تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,551 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,515,369 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,552,041 |
بررسی شیوههای تصویرگری با سازها و موسیقی در قصاید خاقانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 8، شماره 34، اسفند 1396، صفحه 91-115 اصل مقاله (399.63 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله حاضر میکوشد به تبیین جایگاه سازها و اصطلاحات موسیقی در تصویرسازی قصاید خاقانی بپردازد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ دادن به این پرسش است که خاقانی به چه منظور و تا چهاندازه و به چه شیوههایی سازها و اصطلاحات موسیقی را در تصویرسازی به کار برده و از چه شگردهای هنری بهره برده است. در این مقاله ابتدا به جمعآوری و دستهبندی ابیاتی که شاعر در آنها از اصطلاحات و آلات موسیقی در تصویرپردازی استفاده کرده است پرداختهایم؛ سپس سازها و اصطلاحات موسیقی بر اساس کاربردشان در تصویرسازی دستهبندی و تحلیل شدهاند و برخی از دشواریهایی که مربوط به اصطلاحات موسیقی و سازها بوده است، برطرف شده است. در نهایت میتوان گفت که مطابق بررسیها و مشاهدات انجام شده در قصاید خاقانی، از شکل سازها و آهنگهای سازها آنها و اصطلاحات موسیقی به شیوهای هنرمندانه برای تصویرسازی و تصویرپردازیهای متنوع به کار گرفته شدهاند؛ همچنین از اسامی آلات و اصطلاحات موسیقی به منظور مضمونسازی برای ساختن مضامین هنرمندانه استفاده شده است. برخی از این مضامین در قصاید خاقانی به شکل یکسان با تفاوتهایی تکرار میشوند. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تصویرسازی؛ سازها و اصطلاحات موسیقی؛ تشخیص؛ توصیف؛ خاقانی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی شیوههای تصویرگری با سازها و موسیقیدر قصاید خاقانیسارا گرامی* دکتر محمدحسین کرمی** چکیده مقاله حاضر میکوشد به تبیین جایگاه سازها و اصطلاحات موسیقی در تصویرسازی قصاید خاقانی بپردازد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ دادن به این پرسش است که خاقانی به چه منظور و تا چهاندازه و به چه شیوههایی سازها و اصطلاحات موسیقی را در تصویرسازی به کار برده و از چه شگردهای هنری بهره برده است. در این مقاله ابتدا به جمعآوری و دستهبندی ابیاتی که شاعر در آنها از اصطلاحات و آلات موسیقی در تصویرپردازی استفاده کرده است پرداختهایم؛ سپس سازها و اصطلاحات موسیقی بر اساس کاربردشان در تصویرسازی دستهبندی و تحلیل شدهاند و برخی از دشواریهایی که مربوط به اصطلاحات موسیقی و سازها بوده است، برطرف شده است. در نهایت میتوان گفت که مطابق بررسیها و مشاهدات انجام شده در قصاید خاقانی، از شکل سازها و آهنگهای سازها آنها و اصطلاحات موسیقی به شیوهای هنرمندانه برای تصویرسازی و تصویرپردازیهای متنوع به کار گرفته شدهاند؛ همچنین از اسامی آلات و اصطلاحات موسیقی به منظور مضمونسازی برای ساختن مضامین هنرمندانه استفاده شده است. برخی از این مضامین در قصاید خاقانی به شکل یکسان با تفاوتهایی تکرار میشوند. واژههای کلیدی تصویرسازی، سازها و اصطلاحات موسیقی، تشخیص، توصیف، خاقانی. مقدمهخاقانی شاعری است که بنا بر شیوه عصر خود، انواع علوم را اعم از علم نجوم، موسیقی، طب و... به شکل هنرمندانه در اشعار خود جای میدهد. استفاده از نام آلات موسیقی و اصطلاحات آن در شعر خاقانی جایگاه ویژهای دارد از این رو هدف این تحقیق، پاسخدادن به این سوالات است: خاقانی از اصطلاحات وآلات موسیقی به چه منظورهایی استفاده کرده است؟ آیا سازها و آهنگها در تصویرسازیهای او نقشی دارد؟ اگر نقشی دارد، در تصویرسازهای خود تا چه اندازه موفق بوده است؟ برای پاسخ دادن به این سوالها ابتدا باید تصویر و موسیقی را شناخت. «تصویر (ایماژ) پرکاربردترین اصطلاح نقد ادبی است که از دیرباز در بلاغت اسلامی مطرح بوده و در دوره شکوفایی نقد جدید در ادبیات غرب محبوبیت یافت» (فتوحی، 1389: 37) «تصویر به مجموعه تصرفات بیانی و مجازی (از قبیل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل، تمثیل، نماد، تشخیص، پارادوکس و ...) اطلاق میشود.» (همان: 42) و موسیقی: هنر بیان احساس به وسیله صداهاست. مهمترین عوامل تشکیل دهندة موسیقی صدا و وزن هستند. (پورتراب، 1369: 13) موسیقی در اصل به نواها و آهنگهایی گفته میشود که انسان به وسیله سازهای مختلف ایجاد میکند، اما توسعاً به هماهنگی اصوات و نواها و آهنگهای کلامی انسان نیز گفته میشود و در نوشتار به ویژه در شعر نیز کاربرد ویژه دارد. به علاوه حسنی و خالقی در بارة تأثیر آن نوشتهاند: «موسیقی نشانه جنبش زندگی، زبان احساسات و عواطف و بیان زیبایی و انسانیت است». (حسنی، بیتا: 3) «موسیقی صنعت ترکیب اصوات و صداهاست به طوریکه خوشآیند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد. بنا بر تعریف فوق پایه و اساس موسیقی صوت و صداست که بدون آن موسیقی به وجود نمیآید.» (خالقی، 1316: 6) علم موسیقی هم به مانند هر علم دیگر اصطلاحات خاص خود را دارد که فقط در همان علم تعریف میشود: نوا، لحن، زخمه و آوا و... . پیشینه تحقیقپژوهشهای بسیاری در زمینه تصویرسازی یا در بارة خاقانی صورت گرفته است، اما هیچ یک از آنان به صورت مستقل و کامل تصویرسازی با سازها و اصطلاحات موسیقی در دیوان خاقانی کتاب «رخسار صبح» (1376) نوشتة میر جلال الدین کزازی. وی یک قصیدهای از خاقانی با مطلع «رخسار صبح پرده به عمداً برافکند» را از نظر واژهشناسی، زیباشناسی(تشبیه و استعاره و...) و ژرفاشناسی بررسی کرده است؛ اما این کتاب فقط همان یک قصیده را بررسی کرده است. مقاله «توصیف و تصویرگری در منظومة حماسه علینامه» (زمستان 1385) نوشتة کتاب ارمغان صبح از دکتر نصرالله امامی. این کتاب گزیدهای از قصاید خاقانی را به کتاب «لغات تعبیرات، اصطلاحات دیوان خاقانی» (1363، ج3) به کوشش سید ضیاءالدین سجادی. این کتاب به شرح لغات و ترکیبات و معنی برخی اصطلاحات پرداخته است. و دربارة سازهای موسیقی فقط اشاره کوتاه و کلی دارد و گاه به شکل ظاهری ساز توجه کرده است. چنانکه ملاحظه شد هیچکدام از تحقیقات یاد شده به سازها، آهنگها و تصویرسازی با آنها در اشعار خاقانی نپرداختهاند و ما در این مقاله به این امر میپردازیم. خاقانی در به کارگیری اصطلاحات موسیقی و انواع سازها شیوههای متنوع به کارگرفته است. وی گاهی اصطلاحات موسیقی و سازها را برای تبیین مطلبی میآورد، اما بیشتر با آنها تصویرسازی میکند. از آنجا که تصویرسازیهای خاقانی با سازها از تنوع و جایگاه ویژهای برخوردار است، انواع آن را مورد بررسی قرار میدهیم: 1ـ سازها و اصطلاحاتی که با آنان تصویرسازی میکند. 2ـ سازها اصطلاحاتی که برای بیان مطلبی آمدهاند بدون تصویرسازی. 1ـ تصویرسازی با سازها و آلات موسیقیتصویرسازی با سازها و آلات موسیقی را در اشعار خاقانی میتوان به پنج گونه دستهبندی کرد: تصویرسازی با شکل ظاهری ساز، تصاویر خلق شده با موضوعات مختلف، تصویرسازی با شیوه نواختن ساز، تصویرسازی با شکل ظاهری و شیوه نواختن سازها و تصویرسازی با اسامی سازها. ما در این بخش از پژوهش نمونههایی از آنان را بررسی میکنیم. 1ـ1ـ تصویرسازی با شکل ظاهری ساز این مقوله در اشعار خاقانی فراوان است؛ بدینگونه که شاعر با استفاده از انواع تشبیهها و استعاره با سازهای مختلف تصویرسازی میکند و معرفی و شرح و توضیح آنها در درک مفهوم اشعار نیز بسیار موثر است. 1ـ1ـ1ـ تصویرسازی با دف گاه شاعر با استفاده از تشبیههای مختلف با دف تصویرسازی مینماید و آن را به شکارگاه، هلال ماه، چنبر و... تشبیه میکند. نمونههای زیر بیانگر همین مطلب است:
شاعر با استفاده از تشبیه کامل، حلقههای اطراف دف را به کاسه دریوزه تشبیه کرده و با آوردن لفظ یوز ایهام تناسبی زیبا با الفاظ آهو و گور و شیر نر ایجاد کرده است. این بیت، تصویرشکل ظاهری دف را بیان میکند که دارای حلقههایی است و مانند کاسة گدایی فقیران است. همچنین بر روی صفحه و اطراف هلالی آن، حیوانات شکاری نقاشی شدهاند.
(همان: 383) شاعر با استفاده از تشبیه کامل، دف را به هلال ماه تشبیه کرده است. همچنین به مدد تشبیه، تصویر شکل ظاهری دف (مدور و هلالی) را به ذهن متبادر میکند.
(همان: 394) تشبیه تصاویر روی دف به شکارگاهی که پر از حیوانات است. شاعر در این بیت با استفاده از صنعت تشبیه کامل تصویر شکارگاه را به ذهن متبادر میکند.
(همان: 435) حلقه تن و حلقه به گوش بودن دف، تشخیص است؛ میتوان گفت تصاویر خلق شده در این بیت، شکل ظاهری دف را به ذهن میرساند که درون دف حلقههایی آویزان است و همچنین بر روی دف حیوانات را نقاشی میکردند. 1ـ1ـ2ـ تصویرسازی با کوس شاعر در ابیات مختلف با استفاده از آرایة تشبیه کوس را به ایوان سلیمان و مار و ... تشبیه میکند. مانند:
(همان:101) شاعر با استفاده از تشبیه مضمر، کوس را به خم ایوان سلیمان تشبیه کرده است و تصویر خلق شده در این بیت نشانگر شکل ظاهری کوس میباشد.
(همان:394) در این بیت با استفاده از تشبیه کامل، کوس به ماری حلقه زده و گرد تشبیه شده است که سرش را میکوبند. شاعر با استفاده از آرایة تشبیه، تصویر ظاهری کوس ( هلالی و مدور) را به ذهن متبادر میکند. 1ـ1ـ3ـ تصویرسازی با رباب در اشعار خاقانی، رباب به مدد آرایههایی همچون تشبیه و استعاره و... تصویرسازی میشود. مانند:
(همان: 135) در این بیت، رباب به انسانی تشبیه شده که حلق دارد و همچنین شکل ظاهری رباب را در نظر دارد که دارای چند تار است و گویی این تارها او را اسیر کردهاند و به همینخاطر ناله سر میدهند؛ ضمناً با شرح دادن شکل ظاهری این ساز، اسارت را به تصویر میکشد.
(همان: 148) چار زبان استعاره از چهار سیم رباب است. این بیت علاوه بر تصویر شکل ظاهری رباب و تارهای آن تصویر شادمانی و طرب را به ذهن متبادر میکند.
(همان: 435) خاقانی در این بیت، با استفاده از تشبیه مضمر؛ یعنی با تشبیه کاسة رباب به آخور خشک، شکل ظاهری رباب را (کاسه رباب و تارهای آن) به تصویر میکشد. 1ـ1ـ4ـ تصویرسازی با چنگ شاعر در تصویرسازی با ساز چنگ مهارت ویژهای دارد و شکل ظاهری این ساز را در ابیات گوناگون به مدد آرایههایی چون تشبیه و استعاره به صورت دقیق به تصویر میکشد. مانند:
(همان:135) مصرع اول، دقیقاً شکل ظاهری چنگ را شرح میدهد و در مصرع دوم با استفاده
(همان: 144) شاعر با استفاده از تشبیه مرکب، حلقه ابریشم و تارهای چنگ را به ماه نو که در تاریکی شب در آسمان ظاهر میشود، تشبیه کرده است. به علاوه حلقه ابریشمی چنگ تصویر هلالی بودن را به ذهن متبادر میکند.
(همان) با استفاده از تشبیه مجمل، چنگ را به ناقه لیلی به لحاظ هلالی بودن تشبیه کرده است؛ ضمناً در این بیت هم تصویر ظاهری «چنگ» به ذهن متداعی میشود و هم ناله حزین چنگ (تشبیهکردن شکل چنگ به ناقه مدنظر است)
(همان:333) بیست و چهار رود استعاره از بیست و چهار تار چنگ است؛ همچنین تصاویر خلق شده در این بیت به شکل ظاهری ساز اشاره دارد.
(همان: 394) در این بیت خاقانی، با استفاده از تشبیه کامل پوشش چنگ و تارهای آن را به شتر و زانوبند آن تشبیه کرده است؛ بنا بر این شاعر به مدد تشبیه، تصویر شکل ظاهری چنگ (تارهای چنگ) را به ذهن متبادر میکند.
(همان: 434) تشبیه ماه نو به حلقهی ابریشم چنگ (تار و سیم چنگ) تصویر هلالبودن را به ذهن متبادر میکند.
(همان: 435) در بیت مذکور دیبا استعاره از تارهای ابریشمی چنگ است و علاوه بر این، تصویر
(همان: 378) در این بیت، زال استعاره است از چنگ که حالت خمیدگی دارد و مو استعاره از تارهای چنگ. این ساز در مصرع دوم، مانند فردی است که موهایش ریخته باشد. شایان ذکر است که جملهی مذکور، حامل دو معنا و تصویر است: یکی آنکه که قسمت بالایی این ساز، به چوب ختم میشود و هیچ تاری بر روی آن چوب قرار نمیگیرد و مانند فردی که بیمو است. تصویر دیگر آنکه تارهای چنگ به علت بلند و دراز بودن تا پایین پایش میرسد؛ مانند موهای بلند. این دو تصویر شکل ظاهری این ساز را تشریح میکند.
(همان: 389) در مصرع نخست این بیت، خاقانی با استفاده از تشبیه مجمل چنگ را به زرّقی تشبیه کرده است که در منقار آن رشتة زر (استعاره از تارهای چنگ) دارد. در مصرع دوم نیز گیسودار استعاره از چنگ است که گیسوهای آن تارهایش میباشد؛ پس این بیت شکل ظاهری ساز چنگ با تارهای بلند و فراوانش را به ذهن القا میکند. 1ـ1ـ5ـ تصویرسازی با بربط شاعر با استفاده از تشبیه و استعاره با ساز بربط تصاویر مختلف میسازد و شکل ظاهری آن را به ذهن القا میکند. مانند:
(همان: 315) با استفاده از تشبیه کامل، فرد شکم باره و پرخور دارای شکم به بربط دارای کاسه، تشبیه شده است علاوه بر این، تصویر پرخوری را نیز به ذهن متبادر میکند.
(همان: 427) هشت زبان استعاره از هشت سیم بربط است؛ ضمناً در این بیت، به شکل ظاهری ساز اشاره میشود.
(همان:44) با نظر به اینکه در گذشته سیم سازها را از ابریشم میساختند، میتوان گفت که این بیت با استفاده از کنایه ایما، تصویر بریدهشدن و از هم گسستن تارهای ابریشمی را به ذهن متبادر میکند که این مطلب بهگونهای غیر مستقیم شکل ظاهری بربط با سیمها و تارهای ابریشمیاش را بیان میکند. البته باید درباره این ساز میتوان گفت که «بر» به معنی سینه و «بط» به معنی مرغابی است؛ وجه تسمیه این نام و بربط مربوط به شکل ظاهری ساز (کاسه بربط) میباشد که شبیه سینه مرغابی است. (ستایشگر، 1374: 98) برخی نیز نام بربط را شکل دیگر یا شکل تغییر یافتة نام باربد، خنیاگر معروف عصر ساسانی، میدانند. 1ـ1ـ6ـ تصویرسازی با نای خاقانی ساز نی را در بعضی ابیات به مدد آرایه تشبیه به تصویر میکشد و بدین ترتیب شکل ظاهری آن را به ذهن القاء میکند. مانند:
(خاقانی:209) بیزبانی نای و زباندانی بربط تشخیص است؛ بربط به دلیل داشتن تارهایش گویی زباندان است؛ پس با استفاده از تشخیص، شکل ظاهری نای و بربط به ذهن القا میشود.
(همان: 427) شاعر با استفاده از تشبیه مرکب سیاه، نی را به عروسی تشبیه کرده که خودش سیاه است و ده غلام سفید (انگشتان نایی) در اطرافش میباشد؛ پس در این بیت به تصویر شکل ظاهری ساز اشاره دارد.
(همان: 435) در این بیت با استفاده از تشبیه موکد، نای را به مار تشبیه کرده است همچنین شکل ظاهری نای در ذهن مخاطب متبادر میشودکه ده بند و نه سوراخ دارد. نای بیزبان: نای به دلیل نداشتن تار گویی بیزبان است؛ البته در موسیقی نای بیزبان منظور نی هفتبند است (ستایشگر، ج2: 485 ) 1ـ1ـ7ـ تصویرسازی با ارغنون شاعر با استفاده از انواع آرایهها (مخصوصاً تشبیه) شکل ظاهری ارغنون را به تصویر میکشد و گاه این ساز را با سازهای دیگر و تصاویر دیگر همراه مینماید. مانند:
(خاقانی: 156) تشبیه اساسی این بیت در اضافه تشبیهی ارغنون زن گردون است که شاعر برای قوام دادن به آن از دو تشبیه دیگر بهره برده است. او در تشبیهی اسنادی، شب را به موی و ماه را به کمانچه رباب مانند کرده است علاوه بر مطالب مذکور، تشبیه کردن هلال ماه به هلال 1ـ1ـ8ـ تصویرسازی با بربط و نی گاه شاعر این دو ساز را در کنار هم با به کارگیری آرایههای مختلف در یک بیت میآورد و تصویری را به ذهن القا میکند. مانند:
(همان: 375) در این بیت با استفاده از تشبیه کامل، انسان پرگو به بربط و انسان کمسخن به نای تشبیه شده است. همچنین شکل ظاهری بربط و نای را نیز به ذهن متبادر میکند که بربط سیم و تار ندارد. شایان ذکر است که از نظرموسیقی نای بیزبان منظور نی هفت بند است (ستایشگر، 1374: 485) 1ـ1ـ9ـ تصویرسازی با بربط و چنگ شاعر در ابیاتی گاه ساز بربط و چنگ را در کنار هم قرار میدهد و با استفاده از آرایههای مختلف با آنان تصویرسازی مینماید. مانند:
(خاقانی:223) گیسوگشادن چنگ تشخیص است؛ همچنین این بیت تصویرشکل ظاهری بربط را نیز القا میکند که دارای یک دسته و یک کاسه است همچنین شکل ظاهری چنگ را متبادر میکند که با سیمهای فراوان و منظمش گویی فردی گیسوهای خود را گشوده است. 1ـ1ـ10ـ تصویرسازی با چنگ و رباب در اثر مدّ نظر گاه به ابیاتی برمیخوریم که این دو ساز را در یک بیت آورده است و با آنان به مدد تشبیه و استعاره تصویر میسازد. مانند:
(همان: 46) شاعر با استفاده از تشبیه کامل، معشوق را به چنگ و خود را به رباب تشبیه کرده و 1ـ2ـ تصاویر خلق شده با موضوعات مختلف در این قسمت، شاعر اسامی سازها را بهگونهای در ابیات در کنار واژههای دیگر میآورد و با استفاده از آرایههایی چون تشخیص و استعاره تصاویر گوناگونی چون شادمانی و غم و ناراحتی را به ذهن خواننده القاء میکند. به نمونههایی از آن در اینجا اکتفا مینماییم: 1ـ2ـ1ـ تصاویر شادمانی
(همان:144) رباب به صورت شخصی دارای گوش تصویر شده که دارای سه زبان نیز میباشد و با آنها پیام میدهد؛ اما در مجموع این بیت نشاط و شادمانی را به ذهن القاء میکند.
(همان:432) شاعر دولت را به کوس تشبیه کرده است (کوس دولت: اضافه تشبیهی). همچنین تصویر کوس کوفتن، خبری را به ذهن میرساند؛ البته همراهی این کوس با دولت، نوعی شادمانی و تازگی نیز به ذهن میرساند. 1ـ2ـ2ـ تصاویر غم و ناراحتی
(همان: 243) شاعر با استفاده از تشبیهکامل، خودش را به ارغنون تشبیه کرده است؛ بدینگونه تصویر ناله و زاری و غم را به ذهن القاء میکند؛ همانگونه که ارغنون آهنگ از خود بیرون میدهد، حلق من نیز از خود افغان و زاری برون میدهد.
(همان: 435) گیسوی چنگ، رگ بازوی بربط و چشم نی تشخیص میباشند؛ بدینگونه که از آنجا که ماتم جوانان بسیار سخت بود و با کارهای شگفت انجام میدادند و اشیایی که متعلق به آنها یا حتی وسیلةشادی بود از بین میبردند، شاعر توصیه میکندکه گیسوی چنگ و رگهای بازوی بربط را ببرند. شایان ذکر است که شاعر با استفاده از صنعت تشخیص، تصویر غم و ناراحتی را به ذهن متبادر میکند. 1ـ3ـ تصویرسازی با شیوة نواختن ساز گاه در دیوان خاقانی به ابیاتی برمیخوریم که با استفاده از آرایههایی چون تشبیه و استعاره و کنایه چگونگی نواختن ساز را شرح میدهد و بدینگونه تصویری از آن در ذهن مخاطب تداعی میگردد. 1ـ3ـ1ـ تصویرسازی با شیوة نواختن نای شاعر در اشعار خود ابیاتی را میآورد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نحوه نواختن «نی» را به ذهن متبادر میکند. این ابیات بسامد بالایی دارند نمونههایی از آنان عبارت است از:
(همان: 144) با به کارگیری تشبیه کامل، نای به پادشاه حبش تشبیه شده است و چگونگی آوا برآمدن از نی مطرح میشود که به وسیله نه سوراخ از ده بند آواز آن بیرون میآید.
(همان: 244) شاعر با استفاده از تشیبه کامل، خود را به نای تشبیه و تصویرسازی کرده است. چگونگی نواختن نای را به تصویر میکشد؛ کسی که میخواهد نای بزند باید دهانش بسته باشد و به درون آن بدمد تا از سوراخها (چشمهای نای) آواز و ناله بیرون آید.
(همان: 408) شاعر با استفاده از تشبیه کامل خودش را به نای تشبیه کرده است. شایان ذکر است که در مصرع اول تصویر چگونگی نواختن نای را (برای نواختن نی حتما باید نی بین دو دندان بالایی نایی قرار گیرد و دهان بسته باشد و از درون در آن دمیده شود) به ذهن میرساند. همچنین نالهای که پس از دمیدن در نای از آن بیرون میآید، مدّنظر داشته است. 1ـ3ـ2ـ تصویرسازی با شیوه نواختن چنگ از این مقوله نیز خاقانی در ابیات خود بهره برده است و با شیوههای متفاوت نحوة نواختن چنگ را به خواننده یادآوری میکند. مانند:
(همان: 244) ده بلورین ماهی آبدار استعاره از انگشتان نوازنده چنگ است و باید گفت که این بیت نواختن ساز چنگ را به ذهن القاء میکند که به وسیله ده انگشت زده میشود. خاقانی در این بیت انگشتان را که بر روی تارهای چنگ به حرکت درمیآیند به لرزش که در آب بیفتد و آب موجدار شود تشبیه میکند. 1ـ3ـ3ـ تصویرسازی با شیوه نواختن عود و نی خاقانی گاه دو ساز را در یک بیت در کنار هم قرار میدهد و با آنان تصاویر متفاوت (نحوهء نواختن آنان را) میسازد. مانند:
(همان:407) سر انگشت خاییدن نی وعود کنایه از حرکت انگشتها برروی تارهای عود یا روی سوراخهای نی در هنگام نواختن است؛ پس میتوان گفت این بیت تصویر نواختن ساز را به ذهن متبادر میکند. 1ـ3ـ4ـ تصویرسازی با شیوه نواختن بربط خاقانی در ابیات مختلفی ساز بربط را به منظور تصویرسازی مورد استعمال قرار میدهد و گاه در ابیاتی شیوه نواختن آن را به ذهن مخاطب القاء میکند. نمونهای از آن به شرح زیر است:
(همان: 209) در این بیت بربط به کودکی تشبیه شده که از استاد چوب میخورد؛ به بیانی دیگر میتوان گفت که خاقانی به این مطلب نظر داشته است که بربط در هنگام نواختن به وسیله مضراب مخصوص خود، گویی از استاد خود چوب میخورد. 1ـ4ـ تصویرسازی با شکل ظاهری و شیوه نواختن سازها در اشعار خاقانی به ابیاتی برمیخوریم که شاعر با بیان شیوا و فصیح خود، به طور همزمان در بارة شکل ظاهری ساز و چگونگی نواختن آن و حتی تشبیه آن به چیزهای مختلف، تصویر آن ساز و نوع نواختنش را به ذهن القاء مینماید. به نمونههایی از آن اکتفا میکنیم: 1ـ4ـ1ـ تصویرسازی با بربط و نی خاقانی در ابیاتی متفاوت دو ساز بربط و نی را در کنار هم میآورد و با استفاده از آرایههای ادبی علاوه بر شکل ظاهری آن دو، شیوه نواختنن آنان را نیز به ذهن متبادر مینماید. مانند:
(همان:357) شاعر بربط و نای را به انسانی مانند کرده که اولی از راه زبان و دومی از راه چشم سخن میگوید. شکل ظاهری بربط و نای را نیز به ذهن میرساند: بربط سیم وتار دارد که گویی زبانش به حساب میآید و نای که سیم و تار ندارد و سوراخ (چشم) دارد گویی بیزبان
1ـ4ـ2ـ تصویرسازی با چنگ گاه در اثر مدّ نظر به ابیاتی برمیخوریم که خاقانی در آن بیت، به تصویرسازی ساز چنگ پرداخته است، بدین گونه که به طور غیرمستقیم علاوه بر شکل ظاهری ساز، نحوة نواختن آن را به خواننده منتقل میکند. نمونهای از آن به شرح زیر است:
(همان: 383) در این بیت علاوه بر اینکه ده ماه نو استعاره از ده انگشت نوازنده است. شاعر با استفاده از تشبیه مرکب، چنگ و ده انگشت نوازنده آن را به آسمانی که ده قمر برای آن خدمت میکنند تشبیه کرده که تصویر شکل ظاهری ساز و نواختن آن را به ذهن متبادر میکند. همچنین در مصرع دوم منظور از ساعات روز و شب (24) همان تارهای چنگ میباشد. 1ـ5ـ تصویرسازی با اسامی سازهاگاه شاعر با همنشین کردن اسامی سازها در کنار واژههای مختلف میتواند تصویری مانند تصویر شادی و نشاط رابه ذهن مخاطب القاء کند. نمونههایی از آنان به قرار زیر است: 1ـ5ـ1ـ تصویر شادمانی
(همان: 135) در بیت مذکور شاعر با استفاده از لفظ تناتننانا که از شخص دارای تب لرز ظاهر میشود، سعی کرده که صدای ساز و ارتعاش تارهای ارغنون را به واسطه زخمه به ذهن مخاطب متبادر کند. 2ـ اصطلاحات و سازهای موسیقی (بدون تصویرسازی)2ـ1ـ اصطلاحات موسیقی «تصویر به معنای هر نوع کاربرد زبانی که از هنجار عادی فراتر رود و اعتلا و درخششی یابد و در ذهن خواننده حرکتی ایجاد کند یا عاطفهای را بر انگیزد یا حیرت زدهاش نماید، به هر حال اوج بگیرد و گرداگردش هالهای خیال انگیز ایجاد شود.» (شفیعی کدکنی، 1366: 32) بنا بر تعاریف مذکور ابیات این بخش از پژوهش، نه تصرّف بیانی و مجازی در آنها صورت گرفته است و نه باعث برانگیختن عاطفه یا خیال میشوند؛ پس میتوان گفت تصویری را در ذهن مخاطب متبادر نمیکنند و گویی خاقانی برای مفاخره یا رقابت با شعرای زمان خود از این اصلاحات و سازهای موسیقی بهره برده است. 2ـ1ـ1ـ لحن کشیدن آواز در سرود. آواز و سرود. درنگ وشتاب در نغمات مختلف که از آن وزن (ضرب) پیدا شود. (معین،1380،ج3: 3572) شاعر گاه در ابیات گوناگون الحان مختلف موسیقی را در اشعار خود نام برده است، اما در تصویرسازی از آنان بهرهای نگرفته است. مانند:
(خاقانی: 29)
(همان)
(همان: 383) 2ـ1ـ2ـ پرده در اصطلاح موسیقی، دستان و نوا است اما در اصطلاح خاص، نام دوازده آهنگ است: پردة قمری، پردة بلبل، پردة عراق، پردة خراسان، پردة دیر سال، پردة زنبور، پردة یاقوت، پردة خرم، پردة نوروز، پردة صفاهان، پردة مجاز و نظایر اینان. در اصطلاح موسیقی، نت، لحن، آهنگ است یا زه و بندهایی که بر دسته وچنگ و رباب و تار بندند و بر آوردن اصوات گوناگون انگشت بر آنها نهند. (لغتنامه) خاقانی گاهی در اشعار خود واژه «پرده» را به معنای آهنگ و گاه نیز در معنای همان زهی که بر دسته سازها میبندند به کار میگیرد.
(خاقانی: 29)
(همان: 259) 2ـ1ـ3ـ تصنیف تصنیف در لغت ترکیب و ترتیب نواهای موسیقی. در تداول امروزین قول، حراره، سرود ملمع. (لغتنامه) به نظر نگارنده بنا بر یافتههای مدّ نظر، خاقانی این واژه را اغلب در معنای امروزی (قول و سرود و...) به کار گرفته است. مانند:
(خاقانی: 27)
(همان: 349) 2ـ1ـ4ـ زخمه مطلق زدن است. نواختن ساز، کوفتن کوس را نیز زخمه گویند. (لغتنامه) شاعر در یک بیت گاه درکنار واژههایی در حوزة موسیقی این اصطلاح را نیز به کار میگیرد. مانند:
(خاقانی:12)
(همان: 378) 2ـ1ـ5ـ نوا پرده موسیقی عموماً، مقام، لحن، مطلق آواز. (لغتنامه) خاقانی این اصطلاح را بیشتر در معنای رایج آن یعنی آواز به کار میگیرد، اما تصویرسازی با آن نکرده است.
(خاقانی: 36) 2ـ1ـ6ـ آوا صدای موسیقی و صدای غیر موسیقی را «آوا» گویند. (خالقی، 1316: 7) خاقانی این اصطلاح را مانند دیگر اصطلاحهای این بخش از پژوهش در کنار اصطلاحهای دیگر موسیقی میآورد، اما تصویرسازی با آن نمیکند. مانند:
(خاقانی: 378) 2ـ2ـ انواع سازها2ـ2ـ1ـ کوس کوس یا گورگه در واقع همان طبل بزرگی است که در میدان رزم، مراسم درباری و شاعر از این ساز در اشعار خود بهره فراوان گرفته است و بدین ترتیب باید گفت در این بخش تقریبا این ساز بیشترین کاربرد را نسبت به سازهای دیگر دارد. مانند:
(خاقانی: 101)
(همان:374)
(همان:393) 2ـ2ـ2ـ ارغنون سازی است از خانواده آلات موسیقی بادی مطلق، از رده ارگ. همچنین سازی است یونانی که ساختمان آن تشکیل میشود از سه انبان از پوست گاومیش که به یکدیگر متصّل هستند. (ستایشگر، 1374: 72) شاعر در ابیات مدّنظر از این ساز هیچ بهرهای در تصویرسازی نگرفته است و نام آن را فقط به عنوانسازی آورده است. مانند:
(خاقانی: 198) 2ـ2ـ3 ناقوس سازی است از آلات خانوادة آلات موسیقی کوبهای که دو گونه است: 1ـ نوعی از آن از دو پاره چوب تشکیل میشده است که با زدن یکی بر دیگری صوتی بر میخاسته است. نوع دیگر زنگی است از فلز بهاندازههای گوناگون که با مهرهای که درون آن کار گذاشتهاند به صدا میآید. (ستایشگر، 1375، ج2: 480) در ابیات زیر ناقوس نیز جزء سازهایی است که شاعر از تصویرسازی با آن خودداری نموده است و نام آن را فقط به عنوان ساز در ابیات خود آورده است.
(خاقانی: 25)
(همان: 28) 2ـ2ـ4ـ مولو سازی است از خانواده آلات موسیقی بادی، از ردة نای سازی است که بیشتر شبان یا معتکفان غارها برای سرگرمی خود مینواختند. این ساز حقیرترین نایها به شمار میآید. (ستایشگر، 1375، ج2: 463) خاقانی نام این ساز را در ابیات گوناگون آورده است، اما با آن تصویرسازی نکرده است. مانند:
(خاقانی: 26) 2ـ2ـ5ـ سپید مهره سازی از خانواده آلات موسیقی بادی بیزبانه، از ردهی بوق که به آن سفید مهره، خرمهره، بوق حلزونی و شیپور حلزونی نیز میگویند. (ستایشگر، 1375، ج2: 33) بیت زیر نمونهای جالب است از اینکه خاقانی اسم این ساز را در بعضی از ابیات خود آورده است، اما با آنان تصویرسازی نکرده است.
(خاقانی:135) 2ـ2ـ6ـ بربط سازی است از خانوادة آلات موسیقی و رشتهای مقیّد که به آن عود یا رود نیز میگویند. این ساز از یک محفظه طنینی شبیه یک گلابی که از درازا نصف شده باشد و دارای تارهای چهارگانه (بم، مثلث، مثنی، زیر) است. (ستایشگر، 1374: 143) خاقانی از این ساز در بعضی ابیات فقط نام میبرد و با آن تصویرسازی نمیکند. مانند:
(خاقانی:395) 2ـ2ـ7ـ نی به استوانهای چوبی یا نئی یا فلزی اطلاق میگردد که دو سر آن باز است و از راس استوانه در آن میدمند. این ساز بسته به جنس استوانه و چگونگی ساختمان ونواختنش نام خاصی دارد: نی هفت بند، نی ساده، نی انبان، نی لبک، نی دو زبانه، نی رویین، نی زرین، فلوت و نی، نی سیمین (ستایشگر، 1375، ج2: 697-696) شاعر از این ساز گاه فقط نام میبرد و هیچگونه تصویری با آن نمیسازد. مانند:
(خاقانی: 407) 2ـ2ـ8ـ مزهر از خانواده آلات موسیقی رشتهای مقیّد از رده بربط یا عود و معادل بر بط یا عود در این ساز نیز مانند دیگر سازهای این بخش گاه فقط نامی از آن برده شده است و در زمینه تصویرسازی جایگاهی ندارد. مانند:
(خاقانی:193)
نتیجهبا توجه به آنچه در این مقاله بیان شد، میتوان گفت که خاقانی انواع سازهای روزگار در اشعار وی سازها و اصطلاحات موسیقی به دو شیوه مورد توجه قرار گرفته است: 1ـ سازها و اصطلاحاتی که با آنان تصویرسازی کرده است. 2ـ سازها و اصطلاحاتی که بدون هیچ تصویرسازی آورده شدهاند. در میان سازها و اصطلاحاتی که بدون تصویرسازی آمدهاند، کوس و لحن بسامد بیشتری را به خود اختصاص دادهاند؛ اما در دسته دوم تصویرسازی با شکل ظاهری ساز، در مجموع در مقایسه میان این دو دسته، دستة دوم که تصویرسازی است بسامد بیشتری را به خود اختصاص میدهد؛ گویا خاقانی خواسته است با اطلاعات موسیقی که در شایان ذکر است که در این تصویرسازیها گاهی تکرار مضامین نیز صورت گرفته است؛ مثلاً تشبیه دف به شکارگاه یا تشبیه نای بیزبان به انسان بیزبان و... علاوه بر اینکه به شکل ظاهری ساز و یا چگونگی نواختن آن اشاره میکند با استفاده از آن توانسته است مضمونسازی کند؛ اما این مضامین در قصاید خاقانی بسیار تکرار شدهاند و تغییر اندکی در آنها صورت گرفته است. با توجه به تصاویر دقیقی که خاقانی از سازهای مختلف ارایه داده است میتوان گفت که او همهء این سازها را دیده و با اشکال سازها و انواع الحان آشنایی داشته و به یاری ذهن خلّاق و ذوق سرشار تصاویر بسیار زیبایی خلق کرده است که در شعر فارسی نظایر آنها کمتر دیده میشود.
منابع و مآخذ1ـ امامی، نصرالله. ارمغان صبح. تهران: جامی، 1387. 2ـ حسنی، سعدی. تاریخ موسیقی از پیدایش تا دوره کلاسیک. تهران: انتشارات بنگاه صفیعلیشاه، (بیتا). 3ـ خاقانی شروانی. دیوان خاقانی شروانی. تهران: زوار، چاپ نهم، 1388. 4ـ خالقی، روح الله. نظری به موسیقی. تهران: آفتاب، 1316. 5ـ دهخدا. لغتنامه. ج4، 5، 8، تهران: موسسه لغتنامه دهخدا، 1377. 6ـ ستایشگر، مهدی. واژهنامه موسیقی ایران زمین. تهران: اطلاعات، 1374. 7ـ ــــــــ ، ـــــ . واژهنامه موسیقی ایران زمین. ج 2، تهران: اطلاعات، 1375. 8ـ سجادی، ضیاالدین. لغات تعبیرات. اصطلاحات دیوان خاقانی، 1363. 9ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، چاپ سوم، 1366. 10ـ شعبانی، عزیز. شناسایی موسیقی ایران (سازهای ملی)، ج 2. شیراز: چاپخانه مصطفوی، 1351. 11ـ طغیانی، اسحاق و دیگران، « توصیف و تصویرگری در منظومه حماسه علینامه»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی: دانشگاه باهنر کرمان، 1385. 12ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران: سخن، چاپ دوم، 1389. 13ـ کزازی، میرجلالالدین. رخسار صبح. تهران: مرکز، 1376. 14ـ کمال پورتراب، مصطفی. تئوری موسیقی. تهران: چشمه، چاپ دوم، 1369. 15ـ معین، محمد. فرهنگ معین. ج3، تهران: امیرکبیر، چاپ هجدهم، 1380.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ امامی، نصرالله. ارمغان صبح. تهران: جامی، 1387. 2ـ حسنی، سعدی. تاریخ موسیقی از پیدایش تا دوره کلاسیک. تهران: انتشارات بنگاه صفیعلیشاه، (بیتا). 3ـ خاقانی شروانی. دیوان خاقانی شروانی. تهران: زوار، چاپ نهم، 1388. 4ـ خالقی، روح الله. نظری به موسیقی. تهران: آفتاب، 1316. 5ـ دهخدا. لغتنامه. ج4، 5، 8، تهران: موسسه لغتنامه دهخدا، 1377. 6ـ ستایشگر، مهدی. واژهنامه موسیقی ایران زمین. تهران: اطلاعات، 1374. 7ـ ــــــــ ، ـــــ . واژهنامه موسیقی ایران زمین. ج 2، تهران: اطلاعات، 1375. 8ـ سجادی، ضیاالدین. لغات تعبیرات. اصطلاحات دیوان خاقانی، 1363. 9ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صور خیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات آگاه، چاپ سوم، 1366. 10ـ شعبانی، عزیز. شناسایی موسیقی ایران (سازهای ملی)، ج 2. شیراز: چاپخانه مصطفوی، 1351. 11ـ طغیانی، اسحاق و دیگران، « توصیف و تصویرگری در منظومه حماسه علینامه»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی: دانشگاه باهنر کرمان، 1385. 12ـ فتوحی، محمود. بلاغت تصویر. تهران: سخن، چاپ دوم، 1389. 13ـ کزازی، میرجلالالدین. رخسار صبح. تهران: مرکز، 1376. 14ـ کمال پورتراب، مصطفی. تئوری موسیقی. تهران: چشمه، چاپ دوم، 1369. 15ـ معین، محمد. فرهنگ معین. ج3، تهران: امیرکبیر، چاپ هجدهم، 1380. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,182 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 265 |