تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,234,136 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,276,972 |
دیپلماسی شبکهای به مثابه دیپلماسی آینده: نقش تکنولوژیهای نوین رسانهای در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه تخصصی علوم سیاسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 6، دوره 12، شماره 34، اردیبهشت 1395، صفحه 75-95 اصل مقاله (675.11 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله مستخرج از رساله دکترا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سیدحامد عاملی* 1؛ زهرا (رها) خرازی آذر2؛ افسانه مظفری3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه علوم ارتباطات، ایران، تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، گروه علوم ارتباطات، ایران، تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استادیار عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه علوم ارتباطات، ایران، تهران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این مقاله تلاش دارد نقش دیپلماسی شبکهای را بهعنوان مدلی برای دیپلماسی در جهان آینده مورد بررسی قرار دهد. دیپلماسی شبکهای مبتنی بر تکنولوژیهای نوین رسانهای و بهطور مشخصتر شبکههای اجتماعی بهنظر میرسد نقش اساسی و محوری در عرصه دیپلماسی جهان آینده خواهند داشت و تعیین جایگاه و تبیین آن الگویی برای بهرهگیری دستگاههای دیپلماسی از این مدل و رسانههای اجتماعی را ارائه میدهد. آنچه که امروزه از روند حرکت های جهانی قابل فهم است، ارتقاء جایگاه دیپلماسی در سیاست جهانی است و به نظر میرسد در آینده، دیپلماسی از جایگاه والاتری نیز برخوردار خواهد شد. اگرچه این دیپلماسی بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که در گذشته وجود داشته است. اکثر دولتهای امروزی نیز فاقد یک استراتژی مناسب برای بهرهبرداری و سازگاری با واقعیات جهانی جدید میباشند. آنچه که جهان جدید را متفاوت از گذشته میسازد چیزی نیست جز تحول بنیادین در عرصه ارتباطات و اطلاعات که ماهیت بسیاری از مفاهیم از جمله قدرت را تغییر داده است. امروزه اطلاعات پیشاپیش قدرت حرکت میکند و این تحول بیانگر وضعیتی شبیه یک رقابت تسلیحاتی در حوزه اطلاعات است. امری که تغییرات سریع فناوریهای ارتباطی را موجب میشود و پرداختن به ماهیت این فناوریها و ارائه تعریف و ساختاری نوین برای مفاهیم اساسی و تاثیرگذار در سرنوشت بشری را ضروری میسازد. از جمله این مفاهیم، دیپلماسی است که لازم است آن را در زیرمجموعه تغییرات ماهیت مفهوم کلانتری به نام قدرت به مطالعه نشست. در این مجموعه با کشف الگوهای ذهنی موجود در این موضوع با روش کیو تست و تجزیه و تحلیل این الگوها در نهایت «دکترین دیپلماسی شبکهای» با تعریف و ساختاری جدید به عنوان الگویی برای دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد گردیده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تکنولوژیهای نوین رسانهای؛ شبکههای اجتماعی؛ دیپلماسی؛ دیپلماسی رسانهای | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه اینترنت بهطور اساسی موجب تغییر در اطلاعات و ارتباطات، دو اصل اساسی در دیپلماسی، شده است. در واقع، اینترنت یکی از عمیق ترین تغییرات در دیپلماسی را به همراه داشته است. تحولات مذکور در جامعه مدرن وابستگی متقابل میان بازیگران مهم در سیاست جهانی و تقاضا برای دیپلماسی به عنوان شیوهای از حل و فصل منازعات از طریق مذاکرات و مصالحه را افزایش داده است. از سوی دیگر، در دنیای به هم وابسته اینترنتی، دیپلماسی شیوه کارآمدتری برای حل اختلافات میباشد. موضوع دیگری که بهطور برجستهای ظهور و بروزیافته و بهطور فزاینده ای نیز رو به رشد است حضور نهادهای غیردولتی در عرصه دیپلماسی و تاثیرگذاری آنها در سطح جهانی است. پذیرفته شدن حضور این نهادها در سازمانها و کنوانسیون های بینالمللی و نقش تاثیرگذار آنها در تدوین و تصویب برخی معاهدات و اصول بینالمللی بیانگر این نقش جدی و گسترده است. بی تردید آنچه که باعث کنار هم آمدن این اجتماعات از کل جهان میگردد، شبکههای ارتباطی و اجتماعی است. شناخت این پدیده در عصر جهانی شدن ضرورتی انکارناپذیر در سرنوشت آینده هر اجتماعی است. در مجموع باید گفت رسانههای نوین اجتماعی و ارتباطی اگرچه دیپلماسی را به عنوان روشی برای مدیریت عرصه سیاست بینالملل تقویت کرده اما ماهیت، ساختار و نهادهای مرتبط با آن را دستخوش تحولاتی نموده است که هنوز این تغییرات در جریان است و از این رو حضور اثربخش در عرصه جهانی منوط به درک درست ماهیت این تغییر و طراحی درست ساختارها و نهادهای اجرایی آن میباشد. این امر که سرنوشت هر جامعه بر آن بستگی تام دارد ضرورت بررسی نحوه ی بهرهگیری و جایگاه رسانههای نوین را در عرصه دیپلماسی مورد تاکید جدی قرار میدهد و آن را جزو حیاتی ترین مباحث آینده کشور میسازد. سوالات این تحقیق به دو شکل اصلی و فرعی که عبارتند از نخست، سوالات اصلی یکی اینکه: «کارکرد و جایگاه رسانههای نوین و بهطور ویژه شبکههای اجتماعی در عرصه دیپلماسی چیست؟» و دیگری آنکه «جمهوری اسلامی ایران برای بهرهگیری از یک دیپلماسی رسانهای اثربخش در عرصه بینالمللی نیازمند چه رویکردهایی است؟» و سوالات فرعی، نخست آنکه «شبکههای اجتماعی چه تغییراتی را در مفهوم و ماهیت قدرت ایجاد کردهاند؟» دوم آنکه، «مفهوم و ماهیت دیپلماسی چه تاثیری از توسعه ی تکنولوژیهای نوین رسانهای پذیرفته است؟» سوم، «شبکههای اجتماعی چه تاثیری بر دولتها و ساختار نهادهای سیاست خارجی گذاشتهاند؟» چهارم، «در فرایند جهانی شدن، شبکههای اجتماعی چه نقشی در عرصه دیپلماسی جهانی خواهند داشت؟» پنجم، «جمهوری اسلامی ایران چگونه میتواند با بهرهگیری از ظرفیت های رسانههای اجتماعی، دیپلماسی رسانهای اثربخشی را طراحی و اجرا کند؟» و ششم، «جمهوری اسلامی ایران چه پروژه ها و اقداماتی در جهت حضور سازنده در عرصه دیپلماسی بینالمللی با تاکید بر شبکههای اجتماعی باید تعریف و به مرحله اجرا درآورد؟»
1. مبانی نظری تبیین جایگاه شبکههای اجتماعی در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران در گام اول نیازمند ارائه ی دقیق تئوری هایی است که میتواند بستر شکلگیری این مفاهیم و فرایندها را تبیین نماید. دیپلماسی در نگاه کلان مفهومی مربوط به حوزه قدرت است. از این رو لازم است تعریف و ساختاری از قدرت که میتواند بهطور دقیقتری بیانگر مناسبات قدرت در دنیای امروز و فردا باشد، ارائه گردد. همچنین ارائه ی مدلی برای دیپلماسی رسانهای هدفی جز افزایش قدرت ملی ندارد. از همین رو شناخت قدرت جزو مبانی مورد نیاز این تحقیق است. با تبیین مفهوم و ماهیت قدرت میتوان تعریفی دقیق تر از دیپلماسی نیز مبتنی بر آن ارائه کرد چرا که تعاریف و کارکردهای متنوع و متعددی را برای دیپلماسی برشمردهاند و لازم است مبانی نظری مورد نیاز ارائه و روشن گردد.در مرحله بعدی شناخت ماهیت جهان آینده است که اهمیت اساسی در طراحی مدلی کارآمد برای حضور موثر درعرصه جهانی دارد. ماهیت شبکههای اجتماعی و کارکردهای آنها و همچنین تغییراتی که در عرصه های فردی و اجتماعی توسط این رسانه ها به وجود آمده ضرورت تبیین جایگاه آنها در عرصه ی دیپلماسی و جهان آینده است که ارائه ی مدلی برای دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی مستلزم شناخت دقیق این پدیدهها و پیامدهای آن میباشد. الف. ماهیت و مفهوم قدرت قدرت در دوران مختلف متاثر از ساختارهای اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و تکنولوژیک ماهیت و طبیعت متفاوتی داشته است.در دوران کلاسیک،مدرن و پسا مدرن تعاریف و جلوه های متفاوتی نموده، اما بهنظر میرسد آنچه که در جهان امروز و آینده بیشتر بتواند ماهیت آن را تبیین و توصیف کند، نگاه پسامدرنیستها باشد. از اواخر قرن بیستم به بعد، اندیشه پست مدرنیسم میداندار عرصه تفکر شد.میشل فوکو بیشترین توجه فلسفی خود را بر مفهوم و ماهیت قدرت قرار داده است. دیدگاه وی در باب قدرت به قدری عمیق و گسترده است که علاوه بر دربرگرفتن سایر حوزهها، پایانی بر اندیشههای مدرن در اینباره تلقی میگردد. به عبارت دیگر، اندیشههای پسامدرنی را در زمینه قدرت شاید تنها بتوان، با مراجعه به آرای فوکو مورد تأمل قرار داده و حتی تنها بدان اکتفا نمود. فوکو برخلاف تفکر مدرن، قدرت را به عنوان چیزی در تملک اعمال کنندگانش در نظر نمیگیرد. فوکو در «انضباط و مجازات» اعلام میکند که میخواهد به توصیف چگونگی «اعمال قدرت و نه تملک آن» بپردازد. این امر حاکی از آن است که قدرت یک دارایی، ثروت، یا امتیاز نیست. قدرت صرفاً آن چیزی نیست که طبقه مسلط دارای آن و افراد تحت ستم فاقد آن باشند. فوکو ترجیح میدهد بگوید که، قدرت یک راهبرد است و تحت سلطگان هم به اندازة سلطهگران بخشی از شبکه روابط قدرت و چارچوب اجتماعی خاص هستند. قدرت، همچون راهبرد پیچیدهای جاری در سرتاسر نظام اجتماعی به اسلوبی مویرگهوار، هرگز بهصورت جامع و جهان شمول جلوه نمیکند، بلکه تنها در نقاط موضعی و به عنوان «خرده- قدرتها» جلوهگر میشود. قدرت چیزی جاگرفته در حاکم و نماد وی شده نیست، بلکه قدرت جامعه را به شیوهای تحت نفوذ خودمیگیرد که مغلوب ساختن دستگاه دولت (از طریق یک انقلاب، یا کودتای سیاسی) به خودی خود نمیتواند موجب تغییر شبکه قدرت شود. (فوکو، 1370، 348-327) در نظام اندیشه فوکو، اصولاً قدرت مانند چیزی محاط که معمولاً زنجیره ای عمل میکند، تحلیل شده است. این قدرت هرگز در تملک کسی نیست. این شکل از قدرت شبکهای عمل میکند و افراد نه تنها در میان تارهای این شبکه در گردشند، بلکه همواره در وضعی قرار دارند که هم به قدرت تن بدهند و هم آن را اعمال کنند. طبق این نگرش، قدرت بر افراد اعمال نمیشود؛ بلکه از طریق آنان جریان می یابد و این همان چهره چهارم و نرمافزارانه دولت و نهادهای سیاسی نیست. از آنجا که همه شرکت کنندگان در این شبکه در اعمال قدرت سهم دارند الگوی فرمانروا و اطاعت کننده برای درک پدیده جدید قدرت نارسا و ناکافی به نظر میرسد. به عقیده وی مسئله این نیست که قدرت به دست چه کسی اعمال شود. بلکه مهم این است که بدانیم این قدرت چگونه و با چه مکانیسمی اعمال میشود. در اینجاست که مسئله ی «استراتژی های قدرت» در اندیشه فوکو مطرح میشود، استراتژی ها، شبکهها و ساز و کارها و فنونی که هر تصمیمی به کمک آنها پذیرفته میشود و هیچ تصمیمی از طریق آنها جز به همان صورتی که گرفته شده گرفته نمیشود. (رهبری، 1385) یعنی قدرت قبل از اینکه اعمال زور باشد، ایجاد نوعی رابطه است که در تعریف نهایی قدرت دخیل است. ب. جامعه شبکهای کاستلز بررسی ساختارهای اجتماعی نوظهور در حوزههای مختلف فعالیت و تجربه انسانی ما را به نتیجه ای فراگیر رهنمون میسازد. به عنوان روندی تاریخی، کارکردها و فرایندهای مسلط در عصر اطلاعات هر روز بیش از پیش پیرامون شبکهها سازمان می یابند. شبکهها ریخت اجتماعی جدید جوامع ما را تشکیل میدهند و گسترش منطق شبکهای تغییرات چشمگیری در عملیات و نتایج فرایندهای تولید، تجربه، قدرت و فرهنگ ایجاد میکند. در حالیکه شکل شبکهای سازمان اجتماعی در دیگر زمانها و مکانها نیز وجود داشته است، پارادیم نوین تکنولوژی اطلاعات بنیان مادی گسترش فراگیر آن را در سرتاسر ساختار اجتماعی فراهم میآورد. علاوه بر این، به نظر من این منطق شبکهای عزمی اجتماعی ایجاد میکند که مرتبه آن از سطح منافع اجتماعی به خصوصی که از طریق شبکه بیان شدهاند فراتر است: قدرت جریانها از جریان های قدرت پیشی میگیرد. غیبت یا حضور در شبکه و پویایی هر شبکه در برابر دیگر شبکهها، منابع حیاتی سلطه و تغییر در جامعه ی ما هستند. جامعه ای که به این ترتیب میتوان آن را به درستی جامعه ی شبکهای نامید که ویژگی آن برتری ریخت اجتماعی برکنش اجتماعی است. شبکهها ساختارهایی باز هستند که میتوانند بدون هیچ محدودیتی گسترش یابند و نقاط شاخص جدیدی را در درون خود پذیرا شوند تا زمانی که این نقاط توانایی ارتباط در شبکه را داشته باشند یعنی مادام که از کدهای ارتباطی مشترک (برای مثال ارزشها یا اهداف کارکردی) استفاده میکنند. یک ساختار اجتماعی مبتنی بر شبکه، سیستم بسیار باز و پویایی است که بدون اینکه توازن آن با تهدیدی روبرو شود توانایی نوآوری دارد. شبکهها ابزار مناسبی برای فعالیت های مختلف هستند. برای اقتصاد سرمایه داری که مبتنی بر نوآوری، جهانی شدن، و تراکم غیرمتمرکز است؛ برای کار، کارگران، و شرکتهای متکی به انعطافپذیری و قابلیت انطباق، برای فرهنگ کتکی به ساخت شکنی و تجدید ساختار بیپایان، برای حکومتی که با پردازش فوری ارزشها و حالات عمومی جدید سازگار شده است، و نیز برای سازمانی اجتماعی که در پی الغای مکان و نابودی زمان است. (کاستلز، 1380) پ. نگاهی به مفهوم دیپلماسی در بیان مفهوم و ماهیت دیپلماسی موارد بسیار متنوعی ارائه شده است. اما تمامی این تعاریف هدف مشخصی را دنبال میکند و آن پیشبرد سیاست خارجی است. (آلادپوش و توتونچیان، 1372: 4) سیاست خارجی هر کشور نیز مجموعهای از اهداف و راهبردهایی است که به منظور تامین منافع ملی دنبال میشود. به عبارت دیگر میتوان آن را مجموع اصول و اهدافی دانست که هر دولت در رابطه با دولتهای دیگر در نظر میگیرد. از منظری دیگر از قرن هفده به بعد تعریفی دیگر بر مبنای کارکرد دیپلماسی ارائه میشود و آن هنر مذاکره دیپلماسی به عنوان شیوهای برای درک آنچه روابط بینالملل شناخته می شد به کار گرفته شد: روابط میان دولت- ملتها در نظام بینالمللی و همچنین ویژگی های خود نظام بینالملل. اما در تمامی دوران جنگ سرد، پارادایم نورئالیستی امنیت دوقطبی همگام با گفتمان نولیبرال جهانی شدن حرکت می کرد. نورئالیسم هم با تمرکز نظری بر امنیت و نولیبرالیسم با تمرکز بر همکاری بینالمللی در تلقیات دولت محور با هم اشتراک داشته و از روششناسی عقلگرایانه تجربی بهره میگرفتند. ظهور نولیبرالیسم در دهه 1970 با تقویت نموارهای سنتی، بر ظهـور نهادهـای چندجانبه به عنوان تحمیـل کننـده همکاری میان دولـتها تمرکز داشت (Lee and Hudson, 2004, 343-360). اگر این رویکردها را در قالب رهیافت پوزیتوسیتی (اثباتگرایی) که دیپلماسی را در چهارچوب روابط امنیتی میان دولتها قرار میدهد تقسیمبندی کنیم، از بعد جنگ جهانی دوم تا کنون رویکرد دیگری نیز به وجود آمده است که میتوان آن را رهیافت پست پوزیتوسیتی (پسااثباتگرایی) دانست. این رهیافت که دربردارنده طیف گسترده ای ازعوامل و فرایندها بوده و کارکردهای اصلی دیپلماتیک یعنی نمایندگی و برقراری رابطه را مورد بررسی قرار میدهد. نظریه پست پوزیتیوسیتی دیپلماسی، کار خود را با نفی این فرضیه که برداشت ها از دیپلماسی باید ریشه در روابط دولتهای حاکم سرزمینی داشته باشد آغاز میکنند. و این سوال را مطرح میسازند که در چه شرایطی مردم از اصطلاحاتی نظیر دیپلماسی و دیپلمات استفاده کرده و اینکه در واقع این اصطلاحات در چه شرایط و زمینه هایی ایجاد شدهاند (کر و وایزمن، 1392، 105). در واقع بسیاری از مردمان دیگر بدون اینکه دیپلمات نامیده شده یا درگیر فعالیت های دیپلماسی شوند برای توافق میان منافع خاص و عام به نمایندگی از دیگران پرداخته، مذاکره کرده، گزارش میدهند و دست به ایجاد ائتلاف می زنند. با رشد سریع تکنولوژیهای ارتباطی و ناتوانی دستگاه های رسمی دیپلماسی در رقابت با این تکنولوژیها، شکل نوینی از دیپلماسی با بهرهگیری از رسانههای ارتباط جمعی وارد عرصه معادلات بینالمللی گردیده که از آن به «دیپلماسی رسانهای» تعبیر میشود. دیپلماسی رسانهای را میتوان در دو محور دنبال کرد: اول تاثیر رسانه ها بر دیپلماسی و دوم کارکرد دیپلماتیک رسانه ها. در حوزه دیپلماسی آن چنان که بیان گردید شاهد دو رویکرد متفاوت هستیم که عبارتند از: 1- رویکرد دولت محور به دیپلماسی و دیپلماسی رسانهای، 2- رویکرد غیردولتی به دیپلماسی و دیپلماسی رسانهای. شاید بتوان چنین توضیح داد که تا زمانیکه تکنولوژیهای ارتباطی مبتنی بر وب 1 بودند و حاکمیت دولتها بهصورت مطلق در محدوده های سرزمینی و عرصه بینالمللی به رسمیت شناخته می شد رویکرد دولت محور مورد توجه جدی بود. اما با توسعه ی تکنولوژیهای ارتباطی و ظهور فناوریهای مبتنی بر وب 2 و توسعه نقش و نفوذ بازیگران غیردولتی و همچنین توسعه رسانههای اجتماعی و فردیت بشر، به تدریج قدرت حاکمیتی دولتها و مرزهای جغرافیایی کم رنگ گردید و توزیع قدرت در سطح شبکهها پدید آمد. بدین ترتیب رویکرد غیردولتی مورد توجه قرار گرفت و پیش بینی میشود با توسعه ی بهرهگیری انسان ها از رسانههای اجتماعی و فرایندهای جهانی شدن روز به روز رویکرئ غیردولتی تقویت و ابعاد جدیدی از این رویکرد در این عرصه ظهور و بروز یابد. از این رو توجه به این مقوله و ایجاد ساز و کارهای مبتنی بر این رویکرد میتواند زمینه حضور قدرتمند در عرصه بینالمللی را فراهم سازد.
2. روش تحقیق روش انتخاب شده برای اجرای این مقاله روش کیو میباشد. به نظر بسیاری از اهالی و اساتید روش شناسی،روش کیو به دلیل فلسفه روش و نوع اجرای آن، یکی از بهترین روشها برای سنجش وجود انواع الگوهای ذهنی و اعتقادات افراد در یک جامعه آماری است که بسیاری از مشکلات روشی مانند روشهای پیمایشی را در سنجشهای اجتماعی دارا نیست. امروزه روش کیو یکی از روشهای معمول در حوزه پژوهشهای ارتباطات است. یکی از علل گستردگی روش کیو در حوزه ارتباطات بحث برای نظام های ابداع رسانه و سنجش نگاههای سرآمدان و نخبگان جامعه به مقولات رسانهای است. (نقیب السادات، 1391، 134) در این روش ابتدا باید فضای گفتمان را شکل داد. برای رسیدن به فضای گفتمان در این پژوهش ذهنیتها و تئوریهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و در فضای گفتمان گنجانده شد. همچنین نظر فعالان و صاحبنظران عرصه دیپلماسی و رسانهای با ارال سوالات و جمعآوری مصاحبهها، گفتگوها و سخنرانیها از روزنامهها و سایتهای داخلی و خارجی صورت گرفت که نهایتا به 200 گزاره منجر گردید. در مرحله بعد، دو مرتبه برای رسیدن به گویههای کیوی معرف فضای گفتمان، تلاش گردید و در هر مرتبه از داورانی آشنا با این حوزهها برای ارزیابی نمونه گیری انجام شده درخواست قضاوت و ارزیابی شده و ارزیابی آنها اعمال گردید؛ در نهایت 71 گویه بهدست آمد که بهنظر می رسید کل فضای گفتمان را پوشش داده است. سپس گویهها به تعدادی از فعالان و صاحبهنظران عرصه دیپلماسی و رسانه ارسال گردید تا در قالب نمونه کیو با ساختار نظرات خود را ارائه دهند.
3. یافتههای تحقیق در این بخش باید با بررسی دادههای گردآوری شده به تجزیه و تحلیل آماری دادهها پرداخته و در نهایت سه سوال اصلی را پاسخ می دهیم: 1- در میان این دیدگاههای مختلف ارائه شده، کدام الگوهای ذهنی را در بین مشارکت کنندگان میتوان شناسایی و ارائه کرد؟ 2- در هر یک از این الگوهای ذهنی، کدام گویهها دارای ارزش بالاتری هستند به عبارت دیگر موجب تمایز در بین مشارکت کنندگان گردیدهاند؟ 3- به کدام گویهها، مشارکت کنندگان بیشتری امتیاز مشابه و یکسانی دادهاند؟ پاسخ این سوال ها به ما کمک خواهد کرد تا با بررسی آنها الگوهای ذهنی مختلف را در خصوص جایگاه رسانههای اجتماعی در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران مورد بحث و بررسی قرار دهیم. ابتدا از طریق نرمافزار SPSS همبستگی افراد مشارکت کننده دو به دو با همدیگر مورد بررسی قرارمیگیرد. مبنای روش تحلیل عاملی دادههای کیو بررسی همبستگی بین افراد است و افراد به جای متغیرها دستهبندی میشوند، با مشاهده میزان همبستگی بین افراد شرکت کننده و همچنین بررسی سطح معناداری آنها در سطح 01/0 و 05/0 میتوان مقدار همبستگی های قوی بین آنها را تشخیص داده و به دستهبندی متغیرها پرداخت که این فرایند از طریق نرمافزار SPSS با روش مولفههای اصلی[1] به استخراج عامل ها منجر گردید. سپس برای بررسی سهم هر الگوی ذهنی از کل ذهنیتها واریانس کل مورد محاسبه قرار میگیرد که با در نظرگرفتن موارد فوق الگوهای ذهنی شماره 1 تا 8 حدود 70 درصد ذهنیتهای حاکم بر موضوع را مورد تبیین قرار میدهند. با تعیین الگوهای ذهنی مهم، موضوع دیگری که باید مشخص شود گویههایی است که در هر کدام از این عامل ها مهم بوده و عامل تمایز این ذهنیتها از همدیگر شدهاند. برای رسیدن به این هدف باید ستون امتیازهای عاملی را بهدست آورد که با بررسی این امتیازها گویههای مهم تشکیل دهنده هر یک از الگوهای ذهنی را تعیین کرده و با بررسی آنها میتوان هشت الگوی ذهنی را با دیدگاههای زیر معرفی نمود: جدول 3-1- خلاصه دیدگاههای مطرح در هر کدام از الگوهای ذهنی
با توجه به جمعبندی دیدگاههای ارائه شده در هر کدام از الگوهای ذهنی با بررسی نقاط اشتراک و افتراق این دیدگاهها میتوان به تبیین نقش تکنولوژیهای نوین رسانهای در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی از دیدگاه مشارکت کنندگان این پژوهش و سهم دیدگاه مورد نظر از میان کل الگوهای ذهنی مطروحه پرداخت. جدول 3-2- دیدگاه در مورد تکنولوژیهای نوین رسانهای (رسانه ها و شبکههای اجتماعی)
جدول 3-3- دیدگاه در مورد دیپلماسی رسانهای
جدول 3-4- به کارگیری رسانههای نوین و دیپلماسی رسانهای توسط جمهوری اسلامی ایران
جدول 3-5- دولت محور یا غیردولتی بودن دیپلماسی رسانهای
جدول 3-6- نقاط ضعف و راهکارهای تحقق دیپلماسی رسانهای در کشور
برای پاسخ به سومین سوالی که در یافته های تحقیق آوردیم یعنی کدام گویهها بیشترین ارزش مشابه را کسب نمودهاند. یا به عبارت دیگر بیشتر مورد توافق یا تخالف بودهاند نیز میتوان با بررسی جدول فراوانی ارزش گذاری هر یک از گویهها، نتایج زیر را ارائه نمود:
جدول 3-7- گویه مورد موافقت
همچنین گویه ای که دارای بیشترین موافقت و کمترین مخالفت بوده عبارت است از:
در خصوص گویههای مورد مخالفت نیز نتایج زیر بهدست آمد: جدول 3-8- گویههای مورد مخالفت
همچنین گویه ای که هیچ موافقتی با آن وجود نداشته است:
با بررسی فراوانی گویههای هم ارزش در حوزه موافقتها نتایج زیر بهدست میآید: 1- ضرورت استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه دیپلماسی رسانهای برای غلبه بر سلطه رسانهای غرب. 2- ضرورت ایجاد ساختار سازمانی و تشکیلاتی برای دیپلماسی رسانهای. 3- ضرورت شناخت دقیق شبکههای اجتماعی و تولید محتوا در هر شبکه به تناسب مخاطبان به عنوان مولفه اصلی قدرت در این عرصه. با بررسی فراوانی گویههای هم ارزش در حوزه مخالفت ها، نیز به موارد زیر تاکید گردیده است: 1- دیپلماسی عمومی و رسانهای از ضرورتهای حضور در عرصه دنیای امروز است. 2- دیپلماسی روشی مهم برای حل و فصل منازعات در دنیای امروز است. 3- کارکرد شبکههای اجتماعی در حوزه دیپلماسی چندبعدی و وسیع میباشد. 4- فعالیت در حوزه دیپلماسی رسانهای نیاز به افراد حرفه ای و آموزش دیده دارد.
نتیجهگیری همآنگونه که از جداول فوق روشن است کل الگوهای ذهنی بهدست آمده در این تحقیق استفاده از رسانه ها و شبکههای اجتماعی را ضروری میدانند همچنین کل الگوهای اشاره شده دیپلماسی رسانهای را ابزاری برای دستیابی به قدرت جهانی بیان کردهاند. 65% از الگوهای ذهنی بر عدم استفاده جمهوری اسلامی ایران از رسانههای جدید در عرصه دیپلماسی و بی توجهی به دیپلماسی رسانهای تاکید کرده و 88% معتقدند که جمهوری اسلامی ایران باید از رسانههای نوین در جهت دیپلماسی رسانهای بهرهبرداری مناسب تری به عمل آورد. همچنین 40 درصد از دیدگاهها بر ضرورت توجه به بازیگران غیردولتی و 33% بر اجرای برنامه های دیپلماسی رسانهای از طریق دولت تاکید دارند. در خصوص نقاط ضعف و راهکارها نیز 14% شکل فقدان ساختار سازمانی، 14% مشکلات فقدان نیروی انسانی و محتوای مورد نیاز 25% بر فقدان نهادهای غیردولتی متناسب، 25% بر ضرورت توانمندسازی رسانه ملی و 5/11 درصد هم برعدم کارآمدی رسانه ملی تاکید نمودهاند. همان طور که مشاهده گردید نتایج حاصل از بررسی فراوانی ها نیز که نظر اکثریت غالب مشارکت کنندگان میباشد بر نتایج پیشین دلالت کرده و آنها را تقویت می نماید. با جمعبندی موارد فوق میتوان 5 گفتمان غالب را به شرح زیر از میان فضای گفتمان تحقیق برای این پژوهش استخراج نمود: 1- رسانههای اجتماعی در عصر ارتباطات و اطلاعات از پدیدههای مهم بوده و روز به روز توسعه و تکمیل پیدا خواهند کرد. 2- دیپلماسی ابزار مهم حل فصل منازعات در جهان کنونی است و در آینده از جایگاه بالاتری برخوردار خواهد بود. 3- دیپلماسی رسانهای و بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین رسانهای از مهمترین ابزارهای کسب قدرت در عرصه جهان و از الزامات حضور در عرصه بینالمللی است. 4- اگرچه دولتها هنوز در عرصه بینالمللی بازیگر مهمی به شمار می روند اما با توجه به اهمیت روبه رشد بازیگران غیردولتی، شکلگیری و اثربخشی دیپلماسی بدون توجه به نقش موثر بازیگران غیردولتی امکانپذیر نخواهد بود. 5- جمهوری اسلامی ایران تاکنون برنامه ای در خصوص دیپلماسی رسانهای نداشته و تکنولوژیهای نوین ارتباطی نقشی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران نداشتهاند و این امر میتواند موجب ناکامی در عرصه دیپلماسی بینالمللی باشد. از این رو توجه به این مقوله بسیار مهم با توجه به پتانسیل های معنایی و گفتمانی امری حیاتی برای کشور میباشد. حال با نگاهی به چارچوب نظری تحقیق به تحلیل و تفسیر گفتمانهای فوق میتوان پرداخت: آنگونه که گفتیم فوکو قدرت را چیزی در تملک اعمال کنندگانش نمیدانست و اصولاً قدرت از نظر او یک دارایی، ثروت و یا امتیاز نیست. قدرت صرفاً آن چیزی نیست که طبقه مسلط دارای آن و افراد تحت نظم فاقد آن میباشند. قدرت بر افراد اعمال نمیشود بلکه از طریق آنان جریان می یابد و از این رو قدرت در همه جا هست و در سرتاسر فضای اجتماعی توزیع شده است. این شکل از قدرت بهصورت شبکهای عمل میکند و افراد نه تنها در میان تارهای این شبکه در گردشند بلکه همواره در وضعی قرار دارند که هم به قدرت تن بدهند و هم آن را اعمال کنند. کاستلز نیز با بهرهگیری از دیدگاههای پست مدرن و به ویژه فوکو قدرت را عمدتاً ساخت معانی در اذهان انسانی از طریق فرایندهای ارتباطی وضع شده در شبکههای چندرسانهای جهانی، محلی و از جمله رسانههای ارتباطات توده ای دانسته و معتقد است در درجه اول وابسته به جریان اطلاعات و تصاویر پردازش شده در شبکههای ارتباطی است و شبکههای ارتباطی قدرت شبکهای را بر پیام هایی که منتقل میکنند اعمال می نمایند و از این رو کاستلز شبکههای ارتباطی را شبکههای اصلی ایجاد قدرت در جامعه میداند. با چنین نگاهی به جهانی که در آن هستیم و جهانی که در حال ساخته شدن است، تکنولوژیهای ارتباطی به عنوان بستر و اساس جریان شبکههای اجتماعی روزافزون خواهد یافت و چنین اهمیتی، توسعه ی روزافزون آنها را موجب خواهد شد. از این رو با چنین رویکردی شناخت تکنولوژیهای نوین رسانهای و بسترسازی برای بهرهگیری مناسب از این رسانه ها ضرورتی بنیادین در نگاه استراتژیستها و کسانی است که میخواهند در ساخت جهان آینده نقشی ایفا نمایند. چرا که اساس قدرت از منظر فوکو که دیپلماسی نیز ظهور و نمودی از آن است در ایجاد دسترسی به کسانی است که میخواهید تحت قدرت شما باشند و این همان قدرت است که کاستلز آن را با ارتباط معنادار میداند. قدرت شبکهای اگر ساخت معانی در اذهان انسانی است، رسیدن به اجماع و مکانیزمی برای حل و فصل مناقشات و یا تامین امنیت نیز جز از طریق چنین رهیافتی امکانپذیر نخواهد بود، آنچنان که شارپ نیز بیان میدارد، امروز دیپلماسی در حال بازگشت به صحنه اصلی است (Sharp, 2011, 659-696). از اینرو بهنظر میرسد دیپلماسی جایگاهی والا پیدا خواهد کرد، اما با ماهیتی متفاوت، تغییری که جفری وایزمن از آن به دیپلماسی بیش جانبه یاد میکند (Wiseman, 2010, 24-30) و اصطلاحی که به خوبی توصیف کننده ماهیت در حال تغییر دیپلماسی در عصر معاصر و آینده است. دیپلماسی امروزیه در حال اجتماعی شدن است و یا همآنگونه که جان کلی می گوید: درگیر حوزه عمومی شده است (Kelley, 2010, 289). مسائل تاثیرگذار بر زندگی روزمره شهروندان که جایی در دیپلماسی کلاسیک نداشت هم اکنون در راس برنامه های وزارتخانه ای خارجه و دیپلمات هاست و دیگر نمیتوان میان دیپلماسی و دیپلماسی عمومی تمایزی قائل شد. این همان شرایطی است که درجامعه شبکهای انتظار شکلگیری آن می رود. با بهرهگیری از نتایج حاصل از این پژوهش و همچنین تحلیل و تفسیری که بر این یافته ها رفت به دنبال آنیم که مدلی پیشنهادی برای بهرهگیری جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت رسانههای اجتماعی و حضور سازنده در عرصه ی دیپلماسی بینالمللی ارائه دهیم. بدیهی است این مدل به عنوان یک دکترین باید الگویی تبیینی در خصوص جایگاه تکنولوژیهای نوین رسانهای در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران ارائه دهد. با بهرهگیری از میراث علمی فوکو و کاستلز و آنچه که از آنها در مفهوم قدرت و ساختار جامعه جهانی پیش رو یاد گرفتیم این دکترین تحت عنوان «دیپلماسی شبکهای» ارائه میشود. در جهان شبکهای که شبکهها از نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی تشکیل یافتهاند و بسترهای ارتباطی و رسانهای زمینه شکلگیری سریع و رشد بازیگران غیردولتی و پیوستن آنها به شبکه را فراهم نموده است، دیپلماسی جز با بهرهگیری از این رسانههای اجتماعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی امکان شکلگیری و کامیابی نخواهد داشت. حتی دولتها به عنوان یکی از اعضای شبکهها در جامعه شبکهای ناگریز از توجه به سایر اعضای شبکه در بستر تکنولوژیهای نوین ارتباطی هستند و در غیر این صورت نوعی خود محرومیتی را ایجاد خواهند کرد و ارزیابی درستی از موقعیت خود و جهان کنونی و آینده نخواهند داشت. از این رو دیپلماسی شبکهای علاوه بر ایجاد یک دیپلماسی تعاملی، شناخت بهتری از جهان و دیگران در اختیار طرفین قرار میدهد و امکان درک متقابل و ایجاد روابطی فراتر از منافع سیاسی و اقتصادی را امکانپذیر میسازد. بهطور خلاصه میتوان ماهیت و مختصات این دکترین را بهصورت زیر بیان نمود: جدول ماهیت دیپلماسی شبکهای
دیپلماسی شبکهای ایجاد ارتباط با شبکههای مختلف و یا پیوستن به شبکههای دیگر به نحوی اثربخش برای رسیدن به یک هدف تعیین شده است. این دیپلماسی شکلی از دیپلماسی میان بازیگران دولتی و غیردولتی است که مسائل موردتوجه بازیگران را در شبکههای مختلف مورد شناسایی قرار داده و به برنامهریزی و مدیریت این مسائل و یا نیازهای اعضای شبکه می پردازد. در مجموع میتوان گفت دیپلماسی شبکهای، تشکیل، شناخت، ارتباط گیری، اقناع و بسیج شبکهها و اعضای آنها در راستای رسیدن به اهداف تعریف شده برای دیپلماسی است. باید توجه نمود که جامعه شبکهای دنیایی متکثر از شبکههای مختلف و در سطوح متفاوت با عضویت های مختلف و دیدگاههای متفاوت است. شکاف های فرهنگی و ساخت های هویتی هم نشانه هایی از فقدان همگرایی جهانی هستند که غلبه بر این تمایزهای ساکنین این جهان در حال ظهور، اساس کار دیپلماسی شبکهای است. این دیپلماسی که بخش مهم آن را نهادهای غیردولتی، رسانه ها و تکنولوژیهای نوین ارتباطی و افراد تاثیرگذار در حوزه رسانه و فرهنگ و اجتماع و سیاست و اقتصاد به عنوان شبکه تشکیل میدهند امری فراتر از دیپلماسی رسانهای دولت محور است. از این رو در مرحله اجرا آنچه که در گام اول ضرورت دارد تفکیک نظام دیپلماتیک ملی از دیپلماسی دولت محور است. باید بین ساختار وزارت خارجه که دیپلماسی دولت محور را برعهده دارد و نظام دیپلماتیک ملی که مجموعهای از نهادهای غیردولتی و بازیگران مختلف در عرصه داخلی و بینالمللی است و البته نهادهای دولتی را هم در بر میگیرد تمایز قایل شد.در مرحله بعد تجدید ساختار این نهادها و تشکیل نهادهای مرتبط با ماهیت دیپلماسی شبکهای از ضرورتهای نقشآفرینی در عرصه قدرت در جهان آینده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع فارسی - آلادپوش، علی و علیرضا توتونچیان (1372)، دیپلمات و دیپلماسی، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه. - رهبری، مهدی (1385)، «معرفت و قدرت: هویت یگانه و یا چندگانگی هویتی»، پژوهشنامه حقوق و علوم سیاسی، شماره ۳، تابستان، صص 98-73. - فوکو، میشل (1370)، قدرت انضباطی و تابعیت، در استیون لوکس، قدرت فرانشانی یا نشر شیطانی، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. - کاستلز، مانوئل (1380)، عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، طرح نو، جلد اول. - نقیبالسادات، علیرضا (1391)، روشهای تحقیق در ارتباطات، جلد دوم، تهران، انتشارات نشر علم. - وایزمن جفری و پارلین کر (1392)، دیپلماسی در عصر جهانی شدن: از تئوری تا عمل، ترجمه عباس کاردان، تهران: انتشارات موسسه ابرابر معاصر. English Source - Kelley, J.R. (2010), "The New Diplomacy: Evolution of a Revolution?", Diplomacy & Statercrat, 21(2). - Lee, D. and D. Hudson (2004), "The Old and New Significance of Polical Economy in Diplomacy", Review of Internatinals Tudies, 30 (3). - Sharp, E. (2011), "Siplomats, Diplomacy, Diplomatic studies, and the Tuture of International Relations and International Studil", International Studies Revier, 13(4): 695-98. - Wisemans G. (2010), "Polateralism Diplomacy's third Dmension", Public Diplomacy Magazine, Summer. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,259 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 735 |