تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,275,464 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,329,118 |
بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از رسانههای جمعی با سبک زندگی شهروندان شهر تبریز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 8، شماره 28، مهر 1394، صفحه 25-39 اصل مقاله (610.72 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سمیرا موسوی1؛ فیروز راد2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشآموخته گروه علوم اجتماعی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی؛ تبریز- ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور- صندوق پستی 193953697، تهران- ایران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امروزه پدیده سبک زندگی ازمختصات جهان نوین است و افراد برای توصیفکنشهای خود و دیگران از مفهوم سبک زندگی استفاده میکنند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از رسانههای جمعی با سبک زندگی شهروندان شهرتبریز انجام گرفت. روش مورد استفاده، پیمایش و جامعه آماری، کلیه شهروندان 64-15 شهرتبریز با تعدادکل 039/125/1 درسال 1393 است برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری خوشهای و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که در نهایت حجم نمونه آماری 400 نفر تعیین گردید. جهت جمعآوری اطلاعات از فن پرسشنامه و برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون، کی دو و t-test استفاده شد. یافتههای مربوط نشان دادندکه دو فرضیه کلی یعنی میزان نحوه استفاده شهروندان از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی آنان متفاوت نیست ولی تک تک فرضیههای اختصاصی که به طریقی جزئی شده بودند تائید شدند. یعنی بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ملّی، رادیو و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و بین میزان استفاده از ماهواره، اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه معنیداری وجود دارد و بین میزان گرایش به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ملی، رادیو و بین میزان گرایش به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامههای ماهواره، اینترنت رابطه معنیداری وجود دارد و در نهایت نوع سبک زندگی شهروندان بر اساس متغیّرهای زمینهای جنسیت، تحصیلات، سن، وضعیّت تأهل متفاوت است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سبک زندگی؛ رسانههای جمعی؛ شهروندان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از رسانههای جمعی سمیرا موسوی[1] دکتر فیروز راد[2] تاریخ دریافت مقاله:2/2/1395 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:23/5/1395 چکیده امروزه پدیده سبک زندگی ازمختصات جهان نوین است و افراد برای توصیفکنشهای خود و دیگران از مفهوم سبک زندگی استفاده میکنند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه میزان و نحوه استفاده از رسانههای جمعی با سبک زندگی شهروندان شهرتبریز انجام گرفت. روش مورد استفاده، پیمایش و جامعه آماری، کلیه شهروندان 64-15 شهرتبریز با تعدادکل 039/125/1 درسال 1393 است برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری خوشهای و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که در نهایت حجم نمونه آماری 400 نفر تعیین گردید. جهت جمعآوری اطلاعات از فن پرسشنامه و برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون، کی دو و t-test استفاده شد. یافتههای مربوط نشان دادندکه دو فرضیه کلی یعنی میزان نحوه استفاده شهروندان از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی آنان متفاوت نیست ولی تک تک فرضیههای اختصاصی که به طریقی جزئی شده بودند تائید شدند. یعنی بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ملّی، رادیو و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و بین میزان استفاده از ماهواره، اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه معنیداری وجود دارد و بین میزان گرایش به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ملی، رادیو و بین میزان گرایش به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامههای ماهواره، اینترنت رابطه معنیداری وجود دارد و در نهایت نوع سبک زندگی شهروندان بر اساس متغیّرهای زمینهای جنسیت، تحصیلات، سن، وضعیّت تأهل متفاوت است. واژگان کلیدی: سبک زندگی، رسانههای جمعی، شهروندان. هر اصطلاحی از اصطلاحات علوم اجتماعی مانند سایر علوم در فضای مفهومی آن قابل درک است. «سبک زندگی» نیز به عنوان یکی از اصطلاحات علوم اجتماعی، پیوند مستقیم و وثیقی با مجموعهای از مفاهیم دارد؛ مفاهیمی مانند: عینیت و ذهنیت، فرهنگ و جامعه، فرهنگ عینی و ذهنی، صورت (شکل) و محتوا، رفتار و معنا (نگرش، ارزش و هنجار)، اخلاق و ایدئولوژی، سنت و نوگرایی، شخصیت و هویت (فردی و جمعی)، وراثت و محیط، فردیت و عمومیت، خلاقیت و بازتولید، تولید و مصرف، طبقه و قشر (بندی) اجتماعی، زیباییشناسی (سلیقه) و نیاز، منزلت و مشروعیت و بدون شناخت این روابط، درک درستی از سبک زندگی و نظریههای مربوط به آن به دست نخواهد آمد. بدین لحاظ، هر محققی که میخواهد در این حوزه به مطالعه بپردازد، موظف به روشن کردن معنای دقیقی است که از «سبک زندگی» در نظر دارد معنایی که حداقل رابطه «سبک زندگی» را با سایر پدیدهها و مفاهیم همجوار نشان میدهد (هندری و دیگران، 1381: 228؛ به نقل از مهدوی کنی، 1386: 200). سوبل که شاید مفصلترین متن درباره تعریف سبک زندگی را نوشته معتقد استکه «تقریباً هیچ توافق تجربی یا مفهومی درباره اینکه چه چیز سازنده سبک زندگی است وجود ندارد». برخی دیگر هم معتقدند که میتوان این مفهوم را بسته به موضوعیکه مطالعه میشود، به طرق مختلف تعریفکرد و ارائه تعریفی از آن، نافی بقیه شیوههای استفاده از این مفهوم نیست، فقط لازم است تا زمینهای را که در آن از این مفهوم استفاده میشود تعریف کرد(فاضلی، 1382: 17). با اینهمه میتوان تعاریف موجود را به دو گروه کلی تقسیم کرد و از رهگذر مرور آنها به نتایجی رسید که گروه یا رویکرد اول از جنس رفتار و در جامعهشناسی و مطالعات فراغت غالب بوده و محدود به الگوی مصرف میباشد اما رویکرد دوّم که در آن ارزشها و نگرشها بخشی از سبک زندگی است و وجه روانشناسی آن بیشتر است و در سنت مطالعات بازاریابی بارز بوده است. لیزر در سال 1963 سبک زندگی را بر اساس الگوی خرید کالا تعریف میکند به نظر وی «سبک زندگی بر مبنای الگوی مصرف دال بر شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی است. شیوهای که بدان طریق مصرف کننده خرید میکند، و شیوهایکه بدان طریق کالای خریداری شده مصرف میشود بازتاب کننده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است»(همان: 68). گیدنز سبک زندگی را مجموعهای نسبتاً هماهنگ از همه رفتارها و فعالیتهای یک فرد معین، و حالتها و سلیقهها، مانند طرز لباس پوشیدن و طرز آرایش زنان، آرایه منزل و نحوه گذران اوقات فراغت و غیره در جریان زندگی روزمره میداند(گیدنز، 1378: 121). باتوجه به تعاریف و برداشتهای یاد شده منظور ازسبک زندگی یک فرد انعکاسی از تجربیات زندگی، موقعیّت، ارزشها، نگرشها و انتظارات اوست. در جوامع سنتی، به ویژه در کشورهایی که فرهنگ جمع- گرایی درآنها غالب است، گزینههای مصرف افراد بهشدت تحت تأثیر طبقه اجتماعی، خانواده و اطرافیان هستند. اما درجوامع نوین مصرفکنندگان در انتخاب کالاها، خدمات و فعالیتهایی که به واسطه آن خود را تعریف میکنند آزاد هستند. در حقیقت هستند به کمک سبک زندگی است که ما میتوانیم آنچه را مردم انجام میدهند، چرایی آن و معنایی که برای آنها و دیگران دارد را درک کنیم که عوامل زیادی در تغییر رفتارها و سبک زندگی افراد نقش دارند که در این بین نقش رسانههای جمعی، اعم از تلویزیون، ماهواره اینترنت و ... بیش از پیش به چشم میخورد تا جایی که نمیتوان تاثیرگذاری آنها را کتمان کرد چرا که رسانهها در اکثر زمینههای زندگی امروزی بشر سایه افکندهاند و تمام مسائل را به گستره جهانی هدایت میکنند که سبک زندگی نیز از جمله مسائل مطرح در رسانههاست. شایان ذکر است که انواع مختلف سبک زندگی وجود دارد و این سبکهای زندگی همیشه متاثر از عواملی بوده است و مخصوصاً در عصر حاضر که هر لحظه پدیدههای اجتماعی جدیدی به منصه ظهور میرسند، عوامل تاثیرگذار بر آن بسیارند. یکی از عوامل تاثیرگذار بر سبک زندگی شهروندان همان طور که بیان شد رسانههای جمعی میباشد. چنانچه مک لوهان معتقد بود که هرکسی این وسایل ارتباطی را در اختیار داشته باشد حتی فرهنگ عام را نیز تحت نفوذ دارد و اگر ارشمیدس نقطه اتکایی میخواست تا جهان را دگرگون کند من رسانهها را میخواهم تا جوامع را دگرگون سازم(ساروخانی، 1378: 27). برای رسانهها در زندگی روزمره چهار نقش کلی قائل شدهاند: 1. رسانهها به فرآیند ساخته شدن هویّت کمک میکنند. مردم ازطریق رسانهها انگیزه پیدا میکنند تا درباره این موضوع که آنها میخواهند چه کسی باشند یا بشنوند فکر کنند. 2. رسانهها به فرآیند معنا کمک میکنند، درجهانی که به طور روزافزون پیچیدهتر میشود و در جایی که حوادث و رخدادهای دور دست بسیار پر اهمیت میشوند. بیشتر ما برای معنی کردن جهان به رسانه- های همگانی متکی شدهایم. 3. رسانهها برای مردم لذتبخش هستند. این لذت میتواند از استفاده مستقیم محتوای یک رسانه خاص باشد که از منظر زیباشناسی است یا غیر مستقیم هنگام گفتگو با دیگران صورت میگیرد. 4. رسانهها به ساختمند شدن زندگی روزمره کمک میکنند. زندگی روزمره مبتنی بر عادتهاست و از رسانهها برای عادت بخشیدن به زندگی استفاده میشود(گینز و دیگری، 1381: 77). پس وسایل ارتباطجمعی میتواند نقش وکارکردهای مؤثری درجامعه داشته باشد. مخصوصاً تلویزیون و رادیو (داخلی و خارجی)، اینترنت در میان وسایل ارتباط جمعی، ظرفیّت و توان فوقالعادهای در جهت- دهی به سبکهای زندگی دارد و فرد را در انتخاب نوعی از سبک زندگی از انواع مختلف سبکهای زندگی (سنتی، مدرن و ...) کمک میکند. ترویج انواع مدهای لباس، چگونگی تعامل و رفتار متقابل شهروندان، طرز حرکات و حرف زدن، شیوة مصرف و زندگی کردن و ... مواردی است که در عمل اثرات آن از طریق این وسایل تجربه و درک شده است. پس ما در این پژوهش با دو مفهوم جامعهشناختی سر و کار داریم و میخواهیم دریابیم که اولاً میزان و نحوه استفاده شهروندان تبریزی از رسانههای جمعی چه قدر است؟ و ثانیاً چه رابطهای بین میزان و نحوه استفاده از رسانهها با نوع سبک زندگی شهروندان تبریز وجود دارد؟ که در این زمینه نظریات مطرح شده عبارتند از: نظریه بوردیو یکی از نظریاتی استکه آرای مارکس و وبر درآن تلفیق شده است و البته بوردیو از آراء دیگران نیز بهره برداه است. در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقهبندیشده و طبقهبندی کننده فرد درعرصههایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوههای معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، در واقع عینیّت یافته و تجسم یافته ترجیحات افراد است. از یک سو، سبکهای زندگی شیوههای مصرف عاملان اجتماعی است که دارای رتبهبندیهای مختلفی از جهت شأن و مشروعیّت اجتماعیاند. این شیوههای مصرفی بازتاب نظام اجتماعی سلسلهمراتبی است، اما چنان چه بوردیو در کتاب تمایز برحسب منطق دیالکتیکی نشان میدهد مصرف صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست، بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز است(باکاک، 1381: 96). دیگر نظریهپرداز فرانسوی، ژان بودریار نیز معتقد است رابطه مصرفکننده با شئی تغییر کرده است. مصرف کننده دیگر به فلان شئی برای فایده خاص آن مراجعه نمیکند، بلکه به مجموعهای از اشیاء با دلالت کلی آنها روی میآورد. ویترینها، آگهیهای تبلیغاتی، بنگاههای تولیدی و مارکها که در این جا نقش اساسی دارند، دیدگاهی منسجم و جمعی از این وسایل ارائه میدهند و آنها را مانند یک «کل» تقریباً جداییناپذیر یا زنجیرهای در نظر میگیرند که رشتهای به هم پیوسته از اشیاء ساده نیست، بلکه رشتهای از دالهاست؛ زیرا این اشیاء برای یکدیگر حکم فراشی پیچیدهتری را دارند و برای مصرف کننده انگیزههایی پیچیدهتر پدید میآورند(بودریار، 1389: 16-17). بر همین مبناست که میگوید مصرف نه به عنوان عمل و کارکرد اشیاء داراییها و غیره، نه به عنوان نظام ارتباطات و مبادله به مثابه رمزگان نشانه- هایی که دائماً مانند زبان فرستان، دریافت و بازآفرینی میشوند؛ تعریف میشود(همان: 133). به عقیده بودریار مصرف در جوامع مدرن/ پسامدرن مبتنی بر یک رشته از نیازهای از پیش موجودی نیست که ریشه در جنبه زیستی انسان، ورای لایه بسیار اساسی آن دارد. او از «منطق اجتماعی مصرف» سخن میگوید که به هیچ وجه منطق تملک فردی ارزش مفید کالا و خدمات و این منطق رضایتمندی نیست. به زعم او فرآیند مصرف را از این منظر میتوان از دو جنبة اساسی تحلیل کرد: 1. به عنوان فرآیند دلالت و ارتباطات بر پایه زندگانی که درآن، عمل مصرف ثبت میشود و معنا پیدا میکند. مصرف، در این جا یک نظام مبادله و معادل با یک زبان است. تنها تحلیل ساختاری میتواند در این سطح به مطالعه مصرف بپردازد. 2. به عنوان فرآیند طبقهبندی و تمایزگذاری اجتماعی که در آن اشیاء/ نشانهها این بار نه تنها به عنوان تفاوتهای معنادار در یک رمزگان، بلکه به عنوان ارزشهای منزلتی در یک سلسله مراتب سامان مییابند. در این جا، مصرف میتواند موضوع یک تحلیل استراتژیک قرار گیرد که وزن خاص آن را در توزیع ارزشهای منزلتی تعیین میکند. از نظر گیدنز، در زندگی امروزین، مفهوم سبک زندگی معنای خاصی به خود میگیرد. هر چه نفوذ و کشش سنت کمتر میشود و هر چه زندگی روزمره بیشتر برحسب تاثیرات متقابل عوامل محلی و جهانی بازسازی میشود، افراد بیشتر ناچار میشوند که سبک زندگی خود را از میان گزینههای مختلف انتخاب کنند. به دلیل «باز بودن» زندگی اجتماعی امروزین و همچنین به علت تکثریابی زمینههای عمل و تنوع «مراجع»، انتخاب سبک زندگی بیش از پیش در ساخت هویت شخصی و فعالیت روزمره اهمیت مییابد. برنامهریزی زندگی بر اساس بازتابهای محلی و جهانی به صورت طرح مرکزی ساختار هویت شخص در میآید که نباید موجب شود تفاهم درباره سبک زندگی و رابطه آن با برنامهریزی زندگی شود. با توجه به این که مصرف را دربعضی منابع از اصطلاح زندگی به شمار میآورند به همین سبب بعضیها تصور می- کنند «سبک زندگی» مربوط به طبقات یا لایههای صرفهتر جامعه است از این نظر مردم تهیدست را به طور کلی از امکان انتخاب «سبک زندگی» محروم میدانند. «سبک زندگی» به تصمیمگیری و برنامه- ریزی در شرایط مادی دشوار نیز ارتباط دارد. این گونه الگوی زندگی ممکن است در مواردی به طرد و تغییر کم و بیش سبکهای رفتاری و مصرفی بسیار رایج و گستردهتر نیز منتهی گردد(گیدنز، 1378: 22-19). گیدنز معتقد است سبکهای زندگی کردارهایی هستند که به جریانهایی که در لباس پوشیدن، غذا خوردن شیوههایکنش و محیط دلخواه برای ملاقاتکردن دیگران جلوه میکنند. اما ویچنین رفتارهایی را بازتاب کننده هویتهای شخصی، گروهی و اجتماعی میداند. مشخصه سبک زندگی، انتخابی بودن آنهاست. «...آن نوع گزینشهایی که وقتی شرایط مادی و فیزیکی را کنترل کنیم، امکان تغییر دادن آنها وجود دارد». این انتخاب در محدوده متغیرهای ساختاری صورت میگیرد طیف فعالیتهای افراد در هر عرصه از زندگی میتواند سازنده سبک زندگی آنها در آن عرصه باشد به همین دلیل میتوانیم از سبک زندگی درزمینه مصرف مادی، رفتار بهداشتی، رانندگی، مصرف فرهنگی یا رفتار درون منزل سخن بگوییم(فاضلی، 1382: 70). نظیه طبقه تنآسای وبلن نخستین تلاش جدی در ادبیات مصرف محسوب میشود. وبلن دیدگاه خود را با این سؤال آغاز میکندکه مبنایشان، منزلت و پایگاه اجتماعی برای افرادچیست و پاسخ به این سؤال را به ثروت مربوط میداند. اگر کسی صاحب ثروت باشد و در تمنای منزلت اجتماعی باشد، در این صورت باید ثروت خود را نمایش دهد. ازنظر وبلن فرد شکست خورده به واسطه ناتوانی درنمایش ثروت از دستیابی به منزلت اجتماعی محروم است. سؤالی که اینک مطرح است نحوه نمایش ثروت برای توجه عموم و تحسین آنهاست. وبلن دو شیوه اصلی نمایش ثروت را فراغت کاذب و مصرف کاذب میداند. در دوره پیش از صنعتی شدن، زندگی فراغتی در دسترسترین و جامعترین نشانه قدرت است. مشروط به آن که نجبای فراغتی بتوانند در آسایش و فراغت زندگی کنند(وبلن، 1975: 38؛ به نقل از ذکایی، 1391: 11). رویکرد استفاده و بهرهمندی (رضایتمندی)، براین اصل استوار استکه «پیام یک رسانه فعال است» و برای رسیدن به تعریف عینی از فعال بودن، محققان هوادار این رویکرد به ابعاد گوناگون آن پرداختهاند. شواهد تجربی نشان میدهند که مخاطبان، فعالانه محتوای رسانهها را پردازش میکنند و این پردازش تحت تاثیر انگیزههای فرد است. طبق نظریه آلبرت بندورا نهادهای اجتماعی مانند رسانههای گروهی و به خصوص تلویزیون در ایجاد و شکل دادن به خصوصیات سالم و ناسالم افراد، نقش تعیینکننده، وسیع و عمیقی دارند. با تاکید برالگو- گیری و تقویت از طریق یادگیری نهفته معتقد استکه از طریق مشاهده، یادگیری انجام میشود و زمانی که فرد در موقعیت مناسب قرار گیرد، یادگیری به عملکرد تبدیل میشود. بندورا تاکید میکند تنها چیزی که مورد مشاهده قرار میگیرد آموخته میشود. یادگیری مشاهدهای در همه وقت اتفاق میافتد و پس از آن که توانایی یادگیری مشاهدهای به حد کمال رشد کرد، کسی قادر نخواهد بود مانع دیگران شود تا آن چه را که میبیند یاد نگیرند(هرگنهان، 1376: 1387). نظریه کاشت (کشت) «جرج گربنر» که بیشتر در مورد تلویزیون مطرح است به دنبال این سؤال است که ایا از نظر مخاطبان، دنیایی که در آن زندگی میکنیم شبیه همان دنیایی است که از تلویزیون نشان داده میشود یا خیر. این نظریه در نهایت چنین نتیجهگیری میکند که تاثیرات تلویزیون بر مخاطبان، اندک تدریجی و غیرمستقیم است. ولی به صورت انباشتی و در درازمدت رخ میدهد(ویژگی کشت دهنده تلویزیون) این نظریه هم مخاطب را در دراز مدت تاثیرپذیر قلمداد میکند. در میان نظریههایی که به آثار درازمدت رسانهها پرداختهاند، حق تقدم با نظریهکاشت است این نظریه میگوید تلویزیون درمیان رسانه- های مدرن جایگاه چنان محوری در زندگی روزمره ما پیدا کرده است که منجر به غلبه آن بر «محیط نمادین شده و پیامهایش در مورد واقعیت، جای تجربه شخصی و سایر وسایل شناخت جهان را گرفته است»(مککوایل، 1385: 399). نئومان نظریهای تاثیرگذار درمورد نقش ارتباطات جمعی در شکلگیری افکار عمومی وضع کرد. برای نئومان افکار عمومی از تعامل بین افراد و محیط اجتماعی نشات میگیرد. ولی اثرات رسانهها بر افکار عمومی را قوی و قدرتمند میداند. چرا که «سه ویژگی ارتباطات جمعی یعنی تراکم، همه جایی بودن و هم صدایی در ایجاد اثرهای قوی برافکار عمومی با هم ترکیب میشوند». هم صدایی، باعث شکلگیری تصویری همسان از موضوعات و رویدادها میشود، و بر مواجهه گزینش مخاطبان غلبه میکند. عامل دیگریکه وارد عمل میشود «مارپیچ سکوت» است. به اینمعنا که درخصوص یک موضوع مناقشهانگیز، افراد درباره توزیع افکار عمومی حدسهایی میزنند. آنها سعی میکنند دریابند که آیا در اکثریت قرار دارند یا در اقلیت و سپس میکوشند تعیین نمایندکه آیا تغییر افکار عمومی در جهت موافقت با آنهاست، یا خیر. به باور نئومان، اگر آنها احساس کنند در اقلیت قرار دارند یا تغییر افکار عمومی در جهات فاصله گرفتن از آنهاست ترجیح میدهند سکوت اختیارکنند، هرچه قدر اقلیت بیشتر سکوت کنند مردم احساس میکنند که دیدگاه خاص و متفاوت ارائه نشده است. لذا مارپیچ سکوت تشدید میشود(مهدیزاده، 1389: 62). - رسانههای جمعی به سه شیوه بر مارپیچ سکوت اثر میگذارند: - رسانهها، تصورات افراد را راجع به این که چه عقایدی مسلط است شکل میدهند. - رسانهها، تصورات مربوط به عقاید رو به افزایش را شکل میدهند. - رسانهها تصوراتی را شکل میدهند راجع به اینکه شخص چه عقیدهای را میتواند درافکار عمومی ابراز کند بدون این که منزوی شود. مهمترین نظریه پیر بوردیو، بحث آن در مورد منش و میدان است. در نظر او منشها، همان ملکه ذهن شده و قالبهای ناخودآگاهی هستند که در اثر درونی ساختن محدودیتها و امکانهای بیرونی در ذهن افراد شکلگرفتهاند و میدان، عرصهای اجتماعی محسوب میشود که در چارچوب آن کشاکش و مانورها بر سر کسب منابع خاص یا دسترسی به آنها صورت میگیرد. بوردیو معتقد است در جامعه و حوزههای مختلف آن جایگاه افراد و گروهها براساس میزان سرمایههاییکه آنها در دست دارند مشخص میشود او چهار سرمایه اصلی را (سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین) از هم متمایز میکند. از بین آنها سرمایه نمادین در بحث رسانهها از اهمیت بیشتری برخوردار است. این سرمایه تنها در چشم دیگران پدید میآید و به طور اجتنابناپذیری کارکردی ایدئولوژی به خود میگیرد. نکته قابل توجه این است که رسانهها در میدانهای مختلف اجتماعی، این توانایی را دارند که میزان سرمایه نمادین افراد و موقعیتها را تغییر دهند، اما با استفاده از نظریه بوردیو در نظریه بوردیو سبک زندگی که شامل اعمال طبقهبندی شده و طبقهبندی کننده فرد در عرصههایی چون تقسیم ساعات شبانه روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوههای معاشرت، اثاثیه و خانه، آداب سخن گفتن و راه رفتن است، طبق مدلی که بوردیو درباره شکلگیری سبکهای زندگی ارائه میکند، شرایط عینی زندگی و موقعیّت فرد در ساختار اجتماعی به تولید عادتوارهای خاص منجر میشود. عادتواره مولد دو دسته نظام است. نظامی برای طبقه اعمال و نظامی برای ادراکات و شناختها (سلیقهها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است (فاضلی، 1382: 45). بوردیو سبک زندگی را به معنای همین سلیقهها و عادتوارهها به کار میبرد(بوردیو، 1381: 37).
شرایط عینی زندگی و موقعیّت در ساختار اجتماعی 16ظپط±ط¯ ط®ط§طµ ظˆط§ط±ظ‡ ط¹ط§ط¯طھâ†گ"> (الگوی سبک زندگی از دیدگاه بوردیو؛ به نقل از خادمیان، 1388: 117). اما در بحث رسانهها نظریه کاشت که استدلال میکند که تلویزیون اثرات دراز مدت، تدریجی، غیر مستقیم، اما متراکم و انباشتی دارد. به نظر گربنر میان تماشای تلویزیون و اظهار نظر درمورد واقعیتهای دنیا، رابطه وجود دارد. پس با تلفیق این دو نظریه میتوان نتیجه گرفتکه در نهایت افراد به دلیل استفاده مکرر رسانه از برنامههای خاصی، جهانبینی مشترکی پیدا میکنند. درواقع تلویزیون دیدگاهها را نسبت به جهان و سبک زندگی شکل میبخشد. چرا که رسانهها به عنوان مهمترین عنصر تولید و بر هم زننده عادات عمل میکنند. هر طرح پژوهشی برای دستیابی به اهداف خاصی صورت میگیرد و تمام مراحل پیشبینی شده محقق را در رسیدن به اهداف یاری میرساند. مسلماً این پژوهش خارج از این قاعده نیست و جهت رسیدن به این اهداف به ترتیب کلی و جزئی ذیل انجام میشود. - تعیین رابطه میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ملّی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی. - تعیین رابطه میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده ازبرنامههای تلویزیون ملّی. - تعیین رابطه میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن. - تعیین رابطه میزان گرایش شهروندان به سبک زندگیمدرن و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای. - تعیین رابطه میزان استفاده از برنامههای رادیو و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی. - تعیین رابطه میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای رادیو. - تعیین رابطه میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن. - تعیین رابطه میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از اینترنت. - تعیین تفاوت میزان استفاده از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی شهروندان شهر تبریز. - تعیین تفاوت نحوه استفاده از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی شهروندان شهر تبریز. - تعیین تفاوت نوع سبک زندگی شهروندان برحسب سن آنها. - تعیین تفاوت نوع سبک زندگی شهروندان برحسب جنس آنها. - تعیین تفاوت نوع سبک زندگی شهروندان برحسب وضعیت تاهل آنها. - تعیین تفاوت نوع سبک زندگی شهروندان برحسب تحصیلات آنها. با توجه به اهداف کلی و جزئی فرضیههای تحقیق حاضر عبارتند از: - بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ملّی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ملّی رابطه وجود دارد. - بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای رابطه وجود دارد. - بین میزان استفاده از برنامههای رادیو و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده ازبرنامههای رادیو رابطه وجود دارد. - بین میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد. - میزان استفاده شهروندان از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی آنها متفاوت است. - نحوه استفاده از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی شهروندان شهر تبریز متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب سن آنها متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب جنس آنها متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب وضعیّت تاهل آنها متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب تحصیلات آنها متفاوت است.
ابزار و روش تحقیق در این مطالعه از فن فیشبرداری برای جمعآوری اطلاعات اسنادی استفاده شده است. با استفاده از اطلاعات اسنادی ابعاد مفهومی و نظری مورد بررسی قرارگرفت. به عبارت دیگر این تحقیق ازنظر کنترل شرایط پژوهشی یک تحقیق پیمایشی است که از نظر زمانی به صورت مقطعی انجام پذیرفته است. بدون شک مهمترین ابزار گردآوری دادهها در پیمایش پرسشنامه است. در این تحقیق نیز از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است طیف مورد استفاده در پرسشنامه لیکرت میباشد جهت تعیین و پایایی پرسشنامه، پیشآزمون در بین 30 نفر از افراد نمونه اجرا، و پایایی سؤالات تحقیق پیشآزمون با استفاده از آلفای کرونباخ تعیین گردید و سپس پرسشنامه اصلی تنظیم گردید. و ضریب پایایی محاسبه شده پرسشنامه از طریق سیستم نرمافزاریspss 84/. میباشد. جامعه آماری در این تحقیق کلیه شهروندان شهر تبریز درسال 1393 هست که بر اساس آخرین سرشماری 1545491 نفر که از این تعداد 1125039 نفر در سن 64-15 ساله میباشد که در پنج منطقه (1 و 2 و 4 و 5 و 7) که به تصادف انتخاب شده است این تعداد 685052 نفر میباشد که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر هست که بنا به درخواست استاد راهنما به دلیل جامعه آماری بالا به 400 نفر ارتقا داده شد. در این پژوهش از آمار توصیفی (جداول، توزیع فراوانیها، نمودارها و ...) و آمار استنباطی (t-test، پیرسون، خی دو و ...) در سنجش وجود شدت و ضعف رابطه بین مستقل و وابسته استفاده شده است. - از کل نمونه آماری 400 نفر، 144 نفر (36 درصد) در بازه سنی (24-15) ساله، 95 نفر (8/23 درصد) در بازه سنی (34-25) ساله، 79 نفر (8/19 درصد) در بازه سنی (44-35) ساله، 59 نفر (8/14 درصد) در بازه سنی (54-45) ساله و 22 نفر (5/5 درصد) در بازه سنی (64-55) ساله و 1 نفر (2 درصد) سن خود را اعلام نکرده وجود دارد. - 126 نفر (5/31) درصد مرد، 273 نفر (2/68) درصد زن و 1 نفر (2 درصد) اعلام نکرده وجود دارد. - 170 نفر (5/42) درصد مجرد، 225 نفر (4/56) درصد متاهل، 2 نفر (5) درصد مطلقه، 2 نفر (5) درصد همسر فوت کرده و 1 نفر (2 درصد) اعلام نکرده وجود دارد.
جدول شماره (1): آزمون همبستگی پیرسون برای متغیرها
با توجه به جدول (1) و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنیداری هر 8 فرضیه نخست تائید میشود یعنی: - فرضیه اول: بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیونی ملی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه معنیداری وجود دارد. - فرضیه دوم: بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ملی رابطه معنیداری وجود دارد. - فرضیه سوم: بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه معنیداری وجود دارد. - فرضیه چهارم: بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای رابطه معنیداری وجود دارد. - فرضیه پنجم: بین میزان استفاده از برنامههای رادیو ملی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه معنیداری وجود دارد. - فرضیه ششم: بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای رادیو ملی رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه هفتم: بین میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه هشتم: بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از اینترنت رابطه معنیداری وجود دارد. فرضیه نهم: باتوجه به اینکه متغیر میزان استفاده از رسانههای جمعی در سطح فاصلهای و متغیر نوع سبک زندگی درسطح اسمی دوحالته اندازهگیری شده است، مناسبترین آزمونآماری برای بررسی ارتباط این دو متغیر، استفاده از آزمون تفاوت میانگینها یا (t-test) میباشد که نتایج مربوط به این آزمون در جدول زیر آمده است. جدول شماره (2): نتایج آزمون تفاوت میانگین و یکنواختی واریانسها
مطابق جدول و سطح معنیداری 1/0 که بیشتر از 05/0 میباشد بنابراین فرض H1 رد و فرض Ho با اطمینان 95% تائید میگردد به عبارتی (میزان استفاده شهروندان از رسانههای جمعی بر حسب نوع سبک زندگی آنان متفاوت نیست). فرضیه دهم: با توجه به این که متغیر نحوه استفاده از رسانههای جمعی در سطح فاصلهای و متغیر نوع سبک زندگی در سطح اسمی دو حالته اندازهگیری شده است، مناسبترین آزمون آماری برای بررسی ارتباط این دومتغیر، استفاده از آزمون تفاوت میانگینها یا (t-test) میباشدکه نتایج مربوط به این آزمون در جدول زیر آمده است. جدول شماره (3): نتایج آزمون تفاوت میانگین و یکنواختی واریانسها برای متغیرهای نحوه استفاده از رسانههای جمعی و نوع سبک زندگی
مطابق جدول و سطح معنیداری 1/0 که بیشتر از 05/0 هست بنابراین فرض H1 رد و فرض Ho با اطمینان 95% تائید میگردد به عبارتی (بین نحوه استفاده از رسانههای جمعی و نوع سبک زندگی شهروندان متفاوت نیست). و فرضیههای 11، 12، 13، 14 که شامل متغیرهای زمینهای سن، جنس، وضعیت تاهل و تحصیلات میباشد تائید شدند. یعنی نوع سبک زندگی شهروندان بر حسب سن، جنس، وضعیت تاهل و تحصیلات متفاوت میباشد. تبیین میزان همنوایی با نوع سبک زندگی بر اساس متغیرهای میزان استفاده از رسانههای داخلی، ماهواره، رادیو، اینترنت به منظور تبیین میزان همنوایی با نوع سبک زندگی بر اساس مجموع متغیرهای مستقل معنیدار از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد که در نهایت طبق اطلاعات جدول (4) ملاحظه می شو که ضریب همبستگی آنها با میزان همنوایی با نوع سبک زندگی برابر 25/0=R و ضریب تعیین خالص برابر 064/0= 16R2"> به دست آمده است و این ضریب بیانگر آن است که حدود 4/6 درصد از واریانس همنوایی با نوع سبک زندگی توسط متغیرهای مستقل موجود در شکل تبیین میگردد. همچنین شکل رگرسیونی تبیین شده مطابق جدول شماره (5) و طبق آزمون تحلیل واریانس انجام شده خطی میباشد زیرا مقدار آزمون F برای تعیین معنیداری اثر متغیر مستقل بر سطح همنوایی با نوع سبک زندگی برابر 38/7 با سطح معنیداری 008/0=sig میباشد.
جدول شماره (4): ضریب همبستگی چندگانه برای تبیین همنوایی با نوع سبک زندگی
جدول شماره (5): تحلیل واریانس برای آزمون معنیداری شکل رگرسیونی
درمجموع طبق اطلاعات جدول (5)و باتوجه به اینکه سایر متغیرها در روش گام به گام حذف شده- اند و فقط میزان استفاده از ماهواره باقیمانده است و با توجه به ضرایب بتاهای استاندارد نشده ملاحظه میشود که مقدار ثابت ( ) برابر 03/1، و میزان استفاده از رسانه ماهواره با بتای 65/0= ، در تبیین نوع سبک زندگی سهم معنیداری دارد. درنهایت با حذف مقدار ثابت ( ) ازطریق استانداردکردن مقادیر متغیر مستقل ملاحظه میشودکه میزان استفاده ازرسانه ماهواره با بتای 25/0= هرکدام درپیشبینی همنوایی با هنجارهای اجتماعی تأثیر مثبتی دارند.
جدول شماره (6): ضرایب متغیرهای مستقل باقیمانده در شکل رگرسیونی به روش گام به گام
بحث و نتیجهگیری - بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ملی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ملی رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از برنامههای تلویزیون ماهوارهای رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان استفاده از برنامههای رادیو ملی و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی سنتی و نحوه استفاده از برنامههای رادیو ملی رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان استفاده از اینترنت و میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان گرایش شهروندان به سبک زندگی مدرن و نحوه استفاده از اینترنت رابطه مستقیم، مثبت و در حد ضعیف وجود دارد. - بین میزان استفاده شهروندان از رسانههای جمعی برحسب نوع سبک زندگی آنان تفاوت معنیدار آماری وجود ندارد. - بین نحوه استفاده از رسانههای جمعی و نوع سبک زندگی شهروندان تفاوت معنیدار آماری وجود ندارد. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب سن متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب جنسیت متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب وضعیت تاهل متفاوت است. - نوع سبک زندگی شهروندان برحسب سطح تحصیلات متفاوت است. دراین پژوهش میزان زمان صرف شده به تماشای هریک از رسانهها (تلویزیون داخلی، ماهواره، رادیو و اینترنت) در نوع سبک زندگی مؤثر بودهاند که در واقع میتوان گفت این فرضیّات با فرضیّات تحقیق (بررسی تاثیر رسانههایگروهی برسبک زندگی دانشجویان) همخوانی داشتهاست و فرضیههای متغیّرهای زمینهای با فرضیّات متغیّرهای زمینهای تحقیق و عوامل اجتماعی مرتبط با سبک زندگی زنان در شهر تبریز و سایر تحقیقات آورده شده در پیشینة تحقیق همخوانی داشته است. البته شایان ذکر که اگر ما در این پژوهش سبک زندگی را به سنتی و مدرن دستهبندی نمیکردیم و فقط خود مؤلفههای سبک زندگی باقی میماند در این صورت فرضیات این پژوهش با اکثر فرضیات پژوهشهای دیگر همخوانی داشت.
پیشنهادهای پژوهشی - بررسی جداگانه میزان و نحوه استفاده از رسانههای جمعی با نوع سبک زندگی تا نتایج دقیقتری به دست آید. - بررسی جداگانه رسانهها با نوع سبک زندگی. - بررسی تاثیر رسانههای با انواع دیگر سبک زندگی. - بررسی علل اصلی استفاده از ماهواره در بین مخاطبان. - از لحاظ روششناسی پیشنهاد میشود درصورت امکان چنین تحقیقاتی به صورتکیفی و با استفاده از مصاحبههای حضوری و مشاهده مشارکتی انجام شود تا نتایج دقیقتری گرفته شود. - استفاده از نظر کارشناسان علوم اجتماعی، رفتاری و دینی در تولید سریالها و توجّه به پیوست فرهنگی و غیر آشکار سریالها که در ناخودآگاه مخاطب تاثیر داشته و دارد. - پایش مداوم و بررسی رابطه بین سبک زندگی تلویزیونی با سبک زندگی جامعه مخاطب.
منابع باکاک، ر. (۱۳۸۱). مصرف. ترجمه: خ، صبری. تهران: انتشارات شیرازه. بودریار، ژ. (1389). جامعه مصرفی. ترجمه: پ، ایزدی. تهران: نشر ثالث. بوردیو، پ. (1381). نظریه کنش. ترجمه: م، مردی. تهران: انتشارات نقش و نگار. خادمیان، ط. (1388). سبک زندگی و مصرف فرهنگی. تهران: جهان کتاب. ساروخانی، ب. (1378). جامعهشناسی نوین ارتباطات و رسانهها در جهان امروز. دانشنامه ارتباطات، انتشارات اطلاعات. علیخواه، ف؛ و دیگری. (1389). مصرف رسانهای و سبک زندگی و مطالعهای در بین شهروندان تنکابن، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال، سال هفتم، شماره بیست و هشتم، بهار 1390. فاضلی، م، ص. (1382). مصرف و سبک زندگی. قم: صبح صادق. گیدنز، آ. (۱۳۷۸). تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ترجمه:ن، موفقیان. تهران: نشر نی. گیدنز، آ. (1377). پیامدهای مدرنیت. ترجمه: م، ثلاثی. تهران: نشر مرکز. گیبنز، ج، آ، ب. (1381). سیاست پست مدرنیته، درآمدی بر فرهنگ و سیاست معاصر. ترجمه: م، انصاری. تهران: گام نو. مککوایل، د. (1385). نظریه ارتباطجمعی. ترجمه: پ، اجلالی. تهران: دفتر مطالعات توسعه رسانهها. چاپ دوم. مهدویکنی، س. (1386). مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی. فصلنامه تحقیقات فرهنگی. سال اوّل، شماره 1، پاییز 1386، ص 230-193. مهدیزاده، ش؛ و دیگری. (1388). بررسی میزان تماشای ماهواره و تاثیر آن بر روی سبک زندگی. مجله جامعهشناسی معاصر. سال اوّل، شماره دوّم، بهار 1388. وبلن، ت. (1383). نظریه طبقه مرفه. ترجمه: ف، ارشاد. تهران: نشر نی. هرگنهان، ب، آ. (1376). مقدمهای بر نظریههای یادگیری. ترجمه: ع، ا، سیف. تهران: نشر دوران.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
باکاک، ر. (۱۳۸۱). مصرف. ترجمه: خ، صبری. تهران: انتشارات شیرازه. بودریار، ژ. (1389). جامعه مصرفی. ترجمه: پ، ایزدی. تهران: نشر ثالث. بوردیو، پ. (1381). نظریه کنش. ترجمه: م، مردی. تهران: انتشارات نقش و نگار. خادمیان، ط. (1388). سبک زندگی و مصرف فرهنگی. تهران: جهان کتاب. ساروخانی، ب. (1378). جامعهشناسی نوین ارتباطات و رسانهها در جهان امروز. دانشنامه ارتباطات، انتشارات اطلاعات. علیخواه، ف؛ و دیگری. (1389). مصرف رسانهای و سبک زندگی و مطالعهای در بین شهروندان تنکابن، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال، سال هفتم، شماره بیست و هشتم، بهار 1390. فاضلی، م، ص. (1382). مصرف و سبک زندگی. قم: صبح صادق. گیدنز، آ. (۱۳۷۸). تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ترجمه:ن، موفقیان. تهران: نشر نی. گیدنز، آ. (1377). پیامدهای مدرنیت. ترجمه: م، ثلاثی. تهران: نشر مرکز. گیبنز، ج، آ، ب. (1381). سیاست پست مدرنیته، درآمدی بر فرهنگ و سیاست معاصر. ترجمه: م، انصاری. تهران: گام نو. مککوایل، د. (1385). نظریه ارتباطجمعی. ترجمه: پ، اجلالی. تهران: دفتر مطالعات توسعه رسانهها. چاپ دوم. مهدویکنی، س. (1386). مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی. فصلنامه تحقیقات فرهنگی. سال اوّل، شماره 1، پاییز 1386، ص 230-193. مهدیزاده، ش؛ و دیگری. (1388). بررسی میزان تماشای ماهواره و تاثیر آن بر روی سبک زندگی. مجله جامعهشناسی معاصر. سال اوّل، شماره دوّم، بهار 1388. وبلن، ت. (1383). نظریه طبقه مرفه. ترجمه: ف، ارشاد. تهران: نشر نی. هرگنهان، ب، آ. (1376). مقدمهای بر نظریههای یادگیری. ترجمه: ع، ا، سیف. تهران: نشر دوران. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,224 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 852 |