تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,218,970 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,253,354 |
گاز شیل و امنیت انرژی کشورهای منطقه خلیج فارس | ||
فصلنامه تخصصی علوم سیاسی | ||
مقاله 6، دوره 12، شماره 37، بهمن 1395، صفحه 145-181 اصل مقاله (815.01 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
ابوالقاسم طاهری* 1؛ علیرضا رستم آقایی2 | ||
1استاد و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||
2دانشجوی دکتری گروه روابط بینالملل، واحد علوم تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
ورود کشوری مانند آمریکا به دنیای تولید گاز از طریق گاز شیل که پیش از این، خود بزرگترین واردکننده LNG در جهان به شمار میرفت، یکی از بزرگترین چالش های سایرکشورهای صادرکننده گاز خواهد بود. در همین حال، افزایش تولید داخلی گاز در آمریکا، قیمتهای گاز در قاره اروپا و آسیا را به کمترین حد رسانده است؛ لذا تحلیلگران بازار اعتقاد دارند که آمریکا تا پایان دهه جاری از یک واردکننده عمده تبدیل به یک صادرکننده بزرگ گاز خواهد شد. در طی سالهای آینده استقلال انرژی آمریکا ژئوپلتیک جهانی را تغییر خواهد داد که خلیج فارس حساسترین ناحیه به این تغییر است. این منطقه از اوایل دهه های جنگ سرد یک منطقه حیاتی و بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا به شمار می رفته است. منابع عظیم نفت و گاز موجود در این ناحیه همواره یکی از دلایل اصلی علاقه آمریکا در این منطقه بوده است. هم اکنون حدود یک سوم نفت جهان را تامین میکند و همین امر آن را در کانون توجهات بینالمللی قرار داده است. در این تحقیق ابعاد انقلاب گاز شیل در آمریکا و اثرات آن بر بازارهای جهانی انرژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. | ||
کلیدواژهها | ||
گاز شیل؛ استقلال انرژی آمریکا؛ امنیت انرژی؛ مکتب کپنهاک؛ خلیج فارس | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه واژه امنیت انرژی به عرضه مداوم و مطمئن با قیمتهای معقول در حامل های انرژی بازمیگردد. کسانی که از این واژه استفاده میکنند، بدنبال آن هستند که تهدیدات ژئوپلیتیکی،اقتصادی، تکنیکی، زیست محیطی و روانی ناظر بر بازارهای انرژی را کم نمایند.اما مراد از کاربرد این واژه توسط سیاستمداران ناظر بر این موضوع است که اولاً دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد. ثانیاً این منابع به صورت منطقی دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه جغرافیایی منابع و همچنین مسیرهای انتقال داشته باشند و ثالثاً جریان نفت و گاز عموماً از نقاطی تأ مین گردند که احتمال ثبات و عدم تغییر درحکومت های آنان درازمدت و طولانی باشد (ملکی، 206:1386). بر اساس مطالعات انجام شده پس از جنگ سرد دیدگاه سنتی امنیت مورد انتقاد بسیاری از دانشمندان قرار گرفت انتقاد اصلی بر تعریف سنتی از یک تهدید امنیتی است که طی آن در گیری بین دولتی به عنوان منبعی از نا امنی بینالمللی به واسطه یک برنامه عمدتا نظامی تعریف میشد که بربوزان دلیل عمده این دیدگاه را ازپیچیدگی موضوع حل شدگی امنیت در قدرت- واکنش علیه رئالیسم فراملی- ماهیت مطالعات استراتژیکی و استفاده ابزاری از امنیت بر میشمارد. گاز شیل به گاز طبیعی گفته میشود که در تشکیلات زمینشناسی شیل به دام افتاده است. شیلها، سنگ ها و صخره های رسوبی ریزدانه هستند که از بهم فشردگی گل و لای و ذرات معدنی تشکیل شدهاند و میتوانند منبع غنی از نفت و گاز طبیعی باشند. در دهه گذشته ترکیب دو تکنولوژی حفاری افقی و شکاف هیدرولیکی دسترسی به حجم وسیعی از گاز طبیعی را که قبلاً تولید آن غیر اقتصادی بوده، هموار نموده است. گازشیل به عنوان یکی از جایگزین های منابع انرژی در دستور کار کشورهای مصرف کننده قرار گرفته است. هر چند در این راستا چندین نکته قابل تامل است، ابتدا منابع و فاکتور بعدی تکنولوژی. آمریکا،اتحادیه اروپا و چین از کشورها و مناطق پیشرو دارای پتانسیل در این خصوص میباشند.به طور مثال چین دارای بیشترین ذخایر نامتعارف انرژی میباشد همچنین اتحادیه اروپا به علت نیاز مبرم برای خروج از بحران امنیت انرژی مجبور به تحقیق و توسعه در این خصوص میباشد که البته هرکدام دارای موانع مهمی هستند. تکنولوژی و محیط زیست، در واقع استانداردهای سفت سخت اتحادیه اروپاراجع به محیط زیست و نبود تکنولوژی پیچیده برای چین از مهمترین موانع آنها میباشند. در این بین اما وضعیت ایالات متحده متفاوت است زیرا این کشور بعلت دارابودن تکنولوژی کافی همینطور منابع قابل ملاحظه برنامه درازمدت جهت جایگزینی انرژی مصرفی خود دارد. در این پژوهش ابعاد انقلاب گاز شیل در آمریکا واثرات آن بر بازارهای انرژی سایر کشورها بویژه بر مرکز ثقل انرژی جهان یعنی خلیج فارس که وابستگی بسیار زیادی به در آمدهای ناشی از فروش انرژی دارند با استفاده ازتعریف مکتب کپنهاگ از امنیت مورد بحث وبررسی قرار خواهد گرفت. سوال اصلی این مقاله آن است که سرمایهگذاری آمریکا روی گاز شیل چه تاثیری بر امنیت اقتصادی کشورهای خلیج فارس خواهد داشت؟ فرضیه پاسخ دهنده به این سوال آن است که: سرمایهگذاری آمریکا بر انرژی شیل گس منجر به کاهش نسبی درآمدهای کشورهای خلیج فارس وبه خطر افتادن امنیت اقتصادی این کشورها خواهد شد. اما از منظر پیشینه و جنبه نوآوری این مقاله باید بیان نمود که هرچند در حوزه انرژی وامنیت انرژی آثار ارزنده ای ارائه شده اما باید گفت کمتر تحقیقی به طور کامل و از این زاویه که در این پژوهش آمده به بررسی امنیت انرژی کشورهای خلیج فارس در مواجه با سرمایهگذاری ایالات متحده بر صنعت گاز شیل و تاثیر آن بر امنیت اقتصادی آنها پرداخته. مثلا زیباکلام وعرب عامری (1393) با تاکید بر رئالیسم نوکلاسیک این سرمایهگذاری را کم اهمیت جلو دادهاند. اما در این تحقیق سعی شده با استفاده از دیدگاه مکتب کپنهاگ و برداشت ایشان از تفسیر گسترده در مقابل تفسیر محدود امنیت به ابعاد تهدیدات امنیتی اقتصادی کاهش در آمد حاصل از انرِژی کشورهای صادر کننده پرداخته شود.
1. مبانی نظری برای مدتها با شکل گیری رشته روابط بینالملل و با تسلط رویکردهای سنتی این رشته به خصوص رویکرد رئالیسم بر آن، تجزیه وتحلیل مباحث امنیتی نیز، تنها در چهارچوب این رویکردها قابل بحث و بررسی بود. اما با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و تحولات جدید درعرصه نظام بینالملل به خصوص پیشرفتهای اقتصادی رشد جمعیت نیاز بیشتر به انرژی و منابع جدید آن شیوع بیماریهای جدید مانند ایدز و تغییرات زیست محیطی مشخص گردید که دیگر نگاه سنتی به مقوله امنیت کارساز نمیباشد و لزوم ارائه تعریفی جدید از مباحث و تهدیدات امنیتی ضروری گردیده است. انتقاد از دستور کار سنتی رئالیستها در خصوص مقوله امنیت که آنرا صرفاً امنیت نظامی محور تصور می نمودند با فروپاشی نظام دو قطبی و اتحاد شوروی سابق در اثر رقابت تسلیحاتی و عدم توجه به اقتصاد از ناحیه این ابر قدرت ناتوانی دیدگاه امنیتی رئالیستها در توضیح این مسئله را اثبات نمود. بنابراین تحولات یاد شده در نظام بینالملل ضرورت بازتعریف جدید در مقوله امنیت و ابعاد آن و همچنین نیاز به دستور کار جدیدی برای تجزیه و تحلیل امور امنیتی را بیش ازپیش ضروری نمود. هنری کیسینجر با درک این مسئله در سال 1975 اظهار داشت «پیش رفتن در جهت اقدام کردن در مورد دستور کار سنتی دیگر کافی نیست. موضوعات جدید و بیسابقهای پدیدار شدهاند. مسایل مربوط به انرژی، منابع، محیط زیست، جمعیت واستفاده از فضا و دریا اکنون همطراز مسایل مربوط به امنیت نظامی ایدئولوژی و رقابت سرزمینی شدهاند که به طور سنتی به دستورکار دیپلماتیک شکل می دادند» (لینکلیتر، 211:1385) این مکتب امنیت را ازجنبه های گوناگون مورد مطالعه قرار داه اما در برخی از جنبه ها بیشتر متمرکز شده وبعضا مبتکر وطراح آن بوده. طرح موسع در برابر مضیق یکی از این موارد است به منظور توسعه ابعاد امنیت مطرح شده است،مفهوم امنیتی ساختن موضوعات که بیشتر توسط بوزان و ویور مورد تحقیق وبررسی قرار گرفته. برای این منظور از مفاهیم بقا تهدید وجودی استفاده کرده. مفهوم تهدید وجودی ناظر بر تهدیدی است که موجودیت موضوع مورد نظر را به مخاطره می اندازد وآن را با خطر اضمحلال تخریب یا آسیب پذیری روبهرو میسازد. (عبدالهخانی، 120:1389) باری بوزان بنیانگذار مکتب مطالعات امنیتی کپنهاک با انتقاد از آنچه آنرا برداشت ساده انگارانه از مفهوم امنیتی می نامد اظهار میدارد که بر خلاف اعتقاد رئالیستها به کسب امنیت از طریق کسب قدرت و یا اعتقاد آرمانگرایان به تاٴمین امنیت از طریق صلح اکنون نیاز به ارائه یک دیدگاه میانه که هر دو مفهوم قدرت و صلح را در خود جای دهد به عنوان بهترین تعریف برای مفهوم امنیت ضروری میباشد(بوزان، 1378: 16) وی ابعاد امنیت را در پنج بعد نظامی اقتصادی سیاسی فرهنگی و زیست محیطی گسترش میدهد. مکتب کپنهاک رامیتوان واکنشی نسبت به دیدگاه رئالیستها و لیبرالیستها نسبت به امنیت دانست. در حالی که رئالیستها در بحث امنیت محوریت را به قدرت نظامی می دادند، لیبرالها با خوش خیالی تامین امنیت را در دستیابی به صلح میدانستند. در واقع چهارچوب تنگ و محدوددامنه امنیت در دیگاه آنان در مکتب کپنهاک اصلاح گردیده است. بوزان بر خلاف دیدگاه رویکردهای پیشین در مورد امنیت که آن را امری عینی و واقعی تصور می کردند بیان می دارد که مبتنی بر تصمیم بازیگران خواهد بود. بدین ترتیب ممکن است برداشت و ادراکات امنیتی مسئله ای است بین ذهنی مختلف و متفاوتی از سوی بازیگران مختلف حتی در مورد موضوعی خاص روی دهد. از سوی دیگر برداشت و ارزیابی دیگران در مورد امنیتی ساختن یک موضوع توسط یک بازیگر اهمیت می یابد زیرا این برداشت و ارزیابی آنها در نهایت بر نحوه تصمیم گیری و پاسخهای آنها تاثیر گذار خواهد بود (عبدالهخانی، 136:1389) امنیت انرژی را میتوان چنین تعریف کرد که امنیت انرژی به عرضه مداوم و مطمئن با قیمتهای معقول در حامل های انرژی بازمیگردد. کسانی که از این واژه استفاده میکنند، به دنبال آن هستند که تهدیدات ژئوپلیتیکی،اقتصادی، تکنیکی، زیست محیطی و روانی ناظر بر بازارهای انرژی را کم نمایند، اما مراد از کاربرد این واژه توسط سیاستمداران ناظر بر این موضوع است که اولاً دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد. ثانیاً این منابع به صورت منطقی دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه جغرافیایی منابع و همچنین مسیرهای انتقال داشته باشند وثالثاً جریان نفت و گاز عموماً از نقاطی تأ مین گردند که احتمال ثبات و عدم تغییر درحکومت های آنان درازمدت و طولانی باشد. بنابراین مصرف کنندگان نفت و گاز، امنیت انرژی را از دیدگاه خود مطرح میسازند و طبیعی است که تولیدکنندگان نیز بدنبال تعریف خاص خوداز این مفهوم باشند. امنیت انرژی برای تولیدکنندگان در آن است که به یک بازار مداوم و همراه رشد منطقی در آینده دسترسی داشته باشند، زیرا اکثر تولیدکنندگان انرژی فسیلی از گروه اقتصادهای تک محصولی هستند که به فروش انرژی عمیقاً وابستهاند و هرگونه احتمال کم شدن تقاضا و یاتوجه کشورهای توسعه یافته به انرژی های جایگزین و یا ترجیح آنان در تأمین نفت و گاز ازکشورهای غیر اوپک به معنای ایجاد مانع در توسعه اجتماعی و رشد اقتصادی این کشورهاست. کمیسیون اروپا، امنیت انرژی راتوانایی مطمئن شدن از نیازهای آینده انرژی هم در بخش استفاده از منابع داخلی در چارچوب ضوابط اقتصادی و یا ذخائر استراتژیک و هم در بخش خارجی به صورت دسترسی به مبادی عرضه با ثبات میداند. در یک تعریف دیگر به نظر باری بارتون و همکاران او، امنیت انرژی شرایطی است که تمامی یک ملت و یا اکثریت آنها میتوانند دسترسی مناسب به منابع انرژی با قیمتهای معقول در حال حاضر و آینده فارغ از احتمال قطع و ریسک بالا داشته باشند.(ملکی، 208:1386)
2. دورنمای مصرف انرژی جهان مصرف انرژی جهان در سال 2012 میلادی 4/1% رشد داشته است که کمتر از متوسط سالانه 3/2% در دهه های گذشته بوده است. در این میان کشورهای گروه [1]BRICS با افزایش 6/3% مواجه بوده است. در بین این کشورها هند با میزان 1/5% رشد در سال 2012 با بیشترین میزان افزایش انرژی مواجه بوده است و بعد از آن برزیل و آفریقای جنوبی در جایگاه بعدی قرار دارند. از سوی دیگر به مدت 4 سال میزان انرژی مصرفی کشورهای گروه G8[2] کاهش پیدا کرده است. این مقدار در سال 2012، 6/1% بوده است. (Yearbook, 2013) پیشبینیها حاکی از افزایش 8/1% در سال میزان تقاضای انرژی جهان بین سالهای 2000 تا 2030 است.در این بین کشورهای صنعتی با کاهش نسبی تقاضای همراهند به عنوان مثال 4/0 % در سال در اروپا و برعکس میزان انرژی مورد نیاز کشورهای در حال توسعه رشد سریعی خواهد داشت. در سال 2030 انتظار میرود که بیش از نیمی از انرژی مورد نیاز جهان مربوط به کشورهای در حال توسعه باشد. بر این اساس ۹۵ درصد از این رشد جهانی مصرف انرژی مربوط به اقتصادهای نوظهور است و در این مدت مصرف انرژی در کشورهای توسعه یافته کاهش می یابد. بر اساس پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، چین با پیشی گرفتن از اروپا تا سال ۲۰۳۵ میلادی تبدیل به بزرگترین واردکننده انرژی جهان خواهد شد و بر اساس گزارش بی پی تولید انرژی چین تا سال ۲۰۳۵ افزایش ۶۱ درصدی خواهد داشت در حالی که رشد مصرف نیز ۷۱ درصد خواهد بود. (Yearbook, 2013) الف. دورنمای مصرف گاز طبیعی تحولات ساختاری- تکنولوژیک در اقتصاد جهانی و در بخش انرژی از جمله ضرورت تنوع بخشیدن به منابع تامین انرژی، امنیت عرضه، رشد فزاینده مصرف انرژی در کشورهای نوخاسته صنعتی ودرحال توسعه، نگرانی نسبت به آلودگی های محیط زیست ، افزایش سریع مصارف محصولات گوناگون پتروشیمی و... گاز را به منزله یک منبع انرژی ممتاز در عرصه اقتصاد جهانی مطرح کرده است. زیرا گاز طبیعی نسبت به سایر سوخت های فسیلی دی اکسید کربن کمتری به جو منتشر میکند. بنابراین در کشورهایی که سیاستهای کاهش گازهای گلخانهای را دنبال میکنند به عنوان سوخت برتر شناخته میشود. بعد از حدود 11 سال ثبات، روند مصرف گاز طبیعی به استثناء سال 2009 مصرف گاز طبیعی در سال 2012 به میزان 8/2 % رشد داشته است. این میزان افزایش اساسا ناشی از رشد تقاضای ایالات متحده است که حدود یک سوم مصرف گروه G20 را به خود اختصاص میدهد که مربوط به افزایش 1/4 % مصرف گاز شیل[3] در آمریکا است. به طور کلی از مشخصات دو دهه قرن آتی، افزایش مصرف و نقش گاز مایع طبیعی است و در کل میزان مصرف گاز در جهان در سال های 2000-1995 با رشد 2/2 درصد، در سال های 2005 - 2000، 3/2 درصد، در سال های 2010-2000 با 2/2 درصد رشد روبهرو بوده است و در سال های 2020-2010 بیش از 25 درصد از تقاضای انرژی جهان توسط گاز تأمین خواهد شد. و این در حالی است که سهم نفت به 35 درصد و زغال سنگ به 27 درصد کاهش می یابد. بنابراین گاز طبیعی سریع ترین رشد را در میان سایر سوخت های فسیلی داراست با افزایش 113 ترلیون فوت مکعب در سال 2010 تا رقم 185 ترلیون فوت مکعب در سال 2040 این رشد اغلب در تمامی بخش های مصرفی اتفاق می افتد و بیشتر آن متعلق به کشورهای غیر عضو OECD[4] است که میزان انرژی مصرفی آنها 2 برابر کشورهای عضوOECD است با رقم پیشبینی 2/2 % در هر سال. (International energy Outlook, 2013) ب. عوامل مشوق بر گسترش استفاده از گاز طبیعی 1) مالیات بر گاز طبیعی در سه منطقه عمده کشورهای OECD؛ کشورهای واردکننده نفت و گاز در سازمانOECD می خواهند قوانین و مقررات مالیاتی و غیرمالیاتی را طوری بنا کنند که وابستگی آنها به نفت کمتر شود و استفاده از گاز طبیعی را تا اندازه ای نسبت به نفت تشویق نمایند. 2) قوانین و مقررات غیرمالیاتی کشورهای [5]OECD در مورد گاز طبیع : در کشورهای عضو سازمان OECDکه سه بازار عمده مصرف گاز طبیعی را در برمی گیرند صرف نظر از مالیات زیادتر بر نفت و فرآورده های آن که غیرمستقیم باعث مصرف بیشتر گاز طبیعی میشود، قوانین و مقرراتی نیز وجود دارند که به تشویق مصرف گاز به جای نفت کمک میکند و منابع وارداتی را متعددتر میسازد. 3) اقدامات بینالمللی برای جلوگیری از گرم شدن تدریجی جو کره زمین از جمله گسترش استفاده از گاز طبیعی و نیز استفاده از گاز طبیعی در جهت کاهش آلووگی محیط زیست، زیرا برای تولید یک واحد انرژی از طریق شوزاندن گاز، حدود نصف ذغال سنگ و حدود دو سوم سوخت های مایع دی اکسید کربن تولید میشود. بنابراین جایگزین کردن گاز به جای ذغال سنگ از نظر جهانی کمک زیادی به کاهش دیاکسید کربن موجود در جو میکند. 4) از سوی دیگر گاز طبیعی یک سوخت بسیار مناسب برای نیروگاه های تولید برق به شمار میرود زیرا نسبتا هزینه سرمایهگذاری پایینتری لازم داشته و نیز بازده حرارتی قابل توجهی دارد. 5) وجود منابع وافر گاز طبیعی و شرایط مطلوب تولید آن جایگاه رقابتی قدرتمندی را برای گاز طبیعی نسبت به سایر منابع انرژی فراهم آورده است. طبق پیشبینیها بیشترین میزان تولید گاز طبیعی تا سال 2040 در کشورهای اروپایی غیر عضو OECD و یورو آسیا خواهد بود با 9/18 ترلیون فوت مکعب و به ترتیب بعد از آن در کشورهای عضو OECD قاره آمریکا با 9/15 ترلیون فوت مکعب و خاورمیانه با 6/15 ترلیون فوت مکعب. آمریکا و روسیه به ترتیب تولید خود را حدود 12 ترلیون فوت مکعب افزایش خواهند داد که روی هم تقریبا یک سوم کل میزان افزایش تولید گاز طبیعی جهان خواهد بود. این میزان افزایش در روسیه ناشی از اکتشافات جدید در قطب شمال و نواحی شرقی روسیه خواهد بود و در آمریکا دلیل اصلی آن تولید گاز شیل خواهد بود. (International energy Outlook 2013, 2013)
3. گاز شیل چیست؟ گاز شیل به گاز طبیعی گفته میشود که در تشکیلات زمینشناسی شیل به دام افتاده است. شیلها، سنگ ها و صخره های رسوبی ریزدانه هستند که از بهم فشردگی گل و لای و ذرات معدنی تشکیل شدهاند و میتوانند منبع غنی از نفت و گاز طبیعی باشند. در دهه گذشته ترکیب دو تکنولوژی حفاری افقی و شکاف هیدرولیکی دسترسی به حجم وسیعی از گاز طبیعی را که قبلاً تولید آن غیر اقتصادی بوده، هموار نموده است. تکنولوژی استخراج گاز شیل بدین صورت است که ابتدا یک چاه عمودی جهت رسیدن به تشکیلات شیل مورد هدف ایجاد میشود. عمق رسیدن به این تشکیلات از سطح زمین در حدود ۶۰۰۰ تا ۱۴۰۰۰ فوت است. در عمق مطلوب سر مته جهت سوراخ کردن مخزن در امتداد افقی می چرخد و در ادامه از تکنولوژی حفاری افقی[6] استفاده میشود. طول حفاری افقی در حدود ۵۰۰۰ فوت و یا بیشتر است. بر روی چاه افقی سوراخ هایی با فواصل معین تعبیه شده است و در نهایت با استفاده از تکنولوژی شکاف هیدرولیکی[7] مرحله نهایی فرآیند استخراج گاز شیل تکمیل میشود. در این تکنیک مخلوطی از آب (۹۴.۵%)، شن (۵%) و مواد شیمیایی مختلف (کمتر از ۰.۵%) با فشار بسیار بالا به درون چاه پمپ میشود تا با ایجاد شکاف در تشکیلات شیل، هیدروکربن ها در آن آزاد گشته و گاز طبیعی بتواند از شیل بدرون چاه و به طرف سطح زمین و تاسیسات جمع آوری گاز جریان یابد. بخشی از آب مورد استفاده مورد تصفیه قرار گرفته و مجدداً استفاده میشود. در صنعت گاز شیل مسأله تامین آب بسیار مهم است؛ چرا که برای هر چاه در هر مرحله شکاف بیش از ۱۰۰۰۰ بشکه (۴۲۰۰۰۰ گالن) آب مورد نیاز است. هرچاه شیل بیش از ۲۵ مرحله شکاف نیاز دارد و این به این معناست که بیش از ۱۰ میلیون گالن آب ممکن است در طول یک فرآیند به چاه پمپ شود. به دلیل همین میزان بالای آب مورد استفاده و همچنین پیچیدگیهای ذاتی در رفتار بعضی مواد شیمیایی مورد استفاده، تصفیه آب در این صنعت یک چالش بزرگ و مهم محسوب میشود. الف. چالشهای همراه با استخراج گاز شیل در یک عملیات شکست هیدرولیک به طور متوسط 20000 متر مکعب آب مصرف میشود که به خصوص در مناطق خشک تامین آن ممکن است دشوار بوده باشد و بر منابع آبی زیرزمینی و یا سطحی تاثیر منفی بگذارد و برای بهبود عملیات شکست، این حجم زیاد آب، با مواد شیمیایی متفاوتی مخلوط میشود و میتواند منشا آلودگیهای آبهای منطقه شود. علاوه بر آن، آب برگشتی در عملیات ممکن است حاوی مواد سمی شامل فلزات شنگین، موارد هیدروکربور و مواد رادیواکتیو باشد که از مخزن به آن وارد شدهاند. گسترش شکستگیها ممکن است این مخازن را به سفرههای آب زیرزمینی متصل کند و باعث آلودگی آنها به گاز و مواد شیمایی شود. مواردی از وجود گاز در چاههای آب در جنوب آمریکا مشاهده شده که به عملیات شکست هیدرولیک در شیل نسبت داده شده است. نشت گاز به سطح زمین و آلودگی هوا نیز از خطرات بالقوه این عملیات محسوب میشود. در نهایت طبق مطالعات زمینشناسی در ایالت متحده روش شکافت هیدرولیکی باعث بروز زلزله های کوچکی در عمق زمین میشود که اغلب آنها آنقدر کوچک هستند که از نظر ایمنی مشکلی ایجاد نمیکنند ولی در عملیات استخراج مایعات حاصل از استخراج و آبهای پسماند به سطح زمین برمیگردند. اغلب آبهای برگشتی به داخل چاههای عمیق تزریق میشوند که تزریق این مقدار آب به عمق زمین میتواند منجر به زلزله های بزرگتر و خطرناک شود. معمولا این آبهای پسماند به داخل سفرههای نمکی آب های غیر آشامیدنی تزریق میشوند. در سال های اخیر اعتراضات زیست محیطی درباره استفاده از فناوری تولید گاز شیل، موجب بروز موانع جدی در تولید این نوع گازها در برخی کشورها به ویژه اروپا گردیده است.
ب. استخراج گاز شیل در آمریکا آمریکا از بزرگترین دارندگان ذخائر گاز شیل جهان است، افزایش مصرف گاز محرکی برای توسعه بهرهبرداری از گاز شیل در گستره جهانی است. با وجود اینکه کشف منابع شیل به سالهای خیلی دور باز میگردد، زمانی که اولین واحد تولید گاز شیل در سال ۱۸۲۱ در نیویورک راه اندازی شد؛ اما استفاده عمده و اقتصادی از این منبع عظیم در دهه اخیر اتفاق افتاد به طوری که در سال ۲۰۰۳ در Barnett Shale حدود ۲ میلیارد فوت مکعب در روز گاز شیل استخراج شد که این رقم از سال ۲۰۰۵ به بعد به مقدار ۵ میلیارد فوت مکعب در روز رسید. تکنولوژیهای پیشرفته امروزه هزینه های استخراج گاز شیل را به طور قابل توجهی کاهش داده است. اگرچه متوسط هزینه های تولید گاز شیل بستگی به فاکتورهای زیادی دارد و از هر ناحیه تا ناحیه دیگر متفاوت است اما بین 2 دلار تا 3 دلار بر هر هزار فوت مکعب گاز دارد که این رقم تقریبا یک دوم تا یک سوم هزینه تولید گاز از منابع متعارف در آمریکای شمالی است. همچنین با گذشت زمان پیشرفت های فنی بیشتر و تجارب عملیاتی به افزایش بازدهی گاز شیل و کاهش هزینه های آن کمک خواهد کرد. (Deutch, 2011, 2) میزان تولید گاز شیل در آمریکا طی 5 سال گذشته از یک روند افزایشی شدید برخوردار بوده و از حدود 5 میلیارد فوت مکعب در روز در سال 2005 به حدود 28 میلیارد فوت مکعب در روز در سال 2013 افزایش یافته است. بر اساس گزارش جدید «چشمانداز سالانه انرژی آمریکا» که توسط اداره اطلاعات انرژی آمریکا در مه 2013 منتشر شده است، با توجه به روند شتابان تولید گاز شیل در آمریکا، پیش بینی میشود سهم گاز شیل از کل گاز تولیدی این کشور در سال 2040 به حدود 50 درصد افزایش یابد که حاصل آن این کشور را از یک واردکننده خالص گاز به یک صادرکننده خالص گاز از سال 2020 به بعد تبدیل مینماید. از کل میزان گاز طبیعی مصرفی در ایالات متحده در سال 2011 میزان 95 % آن تولید داخل بوده است. بین سالهای 2007 و 2012 تولید گاز شیل در آمریکا به میزان 50% در هر سال رشد داشته و سهم آن در سال 2012 از 5 درصد به 39 درصد کل تولید گاز آمریکا رسید. سازمان اطلاعات انرژی آمریکا میـزان افـزایش 44 درصـدی تولید گاز طبیعـی را از 23 تـرلیون فوت مکعب در سال 2011 به1/33 ترلیون فوت مکعـب در سال 2040 پیشبینی کرده اسـت که تقریبا تمامی این میزان افزایش تولید به علت رشـد تولید گاز شیل خواهد بود. (Blackwill & O'Sullivan, 2014, 2)
ث. تاثیر گاز شیل بر رشد اقتصادی آمریکا امروزه قیمت انرژی در آمریکا بسیار پایین تر از اروپا و ژاپن است. این واقعیت به همراه افزایش میزان دستمزدها در چین و نیز بالا رفتن میزان بهره وری در کارخانجات آمریکا به این معنی است که برخی از شرکتهای آمریکایی به دنبال برگرداندن تولید به آمریکا هستند. تنها 4 سال پیش قیمت گاز در اروپا تقریبا با قیمت گاز در آمریکا برابر بود اما امروزه قیمت گاز در اروپا حدود 3 برابر قیمت گاز آمریکا است و پیشبینی سازمان انرژی آمریکا این است که این تفاوت تا سال 2035 حداقل به نسبت 2 برابر باقی بماند. کمپانی هایی نظیر Dow جنرال الکتریک Ford و BASF اعلام کردهاند که میلیونها دلار برای بازگشایی پلانت های تعطیل شده خود و یا ایجاد پلانتهای جدید در آمریکا سرمایهگذاری کردهاند. رونق تولید انرژی در آمریکا با ایجاد مشاغل جدید در بخش انرژی همراه بوده است. فراتر از آن چون قیمت گاز طبیعی در آمریکا بسار ارزان است صنایع متکی به خوراک گاز طبیعی نظیر پتروشیمی ها و صنایع استیل در مقایسه با رقبا شانس رقابتی بالاتری خواهند داشت. رشد تولید انرژی در آمریکا به افزایش سرمایهگذاری های زیرساختی، خدمات و ساخت و ساز نیز کمک کرده است. طبق تخمین موسسه جهانی مکنزی تا سال 2020 استخراج از منابع غیر متعارف نفت و گاز رشد ناخالص تولید داخلی در آمریکا را بین 2 تا 4 درصد افزایش خواهد داد و نیز حدود 7/1 میلیون شغل جدید ایجاد خواهد کرد. (Blackwill & O'Sullivan, 2014, 6) در واقع بین سال 2010 و مارچ 2013 تقریبا 100 شرکت شیمیایی به ارزش تخمینی 72 میلیارد دلار خبر از بازگشایی مجدد و یا احداث پلانت جدید در آمریکا دادهاند. در مطالعهای توسط موسسه حسابداری Pricewaterhouse Coopers تا سال 2025 بالغ بر یک میلیون شغل تولیدی در آمریکا ایجاد خواهد شد که مرهون کاهش قیمت انرژی و رونق صنعت گاز شیل است. و یقینا هرگونه تقویت سیستم تولید در آمریکا منجر به بالا رفتن رشد کلی اقتصادی خواهد شد. (Anderson, 2014) موسسه مشاوره بوستون پیشبینی کرده است که که تا سال آینده میلادی سود صادرات ایالات متحده درزمینه های صنایع لاستیک و پلاستیک، ماشین آلات و کامپیوتر بین 5 تا 25 % از کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه، انگلیس و ژاپن پیشی خواهد گرفت. به عنوان مثال میتوان غول فرانسوی Vallourec را نام برد که اخیرا 1 میلیارد دلار در اوهایو سرمایهگذاری کرده است، یا شرکت اتریشی Volestalpine 750 میلون دلار در کارخانه جدید خود در تگزاس هزینه نموده است. (Anderson, 2014)
ت. چه امری منجر به اجرای سیاستهای دولتی حمایتی در تولید گاز شیل شد؟ آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم کنترل خود بر صنعت نفت را متوقف نمود اما دولت آمریکا در سال های 1960 مجددا کنترل بر قیمت و تولید را در بخش انرژی از سر گرفت. کمیسیون نیروی فدرال در سال 1961 برای قیمت فروش گاز طبیعی بین ایالات آمریکا سقف تعیین کرد. این قیمت برای سرچاه تعیین شده بود. برنامه تعیین سهمیه فروش برای شرکتهای نفتی در دهه 1970 به اجرا درآمد که به موجب این برنامه شرکتهای نفتی مکلف شدند گاز طبیعی خود را با قیمت کنترل شده از طریق لوله به سایر نقاط کشور بفروشند. دردهه های 1960 و1970تنظیم سقف قیمت بین ایالتی گاز در آمریکا در سطحی زیر قیمتهای تعادلی باعث افزایش میزان تقاضا و بروز کمبودهایی شد. این کمبودها منجر به تصویب قانون سیاست ملی گاز طبیعی[8] در سال 1978 شد که بر طبق آن کنترلهای قیمت سر چاه برداشته میشد و قیمتهایی فراهم آورد که مشوق توسعه و بهرهبرداری از منابع گازی از جمله منابع غیرمتعارف گاز شد. این مقررات زدایی در حوزه گاز باعث شد که دهها شرکت کارآفرین در حوزه منابع غیرمتعارف گازی به وجود آیند زیرا زمینشناسان از دیرباز میدانستند که حجم زیادی از گاز در لایه های رسی زمین وجود دارد و با بهوجود آمدن مشوق های جدید شرکتهای نوظهور برای رقابت در این بازار تشکیل شدند. همچنین در پاسخ به تحریم نفتی سال 1973 و بحران انرژی ناشی از آن دولت ایالات متحده سیاستهای محکمی برای توسعه و تقویت برنامه های تحقیق و توسعه در حوزه انرژی اتخاذ کرد که نهایتا منجر به تاسیس سازمان انرژی آمریکا شد که وظیفه آن یکی کردن و متحد کردن تمام سیاستهای انرژی دولت فدرال با برنامه های تحقیق و توسعه در حوزه انرژی بود. بودجه اختصاصی به برنامه های تحقیقاتی در این زمینه در اواسط دهه 1970 به طور قابل توجهی افزایش یافت. این بودجه برای سوخت های فسیلی بین سال های 1974 و 1979 بیش از 10 برابر افزایش یافت و از رقم 143 میلیون دلار به41/1 میلیارد دلار رسید. (Nicoll, 2014) همچنین از اواخر دهه 1970 ایالات متحده یک سری قوانین مشخص برای تشویق برنامه توسعه و بهره برداری از منابع غیر متعارف گازی تصویب کرد که میتوان از قیمت گذاری انگیزشی، اعتبارات مالیاتی، برنامه های تحقیق و توسعه و سیاستهای تشویقی بازسازی و ساخت زیر ساخت ها و صنایع نام برد. علاوه بر این محترم شماردن مالکیت خصوصی زمین و منابع زیر زمینی آن، بازار تجارت آزاد و نیز سیستم قانون گذاری منطقی در آمریکا منجر به رشد هزاران کمپانی استخراج نفت و گاز در ایالات متحده شد که تمامی آنها شدیدا در حال رقابت با یکدیگرند. در نتیجه امروزه حدود 4 میلیون چاه نفت در آمریکا حفاری شده که در مقایسه با 5/1 میلیون چاه نفت حفاری شده در بقیه دنیا قابل توجه است. همچنین جنبش فعالیت های حفاری در آمریکا باعث افزایش نوآوری در ابعاد وسیع در صنعت حفاری در آمریکا شد.(Hefner III, 2014) اخیرا مطالب زیادی درباره کشف منابع غیر متعارف نفت و گاز در سراسر جهان در نقاطی غیر از آمریکا منتشر میشود. اما تکرار موفقیت آمریکا در بهره برداری از منابع شیل در سایر نقاط دنیا امری بسیار دشوار خواهد بود. همان طور که در بالا اشاره شد این امر به چیزی فراتر از ژئولوژی مساعد نیاز دارد. این امر به سرمایهگذاری عظیم با تلرانس ریسک بالا، مشروعیت مالکیت خصوصی و شبکه گسترده ای از تامین کنندگان خدمات و زیرساختها و یک ساختار صنعتی قوی با مشخصه هزاران کار آفرین به جای یک شرکت ملی گاز یا نفت نیاز دارد. بنابراین اگرچه بسیاری کشورها دارای منابع گسترده نفت و گاز شیل هستند اما فاقد محیط صنعتی مناسب و مساعد برای تکرار تجربه آمریکا در این زمینه میباشند.
4. تاثیر رشد تولید انرژی آمریکا بر بازار انرژی جهانی بین سالهای 2007 و 2012 تولید گاز شیل در آمریکا بالغ بر 50 % در هر سال رشد داشته است. همچنین در این سالها عملیات شکاف هیدرولیکی باعث تولید 18 برابری نوعی نفت سبک با کیفیت شده است که در لایه های شیل و سنگ های ماسه ای به دام افتاده و با شکاف هیدرولیکی آزاد میشود. این رشد موفق به معکوس کردن روند کاهشی تولید نفت خام در ایالت متحده شد که به میزان 50 درصد بین سالهای 2008 و 2013 رشد کرد. در سال 2013 در تولید کل میزان منابع انرژی ( نفت و گاز)، آمریکا از روسیه پیشی گرفت و پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی این است که تا سال 2015 آمریکا از عربستان سعودی بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان نیز سبقت بگیرد. این نتایج حاکی از این است که به مدد تکنولوژی های حفاری جدید ایالات متحده در حال تبدیل به یک ابرقدرت انرژی است. (Blackwill and O'Sullivan, 2014) انقلاب انرژی در آمریکا فقط تاثیرات تجاری نداشته بلکه دستاوردهای ژئوپلتیکی گسترده ای به دنبال داشته است. نقشه تجارت جهانی انرژی قبلا با ادامه کاهش واردات آمریکا و تلاش صادرکنندگان برای یافتن مشتریان جدید تغییر کرده است. به عنوان مثال اکثر نفت شرکتهای نفتی غرب آفریقا به جای آمریکا به سمت آسیا صادر میشوند. تا چندی قبل به نظر می رسید که جهان در حوزه انرژی به کشورهای محدودی نظیر ایران، قطر، روسیه، عربستان سعودی و ترکمنستان که کنترل ذخایر عمده گاز طبیعی دنیا را در دست دارند وابسته خواهد بود اما با تغییرات جدید در حوزه انرژی این کشورها نیاز دارند که اقتصاد خود را با درآمدهای کمتر فروش گاز تنظیم کنند. و از آنجا که گاز یک منبع جایگزین برای نفت به شمار میرود افزایش میزان گاز طبیعی در بازار موجب کاهش تقاضای نفت نیز خواهد شد و این امر بر کشورهای صادر کننده نفت دنیا نیز اثر خواهد گذاشت. امروزه جهان به سه بازار گاز طبیعی تقسیم میشود، آمریکای شمالی، آسیا و اروپا که به طور تاریخی عرضه و تقاضا در تمام این بازارها به طور جداگانه و مستقل موازنه شدهاند که باعث ایجاد قیمتهای متفاوت گاز، الگوهای متفاوت تجاری و تنش های سیاسی میان تامین کنندگان و مصرف کنندگانی که نگران هزینه های خرید گاز و امنیت انرژی خود هستند شده است. به عنوان مثال در سال 2012 قیمت گاز در آمریکا بر رقم 3 دلار به ازای هر میلیون[9] BTU ایستاد در حالی که این رقم در آلمان 11 دلار به ازای هر میلیون و در ژاپن 17 دلار به ازای هر میلیون بوده است.(Blackwill and O'Sullivan, 2014) گاز طبیعی که بر خلاف نفت خام که در سراسر دنیا با یک قیمت ثابت مبادله میشود در مناطق مختلف جهان با قیمت متفاوتی مبادله میشود. این تفاوت قیمت به علت هزینه های بالای انتقال گاز طبیعی به مسافت های طولانی است زیرا لوله کشی های انتقال گاز از تانکرهای نفتی پر هزینه تر است. دو فاکتور میتواند این عدم تعادل در در قیمتهای گاز جهانی را تا حدود زیادی از بین ببرد. اولین امر توسعه تجارت گاز مایع طبیعی است. زیرا کشورهای با منابع وسیع گاز طبیعی نظیر نیجریه، ایران، قطر و روسیه همواره در جسjجوی بازار جدیدی برای منابع گاز خود هستند و نیز در این میان تخمین زده میشود که ظرفیت سالانه تجهیزات مایع سازی گاز طبیعی از حدود 280میلیارد فوت مکعب در سال 2008 به بیش از 400 میلیارد فوت مکعب در سال 2015 برسد که حدود 15 % کل مصرف جهانی را تامین خواهد کرد. (Deutch, 2011در آن زمان تجارت گاز مایع طبیعی منجر به ایجاد بازار جهانی گازی مشابه نفت خواهد شد. و اختلاف قیمت فاحش بین بازارهای 3 منطقه ذکر شده عملا غیر ممکن خواهد بود. توسعه توزیع گاز مایع طبیعی به تدریج میتواند به تدریج اختلاف قیمت بین بازارهای اقیانوس آرام و اطلس را کمتر کند. دومین عامل در یکسان سازی بیشتر قیمت گاز طبیعی در دنیا بهره برداری از گاز شیل است. تولید روزافزون گاز شیل به همراه افزایش ظرفیت لوله کشی های گاز طبیعی و توسعه تجهیزات مایع سازی گاز ادامه وابستگی قیمت گاز به نفت را مشکل میسازد. علاوه بر این گاز طبیعی به ازای واحد یکسان تولید انرژی از نفت ارزانتر است و در دراز مدت به تدریج جایگزین نفت خواهد شد. هم اکنون بسیاری از کشورها از قبیل ایالات متحده از مقدار زیادی نفت در نیروگاه های خود استفاده نمیکنند و به جای آن از گاز طبیعی برای تولید الکتریسیته استفاده میکنند زیرا نیروگاه های با سوخت گاز طبیعی از نظر اقتصادی نسبت به ذغال سنگ به صرفه تر بوده و نیز دی اکسید کربن کمتری (حدود نصف) به جو منتشر میسازند. اگر چه پیشبینی آینده بازارهای انرژی جهانی امری است دشوار اما تاثیرات جهانی انقلاب شیل در آمریکا قبلا پدیدار شده است. تامین جهانی منابع انرژی رو به افزایش و گوناگونی دارد و بازارهای جهانی گاز اولین نقطه ای بودند که این تاثیر را حس کردند. در سالهای اخیر قیمت گاز به طور قابل توجهی در بازارهای بزرگ تفاوت داشته است، اما از آنجا که ایالات متحده آماده تولید و صادرات مقادیر بالاتری از LNG[10] میشود انتظار میرود که این بازارها نیز در آینده یکپارچگی بیشتری داشته باشند. علاوه بر این در سایر نقاط دنیا نیز طرفیت های تولید LNG رو به افزایش است. استرالیا به زودی از قطر بزرگترین تامین کننده فعلی LNG پیشی خواهد گرفت و تا سال 2020 میلادی انتظار میرود که ظرفیت تولید LNG آمریکا به رقم فعلی صادرات LNG قطر نزدیک شود. اگرچه یکپارچگی بازارهای گاز اروپا، آسیا و آمریکای شمالی احتیاج به سالها زمان و سرمایهگذاری های بنیادی دارد اما افزایش میزان تولید به کاهش فشار بر قیمت در اروپا و آسیا در دهه های آتی کمک خواهد کرد. یکی از مهم ترین کشورهای تاثیر پذیر در این زمینه روسیه خواهد بود. نفوذ گاز آمریکا به بازار اروپا به طور کامل اروپا را از بازار انرژی روسیه بزرگترین تامین کننده انرژی اروپا بی نیاز نخواهد کرد، اما پیدایش تامین کنندگان جدید اهرمی خواهد بود در دست کشورهای اروپایی در مذاکرات معاملات انرژی با روسیه. علاوه بر این با ساخت بیشتر پایانه های واردات LNG در اروپا مواجهه با بحران هایی مثل سال 2006 و 2009 هنگامی که روسیه صادرات گاز خود از مسیر اکراین را قطع کرد راحت تر خواهد شد. الف. اثر شیل بر اتحادیه اروپا اساس سیاست خارجی آمریکا در رابطه با امنیت انرژی اروپا توسعه لوله کشی گاز از کاسپین و مناطق آسیای مرکزی به اروپا نظیر Nobuco TAP و TANAP است برای به حداقل رساندن وابستگی اروپا به گاز روسیه. این تلاشها تا حدی مثبت بوده است اما در بهترین حالت گران، زمان بر و همراه با پیچیدگی های سیاسی است در 113 امین کنگره آمریکا اعضای کنگره اعلام کردند که هدف دارند دسترسی تمامی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی NATO را به گاز مایع آمریکا فراهم کنند با این امر آمریکا امیدوتر است که وابستگی اروپا به گاز روسیه در آینده کاهش یابد. پس از استخراج گاز شیل در آمریکا مسیر صادرات گاز مایع طبیعی که به مصرف بازار آمریکا می رسید به اروپا تغییر مسیر داد. به عنوان مثال خطوط صادرات گاز مایع قطر به آمریکا به اروپا تغییر مسیر داده است. این امر بر ساختار سنتی بازار آسیا و اروپا و قراردادهای بلندمدت گاز طبیعی اثر گذاشته است که به موجب آنها خریداران ملزم به خرید حداقل سقفی از گاز میشدند. با توجه به کاهش تقاضا در اروپا به دنبال بحران اقتصادی و نیز افت قیمت گاز به دلیل ورود LNG بسیاری از کشورهای مصرف کننده با تولیدکنندگان گاز طبیعی برای بازنگری در قراردادهای خرید طولانی مدت خود وارد مذاکره شدند. حضور رقابتی LNG در بازار تاثیر منفی بر موضع Gazprom روسیه مقابل دولتهای اروپایی گذاشته است و روسیه را وادار به تخفیف به مشتریان کلیدی خود در اروپا کرده است. علاوه بر این دسترسی بیشتر به LNG در جهان شرکتهای حمل و نقل و دولتها را به دنبال راه حل هایی برای مصرف LNG در صنعت حمل و نقل کرده است به طور مشابه گاز طبیعی هم میتواند جایگزین نفت در نیروگاه ها، صنایع پتروشیمی و سیستم های گرمایشی گردد. روند استقلال انرژی آمریکا راهی جدید است برای واشنگتن برای تقویت متحدان خود از جمله در اروپا، بسیاری از کشورها در حال حاضر امید دارند که مسیر استخراج از منابع غیر متعارف خود را مشابه آمریکا طی کنند. دولت آمریکا نیز شروع به یکپارچه سازی تجربه بهره برداری انرژی شیل با دیپلماسی خود دارد. این امر میتواند حمایت فنی برخی کشورهای دوست و متحد آمریکا نظیر اوکراین و لهستان برای بهره برداری از منابع گاز شیل باشد. بدین وسیله ایالات متحده قصد دارد با استفاده از این اهرم از نزدیک شدن متحدانش به تامین کنندگانی که روابط خوبی با آمریکا ندارند جلوگیری کند.
ب. اثر شیل بر صادرات نفت در حال حاضر کشورهایی وجود دارند که منابع وسیعی از نفت را به آمریکا صادر میکنند این میزان صادرات با استقلال انرژی آمریکا از بین خواهد رفت که تاثیر آن بر کشورهای آمریکای جنوبی آفریقا و خاورمیانه چشمگیر خواهد بود. حتی کشوری مانند کانادا به عنوان یکی از قطبهای اقتصاد جهان و عضو گروه G8 از این امر به شدت تاثیر خواهد پذیرفت البته قابل ذکر است که این میزان خسارت در یک مدت کوتاه اتفاق نخواهد افتاد. اما این امر فقط صادرکنندگان به آمریکا را تحت تاثیر قرار نخواهد داد بلکه کلیه تولید کننگان نفت را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ث. اثر شیل بر چین امروزه گاز شیل حدود 40 درصد کل تولید گاز آمریکا را تشکیل میدهد در حالی که این مقدار در چین که از تکنولوژی پیشرفته استخراج گاز شیل بی بهره است این مقدار کمتر از 1 % است در حالی که چین بزرگترین دارنده منابع گاز شیل در دنیا است. میزان ذخایر گاز شیل در چین حدود 1115 ترلیون فوت مکعب تخمین زده شده که حدودا 2 برابر ذخایر موجود در آمریکا ست. سرعت بخشیدن به توسعه بهره برداری از این منابع به طور حتم یکی از اولویت های چین است. اگر چه تکنولوژی گاز شیل در آمریکا توسط دولت کنترل نمیشود و تولید کنندگان انرژی در چین میتوانند این تکنولوژی را مستقیما از شرکتهای خصوصی خریداری کنند اما به طور حتم دولت آمریکا در جریان این انتقال فناوری یک مشاهده گر صرف و غیر فعال نخواهد بود. دستیابی به تکنولوژی گاز شیل در آمریکا اهرمی خواهد بود که واشنگتن از آن در فعل و انفعالات و تراکنش های خود با پکن استفاده خواهد کرد. علاوه بر این کشورهای صادر کننده نفت و گاز خاورمیانه در زیر فشار نگاه داشتن و حفظ درآمد های نفتی هستند و این امر موجب افزایش واردات نفت آسیا از این منطقه شده است بنابراین رابطه چین و بازی کنندگان اصلی اوپک در حال افزایش است و بنابراین منافع استراتژیک مشترک چین و آمریکا در خلیج فارس رو به افزایش دارد و نیز توسعه چین به عنوان بزرگترین وارد کننده انرژی در دنیا خط سیر رشد تقاضای جهانی و در نتیجه تغییرات قیمت را تعیین خواهد کرد.
ت. تاثیرات ژئوپلتیکی و خاورمیانهای شیل در طی سالهای آینده استقلال انرژی آمریکا ژئوپلتیک جهانی را تغییر خواهد داد که خاورمیانه حساس ترین ناحیه به این تغییر است. برخی پیشبینی ها حاکی از این است که با تامین استقلال انرژی در آمریکا علاقه آمریکا به نفت در خاورمیانه ناچارا کمرنگ خواهد شد. البته این امر بستگی به این دارد که اهمیت نفت در سیاست خارجی آمریکا چقدر است. اما در این رایطه جالب توجه است که برخی مفسران سیاست آمریکا در قبال سوریه که نسبتا یک تولید کننده جزیی نفت است با سیاست آمریکا در رابطه با عراق که یکی از بزرگترین تولید کننگان نفت دنیا است مقایسه میکنند نکته قابل توجه دیگر واکنش اروپا نسبت به تجاوز روسیه به سمت کریمه است که نشان دهنده این است که تا چه حد امنیت انرژی بر سیاست خارجی تاثیر گذار است. زیرا در حال حاضر روسیه حدود یک سوم منابع انرژی اروپا را تامین میکند و این امر تا حد قابل توجهی دست اروپا را در هرگونه واکنش جدی بسته است. این نکته که آیا نفت مهم ترین ترین عامل پیش راننده سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است قابل بحث است اما به هر حال نفت جنبه بسیار مهم و تاثیر گذاری از منافع آمریکا است که نمیتوان آنرا نادیده انگاشت. خاور میانه از اوایل دهه های جنگ سرد یک منطقه حیاتی و بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا به شمار می رفته است منابع عظیم نفت و گاز موجود در این ناحیه همواره یکی از دلایل اصلی علاقه آمریکا به حضور در این منطقه بوده است.
5. منابع غر متعارف ابزاری در اعمال فشار در سیاست خارجی آمریکا رشد تولید انرژی در آمریکا ابزاری است در سیاست خارجی آمریکا هنگام وضع تحریم های اقتصادی تامین انرژی از منابع غیر متعارف امتیاز ویژه ای در دست سیاست مداران این کشور است. به عنوان مثال وضع تحریم های بی سابقه بر صادرات نفت ایران در صورت عدم تامین نفت و گاز شیل در آمریکا تقریبا غیر ممکن بود. زیرا بر خلاف تحریم های قبلی علیه سودان، لیبی، ایران و عراق در سال های اخیر که در زمان افزایش میزان جهانی نفت اتفاق افتاد، تحریم اخیر بر علیه ایران در شرایطی وضع شد که وضعیت بازار سخت و قیمتها بالا بود. وادار کردن سایر کشورهای بی میل به اعمال چنین تحریمهایی علیه ایران مستلزم این بود که واشنگتن تضمینی در دست داشته باشد که حذف ایران از بازارهای جهانی باعث افزایش قیمت نخواهد شد. تحریم دسامبر 2011 کنگره آمریکا مشروط بر این بود در صورت تحریم نفت ایران، نفت کافی در بازارهای جهانی برای جایگزنی نفت ایران وجود خواهد داشت در این مورد تکنولوژی استخراج شیل در آمریکا کمک بسیار شایانی به جبران کسری بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت ایران داشته است.
الف. اثر شیل بر حضور آمریکا در خاورمیانه برخی مفسران سیاسی استدلال میکنند که ظرفیت انرژی جدید در آمریکا به این معنی است که حضور پر رنگ و قدرتمند نظامی آمریکا در خاورمیانه از این پس اولویت اساسی سیاست خارجی آمریکا نخواهد بود و دکترین کارتر و Reagan Corollary که آمریکا را متعهد به دفاع از کشورهای عرب خلیج فارس در برابر هرگونه تهاجم خارجی و شورش داخلی می کرد (به علت اهمیت فوق العاده این منطقه برای آمریکا) دیگر اعتبار نخواهد داشت. از سوی دیگر نیز مساله تغییر کانون توجه آمریکا از خاورمیانه امری درست به نظر می رسد زیرا اقتصاد آمریکای لاتین و آسیا در حال رشد بوده و اهمیت استراتژیک این دو منطقه هر دو در حال افزایش است بنابرین آمریکایی ها خواهان تمرکز بیشتر بر این مناطق خواهند بود. زیرا به هر حال منابع سیاست خارجی آمریکا محدود است و برای توجه بیشتر به این مناطق باید سهم مناطق فعلی کاهش یابد. افزایش میزان استقلال انرژی در آمریکا خاورمیانه را یک گزینه مناسب برای کاهش تمرکز سیاست خارجی قرار داده است. به طور ساده استقلال انرژی ظاهرا دلیل اصلی نگرانی آمریکا برای حضور در خاورمیانه را بر طرف خواهد کرد، با خصومت و دشمنی هایی که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بهوجود آورده است کاهش نقش آمریکا میتواند فواید قابل توجهی در این منطقه داشته باشد به عنوان مثال کاهش حمایت از گروه هایی نظیر القاعده. در حالی که نظر سنجی ها نشان میدهد که دشمنی ها علیه آمریکا در جهان عرب از سیاست خارجی آمریکا در این منطقه نشات گرفته است کمرنگ شدن و تغییر نقش آمریکا میتواند در بر طرف کردن یا کاهش تهدیدات گروه های جهادی اسلامی مفید باشد. اگرچه به نظر می رسد که خودکفایی انرژی در آمریکا این امکان را برای ایالت متحده فراهم می آورد که حضور خود را در خاورمیانه کمرنگ تر کند اما تحقق کامل این امر حداقل در آینده نزدیک بعید به نظر می رسد. زیرا آمریکا همچنان منافعی در این منطقه خواهد داشت که اهم آن حفظ و نگهداری یک بازار انرژی پایدار است.
ب. اثر شیل بر بر شرکای اقتصادی خاورمیانه در رابطه با اقتصاد در دولتهای حوزه خلیج فارس در حال حاضر آسیا بزرگترین شریک اقتصادی آنهاست و انتظار میرود که بزرگترین متقاضی انرژی های متعارف در دهه های آتی نیز باقی بماند. این منابع متعارف نفت و گاز پشتوانه اقتصاد کشورهای حوزه خلیج فارس و منبع اصلی درآمد آنهاست. در سال 1990 شاخص ها حاکی از این بود که 3 بلوک اصلی اقتصاد جهان یعنی آمریکا، اروپا و ژاپن حدود 45% از کل صادرات نفت و گاز کشورهای حوزه خلیج فارس را به خود اختصاص دادهاند، اما این سهم تنها پس از 2 دهه به 23 % کاهش یافت و ادامه این روند با استقلال انرژی آمریکا و تبدیل آن به یک صادرکننده انرژی کاملا قابل پیشبینی است.(Abdullah, 2013) علاوه بر این امر بر قراردادهای بلند مدت فروش گاز که در آنها قیمت گاز بر اساس تابعی از قیمت نفت ارزش گذاری شده است تاثیر خواهد گذاشت. با افزایش میزان گاز طبیعی تولیدی در جهان ساختار این قراردادها تحت فشار قرار خواهد گرفت زیرا با تنوع تامین کنندگان در بازار مشتریان به دنبال پایان ارزش گذاری گاز بر مبنای قیمت نفت و توافقات کوتاه مدت تر و انعطاف پذیرتر خواهند بود. به عنوان مثال مشتریان آسیایی گاز قطر که هم اکنون بیش از نیمی از صادرات LNG قطر را با قیمتی حدود 7-5 دلار بر هر میلیون بی تی یو[11] خریداری میکنند در تلاش برای امنیت انرژی بالاتر به دنبال واردات گاز از آمریکای شمالی هستند به طور ویژه ژاپن و هند توافق نامه هایی را در این باره به امضاء رساندهاند.(Perniceni, 2014) افزایش میزان تولید گاز شیل و تنوع تامین کنندگان بر مشتریان اروپایی گاز نیز تاثیر گذار بوده است به ویژه که منابع تامین گاز در اروپا متنوع تر و قیمت رقابتی تر است. مثال دیگر در این زمینه قرارداد گازی انگلستان با قطر است که تنها به مدت 5 سال تمدید شده است. بدون شک منابع جدید گاز شیل و بهره برداری از آنها بر صادرکنندگان قدیمی گاز در منطقه خلیج فارس نظیر قطر و ایران تاثیر منفی خواهد داشت و منجر به افزایش فشار بر کاهش قیمت نفت نیز خواهد شد. اما به هر حال بعید به نظر می رسد که نقش انرژی های متعارف در دو دهه آتی به طور قابل توجهی از این امر تاثیر پذیرد به علت رشد روزافزون میزان تقاضای اقتصادهای در حال توسعه به خصوص در آسیا (مخصوصا چین) کشورهای آسیایی به آسانی قادر به تغییر منابع سوخت خود به منابع غیر متعارف شیل و یا انرژی های جدید نظیر باد و انرژی خورشیدی و.. نیستند و به هر حال وابستگی آنها به منابع متعارف انرژی ادامه خواهد داشت. تغییرات ژئوپلتیکی در خاورمیانه بافت و ساختار متحدان انرژی در خاور میانه را تغییر خواهد داد به عنوان مثال به طور واضح این امکان وجود دارد که آنها به سمت متحدان جدیدتری نظیر روسیه تمایل پیدا کرده و از متحدان سنتی و قدیمی خود نظیر ایالات متحده فاصله بگیرند. از سوی دیگر آمریکا که دیگر به طور استراتژیک به نفت و گاز این منطقه وابسته نیست نقش جدیدی در فراهم آوردن امنیت در مسیرهای دریایی که نفت خاورمیانه از آن مسیرها به سایر نقاط دنیا می رسد بر عهده بگیرد اطمینان از امنیت و باز بودن مسیرهای کانال سوئز و تنگه هرمز اولویت آمریکا باقی خواهد ماند اگرچه اهمیت آن مانند گذشته نخواهد بود.
پ. اثر شیل بر افت درآمد های نفتی در خاورمیانه و عواقب آن از سال 1970 به بعد جهان شاهد سرازیرشدن بی سابقه و قابل توجه ثروت به خاورمیانه شد که امروزه شاهد واپس زدگی بزرگی از حرکت های دموکراسی به سوی تروریزم و جنگ است. ظاهرا رهبران این منطقه در تنظیم یک مکانیسم بلند مدت برای توزیع ثروت بدست آمده به طور وسیع درون جامعه و برقراری پایه های محکم در اداره و نظارت بر سود حاصل از منابع انرژی خود که میتوانست پایداری و شکوفایی را برای آنها به ارمغان بیاورد شکست خوردهاند. برای دهه ها آنها فرصت استفاده از ثروت نفت برای مدرنیزه کردن جوامع و آموزش جمعیت خود برای رقابت با اقتصاد جهانی را بر باد دادهاند. سرازیر شدن پولهای عاید از فروش نفت و گاز به این کشورها یک پارادایم سیاسی جدید را در این کشورها بهوجود آورد که مشخصه آن اسرافی گری، ولخرجی مالی، فساد، سرکوب و مصرف میلیون ها دلار هزینه برای انباشتن تجهیزات نظامی است. وضعیت معیشت مردم این کشورها نسبت به سال 1970 کمی بهتر شده است اما بسیاری از کشورهای این منطقه تجربه جنگ یا عداوت های فرقه ای را به همراه دارند. حتی با گذشت چند دهه درآمد بالای فروش نفت و گاز در اکثر کشورهای خاورمیانه میزان نسبت تولید ناخالص داخلی به جمعیت زیر رقم نسبتا پایین 30000 دلار بر نفر میباشد.(Myers Jaffe, 2013) نابرابری عمیق ثروت به این معنی است که اکثر مردم این نواحی حتی در کشوری مثل عربستان سعودی در فقر به سر می برند. تعجبی ندارد که بعد از گذشت سالها شهروندان این کشورها خسته از انتظار کشیدن روزی که افزایش درآمد نفت و گاز معجزه ای باشد در رونق اقتصادی، علیه حکومت های خود به پا خیزند. علاوه بر این در دراز مدت افزایش بهره وری انرژی بازار انرژی خاورمیانه را کوچک تر میکند که این امر در طول زمان برای دولتهای عربی خاورمیانه تکیه بر پول نفت برای نگه داشتن خود در قدرت را سخت تر میکند. با کاهش وابستگی انرژی آمریکا تولید کنندگان خاورمیانه با تحلیل درآمدهای نفتی مواجه خواهند شد که به طور طبیعی بر عملکرد داخلی و خارجی آنها تاثیر گذار خواهد بود. لذا لزوم اعمال سیاستهایی نظیر افزایش میزان مالیات و اعمال سیاستهای صرفه جویانه اقتصادی در این منطقه احساس خواهد شد که تقریبا در این منطقه بی سابقه است و بالتبع این سیاست نارضایتی مردم را به دنبال خواهد داشت. ناپایداری سیاسی و داخلی در کشورهای صادر کننده انرژی در خاورمیانه میتواند باعث تغییراتی در سیاست خارجی آنها و بالتبع در سیاست خارجی آمریکا بهوجود آورد. کشورهای تولید کننده نفت با جمعیت بالا، مدیریت مالی ملی ضعیف به پایین آوردن قیمت نفت و کاهش بازار بسیار آسیب پذیر هستند. برخی از این کشورها مانند ایران، عراق، لیبی و ونزوئلا به قیمت بالاتر از 100 دلار بر بشکه برای تامین نیازهای مالی خود احتیاج دارند. در صورت کاهش قیمت نفت به زیر این سطح این کشورها با نا رضایتی های اجتماعی و نا آرامی های داخلی روبهرو خواهند شد. کاهش درآمد این دولتها میتواند به عنوان محرکی برای بروز نا آرامی های سیاسی و اجتماعی بروز کند زیرا در بسیاری این کشورها کالا و خدمات از جمله سوخت، تحصیلات و سلامت به طور ویژه از سوبسید برخوردار هستند که این سوبسیدها به نوعی یک قرارداد اجتماعی بین دولت و مردم است و همواره به عنوان حفاظی برای ممانعت طغیان مردم علیه حکومت به کار میرود. به عنوان مثال در انقلابهای بهار عربی سال 2011 دولتهای عربی متعددی در خلیج فارس متوسل به افزایش بودجههای اجتماعی شدند تا از سرایت نا آرامی های اجتماعی به کشورهای خود جلوگیری کنند. و یا به عنوان مثال بحرین به هر خانواده حدود 3000 دلار برای جلوگیری و سرکوب میل آشوب پرداخت کرد. قرار دادهای اجتماعی امری است فوق العاده مهم و پر مخاطره که با کاهش درآمدهای ناشی از انرژی ممکن است تهدید شود. علاوه بر این کاهش درآمدهای نفت و گاز میتواند منجر به کاهش رشد ناخالص داخلی گرددکه تاثیر منفی بر نرخ بیکاری خواهد گذاشت. نرخ بالای بیکاری جوانان همواره یک فاکتور مهم نارضایتی اجتماعی است و این امر میتواند زمینه ساز بروز بحران های جدی اجتماعی شود به خصوص اگر سایر فاکتورهای نارضایتی اجتماعی نظیر نابرابری، فساد، درگیری های نژادی و فرقه ای و نبود آزادی سیاسی هم وجود داشته باشد. در حال حاضر به طور کامل مشخص نیست که به عنوان مثال تاثیر این سیاستهای صرفه جویانه در حمایت های مالی وسیعی که کشورهای عرب صادر کننده نفت و گاز از گروه های جنگ طلب و متحدان آنها در افغانستان پاکستان مالزی و سایر نقاط میکنند چه خواهد بود و یا عواقب آن بر کشورهای رقیب منطقه ای مانند ایران که آماده توسعه وسیع تولید نفت و گاز به دنبال برداشتن تحریم های فعلی است چه خواهد بود.
ت. اثر شیل بر تضعیف اوپک در روز ۱۷ اکتبر ۱۹۷۳ همزمان با اجرای تحریم نفتی کشورهای صادر کننده نفت عربی علیه ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی، جهان نخستین شوک نفتی خود را تجربه کرد. حمایت نظامی ایالات متحده آمریکا از رژیم صهیونیستی اسرائیل کشورهای صادر کننده نفت اوپک را بر آن داشت تا دست به این تحریم بزنند. در ماههای نخست پس از تحریم قیمت نفت به چهار برابر افزایش یافت و این امر زمینه ساز تغییراتی جدی در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی شد. درس اصلی که شوک سال ۱۹۷۳ و به دنبال آن شوک نفتی سال ۱۹۷۹ همزمان با سقوط رژیم پهلوی در ایران به همراه داشت، این بود که باید منابع نفتی جدید توسعه یابد. نوآوری انرژی در آمریکا فرصت های بسیاری را در بازار انرژی پدید آوده است ایجاد فرصت های تولید گاز شیل این اطمینان را برای آمریکا بهوجود آورد که دیگر تحریمی مشابه تحریم سال 1973 برای آمریکا تکرار نخواهد شد. تحریم سال 1973 بسیار زیان بار بود چون به دنبال رشد اقتصادی دهه 60 تمامی منابع ذخیره نفت و گاز آمریکا و اروپا را مصرف کرد و خاورمیانه را به طور نابجا و بی مورد به یک قدرت انحصاری تولید انرژی تبدیل کرد. به طور مشابه در سال 2006 و 2007 تصمیم اوپک برای کاهش میزان تولید به منظور افزایش قیمت بدون در نظر گرفتن ریسکهای رشد اقتصاد جهانی بازار انرژی جهان را بسیار آسیب پذیر کرد اما بعد از پیدایش و ظهور گاز شیل در آمریکا توانایی تولید کنندگان در استفاده از انرژی به عنوان یک حربه در بدست آوردن منافع بیشتر از کشورهای وارد کننده و متحد شدن به منظور ایجاد کمبود مصنوعی در بازار و بالا بردن غیر واقعی قیمت کاهش یافت. قطع واردات نفت آمریکا از کشورهای اوپک نقش ژئوپلتیکی اوپک را کمرنگ خواهد کرد. نفت اوپک که دیگر به آمریکا صادر نمیشود به دنبال یافتن بازارهای جدید خواهد بود. علاوه بر این بر اساس تخمین های آژانس بینالمللی انرژی ظرفیت تولید نفت جهان تا سال 2017 به 102 میلیون بشکه در روز خواهد رسید به طور قابل توجهی بالاتر از میزان تقاضا که 7/95 میلیون بشکه در روز است این میزان تولید اضافی در میان مدت قیمت بازار را پایین خواهد آورد. (Naìm, 2014) با بروز تغییرات جدید در بازار انرژی توانایی اوپک برای تاثیر گذاشتن بر قیمت نفت کاهش خواهد یافت، همچنین مدتهاست که اوپک در اولویت دیپلماسی آمریکا نبوده است و ظهور گاز شیل اوپک را به محل پایین تری در لیست سیاست خارجی آمریکا منتقل خواهد کرد. از ژانویه سال 2011 و شروع جنبشهای موسوم به بهار عربی مقداری از تولید نفت به واسطه آشفتگی های داخلی (در عراق نیجریه سودان و..) و نیز اعمال تحریم ها بر علیه ایران متوقف شد که این میزان به طور متوسط بالای 2 میلیون بشکه در روز بوده است حدودا 4 برابر میزان توقفات تولید قبل از آن، اما در کل تاثیر این توقفات نسبتا کم بوده است زیرا در همین زمان تولید انرژی از منابع هیدروکربنی غیر متعارف در آمریکای شمالی افزایش یافته است. بالغ بر 5/2 میلیون بشکه درروز، علاوه بر این انرژی های تجدید پذیر به طور گسترده در ایالات متحده و سایر مناطق جهان مورد توجه قرار گرفته است. اما اثر این تغییرات در بازار انرژی جهانی فراتر از جایگزینی میزان توقف ناشی از بهار عربی یا تحریم هاست کشف و استخراج منابع گاز و نفت شیل باعث بهوجود آمدن شرکتهای جدید کوچک نفت و گاز میشوند که به نوآوری متعهد هستند و نیز آماده ریسک کردن این شرکتها قادر خواهند بود معادلات خرید و فروش انرژی در جهان را تغییر دهند. (Myers Jaffe, 2013) این توسعه میتواند اساسا نقش سنتی اوپک را در مدیریت قیمتهای انرژی در جهان از بین ببرد و شاید تا حدی که قیمتهای جهانی انرژی رو به کاهش بگذارند که تبعا این کاهش قیمت کشورهایی را که برای درآمد ملی خود وابسته به فروش نفت و گاز هستند را تحت تاثیر زیادی قرار میدهد. حتی در صورت عدم کاهش فاحش قیمتها جریان جهانی انرژی در حال تغییر شکل است که همراه آن روابط ژئوپلتیکی و اقتصادی دنیا تغییر خواهد کرد.
ث. تاثیر گاز شیل بر صنایع پتروشیمی خاورمیانه از نیمه قرن گذشته صنعت پتروشیمی شاهد کشفیات و نو آوری های بسیاری بوده است. این نوآوری ها شامل تولید پی وی سی، پلاستیک ها، نایلون، لاستیک سنتزی، پلی استرن و... میشود. با توجه به سطح فعلی قیمت نفت که بیش از 100 دلار در هر بشکه است و قیمت گاز که بر پایه معادل انرژی تقریبا نصف آن محسوب میشود، گاز به انتخاب واقعی برای صنعت پتروشیمی در زمانی که شرایط دیگر برابر هستند، مبدل شده است. در آمریکا، به واسطه توسعه چشمگیر تولید گاز شیل و قیمت پایین آن، صنعت پتروشیمی در پی توسعه تازه خود بر اساس گاز است. درصد زیادی از گاز مصرفی (حدود 46%) آن در آمریکا مستقیما خوراک صنایع پتروشیمی و پالایشگاه ها میشود به عنوان مثال در تولید اتیلن که یک عنصر کلیدی در تولید پلاستیک و بسیاری محصولات پتروشیمی است از 2 نوع خوراک استفاده میشود اول نفتا که مستقیما از نفت خام تولید میشود و سپس گاز مایع طبیعی. بنابراین گاز طبیعی با پایین آوردن قابل توجه قیمتهای خوارک در صنایع پتروشیمی تاثیر به سزایی در صنایع پتروشیمی خواهد داشت. صنایع پتروشیمی در ایالات متحده به طور سنتی به نفتای حاصل از نفت خام وابسته بود و با تغییرات قیمت نفت گاهی هزینه های آن بسیار بالا می رفت. انتظار می رفت که صنایع پتروشیمی آمریکا در دراز مدت به دلیل هزینه های بالا با یک چالش جدی مواجه شود تا جایی که پیشبینی میشد که کمپانی هایی مانند Dow سرمایهگذاری های بیشتری را به خاورمیانه منتقل کنند اما با رونق تولید گاز شیل موقعیت کاملا تغییر کرد. در این میان قیمت گاز طبیعی اولین امری بود که تاثیر پذیرفت و قیمتهای گاز طبیعی تا 68% کاهش یافت. در سال 2012 قیمت گاز طبیعی در آمریکا یکی از پایین ترین قیمتهای گاز طبیعی در دنیا بوده است. این افت قیمت هزینه های کل تولید را در آمریکا به سطوحی پایین تر از آمریکای لاتین، اروپا و حتی چین رساند و باعث برتری صنایع پتروشیمی آمریکا نسبت به بسیاری از بازارهای پتروشیمی در سراسر دنیا شد.(Mansour, 2013) به همین دلیل دورنمای رقابتی صنایع پتروشیمی به دلیل قیمت پایینتر خوراک پتروشیمی ها که مرهون استخراج گاز شیل است تغییر یافته است. درباره تاثیرات غیر مستقیم استخراج گاز شیل در اقتصاد کشورهای حوزه خلیج فارس باید به بخش های تولیدی صنایع شیمیایی و پتروشیمی اشاره کرد که از این امر تاثیر می پذیرند. با توسعه استخراج گاز شیل واحدهای مشابه تولیدی پتروشیمی در ایالات متحده مواد اولیه ارزانتری به عنوان خوراک در دست خواهند داشت که میتواند باعث افزایش قدرت رقابتی آنها و عقب راندن شرکتهای تولیدی رقیب در خلیج فارس گردد. پیشبینی موسسات معتبر بینالمللی نشان میدهد تا سال 2016 و 2017 میلادی ظرفیت تولید انواع محصولات پلیمری آمریکا شامل پلیاتیلنهای سبک و سنگین خطی، اتیلن گلایکول، پلی وینیل کلراید، اتکسیلاتها، پلیوینیل الکل تا نقطه جوش بازار افزایش یابد. در این بین قطعا ورود محصولات پتروشیمی آمریکایی به بازار، کشورهایی همچون ایران، عربستان سعودی و قطر باید برای کاهش قیمتها و حفظ بازار خود سیاستهای جدیدی تعریف و اجرایی کرده و میبایستی با حساسیت ویژهای این مقوله را در دیپلماسی انرژی خود جای دهند.
نتیجهگیری از منظر مکتب کپنهاک تهدیدات وجودی در بخش اقتصادی در ماهیت وذات اقتصاد بازار نهفته است رقابت شدید خارجی محدویت صادرات محصولات داخلی دخالت در قیمتها، ارز، نرخ بهره مشکلات اعتبار انواع پرداخت ها و دیون در مجموعه تهدیدات بخش اقتصادی قرار دارد اما علی رغم رقابت وشدت برخی عواقب آنها این موارد جزو قواعد بی چون چرای فعالیت اقتصادی در بازار رقابت امیزند در عرصه رقابت آسیب پذیری و تهدید در کنار فرصت در ماهیت بازار نهفته و اجتناب ناپذیر است. اما دو فاکتور اساسی که میتواند تهدیدات اقتصادی به تهدیدات وجودی تبدیل کند :اول انکه این تهدیدات بقای یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد، دوم اینکه آسیب پذیری اقتصادی تاثیر استراتژیک بر بخش نظامی داشته باشد. در این پژوهش اشاره شد که آمریکا از بزرگترین دارندگان گاز شیل در جهان است و میزان تولید گاز شیل در این کشور طی 5 سال گذشته از یک روند افزایشی قابل توجه برخوردار بوده و از 5 میلیارد فوت مکعب در روز در سال 2005 به حدود 28 میلیارد فوت مکعب در روز در سال 2013 افزایش یافته است و براساس گزارش جدید «چشمانداز سالانه انرژی آمریکا» که توسط اداره اطلاعات انرژی آمریکا در مه 2013 منتشر شده است، با توجه به روند شتابان تولید گاز شیل در آمریکا، پیش بینی میشود سهم گاز شیل از کل گاز تولیدی این کشور در سال 2040 به حدود 50 درصد افزایش یابد که حاصل آن این کشور را از یک واردکننده خالص گاز به یک صادرکننده خالص گاز از سال 2020 به بعد تبدیل مینماید. از طرفی با توجه به شتاب فزاینده توسعه گاز شیل در ایالات متحده پایانه های واردات LNG در آمریکا تقریبا غیر فعال شده و در حال تغییر ساختار به پایانه های صادرات LNG است. این امر موجب گردیده که به عنوان مثال خطوط صادرات گاز مایع قطر به آمریکا به اروپا تغییر مسیر دهند که نتیجه این امر افزایش گزینه های وارداتی اروپا و کاهش وابستگی به گاز روسیه شده است. این امر به طور مشایه باعث تضعیف قدرت رقابت در بازارهای مورد هدف ایران نیز خواهد شد. با استقلال انرژی آمریکا و حتی ورود این کشور به جمع صادرکنندگان گاز شاهد رقابت سنگین کارتل های صادر کننده گاز خواهیم بود که این افزایش عرضه تبعا باعش کاهش قیمت و نزدیک شدن قیمتهای گاز منطقه ای خواهد شد. این کاهش درآمدها برای صادرکنندگان انرژی که اکثر آنها دولتهای رانتینر هستند چالش بسیار یزرگی خواهد بود.مثلا بنا به گزارش موسسه معتبر اس ان پی در بد ترین پیشبینی کشورهای تولید کننده نفت گاز خلیج فارس با افت 15 تا20 درصدی قیمت جهانی انرژی روبهرو خواهند شدو کشورهایی چون قطر و عربستان با مشکل کسری بودجه روبهرومیشوند. با کاهش وابستگی انرژی آمریکا به تولید کنندگان خاورمیانه با تحلیل درآمدهای نفتی مواجه خواهند شد که به طور طبیعی بر عملکرد داخلی و خارجی آنها تاثیر گذار خواهد بود. لذا لزوم اعمال سیاستهایی نظیر افزایش میزان مالیات و اعمال سیاستهای صرفه جویانه اقتصادی در این منطقه احساس خواهد شد که تقریبا در این منطقه بی سابقه است و بالتبع این سیاست نارضایتی مردم را به دنبال خواهد داشت. ناپایداری سیاسی و داخلی در کشورهای صادر کننده انرژی در خاورمیانه میتواند باعث تغییراتی در سیاست خارجی آنها و بالتبع در سیاست خارجی آمریکا بهوجود آورد. کشورهای تولید کننده نفت با جمعیت بالا، مدیریت مالی ملی ضعیف به پایین آوردن قیمت نفت و کاهش بازار بسیار آسیب پذیر هستند. برخی از این کشورها مانند ایران، عراق، لیبی و ونزوئلا به قیمت بالاتر از 100 دلار بر بشکه برای تامین نیازهای مالی خود احتیاج دارند. در صورت کاهش قیمت نفت به زیر این سطح این کشورها با نا رضایتی های اجتماعی و نا آرامی های داخلی روبهرو خواهند شد. کاهش درآمد این دولتها میتواند به عنوان محرکی برای بروز نا آرامی های سیاسی و اجتماعی بروز کند زیرا در بسیاری این کشورها کالا و خدمات از جمله سوخت، تحصیلات و سلامت به طور ویژه از سوبسید برخوردار هستند که این سوبسیدها به نوعی یک قرارداد اجتماعی بین دولت و مردم است و همواره به عنوان حفاظی برای ممانعت طغیان مردم علیه حکومت به کار میرود. به عنوان مثال در انقلاهای بهار عربی سال 2011 دولتهای عربی متعددی در خلیج فارس متوسل به افزایش بودجه های اجتماعی شدند تا از سرایت ناآرامیهای اجتماعی به کشورهای خود جلوگیری کنند. و یا به عنوان مثال بحرین به هر خانواده حدود 3000 دلار برای جلوگیری و سرکوب میل آشوب پرداخت کرد. افت قیمت گاز میتواند عامل بازدارنده ای در موفقیت ایران در رقابت با همسایه خود قطر که بزرگترین منبع گازی زیر دریا را با آن شریک است نیز باشد توسعه قطر به بزرگترین تولید کننده LNG طی دو ده گذشته سود بسیار زیادی با درآمد سرانه تقریبا 8 برابر ایران را برای این کشور به ارمغان آورده است. در حالی که ایران با 34 درصد گاز بیشتر از قطر هنوز یک وارد کننده سوخت است. برای مقابله با این پدیده توسعه زیرساخت های تولید گاز مایع طبیعی، تغییر در الگوهای تولید محصولات، متنوع سازی سبد تولید و صادرات پتروشیمی ایران و بهبود الگوی مصرف انرژی میتواند راه حل های مناسبی باشد. همچنین در این زمینه حذف تحریمها باعث تبادل اطلاعات تکنولوژی و تسریع در انتقال پول گشته و باعث راه اندازی طرحهای متوقف شده پتروشیمی خواهد شد. | ||
مراجع | ||
منابع فارسی - بوزان، باری (1378)، مردم، دولتهاوهراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. - عبدالهخانی، علی (1389)، نظریههایامنیت، تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر. - لینکلیتر، اندرو (1385)، جامعهوهمکاریدرروابطبینالملل، ترجمه بهرام مستقیمی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی. - ملکی، عباس (1386)، امنیت انرژی و درسهایی برای ایران، راهبرد یاس، شماره 12.
English Source - Global Energy Statistical Yearbook(2016), at: https://www.enerdata.net/pub lications/world-energy-statistics-supply-and-demand.html - Hefner, Robert A. (2014), "The United States of Gas; Why the Shale Revolution Could Have Happened Only in America", Foreign Affairs, May/June Issue. - Abdullah,Jamal (2013),"The Shale Gas Revolution and Its Impact on the GCC Economy", at: http://studies.aljazeera.net/en/reports/2013/11/20131113 114617658817.html - Anderson, Richard (2014), "How American Energy Independence Could Change the World", BBC News, at: http://www.bbc.com/news/business-23151813 - Blackwill, Robert D. and L. O'Sullivan Meghan (2014), "America's Energy Edge, The Geopolitical Consequences of the Shale Revolution", Foreign Affairs, March/AprilIssue - Cambanis, Thanassis (2013),American Energy Independence: The Great Shake-Up, at: https://www.bostonglobe.com/ideas/2013/05/25/american-ener gy-independence -great-shake/pO9Lsad4cVQvjdpyxMI1DO/story.html - Cordesman,Anthony H. (2013),American Strategy and US “Energy Independence”, CSIS; Centre for Strategic and International Studies. - D. Blackwill Robert and L. O'Sullivan Meghan (2014),"America's Energy Edge; The Geopolitical Consequences of the Shale Revolution", Foreign Affairs, March/April 2014 Issue 1:3 - Deutch, John (2011), "The Good News about Gas; The Natural Gas Revolution and Its Consequences", Foreign Affairs, January February Issue. - Goldthau, Andreas and Hoxtell Wade (2012),"The Impact of Shale Gas on European Energy Security", at: https://www.exeter.ac.uk/energysecurity /documents/publications/goldthau-hoxtell_2012_shale-gas-and-european-energ y-security.pdf - Howald Julia, Mildner Stormy-Annika, Westphal Kirsten (2013),What Economies of Shale for US Foreign Policy?, at: http://www.iss.europa.eu/upl oads/media/Brief_46_US_shale.pdf - Indeo, Fabio (2014), "The Impact of the “Shale Gas Revolution” on Russian Energy Strategy", at: http://nautilus.org/napsnet/napsnet-special-reports/the-impact-of-the-shale-gas-revolution-on-russian-energy-strategy/ - International Energy Outlook (2003), at: http://www.eia.gov/forecasts /ieo/nat_gas.cfm - MansourHoda (2013), Implications of the Shale Gas Boom for the GCC Petrochemical Producers. - Michaud Kris, Buccino Joe and ChenelleStephen (2014), "The Impact of Domestic Shale Oil Production on U.S. Military Strategy and its Implications for U.S.", China Maritime. - Myers, Jaffe Amy and Morse Ed (2013), "Forty Years after the Arab Oil Embargo, New Technologies are Dramatically Reshaping the Geopolitics of the Middle East", Foreign Policy, 1:2 October 16. - Nicoll, Scott, (2014),"Shale Gas: A Glimpse into the Case of the United States of America", at: https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q= - Partnership, at: http://smallwarsjournal.com/jrnl/art/the-impact-of-domestic-shale-oil-production-on-us-military-strategy-and-its-implications-fo - Perniceni, Ada, Bernhard Heinz Hartmann and Wim Van Asch (2014),"Shale Gas: Threat or Opportunity for the GCC", at: http://www.atkearney.com/paper /-/asset_publisher/dVxv4Hz2h8bS/content/shale-gas-threat-or-opportunity-fo r-the-gcc-/10192 - Wang, Zhongmin and KrupnicAlan K. (2013),"A Retrospective Review of Shale Gas Development in the United States What Led to the Boom?", at: http://www.rff.org/files/sharepoint/WorkImages/Download/RFF-DP-1-12.pdf - World Energy, Technology and climate Policy Outlook 2030 (2003), WETO European Commission, at: https://ec.europa.eu/research/energy/pdf/weto_ final_report.pdf - Yergin,Daniel (2011), "America's New Energy Security", The Wall Street Journal, at: http://online.wsj.com/news/articles/SB100014240529702044498 04577068932026951376 - Yergin,Daniel (2012),"US Energy is Changing the World Again", Financial Times, at: http://www.ft.com/cms/s/0/b2202a8a-2e57-11e2-8f7a-00144feab dc0.html#axzz2zgldt800 - Zachary C. Shirkey (2013), "America Can't Escape the Middle East", The National Interest, July. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,750 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,274 |