجتماعی (فرضیههای رفتاری- شناختی ) با میزان سازگاری زناشویی زنان موردمطالعه درارتباط با این فرضیهها، تلفیقی از نظریههای هومنز،گازدا، نگی، فریمو، نای وگاتمن استفاده شده که همگی بر نقش مهارتهای اجتماعی در زندگی تأکیدکردهاند و بر این باور بودهاندکه همین کنشهای متقابل است که جامعه را میسازد و هرکس این مهارتها را آموزش دیده باشد در آینده فردی اجتماعی خواهد بود. از نظر بوزورمنی- نگی در بین زوجین باید نوعی بده بستان متقارن به وجود آورندکه حقوق و مسئولیتهای هرکدام را در برابر دیگری متعادل ساخته و از این رهگذر بنای ارتباطی آنان حفظ شده و ادامه یابد. و از دیدگاه هومنز، رفتار اجتماعی به عنوان یک تبادل فعالیت ملموس یا غیرملموس وکم و بیش پاداش دهنده یا غرامتآمیز میان دست کم دو شخص، میباشد. هومنز معتقد بودکه انسانها اجتماعیاند و بخش چشمگیری از وقتشان را درکنش متقابل با همدیگر صرف میکنند. هومنز در قضایای بنیادی خودکه همین قضایا مبنای نظریه تبادلیاش را درباره رفتار اجتماعی تشکیل میدهند. تأکید بر این نظریه داردکه هر رفتاری که پاداش بیشتری برای فرد به دنبال داشته باشدکه و یا آن فرد معتقد باشدکه چنین پاداشی در انتظار اوست احتمال اینکه آن رفتار از فرد سر بزند بیشترخواهد بود(ریتزر، 1374: 424). فریمو نیز در راستای دیدگاه نظریهپردازان روابط فردی معتقد است که تعارضهای درون روانی حل ناشده خانواده مبدأ کماکان در روابط صمیمی کنونی با همسر یا فرزندان برونریزی یا تکرار میشوند. در حقیقت فریمو (1981) مدعی است که کوشش زوجین برای حل تعارض درونی از طریق روابط بینفردی (مثلاً) انتقاد شدید شوهر از همسر به خاطر ناتوانی در کنار آمدن با انتظارهای شدیداَ نامتناسب شوهر کانون اصلی انواع گرفتاریهایی است که در ازدواجها و خانوادههای نا آرام مشاهده میشود. فریمو با کاوش این پدیدهها از طریق مفاهیم روانپویشی و سیستمی میان عوامل شخصی واجتماعی نوعی ارتباط مفهومی برقرارمیسازد(گلدنبرگ وگلدنبرگ، 1388: 152). از نظر نای یکی از نظریههای مهم در زمینه ازدواج وخانواده که توجیه مناسبی برای روابط رضایتبخش و بالعکس میباشد، نظریه مبادله اجتماعی نای است. او این نظریه پاداشها و هزینههای موجود در تعاملها را مورد توجه قرار میدهد، افراد به دنبال مبادلات پاداش دهنده هستند و تلاش کمتری را برای حفظ هزینهها درمقایسه با پاداشها میکنند(زرین صدف، 1384: 54). گاتمن هم در مورد تعاملهای زناشویی این نتیجه را مطرح ساخت که وقتی مکالمهها و رفتارهای زوجها را در یک دامنه هیجانی از قبیل نفرت، تحقیر،کج خلقی و تصدیق، درجهبندی وکدگذاری میشوند زوجهای رضامند تعاملهای مثبتشان بیشتر از تعاملهای منفیشان است. الگوی تبادل اجتماعی تعامل زناشویی چنین میپنداردکه وقتی افراد روابطی صمیمانه برقرار میکنند فقط تا زمانیکه رابطه به اندازه کافی با توجه به پاداشها و هزینهها رضایتبخش باشد آن را حفظ مینماید(تیپوت وکلی، 1959؛ به نقل از مهبد، 1388). نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش فرضیه رابطه بین میزان مهارتهای شناختی و رفتاری و سازگاری زناشویی، نشان میدهد بین متغیرهای مهارتهای رفتاری و سازگاری زناشویی و همچنین بین مهارتهای شناختی و سازگاری زناشویی همبستگی مثبت وجود دارد. به عبارتی، هر چه قدر مهارتهای شناختی و رفتاری فرد بیشتر باشد، میزان سازگاری زناشویی آنها نیز افزایش مییابد. و نتایج تحقیق حاضر همسو با یافتههای رضازاده (1387)، هدی برازنده و همکاران (1383)، مهررضا (1386)، حاجی ابولزاده (1381)، شعبانی (1385)، مهررضا و همکاران (1387 )، فتحی و همکاران (1383)، کارنی (1997)، برادبوری (2000 )، شارلین و همکاران (2000 )، جانسون (2005 )است. رابطه بین میزان استقلالطلبی زنان با میزان سازگاری زناشویی زنان مورد مطالعه در این فرضیه از نظریههای مارکس و انگلس و روشه استفاده شده است. به نظرمارکس و انگلس اقتدار در دست مرد خانوار است درچارچوب چنین نهادی به ویژه مانند خانواده طبقه متوسط که زنان در بیرون خانه شغلی ندارند و در نتیجه از استقلال اقتصادی محرومند زنان جزو متعلقات یا دارائیهای شخصی شوهرشان به شمار میآیند. به نظر روشه همراه با دگرگونیهایی که در ساخت وکارکرد خانواده درجامعه مدرن صورتگرفته، موجب شده که پایگاه اجتماعی زنان نیز دگرگون شود. صنعت و شهرنشینی به زنان این فرصت را داده استکه در خارج از خانه به اشتغال بپردازند. همچنین محیط شهری به زنان قبل از ازدواج و ضمن آن کمک کرده است. و درجوامع سنتی به دلیل سلطهی مردسالاری و فقدان فرصتهای مناسب آموزشی برای زنان، آنها از بیسوادی بیشتری نسبت به مردان رنج میبرند(روشه، 1377: 232). بر اساس نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سازگاری زناشویی و استقلالطلبی زنان، همبستگی مثبت وجود دارد. بنابراین بین استقلال زنان و میزان سازگاری زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. مقایسه سازگاری زناشویی براساس سابقه آشنایی قبل از ازدواج زنان مورد مطالعه یافتههای حاصل از این فرضیه، همسو با یافتههای احمدی و همکاران (1384)، موحد و همکاران (1385) میباشد و قابل کاربرد به جامعه آماری میباشد. بنابراین رابطه معنیدار بین سابقه آشنایی قبل از ازدواج و میزان سازگاری زناشویی وجود دارد. یعنی کسانیکه سابقه آشنایی قبل از ازدواج داشتهاند میزان سازگاری زناشویی بیشتراست. رابطه بین سن زنان و میزان سازگاری زناشویی زنان مورد مطالعه سن به دلایل متعدد میتواند نقش تعیینکنندهای در سازگاری زناشویی زوجین داشته باشد. زیرا افراد در سنین مختلف نیازمندیهای متفاوتی دارند و از توان متفاوتی برای برآوردن نیازهای خود برخوردارند و قریحه آنها در طول عمرمتحول میشود. در این پژوهش رابطه معنیدار بین سن زنان و میزان سازگاری زناشویی وجود دارد.
پیشنهادهای پژوهشی 1- ارتقای سطح آگاهی زنان نسبت به کسب مهارتهای رفتاری و شناختی و اعمال آنها در زندگی زناشویی. 2- شناسایی عوامل کاهش دهنده رضایت زناشویی. 3- سنجش میزان سازگاری زناشویی از طریق عوامل دیگری ازجمله ویژگیهای شخصیتی، هوش هیجانی، گرایشهای مذهبی، نقش عوامل اقتصادی و ... . 4- شناسایی عواملیکه باعث میشوند استقلال مالی و فکری زنان، علیالخصوص زنان شاغل در حد بسیار پایین باشد.
پیشنهادهای کاربردی 1- آموزش مهارتهای همسرگزینی و شیوههای موفقیت در زندگی زناشویی از طریق کتب درسی در دبیرستانها و مراکز دانشگاهی. 2- فراهمکردن امکانات آموزشی رایگان به منظورآشنایی با مهارتهای رفتاری و ارتباطی با همسر برای جوانانیکه در آستانه ازدواج قرارگرفتهاند. 3- ایجاد فضاهای ورزشی و تفریحی مخصوص بانوان که بتوانند روحیه شادکامی را در زندگی حفظ کنند.
منابع برنشتاین، ف و برنشتاین، م. (1377). شناخت و درمان اختلافهای زناشویی (زناشویی درمانی). مترجم: ح، سهرابی. تهران: انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رسا. روشه،گ. (1377). تغییرات اجتماعی. مترجم: م، وثوقی. تهران: انتشارات نی. ریتزر، ج. (1387). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: م، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. زرینصدف، ا. (1387). بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی بین دانشجویان دانشگاه آزاد ساری. سلیمان زاده، ع. (1388). بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان متوسطه شهرستان ملکان. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی. قائمیان اسکویی، آ. (1388). بررسی رابطه تیپهای شخصیتی و شیوههای حل تعارض بین فردی با سازگاری زناشویی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی. گلدنبرگ، ا وگلدنبرگ، ه. (1388). خانواده درمانی. مترجم: ح، حسینشاهی و دیگران. تهران: انتشارات روان. مککی، م و فانینگ، پ و پالگ، ک. (1379). رابطه مؤثر (مهارتهای زناشویی). مترجم: م، قراچهداغی. تهران: انتشارات راسرار دانش. مهبد، ن. (1388). بررسی ویژگیهای شخصیتی و رضایت زناشویی زوجین شهرتبریز. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برنشتاین، ف و برنشتاین، م. (1377). شناخت و درمان اختلافهای زناشویی (زناشویی درمانی). مترجم: ح، سهرابی. تهران: انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رسا. روشه،گ. (1377). تغییرات اجتماعی. مترجم: م، وثوقی. تهران: انتشارات نی. ریتزر، ج. (1387). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: م، ثلاثی. تهران: انتشارات علمی. زرینصدف، ا. (1387). بررسی رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی بین دانشجویان دانشگاه آزاد ساری. سلیمان زاده، ع. (1388). بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان متوسطه شهرستان ملکان. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی. قائمیان اسکویی، آ. (1388). بررسی رابطه تیپهای شخصیتی و شیوههای حل تعارض بین فردی با سازگاری زناشویی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی. گلدنبرگ، ا وگلدنبرگ، ه. (1388). خانواده درمانی. مترجم: ح، حسینشاهی و دیگران. تهران: انتشارات روان. مککی، م و فانینگ، پ و پالگ، ک. (1379). رابطه مؤثر (مهارتهای زناشویی). مترجم: م، قراچهداغی. تهران: انتشارات راسرار دانش. مهبد، ن. (1388). بررسی ویژگیهای شخصیتی و رضایت زناشویی زوجین شهرتبریز. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,234 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 676 |