تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,259,246 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,314,339 |
بررسی صفات رنگارنگ در دیوان محمدعلی بهمنی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 7، شماره 30، اسفند 1395، صفحه 79-114 اصل مقاله (626 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش دربارهی صفات ادبی و شاعرانه (رنگارنگ) در اشعار محمدعلی بهمنی با هدف بررسی دقیق تعداد بیست و پنج غزل از اشعار محمدعلی بهمنی، در زمینه موصوف و صفتهای ادبی بوده و حاصل این یافتهها بسامد و تکرار واژهها و آرایههایی شده است که راه بیان احساسات شاعر را فراهم کرده و مشخصه و سبکی خاص به شعر او بخشیده، صورت گرفته است، روششناسی پژوهش بنیادی ـ تحلیلی و ابزار گردآوری دادهها فیشبرداری بوده است. یافتههای پژوهش نشان داد که تعداد 135 صفت رنگارنگ در 25 غزل شاعر شناسایی شد که در آنها صناعات ادبی، کنایه و استعاره مکنیه بسامد بالایی داشتند و از ویژگیهای سبکی اشعار محمدعلی بهمنی، نگاه تازه به طبیعت، و مسائل موجود در جامعه در اشعار وی است. در این پژوهش سعی شده است نشان دهد که شاعر با بهرهگیری از عناصر خیالانگیز، همراه با زبان و اصطلاح محاورهای در اشعار خویش باعث ماندگاری شعرش شده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صفات رنگارنگ؛ ادبی؛ محمدعلی بهمنی؛ غزل؛ استعاره مکنیه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی صفات رنگارنگ در دیوان محمدعلی بهمنی غلامعلی ایزدی[1] پرستو رنجبر[2]
چکیده این پژوهش دربارهی صفات ادبی و شاعرانه (رنگارنگ) در اشعار محمدعلی بهمنی با هدف بررسی دقیق تعداد بیست و پنج غزل از اشعار محمدعلی بهمنی، در زمینه موصوف و صفتهای ادبی بوده و حاصل این یافتهها بسامد و تکرار واژهها و آرایههایی شده است که راه بیان احساسات شاعر را فراهم کرده و مشخصه و سبکی خاص به شعر او بخشیده، صورت گرفته است، روششناسی پژوهش بنیادی ـ تحلیلی و ابزار گردآوری دادهها فیشبرداری بوده است. یافتههای پژوهش نشان داد که تعداد 135 صفت رنگارنگ در 25 غزل شاعر شناسایی شد که در آنها صناعات ادبی، کنایه و استعاره مکنیه بسامد بالایی داشتند و از ویژگیهای سبکی اشعار محمدعلی بهمنی، نگاه تازه به طبیعت، و مسائل موجود در جامعه در اشعار وی است. در این پژوهش سعی شده است نشان دهد که شاعر با بهرهگیری از عناصر خیالانگیز، همراه با زبان و اصطلاح محاورهای در اشعار خویش باعث ماندگاری شعرش شده است. واژههای کلیدی صفات رنگارنگ، ادبی، محمدعلی بهمنی، غزل، استعاره مکنیه
1ـ مقدمه در دورهی معاصر غزل با چهرههایی همچون بهار و شهریار جوانه میزند و با حضور رهی معیری و هوشنگ ابتهاج «سایه» و بانو سیمین بهبهانی به بار مینشیند. دههی پنجاه شمسی با حضور چهرهای در غزل که زبان خاص خود را دارد محمدعلی بهمنی پا به عرصهی شعر گذاشت در ده، دوازده سالگی چاپخانهی «تابان» محل کار او بود و مجلهی «روشنفکر» در آن چاپ میشد. و این باعث شد که بهمنی راهی برای رسیدن به شعر و آفرینش ادبی، هموار کند. خود بهمنی میگوید: «هنوز هم غزل بعد از نیما را نوعی لجبازی میدانم»[3] غزلسرایانی همچون بهمنی و منزوی و بهبهانی ضمن وفاداری به «غزل»، کوشیدند که این نوع شعری راحتی پس از شعر نیمایی نیز متحول و به روز، پاسداری کنند و به همین سبب است که شرایط دنیای مدرن و روابط اجتماعی دوران تسلط ماشینیسم را نیز میتوان در شعرهای نئو کلاسیک و غزل گفتارهای بهمنی به روشنی دید. غزلهای بهمنی هم سهل و ممتنع است. با این حال تمام بضاعت شعر بهمنی غزل نیست. او در انواع دیگر شعر نیز شناسنامهدار میسراید و آنان که با شعر و کلام انس و الفتی دارند، حتی اگر نام او را در کنار سرودهی تازهای هم نباشد آن را باز خواهند شناخت. مسئله اصلی در این پژوهش بررسی عوامل زیباییآفرین شعر (عناصر صور خیال) در اشعار محمدعلی بهمنی است که با بسامد بالایی از این عناصر، از جمله (کنایه، استعاره مکنیه، ایهام، تشخیص) توانسته ترکیبهای شعری زیبایی را به تصویر بکشد که منجر به گیرایی و ماندگاری و بازگوکننده اندیشهها و احساسات درونی شاعر میباشد. پژوهش حاضر با هدف آشنایی با صفات ادبی و بلاغی در شعر محمدعلی بهمنی و تحلیل ترکیبات وصفی شاعرانه و ادبی انجام شد. با توجه به اینکه موضوع صفات ادبی و شاعرانه موضوعی نو و تازه و کمتر به این موضوع پرداخته شده در دیوان بهمنی به جستجوی صور خیال پرداخته تا زیباییهای کلامش بیشتر نمایان شود و مورد استفادهی پژوهشگران قرار گیرد. 2ـ معرفی شاعر محمدعلی بهمنی در فروردین ماه 1321در دزفول به دنیا آمد. خـود او دربارهی تولـد و دوران کودکیاش میگوید: «متولد فروردین ماه 1321هستم آنگونه که شنیدهام در سفری خانوادگی، با دنیای در حرکـت آشـنا شدم. شناسنامهام نیز ثبت شده دزفول است اما پاگرفته تهران هسـتم. شـهر ری و کـرج نیـز سـالیانی مـرا تحمل کردهاند و اینک سالهاست که بیتابیهایم را به بندرعباس برده ام. پدرم سوزنبان راه آهـن بـود و مـادرم مکتب خانه خانگی داشت» (قزوه، 1383: 81). «مکتب خانه مادرم که زن آگاه و تا حدودی آشنا به دو زبان عربی و فرانسه بود، به وسیله پدر خشـن و متعصب بسته شده بود و حقوقی هم که خود از کار سوزنبانی در راه آهن میگرفت، کفاف زنـدگی را نمـی داد و من ناچار به کارکردن تمام وقت با شب کاریهای پی در پی بودم» (همان: 48). بهمنی که از کودکی و نوجوانی شیفته سرودن بود به جای مدرسه در آن روزها به دلیل شرایط خانواده از هفت سالگی سر از چاپخانه درآورد. بهمنی اولین شعرش را در نه سالگی سرود و در همان سال یعنی در سـال 1331در مجلّهی روشـنفکر بـه چاپ رساند. بعدها او در جست و جوی کار سر از انتشارات بامداد در آورد. بامداد یکی از بهتـرین مؤسسـههای نشـر در دههی پنجاه بود. با این حال اولین مجموعهی شعرش را در سال 1350 تحت عنوان «باغ لال» کـه مجموعهای از شعرهای نیمایی است، توسط انتشارات بامداد به چاپ رساند. او پس از باغ لال در سال 1351» در بیوزنی» را که دربرگیرندهی شعرهای بیوزن اوست، به چاپ رساند. و 4 سال بعـد در سـال 1355 مجموعهای از شـعر کودک تحت عنوان«گیسو، کلاه، کفتر» را به چاپ رساند. او به مدت 13 سال در سکوت و بیخبری به سر میبرد تا اینکه در سال 1369 با انتشار مجموعه غزل«گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» بسیار خوش درخشید و با موج عظیمی از اشتیاق و استقبال روبرو شد و فصل تازهای را در زندگی ادبیاش رقم زد. از همین سال بـود که فعالیت ادبیاش را به صورت جدی آغاز نمود. مجموعهی « گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» آنچنان با استقبال روبرو شد تا جائی که هنوز سه سـال از زمان چاپش نگذشته بود 3بار تجدید چاپ گردید. این استقبال هنوز هم ادامه دارد. بهمنی در سال 1374همکاری خود را با هفتهنامهی ندای هرمزگان آغاز نمود و صفحهای تحت عنـوان «تـنفس در هوای شعر» را در هر هفته در پیشگاه مشتاقان خود قرار داد. او در سال 77مجموعـه شـعر «شـاعر شـنیدنی است» را به چاپ رساند و یک سال بعد مجموعهی «عشق است» او به همراه سی دی و کاست روانهی بازار شد. این مجموعه نیز به شدت مورد استقبال جوانان قرار گرفت. او در سال 1378 موفق به دریافت تندیس «خورشید مهر» به عنوان برترین غزلسرای ایـران گردیـد و در سال 1383 با همت ادارهی فرهنگ و ارشاد استان هرمزگان همزمان با برگـزاری ششـمین کنگـرهی سراسـری شعر و داستان جوان نکوداشت بهمنی برگزار گردید. و در سال1385 موفق به دریافت تندیس «سرو» به عنـوان مقام اول شعر کلاسیک گردید. همچنین او مجموعههای شعری «امانم بده» را در سال 1380»، این خانـه واژههای نسوزی دارد» را در سال 1382»، چتر برای چه؟ خیال که خیس نمیشود» را در سال 1386»، من زنـدهام هنوز و غزل فکر میکنم» را در سال 1388 و آخـرین مجموعهی شـعری را بـا عنـوان «تـنفس آزاد» در سـال 1389 به چاپ رساند. بهمنی در قالبهای مختلفی از قبیل؛ کلاسیک، نیمایی و سپید طبعآزمایی کـرده اسـت، امـا غـزل غالـب شعرهای او را تشکیل میدهد. بهمنی شاعری است، متواضع و مردمی با روحی آرام و همیشه همراه و همگام با نوجوانان و جوانـان. وی بـا آنکه از غزلسرایان مطرح و بنام کشور است، اما هیچگاه خود را در زمرهی اساتید شعر نمیداند. وی نـه تنها شاعری است توانا بلکه به عنوان سخنران، منتقد و داور در اکثر همایشهای ادبـی، فرهنگـی و هنـری حضـوری فعال و گسترده دارد و علاوه بر فعالیت در حوزهی شعر و ادب در عرصهی فرهنگ و هنر هم صاحبنظر میباشد. 3ـ ویژگیهای غزل بهمنی محمدرضا روزبه به چند خصیصهی غزل بهمنی اشاره دارد که عبارتند از؛ 1ـ حفظ «روح تغزل» به عنوان جان و جوهر غزل: ذهن و زبان و نگاه بهمنی اساساً تغزلی است؛ وی حتی در شعرهای جامعه گرایش لحظهای از تغنـی غافـل نیست. شاید بتوان تغزلگرایی نو غزلپردازان جوان در دو دههی اخیر را از جنبهای، واکنشـی دانسـت در برابـر روح خشک و خشن پارهای غزلها و شبه غزلهای حماسی ـ اجتماعی سالهای نخسـت انقـلاب کـه جـز شـکل ظاهری، سنخیتی با غزل، و تفاوتی با قصیده و مثنوی نداشتند. 2ـ بهرهگیری از اوزان بلند: بهمنی این شیوه را از نو غزلپردازان اولیه (سیمین و منزوی) آموخته است، و آن را به عنوان نـوعی تکنیـک موسیقیایی تازه در میدان غزل به کار برده است. اوزان بلند به کار بست روایت در غزل یـاری میرسـاند، باعـث نزدیکی زبان به بیان محاورهای میشود و میـدان را برای فضاسـازیهای تازهی ذهنـی ـ زبــانی در غـزل فـراهم میآورد. 3ـ گرایش به بیان محاورهای: شعر فارسی در مسیر نزدیکی به ذات و ذائقهی جمعی با حفظ ویژگیهای ادبی زبـان، کوشـیده اسـت تـا از ذخایر سرشار زبان مردم بهره جوید. این خصلت در غزلهای بهمنی، هم شعر او را به سـوی صـمیمیت عـاطفی کشانده و هم به او در آفرینش فضای دراماتیک، و جوی عینی و عاطفی مدد رسانده است. 4ـ گرایش به فضای دراماتیک: ظهور فضای روایی ـدراماتیک در غزل امروز که دسـتاورد تأثیرپـذیری از شـعر نـو اسـت، و در غزلهای سیمین و نو غزلپردازان دیده میشود، شکلی منسجم و روحی واحد به اثر میبخشد. 5 ـتعادل هوشمندانه بین سنت و نوآوری در غزل: غزلهای بهمنی در زمرهی «غزل نو معتدل» جای میگیرد. همین ایجاد تعادل بین دو قطب ذهنـی ـزبـانی باعث شده است که بهمنی نه مانند «سایه» در چارچوب غزل سنتی محصور بماند و نه مانند سـعید میرزایـی و دیگران او به ورطهی فراغزل رانده شود. به عبارتی دیگر نه غزل کلاسیک را رها کرده و نه در غزل نو زیادهروی نموده است (تلخیص از قزوه، 1383: 4ـ172). 4ـ بررسی برخی صفات رنگارنگ در اشعار محمدعلی بهمنی ـ آدم خطاخواه (دیوان، غ16، ص493، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تلمیح دارد به داستان حضرت آدم و حوا که با خوردن میوه ممنوعه از بهشت رانده شدند. ـ بهاران بیگل (دیوان، غ 3، ص 331، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: تقدیم صفت بر موصوف1ـمتناقض نما (پارادوکس) 2ـمراعات نظیر بین واژگان (گل، بهاران، باغ، خار) دارد. ـ بغض بیامان (دیوان، غ6، ص341، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـکنایه از بیقراری در ندیدن کسی یا چیزی یا خواستهای که برآورده نشود. با توجه به شاهد مثال شعری اشاره به نگفتن راز دارد. در ادبیات کشتن برای نگفتن و سکوت و خاموش کردن میآید. ـ باغ کال پرست (دیوان، غ 8، ص 351 چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ باغ کال پرست، استعاره مکنیه و تشخیص؛ 2ـ نماد انسان محدود فکر و کسی که به کم قانع است. 3ـ مراعات نظیر و تناسب معنایی بین (باغ و کال) دیده میشود. پرستش صفت انسان به باغ نسبت داده؛ 4ـ با استفاده از آرایهی جان بخشی به اشیاء و جاندار انگاری باعث زیبایی این ترکیب گردیده است. با توجه به شعر، رسیدهها؛ 5ـ کنایه از انسانهای به کمال رسیده که زود از بین میروند و نابود میشوند. ـ بی شکلتر از باد (دیوان، غ21، ص607، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشبیه تفضیل؛ 2ـ استعاره مکنیه دارد یکی از ملائمات باد، بیشکل است؛ 3ـ همچنین تشخیص دارد از صفات انسانی به باد نسبت داده شده و همین وجه خیالانگیزی ترکیب را زیبا و ادبی نموده است. ـ پنجهی خونین شاهینم (دیوان، غ11، ص 388، چ اول، 1390) «یک مرغ دیگرکم شدازاین فوج بیپروازوآواز دیگر مرا از پنجهی خونین شاهینم بپرسیـــد» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ این ترکیب وصفی دارای آرایهی صفت شمار؛ 2ـ تنسیق الصفات است؛ 3ـ استعاره مکنیه؛ 4ـ تشخیص دارد؛ 5ـ شاهین مجاز از دست و قدرت انسان و نماد اوج و قدرت است (وجود خود شاهین، استعاره مجازی یا مجاز استعاری است) کل ترکیب (پنجهی خونین شاهینم)؛ 6ـ کنایه از قدرت و نفرت و انتقام و خشم انسان است. ـ پل توفالی (دیوان، غ17، ص499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ در این ترکیب، تشبیه بلیغ؛ 2ـ تشخیص؛ 3ـ استعاره مکنیه وجود دارد؛ 4ـ کنایه از چیزی یا کسی که به علت مشکلات و ناامیدی پایدار و ماندگار نیست؛ 5ـ استعاره مصرحه مطلقه، وجه شبه (خرابی) هم برای مشبه (پل) و هم مشبه به (توفالی) وجود دارد. ـ پَر خیالم (دیوان، غ20، ص526، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد. 1ـ تشخیص؛ 2ـ استعاره مکنیه دارد، یکی از ملائمات آن، پَر است؛ 3ـ ذکر جزو اراده کل، جز (پر) و کل (پرنده)؛ 4ـ کنایه از خیالی که همه جا میتواند برود؛ 5ـ مجاز از خیالات شاعر که به پرندهای تشبیه شده، از ملائمات آن پر است. پر خیال، اضافه تشبیهی است. ـ پیلهی پیراهنی (دیوان، غ21، ص607، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشبیه بلیغ؛ 2ـ صفت شمار (تعدد صفات)؛ 3ـ کنایه از فکر و خیال مغشوش شاعر است؛ 4ـ استعاره مصرحه مطلقه، پیراهن و پوشیدگی (وجه شبه) پیله (مشبه) و پیراهن (مشبه به) است. منظور شاعراینست که خود را در انزوا و بیخبری قرار ندهی و اشاره به در جمع بودن و اجتماعی بودن دارد، تکثیر شدنها، اشاره به رویش و خود را نشان دادن و رشد کردن در اجتماع دارد. ـ تن یخ کرده (دیوان، غ12، ص398، چ اول، 1390) « تن یخ کرده، آتش را که میبیند چه میخواهد؟ همانی را که میخواهم تو را وقتی که میبینــم» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشخیص؛ 2ـ استعاره مکنیه، انسان را به آتش تشبیه کرده که یکی از ملائمات آن گرما است و از آتش گرما را میخواهد (محبت محبوب به گرمی آتش تشبیه شده و تشبیه مضمر دارد) 3ـ کنایه از آرامش یافتن شاعر با دیدن یار ـ جذبهی اهورایی (دیوان، غ16، ص 493، چ اول، 1390) شاهد مثال شعری، دیوان بهمنی بیت 3:
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـکنایه از جذبه و عشق الهی است. شاعر میخواهد تمام بار معشوق را به خود به دوش بکشد و تا عشق و محبت که جذبهی خدایی است از جانب دوست دریافت کند. عشق در ادبیات ما مقدس و جذبهی الهی قلمداد میشود. (البته عشق پاک و خدایی که دور از هوا و هوس باشد). ـ جرعه زلال (دیوان، غ 17، ص499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از جوشیدن؛ 2ـ و استعاره مکنیه از جذبه و عشق الهی است. و وقتی عشق الهی در دل شاعر وارد میشود اشعاری آیینی میسراید و در شعر و کلامش خداوند جاری است. نوشیدن عشق الهی باعث پخته شدن میگردد که شاعر به جوشیدن در این مصرع عنوانش کرده است. ـ جهاننما چشم (دیوان، غ 15، ص 458، چ اول، 1390) «قهوهات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم دیدهام در جهاننما چشمی که به تکرار میکِشَد فــالم» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: دارای ترکیب وصفی مقلوب یعنی چشم جهاننما 1ـ آرایهای ایهام دارد 1ـ هم به معنی چشمی که کل عالم را میبیند. 2ـ چشمی که آیندهنگر و داناست. 2ـ جهاننما، اشاره به جامی دارد که اسکندر وقتی که به داخل جام جهاننما نگاه میکرد، احوال مملکت جهان را میدید. (جهاننما، اشاره به قلب عارف دارد که میتواند همه چیز را ببیند). 3ـ با توجه به بیت، بین واژگان (قهوه، فنجان، فال) مراعات نظیر وجود دارد. مثال شعری حافظ:
ـچشمتنگ (دیوان، غ8، ص351، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـیک اصطلاح محاورهای و کنایه از آدم خسیس و ناخنخشک است. 2ـایهام دارد: 1ـهم به معنی خسیس 2ـهم به معنی کسی که چشمش کوچک از لحاظ اندازه و فرم، و همچنین3ـاین عبارت شاهد مثال و تعدد صفات (صفت شمار) دارد، و نامردم، ترکیب صفت مشتق برای انسانهای نامرد و کسانی که اهل یاری و کمک به دیگران نیستند. شاهد شعری سعدی: «چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور را»[5] ـ چاه صبر (دیوان، غ9، ص 359، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مکنیه است چون چاه، را به انسان تشبیه کرده و یکی از ملائمات آن صبر است. 2ـتشخیص. 3ـ تلمیح به داستان حضرت علی(ع) و درد دل کردن آن حضرت با چاه[6]. در شعر بیشتر شاعران متعهد آمده است، که حضرت علی(ع) از جور مردم کوفه سر را به داخل چاه میبرد و میگریست. چاهِ صبر، اضافه تشبیهی است صبر از لحاظ، درد و تحمل سختی به چاه تشبیه شده است. شاهد شعری، سید علی موسوی گرمارودی «چاه از آن زمان که تو در آن گریستی جوشان است»[7] ـ حال و روز نگفتنی (دیوان، غ15، ص458، چ اول، 1390) «باز در جمع تازهی اضداد حال و روزی نگفتنی دارم هم میدانم از چه میخندم! هم نمی دانم از چه مینالم» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره میکند: 1ـ کنایه از پنهان داشتن راز درون شاعر است. 2ـ همچنین ایهام دارد. 1ـ هم به معنی حال و روزی که قابل گفتن نیست و پنهان کردن راز بزرگ که نمیتوان آن را بیان کرد.2ـ روزگاری که نمیتوانم بیان کنم و زبانم بسته است. کنایه از بعضی دردها که قابل گفتن و بیان نیست. شاعر درد خود را گم کرده است و نمیداند که چه میخواهد و چه میگوید. ـ حرفهای رویایی (دیوان، غ16، ص493، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشخیص 2ـ استعاره مکنیه از ملائمات آن رویایی ست. 3ـ ایهام دارد: 1ـ هم به معنی حرفهای که در عالم خواب و رویا میزنند. 2ـ حرفهای که در عالم بیداری و رویایت هستند. شاهد شعری
ـ خانه پوشالی (دیوان، غ17، ص499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـخانهی پوشالی نماد، خانهای بیاساس و بنیان است شاید دلیلش نبود محبت و دوست داشتن در این خانه (دل) باشد و یا نداشتن بزرگ و مهتری در این خانه (که عقل) است. 2ـخانه پوشالی کنایه از جسم و جان و ذهن و روح شاعر. آتش منظور غزلهای شاعر است.
ـخشکسالی من (دیوان، غ19، ص 513، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ ترکیب وصفی مقلوب، تشبیه مجمل وجه شبه، خشک است. 2ـ استعاره مصرحه مطلقه است چون خشک هم از ملائمات مشبه (من) هم از ملائمات مشبه به (سال). 3ـ تشخیص ـ خالی پر (دیوان، غ25، ص633، چ اول، 1390) «مجموعهی آماده نشرم، خبر بد یک خالی پُر، خط به خط اش روح خراشی» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ متناقض نما؛ 2ـ کنایه از محتوا اشعار و غزلهایش است که سرشار از غم و ناراحتی ست. 3ـ استعاره مصرحه مطلقه از مجموعه آمادهی نشر شاعر. اشاره به دل شاعر که پر از اندیشه و اشعار و افکار تازه و نو است ولی مجال بازگویی آن را ندارد. ـ دویدم بیپا (دیوان، غ3، ص331، چ اول، 1390) «افتادی و دویدم بیپا به یاری تو افتادم و رسیدی بیپا به یاری من» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ مجاز آلیت 2ـ متناقض نماست (پارادوکس) دارد زیرا با پا معمولاً راه میروند و میدوند بدون پا چگونه میتوان راه رفت و دوید، صنعت ادبی لف و نشر هم دارد. فعل (افتادن و دویدن) و (افتادن و رسیدن) فعل دویدن و رسیدن با پا میسر میگردد که تناقضی آشکار دارد. ـ دل توفانی (دیوان، غ4، ص 335، چ اول، 1390) «دوست من با دل توفانی اش جز پی آرامش توفان نبود» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از دلی که فاقد آرامش است. 2ـ توفان که همه چیز را بر هم میزند آرامش ایجاد نمیکند دارای آرایهی پارادوکس است، چون در توفان دنبال آرامش گشتن محال و غیرممکن است. 3ـ استعاره از دل آشفته و عاشق که در ندید و نبود معشوق در وجودش توفانی از غم و درد به پا میشود. شاهد مثال شعری، حافظ «یاد تو در دل من توفان به پا میکند تا ساحل زندگی با من شنا میکند[9]» ـ دریایی نشناخته (دیوان، غ5، ص339، چ اول، 1390) «عشق است و به معنا ییش تفسیر نشاید کرد این قطره، به دریایی نشناخته میماند» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ ایهام دارد: 1ـ هم به معنی، دریایی که واقعاً هنوز شناخته نشده از لحاظ طبیعی خود دریا. 2ـ هم به معنی، دریایی که نمیتوان به واقعیت و درون آن پی برد. 2ـ نشناخته، استعاره از آدم مرموز. 3ـ تشبیه، آرایهی بارز آنست عشق (مشبه) دریای نشناخته (مشبه به) ناشناخته صفت برای دریاست (وجه شبه) و دلیل شباهت وسعت و عمق عشق و دوست داشتن است. شاهد شعری، رابعه قزداری: «عشق دریایی است کرانه ناپدید کی توان درآن شناکردای هوشمند»[10] ـ درد مگوی (دیوان، غ11، ص388، چ اول، 1390) «مــــن خود نمی دانم شما دردِ مگوی سالها را از او که عاجز مانده در یک لحظه تسکینم بپرسید» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه و استعاره از راز عشقی که نمیتوان بیان کرد و نهفته است. 2ـ بین واژگان (ماهی طلایی تسکین)آرایه مراعات نظیر وجود دارد. شاهد مثال شعری، دیوان حافظ: «دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشدکزکرانهی غیبم دعوا کند[11]» ـ دوستان لال (دیوان، غ15، ص 458، چ اول، 1390) «آه... چندی ست شعرهایم را جز برای خود نمیخوانم شاید از بس صدایشان زدهام دوست دارند دوستان لالم» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: ایهام دارد: 1ـ هم به معنی دوستان لال یعنی غزلهای شاعر 2ـ هم به معنی، دوستان دوست دارند من لال و بیصدا باشم، یعنی کنایه از بیارزش شدن شعر شاعر. بین واژگان (صدا و لال) تضاد و پارادوکس وجود دارد. استخدام دارد 1ـ هم به معنی دوستانی که لال هستند و قدرت تکلم ندارند. 2ـ هم به معنی اینکه نمیخواهند شعرهای مرا که پر از محتوای خوب و جالب است بشنوند و فراگیر شود.
ـ رود مذاب (دیوان، غ17، ص 499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشخیص 2ـ استعاره مکنیه 3ـ مراعات نظیر بین واژگان (گل و سفالی) وجود دارد. 4ـکنایه از چیزهای غیرممکن، که این جور چیزی برای آن امکانپذیر نیست. ـ زمانهی بی هایوهوی لال پرست (دیوان، غ8، ص351، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مکنیه است و زمانه را به انسان تشبیه کرده که یکی از ملائمات آن لال است. 2ـ تشخیص 3ـ تنسیق الصفات 4ـ آنیمیسم 5ـ متناقض نما 6ـ علاقهی لازم و ملزوم به کار برده 7ـ صفت شمار (تعدد صفات) ـ زخم بسته (دیوان، غ9، ص359، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: کنایه از درد و اندوه درون و ظاهر سالم و درونی بیمار و غمگین دارد. ایهام دارد: 1ـ خود زخمی که بسته است. 2ـ دردهای نهفته که بیان نشده و نهفته و پنهان مانده است. شاهد مثال شعری، هوشنگ ابتهاج (ه، ا، سایه) «چه چشم پاسخ است از این دریچههای بسته برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند[12]» ـ زمین پای در لجن (دیوان، غ20، ص 526، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مکنیه 2ـ تشخیص و جان بخشی دارد، تشخیص از این جهت که زمین را انسانی تصور کرده که پاش در لجن مانده است. 3ـ لجن استعاره از دردها و مشکلات و تلخیهای جامعه است و زمینی که پایش در لجن میماند (یعنی فاقد تحرک و حیات است و نابارور میباشد) ـ سرزمین بینشان (دیوان، غ 2، ص 329، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: مجاز از گم نامی بین واژگان (سرزمین، خاک، ویران، خشت) مراعات نظیر وجود دارد. ناشناس و آشنا (پارادوکس و تضاد) وجود دارد. سرزمین بینشان کنایه از روزگار و اوضاع و احوال شاعر که در سرزمینی بدون نام و نشان است و خبری از آن نیست. 71ـ سوز سرد (دیوان، غ2، ص329، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ مجاز علاقه آلیت 2ـ کنایه از درد و رنج و اندوه 3ـ حسآمیزی در این ترکیب خود را نشان میدهد، چون دو حس سوز که از سوختن و گرما میآید به همراه سرد که از سردی گرفته شده است با هم آمیخته شدهاند. ـ ساز سرد و بیصدا (دیوان، غ 16، ص 493، چ اول، 1390) در اینجا دو ترکیب وصفی وجود دارد.
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: در این مصرع دو ترکیب وصفی وجود دارد. الف) ساز سرد، کنایه از سازی که اندوهگین نواخته میشود، دور از شادی و آرامش است. ایهام دارد: 1ـ سازی که صدایش تأثیرگذار نیست. 2ـ سازی که بیروح و خوب نواخته نمیشود. حس آمیزی دارد سرد از امورات مربوط به انسان است که با حس لامسه حس میشود، که به ساز نسبت داده شده. ب) ساز بیصدا، متناقض نما دارد. کل ترکیب (ساز سرد و بیصدا) 1ـ کنایه از سازی که تأثیرگذار نیست، منظور اینست که دل مرا رها نکن 2ـ مراعات نظیر بین واژگان (ساز، صدا، زخمه، نکیسایی)دارد. ـ سهم بیکران (دیوان، غ 22، ص 610، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: در اینجا استعاره مکنیه دارد چون سهم را به دریا تشبیه کرده که یکی از ملائمات آن بیکران است، تشخیص است و مراعات نظیر و تناسب بین واژههای (بیکران، آب، جهان، جزیره، شناور) وجود دارد. اشاره به وسعت دامنه بیکرانگی عالم که جهان او را در خود شناور کرده است. شاهد مثال شعری، مهوش سلیمان پور: «تمام آبهای آفرینش یکایک مهریه از بهرزهراست»[13] ـ شرمساری گل (دیوان، غ3، ص331، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: استعاره مکنیه دارد چون گل را به انسان تشبیه کرده و یکی از ملائمات آن شرم و حیا است. تشخیص و جان بخشی دارد. بین واژههای (گل و بهار) مراعات نظیر وجود دارد. حس آمیزی، شرمساری را به گل مانند کرده زیرا شرمساری مخصوص انسان است البته استعاره دارد که یار را گل تصور کرده است که از چیزی (شاید بیوفایی) شرمساری شده است. ـ شهرک خیالی (دیوان، غ19، ص 513، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: استعاره از ذهنیات خود شاعر که وجود خارجی ندارد. بین واژههای (کوچه و شهرک) صفت مراعات نظیر وجود دارد. شهرک خیالی استعاره از ذهن شاعر است که مثل کوچهای تو را در خود غرق میکند و اگر در ذهن شاعر گم شوی، پیدا شدنش کاری بس دشوار است.
ـ شعر... رهاتر (دیوان، غ 23، ص 616، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ ایهام دارد: 1ـ هم به معنی شعر آزاد و نیمایی است 2ـ هم به معنی شعر عریان است، که در آن شاعر بیپرده همه چیز را میگوید و عنوان میکند. شاعر میخواهد راز دل خود بگوید تا در سکون نگفتنش نپوسد، شعر رها، آزاد 2ـ شعر نیمایی استعاره از همین شعر که شاعر در آن مجبور به رعایت وزن و قافیه نیست. ـ غزلِ له شده، شصت و سه حس متلاشی (دیوان، غ 25، ص 633، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه غزلِ له شده به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ صفت شمار 2ـ تنسیق الصفات 3ـ کنایه از درد و اندوه و رنج درون شاعر که باعث شده غزلش غمگین جلوه دهد و شاعر غزل خود را له شده بپندارد. 4ـ بین واژههای (زلزله، متلاشی شدن، له شدن) مراعات نظیر وجود دارد و در این بیت غزلهای ناتمام خود را له شده عنوان نموده است. صفت ادبی و شاعرانه شصت و سه حس متلاشی به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از سن شاعر که 63سال دارد، 2ـ ایهام دارد 1ـ هم به معنی سن شاعر ـ هم به معنی عدد 63 که نماد کثرت قرار دارد. حس متلاشی، استعاره از فکر شاعر که از هم گسیخته و متلاشی شده است و غم وارد آن را ویران کرده و به سن خود هم گریزی هنرمندانه زده است.
ـصدف خالی (دیوان، غ 17، ص 499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر دارد: 1ـ کنایه از چیزی که کسی که پر محتوا نیست و درونی خالی و بیمغز دارد. 2ـ استعاره دارد، صدف در ادبیات نماد ارزشمندی و فاخر بودن است وقتی صدفی خالی میشود یعنی مرواریدی داخل آن نیست و تعدادی از ارزشش کاسته میگردد. ـ طوطی جنجالی (دیوان 17، ص 499، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ نماد و کنایه از انسانهایی که دنبال دردسر هستند. 2ـ طوطی در ادبیات نماد سخنوری است و وقتی جنجال میآفریند به دلیل تقلیدی است که از انسانها کرده است. و جمعی را بر هم میزند و مشکلی میآفریند جنجال به پا میکند. 3ـ ایهام دارد: 1ـ هم به معنی طوطی که سر و صدا میکند 2ـ هم به معنی خود شاعر که با شعرش در محافل ادبی جنجال به پا میکند مثلاً اگر شعر سیاسی بگوید. ـ طعم شوکرانی (دیوان، غ 22، ص 610، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ در اینجا صفت گروه وصفی و آرایهی حس آمیزی وجود دارد. 2ـ بین واژههای (طعم، شوکران، مذاق) مراعات نظیر وجود دارد. 3ـ کنایه از طعمی که گوارا نیست و نابودگراست. شاعر به دل خود اشاره دارد که این اندوه مثل جام شوکرانی در دلش باعث ویرانی و نابودی او میشود که شاعر، محبوب خود را در این ماجرا مقصر میداند. نوبر، استعاره از یار و محبوب است. ـ عمق سکوت (دیوان، غ 20، ص 526، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشبیه بلیغ 2ـ تشخیص، سکوت را به چاهی تشبیه کرده که عمیق است. 3ـ کنایه از کسی که راز درونش را پنهان میکند و در نهایت اندوه که از آن سکوت کرده است و گاهی سکوت آدمی سرشار از ناگفتههاست4ـبین واژههای (سکوت، صدا، منتشر، نفس) مراعات نظیر وجود دارد. (صدای سنگین سکوت در سر سرا پیچید) (متن ادبی) ـ غنچهی پنهان (دیوان، غ 5، ص 339، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ ایهام دارد. 1ـ هم به معنی؛ غنچهای که معلوم نیست غنچه است یا نه. 2ـ غنچهای که در زیر برگهای گل پنهان شده است و قابل دیدن نمیباشد. 2ـ مراعات نظیر بین واژههای (گردونه و گرداندن و آتش، غنچه و شکوفا شدن) وجود دارد. 3ـ استعاره از اشعار شاعر است که با گفتن میخواهد شعرش را نمایان کند مثل غنچه که شکوفا میگردد. ـ غزلی نیمه (دیوان، غ 23، ص 616، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره از شعر و غزل ناقص است. 2ـ مجاز از ذکر جزو اراده کل. 3ـ غزل نیمه ایهام دارد: 1ـ غزل ناتمام که هنوز شاعر مقداری از آن را نسروده. 2ـ غزلی که در محتوا ناقص است و شاعر نتوانسته حرف دلش را در قالب کلمات بیان نماید و میخواهد کسی را بیابد که شریک غمهایش شود و نیمهی دیگر شعر غم بارش را کامل نماید و آن کسی نیست جز معشوق. ـ فوج بیپرواز و آواز (دیوان؛غ11، ص388، چ اول، 1390) «یک مرغِ دیگر کم شد از این فوج بیپرواز و آواز دیگر مرا از پنجهی خونین شاهینم بپــــــــرسید» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: فوج به معنی دسته و گروه است، مجاز از گروه مرغان، که اینجا مجاز استعاره ساز است. در عین حال این مصرع تنسیق الصفات دارد چون دو صفت بیپرواز و آواز (که در اصل «بی آواز» بوده، «ی» آن به قرینه بیپرواز افتاده است) برای فوج آورده است. مراعات نظیر بین واژههای (مرغ، فوج، پرواز، آواز، شاهین) با هم تناسبی خاص آفریدهاند که شاعر (رقیب خود را شاهین تصور کرده است.) ـ قافیههای ناب (دیوان، غ 7، ص 349، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از شعر توانمند و بیعیب و نقص است. 2ـ قافیه، مجاز جزء و اراده کل است. کل (شعر و غزل) جزء (قافیه) 3ـ مراعات نظیر (قافیه، ناب، شعر، صفآرایی) 4ـ استعاره از شعری که گیرایی آن در قافیههایش میباشد و باعث ارزشمند شدن و توانایی آن میگردد. ـ کلاغان قیل و قال پرست (دیوان، غ8، ص351، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ نماد انسانهای که فقط حرف میزنند و کم عمل میکنند. 2ـ کنایه از مردم محافظه کار که به دنبال کار و زندگی و نفع مادی خود هستند و انسانهای تو خالی و نادان. 3ـ مراعات نظیر بین واژههای (زمانه، قیل و قال، لال، کلاغ) وجود دارد. ـ گردون سرگشته (دیوان، غ 5، ص 339، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از تقدیر و سرنوشت انسان است که انسان را به هر گونه که میخواهد میگرداند و تمام امورات انسان در دست تقدیر میباشد. 2ـ ایهام دارد: 1ـ هم به معنی گردونهای که در حال گردیدن است. 2ـ هم به معنی مشکلات روزگار که بر وفق مراد نیست و انسان را میگرداند. 3ـ بین واژههای (گردونه، دایره، سرگشته، بگرداند) مراعات نظیر وجود دارد. شاهد مثال شعری، حافظ:
ـ گواراترین زلالم (دیوان، غ 20، ص 526، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: در اینجا دو صفت ادبی به کار رفته: من گوارا و من زلال 1ـ تعدد صفات 2ـ استعاره مکنیه از ملائمات آن گوارا و زلال بودن است. 3ـ تشخیص 4ـ ایهام دارد: 1ـ یکبار به معنی پاکی بودن خودش که به آب تشبیه کرده2ـبار دیگر به معنی بدون غل و غش بودن 5ـاستعاره از اشعار خود که به آب زلال و گوارایی آن را بدل کرده است. مراعات نظیر بین واژههای (زمین و لجن، گوارا و زلال) وجود دارد. ـ لحظهی توفانیام (دیوان، غ 14، ص 456، چ اول، 1390) «آمدهام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظهی توفانی ام» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: تشبیه بلیغ استعاره از عشق است، شاعر همان لحظه ورود عشق را در دل خود لحظهای توفانی میداند که فضای سینهاش را آمیخته از تلاطم و پریشانی میکند. مراعات نظیر (آمدن، نگاه، لحظه) وجود دارد. به طور کلی، لحظه توفانی لحظه ورود عشق در دل است. شاهد مثال شعری:
ـ منظرهی بسته (دیوان، غ 4، ص 335، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر بستگی دارد: 1ـ کنایه از منظره دلخواه که بن بست دارد و فضایی که قابل دسترسی و عبور و مرور نباشد. 2ـ مراعات نظیر بین واژههای (طارم، پر گل، ایوان، منظره) وجود دارد. استعاره از حرفهای نگفتهاش است که راز درون خود را بیان نکرده است مثل منظرهای که بسته و پنهان باشد. ـ ماهی زلال پرست (دیوان، غ 8، ص 351، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشخیص 2ـ استعاره مکنیه، از ملائمات آن پرستیدن است. 3ـ در اینجا نماد انسانهای بی غل و غش است. 4ـ مراعات نظیر بین واژههای (ماهی، خرچنگ، مرداب) وجود دارد. ـ مدادم خندید (دیوان، غ 25، ص 633، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ صنعت تشخیص و جان بخشی دارد. 2ـ استعاره مکنیه، یکی از ملائمات آن خندیدن است. 3ـ خندیدن صفت فعلی به انسانی نسبت داده میشود که در اینجا خندیدن مداد را به نوشتههای شاد خود مانند کرده. 4ـ مراعات نظیر بین واژههای (مداد، خندیدن، تراشیدن، نوشتن) وجود دارد. ـ نگه خانهزاد (دیوان، غ 9، ص 359، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ کنایه از کسی که یا خدمتکاری که در خانه کار میکند و یا در آن خانه پرورش یافته است از این شخص، زخمی از روی کینه خوردن. ـ وسعت پر دغدغه (دیوان، غ 21، ص 607، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ تشخیص 2ـ استعاره مکنیه، صفت برای انسان است. 3ـ کنایه از دلی که پر از درد و دغدغه و مشکلات است. 4ـ آرایهی مراعات نظیر و 5ـ تضاد واژههای (روح و جسم) وجود دارد. 6ـ استعاره از ذهن شاعر که وسیع است و پر از دغدغهی زندگیست. ـ هیزم لال (دیوان، غ 1، ص 325، چ اول، 1390) «این هیزم لال زیر آتش گل را به رساترین زبان گفت» صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مکنیه است هیزم را به انسان تشبیه کرده و از ملائمات آن لال است. 2ـ تشخیص دارد. 3ـ حس آمیزی، لال حس گفتاری و چشایی و هیزم حس بینایی به هم آمیخته شدهاند. 4ـ هیزم لال، نماد خاموشی است. 5ـ مراعات نظیر بین واژههای (هیزم، آتش و زبان، لال) وجود دارد. ـ هوای فراموش (دیوان، غ 13، ص 404، چ اول، 1390) «در این هوای فراموش کاش میدیدی چه گونه منتظر موریانهها شده ام»
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مکنیه است، هوا را به انسان تشبیه شده و یکی از ملائمات آن فراموشی است. 2ـ همچنین دارای آرایهی تشخیص است. 3ـ کنایه از اینکه، از دل و دیده یار فراموش شده است. کنایه از روزگار است که مشکلات آن باعث میشود که فراموشی سراغ آدم بیاید و ناامیدی از زندگی. ـ یار دیرینم (دیوان، غ 11، ص 388، چ اول، 1390)
صفت ادبی و شاعرانه به صور خیال زیر اشاره دارد: 1ـ استعاره مصرحه مطلقه، چون دیرین (وجه شبه) هم از ملائمات غزل (مشبه) و هم از ملائمات یار (مشبه به) است. 2ـ صنعت ایهام دارد: 1ـ هم به معنی، یاری که خیلی قدیمی و فراموش نشدنی است.2ـ هم به معنی، غزلهایش است که مانند یاری سالها همراه شاعر بوده است. 3ـ یار دیرین، استعاره از غزل شاعر است.
نتیجهگیری شاعر در غزلهای نرم و روان و عاشقانه و انسانی خود با استفاده از ترکیبهای وصفی زیبایش و بسامد آرایههایی مانند کنایه و استعاره مکنیه توانسته است مسائل و مشکلات جاری در جامعه و حالات روحی خود را به تصویر بکشد. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که محمدعلی بهمنی از شاعران توانای معاصر فارسی است از نیما تأثیر پذیرفته و با منزوی شاعر توانای معاصر در ارتباط بوده و از لحاظ فکری، آثارش مثل حسین منزوی است و با استفاده از صور خیال توانسته غزلش را زیبا و تأثیرگذار نماید. بهمنی صیاد لحظه هایست که با دقت و ریزبینی تمام توانسته مروارید کلام را در ته دریای معانی صید نماید و غزلش آنچنان بر دل بنشیند که گویی آرام و رو در رویت نشسته و مفاهیم را حکایت میکند. محمدعلی بهمنی یک شاعر آیینی است و در غزلیات خود به وصف ائمه به خصوص حضرت امام حسین در کتاب مجموعه اشعارش در صفحهی 643 بیت دوم اینگونه بیان کردهاند: «نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده است! واژه هایش همه، همرنگ مُحرّم شده است» در غزل دیگرش در صفحه 645 بیت اول در وصف امام رضا اینگونه گفتهاند: «شرمندهام که همت آهو نداشتـــــــم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم» بهمنی در کنار شعر و غزل توانسته اعتقادات خود را هم (مخصوصاً به ائمه معصومین) نشان دهد. از حافظ به خوبی تأثیر پذیرفته رد پای کلام حافظ در سخنانش پیداست. طبیعت نمود فراوانی در اشعارش دارد. بهمنی شاعر زمان خویش است مسائل موجود در جامعه را مانند (دایر شدن بولوتوس ـ تعارف کردن به قلیان و... ) در شعر خود گنجانده است. به طور کلی میتوان ویژگیهای شعری بهمنی را در موارد زیر برشمرد: 1 ـ سهل و ممتنع بودن شعر او، که همواره ما را به یاد غزلهای سعدی میاندازد. 2ـ حفظ روح تغزل به عنوان جان و جوهر غزل 3 ـ بهرهگیری از اوزان بلند 4ـگرایش به زبان محاوره 5ـ گرایش به فضای دراماتیک 6ـ تعادل هوشمندانه بین سنت و نوآوری در پیکرهی غزل
منابع و مآخذ 1ـ قرآن کریم 2ـ نهجالبلاغه 3ـ ابتهاج، هوشنگ، (ه ـ ا ـ سایه). دیوان. سیاهمشق، چاپ دوم. 4ـ اخوان ثالث، مهدی. آخر شاهنامه. چاپ سوم، انتشارات نگاه. 5ـ بهمنی، محمدعلی. مجموعه اشعار محمدعلی بهمنی. به کوشش موسسه انتشارات نگاه، چاپ اول، 1390. 6ـ سپهری، سهراب. هشت کتاب. مجموعه اشعار، چاپ نگاه، 1383. 7ـ سعدی، مصلحالدین. دیوان غزلیات. 1380. 8ـ سلیمان پور، مهوش. پاییز آوای عاشقانهها. چاپ اول، 1383. 9ـ شمسالدین محمد. دیوان حافظ. مترجم قاسم غنی و محمد قزوینی، چاپ 1383. 10ـ قزداری، رابعه. دیوان اشعار. 11ـ منزوی، حسین. دیوان، غ 100. چاپ دوم، 1389. 12ـ یوشیج، نیما. ارزش اِحساسات. پیوست1: تقسیمبندی صفتهای ادبی بر اساس حروف الفبای فارسی در 25 غزل محمدعلی بهمنی
پیوست 2: ترسیم نمودار و معرفی صور خیال در 25 غزل از اشعار محمدعلی بهمنی
[3]ـ دیوان، ص 30، چ اول، 1390. [4] . دیوان حافظ، شمسالدین محمد، چ 1384، ترجمه قاسم قزوینی و محمد غنی [5]- دیوان، غزلیات، سعدی، مصلحالدین، 1380 [6]- نهجالبلاغه [7]- دیوان، شعر در سایه سار نخل ولایت، موسوی گرمارودی، سید علی. [8] . پاییز آوای عاشقانه ها، سلیمانپور، مهوش، چ اول، 1390 [9]- دیوان، حافظ، شمسالدین محمد، ترجمه قاسم قزوینی و محمد غنی [10] ـاشعار، قزداری، رابعه، دیوان اشعار [11]- دیوان، حافظ، شمسالدین محمد، به کوشش قاسم غنی، محمد قزوینی، چ پنجم، سال 1374. [12] ـدیوان، سیاه مشق، ابتهاج، هوشنگ، (هـاـسایه)، چ دوم [13]-پاییز آوای عاشقانه ها، سلیمان پور، مهوش، چ اول، 1383 [14] - دیوان، حافظ، شمس الدین، محمد، به کوشش قاسم غنی و محمد قزوینی، چ 1383 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع و مآخذ 1ـ قرآن کریم 2ـ نهجالبلاغه 3ـ ابتهاج، هوشنگ، (ه ـ ا ـ سایه). دیوان. سیاهمشق، چاپ دوم. 4ـ اخوان ثالث، مهدی. آخر شاهنامه. چاپ سوم، انتشارات نگاه. 5ـ بهمنی، محمدعلی. مجموعه اشعار محمدعلی بهمنی. به کوشش موسسه انتشارات نگاه، چاپ اول، 1390. 6ـ سپهری، سهراب. هشت کتاب. مجموعه اشعار، چاپ نگاه، 1383. 7ـ سعدی، مصلحالدین. دیوان غزلیات. 1380. 8ـ سلیمان پور، مهوش. پاییز آوای عاشقانهها. چاپ اول، 1383. 9ـ شمسالدین محمد. دیوان حافظ. مترجم قاسم غنی و محمد قزوینی، چاپ 1383. 10ـ قزداری، رابعه. دیوان اشعار. 11ـ منزوی، حسین. دیوان، غ 100. چاپ دوم، 1389. 12ـ یوشیج، نیما. ارزش اِحساسات. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4,117 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 742 |