تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,619 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,316,894 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,368,036 |
کاوش اسلوب و مبانی آشناییزدایی در پنجگنج گنجهای | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 6، شماره 24، تیر 1394، صفحه 9-28 اصل مقاله (432.53 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نظامی گنجوی، در شعر زبانی ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﺳﺘﻌﺎری دارد. او با واژگان بسیار بازی میﻛﻨﺪ و برای ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﻋﺎﻃﻔﻲ بر ﻣﺨﺎﻃﺐ میﻛﻮﺷﺪ. این جستار، ﭘﮋوﻫﺸﻲ دربارة زبان شعریِ او بر اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪهای فرمالیستی با هنجارگریزی است. مهمّﺗﺮﻳﻦ وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای ﻋﺎدی است، آن چیزی که شاعر ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﭘﻲ آن بود. ما با بررﺳﻲ ﻋﻨﺎﺻﺮ این باﻓﺖ میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺗﺮﻓﻨﺪهای ﻫﻨﺮی و شاعراﻧﺔ وی را در ﺧﻠﻖ آﺛﺎر ادبی ﻛﺸﻒ ﻛﻨﻴﻢ. نظامی، با ﻋﺪول از زبان ﻣﻌﻴﺎر و آشناییزداﻳﻲ، به ﺧﻠﻖ این زبان ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. البتّه، هنجارگریزی باید بر اﺳﺎس زبان ﻫﻨﺠﺎر و زمان کاربرد آن بررﺳﻲ شود. در ﺳﺎﺧﺘﺎر شعر وی، هنجارگریزیهای ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ، واژگانی، دستوری و ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻧﻘﺸﻲ اﺳﺎﺳﻲ دارند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ﺧﻤﺴﺔ نظامی؛ نقد ادبی؛ فرماﻟﻴﺴﻢ؛ هنجارگریزی؛ آشناییزداﻳﻲ. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کاوش اسلوب و مبانی آشناییزدایی در پنجگنج گنجهایدکتر حسین حاجی علیلو* ﭼﻜﻴﺪهنظامی گنجوی، در شعر زبانی ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﺳﺘﻌﺎری دارد. او با واژگان بسیار بازی میﻛﻨﺪ و برای ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﻋﺎﻃﻔﻲ بر ﻣﺨﺎﻃﺐ میﻛﻮﺷﺪ. این جستار، ﭘﮋوﻫﺸﻲ دربارة زبان شعریِ او بر اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪهای فرمالیستی با هنجارگریزی است. مهمّﺗﺮﻳﻦ وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای ﻋﺎدی است، آن چیزی که شاعر ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﭘﻲ آن بود. ما با بررﺳﻲ ﻋﻨﺎﺻﺮ این باﻓﺖ میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺗﺮﻓﻨﺪهای ﻫﻨﺮی و شاعراﻧﺔ وی را در ﺧﻠﻖ آﺛﺎر ادبی ﻛﺸﻒ ﻛﻨﻴﻢ. نظامی، با ﻋﺪول از زبان ﻣﻌﻴﺎر و آشناییزداﻳﻲ، به ﺧﻠﻖ این زبان ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. البتّه، هنجارگریزی باید بر اﺳﺎس زبان ﻫﻨﺠﺎر و زمان کاربرد آن بررﺳﻲ شود. در ﺳﺎﺧﺘﺎر شعر وی، هنجارگریزیهای ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ، واژگانی، دستوری و ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻧﻘﺸﻲ اﺳﺎﺳﻲ دارند. واژههای کلیدیﺧﻤﺴﺔ نظامی، نقد ادبی، فرماﻟﻴﺴﻢ، هنجارگریزی، آشناییزداﻳﻲ.
ﻣﻘﺪّﻣﻪهنجارگریزی، ﺑﺤﺜﻲ در ﺣﻴﻄﺔ نقد صورتﮔﺮاﻳﻲ است. ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازان این ﻣﻜﺘﺐ به ادبی بودن متن بسیار توجّه داﺷﺘﻨﺪ. آﻧﺎن ﻣﻴﺎن ادبیّات به ﻣﻨﺰﻟﺔ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ آﺛﺎر ادبی و ادﺑﻴات در ﻣﻔﻬﻮم ﺗﺒﺪﻳﻞ زبان خودکار به زبان ادبی، ﺗﻔﺎوت ﻗﺎﺋﻞ بودﻧﺪ. به ﮔﻔﺘﺔ ﻳﺎﻛﻮﺑﺴﻮن در ﻣﻘﺎﻟﺔ «شعر جدید روش»، «ﻣﻮﺿﻮع ﻋﻠﻢ ادبی، ﻧﻪ ادبیّات بلکه ادبیّت متن است.» با توجّه به ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ صورتﮔﺮاﻳﺎن، ادبیّت متن از ﻃﺮﻳﻖ اﻋﻤﺎل ﺷﮕﺮدهای دوﮔﺎﻧﺔ شعرآﻓﺮﻳﻨﻲ و نظمآﻓﺮﻳﻨﻲ، تحقّق میﻳﺎﺑﺪ که ﺷﺎﻣﻞ ﻓﺮآﻳﻨﺪهای هنجارگریزی و ﻗﺎﻋﺪهآﻓﺮﻳﻨﻲ است. (اﻧﻮﺷﻪ، 1381: 78) آﻧﭽﻪ شاعر را از ﻧﺎﻇﻢ ﻣﺘﻔﺎوت میﺳﺎزد، در بیان ﻋﻠﻲﻣﺤﻤﺪ ﺣﻖﺷﻨﺎس، در ارﺗﺒﺎط شاعر با ﻻﻳﻪهای زﻳﺮﻳﻦ شعر شکل میﮔﻴﺮد. او ﻣﻌﺘﻘﺪ است که شعر بر «دروﻧﻪ» زبان اﺳﺘﻮار است و نظم بر «بروﻧﻪ» زبان. وی ﺟﻮﻫﺮ شعر را ﮔﺮﻳﺰ از ﻫﻨﺠﺎرهای زبان خودکار میداﻧﺪ. (ﻋﻠﻮیﻣﻘﺪم، 1371: 72) هنجارگریزی، اﻧﺤﺮاف از ﻗﻮاﻋﺪ ﺣﺎﻛﻢ بر زبان ﻫﻨﺠﺎر و ﻋﺪمﻣﻄﺎﺑﻘﺖ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ با زبان ﻣﺘﻌﺎرف است. اﺻﻄﻼح هنجارگریزی را ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ بار ﮔﺮوﻫﻲ از فرماﻟﻴﺴﺖهای ﭼﻚ ﻣﻄﺮح ﻛﺮدهاﻧﺪ. در ﺗﻌﺮﻳﻒ فرمالیستی، هنجارگریزی، خود ﺗﻌﺮﻳﻔﻲ از سبک به ﺷﻤﺎر میرود. ﺑﺪﻳﻦصورت که اﮔﺮ ﺑﺴﺎﻣﺪ هنجارگریزی در شعرﻫﺎ ﻳﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪهای شاعر ﻳﺎ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪهای باﻻﺗﺮ از ﻣﻨﺤﻨﻲ ﻫﻨﺠﺎر باﺷﺪ، سبک آن شاعر ﻳﺎ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه مشخّص میشود. (اﻧﻮﺷﻪ، 1381: 1445) مهمّﺗﺮﻳﻦ وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای ﻋﺎدی است، آنچه که نظامی ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﭘﻲ آن بود و بارﻫﺎ در اﺷﻌﺎرش به آن اﺷﺎره ﻧﻤﻮده است:
(نظامیم، 108:1376) نظامی به ﻋﻨﻮان شاعری ﻧﻮﮔﺮا و ﻧﻮاﻧﺪﻳﺶ در ﻗﺮن ﺷﺸﻢ بسیار ﻓﺮاﺗﺮ از ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی زمان خود ﭘﻴﺶ رﻓﺘﻪ است. وی با دقّت و ﻇﺮاﻓﺖ ﻓﺮاوان و ادراک شاعراﻧﺔ ﻗﻮی و حسّ زﻳﺒﺎﻳﻲﺷﻨﺎﺳﻲ به ﺳﺎﺧﺘﻦ و ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪﻫﺎﻳﻲ ﺑﻲﺑﺪﻳﻞ دﺳﺖ زده است که با زﻳﻮر و زﻳﻨﺖ ادب آراﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ است. ﻫﺮﭼﻨﺪ در این آراﺳﺘﮕﻲ نیز حدّ و اﻧﺪازه ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻪ ﺷﺪه است. نظامی آنﭼﻨﺎن که خود میﮔﻮﻳﺪ، در ﺟﺴﺘﺠﻮی ﺳﺨﻨﺎن ﺗﺎزه است و ﻫﺮ آنچه را که در بادی اﻣﺮ به ذﻫﻨﺶ برﺳﺪ، ﻧﻤﻲﭘﺬﻳﺮد. او از تکرار و ﺗﻘﻠﻴﺪهای ﻣﻼلآور ﺧﺴﺘﻪ است ﭘﺲ در ﭘﻲ ﺳﺨﻦ ﺗﺎزه است. او حتّی ﻛﻠﻤﺎت و ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ تکراری را نیز ﻟﺒﺎﺳﻲ ﻧﻮ بر ﺗﻦ میﻛﻨﺪ؛ به ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ، اﻳﺘﻤﻮﻟﻮژی ﻳﺎ واژهﺷﻨﺎﺳﻲ شعر او ﻗﺎﺑﻞ توجّه است. ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﻓﺮاوان نظامی به زبان و کارﻛﺮدهای ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن آن و آﮔﺎﻫﻲ ﻛﺎﻣﻞ از ﻋﻮاﻣﻞ برﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی زبانی ﭼﻮن هنجارگریزی و ﻗﺎﻋﺪهاﻓﺰاﻳﻲ، باﻋﺚ ﺷﺪه که وی ﮔﺮد ﻛﻬﻨﮕﻲ و تکرار را از شعر خود ﺑﺰداﻳﺪ و تنوّع و ﺗﺎزﮔﻲ را با زبان شاعراﻧﺔ خود ﻫﻤﺮاه ﻛﻨﺪ و ادﺑﻴات کلام خود را نیز ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻛﻨﺪ. به ﻃﻮر ﻛﻠّﻲ، ﺷﻴﻮة نظامی ﻏﺮﻳﺐ و ﻳﮕﺎﻧﻪ است (دﻳﺪﻧﻲ ارزد که ﻏﺮﻳﺐ آﻣﺪم) و راز این ﻳﮕﺎﻧﮕﻲ در ﺗﻜﻨﻴﻚهای ﺟﺎری در شعر اوﺳﺖ. نظامی ﻛﺎﻣﻼً به اهمیت شکل و صورت واﻗﻒ است. او ﻫﻤﭽﻮن فرماﻟﻴﺴﺖﻫﺎ که به فرم و صورت اهمیت میدﻫﻨﺪ، به این ﺟﻨﺒﻪ توجّه دارد. ﺣﺘّﻲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ فرم ﻣﻨﻈﻮﻣﻪهای ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ و ادب ﻏﻨﺎﻳﻲ با نظامی شکل ﮔﺮﻓﺖ. وی در ﻣﻘﺪﻣﺔ ﻳﻜﻲ از ﻣﻨﻈﻮﻣﻪﻫﺎﻳﺶ دربارة توجّه خود به فرم و صورت و ﺗﻨﻈﻴﻢ محتوا با آن ﭼﻨﻴﻦ میﮔﻮﻳﺪ:
(نظامیش، 70:1376) این اﺑﻴﺎت اهمیت شکل و صورت اثر ادبی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. شکل، اﺻﻄﻼﺣﻲ است در نقد ادبی و آن نظم ﻳﺎ ﻫﻴﺄﺗﻲ است که برای بیان محتوای اثر ادﺑﻲ به کار میرود؛ به ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، روش و ﻃﺮز ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓﻛﺮدن اﺟﺰای ﻳﻚ اﺛﺮ ادﺑﻲ اﺳﺖ. شکلﮔﺮاﻳﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ که اثر ادبی را ﺗﻨﻬﺎ باید از ﺟﻨﺒﺔ ادبی بودن آن ﻣﻮرد توجّه قرار داد و درﺻﺪدﻧﺪ با روﺷﻲ ﻋﻠﻤﻲ راز ادﺑیات اثر ادبی را ﻛﺸﻒ ﻛﻨﻨﺪ و برای این کار به ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻣﻮﺟﻮد در خود اثر میﭘﺮدازﻧﺪ. (ﻣﻴﺮﺻﺎدﻗﻲ، 173:1373) اﻧﻮاع هنجارگریزی در ﺧﻤﺴﺔ نظامیدر ﺑﻴﻦ اﻧﻮاع هنجارگریزی، مهمﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮارد در ﺗﻨﺎﺳﺐ با شعر نظامی، هنجارگریزیهای واژگانی، ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ، ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ، دستوری و زمانی است و با این ﻣﻘﻴﺎس میﺗﻮان به ﺧﻮﺑﻲ ﻋﻠّﺖ برﺟﺴﺘﮕﻲ و ﻫﻨﺮ شاعری نظامی را درک ﻛﺮد. اﻟﻒ) هنجارگریزی واژگانی دربارة اهمیت واژه، ﺷﻜﻠﻮﻓﺴﻜﻲ میﮔﻮﻳﺪ: واژه اﺑﺰار بیان ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و ﻣﻌﺎﻧﻲ در دﺳﺖ شاعر و ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻧﻴﺴﺖ، بلکه مادة اﺻﻠﻲ کار اوﺳﺖ (ﻋﻠﻮی ﻣﻘﺪم، 1371: 73). به ﮔﻔﺘﺔ «ﺳﺎرﺗﺮ» در ﻛﺘﺎب ادبیّات ﭼﻴﺴﺖ، «شعر واژگان را همچون نثر به کار ﻧﻤﻲﮔﻴﺮد. حتّی باید ﮔﻔﺖ که آﻧﻬﺎ را اﺳﺎﺳﺎً به کار ﻧﻤﻲﮔﻴﺮد. ﻳﻌﻨﻲ از واژگان اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ. باید ﺑﮕﻮﻳﻢ که به آﻧﻬﺎ اﺳﺘﻔﺎده میرﺳﺎﻧﺪ. شاعران از آن ﻛﺴﺎﻧﻨﺪ که زﻳﺮ بار اﺳﺘﻔﺎده از زبان ﻧﻤﻲروﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻤﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ آن را ﭼﻮﻧﺎن اﺑﺰاری به کار ﮔﻴﺮﻧﺪ.» (ﺳﺎرﺗﺮ، 1363: 18) «ﻳﺎﻛﻮﺑﺴﻦ» ﻫﻢ ﻣﻌﺘﻘﺪ است که در واژه ﭼﻴﺰ ﻣﻘﺪّﺳﻲ وﺟﻮد دارد که به ما اﺟﺎزه ﻧﻤﻲدﻫﺪ آن را دﺳﺘﺨﻮش بازی اﺗّﻔﺎﻗﻲ ﺑﺪاﻧﻴﻢ» (ﻋﻠﻮیﻣﻘﺪم، 1371: 76). در شعر نظامی نیز واژه اهمیت ﻓﺮاوان دارد. او با ﺧﻼﻗﻴﺖ و ﺷﻢ زبانی خود واژگان زﻳﺎدی آﻓﺮﻳﺪه و به ﺧﺰاﻧﺔ زبان فارسی اﻓﺰوده، و ﺑﺪﻳﻦﮔﻮﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ادب فارسی را ﻣﺮﻫﻮن خود ﺳﺎﺧﺘﻪ است. ما با ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ آﺛﺎر ﻛﻬﻦ ادبی و ﻣﻘﺎﻳﺴﺔ آن با آﺛﺎر دورههای ﺑﻌﺪ میﺗﻮاﻧﻴﻢ روﻧﺪ ﺗﺤﻮّﻻت زبانی و واژهﺳﺎزی را به دقّت ارزﻳﺎﺑﻲ ﻛﻨﻴﻢ. اﻣﺮی که اﻣﺮوزه نیز زبانﺷﻨﺎﺳﺎن را به کار میآﻳﺪ و در ﺳﺎﺧﺖ واژههای ﺟﺪﻳﺪ و اﻣﺮ ﺗﺮﺟﻤﻪ میﺗﻮاﻧﺪ کارﺳﺎز و ﺳﻮدﻣﻨﺪ باﺷﺪ. این واژهﻫﺎ ﮔﺎﻫﻲ بر اﺳﺎس ﺷﻴﻮة ﻣﻌﻤﻮل زبانی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه و ﮔﺎﻫﻲ نیز بر ﺧﻼف زبان ﻣﻌﻴﺎر بوده و با ﺗﺨﻄّﻲ از ﻫﻨﺠﺎرهای «ﻫﻢآﻳﻲ» شکل ﮔﺮﻓﺘﻪ است. در این ﻣﻘﺎﻟﻪ، روﺳﺎﺧﺖ ﻣﺜﻨﻮیهای نظامی بررﺳﻲ میشود و برﺧﻲ ﺗﻜﻨﻴﻚﻫﺎ و ﺷﮕﺮدﻫﺎی ﻫﻨﺮی در آﺛﺎر وی ﻧﻤﺎﻳﺎن میﮔﺮدد. البتّه، در این ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻗﺎدر ﻧﻴﺴﺘﻴﻢ ﻫﻤﺔ ﺟﻨﺒﻪهای ﺳﺎﺧﺘﺎری کلام نظامی را ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، زﻳﺮا باﻓﺖ کلام وی بسیار ﭘﻴﭽﻴﺪه است. بهﻃﻮر ﻛﻠّﻲ، هنجارگریزی واژگانی در ﺧﻤﺴﺔ نظامی ﺷﺎﻣﻞ اﻧﻮاع زﻳﺮ میشود: 1ـ اﺑﺪاع واژگان ﻣﺮﻛّﺐ زبان فارسی در دورههای ﻣﺨﺘﻠﻒ واژگان زﻳﺎدی را ﺗﺠﺮبهﻛﺮده که بر ﻏﻨﺎی زبان اﻓﺰوده است. بسیاری از این واژگان ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺄﻣّﻞ و ﺗﻔﻜّﺮ شاعران و ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﮔﺎن فارسی زبان است. از ﺟﻤﻠﺔ این شاعران نظامی است. در اینﺟﺎ، به برﺧﻲ از ﺗﺮﻛﻴﺒﺎت زﻳﺒﺎی ﺳﺎﺧﺘﺔ نظامی اﺷﺎره میﻛﻨﻴﻢ: ﻋﻴﺪآرای، ﻧﻔﺲآباد، ﮔﻮﻫﺮ آمای، ﭘﻴﺶ وﺟﻮد، ﺑﻴﺶ ﺑﻘﺎ، ﺷﺐ ﻧﺎﻟﻪ، ﻛﺸﻮر ﺧﺪاﻳﺎن.
(نظامیخ، 52:1376)
(نظامی، 56:1376)
(نظامیالف، 203:1376) 2ـ اﺑﺪاع واژگان اﺷﺘﻘﺎﻗﻲ ﺧﻤﺴﺔ نظامی ﺳﺮﺷﺎر از واژگانی است که با ﭘﻴﺸﻮﻧﺪ و ﭘﺴﻮﻧﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه و ﻋﻨﺎﺻﺮ زبانی با ﻗﺎﻋﺪة اﻓﺰاﻳﺶ، از ﻫﻨﺠﺎر ﻋﺎدی زبان ﺧﺎرج ﺷﺪهاﻧﺪ. بهﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ:
(نظامیخ، 89:1376) در ﺑﻴﺖ ﻓﻮق واژة «ﺷﮕﺮف» که در اﺻﻞ ﺻﻔﺖ بوده، با اﻓﺰودن «ان» به اﺳﻢ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪه است. این اﻣﺮی است ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﺻﻔﺖ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ اﺳﻢ، اما اینکه در شعر ﻫﻴﭻ شاعری ﻗﺒﻞ از نظامی «ﺷﮕﺮﻓﺎن» به کار ﻧﺮﻓﺘﻪ است و برای فارسیزباﻧﺎن ﻧﺎآﺷﻨﺎﺳﺖ، ﻧﻮﻋﻲ هنجارگریزی ﻣﺤﺴﻮب میشود. ﻋﻼوه بر این ﻣﻮرد نظامی این واژه را به شکلهای ﻣﺨﺘﻠﻒ به کار برده است:
(نظامیم، 153:1376)
(نظامیخ، 393:1376) 3ـ کاربرد واژگان و اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ در شعر سبک آذرباﻳﺠﺎﻧﻲ از ﻧﻈﺮ ﻓﻜﺮی ﻓﺎﺿﻞﻧﻤﺎﻳﻲ و اﺷﺎره به ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺗﻠﻤﻴﺤﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺟﻤﻠﻪ به آداب و رﺳﻮم ﻣﺴﻴﺤﻴّﺖ، اﺷﺎره به ﻓﻮﻟﻜﻠﻮر و ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ و ﺟﺎﻧﻮرﺷﻨﺎﺳﻲ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮح است به ﻧﺤﻮی که شعر این ﻣﻜﺘﺐ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﺤﺘﺎج ﺷﺮح و ﺗﻔﺴﻴﺮ است (ﺷﻤﻴﺴﺎ، 1374: 143). واژگان و اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ در ﻣﻨﻈﻮﻣﻪهای نظامی ﺑﺴﺎﻣﺪ باﻻﻳﻲ ﻧﺪارد. با اینﺣﺎل، ﮔﺎﻫﻲ به ﻣﻮارد ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟّﻬﻲ بر میﺧﻮرﻳﻢ که کلام وی را برﺟﺴﺘﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ است و ﻧﻮﻋﻲ هنجارگریزی ﻣﺤﺴﻮب میشود. در این ﺟﺎ به ﻣﻮاردی اﺷﺎره میﻛﻨﻴﻢ:
(نظامیخ، 136:1376) ﻟﺨﺸﻴﺪن، شکل ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﺔ ﻟﻐﺰﻳﺪن است.
(نظامیالف، 197:1376) ﮔﺎوﻫﻮ اﺻﻄﻼﺣﻲ است ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ که روﺳﺘﺎییان در ﻫﻨﮕﺎم ﺷﺨﻢزدن ﮔﺎو را ﺻﺪا میزﻧﻨﺪ.
(نظامیخ، 307:1376)
(نظامیخ، 33:1376) 4ـ کاربرد واژگان راﻳﺞ با ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺟﺪﻳﺪ و اﺑﺪاﻋﻲ نظامی با اﺑﺪاع واژگان و ﺗﺮﻛﻴﺐهای ﺗﺎزه و نیز ﺗﺮﺟﻤﺔ اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻋﻠﻮم و ﻓﻨﻮن (از ﻋﺮﺑﻲ به فارسی)، به زبان فارسی ﺧﺪﻣﺖ ﻓﺮاوان ﻛﺮده و بسیاری از ﺳﺎزههای ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زبانی از ﺧﻤﺴﻪ به ﺳﺎﻳﺮ آﺛﺎر و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ راه ﻳﺎﻓﺘﻪ است. «ﺷﺒﻠﻲ ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ» در شعر اﻟﻌﺠﻢ به این وﻳﮋﮔﻲ شعر نظامی توجّه داﺷﺘﻪ و ﻧﻮﺷﺘﻪ است: «او در این اﺷﻌﺎر اﻏﻠﺐ اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻋﻠﻤﻲ و ﻓﻠﺴﻔﻲ را به ﺟﺎی ﻋﺮﺑﻲ به فارسی ادا ﻛﺮده است. ﻣﺜﻼً ﻧﻴﺮوی ﺟﻨﺒﺶ (به ﺟﺎی ﻗﻮت ﺣﺮﻛﺖ)، ﺟﻨﺒﻨﺪهﺧﻮ (به ﺟﺎی ﻣﺘﺤﺮّک باﻟﻄﺒﻊ....)» (ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ، 1335: 155) البتّه باید ﮔﻔﺖ نظامی در اﻣﺮ واژهﺳﺎزی اﻓﺮاط ﻛﺮده و ﻣﻌﺎﻧﻲ اﺑﺪاﻋﻲ ﮔﺎه شعر وی را دﺷﻮار و دﻳﺮﻓﻬﻢ ﺳﺎﺧﺘﻪ است. «ذﺑﻴﺢ اﷲ ﺻﻔﺎ» میﻧﻮﻳﺴﺪ: «ﻋﻴﺒﻲ که بر ﺳﺨﻦ او میﮔﻴﺮﻧﺪ آن است که برای اﺑﺪاع ﺗﺮﻛﻴﺒﺎت ﺟﺪﻳﺪ، ﮔﺎه ﭼﻨﺎن با ﻛﻠﻤﺎت بازی ﻛﺮده است، که ﺧﻮاﻧﻨﺪة آﺛﺎر او باید به زﺣﻤﺖ و با اﺷﻜﺎل ﺑﻌﻀﻲ اﺑﻴﺎت وی را که اﺗّﻔﺎﻗﺎً ﻋﺪة آﻧﻬﺎ ﻛﻢ ﻧﻴﺴﺖ، درک ﻛﻨﺪ» (ﺻﻔﺎ، 80:1371 ). اﻳﻨﻚ به ﻣﻮاردی از این ﻣﻌﺎﻧﻲ اﺑﺪاﻋﻲ اﺷﺎره میﻛﻨﻴﻢ:
(نظامیخ، 432:1376) در اینﺟﺎ، واژة ﺧﺎرش به معنای ﺟﺴﺘﺠﻮ است:
(نظامیش، 81:1376) ﻣﻨﻈﻮر از اﻓﻜﻨﺪن بار، زاﻳﻴﺪن است. ب) هنجارگریزی ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ «این ﻋﻨﻮان را ﺟﻔﺮی ﻟﻴﭻ برای ﺧﻴﺎلاﻧﮕﻴﺰی شعر و ﻋﻮاﻣﻠﻲ که این ﺧﻴﺎلاﻧﮕﻴﺰی را به وﺟﻮد میآورﻧﺪ، ﻗﺎیل ﺷﺪه است. آنچه به اﻳﺠﺎد ﻣﺠﺎز، ﺗﺸﺒﻴﻪ، اﺳﺘﻌﺎره و.. در شعر میاﻧﺠﺎﻣﺪ و ﺗﺼﻮﻳﺮهای زﻳﺒﺎی شعری را در ﻛﻠّﻴّﺖ آن به ﻫﻢ میﭘﻴﻮﻧﺪد، ﻫﻤﺎن ﺧﻴﺎلاﻧﮕﻴﺰی است.» (ﺧﻠﻴﻠﻲ، 1380: 99) هنجارگریزی در آﺛﺎر شاعران، به ﺷﻴﻮههای ﻣﺘﻔﺎوت به کار میرود و «ﻫﺮ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪی داﻧﺴﺘﻪ و ﻧﺎداﻧﺴﺘﻪ ﺷﮕﺮدهای آشناییزداﻳﻲ را به کار میﮔﻴﺮد. ﻳﻚ شاعر بیان ﺷﮕﻔﺖآور را از راه ﺗﺸﺒﻴﻪهای ﻧﺎﻣﺘﻌﺎرف ﺗﺠﺮبه میﻛﻨﺪ. شاعری دﻳﮕﺮ ﻣﺠﺎزﻫﺎﻳﻲ ﭘﻴﺸﺘﺮ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ را به کار میﮔﻴﺮد...» (اﺣﻤﺪی، 1374: 305). وﻟﻲ در ﻣﻮرد نظامی، ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﻓﺮاﻫﻨﺠﺎریهای آﺛﺎر وی به وﺳﻴﻠﺔ دو آراﻳﺔ ﺗﺸﺒﻴﻪ و اﺳﺘﻌﺎره اﻳﺠﺎد ﺷﺪه است که ﻧﺘﻴﺠﺔ ﻧﻮﺳﺎزی ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﺧﻴﺎﻟﻲ شاعراﻧﻪ در ذﻫﻦ اوﺳﺖ؛ اﻣﺮی که ﻧﻮﺳﺎزی ﺗﺸﺒﻴﻪ و اﺳﺘﻌﺎره را در ﭘﻲ دارد. ﺷﻤﻴﺴﺎ در این باره میﻧﻮﻳﺴﺪ: «نظامی اﺳﺘﺎد ﺑﻲﺑﺪﻳﻞ اﺳﺘﻌﺎره است. زبان او زبانی است ﻛﺎﻣﻼً ﺗﺼﻮﻳﺮی و ﻛﻨﺎﻳﻲ و ﻛﻤﺘﺮ اﺗّﻔﺎق میاﻓﺘﺪ که در ﻃﻲ این داﺳﺘﺎنهای ﺑﻠﻨﺪ به ﻣﻨﻄﻖ نثری ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﻤﻮاره در ﻫﻤﺔ زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ با ﻣﻨﻄﻖ شعری ﻣﻄﻠﺐ را در ﻃﻲ ﺗﺸﺒﻴﻪ، اﺳﺘﻌﺎره و ﻛﻨﺎﻳﻪ به ﻧﻤﺎﻳﺶ میﮔﺬارد و ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﺪ.» (ﺷﻤﻴﺴﺎ، 1374: 161) 1ـ ﺗﺸﺒﻴﻪ در باﻓﺖ کلام ﻧﻈﺎمی، ﺗﺸﺒﻴﻬﺎت، بسیار ﺧﻴﺎلاﻧﮕﻴﺰ و روحﺑﺨﺶ است و ماﻧﻨﺪ اﺳﺘﻌﺎرات در ﻃﺮاوتﺑﺨﺸﻴﺪن به شعر وی ﻣﺆﺛّﺮ است. ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ ﻏﺰﻟﻲ و ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ که ﺗﺎ حدّی ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺠﺮﺑﻴّﺎت واﻗﻌﻲ شاعر است، به ﻛﻤﻚ ﺗﺸﺒﻴﻪ ﻣﺤﺴﻮسﺗﺮ ﺷﺪه است. ﻧﻜﺘﺔ ﻗﺎﺑﻞ توجّه در ﺗﺸﺒﻴﻬﺎت نظامی، اﺑﺪاﻋﻲ و اﺑﺘﻜﺎریبودن آن است. به ﻫﻤﻴﻦدﻟﻴﻞ، اینﻣﻘﻮﻟﻪ در شعر نظامی ﻧﻮﻋﻲ هنجارگریزی ﻣﺤﺴﻮب میشود. به ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ:
(نظامیخ، 418:1376) ﻣﻀﻤﻮن این ﺑﻴﺖ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺷﻴﺮوﻳﻪ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﭘﺎک و ﺑﺪﻃﻴﻨﺖ ﺧﺴﺮو است. شاعر در ﭘﺮوراﻧﺪن اینﻣﻀﻤﻮن، در ﻣﺼﺮاع اول، وی را به ﻗﺼﺎب ﺗﺸﺒﻴﻪ میﻛﻨﺪ به دﻟﻴﻞ ﺧﻮنرﻳﺨﺘﻦ و ﺧﺸﻢ ﭼﻬﺮة ﻗﺼﺎبان که ﻫﻨﮕﺎم این ﻋﻤﻞ ﻣﺸﻬﻮد است. در ﻣﺼﺮاع دوم نیز این ﺷﺨﺺ به ﻧﻔﺎط ﺗﺸﺒﻴﻪ ﺷﺪه (ﻛﺴﻲ که در ﺟﻨﮓهای ﻗﺪﻳﻢ ﻧﻔﻂ و آﺗﺶ را به کار میبرد)، ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻧﻔﺎﻃﻲ که دﻫﺎن او ﻧﻔﺖاﻧﺪاز اوﺳﺖ که آﺗﺶ ﺧﺸﻢ و ﺳﺨﻨﺎن زﺷﺖ را بر دﻳﮕﺮان میﭘﺮاﻛﻨﺪ و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ به کار بردن ﻛﻠﻤﺔ بروت، ﻏﺮور وی را به ﻧﻤﺎﻳﺶ میﮔﺬارد. ﺗﺎزﮔﻲ این ﺗﺼﺎوﻳﺮ و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی آنﻫﺎ در بیان ﺟﻨﺒﺔ ﻣﻨﻔﻲ ﺷﺨﺼﻴّﺖ ﺷﻴﺮوﻳﻪ و برﺟﺴﺘﮕﻲ ﻣﺸﺒﻪبهﻫﺎ برای ﺗﻮﺳّﻊ ﺗﺼﻮﻳﺮ، اﺳﺘﺤﻜﺎم ﺗﺸﺒﻴﻪ را ﺑﻴﺸﺘﺮ میﻛﻨﺪ. در این ﺑﻴﺖ دو ﺗﺸﺒﻴﻪ و تکرار ﻣﻀﻤﻮن به دو شکل، ﺗﺠﺴّﻢ آن را ﻗﻮّت ﺑﺨﺸﻴﺪه است. این اﻟﻔﺎظ اﻧﺪک و ﻣﻮﺟﺰ به ﺷﻜﻠﻲ ﺷﮕﺮف میﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺷﺨﺼﻴّﺖ داﺳﺘﺎﻧﻲ را ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻛﻨﺪ. 2ـ اﺳﺘﻌﺎره دربارة اهمیت زبان اﺳﺘﻌﺎری، «ﺷﻠﻲ» شاعر رماﻧﺘﻴﻚ اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ میﮔﻮﻳﺪ: «زبان باﻟﻀّﺮوره اﺳﺘﻌﺎری است، ﻳﻌﻨﻲ رواﺑﻂ ﻗﺒﻼً ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﺔ اﺷﻴﺎء را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ و ﺷﻨﺎﺧﺖ آﻧﻬﺎ را ﺗﺪاوم میﺑﺨﺸﺪ، ﺗﺎ اینکه ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ که آﻧﻬﺎ را ﻧﺸﺎن میدﻫﻨﺪ، به ﺟﺎی اینکه ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﻳﻲ برای ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻓﻜﺮهای ﻛﺎﻣﻞ باﺷﻨﺪ، به ﻣﺮور ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﻳﻲ میﺷﻮﻧﺪ برای اﺟﺰا و درﺟﺎت ﻓﻜﺮ، و ﺑﻨﺎبراین اﮔﺮ شاعران ﻧﻮ به ﺧﻠﻖ ﻣﺠﺪّد ﺗﺪاﻋﻲﻫﺎﻳﻲ که از ﻫﻢ ﭘﺎﺷﻴﺪهاﻧﺪ، اﻗﺪام ﻧﻜﻨﻨﺪ، زبانکاراﻳﻲ خود را ﻧﺴﺒﺖ به اﻫﺪاف اﺻﻴﻞﺗﺮش [ﻳﻌﻨﻲ] ﮔﻔﺘﮕﻮ و ﻣﻌﺎﺷﺮت اﻧﺴﺎنﻫﺎ از دﺳﺖ میدﻫﺪ» (رﻳﭽﺎردز، 1382: 101-100). اﺳﺘﻌﺎره در کلام نظامی کاربرد وﺳﻴﻌﻲ دارد و بسیاری از صورتهای ﺧﻴﺎﻟﻲ اﺷﻌﺎر وی ﻟﺒﺎس اﺳﺘﻌﺎره به ﺗﻦ دارند. او با اﺳﺘﻔﺎده از این ﻗﺎﻟﺐ ﺑﻴﺎﻧﻲ، به بار ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ واژگان اﻓﺰوده و کلام ﭘﻴﺶ ﭘﺎ اﻓﺘﺎده و ﻋﺎدی را ﭼﻨﺎن زﻳﺒﺎ و با ﺷﻜﻮه ﺳﺎﺧﺘﻪ است که ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻮی ﻛﻬﻨﮕﻲ و تکرار از آن ﺷﻨﻴﺪه ﻧﻤﻲشود و از این ﺣﻴﺚ اﺳﺘﻌﺎرههای نظامی ﻧﻮﻋﻲ آشناییزداﻳﻲ ﻣﺤﺴﻮب میشود. در دو ﺑﻴﺖ زﻳﺮ، ﺷﺐ و ماه و آﺳﻤﺎن ﭘﺮ ﺳﺘﺎره اینﮔﻮﻧﻪ ﻧﻘﺎﺷﻲ ﺷﺪه است:
(نظامیخ، 344:1376) در این ﺑﻴﺖ «آﻫﻮی ﺧﺘﻦﮔﺮد» اﺳﺘﻌﺎرة ﻣﺼﺮّﺣﻪ از ﺧﻮرﺷﻴﺪ است که ﻧﺎف ﻣﺸﻚ او ﺷﺐ است که ﭼﻮن ﻧﺎﻓﻪ در زﻳﺮ ﺷﻜﻢ او از ﺳﺎﻳﺔ زﻣﻴﻦ ﭘﻴﺪا میشود و رﺳﻦوار ﺗﺎ به آﺳﻤﺎن ﻧﻬﻢ ﻣﻲرﺳﺪ و ﻳﻚﺳﺮ رﺳﻦ ﮔﻮﻳﻲ بر ﻧﺎف ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﺑﺴﺘﻪﺷﺪه و دﻳﮕﺮی بر ﭘﺎﻳﺔ ﻓﻠﻚ ﻧﻬﻢ. در این ﺑﻴﺖ ﺗﺨﻴّﻞ و ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎزی ﮔﺴﺘﺮدة نظامی ﻣﺸﻬﻮد است. این دو اﺳﺘﻌﺎره (آﻫﻮ: ﺧﻮرﺷﻴﺪ، که ﻏﺰاﻟﻪ را نیز ﺗﺪاﻋﻲ میﻛﻨﺪ و نیز ﻧﺎف ﻣﺸﻚ: ﺷﺐ (و دو اﺳﺘﻌﺎره در ﺑﻴﺖ دوم) ﻫﺰارآﻫﻮبره: ﻫﺰاران ﺳﺘﺎره و نیز ﺳﺒﺰه: آﺳﻤﺎن) ﻫﻤﻪ، ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪة اوج ﻋﺎﻃﻔﻪ و اﺣﺴﺎس شاعر و ﺗﺠﺮبههای روﺣﻲ وی ﻫﺴﺘﻨﺪ و از ذﻫﻨﻲ زﻧﺪه و ﭘﻮﻳﺎ ﺣﻜﺎﻳﺖ میﻛﻨﻨﺪ. دﻻﻟﺖهای ﻧﻮ و ﺗﺎزه، ﺗﻮان ﻫﻨﺮی او و آشناییزداﻳﻲ از ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ تکراری را ﻧﺸﺎن میدﻫﻨﺪ. 3ـ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﻛﻨﺎﻳﻪ با دو معنای دور و ﻧﺰدﻳﻚ، ذﻫﻦ ﺧﻮاﻧﻨﺪه را به ﻓﻀﺎﻳﻲ ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮ از کلام ﻋﺎدی میﻛﺸﺎﻧﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﻴﺮوی ﺗﺨﻴّﻞ ﻣﺠﺎل ﻇﻬﻮر میﻳﺎﺑﺪ «ﻛﻨﺎﻳﻪ زبان ﺧﺒﺮ را ﺑﺪل به ﭘﺪﻳﺪهای ﺷﮕﻔﺖ و ﻧﺎ آﺷﻨﺎ میکند» (وﺣﻴﺪﻳﺎن، 1375: 66). ﺣﺎل اﮔﺮ شاعر ﺑﺘﻮاﻧﺪ با ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻋﺎدی زبان، شکل و معنای ﺟﺪﻳﺪی از کلام اراﺋﻪ دﻫﺪ، ﻫﻨﺠﺎرﺷﻜﻨﻲ ﻛﺮده است. نظامی، در ﺑﻴﺖ زﻳﺮ ﺳﺎﺧﺖﺷﻜﻨﻲ ﻛﺮده و «ﻣﻬﺮة مار داﺷﺘﻦ» را که ﻳﻚ ﺿﺮباﻟﻤﺜﻞ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ است، به این شکل در آورده است:
(نظامیه، 351:1376) در این ﺑﻴﺖ، دﻳﺪن ﻣﻬﺮة مار که با ﭼﺸﻢ دﻳﺪه ﻧﻤﻲشود، به شکل ﻛﻨﺎﻳﻲ برای ﻧﻬﺎﻳﺖ دقّت و ﺗﻴﺰﺑﻴﻨﻲ آورده است و به ﺟﺎی ﺿﺮباﻟﻤﺜﻞهای تکراری و با ﻛﻤﻚ آراﻳﺔ ﻛﻨﺎﻳﻪ و البتّه شکل ﻧﺎآﺷﻨﺎی آن این ﻣﻔﻬﻮم را بیان ﻛﺮده است و ﻫﻨﺮ شعری نظامی در بسیاری از ﻛﻨﺎﻳﻪﻫﺎ در کاربرد شکل ﻏﺮﻳﺐ آن است که در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل شعر او را دﺷﻮار میﺳﺎزد. و ﺣﺎل اﮔﺮ شاعران دﻳﮕﺮ به این ﻣﻮارد ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، باز زﻳﺒﺎﻳﻲ آن ﻛﺎﺳﺘﻪ میشود، زﻳﺮا ﻏﺮاﺑﺖ کلام رﻧﮓ میبازد. 4ـ ﺗﺼﻮﻳﺮآﻓﺮﻳﻨﻲهای نظامی نظامی برﺧﻼف ﻫﻨﺠﺎرهای ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ زبان و با ﻗﺪرت ﺧﻴﺎل و اﺣﺴﺎس و ﻋﺎﻃﻔﻪ، اﺑﺘﺪاﻳﻲﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎن را به ﺷﻜﻠﻲ بسیار ﺷﮕﻔﺖاﻧﮕﻴﺰ و دﻳﮕﺮﮔﻮن ﻧﻤﺎﻳﺎن و برﺟﺴﺘﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ است. او به بار ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎزی واژگان بسیار اهمیت میدﻫﺪ. برﺧﻲ از ﻣﻨﺘﻘﺪان «ﻋﻨﺼﺮ ﺧﻴﺎل را ﺟﻮﻫﺮ اﺻﻠﻲ شعر ﺷﻤﺮدهاﻧﺪ و بسیاری از ﮔﻮﻳﻨﺪﮔﺎن ﻣﻜﺎﺗﺐ ادبی، از ﻗﺒﻴﻞ ﺳﻮررﺋﺎﻟﻴﺴﺖﻫﺎ، ﻫﻨﺮ را ﻧﺘﻴﺠﺔ ﺧﻴﺎل و ﺗﺨﻴّﻞ داﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ» (ﺷﻔﻴﻌﻲ، 1379: 7). ﺷﻜﻠﻮﻓﺴﻜﻲ در این باره میﮔﻮﻳﺪ: «شاعران اﻧﮕﺎرهﻫﺎ را ﻧﻤﻲآﻓﺮﻳﻨﻨﺪ، بلکه آنﻫﺎ را میﻳﺎﺑﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻲ آنﻫﺎ را از زبان ﻃﺒﻴﻌﻲ و زبان ﻣﻌﻴﺎر ﮔﺮدآوری میﻛﻨﻨﺪ» (اﺣﻤﺪی، 1370: 59). ﻣﺜﻼً نظامی در ﺑﻴﺖ زﻳﺮ، ﻃﻠﻮع ﺧﻮرﺷﻴﺪ و ﻏﺮوب ﺳﺘﺎرﮔﺎن را از زبان ﻋﺎدی أﺧﺬ ﻛﺮده و به ﺷﻜﻠﻲ ﻫﻨﺮی به ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﺸﻴﺪه است:
(نظامیخ، 77:1376) برﺧﻲ از ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎزیهای بسیار زﻳﺒﺎ در ﻣﻨﻈﻮﻣﺔ ﺧﺴﺮو و ﺷﻴﺮﻳﻦ به وﺻﻒ ﺣﺎﻻت و ﺣﺮﻛﺎت ﻳﻜﻲ از دو ﻗﻬﺮمان اﺻﻠﻲ این دو ﻣﻨﻈﻮﻣﺔ ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻴﺮﻳﻦ اﺧﺘﺼﺎص دارد. وی با ﭘﺮواز با دو بال ﺧﻴﺎل به ﺗﺼﻮﻳﺮ زﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪﻫﺎﻳﺶ میﭘﺮدازد و ﺧﻮاﻧﻨﺪه را ﺷﻴﻔﺘﻪ و ﺷﻴﺪا میﺳﺎزد. اینﮔﻮﻧﻪ است که زﻳﺒﺎروﻳﺎن اﺷﻌﺎر وی ﺟﺎوداﻧﻪاﻧﺪ.
(نظامیخ، 326:1376) و نیز:
(نظامیخ، 77:1376) نظامی اﻇﻬﺎر ﺗﺄﺳﻒ خود را از برﭼﻴﺪهﺷﺪن ﺣﻜﻮﻣﺖ دارا و ﭘﺎﻳﺎنﻳﺎﻓﺘﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖهای باﺳﺘﺎﻧﻲ اﻳﺮان در ﺑﻴﺖ زﻳﺮ به زﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ شکل به ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﺸﻴﺪه است، به ﮔﻮﻧﻪای که ﺧﻮاﻧﻨﺪه حدّت و ﺷﺪّت واﻗﻌﻪ را اﺣﺴﺎس میﻛﻨﺪ.
(نظامیخ، 238:1376) ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺷﻴﺮﻳﻦ از زبان ﺷﺎﭘﻮر:
(نظامیخ، 50:1376) در ﻣﻮاردی که ﻣﺜﺎل زدﻳﻢ، ﺗﻤﺎم محتوای اﺑﻴﺎت ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ و تکراری است، وﻟﻲ ما اﺣﺴﺎس ﻛﻬﻨﮕﻲ و ﻣﻼﻟﺖ ﻧﻤﻲﻛﻨﻴﻢ و ﮔﻮﻳﻲ برای اوﻟﻴﻦ بار است که این داﺳﺘﺎنﻫﺎ و ﻧﻜﺘﻪﻫﺎ را میﺷﻨﻮﻳﻢ؛ ﻧﻐﺰ و ﭘﺮﻃﺮاوت. «ﺗﻮﻟﺴﺘﻮی» در این باره میﮔﻮﻳﺪ: «از ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻧﺎم ﻧﺒﺮﻳﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﻨﻴﻢ، آن ﻫﻢ ﺑﺪانﺳﺎن که ﮔﻮﻳﻲ برای ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ بار دﻳﺪه میﺷﻮﻧﺪ.» (اﺣﻤﺪی، 60:1370) ج) هنجارگریزی دستوری ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﻗﻮاﻧﻴﻦ دستوری ﺣﺎﻛﻢ بر زبان ﻫﻨﺠﺎر را هنجارگریزی دستوری ﮔﻮﻳﻨﺪ و بسیاری از اﺧﺘﺼﺎﺻﺎت ﺳﺒﻜﻲ شاعران از ﻃﺮﻳﻖ ﻧﺮم خاصّ اﺷﻌﺎر آﻧﺎن ﻛﺸﻒ میشود و اﮔﺮ آﻧﺎن ﻛﺎﻣﻼً از ﻗﻮاﻋﺪ ﻧﺤﻮی زبان ﺗﺒﻌﻴّﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﻫﻴﭻﮔﻮﻧﻪ ﺳﺒﻜﻲ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ. سبک و ﻃﺮز خاصّ ﻫﺮ شاعر در ﭘﺮﺗﻮ اﻧﺤﺮاف از ﺳﺎزههای زبانی و اﻟﮕﻮهای راﻳﺞ در ادبیّات آن ﻣﻠّﺖ شکل میﮔﻴﺮد و با باﻻرﻓﺘﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ آن ﻣﻮارد میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺷﺎﺧﺼﻪﻫﺎﻳﻲ را برای آن ذﻛﺮ ﻛﻨﻴﻢ. در شعر نظامی نیز ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻮاردی دﻳﺪه میشود ماﻧﻨﺪ: 1ـ ﺟﺎبهﺟﺎﻳﻲ ﻣﻀﺎف و ﻣﻀﺎفاﻟﻴﻪ و ﺣﺬف ﻛﺴﺮة اﺿﺎﻓﺔ ﺑﻴﻦ آنها: ﺷﺐﻧﺎﻣﻪ، رهﻧﺎﻣﻪ، ﻧﺸﺎط ﺧﺎﻧﻪ. 2ـ جابهجایی صفت و موصوف و حذف کسرة اضافة بین آنها: پراکنده دل، شوریده رای، خامدست. 3ـ ﺳﺎﺧﺖ ﻓﻌﻞ ﺟﻌﻠﻲ:
(نظامیخ، 63:1376)
(نظامیخ، 195:1376) 4ـ ﺳﺎﺧﺖهای ﻣﺼﺪری: اﻧﻮاع ﻣﺼﺪر در کلام نظامی ﻓﺮاوان به کار رﻓﺘﻪ است:
(نظامیه، 11:1376)
(نظامیه، 131:1376) 5ـ کاربرد «ﻧﺎ» به ﺟﺎی «ﻧﻪ»:
(نظامیه، 3:1376) 6ـ اﻓﺰودن ﭘﺴﻮﻧﺪ به ﻛﻠﻤﺎت(اﺳﻢ و ﺻﻔﺖ) و ﺳﺎﺧﺖ ﻛﻠﻤﺎت ﺟﺪﻳﺪ: ﭘﺮﻫﻴﺰﻧﺎک، برﻧﺎوش، آﺑﻨﺎک، زﻫﺮﮔﻦ، ﻧﻤﻜﺒﺎر، ﮔﺮﻳﻪﮔﻮن، ﮔﻠﺨﻦﮔﺮ، ﺷﻜﻤﻮار. 7ـ ﻳﻜﻲ از ﻣﻮارد خاصّ شعر نظامی کاربرد «می» ﻗﺒﻞ از ﻓﻌﻞ اﻣﺮ است:
(نظامیخ، 416:1376) 8ـ در شعر نظامی ﮔﺎه ﻓﻌﻞ ﻻزم در معنای ﻣﺘﻌﺪی میآﻳﺪ:
(نظامیخ، 311:1376) 9ـ ﻳﻜﻲ دﻳﮕﺮ از ﺳﺎﺧﺖهای شعر نظامی که ﻓﺮاوان ﻫﻢ کاربرد دارد، اﻓﺰاﻳﺶ «ی» به ﺻﻔﺖ، ﻣﺼﺪر و ﻣﺼﺪر ﻣﺮﺧّﻢ است: ﺳﮓزبانی، داﻣﻴﺎری، ﻣﺮغزبانی. 10ـ اﻳﺠﺎز و ﺣﺬف: ﻳﻜﻲ از ﺧﺼﻴﺼﻪهای کلام نظامی ﻓﺸﺮدﮔﻲ ﻣﻄﺎﻟﺐ است که در ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻮارد باﻋﺚ دﺷﻮاری ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻴﺖ ﺷﺪه است:
(نظامیم، 86:1376) د) هنجارگریزی زمانی (آرﻛﺎﺋﻴﺴﻢ) «ﺑﻦ ﺟﺎﻧﺴﻮن ﻣﻨﺘﻘﺪ اﻧﮕﻠﻴﺴﻲ معتقد است که ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ که از اﻋﺼﺎر ﻛﻬﻦ اﻗﺘﺒﺎس میشود، ﻧﻮﻋﻲ ﺷﻜﻮه و ﺟﻼل به سبک میﺑﺨﺸﺪ و اﺣﻴﺎﻧﺎً ﺧﺎﻟﻲ از ﺣﻆّ و ﻟﺬّت ﻧﻴﺴﺖ، زﻳﺮا از ﻗﺪرت ﺳﺎﻟﻴﺎن برﺧﻮردار است و بر اثر ﻣﺪّﺗﻲ ﻓﺘﺮت ﻧﻮﻋﻲ ﺗﺎزﮔﻲ ﺷﻜﻮﻫﻤﻨﺪ اﺣﺮاز میﻛﻨﺪ» (دﻳﭽﺰ، 1373: 257). در شعر ﻧﻈﺎﻣﻲ نیز این واژگان ﻛﻬﻦ به ﭼﺸﻢ میﺧﻮرد. به ﻣﻮاردی در ذﻳﻞ اﺷﺎره میشود:
(نظامیه، 143:1376)
(نظامیخ، 219:1376)
(نظامیخ، 441:1376) کاربرد باﺳﺘﺎنﮔﺮاﻳﺎﻧﺔ زبان در شعر نظامی ﺑﻴﺶﺗﺮ در زﻣﻴﻨﺔ اﻓﻌﺎل است که ﻣﺘﺄﺛّﺮ از سبک ﺧﺮاﺳﺎﻧﻲ است. او با به کارﮔﻴﺮی واژگان ﻛﻬﻦ و ﻧﺸﺎﻧﺪن آنﻫﺎ در ﻛﻨﺎر واژگان راﻳﺞ، به کلام خود ﻧﻮﻋﻲ برﺟﺴﺘﮕﻲ در ﻣﺤﻮر همنشینی میﺑﺨﺸﺪ. ﻫ) هنجارگریزی ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ شعر به دو شکل ﻟﻔﻈﻲ و ﻣﻌﻨﻮی اﻳﺠﺎد میشود. تکرار، واجآراﻳﻲ و ﺟﻨﺎس از ﺟﻤﻠﺔ آراﻳﻪﻫﺎﻳﻲ است که شکل ظاهری بیت و الفاظ آن را آهنگینتر میکند. ﭘﺎرادوﻛﺲ، حسآمیزی، ﺗﻀﺎد و ﻣﺮاﻋﺎت ﻧﻈﻴﺮ نیز از ﻧﻈﺮ ﻣﻌﻨﻮی بر ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺑﻴﺖ میاﻓﺰاﻳﻨﺪ. 1ـ ﺗﻀﺎد این آراﻳﻪ، با ﺗﻘﺎﺑﻞ و برابر ﻧﻬﺎدن دو واژه ﻣﻔﻬﻮم ﺑﻴﺖ را برﺟﺴﺘﻪﺗﺮ میﻧﻤﺎﻳﺪ. در ﻣﻮارد زﻳﺮ این ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﻔﻬﻮمی به ﺧﻮﺑﻲ ﻧﻤﺎﻳﺎن است:
(نظامیخ، 239:1376)
(نظامیخ، 10:1376)
2ـ ﻣﺘﻨﺎﻗﺾﻧﻤﺎﻳﻲ «ﭘﺎرادوﻛﺲ ﻳﻜﻲ از اﺑﺰارهای زبان شاعراﻧﻪ است که ﻫﻤﺰمان، درﺳﺖ و ﻧﺎدرﺳﺖ را، ﻧﻪ صرفاً با همکناری ﺷﮕﻔﺖاﻧﮕﻴﺰ واژهﻫﺎ، بلکه با ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ ﻇﺮﻳﻒ معنای ﻋﺎدی واژگان، درﻫﻢ میﺗﻨﺪ. به ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ، ﭘﺎرادوﻛﺲ با برﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی زبان، آن را از حدود ﻣﺘﻌﺎرف برداﺷﺖهای ما ﺑﻴﺮون میبرد و ﻣﻮﺟﺐ ﻛﺸﻒ اﻳﺪهای ﻧﻬﻔﺘﻪ میشود» (اﻧﻮﺷﻪ، 1381: 274).
(نظامیه، 140:1376) ﮔﺎه اینﻫﻨﺮﻧﻤﺎﻳﻲﻫﺎ با ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﭘﺎرادوﻛﺴﻲ صورت میﮔﻴﺮد. ﻣﻨﻈﻮر از ﺗﺼﻮﻳﺮهای ﭘﺎرادوﻛﺴﻲ ﺗﺼﻮﻳﺮی است که دو روی ﺗﺮﻛﻴﺐ آن به ﻟﺤﺎظ ﻣﻔﻬﻮم ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﻧﻘﺾ میﻛﻨﻨﺪ ﻣﺜﻞ «ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻓﻘﺮ» (ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻛﺪﻛﻨﻲ، 1379: 54). ﻧﻤﻮﻧﻪهای ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﭘﺎرادوﻛﺴﻲ در نظامی:
(نظامیخ، 77:1376)
(نظامیخ، 82:1376) 3ـ تکرار ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﭘﻮﻳﺎﻳﻲ و ﺣﺮﻛﺖ در شعر تکرار واژگان است که آوای ﺑﻴﺖ را ﮔﻮشﻧﻮازﺗﺮ و دﻟﻨﺸﻴﻦﺗﺮ میﺳﺎزد. تکرار چه به صورت ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ و چه ﻣﺘﻨﺎوب بر ارزش ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ ﺑﻴﺖ میاﻓﺰاﻳﺪ. «تکرار زﻳﺒﺎﺳﺖ زﻳﺮا تکرار ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﻳﺎدآور خود آن است و درﻳﺎﻓﺖ این وحدت ﺷﺎدیآﻓﺮﻳﻦ است. اﺻﻮﻻً ذﻫﻦ اﻧﺴﺎن ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ در ﺗﻜﺎﭘﻮی ﻛﺸﻒ راﺑﻄﻪ و وحدت ﻣﻴﺎن ﭘﺪﻳﺪههای ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن (ﻛﺜﺮتﻫﺎ) است و این ﻋﻤﻞ ذﻫﻦ ﻧﺸﺎط اﻳﺠﺎد میﻛﻨﺪ (وﺣﻴﺪﻳﺎن، 1379: 23). تکرار از ﻧﻈﺮ ﻋﻠﻢ ﺑﻼﻏﺖ بسیار ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار است. از ﺟﻤﻠﺔ این ﻣﻮارد میﺗﻮان به ﻟﺬت، ﺗﻘﺎﺑﻞ و ﻗﺮﻳﻨﻪﺳﺎزی، برﺟﺴﺘﮕﻲ، ﺟﺎنﺑﺨﺸﻲ و ﺗﺄﻛﻴﺪ اﺷﺎره ﻛﺮد (ﻣﺘﺤﺪﻳﻦ، 1354: 56-51). نظامی در بسیاری از اﺑﻴﺎت از اﻳﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪ شاعراﻧﻪ ﻣﺪد ﺟﺴﺘﻪ و به ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻟﺬّت ﻫﻨﺮی ﺑﺨﺸﻴﺪه است: تکرار اﺳﻢ
(نظامیش، 496:1376)
(نظامیخ، 424:1376) تکرار ﻗﻴﺪ
(نظامیخ، 424:1376) تکرار ﻗﻴﺪ ﻣﺮﻛﺐ
(نظامیخ، 63:1376)
(نظامیخ، 72:1376)
(نظامیخ، 280:1376) تکرار ﺻﻔﺖ
(نظامیخ، 234:1376)
ﻧﺘﻴﺠﻪﺟﺴﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ، ﻧﮕﺮش و ﭘﻮﻳﺸﻲ است زبانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ در ﺧﻤﺴﺔ نظامی ﻳﺎ به ﺑﻴﺎﻧﻲ ﺑﻬﺘﺮ، ﻛﺸﻒ راز و رﻣﺰ ﺟﺎوداﻧﮕﻲ شعر نظامی با ﺗﻜﻴﻪ بر نقد فرمالیستی. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻤﻜﻦ است در ﻧﮕﺎه ﻧﺨﺴﺖ ﭼﻨﻴﻦ به ﻧﻈﺮ آﻳﺪ که این آﺛﺎر با آنچه در زبانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻣﻄﺮح است و نیز ﻣﺆﻟّﻔﻪهای خاص آن ﻣﺘﻔﺎوت باﺷﺪ، اما ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه با در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ماﻫﻴﺖ شعر نظامی و ﺗﻄﺎﺑﻖ آن با ﻗﻮاﻋﺪ هنجارگریزی به بررﺳﻲ و نقد زبانی ﺧﻤﺴﻪ ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. از آنﺟﺎ که نظامی از برﺟﺴﺘﮕﺎن ﻫﻨﺮ و ادبیّات و آﺷﻨﺎ با ﻇﺮاﻓﺖهای زبانی و ﻓﻦ بیان ﻣﺤﺴﻮب میشود، بررﺳﻲ ﻣﻮﺷﻜﺎﻓﺎﻧﺔ اﺷﻌﺎر وی به ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻴﻞ به رﻫﻴﺎﻓﺖهای ﻧﻮﻳﻦ در این ﻗﻠﻤﺮو خاص از زبان صورت ﮔﺮﻓﺘﻪ است. برداﺷﺖ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه آن است که نظامی در ﻣﺨﺰناﻻﺳﺮار به دﻟﻴﻞ این که ﺳﺮآﻏﺎز شاعری اوﺳﺖ و حتّی در محتوا ﻫﻢ به ﭘﺨﺘﮕﻲ و ﻛﻤﺎل ﻻزم ﻧﺮﺳﻴﺪه و ﻫﻨﻮز ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ از ﺗﺄﺛﻴﺮ شاعران ﻗﺒﻞ از خود ﺧﺎرج شود، اﺳﻴﺮ ﻫﻨﺠﺎر ﻋﺎدی زﺑﺎن است و ﻗﺎدر ﻧﻴﺴﺖ به بازاﻧﺪﻳﺸﻲ و بازآﻓﺮﻳﻨﻲ دﺳﺖ ﺑﺰﻧﺪ؛ اما در ﺳﺎﻳﺮ آﺛﺎر به ﺗﺪرﻳﺞ زبان و بیان و ﻧﮕﺎه ﻣﺴﺘﻘﻠﻲ میﻳﺎﺑﺪ که در آﻓﺮﻳﻨﺶ واژگان، ﺗﺮﻛﻴﺒﺎت، ﺗﺼﺎوﻳﺮ شعری وی ﺗﺄﺛﻴﺮ میﮔﺬارد و به شعر او روح ﺗﺎزهای میﺑﺨﺸﺪ؛ به ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ، در آﺛﺎری که ﺑﻌﺪ از آن ﺳﺮوده این ﻓﺮاﻫﻨﺠﺎریﻫﺎ، ﻗﺎﻋﺪهاﻓﺰاﻳﻲﻫﺎ و آﻓﺮﻳﻨﺶ ﻓﻀﺎهای ﻧﺎﻣﺘﻌﺎرف ﺑﻴﺸﺘﺮ دﻳﺪه میشود و هنجارگریزی اﺳﺎس شعر او میشود. در ﻛﻞّ، نظامی، چه از ﻧﻈﺮ ﺧﻂ ﺳﻴﺮ ﻓﻜﺮی و چه ﻫﻨﺮ شعرآﻓﺮﻳﻨﻲ، از ﻣﺨﺰناﻻﺳﺮار ﺗﺎ اﺳﻜﻨﺪرﻧﺎﻣﻪ ﺗﺤﻮّل ﺷﮕﺮﻓﻲ را نشان میدهد. به طور کلی، هنجارگریزی در خمسه نظامی، اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و وﺳﻴﻌﻲ دارد و برای ﻫﺮﻳﻚ از این ﺟﻨﺒﻪﻫﺎ نیز ﻧﻤﻮﻧﻪهای ﻓﺮاوان در آن ﻳﺎﻓﺖ میشود که در اینﺟﺎ ﻣﺠﺎل ﺷﺮح و ﭘﺮداﺧﺘﻦ به ﻫﻤﺔ آنﻫﺎ ﻧﺒﻮده است. اما باید ﮔﻔﺖ هنجارگریزی ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺑﺴﺎﻣﺪ را در شعر نظامی داراﺳﺖ و ﻫﻨﺠﺎرﺷﻜﻨﻲهای او در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺗﺸﺒﻴﻪ، اﺳﺘﻌﺎره، ﻛﻨﺎﻳﻪ و ﺗﺼﻮﻳﺮﺳﺎزیﻫﺎ بسیار ﻗﺎﺑﻞ توجّه است. باید ﮔﻔﺖ این سبک ﺗﺤﻮّل ﻋﻈﻴﻤﻲ را از ﻧﻈﺮ ﻓﻜﺮ و ﻣﺨﺘﺼّﺎت ادبی در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ با سبک ﺧﺮاﺳﺎﻧﻲ ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ. نظامی به ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از شاعران ﻓﺤﻞ این سبک بسیار به ﻧﻮ بودن ﻣﻀﻤﻮن و ﻣﻌﻨﺎ توجّه دارد.
* استادیار دانشگاه پیام نور، گروه زبان و ادبیات فارسی، تهران، ایران. تاریخ دریافت: 20/5/1394 تاریخ پذیرش: 25/7/1394 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ﻣﻨﺎﺑﻊ و مآخذ1ـ اﺣﻤﺪی، باﺑﻚ. ﺣﻘﻴﻘﺖ و زﻳﺒﺎﻳﻲ. ﺗﻬﺮان: ﻣﺮﻛﺰ، ﭼﺎپ ﻫﻔﺘﻢ، 1374. 2ـ ـــــــ ، ـــــ . ﺳﺎﺧﺘﺎر و ﺗﺄوﻳﻞ متن. ﺗﻬﺮان: ﻣﺮﻛﺰ، ﭼﺎپ ﭼﻬﺎرم، 1370. 3ـ اﺳﻜﻠﺘﻦ، راﺑﻴﻦ. ﺣﻜﺎﻳﺖ شعر. ترجمه ﻣﻬﺮاﻧﮕﻴﺰ اوحدی. ﺗﻬﺮان: ﻣﻴﺘﺮا، 1375. 4ـ اﻧﻮﺷﻪ، ﺣﺴﻦ. ﻓﺮﻫﻨﮕﻨﺎﻣﻪ ادبی فارسی. ﺗﻬﺮان: وزارت ﻓﺮﻫﻨﮓ و ارﺷﺎد اﺳﻼمی، ﭼﺎپدوم، 1381. 5ـ ﺑﻬﺎر، ﻣﻠﻚاﻟﺸﻌﺮا. ﺑﻬﺎر و ادب فارسی. ﺗﻬﺮان: ﺑﻨﮕﺎه ﺗﺮﺟﻤﻪ و ﻧﺸﺮ ﻛﺘﺎب، ﺟﻠﺪ اول، 1355. 6ـ ﺧﻠﻴﻠﻲ، ﺟﻬﺎنﺗﻴﻎ؛ ﻣﺮﻳﻢ، ﺳﻴﺐ باغ ﺟﺎن، «ﺟﺴﺘﺎری در ﺗﺮﻓﻨﺪﻫﺎ و ﺗﻤﻬﻴﺪات ﻫﻨﺮی ﻏﺰل ﻣﻮﻻﻧﺎ»، ﺗﻬﺮان: ﺳﺨﻦ، 1380. 7ـ دﻳﭽﺰ، دﻳﻮﻳﺪ. ﺷﻴﻮههای نقد ادبی. ﺗﺮﺟﻤﺔ ﻣﺤﻤﺪﺗﻘﻲ ﺻﺪﻗﻴﺎﻧﻲ و ﻏﻼﻣﺤﺴﻴﻦ ﻳﻮﺳﻔﻲ. ﺗﻬﺮان: ﻋﻠﻤﻲ، ﭼﺎپ ﭼﻬﺎرم، 1373. 8ـ رﻳﭽﺎردز، آی.ا. ﻓﻠﺴﻔﺔ ﺑﻼﻏﺖ. ﻋﻠﻲﻣﺤﻤﺪی آﺳﻴﺎبادی. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1382. 9ـ ﺳﺎرﺗﺮ، ژان.ﭘﻞ. ادبیّات ﭼﻴﺴﺖ؟. اﺑﻮاﻟﺤﺴﻦ ﻧﺠﻔﻲ و ﻣﺼﻄﻔﻲ رﺣﻴﻤﻲ. ﺗﻬﺮان: ﻛﺘﺎب زمان، 1363. 10ـ ﺷﻔﻴﻌﻲﻛﺪﻛﻨﻲ، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ. شاعر آﻳﻨﻪﻫﺎ. ﺗﻬﺮان: آﮔﺎه، ﭼﺎپ ﭘﻨﺠﻢ، 1379. 11ـ ﺷﻤﻴﺴﺎ، ﺳﻴﺮوس. سبکﺷﻨﺎﺳﻲ شعر. ﺗﻬﺮان: ﻓﺮدوس، 1374. 12ـ ﺻﻔﺎ، ذﺑﻴﺢاﻟﻪ. ﺗﺎرﻳﺦ ادبیّات در اﻳﺮان. ﺗﻬﺮان: ﻓﺮدوﺳﻲ، ﭼﺎپ ﻳﺎزدﻫﻢ، جلد دوم، 1371. 13ـ ﺻﻔﻮی، ﻛﻮرش. از زبانﺷﻨﺎﺳﻲ به ادبیّات. ﺗﻬﺮان: ﭼﺸﻤﻪ، ﭼﺎپ دوم، 1373. 14ـ ﻋﻠﻮیﻣﻘﺪم، ﻣﻬﻴﺎر. ﻧﻈﺮﻳﻪهای نقد ادبی ﻣﻌﺎﺻﺮ. ﺗﻬﺮان: ﺳﻤﺖ، 1371. 15ـ ﻣﺘﺤﺪﻳﻦ، ژاﻟﻪ، «تکرار، ارزش ﺻﻮﺗﻲ و ﺑﻼﻏﻲ آن»، ﻣﺠﻠﻪ داﻧﺸﻜﺪۀ ادبیّات و ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﻓﺮدوﺳﻲ ﻣﺸﻬﺪ، ﺷﻤﺎره ﺳﻮم، 1354. 16ـ ﻣﻴﺮﺻﺎدﻗﻲ، ﻣﻴﻤﻨﺖ. واژهﻧﺎﻣﻪ ﻫﻨﺮ شاعری. ﺗﻬﺮان: ﻛﺘﺎب ﻣﻬﻨﺎز، 1373. 17ـ نظامی گنجوی، ﺟﻤﺎلاﻟﺪﻳﻦ اﻟﻴﺎس. ﻣﺨﺰناﻻﺳﺮار. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن، ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 18ـ ــــــــــ، ــــــــــــــــ. اﻗﺒﺎﻟﻨﺎﻣﻪ. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 19ـ ــــــــــ، ــــــــــــــــ. ﺧﺴﺮو و ﺷﻴﺮﻳﻦ. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 20ـ ــــــــــ، ــــــــــــــــ. ﺷﺮﻓﻨﺎﻣﻪ. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 21ـ ــــــــــ، ــــــــــــــــ. ﻟﻴﻠﻲ و ﻣﺠﻨﻮن. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 22ـ ــــــــــ، ــــــــــــــــ. ﻫﻔﺖﭘﻴﻜﺮ. ﺗﺼﺤﻴﺢ وﺣﻴﺪ دﺳﺘﮕﺮدی، به ﻛﻮﺷﺶ ﺳﻌﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﻳﺎن. ﺗﻬﺮان: ﻗﻄﺮه، 1376. 23ـ ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ، ﺷﺒﻠﻲ. شعر اﻟﻌﺠﻢ ﻳﺎ ﺗﺎرﻳﺦ شعرا و ادبیّات اﻳﺮان. ﻓﺨﺮ داﻋﻲ ﮔﻴﻼﻧﻲ. ﺗﻬﺮان: اﺑﻦﺳﻴﻨﺎ، جلد اول، 1335. 24ـ وﺣﻴﺪﻳﺎن ﻛﺎﻣﻴﺎر، ﺗﻘﻲ، «ﻛﻨﺎﻳﻪ، ﻧﻘﺎﺷﻲ زبان»، ﻧﺎﻣﺔ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎن، ﺳﺎل دوم، ﺷﻤﺎرة ﭼﻬﺎرم، 1375. 25ـ ـــــــــــــ، ـــ. ﺑﺪﻳﻊ از دﻳﺪﮔﺎه زﻳﺒﺎﻳﻲﺷﻨﺎﺳﻲ. ﺗﻬﺮان: دوﺳﺘﺎن، 1379. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 703 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 592 |