تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,992 |
تعداد مقالات | 83,509 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,163,206 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,212,108 |
اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نشریه علمی آموزش و ارزشیابی (فصلنامه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 6، شماره 21، خرداد 1392، صفحه 127-141 اصل مقاله (177.04 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فائزه فولادی1؛ جواد اژهای2؛ مسعود غلامعلیلواسانی2؛ ساناز برزگرکهنمویی1؛ راضیه جلوانی1 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ "اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل" طراحی و اجرا شد. طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه میباشد. نمونه شامل 30 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاورۀ مهر قم بودند که به عنوان نمونۀ در دسترس انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. پرسشنامۀ کیفیت زندگی Whoqol-brief را در دو نوبت به عنوان پیشآزمون و پسآزمون تکمیل نمودند. آموزش مهارتهای ارتباطی طی 8 جلسه 2 ساعته به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهندهی افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه میباشد. بررسی میانگین نمرات مؤلفههای کیفیت زندگی به طور جداگانه در دو گروه آزمایش و گواه بیانگر آن است آموزش مهارتهای ارتباطی بر مؤلفههای سلامت روانی و محیط تفاوت معنیداری را نشان میدهند. در حالی که در میانگین مؤلفههای سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آموزش مهارتهای ارتباطی؛ کیفیت زندگی؛ زنان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل
فائزه فولادی[1] دکتر جواد اژهای[2] دکتر مسعود غلامعلیلواسانی[3] ساناز برزگرکهنمویی[4] راضیه جلوانی[5]
چکیده: پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ "اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل" طراحی و اجرا شد. طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه میباشد. نمونه شامل 30 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاورۀ مهر قم بودند که به عنوان نمونۀ در دسترس انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. پرسشنامۀ کیفیت زندگی Whoqol-brief را در دو نوبت به عنوان پیشآزمون و پسآزمون تکمیل نمودند. آموزش مهارتهای ارتباطی طی 8 جلسه 2 ساعته به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهندهی افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه میباشد. بررسی میانگین نمرات مؤلفههای کیفیت زندگی به طور جداگانه در دو گروه آزمایش و گواه بیانگر آن است آموزش مهارتهای ارتباطی بر مؤلفههای سلامت روانی و محیط تفاوت معنیداری را نشان میدهند. در حالی که در میانگین مؤلفههای سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. واژگان کلیدی: آموزش مهارتهای ارتباطی، کیفیت زندگی، زنان مقدمه سازمان بهداشت جهانی[6]، خانواده را عامل اجتماعی اولیه در افزایش سلامت و بهزیستی معرفی کرده است (کمپل،2003[7]). دستیابی به جامعۀ سالم آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانوادۀ سالم مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. از اینرو سالم سازی اعضای خانواده در روابطشان بی گمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. هنگامی که کانون خانواده دربرگیرنده محیط سالم و روابط گرم و تعامل صمیمانه میان فردی باشد میتواند موجب رشد و پیشرفت اعضای خانواده شود. ارتباط زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده و اختلال در آن به منزله تهدیدی جدی برای بقا و سلامت روان خانواده است (برنشتاین[8]، 1384). تحقیقات در مورد زوجین مؤید این امر است که تقریباً 10 تا 15درصد از افراد متأهل، مرتباً مشکلات ارتباطی مهمی را گزارش میکنند(هیمن[9]، ویس[10]، ، اولیری[11]، بیچ[12]، به نقل از هالفورد[13]، 1384). کیفیت زندگی یکی از بنیادیترین مفاهیمی است که همسو با سلامت روان مطرح شده است. روانشناسان معتقدند که با بهبود کیفیت زندگی میتوان به ارتقای سلامت روان افراد کمک کرد. کیفیت زندگی احساسی از رضایت یا عدم رضایت، در مورد جنبههای مختلف و مهم زندگی میباشد و حوزههای روانی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی را دربر میگیرد (گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، 1993، 1994، 1995، 2006 و فریش، 2006). کیفیت زندگی عبارت است از احساس خوب بودن ناشی از رضایت یا عدم رضایت از جنبههای مختلف زندگی که برای فرد مهم است. این مفهوم یک درک کاملاً ذهنی و شخصی مبتنی بر خوشحالی یا رضایت فرد از عوامل مؤثر بر رفاه، عملکرد جسمی، عاطفی و اجتماعی که در جهت ارتقا یا حفظ توانایی فرد برای بهترین عملکرد و وضعیت ممکن میباشد. کیفیت زندگی با تصویری که فرد از خود دارد، نقطه نظرات، مواضع و طرز فکرش درباره زندگی تعریف میشود (لوپز[14]، 2009). تحقیقات نشان داده است که الگوهای ارتباطی و میزان ارتباط بین همسران پیش بینی کنندۀ رضایتمندی زناشویی و کیفیت بهتر زندگی است (ایمهوند[15]2008، شیلینگ[16] و همکاران 2003، ویکتوریا[17] 2008) و کیفیت ارتباط بین زن و شوهر قویترین پیش بینی کننده استحکام خانواده است و ارتباط مؤثر به حفظ و نگهداری روابط بین زوجها کمک میکند (هالفورد و همکاران، 2007). همه جوامع بالطبع خواستار شادی، سعادت و سلامت روان شناختی اعضای خانواده خود هستند برای رسیدن به این خواسته باید تا آن جا که ممکن است عوامل تأثیرگذار بر سلامت، بهداشت روان و کیفیت زندگی را شناخت. یکی از این عوامل خانواده و نحوۀ ارتباطات اعضای آن با یکدیگر است. از ویژگیهای مهارت ارتباطی خانواده قابل یادگیری بودن آنهاست (هارجیه[18]و همکاران،1386). در نتیجه میتوان این مهارتها را در جهت مثبت، تغییر داد و در صورت داشتن یک رابطه، بهکامی و کیفیت زندگی بالاتری را به دست آورد (رایس[19]، 1387). مهارتهای ارتباطی ابزاری در اختیار زوجین قرار میدهد که با آن بتوانند تعارض را حل بکنند و صمیمیتی را که موجب انطباق نیازهای زنان و مردان میشود، افزایش داده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند(هالفورد، 1384). ارتباط نامؤثر موجب فاصله بین فردی عمیقی میشود که در همۀ جنبههای زندگی تجربه میشود. پیامد فروپاشی ارتباط در اغلب موارد تنهایی، مشکلات خانوادگی، عدم صلاحیت و نارضایتی شغلی، فشار روانی، بیماری جسمی و . . . خواهد بود. زندگی اغلب زوجهایی که امید دارند ازدواجی بارور داشته باشند، به دلیل فقدان مهارتهای لازم به یک رابطۀ موازی بدون صمیمیت میانجامد و هنگامی که ارتباط متوقف میشود انرژی عشق به آزردگی و خشم تبدیل میشود و در نتیجه منازعه های فراوان، عدم علایق جنسی و … را موجب میشود (بولتن[20]، 1379). ویکتوریا (2008)، معتقد است که زوجهای آشفته و درمانده شدیداً گرفتار الگوهای ارتباطی ناکارآمد هستند و وجود مشکلات تعاملی، باعث فروپاشی روابط زناشویی میشود. اهمیت ارتباط، پژوهشگران و نظریهپردازان را بر آن داشته که الگوهایی را در زمینه رشد و چگونگی روابط در خانواده تعریف و راهبردهایی ارایه نمایند(خوش کنش، 1386). با وجود این رویکردهای آموزشی گوناگون و تأکید زیاد بر ارایه این تعلیمات برای زوجها، هنوز هم مشکلات ارتباطی از رایجترین مشکلاتی است که زوجین بیان میکنند. بیش از 90% زوجهای آشفته این مشکلات را به عنوان مسئله کلیدی در روابط خود بیان میکنند(رضازاده، 1381). بنابراین برای جلوگیری از ایجاد تنش و طلاق، و نیز بهبود روابط بین زوجها ارایه آموزشهایی از این نوع همواره لازم و ضروری است. تقریباً هیچ زوجی با نیت طلاق با هم وصلت نمیکنند. اما تحولات جریان زندگی، زن و شوهر را به سمت اختلاف و درگیری و یا جدایی روانی عاطفی سوق میدهد(بهاری و بهرامی، 1387). حال اگر فقط نیمی از این جداییها را به دلیل عدم آشنایی زوجها با الگوهای ارتباطی مناسب و فقدان مهارت در بکارگیری شیوههای درست خوب حرف زدن و خوب گوش دادن بدانیم باز به اهمیت آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکردهای گوناگون برای زوجها پی میبریم. برنامه آموزش ارتباط زوجین یکی از فراگیرترین برنامههای به کار گرفته شده و تحقیق شده در برنامههای غنی سازی ازدواج است. این برنامهها متنوع بوده و مهارتهای مختلفی را شامل میشود. مهارتهایی که آموزش داده میشود شامل خودآگاهی، مهارتهای حرف زدن، گوش دادن، حل تعارض و شناخت سبکهای ارتباطی است(ویکتوریا، 2008). در این خصوص، یکی از مهمترین رویکردهای درمانی که توجه روانشناسان را به خود جلب کرده است، رویکرد شناختی- رفتاری با تأکید ویژه بر مهارتهای ارتباطی میباشد که کاربرد زیادی را به همراه داشته است. در رویکرد شناختی رفتاری تأکید بر این است که زوجین چگونه رفتار یکدیگر را تعبیر میکنند، چگونه فرآیندهای شناختی فرد مانند فیلتر، رفتار همه را از طریق علتیابی و معنادهی، ارزیابی میکند و در نهایت چگونه همۀ رفتارهای آینده را پیشبینی میکند (مایکل پی[21]، 1387). این رویکرد در تسهیل مشکلات زوجین از اهمیت خاصی برخوردار است. رفتار یک همسر در خلاء رخ نمیدهد بلکه در رابطه با افراد و موضوعات و رویدادهای دیگر اتفاق میافتد و همچنین وقتی تغییراتی در درون فرد رخ میدهد این تغییرات میتواند بر کل سیستم اثر بگذارد و این اثرات را میتوان در رفتارها و پیامدهای رابطهای اندازهگیری کرد. در واقع نوع ادراک و در نتیجۀ آن قضاوت بر رفتار همسر است که میتواند تکلیف سوگیری ارتباطی را روشن سازد(خوش کنش، 1386). درمان ارتباطات یکی از ابتداییترین و به یقین پرنفوذترین رویکردها به خانواده درمانی است که کاربرد وسیعی در مسایل ارتباطی زناشویی دارد و به عنوان جز مهمی در بسیاری از رویکردهای زوج درمانی صرف نظر از گرایشهای نظری آنان آورده است(مایکل پی، 1387). هدف از آموزش ارتباط، آموزش مهارتها و اصولی به زوجین است که به روابط رضایتمند، حمایتگر و پایدار بینجامد. آموزش ارتباط در جستجوی کاهش خطر زندگی زناشویی در آینده و پیشگیری از توسعه مشکلات است (ایمهوند، 2008). رفیعی(1388)، در پژوهشی اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی و تنشزدایی تدریجی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور را مورد مطالعه قرار داده است. نتایج حاکی از اثربخشی این آموزش بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور بود. شرفی (1382)، به بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی زناشویی و سلامت روان معلمان زن دوره ابتدایی و همسران آنها در شهر تهران پرداخت. نتایج نشان داد زوجینی که الگوی ارتباط سازنده متقابل را در روابط خود به کار میبرند از سلامت روانی بالایی برخوردارند. محبیکیا (1387)، در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکرد شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری زناشویی زنان پرداخت. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکرد شناختی-رفتاری موجب سازگاری زناشویی زنان میشود. شهرکی ثانوی و همکاران (1390)، در پژوهش خود به بررسی رابطۀ الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیت زندگی نوجوانان پرداخته و دریافتند که الگوهای ارتباط خانوادگی با ابعاد کیفیت زندگی در تمام ابعاد، به جز بعد پذیرش اجتماعی رابطه معنیدار را نشان داد. تحقیقات مارکمن[22]، استانلی[23] و بلامبرگ[24](1994)، نشان داد که همدلی و رغبت فرد، در گوش سپردن به صحبتهای همسر و فهم درک دیدگاهها و نظرات او کمک مفیدی مینماید. اسکات[25]ولو[26] (2002)، یک برنامه پیشگیری و پربارسازی رابطه (PREP)، را برای کمک به زوجها در کسب مهارتها و نگرشهای مرتبط با موفقیت زناشویی به کار بردند. نتایج نشان داد که زوجهای آموزش دیده، سطوح پایینتری از ارتباطات منفی و پرخاشگری فیزیکی و سطوح بالاتری از ارتباطات مثبت را در مقایسه با زوجهای گروه دیگر در طول سالهای بعد از شرکت در این برنامه گزارش میدهند (به نقل از محبیکیا، 1387). تحقیق کانینگهام (2003)، نشان داد که دوره آموزشی ارتقاء بخشی رابطه (RE)، باعث رضایت زناشویی بالاتر، مشکلات ارتباطی کمتر و افزایش کیفیت زندگی زوجین شده است. همان گونه که ذکر آن رفت تحقیقات متعدد خارجی و حتی در داخل کشور، تأثیر و اهمیت ارتباط زوجها را مورد بررسی و پژوهش قرار دادهاند و ارتباط را یک عامل بسیار مهم در سلامت جسمانی، روانی و سازگاری و صمیمیت زناشویی دانستهاند (ایمهوند2008، یالسین 2007، ویکتوریا 2008، کاستن 2004). ارتباط مؤثر به حفظ و نگه داشتن روابط زوجین کمک میکند و کانون اصلی اغلب برنامههای آموزشی است (هالفورد، 2007) زیرا با ایجاد تغییراتی در تعاملات زوجین و نگرش تازه نسبت به مسائل منجر به تعاملات صمیمانه بیشتری میشود و سطح رضایتمندی زناشویی و حتی سلامت جسمی آنها را بالا میبرد. با وجود مطالعات زیاد در مورد مهارتهای ارتباطی و کیفیت زندگی ولی تحقیقاتی که اختصاصاً به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی بپردازد محدود است. بنابراین بر کسی پوشیده نیست که ارتباط نقش اساسی و ضروری در زندگی ایفا میکند و ارتباطات مطلوب و مناسب، کیفیت ارتباط زناشویی را صورت کلی بهبود می بخشد به ویژه کیفیت کلی زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد (محمودی، 1385). تحقیقات صورت پذیرفته در کشور در خصوص سلامت روان زنان، عمدتاً معطوف به توصیف وضعیت روانی یا شناسایی عوامل مرتبط با سلامت روانی زنان در معرض خطر آسیبهای روانشناختی بوده است و تاکنون تحقیقاتی تجربی جامعی درخصوص تأثیرات مداخلات بر افزایش بهبود شاخصهای سلامت روانی، مؤلفههای زندگی سالم و بهبود کیفیت زندگی، برای زنان صورت نپذیرفته است. لذا با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، اجرای پژوهشهای کنترل شده و دقیق در جهت سنجش اثر مداخلات مرتبط با ارتقای سلامت روان ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی و ابعاد آن در زنان متأهل انجام شده است. فرضیههای مورد بررسی در پژهش حاضر بدین صورت است : 1)آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل مؤثر است. 2) آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت جسمی زنان متأهل مؤثر است. 3)آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود روابط اجتماعی زنان متأهل مؤثر است. 4)آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت روان زنان متأهل مؤثر است. 5) آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت محیط زنان متأهل مؤثر است. روش پژوهش جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به مرکز مشاورۀ مهر قم بودند. روش نمونهگیری به صورت، نمونهگیری در دسترس بود. نمونۀ مورد مطالعه در این پژوهش شامل 30 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بودند که از طریق فراخوان از آنها ثبت نام به عمل آمد و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. طرح تحقیق به صورت نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه میباشد. به این صورت که آزمودنیها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین میشوند. قبل از ارائۀ متغیر مستقل، از آزمودنیها پیش آزمون گرفته شد و آنها در گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند، سپس متغیر مستقل برای گروه آزمایش ارایه شد، که همان آموزش مهارتهای ارتباطی است، و برای گروه گواه هیچ متغیری اعمال نشد. بعد از اتمام آموزش یا ارایه متغیر مستقل از دو گروه پس آزمون گرفته شد و در تحلیل نتایج ازتحلیل کواریانس یا کوواریت کردن پیش آزمون استفاده شد. ابزار پژوهش مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BRIEF): بعد از بررسیهای بینالمللی کیفیت زندگی و مقایسه ابزار سنجش براساس فرهنگهای مختلف، ابزار سنجش در سال 2002 توسط سازمان جهانی بهداشت معرفی شد (سازمان جهانی بهداشت، 2002). در این پرسشنامه کیفیت زندگی دارای 24 بعد فرض میشود که در 6 دامنه قرار میگیرند. فرم کوتاه این مقیاس دارای 26 سؤال است که به ارزیابی 4 حیطه از کیفیت زندگی افراد میپردازد. هریک از این حیطهها به ترتیب 3، 6، 7 و8 سؤال میباشند. این حیطهها شامل سلامت جسمانی، سلامت روانشناختی، محیط زندگی و روابط با دیگران هستند. سؤالات این مقیاس همان بعد کیفیت زندگی مقیاس بلند را پوشش داده و علاوه بر آن دو سؤال اضافی برای مطالعه کیفیت آشکار زندگی و سلامت عمومی افراد قرار داده شده است. این دو سؤال اول به هیچ یک از حیطهها تعلق ندارند و وضعیت سلامت و کیفیت زندگی را به شکل کلی مورد ارزیابی قرار میدهند. (نجات، منتظری، هلاکویی نائینی، محمد و مجدزاده، 1385). نصیری (1385)، ضمن ترجمه و تهیه نسخه ایرانی این مقیاس(IRQOL) ضریب پایایی توصیفی و همسانی درونی ( a) آن را در یک نمونه 302 نفری از دانشجویان شیراز به ترتیب 87/0 و 84/0گزارش نموده است. همچنین ضریب پایایی بازآزمایی آن را 67/0 به دست آورده و نتایج مربوط به روایی همزمان[27] آن با مقیاس سلامت عمومی (GHQ) رضایت بخش اعلام شده است. همچنین پرسشنامه (WHOQOL-BREF) توسط نجات و همکاران (1385)، استاندارد سازی شده است که روایی محتوایی[28] پرسشنامه را مطلوب، پایایی آن را با استفاده از روش بازآزمایی برای حیطههای سلامت جسمانی، سلامت روان شناختی، روابط با دیگران و محیط به ترتیب 77/0 ، 77/0، 75/0 و 84/0 و همسانی درونی بخشهای مختلف آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای افراد سالم و بیمار 52/0 تا 84/0 اعلام کردهاند. این مطالعه نشان داد که ترجمه فارسی[29] پرسشنامه دارای پایایی و اعتبار قابل قبولی میباشد. از طرفی این ابزار در نقاط مختلف جهان مورد استفاده واقع میشود، لذا قابلیت مقایسه نتایج پژوهشهای داخل کشور را با سایر کشورهای جهان فراهم میکند. از آن جا که این ابزار، عمومی و دارای اعتبار میباشد، میتواند در گروههای مختلف سالم و بیمار مورد استفاده واقع شود (نجات و همکاران، 1385). شیوه اجرا و جمع آوری اطلاعات ابتدا از طریق نصب آگهی، برگزاری دوره آموزش مهارتهای ارتباطی به اطلاع مراجعین رسید و از علاقهمندان ثبت نام به عمل آمد. سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و پیش آزمون اجرا گردید. گروه آزمایش در 8 جلسه شرکت نمودند، و مجموعاً در 8 هفته آموزش دیدند. در پایان جلسه هشتم پس آزمون اجرا شد. جدول 1: سرفصل محتوای جلسات آموزش مهارتهای ارتباطی
یافتهها براساس نتایج مندرج در گروه گواه، 40درصد از زنان شرکت کننده دارای تحصیلات دیپلم، 3/13 فوقدیپلم، و 6/46 لیسانس و بالاتر میباشند. و در گروه آزمایش 60درصد دارای تحصیلات دیپلم، 3/13 دارای تحصیلات فوق دیپلم و 7/36 دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر میباشند. میانگین سن زنان گروه گواه 60/27 و میانگین سن زنان گروه آزمایش 73/27 میباشد. در این پژوهش به منظور بررسی فرضیات پژوهش از تحلیل کواریانس استفاده گردیده است و قبل از آن مفروضههای تحلیل کواریانس بررسی شده است و فرضیه همگنی رگرسیونی و همسانی واریانسها برای هر کدام از فرضیهها برقرار است. فرضیه اول: آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان مؤثر است. جدول 2: نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات کیفیت زندگی پس از تعدیل پیش آزمون
با توجه به نتایج بدست آمده از جدول1 (P<0/05 F=20. 410, DF=1.27) نشان داده میشود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معنیداری 95درصد اطمینان معنادار میباشد. بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرض محقق پذیرفته میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان در گروه آزمایش مؤثر است. فرضیه دوم: آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت جسمی زنان مؤثر است. جدول3: نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت جسمی پس از تعدیل پیش آزمون
در جدول 2 نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت جسمی پس از تعدیل پیش آزمون آورده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از جدول (2) (P<0/05F=0.989 , DF=1,27) نشان داده میشود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معنیداری 95درصد اطمینان معنادار نمیباشد. بنابراین فرض صفر پژوهش تأیید و فرض محقق پذیرفته نمیشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت جسمی زنان در گروه آزمایش مؤثر نیست.
فرضیه سوم: آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود روابط اجتماعی زنان مؤثر است. جدول 4: نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات روابط اجتماعی پس از تعدیل پیش آزمون
در جدول 3 نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات روابط اجتماعی پس از تعدیل پیش آزمون آورده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از جدول (4-11) (P<0/05F=4.068 , DF=1,27) نشان داده میشود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معنیداری 95درصد اطمینان معنادار نمیباشد. بنابراین فرض صفر پژوهش تأیید و فرض محقق پذیرفته نمیشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود روابط اجتماعی زنان در گروه آزمایش مؤثر نیست.
فرضیه چهارم: آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت روان زنان مؤثر است. جدول 5: نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت روان پس از تعدیل پیش آزمون
در جدول 4 نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت روان پس از تعدیل پیش آزمون آورده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از جدول (4-14) (P<0/05F=8.026 , DF=1.27) نشان داده میشود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معنیداری 95درصد اطمینان معنادار میباشد. بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرض محقق پذیرفته میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت روان زنان در گروه آزمایش مؤثر است.
فرضیه پنجم:آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت محیط زنان مؤثر است. جدول 6: نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت محیط پس از تعدیل پیش آزمون
در جدول 5 نتایج تحلیل کواریانس پس آزمون نمرات سلامت محیط پس از تعدیل پیش آزمون آورده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از جدول (5) (P<0/05 F=8.030, DF=1.27)نشان داده میشود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معنیداری 95درصد اطمینان معنادار میباشد. بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرض محقق پذیرفته میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت محیط زنان در گروه آزمایش مؤثر است. بحث و نتیجهگیری نتایج حاصل از جدول 1 بیانگر آن است که آموزش مهارتهای ارتباطی تغییرات معنا داری را در نمرات کیفیت زندگی زنان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ایجاد کرده است. این یافتهها بدین معناست که کیفیت زندگی زنان پس از آموزش افزایش یافته است و فرضیه اول تحقیق تأیید میشود. نتایج حاصل از این پژوهش با بسیاری از یافتههای پژوهشی دیگر همسو است. به طور مثال: تحقیقات هالفورد و همکاران (2007)، نشان داد که ارتباط مؤثر به حفظ و نگهداشتن روابط زوجین کمک میکند و کانون اصلی اغلب برنامههای آموزشی است. نتایج پژوهش رفیعی (1388)، حاکی از اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی و تنشزدایی تدریجی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور میباشد. همچنین تحقیقات کانینگهام (2003)، هالوگ (1998)، مارکمن، استانلی و بلامبرگ (1994)، نانسی (2007)، کارن (2002)، با نتایج پژوهش حاضر همسو میباشند. نتایج حاصل از جدول 2 بیانگر آن است که آموزش مهارتهای ارتباطی تغییرات معنیداری در نمرات سلامت جسمی زنان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ایجاد نکرده است و فرضیه دوم تحقیق مبنی بر اینکه آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت جسمی زنان مؤثر است، تأیید نمیشود. نتایج حاصل از این پژوهش با یافتههای پژوهشی دیگر ناهمسوست. به طور مثال: هاوتون و همکاران (1993)،در پژوهشی بر روی گروهی از زوجها به این نتیجه دست یافتند که میتوان از طریق آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسأله در زمینه صمیمیت، رفتار جنسی، ابراز عشق و علاقه به زوجین کمک کرد. دلیل پرداختن به زمینه علایق، صمیمیت و بهبود رفتار جنسی این است که کارکرد در این زمینهها نه تنها به کاهش تعارضات میانجامد بلکه به نزدیک شدن زوجین کمک میکند . همچنین نتایج پژوهش برغندان و همکاران (1387) و مارک (2005)، نیز با یافتۀ این پژوهش نا هماهنگ است. نتایج حاصل از جدول 3 بیانگر آن است که آموزش مهارتهای ارتباطی تغییرات معنیداری در نمرات روابط اجتماعی زنان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ایجاد نکرده است و فرضیه سوم پژوهش نیز مبنی بر اینکه آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود روابط اجتماعی زنان متأهل مؤثر است رد میشود. نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج پژوهشهای دیگر از جمله پژوهش ساجدیپور (1386)، مهرابیزاده و همکاران (1389)، اپستین و جکبسون (1978) ورازاوی و دلوکس (2006)، ناهمسوست. شهرکی ثانویی و همکاران (1390)، در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطهی الگوهای ارتباط خانواده بر کیفیت زندگی نوجوانان دریافتند که الگوهای ارتباط خانوادگی با ابعاد کیفیت زندگی در تمام ابعاد، به جز بعد پذیرش اجتماعی، رابطه معنیدار دارد. نتایج حاصل از جدول 4 آموزش مهارتهای ارتباطی تغییرات معنیداری را در نمرات سلامت روانی زنان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ایجاد کرده است. این یافتهها بدین معناست که سلامت روانی زنان پس از آموزش افزایش یافته است و فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه آموزش مهارتهای ارتباطی بر بهبود سلامت روانی زنان متأهل مؤثر است، تأیید میشود. نتایج حاصل از این پژوهش با بسیاری از یافتههای پژوهشی دیگر، همسو است. از جمله پژوهشهای اسکات ولو (2002)، گاتمن (2002)، کاستن (2004)، کردوا (2005)، هانسون و لنبلند (2006)، دورانا (1998)، شرفی (1382)، عیسی نژاد، احمدی، اعتمادی (1387)، اصلانی (1383)، شیرالی (1386)، البرز (1386) با نتایج پژوهش حاضر هماهنگ میباشد. نتایج حاصل از جدول 5 بیانگر آن است که آموزش مهارتهای ارتباطی تغییرات معنیداری را در نمرات سلامت محیط زنان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ایجاد کرده است، این یافتهها بدین معناست که سلامت محیط زنان پس از آموزش افزایش یافته است و فرضیه تحقیق تأیید میشود. نتایج حاصل از این پژوهش با پژوهشهای دیگر از جمله: ایمهوند و همکاران (2008) و رحیمی (1388)، همسو است. به لحاظ اهمیت و دامنۀ فراگیر کیفیت زندگی، عوامل مؤثر بر آن همواره بررسی شده است. در این میان نقش خانواده و نحوۀ ارتباطات اعضای آن با یکدیگر بسیار اساسی به نظر میرسد. در پژوهش حاضر نتایج تحلیل آماری این گونه نشان داد که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث بهبود کیفیت زندگی زنان به صورت کلی شده است. همچنین در تحلیلی که بر روی هر یک از ابعاد کیفیت زندگی به صورت جداگانه انجام شد، یافتهها بیانگر آن بود که آموزش مهارتهای ارتباطی باعث بهبود سلامت روان و سلامت محیط زنان گروه آزمایش شده است. این نتیجه با نتایج تحقیقات پیشین همخوان است. اما آموزش این مهارت تأثیری بر بهبود سلامت جسمی و روابط اجتماعی زنان نداشت. این نتیجه با نتایج تحقیقات پیشین تا حدودی ناهمسو است. پژوهشهایی که تقریباً مشابه پژوهش حاضر میباشند، هیچ کدام مهارتهای ارتباطی را به تنهایی آموزش ندادهاند. بلکه در کنار آن برخی مهارتهای دیگر از قبیل مهارت حل مسئله، کنترل خشم، تصمیمگیری و. . . نیز آموزش داده شده است. شاید استفاده از اینگونه مهارتها باعث بهبود سلامت جسمی و روابط اجتماعی گروه آزمایش شده است. علت دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، شاید این باشد که محققین دیگر این آموزشها را برای زوجین اعمال کرده و تأثیر آن را بررسی نمودهاند، در حالی که در این پژوهش فقط زنان تحت آموزش قرار گرفتهاند، بنابراین بهتر است این پژوهش در جامعه زوجین انجام شود. در این تحقیق، چون طرح پژوهش با پیش آزمون وپس آزمون انجام شده است، تأثیر عوامل مداخلهگری مثل گذشت زمان، عوامل انگیزشی پاسخ دهندگان و وضعیت جسمانی آزمودنیها و … بر نتیجه پژوهش تأثیر میگذارند که کنترل آنها از عهده پژوهشگر خارج است و این عامل از جمله محدودیتهای پژوهش حاضر است. علاوه بر آن با توجه به اینکه نمونهگیری پژوهش حاضر در دسترس بوده نتایج این پژوهش را نمیتوانیم به جامعه تعمیم دهیم. با توجه به اهمیت و نقش اساسی ارتباط در رضایتمندی از زندگی پیشنهاد میشود مهارتهای ارتباطی توسط مشاوران در کار کلینیکی برای افزایش رضایتمندی در کنار سایر روش های درمانی آموزش داده شود. همچنین پیشنهاد میشود کارگاههای آموزشی ارتباط، برای زوجین دارای مشکلات ارتباطی با هدف بالا بردن سطح رضایت از زندگی و ارتقای سلامت روانی اعضای خانواده برگزار شود. به نظر میرسد که کیفیت زندگی مؤلفۀ پیچیدهای است که عوامل زیادی چون رشد فردی، عزت نفس، احساس رضایت از موفقیت و تعلق خاطر، در تغییر و بهبود آن مؤثر میباشد. با توجه به این امر میتوان پژوهشهای گستردهتری بر بهبود کیفیت زندگی و ابعاد آن انجام داد و نتایج به دست آمده را مورد مقایسه قرار داد، تا بدین وسیله بتوان از نتایج کاربرد بیشتری به عمل آورد. منابع اصلانی، خالد. (1383). نقش مهارتهای ارتباطی بر کارآیی خانوادگی دانشجویان متأهل، پایاننامه کارشناسیارشد مشاوره خانواده، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. برغندان، میترا؛ عنایتی، میرصلاح الدین؛ مهرابیزاده، هنرمند (1387). بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله به شیوهی گروهی بر سلامت عمومی و رضایت زناشویی همسران کارمندان مرد طرح اقماری. یافتههای نو در روانشناسی. دوره 7 شماره2. 95-107. برنشتاین، فیلیپ اچ و برنشتاین، مارسی تن. شناخت و درمان اختلافهای زناشویی (زناشویی درمانی). حمیدرضا سهرابی، (1382). تهران: انتشارات رسا. بولتن، رابرت. روانشناسی روابط انسانی (مهارتهای مردمی). حمیدرضا سهرابی، (1384). تهران: انتشارات رشد. بهاری، فرشاد؛ بهرامی، فاطمه (1387). تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی همسران بر میزان تعارضهای زناشویی زوجهای متقاضی طلاق شهر اصفهان. فصلنامه مطالعات زنان دانشگاه الزهراء. دوره 11 شماره 3، 85-97. خوش کنش، ابوالقاسم (1386). بررسی روابط ساده و چندگانه پیشایندهای شناختی، شخصیتی، مذهبی با احساس شادکامی و ارتباط این متغیرها با عملکرد تحصیلی و سلامت روانی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، رساله دکتری روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. رحیمی، مهدی(1388). رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانش آموزان دوره متوسطه شهر شیراز. مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، دوره 10، شماره 1، 5-25 رضازاده، سیدمحمدرضا، (1381). بررسی سبکهای دلبستگی و مهارتهای ارتباطی با همسازی زناشویی در دانشجویان متأهل ساکن خوابگاههای دانشگاه تهران. رساله دکتری روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس. رفیعی، مرسده، (1388). اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی و تنشزدایی تدریجی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور، پایاننامه کارشناسیارشد روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور تهران. رایس، فیلیپس. روانشناسی رشد انسان. مهشیدفروغان، (1387). تهران: انتشارات ارجمند. سازمان بهداشت جهانی. برنامه آموزش مهارتهای زندگی. لادن فتی؛ فرشته موتابی؛ مهرداد کاظمزاده عطوفی،(1385). تهران: انتشارات دانژه. شرفی، علی (1382). رابطه بین الگوهای ارتباط زناشویی و سلامت روان معلمان زن و همسران آنها در تهران. پایاننامه کارشناسیارشد دانشگاه تربیت معلم. شهرکی ثانوی، فریبا؛ نویدیان، علی؛ انصاری مقدم، علیرضا؛ فرجی شوی، مهدی (1390). بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیت زندگی نوجوانان. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، دوره 1، شماره 1، 101- 114. عیسی نژاد، اکبر؛ احمدی، احمد؛ اعتمادی، عذرا. (1387). تأثیر بهزیستی ذهنی بر کیفیت روابط زناشویی. مجموعه مقالات سومین کنگره آسیب شناسی خانواده، 290. گاتمن، جان. چرا ازدواج موفق؟ چرا ازدواج ناموفق؟. مهرداد فیروزبخت(1377). تهران: انتشارات ابجد. مایکل، پی نیکولز. خانواده درمانی مفاهیم و روشها. محسن دهقانی؛ آناهیتا نجاریان؛ فرزانه رسولی، (1387). تهران: نشر دانژه. محبیکیا، راضیه (1387). تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکردهای شناختی- رفتاری بر سازگاری زناشویی زنان. پایاننامه کارشناسیارشد مشاوره، دانشگاه شهید بهشتی. محمودی، حسین (1385). بررسی اثربخشی آموزش شنیداری- موسیقایی بر الگوهای ارتباطی زوجین تهران. پایاننامه کارشناسیارشد دانشگاه شهید بهشتی. مهرابیزاده هنرمند، مهناز؛ حسین پور، محمد؛ مهدیزاده، لیلا (1389). اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی در افزایش سازگاری زناشویی زنان متأهل 40-20 سال. مجله مطالعات آموزش و یادگیری، دوره2، شماره 1، 125-139. نجات، سحرناز؛ منتظری، علی؛ هلاکویی، کوروش؛ نایینی، کاظم محمد؛ مجدزاده، رضا (1385). استانداردسازی پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL BREF) ترجمه و روانسنجی گونهی ایرانی. مجله دانشکدهی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دوره 4، شماره 4، 1-12. نصیری، حبیبالله (1385). بررسی روایی و پایایی مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و تهیهی نسخهی ایرانی آن. سومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. تهران: دانشگاه علم و صنعت. هارجیه، اون؛ ساندرز، کریستین؛ دیکسون، دیوید؛ تاون، جونز. مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی. مهرداد فیروزبخت وخشایار بیگی(1386). تهران: انتشارات رشد. هالفورد، دبلیوکیم. زوج درمانی کوتاه مدت: یاری به زوجین برای کمک به خودشان. مصطفی تبریزی؛ مژده کاردانی؛ فروغ جعفری(1384). تهران: فرا روان. هاوتون، کیت سالکویس، کیس، کلارک (1383). رفتار درمانی شناسی راهنمای کاربردی در درمان اختلالهای روانی. ترجمه حبیب اله قاسم زاده. تهران: انتشارات ارجمند. Campbell. T. L. (2003). The effectiveness of family interventions for physical disorders. Journal of Marital and Family. 29(2), 263-281. Casten, M. K. (2004). Marital functioning and communication in a clinical sample of social anxiety disorder clients. Journal of Marital and Family. 28(3), 252-270. Cordova, J. V.; & Warren, L. Z. (2005). Emotional skillfulness in marriage: intimacy as amediator of the relationship between emotional skillflulness and martial satisfaction. Journal of Social and Clinical Psychology. 24(2), 218-235. Cunningham, M. (2003). Sarisfying union's throucouples communication and enhacement program for married couples. Submitted to office of graduate studies of Texas A & M University in partial fulfillment of the requirements for the degree of doctor of philosophy. Epstein. N. ;& Jackson, E. (1978). An outcome study short- term communication training with married couples. Journal of Conseling and Clinical Psychology, 46, 202-212. Frisch, M. B. (2006). Quality of life therapy: Applying a life satisfaction approach to positive psychology and cognitive therapy. John Wiley & Sons, Inc., Hoboken, New Jersey. Gottman, J. M. (1993). The roles of conflict, escalation and envoidance in marital interation. Journal of Consutling and Clinical Psychology, 61, 6-15 Hahlweg, K.; Markman, H. G.; Thurmaier, F.; Engl, J.; & Eckert, V. (1998). The peridiction and Prevention of marital distress: And international perspective. Clinical Psychology, Rview, 13, 29-43 Halford, K. J.; Matthew, S. (2007). Couple communicationin step families, family process, Academic Research libraries, 46, 421-432 Imhonde, H. O.; Oyaziwo, A.; & Ifunanyachukwu, N. R. (2008). Effective communication, educational qualification and age as determinats of marital satisfaction among newly wedded-couples in a Nigeria,University. Pakistan Journal of Social Sciences, 5, 433-437. Karen, R. W. (2002). Building healty couple relationships: Do communication skills. Gender, hope and family types make adifferens? Trinity Western University. Lopez, S. J. (2009). Encyclopedia of positive psychology. Wiley- BlackwellPublication. Nancy, J. S. (2007). Communication and intimacy. http://www.nancyjanesmith.com Razavi, D.; & Delvaux, N. (2006). Can life skills be tought? British Journal of Hospital Medicine, 43, 215-217. Schiling, E. A.; Baucom, D. H.; Burnett,C. K. ; Allen,E. S. ; & Rogland,L. (2003). Altering the cours of marriage: The effect of (PREP). Communication skills acquisition on couples risk of becoming martially distressed. Journal of Family Psychology, 17, 41-53. Victoria, L. B. (2008). Does marriage and relationship education improve couples’ communication? A meta – analytic study. Department of Marrige, Family and Human Development. Brigham Young University. Whoqol Group. (1993). Study protocol for the World Health Organization project to develop a quality of life assessment instrument (WHOQOL). Quality of Life Research. 2(2): 153-159. Whoqol Group. (1994). Development of the WHOQOL: Rationale and current status, international. Journal of Mental Health. 23(3): 24-56. Whoqol Group. (1995). The World Health Organization Quality of Life Assessment (WHOQOL): Position paper from the, World Health Organization Social Science and Medicine. 41 (10): 1403-1409. Whoqol Group. (2006). A cross- cultural study of spirituality, religion, and personal beliefsas components of quality of life. Social Science and Medicine. 62(6): 1486-1497. WHO (2005). Promoting mental health: concepts, emerging evidence, practice: summary report. Geneva, Word Health Organization.
1- کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه تهران fuoladi_f@yahoo. com [2] - دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران [6]- World health organization (WHO) [7]- Campbell [8]- Bernstein [9]- Heyman [10]- Weiss [11]- Oleary [12]- Oeach [13]- Halford [15]- Imhond [18]- Hargie [19]- Rice [20]- Bolton [22]- Markman [23]- Stanley [24]- Blumberg [26]- Lev [27]- Concurrent Validity [28]- Face Validity [29]- Irqol | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصلانی، خالد. (1383). نقش مهارتهای ارتباطی بر کارآیی خانوادگی دانشجویان متأهل، پایاننامه کارشناسیارشد مشاوره خانواده، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. برغندان، میترا؛ عنایتی، میرصلاح الدین؛ مهرابیزاده، هنرمند (1387). بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله به شیوهی گروهی بر سلامت عمومی و رضایت زناشویی همسران کارمندان مرد طرح اقماری. یافتههای نو در روانشناسی. دوره 7 شماره2. 95-107. برنشتاین، فیلیپ اچ و برنشتاین، مارسی تن. شناخت و درمان اختلافهای زناشویی (زناشویی درمانی). حمیدرضا سهرابی، (1382). تهران: انتشارات رسا. بولتن، رابرت. روانشناسی روابط انسانی (مهارتهای مردمی). حمیدرضا سهرابی، (1384). تهران: انتشارات رشد. بهاری، فرشاد؛ بهرامی، فاطمه (1387). تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی همسران بر میزان تعارضهای زناشویی زوجهای متقاضی طلاق شهر اصفهان. فصلنامه مطالعات زنان دانشگاه الزهراء. دوره 11 شماره 3، 85-97. خوش کنش، ابوالقاسم (1386). بررسی روابط ساده و چندگانه پیشایندهای شناختی، شخصیتی، مذهبی با احساس شادکامی و ارتباط این متغیرها با عملکرد تحصیلی و سلامت روانی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، رساله دکتری روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. رحیمی، مهدی(1388). رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی دانش آموزان دوره متوسطه شهر شیراز. مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی، دوره 10، شماره 1، 5-25 رضازاده، سیدمحمدرضا، (1381). بررسی سبکهای دلبستگی و مهارتهای ارتباطی با همسازی زناشویی در دانشجویان متأهل ساکن خوابگاههای دانشگاه تهران. رساله دکتری روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس. رفیعی، مرسده، (1388). اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی و تنشزدایی تدریجی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی زنان نابارور، پایاننامه کارشناسیارشد روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور تهران. رایس، فیلیپس. روانشناسی رشد انسان. مهشیدفروغان، (1387). تهران: انتشارات ارجمند. سازمان بهداشت جهانی. برنامه آموزش مهارتهای زندگی. لادن فتی؛ فرشته موتابی؛ مهرداد کاظمزاده عطوفی،(1385). تهران: انتشارات دانژه. شرفی، علی (1382). رابطه بین الگوهای ارتباط زناشویی و سلامت روان معلمان زن و همسران آنها در تهران. پایاننامه کارشناسیارشد دانشگاه تربیت معلم. شهرکی ثانوی، فریبا؛ نویدیان، علی؛ انصاری مقدم، علیرضا؛ فرجی شوی، مهدی (1390). بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیت زندگی نوجوانان. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، دوره 1، شماره 1، 101- 114. عیسی نژاد، اکبر؛ احمدی، احمد؛ اعتمادی، عذرا. (1387). تأثیر بهزیستی ذهنی بر کیفیت روابط زناشویی. مجموعه مقالات سومین کنگره آسیب شناسی خانواده، 290. گاتمن، جان. چرا ازدواج موفق؟ چرا ازدواج ناموفق؟. مهرداد فیروزبخت(1377). تهران: انتشارات ابجد. مایکل، پی نیکولز. خانواده درمانی مفاهیم و روشها. محسن دهقانی؛ آناهیتا نجاریان؛ فرزانه رسولی، (1387). تهران: نشر دانژه. محبیکیا، راضیه (1387). تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی با رویکردهای شناختی- رفتاری بر سازگاری زناشویی زنان. پایاننامه کارشناسیارشد مشاوره، دانشگاه شهید بهشتی. محمودی، حسین (1385). بررسی اثربخشی آموزش شنیداری- موسیقایی بر الگوهای ارتباطی زوجین تهران. پایاننامه کارشناسیارشد دانشگاه شهید بهشتی. مهرابیزاده هنرمند، مهناز؛ حسین پور، محمد؛ مهدیزاده، لیلا (1389). اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی در افزایش سازگاری زناشویی زنان متأهل 40-20 سال. مجله مطالعات آموزش و یادگیری، دوره2، شماره 1، 125-139. نجات، سحرناز؛ منتظری، علی؛ هلاکویی، کوروش؛ نایینی، کاظم محمد؛ مجدزاده، رضا (1385). استانداردسازی پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL BREF) ترجمه و روانسنجی گونهی ایرانی. مجله دانشکدهی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، دوره 4، شماره 4، 1-12. نصیری، حبیبالله (1385). بررسی روایی و پایایی مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و تهیهی نسخهی ایرانی آن. سومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. تهران: دانشگاه علم و صنعت. هارجیه، اون؛ ساندرز، کریستین؛ دیکسون، دیوید؛ تاون، جونز. مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی. مهرداد فیروزبخت وخشایار بیگی(1386). تهران: انتشارات رشد. هالفورد، دبلیوکیم. زوج درمانی کوتاه مدت: یاری به زوجین برای کمک به خودشان. مصطفی تبریزی؛ مژده کاردانی؛ فروغ جعفری(1384). تهران: فرا روان. هاوتون، کیت سالکویس، کیس، کلارک (1383). رفتار درمانی شناسی راهنمای کاربردی در درمان اختلالهای روانی. ترجمه حبیب اله قاسم زاده. تهران: انتشارات ارجمند. Campbell. T. L. (2003). The effectiveness of family interventions for physical disorders. Journal of Marital and Family. 29(2), 263-281. Casten, M. K. (2004). Marital functioning and communication in a clinical sample of social anxiety disorder clients. Journal of Marital and Family. 28(3), 252-270. Cordova, J. V.; & Warren, L. Z. (2005). Emotional skillfulness in marriage: intimacy as amediator of the relationship between emotional skillflulness and martial satisfaction. Journal of Social and Clinical Psychology. 24(2), 218-235. Cunningham, M. (2003). Sarisfying union's throucouples communication and enhacement program for married couples. Submitted to office of graduate studies of Texas A & M University in partial fulfillment of the requirements for the degree of doctor of philosophy. Epstein. N. ;& Jackson, E. (1978). An outcome study short- term communication training with married couples. Journal of Conseling and Clinical Psychology, 46, 202-212. Frisch, M. B. (2006). Quality of life therapy: Applying a life satisfaction approach to positive psychology and cognitive therapy. John Wiley & Sons, Inc., Hoboken, New Jersey. Gottman, J. M. (1993). The roles of conflict, escalation and envoidance in marital interation. Journal of Consutling and Clinical Psychology, 61, 6-15 Hahlweg, K.; Markman, H. G.; Thurmaier, F.; Engl, J.; & Eckert, V. (1998). The peridiction and Prevention of marital distress: And international perspective. Clinical Psychology, Rview, 13, 29-43 Halford, K. J.; Matthew, S. (2007). Couple communicationin step families, family process, Academic Research libraries, 46, 421-432 Imhonde, H. O.; Oyaziwo, A.; & Ifunanyachukwu, N. R. (2008). Effective communication, educational qualification and age as determinats of marital satisfaction among newly wedded-couples in a Nigeria,University. Pakistan Journal of Social Sciences, 5, 433-437. Karen, R. W. (2002). Building healty couple relationships: Do communication skills. Gender, hope and family types make adifferens? Trinity Western University. Lopez, S. J. (2009). Encyclopedia of positive psychology. Wiley- BlackwellPublication. Nancy, J. S. (2007). Communication and intimacy. http://www.nancyjanesmith.com Razavi, D.; & Delvaux, N. (2006). Can life skills be tought? British Journal of Hospital Medicine, 43, 215-217. Schiling, E. A.; Baucom, D. H.; Burnett,C. K. ; Allen,E. S. ; & Rogland,L. (2003). Altering the cours of marriage: The effect of (PREP). Communication skills acquisition on couples risk of becoming martially distressed. Journal of Family Psychology, 17, 41-53. Victoria, L. B. (2008). Does marriage and relationship education improve couples’ communication? A meta – analytic study. Department of Marrige, Family and Human Development. Brigham Young University. Whoqol Group. (1993). Study protocol for the World Health Organization project to develop a quality of life assessment instrument (WHOQOL). Quality of Life Research. 2(2): 153-159. Whoqol Group. (1994). Development of the WHOQOL: Rationale and current status, international. Journal of Mental Health. 23(3): 24-56. Whoqol Group. (1995). The World Health Organization Quality of Life Assessment (WHOQOL): Position paper from the, World Health Organization Social Science and Medicine. 41 (10): 1403-1409. Whoqol Group. (2006). A cross- cultural study of spirituality, religion, and personal beliefsas components of quality of life. Social Science and Medicine. 62(6): 1486-1497. WHO (2005). Promoting mental health: concepts, emerging evidence, practice: summary report. Geneva, Word Health Organization.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8,721 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,020 |