تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,290,761 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,345,072 |
پیشبینی سازگاری زناشویی براساس رشد اخلاقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زن و مطالعات خانواده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 8، دوره 11، شماره 39، خرداد 1397، صفحه 155-165 اصل مقاله (1.03 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زینب نعمتی1؛ بیتا نصراللهی* 2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانش آموخته گروه روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار گروه روانشناسی ، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه اآزاد اسلامی ،تهران ایران.( نویسنده مسئول ) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مفهوم سازگاری زناشویی جایگاه برجستهای در مطالعات ارتباطات خانوادگی و زناشویی دارد. سازگاری در زندگی زناشویی در بر دارنده عواملی همچون: رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق در امور و ابراز محبت است. پژوهش حاضر به منظور پیشبینی سازگاری زناشویی بر اساس رشد اخلاقی انجام شد. به همین منظور 130 زوج در شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای سازگاری زناشویی اسپانیر(DAS) و مقیاس رشد اخلاقی به کار رفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد، بین سازگاری زناشویی با خرده مقیاسهای رشد اخلاقی در اخلاق محیط زیستی با ضریب (42/0)، با اخلاق خانوادگی (61/0)، با اخلاق اجتماعی (42/0)، با اخلاق معنوی (41/0)، با اخلاق انسانی (49/0) و با اخلاق مراقبت خود (59/0) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. میزان رشد اخلاقی هر یک از زوجین در 6 خرده مقیاس رشد اخلاقی باعث بهبود روابط، کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سازگاری زناشویی میشود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تازه های تحقیق | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
- | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
: سازگاری؛ سازگاری زناشویی؛ رشد اخلاقی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه ازدواج را میتوان وسیله انتقال به مرحله جدیدی از زندگی در نظر گرفت که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوتی است. ازدواج و رابطه زناشویی منبع حمایت، صمیمیت و لذت انسان است و از طرفی سبب پیدایش همکاری، همدردی، علاقه، مهربانی، بردباری و مسؤولیتپذیری نسبت به خانواده میشود (نوابینژاد، 1380، 73). آنچه در خانواده و یگانگی زن و مرد نقش مهمی بر عهده دارد، سازگاری زناشویی[1] است. مطالعه سازگاری زناشویی ممکن است به معنای مطالعه مواردی از قبیل: خوشبختی در ازدواج، ارتباط همراه با رضایت متقابل، توافق در تصمیمگیریها، مؤثر بودن کارکرد خانواده و سازگاری جنسی باشد (توماس، 2009، 19). مفهوم سازگاری زناشویی در مطالعات ارتباطات خانوادگی و زناشویی جایگاه ویژهای دارد. سازگاری در زندگی زناشویی در بر دارنده عواملی همچون: رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق در امور و ابراز محبت است. سازگاری زناشویی فرایندی است که در طی آن هر دو زوج به صورت انفرادی و یا با همکاری یکدیگر الگوهای رفتاریشان را برای رسیدن به حداکثر رضایت زناشویی در روابطشان، تغییر و اصلاح مینمایند (پینتوگوویا، گالهاردو، کنها، و ماتوس، 2012، 29) و لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت صفات شخصی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مراوده ای است. ناسازگاری در ازدواج و رابطه زناشویی از مهمترین عوامل بروز تنش، سردی روابط، گسیختگی انسجام، وحدت خانواده و در نتیجه ایجاد کانونی که نه تنها نمیتواند نیازهای عاطفی، روانی و امنیتی اعضای خود را برآورده سازد، بلکه باعث بروز آشفتگی روانی، ناراحتی ها و مشکلات روانی در زوج شده و سلامت روانی آنها را به خطر میاندازد (نجفی و همکاران، 1393، 14). یکی از مفاهیم مهم که روانشناسان به آن پرداختهاند، رشد اخلاقی[2] است. ژان پیاژه در شمار اولین روانشناسانی است که در بارة مسأله چگونگی رشد اخلاقی پژوهش کرده است. وی میگوید که رشد اخلاقی، همانند رشد شناختی، طی مراحلی صورت میگیرد. از نظر پیاژه استدلال اخلاقی یعنی کاربرد اصول منطق در مسائل اخلاقی برای اینکه مشخص شود چه عملی درست یا نادرست است (پیاژه، ١٩٣٢؛ به نقل از فانی، و فانی، 1394، 93). لارنس کلبرگ مانند پیاژه، معتقد است که رشد اخلاقی اساساً نشأتگرفته از استدلال اخلاقی است که در طی مراحل مختلفی (از کودکی تا نوجوانی) شکل میگیرد. او دریافت که یک فرد معمولاً از جهاتی در مرحلة پایینتر قضاوت اخلاقی و از جهات دیگری در مرحلة بالاتر قرار میگیرد و ممکن است برخی افراد علیرغم افزایش سن خود، به مرحلة پایینتری تنزل کنند. او همچنین بهاین نتیجه رسید که با رشد فرد از دورة کودکی بهدورة بزرگسالی استدلال اخلاقی وی از حالت کنترل بیرونی بهحالت کنترل درونیشده تغییر پیدا میکند. از نظر کلبرگ (1976: 13)، تفکر اخلاقی سه سطح دارد و هر سطح شامل دو مرحله است: استدلال پیشقراردادی[3] که پایینترین سطح از رشد اخلاقی است، فرد هنوز هیچ یک از ارزشهای اخلاقی را در خود درونی نکرده است و استدلال اخلاقی او تابع پاداش و تنبیهی است که از بیرون موجب کنترل رفتار وی میشود. استدلال قراردادی[4] در این سطح میانی از رشد قضاوت اخلاقی، فرد تابع هنجارهای درونیشدهای است که اساساً از جانب دیگران (خاصه والدین) و از محیط اجتماعی (مثلاً قوانین اجتماعی) بهاو تحمیل میشود. استدلال پسقراردادی بالاترین سطح رشد است که در آن استدلال اخلاقی بهطور کامل در فرد درونیشده است و بر هنجارهای دیگران مبتنی نیست. فرد شخصاً میتواند جریانهای مختلف اخلاقی را تشخیص دهد؛ راههای گوناگون اخلاقی را کشف کند و بر این اساس برخورد اخلاقی مخصوص بهخود را اتخاذ کند. طبق این نظریه مراحل رشد اخلاقی از یک سلسله مراتب منطقی پیروی میکنند. در هر مرحله جدید، افراد دیدگاهشان را درباره اخلاق درک میکنند و به نارسایی مرحله قبلی پی میبرند (جهانگیرزاده، 1390: 109). مطالعات طولی که در کشورهای مختلف انجام شده نشان دادند رشد تفکر اخلاقی تقریبا همانطور که کلبرگ بیان کرده اتفاق میافتد و استدلالهای اخلاقی که ابتدا جنبه شخصی دارند، به تدریج قاعدهمند میشوند (فانی، و فانی، 1394، 83). تعدادی از دانشمندان و روانشناسان معتقدند که رشد اجتماعی و اخلاقی فرد، نه فقط حاصل رشد شناختی و یادگیری اجتماعی برای فهم وضعیت خود و دیگران و تجارب عینی و رفتاری در مناسبات اجتماعی است بلکه، همچنین، ناشی از ظرفیتهای نهفتة خدادادی انسانی و ساختار پیچیدة انگیزشی و عاطفی او نیز هست. به بیان دیگر، رفتار اجتماعی و اخلاقی، جدا از ظرفیتهای فطری و طبیعی آدمی و توانایی تمییز خوب و بد که از مواهب خدادادی است، دستکم دارای چهار جنبة انگیزشی و عاطفی، رشد تفکر و قضاوت عقلی، تجارب عینی رفتاری و وضعیت عمومی زندگی اجتماعی و آموزشی و فرهنگی است. به این ترتیب، رشد اجتماعی و اخلاقی فرد حاصل تأثیر و تأثر متقابل و پیچیده و پویای پنج زمینة طبیعی و درونی خدادادی، زمینههای اجتماعی، واقعهها و تجارب رفتاری، رشد قضاوت شناختی، تجلی و تحول انگیزشها و عواطف همدردی و کمکرسانی به دیگران، میسر میشود که این امور به نوبه خود در سازگاری زناشویی افراد تاثیر بسزایی دارد (غیاثیزاده، 1390: 113). با توجه به رشد روزافزون طلاق و اینکه مقوله پایداری ازدواج و سازگاری زناشویی تأمین کننده بهداشت روانی خانواده و در نتیجه بهداشت روانی جامعه است (مازارانتانی[5]، 2011، 201)، شناسایی عواملی که بر سازگاری زوجین مؤثر است، هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ بالینی دارای اهمیت فراوانی است؛ چرا که فهم بیشتر ما از فرایندهای زمینهساز روانشناختی و عوامل پیش بینی کننده سازگاری زناشویی میتواند به درک بهتر ما از این پدیده منجر شود به طوری که با شناسایی عوامل ایجادکننده و تداوم بخش هر اختلال میتوان آن را به صورت مؤثر و کارآمد پیشبینی و کنترل کرد. بنابراین، انجام این پژوهش با هدف پیشبینی سازگاری زناشویی بر اساس رشد اخلاقی زوجین انجام شد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی-تبیینی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش داده ها به صورت مقطعی از بهمن 96 تا مرداد 97 گردآوری شد. جامعه، نمونه و روش نمونه گیری جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زوج های شهر تهران در سال 97-96 که در حال سپری کردن زندگی مشترکشان هستند، تشکیل دادند. سپس 130 زوج به روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ملاکهای ورود به این پژوهش عبارت بودند از: 1- محدوده سنی 25 تا 45 سال برای زوجین، 2- نداشتن فرزند، 3- مبتلا نبودن به بیماری جسمی و یا اختلالات روانی و رفتاری خاص. روش تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده با استفاده از روشهای آماری توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و در آمار استنباطی از ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد و دادههای حاصل شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامه سازگاری زناشویی[6] اسپانیر (DAS): این مقیاس یک ابزار 23 سؤالی برای ارزیابی کیفیت رابطه زناشویی از نظر زن یا شوهر یا هر دو نفری است که با هم زندگی میکنند. این ابزار برای دو هدف ساخته شده است. می توان با به دست آوردن کل نمرات، از این ابزار برای اندازه گیری رضایت کلی در یک رابطه صمیمانه استفاده کرد. نمره کلی این مقیاس از 0 تا 150 بر اساس طیف لیکرت است. برای افزایش اعتبار این مقیاس تعدادی از سؤالات به صورت مثبت و تعدادی نیز به صورت منفی طراحی شده است. افرادی که نمره آنها صد و یک و کمتر از آن باشد، مشکل دارند و ناسازگار تلقی میشوند. مقیاس نمرهگذاری اسپانیر سه نوع مقیاس متفاوت رتبه بندی به دست می دهد. نمرات بالاتر نشان دهنده رابطه بهتر و سازگارتر است. تحلیل عاملی نشان می دهد که این مقیاس چهار بعد رابطه را می سنجد. این چهار بعد از این قرارند: رضایت دونفری، همبستگی دو نفری، توافق دو نفری و ابراز محبت. اسپانیر اعتبار این مقیاس را در سطح نمره کلی 96/0 و برای مقیاسهای فرعی رضایتمندی دونفره[7] (94/0)، توافق دونفره[8] (90/0)، همبستگی دونفره[9] (86/0)، و ابراز محبت و عواطف در روابط دونفره[10] (73/0)، گزارش کرده است. ملازاده (1383، 13)، در پژوهشی ضریب بازآزمایی این مقیاس را (86/0)، و آلفای کرونباخ آن را (89/0)، عنوان کرده است. مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر با قدرت تمییز زوجهای متاهل و مطلّقه در هر سؤال، روایی خود را برای گروههای شناخته شده نشان داده است. این مقیاس از روایی همزمان نیز برخوردار است و با مقیاس رضایت زناشویی لاک- والاس همبستگی دارد (ثنایی، 1379، 27). در ایران نیز این مقیاس در سال 1374 توسط آموزگار و حسین نژاد هنجاریابی شده است. این مقیاس با روش بازآزمایی با فاصله زمانی ده روز روی نمونه ای متشکل از60 زوج اجرا گردید و برای میزان همبستگی از روش گشتاوری پیرسون استفاده شد. ضریب همبستگی بین نمرات زوج ها طی دو بار اجرا در کل نمرات 86/0، مقیاس رضایت زناشویی 68/0، مقیاس همبستگی دو نفری 75/0، مقیاس توافق دو نفری 71/0 و مقیاس ابراز محبت 61/0 به دست آمده است. مقیاس رشد اخلاقی: مقیاس رشد اخلاقی از 18 گویه و 6 خرده مقیاس اخلاق زیست - محیطی (3 سوال)، اخلاق مراقبت از خود یا اخلاق فردی (3 سؤال)، اخلاق در مناسبات خانوادگی (3 سؤال)، اخلاق اجتماعی (3 سؤال)، اخلاق انسانی (3 سؤال) و اخلاق مینوی (یا متعالی) (3 سؤال) تشکیل شده است که برای سنجش رشد اخلاقی در افراد کودک، جوان و بزرگسال به کار میرود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر استادید، ارزیابی و تایید شده است. همچنین پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید. آلفای کرونباخ این پرسشنامه بالای 70 درصد به دست آمدکه نشاندهنده پایایی قابل قبول این پرسشنامه میباشد (لطف آبادی و همکاران، 1390، 87). یافتهها نتایج بهدست آمده از اطلاعات جمعیت شناختی (جدول 1) نشان میدهد که از نظر سن، بیشترین فراوانی مربوط به 40-31 سال (50%) و از نظر تحصیلات، لیسانس و کمتر (8/70%)، بیشترین افراد نمونه را تشکیل میدهند. همچنین از لحاظ تعداد سال های زندگی زوجها بیشترین فراوانی مربوط 6 تا 10 سال (8/40%)، میباشد.
جدول (1) اطلاعات جمعیتشناختی
جدول (2): شاخصهای توصیفی
جدول (3): ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش
به منظور بررسی رابطه سازگاری زناشویی و رشد اخلاقی زوجین از همبستگی پیرسون استفاده شد که ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش در جدول (3) گزارش شده است. با توجه به جدول (3) بین سازگاری زناشویی و رشد اخلاقی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد؛ سازگاری زناشویی با اخلاق محیط زیستی با ضریب (42/0)، با اخلاق خانوادگی (61/0)، با اخلاق اجتماعی (42/0)، با اخلاق معنوی (41/0)، با اخلاق انسانی (49/0) و با اخلاق مراقبت خود (59/0). این یافته نشان میدهد که با افزایش نمرات رشد اخلاقی، نمرات سازگاری زناشویی افزایش پیدا میکند. بر ای تعیین سهم رشد اخلاقی در پیشبینی سازگاری زناشویی از تحلیل رگرسیون استفاده شد که در جدول (4) نتایج این تحلیل نشان داده شده است. جدول (4): ضرایب بتا، تی و سطح معنیداری مؤلفه های رشد اخلاقی در پیشبینی سازگاری زناشویی
یافتههای مندرج در جدول (4) ضرایب تاثیر و آمارههای T مربوط به متغیرهای پیشبین نشان میدهند که ابعاد رشد اخلاقی چه مقدار سازگاری زناشویی را پیشبینی میکند. اخلاق خانوادگی با ضریب 37/2 بیشترین توان پیشبینی و اخلاق زیستمحیطی با ضریب 14/0 کمترین توان پیشبینی سازگاری زناشویی را دارد. این رابطه مثبت نشان میدهد که با داشتن نمرات بالا در هر یک از مولفه های رشد اخلاقی، نمرات بالای سازگاری زناشویی را می توان پیش بینی کرد، همچنین مقادیر VIF (نباید بالای 10 باشد) و تولرنس (نباید کمتر از 1/0 باشد) نیز نشانگر رعایت مفروضه چند هم خطی میباشد. بحث و نتیجهگیری پژوهش حاضر به منظور پیشبینی سازگاری زناشویی بر اساس رشد اخلاقی انجام شد. برای بررسی هدف پژوهش، دادههای گردآوری شده با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که رابطه سازگاری زناشویی با رشد اخلاقی در سطح 01/0 مثبت و معنادار است. همچنین برای تعیین سهم رشد اخلاقی در پیشبینی سازگاری زناشویی از تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، رشد اخلاقی، سازگاری زناشویی را در کودکان زوجین به صورت مثبت پیشبینی میکند. این یافته با یافتههای یعقوبی و عبدالهی مقدم (1395، 167)، فانی، و فانی (1394، 80)، عباسپوراسپندن، و بختیاریسعید (1394، 19)، اورکی، جمالی، فرج آبادی و کریمی فیروزجانی (1391، 52)، شعبانی (1391، 42)، احمدپناه (1391، 52)، هاولی، و گلدهف[11] (2015، 18)، لسکو[12] (2012، 13)، گوئتم، ونهوف، واناکن، و دکاسترو[13] (2012، 509)، و مالتابی (2004، 411) همسو میباشد. با توجه به نتایج به دستآمده در تبیین این فرضیه میتوان گفت رشد اخلاقی از جمله عناوین قدیمی مورد علاقة دانشمندانی است که دربارة ماهیت و کیفیت رشد انسان تحقیق کردهاند. رشد اخلاقی به معنای درونی کردن قواعد و قوانین و ارزشهای مرتبط با چگونگی رفتار و تعامل فرد بین خود و دیگران است. این رشد هم دارای جنبههای بین فردی (شامل ارزشهای مرتبط با حقوق و سعادت دیگران) و هم دارای جنبههای درون فردی (یعنی ارزشهای درونی شدة پایهای و احساس فرد نسبت به خود) است (لطف آبادی، 1380، 84). رشد هر فرد در بافت زندگی اجتماعی، فرهنگی و تاریخی او شکل میگیرد و نمیتوان تصور همسانی از رشد افراد مختلف در بافتهای گوناگون زندگی آنان ارایه کرد. هر جامعه و فرهنگ و خرده فرهنگی، الگوهای خاصی از باورها و ارزشها و عادات و علایق را به نسلهای جوانتر خود منتقل میکند و محتوای این اجتماعی شدن فرهنگی تأثیر عظیمی بر ویژگیهای روانی و فکری و رفتاری هر فرد به جای میگذارد. جدا از تاریخ و فرهنگ، تحولات زندگی اجتماعی در زمانة خود ما نیز بر چگونگی رشد اخلاقی تاثیرگذار است. گاهی یک فرد از جهاتی در مرحلة پایینتر رشد اخلاقی و از جهات دیگری در مرحلة بالاتر قرار میگیرد و ممکن است برخی افراد علیرغم افزایش سن خود، به مرحلة پایینتری تنزل کنند. اگرچه دوستان و خانواده میتوانند تفکر فرد در برخورد با مسایل اخلاقی را بهبود بخشند، اما فرض اصلی بر این است که نوع استدلال فرد در برخورد با یک مسأله اخلاقی، که ناشی از سطح رشد تفکر اوست نقش اساسی را در عملکرد وی در خانواده و جامعه ایفا میکند (فانی، و فانی، 1394، 89). با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش؛ اخلاق خانوادگی، اخلاق مراقبت از خود و اخلاق انسانی میتوانند سازگاری زناشویی را پیش بینی کنند. در واقع رشد اخلاقی حاکی از جریان دستیابی به احساس عدالت در رابطه با همسر، درستی و یا نادرستی این یا آن امر، و چگونگی رفتار فرد در هر یک از این امور مربوط به زندگی خانوادگی است. بنابراین میزان رشد اخلاقی در مدیریت مسایل و مشکلات مربوط به زندگی زناشویی امری تاثیر گذار است. با توجه به نتایج پژوهش اینکه زوجین در رفتار با همسر خود چگونه باشند، چگونه ارزشها و عقاید خود را نشان دهند و حفظ کنند و چگونگی زوجین در مسائل مذهبی و اجتماعی در سازگاری زناشویی آنان تاثیر بسزایی دارد. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بود از جمله اینکه پژوهش حاضر صرفاً در محدوده سنی 25 تا 45 سال انجام شده و همچنین به دلیل اجرای پژوهش روی زوجین بدون فرزند، در تعمیم نتایج به سنهای دیگر و زوجین دارای فرزند محدودیت ایجاد میکند. لذا پیشنهاد میشود مطالعاتی با توجه به محدودیتهای مطرح شده صورت گیرد. همچنین طبق پیشینه مطالعاتی و نتایج این پژوهش سطح رشد اخلاقی، زمینه مناسبی برای شکلگیری و بهبود سازگاری زناشویی در زوجها است، لذا پیشنهاد میشود، آموزش هایی در مورد چگونگی بهبود و تصحیح سطح رشد اخلاقی در زوجین، بر قراری روابط صمیمانه در خانواده، درک و همدلی همسران، شناسایی و کمک به ابراز هیجانات و احساسات همسران به جای انکار و سرکوب آنها و افزایش اعتماد به نفس درزوجین ارائه شود. [1]. marital adjustment [2]. moral development [3]. pre-conventional reasoning [4]. conventional reasoning [5]. Mazzarantani [6]. dyadic adjustment scale [7]. dyadic satisfaction [8]. dyadic consensus [9]. dyadic cohesion [10]. affection expression [11]. Hawley & Geldhof [12]. Lesko [13]. Goethem, Vanhoof, , Vanaken, & Decastro | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
AbbaspourAspandan, Sh., Bakhtiyari Saeed, B. (2015). The relationship between moral intelligence and marital satisfaction in married students of azad university of Gorgan branch. International Conference on Psychology and Social Sciences. Campbell, K. Kaufman, J. (2015). Do You Pursue Your Heart or Your Art? Creativity, Personality, and Love. Journal of Family Issues, 1-25. Fani, H., Fani, M. (2015). Relationship between parental conflicts with the growth of moral judgment and satisfaction of female students. Quarterly Journal of Woman, 4(6), 80-110. Ghiasizadeh, M. (2011). The relationship between mental health and academic performance with the growth of moral judgment of female students. Woman and Culture, 10(3), 111-122. Goethem, A.V., Vanhoof, A., Vanaken, M., & Decastro, B. (2012). The role of adolescents morality and identity in volunteering: Age and gender differences in a process model. Journal of Adolescence 35, 509-520. Hawley, P. & Geldhof. (2012 ). Preschoolers’ social dominance, moral cognition and moral behavior: An evolutionary perspective. Journal of Experimental Child Psychology, 112. 18-35. Jahangirzadeh, M. (2011). Cognitive Developments in Moral Development. Marifat Akhlaghi, 2(4), 101-122. Lesko, N. (2012 ). A cultural construction of adolescence. Edited by Michael W. Apple, University of Wisconsin–Madison. Second edition. Taylor & Francis group, NewYork and London. LotfAbadi, H. (2005). A review of the Piaget and Kulberg and Bandura ethical development theories and the presenting of a new model for research in the ethical growth of Iranian students. Quarterly Journal of Educational Innovation, 4(11), 80-110. Maltaby, J., Day, L., Mccutcheon, L. E., Gillett, R., Houran, J., D. Ashe. D. (2004). Personality and cooing: A context for examining celebrity worship and mental health. British Journal of Psychology, 95, 411- 428. Mazzarantani, J. (2011). The divorce survival guide: What you need to know to protect your emotional and financial security. Miami: Jules Mazarantani PLLC. Najafi, M., Soleimani, A. A., Ahmadi, Kh., Javidi, N., HoseiniKamkar, E., Pirjavid, F. (2014). The study of the effectiveness of couple emotionally therapy(EFT) on increasing marital adjustment and improving the physical and psychological health of the infertile couples. The Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility, 17(133), 8-21. NavabiNezhad, Sh. (2001). Marriage and Family Therapy Advice. Tehran: anjoman-olia-morabian. Oraki, M., Jamali, Ch., Farajollahi, M., Karimi Firouzjaei, A. (2012). The effects of relationship enrichment program on compatibility of married students. Social Cognition, 1(2), 52-61. Pinto-Gouveia, J., Galhardo, A., Cunha, M., & Matos, M. (2012). Protective emotional regulation processes towards adjustment in infertile patients. Protective Emotion and Infertility,15(1), 27-34. Shabani, Z. (2012). Meta-analysis of moral development In the research conducted during the years 1388-1365. Pajoohesh va Negaresh Kotob Daneshgahi, 16(27), 42-81. Thomas, E. L. (2009). The interrelationship between adults attachment style, commitment, frequency of, variety and motivation for sexual behaviors in non-married, dating relationship. Unpublished Doctoral. Dissertation northern Illinois University. Yaghoobi, A.,Abdolahimoghadam, M. (2016). Investigating the relationship between moral reasoning and moral behavior in adolescents mediated by social cognition theory. Journal of school psychology. 5(2), 167-182.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,456 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 595 |