تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,002 |
تعداد مقالات | 83,589 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,186,164 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,214,733 |
بررسی دیدگاه حسابرسان درباره فعالیتهای بازاریابی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 10، شماره 38، شهریور 1397، صفحه 31-46 اصل مقاله (529.14 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نفیسه شجاع1؛ بهمن بنی مهد* 2؛ حمیدرضا وکیلی فرد3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد گروه حسابداری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار گروه حسابداری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشیار و ﻋﻀﻮ ﻫﻴﺌﺖ ﻋﻠﻤﻲ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ، واﺣﺪ ﻋﻠﻮم وﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش دیدگاه حسابرسان درباره فعالیتهای حسابرسی و فعالیتهای بازاریابی در 193 نفر از حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات خصوصی حسابرسی را بررسی مینماید. هدف اصلی این مقاله شناسایی میزان تمایل حسابرسان به فعالیت بازاریابی است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و ابزار آن پرسش نامه میباشد. آزمون فرضیه نیز از طریق روش همبستگی با استفاده از رگرسیون چند متغیره انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد تمایل حسابرسان به فعالیت بازاریابی تحت تأثیر دیدگاه آنها درباره اهمیت فعالیت بازاریابی، اهمیت فعالیت حسابرسی، قبول داشتن فعالیت حسابرسی و رتبه شغلی حسابرسان است. Abstract This study investigate the view of auditors about auditing and marketing activity in 193 audit staffs who work in audit organization and private audit firms. The main objective of this paper is to recognize the level of auditor's intention for marketing activity. Research method is descriptive and it’s instrument is questionnaire. Hypothesis testing has conducted by correlation method and multivariate regression. Research results show that auditor's intention for marketing activity is belong to importance of marketing activity, importance of auditing activity, acceptance of auditing activity and auditor rank. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: فعالیت حسابرسی؛ فعالیت بازاریابی؛ حرفه حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی دیدگاه حسابرسان درباره فعالیتهای بازاریابی
نفیسه شجاع
بهمن بنیمهد[2] حمیدرضا وکیلیفرد[3]
چکیده این پژوهش دیدگاه حسابرسان درباره فعالیتهای حسابرسی و فعالیتهای بازاریابی در 193 نفر از حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات خصوصی حسابرسی را بررسی مینماید. هدف اصلی این مقاله شناسایی میزان تمایل حسابرسان به فعالیت بازاریابی است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و ابزار آن پرسش نامه میباشد. آزمون فرضیه نیز از طریق روش همبستگی با استفاده از رگرسیون چند متغیره انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد تمایل حسابرسان به فعالیت بازاریابی تحت تأثیر دیدگاه آنها درباره اهمیت فعالیت بازاریابی، اهمیت فعالیت حسابرسی، قبول داشتن فعالیت حسابرسی و رتبه شغلی حسابرسان است.
واژههای کلیدی: فعالیت حسابرسی، فعالیت بازاریابی، حرفه حسابرسی.
1- مقدمه حرفهها یکی از اجزای بنیادی تمدن مدرن هستند. افراد جامعه به صورت روزمره به دانش تخصصی، مشاورهها و به عملکرد ماهرانهٔ افراد حرفه ای متکی هستند. حتی در مورد جان و سلامتی و مال خود نیز به آنها اعتماد میکنند. تعریف عامی که میتوان از حرفه بیان کرد آن است که حرفه عبارتست از یک گروه فعالیت شغلی که شامل صلاحیتهای فنی و علمی است و افراد شاغل در حرفه باید در ارائه خدمات حرفه ای نسبت به خدمات اجتماعی استقلال، انظباط و تعهد حرفه ای داشته باشند (Kuper and kuper,2003). پیدایش حرفه در اقتصاد، ناشی از تقسیم کار در زندگی اجتماعی و تخصصی شدن امور در جوامع بشری است. گذشت زمان، رشد روز افزون دانش و فناوری و پیچیده تر شدن روابط و مناسبات اجتماعی، توسعه حرفهها را در پی داشته است. شاغلین حرفهها روز به روز نقش مهم تری را در بهبود رفاه عمومی جامعه و ادای مسئولیت بر عهده گرفتهاند. کیفیت ارائه خدمات و اعتبار و اعتماد ایجاد شده، موجب تدوام حیات حرفهها و اشتغال اعضای آن طی تاریخ بوده است. به بیانی دیگر، مقبولیت جامعه، سرمایه اصلی و سبب استمرار هر حرفه بوده است. تدوام کار و حفظ این سرمایه از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد. مقبولیت اجتماعی و کسب رضایت جامعه وقتی میسر است که ارائه خدمات، از اصول و ضوابط دقیقی برخوردار باشد (بیات،1387). تحقیقات در زمینه ارتباط خدمات حسابرسی و بازاریابی در دهه گذشته ظهور نموده است. این تحقیقات نشان دهنده آن هستند که افزایش رقابت بواسطه تعداد زیادی ازموسسات حسابرسی جدید که وارد بازار شدهاند سبب ایجاد نوعی بازایابی در حرفه حسابرسی شده است. این موضوع سبب تغییر نگرشها، حسابرسان درباره حرفه گردیده است (Heischmidt et al,2003). در سالهای اخیر با تشکیل جامعه حسابداران رسمی و گسترش مؤسسات خصوصی حسابرسی و در نتیجه افزایش رقابت در بازار حسابرسی موجب آن شده است که حسابرسان برای حفظ مشتریان خود و باقی ماندن در بازار رقابت، گزارش مورد نظر صاحبکاران را ارائه نمایند (بنی مهد و همکاران، 1392). این موضوع بیانگر آن است که مؤسسات حسابرسی اصول بازاریابی را به خوبی درک نمودهاند. اما گرایش حرفه حسابرسی به سمت فعالیتهای بازاریابی، ممکن است موجب تنزل حرفه و کاهش استقلال حسابرسان شود. فقدان پژوهش کافی در زمینه نگرش حسابرسان درباره فعالیتهای بازاریابی و هم چنین اهمیت ویژه ای که این گونه فعالیتها بر استقلال آنان در راستای وظیفه اطمینان بخشی به سرمایه گذاران و سایر ذینفعان جامعه بعد از خصوصیسازی حرفه حسابرسی طی سالهای اخیر متصور است، این انگیزه را در نویسندگان این مقاله به وجود آورد تا دیدگاه حسابرسان درباره فعالیت بازاریابی را مورد مطالعه قرار دهند. بنابراین پرسش اصلی این پژوهش آن است که حسابرسان تا چه اندازه تمایل به فعالیتهای بازاریابی دارند؟ از این رو، هدف نخست این پژوهش، شناسایی میزان تمایل حسابرسان شاغل در حرفه حسابرسی به فعالیتهای بازاریابی است. هدف دوم بررسی رابطه بین اهمیت و قبول داشتن فعالیت حسابرسی و نگرش حسابرسان درباره فعالیت بازاریابی میباشد. هدف سوم این پژوهش نیز آگاه نمودن جامعه حسابداران رسمی کشور، سازمان بورس اوراق بهادار، سرمایه گذاران، دانشجویان، پژوهشگران حسابداری و سایر استفاده کنندگان صورتهای مالی حسابرسی شده درباره این که حسابرسی در ایران حرفه است یا یک فعالیت اقتصادی. انتظار میرود نتایج این پژوهش بتواند دستاورد و ارزش افزوده علمی به شرح زیر داشته باشد: اول اینکه نتایج این پژوهش میتواند موجب گسترش مبانی نظری پژوهشهای گذشته در ارتباط با این که حسابرسی یک فعالیت اقتصادی است یا یک حرفه. دوم این که شواهد پژوهش نشان خواهد داد که تمایل حسابرسان به بازاریابی تا چه اندازه تحت تأثیر اهمیت و قبول داشتن فعالیت حسابرسی است. این موضوع به عنوان یک دستاورد علمی میتواند اطلاعات سودمندی را در اختیار جامعه حسابداران رسمی و سایر نهادهای قانون گذار حرفه ای قرار دهد. سوم این که این مقاله میتواند درک بهتری از این که حسابرسی حرفه است یا کاسبی، به خوانندگان خواهد داد. چهارم این که نتایج این پژوهش میتواند ایدههای جدیدی برای انجام پژوهشهای جدید در حوزه حسابرسی، پیشنهاد نماید. در ادامه مبانی نظری، متغیرها و آزمون فرضیههای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش 2-1- تعریف حرفه حرفه عبارتست از یک گروه فعالیت شغلی که شامل صلاحیتهای فنی و علمی است و در افراد شاغل در حرفه باید در ارائه خدمات حرفه ای نسبت به خدمات اجتماعی استقلال، انظباط و تعهد حرفه ای داشته باشند (kuper and kuper,2003). حرفه با موضوع کاربردی و کارشناسی یک شغل اطلاق میشود که پیرامون آن امکان آموزش تخصصی و ایجاد کسب و کار وجود دارد. حرفهها معمولاً دارای آموزش تکمیلی و دانشگاهی در موضوع خود هستند. هدف حرفهها ارائه خدمات و تولید است. در حال حاضر بیشتر رشتههای دانشگاهی حرفه مستقل خود را دارا هستند. اما امروزه پزشکی، وکالت و حسابداری حرفههای کلاسیک محسوب میشوند. از مشخصات یک حرفه، میتوان به امکان اشتغال تمام وقت، دارا بودن رشته دانشگاهی و آموزش کلاسیک دانشگاهی و دارا بودن انجمنها و صنفهای حرفهای مربوط به آن اشاره نمود. ویژگیهای مشترک در حرفه عبارتاند است از تعریف صلاحیت ورود به حرفه، پیچیدگی در فناوری و دانش حرفه ای، مسئولیت پذیری در ارائه خدمت به جامعه، و نیاز به کسب مقبولیت و اعتماد جامعه. نظام هر حرفه، ترکیبی از قوانین، مقررات و اخلاق حرفه ای میباشد که بر آن حاکم است. ضوابط رفتاری و اخلاقی هر حرفه، مهمترین خط مشی آن را تشکیل میدهد و مواردی چون تعریف مفاهیم اصلی حرفه، روابط اعضا با جامعه و روابط اعضا با یکدیگر را در بر میگیرد (بیات، 1387).
2-2- تعریف بازاریابی تعریفهای گوناگونی برای بازار یابی بیان شده اما به نظر" فلیپ کاتلر" بازار یابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله در مفهومی ساده تر میتوان گفت: بازاریابی شناسائی مشتریان، رقبا وکل بازار وشناساندن کالاها و خدمات به مشتریان و رضایت مشتریان و سازمان است. در واقع بازاریابی فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد میکند. در تعریف دیگر، بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دستآورد. فعالیتهای بازاریابی سه محور اصلی را دنبال میکند که در طی آن لازم است درابتدا مشتریان (نیازها و خواستهها و انتظارات آنها) شناسایی گردند. در واقع نقطه آغاز فعالیتهای بازاریابی درک نیازها و خواستههای مشتریان است که تلاش میشود با درک آنها خدمت یا کالایی ارائه گردد که نهایتاً بتواند موجبات رضایت آنها را فراهم کند. درکناراین موضوع نباید فراموش کرد که کالا یا خدمت ما زمانی میتواند در بازارجذاب و مورد توجه قرار گیردکه نسبت به رقبا برتری قابل ملاحظه ای برای مشتریان داشته باشد. به این برتری مزیت رقابتی می گویند. در نهایت در مرحله سوم لازم است تا کل فضای حاکم بر بازار، قوانین و مقرارت، باورها، فرهنگها، ارزشها و...شناسایی گردد (زارع،1389).
2-3- بازاریابی خدمات خدمت را میتوان فعالیت یا منفعتی نا محسوس و لمس نشدنی تعریف نمود، که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد. خدمات به فعالیتهای اقتصادی گفته میشود که در زمانها و مکانهای خاص، برای مشتریان و یا به عبارتی، دریافت کنندگان خدمت، ایجاد ارزش و منفعت میکند. (Lovelock,c 1999) خدمات دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از کالاها متمایز میسازد. این ویژگیها اغلب به عنوان ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری، تغییر پذیری، فنا پذیری و عدم انتقال مالکیت بر خدمت مطرح میشوند. ناملموس بودن: خدمات خالص را نمیتوان قبل از مصرف به وسیله خواص فیزیکی ارزیابی کرد و مشتریان نمیتوانند قبل از خرید صحت و سقم تبلیغات را بررسی کنند. ناملموس بودن، سطح نااطمینانی مصرف کننده را هنگام انتخاب خدمات رقیب افزایش میدهد. بنابراین بخش مهمی از فعالیت بازاریابی باید در جهت کاستن این نا اطمینانی، از طریق افزودن شواهد فیزیکی و توسعه فیزیکی و توسعه یک مارک تجاری قوی صورت پذیرد. تفکیک ناپذیری: مصرف خدمت از تولید آن جدا نیست، یعنی تولید کننده و مصرف کننده برای به دست آوردن منافع باید با یکدیگر تعامل برقرار کنند. در حالی که کالا اول تولید، سپس عرضه و نهایتاً فروخته و مصرف میشود، عموماً خدمات ابتدا فروخته سپس به صورت همزمان تولید و مصرف میشوند. همین طور در حالیکه روش تولید کالا اهمیت کمی برای مصرف کننده دارد، فرایندهای تولید خدمات به اندازه منفعت نهایی، مهم میباشد. (palmer,Adrian 2001) تغییرپذیری: در خدمات، آن گونه که در مورد کالا صادق است، امکان بازرسی قبل از تحویل و روی کالای معیوب وجود ندارد زیرا خدمات معمولاً باید در زمانی که مشتریان حضور دارند تولید شود. فنا پذیری: خدمات از آن جهت که نمیتوان آنها را ذخیره کرد، نیز با کالا تفاوت دارد. فنا پذیری خدمات مستلزم توجه بیشتر به مدیریت تقاضا و برنامه ریزی تولید خدمات مطابق با این الگوها تا حد ممکن است. مالکیت: مشتریان معمولاً فقط ارزش خدمات را کسب میکنند، بدون اینکه مالکیت چیزی را به دست آورند. وقتی یک خدمت ارائه میشود مالکیتی از فروشنده به خریدار منتقل نمیشود بلکه صرفاً حق فرایند خدمت را میخرد palmer,Adrian 2001).(
2-4- پیشینه پژوهش حسابرسی مانند پزشکی و حقوق و مهندسی به عنوان حرفه شناخته میشود. از گذشته نقش حسابرس به عنوان تضمین کننده کیفیت اطلاعات حسابداری بوده است. در واقع نقش حسابرس ایجاد ارزش افزوده برای اطلاعات حسابداری است (Ohman,2005). شماری از تحقیقات انجام شده در بخشهای حسابرسی مربوط به چگونگی برقراری ارتباط با صاحبکاران و جذب آنان و نگهداری این ارتباط میباشد. همچنین مطالعات اخیر نشان میدهد که حسابرسان متعهد به صاحبکاران هستند و از طریق انجام خدمات حسابرسی میتوانند صاحبکاران بیشتری را جذب نمایند. به بیان دیگرحسابرسان به طور فعال در پی کسب و حفظ رابطه با صاحبکاران میباشند واین امرنشان دهنده تمایل آنان به بازاریابی است (Oham et al,2012). حسابرسان از طریق عوامل مختلفی مانند تبلیغات و انجام خدماتی متمایز از سایر حسابرسان در پی جذب صاحبکاران و به دست گرفتن بازارهستند. در واقع این مطالعات نشان میدهد که خدمات حرفه ای در حال تغییر است و این تحولات به خاطر رقابتی بودن این حرفه و همچنین اصلاح رابطه با صاحبکاران است. اما با توجه به این تغییرات، حسابرسان باید قادر به مدیریت مواردی همچون رعایت اخلاق و حرفه و تغییر انتظار مشتریان باشند (Hodgs&young,2009). برای مدیریت کردن این عوامل باید بدانیم که مسئولیت حرفه حسابرسی شامل چه مسئولیتهایی بوده و خدمات بازاریابی شامل چه نوع خدماتی است. در دهههای اخیرتحقیقاتی در مورد خدمات حرفه ای انجام شده است، که این بررسیها نشان میدهد همانطور که محیطهای تجاری تغییر کرده و رقابتی شده، درک صاحبکاران از این حرفه نیز تغییر یافته ولی در نهایت کیفیت حرف اول را برای حفظ رابطه حسابرس با صاحبکاران می زند (Reid,2008). صاحبکاران به دنبال این موضوع هستند که کدام حسابرس خدمات متفاوتی نسبت به حسابرسان دیگر انجام میدهد. این موضوع باعث ایجاد رقابت در بین حسابرسان شده و تمایل آنان به بازاریابی را افزایش میدهد و کم کم باعث شده که حسابرسان از اصول پیچیده بازاریابی پیروی کنند. که پیروی از این اصول توسط حسابرسان برای جذب صاحبکاران است و در نتیجه این عوامل باعث افزایش سفارش به حسابرسان میشود (Hodges&young,2009). درشرکتهای حسابرسی مدرن، بازاریابی به معنی حضور در جلسات کاری و شرکت در همایشها و عضویت در انجمنهای حسابرسی است. در واقع شرکت در این همایشها از تاکتیکهای مهم در بازاریابی به حساب میآید (Markham et al,2005). نتیجه مطالعات بیانگر این مطلب است که حسابرسان باید بین تبلیغ در حرفه حسابرسی و اعتبار بخشیدن به صورتهای مالی تعادل ایجاد کنند، و توجه به این امر خود سبب موفقیت آنان در این حرفه میشود. همچنین حسابرسان باید به زمان صرف شده در فعالیتهای بازاریابی و وظایف اصلی این حرفه توجه داشته باشند و بین آنها توازن ایجاد کنند تا این اطمینان حاصل شود که اعتماد نسبت به این حرفه از بین نرفته است (clow et al,2009). چون تحقیقات نشان میدهد که تغییر در نگرش در حسابرسان نسبت به انجام فعالیتهای بازاریابی بیشتر به منظور حفظ رابطه با صاحبکاران است، و حسابرسان برای حفظ رابطه و کسب شهرت از تبلیغات استفاده میکنند. به خصوص حسابرسان جوان تصوری که از این حرفه دارند این است که برای شروع فعالیت و ماندن در این حرفه باید از بازاریابی استفاده کنند، آنان تبلیغات را به عنوان یک استراتژی در بازاریابی تلقی کرده و این تصور را دارند که بازاریابی به آنه در جذب صاحبکاران یاری میرساند. بنابراین حسابرسان بر این باور هستند که بازاریابی قسمت مهمی از کار آنها است و این احتمال وجود دارد که ترکیبی از وظایف اصلی حسابرسان و انجام فعالیت بازاریابی، حرفه حسابرسی را تشکیل دهد (Hulbert et al,1996). برابرگ و همکاران[i] (2013) طی پژوهشی از حسابرسان در سوئد نشان دادند که حسابرسان به فعالیتهای بازاریابی تمایل مثبت نشان میدهند و زمان بیشتری را برای انجام فعالیتهای بازاریابی صرف مینمایند. آنها نشان دادند که از دیدگاه حسابرسان، تفاوت با اهمیتی میان فعالیت حسابرسی و فعالیت بازاریابی وجود ندارد. به عقیده آنها باید میان فعالیت بازاریابی و حسابرسی باید موزانه ایجاد نمود تا حرفه حسابرسی از تمایل حسابرسان به فعالیتهای بازاریابی، آسیب نبیند. به عقیده آنها توجه بیشتر حسابرسان به فعالیتهای بازار یابی میتواند موجب کاهش فعالیت حسابرسی و در نتیجه کیفیت حسابرسی شود. کمسیون اروپا (2010) نسبت به تسلط مؤسسات بزرگ حسابرسی بر بازار حسابرسی ابراز نگرانی نمود. این کمسیون تاکید داشت که این موضوع میتواند موجب شود تا تمایل مؤسسات کوچک به فعالیتهای بازاریابی بیشتر شود و کیفیت حسابرسی این مؤسسات بهبود نیابد. این کمسیون خواستار استفاده از مکانیزم هایی شد تا تمرکز مؤسسات حسابرسی بزرگ بر بازار حسابرسی کاهش یابد (European Commission 2010). دیفوند و ژانگ[ii] (2014) رقابت در بازار حسابرسی را عاملی برای کیفیت حسابرسی میشناسند. به عقیده آنها مؤسسات بزرگ حسابرسی در مقایسه با مؤسسات کوچک تر توان رقابتی بیشتر و سهم بیشتری از بازار حسابرسی دارند و در نتیجه کیفیت حسابرسیان ها بالا تر است. به عقیده ان ها از طریق نظارت بیشتر بر مؤسسات کوچک حسابرسی باید کیفیت حسابرسی در این مؤسسات ارتقاء یابد. در پژوهش دیگر آچوا و الابار[iii] (2014) بازاریابی و فروش خدمات حسابرسی داخلی را بهترین رویه برای ارزیابی ریسک مدیریت میشناسند. آنها توسعه بازار حسابرسی داخلی را در دنیای رقابتی امروز، از طریق فعالیتهای بازاریابی امکان پذیر میدانند. آنها ارائه و ایجاد رویههای نوین حسابرسی داخلی و بازار یابی آنها را روشی برای بهبود و ایجاد ارزش شرکت میدانند. خدامی پور و علی پور سرمست (1391) مشکلات میان حسابرس و صاحبکار را مورد بررسی قرار دادند. ان ها فقدان تجربه کافی کارکنان حسابرسی در درک فعالیتهای صاحبکار، عدم رعایت اخلاق حرفه ای از سوی حسابرسان را مهمترین مشکلات مشاهده شده از سوی صاحبکار و هم چنین از دیگاه حسابرسان عدم دسترسی به شواهد حسابرسی صاحبکار از جمله مهمترین مشکلات حسابرسان میدانند. نیکومرام و موکل (1393) تغییر حسابرس را از دیدگاه راهبری شرکتی مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهشان ها نشان میدهد تغییر حسابرس رابطه ای مستقیم با درصد سهام متعلق به سهامدار عمده در ترکیب سهامداران شرکت دارد. حاجیها و حسین نژاد (1394) نشان دادند بین موجودی کالا، ارزش سهام و زیان ده بودن شرکت با نقاظ ضعف با اهمیت کنترل داخلی رابطه مثبت وجود دارد. بازار سهام به نقاط ضعف موجود در کنترل داخلی واکنش منفی نشان میدهد. مرتضی نژاد و زارع پور (1389) در بررسی از 46 شرکت بیمة دولتی و خصوصی موجود در شهرستان تبریز به منظور آزمون رابطه بین سوگیری سازمان نسبت به بازار و عملکرد آن با بررسی راهبرد کاهش هزینه و راهبرد تمایزی نشان دادند شرکتهایی که از راهبرد تمایزی بهره میبردند سوگیری نسبت به بازار قویتری در مقایسه با شرکتهایی داشتند که از راهبرد کاهش هزینهها به عنوان راهبرد اصلی خود استفاده میکردند. سوگیری نسبت به بازار نقشی بسیار مثبت تر بر روی عملکرد سازمانهای پیرو راهبرد تمایزی در مقایسه با راهبرد کنترل هزینه داشت. در گروه کاهش هزینه، مؤلفة هماهنگی کارکرد درونی در سوگیری نسبت به بازار بطور معناداری عملکرد سازمان را تحت الشعاع قرار میدهد، در حالی که در گروه تمایزی، سوگیری نسبت به مشتری و رقبا، مؤلفههای اصلی سوگیری را شکل داده و عملکرد را بطور معنادار تحت تأثیر قرار میدهند. عزیزی و همکاران (1391) بازاریابی درونی و مشتری گرایی را در کارکنان بانک ملی بررسی نمودند. یافتههای تحقیقان ها بیانگر آن بود که چشم انداز سازمان بر مشتری گرایی کارکنان بانک ملی رابطه ای ندارد. اما برنامههای بهبود مهارت کارکنان و هم چنین برنامههای تشویقی کارکنان با مشتری گرایی رابطه ای معنی دار دارد.
3- روش شناسی پژوهش 3-1- جامعه و نمونه آماری جامعه آماری پژوهش حاضر، حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی بخش خصوصی عضو جامعه حسابداران رسمی میباشد. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی است. بدین منظور دو جامعه یعنی حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی و حسابرسان شاغل در مؤسسات حسابرسی بخش خصوصی هر کدام به عنوان یک خوشه درنظر گرفته شد. از آنجاییکه جامعه اماری در این تحقیق نامحدود است، برای تعیین حجم نمونه از فرمول 1 استفاده شد. (1)
در فرمول 1: تعداد نمونه=n، 2/aZ2 = مقدار نرمال استاندارد یعنی 96/1 و 5/0p= q= و 1/0 d= تعداد نمونه آماری بدست آمده مطابق با فرمول بالا 96 میباشد که در این تحقیق تعداد 193 پرسش نامه میان حسابرسان به صورت تصادفی توزیع شد و 169 پرسش نامه دریافت گردید. هم چنین حدود 19 درصد نمونه آماری زن و 81 درصد مرد هستند. 13 درصد شاغل در سازمان حسابرسی و 87 درصد نیز شاغل در مؤسسات حسابرسی خصوصی هستند. حدود 55 درصد از مشارکت کنندگان در تحقیق در سطح حسابرس و حسابرس ارشد بوده و 15 درصد نیز در سطح سرپرست و بقیه (30 درصد) در سطوح مدیر و شریک حسابرسی قرار دارند. 50 درصد از پاسخ دهندگان تحصیلات کارشناسی، 45 درصد کارشناسی ارشد و 5 درصد نیز دارای مدرک تحصیلی دکتری بودند.
3-2- روش پژوهش این تحقیق با توجه به ماهیت، از نوع تحقیقات کاربردی است زیرا هدف آن توسعه دانش و آگاهی زمینه فعالیت بازاریابی در حرفه حسابداری است. هم چنین از نظر روش پیمایشی و از نوع تحقیق توصیفی است. چارچوب نظری و پیشینه تحقیق نیز از روش کتابخانه ای و جمع آوری دادهها و نتیجه نهایی، برای آزمون رد یا پذیرش فرضیهها از طریق پرسش نامه انجام میشود. از آنجاییکه این تحقیق در یک محیط واقعی یعنی سازمان حسابرسی و مؤسسات خصوصی حسابرسی انجام شده است، جزو تحقیقات میدانی به شمار میآید. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر و سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش از پرسش نامه برابرگ و همکاران (2013) برای سنجش تمایل حسابرسان به فعالیتهای بازاریابی استفاده شده است. تعداد سئوالات پرسش نامه شامل 36 سئوال میباشد. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه برابر 73 محاسبه شد. از آنجاییکه این مقادیر بیش از 67 درصد است، بنابراین پرسش نامه از روایی لازم برخوردار است. برای آزمون فرضیهها، از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. قلمرو زمانی پژوهش نیز سال 1393 است.
3-3- متغیرهای پژوهش متغیرهای مستقل در این تحقیق عبارت هستند از رتبه شغلی، دیدگاه حسابرسان درباره اهمیت فعالیت بازاریابی، دیدگاه حسابرسان درباره اهمیت فعالیت حسابرسی، دیدگاه حسابرسان درباره قبول داشتن فعالیت بازاریابی و دیدگاه حسابرسان درباره قبول داشتن فعالیت حسابرسی. متغیر وابسته در این پژوهش تمایل به بازاریابی است که عبارت است از تفاوت بین زمان صرف شده برای فعالیتهای بازاریابی و زمان صرف شده برای حسابرسی میباشد. هرچه تفاوت مذکور بیشترباشد، این موضوع نشان دهنده آن است که حسابرسان زمان و وقت بیشتری برای فعالیتهای بازاریابی صرف میکنند. زمان صرف شده برای فعالیت حسابرسی – زمان صرف شده برای فعالیت بازاریابی=تمایل به بازاریابی
3-4- اندازه گیری متغیرها اطلاعات مربوط به متغیرهای وابسته و مستقل در قالب سؤال در پرسشنامه وجود داشته و از پاسخ دهندگان در خواست شده است که به سؤالات پاسخ دهند. پرسشنامه شامل چهار بخش است. بخش اول مربوط به سؤالات عمومی، بخش دوم، سؤالات مربوط به قبول داشتن فعالیت حسابرسی و بازاریابی است. این بخش، دیدگاه حسابرسان درباره قبول داشتن دو فعالیت حسابرسی و بازاریابی را بر اساس طیف لیکرت از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق (امتیاز یک برای کاملاً مخالف تا امتیاز هفت برای کاملاً موافق) اندازه گیری میکند. بخش سوم پرسشنامه مربوط به سؤالات زمان صرف شده برای فعالیت حسابرسی و بازاریابی میباشد. در این بخش دیدگاه حسابرسان درباره زمانی که برای حسابرسی و هم چنین بازاریابی صرف میشود، براساس طیف لیکرت از کاملاً کم تا کاملاً زیاد (کاملاً کم مقدار 1 و کاملاً زیاد مقدار 7) اندازه گیری میشود. میانگین امتیاز پاسخهای ارائه شده درباره زمان صرف شده برای فعالیت بازاریابی و همچنین میانگین امتیاز پاسخهای ارائه شده درباره زمان صرف شده برای فعالیت حسابرسی محاسبه و از هم کسر میشود. هر چه میانگین زمان صرف شده برای فعالیت بازاریابی بیشتر از فعالیت حسابرسی باشد، این موضوع نشان میدهد که حسابرسان زمان و تمایل بیشتری به فعالیتهای بازاریابی دارند. بخش چهارم پرسشنامه دیدگاه حسابرسان را درباره اهمیت فعالیتهای حسابرسی و بازاریابی را اندازه گیری مینماید. پرسشها در این بخش بر اساس طیف لیکرت از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق براساس امتیاز یک تا هفت اندازه گیری میشود. رتبه شغلی: این متغیر یک متغیر فاصله ای (رتبه ای) است که با مقدار یک تا پنج نشان داده میشود. مقدار یک برای حسابرس، مقدار دو برای حسابرس ارشد، مقدار سه برای سرپرست حسابرسی، مقدار چهار برای مدیر و مقدار پنج برای شریک اختصاص داده میشود.
4- فرضیههای تحقیق
5- یافتههای پژوهش جدول 1 نتایج آمار توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. این جدول بیانگر آن است که مدیران زمان بیشتری برای فعالیت بازاریابی صرف میکنند. چون میانگین تفاوت میان زمان صرف شده برای فعالیت بازاریابی یعنی تمایل به بازاریابی و حسابرسی بیشتر از بقیه رتبههای شغلی است. همچنین میانگین اهمیت فعالیت بازاریابی و اهمیت فعالیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان به هم نزدیک بوده و تفاوت چندانی با هم ندارند.
جدول 1- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر جدول 2- آزمون همگنی واریانس
منبع: یافتههای پژوهشگر
جدول 3- آزمون من ویتنی و ویلکاکسون
منبع: یافتههای پژوهشگر
نتایج جدول 2، همگنی و تساوی واریانسها میان رتبههای شغلی حسابرس، حسابرس ارشد، سرپرست و مدیر و شریک را از طریق آزمون لون[iv] نشان میدهد. نتایج این جدول بر این موضوع تاکید دارد که در همه ردههای شغلی حسابرسی، تفاوت معنی داری درباره اهمیت و قبول داشتن فعالیت بازاریابی و حسابرسی وجود ندارد. یعنی حسابرسان با رتبههای شغلی متفاوت، فعالیت بازاریابی را کنار فعالیت حسابرسی با اهمیت میدانند و آن را قبول دارند. نتایج جدول شماره 3 نیز بیانگر آن است که اهمیت فعالیتهای بازاریابی و اهمیت فعالیتهای حسابرسی نزد حسابرسان زن و مرد متفاوت نیست. یعنی زنان همانگونه درباره اهمیت فعالیتهای بازاریابی در حسابرسی و اهمیت فعالیتهای حسابرسی فکر میکنند که مردان درباره آن دو فعالیت فکر میکنند. هم چنین شواهد این جدول نشان میدهد اهمیت فعالیتهای بازاریابی و اهمیت فعالیتهای حسابرسی نزد حسابرسان شاغل در بخش خصوصی و شاغل در بخش دولتی یکسان است و تفاوت معنی داری با هم ندارد. نتایج مربوط به آزمون فرضیهها در جدول 4 آورده شده است. این جدول نشان میدهد که از دیدگاه حسابرسان، قبول داشتن فعالیت بازاریابی با تمایل به بازاریابی رابطه معنی دار ندارد. بنابراین فرضیه شماره یک رد میشود. اما در سطح اطمینان 95 درصد اهمیت فعالیت بازاریابی، رابطه مثبت و معنی دار با تمایل به بازاریابی دارد. همچنین در سطح اطمینان 95 درصد اهمیت فعالیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان رابطه منفی و معنی دار با متغیر وابسته (تمایل حسابرسان به بازاریابی) دارد. بنابراین فرضیههای دوم و چهارم تأیید میشود. همچنین در سطح اطمینان 90 درصد رتبه شغلی رابطه ای مثبت وقبول داشتن فعالیت حسابرسی رابطه منفی و معنی دار با تمایل حسابرسان به بازاریابی دارد. از این رو فرضیههای سوم و پنجم نیز در سطح اطمینان 90 درصد تأیید میشوند.
جدول 4- نتایج مربوط به آزمون فرضیهها
متغیر وابسته: تمایل به بازاریابی منبع: یافتههای پژوهشگر
6- بحث و نتیجه گیری این تحقیق دیدگاه حسابرسان درباره فعالیتهای حسابرسی و فعالیتهای بازاریابی را مورد بررسی قرار میدهد. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که عوامل تعیین کننده بر تمایل حسابرسان بر فعالیت بازاریابی عبارتاند از اهمیت فعالیت بازاریابی، اهمیت فعالیت حسابرسی، قبول داشتن فعالیت حسابرسی و رتبه شغلی حسابرسان. رتبه شغلی حسابرسان و اهمیت فعالیت بازاریابی رابطه ای مستقیم و مثبت با تمایل به بازاریابی در حسابرسان دارد. اما قبول داشتن فعالیت حسابرسی و اهمیت فعالیت حسابرسی رابطه منفی با تمایل به بازاریابی دارند. به بیان دیگر هرگاه سطح دیدگاه حسابرسان درباره اهمیت فعالیت حسابرسی و قبول داشتن فعالیتهای حسابرسی افزایش یابد، آن گاه تمایل به بازاریابی کاهش مییابد. از سوی دیگر، هرگاه سطح دیدگاه حسابرسان درباره اهمیت فعالیت بازاریابی افزایش یابد در آن صورت تمایل به بازاریابی نیز افزایش مییابد. نتایج آمار توصیفی پژوهش نیز بیانگران است در حرفه حسابرسی، دیدگاه حسابرسان نسبت به حرفه حسابرسی بیشتر بر فعالیتهای بازاریابی تمرکز دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که مدیران حسابرسی شاغل در مؤسسات خصوصی، زمان بیشتری برای فعالیت بازاریابی صرف میکنند. هم چنین میانگین اهمیت فعالیت بازاریابی و اهمیت فعالیت حسابرسی از دیدگاه شرکای حسابرسی به هم نزدیک بوده و تفاوت چندانی با هم ندارند. حسابرسان با رتبههای شغلی متفاوت، فعالیت بازاریابی را کنار فعالیت حسابرسی با اهمیت میدانند و آن را قبول دارند. یعنی حسابرسان همان اندازه که به فعالیت حسابرسی اهمیت میدهند، فعالیت بازاریابی را هم با اهمیت میدانند و میان این دو فعالیت توازن برقرار مینمایند. هم چنین شواهد پژوهش بیانگر آن است که دیدگاه یک حسابرس جوان با یک حسابرس در سطح شریک، درباره فعالیت بازاریابی در حرفه حسابرسی یکسان است. بعلاوه، اهمیت فعالیت حسابرسی و اهمیت فعالیت بازاریابی از دیدگاه حسابرسان شاغل در بخشهای دولتی و خصوصی حسابرسی و هم چنین در میان زنان و مردان تفاوت معنی داری با هم ندارند. این موضوع نشان میدهد حسابرسان زن و مرد و حسابرس دولتی و خصوصی دیدگاه یکسانی درباره اهمیت فعالیتهای بازاریابی در حرفه حسابرسی دارند. یعنی به همان اندازه که به فعالیت حسابرسی اهمیت میدهند به فعالیت بازاریابی نیز در این حرفه توجه دارند. از این رو پیشنهاد میشود تا قانون گذاران در حرفه حسابرسی، دلایل گرایش حسابرسان به فعالیتهای بازاریابی را بررسی نمایند و پاسخی برای این سئوال پیدا کنند که چرا حسابرسان، فعالیت بازاریابی را جزء لاینفک فعالیت حسابرسی میدانند. به نظر میرسد گسترش مؤسسات خصوصی حسابرسی، رقابت میان آنها را افزایش داده و این موضوع احتمالاً باعث شده است تا حسابرسان، فعالیت بازاریابی را در کنار فعالیت حسابرسی مهم و با اهمیت بدانند. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش برابرگ و همکاران (2013) و اوهام و همکاران (2012) و هوگس و یونگ (2009) مطابقت دارد. به عقیده آنها، گسترش رقابت در بازار حسابرسی موجب تمایل حسابرسان به فعالیتهای بازاریابی میشود و در نتیجه کیفیت حسابرسی کاهش مییابد. از این رو به قانون گذاران در حوزه بازار حسابرسی و سرمایه گذاران پیشنهاد میشود تا نتایج این پژوهش را در مدلهای تصمیم گیری خود به منظور ارزیابی فعالیت مؤسسات حسابرسی و ارزیابی کیفیت حسابرسی آن مؤسسات، مد نظر قرار دهند. زیرا اهمیت دادن به فعالیت بازاریابی در کنار فعالیت حسابرسی توسط مؤسسات حسابرسی، میتواند موجب کاهش حرفه گرایی حسابرس و در نتیجه کیفیت حسابرسی شود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1) بنی مهد، بهمن، مهدی مرادزاده فرد و مهدی زینالی، (1392)، "رابطه بین تغییر حسابرس مستقل و تغییر اظهارنظر حسابرس"، مجله دانش حسابداری دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره 14. 2) بیات، غلامرضا، (1387)، "اخلاق حرفه ای در حسابداری و حسابرسی"، نشریه حسابدار، شمارههای 204 و 205، صص 54-61 3) حاجیها، زهره و سهیلا محمدحسین نژاد، (1394)، "عوامل تاثیرگذار بر نقاط ضعف با اهمیت کنترل داخلی"، پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی، سال هفتم، شماره بیست و ششم، صص 119-137 4) زارع، مهدی، (1389)، " اصول بازاریابی"، انتشارات مدیر فردا، صص 5 5) شلیله، محمد، (1383)، "حرفهها و حرفه گرایی"، مجله حسابرس، شماره 23 و 24، صص 54-63 6) خدامی پور، احمد و کاظم علی پور سرمست، (1391)، "بررسی روابط بین حسابرس - صاحبکار و رتبه بندی مشکلات مربوطه در محیط حسابرسی ایران"، پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی، سال چهارم، شماره چهاردهم، صص 111-134 7) عزیری، فیزوزه، الهام خسروانی و علیرضا مسیبی، (1391)، " اثر بازاریابی درونی بر مشتری گرایی کارکنان با تاکید بر شاخصهای چشم انداز، بهبود و توسعه و پاداش: مطالعه موردی کارکنان شعب بانک ملی استان مازندران"، پژوهشهای مدیریت منابع سازمانی، دوره 2، شماره 4، صص 133 -151 8) مرتضی نژاد، حبیبه و جواد زارع پور، (1389)، "سوگیری نسبت به بازار و عملکرد با تاکید بر اهمیت راهبرد سازمانی"، دومین کنفرانس بین المللی بازاریابی خدمات مالی. 9) نیکو مرام، هاشم و الهه موکل، (1393)، "عوامل اثرگذار بر تغییر حسابرس از دیدگاه راهبری شرکتی"، پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی، سال ششم، شماره بیست و چهارم، صص 1-20 10) Achuaa, J. and Alabar, T, (2014), “Imperatives of Marketing Internal Auditing in Nigerian Universities”, Procedia - Social and Behavioral Sciences 164, PP.32 – 40 11) Brobeg, P, umans, T and Gerlofsitg, C, (2013), ”Balance between Auditing and Marketing: An Explorative Study”, Journal of Accounting, Auditing and Taxation,22, PP.57-70 12) Cheitha ham, G and chivers, G, (2005), “Professions, Competence and Informal Learning.uk”, Edward Elrar. PP. 286. 13) DeFond, M. and J.Zhang, (2014), “A Review of Archival Auditing Research”, Journal of Accounting and Economics 58, PP. 275–326 14) European Commission, (2010), “Green Paper: Audit Policy: Lessons from the Crisis”, Online at http://ec.europa.eu/internal_market/consultations/docs/2010/audit/green_paper_audit_en.pdf, retrieved December, 2010. 15) Heischmidt, K., Elfrink, J., & Mays, B, (2003), “Professional Accounting Services: Types of Marketing Communications Used by CPAs”, Services Marketing Quarterly, & Theory, 32(1), PP. 113–137. 16) Hodges, S., & Young, L, (2009), “Unconsciously Competent: Academia’s Neglect of Marketing Success in the Professions”, Journal of Relationship Marketing, 8(1), PP. 36–49. 17) Kuper, A and J Kuper, (2003), “The Social Science Encyclopedia”, 2 ed, London:Routledge. 18) Lovelock, c, (1999), “Service Marketing a European Perspective”, Published by Financia Times, New York: Prentic Hall. 19) Markham, S., Cangelosi, J., & Carson, M, (2005), “Marketing by CPAs: Issues with the American Institute of Certified Public Accountants”, Services Marketing Quarterly, 26(3), PP. 71–82. 20) Ohman, P, (2005), “Ar Det Viktigare f ِ r Revisorer Att g ِ ra saker Ratt an Att G ِ ora Ratt Saker?”, In S.-E. Johansson, E. Hackner, & E. Wallerstedt (Eds.), Uppdrag revision. Finland: SNS Fo ِ rlag. 21) Ohman, P., Häckner, E., & Sörbom, D, (2012), “Client Satisfaction and Usefulness to External Stakeholders from an Audit Client Perspective”, Managerial Auditing Journal, 27(5), PP. 477–499. 22) Palmer, Adrian, (2001), “Principles of Service Marketing”, Mc Graw Hill. Third Edition. Great Britain. 23) Reid, M, (2008), “Contemporary Marketing in Professional Services”, Journal of Services Marketing, 22(5), PP. 374–384.
یادداشتها
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,734 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,074 |