تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,242,608 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,292,933 |
بررسی تحلیلی حجاب ازدیدگاه ادیان سامی (اسلام،یهود و مسیحیت) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زن و مطالعات خانواده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 10، شماره 38، دی 1397، صفحه 69-97 اصل مقاله (1.19 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
الهام کاظم پور ساریدرق1؛ جهانگیر یاری* 2؛ خدیجه سفیری* 3؛ مینا معروف پور4؛ آرزو قلی پور5؛ غلامحسین جوانمرد* 6؛ زینب گل محمدزاده7؛ نازی عبدالله پور* 8 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناس ارشدگروه علوم تربیتی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استاد دانشگاه آزاد واحد تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3استاد گروه علوم اجتماعی، دانشگاه الزهراء تهران، تهران.ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دانشجوی دکترا، جامعه شناسی، واحد تهران مرکز ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران. ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
5دانش آموخته کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی- دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
6استادیار گروه روانشناسی، واحد بناب، پیام نور، بناب- ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
7کارشناسی ارشد، فقه و حقوق اسلامی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی. تبریز-ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
8استادیار گروه الهیات، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز-ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
این پژوهش حجاب را در چهار چوب ادیان سامی با روش توصیفی – تحلیلی و با رویکرد نظری و اسنادی، بررسی کرده و درباره مستندات دینی حجاب را در سه دین اسلام، یهود و مسیحیت تبیین و تشریح کرده است. حجاب در ادیان آسمانی زمینه ساز رشد و کمال آدمی تا مراتب عالی انسانیت است. قرآن کریم این حکم الهی را به نحو مطلوب، تبیین و سیره ی قرآنی معصومین(ع)، آن را به بهترین شکل به منصه ظهور و اجراء رسانده اند در این پایان نامه سعی شده حجاب به عنوان یک خواسته فکری و عقلانی انسانی با رویکرد به جایگاه نهاد خانواده بررسی شود. درباره حجاب در اسلام، اطلاعات کافی داریم. مسیحیت در احکام فقهی خود تابع تورات بوده اما با تغییر آرا، به نسخ اکثر احکام شرعی در آن حکم شده است . بر اساس اصول یهود حداقل حجاب برای دختران و زنان، پوشش موی سر هنگام نماز و دعا، در مقابل افراد نامحرم و پوشاندن دست ها حداقل تا زیر آرنج و پاها تا مچ پا می باشد.این مقاله ضمن بررسی واژگان مرتبط با حجاب در ادیان ابراهیمی ، و بیان تاریخچه ای از حجاب، تفاوت ها و شباهت های احکام حجاب را در سه آیین بزرگ ابراهیمی (یهود و مسیحیت و اسلام ) بررسی کرده، ضمن بیان آیات قرآن در بیان حکم حجاب، تلاش می کند تا به شبهات موجود در این بحث پاسخ داده ، دیدگاه های دو کتاب مقدس (قرآن و تورات) را بیان و مقایسه نماید. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تازه های تحقیق | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
------------------ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جاب؛ اسلام؛ یهود؛ مسیحیت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه پوشش از ابتدای خلقت همواره از نیازهای اولیه به شمار می رفته و با گذشت زمان و رشد انسان و خروج از حالت بدویّت، طرح لباس، جنس و حالت آن نیز تغییر پیدا کرده و در کنار سایر جنبه های زندگی بشر به پیش رفت خود ادامه داده است تا حدی که نه تنها پوشش بدن، متناسب با شرایط اقلیمی تغییر کرده، بلکه همسو با پیشرفت تمدن، فرهنگ و متناسب با آداب و رسوم و اعتقادات مردم دگرگونی های بی شماری را در طول تاریخ داشته است. عوامل اقتصادی، اجتماعی و ارتباطات نیز در تکامل و تنوع پوشش انسان نقش بسزایی داشته است. با اینکه مساله حجاب ازمسایل مهم دین اسلام است ودرآیات وروایات نیز به کرّات درباره آن سخن گفته شده است و قرآن کریم نیز واجب بودن آن را بر بانوان و زنان مورد تاکید قرارداده است، متاسفانه می بینیم که درجامعه ، برخی ازبانوان درامرحجاب کوتاهی کرده وآنطور که باید وشاید نسبت به پوشش خود وحجاب اسلامی حساسیت نشان نمی دهند. تحقیقات انجام یافته عوامل مختلفی را در بدحجابی بانوان مورد تایید قرارداده اند. میزان التزام والدین به اعتقادات ورفتارهای مذهبی ، گرمی درروابط با والدین ومیزان التزام دوستان به اعتقادات و رفتارهای مذهبی، خویشتن داری و در نهایت وضعیت اقتصادی ازجمله عوامل موثر برعدم رعایت شؤوون اسلامی وحجاب است.( نیک منش،1390 :ص1) « در واقع پوشش و حجاب یکی ازاحکام ضروری اسلام به شمار می رود وخداوند متعال برای ارج نهادن به مقام والای زن، پوشش و حجاب را بر او واجب کرد تا در سایه عفاف و تقوی به مقام قرب الهی نایل شود.» (قرائتی،1383: ص 37 و ص 213) واژه حجاب: هم به معنی پوشیدن است وهم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است، وشاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوششی حجاب نامیده می شودکه از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.( مطهری، بی تا: ص63) در اصطلاح: به نقابی گفته می شود که زنان چهره خودشان را بدان می پوشانند و یا به چادری که زنان سرتا پای خود را بدان پوشش می دهند، اطلاق می گردد (معین، 1346 ،ج2: ص2319). حجاب از نظر لغوی مترادف "ستر" است که به معنای پوشیدن، پوشش، حائل، پرده، حاجب و مانع است. (مهدی زاده ، 1381:ص 23) به نقل از (فراهیدی، کتاب العین ) (در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیشتر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است.( مهدی زاده، 1381: ص46) مراد از معنای اصطلاحی حجاب، پوشش اسلامی است و معنای پوشش اسلامی براساس آنچه از متون اسلامی مثل قرآن و احادیث استفاده میگردد. این است که بانوان هنگام مواجهه و معاشرت با افراد نامحرم بدن خود را بپوشانند و به جلوه گری و خودنمایی نیز نپردازند. (مهدی زاده،1381: ص23-24) حجاب در شریعت اسلام: (قرآن و روایات): خداوند در سوره مبارکه احزاب- از موضوع حجاب سخن گفته است (سیوطی، 1403ق: ج1 ص41-43) سه فرمان درباره حجاب داده است که گونه های مختلف حجاب را بیان می کند و دو فرمان آن پیش از همه متوجه شخص پیامبر(ص) و خانواده آن حضرت و درگام بعدی، متوجة مؤمنان و جامعة اسلامی است. بایدگفت که حجاب اسلامی تنها به معنی پوشش بدن وموی سرنیست بلکه حجاب نگاه، حجاب استماع، حجاب سخن و حجاب دل نیزداخل دراین امرند"إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسؤُولاً"(اسرا/36). به عبارت دقیقتر «حجاب یعنی پوشش هرچیزی که برای جنس مخالف وخود شخص، محرک باشد حال این پوشش اعم از پوشش و اختفای بدن و مو یا بوی خوش یا آواز و صوت است بنابراین به زنی هم که بوی خوش خود را بر نامحرم عرضه می کند یا از روی نرمی و ناز یا شوخی و مطایبه با مرد سخن می گوید یا ابایی از لمس وتماس با نامحرم ندارد بدحجاب و بدعفت گفته می شود.» (قرائتی، 1389: ص480). در این خصوص خداوند در قرآن در آیات 30 و 31 و 60 سوره نور و همچنین در آیات 32 و 33 و 53 و 59 سوره احزاب به وضوح لزوم حجاب را مطرح می فرماید. بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. در روایات نیز پوشیدن جامة بدن نما و نازک، نزد نامحرم(سجستانی، سنن ابی داوود، 1410، ج2، ص383)، آرایش و استعمال عطر درخارج از خانه (مجلسی، ١٣۶٣: ج103، ص243)، اختلاط فساد برانگیز زن و مرد (سپهر، ١37٧:ج2)، دست دادن و مصافحه با نامحرم (همان، ص163) و تشبه به جنس مخالف (مجلسی، ١٣۶٣: ج103، ص258) منع شده است و مردان با غیرت، (پاینده، نهج الفصاحه، 1382، ص143) به هدایت و کنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم (حرعاملی، 1414 ق :ج14، ص138) و دوری از چشم چرانی توصیه شده اند. برداشت علمای سعودی از حجاب اسلامی، پوشاندن تمام بدن از جمله: صورت و دست هاست. پلیس مذهبی عربستان همواره براین نوع پوشش زنان تاکید داشته و زنانی را که چهره خود را در انظار عموم می گشودند به حبس و تازیانه محکوم کرده است. تندروی های حنبلی در قضیه حجاب از عوامل محدود کننده زنان سعودیست. دولت عربستان، رعایت حجاب رادر دو شهر جده و ریاض آزاد اعلام کرده است. پوشاندن دست ها و صورت برای تمام دخترانی که به بلوغ رسیده اند اجباریست. مدارس سعودی تمام دخترانی راکه بیش ازده سال سن دارند مجبوربه پوشیدن نقاب می کنند.(عبداله پور،1390:ص174-175) «این آیه حجاب را برای عفیف شناخته شدن زنان مسلمان ودور بودن از آزار و اذیت آنان توسط مردان بیان می کند و اگر اشتباه نکنم، آیه مذکور پوشش را بهتر می داند نه واجب. به طور خلاصه آیاتی که امر به انجام کاری نکرده یا از کاری نهی نکرده اند وفقط انجام دادن آن ویا ترک آن را بهتر می دانند را می توان به حرام بودن آن عمل نسبت داد». (علامه طباطبایی، 1374:تفسیر آیه 59 سوره احزاب) در اینکه منظور از «جلباب» چیست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذکر کرده اند: 1 - ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى که از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را مى پوشاند. 2 - مقنعه و خِمار (روسرى ). 3 - پیراهن گشاد. گرچه این معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند (ضمنا باید توجه داشت «جلباب» به کسر و فتح جیم هر دو قرائت مى شود). اما بیشتر به نظر مى رسد که منظور پوششى است که از روسرى بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنانکه نویسنده «لسان العرب» روى آن تکیه کرده است .و منظور از «یدنین» (نزدیک کنند) این است که زنان «جلباب» را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طورى که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. (مکارم شیرازی، 1380:تفسیر آیه 59 سوره احزاب) اخطار شدید به مزاحمان و شایعه پراکنان! به دنبال نهى از ایذای رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان در آیات گذشته، در اینجا روى یکى از موارد ایذا تکیه کرده و براى پیشگیرى از آن از دو طریق اقدام مىکند. در قسمت اول مىگوید: «اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین (مکارم شیرازی، 1380:ج3، ص: 631 ) بگو: جلباب ها (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند این کار براى این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند "یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ"(احزاب/59 ) هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب سهل انگار و بىاعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بىبندوبار که در عین داشتن حجاب آن چنان بىپروا و لااُبالى هستند که غالبا قسمت هایى از بدن هاى آنان نمایان است و همین معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مىکند.و از آنجا که نزول این حکم، جمعى از زنان با ایمان را نسبت به اعمال گذشتهشان پریشان مىساخت، در پایان آیه مىافزاید: «خداوند همواره آمرزنده و مهربان است»"وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً" (هر گاه از شما تاکنون در این امر کوتاهى شده چون بر اثر جهل و نادانى بوده است خداوند شما را خواهد بخشید، توبه کنید وبه سوى اوبازگردید،ووظیفه عفت وپوشش رابه خوبى انجام دهید.(طبرسی،1380:تفسیرآیه 59 سوره احزاب) و در روایات نیز به تاثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است؛ امام علی (علیه السلام) در وصیت خود به امام حسن (علیه السلام) می فرمایند: "اُکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ اَلْحِجَابِ أَبْقَى عَلَیْهِنَّ " (نهج البلاغه،1386 / نامه 31) زنان را در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی: نگرشی به دیگر ادیان الهی انسان را به این مهم متوجه می کند که «عفاف و حجاب» و حفظ آن همواره مورد تأکید خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پیامبران الهی بوده است. در آیین زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام ، حجاب بر زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان چهارگانه، در ادیان الهی به خصوص زرتشت، یهود و مسیحیت مسأله حجاب و رعایت آن مطرح بوده است. (قرائتی، مجموعه فیش های تبلیغی 3، ص4) حجاب، درآیین مقدس حضرت ابراهیم و حضرت نوح ( علیه السلام) حائز اهمیّت بوده است. درکتاب تورات چنین می خوانیم: «رفقه چشمان خود را بلند کرده واسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید : این مرد کیست که درصحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است.پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید.» (سفر پیدایش، باب 24،آیه 64 و 65) از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، ازشتر پیاده شدو خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد. حجاب در آیین هند:آنچه مسلم است این است که حجاب هندى نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن برمىآید که حجاب هندى به وسیله ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است. نهرو مىگوید: «متاسفانه این رسم ناپسند کم کم یکى از خصوصیات جامعه اسلامى شد و هند نیز وقتى مسلمانان بدین جا آمدند آن را آموخت.» به عقیده نهرو حجاب هند به واسطه مسلمانان به هند آمده است ولى اگر تمایل به ریاضت و ترک لذّت را یکى از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیم ترین ایام، حجاب را پذیرفته است، زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذّات مادى بوده است. (مطهری، بی تا:ص12) پوشش وحجاب پیش از آیین زرتشت: نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند، آریایی ها بودند. پژوهش ها نشان می دهد که زنان ایرانزمین از زمان مادها، که از ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بودهاند. (ضیاءپور، 1347:ص17-26) این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها نیز معمول بوده است. بنابراین در زمان بعثت زردشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی حجابی کامل داشتهاند. درعهد عتیق چنین آمده است: «... امر فرمود وشتئ، ملکه را با تاج ملوکانه به حضور پادشاه بیاورند تا زیبایی او را به خلایق و سروران نشان دهد؛ زیراکه نیکو منظر بود اما؛ وشتئ نخواست...»(عهد عتیق، کتاب اِستَر، باب اول، آیه 10) پوشش و حجاب پس از نبوت زرتشت: در زمان ساسانیان که پس از نبوت زردشت است، افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. آیین زردشت که تاریخ آن را بین 2300 تا 1300 قبل از اسلام گفتهاند. آیین پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است؛ از اینرو، انسانها را به پاکی و پاک دامنی فرا میخواند. در نقاشیها و کندهکاریهای باستانی ایران بسیار کم از زن تصویری به چشم میخورد. اگرچه زنان، کد بانوی خانه، مدیر و مدبر امور خانواده بودند، ولی حفظ حرمت ایشان با پوشیده داشتن ایشان رعایت میشد تا پاکدامنی آنها حفظ شده و از هر آسیبی در امان باشند. (موسوی، 1385:ص39) حجاب در آیین یهود: بدون تردید مبنای حجاب در شریعت یهود، آیات تورات بود که بر حجاب تاکید مینمود . کاربرد واژه «چادر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان میدهد. تورات با نهی تشبُّه مرد و زن به یکدیگر، میگوید: متاع مرد برزن نباشد ومرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هر که این را کند، مکروه «یهوه» خدای توست (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره ) حجاب در آیین مسیحیت: مسیحیت احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، چراکه عیسی(ع) گفت: فکر نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشته های پیامبران را منسوخ کنم، بلکه آمدهام تا آنها را به تحقق برسانم (عهد جدید، انجیل متی، باب70)، انجیل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه ازاِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجیل می خوانیم: همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند ونه غیبت گو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو، تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند، و خرداندیش و عفیفه وخانه نشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود(انجیل، رساله پولس به تیتوس، باب دوم، فقره 1 ـ 6). راغب در مفردات میگوید: «عفّت، حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان میشود و انسان عفیف کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی برشهوت، به این حالت دست یافته باشد»(راغب اصفهانی، 1390: ج2، ص 164.) فرق عفت با حجاب: عفت به پاکدامنی، تقوا، حیا وخوف درونی گفته میشود و حجاب از نمودها و تاثیرات بیرونی آن است. هرچه عفت درونی بیشترباشد حجاب بیرون نیز کاملتر می شود. فرق حیا با عفاف: از امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) نقل شده: حیاء و ایمان ملازم یکدیگرند همانند دو چیزی که به یک ریسمان بسته شده باشند، این دو در بود و نبود، تابع یکدیگرند، پس هرگاه یکی از آن دو رفت دیگری نیز می رود." اَلْحَیاءُ وَ اْلایمانُ مَقْرُونانِ فی قَرَنٍ، فَاِذا ذَهَبَ اَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُه". (حرعاملی، 1414 ق :ج۸، ص ۵۱۶) «عفاف» اصطلاحی اخلاقی است. عالمان اخلاق، عفاف را در شمار مهمترین فضایل اخلاقی جای دادهاند و فیلسوفان در حکمت عملی به آن پرداختهاند. ملاصدرا در اسفار، عفاف را چنین تعریف میکند: «عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل میشود؛ نه پردهدری میکند و نه گرفتار خمودی میشود». (ملاصدرا، شرح أسفار، 1999، ج4، ص116). «عفت و حیا خصلتی انسانی است که تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسان ها بوده و هست و انسان های بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه کرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأکید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یکی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است»(مهریزی، ۱۳85 : ص 39) هدف اصلی تحقیقتعیین جایگاه حجاب در ادیان سامی (اسلام ، یهود و مسیحیت) سوالات پژوهشی- محدوده حجاب در سه دین بزرگ ابراهیمی چیست؟ - آیا در دین یهود، حجاب به معنی ضرورت پوشاندن موی سر، برای زنان واجب است؟ - آیا در دین مسیحیت، حجاب به معنی ضرورت پوشاندن موی سر، برای زنان واجب است؟ - حدود حجاب در اسلام کدامند؟ روش تحقیقدر این تحقیق روش پژوهش به صورت توصیفی ــ تحلیلی محتوایی است. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای واسنادی و فیش برداری از کتب، مجلات و سایت های تخصصی اینترنتی استفاده شده است و اطلاعات مورد نیاز گردآوری و تحلیل شده است. پیشینه تحقیقطبق بررسی های به عمل آمده در خصوص حجاب علاوه بر قرآن مجید، نهج البلاغه، نهج الفصاحه و گفتار ائمه معصومین (علیهم السلام) کتابها و مقالههای زیادی نوشته شده است که در قسمت منابع به تعدادی از آنها اشاره شده است. برای نمونه: شهید مطهری در کتاب مساله حجاب به تاریخچه، علت و فلسفه حجاب اشاره کرده است و همچنین در تفاسیر گوناگونی که در رابطه با کلام ا... مجید نوشته شده در خصوص آیات حجاب نیز بحث هایی به میان آمده است. از جمله: «تفاسیر المیزان، نور، نمونه، مجمع البیان و ... » که در ذیل به نمونه هایی از آن اشاره می شود: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیات 30و 31 سوره مبارکه نور در خصوص نگاه و چشم پوشی و در ذیل آیه 59 سوره مبارکه احزاب به محدوده حجاب پرداخته شده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان( ج16) که 593 صفحه و(ج 15) که 617 صفحه می باشد ذیل آیات حجاب در خصوص نگاه و چشم پوشی و به محدوده وحکم حجاب پرداخته است. در رابطه با نگاه از امام صادق (ع) روایتی آورده که درباره واجبات اعضا فرمود: برچشم واجب کرده که به آنچه خدا بر او حرام کرده ننگرد و از آنچه بر او حلال نیست اعراض کند و ایمان و وظیفه چشم این است. همچنین آورده که رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: دنبال نگاه به نامحرمان نگاهی دیگر مکن، که اولی برایت بس است و دومی را حق نداری و در خصوص محدوده وحکم حجاب، این چنین آورده: یعنی پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت وحجاب و صلاح و سدادند، نزدیک تر است. در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیّت نمی شوند یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی گردند. قرائتی در تفسیر نور نیز، در سوره مبارکه نور از بعد نگاه و در سوره مبارکه احزاب به آفات بی حجابی اشاره شده است. و همچنین آورده است که: در امر به معروف، اوّل از خودىها شروع کنیم سپس دیگران."قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ" در احکام الهى، تفاوتى میان همسران و دختران پیامبر با دیگر زنان نیست. "لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ" پوشیدن لباسى که معرّف شخصیّت زن براى تأمین عفّت و آبرو باشد، لازم است. "یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ" بهانه به دست بیماردلان و مزاحمان عفّت عمومى ندهید. (در آیات قبل هشدار به اذیّت کنندگان بود، در این آیه تکلیف اذیّت شوندگان را مطرح مىکند.) "یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ" رفت و آمد زنان در خارج از منزل، با حفظ عفّت عمومى مانعى ندارد. "یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ" در امر به معروف و نهى از منکر، دلیل امر و نهى خود را بیان کنید. "فَلا یُؤْذَیْنَ" نوع لباس مردم در جامعه، مىتواند معرّف شخصیّت، مکتب و هدف آنها باشد."یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ" سرچشمه بسیارى از مزاحمتهاى هوس بازان نسبت به زنان و دختران، نوع لباس خود آنهاست. "یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ" آیت الله مکارم شیرازی در ج17در تفسیر نمونه که 460 صفحه می باشد و ج2 که 678 صفحه می باشد علاوه بر مبارزه بر چشم و ترک حجاب در خصوص فلسفه حجاب مطالبی را به میان آورده اینکه احکامی که برای رعایت حجاب برای زنان آمده به نحو احسن آن را رعایت کنند و در فلسفه حجاب اشاره شده به اینکه اگر در جامعه تا سر حد یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط بکند و ارزش های والای انسانی او به کلّی به دست فراموشی سپرده می شود و تنها افتخار او، جوانی و زیبایی و خود نماییش می شود. طبرسی در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیات 30 و 31 سوره مبارکه نور به پدیده برهنگی و چشم چرانی و زینت های آشکار ونهان اشاره کرده است. طبرسی در تفسیر مجمع البیان ج 20 که 500 صفحه می باشد در خصوص پدیده برهنگی و چشم چرانی و زینت های آشکار و نهان مباحثی به میان آورده در قرآن شریف هر کجا به پاکدامنی و پاکی ورزیدن سفارش شده منظور پاکدامنی و دوری گزیدن از بی عفتی است اما تنها در این آیه شریفه است که منظور پوشیدن اعضا و اندام های جنسی است امام صادق (ع) فرمود این شیوه برای دین و دنیای آنان سودمندتر و بهتر و برای پاک ماندن از اتهامات گوناگون موثرتر و به پروا نزدیکتر است و نیز به زنان لازم دانسته است اینکه سر و گردن و سینه و دست دیگر جایگاه های زینت و زیور خویش جز آنکه به طور طبیعی آشکار است برای مردان بیگانه هویدا نسازند. با این بیان آیه شریفه به پوشیده داشتن موارد ذکر شده یا جایگاه هایی که زر و زیورها درآنجاها قرار دارد سفارش شده است نه بر زر و زیور، چرا که به خود زر و زیور اگر در سر و گردن و دیگر جایگاه های خود نباشد می شود نگاه کرد. شهید مطهری در کتاب مسأله حجاب که 264صفحه می باشد به تاریخچه، علت و فلسفه حجاب و...اشاره کرده است. در مورد تاریخچه حجاب قبل از اسلام، در برخی ملل حجاب بوده ولی به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. علّت های مختلفی از نظر فلسفی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی و روانی در مورد پیدایش حجاب ذکر کردهاند . اما در مقام مقایسه حجاب در ادیان سامی(اسلام-یهود-مسیحیت) ،کتاب مستقلی نوشته نشده است . فقط یک مورد پایان نامه حوزوی درسطح دو و یک مورد پایان نامه دانشگاهی کارشناسی ارشد عبارتند از: 1 - حجاب از دیدگاه یهود، مسیحیت و اسلام . / شیری، صغری (سطح 2) . دفاع: 1379 2 - حجاب از دیدگاه زرتشت، یهود، مسیحیت واسلام./محمدی آشنایی،علی-دانشگاه قم دفاع:1373(این پایان نامه به صورت کتاب منتشر شده است. ناشر: قم نورگستر؛ تاریخ چاپ :1380) واژه حجاب هم به معنی پوشش و هم به معنای پرده و حائل است که البته غالب استعمال این لفظ در معنای دوم بوده است. هم چنین از گفتار اهل لغت می توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می شود که مانع از دیدن شیئی پوشانده شده می شود. برحسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است. در نتیجه تقوا وخودنگهداری اگر در قلمرو شهوات و خواسته های نفسانی باشد «عفّت» نامیده می شود. و عفّت؛ یعنی بوجود آمدن حالت نفسانی که به وسیله ی آن خواهش ها و تمایلات به کنترل شخص در آید به گونه ای که انسان به سوی حرام گرایش پیدا نکند. عفاف و عفت، در لغت به معنای مناعت با خویشتنداری آمده است؛ هم چنین به بازداشتن خویش از چیزی که حلال نیست عفت میگویند. عفت، حالت نفسانی است که انسان را از غلبة شهوت باز دارد. حجاب در قرآنآنگونه که قبلاً نیز بیان شده، علامه مطهری درمسأله حجاب آورده است که: استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. در قرآن این کلمه در هشت مورد به کار رفته که بیشتر به معنای حاجز، مانع، حایل و پرده است. (مطهری، بی تا: ص 78) آیات مربوط به کلمه حجاب که در سوره های مبارکه « اعراف، اسراء، مریم، احزاب، صاد، فصلت،شوری و مطففین» آمده استنباط می شود که حجاب به معنای پرده و حائل است که حتّی در بعضی آیات وجود این پرده نامرئی است و معنای مجازی دارد. اینک برای روشن شدن مطلب آیات مربوط را در ذیل از دیدگاه علامه طباطبایی مورد بحث قرار می دهیم. علامه طباطبایی در المیزان در خصوص این هشت مورد چنین بیان می کند: 1 ـ سوره مبارکه اعراف، آیه شریفه 46: "وَبَینَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ" : میان آن دو دسته (بهشتی ها و جهنمی ها) پرده ای خواهد بود و بر اعراف مردانی هستند که هر یک از آن دو دسته را از چهره هایشان می شناسند. در این آیه حجاب همان اعراف است، همان مکان مرتفعی که میان دوگروه بهشتیان ودوزخیان کشیده می شود. (طباطبائی،1374 :ج8،ص169 ) 2ـ سوره مبارکه اسراء، آیه شریفه 45 : "وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَینَکَ وَبَینَ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه حِجَابًا مَسْتُورًا" :و وقتی که قرآن را می خوانی بین تو و بین کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند حجاب، سترکننده ای قرار می دهیم. در این آیه حجاب به معنای پرده هایی است اما منظور پرده لجاجت و تعصب و خودخواهی و غرور و جهل ونادانی است که حقایق قرآن را از دیدگاه فکر و عقل آنها پنهان می داشت و به آنها اجازه نمی داد حقایق روشنی هم چون توحید و معاد و صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) را درک کنند. (همان، ج13، ص192و 191 ) 3ـ سوره مبارکه مریم، آیه شریفه 17: "فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیا" : و درمقابل قومش پردهایی انداخت پس ما روح خود را به سوی او فرستادیم که او در شکل انسانی بی عیب در مقابلش قرارگیرد. در این آیه منظور از حجاب ، پوشش و پرده است ولی شاید این پرده ، پرده ای نامرئی ومجازی بوده باشد. (همان، ج14، ص49 ) 4ـ سوره مبارکه احزاب، آیه شریفه 53: "و اذا سَاَلتُموهنَّ مَتاعاً فساَلوهُنَّ مِن وَرآءِ حِجابٍ" : وهنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) می خواهید از پشت پرده بخواهید. در اینجا منظور از حجاب،پوشش زنان نیست؛ بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوص همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است. (همان، ج16، ص528 ) 5ـ سوره مبارکه صاد، آیه شریفه 32 : " حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ" : تا آن که از دیدگانش پنهان شدند». در داستان حضرت سلیمان نبی خداوند غروب خورشید را از طریق پشت پرده واقع شدن توصیف می کند و برای آن کلمه حجاب را می آورد.(همان، ج17، ص320 ) 6ـ سوره مبارکه فصلت، آیه شریفه ۵: " وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّه مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَینِنَا وَبَینِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ" : می گویند دلهایمان درباره آن چه که تو مارا به آن دعوت می کنی در پرده هایی است و درگوش های ما سنگینی است و بین ما و تو فاصله است تو کار خود راانجام بده ، حتماً ما هم کار خود را انجام می دهیم. حجاب در این آیه به معنای پوشش است. البته پوشش های جهل و تعصب و لجاجت و عناد و تقلیدهای کورکورانه که باعث شده فاصله هایی مانند پرده ای ضخیم بین آنها و پیامبر به وجود آید. (همان، ص 576 و 575) 7ـ سوره مبارکه شوری، آیه شریفه 51:" وَمامَکَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ" : وبرای هیچ بشری این چنین نخواهد بود که خدا با او تکلم کند مگر از طریق وحی یا از پس پرده. در این آیه من وراء حجاب یا از پشت حجاب حرف زدن یا مانند حرف زدن خداوند درکوه طور با حضرت موسی علیه السلام است و یا من وراء حجاب تعبیری از رویای صادقه است.(همان، ج18، ص117ـ 115 ) 8 ـ سوره مبارکه مطففین، آیه شریفه 15: "کلّا اِنَّهُم عَن رَبِّهِم یَومَئِذٍ لَمَحجوبونَ" :این چنین نیست (که آنها می پندارند)، بلکه اینان در آن روز از پروردگارشان محجوبند. (مراد به محجوب بودن از پروردگارشان در روز قیامت محرومشان از کرامت قرب و منزلت است، وشاید منظور محجوب بودن از رحمت خداست همین باشد). (همان،ج20، ص561). همین آیات مربوط به حجاب که در سوره های فوق الذکر(اعراف، اسراء، مریم، احزاب، صاد، فصلت، شوری و مطففین) بیان شده، معنا و برداشت ما از حجاب از این آیات قرآنی، این چنین استنباط می شود که،کلاً حجاب در چهار معنا به کار رفته است.(که درهمه موارد مفهوم همان پرده و حائل می باشد)که عبارتند از: 1ـ حجاب همان اعراف است، همان مکان مرتفعی که میان بهشتیان و دوزخیان کشیده می شود. 2ـ حجاب به معنای پوشش و پردهای است اما منظور پرده لجاجت و تعصب و خودخواهی و غرور و جهل ونادانی و عناد و تقلیدهای کورکورانه است. 3ـ حجاب به معنای پوشش و پرده است ولی شاید این پرده ، پرده ای نامرئی ومجازی بوده باشد. 4ـ حجاب به معنای حکمی اضافه بر پوشش است که مخصوص همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) بوده است. جلباب در قرآنمیدانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز میشود:«"یا نساء النبی لستن کأحد من النساء"،یعنی شما با سایر زنان فرق دارید.» اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانههای خود بمانند ، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است.قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر میگوید:«و قرن فی بیوتکن، یعنی در خانههای خود بمانید.» اسلام میخواسته است «امهات المؤمنین» که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنان که میدانیم یکی از «امهات المؤمنین» عایشه است که از این دستور تخلف کرد ، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد. ( مطهری، 1391:ج 19،ص 431) . به هر حال آیهای که در آن آیه، کلمه « حجاب » به کار رفته آیه 53 از سوره احزاب است که میفرماید: "وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ" یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه میکنید از پشت پرده از آنها بخواهید. «دراصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی هر جا نام « آیه حجاب »آمده است مثلا گفته شده قبل از نزول آیه حجاب چنان بود و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد ، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است(نیشابوری،صحیح مسلم،1412ق، ج 4، ص151 - 148) ، نه آیات 30 و 31 سوره نور که میفرماید:«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» و «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» یا آیه 59 سوره احزاب که میفرماید: «یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ». نوع دوم پوشش جلباب است که در سوره احزاب بدان تصریح شده است : "یا أَیهَا النَبی قُل لِأَزواجِکَ و بَناتِکَ وَنِساءِ المُؤمِنینَ یدُنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلا بیبهنَّ ذلِکَ أَدنی أَن یعرِفنَ ولایوذَینَ وکان الله غفوراَرحیماَ ." (سوره احزاب/ آیه 59) «ای پیامبر ، به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو : جلباب های خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است .» علامه طباطبائی در توضیح کلمه جلابیب می فرمایند:«جلباب جامهاى است سرتاسرى که تمامى بدن را مىپوشاند و یا روسرى مخصوصى است که صورت و سر را ساتر مى شود و منظور از جمله «پیش بکشند مقدارى از جلباب خود را»، این است که آن را طورى بپوشند که گلو و سینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد» .(علامه طباطبائی، 1374:ج16، ص 340) همچنین در تفسیر المیزان در ذیل آیه شریفه آورده است : «الجلابیب جمع جلباب و هوثوب تشتمل به المرأه فیغطّی جمیع بدنها او الخمار الذی تغطّی به رأسها و وجهها ». «جلابیب جمع جلباب است وآن لباسی است که زن آن رادربر می کشد و همه بدن خود را می پوشاند یا مقنعه ای است که سر و صورت خود را به آن می پوشاند». (همان،ص361). زمخشری نیز در کشاف به نقل از ابن عباس همین معنی را به کار برده است و می گوید : «الرداء الذی سیته من فوق الی اسفل». «در جلباب ردایی است که سراسر بدن را از بالا تا پایین را می پوشاند». (زمخشری، 1352:ص 559). «جلباب لباسی بزرگ تر از سرپوش و کوچک تر از رداست که زن سر و سینه خود را با آن می پوشاند و گفته شده است لباسی بزرگ است که از محلفه کوتاه تر است و زن آن را می پوشد وگفته شده است همان ملحفه است.» (بیرقی اکبری ، 1377: ص 44-46) واژه ادناء در تفاسیر «هم به معنای دنو (نزدیک کردن) آمده.» (فیض کاشانی ،1373:ج4، ص 203) و «هم به معنای ارحاء و اسدال و آویختن .» (زمخشری، 1352:ص 565) آیه شریفه می فرماید : "یدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جلا بیهَّن ذلِکَ أَدنی أَن یعرِفنَ فَلا یؤذَینَ ..." معنای آیه این است که زنان مسلمان باید جلباب های شان را به خود نزدیک کنند یا بر سر بیاویزند تا شناخته شوند به اینکه زن مسلمان آزاد هستند.» (فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج4، ص203 ) یا« شناخته شوند به این که پوشیده و با عفت هستند.» (طباطبایی ،1374:ج16، ص361) علاوه بر مباحث لغت شناسی، چند نکته ویژه نیز در آیه جلباب وجود دارد : 1- تأخیر نزول آیات مورد نظر در سوره احزاب پس از آیات خمار در سوره نور .» با توجه به مسأله تدریجی بودن احکام ، این نظر محتمل است که آیه خمار دستور نخستین و آیه جلباب دستور نهایی آن است؛ حجاب برگزیده و برتر مورد نظر اسلام حجاب جلباب است (عابدینی، 1386:ص 7). 2- عمومیت آیه جلباب بر همه زنان مؤمن و زنان و دختران پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان یک حکم نهایی و استثنا ناپذیر.» (هدایت خواه، 1374:ص 184) 3- دستور بر نحوه پوشش جلباب با عنوان «یدنین علیهن من جلابیبهن» با چیزی مانند عبا و چادر سازگارتر است تا با لباس و روسری ؛ زیرا شکل لباس سراسری به گونه ای است که باید اطراف آن را به یکدیگر نزدیک کرد و بر روی هم قرار داد تا بدن را بپوشاند. 4- اثر اجتماعی پوشش جلباب در این آیه شریفه ذکر شده است در حالی که این اثر برای پوشش خمار بیان نشده : «ذلک أدنی ان یعرفن فلا یؤذین» این پوشش جلباب نزدیک ترین چیزی است که به وسیله ی آن ایمان و عفاف تعیین می یابد و همان طور که گفتیم به این وسیله زنان مؤمن و عفیف بهتر شناخته می شوند تا از تعرض هوسرانان آزار نبینند؛ از همین رو اراذل و اوباش مجبور می شوند حساب این زنان متین و پوشیده را از زنان کنیز و .... جدا نمایند . (طباطبایی، 1374:ج16، ص532 ) زمخشری آن را لباسی وسیع تر از خمار و کم تر از رداء دانسته اند که زن آن را بر سرش مىاندازد به طورى که زیادى آن سینه را هم مىپوشاند.( زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل،بی تا، ج3، ص 559 ( ابن عربی مالکی در کتاب احکام القرآن آورده است: «اختلف الناسفی الجلباب علی الفاظ متقاربة، عمادها انها لثوبا لذی یستتر بها لبدن»؛ در معنای جلباب اختلاف شده است، اما آن چیزی که میتوانیم به آن اعتماد کنیم لباسی است که تمام بدن را میپوشاند.در تفسیر نسفی، تفسیرابوالفتوح رازی، تفسیر شریف لاهیجی و چند تفسیر دیگر نیز تصریح شده که جلباب همان چادر است.( ابن عربی، 1408ق: ج3، ص1585 ) . در تفسیر مجمع البیان اقوال مختلفی بیان شده است. از ابن عباس و مجاهد نقل است که گویند: جلباب مقنعه و روسرى زن است یعنى با آن بپوشند سر و گردنشان را هرگاه براى حاجتى بیرون روند برخلاف کنیزهایى که با سر و گردن باز بیرون می روند. جبائى و ابى مسلم گویند: مقصود از جلباب پیراهن، لباس، روسرى و هرچیزیست که زن با او پوشیده می شود.(طبرسی،1380:ج20، ص177-176) . شیخ طوسی درباره جلباب فرموده است: جلباب همان خمار یا روسری زنان است که با آن گردن و سر خود را هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، می پوشانند، برخلاف کنیزها که با سر باز بیرون می رفتند. (شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بی تا، ج8، ص 361) . گذشته از سخن لغویون و مفسرین، بنا بر ادله ذیل نیز می توان مفهوم فوق را از واژه جلباب استنباط کرد: الف) ابن عباس از اهل سنت، که مفسرین اغلب بر کلام او تکیه می کنند، گوید:«الرداء الذی یستر من الفوق الی الاسفل: جلباب ردائی است که از بالا تا پایین بدن فرد را می پوشاند.»(همان، ص 560) ب) در تاریخ درباره حجاب حضرت زهرا(سلام الله علیها) هنگامی که برای خطبه معروف خود در دفاع از قضیه فدک به مسجد می رفتند، چنین آمده است:" لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها" :... حضرت زهرا(سلام الله علیها)هنگام خروج ازمنزل مقنعه رامحکم برسربستند و جلباب را بر روی آن پوشیدند....»( طبرسی ، 1381: ج 1، ص 98).این سند تاریخی نیز نشان می دهد که جلباب پوششی متفاوت از خمار بوده و به عنوان پوشش رویی و فراگیر بدن را می پوشانیده است. ج) همچنین درنهج البلاغه که کتابی درنهایت فصاحت وبلاغت است،امیرالمومنین(علیه السلام) مى فرمایند: "مَنْ أَحبَّنا اهل البیت فلیستعدَّ للفقر جلباباً": هر که ما اهل بیت را دوست دارد از فقر لباسى آماده کند» و این بدان معنا است که فرد باید جامه فقر بپوشد و سراسر وجود خود را با فقر بپوشاند و یا ایشان به بعضى از کارگزارانش مى نویسند: "فالبس لهم جلباباً من اللین": براى مردم پوششی از نرمى بپوش. باز هم به نظر می آید این عبارت بدین معنی است که سراسر وجودت نرم خویی با مردم باشد. پس گویی در این عبارات جلباب به معنی پوششی سرتاسری بیان شده است.(نهج البلاغه،1386، نامه 19، ص 357ـ 356). د) همچنین در آیات حجاب نیز جایی لفظ خمار و جایی لفظ جلباب به کار رفته است که نشان از آن دارد که این دو پوشش با هم تفاوت داشته اند (مهدی زاده،: 1387:ص6 ). ه) عده ای چون مرحوم طبرسی معتقدند «دنی علی»: به معنی آویزان کردن است پس آیه" یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ "بدین معناست که زن ها جلباب را به دوش خود بیندازند وصورت واطراف بدن خودرا با آن بپوشانند.(طبرسی،1412ق:ج3، ص 332). این معنی نیز دال است براینکه جلباب پوششی وسیع بوده که بر روی لباس های دیگر پوشیده می شده و اطراف بدن زنان را می پوشانیده است.(همان) و) همچنین «یدنین علیهن» اگر به معنی نزدیک نمودن نیز باشد، پس نشان می دهد که جلباب، پیراهن نیست؛ زیرا پیراهن به فرد نزدیک است و نزدیک نمودن آن مفهومی ندارد. پس جلباب باید پوششی روی لباس های دیگر باشد که گفته شده است آن را به خود نزدیک کنند و این پوشش به صورت رها و بدون خاصیت پوشانندگی بدن نباشد. (همان) ز) همچنین روایتی از رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) است که فرمودند: «لغیر ذی محرم اربعة اثواب درع، خمار، جلباب، ازار»: در برابر نا محرم، باید چهار لباس پوشید: پیراهن، مقنعه، جلباب و شلوار. (مجلسی، 1363:ج 103، ص 242) که در اینجا جلباب چیزی غیر از پیراهن و خِمار قرار داده شده است و معنی پوشش روی دیگر البسه را می رساند که بدن را می پوشاند. (همان) پوشش زن درادیان بزرگ الهیهمواره برای رسیدن به ریشه یک مطلب و پی بردن به عمق مسأله، باید آن را از دیدگاه و سیر تحولات تاریخی مورد بررسی قرار داد تا به اهمیت بیش از پیش آن دست یافت. نگرشی به دیگر ادیان الهی انسان را به این مهم منتج می کند که «عفاف و حجاب » و حفظ آن همواره مورد تأکید خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پیامبران الهی بوده است. اما به دلیل آنکه نسخه های اصلی کتب آسمانی به غیر قرآن کریم (تورات ، انجیل و...) در دست نمی باشد، نمی توان به صراحت تمام در رابطه با شدت و ضعف حجاب در آن ادیان اظهار نظر کرد. در آیین زردشت، یهود، مسیحیت و اسلام که در این فصل به بررسی آنها میپردازیم. حجاب بر زنان امری لازم بوده است. کتابهای مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان چهارگانه، بهترین شاهد و عالیترین گواه بر اثبات این مدّعاست. حجاب زنان، از سنن قدیمی تمدن های بشری بوده است و در ادیان الهی به خصوص زردشت، یهود و مسیحیت مسأله حجاب و رعایت آن مطرح بوده است در بعضی از ادیان مثل دین یهود، مسأله حجاب سخت تر از حجابی است که اسلام می گوید. البته حجاب در بعضی از ادیان الهی گذشته کمی سختتر از حجاب اسلامی بوده است، هر چند امروزه به آن پای بند نیستند. (علیمردی، 1389: ص 117-138) حجاب در شریعت حضرت ابراهیم ( علیه السلام(درآیین مقدس حضرت ابراهیم(علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است.درکتاب تورات چنین می خوانیم: «رفقه» چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید : این مرد کیست که درصحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت:آقای من است.پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید .» (سفرپیدایش، باب 24، فقره 64 و 65). (به گفته مرجع مذهبی یهودیان ایران «خاخام اوریل داودی»، منشأ و وجوب حجاب درشریعت یهود، مستند به همین فقره است). از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم ( علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، ازشتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد. (همان) حجاب از دیدگاه یهودرعایت حجاب، عفت و پاکدامنی از دستورهای اکید دین یهود است و از جمله مواردی است که از قدیم الایّام به دقت رعایت می شده است. رواج حجاب از میان یهود به گونه ی مشهود و مورد تائید مورخین است که بسیاری از مورخین و اندیشمندان رعایت حجاب در اقوام دیگر مثل عرب و ایران ... را در اثر ارتباط آنها با ملت یهود می دانند و نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به سخت گیری های زیاد آنان در این باب بسیارگفته اند: «گرچه پوشش در بین اعراب مرسوم نبوده و اسلام آن را بوجود آورد ولی در ملل غیر عرب به شدیدترین شکل رواج داشت. در ایران و در بین یهود و ملتی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه در اسلام می خواست وجود داشت». (اشتهاردی، 1358:ص 50) . رعایت حجاب از دیدگاه تورات بدیهی بوده است و به اشکال مختلف به آن اشاره شده و ارزش حجاب را تا حدی دانسته که در موردی برای تنبیه زنان خطاکار، دستور به بازکردن موقتی حجاب آنها داده است. (تورات، سفر اعداد، باب5، فقره 18 ) در بسیاری از موارد دیگر نیز به رعایت حجاب در کتاب مقدس اشاره گردیده است. در تورات خداوند در مورد اهمیّت پوشش خاص زنان و مردان وتشبیه مرد و زن به یکدیگر را نهی کرده و چنین فرموده است: «زن، لوازم و لباس مرد را به کار نبرد و مرد لباس زن را نپوشد. زیرا هرکس این کارها را می کند، در نظر خدای خالقت مکروه و ناپسند است». (همان، سفر تثنیه باب 22، فقره 5) در دیدگاه آیین یهود، حجاب میلی فطری استمیل به پاکی و کسب ارزشهای انسانی امری است فطری، و نیاز به آموزش ندارد. بنابراین، بر مبنای فطرت، هر انسانی میخواهد با عزّت زندگی کند. به همین علت، حتی کودکی که هنوز به سن تمییز نرسیده است، از تحقیر بدش میآید. بدون شک، حجاب یکی از عواملی است که شخصیت انسان را تضمین میکند و میل به آن ریشه در فطرت دارد و برای تأمین سلامت فرد و جامعه، از کمال اهمیت برخوردار است. در داستان حضرت آدم و حوّا (علیهما السلام) در تورات میخوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر درختی خوش نما و دلپذیر و دانش افزاست، پس، از میوه آن درخت خورد و به شوهرش نیز داد. او هم خورد، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهمیدند که عریانند. سپس برگهای انجیر را به هم دوختند و برای خود ستر ساختند.» در ادامه آمده است: «و خداوند برای آدم و زنش رخت هایی از پوست ساخت و آن ها را پوشانید.» (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20) . در قرآن اینداستان چنین آمده است:(فلّما ذَاقَا الشجرةَ بَدَتْ لَهُما سَؤءَاتُهما وَ طفقا یخصِفان علَیهما مِن وَرَقِ الجنّةِ). (اعراف / 22)؛ آن گاه که (آدم و حوا) از آن شجره ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.در تورات چنین آمده که: حضرت آدم(علیه السلام) پس از یک توقف کوتاه در بهشت، که نصف روز از روزهای آخرت بود، به کوه «نوذ» در کشور هند، و حوّا به جدّه فرود آمد. پس از پایان مفارقتی که به وصال منتهی میشد، برهنه و عریان بودند. خداوند امر کرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود، ذبح کنند. سپس حوّا پشمهای آن را رشت، با دست یاری حضرت آدم (علیه السلام) از تابیدههای آن یک جامه بلند (جبّه) برای آدم (علیه السلام) و یک پیراهن و روسری برای حوّا بافته شد. بدین وسیله، بدن انسانهای نخستین پوشیده گردید و از برهنگی و شرمندگی آن نجات یافتند. (همان). پس از نقل روایت مزبور، برخی از نویسندگان میگویند: پیش از اسلام، حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت، پیش از آنکه شرایع آسمانی گوشزد کنند، آن را رعایت میکرده است. برخی دیگر سرچشمه دستور پوشش را ساختار و جودی انسان، و آن را بیانگر فطری بودن پوشش او میدانند. ( همان) اما با توجه به اینکه انسان ذاتاً گرایش به خوبی ها دارد، گرایش به حجاب یک امر فطری است. به همین علت، زنان در تمامی زمانهای گذشته با حجاب زندگی میکرده اند و حجاب مورد تقدیر ائمه (علیهم السلام) نیز قرار گرفته، بنابراین جزء سیره قطعی بزرگان اسلام است که از صدر اسلام تا زمان ما جریان داشته و دارد. پس حجاب محدودیت نیست، بلکه یک امر فطری است که عزّت زن در گرو رعایت آن است؛ به این علت که عفاف و حیا خود تدبیری است که زنان باید برای گرانبها شدن خود در برابر مردان به کار برند و موقعیت خود را حفظ کنند.[1]( شهید مطهری،1420ق: ص 78) انسانهای حقیقت جو در هر زمان و مکان، واقع بینانه میاندیشند. این یک حقیقت است که در فصل تابستان جرایم و آثار آن بیشتر مشهودند تا فصل زمستان. اغلب کارشناسان یکی از علل مؤثر بر این موضوع را نبود حجاب یا کم بودن آن در فصل تابستان میدانند. پس این سخنان، که پاکی زن به لباسش نیست، دل باید پاک باشد، چادر بیشتر مرد را کنجکاو و تحریک میکند، «الانسان حریصٌ علی ما مُنع» (یعنی انسان نسبت به آنچه منع شده حریص است)، منطقی نیستند( همان) . چارلی چاپلین، بازیگر کمدین و غیرمسلمان، طی نامهای به دخترش، ژاکلین، بدحجابی و بدن عریان زنان را موجب فلاکت و بدبختی جامعه دانسته، رعایت حجاب را از عوامل مؤثر جلوگیری از فساد و تباهی میداند. در اینجا به تناسب موضوع به برخی از فرازهای نامه اشاره میگردد... کار تو (ژاکلین) بسی دشوار است، این را میدانم. به روی صحنه، جز تکهای حریر نازک، چیزی بدن تو را نمی پوشاند. به خاطر هنر، میتوان لخت و عریان روی صحنه رفت، (البته از دیدگاه ایشان) و پوشیده تر و باکره تر بازگشت. اما هیچ چیز و هیچ کس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند(مهدی زاده ، 1381:در پاورقی سوال اول، ص 5) . وی ادامه میدهد: برهنگی، بیماری عصر ماست، و من پیرمردم و شاید که حرفهای خندهآور میزنم، اما به گمان من، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری(همان ) حجاب در شریعت عیسی(علیه السلام)پوشش و عفاف از آن جهت که امری فطری و برای حیات اجتماعی انسان ضروری است، در ادیان و مذاهب الهی دارای جایگاه خاصی است. همه ادیان آسمانی، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمردهاند و جامعه بشری را به سوی آن فرا خواندهاند و رعایت عفت و پوشش، در تمام ادیان توحیدی، به عنوان یک امر ضروری مورد توجه است. در کتاب انجیل آمده است: پولس دررساله خود به قدنتیان تصریح می کند: «اما می خواهم شما بدانید که سرهرمرد، مسیح است و سرزن، مرد وسر مسیح، خدا. هرمردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید . اما هرزنی که سربرهنه دعا کند، سرخود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. ازاین جهت زن می باید عزّتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان ... دردل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن نا پوشیده نزد خدا دعا کند.» ( سفرپیدایش، باب 11، آیه 14 ـ3 ). پس در جایی که برای دعا باید سرزن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سرلازم تر خواهد بود. و نیز در این ارتباط، نگاهی به« انجیل» میاندازیم که ، در رساله پولس، به تیمو تاوس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها وطلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شایدکه دعوای دینداری می کنندبه اعمال صالحه.» (انجیل، رساله پولس رسول به تیموناؤس ، باب دوّم، فقره 159 ). همچنین درباره وقار و امین بودن زن میخوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین». (همان ، باب سوم، فقره 11). مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید. (معین الاسلام، 1386: ص 19) چراکه عیسی گفت: فکر نکنید که من آمدهام تا تورات و نوشتههای پیامبران را منسوخ کنم، بلکه آمدهام تا آنها را به تحقّق برسانم ( عهد جدید، انجیل متی، باب 70). بنابراین مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هرگونه آرایش و تزیین فرا خواند.که در قسمت مستندات فقهی به این مسئله به نحو مبسوط پرداخته خواهد شد. برابر متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان ـ حتّی برای خاتون های اشراف ـ ضروری بود و در اعیاد نیز کسی آن را کنار نمی گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه های زربفت آن را تزیین می نمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس و یا گردش هایی دور از چشم نامحرمان، شرکت می جستند. (محمدی آشتیانی، 1379:ص 165 به نقل ازانجیل، رساله اول پولس رسول بهقرنتیان، باب یازدهم، فقره 1ـ 17). همچنین در انجیل می خوانیم: زنان پیر در سیر متقی باشند و نه غیبت گو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو. تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند. و خرداندیش و عفیفه وخانه نشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود. (انجیل، رساله پولس به تیتوس، باب دوم، فقره 6 ـ 1). همچنین این زنان، ... و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست. زیرا بدین گونه زنان مقدس در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند. (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 6 ـ 1). افزون بر موارد پیشین، «عهد جدید» نیز لزوم پوشاندن موی سر، به ویژه در مراسم عبادی،(انجیل، رساله اول پولس رسول به قرنتیان، باب یازدهم، فقره 17 ـ 1). لزوم سکوت به ویژه در کلیسا، ( همان، باب چهاردهم، فقره 34 ـ 36). با وقار و امین بودن زن. (انجیل، رساله پولس رسول به تیموناؤس، باب سوم، فقره 11). در مورد سیره عملی زنان مسیحی، دائرة المعارف لاروس می گوید: دین مسیحی، برای زن، خِمار را باقی نهاد؛ وقتی وارد اروپا شد، آن را نیکو شمرد. زن ها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطی، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستین خمار، شانه زن را پوشیده، تقریباً به زمین می رسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود.( مهذب شیرازی، زن و آزادی، ص 65). ویل دورانت نیز در مورد سیره عملی زنان مسیحی چنین می نویسد: ساق پای زنان چیزی نبود که در ملأ عام و یا رایگان به چشم خورد.... البسه بانوان در جشن های نظامی، موضوع مهمّی برای روحانیون بود که کاردینال ها، درازی جامه های خواتین را معین میکردند. هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زن ها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند... .( ویل دورانت، 1391: ج 4، ص757). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب کامل زنان را نشان می دهد.( براون و اشنایدر، 1370: ص 116). مستندات فقهی ، پوشش در آیین مسیحیتدر مسیحیت ـ همانند ادیان زردشت و یهود ـ حجاب امری معمول و مورد تأیید است. مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه در برخی موارد، از آن قدم فراتر نهاد؛ و با سخت گیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت، زیرا در شریعت یهود تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس شمرده میشد. و طبق نوشته ویل دورانت، در کتاب «تاریخ تمدن»: ازدواج در سن 20 سالگی اجباری بود. اما دردیدگاه مسیحیت، تجرد مقدس شمرده شده است؛ از این رو، جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین بردن زمینه تحریک و تهییج جنسی، این مکتب، زنان به رعایت پوشش، عفت کامل و دوری از هرگونه آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فرا خوانده شدهاند. البته در تعالیم مسیحیت تأکید بیشتر بر ترک عموم لذّات دنیوی و از بین بردن شهوت است؛ از این رو، رهبانیت در قرن 4 و 5 در این آیین به وجود آمد. زنان راهبه مسیحی با رعایت عفت کامل و حجاب، مشغول خدمت به مردم شدند. (ویل دورانت، 1367: ج1، ص328) . (شایان ذکر است که اکنون مسیحیت، ازدواج را برای تمام مسیحیان مقدس می شمرد وتنها آن را برای پاپ و اسقفهای کلیسا ممنوع میداند). در انجیل بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فرا خوانده است. در انجیل میخوانیم: زنان جوان خِرداندیش، عفیفه، خانهنشین، نیکو و مطیع شوهران خود باشند. دستورات دینی پاپها و کاردینالهای مسیحی که براساس آن، پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ کردن گوشها و آویختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قیمتی، رنگ کردن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود. (انجیل، رساله پطرُس رسول، باب سوم، فقره 6 ـ 1). حجاب در مسیحیتدر مسیحیت، حجاب زنان امری واجب به شمار میآمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره میگوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است.» مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب میشد(موسوی، ز، 1391، ص 15). حجاب در آیات قرآن، تفاسیر و روایاتدر این آیات احکام و شرایعى که متناسب و مناسب با مطالب گذشته است تشریع شده است. "یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتاً غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُم خَیرٌ لَکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُونَ" (نور/ 27). شما که ایمان دارید به خانه هیچ کس غیر از خانههاى خود داخل نشوید تا آنکه آشنایى دهید و بر اهلش سلام کنید این براى شما بهتراست امید است که پند گیرید.(طباطبائی، 1374: ج15، ص155و156) شأن نزولدر روزگار نزول قرآن مردم بدون اعلام قبلی به خانه های یکدیگر وارد می شدند، دست کم خویشان و نزدیکان این کار را روا می داشتند، طبری در این خصوص چنین آورده است که: زنی از انصار نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)آمد و گفت: ای رسول خدا ! اوقاتی است که مرا حالتی می باشد که نمیخواهم مرا کسی حتی پدرم یا فرزندانم در آن حالت ببینند وایشان در سرای من می آیند و مرا از آن کراهت است.سپس خداوند این آیه را نازل فرمودند.(طبری، 1400ق: ج10، ص110) . این شأن نزول را مفسران دیگر نیز نقل کرده اند،که به خوبی روشنگر رقم زدن یکی از آداب اجتماعی است. درجهت تحفظ بر عفت عمومی و حراست از رازها و ناپیداییهای درون خانه که فقط باید در محدوده ی همان چهار دیواری باشد. (زحیلی، 1382: ج18، ص198) سوره ی مبارکه ی نور آیه ی شریفه ی 31 قرآن کریم می فرماید : " وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضنَ ْ مِن اَبصارِهِنَّ و یَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبنائِهِنَّ أَوْ أَبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَخَوانِهِنَّ أَوْ بَنِیَ إخَوانِهِنَّ أَوْ بَنِیَ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ" ». (نور/31) و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را (از هر نامحرمى) فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که (طبعاً) از آن پیداست. و باید روسرى خود را بر گردنِ خویش (فرو) اندازند، و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (همکیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بىنیازند یا کودکانى که بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نکردهاند، آشکار نکنند و پاهاى خود را (به گونهاى به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. (ترجمه فولادوند) سوره مبارکه نور آیه ی شریفه 33 علامه طباطبائی در ادامه آیه حجاب در تفسیر المیزان ذیل آیه 33 سوره مبارکه نور چنین توضیح داده است: « وَلْیسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یغْنِیهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَن یکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ »(نور/33) و کسانى که (وسیله) زناشویى نمىیابند، باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند. و از میان غلامانتان، کسانى که در صددند با قرارداد کتبى، خود را آزاد کنند، اگر در آنان خیرى (و توانایى پرداخت مال) مىیابید، قرار بازخرید آنها را بنویسید، و از آن مالى که خدا به شما داده است به ایشان بدهید (تا تدریجاً خود را آزاد کنند)، و کنیزان خود را- در صورتى که تمایل به پاکدامنى دارند- براى اینکه متاع زندگى دنیا را بجویید، به زنا وادار مکنید، و هر کس آنان را به زور وادار کند، در حقیقت، خدا پس از اجبار نمودن ایشان، (نسبت به آنها) آمرزنده مهربان است. ( ترجمه فولادوند) سوره ی مبارکه ی احزاب آیه ی شریفه ی 59 از منظر علامه طباطبائی «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا.» (احزاب/ 59) هان اى پیامبر! به همسرانت، ودخترانت و زنان مؤمنین، بگو تا جلباب خود پیش بکشند، بدین وسیله بهتر معلوم مىشود که زن مسلمانند، در نتیجه اذیت نمىبینند، و خدا همواره آمرزنده رحیم است. در کلّ از این آیات و روایات نتیجه میگیریم که: زنان باید با پوششی گشاد و بزرگ، سر و سینه (بدن) را بپوشانند به گونهای که مورد تهییج هوسبازان و مزاحمت آنان قرار نگیرند. در تفاسیر گوناگونی که به آنها اشاره شد در پوشاندن بدن غیر از صورت و دستها از مچ به پایین با اتفاق نظر وجود دارد. آنچه که در میان آنها متفاوت است موضوع پوشاندن پاها از مچ به پایین و همچنین حد استفاده از زیورآلات است، یعنی بخشی از آنچه که در قرآن به عنوان «زینت ظاهری» برای پوشاندن،استثناء شده است. و هم چنین قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. در مورد استثنائات حجاب، نخست به زنان سالمند اجازه میدهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباسهای رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت میگوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباسهایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است. در قالب کتب تفسیر و در روایات امامان شیعه به طور صریح عنوان شده که مقصود از زینت ظاهری همان چهره و دستها از مچ به پایین و پاها از مچ به پایین و همینطور جامه و لباس، سرمه، وسمه و انگشتر و خضاب و النگو و گلگونه است. و اینها شامل وسایل زینت بانوان در آن عصر میباشد.یعنی قرآن و بعد از آن تفسیر ائمه با علم به مقتضیات زمان و همین طور فطرت و نیاز انسانها به زیبایی در تعیین حد پوشش استفاده زنان را از وسایل زینت (که قبلاً عنوان شد) منع نکردهاند. به نظر میرسد مراجع تقلیدی که دست کم آراء آنها در اینجا ذکر شد حدود حجاب را صرفاً چهره و دستها از مچ به پایین تلقی میکنند و هرآنچه که زینت عرفی محسوب میشود جایز نمیشمرند. همین طور دیدگاه دیگری نیز وجود داشت که حد زینت را تا آنجا مجاز میشمرد که بانوان با زنان ویژه و خیابانی اشتباه گرفته نشوند و البته پوششی که در قرآن آورده شده را یک الزام اخلاقی تلقی میکند و نه فقهی و حقوقی. با وجود همه این آرا، در اینجا آنچه را که قرآن و تفاسیر عمده و امامان شیعه بیان کردهاند به عنوان تعریف قراردادی حجاب در نظر میگیریم. و البته در مسیر یافتن میزان تفاوت تعریف قراردادی و تعریف تحلیلی واژه «باحجاب» میزان تفاوت تعاریف بیان شده در «قرآن ودیدگاه مفسران و امامان شیعه» بادیدگاه و آراء بیان شده از سوی مراجع تقلید بسیار قابل توجه مینماید. و میزان سختگیری آنان سوال برانگیز خواهد بود.
مقایسة حجاب در ادیان سامی : اسلام، یهود و مسیحیتتفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئو نات انسان ، با تعدیل ونظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل انگاری مضر یا سخت گیری بی مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است. حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد تا در جامعه ، غریزه آتشین جنسی تحریک نگردد؛ بلکه در محیط خانواده ، این غریزه به صورت صحیح ارضا گردد. هدف این بحث صرفاً ارائه مستندات شرعی برای توجه ادیان بر مسأله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهایی بر این مهم تأکید نداشته است؛ بلکه ادیان، هماهنگ با فطرت آدمی،گرایش به پوشش و عفاف را به عنوان یک اصل پسندیده مطرح کردند در ادیان، صرفاً به حجاب ظاهری تأکید و بسنده نشده؛ بلکه حجاب باطنی به عنوان آراستگی درونی و تلاش در جهت تأدیب نفس برای هر مردوزنِ متدین توصیه شده است. از دیگر مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، مسأله فرهنگپذیری است که بر تمام شؤون اجتماعی تأثیر دارد. حتی نحوه تغذیه، پوشش و نیز چگونگی تفریح و تفرّج را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. هنگامیکه عملی به عنوان فرهنگ جهانی در جامعه تبلیغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان میدهد؛ در حالی که ادیان در عرصه اصیل خود انسان را به ارزشهای والای انسانی سوق میدهند و از چهره ی زن، مریم، آسیه، خدیجه و سرانجام، فاطمه(سلام الله علیها) را میسازد. ازبررسی ومقایسه حدود و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه استنباط میگرددکه حجاب درادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشتری برخوردار بوده است.به عنوان مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقی مسیحیان و یهودیان محسوب میشده است؛ درحالیکه بنابر نظر اکثر فقهای اسلامی، پوشاندن صورت واجب نیست. لزوم کنارهگیری کامل زن در حیض در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنی که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدّس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است. بنابراین، نهتنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، ارائه نموده است. بنابراین نتیجه کلّی که از این مباحث(بررسی حجاب در ادیان سامی «اسلام، یهود و مسیحیت») می گیریم این است که: حجابی که خداوند برای ما مسلمانان الزام کرده ، در تمام ادیان خداوند تعالی منظورش همین حجاب است که آیات آن در قرآن سور مبارک (نور، احزاب،و...) آمده است . ولی بر اثر مخالفت هایی که در هر امت زمان بوجود می آمده، مورد تحریف واقع شده است.پس بنابراین نتیجه می گیریم آیات حجاب که در سوره های نور و احزاب وجود دارد، با آیاتی که در تورات و انجیل بوده شاید تفاوت چندانی نداشته باشد و کاملاً مفهومشان یکی باشد. و در همه ی آنها خداوند برای زن ارزش خاصی قائل بوده است. سپاس خدایی را که می خواهد زن را از گزند روزگار در امان نگه دارد. هم چنان که صدف را برای دُرّ حفاظ قرار داده بر زن نیز حجاب را حفاظ قرار داده است. بحث و نتیجه گیری حجاب علاوه بر اسلام در ادیان دیگر هم مطرح بوده و به آن اهمیت می دادند. از این رو، حجاب یک پدیده ارزشمندی است که ضرورت آن حتی در بین اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس گردیده بود و اگر احیاناً اشکالی هم در عایت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلکه شامل همه کسانی است که حجاب را یک امر انسانی تلقّی میکنند و اینکه هدف بی توجهی برخی به حجاب و نادیده گرفتن آن به منظور دستیابی به منافع بزرگ مالی بوده است. زیرا زنان عریان را کم هزینه ترین و سهل ترین وسیله تبلیغاتی برای وصول به آن هدف میدانستند و بدون شک برای این منظور از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. رعایت حجاب، همانند شخصیت طلبی و عفّت خواهی، بازگشت به فطرت اصیل انسانی است؛ از این رو، رعایت حجاب ارزش گذاردن به زن و نوعی تکریم به اوست، نه دلیل بر نقص وجود او. زن با رعایت حجاب، از آلودگی مصون میماند، زیرا زمینه هرگونه سوء استفاده از او منتفی میگردد.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 191,887 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 7,316 |