تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,618 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,303,004 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,356,043 |
تحلیل جامعهشناختی عوامل مرتبط با میزان قانونگریزی شهروندان شهر مریوان در سال 94-1393 | |||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 8، شماره 29، بهمن 1394، صفحه 113-133 اصل مقاله (627.51 K) | |||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||
سلام عزیزی1؛ لطیف پرتوی2 | |||||||||||||||||||
1کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز-- ایران. | |||||||||||||||||||
2استادیار دانشگاه پیام نور مرکز مهاباد- ایران (نویسنده مسئول). | |||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||
تحقیق به بررسی قانونگریزی شهروندان 15 الی 64 سال شهر مریوان و عوامل اجتماعی موثر بر آن پرداخته است. روش بررسی این پژوهش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است که با استفاده از فرمولکوکران 383 نفر از افراد جامعه آماری به روش نمونهگیری طبقهای متناسب و در مرحله بعد تصادفی ساده انتخاب شده و به سوالات پرسشنامه به روش مصاحبه پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحقیق گویای آن بود که میزان قانونگریزی افراد از حد متوسط بالاتر بوده است. همچنین آزمون فرضیههای تحقیق نشان داد که متغیرهای پایگاه اقتصادی-اجتماعی، پایبندی اعضای خانواده به قانون و پایبندی اعضای گروه دوستان به قانون با قانونگریزی پاسخگویان همبستگی معکوس و معنیداری داشته است و مدت زمان سکونت افراد درشهر با میزان قانونگریزی آنها همبستگی مستقیم و معنیداری داشته است. میزان قانونگریزی مردان از زنان و افراد مشاغل آزاد از مشاغل دولتی بیشتر بوده است. تحلیل رگرسیون چندمتغیره هم نشان داد که متغیرهای تحصیلات پاسخگویان، میزان قانونگریزی در خانواده فرد و میزان قانونگریزی دوستان بر قانونگریزی پاسخگویان تاثیر معنیداری داشتهاند، این متغیرها با همدیگر 21 درصد از تغییرات قانونگریزی افراد را تبیین کردهاند. | |||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||
قانونگریزی؛ قانونگریزی در خانواده؛ قانونگریزی دوستان و پایگاه اقتصادی- اجتماعی | |||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||
تحلیل جامعهشناختی عوامل مرتبط با میزان قانونگریزی سلام عزیزی[1] دکتر لطیف پرتوی[2] تاریخ دریافت مقاله:19/5/1395 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:23/8/1395 چکیده تحقیق به بررسی قانونگریزی شهروندان 15 الی 64 سال شهر مریوان و عوامل اجتماعی موثر بر آن پرداخته است. روش بررسی این پژوهش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است که با استفاده از فرمولکوکران 383 نفر از افراد جامعه آماری به روش نمونهگیری طبقهای متناسب و در مرحله بعد تصادفی ساده انتخاب شده و به سوالات پرسشنامه به روش مصاحبه پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحقیق گویای آن بود که میزان قانونگریزی افراد از حد متوسط بالاتر بوده است. همچنین آزمون فرضیههای تحقیق نشان داد که متغیرهای پایگاه اقتصادی-اجتماعی، پایبندی اعضای خانواده به قانون و پایبندی اعضای گروه دوستان به قانون با قانونگریزی پاسخگویان همبستگی معکوس و معنیداری داشته است و مدت زمان سکونت افراد درشهر با میزان قانونگریزی آنها همبستگی مستقیم و معنیداری داشته است. میزان قانونگریزی مردان از زنان و افراد مشاغل آزاد از مشاغل دولتی بیشتر بوده است. تحلیل رگرسیون چندمتغیره هم نشان داد که متغیرهای تحصیلات پاسخگویان، میزان قانونگریزی در خانواده فرد و میزان قانونگریزی دوستان بر قانونگریزی پاسخگویان تاثیر معنیداری داشتهاند، این متغیرها با همدیگر 21 درصد از تغییرات قانونگریزی افراد را تبیین کردهاند. واژگان کلیدی:قانونگریزی، قانونگریزی در خانواده، قانونگریزی دوستان و پایگاه اقتصادی-اجتماعی.
بیان مساله انسان به نظم احتیاج دارد، برای این که انسان میخواهد زندگیش قابل پیشبینی باشد. وقتی به دادگاه میرود، بداند که دادگاه چه رای میدهد و چه قانونی حاکم بر اوست. صاحب حق مطمئن باشد که به حقش میرسد و مدیون مطمئن باشد که روزی مجبور است، حق را اجراء کند. بینظمی یعنی گام نهادن درتاریکی، یعنی به سان افراد کور حرکتکردن است و این زندگی را بسیار دشوار میکند. بنابراین، ما به نظم احتیاج داریم، ولی همان انسانی که به نظم احتیاج دارد، نظم ظالمانه را نمیپسندد. نظم به این معنی است که مقدمه اجرای عدالت باشد. هدف مطلوب، اجرای عدالت است و نظم اگر ارزش دارد به عنوان مقدمه اجرای عدالت است، چون با بینظمی هیچگونه عدالتی در جامعه مستقر نخواهد شد. به همین جهت است که گاهی انسان به رغبت نظمی را واژگون میکند تا بساط ظلمی را بر چیند و این کاری است که مردم در انقلابات میکنند. نظم اجتماعی به معنای آراستگی و مرتب بودن از ضرورتهای زندگی اجتماعی است، نظم همچون روح در کالبد جامعه است که بدون آن، حیات جامعه به خطر میافتد(بیرو، 1367). بدون تردید قانون و قانونگرایی مایه قوام و دوام جوامع و سازمان یافتن اداره توانمند هر جامعه است. حاکمیت یافتن قانون، استواری و تقویت پیوندهای مردم و نیز حاکمان جامعه را در پی دارد اما با این همه، این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که در اجتماع گاه شاهد وقوع پدیده ناهنجار قانونگریزی و تخلف از قانون از سوی برخی از افراد هستیم که این روحیه هم به خود فرد و هم به اجتماع آسیب وارد مینماید. زندگی اجتماعی برای انسان یک ضرورت اجتنابناپذیر بوده و لازمه زندگی اجتماعی نیز نظم، امنیت و عدالت است. در این راستا هر چیزی که بتواند زندگی اجتماعی را برای انسان کارآمدتر سازد، باید مورد توجه جدی قرار گیرد. از جمله این پدیدهها قانون است که انسانها در پرتو آن میتوانند علاوه بر بهرهمندی از زندگی اجتماعی، از حقوق طبیعی خود نیز برخوردار شوند؛ بنابراین میتوان گفت که محور استحکام و انسجام هر جامعهای، توجه به قانون و رعایت آن است. قانون به عنوان محور تنظیم کننده روابط میان افراد جامعه است. یکی از ارکان اصلی استقرار جامعه مدنی و تثبیت نظام مردم سالار و دموکراتیک و بهعلاوه دستیابی به کرامت والای انسانی (که بشر همواره در پی دستیابی به آن بوده است) به چگونگی سوگیری افراد یک جامعه نسبت به قوانین جاری در سطح خرد و کلان اجتماعی بستگی دارد. هر جامعهای برای ثبات و پایداری و در نتیجه اجرای برنامهها و سیاستهای طراحی شده، نیاز به رعایت نظم و قانون و مقررات از سوی افراد آن جامعه دارد، به گونهای که گریز از قانون، یک حالت غیرعادی برای جامعه تلقی شود(پیرایش و همکاران، 1393: 94). امروزه قانونگریزی پدیده اجتماعی جهانی است، اگر چه جوامع انسانی برحسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن رو به رو هستند اما این موضوع با توجه به نوع جامعه میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. به ویژه از قرن نوزدهم تا امروز مسائل و مشکلات شهرها به عنوان سکونتگاه اکثر مردم جهان افزایش چشمگیر یافتهاند. ساختار ارگانیکی شهر به گونهای است که سطح مراودات اجتماعی بسیار پر حجم و نسبتاً رسمی است و بیشتر از آن که هنجارهای سنتی، شکل روابط بین شهرنشینان را تعیین کند این قانون و هنجارهای رسمی استکه بر روابط اجتماعی سنگینی میکند. مسائل و مشکلاتی مانند: مهاجرت، افزایش جمعیت، ترافیک، آلودگیهای هوا، جرایم، بزهکاری، قانونگریزی و ... نیازمند اصلاح میباشند. بدین طریق شهرها امروزه به یکی از مهمترین جایگاههای اساسی تحقیق در مسائل اجتماعی تبدیل شدهاند(گیدنز، 1378 و ساندرز، 1995). جامعه ایرانی نیز مانند همه جوامع دیگر همواره از عدم توجه به قوانین و هنجارهای اجتماعی موجود رنج برده است. متاسفانه در کشور ما نه تنها تمایل به قانونگریزی بلکه حتی رفتار قانونگریزی وجود دارد و تحقیقات علمی مختلفی در این زمینه انجام شده است که حکایت از این امر دارد. اغلب نظرسنجیها و تحقیقاتی که به سنجش میزان قانونگرایی در بین ایرانیان پرداختند، به این نتیجه رسیدند که در ایران تمایل زیادی به رعایت قانون در جامعه دیده نمیشود(محسنی، 1379؛ آزادارمکی، 1379؛ و علیخواه، 1381). مطالعاتیکه در دو دهه اخیر به صورت نظرسنجی(نظرسنجی صدا و سیما، 1377؛ طرح ارزشها و نگرشها، 1381؛ ایسپا، 1385و غیره) انجام شده است؛ رفتارهای قانونگریزانه از جمله نادیده گرفتن قوانین راهنمایی و رانندگی، عدم پرداخت مالیات و پرداخت رشوه در ادارات کشور را تایید کردهاند. در طرح پیمایش ارزشها و نگرشها که در سال 1382 در سراسر کشور انجام پذیرفت، 2/18 درصد پاسخگویان معتقد بودند از قانونی که نامناسب است نباید اطاعت کرد. 7/55 درصد گفته بودند که در جامعه اختلاف و چند دستگی زیاد است. 62 درصد مردم رواج تبعیض را در جامعه زیاد دانستهاند. 1/88 درصد از افراد معتقد بودند که میزان پارتیبازی در کشور زیاد است و 4/69 درصد هم دزدی را در جامعه زیاد دانستهاند(به نقل از بابایی و دیگری، 1388: 9). قانونگریزی در جامعه موجب ایجاد یک جامعه نابهنجار شده و آشفتگی اجتماعی را در جامعه به وجود میآورد. شهر مریوان یکی از شهرهای مرزی ایران میباشد. مردم این شهر از یک سو با دیگر شهرهای ایران و ازطرف دیگر با شهرهای کردنشین عراق ارتباط تنگاتنگی دارند. این امر زمینه یک شهر چند فرهنگی را در مریوان به وجود آورده است. مواردی از قبیل قاچاق کالا در مرز مریوان، مهاجرت فصلی شهروندان مریوانی به عراق برای کار و بازارچه مرزی باشماق که فقط تعداد محدودی درآن کار میکنند، شرایطی ویژهای را در شهر مریوان ایجاد نموده است. این شرایط موجب شده است شهروندان مریوانی پایبندی چندانی به قانون نداشته باشند و اگر موقعیتی ایجاد شود از قوانین جامعه تخطی کنند. با توجه به موارد بالا به نظر میرسد مساله قانونگریزی درشهر مریوان یکی از آسیبهای اجتماعی است که نیازمند یک بررسی علمی میباشد. بنابراین این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوال است که میزان قانونگریزی شهروندان شهر مریوان چه قدر است؟ و مهمترین عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن کدامند؟
اهداف تحقیق هدفکلی - تعیین عوامل مرتبط با میزان قانونگریزی شهروندان مریوان در سال 94-1393
اهداف جزئی 1. تعیین تفاوت بین جنسیت و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان 2. تعیین تفاوت بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی فرد و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان 3. تعیین تفاوت بین نوع اشتغال سرپرست خانواده و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان 4. تعیین رابطه بین نگرش خانواده به قانون و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان 5. تعیین رابطه بین میزان پایبندی دوستان به قانون و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان 6. تعیین رابطه بین مدت زمان سکونت فرد در شهر و میزان قانونگریزی شهروندان در مریوان.
قانونگرایی و قانونگریزی قانونگرایی میزان اهمیتی است که شهروندان برای قانون قائل میشوند و با شاخصهایی مانند: نگرش مثبت به قانون، کاهش ارتکاب جرائم و تخلفات، افزایش مشارکت اجتماعی و افزایش انسجام و وحدت اجتماعی قابل شناسایی است(محسنی، 1388: 74). قانونپذیری به معنای پذیرش آگاهانه، داوطلبانه و ارادی قانون از طرف اکثریت نزدیک به اتفاق مردم و عمل به آنها میباشد. اگر توده مردم با بینش و آگاهی خود به این نتیجه رسیده باشند که رعایت قوانین و مقررات هم به نفع خود آنها و هم به نفع جامعه است، میتوان گفت که قانونپذیری در جامعه فراگیر شده است. آنچه به خصوص به لحاظ روانشناسی اجتماعی، اهمیت دارد پذیرش ارادی و داوطلبانه قوانین از سوی افراد جامعه میباشد. دراین حالت میتوان گفت که قانونپذیری به عنوان جزئی از فرایند اجتماعیشدن افراد جامعه است(بالنتین[3] ، 1989). قانونگریزی نوعی جهتگیری نسبت به هنجارهای قانونی است که بر اساس آن فرد، پیروی نکردن از این هنجارها را بر پیروی ترجیح میدهد. این جهتگیری حاصل ترجیح کنشگری است که تحت شرایط خاص محیطی شکل میگیرد(نجفی، 1381). در واقع، زمانی که عدهای هنجارهای رسمی جامعه را نادیده بگیرند، با وضعیت قانونگریزی رو به رو هستیم. قانونگریز کسی است که با رفتار آگاهانه و از روی عمد، قوانین رسمی جامعه را نادیده میگیرد. ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی رﻓﺘﺎری اﺳﺖ که از ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦ رﺳﻤﻲ ﺟﺎمعه اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﯿﺮد. ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰ ﻛﺴﻲ اﺳﺖ که ﺑﺎ رﻓﺘﺎر ﺧﻮد به ﺻﻮرت آﮔاهانه و از روی ﻋﻤﺪ ﻗﻮاﻧﯿﻦ رﺳﻤﻲ جامعه را ﻧﺎدﯾﺪه ﻣﻲﮔﯿﺮد(فیروز جائییان، 1388). ﺑﺎ توجه به این که همه اﻓﺮاد جامعه در ﻃﻮل زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد از ﭼﻨﺪ ﻗﺎﻋﺪه رﺳﻤﻲ ﺗﺨﻄﻲ میﻛﻨﻨﺪ و ﻛﺴﺎﻧﻲ هم هستند که همیشه ﻗﻮاﻧﯿﻦ را ﻧﺎدﯾﺪه ﻣﻲﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی ﻃﯿﻔﻲ از رﻓﺘﺎر اﺳﺖ که از ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی داﺋﻤﻲ ﺧﺸﻦ و ﺷﺪﯾﺪ (ﻣﺜﻞ: ﺳﺮﻗﺖ و ﻗﺘﻞ) ﺗﺎ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی گهگاهی ﻏﯿﺮﺧﺸﻦ و ﺿﻌﯿﻒ، (ﻣﺜﻞ: ﻧﺪادن ﻣﺎﻟﯿﺎت، ﻋﺒﻮر از ﭼﺮاغ ﻗﺮﻣﺰ و غیره) را در ﺑﺮ ﻣﻲﮔﯿﺮد. به ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی ﻧﻮع اول ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی ﺳﺨﺖ و به ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی ﻧﻮع دوم، ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﯾﺰی ﻧﺮم ﻣﻲﮔﻮﯾﯿﻢ. آنچه مسلم است این است که افراد کمتری در هر جامعه مرتکب قانونگریزی از نوع اول میشوند در حالی که همه افراد جامعه به نوعی مرتکب قانونگریزی از نوع دوم میشوند، بر این اساس قانونگریزی را بر اساس ویژگیها و شدت آن میتوان به دو نوع متفاوت سخت و نرم تقسیم کرد(بابایی، 1388). قانونگریزی سخت: به هر نوع رفتاری که قوانین رسمی جامعه را نادیده گرفته و دارای ویژگی خشونتآمیز، دائمی و همراه با مجازات شدید باشد، قانونگریزی سخت گفته میشود. در بیشتر مواقع بر اثر این نوع قانونگریزی فرد خاصی آسیب میبیند. این نوع قانونگریزی در جامعه به عنوان جرم شناخته میشود و به افرادی که این نوع قانونگریزی از آنها سر میزند، مجرم میگویند. سرقت، قتل و قاچاق مواد مخدر نمونههایی از این نوع قانونگریزی هستند. قانونگریزی نرم: به هر نوع رفتاری که قوانین رسمی جامعه را نادیده گرفته و دارای ویژگی غیر خشونتآمیز، گهگاهی و عمدتاً بدون مجازات یا مجازات ضعیف باشد قانونگریزی نرم گفته میشود. در نتیجه این نوع قانونگریزی عمدتاً جامعه آسیب میبیند. در جامعه این نوع قانونگریزی به عنوان جرم در نظر گرفته نمیشود و کمتر عکسالعملی منفی در برابر این نوع قانونگریزان دیده میشود. این نوع قانونگریزان به دلیل فراوانی و سهولت در انجام آن بیشتر به صورت عرف در جامعه درآمده است. نادیده گرفتن قوانین رانندگی، ندادن مالیات یا عوارض و استفاده از کپیهای غیرمجاز نمونههایی از این نوع قانونگریزی در جامعه است(فیروز جائییان، 1388). از نگاهی دیگر میتوان قانونگریزی را به سه دسته تقسیمبندی کرد که عبارت است از: 1. قانونگریزی ابزاری: درقانونگریزی ابزاری کنشگر درموقعیت کنش به محاسبه سود و زیان ناشی از عدم اطاعت میپردازد و به این نکته آگاه است که کنش غیرقانونی در مجموع سود بیشتری برای او در بر دارد. این نوع کنش دقیقًا آگاهانه است. براساس نظریه انتخاب عقلانی، فرد آن چیزی را انتخاب میکند که بیشترین رضایت خاطر یا منفعت را برایش به بار میآورد و این فرض وجود داردکه میداند در چه وضعیتی قرار دارد. 2. قانونگریزی اعتراضی (ناهمنوایی): دو پاسخ کلی به چرایی اطاعت مردم از قوانین است که: الف) مردم در پاسخ به محرکهای بیرونی و محسوس یا به عبارت دیگر پاداشها و تنبیههات از قانون اطاعت میکنند. ب) اطاعت مبتنی برتعهدات هنجاری استکه اخلاق شخصی یامشروعیت نهادی قانونگذار، حاکمان، مجریان و خود قوانین را شامل میشود. در این حالت، شخص احساس میکند که صاحبان اختیار و اقتدار حق مشروع اعمال زور و رفتار قانونی را دارند. در قانونگریزی اعتراضی، عدم مشروعیت قانون، نهادها و مجریان آن مبنای جهتگیری قانونگریزی را شکل میدهد. در این حالت هنجارها و الزامهای درونی شده مقوم اطاعت از بین میروند(رضایی، 1384). 3. قانونگریزی اخلاقی: قانونگریزی اخلاقی زمانی استکه آن شخص به قوانینگردن مینهد چون با ارزشهای اخلاقی و درونی وی همخوانی دارد. اما شخص ممکن است دست به اعمالی بزند که علیرغم پیوستگیاش با ارزشهای درونی وی با ارزشهای جمعی همخوانی نداشته باشد. بسیاری از کنشهایی که از تعلقات فامیلی و مبتنی بر ارزشهای خانوادگی در جامعه صورت میگیرند، در زمره این نوع قانونگریزی جای میگیرد. آنچه در این نوع قانونگریزی وجود دارد، حاکمیت معیارهای خاص به جای معیارهای عام است(رضایی، 1384). در این تحقیق بیشتر قانونگریزی نرم مد نظر است.
پیشینه تحقیق رضایی(1384) در زمینه میزان و نوع عوامل موثر بر قانونگریزی به تحقیق پرداخته است. یافتههای به دست آمده از تحقیق وی نشانگر آن است که احساس آنومی، میزان رواج زور در جامعه، خاصگرایی، تصور از میزان اعمال نظارت و اعتماد به نظام سیاسی، بیشترین تاثیر را نسبت به سایر متغیرها بر قانونگریزی ابزاری داشته است. متغیرهای ذکر شده در مجموع 29 درصد واریانس قانونگریزی ابزاری را تبیین میکنند. احساس آنومی، میزان رواج زور در جامعه، خاصگرایی، اعتماد به نظام سیاسی، تحصیلات، سن و ارزیابی از قطعیت نظام تنبیهی حدود 50 درصد واریانس متغیر قانونگریزی اعتراضی را تبیین میکنند. قانونگریزی اخلاقی بیش از همه تابع خاصگرایی، اعتماد به نظام سیاسی و سن است. متغیرهای مذکور در مجموع 15 درصد واریانس قانونگریزی اخلاقی را تبیین میکند. شاخص کلی قانونگریزی که از سه شاخص قانونگریزی اخلاقی، اعتراضی و ابزاری ساخته شده بیشترین رابطه را با احساس آنومی و میزان رواج زور در جامعه داشته است. یافتههای دیگر این پژوهش نشان دادکه متغیرهای تصور از میزان اعمال نظارت، ارزیابی از قطعیت نظام تنبیهی، اعتماد به نظام سیاسی و خاصگرایی بیشترین تاثیر را بر شاخص کلی قانونگریزی دارند. کلانتری، ربانی و صداقت(1384) عوامل فردی و فرهنگی- ذ اجتماعی موثر بر قانونگرایی و قانونگریزی شهروندان تبریز را مورد بررسی قرار دادند. یافتههای این پژوهش پیمایشی نشان میدهد که قانونگرایی زنان و شهروندان متاهل بالاتر از مردان و شهروندان مجرد است. همچنین قانونگریزی طبقات پایین نیز نسبت به طبقات متوسط و بالا بیشتر بود. قانونگرایی به متغیرهای شهروندی، مشارکت اجتماعی، نگرش دینی و نگرش به قانون بستگی دارد. به طوری که هر چه سطح مشارکت اجتماعی شهروندان همراه با عدم فقر فرهنگی و اجتماعی باشد، به همان مقدار نیز قانونگرایی آنان بالاتر است. فیروز جائیان(1389) نیز به بررسی قانونگریزی از منظر نظریه عدالت رویهای پرداخته است. یافتههای این پژوهش که به صورت پیمایشی انجام شده، نشان میدهد که وقتی افراد رویههای اجرای قانون را منصفانه و عادلانه ندانند، قانونگرایی آنان کاهش مییابد و این درحالی است که فقدان عدالت رویهای در اجرای قانون موجب بیاعتمادی و عدم مشروعیت مجریان قانون نزد مردم شده که این خود موجب قانونگریزی افراد در جامعه میشود. این سه متغیر (عدم عدالت رویهای، بیاعتمادی مدنی و عدم مشروعیت) با هم 27 درصد از تغییرات متغیر وابسته را مورد تبیین قرار میدهند. تاثیر متقابل این متغیرها موجب قانونگریزی افراد در جامعه میشود، در حقیقت در این وضعیت، مردم قانونگریزی را به اطاعت از قانون ترجیح میدهند. رحیمی و شکارچی(1391) تحقیقی با عنوان بررسی عوامل موثر بر قانونگریزی شهروندان شهر خلخال انجام دادهاند. این تحقیق یک مطالعهای اکتشافی در چارچوب گراندد تئوری بوده است. در این تحقیق التزام آحاد جامعه به قوانین اجتماعی یکی از مهمترین ضروریات زندگی در جوامع امروزی است. زمانی که عدهای قوانین اجتماعی و هنجارهای رسمی جامعه را نادیده میگیرند ما با وضعیت قانونگریزی رو به رو هستیم، ولی وقتی عده زیادی از افراد یک جامعه قوانین را نادیده بگیرند، در آن صورت قانونگریزی به مسألهای اجتماعی تبدیل خواهد شد. قانونگریزی که از آن تحت عنوان یک معضل اجتماعی نام برده میشود و سلامت جامعه را تهدید میکند، برخاسته از ناسازگاریهایی است که بر روابط فرد و جامعه حاکم است. این ناسازگاریها که معلول عوامل خرد و کلان است سبب میشود تا همبستگی و انسجام اجتماعی تضعیف شود و وحدت سازمانی جامعه به خطر افتد و شرایط بیهنجاری در جامعه حاکم گردد. از یک سده پیش به این سو، لزوم تبعیت همگان از قانون، توسط تعدادی از روشنفکران ایرانی مطرح شده ولی هنوز جامعه ایران از نهادینه کردن قانون در ساختارهای اجتماعی رنج میبرد. این پژوهش با استفاده از روش نظریهسازی داده بنیاد (گراندد تئوری) انجام شده است. دادههای پژوهش بر اساس روش نمونهگیری کیفی- هدفمند و نیز معیار اشباع نظری از تعداد 50 نفر با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری و سپس دادهها مطابق تجزیه و تحلیل روش نظریه داده بنیاد کدگذاری و دستهبندی میشوند. محمدی و محمدی(1392) پژوهشی را با عنوان بررسی عوامل موثر بر قانونگریزی در بین شهروندان شهر گرگان انجام دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بین ارتباط با دوستان و همسالان و گرایش به قانونگریزی ارتباط وجود دارد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان رضایت مردم از عملکرد نیروی انتظامی و گرایش به قانونگریزی، رابطه منفی و معکوسی وجود دارد. برزگری و چهارگنبدی(1392) پژوهشی را با عنوان بررسی میزان قانونگریزی و عوامل موثر برآن در شهر کرمان انجام دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عواملی چون تبعیض در اجرای قوانین، احساس بیعدالتی نسبی، با ارزش شدن مادیات، مشارکت شهروندان درامور مختلف، نگرش منفی نسبت به قوانین، نحوه عملکرد قانونگذاران، عدم ثبات قوانین، بیاعتمادی نسبت به مجریان و منطقه محل سکونت بر میزان قانونگریزی افراد موثر بوده است. مومنی(1380) در مقالهای تحت عنوان قانونگریزی، علل و عوامل آن، پدیده قانونگریزی را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داده است. محقق بیان میدارد وقتی که جامعه ابزار و امکانات تولید ثروت را یکسان توزیع نمینماید و استعداد و تواناییهای اعضای جامعه برای تلاش مشروع نیز یکسان پرورش نیافته است. بنابراین باید انتظار داشت که رفتارهای غیرقانونی بیشتری برای کسب درآمد مشاهده شود. قانونگریزی در نظام بوروکراسی در قالب ارتباطات بین بوروکرات و ارباب رجوع نشاندهنده درآمدهای نامشروع به انحاء مختلف است. در رفتار مدیران و مسئولان نیز به نسبت دسترسی به امکانات و باور به صحت رفتارهای خاص، قانونگریزی واقع میشود. او همچنین بیان میدارد، اگر جامعهای داشتن ثروت و مصرفزدگی را ترغیب نماید، ولی فرصتهای مناسب برای کسب موفقیت از کانالهای مشروع و مقبول را به همان نسبت فراهم نکند، مردم ناگریز به شیوههای غیرقانونی روی میآورند. از این دیدگاه، بخش عظیمی از رفتار قانونگریزانه شخص از حیطه کنترل وی خارج و ناشی از ویژگیهای خاص جامعه است، پس به ناچار برای کاهش قانونگریزی باید زمینههای ایجاد آن تغییر یابند. حیدری و همکاران(1391) پژوهشی باعنوان نظریه ازهم گسیختگی نهادی و قانونگریزی، مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام دادند. هدف پژوهش حاضر آزمون نظریه از هم گسیختگی نهادی در تبیین قانونگریزی بوده است. محقق برای این کار از یکسو به بررسی رابطه فردگرایی، پیشرفتگرایی، جهانگرایی و بتوارگی پول به عنوان چهارارزش فرهنگی برای موفق شدن با قانونگریزی پرداخته است و از سوی دیگر رابطه پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در دو بعد عینی و ذهنی را با قانونگریزی و ازهمگسیختگی نهادی و همچنین عناصر آن بررسیکرده است. روش این پژوهش پیمایش بود. پرسشنامه تهیه شده از مقیاسهای از هم گسیختگی نهادی، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و ذهنی و قانونگریزی تشکیل شده بود. جامعه نمونه این پژوهشکل دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از طریق نمونهگیری طبقهای 400 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. یافتهها نشان داد که ازهم گسیختگی نهادی با قانونگریزی رابطه معنادار و مثبت دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه اثر فردگرایی و بتوارگی پول برقانونگریزی معناداراست و اثر پیشرفت- گرایی و جهانگرایی قابل چشمپوشی است. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که قانونگریزی با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی رابطه ندارد. همچنین بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی عینی و از هم گسیختگی نهادی همبستگی مثبت و ضعیفی مشاهده شد. شاهآبادی و ترکان(1391) پژوهشی را با عنوان عوامل قانونگرایی شهروندان در شهر یزد انجام دادند. یافتههای پژوهش آنها نشان داد بین سن، تحصیلات، طبقه اجتماعی و قانونگرایی رابطه معنیداری وجود دارد. اما بین جنس، وضعیت شغلی افراد و قانونگرایی رابطه معنیداری وجود ندارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای اساسی، دینداری، سرمایه اجتماعی، نگرش به قانون، نظارت اجتماعی، عدالت توزیعی و قانونگرایی رابطه مستقیم و معنیدار وجود دارد، اما بین آنومی و قانونگرایی رابطه معکوس و معنیدار وجود دارد. مختاری و همکاران(1391) پژوهشی را با عنوان عوامل اجتماعی موثر بر میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی (مورد مطالعه افراد 18 سال به بالای ساکن در شهر شیراز) انجام دادند. آنها در این پژوهش رابطه بین ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنس و وضعیت تاهل)، میزان تحصیلات، نوع شغل، میزان احساس تعلق اجتماعی، مواجهه با پاداش و تنبیه مناسب قانونی و محدودیت منابع و امکانات را با میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی را در قالب شش فرضیه مورد آزمون قرار داند. در مورد متغیر جمعیتشناختی تنها رابطه جنس و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی معنادار بود. بدین معنی که مردان بیشتر از زنان قانونگریزی در روابط اجتماعی داشتند. رابطه بین میزان تحصیلات و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی تایید نشد. به این ترتیب که افراد دارای تحصیلات متفاوت، میزان قانونگریزی متفاوتی نداشتند. به عبارت دیگر، سطح تحصیلات افراد درکاهش یا افزایش میزان قانونگریزی افراد اثری نداشته است. رابطه بین نوع شغل و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی تایید نشد. اینکه افراد دارای شغل دولتی و یا آزاد باشند، همچنین دارای شغل رده بالا یا رده پایین موقعیت اجتماعی، در میزان قانونگریزی آنان اثرگذار نبوده است. نتیجه فرضیه مواجهه فرد با پاداش و تنبیه مناسب و میزان قانونگریزی این بود که هر چه میزان مواجهه با پاداش و تنبیه مناسب بیشتر باشد، میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی کاهش مییابد. رابطه بین احساس تعلق اجتماعی و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی نشان داد که هرچه احساس تعلق اجتماعی فرد بالاتر باشد، از میزان قانونگریزی فرد کاسته میشود و در نهایت رابطه بین محدودیت منابع و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی نشان داد که هر چه فرد با محدودیت منابع بیشتر رو به رو باشد، میزان قانونگریزی وی در روابط اجتماعی نیز افزایش مییابد. واحدی و همکاران(1388) تحقیقی با عنوان ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣوﺛﺮ ﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳﻲ ﺷﻬﺮوﻧﺪان (ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی: ﺷﻬﺮوﻧﺪان اﺳﺘﺎن آذرﺑﺎﻳﺠﺎن ﻏﺮﺑﻲ) انجام دادند. جامعه آماری این تحقیق ﻛﻠﻴﻪ اﻓﺮاد گروههای ﺳﻨﻲ 20 الی 75 ﺳﺎﻟﻪ زن و مرد اﺳﺘﺎن آذرﺑﺎﻳﺠﺎن ﻏﺮﺑﻲ ﺑﻮدند که تعداد آنها 2145012 نفر بودند. تعداد 800 ﻧﻔﺮ از آﻧﺎن ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪای اﻧﺘﺨﺎب و ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای باورهای مذهبی، عامگرایی قانون، خوشبینی نسبت به حکومت و ترس ازمجازات با میزان قانونگرایی افراد رابطه مستقیم و معنیداری داشته است. حقیقتیان و فرنام(1388) تحقیقی با عنوان ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪی در ﺑﯿﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪان اردﺑﯿﻠﯽ انجام دادند. جامعه آماری تحقیق ﺷﺎﻣﻞ کلیه ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑﺎﻻی 18 ﺳﺎل ﺳﺎﮐﻦ در ﺷﻬﺮ اردﺑﯿﻞ و ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧـﻪ ﺷﺎﻣﻞ 383 نفر بوده است که 193 نفر آنها مرد و 190 نفر هم زن بودهاند. نتایج تحقیق نشان داد که ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻓﺮدﮔﺮاﯾﯽ، ﻧﻈﺎرت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، داﺷﺘﻦ اﺑﺰار و وﺳﺎﯾﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ اﻫﺪاف ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، معاشرت با افراد کجرو ارتباطی و ﺟﻨﺲ با رعایت قانون همبستگی معنیداری داشتهاند. اما متغیرهای سن، پایگاه اقتصادی افراد و تامین نیازهای مادی با رعایت قانون رابطه معنیداری نداشته است. ﻋﻠﯿﻮردیﻧﯿﺎ(1377) ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻣﻄﺎلعه ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﯿـﺰان ﻗﺎﻧﻮنﺳﺘﯿﺰی در اﺳﺘﺎن ﻣﺎزﻧﺪران اﻧﺠﺎم داده اﺳﺖ. دراﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﻣﺤﻘﻖ ﺑﺎ اﺳـﺘﻔﺎده از دادهﻫﺎی ﺛﺎﻧﻮﯾﻪ، ﻣﯿﺰان ﻗﺎﻧﻮنﺳﺘﯿﺰی را در ﮐﻞ اﺳﺘﺎن ﻣﺎزﻧﺪران ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻃﻮﻟﯽـ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار داده و ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﻤﺎﻋﯽ ﻣـوﺛﺮ ﺑﺮ ﻧﻮﺳﺎﻧﺎت آن را ﺗﺒﯿـﯿﻦ ﮐﺮده اﺳـﺖ. ﺟﺎمعه آﻣﺎری اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﺘﺸﮑﻞ از 17 ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن در ﻃﯽ ﺳﺎلهای 1370 الی 1373 ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ از ﻣﯿﺎن ﺳﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺻﻨﻌﺘﯽﺷﺪن، ﻣﯿﺰان ﺳـﻮاد و ﺗﻮسعه، ﻃﺒﻖ ﻣﺪل ﻧﻈﺮی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺷﻬﺮی مهمترین ﻣﺘﻐﯿﺮ در ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻣﯿﺰان ﻗﺎﻧﻮنﺳﺘﯿﺰی در اﺳـﺘﺎن ﻣﺎزﻧـﺪران، ﻣﺘﻐﯿـﺮ ﺻﻨﻌﺘﯽﺷﺪن اﺳﺖ. ﻣﺘﻐﯿـﺮی ﮐﻪ ﭘـﺲ از ﺻﻨﻌﺘﯽﺷـﺪن ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺗاﺛﯿﺮ را ﺑﺮ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﯿﺰان ﻗﺎﻧﻮنﺳﺘﯿﺰی در اﺳـﺘﺎن دارد، ﻣﺘﻐﯿـﺮ ﻣﯿـﺰان ﺳـﻮاد است. ﺳﻮﻣﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮی ﮐﻪ در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ دو ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺑﺎﻻ وارد معادله ﺷﺪه و تاثیر معنیداری داشته است، ﻣﺘﻐﯿﺮ توسعه ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. هابرت و همکاران[4] (2006) تحقیقی با عنوان قانونگرایی و قانونشکنی: قانون شکنی توسط دولت در هلند و آمریکا انجام دادند. این تحقیق به روش مصاحبهای و اسنادی به وسیله سه ناظر بینالمللی و عاملان خصوصی و دولتی نظارت شده است. محققان به این نتیجه رسیدند که در همه بخشهای بدنه دولتی، قاعدهشکنی صورت میگیرد و اینکه البته قانونشکنی مختص به بخش سیاسی نیست. فریر[5] (2009) پژوهشی با عنوان قانونشکنی زمانی که دیگران انجام میدهند، انجام داده است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده است. محقق در این تحقیق به دنبال تاثیر اهمیت مجاورت بر روی جرم بوده است. نتایج تحقیق نشان داده استکه مجاورت باافراد بزهکار بر قانونشکنی آنها تاثیر معنیداری داشته است. آنها همچنین نشان دادند که تاثیر مجاورت ممکن است با سودمندی فنآوری اجرایی ارتباط داشته باشد و اینکه البته منافع افراد در شکستن قانون با یکدیگر نامتجانس است. ﻟﻮ ژﻳﻦﻛﻮان[6] (2008) درﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان درﺑﺎره دﻳﻦ و ﮔﺮاﻳﺶ ﺑـﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ دﻳﻦ ﺑﺎ ﻣﺤﻮر ﻗﺮار دادن آﻣﻮزهﻫﺎی دﻳﻨﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻌﻴﺎر و ﻫﻨﺠﺎرﻣﻄﻠﻮب رﻓﺘﺎر، ﺑﻪ ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر و رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻃﻴﻒ وﺳﻴﻌﻲ از اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻗﺪرت ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﻲ، از ﺑﺮوز آﺳﻴﺐﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ همچون ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮﻳﺰی ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی ﻣـﻲﻛﻨﺪ. همچنین ﻋﻘﺎﻳـﺪ، ﺑﺎورﻫﺎ، اﺣﻜـﺎم و ﻣﻨﺎﺳـﻚ دﻳﻨـﻲ ﺗـاﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﻲداری ﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳﻲ و اﻃﺎﻋﺖ از ﻗﻮاﻧﻴﻦ دارد؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻴﺰان دﻳﻦداری اﻓﺮاد بیشتر ﺷﻮد، ﻣﻴﺰان ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮن و ﭘﺎیبندی ﺑﻪ آن در اﻓﺮاد ﻧﻴﺰ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ. واﻧﮓ ژﻳﻮ ﺷﻮ و ﺷﺎﻧﮓ[7] (2010) در ﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣوﺛﺮ ﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳﻲ ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﻴﺰان ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﻨﻔﻲ از اﻋﻤﺎل ﻗـﺎﻧﻮﻧﻲ و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳﻲ ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻜﻮس وﺟﻮد دارد. همچنین ﺑـﻴﻦ ﻣﻴﺰان ﺗﺠﺮﺑـه ﻣﺜﺒﺖ از اﻋﻤﺎل ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ، ﻣﻴﺰان درﻳﺎﻓـﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ از ﻣـﺸﺮوﻋﻴﺖ ﻗـﺎﻧﻮن، ﻣﻴـﺰان ﺑﺮداﺷـﺖ از ﺗﺠﺮﺑـه ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳﻲ و ﻣﻴﺰان آﮔﺎﻫﻲ از ﺗﻨﺒﻴﻪ ﻛﻴﻔﺮی رﻓﺘﺎر ﻏﻴﺮﻗﺎﻧﻮﻧﻲ و ﻗﺎﻧﻮنﮔﺮاﻳـﻲ ارﺗﺒـﺎط ﻣﺜﺒـﺖ و ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.
فرضیههای تحقیق 1. میزان قانونگریزی شهروندان برحسب جنسیت در مریوان تفاوت وجود دارد. 2. بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی فرد و میزان قانونگریزی تفاوت وجود دارد. 3. بین نوع اشتغال سرپرست خانواده و میزان قانونگریزی تفاوت وجود دارد. 4. بین میزان پایبندی اعضای خانواده به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط وجود دارد. 5. بین میزان پایبندی اعضای گروه دوستان به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط وجود دارد. 6. بین مدت زمان سکونت فرد در شهر و میزان قانونگریزی او ارتباط وجود دارد.
معرفی متغیرها متغیر وابسته: متغیر وابسته در این تحقیق میزان قانونگریزی میباشد.
متغیرهای مستقل: متغیرهای مستقل این تحقیق عبارت استاز: جنسیت، نوع پایگاه اقتصادی- اجتماعی، وضعیت اشتغال سرپرست خانواده، میزان پایبندی اعضای خانواده به قانون، میزان پایبندی اعضای گروه دوستان به قانون و مدت زمان سکونت در شهر.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها قانونگریزی جامعهشناسان قانون را مجموعهای از قواعد الزامآور و کلی مینامند که به منظور ایجاد نظم، استقرار امنیت، عدالت و تنظیم مناسبات اجتماعی وضع شده است و ضمانت اجرای آن را نهاد و دستگاه سیاسی یک کشور تحت عنوان دولت به عهده گرفته است. یکی از ویژگیها و خصوصیت قوانین، محدودکننده و تنظیم کنندهگی آنها است که منجربه نظم اجتماعی میشود. قانونگریزی نوعی جهتگیری نسبت به هنجارهای قانونی جامعه است که منجر به کجروی یا انحراف از قوانین میشود. در همه جوامع، قانونگریزی به عنوان یک مسئله اجتماعی وجود دارد(بابایی و دیگری، 1388). در این تحقیق قانونگریزی افراد با گویههایی اندازهگیری شده است. گویهها در قالب طیف لیکرت طرح و تدوین شدهاند. قانونگریزی فرد عبارت است از: نمرهای که فرد از مجموع این گویهها به دست میآورد. 1. در صوتی که جریمه در کار نباشد، احتمال دارد هنگام رانندگی، قوانین و مقررات را رعایت نکنم. 2. در صورتی که بتوان در موقعیت سبقت ممنوع، سبقت گرفت، اشکالی ندارد. 3. در صورت نبود جای پارک اتومبیل، در جایی که پارک ممنوع است ماشین را پارک میکنم. 4. در صورت داشتن کار ضروری، عبور از چراغ قرمز اشکالی ندارد. 5. پیش آمده که نظافت محله را رعایت نکرده و موجب آلودگی شده باشم. 6. پیش آمده که در صفهای مختلف، نوبت را رعایت نکنم و کارم را سریعتر انجام دهم. 7. اگر بتوانم کنتورهای برق، آب و یا گاز را دستکاری میکنم. 8. همیشه سعی میکنم کارهای اداری خود را از طریق آشنا انجام داده تا از طریق قانونی. 9. اگر بتوانم، هرگز مالیات پرداخت نمیکنم. 10. ساخت و ساز بدون جواز در شهر هیچ اشکالی ندارد. 11. آدمهایی که قانون را رعایت میکنند، موفقترند. 12. حتی اگر کسی بالای سر نباشد قانون را رعایت میکنم. 13. من همیشه قانون را رعایت میکنم. 14. باید از قوانین اطاعت کرد، حتی اگر مغایر با چیزی باشد که فکر میکنیم درست است. 15. تخلف از قانون هیچ توجیهی ندارد. 16. رشوه دادن به ماموران دولتی مانند شهرداری، اداره دارایی و راهنمایی و رانندگی و غیره برای کم کردن جریمه هیچ ایرادی ندارد. 17. استفاده شخصی از امکانات دولتی، زرنگی نیست و به منافع عمومی لطمه میزند. 18. دور زدن قانون کار مطلوب و پسندیدهای است. 19. آدم باید زرنگ باشد و از هر گونه فرصتی (حتی غیر قانونی) برای رسیدن به خواستههای خود استفاده کند.
پایگاه اقتصادی اجتماعی پایگاه به موقعیت اجتماعی و جایگاهی اطلاق میشودکه فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعی یک گروه در مقایسه با گروههای دیگر احراز میکند. پایگاه و موقعیت اجتماعی فرد حقوق و مزایای اجتماعی او را تعیین میکند(کوئن، 1372: 83). در این تحقیق این متغیر با سوالات زیر اندازهگیری شده است: 1. سطح تحصیلات 2. شغل 3. متوسط درآمد ماهیانه خانواده 4. در صورت داشتن خودرو در خانواده عنوان دقیق و مدل آن را بنویسید. 5. اگر افراد جامعه را از نظر وضعیت اقتصادی به 5 گروه تقسیم کنیم، شما خود را در کدام گروه قرار میدهید؟ بالا متوسط به بالا متوسط متوسط به پایین پایین 6. شغل پدر 7. شغل مادر از آنجایی که سطح سنجش گویههای این متغیر باهم متفاوت است، برای به دست آوردن نمره کلی پایگاه اقتصادی-اجتماعی، نمرههای این گویهها به نمره استاندارد تبدیل شدهاند. نمرات استاندارد شده را با هم جمع کرده و به این صورت نمره پایگاه اقتصادی- اجتماعی را به دست آوردیم.
پایبندی اعضای خانواده و گروه دوستان به قانون منظور از پایبندی اعضای خانواده به قانون این است که این افراد چقدر به اصول قوانین و مقررات جامعه التزام دارند و چقدر قانون را رعایت میکنند. در این تحقیق پایبندی اعضای خانواده و گروه دوستان با استفاده از معرفهای زیر اندازهگیری شده است: اعضای خانوده و دوستان هریک از موارد زیر را چه قدر رعایت میکنند؟ این گویهها در قالب طیف لیکرت مطرح شدهاند و نمره همه این گویهها همان قانونگریزی در خانواده پاسخگو میباشد. 1. عبور از چراغ قرمز 2. ساخت خانه بدون جواز 3. عدم سبقت غیرمجاز 4. متوسل شدن به پارتی برای انجام کارها 5. پرداخت به موقع مالیات 6. پرداخت به موقع فیش آب، برق و ... 7. دستکاری کنتور آب، برق و گاز 8. انجام معاملات غیرقانونی 9. استفاده شخصی از امکانات دولتی.
جامعه آماری و تعیین حجم نمونه جامعه آماری این تحقیق شهروندان شهر مریوان به تعداد 85428 بود. جهت برآورد حجم نمونه از روش نمونهگیری کوکران استفاده شد:
در فرمول بالا N تعداد افراد جامعه، P احتمال وجود صفت مورد نظر در جامعه، q عدم احتمال وجود صفت مورد نظر، d درجه اطمینان یا دقت احتمالی مطلوب و z درصد خطای معیار ضریب اطمینان قابل قبول میباشد. جمعیت 15 الی 64 سال شهر مریوان برابر 85428 نفر میباشد. اگر احتمال p و q برابر 5/0، مقدار خطا 05/0 و درصد خطای معیار یا z برابر 96/1 باشد، حجم نمونه برابر با 383 خواهد بود. برای اطمینان بیشتر تعداد 385 نفر از شهروندان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق برای انتخاب فرد مورد نظر به صورت زیر عمل میکنیم. 1. برای انتخاب تعداد مرد و زن از روش نمونهگیری طبقهای استفاده میکنیم. 2. از روی نقشه جامع شهر مریوان (این نقشه در شهرداری و اداره مسکن و شهرسازی قابل دسترسی است) شهر مریوان را به 19 بلوک یا محله (محله زریبار و مصطفی بیسارانی، چهار باغ، خرسندی، دار سیران قدیم، محله حسینیه، محله بیمارستان، محله میانهایها، محله تفنیها، محله ترخانآباد، محله مردوخ، محله کمربندی یک و دو، محله دارسیران یک و دو، محله فرمانداری، محله ترمینال قدیم، بهاران، نوبهار، موسک دو و شهرک اوراز تقسیم کردیم). در هر محله 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در داخل هر بلوک بر اساس روش نمونهگیری تصادفی چند خیابان و کوچه را انتخاب نموده و در داخل هر کوچه یا خیابان چند خانه انتخاب نموده و با مراجعه به درب منزل آنها از فرد مورد نظر (زن یا مرد 15 الی 64 سال) اطلاعات لازم را جمعآوری میکنیم. کسی که جواب زنگ درب را میداد و در را باز میکرد، در صورتی که در سن 15 الی 64 سال بوده و حاضر به همکاری بود، پس از توضیحات لازم پرسشنامه را تکمیل میکرد. در صورتی که فرد واجد شرایط نبود از او درخواست میشد تا یکی از اعضای واجد شرایط خانواده را صدا زده و به پرسشنامه پاسخ دهد.
در این تحقیق از اعتبار صوری استفاده شده است؛ بدین صورت که پس از تهیه و تنظیم، پرسشنامه توسط استاد راهنما چند بار مطالعه و اصلاح گردید. در این تحقیق برای اندازهگیری پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتیجه آلفای کرونباخ به صورت زیر میباشد:
جدول شماره (1): آلفای کرونباخ متغیرها
یافتههای تحقیق 2/56 درصد پاسخگویان مرد و 8/45 درصد نیز زن بودهاند. 1/36 درصد یعنی بیش از یک سوم پاسخگویان دارایتحصیلات دانشگاهی بودهاند. 8/86 درصد یعنی اکثریت پاسخگویان گفتهاندکه متوسط درآمد ماهیانه خانواده آنها یک و نیم میلیون تومان و پایینتر بوده است. 6/89 درصد پاسخگویان معتقد بودند که متوسط مخارج خانوادهشان در ماه یک میلیون و پانصد هزار تومان و کمتر میباشد. 60 درصد گفتهاند که در خانه دارای خودرو شخصی میباشند. 2/51 درصد خود را از نظر اقتصادی مطلوب ارزیابی کردهاند. 5/18 درصد میزان قانونگریزی در بین اعضای خانواده خود را زیاد دانستهاند. 4/23 درصد گفتهاند که دوستان آنها قانونگریز هستند و 61 درصد یعنی نزدیک به دو سوم پاسخگویان گفتهاند که میزان قانونگریزی آنها بالاست. آزمون فرضیههای تحقیق نشان دادکه میانگین قانونگریزی مردان به صورت معنیداری از زنان بیشتر بوده است. بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی فرد و قانونگریزی او رابطه معکوس و معنیداری وجود داشته است. میانگین قانونگریزی افراد دارای شغل آزاد از افرادی که در مشاغل دولتی کار میکنند، به صورت معنیداری بیشتر بوده است. بین میزان پایبندی اعضای خانواده به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط معکوس و معناداری وجود داشته است. بین میزان پایبندی اعضایگروه دوستان به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط معکوس و معناداری وجود داشته است و بین مدت زمان سکونت فرد در شهر و میزان قانونگریزی او ارتباط مستقیم و معناداری وجود داشته است. تحلیل رگرسیون چندمتغیره هم نشان داد که متغیرهای سطح تحصیلات پاسخگویان، میزان قانونگریزی در خانواده فرد، میزان قانونگریزی دوستان، طبقه اقتصادی-اجتماعی و جنسیت پاسخگویان تاثیر معنیداری بر قانونگریزی پاسخگویان داشتهاند. این متغیرها با همدیگر 24 درصد از تغییرات قانونگریزی افراد را تبیین کردهاند. همچنان که در بالا آمده است میانگین قانونگریزی مردان به صورت معنیداری از زنان بیشتر بوده است. این نتیجه با یافتههای کلانتری، ربانی و صداقت(1384) که نشان دادکه قانونگرایی زنان بالاتر از مردان بیشتر است. مختاری و همکاران(1391) که نشان دادند بین جنس و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی معناداری وجود داشته است؛ بدین معنی که مردان بیشتر از زنان قانونگریزی در روابط اجتماعی داشتند و حقیقتیان و فرنام(1388) که نشان داد ﺟﻨﺲ با رعایت قانون همبستگی معنیداری داشتهاند، مطابقت دارد و از حمایت تجربی این تحقیقات برخوردار است. اما با یافتههای تحقیقات محسنی(1379) که نشان داد بین جنسیت و نگرش آنها در رابطه با اطاعت از قانون رابطه معناداری وجود نداشت و پژوهش شاهآبادی و ترکان(1391) که دریافت بین جنس و قانونگرایی رابطه معنیداری وجود ندارد، همخوانی ندارد. ولفگانگ و فراکوتی در تایید نتیجه بالا میگویندکه رفتارهای انحرافی منتج از طرفداری از مجموعه ارزشهایی است که به کارگیری خشونت و پرخاشگری را تشویق و حمایت میکنند. این ارزشها مخالف ارزشهای فرهنگ مسلط جامعه هستند. مثلاً در این خرده فرهنگها مواردی از قبیل دعوا کردن، تنه زدن، فحش و ناسزاگویی، تمسخر دیگران، به کارگیری اسلحه و غیره به عنوان ارزش شناخته میشوند. بر اساس نظریه خرده فرهنگ خشونت بعضی گروهها مثلاً مردان نسبت به دیگران یعنی زنان بیشتر مرتکب بزهکاری و رفتارهای انحرافی میشوند؛ زیرا آنها مجموعه متمایزی از ارزشهایی دارند که رفتارهای انحرافی را تایید نموده یا با آن مدارا میشود. بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی فرد و قانونگریزی او رابطه معکوس و معنیداری وجود داشته است. این نتیجه با یافتههای تحقیقات محسنی(1379) که نشان دادکسانی که خانوار خود را ازنظر رفاه درسطح پایینتری ارزیابی میکنند، مخالفت بیشتری با عدم اطاعت از قانون ابراز کردهاند، کلانتری، ربانی و صداقت (1384) که نشان دادند قانونگریزی طبقات پایین نیز نسبت به طبقات متوسط و بالا بیشتر بود، شاهآبادی و ترکان(1391) درشهر یزدکه نشان داد بین طبقه اجتماعی و قانونگرایی رابطه معنیداری وجود دارد، عزیزی (1386) که به این نتیجه رسید احساس فقر و بیعدالتی از علل اجتماعی تخلفات رانندگی هستند و پژوهش رﻓﯿﻊﭘﻮر(1378) در ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان که نشان داد اﺣﺴﺎس ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮیهای اﻗﺘﺼﺎدی-اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ رﻓﺘﺎر آﻧﻮﻣﯿﮏ ﺗاﺛﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎر ﻗﻮی دارد، مطابقت دارد. اما با نتیجه پژوهشهای حیدری و همکاران(1391) که نشان داد که قانون- گریزی با پایگاه اجتماعی - اقتصادی رابطه ندارد و حقیقتیان و فرنام(1388) که نشان دادند پایگاه اقتصادی افراد و تامین نیازهای مادی با رعایت قانون رابطه معنیداری نداشته است، همخوانی ندارد. در تایید نتیجه بالا کوهن میگوید که طبقات پایین در جامعه از نظر دستیابی به منزلت دچار ناکامی هستند. جامعه درعین حال که آنها را به کسب منزلت تشویق میکند، امکان دستیابی به این اهداف را در اختیار آنها قرار نمیدهد. طبقه محروم هم تنها شیوه دستیابی به منزلت را از طریق بزهکاری و امور خلاف مییابند. کوهن مدعی است که فرزندان طبقات فرودست و پایین جامعه با ارزشهای طبقات متوسط و منزلتهای اجتماعی مقبول آشنا شده و به آنها تمایل پیدا میکنند. این افراد در مقایسه با بچههای طبقه متوسط در میمانند، ناکام و تحقیر میشوند و به اصطلاح میبازند. بنابراین برای جبران ناکامیخود در رقابت برای دستیابی به منزلتهای بالا، خرده فرهنگ بزهکاری تشکیل میدهندکه نظام ارزشی آنها مخالف نظام ارزشی طبقات مسلط جامعه است. در واقع کوهن کجروی را به پایگاه اجتماعی و طبقات اجتماعی منسوب میکند و منشأ این رفتارها را عدم دسترسی به اهداف مورد قبول جامعه می- داند. او کجروی را اعتراض ناشی از یاس و نومیدی، ناکامی و حرمان طبقات محروم جامعه ذکر کرده که به شکل ویرانگری، تخریب و خشونت جلوهگر میشود. جیودیس بلاوو پیتر بلاو هم درنظریه محرومیت نسبی میگویند افراد طبقه پایین احساس محرومیت نسبی میکنند و این احساس را تشدید میکنند، وقتی که آنها شیوه زندگیشان را با آنهایی که در ناز و نعمت و رفاه هستند مقایسه میکنند. افرادی که به دلیل طبقه اقتصادی یا نژادیشان احساس محرومیت کنند، سرانجام احساس بیعدالتی و نارضایتی را گسترش میدهند. ناکامی مداوم و زیاد که منتج از این احساس نابرابری است، پرخاشگری و دشمنی سرکوب شده را به وجود میآورد که در نهایت به خشونت و جرم منجر میشود. میانگین قانونگریزی افراد دارای شغل آزاد از افرادی که درمشاغل دولتیکار میکنند، به صورت معنیداری بیشتر بوده است. این نتیجه با یافتههای تحقیقات محسنی(1379) که نشان داد از نظر شغلی تمایل به عدم اطاعت از قانون در میان کارگران و کسبه از سایر قشرهای دیگر قویتر و درگروه کارمندان و بازرگانان از دیگران ضعیفتر است، مطابقت دارد. اما با نتیجه تحقیقات شاهآبادی و ترکان(1391) که نشان دادند بین وضعیت شغلی افراد و قانونگرایی رابطه معنیداری وجود ندارد و مختاری و همکاران(1391) که دریافتهاند بین نوع شغل و میزان قانونگریزی در روابط اجتماعی رابطه معنیداری وجود نداشته است، همخوانی ندارد. در تبیین نتیجه بالا میتوان گفت از آنجایی که افراد دارای مشاغل دولتی نسبت به مشاغل آزاد وابستگی زیادی به دولت و نهادهای دولتی دارند و در مجموع از تحصیلات بالایی برخوردارند، میزان قانونگریزی آنها نسبت به افرادی که در شغلهای آزاد فعالیت میکنند، کمتر است. افراد دارای مشاغل دولتی نظارت بیشتری را بر رفتار خود احساس میکنند. این امر موجب میشود تا کمتر از قوانینی جامعه سرپیچی کنند. بین میزان پایبندی اعضای خانواده به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط معکوس و معناداری وجود داشته است. این نتیجه با یافتههای عزیزی(1386)، پژوهش عباسزاده و همکارانش(1391)، حقیقتیان و فرنام(1388) و فریر(2009) که دریافته است مجاورت بر روی جرم موثر بوده است، چاملین و کوچران(1995) و جنس (1972) که همگی محیط خانواده را بر رفتارهای انحرافی افراد موثر دانستهاند، همخوانی دارد و از حمایت تجربی این پژوهشها برخودار است. در تایید نتیجه بالا نظریهپردازان یادگیری اجتماعی میگویند که بچهها رفتارهای مختلف را از طریق مشاهده مستقیم و تقلید رفتارهایی که مشاهده کرده یا دیدهاند، یاد میگیرند. بچههایی که بدرفتاری را تجربه کرده یا تماشاگر خشونت بودهاند، آمادگی بیشتری برای تقلید این رفتارها دارند. بچههایی که در خانوادههای عاری از خشونت و بدرفتاری بزرگ شدهاند، احتمال کمتری دارد که در دوره نوجوانی و بزرگسالی به خشونت روی آورند. برعکس بچههاییکه تحت سلطه زورگویانه والدین بودند یا در خانواده- هایی بزرگ شدند که در آن رفتارهای انحرافی زیاد بوده، احتمال بیشتری دارد که رفتارهای انحرافی و خشونتآمیز از خود نشان دهند. ساترلند یکی از نظریهپردازان یادگیری اجتماعی در تئوری همنشینی افتراقی معتقد است که افراد از طریق تعامل با دیگران رفتار قانونشکنانه را فرا گرفته و ظاهر میسازد. فرض اصلی ساترلند این استکه مردم درمعاشرت با دیگران ارزشها، هنجارها، انگیزشها، استدلالهای عقلانی و شیوههای رفتاری انطباقی و غیرانطباقی را میآموزند. او در نظریه خود معتقد است که کجرفتاری یادگرفتنی است نه ارثی و کجرفتاری در اثر تعامل با دیگران آموخته میشود و بخش اصلی یادگیری رفتار کجرو در اثر ارتباط صمیمی و نزدیک در درون گروه انجام میگیرد. بین میزان پایبندی اعضای گروه دوستان به قانون و میزان قانونگریزی فرد ارتباط معکوس و معناداری وجود داشته است. نتیجه این تحقیق با یافتههای تحقیقات محمدی و محمدی(1392) که نشان دادند بین ارتباط با دوستان و همسالان و گرایش به قانونگریزی ارتباط وجود دارد. حقیقتیان و فرنام(1388) که دریافتند معاشرت با افراد کجرو با قانونگریزی همبستگی معنیداری داشته است، یافتههای فریر(2009) که مجاورت با افراد بزهکار را بر روی جرم موثر دانسته است و جنسن(1972) که داشتن ارتباط با بزهکاران را بر جرم و انحراف فرد موثر دانسته است، مطابقت دارد. تارد[10] در تایید نتیجه بالا میگوید که تمام اعمال و کارهای با اهمیت زندگی اجتماعی تحت تاثیر مدلها و نمونهها میباشند. تارد میگوید که تقلید امری اجتماعی بنیادی است و بر روابط بین افراد حاکم است. تقلید اعمال روانی فرد از قبیل عادت را توضیح میدهد. اندیشه اساسی او این است که هر کسی بر طبق عادات و رسوم مورد قبول محیط خود رفتار میکند، اگر کسی میدزدد یا میکشد کاری جز تقلید از دیگران انجام نمیدهد. تارد بر این عقیده است که افراد در بخشهایی از زندگی خود از همدیگر تقلید میکنندکه تماس نزدیک با هم داشته باشند. بنابراین زمانیکه فرد با کسانی (دوستان) ارتباط داشت باشد که قانونگریز باشند و رفتارهای انحرافی داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد تا او نیز از قانون سرپیچی کند. بین مدت زمان سکونت فرد در شهر و میزان قانونگریزی او ارتباط مستقیم و معناداری وجود داشته است. این نتیجه با یافتههای رضایی(1384)، عزیزی(1386) و رﻓﯿﻊﭘﻮر(1378) که همگی آنها معتقد بودند مدت زمان اقامت در شهر بر بزهکاری و قانونگریزی تاثیر داشته است، همخوانی دارد. در تایید نتیجه بالا، نظریهپردازان کنترل اجتماعی فرض را بر این قرار میدهند که رفتار افراد رفتاری ضد اجتماعی است و افراد به طور طبیعی تمایل به کجرفتاری دارند، مگر اینکه تحت کنترل قرار گیرند. یعنی فقدان یا ضعف کنترل اجتماعی علت اصلی کجرفتاری است. افزون بر این در تبیینهای کنترل اجتماعی ادعا میشود که برخی افراد هیچگاه با کسانی که قادرند نقش مهمی در زمینه کنترل رفتار آنها ایفا کنند، پیوند برقرار نمیکند و ازاین رو هیچ وقت کنترلهای لازم را برای مهار رفتارهای ضد اجتماعی و انحرافی در خود درونی نمیکنند. هیرشی در این زمینه میگوید که همه افراد متخلفان بالقوه از قانون هستند و در صورتی که کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی کم شود، رفتارهای انحرافی افراد زیاد میشود. افرادی که در محیطهای روستایی زندگی کرده و تازگی به شهر مهاجرت کردهاند، هنوز کنترل اجتماعی (رسمی یا غیررسمی) زیادی را بر رفتار خود احساس میکنند. این امر موجب میشود که کمتر از قانون سرپیچی نموده و قانونگریزی کنند.
نتیجهگیری آنچه که دراین تحقیق در رابطه با قانونگریزی افراد به دست آمده، نشاندهنده آن است که قانونگریزی در جامعه وجود دارد. نکته دیگر اینکه پدیده قانونگریزی همانند سایر پدیدههای اجتماعی معلول عوامل متعددی است و عوامل گوناگونی در پیدایش آن دخیلند. مواردی مانند: خانواده، گروه دوستان، ساختار جامعه، وضعیت اقتصادی افراد و عوامل دیگری در پیدایش قانونگریزی افراد موثرند؛ بنابراین برای از بین بردن قانونگریزی افراد ابتدا باید ساختار جامعه را اصلاح نمود و عوامل آسیبزای این پدیده را از بین برد.
پیشنهادهای اجرایی 1. از آنجایی که وضعیت اقتصادی با قانونگریزی رابطه معکوس داشته است، باید تلاش شود که برای زندگی افراد حد متوسطی از امکانات تامین شود و امکانات رفاهی و عمرانی لازم برای آنها فراهم شود. 2. ارﺗﻘﺎء ﺳﻄﺢ ﺗﻮسعه ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و نهادینه کردن قانونگرایی و پرهیز از قانونشکنی از طریق نهادهای مختلف جامعه. 3. ﻧﻬﺎدﻫﺎی رﺳﻤﯽ ﻧﻈﺎرﺗﯽ از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﯿﺮوی اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ و ﻧﻬﺎد ﻗﻀﺎﯾﯽ ﮐﺸﻮر ﺑﺎﯾـﺪ ﺑﺨﺶ ﻧﻈﺎرﺗﯽ ﺧﻮد را ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﻧﻈﺎم ﻗﻀﺎﯾﯽ و اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ، ﺑﺎﯾـﺪ ﻧﻈﺎرت رﺳﻤﯽ ﺧﻮد را ﺑﺮ اﺟﺮای ﻗﺎﻧﻮن ﮔﺴﺘﺮش دﻫﺪ؛ وﺟﻮد ﻧﻈﺎرت و ﮐﻨﺘﺮل دایمی ﺑﺎﻋﺚ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺮس از ﻧﻘﺾ ﻗﺎﻧﻮن وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺨﺸﯽ از اﻓﺮاد ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﻮﻧﺪ. ﺟﺒﺮ اﻧﻀﺒﺎﻃﯽ و ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻗﻬﺮ، ﺿﻤﻦ این که ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺧﻄﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪهاﻧﺪ، ﺑﺎﯾـﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ در ﭘﯽ ﺟﺮم اﻓﺮاد ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، ﺗﺎ تاﺛﯿﺮﮔﺬاری ﺑﯿﺸﺘﺮی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. 4. از آنجایی که میزان قانونگریزی در خانواده و دوستان بر میزان قانونگریزی افراد تاثیر مثبتی داشته است که این امر خود تاثیر ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﭘﺬﯾﺮی را در اﺷﺎعه رﻓﺘﺎر ﻗﺎﻧﻮنمند نشان میدهد، لازم است تا والدین خود در درجه اول از قوانین تبعیت کنند تا فرزندان نیز تمایل به پیروی از قانون داشته باشند. اﺣﺘﻤﺎل ﭘﺮورش ﻓﺮزﻧﺪ ﻗﺎﻧﻮنﺷﮑﻦ از ﭘﺪر و ﻣﺎدری ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮنﺷﮑﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎدﺗﺮ اﺳﺖ. 5. آموزش و اطلاعرسانی مناسب همراه با توجیه منطقی از طریق رسانههای جمعی و پخش برنامههای مناسب در این زمینه. 6. پیشگامی حاکمان و کارگزاران در رعایت قانون 7. گنجاندن برنامههای آموزشی راجع به قانون و آموزش قانون در خانواده، مدارس، دانشگاه و از طریق رسانههای جمعی.
منابع آزاد ارمکی، ت. (1379). آینده نگری: مردم تهران، نگرانیها و آینده. تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. بیرو، آ. (1376). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: ب، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. حقیقتیان، م؛ و دیگری. (1391). بررسی عوامل اجتماعی رعایت قوانین شهروندی در بین شهروندان اردبیلی. فصلنامه مطالعات شهری. سال دوم، شماره 4، صص 214-171. حیدری، آ؛ و همکاران. (1391). نظریه از هم گسیختگی نهادی و قانونگریزی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز). فصلنامه مسائل اجتماعی ایران. سال سوم، شماره 2، صص 59-39. رضایی، م. (1384). میزان، نوع و عوامل موثر بر قانونگریزی. مجله جامعهشناسی ایران. شماره 3. رفیعپور، ف. (1378). آناتومی جامعه/مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی. تهران: سهامی انتشار. شاهآبادی، ا؛ و دیگری. (1391). رابطه سرمایه اجتماعی و قانونگریزی در بین شهروندان یزد. فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات. سال هشتم، شماره 27، صص 115-84. علی بابایی، ی؛ و دیگری. (1388). تحلیل جامعهشناختی عوامل موثر بر قانونگریزی. فصلنامه دانش انتظامی. سال یازدهم، شماره چهارم. علیخواه، ف. (1381). نقش صدا و سیما در ترویج رفتار قانونمند. طرح تحقیقاتی. تهران: موسسه تحقیقات صدا و سیما. ﻋﻠﯿﻮردیﻧﯿﺎ، ا. (1377). مطالعه جامعهشناختی میزان قانون ستیزی در استان مازندران. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. علیوردینیا، ا. (1378). میزان قانون ستیزی در استان مازندران. دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان مازندران. فیروز جائیان، ع، ا. (1389). قانونگریزی (تحلیلی در منظر نظریه عدالت رویهای). فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی. سال 11، شماره 42. کلانتری، ص؛ و همکاران. (1384). ارتباط فقر با قانونگریزی و شکلگیری آسیبهای اجتماعی. فصلنامه علمی ترویجی. سال پنجم، شماره 18. محسنی، م. (1379). بررسیگرایشبهاطاعتازقانوندرایران، (درقانونگراییوفرهنگعمومی). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. واحدی، ش؛ و همکاران. (1388). بررسی عوامل موثر بر قانونگرایی شهروندان، (مطالعه موردی: شهروندان استان آذربایجان غربی). فصلنامه علمی-پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره 2، صص 60-37. Anderson,J. (2002). General Strain Theory as an Explanation for Crime and Deviance, Crimonology. Vol. 101. Bjerregaard, B. & et al. (2008). A Cross-National Test of Institutional Anomie Theory: Do the Strength of Other Social Institutions Mediate or Moderatethe Effects of the Economy on the Rate of Crime? Western Criminology. Review, 9(1), P.p: 31– 48. Bursik, R. (1988). Social Disorganization and theories of Crime and Delinquency: Problems and Prospects.Criminology. Vol. 26, No. 4, P.p: 519- 551. Chamlin, M. & et al. (1995). Assessing messner and rosenfeld institutional anomie theory: a partial test, criminology. Vol. 33, P.p: 411-429. Ferrer, R. (2009). Breaking the Law. When Other Do European Economic. Review: 54, P.p:163-180. Huberts, L. & et al. (2006). Rule-making, rule-breaking? Law breakingby government in the Netherlands and the united kingdom. Crime Law Socio Change.Vol. 46, P.p: 133-159. Lou Xin, Q. (2008). On Law-abiding and Religion. Journal of Guangxi Youth Leaders College. Markowitz, F. & et al. (2001). Extending Social Disorganization Theories: Modeling the Relationships between Cohesion, Disorder, and Fear. Journal of Criminology. Vol. 39, No. 2, P.p: 293-319. Markowitz, F. & et al. (2001). Socioeconomic Disadvantage and Violence Pecent Research on Culture and Neighborhood Control as Explanatory Mechanisms.Aggression and Violence Behavior. Vol. 8, P.p: 145-154. Reid, S. (2000). Crime and Criminology.U.S.A.: McGraw-Hill. Sampson, R. & et al. (1989). Community Structure and Crime: Social-Disorganization Theory. American Journal of Sociology.Vol. 94, P.p: 774-802. Siegel, L. (2001). Criminology: Theories, Patterns and Typologies. U.S.A.: Wadsworth. Wang Xiao, S. & et al. (2010). An Analysis ofPsychological Factors ofLaw-abidingBehavior. Journal of Hubei University (Philosophy and Social Science).
| |||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||
آزاد ارمکی، ت. (1379). آینده نگری: مردم تهران، نگرانیها و آینده. تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. بیرو، آ. (1376). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: ب، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. حقیقتیان، م؛ و دیگری. (1391). بررسی عوامل اجتماعی رعایت قوانین شهروندی در بین شهروندان اردبیلی. فصلنامه مطالعات شهری. سال دوم، شماره 4، صص 214-171. حیدری، آ؛ و همکاران. (1391). نظریه از هم گسیختگی نهادی و قانونگریزی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز). فصلنامه مسائل اجتماعی ایران. سال سوم، شماره 2، صص 59-39. رضایی، م. (1384). میزان، نوع و عوامل موثر بر قانونگریزی. مجله جامعهشناسی ایران. شماره 3. رفیعپور، ف. (1378). آناتومی جامعه/مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی. تهران: سهامی انتشار. شاهآبادی، ا؛ و دیگری. (1391). رابطه سرمایه اجتماعی و قانونگریزی در بین شهروندان یزد. فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات. سال هشتم، شماره 27، صص 115-84. علی بابایی، ی؛ و دیگری. (1388). تحلیل جامعهشناختی عوامل موثر بر قانونگریزی. فصلنامه دانش انتظامی. سال یازدهم، شماره چهارم. علیخواه، ف. (1381). نقش صدا و سیما در ترویج رفتار قانونمند. طرح تحقیقاتی. تهران: موسسه تحقیقات صدا و سیما. ﻋﻠﯿﻮردیﻧﯿﺎ، ا. (1377). مطالعه جامعهشناختی میزان قانون ستیزی در استان مازندران. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. علیوردینیا، ا. (1378). میزان قانون ستیزی در استان مازندران. دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی استان مازندران. فیروز جائیان، ع، ا. (1389). قانونگریزی (تحلیلی در منظر نظریه عدالت رویهای). فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی. سال 11، شماره 42. کلانتری، ص؛ و همکاران. (1384). ارتباط فقر با قانونگریزی و شکلگیری آسیبهای اجتماعی. فصلنامه علمی ترویجی. سال پنجم، شماره 18. محسنی، م. (1379). بررسیگرایشبهاطاعتازقانوندرایران، (درقانونگراییوفرهنگعمومی). تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. واحدی، ش؛ و همکاران. (1388). بررسی عوامل موثر بر قانونگرایی شهروندان، (مطالعه موردی: شهروندان استان آذربایجان غربی). فصلنامه علمی-پژوهشی انتظام اجتماعی. سال اول، شماره 2، صص 60-37. Anderson,J. (2002). General Strain Theory as an Explanation for Crime and Deviance, Crimonology. Vol. 101.
Bjerregaard, B. & et al. (2008). A Cross-National Test of Institutional Anomie Theory: Do the Strength of Other Social Institutions Mediate or Moderatethe Effects of the Economy on the Rate of Crime? Western Criminology. Review, 9(1), P.p: 31– 48.
Bursik, R. (1988). Social Disorganization and theories of Crime and Delinquency: Problems and Prospects.Criminology. Vol. 26, No. 4, P.p: 519- 551.
Chamlin, M. & et al. (1995). Assessing messner and rosenfeld institutional anomie theory: a partial test, criminology. Vol. 33, P.p: 411-429.
Ferrer, R. (2009). Breaking the Law. When Other Do European Economic. Review: 54, P.p:163-180.
Huberts, L. & et al. (2006). Rule-making, rule-breaking? Law breakingby government in the Netherlands and the united kingdom. Crime Law Socio Change.Vol. 46, P.p: 133-159.
Lou Xin, Q. (2008). On Law-abiding and Religion. Journal of Guangxi Youth Leaders College.
Markowitz, F. & et al. (2001). Extending Social Disorganization Theories: Modeling the Relationships between Cohesion, Disorder, and Fear. Journal of Criminology. Vol. 39, No. 2, P.p: 293-319.
Markowitz, F. & et al. (2001). Socioeconomic Disadvantage and Violence Pecent Research on Culture and Neighborhood Control as Explanatory Mechanisms.Aggression and Violence Behavior. Vol. 8, P.p: 145-154.
Reid, S. (2000). Crime and Criminology.U.S.A.: McGraw-Hill.
Sampson, R. & et al. (1989). Community Structure and Crime: Social-Disorganization Theory. American Journal of Sociology.Vol. 94, P.p: 774-802.
Siegel, L. (2001). Criminology: Theories, Patterns and Typologies. U.S.A.: Wadsworth.
Wang Xiao, S. & et al. (2010). An Analysis ofPsychological Factors ofLaw-abidingBehavior. Journal of Hubei University (Philosophy and Social Science).
| |||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,294 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,184 |