تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,276,098 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,329,741 |
بررسی آسیبشناختی اجتماعی بالا رفتن سن ازدواج از دیدگاه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 9، شماره 30، فروردین 1395، صفحه 125-138 اصل مقاله (838.25 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مرضیه خیری1؛ مهدی حاجی آقا2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسیارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، گروه علوم اجتماعی؛ ارومیه- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف از انجام این تحقیق بررسی آسیبشناختی اجتماعی بالا رفتن سن ازدواج از دیدگاه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه میباشد. جامعهآماری، دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه به تعداد 4631 نفر بوده و برای تحقیق مورد نظر، براساس فرمول کوکران، تعداد 364 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای نمونهگیری جاز روش خوشهای استفادهشد. ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به صورت صوری و پایایی آن از طریق پیشآزمون و آلفای کرونباخ در مجموع 87/0 به دستآمد. طبق یافتهها، دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه عوامل تاثیرگذار بر بالارفتن سن ازدواج را در درجه اول عوامل اجتماعی، دوماقتصادی و سوم فرهنگی میدانند و متغیرهای سطح تحصیلات والدین و وضعیت اشتغال دانشجویان با مجموع عوامل سهگانه رابطه معناداری ندارد. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بالا رفتن سن ازدواج؛ عوامل اجتماعی؛ عوامل اقتصادی؛ عوامل فرهنگی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی آسیبشناختی اجتماعیبالا رفتن سن ازدواج مرضیه خیری[1] دکتر مهدی حاجی آقا[2] تاریخ دریافت مقاله:2/7/1394 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:23/6/1395 چکیده هدف از انجام این تحقیق بررسی آسیبشناختی اجتماعی بالا رفتن سن ازدواج از دیدگاه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه میباشد. جامعهآماری، دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه به تعداد 4631 نفر بوده و برای تحقیق مورد نظر، براساس فرمول کوکران، تعداد 364 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای نمونهگیری جاز روش خوشهای استفادهشد. ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به صورت صوری و پایایی آن از طریق پیشآزمون و آلفای کرونباخ در مجموع 87/0 به دستآمد. طبق یافتهها، دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه عوامل تاثیرگذار بر بالارفتن سن ازدواج را در درجه اول عوامل اجتماعی، دوماقتصادی و سوم فرهنگی میدانند و متغیرهای سطح تحصیلات والدین و وضعیت اشتغال دانشجویان با مجموع عوامل سهگانه رابطه معناداری ندارد. واژگانکلیدی: بالا رفتن سن ازدواج، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی.
مقدمه از پیامدهای زندگی در جامعه امروزی، تغییر در شکل زندگی انسان است. انسان امروز در هر دو بعد فردی و جمعی، شیوهای متفاوت از زندگی را انتخاب کردهاست. یکی از این موارد، اختلاف در شیوه تشکیل بنیان خانواده است که این اختلاف هم دوران قبل از ازدواج و هم دوران پس از ازدواج را در بر میگیرد. زندگی مجردی در دنیای امروز، تنگناهای عرفی و اجتماعی نسلهای پیشین را ندارد. حقانتخاب انسانها درنحوه انتخاب همسر و روابط اجتماعی گسترده سبب شده، نیاز به ازدواج از یک ضرورت قطعی به یک انتخاب رفتاری تقلیل یابد. اگر فرض ما بر این باشد که «ازدواج پیوند بین دو جنس بر پایه روابط پایای جنسی محسوب شود، ازدواج مستلزم انعقاد قراردادی اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجبگردد»(ساروخانی، 1385: 23). تعریف کارلسون نیز در مورد ازدواج چنین است: «ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل در دو فرد (یک زن و یک مرد) که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی جهت برگزاری زناشویی خود برپا داشتهاند و به طورکلی عمل آنان مورد پذیرش قرارگرفته و ازدواج اطلاق شدهاست»(کارلسون[3] ، 1963: 63). تغییر در الگوی ازدواج، یکی از شاخصههای اصلی تغییرات اجتماعی و فرهنگی است. اگر شواهد، نشاندهنده کاهش بسیار در آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق باشد، جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوعگرایی افراطی رو به رو خواهد شد(آزاد ارمکی، 1386: 99). منظور از سن ازدواج سنی است که افراد در آن سن به زندگی زناشویی وارد میشوند. طبق بررسیهای به عمل آمده، عوامل تعیین کننده سن ازدواج در زمان گذشته و حال تغییر یافتهاند. درگذشته سن زنان در اولین ازدواج بستگی به نوسانات اقتصادی داشت(میشل، 1378: 33). بالاج رفتن سن ازدواج، یعنی میزان عقب افتادن سن مطلوب ازدواج جوانان درجامعه، برحسب متغیرهای کمی سالها و یا متغیرهای کیفی میزان تاخیر سن ازدواج (کم، متوسط، زیاد) قابل محاسبه و بررسی است (اسکندری، 1388: 12). طبق اعلام مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، میانگین سن ازدواج برای پسران 29 و دختران 28 سال است. این اعداد و ارقام، از بالا بودن نامعقول سن تاهل خبر میدهد(رحیمی، 1393: 4). تاخیر ازدواج را هم میتوان متغیری درون خانوادگی دانست و هم برون خانوادگی. از این جهت که عوامل درون خانوادگی مثل فرهنگ و دیدگاه خانواده، وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده و همچنین عوامل برون خانواده، در واقع شرایط جامعه بر سن ازدواج تاثیرمیگذارند(احمدی، 1389: 2). توجه و اهمیت به مقوله ازدواج همواره مورد تاکید جامعهشناسان خصوصاً در حوزه مطالعات خانواده بوده و عدم تحقق آن درشرایط و زمان به هنگام، به دغدغه ذهنی و فکری مسئولین این حوزه تبدیل شدهاست. قطعاً بالا رفتن سن ازدواج عوامل و عواقب گوناگونی دارد. در کشور ما به دلیل جوانی جمعیت، در حال حاضر جوانان با مسایل مختلفی رو به رو هستند و مسایل و مشکلاتی که جوانان ما را احاطهکرده، باعث بالا رفتن سن ازدواج در کشور شدهاست و این زنگ خطری برای خانواده ها و دولت است که نیاز به بررسی جدی و رفع سریع این مشکل به ظاهر سطحی، اما در واقع خطرناک میباشد. هدف اصلی در تحقیق حاضر، بررسی آسیب شناختیاجتماعی بالا رفتن سن ازدواج از دیدگاه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه است. عوامل اجتماعیآسیب شناختیاجتماعی، عوامل ایجادکننده آسیبها و آفتهای اجتماعی جرا مورد مطالعه قرار میدهد.کاربرد این دانش در حوزه مطالعات خانواده و خانوادهشناسی یعنی، شناسایی عواملی که سلامت و استحکام خانواده را تهدید میکند و ازدواج موفق و پایدار را آسیبپذیر میسازد، میباشد(بهپژوه، 1389: 20). یکی از عوامل مهمی که موجب بالا رفتن سن ازدواج میشود، ادامه تحصیلات است. جوانان ازدواج را با درس خواندن ناسازگار میدانند. به عقیده آنان ازدواج مسئولیت آفرین است و شخص را مقید میسازد. در نتیجه، سن ازدواج بالارفته و پسران و دختران برخلاف میل طبیعی، خویشتن را ملزم میدانندکه ازدواج را تا پایان دوره تحصیلات به تاخیر بیندازند(امینی، 1392: 25). داشتن یک زندگی قابلقبول و متناسب با توقعات جامعه در جوامع جدید، اغلب مستلزم گذراندن یک دوره بلند مدت تحصیلی است. کسب مدارک تحصیلی، موجب اعتبار اجتماعی و اقتصادی افراد میگردد و زمینه استخدام آسانتر آنها را در مراکز اداری، کارخانهها و غیره فراهم میکند. بنابراین، جوانان و مخصوصاً پسران برای آن که بتوانند در آینده از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بهتری برخوردار شوند، ناگزیرند دهه سوم زندگی خود را نیز برای تحصیل صرف کنند، تحصیلات عالی برای زنان بیشتر از این جهت اهمیت یافته که موقعیت اجتماعی آنان را افزایش میدهد. زنانی که تحصیلات بالاتری دارند، معمولاً میتوانند با مردانی ازدواج کنند که از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند(بستان، 1389: 12). بالا رفتن جرایم و آسیبهای اجتماعی و خانوادگی مانند اعتیاد، بیبند و باری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن، نه تنها موجب از همپاشیدگی خانوادهها شده، بلکه موجب سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شدهاست جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی نگاه نکند(رجبی، 1386: 145). تجربیات زندگی دیگران در امر زناشویی، میتواند در انسان شوق و جاذبه یا تنفر و دافعه ایجاد نماید. تجربیات شیرین، همراه با تفاهم و همدلی در زندگی افراد، اشتیاق به تشکیل زندگی را در دیگران تقویت میکند. بالعکس شکستها، منازعات و اختلافات درمیان برخی از خانوادهها به ویژه در میان زوجهای جوان، وحشت و تنفر از ازدواج را موجب میشود(درخشان، 1383: 150). فضایی که یک جوان در آن پرورش پیدا میکند با تنوعات رفتاری همراه است. تمامی رفتارهای حاکم در خانواده، بر نحوه زندگی او اثر گذار میباشد. آزادیها، نوع معاشرت، آداب حاکم بر خانواده، برخوردها، احساسات، عواطف، گزینشها، وظیفهشناسی، تقید یا عدم تقید و ... از جمله رفتارهایی هستند که هر چند ساده و سطحی به نظر میآیند، اما هر کدام میتوانند منشا تحولاتی عظیم در زندگی باشند. مثلاً، پیوند جوانی که در یک خانواده مقید و منضبط تربیت یافته با جوانی که از تعهد و تقید لازم و چندانی برخوردار نیست، نمیتواند یک پیوند پایدار باشد. تنوعهای رفتاری موجود در هر فضای تربیتی، موجب پدید آمدن شخصیتی میشودکه برآیند رفتارها در آن فضای خاص را دارا میباشد. بنابراین فضاهای تربیتی حاکم بر خانوادهها نیز میتوانند موانعی برای ازدواج محسوب شوند(همان، 1383: 151). در یک ارزیابی کلی، با توجه به تنوع الگوهای ازدواج در گستره زمان، فرهنگها و نگرشهای ارزشی گوناگون نسبت به هر یک از این الگو ها، به نظر میرسد ارائه تعریفی جامع از این پدیده بسیار دشوار باشد. نمونههایی از قبیل مشروعیت چندهمسری در بسیاری از جوامع، مشروعیت ازدواج موقت در اسلام، تایید ازدواج دو همجنس از سوی برخی نحلههای جدید و نیز برخی دولتهای غربی و ظهور کمونهای جنسی در برخی جوامع، جامعیت تعاریف مرسوم ازدواج را نقض میکند. حتی برخی تمایل دارند همخانگی یا زندگی مشترک زن و مرد بدون عقد ازدواج[4] را که عادتاً به عنوان الگویی مقابل ازدواج مطرح میشود، درقالب مفهوم ازدواج بگنجانند. آنها با استناد به اینکه زوجهای همخانه معمولاً روابط دراز مدتی با یکدیگر دارند و در دهههای اخیر به تدریج از حقوق زن و شوهرها نیز برخوردار گردیدهاند، ادعای تغییر مفهوم ازدواج را مطرح میکنند (لاوسون و دیگری، 2001: 146). اگرچه زندگی اجتماعی یکی از ضروریات حیات انسان است، به گونهای که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، ولی با این حال اگر در برنامهریزی و سیاستگذاری اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیادی به وجود میآید. از جمله این مشکلات عبارتند از: انحرافات اخلاقی پسران، بیاعتمادی دختران نسبت به پسران، عدم مسئولیتپذیری دختران و ایده آلگرایی آنها نسبت به داشتن حداکثر معیارهای لازم در پسران.
عوامل اقتصادییکی از مهمترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج جوانان، عوامل اقتصادی است که به برخی از آنها اشاره میگردد. یکی از موانع مهم ازدواج، بیکاری است. با اینکه غریزه جنسی در جوانان بسیار نیرومند است و آنان را به سوی ازدواج و تشکیل خانواده دعوت میکند، اما وقتی بیکار و بیدرآمد باشند و توانایی تامین هزینههای ازدواج و زندگی آینده را نداشته باشند، نمیتوانند به موقع ازدواج کنند و ناچارند غریزه جنسی را سرکوبکنند و ازدواج را تا پیدا کردن شغل و درآمد مناسب به تاخیر بیندازند. متاسفانه به دلیل جوانی جمعیت، مشاغل محدود و تقاضای زیاد جوانان برای کار، کشور ما با مشکل بیکاری مواجه است. بنابراین میتوان یکی از مهمترین موانع ازدواج را بیکاری جوانان کشور دانست(امینی، 1392: 48). بدینترتیب داشتن شغل مناسب درسن ازدواج موثر است. جوانان غالباً زمانی ازدواج میکنند که یقین داشته باشند از عهده تامین معاش خانواده طبق آداب و رسوم طبقه اجتماعی خود بر خواهند آمد و چون افراد نمیتوانند در سنین معینی مثلاً بیست تا بیست و پنج سالگی درآمد کافی داشته باشند، لذا نوع شغل اهمیت پیدا میکند و بهعنوان مانعی اساسی فرا روی ازدواج جوانان قرارمیگیرد. در جامعه کنونی ما نیز نظام مشاغل جدید در برابر مشاغل سنتی آنطور طراحی شده که عموماً از کانال نظام آموزشی میگذرد که خود مستلزم گذراندن سالهای طولانی آموزش میباشد و باعث بالا رفتن سن ازدواج افراد میشود (مجدالدین و دیگری، 1386: 142). جوانان زیادی اعم از بیسواد، کم سواد یا فارغالتحصیل دانشگاهی وجود دارندکه به سن ازدواج رسیده- اند، اما کار مناسبی ندارند. این افراد برای زندگی روزمره خود یا چشم به کمک پدر و مادر دوختهاند و یا به کارهای نامناسبی نظیر دلالی، سیگارفروشی و ... و یا در مورد فارغالتحصیلان دانشگاهی به مشاغل غیر تخصصی نظیر منشیگری، فروشندگی و مشاغل کم درآمد دیگر اشتغال ورزیدهاند و به هیچ وجه امکان تشکیل خانواده و تامین هزینههای زندگی را ندارند. در نتیجه با حالت یاس و ناامیدی، با وجود احساس نیاز و علاقه، با مشکلات ازدواج مواجه میشوند و فرضاً اگر با چنین شرایطی ازدواجی انجام گیرد، نهایت آن ناسازگاری و طلاق خواهد بود(حسینی، 1391: 167).
عوامل فرهنگیگرچه کشور ما از یک فرهنگ غنی برخوردار است،اما به دلایلی همچون نفوذ فرهنگ غرب و مانند آن، نقش فرهنگ اصیل کشورمان کمرنگ شده است. عوامل فرهنگی را میتوان ازچند جهت در بالا رفتن سن ازدواج موثر دانست. برخی بر این باورند که ازدواج باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواستهها و نیازهای آنان میشود. از این رو، این افراد ترجیح میدهندمجرد و آزادانه زندگی کنند. این گرایش تنها مختص پسران نیست، برخی از دختران نیز ازدواج را نوعی محدودیت و موجب سلب آزادیهای فردی خود میدانند. شاید بیشتر افرادی که ازدواج را عامل محدودکننده آزادیهای فردی میدانند، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درک نکرده و مدافع آزادی به معنای غربی آن میباشند. به نظر میرسد بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطهای دو سویه برقرار است. برخی پژوهشها نشان میدهند که روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در بین آنها کمرنگ کردهاست. در تحقیقی که مشکلات و موانع ازدواج جوانان و به ویژه دختران مورد بررسی قرار گرفته، به این نکته اشاره شده است که برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده میکنند، از این رو روابط آزاد دختر و پسر و وجود زمینههای انحرافی یکی از عوامل افزایش سن ازدواج عنوان شدهاست. با توجه به این تحقیق، روابط آزاد دختر و پسر و امکان بهرهگیری جنسی بدون ازدواج که مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمیگذارد،خود یکی از عوامل افزایش سن ازدواج جوانان است(شجاعی، 1384: 49). تایلر در کتاب جوامع ابتدایی(1871) فرهنگ را چنین تعریف میکند: "فرهنگ، مجموعه پیچیدهای از معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، تکنیکها، اخلاق، قوانین، سنتها و بالاخره تمام عادتها، رفتارها و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو جامعه آن را از جامعه خود فرا مـیگیـرد و در قبال انجام تعهداتی به عهده دارد. این خرده نظام از طریق مدرسه و خانواده در جهت بیان و انتقال فرهنگ و باورهای جامعه به افراد عمل میکند. مجموعه این فرایندها که به مدد آنها اجتماعی شدن افراد تحقق مییابد، در حکم حفظ الگو هستند(کرایب، 1378: 59).
پیشینه تحقیق همیلتون[5] و سیون[6] (2007) درمقالهای تحت عنوان: "طبقه، جنسیت و ازدواج" نقش عوامل اجتماعی را در افزایش تقاضا برای ازدواج بین مردان و زنان موثر دانستند و به این نتیجه رسیدند که تقاضای ازدواج برای افراد بستگی به وضعیت اقتصادی، اجتماعی افراد دارد. به اظهار وی بر اساس تحقیقات محققانی مانند فرگوسن[7] ، گولد شرو[8] و ویت[9] دو عاملی که در تاخیر زمان ازدواج و عدم ازدواج زنان تاثیر بسیار داشته است عبارتاند از: تلاش برای تحصیلات بالاتر و شغل مناسب است. لیندسی[10] (2003) خاطر نشان میسازدکه تا سال 1945 چنین تصور میشد که زنان بعد از اتمام تحصیلات ازدواج میکنند، اما اکنون که به آزادی بیشتری دست یافتهاند، سن ازدواج آنان از 30 سال نیز فرا تر رفته است. مک دونالد[11] و هیول[12] (1994) در مورد علل افزایش سن جازدواج چنین اظهار میکنند که تحصیلات عالی و اشتغال زنان با تاخیر ازدواج همبستگی مثبت و مستقیم نشان میدهد. در بررسی "عوامل موثر در تاخیر ازدواج جوانان بین 25 تا 39 ساله مجرد در منطقه 21 تهران"مقدسزاده اردبیلی(1391) به نتایج زیر دست یافت: وضعیت اقتصادی خانواده (نداشتن وضعیت مالی مناسب، عدم توانایی خانواده دختر در تامین جهیزیه)، تاثیرپذیری از فرهنگ غربی، آداب و سنن دست و پا گیر (دخالت نابجای خانواده، مهریه، آداب و سنن)، ناهنجاریهای اجتماعی (وجود فساد و فحشا در جامعه، کوتاهی خانوادهها، دوستیهای خیابانی، ترس از خیانت همسر، ارضای نامشروع نیازهای جنسی)، عوامل اجتماعی (شرایط اجتماعی، برنامههای دولت، رسانههای گروهی، مشکل سربازی، تجملگرایی و زیاده خواهی جوانان، انتخاب همسر بدون دخالت واسطه) وضعیت روانی جوانان (عدم پذیرش مسئولیت زندگی، وضعیت دخترها و پسرها) در تاخیر ازدواج جوانان نقش موثری دارند. پورگتابی و غفاری(1390) علل افزایش سن ازدواج دختران در پنج شهر ایران (تهران، ساری، خرمآباد، مشهد و سنندج) را مورد بررسی قراردادند. آنها در این تحقیق دریافتندکه دخترانیکه دیرتر ازدواج میکنند از تحصیلات بالاتری برخوردارند و نگرشی فرامادی به ازدواج دارند و اعتقاد دارند که با ازدواج، هزینه فرصتهای از دست رفته بیش از فرصت ازدواج است. سپیدنامه(1388) در تحقیقی که به بررسی مهمترین موانع ازدواج جوانان استان ایلام پرداخته، این موانع را بدین ترتیب بیان کردهاند: 1. موانع اقتصادی، 2. موانع اجتماعی، 3. موانع فرهنگی، 4. موانع سازمانی و دولتی و 5. موانع فردی. درادامه این موانع با ذکر مهمترین موارد بیان میشوند. موانع اقتصادی شامل: مساله اشتغال، مسکن، هزینههای قبل و بعد از ازدواج. موانع اجتماعی شامل: از دست دادن فرصتهای شغلی به قصد یافتن مشاغل با جایگاه اجتماعی بالا از سوی مردان، افزایش سطح تحصیلات زنان و سختگیری خانوادهها درانتخاب همسر. موانع فرهنگی شامل: تعیین مهریه سنگین، توقعات بالای خانوادهها، قاعده ازدواج بر اساس نوبت سنی در فرزندان همجنس و رسوم دست و پا گیر. موانع سازمانی و دولتی شامل: نبود مکانهای مناسب و تعریف شده جهت آشنایی جوانان، ناکار آمدی نهادهای متولی امر ازدواج جوانان و گسترش روابط آزاد جنسی، ناکار آمدی رسانهها در الگو بخشی و در پایان، موانع فردی ازدواج جوانان، سختگیری و وسواس در انتخاب همسر میباشد. در رابطه با عوامل بالا رفتن سن ازدواج نظریههای مختلفی ارائه شدهاست که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
تئوری کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسنزیکی از اصلیترین نظریاتی که جامعهشناسان در تحلیل مسایل خانوادگی به آن توجه داشتهاند، نظریه کارکردگرایی ساختاری است. این نظریه توجه ما را به چگونگی شکلگیری رفتارهای فردی به وسیله ساختارها متمرکز میکند. اگرچه افراد امکان انتخاب برای عمل دارند، ولی انتخابها از طریق ساختارها شکل داده میشود. درمدل پارسنز چهارخرده نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نظام یافته است که در ارتباط با یکدیگر هستند و به ترتیب عهدهدار کارکرد حفظ و تداوم الگوها، نیل به اهداف، انطباق با شرایط محیطی، ایجاد یگانگی و انسجام اجتماعی میباشند(صدیق اورعی، 1387: 39).
نظریه پایان پدرسالاری کاستلزکاستلز اعتقاد دارد: انقلابی در حال وقوع است، اما نه انقلابی که نهضتهای دهه شصت و هفتاد را اعلام و دنبال کردهاند. البته در این نهضتها عوامل مهمی در توجه انقلاب جنسی به واقع موجود بوده است. ویژگی این انقلاب از هم گسیختن پیوندهای ازدواج، خانواده، ناهمجنسگرایی و نیاز جنسی است. این چهار عاملکه طی دوقرن گذشته تحت شرایط پدرسالاری مدرن به هم پیوستهاند، اکنون فرایند مستقل شدن رامیگذرانند(کاستلز، 1380: 282).
نظریه مدرنیزاسیون ویلیام گودطبق نظر ویلیام گود زمان ازدواج جوانان از مدرنیزاسیون در سطوح فردی و اجتماعی تاثیر میپذیرد. ازبین مهمترین فاکتورهای مدرنیزاسیون میتوان به گسترش فرصتهای تحصیلی، تغییر کار و فعالیتهای شغلی، اشتغال زنان و شهرنشینی اشاره کرد. ازدواج در مناطق شهری به دلیل شیوههای متفاوت زندگی و نیز کنترل اجتماعی ضعیفتر نسبت به مناطق روستایی، با تاخیر صورت میگیرد(احمدی، 1389). ویلیام گود بر اساس این تئوری، دگرگونیهای به وجود آمده درخانواده را نتیجه اجتنابناپذیر دگرگونیهای ساختاری (جامعه) و دگرگونیهای ایدئولوژیکی میداند. به عقیده وی زمانی که دگرگونیهای ساختاری و ایدئولوژیکی در سطح کلان (دگرگونیهایی مانند صنعتیشدن، شهرنشینی و ...) رخ میدهد، سازمانهای سطوح خرد (خانواده) نیز اجباراً باید خود را با این دگرگونیها انطباق دهند(اعزازی، 1385: 17).
تئوری گزینش معقولانه هکتورتمایز اساسی میان این تئوری با سایر تئوریهای مطرح درخصوص ازدواج این است که اکثر نظریات بیشتر به ازدواج به عنوان یک عمل اخلاقی مینگرند، اما این تئوری بیشتر به ازدواج از دیدگاه فایدهگرایانه مینگرد. متفکرانی که بر اساس تئوری گزینش معقولانه به تبیین عمل جمعی میپردازند، بر این باورند که مردم به رفتارهایی تمایل دارند که نفع آنها در آن رفتار بیشتر تامین میشود. این تئوری معتقد است این افراد آگاه و هدفمند در هر شرایطی به دنبال بیشینه کردن سود خود هستند(لیتل، 1373: 69).
تئوری نوگرایی آنتونی گیدنزبه اعتقاد گیدنز خانواده در سراسر جهان درجهتهای مشخصی درحال تغییر است. او نام این تحول را جهتهای تغییر گذاشته است. اگر چه خود گیدنز اشاره میکندکه ایران در خلال انقلاب اسلامی برخلاف مسیر تحول در سراسر جهان حرکت کرده است، اما اعتقاد دارد که این امر، امری استثنایی است. اشکال دیدگاه گیدنز این استکه او انقلاب اسلامی را نتیجه بازگشت به ارزشهای سنتی میداند، در صورتی که تحولات سالیان اخیر نشان داده که جهتهای تغییر در ایران نیز مشابه غرب و سایر جوامع بشری بوده است. از دیدگاه این محقق جهتهای تغییر عبارتند از: 1. کلانها و دیگر گروههای خویشاوندی به هم پیوسته نفوذ خود را از دست میدهند. 2. روندی کلی در جهت انتخاب آزادانه همسر مشاهده میشود. 3.حقوق زنان هم از نظر حق انتخاب در ازدواج و هم تصمیمگیری در خانواده بیش از پیش به رسمیت شناخته میشود. 4.بیشتر ازدواجها در فرهنگهای سنتی، ازدواجهای خویشاوندی بوده که عموماً این گرایش روز به روز کمرنگتر میشود. 5.آزادی جنسی در جوامعی که بسیار سختگیر بوده رواج یافته و گاهی این فرایند پیشرفت زیادی نکرده و تغییراتی در جهت معکوس نیز رخ دادهاست. مانند آنچه پس از انقلاب اسلامی ایران، اواخر دهه 70، روی داد (مقامات مسئول ایران در صدد برآمدهاند قوانین و رسومی که آزادی جنسی را محدود میسازد، احیا کنند) با این همه اینگونه موارد استثنایی هستند. از آن چه گیدنز درباره جهتهای تغییر اظهار کرده، میتوان ارتباطاتی را با تحولات ازدواج در ایران پی گرفت: 1. در ایران نیز از اثر و نفوذ گروههای خویشاوندی کاسته شده است. 2. روند کلی در جهت انتخاب آزادانه همسر مشاهده میشود. 3. حقوق زنان در انتخاب همسر و تصمیمگیری پدر خانواده بیش از پیش به رسمیت شناخته میشود. 4. از نسبت ازدواجهای خویشاوندی به شدت کاسته شدهاست. 5. بر میزان آزادیهای جنسی افزوده شدهاست(احمدی، 1389: 52). باتوجه به پیشینهها و نظریات مطرح شده مدل تحلیلی زیر برای تحقیق حاضر در نظر گرفته شده است.
شکل شماره (1): مدل تحلیلی بالا رفتن سن ازدواج دانشجویان دختر
روش تحقیق این تحقیق از لحاظ اجرایی، تحقیقی کاربردی و از لحاظ زمانی جزء تحقیقهای مقطعی و با توجه به میزان ژرفایی، جزء تحقیقهای پهنانگر میباشد. جامعهآماری، دانشجویان دختر دانشگاه آزاداسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 93-1392 بوده و بر اساس اعلام معاونت دانشجویی دانشگاه، تعداد این دانشجویان 4631 نفر بوده استکه در 3 دانشکده مشغول به تحصیل بودهاند. براساس فرمول کوکران تعداد 364 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای نمونهگیری از روش خوشهای استفاده شد. ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به صورت صوری و پایایی آن از طریق پیشآزمون در مجموع 87/0 به دست آمد که در جدول (1)، نتیجه مشروح آزمون آلفای کرونباخ مشاهده میشود.
جدول شماره (1): نتایج آزمون آلفای کرونباخ
یافتههای تحقیق در بررسیحاضر 364 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه مورد بررسی قرارگرفتند. جوانترین دانشجو، 18 سال و مسنترین دانشجو، 48 سال داشت. رشته تحصیلی 82/50% از این دانشجویان علوم پایه، 28% فنی و مهندسی و 2/21% دامپزشکی و پیراپزشکی بود. در این میان از نظر وضعیت اقتصادی، 8/53% خانوادههای این دانشجویان درسطح متوسط به پایین، 9/23% در سطح متوسط و 3/22% در سطح بالاتر از متوسط قرار داشتند. در پرسشنامه تحقیق حاضر جهت اطلاع از سن مناسب ازدواج از نظر پاسخگویان، پرسش مستقلی در نظر گرفته شد که در نمودار شماره (1) و جدول شماره (2)، نتایج به صورت توصیفی آمده است. طبق این یافته، 2/2 درصد از پاسخگویان سن ایدهآل ازدواج را بین سنین 20-18 سالگی، 7/27 درصد بین 23-21 سالگی، 1/54 درصد بین 26-24 سالگی، 8/11 درصد بین 29-27 سالگی و فقط 8/3 درصد سن ایدهآل ازدواج را 30 سالگی به بالا گزارش نمودند. میتوان نتیجه گرفت که پاسخگویان سن 30 سالگی به بعد را سن بالایی برای ازدواج میدانند.
نمودار شماره (2): سن ایدهآل ازدواج از دیدگاه پاسخگویان
جدول شماره (2): سن ایدهآل ازدواج از نظر پاسخگویان
بررسی نتایج آزمون فریدمن در پاسخ به این پرسش که کدام یک از عوامل سهگانه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ازنظر دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه مهمترین عامل بالا رفتن سن ازدواج است؟ نتایج جدول شماره(3) به دست آمد. همان طور که ملاحظه میگردد، 77/0 دانشجویان عامل اجتماعی را مهمترین عامل بالارفتن سن ازدواج دانستهاند.
جدول شماره (3): نتایج آزمون فریدمن. اولویتبندی عوامل سهگانه در بالارفتن سن ازدواج
برای سنجش رابطه بین تحصیلات مادر پاسخگویان و مجموع عوامل سهگانه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) بالا رفتن سن ازدواج از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد که رابطه معناداری مشاهده نگردید.
جدول شماره (4): ضریب همبستگی بین تحصیلات مادر
برای سنجش رابطه میزان تحصیلات پدر و مجموع عوامل سهگانه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) بالا رفتن سن ازدواج، از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. همانطور که درجدول شماره (5) نشان داده شدهاست، رابطه معناداری بین این دو مشاهده نمیشود.
جدول شماره (5): ضریب همبستگی بین تحصیلات پدر و
جهت سنجش تفاوت هریک از عوامل سهگانه بالا رفتن سن ازدواج با وضعیت اشتغال از آزمون T استفاده گردید. طبق جدول شماره (6)، نتایج مقایسه میانگین نمرات عوامل سهگانه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) در رابطه با وضعیت اشتغال، نتایج معناداری مشاهده نشد. لذا بین وضعیت اشتغال دانشجویان و نمرههای عوامل سهگانه ارتباط آماری معناداری وجود ندارد.
جدول شماره (6): مقایسه میانگین نمرههای عوامل سهگانه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) در رابطه با وضعیت اشتغال پاسخگویان
نتیجهگیری در تحقیق حاضر دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، اولین عامل تاثیرگذار بر بالا رفتن سن ازدواج را عامل اجتماعی، سپس اقتصادی و نهایتاً فرهنگی میدانند. نتیجه تحقیق حاضر مبنی بر این که عامل اجتماعی مهمترین عامل تاخیر درسن ازدواج است، همسو با یافتههای مرادی، صفاریان(1388) و مقدسزاده اردبیلی(1391) میباشد. در اولویتبندی عوامل اصلی سهگانه، عوامل فرعی (که زیر گروه عوامل اصلی به شمار میآیند) نیز رتبهبندی شدند که به علت حجم زیاد از آوردن مشروح آن در متن مقاله خودداری کردیم و ناچار در این بخش خلاصهای از آن را ارائه مینماییم. مطابق پاسخ نمونههای تحقیق نتایج زیر به دست آمد: در زیرمجموعه عوامل اجتماعی، انحرافات اخلاقی پسران و بیاعتمادی به پسران، مهمترین عوامل بازدارنده ازدواج به موقع قلمداد شدهاند. در زیرمجموعه عوامل اقتصادی، مهمترین ملاک، داشتن شغل و ثبات اقتصادی بوده است. با توجه به تحول در الگوهای ارزشی و دادن اهمیتی ویژه به مادیات، بالا بودن مهریه، پشتوانهای مالی در نظر گرفته میشود. همچنین کانستیل شیل شرایط حاد اقتصادی را دلیلی برای افزایش سن ازدواج میداند. در آمریکا بهدلیل فشار اقتصادی در سالهای 1932-1930 نرخ ازدواج به 13% کاهش یافت. کاکاشه(1390) در تحقیق خود در بررسی ازدواج جوانان به اثرگذاری بیشتر عامل اقتصادی در مقایسه با سایر عوامل اشاره کرده است. یافتههای تحقیق حاضر نیز با یافتههای مقدسزاده اردبیلی(1391)، سپیدنامه(1388) و صفاری و مرادیان(1388) همسو میباشد. در زیرمجموعه عامل فرهنگی، ناامیدی جوانان به آینده، طرح الگوی ازدواج موقت و وسواس در انتخاب همسر، چندهمسری و ایجاد بیاعتمادی در زنان به عنوان مهمترین عوامل بازدارنده ازدواج به موقع مطرح شدهاند. یافتههای این تحقیق با یافتههای میری و همکاران(1374)، شکیبی و آقاخانی(1382)، ضرابی و مصطفوی(1390)، اسکندری چراتی(1388)، ربانی و سارانی(1380) و شجاعی (1380) همسو میباشد. از مقایسه نتایج حاصل از آزمون رابطه سطح تحصیلات پدر و مادر به طور مجزا با مجموع عوامل سهگانه ازدواج رابطه معناداری به دست نیامد و این یافته با یافتههای سپیدنامه(1388) همسو میباشد.
پیشنهادها با توجه به یافتههای تحقیق موارد زیر پیشنهاد میشوند: - افزایش سطح آگاهی و اطلاعات جوانان و خانواده ها در مورد ازدواج و مزایای مرتبط با آن و همین طور خطرات ناشی از بالا رفتن سن ازدواج. - برخورداری جوانان از حمایتهای تحصیلی در دوران تحصیلات دانشگاهی. - حمایت همه جانبه دولت از جوانان در سن ازدواج. - ساخت مسکن های ارزان قیمت و واگذاری آن به جوانان بهصورت استیجاری و یا به شرط تملیک. - اطلاع رسانی مناسب از طریق رسانههای جمعی در مورد ازدواج آسان، آگاهانه و به هنگام. - نمونه تحقیق صورت گرفته در بین دانشجویان دختر میباشد، لازم است این تحقیق بین دانشجویان پسر نیز انجامگیرد.
منابع آزاد ارمکی، ت. (1386). جامعهشناسی خانواده ایرانی. تهران: انتشارات سمت. احمدی، ا. (1389). تنگناوتاخیردرایران. تهران: نشر راهدان. اسکندری چراتی، آ. (1388). بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تاخیر سن ازدواج در ایران با تاکید بر استان گلستان. فصلنامه تخصصی جامعهشناسی. سال چهارم، شماره سوم، ناشر: دانشگاه آزاد آشتیان. اعزازی، ش. (1385). جامعهشناسی خانواده باتاکیدبرنقش،ساختاروکارکردخانواده دردوران معاصر. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. امینی، ا. (1390). ازدواج، موانع و راهحلها. قم: موسسه بوستان کتاب. بستان نجفی، ح. (1389). اسلام وجامعهشناسی خانواده. قم: انتشارات سبحان. بهپژوه، ا. (1389). آسیبشناسی خانواده. مجلهپیوند. شماره 375، صص 24- 20. حسینی، م. (1391). آموزش ومشاوره قبل ازازدواج. تهران: نشر آوای نور. درخشان، ب. (1383). موانع و راهکارهای ازدواج. مجموعه مقالات همایش ازدواج دانشجویی، راهکارها و چالشها. کاشان: انتشارات مرسل. رجبی، ع. (1386). سن ازدواج، عوامل افزایش و راهبردهای کاهش آن. مجلهمعرفت. شماره 112، صص 154- 143. رحیمی، ا. (1393). آسیبشناسی بالا رفتن سن ازدواج. روزنامه جامجم. شماره 109271. ساروخانی، ب. ( 1385). دایرةالمعارف علوم اجتماعی. تهران: نشرکیهان. شجاعی، م. (1384). تحلیل روان شناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان. مجله معرفت. شماره 97، صص 53- 46. صدیق اورعی، غ. (1378). مسایل اجتماعی جوانان. مشهد: انتشارات جهاد دانشگاهی. کاستلز، م. (1380). عصراطلاعات قدرت و هویت. ترجمه: ح، چاوشیان. تهران: انتشارات طرح نو. کرایب، ی. (1378). نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس. ترجمه: ع، مخبر. تهران: انتشارات آگاه. لیتل، د. (1373). تبییندرعلوماجتماعی، درآمدی به فلسفه علمالاجتماع. ترجمه: ع، سروش. تهران: نشر صراط. مجد الدین، ا؛ و دیگری. (1386). بررسی دلایل و آثار افزایش سن ازدواج دختران روستایی در آشتیان. مجله شناخت. شماره 53، صص 386- 375. میشل، آ. (1378). جامعهشناسی خانواده و ازدواج. ترجمه: ف، اردلان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. Karlsson, G. (1963). Adaprobability andcommunication marriage totow. beamibster press. Lawson, T. (2001). Dictionaryof Sociology.London and Chicago:Fitzroy Dearborn Publishers.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آزاد ارمکی، ت. (1386). جامعهشناسی خانواده ایرانی. تهران: انتشارات سمت. احمدی، ا. (1389). تنگناوتاخیردرایران. تهران: نشر راهدان. اسکندری چراتی، آ. (1388). بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تاخیر سن ازدواج در ایران با تاکید بر استان گلستان. فصلنامه تخصصی جامعهشناسی. سال چهارم، شماره سوم، ناشر: دانشگاه آزاد آشتیان. اعزازی، ش. (1385). جامعهشناسی خانواده باتاکیدبرنقش،ساختاروکارکردخانواده دردوران معاصر. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. امینی، ا. (1390). ازدواج، موانع و راهحلها. قم: موسسه بوستان کتاب. بستان نجفی، ح. (1389). اسلام وجامعهشناسی خانواده. قم: انتشارات سبحان. بهپژوه، ا. (1389). آسیبشناسی خانواده. مجلهپیوند. شماره 375، صص 24- 20. حسینی، م. (1391). آموزش ومشاوره قبل ازازدواج. تهران: نشر آوای نور. درخشان، ب. (1383). موانع و راهکارهای ازدواج. مجموعه مقالات همایش ازدواج دانشجویی، راهکارها و چالشها. کاشان: انتشارات مرسل. رجبی، ع. (1386). سن ازدواج، عوامل افزایش و راهبردهای کاهش آن. مجلهمعرفت. شماره 112، صص 154- 143. رحیمی، ا. (1393). آسیبشناسی بالا رفتن سن ازدواج. روزنامه جامجم. شماره 109271. ساروخانی، ب. ( 1385). دایرةالمعارف علوم اجتماعی. تهران: نشرکیهان. شجاعی، م. (1384). تحلیل روان شناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان. مجله معرفت. شماره 97، صص 53- 46. صدیق اورعی، غ. (1378). مسایل اجتماعی جوانان. مشهد: انتشارات جهاد دانشگاهی. کاستلز، م. (1380). عصراطلاعات قدرت و هویت. ترجمه: ح، چاوشیان. تهران: انتشارات طرح نو. کرایب، ی. (1378). نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس. ترجمه: ع، مخبر. تهران: انتشارات آگاه. لیتل، د. (1373). تبییندرعلوماجتماعی، درآمدی به فلسفه علمالاجتماع. ترجمه: ع، سروش. تهران: نشر صراط. مجد الدین، ا؛ و دیگری. (1386). بررسی دلایل و آثار افزایش سن ازدواج دختران روستایی در آشتیان. مجله شناخت. شماره 53، صص 386- 375. میشل، آ. (1378). جامعهشناسی خانواده و ازدواج. ترجمه: ف، اردلان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. Karlsson, G. (1963). Adaprobability andcommunication marriage totow. beamibster press.
Lawson, T. (2001). Dictionaryof Sociology.London and Chicago:Fitzroy Dearborn Publishers.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,969 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,097 |