تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,995 |
تعداد مقالات | 83,540 |
تعداد مشاهده مقاله | 77,194,899 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 54,243,630 |
تأثیر مدت تصدی مدیرعامل برتداوم انتخاب حسابرس در بورس اوراق بهادار تهران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 11، شماره 41، فروردین 1398، صفحه 1-22 اصل مقاله (657.74 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حسن زلقی* 1؛ عباس افلاطونی2؛ محمد برز آبادی فراهانی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استادیار گروهحسابداری،دانشگاهبوعلیسیناهمدان، همدان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیارگروهحسابداری، دانشگاهبوعلیسیناهمدان، همدان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشجوی کارشناسی ارشدحسابداری،دانشگاه بوعلی سیناهمدان، همدان، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تفویض مدیریت شرکتها به مدیران و موضوع جدایی مالکیت از مدیریت منجر به مشکل نمایندگی ناشی از وجود تفاوت در تابع مطلوبیت ذینفعان شده است. حسابرسی یکی از سازوکارهایراهبری شرکتی است که برای کاهش تضاد منافع بین مدران و سهامداران مطرح میشود. حل مشکل نمایندگی، تا حدودی اطمینان خاطر سهامداران را فراهم میکند که مدیران در تلاش هستند تا ثروت آنان حداکثر خواهد شد.هدفاینمقالهبررسیتأثیر مدت تصدی مدیرعاملبر تداوم انتخابحسابرس،دربورساوراقبهادارتهراناست. بدینمنظوردراینمقالهتعداد 97 شرکتدربازهزمانیسالهای 1386-1392 برای آزمون فرضیه پژوهش انتخاب شده است.برایتجزیهوتحلیلدادهها،ازمدلرگرسیونچندگانه مبتنی بر دادههای ترکیبی وجهتآزمونفرضیهازنرمافزار Eviewsاستفادهشدهاست. نتیجهحاصلازآزمونفرضیه پژوهشنشانمیدهد که مدت تصدی مدیرعامل با تداوم انتخاب حسابرس رابطه مثبت و معناداری دارد. Management conferment of companies to managers and separation of possession from management lead to “agency problem” incurred by the difference in the function appropriateness of stakeholders. Audit is one of the tools of corporate governance to reduce interest discrepancies. Resolving the agency problem propels the shareholders to think that the managers are working suitably and that their wealth will be maximized. The aim of this article is Investigation of the effect of the Managing Director tenure on auditor tenure in Tehran Stock for that purpose, 97 companies have been examined. According to the theoretical background and review of the related literature to analyze the data, a Multiple Regression model based on the mixed data was used. The results obtained from the null hypotheses indicated that Managing Director tenure has a statistically significant and positive relationship with auditor tenure. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیفیت حسابرسی؛ تداوم انتخاب حسابرس؛ مدت تصدی مدیرعامل | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تأثیر مدت تصدی مدیرعامل برتداوم انتخاب حسابرس در بورس اوراق بهادار تهران
حسن زلقی
عباس افلاطونی[2] محمد برزآبادی فراهانی[3]
چکیده تفویض مدیریت شرکتها به مدیران و موضوع جدایی مالکیت از مدیریت منجر به مشکل نمایندگی ناشی از وجود تفاوت در تابع مطلوبیت ذینفعان شده است. حسابرسی یکی از سازوکارهایراهبری شرکتی است که برای کاهش تضاد منافع بین مدران و سهامداران مطرح میشود. حل مشکل نمایندگی، تا حدودی اطمینان خاطر سهامداران را فراهم میکند که مدیران در تلاش هستند تا ثروت آنان حداکثر خواهد شد.هدفاینمقالهبررسیتأثیر مدت تصدی مدیرعاملبر تداوم انتخابحسابرس،دربورساوراقبهادارتهراناست. بدینمنظوردراینمقالهتعداد 97 شرکتدربازهزمانیسالهای 1386-1392 برای آزمون فرضیه پژوهش انتخاب شده است.برایتجزیهوتحلیلدادهها،ازمدلرگرسیونچندگانه مبتنی بر دادههای ترکیبی وجهتآزمونفرضیهازنرمافزار Eviewsاستفادهشدهاست. نتیجهحاصلازآزمونفرضیه پژوهشنشانمیدهد که مدت تصدی مدیرعامل با تداوم انتخاب حسابرس رابطه مثبت و معناداری دارد.
واژههای کلیدی: کیفیت حسابرسی، تداوم انتخاب حسابرس، مدت تصدی مدیرعامل 1- مقدمه یکی از الزامات رقابت سالم دسترسی سرمایهگذاران و کلیه مشارکتکنندگان بازار به اطلاعات صحیح و قابل اطمینان است. یکی از انواع مهم بازارها، بازار سرمایه است که اطلاعات شفاف و قابل اطمینان بر عملکرد آن به شدت مؤثر است. وجود نقصان و ابهام در اطلاعات در این بازار موجب افزایش هزینه مبادلات و ناتوانی بازار در تخصیص بهینه منابع میشود. اطلاعات که جزء جداییناپذیر فرایند تصمیمگیری است هر چه شفافتر و قابل دسترستر باشد، میتواند به اتخاذ تصمیمات صحیحتری در زمینه تخصیص بهینه منابع منجر گردد و در نهایت باعث کارآیی تخصیصی و شفافیت بازار شود که هدف نهایی بازار سرمایه است (مهدوی و ابراهیمی، 1389، 121). در محیط اقتصادی امروز با حضور فعالان اقتصادی متنوع و ساختار پیچده روابط اقتصادی میان آنها، اطلاعاتی قابل اتکاء تلقی میشوند که توسط گروهی حرفهای و مستقل بر فرآیند تهیه و ارائه آنها نظارت و اظهارنظرشده باشد. نمونه بارز گروههای حرفهای مستقل، مؤسسات حسابرسی میباشند که عمدتاً ساختار کنترل داخلی مالی واحد گزارشگر و محصول نهایی آن یعنی صورتهای مالی را مورد بررسی و نظارت قرار داده و در این مورد اظهارنظر مینمایند. بدیهی است با توجه به جایگاه و نقش مؤسسات حسابرسی در تصمیمات استفادهکنندگان، وجود و بروز استقلال حسابرس و ارتقاء کیفیت کار مؤسسات حسابرسی به عنوان عوامل کلیدی در تهیه گزارش حسابرسی قلمداد میشود. باتوجهبهتأثیریکهتداوم انتخاب حسابرسبراستقلال حسابرس و در نتیجه بر کیفیت حسابرسیدارد،اینپدیدهدر سالهایاخیربهزمینهمهمیدرامرتحقیقات و پژوهشتبدیلشدهاست (نیکومرام وموکل، 1393). به همین دلیل برای افزایش کیفیت کار و حفظ استقلال مؤسسات حسابرسی راهکارهای مختلفی از سوی مراجع حرفهای و صاحبنظران حرفهای ارائه شده است که یکی از پیشنهادهای مورد توصیه آنان، تغییر ادواری مؤسسات حسابرسی میباشد. خزانه داری امریکا (2008) بیان میکند که تغییرات حسابرسان به شدت در حال افزایش است و هنوز هم اجباری برای افشای دلیل تغییر وجود ندارد ویا اگر وجود دارد کافی نیست. بنابراین لازم است کمیسیون بورس اوراق بهادار همه شرکتهای امریکایی را ملزم کند که دلایل تغییر حسابرس خود را افشاء کنند. نتایج برخی از پژوهشها حاکی از آن است که تغییر در مدیریت شرکتها یکی از عوامل مؤثر بر تغییر حسابرس است (شوارتز و منن[i]،1985،248؛ و ایمان زاده و روحی، 2010، 734). زمانی که مدیریت تغییر میکند، ممکن است برای اینکه خود را خوب جلوه دهد اقدام به تغییرهایی کند که یکی از این تغییرها، تغییر حسابرسان (به منظور افزایش کیفیت)، باشد. مدیریت جدید ممکن است به استفاده از روشهای حسابداری سودافزا تمایل داشته باشد و به دنبال حسابرسی برای تأیید روش مذکور باشد (شاه ویسی و همکاران، 1392). هچنین، ممکن است به دلیل سوءظن یا نارضایتی از مجموعه مدیریت و حسابرس قبلی درصدد انجام حسابرسی توسط حسابرس جایگزین و انتقال مسئولیت به مدیریت و حسابرس قبلی باشد. مدیریت جدید ممکن است صرفاً به دلیل اینکه شرکت در جستجوی ایدههای نوینی است که با رویهها و سیاستهای مدیریت پیشین ناسازگار است حسابرس جدیدی را انتخاب کند که با او در گذشته کار کرده است و تداوم همکاری با آن را ادامه دهد. بنابراین مدیریت تمایل بیشتری به همکاری با حسابرسی را دارد که قبلاً با او همکاری داشته زیرا ادامه همکاری با حسابرس جدید احتمال نظارت بیشتر بر کار مدیریت را افزایش میدهد. هرمالین و ویسباچ[ii] (1998)،دریافتند که زمانی که مدیریت تغییر میکند، ممکن است برای اینکه خود را خوب جلوه دهد اقدام به تغییراتی کندکه یکی از این تغییرها، تغییر حسابرسان (به منظور افزایش کیفیت و یا استخدام حسابرسانی که با آنها رابطه بهتری دارد)، باشد. بهطورکلی،شواهدتجربیحاصل ازمطالعات انجام شدهاینموضوع راکهطولانی بودن تداوم انتخابحسابرسباکاهشکیفیتحسابرسیدرارتباطاست را تأییدنمیکند (مایرز و همکاران[iii]،2003؛ کمران و همکاران[iv]، 2008). با این وجود،منتقدانهمچنانادعا میکنند که چرخش اجباریحسابرس (کوتاه بودن تداوم انتخاب حسابرس)بهمنظورحفاظت از منافعسرمایهگذارنیازبوده و این نگرانی پس از مجموعهای از رسواییهای حسابداری بین سالهای 2001 تا 2003 افزایش یافته است (مای دائو و همکاران[v]، 2008، 297). موضوعمحدودنمودنمدتتصدیحسابرسازدوبعدقابلبررسیاست.بعداولمربوطبهتغییر مؤسساتحسابرسیاستوبعددیگرشاملتغییرادواریکادرحسابرسیخصوصاًدرردهمدیرانو سرپرستانمسئولکارحسابرسیوشریکمربوطهمیباشد.دراینخصوص،مجامعحرفهایهمچون انجمنحسابدارانرسمیآمریکا (AICPA[vi]) وفدراسیونبین المللیحسابداران (IFAC[vii]),عمدتاٌبرچرخششرکاءواعضایگروهرسیدگیکنندهتأکیدنمودهاند (بزرگ اصل و شایستهمند، 1389، 213). در ایران نیز طبق دستورالعمل مؤسسات حسابرسی سازمان بورس و اوراق بهادار مصوب 8/5/86 و اصلاحیه 17/11/90 شورای عالی بورس و اوراق بهادار، مؤسسات حسابرسی و شرکای مسئول کار حسابرسی، مجاز نیستند بعد از گذشت 4 سال متوالی بار دیگر سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکتها را بپذیرند. پذیرش مجدد شرکت مذکور پس از سپری شدن حداقل 2 سال از پایان 4 سال مزبور مجاز است. این قانون نیز همانند دیگر قوانین وضع گردیده موافقان و مخالفان خود را داشته است. موافقان تغییر اجباری حسابرس بر این عقیده هستند که حسابرسان بعد از حضور طولانی مدت در کنار یک صاحبکار به دلیل وابستگیهای اقتصادی، انگیزه بیشتری برای حفظ صاحبکار و پذیرش دیدگاهها و خواستههای وی خواهند داشت که این امر استقلال آنها را مخدوش میکند. به اعتقاد آنها دورهٔ تصدی طولانی باعث ایجاد یک سری روابط عاطفی میشود تا حدی که احساس وفاداری در حسابرسان ایجاد میکند و بدین ترتیب استقلال آنها را به خطر میاندازد. مخالفان تغییر اجباری، شاید این دیدگاه را تأیید کنند اما آنها اعتقاد دارند مخارج اجرا و اعمال این قانون بیش از منافع آن است. از طرفی، آنها استدلال میکنند که عوامل دیگری نظیر نیاز به حفظ اعتبار و شهرت و ترس از طرح دعاوی حقوقی علیه آنها وجود دارد که حسابرسان را وادار به حفظ استقلال میکند. صاحبکارانیکهحسابرس ) اعمازسازمانحسابرسیوسایر مؤسساتحسابرسی (آنهارابهمدتبیشازیکسالحسابرسیکردهاست،تمایلچندانیبه تغییرحسابرسازخودنشاننمیدهند. علتاینموضوعمیتوانددودلیلزیرباشد: 1) این قبیلمؤسساتیاکارخودرابهدرستیانجامدادهاندویاطبققوانینومقرراتملزمبه استفادهازخدماتآنهاهستند(دلایلمثبت) ویا 2) صاحبکارانبااینقبیلمؤسساتهمدستهستند (دلیلمنفی) (نمازی و همکاران، 1390، 4). بررسی کلی پژوهشهای پیشین نشان میدهد که مدت تصدی حسابرس همواره به عنوان یک متغیر مستقل و تأثیرگذار بر سایر عوامل مطرح بوده است در حالی که مدت تصدی حسابرس خود به عنوان یک معیار کیفیت حسابرسی میتواند تحت تأثیر عوامل دیگری قرار بگیرد که در پژوهشهای گذشته به صورت خیلی محدود به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته است؛ که این خود بصورت یک خلاء و سؤال باز پژوهشی مطرح است. از طرف دیگر بررسی پیشینه پژوهش نشان میدهد که تاکنون تأثیر ثبات مدیر عامل شرکتها بر تداوم انتخاب حسابرس مورد آزمون قرار نگرفته و این عامل که خود میتواند ناقص استقلال حسابرسان باشد بررسی نشده است.
2- مبانی نظری تشکیل شرکتهای سهامی و تنوع بخشی به مالکیت شرکتها و اجازه ورود به عموم مردم، تأثیر قابل ملاحظهای در روش اداره شرکتها، گذاشت. سیستم بازار به گونهای سازماندهی گردید که مالکان شرکتها، اداره شرکت را به مدیران تفویض کنند. تفکیک مالکیت از مدیریت که از ویژگیهای مهم شرکتهای سهامی عام میباشد، از یک سو منجر به یک مشکل مشهور سازمانی به نام "مشکل نمایندگی"(ناشی از وجود تفاوت در تابع مطلوبیت ذینفعان) شد؛ که انگیزه مدیران را جهت حداکثر کردن منافع خود افزایش میدهد؛ در واقع مدیرانممکناستبه انجامفعالیتهاییاقدامکنندکهباعثشودمنافعآنهابرمنافعسهامدارانارجحیتیابد. و از طرفی دسترسی انحصاری به بخشی از اطلاعات را برای مدیران و سهامداران عمده فراهم نموده است؛ در واقع مدیران مالک میزان قابل توجهی از سهام شرکت میتوانند اطلاعات مهم را از سایر سهامداران پنهان کنند (موسوی و همکاران، 1394).در چنین وضعیتی گفته میشود که در اقتصاد عدم تقارن اطلاعات وجود دارد. عدم تقارن اطلاعاتبهحالتیاطلاقمیشودکهیکیازطرفینمبادلهکنندهکمتراز طرفدیگردرموردکالایاوضعیتبازار،اطلاعاتداشتهباشد. منشأبخشعمدهایازعدم تقارن اطلاعاتی،فرصتهایسرمایهگذاریورشد شرکتهااستوبخشیازآنریشهدرروشهایجمعآوریوگزارشاطلاعات توسطمدیریتدارد. عدم تقارن اطلاعاتیناشیازفرصتهایرشدوسرمایهگذاریبه مدیریتامکانبیشتریبرایدستکاریصورتهایمالیمیدهدتابتواندبهوسیله مبادلاتخودیوهمچنینافزودنبرمزایایجبرانخدمات،منابعرابهخودمنتقل کند (رضازاذه و آزاد، 1387، 63). مدیران ممکناستانگیزهایبرایرسیدنبهرشدشرکتفراسویرشدبهینهیابکارگیریمنابعبه منظورافزایشمنافعمشخصیازطریقموفقیت،قدرت،پاداشوغیرهراداشتهباشد (بادآور نهندی و همکاران، 1393، 143). دی[viii](1988) بیانمیکندکهمدیریتسودمعمولاًازاستفادهمدیرانازمزایای عدمتقارناطلاعاتیناشیمیشود.ویحداقلدومسألهمهمرامطرحنمودهاست.اولاً،برای افزایشپاداشمدیرانکهتوسطسرمایهگذارانتأمینمیشود،سوددستکاریمیشودوثانیاً، سرمایهگذارانبالفعلتمایلدارندکهبازاربرداشتبهتریازارزششرکتداشتهباشد.بنابراین، انتقالثروتبالقوهازسرمایهگذارانجدیدبهسرمایهگذارانقدیمیکهایجادکنندهیکتقاضایداخلیبرایمدیریتسودهستند،بوجودمیآید. ازسویدیگربرایسهامدارانواعتباردهندگانغیرممکناستکهبهطورمستقیمبرمیزانوکیفیتتلاشمدیرانبرایانجامامورتجارینظارتداشتهباشند. درچنینحالتیممکناستکهمدیرانازهرگونهتلاشجهترسیدنبهاهدافواحدتجاریخودداریکنندوهرگونهمشکلدرعملکردشرکترابهعواملیخارجازکنترلخویشنسبتدهند. یکیدیگر ازتضادهایبینمدیروذینفعانشرکتایناستکهافقتصمیمگیریمدیرانبرای شرکتکوتاهترازافقسرمایهگذاریسهامدرانمیباشد.ادعایمدیراننسبتبهشرکتتنها محدودبهدورهتصدیآنهامیباشد.وهمینمسألهممکناستباعثکاهشمنافع سهامدارانو ارزششرکتشود. مطالعاتنظرینشانمیدهندکهفرصت طلبیمدیریتیکشاخصکلیدیبرایاقتصاد "کوتاهمدت" میباشد.مدلخطراخلاقیبراساسعدم تقارن اطلاعاتیبیانمیکندکه مدیرانبهجایهزینههاییکهباعثایجادنتایجبلندمدتوبهینهبرایشرکتمیگردد،به دنبالنتایجزود گذریهستندکهبهمنفعتخودآنهاهمباشد؛ بهعبارتدیگر،تصمیماتیکه برایمنافعشخصیمدیریتمفیدباشد،ممکناستازنظرشرکتتصمیماتبهینهاینباشد. از طرفی مخارج تحمل شده از سوی مالکان برای اعمال نظارت بر رفتار مدیران (شامل بهای مشاهده و اندازهگیری مستمر اعمال وی)، موجب کاهش حقوق و مزایای مدیر میشود. از این رو، مدیران از انگیزه لازم برای حصول اطمینان از مقرون به صرفه بودن فرایند نظارت برخوردارند. بنابراین اگر مدیر واحد اقتصادی برای انجام تصمیمگیریهای درون سازمانی، به گردآوری اطلاعات مالی بپردازد؛ در چنین شرایطی منافع مدیر ایجاب میکند که خود او بهای تهیه و ارائه اطلاعات مالی به مالکان را بپردازد و با خدمات حسابرسی مستقل، اعتبار این گزارشها را افزایش دهد؛ چون در صورتی که گردآوری اطلاعات و اعتباردهی به آن برعهدهٔ هر یک از مالکان باشد، بهای بسیار سنگینی را به همراه خواهد داشت که در نهایت موجب تعدیل منافع مدیر میشود. توانمندی مالکان در کاهش بهای خدمات مدیران و ایجاد نوعی پوشش در برابرخطرهای احتمالی، سبب میشود تا مدیران انگیزه لازم برای استفاده از خدمات حسابرسان مستقل و اجرای عملیات نظارتی را به دست آورند (وندا ای والاس[ix]،1384). بنابراین با تأکید بر مفروضات ذیل این استنتاج مطرح میشود که مدیر متقاضی خدمات حسابرسی است: 1) تضاد منافع بین مدیر و سهامدار منجر به سوء رفتار مدیر میگردد. 2) نحوه سوء رفتار مدیریت از سوی سهامدار قابل پیش بینی است. 3) میزان زیان ناشی از سوء رفتار قابل برآورد است. 4) سهامدار در شرایطی است که برای جبران زیان برآوردیاش میتواند حقوق و مزایای مدیر را تعدیل کند. 5) میزان تعدیلات بیش از هزینه حسابرسی است (سیرانی، 1390).
در بازارهایی که شرکتها به خدمات حسابرسی با کیفیت بالاتری نیاز دارند، شرکتها حسابرسانی را انتخاب میکنند که شرایطی چون عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای نمایندگی را کاهش دهند. فان و وانگ [x](2005) نیز بیان میکنند که شرکتهای با مشکلات نمایندگی بیشتر تمایل بیشتری به انتخاب مؤسسههای حسابرسی بزرگ به عنوان حسابرس خود دارند. حسابرسی یک بخش مهم از حاکمیت شرکتی قوی است که میتواند به عنوان ابزار کنترل، اعتماد نسبی را برای نیروی بازدارنده یا کشف کننده سوء مدیریت فراهم سازد (ابراهیم احمد، 2001). گزارش حسابرس درباره صورتها و سایر اطلاعات مالی از مهمترینابزارهای حصول اطمینان از قابلیت اطمینان اطلاعات شرکتها به شمار میرود (وکیلیفرد و محمدی، 1394). حسابرسمستقل،شایستهترینشخصبرایاظهارنظردربارهقابلیت اعتمادگزارشهایمالیواحد اقتصادیاست.شایستگیحسابرسبهایندلیلاستکهوی فردی مستقل بوده وحسابرسیراطبقاستانداردهایحسابرسیانجاممیدهد تااطمینانیابدکهاقلام صورتهایمالیمطابقبااستانداردهایحسابداریتهیهشدهاست.بنابراین، حسابرسبهادعاهایی اعتبارمیدهدکهتوسطشخصدیگریدرقالبصورتهایمالیتهیهشدهاست وبدین وسیله قابلیتاتکایاطلاعاتبهکاررفتهدرتصمیماتاقتصادیراافزایشمیدهد (کمیته تدوین رهنمودهای حسابرسی، 1379). بهدنبالایجادجامعه حسابدارانرسمیایراندرسال1380،تعدادمؤسساتحسابرسیروبهافزایشنهاد.ازطرفدیگر اجرایسیاستهایخصوصیسازیدرقالبقوانینبرنامههایتوسعهاقتصادیمنجربهتغییراتیدر محیطاقتصادیایرانبهعنوانیکیازاستفادهکنندگانخدماتحسابرسیگردید.اینتغییرات تأثیرویژهایبربازارحسابرسیدرایرانداشت،بهنحویکه افزایشمؤسساتحسابرسیوافزایش رقابتدراینبازار،گزینههایانتخابحسابرستوسطصاحبکارانراافزایشدادوفرصتهای بیشتریبرایانتخابحسابرسدراختیارآنانگذاشتو لذابررابطه حسابرس - صاحبکارازجنبههایتغییرحسابرسومدتتصدیحسابرسیتأثیرنهاد (پور بهبهانی، 1387). که این امر فشار بیشتری را بر روی مؤسسات حسابرسی برای درک و طراحی حسابرسی خود قرار میدهد. در نتیجه مؤسسات حسابرسی باید به شکلی سازمان یافته و طی فرایندی مستمر به موضوع بهبود کیفیت حسابرسی بپردازند (آلیسا و همکاران[xi]، 2014). همزمان با افزایش رقابت در میان مؤسسات حسابرسی، پژوهشها نشان میدهند که کیفیت حسابرسی با افزایش دوره تصدی حسابرس افزایش مییابد. از طرفی مؤسسات حسابرسی به این نتیجه رسیدند که ضرورت دارد برای کسب درآمد بیشترو مستمر، خدمات حسابرسی خود را با کیفیت بیشتر به بازار ارائه نمایند (پاراسورامان و همکاران[xii]، 1985، 41). زیرا درسطحجامعهاینتصوروجودداردکهتأییدکیفیتحسابرسیتوسطمحیطاقتصادی، برایتداومفعالیتبلندمدتمؤسسات حسابرسیبسیارحیاتیاستوآیندهحرفهحسابرسیتاحد قابلملاحظهایبهکیفیتستاندهفرآیندحسابرسیبستگیدارد. همچنین، اعتقاد براین استکهکیفیت، مؤلفهاساسیبرایبازیرقابتبینمؤسساتحسابرسیاست (هرباچ[xiii]،2001، 787). از آنجایی که دوره تصدی حسابرسی یکی از عوامل اثرگذار بر کیفیت حسابرسی میباشد و باتوجهبهتأثیریکه براستقلال حسابرس دارد،اینپدیدهدر سالهایاخیربهزمینهمهمیدر پژوهشهای دانشگاهیتبدیلشدهاست. بهدنبالرسواییهایمالیشرکتها وبحرانهایمالیطیدودههاخیر،انگشتاتهامتا حدودیبهسمتحسابرسانوکیفیتحسابرسینشانهرفتهاست. درایراننیزپسازکشف اختلاس بانکی در سال1390، برخیکارشناسانادعایشکستحسابرسیرامطرحکردند (حساسیگانه و جعفری، 1389، 25). درپاسخبهاین رویدادها،قانونگذارانتغییراتیرادردستورکارقرارمیدهند.قانون ساربینزآکسلی [xiv](2002) جهتحمایتوتأمیناستقلالحسابرس و سروساماندادن به بینظمیهای گزارشگری مالی، چرخشمؤسساتحسابرسیراالزامیکردهاست. درحالیکه چرخش اجباری حسابرس بهعنوان یک ابزار در جهت افزایش استقلال و بهبود کیفیت حسابرسی توجه قانونگذاران را به خود جلب کرده است؛ شواهد متناقضی در حمایت از آن وجود دارد. با توجه به اینکه یکی از عوامل اثرگذار بر کیفیت حسابرسی دوره تصدی حسابرسی میباشد کسب شناخت بیشتر دوره تصدی حسابرس و ارزیابی عوامل مؤثر بر آن و همچنین پیامدهایاحتمالی آن و در نتیجه استفاده بهینه از این ابزار، جزء با انجام پژوهشهای گسترده در این زمینهحاصل نمیشود. عوامل مختلفی بر دوره تصدی حسابرس تأثیر دارد. ازجمله اندازه مؤسسه حسابرسی، اندازه صاحبکار، تخصص صنعت حسابرس، حقالزحمه حسابرس و ... . اما در این پژوهش یکی از عوامل دیگر بررسی میشود؛ لذا سؤال این است که آیا مدت تصدی مدیرعامل بر تداوم انتخاب حسابرس تأثیر دارد؟ به منظور پاسخگویی به این سؤال، رابطه بین مدت تصدی حسابرسبا دوره تصدی حسابرس بررسی شده است.
2-1- مدت تصدی مدیرعامل در مقابل مدت تصدی حسابرس این امکان وجود دارد که حسابرسان در هنگام ارزیابی سیستم کنترل داخلی واحد مورد رسیدگی و جمعآوری سایر شواهد نسبت به صداقت مدیریت دچار شک و تردید شوند و بعد از بررسیهای بیشتر به این نتیجه برسند که اطلاعات ارائه شده توسط مدیریت قابل اتکا و معتبر نیستند، واین امر باعث افزایش شدید ریسک حسابرسی میشود. بنابراین اگر تیم حسابرسی نتواند این مشکل را حل کند و ریسک حسابرسی را پایین بیاورد امکان دارد تصمیم به واگذاری کار و تغییر صاحبکار بگیرند (رضازاده و آزاد، 1387، 63). زمانی که مدیریت تغییر میکند، ممکن است برای اینکه خود را خوب جلوه دهد اقدام به تغییرهایی کند که یکی از تغییرها، تغییر حسابرسان (به منظور افزایش کیفیت)، باشد. مدیریت جدید ممکن است صرفاً به این دلیل که شرکت در جستجوی ایدههای نوینی است که با رویهها و سیاستهای مدیریت پیشین سازگار است حسابرس جدیدی را انتخاب کند که با او در گذشته کار کرده است. از سوی دیگر مدیریت جدید میتواند به منظور سابقه همکاری و رابطه با حسابرس دیگر در شرکت قبلی و تمایل به تداوم همکاری با آن، حسابرس فعلی شرکت را تغییر دهند (وو و چایکو[xv]، 2001، 131،؛ رجبی، 1385، 53؛ داویدسون و همکاران[xvi]، 2006؛ و مارتینز و ریس [xvii]2010). تو (2012) در پژوهشی در شرکتهای چینی در بازه زمانی 1997 تا 2009 دریافت که مدت تصدی حسابرسی تحت تأثیر سهامدار اصلی، فضای کسب و کار و مدیر عامل شرکتاست. از طرفی این فرض وجود دارد که با توجه به اینکه طول دوره مدیریت عامل شرکتها معمولاً کوتاه مدت و دو ساله است لذا مدیریت سعی میکند با حسابرسان قبلی ادامه همکاری داده، به نوعی که تغییر حسابرس میتواند موجب اعمال نظارت بیشتر و ایجاد محدودیتهایی برای مدیریت فعلی شود. بنابراین مدیران تمایل دارند در طول مدیریت خود با حسابرسان قبلی همکاری نمایند تا با افزایش کیفیت حسابرسی نتایج حاصل از مدیریت خود را خوب جلوه دهند.
3- پیشینه پژوهش باتواح و همکاران (2015)در پژوهشی در بررسی تأثیر ویژگیهای مدیرعامل (شامل مدت تصدی مدیرعامل) بر بموقع بودن اظهار نظر حسابرس دریافت که رابطه مثبت و معناداری بین مدت تصدی و تخصص مالیمدیرعامل و بموقع بودنگزارش حسابرسی وجود دارد. دیسوجیروکس[xviii](1992)، لاورس[xix](1998) وونسترائلن[xx](2000)، دریافتند کهتداومانتخابحسابرسموجبکاهشکیفیتحسابرسیمیشود. دیوید و جفرسون[xxi](2001)، به بررسی دوره تصدی حسابرس با صاحبکار پرداختند. نتایج آنها نشان میدهد که اندازهشرکتحسابرسی و اظهارنظرحسابرس، دوره تصدی حسابرس را تحت تأثیر قرار نمیدهد. گایگر و راگاناندان[xxii](2002)،دریافتند که رابطه مثبتی بین دوره تصدی حسابرس و احتمال اینکه شرکت ورشکسته در سال قبل از ورشکستگی گزارش مشروط از بابت تداوم فعالیت دریافت کرده؛ وجود دارد. مایرز و همکاران[xxiii](2003)، نشان دادند که در شرکتهای با دوره تصدی حسابرسی بلندمدت، احتمال بیشتری برای مدیریت بیش از واقع سود و انحراف سود وجود دارد. چوی و دوگار [xxiv](2005)،دریافتند که با افزایش دوره تصدی، تمایل حسابرسان به انتشار گزارش حاوی شرط تداوم فعالیت کاهش مییابد. نتایجپژوهشهایگانیوهمکاران[xxv](2007) وکمرانوهمکاران[xxvi] (2008)، نشانداد؛ تداومانتخابحسابرس،باعثافزایشکیفیتحسابرسیمیشود. همچنین میتراوهمکاران[xxvii](2009)،دریافتندهرچهرابطهٔحسابرس - صاحبکارطولانیتر شود،احتمالمدیریتسوددرشرکتموردرسیدگیکمترخواهدشد.گول و همکاران[xxviii](2009)، نشان دادند که کیفیت سود در سالهای اولیه دوره تصدی حسابرسی پایین است. فیرچایلدر و کرافورد[xxix](2009)، دریافتند که با افزایش مدت تصدی حسابرس، روشهای شناسایی تقلب افزایش یافته و احتمال کشف تقلب افزایش پیدا میکند و انگیزهٔ مدیریت نسبت به تقلب کاهش مییابد. یو و لنارد[xxx](2013)، بهبررسی رابطه بین محافظهکاری و دوره تصدی حسابرس در شرکتهای چینی پرداختند؛ نتایج حاکی از این است که محافظهکاری با دوره تصدی حسابرس در بینصاحبکاران اصلی حسابرسرابطه ای ندارد. چو و همکاران[xxxi](2005)، نشاندادند کهشرکتهاتغییرحسابرس رابه چنددلیل انجام میدهند. شایعتریندلایلعبارتاندازسطححقالزحمهحسابرسی،نارضایتیازکیفیتحسابرسی،تغییراتمدیریتارشدورشدشرکت. پوربهبهانی (1387)،در پژوهشی دریافت که تغییر حسابرس با اندازه حسابرس، اندازه صاحبکار و وضعیت مالی صاحبکار دارای رابطه معنادار، ولی فاقد رابطه معنادار با رشد صاحبکار است. کرمی و همکاران (1388)، به بررسی رابطه بین دوره تصدی حسابرس وگزارشگری سودهای محافظهکارانهدربورساوراقبهادارتهرانپرداختندآنهادریافتندکه بین دوره تصدی حسابرس و محافظهکاری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. کرمی و همکاران (1390)، در پژوهش دیگری دریافتند که با افزایش دوره تصدی حسابرس، انعطافپذیری مدیریت در استفاده از اقلام تعهدی اختیاری افزایش مییابد. بزرگ اصل و همکاران (1389)، به بررسی رابطه بین مدت تصدی حسابرس و مدیریت سود پرداختند آنها دریافتند که با افزایش مدت تصدی حسابرس، احتمال مدیریت سود، چه در جهت کاهش سود، و چه در جهت افزایش سود به انگیزههای خاص مدیریت بستگی دارد. کرمی و همکاران (1390)، به بررسی رابطه بین دوره تصدی حسابرس و مدیریت سود پرداختند. آنها دریافتند که وجودرابطهطولانیمدتمیان صاحبکاروحسابرس،باعثافزایشانعطافپذیریمدیریتدراستفادهازاقلامتعهدی اختیاریمیگردد؛اماایناستفادهبیشتردرجهتکاهشسود (محافظهکارانه)است.نمازی و همکاران (1390)، به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود پرداختند و دریافتندکه بین دوره تصدی حسابرس و مدیریت سود، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. ستایش و همکاران (1391)، به بررسی تأثیر طول دوره تصدی و اندازه حسابرس بر ادراک سرمایهگذاران از کیفیت حسابرسی پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش آنها بیانگر این است که رابطه مثبت و معناداری بین طول دوره تصدی حسابرس و ادراک سرمایهگذاران از کیفیت حسابرسی وجود دارد. دیلمیپور (1391)، بیان کرد که کیفیت کار حسابرسی در سالهای اولیه حسابرسی نسبت به سالهای بعدی کمتر بوده و پرهزینه میباشد. کاشانیپور و همکاران (1391) به این نتیجه دست یافتند که بین اقلام تعهدی اختیاری و دوره تصدی حسابرسی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
4- فرضیه پژوهش بر طبق ادبیات پژوهش و پژوهشهای قبلی، مدیریت شرکت تمایل به تأثیر گذاشتن بر انتخاب حسابرس داشته و برای دستیابی به خواستههایش تمایل به تغییر حسابرس دارد. نتایج پژوهشهای قبلی در مورد ارتباط بین تغییر حسابرس و تغییر در مدیریت ناسازگار بودهاند (چو[xxxii]، 1982). بعضی پژوهشها هیچ ارتباط مهمی را بین این دو متغییر نیافتهاند (ویلیامز[xxxiii]، 1988). در صورتی که بعضی پژوهشها نشان داده که تغییر مدیریت یکی از مهمترین دلایل تغییر حسابرس است (بورتون و همکاران[xxxiv]، 1967؛ کارپنتر و همکاران[xxxv]، 1971). بنابراین در راستای دستیابی به هدف پژوهش و به استناد بخشهای گذشته، فرضیه زیر تدوین شده است: فرضیه اصلیپژوهش:مدت تصدی مدیر عامل بر دوره تصدی حسابرس تأثیر مثبت و معنیداری دارد.
5-روش پژوهش این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها، توصیفی و طرح پژوهش از نوع پس رویدادی است (به دلیل استفاده از دادههای گذشته). دادههای پژوهش از نوع دادههای ترکیبی بوده و برای تحلیل دادهها و آزمون فرضیه پژوهش، ازروش رگرسیون چندگانه استفاده میشود. به منظور انجام محاسبات مربوط به مدل رگرسیون چندگانه و تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهایEviewsوExcel استفاده شده است.
5-1- روش گردآوری دادهها در این پژوهش، گردآوری اطلاعات در دو مرحله انجام میشود. در مرحلهٔ اول برای تدوین مبانی نظری پژوهش و بررسی مطالعات پیشین از روش کتابخانهای و در مرحلهٔ دوم، برای گردآوری دادههای مورد نظر از صورتهای مالی، اطلاعات ارائه شده به بورس اوراق بهادار، و سایر منابع اطلاعاتی استفاده خواهد شد.
5-2- نحوه اندازهگیری متغیرهایپژوهش
تداوم انتخاب حسابرس حسابرس (Tenure):برای تعیین تداوم انتخاب حسابرس در هر سال، مدت تصدی تجمعی (از حسابرسی نخستین تا سال مورد بررسی) را بر 4 تقسیم میکنیم. به منظور اندازهگیری صحیح دوره تصدی، باید سالی در دسترس باشه که در آن رابطه حسابرس- صاحبکار بر قرار شده است (حسابرسی نخستین). از عدد 4 به دلیل مصوبه سازمان بورس اوراق بهادار تهران (حداکثر مدت تصدی حسابرسی 4 سال) جهت هم قیاس نمودن تداوم انتخاب حسابرس برای همه شرکتها استفاده شده است.
مدت تصدی مدیر عامل(DH):به منظور تعیین مدت تصدی مدیر عامل، تعداد سالهای تصدی مدیر عامل در این سمت در نظر گرفته میشود ) برایسالاولعدد1،سالدومعدد2،سالسومعدد3و….، دیانتی دیلمی و همکاران، 1392).
درصد استقلال هیأت مدیر (BRDIND): به منظور تعیین در صد استقلال هیأت مدیره از نسبت تعداد اعضاء غیر موظف هیأت مدیره به تعداد کل اعضاء هیأت مدیره استفاده میشود (دیمیتروپولوس و آستریو[xxxvi]، 2010؛ قائمی و شهریاری، 1388). اندازه مؤسسه حسابرسی (ASize):به منظور تعیین اندازه حسابرس از متغیر موهومی استفاده میشود. در صورتی که حسابرس، سازمان حسابرسی یا مؤسسه مفید راهبر باشد، مقدار متغیر موهومی اندازه حسابرس برابر یک و در غیر این صورت مقدار آن برابر با صفر در نظر گرفته میشود (نونهال نهر وهمکاران، 1392). اندازه شرکت(LNCZ): عبارت است از بزرگ و یا کوچک بودن یک شرکت مورد رسیدگی حسابرس. این متغیر از طریق لگاریتم طبیعی ارزش دفتری جمع داراییهای هر شرکت اندازهگیری میشود (بنیمهد و همکاران، 1392). اهرم مالی((LEV:شاخصی است برای اندازه گیری ریسک مالی شرکت. این متغیر از طریق تقسیم جمع بدهی به جمع داراییها به دست میآید (واعظ و همکاران، 1393). دستور العمل مؤسسات حسابرسی بورس اوراق بهادار ایران((DB:به موجب دستورالعمل مؤسسات حسابرسی سازمان بورس و اوراق بهادار مصوب 8/5/86 و اصلاحیه 17/11/90 شورای عالی بورس و اوراق بهادار، مؤسسات حسابرسی و شرکای مسئول کار حسابرسی مجاز نیستند بعد از گذشت 4 سال متوالی بار دیگر سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت حسابرسی شده را بپذیرند. برای تعیین مقدار این متغیر از متغیر موهومی استفاده میشود. به این صورت که به سالهای بعد از اجرا شدن دستورالعمل مقدار یک و به سالهای قبل از اجرای دستورالعمل عدد صفر داده میشود. 5-3- مدل آزمون فرضیه پژوهش به منظور بررسی رابطه بین مدت تصدی مدیرعامل و تداوم انتخاب حسابرس از مدل رگرسیون چندگانه رابطه 1 استفاده میکنیم:
TENUREit= β0 + β1 DH it + β2BRDIND it + β3ASize it+ β4LNCZit+ β5LEV it + β6 DB it+ɛ(1)
5-4- جامعه و نمونه آماری جامعه آماری این پژوهش، تمام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1386 تاپایان سال 1392 میباشد که از شرایط زیر برخوردار باشند: 1) شرکتها تا قبل از سال 86 در بورس پذیرفته شده باشند و نماد بازار آنها بیشتر از 3 ماه متوقف نشده باشد. 2) جزء شرکتهای سرمایهگذاری، واسطهگری مالی، بانکها، بیمه و هلدینگ نباشند. (به دلیل ماهیت متفاوت فعالیت آنها از سایر واحدهای تجاری). 3) سال مالی آنها منتهی به 29 یا 30 اسفند باشد. 4) دادههای آنها برای تمام متغیرها در دسترس باشد. باتوجهبهشرایطبالاکلشرکتهایانتخابیدراینپژوهش،480 شرکتپذیرفتهشدهدربورساوراقبهادارتهرانمیباشد که پس ازاعمال شرایط بالا تعداد نمونههای این پژوهش به شرح جدول 1 انتخاب شده است:
جدول 1- نمونه انتخابی
منبع: یافتههای پژوهشگر
6- یافتههای پژوهش 6-1-آمارتوصیفیدادههایپژوهش برای ارائه یک نمای کلی از خصوصیات مهم متغیرهای محاسبه شده، در جدول 2 برخی از مفاهیم آمارتوصیفی این متغیرها، شامل میانگین، میانه، انحراف معیار، حداقل و حداکثر مشاهدات ارائه شده است.
جدول 2- آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر
لازم به ذکر است که بخش عمده بازده زمانی پژوهش یعنی 5/71 درصد قبل از دستور العمل سازمان بورس بوده است. همچنین از 679سال- شرکت مورد پژوهش 183 سال- شرکت توسط سازمان حسابرسی و مؤسسه مفید راهبر و بقیه توسط سایر مؤسساتحسابرسیعضوجامعه حسابدارانرسمی حسابرسی شده است.
جدول 3- مدت تصدی حسابرس بعد از اجرای دستورالعمل سازمان بورس اوراق بهادار
منبع: یافتههای پژوهشگر
همچنین جدول 3 نشان میدهد که 33 درصد از مؤسسات حسابرسی نیز دارای مدت تصدی کمتر از 4 سال میباشند.
6-2- نتایج آزمون فرضیه پژوهش با توجهبه اینکه در این پژوهش از دادههای ترکیبی استفاده شده است، به منظور تحلیل دادههای ترکیبی در ابتدا میبایست نوع مدل مناسب را از میان مدلهای Pooled، اثرات ثابت و اثرات تصادفی بر اساس آزمونهای F تعمیم یافته (چاو) وهاسمن انتخاب نمود. همانگونه که در جدول 4 مشاهده میشود، باتوجه به اینکه سطح معناداری مربوط به مدل اثرات ثابت (آزمون چاو) کمتر از سطح معناداری 5 درصد میباشد. لذا فرض H1 مبنی بر آزمون مدل اثرات ثابت پذیرفته میشود و این امر بیانگر آن است که از میان مدلPooled، و اثرات ثابت، مدل اثرات ثابت برای آزمون فرضیات پژوهش و تحلیل دادهها مناسب میباشد. همچنین با استفاده از آزمون هاسمن باید مدل مناسب را از میان مدلهای اثرات ثابت و تصادفی انتخاب کرد. باتوجه به اینکه سطح معناداری مربوط به مدل اثرات تصادفی (آزمون هاسمن) کمتر از سطح معناداری 5 درصد میباشد لذا فرض H1 مبنی بر آزمون مدل اثرات ثابت پذیرفته میشود و این امر بیانگر آن است که از میان مدل اثرات تصادفی، و اثرات ثابت، مدل اثرات ثابت برای آزمون فرضیات پژوهش و تحلیل دادهها مناسب میباشد. بنابرین با توجه به مطالب فوق، آزمون فرضیه با استفاده از مدل اثرات ثابت انجام شد. بدین ترتیب مدل اثرات زمانی تخمین زده شد و نتایج آن در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4-نتایج مربوط به آزمون فرضیهها با استفاده از مدل پژوهش
منبع: یافتههای پژوهشگر در پژوهش حاضر، از آزمون دوربین- واتسون جهت تشخیص خود همبستگی مدل استفاده شده است. با توجه به آماره دوربین - واتسون، خطاهای مدل مستقل است. ضریبVIF. یاتورمواریانسکمترازعدد5میباشد؛بنابراینهمخطیچندگانهمیانمتغیرهایمستقلاندکاست. علاوه بر این، از آزمون فیشر جهت بررسی معناداری کل مدل استفاده شده است. باتوجه به اینکه سطح معناداری آماره فیشر (00/0) کمتر از سطح معناداری 5 درصد میباشد میتوان گفت که مدل رگرسیون از لحاظ آماری معنادار میباشد. ضریب تعیین برابر 61/0 و ضریب تعیین تعدیل شده برابر 53/0 است؛ این آماره نشان دهنده این موضوع است که حدود 53 درصد تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل قابل توصیف است. با توجه به تأیید شدن آمارههای مدل، فرضیه پژوهش بررسی میشود. با توجه به نتایج ارائه شده در جدول 4، ضریب بدست آمده برای متغیرمدت تصدی مدیرعامل دارای علامت مثبت و سطح معناداری بدست آمده برای آن (0149/0) کوچکتر از 05/0 است؛ بنابراین فرض صفر در سطح خطای 05/0 رد میشود و در سطح اطمینان 95 درصد، فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه مثبت و معنادار بین متغیر مدت تصدی مدیر عامل و دوره تصدی حسابرس پذیرفته میشود. همچنین اندازه شرکتها دارای رابطه مثبت و معنادار با تداوم انتخاب حسابرس میباشد. علاوه بر این اجرای دستورالعمل سازمان بورس در انتخاب حسابرسان معتمد بورس سبب کاهش مدت تصدی حسابرسان از دوره بعد از اجرای دستورالعمل نسبت به دوره قبل از اجرای این دستورالعمل شده است.
7- بحث و نتیجه گیری در این پژوهش، تأثیر مدت تصدی مدیرعامل بر دوره تصدی حسابرس مورد مطالعه قرار گرفته است. نتیجه آزمون فرضیه نشان میدهد که مدت تصدی مدیرعامل تأثیر مثبت و معناداری بر دوره تصدی حسابرس دارد. همچنین اندازه شرکتها دارای رابطه مثبت و معنادار با تداوم انتخاب حسابرس میباشد. علاوه براین اجرای دستورالعمل سازمان بورس در انتخاب حسابرسان معتمد بورس سبب کاهش مدت تصدی حسابرسان از دوره بعد از اجرای دستورالعمل نسبت به دوره قبل از اجرای این دستورالعمل شده است. لازم به ذکر است که بررسی کلی پژوهشات پیشین نشان میدهد که مدت تصدی حسابرس همواره به عنوان یک متغیر مستقل و تأثیرگذار بر سایر عوامل مطرح بوده است و به عنوان یک متغیر وابسته به صورت خیلی محدود مورد بررسی قرار گرفته است. مدیران شرکتها ممکن است بنا به علل مختلف اقدام به تغییر اختیاری حسابرس مستقل واحد اقتصادی خود نمایند. یکی از عوامل وقوع چنین تغییری، فرصتهای دستکاری سود است. مدیران شرکتها با توجه به تأثیر قابل ملاحظهای خود در ابقا و تغییر حسابرسان ممکن است با بهرهگیری از این تأثیر، حسابرسانی را که اظهارنظر مطلوب و دلخواه مدیریت را صادر میکنند جایگزین حسابرسان قبلی نموده تا بدین وسیله منافع خود را به حداکثر برسانند. از این رو مدیریت، حسابرس جاری را به کسی که به رعایت استانداردهای حسابداری تأکید بیشتری دارد ترجیح داده، تا اظهارنظر مطلوب خود را از حسابرس دریافت کنند. شاه ویسی و همکاران (1392)، دریافتند که هنگامی مدیریت شرکت تغییر میکند؛ مدیریت جدید سعی دارد حسابرسانی را انتخاب کنند که از نظر اندازه از مؤسسه حسابرسی قبلی کوچکتر و یا در همان اندازه باشد. از آنجایی که فرض بر این است که مؤسسههای حسابرسی بزرگتر کیفیت حسابرسی آنها نیز بیشتر است؛ پس میتوان این گونه بیان نمود که مدیریت جدید شرکت سعی در حفظ سطح کیفیت حسابرسی موجود و حتی در برخی موارد کاهش آن را دارد. بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش و تطبیق آن با یافتههای پژوهش زارعی مروج (1385)، ایمانزاده و روحی (2010) و توو (2012)، هنگامی که مدیریت شرکتها تغییر مییابد، با توجه به اینکه مدیریت دارای قدرت نفوذ در شرکت است؛ میتوان بیان نمود که حسابرس مستقل شرکت نیز تغییر کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مدیر عامل در طول مدیریت خود کمتر مبادرت به تغییر حسابرسی که توسط خودش انتخاب شده میکند و بیشتر سعی بر ادامه همکاری با مؤسسه حسابرسی انتخاب شده در دوران مدیریت خود دارد.
[i] Schwartz and Menon [ii] Hermalin & Weisbach [iii] Myers et al [iv] Cameran et al [v]Mai Dao et al. [vi] American Institute of Certified Public Accountants [vii] International Federation of Accountants [viii] Dye [ix]Wanda A. wallace [x]Fan & Wong [xi]Alissa et al [xii]Parasuraman et al. [xiii] Herrbach [xiv]Sarbanes -Oxley(SOX) [xv] Woo & Chye koh [xvi] Davidson et al [xvii] Martinez &. Reis [xviii] Deis & Giroux [xix] Louwers [xx] Vanstraelen [xxi] David &, Jefferson [xxii] Geiger & Raghunandan [xxiii] Myers et al. [xxiv] Choi &. Doogar [xxv] Gunny et al [xxvi] Cameran et al [xxvii] Mitra et al [xxviii] Gul et al [xxix] Fairchild & Crawford [xxx] Yu & Lenard [xxxi] Choi [xxxii] Chow [xxxiii] Williams [xxxiv]Burton et al [xxxv] Carpenter et al [xxxvi] Dimitropoulos,P.E.and D. Asteriou | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1) بادآور نهندی، یونس، رسول برادران حسنزاده و غفور شریفزاده، (1393)، "بررسیتأثیر ساختارهای مدیریتی و مالکیتی حاکمیت شرکتی بر هزینههای نمایندگی"، فصلنامه علمی پژوهشی حسابداری مالی، 6(24)، صص 143-169. 2) بزرگ اصل، موسی و حمیدرضا شایستهمند، (1389)، "رابطه بین مدت تصدی حسابرس و مدیریت سود"، فصلنامه بورس اوراق بهادار، 13، صص 233-213. 3) بنیمهد، بهمن، مهدی مرادزادهفرد و مهدی زینالی، (1392)، "رابطه بین تغییر حسابرس مستقل و تغییراظهارنظر حسابرسی"، مجله دانش حسابداری، 4(14)، صص 108-91. 4) پوربهبهانی، امین، (1387)، "بررسیرابطهحسابرس-صاحبکار باتأکیدبرمدتتصدیحسابرسیوتغییرحسابرسدرایران"،پایاننامهکارشناسیارشدحسابداری،دانشگاهعلامهطباطبایی. 5) حساس یگانه، یحیی و ولی اله جعفری، (1389)، "بررسی تأثیر چرخش مؤسسات حسابرسی بر کیفیت گزارش حسابرسی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار"، فصلنامه بورس اوراق بهادار، 9، صص 42-25. 6) دیانتی دیلمی، زهرا، مهدی مرادزاده فرد وعلی مظاهری، (1392)، "اثر دوره تصدی مدیریت بر ارزش شرکت، هزینههای نمایندگی و ریسک اطلاعاتی"، پژوهشهای تجربی حسابداری، 3(9)، صص 39-21. 7) دیلمی پور، مصطفی، (1391)، "چرخش اجباری مؤسسات حسابرسی"، روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2688، صص 22. 8) رجبی، روح اله، (1385)، "چالشهای تعویض حسابرس"، فصلنامه حسابدار رسمی، 3(9)، صص 65-53. 9) رضازاده، جواد و عبداله آزاد، (1387)، "رابطه بین عدم تقارن اطلاعاتی و محافظه کاری در گزارشگری مالی"، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، 54، صص 80-63. 10) زارعی مروج، کمال، (1385)، "شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر حسابرس در ایران"، پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه تربیت مدرس. 11) ستایش، محمدحسین، فهیمه ابراهیمی و مهدی ساریخانی، (1391)، "بررسی تأثیر طول دوره تصدی و اندازه حسابرس بر ادراک سرمایهگذاران از کیفیت حسابرسی"، مجله دانش حسابرسی، 12(47)، صص 18-4. 12) سیرانی، محمد، (1390)، "نگاهی به تئوری نمایندگی در حسابداری مدیریت"، مجله حسابدار، 140، صص 38-35. 13) شاه ویسی، فرهاد، سامان محمدی و سیداحمد موسوی، (1392)، "مطالعه نقش تغییر مدیریت بر انتخاب حسابرس"، مجله نظریههای نوین حسابداری، 6، صص 94-77. 14) قائمی، محمد حسین و مهدی شهریاری، (1388)، "حاکمیت شرکتی و عملکرد مالی شرکتها"، پیشرفتهای حسابداری، 1(1)، صص 128-113. 15) کاشانیپور، محمد، مهدی مران جوری و سید محمد مشعشعی، (1391)، ”بررسی رابطه بین دوره تصدی حسابرس و اقلام تعهدی اختیاری“، دهمین همایش ملی حسابداری دانشگاه الزهرا، صص 100-85. 16) کرمی، غلامرضا و آمنه بذرافشان، (1388)، "بررسی رابطه دوره تصدی حسابرسان و گزارشگری سودهای محافظه کارانه در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران"، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حسابداری، دانشکده مدیریت،دانشگاه تهران. 17) کرمی، غلامرضا، آمنه بذر افشان و امیر محمدی، (1390)، "بررسی رابطه بین دوره تصدی حسابرس و مدیریت سود"، مجله دانش حسابداری، 2(4)، صص 82-65. 18) موسوی، سید رضا، حسین جباری و عباس طالب بیدختی، (1394)، "حاکمیت شرکتی و تجدید ارئه صورتهای مالی"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، 25(7)، صص 119-97. 19) مهدوی، غلامحسین و شهلا ابراهیمی، (1389)، "تغییر حسابرس: چراغ سبز یا قرمز؟"، فصلنامه حسابرس، 49، صص 121-113. 20) نمازی، محمد، انور بایزیدی و سعید جبارزاده کنگرلویی، (1390)، "بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، تحقیقات حسابداری، 3(9)، صص 21-4. 21) نونهال نهر، علیاکبر، مهدی علی نژاد ساروکلائی و پریسا خضری، (1392)، "ارزیابی تأثیر کیفیت حسابرس بر مدیریت سود در شرکتهای تازه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر"، فصلنامه دانش حسابداری و حسابرسی مدیریت، 7، صص 114-103. 22) نیکومرام، هاشم و الهه موکل، (1393)، "عوامل اثرگذار بر تغییر حسابرس از دیدگاه راهبردی شرکت"، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، 6(24)، صص 20-1. 23) کمیته تدوین رهنمودهای حسابرسی، (1379)، "مفاهیم بنیادی حسابرسی"، علینیکخواه آزاد، سازمان حسابرسی، نشریه 121. 24) واعظ، سید علی، محمد رمضان احمدی و محسن رشیدی باغی، (1393)، "تأثیر کیفیت حسابرسی بر حقالزحمه حسابرسی شرکتها"، مجله دانش حسابداری مالی، شماره 1، صص 87-107. 25) والاس، وندا ای، (1384)، "نقش اقتصادی حسابرسی در بازارهای آزاد و بازارهای تحت نظارت"، حامی امیر اصلانی، سازمان حسابرسی، تشریه 159، (2002). 26) وکیلیفرد، حمیدرضا و سامان محمدی، (1394)، "تغییر حسابرس و نوع گزارش حسابرسی"، پژوهشهای حسابداری مالی وحسابرسی، 7(25)، صص 33-48. 27) Alissa, W., Capkun, V., Jeanjean, T. and Suca, N, (2014), “An Empirical Investigation of the Impact of Audit and AuditorCharacteristics on Auditor Performance”, Accounting, Organizations and society, Vol. 39, PP. 495-510. 28) Saeed, R. B., Salleh,Z, and Ahmad, Z, (2015), "CEO Characteristics and Audit Report Timeliness: Do CEO Tenure and Financial Expertise Matter?", Managerial Auditing Journal, Vol. 30(8/9), PP.998-1022. 29) Burton, J. C. and Roberts, W, (1967). "A Study of Auditor Changes", the Journal of Accountancy, 123(4), PP. 31-36. 30) Cameran, M., Prencipe A., & Trombetta M, (2008), "Earnings Management, Audit Tenure and Auditor Changes: Does Mandatory Auditor Rotation Improve Audit Quality?", Working Paper, UniversityBocconi. 31) Carpenter, C. G. and Strawser, R. H, (1971), "Displacement of Auditors When Clients Go Public", The Journal of Accountancy, Vol. 131, PP. 55-58. 32) Choi, J. H., and R. Doogar, (2005), "Auditor Tenure and Audit Quality: Evidence from Going-Concern Qualifications Issued During 1996-2001", Working Paper, Hong Kong University of Science and Technology, University of Illinois at Urbana- Champaign. 33) Chow, C. W. and Rice, S. J, (1982), "Qualified Audit Opinions and Auditor Switching", The Accounting Review, 57(2), PP. 26-35. 34) David H. Sinason, J. P. Jones, Sandra and Waller, S, (2001), "An Investigation of Auditor and Client Tenure", American Journal of Business, 16(2), PP.31 – 40 35) 35) Davidson, W. N., Jiraporn, P and P. Dadalt, (2006), “ Causes and Consequences of Audit Shopping: An Analysis of Audit Shopping: An Analysis of Auditor Opinions, Earnings Management, and Auditor Changes36) , Quarterly Journal of Business and Economics, 45(1/2), PP. 69-87. 37) Deis, D. R. J., and Giroux, G. A, (1992),“Determinants of Audit Quality in the Public Sector”, The Accounting Review, 67(3), PP. 462-479. 38) Dimitropoulos, P.E and Asteriou,D, (2010),“The Effect of Board Composition on the Informativeness and Quality of Annual Earnings: Empirical Evidence from Greece”, Research in International Business and Finance, Vol. 24, PP. 190–205. 39) Dye, R, (1988), "Earnings Management in An OverlappingGenerations Model", Journal of Accounting Research, Vol. 26, PP. 195-235. 40) Ebrahim, Ahmed, (2001), “Auditing Quality, Auditor Tenure, Client Importance, and Earnings management: An Additional Evidence”. http://aaahq.org 41) Fairchild, R., Crawford, I and Saqlain, H, (2009), “Auditor Tenure, Managerial Fraud and Report Qualification”, University of Bath, available at: http://ssrn.com/abstract=142070340). 42) Fan, J., Wong, T.J, (2005),“Do External Auditors Perform a Corporate Governance Role in Emerging Markets? Evidence from East Asia”, Journal of Accounting Research, 43 (1), PP.35-72. 43) Geiger M.A. and Raghunandan K, (2002), "Auditor Tenure and Audit Reporting Failures", Auditing: A Journal of Practice & Theory, 21(1), PP. 67-78 44) Gul, F.A., Fung S.Y, and Jaggi B.L, (2009), ”Earning Quality: Some Evidence on the Role of Auditor Tenure and Auditors”, Industry Expertise, Journal of Accounting and Economics, Vol. 47, PP. 265- 280. 45) Gunny, K., Krishnan, G.V and Zhang, T. C, (2007),"Is Audit Quality Associated with Auditor Tenure, Industry Expertise,andFees?", EvidencefromPCAOBOpinions. Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=1015089. 46) Hermalin, B. E. and Weisbach, M. S, (1998), "Endogenously Chosen Boards of Directors and Their 47) Herrbach, O, (2001), "Audit Quality, Auditor Behavior and the Psychological Contract", The European Accounting Review, 10(4), PP. 787–802. 48) Imanzade, P. and A. Roohi, (2010), “Studying the Reasons of Auditor Change in Accepted Companies in Tehran Stock Exchange”, World Applied Sciences Journal, 9(7), PP. 734-739. 49) Louwers, T. J, (1998), "The Relation between Going-Concern Opinions and Auditors’ Los Function”,Journal of Accounting Research, 36(1), PP. 143-156. 50) Mai, D., Suchismita, M and Raghunandan,K, (2008), "Auditor Tenure and Shareholder Ratification of the Auditor", Accounting Horizons, 22(3), PP. 297-314. 51) Martinez, A. L. and Reis, G. M. R, (2010), “Audit Firm Rotation and Earnings Management in Brazil”, SSRN_ID1640260_code544594. 52) Mitra, S., Deis, D. R., and Hossain, M, (2009), " Pre and Post Sox Association between Audit firm Tenure and Earnings Management Risk”, Journal of Forensic and Investigative Accounting, 1(1), PP.1-43 53) Myers J.N., Myers L.A. and Omer C.T, (2003), "Exploring the Term of the Auditor-Client Relationship and the Quality of Earnings: A Case for Mandatory Auditor Rotation?", The Accounting Review, 78(3), PP. 779-800. 54) Parasuraman, A., Zeithaml, V and Berry, L, (1985), "A Conceptual Model of Service for Quality and Implications Future Research", Journal of marketing, 49(4), PP. 41- 50. 55) Rakow, K. C.; Kenneth J. R.; and Tiras, S. L, (2010), “Audit Switching Risk and Lending Decisions”, Commercial Lending Review, 25(5), PP. 35-38. 56) Schwartz, K. B. and Menon, K, (1985), “Auditor Switches by Failing Firms”, The Accounting Review, 60 (4), PP. 248-261. 57) Tu, G, (2012), “Controller Changes and Auditor Changes”, China Journal of Accounting Research, 5, PP. 45–58. 58) Vanstraelen, A, (2000),“Impact of Rrenewable Long-Term Audit Mandates on Audit Quality”, The European Accounting Review, 9 (3), PP. 419-443. 59) Williams, D. D, (1988), "The Potential Determinants of Auditor Change", Journal of Business Finance & Accounting, Vol. 15, PP. 243–261. 60) Woo, E. S. and Chye, k. H, (2001), “Factors Associated with Auditor Change: A Singapore Study”, Accounting and Business Research, 31(1), PP. 133-44. 61) Yu, B and Lenard, M, (2013), "The Effect of Client Importance and Auditor Tenure on Accounting Conservatism", International Business Research, 6(1), PP. 176–186
یادداشتها
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,177 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,506 |