تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,003 |
تعداد مقالات | 83,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,286,031 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,341,352 |
بررسی موسیقی بیرونی و کناری در اشعار واصفی هروی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 9، شماره 37، مهر 1397، صفحه 93-118 اصل مقاله (517.03 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یکی از عوامل زیبایی در شعر به ویژه قالبهای کلاسیک استفاده بجا از موسیقی کناری و بیرونی است. مهمترین جلوههای این نوع موسیقی به کارگیری وزن و قافیه و ردیف است. واصفی از جمله شاعرانی است که در این زمینه تحسین بر انگیز کار کرده است. او در ساختار بیشتر اشعار خود بار معنایی و موسیقیایی را به دوش قافیه و ردیف گذاشته است. واصفی گاه واژگانی چون لاله، نرگس، بنفشه، سرخ، غنچه و... را در ردیفهای اشعار خود به کار گرفته که مطمئناً این کار دقت بسیاری را میطلبد. ردیفهای فعلی بیش از دیگر انواع ردیف در اشعار او دیده میشود. اصلیترین دلیل این امر تبعیت از شیوه شاعران قبل از خود و شاعران سبک هندی و همچنین ایجاد مفاهیم و مضامین نو است. در مورد موسیقی بیرونی نیز واصفی از اوزان معدودی استفاده کرده است. او تنها از هشت وزن در اشعار خود استفاده کرده است که بیشترین بسامد بحر رمل (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) است. در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده موسیقی کناری و بیرونی در اشعار واصفی تحلیل شده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شعر واصفی هروی؛ موسیقی کناری و بیرونی؛ وزن؛ قافیه؛ ردیف | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بررسی موسیقی بیرونی و کناری در اشعار واصفی هروی دکتر وجیهه ترکمانی باراندوزی* علی خوشهچین** چکیده یکی از عوامل زیبایی در شعر به ویژه قالبهای کلاسیک استفاده بجا از موسیقی کناری و بیرونی است. مهمترین جلوههای این نوع موسیقی به کارگیری وزن و قافیه و ردیف است. واصفی از جمله شاعرانی است که در این زمینه تحسین بر انگیز کار کرده است. او در ساختار بیشتر اشعار خود بار معنایی و موسیقیایی را به دوش قافیه و ردیف گذاشته است. واصفی گاه واژگانی چون لاله، نرگس، بنفشه، سرخ، غنچه و... را در ردیفهای اشعار خود به کار گرفته که مطمئناً این کار دقت بسیاری را میطلبد. ردیفهای فعلی بیش از دیگر انواع ردیف در اشعار او دیده میشود. اصلیترین دلیل این امر تبعیت از شیوه شاعران قبل از خود و شاعران سبک هندی و همچنین ایجاد مفاهیم و مضامین نو است. در مورد موسیقی بیرونی نیز واصفی از اوزان معدودی استفاده کرده است. او تنها از هشت وزن در اشعار خود استفاده کرده است که بیشترین بسامد بحر رمل (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) است. در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده موسیقی کناری و بیرونی در اشعار واصفی تحلیل شده است. واژههای کلیدی شعر واصفی هروی، موسیقی کناری و بیرونی، وزن، قافیه، ردیف.
مقدمهموسیقی، بیشک یکی از زیباترین جلوههای خلاقیت انسان است. امری که به وسیله آن انسان میتواند به آرامشی عمیق برسد و بسیاری از ناآرامیها و دغدغههای درونی را به سامان برساند. در این امر هنرمندان و خصوصا شعرا از آن لذّتهای دیگری نیز میبرند. شاعران از موسیقی برای تأثیرگذاری بیشتر آثارشان استفاده میکنند و هرچه این تأثیرگذاری بیشتر و عمیقتر باشد زیبایی کلامشان به اوج خواهد رسید. «یکی از جلوههای موسیقی در شعر، موسیقی بیرونی و کناری است که نقش پر رنگ و موثری در بالا بردن جنبة موسیقیایی شعر و برانگیختن عواطف و احساسات خواننده دارد.» (فیاضمنش، 1384: 180) البته در باره اهمیت قافیه و ردیف و انواع آنها و روشهای به کارگیری زیباتر آنها و تأثیرگذاریشان در ایجاد مفهوم و نکتههای لغوی مطالب بسیاری توسط ادبا و صاحبان اندیشه و ادب عنوان شده است. به هر شکل آهنگ و صدایی که از تکرار کلمات هماهنگ و همسان گاه هم معنی و قافیه ایجاد میشود «لذتی به آدمی میبخشد که نزدیک است به لذتی که از استماع نغمهای دریافت میکنیم برسد.» (ملاح، 1367: 83) در قالب غزل به مانند بسیاری از قالبهای شعر کلاسیک از جمله رباعی، دو بیتی، قصیده ... وزن و ردیف و قافیه جایگاه بسیار مهم و ارزشمندی دارد. واصفی هروی نیز به عنوان یکی از شاعران عصر صفوی به این نکته کاملا واقف بوده است. او با توجه به این که آثار شاعران بزرگ کلاسیک دسترسی داشت در انتخاب قافیهها و ردیفها و اوزان شعر خود بسیار دقیق عمل کرده است. توجه به مضامین طبیعت و به کارگیری زیبا از ردیفهای اسمی، فعلی اشعار او را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است. بیان مسألهموسیقی بدون شک یکی ازعوامل اصلی زیبایی شعر است که باعث موزون بودن و شیوایی و روانی کلام میشود و آن را در جایگاه بالاتری به نسبت نثر قرار میدهد. همچنین به شاعر کمک میکند تا بین عناصر و اجزای تشکیلدهندة شعر که همانا واژگان است ارتباط و پیوند ایجاد کند و به این وسیله مفاهیم شعری را زیباتر و سادهتر و راحتتر به مخاطب انتقال میدهد. موسیقی در شعر، جنبههای متفاوتی دارد از جمله موسیقی درونی، بیرونی و کناری ... در این پژوهش به بررسی موسیقی بیرونی و کناری در اشعار واصفی هروی شاعر دوره صفویه پرداخته شده است. پژوهندگان در این مقاله به دنبال این نکات هستند که واصفی هروی در بحث موسیقی بیرونی بیشتر از کدام اوزان در اشعار خود استفاده کرده است؟ و اینکه آیا تناسبی بین مضمون و وزن دراشعارش وجود دارد؟ همچنین او در موسیقی کناری که شامل (ردیف و قافیه) است، بیشتر از چه نوع قافیه و ردیفهایی اعم از اسمی، حرفی، فعلی...) استفاده کرده است؟ دلیل به کارگیری این نوع از قافیهها و ردیفها چه بوده است؟ فرضیههای موجود در باره این پرسشها عبارتند از: واصفی از اوزان تند و ضربی کمتر استفاده کرده است و بیش از یک سوم از اشعار وی دارای یک وزن مشترک حاصل از تکرار (فاعلاتن) هستند. در بیشتر اشعار او تناسب بین مضمون و وزن وجود دارد. واصفی هروی بیشتراز ردیفهای فعلی استفاده کرده است. مهمترین دلیل این امر پیروی از شیوة شاعران سبک هندی و توجه بیشتر به زیبایی ظاهری و ساخت مفاهیم شعری بوده است. پیشینه پژوهشالف) افزون بر کتاب ارزشمند و تحقیقی استاد شفیعیکدکنی با عنوان «موسیقی شعر» (1368)، نشر آگه؛ که در آن به موضوع وزن و قافیه و موسیقی شعر و نقد و بررسی این عوامل پرداخته است، میتوان به مقالههای زیر اشاره کرد: ـ موسیقی شعر در غزلیات شمس؛ این مقاله در سه بخش توسط دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی نوشته شده است و در آن به بررسی موضوعات زیر پرداخته شده است: ـ موسیقی بیرونی (وزن عروضی) ـ موسیقی کناری (قافیه و ردیف و آن چه در حکم آنهاست از قبیل برخی از تکرارها) ـ موسیقی داخلی (مجموعه هماهنگیهایی که از طریق وحدت یا تضاد صامتها و مصوتهای کلمات یک شعر پدید میآید و انواع جناسها یکی از جلوههای آن است. ـ موسیقی معنوی (همه ارتباطهای پنهانی عناصر یک مصرع که از رهگذر انواع تضادها و طباقها و تقابلها پدید میآید. ب) بررسی موسیقی شعر در دیوان فیاض لاهیجی که توسط سمانه فیضی انجام شده است. این مقاله در برگیرندة پژوهشی در زمینة موسیقی شعر در دیوان وی است، که در آن به بررسی نحوة توجه و کاربرد انواع اوزان و بحور به کار رفته در دیوان پرداخته شده است. فیاض لاهیجی هم چنین به موسیقی کناری که شامل قافیه و ردیف است و نیز موسیقی درونی که آرایههای بدیعی را شامل میشود (تکرار، جناس، تضاد ...) توجه نشان داده و جهت ایجاد موسیقی در اشعارش بهره برده است. ج) مقاله «پیوند موسیقی و شعر» که توسط حسین رضوی فرد نوشته شده است. در این مقاله در باره چیستی شعر و موسیقی و اصول فنی حاکم بر آن بسیار سخن به میان آمده است. د) موسیقی بیرونی در شعر نادر نادرپور که توسط حبیب الله عباسی و حامد ذاکری بررسی شده است و در آن انواع اوزان عروضی نقد و تحلیل شده است. این مقاله در پژوهشنامه فرهنگ و ادب در سال 1388حدود صفحات 241 تا 240 چاپ شده است. ضرورت و اهمیت تحقیقبه جرات میتوان اذعان کرد که تاکنون کار مستقل و قابل توجه و اهمیتی در باره واصفی هروی و اشعار او انجام نشده است، به این خاطر نویسندگان این مقاله بر آنشدند که بررسی اجمالی از نظر موسیقی بیرونی و کناری در بارة اشعار واصفی هروی انجام دهند. معرفی مختصری از واصفی هروی و بدایع الوقایعنام کامل وی زینالدین محمودبن عبدالجلیل مشهور به واصفی است. بلدروف بر اساس قراینی که در بدایع الوقایع یافته ـ از جمله دیدار واصفی با علیشیر نوایی در شانزده سالگی و درگذشت علیشیر در سال 906 هجری قمری ـ گمان میبرد که وی به سال 890 هجری قمری در هرات متولد شده و در حدود هفتاد سالگی در تاشکند وفات یافته است. (بلدروف، مقدمة بدایع الوقایع: 19) واصفی از شاعران مشهور و منشیان توانا بود که دبیران بزرگ روزگار سر بر خط انشایش میداشتهاند و عمال در همه حال مشتری او بودند و بازار رعایتش را هرگز کاسد نمیگذاشتهاند (نثاری بخاری، نقل از عبدالحی حبیبی، 1324: 2). وی در شاعری تتبع مولانا کاتبی میکرده است. واصفی بدایع الوقایع را ـ که هم در حکم سفرنامه و تذکره و هم تاریخ اجتماعی است ـ در اواخر عمر خود نوشته است و در آن شیوه زندگی و آداب و رسوم مردم (به ویژه شاعران، کاتبان و دبیران و منشیان، نوازندگان و خوانندگان و رقاصگان، فقیهان و قاضیان و داروغگان، شاهزادگان، معلمان و دانشجویان و عوامالناس) هرات و سمرقند و بخارا، تاشکند و بدخشان و نواحی آسیای میانه را از دریچة نظر افراد سادة شهری، با دقت در جزئیات وقایعی که در انجمنها و محافل ادبی و هنری و درباری روی میداده، بیان کرده است و شرح حال بسیار از شعرا و نویسندگان و فضلا و هنرمندان هرات و سمرقند و بخارا را به مناسبت موضوع حکایت آورده است که با خواندن این کتاب درباره مشاهدات واصفی کم نظیر و ارزشمند است و در کمتر جایی یافت میشود. او در این کتاب از اشعار بسیار پراکندهای از شاعران متعددی استفاده کرده است. همچنین حدود 1250 بیت شعر نیز در قالبهای متفاوتی چون: غزل، قصیده، مثنوی، رباعی، دوبیتی و فرد از او برجای مانده است. اگر چه او شاعر چندان صاحب سبکی نبود، اما شیوة سرایش و به کارگیری برخی نکات ادبی و زیباییشناسی و استفاده از موسیقی کناری و... میتواند در سرودههایش مورد توجه قرار گیرد. نگاهی به ویژگیهای شعر عصر صفوی و سبک هندیزبان شعر سبک هندی از کنایه و تشبیه و استعاره خالی نیست ولی در بین همة صنایع تلمیح بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا در مضمونسازی که اساس این سبک است نقش فعالی دارد. نکته مهم دیگر وفور اصطلاحات سبکشناسی و نقد ادبی در شعر است. قالب مهم شعری این دوره، غزل است؛ غزلی که حد و حدود ندارد و شاید به چهل بیت هم برسد و تکرار قافیه در آن امری طبیعی است زیرا شاعر در این سبک تکبیتگو است و قالب حقیقی مفردات است که شاعر ابیات را به وسیله قافیه و ردیف به هم گره میزند و این قافیه اگر تکرار هم شود اشکالی ایجاد نمیکند در شعر این دوره توجه به ردیفهای دراز و خوش آهنگ ابتکاری رایج است؛ تکبیتها جنبه ارسال المثلی دارند و تمثیل مهمترین عنصر ادبی این دوره است. از ویژگیهای اصلی سبک هندی و شعر دوره صفویه آوردن مضمونهای دقیق و نازک خیالی یا به اصطلاح ادبای آن عصر (خیالبندی) است. البته این تلاش شاعران برای پیدا کردن مضمونهای باریک، پیچیدگیهایی را در معنی سبب شد که بعدها از عوامل اصلی شکست و اضمحلال این سبک گردید. هم چنین معماگویی از انواع بسیار متداول شعر در سده نهم هجری که در دورة صفویه نیز با شدت ادامه یافت معماگویی است که هم سرودن آن و هم کشف آن چه که شاعر قصد القا آن را داشته، امری دشوار است و به نظر ادبا چیزی جز اتلاف بیخردانة وقت نیست. یکی دیگر از ویژگیهای اصلی شعر این دوره استقبال شعرا از شعرها و خصوصاً غزلهای شاعران دیگر است، که واصفی نیز چندین مورد به این کار مبادرت کرده است. موسیقی بیرونیآشکارترین نوع موسیقی در شعر، موسیقی بیرونی است که به وسیلة اوزان رایج شعر فارسی شکل میگیرد. «منظور از موسیقی بیرونی شعر، جانب عروضی و وزن شعر است که بر همه شعرهایی که در یک وزن سروده شدهاند قابل تطبیق است.) (شفیعیکدکنی، ۱۳۷۳: 391) میتوان گفت که به وسیله موسیقی بیرونی میتوان با دنیای شاعر ارتباط بیشتر و تنگاتنگی ایجاد کرد. شاعر به وسیلة نوع موزون بودن و استفاده از هجاهای کوتاه و بلندی که در شعر خود به کار میگیرد میتواند احساس مخاطب خود را برانگیزد و ذهن و اندیشة او را آمادة پذیرش مضامین و مفاهیم شعری خود کند. در واقع وزن ابزاری است که شاعر در اختیار دارد و به واسطة آن میتواند نوع موسیقی شعرش را ضرب آهنگی تند، ملایم، کند، سریع، یکدست و یا متفاوت دهد خود را تحت الشعاع خود قرار دهد. همچنین وزن ایجاد کنندة نوعی نظم در تمامیت شعر است و این نظم خود میتواند به خیال انگیزی بیشتر شعر کمک کند. «وزن گذشته از اینکه تقلید آهنگ شوق و هیجان است، وسیلهای برای صرفه جویی در توجه ذهن به شمار میرود و لدتی که از آن حاصل میشود نتیجة این است که چون کلمات بر طبق ضرب اوزانی معهود و آشنا با هم تلفیق شوند، ذهن، آنها را آسانتر ادراک میکند و از کوششی که باید برای حفظ و ضبط مجموعهای از کلمات به کار ببرد تا روابط آنها را با یکدیگر و سپس معنی کلام را درمی یابد، کاسته میشود.» (خانلری، 1345: 150) همچنین گفتهاند که «وزن به عنوان محرک عاطفی عمل میکند و برای تشدید توجه و هوشیاری ما نسبت به آنچه در شعر آمده به کار میرود» (ابومحبوب، 1380: 204) واصفی هروی حدود 65 غزل در کتاب خود دارد. از نظر مضمون بیشتر غزلیات وی دارای مضامین عمومی و اجتماعی است. او کمتر به توصیفات ناب و خالص و داغ عاشقانه روی آورده است. الف) غزلیات واصفی در شصتوپنج غزلی که سروده است (بحر رمل) را بیش از دیگر وزنها به کار گرفته است. بیست و نه غزل او در این وزن سروده شده است. بحر رمل همانطور که عنوان شد واصفی در غزلیات خود از بحر رمل بیشتر استفاده کرده است. این بحر با ترکیب هجایی خاص خود و آهنگ ملایم و ریتم آرامبخشی که دارد، بیشتر بیانگر احساسات، عواطف، افکار درون شاعر است. «بحر رمل زمینهای است برای بیان رقّت قلب و حکایتگر اندوهها و شادمانیها و ترجمان دل پیران و جوانان است» (خواجه نصیر، 1369: 13) واصفی بیستونه بار از این وزن در اشعار خود استفاده کرده است. در شعر فارسی اغلب این وزن برای اشعاری که دارای مفاهیم اجتماعی و حزن آلود بوده، استفاده شده است. به نطر میرسد که واصفی از این مساله کاملا آگاه بوده است، چون بیشتر غزلیات عاطفی و لطیف خود را در این وزن سروده است. بنا بر این مشخص است که او به تناسب مضمون و وزن اهمیت بسیار میداد. الف) فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن؛ بحر رمل مثمن مجنون اصلم (7 غزل)
(واصفی: 1349: 52 ) ب): فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن؛ بحر رمل مثمن محذوف (19 غزل)
(همان: 79) ج) فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن؛ بحر رمل مثمن مجنون محذوف (3 غزل)
(همان: 119) بحر هزج «هزج در لغت آوازی را گویند که همراه ترنم باشد و به دلیل زیبایی خاص. بحر هزج به گونهای است که وقتی به چگونگی هجاهای ارکان آن دقت کنیم، در مییابیم که به شکلی کنار هم قرار گرفتهاند که هنگام خواندن شعر احساس طرب و شادی و نشاط به خواننده آن دست میدهد. بیشتر آوازها و سرودهای عرب بر این بحر است» (شاهحسینی، 1380: 66) همچنین «این بحر از اوزان دلنشین و آرام است که مناسب با مضامین آرام و عاشقانه میباشد» (وحیدیانکامیار، 1380: 84) واصفی هروی در دوازده غزل خود از این وزن استفاده کرده است. این وزن نیز در شعر فارسی بیشتر برای اشعاری به کار رفته است، که شاعر در تلاش برای القای نوعی موسیقی سنگین و آرام و با وقار بوده باشد. واصفی نیز از این وزن برای شعرهایی استفاده کرده است، که نوعی یاس و دلتنگی مضمون اصلی آنهاست و در این غزلها تناسب مضمون و وزن را بسیار خوب رعایت کرده است. الف) مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن؛ بحر هزج مثمن سالم (6 غزل)
(واصفی، 1349: 137) ب) مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن؛ بحرهزج مثمن احزب مکفوف محذوف (6 غزل)
(همان: 130) بحرمجتث این بحر نیز از بحور پرکاربرد در غزلیات واصفی هروی است. «بحر مجتث از تکرار مستفعلن فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن به دست میآید» (ماهیار، 1374: 67) در شعر فارسی معمولاً از این وزن برای اشعاری که دارای موسیقی ملایم هستند استفاده شده است. یازده غزل از مجموع شصت و پنج غزل واصفی در این بحر سروده شده است. او برای اشعاری که دارای مضمون و مفهوم ملایم و آرام و گاه حسرت و افسوس بودند، از این وزن استفاده کرده است. همچنین در این غزلها واصفی به گلایه و شکایت از روزگار پرداخته است. الف) مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن؛ بحر مجتث مثمن مجنون اصلم (یازده غزل)
(واصفی، 140:1349) بحرمضارع چهارمین بحر پرکاربرد در غزلیات واصفی بحر مضارع است که شامل 10 غزل او میشود. معمولاً از این وزن برای مفاهیم و مضامین رثایی و گله و شکایت استفاده میکنند. واصفی نیز در غزلیاتی که متناسب با مفاهیم درد و حسرت است از این وزن استفاده کرده است. به طور کلی این وزن مطبوع و گوشنواز و لطیف است: الف) مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن؛ بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف (10 غزل)
(همان: 147) متقارب این بحر از تکرار فعولن پدید میآید و واصفی تنها در یک غزل از این بحر استفاده کرده است. بارزترین کاربرد این وزن شاهنامه فردوسی است. البته شاید واصفی هروی به نوعی میخواست طبع خود را بیازماید وگرنه این وزن نیز چندان با غزل واصفی که رنگ و بوی غنایی و عاشقانه دارد، تناسب ندارد. الف) فعولن فعولن فعولن فعل؛ بحر متقارب مثمن محذوف (1 غزل)
(همان: 143) رجز رجز «در لغت، اضطراب و سرعت است». (مددی، 1385: 117) این بحر نیز از جمله بحرهایی است که واصفی تنها در یک غزل از آن استفاده کرده است. این غزل چندان با مضمونی که واصفی در شعرش دنبال میکند، تناسب ندارد. برخی میگویند که علت نامگذاری این بحر، به این دلیل است که «عرب بیشتر اشعاری که در معرکهها و جنگها و در... از مردانگی خود میخوانند در این بحر است. در چنین اوقات آواز مضطرب و حرکات سریع میباشد. پس از این جهت این بحر را رجز میخوانند» (فشارکی، 1372: 42) الف) مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن؛ بحر رجز مثمن مجنون (1 غزل)
(واصفی، 1349: 153) واصفی هروی در یک غزل نیز دست به انجام کاری هنری و زیبا زده است و آن را در چهار وزن سروده است که البته قابل تامل میباشد در این زمینه در ادبیات منظوم و در شعر فارسی چندان موارد مشابه وجود ندارد و یا حداقل بسیار کم اتفاق افتاده است: الف) فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بحر رمل مسدس محذوف ب) فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن بحر رمل مسدس مقصور ج) مفتعلن مفتعلن فاعلن بحر سریع مسدس مطوی مکشوف د) مفتعلن مفتعلن فاعلان بحرسریع مسدس مطوی موقوف
(همان: 81) ب) قصاید در کتاب بدایع الوقایع تعداد 28 قصیده از واصفی آمده است، که حدود ششصد بیت شعر را شامل میشود. واصفی این قصاید را در پنج وزن عروضی سروده است. او 24 قصیدة خود را در سه بحر رمل و مجتث و مضارع سروده است. از نظر درونمایه و محتوا بیشتر قصاید واصفی حال و هوایی غنایی و توصیفات طبیعت دارند. البته گاه به ستایش شاهان و شکوه و شکایت از روزگار نیز میپردازد. حدود 13 قصیده از مجموع 28 قصیدة واصفی که در کتاب بدایع الوقایع آمده است با مفهوم لغز (چیستان) سروده شده است که به جرات میتوان آنها را از بهترین اشعار او به حساب آورد. بیشتر موضوعاتی که واصفی برای سرودن لغز انتخاب کرده است، خاص و جالب میباشند. او در توصیف و بیان شکلها و فرمها و ارتباط مفهوم و وزنی که انتخاب کرده تقریبا موفق بوده است. شطرنج، نرد، شمشیر، شمع، هیکل انسان ... از جمله مواردی است که به ندرت در اشعار شاعران قبل از واصفی به آنها پرداخت شده بود. نکتة دیگری که در اینجا باید ذکر گردد تعداد ابیات قصاید واصفی میباشد که بعضی از ده بیت نیز کمتر است و این از ایراداتی است که میتوان به قصایدش وارد کرد. به هر شکل سرودن لغز یا چیستان در این دوره رواج داشته و اکثر شاعران عصر صفوی وسبک هندی دست به تجربیاتی در این زمینه زدهاند. بحر رمل تعداد 8 قصیده (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)
(همان: 133) بحر مجتث :8 قصیده (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن)
(همان: 125) بحر هزج: 3 قصیده (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
(همان: 84) بحر مضارع: 8 قصیده (مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن)
(همان: 19-20)
بحر منسرح: (مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن)
(همان:550) در مجموعة سرودههای واصفی یک مثنوی بلند به وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن بحر خفیف و سه مثنوی کوتاه نیز دیده میشود. به جز مثنوی بلند او که اطلاعاتی بسیار ارزشمند در بارة شهر تاشکند میدهد بقیة مثنویهایش چندان حایز اهمیت نیستند.
(همان:211) همچنین از واصفی هروی تعدادی رباعی و چند شعر در قالب قطعة کوتاه و ابیاتی در قالب (فرد) باقی مانده است که نمیتوان آنها را از سرودههای قابل توجه او به حساب آورد. زیرا نه تنها از شعریت چندانی برخوردار نیستند، بلکه از نظر انتخاب وزن و قالب و محتوا نیز جذابیت چندانی ندارند. بیشتر این سرودهها جهت اثبات و شاهد مثال برای نکات تاریخی و اجتماعی و گاه مسایل شخصی و گاهی به عنوان جوابیه برای شعر شاعری، که در کتابش به بیان آنها پرداخته، سروده شده است. جدول تعداد قالبها و اوزان عروضی اشعار واصفی هروی:
موسیقی کناریموسیقی کناری یعنی عواملی که باعث ایجاد نوعی نظم موسیقیایی در شعر میشود و مهمترین عامل این نظم همان قافیه و ردیف میباشند. قافیه «در لغت به معنی از پی رونده است و در اصطلاح ادب فارسی به دو کلمة متفاوت که در پایان مصراعها آمده باشد و حروف آخرشان یکی است اصطلاحا قافیه میگویند» (داد، 1387: 364) قافیه در شعر فارسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است «قافیه نوعی زمینهسازی برای القای موسیقی شعر در ذهن آدمی است. تکرار الفاظی که از نظر معنا و احتمالا از لحاظ شکل ظاهری با هم متفاوت هستند ولی از نظر لحن و آهنگ هم نوا هستند، لذتی به آدمی میبخشد که نزدیک است به لذتی که از استماع نغمهای دریافت میکنیم» (ملاح،1367: 83) بنا بر این هر چه تعداد صامتها و مصوتهای واژگان قافیه یکسانتر باشند، قافیه به همان اندازه دلنشینتر و آهنگینتر میشود و ارزش موسیقیایی آن نیز بیشتر میشود. «قافیه باید از همه کلمات شعر محکمتر و استوارتر باشد زیرا پارههای شعر را به یکدیگر پیوند میدهد.» (شفیعیکدکنی، 1373: 83 ) در شعر کلاسیک فارسی اندیشه و احساسات شاعر معمولاً تابع قافیه بود و قافیه عنصری کنارهنشین و اجباری بود که گاه حتی شاعر و مضمون شعر را پیرو و دنبالهرو خود میکرد یعنی گاهی شاعران ابتدا قافیهها را مشخص میکردند سپس به سرودن اشعار میپرداختند. در این مجال قافیه را به عنوان یکی از اصلیترین پایههای موسیقی کناری در اشعار واصفی مورد بررسی قرار میدهیم. در بسیاری از سرودههای واصفی قافیهای که استفاده شده است در خدمت مفهوم و مضمون شعر قرار گرفته است. چه در مورد غزلهایی که محتوایی غنایی به خود گرفتهاند و چه در قصایدی که به نوعی مفاهیمی چون شکوه و شکایت از روزگار و نکات اجتماعی و حتی لغز (چیستان) را در خود دارند. به هرترتیب قافیه در سرودههای واصفی بسیار دارای اهمیت است و با توجه به شیوة اشعار او که به سبک هندی نزدیک است میتوان گفت که این ویژگی را او از شاعران پیش از خود به ذهن سپرده است. در جدول زیر بسامد انواع هجاهای قافیه را در اشعار واصفی مشاهده میکنید: شماره نوع هجا بسامد
بنا بر این همانطور که از جدول بر میآید بسامد واژگانی با ترکیب (صامت + مصوت بلند + صامت) در اشعار واصفی بیش از دیگر واژگان است. عیوب قافیه در اشعار بسیاری از شاعران کلاسیک سرای فارسی عیوب قافیه نیز مشاهده میشود. حتی بزرگترین شاعران فارسیگوی چون مولوی نیز گاه مرتکب چنین ایرادهایی در قوافی اشعار خود شدهاند. واصفی نیز از این مقوله مستثنی نیست و گاهی در اشعار خود دچار این ایرادات شده است که به صورت گذرا به مواردی چند اشاره میشود: الف) قافیه معموله: یعنی انتخاب هنرمندانة روّی جعلی (غیراصلی) برای واژگان قافیه که گاه به واسطة تنگنای قافیه اتفاق میافتد:
(واصفی، 1349: 179) ب) تکرار قافیه: در اشعار واصفی تکرار قافیه به فراوانی مشاهده میشود:
(همان: 157) ج) استفاده از کلمات غیر رایج وکم کاربرد
(همان: 155)
(همان: 151) د) ایطای خفی: آن چنان است که تکرار جزء دوم چندان آشکار نباشد و این وقتی است که کلمه مرکب بر اثر کثرت استعمال، حکم کلمه بسیط را پیدا کرده باشد.
(همان: 141) ردیف ردیف اصطلاحی عروضی است و به واژه یا واژههایی که به صورت تکراری در شعر فارسی به کار میروند و از لحاظ تلفظ و نوشتن و مفهوم عین هم هستند، اطلاق میشود. «ردیفها از خواص شعر فارسی به حساب میآید. در هیچ زبانی به اندازه زبان فارسی از ردیف استفاده نشده است. به گفتة کارشناسان از مهمترین عوامل پیدایش ردیف در شعر فارسی وجود فعل ربطی در این زبان است» (شفیعیکدکنی، 1350: 170) به صراحت میتوان گفت در شعر فارسی اشعاری که از ردیف برخوردار هستند زیبایی و دلنشینی و ماندگاری و اثر گذاری بیشتری در نزد مخاطب دارند. شاید به همین دلیل است که بساری از شاعران کلاسیک سرای فارسی در انتخاب ردیفها وسواس بسیاری داشتند. «ردیف را باید یکی از نعمتهای بزرگ شعر فارسی دانست در صورتی که برای همان معانی و احساسات شاعر نباشد، زیرا از جهات موسیقی و کمک به تداعیهای شاعر و از نظر ترکیبات و مجازهای بدیع در زبان به شعر زیبایی و اهمیت میبخشد. (شفیعیکدکنی، 1373: 142) بنا بر این ردیف به طور معمول و عادی با شعر سنتی و کلاسیک فارسی عجین شده است و تقریبا عمر آن به عمر شعر فارسی میرسد. البته شکل و سیاق به کارگیری آن در دورههای مختلف و شاعران نیز متفاوت بوده است. «شعر دارای ردیف را مردف گویند که بسیار خوشایند است و لطایف طبع وحدت ذهن شاعر و جزالت ترکیب و متانت تقریر متکلم در سخن، به بر بستن ردیف خوب ظاهر گردد و ردیف میتواند کلمهای باشد یا بیشتر....» (واعظ کاشفی، 1369: 75) ردیف در اشعار واصفی هروی واصفی شاعری تواناست. او در بهرهگیری از ردیفها بسیار دقیق عمل کرده است. البته شعر واصفی چندان از تخیل و بسامدهای شعر سدههای هفتم و هشتم برخوردار نیست اما او به شیوههای شاعران سبک هندی سعی کرده است که از ردیف و قافیه به عنوان عوامل معنیساز استفاده کند. او در اشعار خود از به کارگیری ردیفهای مشکل و کم کاربرد خودداری کرده است و بیشتر ردیفهای او فعلی هستند و به کارگیری این واژگان جلوة زیبایی به اشعار او داده است. ردیف در اشعار واصفی
جدول بالا بیانگر آن است که در بیش از نیمی از غزلیات واصفی ردیف به کار رفته است اما در قصاید خود چندان از ردیف استفاده نکرده است. انواع ردیف در شعر واصفی
همانطور که از جدول بالا بر میآید بسامد ردیف فعلی در اشعار واصفی بیش از سایر انواع ردیف است. الف) ردیف فعلی: شود، میریزد، کرد، نیست، رفت، آورد، میروی، مینهد، میآید، نهاد، داشتم، میزنی، میرم، کشید، خیرباد، گره شد، برآید، برآید، بگریز، میخوانیاش، پادشاهیم، است این همه،
(واصفی، 1349: 52) ب) ردیف اسمی: لاله، بنفشه، نرگس، جدا، غنچه، گل، نرگس، ری
(همان: 126) ج) ردیف ضمیر: ما، من، من، من
(همان: 150) د) ردیف صفت (صفت ساده: سرخ ـ سفید) (صفت مفعولی: ساخته ـ آمده)
(همان: 146) ه) ردیف حرف: هم، همچنان، را، را
(همان: 138) و) ردیف ضمیر و حرف: از تو ـ از تو
(همان: 148) به هر شکل آنطوری که از آمار بر میآید ردیف فعلی درصد بیشتری از ردیفهای اشعار واصفی را شامل میشود و این توجه و تمایل او در به کارگیری از ردیفهای فعلی بیانگر آن است که واصفی بسیاری از اهداف معنایی و مفهومی شعر را با ردیفهای به کار گرفته، ایجاد میکرده و گسترش و بسط معنایی شعر را به کارگیری ردیفها ایجاد میکرد. مسلماً خود نیز به این امر واقف بوده است. کارکردهای ردیف در شعر واصفیهمانطور که گفته شد واصفی در بیش از 50 شعر از مجموع 93 شعر خود از ردیف استفاده کرده است. جنبة موسیقیایی که ردیف در شعر فارسی ایجاد کرده است از مهمترین دلایلی است که بسیاری از شاعران از آن در سرودههای خود استفاده میکنند. اما این نکته نمیتواند تنها دلیل به کارگیری ردیف در شعر باشد. بر این اساس کارکردهای دیگر ردیف در شعر واصفی به اختصار بیان میشود: الف) ایجاد هماهنگی با مضمون و محتوا هماهنگی واژگان ردیف و مضمون شعر از نکاتی است که بسیاری از شاعران از آن بهره بردهاند. واصفی نیز در چندین مورد بین مضمون و واژگانی که برای ردیف انتخاب کرده است، هماهنگی بسیار ایجاد کرده، و بار معنایی بسیاری را به دوش ردیف شعر گذاشته است.
(همان: 132) ب) آفریدن و ایجاد مفاهیم جدید «وقتی کلمهای در ذهن شاعر به عنوان ردیف جای میگیرد، مضمونهای جدیدی هماهنگ با آن در ذهن شاعر جرقه میزند و نقاط مبهم ذهن و اندیشه شاعر تا پایان شعر به صورت تدریجی کامل میشود» (طالبیان و اسلامیت، 1384: 13) در سرودههای واصفی این نکته بسیار به چشم میخورد. او اگرچه گاهی سعی میکند خود را به شاعران قرون هفتم و هشتم نزدیک کند اما مضمونسازی خاص او شعرش را به شاعران سبک هندی بیشتر نزدیک میسازد.
(واصفی: 1349، 143)
(همان: 151) ج) تصویرسازی و برجستهسازی مضامین معمولاً وقتی شاعری واژهای را در شعرش تکرار میکند هدفش تاکید بیشتر روی آن واژه است و این تاکید خود بر ایجاد مضمون و معنای جدید کمک میکند هم چنین تکرار باعث برجستهشدن یک مفهوم یا تصویر میشود و منجر به توجه بیشتر مخاطب به روی آن واژگانی که تکرار شدهاند میشود. بنا بر این ردیف میتواند ایجاد بستری کند تا در آن تصویری ایجاد یا برجسته شود. «اگر واژه یا عبارت تکرار شوند، در وسط یا اول کلام باشند چندان جلب توجه نمیکند ولی موقعیت خاص ردیف در پایان شعر و مکثی که بعد و گاهی قبل از آن ایجاد میکند تأکید و تمرکز را بر روی آن بیشتر میکند» (طالبیان، اسلامیت، 1384: 15) چنانکه واصفی میگوید:
(واصفی، 1349: 130)
(همان: 128) و) نقش موسیقیایی ردیف واصفی شاعری است که به موسیقی در اشعار خود بسیار توجه دارد و انواع موسیقی اعم از درونی، بیرونی، کناری را در اشعارش به زیبایی به کار گرفته است. گاه با مصوتها و صامتهایی که در کنار هم استفاده میکند و گاهی با تکرار واژگانی یا واجآرایی در تلاش است که موسیقی نابی در شعرش ایجاد کند:
(همان: 146) واج آرایی حرف (ش):
(همان: 151) تکرار کلمه:
(همان: 147)
نتیجهنتایج حاصل از این مقاله بدین شرح است: ـ واصفی در شصتوپنج غزل خود از شش وزن و در بیستوهشت قصیدهاش از پنج وزن استفاده کرده است. او شاعری است که بیشتر دغدغههای درونی خود را در قالب غزلیات بیان کرده است. البته نه مثل مولوی غرق مفاهیم عارفانه است و نه مانند سعدی به دنبال عاشقانههای ناب. او شاعری است که از اوزان ضربی و آهنگی چندان استفاده نکرده و تلاش کرده است تا اوزانی که انتخاب کرده با مضامین و مفاهیم شعری اش انطباق و انسجام داشته باشد. در بیشتر غزلیاتش تناسب بین وزن و مضمون رعایت شده است. از ویژگیهای دیگر غزلیات او عدم استفاده از وزنهای کم کاربرد و سخت است که البته این ویژگی از خصوصیات سبک هندی میباشد. در قصاید او نیز بین وزن و محتوا هماهنگی نسبی وجود دارد. البته قصایدی که با مضمون لغز (چیستان) سروده شده است این تناسب بیشتر به چشم میخورد. واصفی هروی در میان اوزان عروضی هم در غزل و هم در قصیده (فاعلاتن) را بیشتر استفاده کرده است که البته وزنی متین و زیباست و اگرچه کمی غمآلود، اما در شعر فارسی جایگاه بسیار والایی دارد. ـ در بخش موسیقی کناری او از ردیف و قافیه به نحو بسیار زیبایی استفاده کرده است. در بحث قافیه به جز یکی دو مورد که از کلمات ثقیل و کم کاربرد به کار گرفته، در بقیه موارد انتخاب قوافی به درستی و با دقت صورت گرفته است. بیشترین بسامد قافیهای در اشعار واصفی الگوی هجایی (صامت + مصوت بلند + صامت) است. او در حدود 45 مورد از این الگو استفاده کرده است که خود بر موسیقی کلام او افزوده است. ـ در بخش ردیف نیز از مجموع شصت و پنج غزل واصفی حدود 21 غزل با ردیف فعلی سروده شده است که بسامد بالای ردیف فعلی بیانگر توجه واصفی به آفریدن مفاهیم و مضامین و ایجاد تصاویر تازه است. واصفی از ردیف اسمی 8 بار، ضمیر 4 بار، صفت 4 بار، حرف 4 بار و ضمیر و حرف 2 بار استفاده کرده است. در 28 قصیدة خود نیز واصفی 6 بار ردیف اسمی و 2 بار فعلی و 1 بار هم از ضمیر استفاده کرده است. بسامد ردیف اسمی در قصاید او بیشتر است. او در دو قطعة خود نیز از ردیف ضمیر استفاده کرده است. به هر شکل واصفی از ردیف، علاوه بر جنبه موسیقیایی برای ایجاد هماهنگی مضمون و محتوا، آفرینش مفاهیم زیبا و تصویرسازی برخی مضامین نیز بهره برده است.
منابع و مآخذ1ـ ابومحبوب، احمد. در های و هوی باد (زندگی و شعر حمید مصدق) تهران: نشر ثالث، 1380. 2ـ خانلری، پرویز. وزن شعر فارسی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1345. 3ـ خواجه نصیر طوسی، محمد بن محمد. معیارالاشعار. تصحیح جلیل تجلیل. تهران: نشر ناهید، 1369. 4ـ داد، سیما. فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: انتشارات مروارید، 1387. 5ـ شاهحسینی، ناصرالدین. شناخت شعر. تهران: نشر آگاه، 1380. 6ـ شفیعیکدکنی، محمدرضا. صورخیال در شعر فارسی. تهران: انتشارات نیل، 1350. 7ـ ـــــــــــــ، ــــــــــ . موسیقی شعر. تهران: نشر آگاه، 1373. 8ـ ـــــــــــــ، ــــــــــ . غزلیات شمس تبریز. تهران: انتشارات سخن، 1387. 9ـ طالبیان، یحیی؛ اسلامیت، مهدیه، «ارزش چند جانبة ردیف در شعر حافظ» تهران، فصلنامه پژوهشهای ادبی، شماره 8، 1384. 10ـ فشارکی، محمد. میزان الافکار فی شرح معیارالاشعار. تهران: مرکز پژوهش میراث مکتوب، 1372. 11ـ فیاضمنش، پرند. «نگاهی دیگر به موسیقی شعر و پیوند آن با موضوع، تخیل و احساسات شاعرانه»، تهران: پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره 4، 1384. 12ـ کاشفی سبزواری، واعظ. بدایع الافکار فی صنایع الاشعار به تصحیح میرجلاالدین کزازی. تهران: نشر مرکز، 1369. 13ـ ماهیار، عباس. عروض و قافیه. تهران: نشر قطره، 1374. 14ـ مددی، حسن. عروض و قافیه. تهران. نشر تیرگان، 1385. 15ـ ملاح، حسین علی. پیوند موسیقی و شعر. تهران: نشر فضا، 1367. 16ـ واصفی هروی، زینالدین. بدایع الوقایع. تصحیح بلدروف، شوروی، 1349. 17ـ وحیدیانکامیار، تقی. بررسی منشا شعر فارسی. مشهد: آستان قدس، 1370.
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,137 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 350 |