تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,997 |
تعداد مقالات | 83,556 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,636,916 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,696,363 |
بررسی رابطۀ بینامتنی دو غزل از فخرالدین عراقی و حافظ (مقایسه غزلی استقبال شده از فخرالدین عراقی توسط حافظ) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 8، شماره 34، اسفند 1396، صفحه 139-160 اصل مقاله (365.48 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
از جمله مقو لههای نقد ادبی نقد نفوذ یا تأثیر و تأثّر شعرا نسبت به همدیگر است، ریشهیابی کیفیت و کشف کمیت أخذ و اقتباس مضامین و موضوعات موجود در آثار سخنوران میزان نوآوری و تقلید و تأثیرپذیری آنان را از یکدیگر نمودار می سازد و در تشخیص سبک شخصی به خواننده کمک می کند. البته مقایسه عظمتها نه از باب تصور وجوه تشابه بلکه به منظور دریافتن تنوع تجلّیات علو و جمال و به قصد شناختن طرق مختلف و ظهور تجلی نبوغ و خلاقیت است. در این مقاله حافظ در غزل (صبا وقت سحر بویی ززلف یار میآورد) از غزل عراقی (صبا وقت سحر گویی ز کوی یار میآید) استقبال کرده است، این دو غزل ابتدا از لحاظ سبکشناسی لایهای (آوایی، واژهای، بلاغی، نحوی، ایدئولوژی)، مورد بررسی قرار گرفته است، و در آخر با توجه به نتایح به دست آمده از لحاظ بینامتنیت ژرار ژنت توضیح داده شده است که این تأثیرپذیری از کدام نوع است، و دیگر اینکه چرا در عین تأثیر و تأثّر حافظ از عراقی از لحاظ قالب و محتوا هر کدام از دو شاعر سبک خاص و منحصر به فرد خود را داراست، به گونهای که به راحتی میتوان تمایز سبکی بین دو شاعر را متوجه شد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بینامتنیت؛ استقبال؛ سبکشناسی لایهای؛ غزل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی رابطۀ بینامتنی دو غزل از فخرالدین عراقی و حافظ
|
صبا وقت سحر گویی ز کوی یار میآید |
|
که بوی او شفای جان هر بیمار میآید |
نسیم خوش مگر از باغ جلوه میدهد گل را |
|
که آواز خوش از هرسو ز خلقی زار میآید |
بیا در گلشن ای بیدل به بوی گل برافشان جان |
|
که از گلزار و گل امروز بوی یار میآید
|
گل از شادی همی خندد من از غم زار میگریم |
|
که از گلشن مرا یاد از رخ دلدار میآید |
ز بستان هیچ در چشمم نمیآید مگر آبی |
|
که در چشمم ز یاد او دمی صدبار میآید |
اگر گلزار میآید کسی را خوش مرا باری |
|
نسیم کوی او خوشتر ز صد گلزار میآید
|
مرا چه از گل و گلزارکاندر دست امیدم |
|
ز گلزار وصال یار زخم خار میآید
|
عراقی خستهدل هر دم ز سویی میخورد زخمی |
|
همه زخم بلا گویی برین افگار میآید
|
غزل حافظ
صبا وقت سحر بویی ز زلف یار میآورد |
|
دل شوریده مارا به بو در کار میآورد |
من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم |
|
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار میآورد
|
فروغ ماه میدیدم ز بام قصر او روشن |
|
که رو از شرم آن خورشید در دیوار میآورد
|
ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم |
|
ولی میریخت خون و ره بدان هنجار میآورد
|
به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بیگه |
|
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار میآورد
|
سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود |
|
اگر تسبیح میفرمود اگر زنار میآورد
|
عفاالله چین ابرویش اگرچه ناتوانم کرد |
|
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار میآورد |
عجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه |
|
ولی منعش نمیکردم که صوفیوار میآورد |
غزل فخرالدین عراقی
1ـ موسیقی بیرونی یا وزن: مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن: بحر هزج سالم
2ـ موسیقی کناری قافیه و ردیف: کلمات قافیه:یار/ بیمار/ زار/یار/ دلدار/ بار/ گلزار/ افگار/ قافیه یارتکرار شده است، (ر) حرف روی است، (می آید) ردیف فعلی است.
3ـ موسیقی درونی یا آرایههای لفظی:
واج آرایی:
در محور افقی: 1ـ (ی. و. ا. ر. ب. م. د. «گ. ک»، «ص. س».)،2ـ (م. گ. ا. ش. خ. و. ز. ی. ه. ر.)، 3ـ (ب. ی. ا. د. گ. ل. ش. ن. م. و. ز. ر.)، 4ـ (گ. ز. ا. ر. ی. د. ل. ن. م.)،5ـ (م. ن. ی. ا. د. ر. ش. ز)، 6ـ (ا. گ. ز. ا. ر. م. ی. و. د) 7ـ (ا. گ. ز. ا. ر. م. ی. و. د)، 7ـ (ا. گ. ز. ا. ر. ل. م. ی. د)، 8ـ (د. ا. ر. خ. ی. م. د.). در محور افقی تکرار واجها به گونهای است که این تکرار در طول بیت برخی واژهها را بر ذهن متداعی میسازد که این واژهها جزء عناصر غزلی و تصویرساز شاعر هستند. در بیت 1ـ (یار، میآید)، 2ـ (یار، زار)، 3ـ (یار، زار)، 4ـ (گلزار، یار، میآید)، 5ـ (میآید، زار)، 6ـ (گلزار، میآید، زار)، 7ـ (میآید، یار، زار، گلزار)، 8ـ (میآید، زار).
در محور عمودی: تکرار واجها در طول محور ابیات به گونهای است که این واجها در طول محور عمودی نیز تکرار شدهاند و تداعیکننده الفاظی در ذهن مخاطب هستند که این الفاظ تصویرساز و مخیل کننده شعر عراقی هستند و شاعر برای انتقال بهتر مفهوم و تبیین و تفسیر تأثیرگذار از آرایه واجآرایی در طول محور عمودی استفاده کرده است. الفاظ خاص که از واجهای تکرار شده در طول محور عمودی متداعی میشوند عبارتنداز: (یار، زار، گلزار، گل و همچنین ردیف فعلی میآید که در طول محور افقی همه ابیات تکرار شده است).
جناس: 1ـ (گویی، کوی)، 2ـ (گل و گلزار)، 4ـ (گل و گلشن)، 8ـ (گویی، کویی).
سجع: 1ـ (بوی، کوی)، 5ـ (بار، یار)، 8ـ (سویی، زخمی).
تکرار در محور افقی: 2ـ (خوش)، 3ـ (بوی)، (گل)، 4ـ (گل)، 5ـ (چشمم)، 6ـ (خوش)، (گلزار)، 7ـ (گل)، (گلزار).
ردالصدرالی الابتدا: 4ـ (گل). ردالصدر الی العجز: 6ـ (گلزار).
ردالعروض الی الابتدا: 8ـ (زخم).
تکرار در محور عمودی: 12 بارتکرار کلمه گل، گلشن 2 بار، گلزار 5 بار، کوی 2 بار، تکرار کلمهزار 5 بار، بوی 3 بار، 4بار خوش، واژه دل 3 بار، میآید 2بار، واژه زخم 3 بار. تکرار حروف مبهم نشاندهنده کثرت: هر 2 بار، صد 2 بار
همصدایی: (صبا، سحر)، (گویی، کوی)، (بوی او)، (یار میآید)، ( بیابیدل)، (گلزار و گل)، (اگر گلزار)، (زخم خار)، (کوی او)، (آواز زار).
در مصراع اول دربیت 3ـ (بیا درگلشن ای بیدل به بوی گل بر افشان جان).
بیت4ـ
(گل از شادی همی خندد، من از غم زار میگریم |
|
که از گلشن مرا یاد از رخ دلدار میآید).
|
بیت7ـ
(مرا چه از گل و گلزار کاندر دست امیدم |
|
ز گلزار وصال یار زخم خار میآید). |
غزل حافظ
1ـ موسیقی بیرونی یا وزن: مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن: بحر هزج سالم
2ـ موسیقی کناری قافیه و ردیف: کلمات قافیه: یار/ کار/ بار/ دیوار/ هنجار/ دشوار/ زنار/ بیمار/ صوفیوار. قافیه مقید حرف روی (ر) است، (میآید) ردیف فعلی است. قافیه (یار) در هر دو غزل مشترک است.
3ـ موسیقی درونی یا آرایههای لفظی:
در محورافقی: 1ـ (ب. و. ا. ر. د. «ص. س»)، ـ (ب. ا. ر. ش. ن. د. ک. م. ل. غ.)، 3ـ (ا. م. و. د. ر. ش. ی. ن)، 4ـ (ر. ا. م. ش. ی. ن. و. ه.)، 5ـ (ب. گ. ق. ر. ا. ن. و. د)، 6ـ (س. ش. ن. ب. ا. ر. ط. ی. و. د.)، 7ـ (ب. ر. ا. چ. ی. ن. ش. م. ه)، 8ـ (ش. م. ن. ی. و. ک. د. ب. ا). تکرار واجها در طول محور ابیات باعث تداعی واژههای در طول ابیات میشود که با تصویر و مفهوم بیت همخوانی و همسازی دارد: 1ـ ( آورد، بو)، 2ـ (بار، باغ)، 3ـ (آورد، روشن)، 4ـ (رها، میآرود)، 5ـ (آورد، گران)، 6ـ (آورد، سراسر)، 7ـ (ابرو، چین، میآورد)، 8ـ(دیشب، آورد، منع).
در محور عمودی غزل: تکرار واژهها در ابیات حافظ به گونهای است که کلماتی که تکرار شدهاند متناسب با مفهوم و تصویر مخیّل یک بیت است و از آنجای که تصاویر و مضامین ابیات نسبت به دیگر ابیات متفاوت است، تکرار واژهها در طول محور عمودی تنها در ردیف فعلی (میآورد)، دیده میشود.
جناس: 2ـ (بار، باغ)، 3ـ (رو، روشن)، 4ـ (رها، ره).
سجع: 7ـ (بر، سر)، 8ـ (صوفی، ولی)، (عجب، دیشب)، 6ـ (بود، فرمود).
بیت 2ـ (من آن شکل صنوبر را زباغ دیده برکندم که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار میآورد) همچنین در این بیت (من آن) هم همصدایی دارد.
3ـ (فروغ ماه میدیدم زبام قصر او روشن که رو از شرم آن خورشید در دیوار میآورد).
4ـ یکی از شگردهای حافظ برای انتقال بهتر مفهوم و تصویرسازی بازی با واژکان است: (رها، ره، هنجار).
5ـ حافظ با تخفیف (گه و بیگه) در تقابل واژه (راهگران) با نشاندادن شکل ظاهری کلمات در انتقال بهتر مفهوم موفق بوده است.
6ـ (طریق، لطیف)، 7ـ (چین، چه)، 8ـ (میداشتم، دیشب).
تکرار در محور افقی: 1ـ (بو)، 4ـ (خون)، 5ـ (گه)، 6ـ (اگر).
در شعر حافظ تصاویر مخیل و مضامین بکر و مجزای هر بیت باعث شده که تکرار در محور عمودی همانند شعر عراقی نباشد.
از لحاظ آوایی و موسیقیایی وزن و قافیه هر دو شاعر یکسان و ردیف متفاوت است، تفاوت ردیف فعلی با بررسی لایه واژهها و ایدئولوژی و مضمون و مفهوم ابیات کاملاً منطبق با هوش زبانی و نبوغ شاعرانه حافظ است، در بررسی غزل عراقی مشخص شد که تعداد واژههای حسی و عام بیشتر است از واژههای ذهنی و خاص، همچنین ارجاعات صریح نسبت به ارجاعات ضمنی بیشتر است؛ اما در بررسی غزل حافظ ارجاعات ضمنی بیشتر است از ارجاعات صریح، تعداد واژههای ذهنی بیشتر از واژههای حسی به کار رفته است، همچنین رمزگان عرفانی نیز در شعر وجود دارد، در نتیجه همه این عوامل باعث شده که شعر حافظ مخیّل و تصویری و غیر مستقیم و ضمنی بیان شود، پس انتخاب ردیف فعلی «می آورد» به جای «میآید» که مفهوم غیر مستقیم بودن را به ذهن متداعی میسازد کاملاً همسو و هماهنگ با مضمون و مفهوم بیت است.
هر دو شاعر بر اساس جهانبینی و نگرش خاص خود از آرایههای موسیقی درونی (در عین تکرار آرایهها با بسامد یکسان) به گونهای کاملاً متفاوت و خاص استفاده کردهاند. واجآرایی، جناس، سجع، همصدایی، در هر دو غزل از لحاظ بسامد و نوع آرایهها به طور یکسانی استفاده شدهاند، اما نوع کاربرد این آرایهها در هر دو غزل متفاوت است، البته در شعر عراقی برای موسیقیاییکردن شعر از آرایه تکرار به صور گوناگون در محور عمودی و افقی بیشتر استفاده کرده است.
عراقی
واژههای حسی یا ذهنی: از مجموع واژههای به کار رفته در غزل 8 بیتی، 25 واژه حسی و21 واژه ذهنی به کار رفته است.
واژههای خاص و عام: دربررسی کل ابیات 11 مورد اسم خاص و 55 مورد اسم عام مشاهده شد.
ارجاع صریح یا ضمنی: از مجموع واژههای به کار رفته در غزل 15 مورد ارجاع صریح و 5 مورد ارجاع ضمنی در غزل مشاهده شد.
واژههای عربی یا فارسی: از مجموع 89 کلمه به کار رفته در غزل 8 بیتی عراقی 10 واژه عربی است در حدود 11درصد.
کهنگرایی: ندارد
واژهگزینی عامیانگی یا تعابیر خاص: ندارد
واژههای عربی یافارسی: از مجموع 89 کلمه به کار رفته در غزل 7 بیتی عراقی 10 واژه عربی است در حدود 11 درصد.
حافظ
واژههای حسی یا ذهنی: از مجموع واژههای به کار رفته در شعر حافظ 37 واژه ذهنی و 24 واژه حسی به کار رفته است.
ارجاعات صریح یا ضمنی: از مجموع واژههای به کار رفته درغزل 10 مورد ارجاع صریح و 20 مورد ارجاع ضمنی مشاهده شد.
واژههای عام یا خاص: در شعر حافظ 21 مورد اسم خاص و 40 مورد اسم عام به کار رفته است.
واژهگزینی عامیانگی یا تعابیر خاص: ندارد
کهنگرایی: ندارد
واژههای عربی یا فارسی: از مجموع 104 کلمه به کار رفته در غزل 8 بیتی حافظ 25 واژه عربی است حدود 24 درصد.
رمزگان: صبا، بوی زلف یار، زلف یار، مطرب، ساقی، تسبیح، زنار، جام و پیمانه، صوفی وار.
با بررسی در لایه واژهها مشخص شد که هر دو شاعر بر اساس جهانبینی و نگرش خاص خود نسبت به هستی و منطبق با هوش زبانی و نبوغ شاعرانه خود اقدام به انتخاب واژهها و کاربرد خاص آنها کرده است، بسامد واژههای حسی در شعر عراقی بیشتر و بالعکس بسامد واژههای ذهنی در شعر حافظ بیشتر است، ارجاعات ضمنی در شعر حافظ بیشتر از شعر عراقی است، همچنین رمزگان عرفانی شعر حافظ باعث شده شعر حافظ نسبت به شعر عراقی رمزی و نمادین باشد، با توجه به بسامد واژههای بررسی شده شعر حافظ مخیّل و نمادین و مصوّر است و شعر عراقی نسبت به شعر حافظ شعری صریح با تصاویر شاعرانه مستقیم است و لایههای ضمنی و ثانوی و تصاویر مخیّل شاعرانه حافظ را دارا نیست.
غزل عراقی
تشبیه: 3ـ (بوی یار مثل بوی گل، تشبیه مضمر)، 4ـ (رخ دلدار مثل گلشن، تشبیه مضمر).
استعاره: 7ـ (دست امید، استعاره مکنیه).
کنایه: 5ـ (زبستان هیچ در چشمم نمیآید).
ایهام: 3ـ (بو)، 5ـ (زیاد و صد، ایهام تناسب)، 5ـ (زیاد و هیچ، ایهام تضاد).
مراعات النظیر: 1ـ (صبا، سحر، شفا)، (کوی یار، بو، شفای جان)، 2ـ (نسیم، باغ گل، جلوه)، 3ـ (گل، گلشن، بوی یار)، (زخم، خار)، 4ـ (شادی، یاد رخ دلدار)، (غم، زار، میگریم)، 5ـ (چشم، یاد، آب)، 6ـ (نسیم کوی، خوش، گلزار)، 7ـ(گل، گلزار، وصال یار)، 8ـ (زخم، بلا، افگار).
حسن تعلیل: 2ـ (مصراع اول). تجرید: بیت 8
تضاد و تقابل: بیت 4 مصراع اول تقابل، 5ـ (دمی و صد، تضاد معنایی)، 7ـ (گل، خار).
غزل حافظ:
تشبیه: 2ـ (باغ دیده). استعاره: 2ـ (شکل صنوبر)، استعاره مکنیه (تشخیص): 3ـ غارت عشقش
کنایه: 2ـ (روی در دیوارآوردن)، 8ـ کنایه تعریض به صوفی
استخدام:2ـ (من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم).
نماد: صبا، مطرب، ساقی، تسبیح، زنار، جام و پیمانه، صوفی.
تضاد و تقابل: 6ـ تسبیح و زنار (تضاد معنایی)
مراعات النظیر: 1ـ (صبا، بو، زلف یار)، 2ـ (صنوبر، باغ، گل)، (دیده غم، محنت)، (گل، شکفت، باغ)، 3ـ (ماه، خورشید، روشن)، 3ـ (بام، قصر، دیوار)، 4ـ (بیم غارت، ره، خون)، (دل پرخون، بیم، عشق)، 5ـ (مطرب، ساقی، راهگران)، (قاصد، خبر، راه)، 6ـ (لطف، احسان، بخشش)، (جانان، طریق، تسبیح)، 7ـ (چین ابرو، عشوه، پیام)، 7ـ (بیمار، ناتوان).
ایهام: 1ـ (بو)، 5ـ (راه )، (گران).
عکس مجازی: بیت 3
پارادوکس: 2ـ (که هر گل کز غمش بشکفت).
مجاز: 3ـ مجاز محلیه (بام قصر). تجرید: بیت8 .
دلالتهای ثانوی جملات:
عراقی: 1ـ جمله خبری: بشارت و شادی، 2ـ استفهام تقریری مصراع اول برای تاکید، 3ـ جمله امری: تشویق، 4ـ و5و7ـ جمله خبری: تأثر و اندوه، 6ـ جمله خبری: تعظیم و بزرگ داشت.
حافظ: تمام جملات خبری: 1ـ تعضیم و بزرگداشت، اظهار سرور، 2ـ تأثر و اندوه، 3ـ تعظیم و بزرگداشت، 4ـ اظهار اندوه و ناراحتی، 5ـ ارشاد و هدایت، بزرگداشت، 6ـ تعظیم، ارشاد، تسویه و تخییر، 7ـ تعظیم، 8ـ خطاب به خود برای تعریض به دیگران (صوفی) طنز و استهزا.
از لحاظ بسامد کاربرد آرایهها تفاوت چندانی بین دو شاعر وجود ندارد و تنها در یک مورد از لحاظ بسامد میتوان این تفاوت را مشاهده کرد، در شعر حافظ نمادهای عرفانی به کار رفته است در حالی که شعر عراقی فاقد این گونه نمادهاست. البته این تفاوت که ناشی از جهانبینی و نگرش متفاوت هر دو شاعر است باعث ایجاد تفاوت سبکی میشود، و شعر حافظ را نمادین و سمبولیک کرده است. یکی دیگر از دلایل تفاوت سبکی نحوه کاربرد متفاوت از آرایه مراعاتالنظیر در شعر هر دو شاعر است در حالی که از نظر بسامد تفاوت چندانی بین این دو آرایه وجود ندارد، مراعات النظیرهای به کار رفته در شعر حافظ متعلق به حوزه مفاهیم متعددی است که باعث ایجاد تصاویر شعری متعددی شدهاند و در تصویرآفرینی مفاهیم ذهنی عرفانی نقش به سزایی دارند، حافظ با به کار بردن این واژههای متناسب با هم مفاهیم ذهنی عرفانی خود را وارد حوزه تصویری این واژههای مراعات النظیر کرده است و باعث شده شعر حافظ مصوّر و مخیّلتر باشد اما مراعات النظیرهای شعر عراقی بیشتر کلماتی است که در طول غزل تکرار شدهاند و تصاویر و مفاهیمی را که منتقل میکنند تکراری است و تصویرآفرینی شعر حافظ را ندارند. در استفاده از آرایههای تشبیه و استعاره و استخدام برای انتقال تصاویر شعری تفاوت بارزی مشاهده میشود، تصاویر شعری شعر حافظ بدیع و نو و تصاویر شعری عراقی تکراری است، ولی در بررسی از لحاظ بسامد تفاوت ندارند. از لحاظ دلالتهای ثانوی جملات شعر حافظ نسبت به شعر عراقی غنیتر و پربارتر است.
عراقی
1ـ عراقی در بیت اول در محور همنشینی برای مصورساختن و تعظیم و بزرگداشت بوی معشوق و تأثیرگذاری آن از آرایه آنیمیسم (جاندارانگاری) باد صبا استفاده کرده است. همچنین برای تأثیرگذاری واژهها از همصدایی و تکرار و سجع و جناس و برای تصویرسازی از تشبیه و مراعاتالنظیر استفاده کرده است.
2ـ چینش واژهها در مصراع اول به گونهای است که مفهوم استفهام تقریری همراه با تجاهل العارف شاعر موثر به مخاطب منتقل شده است، در مصراع دوم با آوردن (که) جمله استفهامی را با هنرمندی به جمله خبری وصل میکند. همچنین در کل بیت با استفاده از آرایه مراعاتالنظیر تصویرسازی کرده است.
3ـ فعل امر بیا مقدم شده است در جمله، به خاطر تأکید و در کل بیت با ایجاد همصدایی با واج (ب) این مفهوم فعل را به همراه واژه (بو) که تکرار شده، برای تأکید به خوبی به ذهن متداعی میکند.
4ـ با گزینش کلمات ساختار نحوی مصراع به دو نیم مصرع تقسیم شده است، چیدمان کلمات به گونهای است که این دو نیم مصراع در تضاد و تقابل یکدیگر قرار دارند.
5ـ در این بیت (بستان) در تقابل (یادیار) است شاعر برای نشاندادن این تقابل هر دو کلمه را با حرف مخفف (ز) بیان میکند تا با استفاده از حرف (ز) کلیت این دو واژه (بستان و یاد یار) را در مقابل هم قرار دهد و به طور تساوی به مخاطب القا میکند. در کل بیت چینش خاص کلمات و گزینش واژهها به گونهای است که با استفاده از ظاهر کلمات و ساختار نحوی آنها این تقابل و تضاد معنایی را در ساختار ظاهری کلمات هم به نمایش میگذارد.
6ـ ساختار نحوی این بیت در قالب جمله شرطی بیان شده است، برای تأکید فعل (میآید) بر مفعول و صفت مقدم شده است، شاعر برای نشاندادن برتری کوی معشوق بر گلزار از صنعت تکرار و آرایه ردالصدر الی العجز استفاده کرده است.
7ـ مصراع اول به دو نیم مصراع تقسیم شده است که نیم مصراع اول به صورت استفهام انکاری به قصد تأکید، بیان شده است و بعد بلافاصله با حرف تخفیف (ک علت و بیان) چرایی امر بیان شده است. مصراع دوم با حرف تخفیف (ز) شروع میشود که با حرف اول (زخم) مصراع را به دو نیم مصراع تقسیم کرده برای ایجاد برجستهسازی و تأمل خواننده بر واژه (زخم).
8ـ در این بیت شاعر با مقدمآوردن واژه (عراقی) با خطاب النفس برجستهسازی ایجاد کرده است، و با ایجاد همصدایی و سجع و تکرار با ظاهر کلمات مفهوم خود را موزون به مخاطب منتقل میکند.
حافظ
ساختار نحوی و گزینش کلمات و چینش واژهها بر اساس تصویرآفرینی مخیّل و بر اساس اهمیت یا عدم اهمیت برخی تصویرها مقدم یا مؤخّر بیان شده است.
1ـ حافظ در مصراع اول همانند غزل عراقی در محور همنشینی برای مصورساختن و تعظیم و بزرگداشت بوی معشوق و تأثیرگذاری آن از آرایه آنیمیسم (جاندارانگاری) باد صبا استفاده کرده است. همچنین برای تصویرآفرینی از ترکیب اضافی (وقت سحر) و (دل شوریده) و برای برجستهسازی و تأکید بر مطلب کلمه (بو) را به صورت تکرار و ایهام به کار برده است.
2ـ شاعر در محور جانشینی از استعاره (شکل صنوبر) و ترکیب تشبیهی (باغ دیده) و استخدام (برکندم) برای مصوّر ساختن استفاده کرده تا مفهوم عرفانی خود را درقالب این تصاویر با برجستهسازی به مخاطب منتقل کند. در مصراع دوم شاعر با استفاده از مراعاتالنظیر تصویرسازی کرده و این تصویر مخیّل را در قالب عبارت پارادوکسی و به منظور ایجاد برجستهسازی، به مخاطب بیان میکند. شاعر با استفاده از تکرار حرف (ک) در کل بیت با ایجاد هم صدایی مفهوم دو فعل بیت (برکندن. شکفتن) را بیشتر به ذهن مخاطب منتقل میکند.
3ـ در این بیت ترکیب اضافی (فروغ ماه) مقدم شده چون شاعر میخواهد به مخاطب بیان کند که نور ماهی که از بام قصر معشوق روشن شده باعث شده خورشید درخشان احساس شرم کند. شاعر برای نشاندادن زیبایی معشوق با استفاده از مراعاتالنظیر از حوزه واژههای یک حوزه مفهومی برای مصور ساختن استفاده کرده است.
4ـ در مصراع اول با حرف تعلیل (ز) چرایی عمل را همراه با تتابع اضافات به گونه استعاره مکنیه (جاندارانگاری) بیان میکند تا توجه مخاطب را به این موضوع جلب کند، و بعد فاعل را به صورت ترکیب وصفی بیان میکند، مصراع دوم را شاعر با حرف (و) به دو نیم مصراع تقسیم میکند تا مفهوم خود را در این نیم مصراع با دو تقسیمبندی بیان کند، همچنین در طول بیت از آرایه تکرار جناس هم صدایی برای موزون بودن شعر استفاده کرده است.
5ـ شاعر به خاطر لزوم تبعیت از مطرب و ساقی و بزرگداشت مقام این دو در مصراع اول این دو واژه را مقدم آورده است، در مصراع دوم با مراعاتالنظیر و ایهام تصویرسازی کرده تا علاوه بر معنای ظاهری تصویر معنی ثانوی و ضمنی را هم به ذهن مخاطب منتقل میکند.
6ـ چون هدف بیت سخن از بخشش معشوق است در ابتدای بیت برای تأکید بر این مطلب واژه بخشش معشوق را با قید سراسر در ابتدای مصراع آورده و در مصراع دوم با حرف ربط (اگر) با تسویه و تخییر، تضاد و تقابل ایجاد کرده میکند میان تسبیح و زنار تا به مخاطب بیان کند که در هر صورت بخشش جانان لطف و احسان است و هیچ فرقی نمیکند.
7ـ شاعر برای برجستهسازی در ابتدای بیت شبه جمله (عفاالله) وبعد فاعل (چین ابرو) را مقدم آورده و با واژههایی که با هم مراعاتالنظیر دارند، در کل بیت تصویرسازی کرده است.
8ـ شاعر برای انتقال بهتر مفهوم خود به مخاطب در این بیت چیدمان واژهها و ترکیبات را به گونهای به کار برده است تا با برجستهسازی و تأکید تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارد. در ابتدا فعل (عجب داشتم) را مقدم آورده تا خواننده با تعجب ماجرا را دنبال کند بعد قید زمان را بیان میکند تا زمان آن مشخص شود بعد فاعل کار را به همراه عمل انجام داده بیان میکند، در ادامه با تقدم حرف (ولی و فعل) باز دوباره خواننده را متعجب و حیران نگه میدارد و بلافاصله با آوردن حرف تعلیل (که) علت را با ایجاز و اختصار در قالب جمله تشبیهی (صوفیوار) بیان میکند تا در ذهن مخاطب حک و ماندگار گردد.
آوایی و موسیقیایی: از لحاظ موسیقی بیرونی و کناری ( وزن و قافیه) هر دو غزل یکسان و صرفاً ردیف فعلی متفاوت است. موسیقی درونی یا آرایههای لفظی، (واجآرایی، تکرار، جناس، سجع، همصدایی)، در هر دو غزل از لحاظ بسامد به طور یکسانی استفاده شدهاند، اما نوع کاربرد این آرایهها در هر دو غزل براساس جهانبینی و هوش زبانی و نگرش خاص هر شاعر در هر دو غزل متفاوت به کار رفته است.
واژههای مشترک در هر دو غزل: مطلع هر دو غزل با سه واژه (صبا وقت سحر...) شروع میشود، همچنین واژه (یار و بو) در هر دو غزل در بیت اول تکرار شده است. واژههای تکرار شده غزل عراقی در شعر حافظ (گل، باغ، یار، بیمار، دل) است که این واژهها جز عناصر غزلی شعر عراقی است که در شعر حافظ با توجه به تصاویر مخیل متفاوت به گونهای دیگر استفاده شدهاند.
لایه بلاغی: از لحاظ بسامد کاربرد آرایهها و نوع آرایههای استفاده شده تفاوت چندانی بین دو شاعر وجود ندارد، البته این آرایههای مشابه در هر دو غزل برای انتقال تصاویر شعری متفاوتی انتخاب شدهاند، تصاویر شعری شعر حافظ بدیع و نو و تصاویر شعری عراقی تکراری است، ولی در بررسی از لحاظ بسامد تفاوت ندارند. در کاربرد آرایهها تنها در یک مورد میتوان این تفاوت را مشاهده کرد، در شعر حافظ نمادهای عرفانی به کار رفته است در حالی که شعر عراقی فاقد این گونه نمادهاست. البته این تفاوت که ناشی از جهانبینی و نگرش متفاوت هر دو شاعر است باعث ایجاد تفاوت سبکی میشود، و شعر حافظ را نمادین و سمبولیک کرده است.
لایه ایدئولوژی: مضامین مشترک عرفانی در هردو غزل به وفور دیده می شود و لیکن هر کدام بر اساس جهانبینی و نگرش خود این مضامین مشترک را در قالب الفاظ و ترکیب کلماتی خاص سرودهاند که همین عامل سبب به وجود آمدن تفاوت سبکی و تمایز بین این شعرا شده است .از لحاظ فکری شعر هر دو شاعر عارفانه عاشقانه است، که در آن هم تأثیرپذیری حافظ از لحاظ معنا به خوبی مشهود است و هم خلق و آفرینش بیبدیل حافظ از لحاظ معنا و ظاهر به خوبی مشهود است. نکته بارز و مهم که در بررسی تأثیرپذیری حافظ از شعر عراقی به دست میآید این است که، غزلی که حافظ با تأثیرپذیری خلق میکند خیلی فراتر و برتر از غزلی است که از آن تأثیر گرفته است، حافظ در عین تأثیرپذیری از صورت و معانی شعر عراقی این مضامین مشترک را به گونهای کاملاً متفاوت و مخیّل و با تصویرآفرینی بیان میکند و علاوه بر مضامین مشترک، مضامین و درونمایههای متفاوت دیگری را هم به شعر میافزاید که باعث غنیشدن شعر حافظ میشود. در کل چیزی که حافظ از شعر عراقی گرفته در مقایسه با مضامین مخیّل که به ما عرضه میکند متفاوت و بیبدیل است و سبک خاص حافظ باعث تفاوت و جلوه خاص شعر او میشود.
با وجود تأثیرپذیری حافظ از شعر عراقی تفاوتهای سبکی در هر دو غزل به خوبی مشهود است به گونهای که به راحتی میتوان از سبک شخصی هر دو شاعر به جهانبینی متفاوت و نگرش خاص هر شاعر پی برد. در عبارات زیر ابتدا بینامتنیت (تأثیر و تأثّر) حافظ از عراقی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دلایل تفاوت سبکی هر دو غزل بیان شده است:
بینامتنیت: طبق بررسیهای انجام شده در این مقاله که در ذیل بدان اشاره میشود، از لحاظ مبانی بینامتنیت حافظ در این غزل از شعر عراقی تأثیر پذیرفته است:
از لحاظ آوایی و موسیقیایی: موسیقی بیرونی و کناری (وزن و قافیه) در هر دو غزل یکسان و صرفاً ردیف فعلی متفاوت است. موسیقی درونی یا آرایههای لفظی: واجآرایی، تکرار، جناس، سجع، همصدایی در هر دو غزل از لحاظ بسامد به طور یکسانی استفاده شدهاند، و صرفاً آرایه تکرار در محور عمودی شعر عراقی در حوزه واجها و واژهها از بسامد بالایی برخوردار است. اما نوع کاربرد این آرایهها در هر دو غزل بر اساس جهانبینی و هوش زبانی و نگرش خاص هر شاعر در هر دو غزل متفاوت به کار رفته است.
واژههای مشترک در هر دو غزل: مطلع هر دو غزل با سه واژه (صبا وقت سحر...) شروع میشود، همچنین واژه (یار و بو) در هر دو غزل در بیت اول تکرار شده است. واژههای تکرار شده غزل عراقی در شعر حافظ (گل، باغ، یار، بیمار، دل) است که این واژهها جز عناصر غزلی شعر عراقی است که در شعر حافظ با توجه به تصاویر مخیل متفاوت به گونهای دیگر استفاده شدهاند.
لایه بلاغی: از لحاظ بسامد کاربرد آرایهها و نوع آرایههای استفاده شده تفاوت چندانی بین دو شاعر وجود ندارد، البته این آرایههای مشابه در هر دو غزل برای انتقال تصاویر شعری متفاوتی انتخاب شدهاند، تصاویر شعری شعر حافظ بدیع و نو و تصاویر شعری عراقی تکراری است، ولی در بررسی از لحاظ بسامد تفاوت ندارند. در کاربرد آرایهها تنها در یک مورد میتوان این تفاوت را مشاهده کرد، در شعر حافظ نمادهای عرفانی به کار رفته است در حالی که شعر عراقی فاقد این گونه نمادهاست. البته این تفاوت که ناشی از جهانبینی و نگرش متفاوت هر دو شاعر است باعث ایجاد تفاوت سبکی میشود.
مضامین و مفاهیم مشترک: در بررسی مفاهیم و مضامین مشترک تأثیرپذیری حافظ از عراقی به خوبی مشهود است، مضامین مشترک عرفانی در هر دو غزل وجود دارد مخصوصاً در ابیات اول تأثیرپذیری حافظ از عراقی به خوبی مشهود است. بر اساس طبقهبندی بینامتنیت ژرار ژنت نوع تأثیرپذیری از نوع بینامتنیت ضمنی است.
دلایل تفاوت سبکی بین دو شاعر در عین تأثیر و تأثّر:
با بررسی لایههای سبکی در هر دو غزل مشاهده شد که تفاوت در ایدئولوژی و جهانبینی هر دو شاعر باعث شده است که هر دو شاعر بر اساس نبوغ شعری و هوش زبانی خود اقدام به گزینش و چینش خاصی از واجها و واژههای شعری و تصویرسازی مخیّل متفاوتی نسبت به همدیگر کنند که این تفاوتها با وجود همه شباهتها باعث ایجاد تفاوت سبکی در هر دو غزل شده است.
از لحاظ آوایی و موسیقیایی: تفاوت ردیف فعلی با بررسی لایه واژهها و ایدئولوژی و مضمون و مفهوم ابیات کاملاً منطبق با هوش زبانی و نبوغ شاعرانه حافظ است، در بررسی غزل حافظ بر عکس عراقی ارجاعات ضمنی بیشتر است از ارجاعات صریح، تعداد واژههای ذهنی بیشتر از واژههای حسی به کار رفته است، همچنین رمزگان عرفانی نیز در شعر وجود دارد، در نتیجه همه این عوامل باعث شده که شعر حافظ مخیّل و تصویری و غیر مستقیم و ضمنی بیان شود، پس انتخاب ردیف فعلی «میآورد» بجای «میآید» که مفهوم غیر مستقیم بودن را به ذهن متداعی میسازد کاملاً همسو و هماهنگ با مضمون و مفهوم بیت است. در بررسی موسیقی درونی یا آرایههای لفظی: هر دوشاعر از آرایههای موسیقی درونی (در عین تکرار آرایهها با بسامد یکسان) به گونهای کاملاً متفاوت و خاص بر اساس جهانبینی ونگرش خاص خود استفاده کردهاند. واجآرایی، تکرار، جناس، سجع، همصدایی، در هر دو غزل از لحاظ بسامد و نوع آرایهها به طور یکسانی استفاده شدهاند، اما نوع کاربرد این آرایهها در هر دو غزل متفاوت است.
با بررسی در لایه واژهها: با توجه به بسامد واژههای بررسی شده شعر حافظ مخیّل و نمادین و مصوّر است و شعر عراقی نسبت به شعر حافظ شعری صریح با تصاویر شاعرانه مستقیم است و لایههای ضمنی و ثانوی و تصاویر مخیل شاعرانه حافظ را دارا نیست.
لایه بلاغی: در استفاده از آرایههای تشبیه و استعاره و استخدام و مراعاتالنظیر از لحاظ بسامد تفاوت چندانی مشاهده نمیشود، ولی در نوع کاربرد این آرایهها برای انتقال تصاویر شعری تفاوت بارزی مشاهده میشود، تصاویر مخیّل شعر حافظ بدیع و نو و تصاویر شعری عراقی تکراری است. در بسامد این آرایهها تنها در یک مورد میتوان این تفاوت را مشاهده کرد، در شعر حافظ نمادهای عرفانی به کار رفته است در حالی که شعر عراقی فاقد این گونه نمادهاست و این تفاوت شعر حافظ را نمادین و سمبولیک کرده است.
لایه ایدئولوژی: از لحاظ فکری شعر هر دو شاعر عارفانه عاشقانه است، که در آن هم تأثیرپذیری حافظ از لحاظ معنا به خوبی مشهود است و هم خلق و آفرینش بیبدیل حافظ از لحاظ معنا و ظاهر به خوبی مشهود است. مضامین مشترک عرفانی در هردو غزل وجود دارد مخصوصاً در ابیات اول تأثیرپذیری حافظ از عراقی به خوبی مشهود است اما در ادامه غزل حافظ مباحث عرفانی دیگری را به صورت مخیّل بیان کرده، همچنین در بیت آخر با خطاب به خود به صوفیان ریاکار و تزویرگر آن دوره تعریض و کنایه زده و زهد ریایی آنان را با طنز تلخ به سخره گرفته است. نکته بارز و مهم که در بررسی تأثیرپذیری حافظ از شعر عراقی به دست میآید این است که غزلی که حافظ با تأثیرپذیری خلق میکند خیلی فراتر و برتر از غزلی است که از آن تأثیر گرفته است، حافظ در عین تأثیرپذیری از صورت و معانی شعر عراقی این مضامین مشترک را به گونهای کاملاً متفاوت و مخیّل و با تصویرآفرینی بیان میکند و علاوه بر مضامین مشترک، مضامین و درون مایههای متفاوت دیگری را هم به شعر میافزاید که باعث غنی شدن شعر حافظ میشود. در کل چیزی که حافظ از شعر عراقی گرفته در مقایسه با مضامین مخیل که به ما عرضه میکند متفاوت و بیبدیل است و سبک خاص حافظ باعث تفاوت و جلوه خاص شعر او میشود.
1ـ براهنی، رضا. طلا در مس. جلد اول، چاپ رشدیه، 1358.
2ـ بیات، محمدحسین. مبانیعرفانوتصوف. دانشگاه علامه طباطبایی، 1374.
3ـ پورجوادی، نصرالله. زبان حال در عرفان و ادبیات پارسی. تهران: انتشارات هرمس، 1385.
4ـ پورنامداریان، تقی. گمشدهلبدریا. تهران: سخن، 1382.
5ـ خرمشاهی، بهالدین. حافظنامه. انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.
6ـ زرینکوب، عبدالحسین. از کوچه رندان. تهران: جیبی، 1354.
7ـ صفا، ذبیح الله. آیین سخن. ققنوس، 1364.
8ـ صفوی، کوروش. درآمدی بر معنیشناسی. سوره مهر، 1383.
9ـ ـــــ ، ــــــ . از زبانشناسی به ادبیات. نشر چشمه، 1383.
10ـ سجادی، سیدضیاءالدین. مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف. انتشارات سمت، 1378.
11ـ سیدحسینی، رضا. مکتبهای ادبی. نگاه، 1376.
12ـ شمیسا، سیروس. سبکشناسینظم. انتشارات فردوس، 1381.
13ـ ـــــ ، ــــــ . سیرغزلدرشعرفارسی. انتشارات فردوس، 1373.
14ـ ـــــ ، ــــــ . معانی. تهران: میترا، 1379.
15ـ ـــــ ، ــــــ . بیان. تهران: میترا، 1385.
16ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. آگاه، 1385.
17ـ فتوحی، محمود. سبکشناسی. تهران: انتشارات سخن، 1390.
18ـ فرشیدورد، خسرو. درباره ادبیات و نقد ادبی. جلد دوم. تهران: امیرکبیر، 1363.
19ـ گلی، احمد. معانیبیان. انتشارات آیدین، 1387.
20ـ محتشم، نسرین. کلیات فخرالدین عراقی. انتشارات زوار، چاپ سوم، 1386.
21ـ مرتضوی، منوچهر. مکتبحافظیامقدمهبرحافظشناسی. تبریز: ستوده، 1383.
22ـ مسگرنژاد، جلیل. مختصریدرشناختعلمعروضوقافیه. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1378.
23ـ مطهری، مرتضی. تماشاگهراز. انتشارات صدرا، 1359.
1ـ براهنی، رضا. طلا در مس. جلد اول، چاپ رشدیه، 1358.
2ـ بیات، محمدحسین. مبانیعرفانوتصوف. دانشگاه علامه طباطبایی، 1374.
3ـ پورجوادی، نصرالله. زبان حال در عرفان و ادبیات پارسی. تهران: انتشارات هرمس، 1385.
4ـ پورنامداریان، تقی. گمشدهلبدریا. تهران: سخن، 1382.
5ـ خرمشاهی، بهالدین. حافظنامه. انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.
6ـ زرینکوب، عبدالحسین. از کوچه رندان. تهران: جیبی، 1354.
7ـ صفا، ذبیح الله. آیین سخن. ققنوس، 1364.
8ـ صفوی، کوروش. درآمدی بر معنیشناسی. سوره مهر، 1383.
9ـ ـــــ ، ــــــ . از زبانشناسی به ادبیات. نشر چشمه، 1383.
10ـ سجادی، سیدضیاءالدین. مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف. انتشارات سمت، 1378.
11ـ سیدحسینی، رضا. مکتبهای ادبی. نگاه، 1376.
12ـ شمیسا، سیروس. سبکشناسینظم. انتشارات فردوس، 1381.
13ـ ـــــ ، ــــــ . سیرغزلدرشعرفارسی. انتشارات فردوس، 1373.
14ـ ـــــ ، ــــــ . معانی. تهران: میترا، 1379.
15ـ ـــــ ، ــــــ . بیان. تهران: میترا، 1385.
16ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. موسیقی شعر. آگاه، 1385.
17ـ فتوحی، محمود. سبکشناسی. تهران: انتشارات سخن، 1390.
18ـ فرشیدورد، خسرو. درباره ادبیات و نقد ادبی. جلد دوم. تهران: امیرکبیر، 1363.
19ـ گلی، احمد. معانیبیان. انتشارات آیدین، 1387.
20ـ محتشم، نسرین. کلیات فخرالدین عراقی. انتشارات زوار، چاپ سوم، 1386.
21ـ مرتضوی، منوچهر. مکتبحافظیامقدمهبرحافظشناسی. تبریز: ستوده، 1383.
22ـ مسگرنژاد، جلیل. مختصریدرشناختعلمعروضوقافیه. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1378.
23ـ مطهری، مرتضی. تماشاگهراز. انتشارات صدرا، 1359.