تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,618 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,303,006 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,356,062 |
شناسایی و تایید مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی در آموزش و پرورش مقطع متوسطه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 9، شماره 32، آذر 1395، صفحه 97-106 اصل مقاله (662.83 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زهرا مشهدی جعفرلو1؛ امیدعلی حسین زاده2 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1انش آموخته کارشناسیارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر- ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه علوم تربیتی واحد شبستر دانشگاه آزاد اسلامی ، شبستر , ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تایید اهمیت مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی در آموزش و پرورش مقطع متوسطه مناطق تسوج، شبستر و صوفیان انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 45 نفر از معلمان علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان تشکیل میدهند. با توجه به محدود بودن جامعه آماری (حدود 45 نفر)، 40 نفر از معلمین علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در واقع شیوه نمونهگیری تصادفی ساده بوده است. ابزار مورد استفاده پژوهش، پرسشنامههای محقق ساخته میباشدکه روایی آن، توسط متخصصان علوم اجتماعی و علوم تربیتی احراز شد و پایایی آن از طریق الفای کرونباخ به مقدار 84/0 احراز شد. شیوه تجزیه تحلیل آماری، تحلیل عاملی تاییدی میباشد و نتایج تحقیق نشان داد که مولفههای تلفیقی بودن، ارزش محور بودن، درگیر بودن، معنادار بودن و چالش برانگیز بودن به ترتیب مولفههای مهم و اساسی در تدریس علوم اجتماعی میباشند. نتایج این تحقیق میتواند برای معلمان در تدریس علوم اجتماعی مقطع متوسطه راهگشا باشد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مولفههای حرفهای؛ تدریس و علوم اجتماعی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسایی و تایید مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی زهرا مشهدی جعفرلو[1] دکتر امیدعلی حسینزاده[2] تاریخ دریافت مقاله:22/7/1395 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:8/9/1395 چکیده پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تایید اهمیت مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی در آموزش و پرورش مقطع متوسطه مناطق تسوج، شبستر و صوفیان انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 45 نفر از معلمان علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان تشکیل میدهند. با توجه به محدود بودن جامعه آماری (حدود 45 نفر)، 40 نفر از معلمین علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در واقع شیوه نمونهگیری تصادفی ساده بوده است. ابزار مورد استفاده پژوهش، پرسشنامههای محقق ساخته میباشدکه روایی آن، توسط متخصصان علوم اجتماعی و علوم تربیتی احراز شد و پایایی آن از طریق الفای کرونباخ به مقدار 84/0 احراز شد. شیوه تجزیه تحلیل آماری، تحلیل عاملی تاییدی میباشد و نتایج تحقیق نشان داد که مولفههای تلفیقی بودن، ارزش محور بودن، درگیر بودن، معنادار بودن و چالش برانگیز بودن به ترتیب مولفههای مهم و اساسی در تدریس علوم اجتماعی میباشند. نتایج این تحقیق میتواند برای معلمان در تدریس علوم اجتماعی مقطع متوسطه راهگشا باشد. واژگان کلیدی: مولفههای حرفهای، تدریس و علوم اجتماعی.
مقدمه از جمله چالشهای اصلی در تدریس علوم اجتماعی که امر یاددهی و یادگیری را تحت تاثیر قرار میدهد میتوان به، بیعلاقگی برخی از دانشآموزان به دروس علوم اجتماعی، ناآشنایی معلمان باروشهای نوین تدریس، عدم استفاده از بحثهای گروهی، بیتوجهی همکاران به چگونگی تدریس دروس علوم اجتماعی، کمی بودن ارزشیابی و کافی نبودن آن در ارزشیابی دروس علوم اجتماعی اشاره نمود (عابدینی، 1393) و از دلایل عدم رغبت دانشآموزان به یادگیری درس جامعهشناسی، یاد نگرفتن مفاهیم سالیان گذشته، شیوه تدریس خشک و جزوهگویی معلم که با کمترین مشارکت همراه بود و ... (مومنی، 1393). هر درسی دارای مزیتهای نسبی است که این مزیتها میتوانند فرایند آموزش، یادگیری و یاد دهی را شیرین و دلپذیر کنند. دروس علوم اجتماعی به عنوان دروس درجه دوم در مقایسه با درجه اول فاقد منزلت اجتماعی هستند. این امر یعنی هویت حاشیهای یا درجه دومی دروس انسانی و اجتماعی، تمام فرایند آموزش و یادگیری و یاددهی این درسها را تحت تاثیر خود قرار میدهد. بنابراین ما برای بهبود آموزش تعلیمات اجتماعی، پیش از هر کاری تلاش کنیم اهمیت و ربط این درس را به زندگی به دانشآموزان، اولیا و مدرسه آموزش دهیم. تعلیمات اجتماعی قبل از آنکه نیازمند این باشد که آموزش داده شود، نیازمند آن است که آموزش آن آموزش داده شود(فاضلی، 1392). با توجه به اینکه منشاء و اساس شکلگیری مدلهای طراحی تدریس، نظریههای یادگیری است، دو رویکرد مهم در این زمینه قابل شناسایی است که عبارت است از: الف) رویکرد مستقل یا مجزا ب) رویکرد تلفیقی . در رویکرد مستقل، طراح آموزشی بر اساس یک نظریه یادگیری مشخص برنامه و طرح خود را در قالب مدل ارائه میکند. اما در رویکرد تلفیقی، طراح آموزشی خود را به یک نظریه خاصی محدود و محصور نمیسازد و تلاش میکند تا ازکلیه ظرفیتهای نظریههای مختلف یادگیری بهره گیرد تا برنامه و طرح خود را در قالب مدل مشخصی ارائه نماید(زارعی زوارکی، 1391). روشهای زیادی برای تدریس علوم اجتماعی هست، از روش شبیهسازی که متشکل است از: شبیهسازی تاریخی، فعالیتهای شبیهسازی و بازیهای شبیهسازی تا روش آزمایشگاهی که متشکل است از لوازم مکانیکی، لوازم صوتی و تصویری و دیگر لوازم جانبی مانند کتاب و همچنین شیوههای گردش علمی، بحث، اجرای پروژه، نمایش، سوال و جواب و روشهای حل مساله. البته باید در نظر داشت که تنها یک روش برای همه موقعیتها مناسب نخواهد بود. تلفیقی از همه روشها برای دستیابی به نتیجه، بهترین راه است(ادکانل[3] و دیگری، 1392). عابدینی(1393)، در گزارش پژوهش در عمل با عنوان "تدریس به شیوه همیاری در درس علوم اجتماعی" نتایج زیر را به دست آورده است: در پی استفاده از تدریس به شیوه همیاری؛ مشارکت دانش آموزان در فرایند تعلیم و تربیت بیشتر شد. دانشآموز و معلم هر دو مسئول یادگیری بودند. مهارتهای کلامی، مسئولیتپذیری، اعتماد به نفس، خود ارزیابی، خود تنظیمی، روحیه جستجوگری و حس تعاون در دانشآموزان تقویت شد و دانشآموزان یاد گرفتند که آموختههای کلاس درس را به صورت عملی با رویدادهای خارج از مدرسه مرتبط سازند. ادیبنیا و همکاران(1392) درپژوهشی تحت عنوان "مقایسه روش تدریس حل مساله باروش تدریس کاوشگری بر مهارتهای حل مساله اجتماعی دانشآموزان دختر در درس علوم اجتماعی پایه پنجم ابتدایی" نشان داد که تفاوت معنادار بین توانایی حل مسأله اجتماعی در بعد جهتیابی مثبت و منفی مساله و در بعد شیوه کاوشگری در دانشآموزانی که به دو روش مذکور آموزش میبینند، تایید نمیشود. تفاوت معنادار بین توانایی حل مساله اجتماعی در بعد حل منطقی مساله و بعد شیوه اجتنابی در دانشآموزانی که با روش تدریس حل مساله و کاوشگری آموزش میبینند به نفع روش حل مساله تایید میگردد. ماریا گراسیلا(2015) درپژوهشی تحت عنوان "طراحی مدل آموزشی برای توسعه مهارتهای تدریس"، این پروژه تیمی است و یکی ازطرحهای درحال توسعه که به ارائه یک فضای شبیهسازی شده برای آموزش در محیطهای مجازی است. بر اساس این مدل آموزش و یادگیری از طریق مشاهده مستقیم و وبلاگها میباشد، نتایج نشان داد دانشآموزان که در تعامل آموزش و فنآوری با وجود برخی از مشکلات فنی که با استفاده از سیستم عامل ایجاد شده بود، تاکید دارند که استفاده از این روش به آنها این اجازه را داده است که به تقویت محتوای موضوع، چالش فکری و تکنولوژیکی بپردازند. مایچسکیو ریگل و همکاران(2014) در پژوهشی تحت عنوان "پیشنهاد برای طراحی تدریس و یادگیری درآموزش علوم" هدف اصلی این پژوهش طراحی تدریس و یادگیری در آموزش علوم با استفاده ازمعلمان میباشد. برای رسیدن به این هدف ازمعلمان به عنوان یک منبع برای طراحی آموزش، آموزش- توالی (TLS). استفاده میشود. برای این منظور، یک گروه چندرشتهای از محققان و معلمان از یک دبیرستان یک رشته انتخاب شود. بر این اساس TLS، طراحی شده بودند با جنبههای میان رشتهای، و با دانشآموزان از سن 14 تا 17 سال اجرا شد. نتایج نشان داد که بافتمندی آموزش از طریق استفاده از قلمرو محلی امکانپذیر است و برای دانشآموزان مثبت است. ولسی کارالیوتا(2013) در پژوهشی تحت عنوان بررسی روش کاوشگری و روش سنتی تدریس نشان داد که روش کاوشگری از جهات بسیاری بر روش سنتی برتری دارد و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان با این روش بیشتر است. در برنامه درسی مطالعات اجتماعی به پرورش مهارتهاییکه اولویت مشترک سایر حوزههای یادگیری محسوب میشوند نیز توجه میشود. این مهارتها عبارت است از: مهارتهای سواد خواندن، مهارتهای حسابی وعددی، مهارتهای ITازطریق به کارگیری نرمافزارهای رایانهای، مهارتهای هنری و ... (گروه مطالعات اجتماعی دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی، 1386). مطالعات اجتماعی به دانشآموز کمک میکند که یاد بگیرد، در دنیای امروز و فردا زندگی موفقی داشته باشد. آموزشمطالعاتاجتماعیباتوجهبهرویکردنهفتهآن، یعنیتربیتاجتماعیوشهروندیو پیوندبسیار نزدیکآنبازندگیروزمره، چنان چهباروشهایموثر، جذابومتناسبباظرفیتهای روانیدانشآموزان ارائهشود، میتواندبهموثرترینحوزهیادگیریودرسموردعلاقهی دانشآموزنتبدیلشود. پیشازآن کهبهاصولیادگیریوتدریسموثرمطالعاتاجتماعی پرداخته شودبایدبهپیشفرضهای تدریس علوم اجتماعی در سند تحول بنیادین پرداخته شود. همهیادگیرندگانطیفگستردهایازدانشوتجاربراباخودحملمیکنندکهمحصول آنهاست. اینطیفازتجاربپیشین، قبلاًازطریقموقعیتجغرافیاییمحل،محیطیادگیری زندگیشان، وضعیت اقتصادیاجتماعیشانوجنبههایمربوطبهسوابقخانوادگی، فامیلیونظایر آنشکلگرفتهاست. این تجاربودانشپیشینبرتجاربیادگیریجدیداثرمیگذارد؛ -یادگیریدرمتنوفضایفرهنگیاجتماعیبهخصوصوقوعمییابد؛ -یادگیرییکفرایندمادامالعمراستودرطولحیاتیکفردبهطورمستمرادامهدارد؛ -یادگیرندگانبهروشهایمختلفیادمیگیرند؛ -یادگیرندگانبهروشهایمتفاوتمهارتهایتفکروعملرابروزمیدهند؛ -یادگیریمیتواندازطیفگستردهایازروشهاوفنآوریها (تکنولوژیها) بهرهگیریکند؛ -یادگیریوآموزشتلاشیجمعیتلقیمیشود؛دانشآموز، معلموهمهافراددخیلدر یادگیری، هم درمسئولیتوهمدرنتیجهیکارسهیماند. براینمبنا، یادگیریفرایندشکلدادنبهمعناازطریقتجربهاست. آموزشوتدریسفرایند رهبری وتسهیلیادگیریاست. ازآنجاکههمهدانشآموزانومعلمانابعادگوناگونیادگیریراتجربهمیکنند، دامنهو تعدادابعادبه نسبتتعدادشرکتکنندگاندرفرایندافزایشمییابد. به علاوه، یادگیریتلاشیجمعیو متضمنمشارکت است. معلمدردرجهاولبهفردحرفهایواجدشرایطدرحوزهیتعلیموتربیت کهفعالیتهایشیادگیری راهدایتوتسهیلمیکند، اطلاقمیشود. درعینحال، مواردینیزوجود دارندکهدانشآموزان، کادر مدیریتمدرسه، والدین، مراقبانوناظرانواعضایدیگرمجموعهنیز ایننقشراایفامیکنند. بهمنظور آموزشویادگیریموثر دروس علوم اجتماعی، پنجاصلیاویژگیبایددرنظرگرفتهشود(گروهمطالعات اجتماعیدفتربرنامهریزیوتالیفکتبدرسی، 1386). پنج مولفهی اساسیدرآموزشویادگیریمطالعاتاجتماعی عبارت است از: الف)آموزشویادگیریمطالعاتاجتماعیزمانیموثراستکهمعنادارباشد. ب)آموزشویادگیریمطالعاتاجتماعیزمانیموثراستکهتلفیقیباشد. پ)آموزشویادگیریمطالعاتاجتماعیزمانیموثراستکهارزشمحورباشد. ت)آموزشویادگیریمطالعاتاجتماعیزمانیموثراستکهچالشبرانگیزباشد. ث)آموزشویادگیریمطالعاتاجتماعیزمانیموثراستکهمعلموفراگیرهردو فعالباشند. اینپنجاصلهم عرضیکدیگرندوبا همموجباثربخشیاینفرایندمیشوند. بنابراین مساله اساسی در این مقاله عبارت است از این که: مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی در آموزش و پرورش مقطع متوسطه کدامند و آیا قابل تایید میباشند که این پژوهش با هدف شناسایی مولفهها و تایید یا رد مولفههای شناسایی شده انجام یافته است.
روش پژوهش این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از نظر گردآوری دادهها، پیمایشی است. در این پژوهش ابتدا از روش دلفی برای اخذ نظرات خبرگان و متخصصان درخصوص شناسایی مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی آموزش و پرورش مقطع متوسطه استفاده شد. پس از شکلگیری الگوی اولیه، پژوهشگر باید الگوی خود را در قالب پرسشنامهای مطرح سازد(طبیبی و همکاران، 1388) در این تحقیق، بدین منظور برای بهرهگیری ازنظرات خبرگان پرسشنامهای طراحی شد و کاربرد روش دلفی بامشارکت افرادی انجام پذیرفت که در موضوع پژوهش دارای دانش و تخصص بودند. این افراد به عنوان پانل دلفی شناخته میشوند. ده نفر از افراد واجد شرایط به عنوان اعضای دلفی انتخاب شدند. اجرای دلفی در دو مرحله انجام شد. در دور اول فهرستی از متغیرها که بر اساس مبانی نظری استخراج شده بود. برای اظهار نظر در اختیار خبرگان قرار گرفت. انجام روش دلفی، پس از اتمام دور دوم و بر اساس معیار اتفاق نظر پایان یافت. در مرحله نهایی جامعه آماری پژوهش شامل معلمان علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان بودند که پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. با توجه به این که آمار تعداد معلمین علوم اجتماعی محدود بوده است، لذا با توجه به محدود بودن جامعه آماری، 40 نفر از معلمین علوم اجتماعی مقاطع متوسطه اول و دوم مناطق تسوج، شبستر و صوفیان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در واقع شیوه نمونهگیری تصادفی ساده بوده است. برای شناسایی مولفههای حرفهای تدریس علوم اجتماعی آموزش و پرورش مقطع متوسطه در مرحله اول با توجه به مطالعات و تحقیقات صورت گرفته داخلی و خارجی حدود 10 مولفه استخراج شد و در اختیار (معلمان درس علوم اجتماعی) قرار داده شد تا مولفههای کلیدی شناسایی و رتبهبندی گردد که در نهایت پنج مولفه به عنوان مهمترین مولفهها شناسایی شد.
نمودار شماره (1): مولفههای کلیدی تاثیرگذار بر تدریس علوم اجتماعی آموزش و پرورش مقطع متوسطه از دید اعضای پانل دلفی
در مرحله دوم روش تحقیق با توجه به پنج مولفه شناسایی شده، پرسشنامهای ساخته شد که گویههای مورد نظر را پوشش میداد و روایی آن از نظر متخصصان تایید گردید و پایایی آن با پیشآزمون (تعداد 30 نفر از اعضای جامعه تحقیق) و براساس آزمون آلفای کرونباخ 81/0 تعیین گردید و برای هر یک از مولفه- های ارزشمحور بودن، درگیر بودن، تلفیقی بودن، معنادار بودن و چالش برانگیز 72/0، 78/0، 79/0، 80/0 و 82/0 میباشد. در مرحله سوم برای تجزیه و تحلیل، از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است.
یافتههای تحقیق مولفههای اساسی تدریس دروس علوم اجتماعی متوسطه کدامند؟ ابتدا امکان انجام تحلیل عاملی بر روی نمونه تحقیق، با استفاده از آزمون بارتلت و شاخص کفایت نمونهبرداری KMO مورد بررسی قرار گرفت. مطابق جدول شماره (1) در پژوهش حـاضر بـرای آزمون مولفههای اساسی تدریس دروس علوم اجتماعی متوسطه KMO به دست آمده برابر 91/0 شد. همچنین مقدار آماری آزمون کرویت (001/0p<، 7/67251=10 2χ) شد که سطح معنیداری آن کمتر از 001/0 است، بنابراین علاوهبر کفایت نمونهبرداری، اجرای تحلیل عاملی نیز مقبول است.
جدول شماره (1): مقدار KMO و نتیجه آزمون کرویت بارتلت و آزمون کایزر مایرالکین
بنابراین پس از انجام آزمون اسیمرنف کولموگرف و بعد از مطمئن شدن از نرمال بودن توزیع دادهها، از آزمون تحلیل عاملی تاییدی جهت تعیین مولفههای اساسی تدریس دروس علوم اجتماعی استفاده شد به طوری که بر اساس مبانی نظری و پژوهشهای انجام یافته و پس از جرح و تعدیل و حذف گویهای نامناسب از مجموع تعداد کثیری از گویهها، حدود 20 گویه یا زیرمولفه در ذیل مولفههای اساسی تدریس دروس علوم اجتماعی در قالب یک پرسشنامه در اختیار نمونه آماری پاسخ دهنده قرار گرفت. با استخدام آزمون تحلیل عاملی تاییدی، جهت تایید مولفههای اساسی از پیش تعیین شده مطابق آزمون کفایت نمونهبرداری (KMO) نتایج جدول شماره (1) به دست آمده است. همانطور که ملاحظه میشود مقدار KMO برابر با 91/0 است که بیانگر کفایت حجم نمونه برای اجرای تحلیل عاملی تاییدی است. همچنین مقدار آماره آزمون کرویت بارتلت برابر با 7/67251 با سطح معناداری 001/0 به دست آمده است که بیانگر تفکیک درست عاملها برای ضرایب بار عاملی است. به طوریکه برای تفکیک و نامگذاری دقیق عاملها از تکنیک چرخش واریماکس استفاده شده است و مشخص شد نتایج تحلیل عاملی تاییدی با دستهبندی اولیه گویهها نسبتاً هماهنگی و همخوانی بالایی دارد. از این رو در جدول شماره (2) عاملبندی گویهها گزارش شده است. انطباق سوالهای مربوط به عاملها با توجه به عوامل طرح شده در پرسشنامه، نشان میدهد که مولفه تلفیقی شامل 5 سوال (9 الی 13) دارای بیشترین بار عاملی است، مولفه دوم یعنی درگیر بودن شامل 4 سوال (5 الی 8)، مولفه سوم یعنی معنادار بودن شامل 4 سوال (14 الی 17) و مولفه چهارم یعنی ارزشمحور بودن شامل 4 سوال (1 الی 4) به ترتیب بعد ازمولفه تلفیقی دارای بیشترین بار عاملی هستند.
جدول شماره (2): عوامل حاصل از تحلیل مولفههای اصلی
جدول شماره (3): جدول تبیین واریانس نهایی
نتایج به دست آمده ازجداول شماره (2) و (3) و همچنین ماتریس همبستگی متغیرها نشان میدهدکه پرسشنامه به کار برده شده یک صفت چندبعدی را میسنجد. همانطور که ملاحظه میشود 5 عامل به عنوان مولفههای اساسی تدریس علوم اجتماعی که دارای بار عاملی بالاتر از 3/0 بودهاند مورد تایید قرار گرفتهاند و به این ترتیب مولفههای اساسی تدریس به ترتیب عبارت است از: عامل تلفیقی، عامل ارزشمحور بودن، عامل درگیر بودن، عامل معنادار بودن و عامل چالش برانگیز بودن، که در مجموع 38/67 درصد از کل واریانس مربوط به سازه مورد نظر را تبیین مینمایند.
جدول شماره (4): به صورت نهایی عوامل شناسایی و تایید شده را نشان میدهد
بحث و نتیجهگیری نتایج تحلیل تاییدی نشان داد 5 عامل به عنوان مولفههای اساسی تدریس علوم اجتماعی که دارای بارعاملی بالاتر از 3/0 بودهاند مورد تایید قرارگرفتهاند و به این ترتیب مولفههای اساسی تدریس به ترتیب عبارت است از: عامل تلفیقی، عامل ارزشمحور بودن، عامل درگیر بودن، عامل معنادار بودن و عامل چالش برانگیز بودن، که در مجموع 38/67 درصد از کل واریانس مربوط به سازه مورد نظر را تبیین مینمایند. مولفه تلفیقی بودن در شیوه تدریس به معلم کمک میکند تا به پیوند علوم اجتماعی با موارد زیر پرداخته شود: - پیوند پدیدههای اجتماعی با مکان مانند: پیوند اقوام مذهبی، پیوند استانها با قومیت و ... - پیوند پدیدههای اجتماعی با فرهنگ و هنر مانند: انحرافات قومی و مذهبی، انحرافات مبتنی بر طبقه و ... مولفه درگیر بودن در تدریس علوم اجتماعی دارای ویژگیهای زیر میباشد: - بیان ایدهها و اطلاعات به شکلهای مختلف گفتاری و شنیداری به دانشآموزان - ارتباط بین عناصر یک رویداد، فهم، فهم و شرح روابط علت و معلولی. مولفه معنادار بودن در تدریس علوم اجتماعی دارای ویژگیهای زیر میباشد: - آشناسازی دانشآموزان نسبت به دنیای پیرامون - آشناسازی دانشآموزان با مسائل اجتماعی بومی و فرهنگی بومی از جمله (طلاق، بیکاری، ازدواج و ...) مولفه ارزشمحور بودن در تدریس علوم اجتماعی زمانی وجود دارد که: انتخاب محتوا و روشهای آموزش علوم اجتماعی به گونهای باشد که مسئولیتپذیری، اخلاقگرایی، نوعدوستی، تعاون و سایر ارزشهای محوری را در دانشآموزان نهادینه کند. و در نهایت چالش برانگیز بودن زمانی اتفاق میافتد که: در انتخاب محتوا و روشهای آموزش علوم اجتماعی باید تلاش کرد که دانشآموزان با موقعیتهای چالش برانگیز نه تنشزا رو به رو شوند. وقتی دانشآموزان در طی بحث و کارگروهی با چنین موقعیتهایی مواجه شوند، یاد میگیرند که به طور دقیق و فعال گوش کرده، پاسخهایی مبتنی بر تفکر درباره نظر دیگران ارائه کنند. همچنین آنها به تدریج یاد میگیرندکه از رفتارهای نامناسب در حین بحث یا کار با دیگران بپرهیزند؛ به این منظور، معلم در فرایند تدریس، دانشآموزان را با فعالیتهای برانگیزانندهای مواجه میکند که در آنها منابع مختلف اطلاعاتی و دیدگاههای متضاد و مختلف ارائه میشود و پس از طرح مسئلهها و سوالها، زمان کافی در اختیار آنها قرار میدهد تا به تفکر درباره اظهار نظرهای یکدیگر بپردازند و پاسخهای خود را نیز بر مبنای تفکر جمعبندی کنند. این سوالها معمولاً پاسخهای متعددی دارند.
منابع ادکانل، ا. (1392). استانداردهای تدریس علوم اجتماعی. ترجمه: ع، کسکنی. فصلنامه آموزشی، تحلیلی و اطلاعرسانی علوم اجتماعی. دورهی پانزدهم. شماره 4. ادیبنیا، ا؛ و همکاران. (1392). مقایسه روش تدریس حل مساله با روش تدریس کاوشگری بر مهارتهای حل مساله اجتماعی دانشآموزان دختر در درس علوم اجتماعی پایه پنجم ابتدایی. پژوهش در برنامهریزی درسی (دانش و پژوهش در علوم تربیتی- برنامهریزی درسی). شماره 9، پیاپی 36، صص 88-67 . راهنمایبرنامهدرسیمطالعاتاجتماعیبرایدورهآموزشعمومی (ابتداییوراهنمایی). (1386). گروه مطالعات اجتماعی دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی. زارعی زوارکی، ا. (1391). طراحی آموزشی و محیطهای یادگیری با رویکرد تلفیقی: نقدی بر مدلهای پیشین و ارائه مدلی نوین. فصلنامه روانشناسی تربیتی. سال هشتم، شماره بیست و چهارم. طبیبی، س، ج؛ و همکاران. (1388). تدوین رساله، پایاننامه، طرحپژوهشیومقالهعلمی. تهران: فردوس. فاضلی، ن. (1392). درس درجهی دو (چگونه درس مطالعات اجتماعی را جذاب کنیم؟). فصلنامه آموزشی و تحلیلی علوم اجتماعی. دوره شانزدهم. شماره 1. مومنی، حسن. (1393). علاقمند کردن دانشآموزان به جامعهشناسی. فصلنامه آموزشی و تحلیلی علوم اجتماعی. دوره شانزدهم. شماره 4. González, C. & etal. (2014). The Local Territory as a Resource for Learning Science. A Proposal for the Design of Teaching-learning Sequences in Science Education. Vol.116, P.p: 4199-4204. Graciela, M. & etal. (2015). A pedagogical model to develop teaching skills. The collaborative learning experience in the Immersive Virtual World TYMMI. Vol. 51, P.p: 594–603.
Vlassi, K. (2013). The comparis on between guided inquiry and traditional teaching of the Structure of Matter to 8th Grade Greek Students. Procedia - Social and Behavioral Science, 93, 21 October 2013, 494–497, 3rd World Conference on Learning, Teaching and Educational Leadership.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ادکانل، ا. (1392). استانداردهای تدریس علوم اجتماعی. ترجمه: ع، کسکنی. فصلنامه آموزشی، تحلیلی و اطلاعرسانی علوم اجتماعی. دورهی پانزدهم. شماره 4. ادیبنیا، ا؛ و همکاران. (1392). مقایسه روش تدریس حل مساله با روش تدریس کاوشگری بر مهارتهای حل مساله اجتماعی دانشآموزان دختر در درس علوم اجتماعی پایه پنجم ابتدایی. پژوهش در برنامهریزی درسی (دانش و پژوهش در علوم تربیتی- برنامهریزی درسی). شماره 9، پیاپی 36، صص 88-67 . راهنمایبرنامهدرسیمطالعاتاجتماعیبرایدورهآموزشعمومی (ابتداییوراهنمایی). (1386). گروه مطالعات اجتماعی دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی. زارعی زوارکی، ا. (1391). طراحی آموزشی و محیطهای یادگیری با رویکرد تلفیقی: نقدی بر مدلهای پیشین و ارائه مدلی نوین. فصلنامه روانشناسی تربیتی. سال هشتم، شماره بیست و چهارم. طبیبی، س، ج؛ و همکاران. (1388). تدوین رساله، پایاننامه، طرحپژوهشیومقالهعلمی. تهران: فردوس. فاضلی، ن. (1392). درس درجهی دو (چگونه درس مطالعات اجتماعی را جذاب کنیم؟). فصلنامه آموزشی و تحلیلی علوم اجتماعی. دوره شانزدهم. شماره 1. مومنی، حسن. (1393). علاقمند کردن دانشآموزان به جامعهشناسی. فصلنامه آموزشی و تحلیلی علوم اجتماعی. دوره شانزدهم. شماره 4. González, C. & etal. (2014). The Local Territory as a Resource for Learning Science. A Proposal for the Design of Teaching-learning Sequences in Science Education. Vol.116, P.p: 4199-4204.
Graciela, M. & etal. (2015). A pedagogical model to develop teaching skills. The collaborative learning experience in the Immersive Virtual World TYMMI. Vol. 51, P.p: 594–603.
Vlassi, K. (2013). The comparis on between guided inquiry and traditional teaching of the Structure of Matter to 8th Grade Greek Students. Procedia - Social and Behavioral Science, 93, 21 October 2013, 494–497, 3rd World Conference on Learning, Teaching and Educational Leadership. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,503 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 490 |