تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 9,991 |
تعداد مقالات | 83,502 |
تعداد مشاهده مقاله | 76,929,170 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 53,999,142 |
جهانی شدن و سرمایه اجتماعی (جامعه مورد مطالعه: شهروندان تهرانی بالای 20 سال) | ||||||||||||||||
مطالعات جامعه شناسی | ||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 12، شماره 43، شهریور 1398، صفحه 129-145 اصل مقاله (493.24 K) | ||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | ||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jss.2019.667962 | ||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||
نوروز هاشم زهی1؛ انسیه اصغری2 | ||||||||||||||||
1عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، تهران- ایران. | ||||||||||||||||
2کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی (عضو گروه مطالعات اقتصادی- اجتماعی مرکز پژوهشهای اجتماعی کند و کاو، تهران- ایران. | ||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||
جهانی شدن و سرمایه اجتماعی در ایران حوزهای نسبتاً جدید است که در مقایسه با سایر واقعیتهای اجتماعی پژوهشهای کمتری در مورد آن انجام گرفته است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی شناخت تأثیر جهانی شدن زندگی بر سرمایه اجتماعی شهروندان تهرانی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و شیوه نمونهگیری خوشهای در میان حجم نمونه 300 نفر از شهروندان در مناطق یک، هفت و هفده کلانشهر تهران میپردازد. نتایج نشان میدهد، میزان سرمایه اجتماعی و جهانی شدن زندگی شهروندان تهرانی در حد متوسط میباشد. از نظر زیمل، گیدنز و فوکویاما جهانی شدن زندگی باعث میشود که اعتماد اجتماعی کاهش یابد اما این فرضیه در این تحقیق مورد تأیید قرار نگرفت و بر عکس با افزایش جهانی شدن اعتماد نیز افزایش را نشان میدهد. پاتنام و کلمن معتقدند که با وجود جهانی شدن زندگی، همکاری اجتماعی کاهش مییابد، اما دادههای موجود نشان میدهد با افزایش جهانی شدن همکاری اجتماعی شهروندان تهرانی افزایش مییابد. از نظر پاتنام گرایشهای جهانی باعث میشود مشارکت اجتماعی کاهش یابد، اما این فرضیه نیز در این تحقیق مورد تأیید قرار نگرفت. بنابراین میان همکاری و اعتماد اجتماعی با جهانی شدن زندگی رابطه همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون رابطه علی بین جهانی شدن و سرمایه اجتماعی ضعیف است. تحلیل مسیر، نشان میدهد، فقط جهانی شدن زندگی فرهنگی بر سرمایه اجتماعی تأثیر مستقیم دارد. اما جهانی شدن زندگی اقتصادی و سیاسی بر سرمایه اجتماعی تأثیر غیر مستقیم قابل توجهی دارند | ||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||
سرمایه اجتماعی؛ جهانی شدن زندگی فرهنگی؛ جهانی شدن زندگی اقتصادی؛ جهانی شدن زندگی سیاسی | ||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||
جهانی شدن و سرمایه اجتماعی دکتر نوروز هاشم زهی[1] انسیه اصغری[2] تاریخ دریافت مقاله:9/3/1398 تاریخ پذیرش نهایی مقاله:18/5/1398 چکیده جهانی شدن و سرمایه اجتماعی در ایران حوزهای نسبتاً جدید است که در مقایسه با سایر واقعیتهای اجتماعی پژوهشهای کمتری در مورد آن انجام گرفته است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی شناخت تأثیر جهانی شدن زندگی بر سرمایه اجتماعی شهروندان تهرانی میباشد. این پژوهش به روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و شیوه نمونهگیری خوشهای در میان حجم نمونه 300 نفر از شهروندان در مناطق یک، هفت و هفده کلانشهر تهران میپردازد. نتایج نشان میدهد، میزان سرمایه اجتماعی و جهانی شدن زندگی شهروندان تهرانی در حد متوسط میباشد. از نظر زیمل، گیدنز و فوکویاما جهانی شدن زندگی باعث میشود که اعتماد اجتماعی کاهش یابد اما این فرضیه در این تحقیق مورد تأیید قرار نگرفت و بر عکس با افزایش جهانی شدن اعتماد نیز افزایش را نشان میدهد. پاتنام و کلمن معتقدند که با وجود جهانی شدن زندگی، همکاری اجتماعی کاهش مییابد، اما دادههای موجود نشان میدهد با افزایش جهانی شدن همکاری اجتماعی شهروندان تهرانی افزایش مییابد. از نظر پاتنام گرایشهای جهانی باعث میشود مشارکت اجتماعی کاهش یابد، اما این فرضیه نیز در این تحقیق مورد تأیید قرار نگرفت. بنابراین میان همکاری و اعتماد اجتماعی با جهانی شدن زندگی رابطه همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون رابطه علی بین جهانی شدن و سرمایه اجتماعی ضعیف است. تحلیل مسیر، نشان میدهد، فقط جهانی شدن زندگی فرهنگی بر سرمایه اجتماعی تأثیر مستقیم دارد. اما جهانی شدن زندگی اقتصادی و سیاسی بر سرمایه اجتماعی تأثیر غیر مستقیم قابل توجهی دارند. واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، جهانی شدن زندگی فرهنگی، جهانی شدن زندگی اقتصادی، جهانی شدن زندگی سیاسی. مقدمه ذات مدرنیسم و فرایند جهانی شدن از عناصر مثبت و منفی زیادی برخوردار است، نقد و انتقاد پیگیر از ارزشها، باورها و هنجارهای حاکم، آزادی اندیشه، آزادی مذهب، آزادی بیان، اهمیت بسیار به علم، جستجوی پیشرفت، توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تحقق سعادت بشری(نوذری، 1379: 64)، ایمان به عقلانیت معطوف به هدف یا عقلانیت ابزاری و غلبه آن بر صنعت، تکنولوژی و اندیشه مدرن، دولت و اقتصاد(هابرماس، 1384: 198)، برخی ازجنبههای پیشرفت دهنده جهانی شدن هستند. برخی از جنبهها مانند، زوال دین هم در جامعه و هم در ذهن افراد(partridge, 2004: 39)، از خود بیگانگی، بیریشگی، فقدان هویت، تنهایی و انشقاق اجتماعی، توهم و هذیان زایی (نوذری، 1379: 276)، اقتصاد مصرفی، عرفی شدن، انطباق با مقتضیات بینالمللی در زمینههای نوع دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان، تغییر در قوانین داخلی با توجه به قوانین بینالمللی، سیاستها و استراتژیهایی از قبیل شرایط بانک جهانی، سیاست خاورمیانه بزرگ، پروژه دموکراسی، نافرمانی مدنی از جنبههای بحرانآفرین جهانی شدن شمرده شدهاند. گفته میشود، مدرنیته و جهانی شدن به جهات گوناگون عرفی شدن را در ایران افزایش دادهاند(شمسینی غیاثوند، 1385: 220). از سوی دیگر تاکید میشود که، یکی از تأثیرات جهانی شدن بر ایران تسریع تقابل سنت و مدرنیته میباشد. با این توضیح که جهانی شدن به تدریج مدرنیته را از غرب جدا میکند و ازطریق نفوذ خود در کشورهای غیر غربی تضاد سنت و مدرنیته را رشد میدهد، اما این مسأله به منزله نفی یکی و پذیرش دیگری نیست، بلکه به منزله آن است که فرهنگها، بینشها، شخصیتها، آزادی افکار انسانها (به خصوص در جوامع غیر غربی همچون ایران) دوگانه و دوساحتی میشوند(همان: 217). جامعه سنتی قبل از مدرنیزه شدن کوچک و غیر پیچیده بوده است. در جامعه سنتی، مردم وظایف اجتماعی و عقاید شبیه هم داشتند. جوامع از طریق دین و آیینهای مذهبی با هم متحد بودند. دین به تعلیم و تربیت، اجتماعی کردن مردم، قانون و انجام شعائر دینی در چنین جوامعی و همین طور فراهم کردن یک برنامه اخلاقی کمک میکرد. امّا همان طور که جامعه به سمت مدرنیزه شدن پیش میرود، راههای قدیمی را نیز دور میاندازد، چرا که با زندگی مدرن متناسب نیستند. جامعه مدرن، جامعهای متمدن، گسترده و پیچیده است. اتحاد پیشین زندگی سنتی فرو میپاشد، همان طور که وحدت عقاید فرهنگی و ایدهها از بین میرود. وسعت همه جانبه جامعه مدرن مستلزم ایجاد و گسترش نهادهای تخصصی مانند مدرسهها، بیمارستانها، دادگاهها، دولتها و ... است تا نقشی را که قبلاً گروههای کوچک یا اشخاص و عقاید خاص به عهده داشتند، جانشین شوند. دین نمیتواند با چنین سازمانهایی رقابت کند. بنابراین عوض میشود و شروع به از دست دادن نقش اجتماعی خود میکند. جهانی شدن گونههایی از سبک زندگی معنوی را پدید میآورد که شاخصههای تکثرگرایی، شکگرایی، احساسگرایی و خودمحوری معنوی در آنها مشهود است، برخی از آنها زنان و حقوق خانواده را فرودست تلقی میکنند، در حالی که برخی دیگر مدعی حمایت از حقوق زنان هستند و خانوادهگرا میباشند. برخی بر اعمال معنوی تأکید میورزند و برخی دیگر هرگونه نیاز به آنها را نفی میکنند. برخی گروهها در طبقه متوسط قرار دارند و در حال ترقی هستند و برخی دیگر هر گونه اکتساب مادی را رد میکنند(همیلتون، 1379: 349). جهانی شدن، هر روز جلوههای نوینی مییابد، با انفجار اطلاعات، ظهور شبکههای مجازی اجتماعی، ماهواره و فنآوریهای ارتباطات، حس کنجکاوی بشر را برای درک و شناخت کنه این واقعیت بیرونی تحریک میکند. از جمله عوامل مهم جهانی شدن، خلاقیت فنآوری در عرصهی ارتباطات و اطلاعات است. به اعتقاد جیمز کلمن[3] جهانی شدن با سنتزدایی از فرهنگ و برقراری حکومت بینالمللی رسانهها، زمینه را برای یکسانسازی جوامع و فرهنگها به وجود میآورد. به نظر وی، انسان در عصر جهانی شدن، فاقد هر نوع هویت ملی و بومی است و به مفاهیمی معتقد میشود که ریشه در سنن او ندارند(مؤمنی، 1392: 175). یورگن هابرماس[4] نیز به ظهور فنآوریهای ماهوارهای و اطلاعات دیجیتالی و تأثیرات آن در فرایند جهانی شدن تأکید کرده است. به نظر وی، در عرصه فرهنگی نوعی همسانی ایجاد شده و فرهنگ طلایی شده آمریکایی نه تنها خود را بر سرزمینهای دور تحمیل میکند، بلکه حتی در غرب نیز معنادارترین تفاوتها را کمرنگ و ریشهدارترین سنتهای محلی را سست بنیان کرده است(هابرماس، 1384؛ نقل از مؤمنی، 1392 :177) .عصر پست مدرن، به عنوان عصر تصاویر، نمادها، عصر بیبنیادی، در هم شکستن روایتهای کلان و چهل تکه شدن دنیا(شایگان، 1380: 890)، و هویتهای در هم شکسته و نامنسجم و جولان گفتمان مصرفگرایانه، و جهانی شونده سرمایهداری متأخر توصیف شده است. در این عصر، که عصر بحرانهاست؛ بحران هویت (هویتهای از هم گسیخته)، بحران فلسفه، تقلیل امر منطقی و جوهری به امر بلاغی و گفتمانی و بازیهای زبانی و تحلیل فلسفه در ادبیات(نوذری، 1379: 210)، بحران فقدان مبنای مشترک (به واسطه نقد بنیادین خرد، تاریخ خطی و ...)، گفتگوی عرفانی میتواند، راهحل و راهگشایی برای این بحرانها باشد. گیدنز، جهانی شدن را پدیدهای جدید و هم انقلابی میداند. او مدرنیته را گردونه عظیم می خواند و جهانی شدن را گردونه از کنترل خارج شده میداند، گردونهای که هرکس در برابرش مقاومت کند خرد میشود. این تریلی رها شده به پیش میتازد و دیگر هیچ کس توان مقابله و رو در رویی با آن را ندارد. به اعتقاد گیدنز جهانی شدن فرآیندی تناقضآمیز و نابرابر است و سرشار از خطر و فرصت میباشد. جهانی شدن از نظر او ترکیبی از اضطراب و رهایی و آمیزهای از آزادیها، مثلاً برای زنان و عدم اطمینانها، مثل بحران هویت است(گیدنز، 1384: 42). تاریخ صد و پنجاه ساله ایران و خاورمیانه با، اندیشه مدرن و توجه به ناسیونالیسم عجین است و در این جوامع تغییراتی فرهنگی بر نهادهای اجتماعی به بار آورده که این تغییر به نوعی بر چگونگی سرمایه اجتماعی تأثیرگذار بوده است(بهنام، 1383: 175). تغییرات اجتماعی در جامعه ایران مانند سیلی است که تغییرات و تحولاتی را در ارزشها و نگرشها و باورهای مردم به وجود آورده است. بنابراین در این عصر فقط اطلاعات نیستند که سریع جابجا میشوند و انتشار مییابند، بلکه جهانی شدن بر روی نوع، شرایط و سطح زندگی روزمره افراد تأثیر گذاشته است. اگر عواملی که دارای تأثیرات مثبت و منفی بر سرمایه اجتماعی شهروندان هستند به خوبی شناسایی شوند و در جهت تقویت عوامل مثبت و کاهش عوامل مخرب برنامهریزی شود، میتواند بسیاری از بحرانها و نارساییها مهار شود. لذا در این مطالعه با محور قرار دادن رابطه جهانی شدن با سرمایه اجتماعی، پرسشهای زیر دنبال میشود: 1. میزان جهانی شدن در میان شهروندان تهرانی چه اندازه میباشد؟ 2. میزان سرمایه اجتماعی در میان شهروندان تهرانی چه اندازه میباشد؟ 3. جهانی شدن چه رابطهای با سرمایه اجتماعی دارد؟
پیشینه تحقیق در مورد رابطه جهانی شدن و سرمایه اجتماعی تحقیقات قابل توجهی انجام نگرفته است. پژوهشهای داخلی درچند سال اخیر جسته و گریخته به ابعاد هر یک از این دو مفهوم پرداختهاند. در پیشینه داخلی و خارجی هر کدام به چند اثر اشاره میشود. بیدگلی(1382)، در جامعهشناختی میزان تفکر مدرن؛ این پژوهش نشان میدهد دیر زمانی است که جامعه ما در معرض مدرنیته و نوسازی قرار گرفته است. برخی شرایط مانند میزان شهرنشینی، آموزش و سطح تحصیلات، وسایل ارتباط جمعی بر مدرنیزاسیون یک جامعه تأثیر دارد. شکربیگی(1386)، در رساله مدرنگرایی و سرمایه اجتماعی خانواده؛ این تحقیق تأثیر نوگرایی و تجدد را در خانواده و رابطهاش با سرمایه اجتماعی خانواده مورد بحث و بررسی قرار داده است. یافتهها نشان میدهد، که هر چه میزان تجددگرایی خانوادهها بالا رود به طبع در سرمایه اجتماعی خانوادهها تأثیرگذار است. مورفی(1382)، در مدیریت بحران و سرمایه اجتماعی، این تحقیق نشان میدهدکه افراد میانسال، افراد پر درآمد با تحصیلات بالای متوسطه بیش از دیگران مایل به مشارکت بودند. پاناو ان دیسای(2010)، در مقاله جهانی شدن، نوآوری و سرمایه اجتماعی، نتایج این تحقیق نشان داد که فرایند جهانی شدن روند همکاری را تغییر میدهد.
مبانی و چهارچوب نظری نظریههای جهانی شدن سن سیمون[5] بر چیده شدن مرزهای ملی را آرزو میکرد. از دیدگاه او، صنعتی شدن و جامعهشناسی (علم الاجتماع) دو نیرو و یا عامل مؤثر در فرایند جهانی شدن به شمار میآیند. به نظر سن سیمون، صنعتی شدن ذاتاً فرایندی گسترشطلب است و توسعه چنین فرایندی درجوامع غیر اروپایی، فراگیر شدن فرهنگ اروپایی را در پی خواهد داشت. بدین ترتیب صنعت و اقتصاد در خدمت همگونی فرهنگی و در نهایت در خدمت شکلگیری جامعه جهانی قرار خواهد گرفت. جامعهشناسی هم که انسان را چونان یک موجود اجتماعی، بررسی میکند، نقش مهمی در متحد ساختن انسانها بازی خواهد کرد. پس صنعتی شدن و علم بازتاب منطق گریزناپذیر جهانگرایی و همبستگی پیشرفته جهانی است(گلمحمدی، 1381: 94). بنابراین از نظر سن سیمون، اقتصاد و جامعهشناسی باعث شکلگیری جامعه جهانی میشوند .مک لوهان[6] را میتوان از مهمترین نظریهپردازانی دانست که نگاهی فرهنگی به جهانی شدن دارد. از نظر او، اصل تعیین کننده فرهنگ ما نه محتوای آن، بلکه نقش رسانهای است که فرهنگ از طریق آن منتقل میشود. از نظر او، رشد رسانه الکترونیک به موازات دیگر جنبههای ارتباطی، سبب شکلگیری شبکه ارتباطی جهانی شده است که موجب جهانی شدن فرهنگ میشود(شهرامنیا، 1386: 71). گیدنز[7] بر جنبه فرهنگی و اجتماعی فرایند جهانی شدن تأکید میکند وآن را فراتر از شکلگیری نظام جهانی میداند. برای درک درست جهانی شدن باید به نحوه گسست از جامعه سنتی و گذر به جامعه مدرن پی برد. گیدنز ابزار دستیابی به چنین درکی را توجه به جایگاه فضا و زمان و فرایند تحول آنها میداند. گیدنز از دو مکانیسم صحبت میکند و آنها را شناسایی مینماید، نشانههای نمادین و نظامهای تخصصی. نشانههای نمادین ابزارها یا واسطههای مبادله هستند که ارزشی استاندارد دارند و بنابراین در حوزهای بسیار گسترده و انواعی از جوامع و بسترها میتوان آنها را مبادله کرد. بارزترین و قدیمیترین نمونه چنین نشانههایی پول است، که زمان و فضا را در گستره نامتناهی به یکدیگر نزدیک و ترکیب میکند، چرا که ابزار اعتبار است و ارزش استاندارد آن امکان مبادله میان شمار زیادی از افراد را ممکن میسازد که هرگز یکدیگر را ندیدهاند. نظامهای تخصصی نیز به واسطه رواج دادن انواع دانش فنی دارای اعتباری مستقل از کاربرها و بهرهمندان آنها، زمان و فضا را پیوند میزند. چنین دانشهایی همه جنبههای زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند و در بسترهای بسیار گسترده قابلیت کاربرد دارند، مانند دانش پزشکی و فنی. گیدنز این دو مکانیسم را نظامهای انتزاعی مینامد، که به هیچ روی مکانمند نیستند. کاربرد نظامهای انتزاعی اساساً نیازمند اعتماد هستند. گرچه جدایی زمان و فضا و فرایند بیبستر شدن کنشها و روابط اجتماعی، گستره چنین کنشها و روابطی را بسیار فراختر ساخته، اعتماد کردن به نظامهای بیمکان و غیر شخصی را هم گریزناپذیر کرده است. امروزه کسی نمیتواند تصمیم به کنارهگیری از تحولات جهانی بگیرد. مثلاً نسبت به خطرات احتمالی یک جنگ هستهای بیتفاوت بماند. هر رویداد یا تحول محلی میتواند بازتابها و تأثیراتی جهانی داشته باشد. ازاین دیدگاه میزان جدایی فضا و زمان چنان زیاد استکه برای نخستین بار در تاریخ بشر، فرد و جامعه در بستر و محیط جهانی به هم مرتبط شدهاند(گیدنز، 1377: 20). مالکوم واترز[8] نظریهپرداز دیگری استکه با بهرهگیری از نظریههایی پیشین و ترکیب آنها، به ترکیب و مفهومبندی فرایند جهانی شدن میپردازد. او برای ارائه تصویری مطلوب و مناسب از فرایند جهانی شدن ابتدا میکوشد دنیای کاملاً جهانی شده را تعریف کند. واترز هم به جنبه عینی و مادی جهانی شدن نظر دارد و هم به جنبه ذهنی آن یا عنصر آگاهی. البته عنصر آگاهی در نظریه واترز اهمیت ثانویه دارد(گلمحمدی، 1380: 49). واترز در کتاب جهانی شدن اشاره میکند که در اغلب بررسیهای نظری، آثار جهانی شدن در سه عرصه زندگی اجتماعی مهم و اساسی تلقی شدهاند عبارتند از: 1. عرصه اقتصادی، مشتمل بر نظامهای اجتماعی خاص تولید، مبادله، توزیع و مصرف کالاها و خدمات مادی. 2. عرصه سیاست و حکومت، مشتمل بر نظامهای اجتماعی مخصوص تمرکز و اعمال قدرت به ویژه در مبادله سازمان یافته مبتنی بر اعمال فشار و نظارت، از طریق نیروی نظامی، پلیس و نظایر آن و نیز نهادینه شدن، این اقدامات در قالب اقتدار سیاسی دیپلماسی به تثبیت کنترل بر جمعیت و سرزمین منجر میشود. 3. عرصه فرهنگ، مشتمل بر نظامهای اجتماعی خاص تولید، مبادله و نمادهایی که گویای واقعیتها، احساسات، مفاهیم، اعتقادات، الویتها، ذوقها و سلیقهها است(زاهدی ،1382: 342). اسکلیر[9] معتقد است، افزایش وگسترش روابط و کنشهای فراملی در گستره جهانی باعث جهانی شدن اقتصاد، سیاست و فرهنگ شده است.
نظریههای سرمایه اجتماعی سرمایه اجتماعی برای جیمز کلمن[10] وسیلهای جهت تبیین نحوه همکاری و تعاون اجتماعی افراد با یکدیگر بود. تعریف کلمن از سرمایه اجتماعی پلی بین فرد و جمع ایجاد کرد. او مسلماً سرمایه اجتماعی را به عنوان دارایی فرد در نظر میگیرد، اما آن را ساخته منابع ساختاری میداند(فیلد، 1386: 45). جهانی شدن (رفاه) از نظر کلمن باعث میشود سرمایه اجتماعی (همکاری) کاهش یابد. رابرت پاتنام[11]، مفهوم سرمایه اجتماعی را ابعادی از سازمانهای اجتماعی (مثل شبکهها، هنجارها و اعتماد) میداند که هماهنگی و مشارکت را در جهت منافع متقابل تسهیل میکند. این ابعاد خود تقویت کننده هستند و در فرایند توسعه سیاسی انباشت میشوند و از سوی دیگر چرخههای مثبت، حاصل سطوح بالای همکاری، اعتماد، مبادله، مشارکت مدنی و رفاه جمعی هستند. این خصیصهها، اجتماعی مدنی را باز تعریف میکنند. بر عکس، فقدان چنین خصیصههایی در یک اجتماع غیر مدنی نیز خود تقویت کننده هستند. واگرایی، بیاعتمادی، بیمسئولیتی، استثمار، انزوا، بینظمی را تشدید میکند(پاتنام،1380: 296). به نظر پاتنام آن چه عامل زوال سرمایه اجتماعی شده است: 1. درگیریهای شغلی زیاد و دوشغله بودن والدین به خصوص مادران که وقت و فرصت آنها برای مشارکت در گروه و خانواده به شدت کاهش یافته است، مخصوصاً مشارکت در انجمن اولیا و مربیان. 2. شهرهای بزرگ که روابط و امکان دید و بازدید را به لحاظ مسافت و شلوغی، روابط را تضعیف کرده و کمبود وقت و تلاش برای کسب درآمد از عوامل اصلی آن است. 3. تغییر نسل نیز یکی از علل زوال سرمایه اجتماعی در آمریکا است، یعنی دگرگونی ارزشها و رفتارهای مرتبط با مشارکتهای مدنی، باتغییر نسلها است. 4. تلویزیون از جمله مظاهر دوران پست مدرن و از عوامل تضعیف روحیه شهروندی فعال و سرمایه اجتماعی است که پاتنام بر آن تأکید میکند (فیلد، 1386: 61-60). تغییر نسل یا سبک زندگی از نظر پاتنام از عوامل فرسایش یا زوال سرمایه اجتماعی (مشارکت، همکاری، اعتماد) است. به نظر فرانسیس فوکویاما[12]، فرایند فردگرایی، زمینه عدم مشارکت و بروز هرج و مرج در جامعه را به دنبال دارد. به نظر فوکویاما، سرمایه اجتماعی عنصر فرهنگی جوامع مدرن و پیشنیاز فرهنگی و دمکراسی لیبرال باثبات است. فوکویاما ادعا میکند که حکومتها میتوانند سرمایه اجتماعی را حفظ کنند ولی احتمالاً توانایی خلق آن را ندارند و شاید آموزش مهمترین زمینه سیاست عمومی برای تقویت سرمایه اجتماعی باشد(تاجبخش، 1384: 15-14). مطابق نظر فوکویاما با افزایش فردگرایی میزان سرمایه اجتماعی (مشارکت و اعتماد اجتماعی)کاهش مییابد.
نظریههای تلفیقی اعتماد از نظر آنتونی گیدنز، نه تنها کلاً در جوامع نوین اهمیت زیاد دارد، بلکه برای نشانههای نمادین و نظامهای تخصصی که در خدمت زندگی بیریشه در جهان نوین به کار میروند، نیز مهم است (ریتزر، 1386: 768). در جوامع ماقبل نوین که خصلتی محلی و بومی دارند و کنشهای متقابل بیشتر در سطح محلی و رو در رو رخ میدهند، در روابط اجتماعی افراد چنان صراحت و شفافیتی به چشم میخورد که نیازی به اعتماد ندارند، زیرا این اعتماد به طور طبیعی وجود دارد. اما در جوامع بزرگ و گسترده که روابط اجتماعی در فاصله زمانی و مکانی بسیار دوری انجام میگیرد و افراد درگیر این روابط اجتماعی در فاصله زمانی و مکانی بسیار دوری انجام میگیرد و افراد درگیر این روابط کمتر با یکدیگر آشنایی چهره به چهره دارند، به اعتماد از طریق نظامهای پولی و حقوقی بسیار نیازمندند(همان: 822). به نظر گئورگ زیمل[13] کاهش اعتماد، دوری انسانها از یکدیگر و از هم گسیختگی فرهنگی و کاهش حمایت اجتماعی یعنی پیوندهای عاطفی میان افراد، جوهر زندگی مدرن است و در جوامع جهانی اتفاق میافتد. زیمل در مورد جهانی شدن و حتی زندگی کلانشهری میگوید از سوی دیگر به دلیل روابط ناپایدار و غیرساختی که در تجددگرایی زندگی شهری وجود دارد و جزئی مهم از زندگی به شمار میآید، اعتماد اجتماعی به حداقل خود کاهش مییابد و به تعبیر زیمل این حق بیاعتمادی در زندگی شهری الزامی است. این دو عامل باعث میشود تا انسان کلانشهری در برخوردهای اجتماعی و تعاملی خود احتیاط کند. مراد زیمل از احتیاط، دور نگه داشتن خود از دیگران، بیاعتنایی به آنها و محدود نگه داشتن رابطه اجتماع با تعداد محدودی از افراد که محدود شدن و به سوی تنهایی رفتن را در پی دارد. به نظر زیمل زمانی که روابط اجتماعی بعد مذهبی و سنتی خود را از دست دهند، ملاکهای غیرشخصی از قبیل قانون، منطق، اندیشه و پول براینها حاکم میشود.کاربرد این ملاکها، آزادی فردی و عدالت اجتماعی را افزایش میدهد و در عین حال ابعاد عاطفی و احساسی حیات اجتماعی کاهش مییابد. مطابق نظر زیمل، هر چه جهانی شدن افزایش یابد، سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی)کاهش مییابد. از دید جورج ریتزر[14]، الگوی فرهنگی (رستورانهای زودآما یا حاضری) از نوع مک دونالد، تهیسازی فرهنگها از ویژگیهای مطلوب و دلچسب شیوههای تهیه خوراک و تغذیه سنتی و خانگی از دست رفتن فضای خودمانی و عاطفی سنتی (خانه و رستورانهای قدیمی) است. در این شیوه نوین (شعبات جهانی شده مک دونالد) خدمات با کیفیت متوسط و پایین عرضه میشود، برخوردها غیرشخصی است، جو سازمانی حاکم است و غذاها شباهتی با غذاهای خانگی ندارند. این رستورانهای زودآما همه جا نفوذ کردهاند و همزمان تأثیر همه جانبه فرایند مک دونالدی شدن را در همه جنبههای دیگر زندگی اجتماعی نیز میتوان دید. نظریه کارت اعتباری شدن ریتزر نظریهای است با همان دلالتهای مک دونالدی شدن و بازگوی آن است که شیوه استفاده از کارت اعتباری به مثابه نماد مشخصی از نگرش فرهنگ زندگی آمریکایی در فاصله و زمان بسیارکمی پس از پیدایش در سر تاسر جهان اشاعه یافته است. در این مورد نیز ریتزر ضمن نقد الگوهای کارت اعتباری به نقادی ایده جهانی شدن میپردازد. از نظر او کارت اعتباری نوعی تکنولوژی غیر انسانی است و در روابط بین خریدار و فروشنده دخالت میکند و به این ترتیب گامی است درجهت خارج ساختن کنترل از دست انسان. براساس نگرش ریتزر کارت اعتباری شدن نیز هم چون مک دونالدی شدن معرف غیرعقلانی شدن عقلانیت است(زاهدی، 1380: 340-339). مطابق نظریه ریتزر با جهانی شدن (مک دونالدی شدن و کارت اعتباری شدن)، سرمایه اجتماعی (صمیمیت و فضای خودمانی و عاطفی ) کاهش مییابد. به اعتقاد پیربوردیو[15] سرمایه اجتماعی به عنوان شبکهای از روابط یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بیوقفه به دست میآید. وی معتقد است، برخورداری افراد از منافع گروهی به واسطه موقعیت آنها در گروه یکسان نیست(شارعپور، 1388: 23). جهانی شدن چون ارتباطات را گسترش میدهد از نگاه بوردیو ممکن است، سرمایه اجتماعی فرد را افزایش دهد. اولریش بک [16]معتقد است، که در عرصه جهانی شدن، ما شاهد فرایند فردگرایی یا فردی شدن هستیم. عوامل ساختار بخش سنتی مانند طبقه، قومیت، زبان، روز به روز اهمیتشان را از دست میدهند و مردم به طور فزایندهای بر مبنای علایق و منافع فردی دست به انتخاب فردی میزنند(ریتزر، 1377: 774). استنباط از نظریههای مزبور در قالب فرضیههای زیر ارائه میگردد.
فرضیهها - هر چه زندگی شهروندان بیشتر جهانی شود، مشارکت اجتماعی آنان کاهش مییابد. - هر چه زندگی شهروندان بیشتر جهانی شود، هـمکاری و انسجام اجتماعی آنها کاهش مییابد. - هر چه زندگی شهروندان بیشتر جهانی شود، اعتماد اجتماعی آنان کاسته میشود.
تعریف مفاهیم و عملیاتیسازی متغیرها سرمایه اجتماعی مفهوم سرمایه اجتماعی، در بر گیرنده مفاهیمی چون، اعتماد، همکاری و همیاری میان اعضای یک گروه یا جامعه است که نظام هدفمندی را شکل میدهد و منجر به دستیابی به اهداف ارزشمندی مانند توسعه و پیشرفت میشود. رابرت پاتنام معتقد است که سرمایه اجتماعی وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتوانند با تسهیل اقدامات هماهنگ کارایی جامعه را بهبود بخشد(تاجالدین و سعیدی، 1389: 40). در این پژوهش سرمایه اجتماعی با استفاده از 3 مؤلفه، مشارکت اجتماعی، همکاری اجتماعی و اعتماد اجتماعی بررسی میشود.
مشارکت اجتماعی عبارت است از مجموعهای از مهارتها، قابلیتها و توانمندیهایی که هرفرد برای زیست در جامعهای که در آن زندگی میکند، به آنها نیاز دارد و مؤلفههای آن عبارتند از: توانایی مشارکت با دیگران، توانایی انجام امور بدون اتکا به دیگران، توانایی اتخاذ تصمیمات منطقی و توانایی رفتار بر اساس اخلاقی و مذهبی مطلوب(فتحی واجارگاه، 1381). مشارکت اجتماعی به دو بعد رسمی (مدنی) و غیررسمی تقسیم میگردد. الف) مشارکت غیررسمی: افراد میتوانند به شیوه غیررسمی از طریق انتخاب دوستیها و انواع پیوندهای شبکهای با یکدیگر در ارتباط باشند. به عبارت دیگر هر فردی دارای شبکه اجتماعی است که این شبکهها میتوانند حاوی انواع رابطه نظیر دوستی یا پیوندهای عاطفی، نزدیکی درفضا، مانند همسایگی یا مجاورت مکانی در اداره، روابط خویشاوندی و نظیر آن باشند. هر یک از این پیوندها دلالت بر کل ذخایر سرمایه اجتماعی فرد دارد(علویتبار، 1379: 237). مشارکت غیررسمی همیارانه، جدی گرفتن تبادل کمک، خدمات در انواع روابط شهروندی توسط افراد و همچنین میزان کمک کردن به بیماران صعبالعلاج مبین این مشارکت است. ب) مشارکت رسمی: جدا از پیوندهای غیررسمی با دیگران، فرد میتواند از طریق عضویت رسمی در انجمنها و گروههای داوطلبانه با دیگران درارتباط باشد. فعالیتی که در ارتباط با فضای سیاسی، حکومتی، باشگاهها و انجمنها و نیز سازمانهای دولتی بوده و معمولاً در قالب عضویت رسمی فرد در گروههای مختلف خود را نشان میدهد و تابع مقررات و سلسله مراتب است(همان: 76). تمایل به عضویت در گروهها و انجمنهای اجتماعی شامل: میزان شرکت و همکاری درانجمنهای مختلف، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سازمان یافته(همان: 233). و همچنین میزان تمایل به عضویت در انجمنهای زیست محیطی سازمانیافته از شاخصهای این نوع مشارکت میباشد.
همکاری اجتماعی همکاری اجتماعی معمولاً مفهومی را میرساند که بر پایه آن در سطح یک گروه یا یک جامعه، اعضاء به یکدیگر وابستهاند و به طور متقابل نیازمند یکدیگر هستند. همکاری اجتماعی همچنین نوعی احساس ارتباط، گرایش، تعامل با دیگران است و منظور از آن احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است که از آگاهی و اراده برخوردار باشند(بیرو، 1366: 400). همکاری در قالب دو مفهوم میزان توجه و احساس مسئولیت افراد نسبت به یکدیگر و میزان اختلاف و همکاری بین افراد مطرح میگردد. منظور از تعامل اجتماعی میزان همبستگی است که بین مردم وجود دارد و به صورت ویژگیهایی چون انجام کاری مانند ایثارگری اجتماعی که هیچ سودی برای فرد نداشته باشد(مشهدی، 1388: 128). منظور از حمایت اجتماعی، حمایت افراد از یکدیگر به صور مالی و عاطفی در زمان نیازمندی یا به مثابه بخشی از حیات روزمره(نظیر پول قرض دادن، گوش کردن به درد و دل افراد) میباشد که با دو معرف حمایت عاطفی و حمایت اقتصادی بررسی میشود.
اعتماد اجتماعی اعتماد اجتماعی دلالت دارد بر انتظارات و تعهدات اکتسابی و تأئید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمانها و نهادهای اجتماعی دارند(علیپور، 1388: 121). اعتماد در قالب سه سنجه اعتماد رسمی و غیررسمی، اعتماد تعمیم یافته و قابلیت اعتماد به عموم مورد بررسی میباشد. 1. میزان اعتماد غیر رسمی یا اعتماد شخصی: این اعتماد مربوط به سطح اطمینانی است که یک فرد نسبت به اعضای خانواده، دوستان و خویشان و همسایگان خود دارد. 2. میزان اعتماد رسمی یا کلان: از این وضعیت حکایت داردکه پاسخگو تا چه حدی فکر میکندکه نهادها و سازمانها منافع جامعه را تأمین میکنند. 3. میزان اعتماد تعمیم یافته: از این وضعیت حکایت دارد که پاسخگو تا چه حدی به غریبهها و سایر افرادی که با آنها سابقه آشنایی ندارد اعتماد میکند.
جهانی شدن مارتین آلبرو جهانی شدن را به فرایندهایی که بر اساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم میپیوندند، تعریف میکند(سیدنورانی، 1379: 158). با توجه به مطالعات انجام شده در این پژوهش جهانی شدن زندگی روزمره در 3 حوزه مورد بررسی قرارمی گیرد: 1. جهانی شدن زندگی فرهنگی: جهانی شدن فرهنگی عبارت از شکلگیری و گسترش فرهنگی خاصّ در عرصه جهانی است. این فرایند، موجی از همگونی فرهنگی را در جهان پدید آورده و همه خاصّهای فرهنگی را به چالش میطلبد. جهانی شدن در عین این که اقتصادی فراملی در عرصه اقتصاد و جامعهای فراملی در عرصه سیاست به وجود میآورد، فرهنگی جهانی را نیز شکل میدهد(گلمحمدی، 1380: 98). این متغیر دو مؤلفه، شیوه زندگی و فناوری اطلاعات و ارتباطات را شامل میشود. 2. جهانی شدن زندگی سیاسی: این بعد ازجهانی شدن موجب میشود که افراد و گروههای قدرتمند شده، بتوانند به عنوان گروههای ذینفوذ بر روی دولتها تأثیرگذارند و آنها را تحت تأثیر تصمیمات، برنامهها و خواستههای خود قرار دهند. جهانی شدن در عرصه سیاسی، موجب ارتقاء دموکراسی و رشد فرهنگ سیاسی و نگرشهای مدنی میشود. به علاوه تغییر در شیوههای سنتی و ایستای نگرشهای سیاسی ساختار متمرکز قدرت و بینش معطوف به اقتدار یکسویه و جایگزین شدن تفکر و آزادی انتخاب درقالب مدل توسعه سیاسی و جامعهمدنی، موجب استقرار قدرت و بینش چندسویه فرهنگ سیاسی مبتنی بر آزادیخواهی انتخاب محور، توسعهگرا و تجویزات عقلانی از دیگر دستاوردهای جــهانی شدن در بعد سیاسی محسوب میشود(میرمحمدی، 1381: 66). میزان گرایش به آزادی اجتماعات و اعتصابات، میزان گرایش به آزادی بیان، میزان گرایش به دموکراسی در جامعه، میزان گرایش به آزادی مذهب، میزان گرایش به آزادی عقیده این متغیر را میسنجد. 3. جهانی شدن زندگی اقتصادی: بعد جهانی شدن اقتصاد، نوعی نظام بازار آزاد اقتصاد است که حتی به صورت تحمیلی در برخی وجوه روی میدهد. یکی از اهداف بنیادی جهانی شدن در عرصه اقتصاد از میان بردن مرزهای اقتصادی و حذف موانع حقوقی- قانونی در کشورهاست. به گونهای که سرمایهها به صورت آزاد در گردش در آیند. نکته دوم در بعد اقتصادی جهانی شدن، حذف موانع و مرزهای گمرکی و جهانی شدن رقابتها است(گلمحمدی، 1380: 20). گرایش به نوع مصرف کالا (استفاده از کالاهای داخلی)، گرایش به شیوه مصرف کالا (استفاده از غذاهای فست فود، استفاده از مدلهای جدید گوشی موبایل و استفاده از وسایل مدرن و لوکس در منزل)، گرایش به استفاده ار کارتهای اعتباری جهانی شدن اقتصاد را میسنجد.
روش پژوهش روش تحقیق، پیمایش و تکنیک جمعآوری دادهها پرسشنامه بود. جامعه آماری شهروندان 20 سال به بالای ساکن در منطقه 1، 7،17 تهران بودند. حجم نمونه 300 نفر که به وسیله فرمول کوکران برآورد شد. شیوه نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و واحد تحلیل نیز فرد بود. برای به دست آوردن میزان پایایی سؤالات پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد، همچنین اعتبار صوری با مراجعه به داوران و کارشناسان به دست آمده است. در تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید.
یافتهها (52.3 درصد) مطالعه شوندگان زن (47.7 درصد) مرد بودند. (3.39 درصد) مجرد و (60.3 درصد) متأهل میباشند. میانگین سنی و تحصیلات آنان به ترتیب 34 سال و 14.5 کلاس بوده است. مشارکت اجتماعی با دو سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است. مشارکت اجتماعی پاسخگویان در حد بالایی قرار دارد. همکاری اجتماعی با 6 سؤال مورد سنجش قرار گرفته است. میزان همکاری اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط بوده است. اعتماد اجتماعی یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی است که با 12 سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است. میزان اعتماد اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط بوده است. سرمایه اجتماعی با 20 سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در این تحقیق بوده است که از طریق 20 سؤال با متغیرهای (مشارکت، همکاری و اعتماد ) که به صورت scale بوده، مورد سنجش قرار گرفته شده است. از طریق compute کردن میانگین سرمایه اجتماعی پاسخگویان 109.11 به دست آمده و حداقل پاسخ به سؤال 28 و حداکثر 172 بوده است و با استفاده از حداقل و حداکثر، دادهها را به رتبهای تبدیل کردهایم و طبق دادههای تحقیق از 300 پاسخگو که به تمام گویههای مربوط به سرمایه پاسخ دادهاند، 150 نفر (50 درصد) دارای میزان سرمایه اجتماعی متوسط، 109 نفر (36.3 درصد) میزان سرمایه اجتماعی بالا و 41 نفر (13.7 درصد) دارای میزان سرمایه اجتماعی پایین بودهاند. میتوان گفت که سرمایه اجتماعی در حد متوسط میباشد. جهانی شدن زندگی فرهنگی، یکی از سه بعد جهانی شدن زندگی میباشد که متغیر مستقل را میسنجد. این بعد با 31 سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است. این تحقیق میزان جهانی شدن زندگی فرهنگی شهروندان تهرانی را در حد متوسط به دست آورده است. جهانی شدن زندگی اقتصادی، با 3 سؤال مورد سنجش قرار گرفته است. در این تحقیق میزان جهانی شدن زندگی اقتصادی شهروندان تهرانی در حد متوسط میباشد. جهانی شدن زندگی سیاسی، از طریق 6 سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است. شهروندان تهرانی از نظر جهانی شدن زندگی سیاسی در حد بالایی قرار دارند. در مجموع جهانی شدن زندگی به عنوان متغیر مستقل در این تحقیق میباشد، که با 40 سؤال در سطح فاصلهای مورد سنجش قرار گرفته است از طریق compute کردن میانگین جهانی شدن 188.59 به دست آمده و حداقل پاسخ به سؤال 64 و حداکثر 325 بوده است و با استفاده ازحداقل و حداکثر، دادهها را به رتبهای تبدیل کردهایم و طبق دادههای تحقیق از 300 پاسخگو که به تمام گویههای مربوط به جهانی شدن پاسخ دادهاند، 191 نفر (63.7 درصد) در حد متوسط، 58 نفر (19.3 درصد) در حد کم و 51 نفر (17 درصد) در حد پایین هستند. بنابراین در کل میتوان جهانی شدن رادر میان شهروندان تهرانی در حد متوسط دانست. همبستگی جهانی شدن با سرمایه اجتماعی: آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که گر چه از نظر پاتنام جهانی شدن زندگی باعث میشود مشارکت اجتماعی کاهش یابد، اما نتایج این تحقیق نظر او را تأیید نمیکند. زیمل، گیدنز و فوکویاما معتقدند که جهانی شدن زندگی باعث میشود که اعتماد اجتماعی کاهش یابد و این فرایند باعث دوری انسانها از یکدیگر میشود. رابطه جهانی شدن و اعتماد اجتماعی معنادار میباشد، برخلاف نظر آنها جهت رابطه مثبت و مستقیم است و شدت رابطه در حد متوسط میباشد. همچنین پاتنام وکلمن معتقدند که با وجود جهانی شدن زندگی، همکاری اجتماعی کاهش مییابد. در این تحقیق نیز رابطه جهانی شدن و همکاری اجتماعی معنادار میباشد، اما بر خلاف نظر آنها جهت رابطه مثبت و مستقیم است و شدت رابطه نیز در حد متوسط میباشد.
جدول شماره (1): ضریب همبستگی پیرسون
تحلیل رگرسیون نشان میدهد، از ابعاد مختلف جهانی شدن فقط جهانی شدن زندگی فرهنگی تأثیرات مستقیم بر سرمایه اجتماعی میگذارد. با توجه به اندازه R دو مدل از توانایی بالایی در تبیین پراکندگیهای متغیر وابسته برخوردار نیست. بنابراین خط رگرسیون توانایی تبیین پراکندگیهای متغیر وابسته بر حسب تغییرات متغیرهای مستقل را دارد. در مدل نظری فرض، بر این بود که سه بعد جهانی شدن زندگی (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی) بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارند، اما مدل تجربی حاصل از اجرای آزمون تحلیل مسیر به ما نشان میدهد که فقط جهانی شدن زندگی فرهنگی بر سرمایه اجتماعی تأثیر مستقیم دارد و ابعاد دیگر جهانی شدن، یعنی جهانی شدن زندگی اقتصادی و جهانی شدن زندگی سیاسی بر سرمایه اجتماعی تأثیرات غیر مستقیم داشتهاند. جهانی شدن زندگی فرهنگی با بتای (0.25) به صورت مستقیم و جهانی شدن زندگی اقتصادی (0.41) به صورت غیر مستقیم و متغیر جهانی شدن زندگی سیاسی (0.22) نیز به صورت غیر مستقیم بر میزان سرمایه اجتماعی تاثیرگذار میباشند. یعنی در کل میتوان گفت که ربط علی بین جهانی شدن و سرمایه اجتماعی ضعیف میباشد.
شکل شماره (1): مدل تجربی تبیین رابطه جهانی شدن و سرمایه اجتماعی
بحث و نتیجهگیری این تحقیق تاثیر جهانی شدن زندگی بر سرمایه اجتماعی شهروندان تهرانی را سنجیده است. جهانی شدن به عنوان متغیر مستقل در سه بعد جهانی شدن زندگی فرهنگی، جهانی شدن زندگی سیاسی و جهانی شدن زندگی اقتصادی و سرمایه اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در سه بعد مشارکت اجتماعی، همکاری اجتماعی و اعتماد اجتماعی سنجیده شده است. در ابتدای این تحقیق سه سؤال مطرح شد: جهانی شدن یک فرایند واقعی و جبری است و به معنای تعامل و نزدیکی بیشتر از جمله فرهنگها میباشد. این تحقیق نشان داد که جهانی شدن زندگی در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان تهرانی رخ داده است و در حد متوسط رو به بالا بوده است. جهانی شدن زندگی سیاسی در حد بالا و جهانی شدن زندگی اقتصادی و فرهنگی در حد متوسط قرار دارد و نتایج این تحقیق در قسمتی که جهانی شدن زندگی فرهنگی و اقتصادی مورد سنجش قرار گرفت، نشان داد که جامعه ما اگر چه گرایشات مذهبی دارد ولی میتوان گفت که شهروندان از مدرنترین و بهترین وسایل (یخچال، اتومبیل، تلویزیون) استفاده میکنند، و این نشان میدهدکه افراد میخواهند جدیدترین کالاهای جهان را در اختیار داشته باشند. تحقیقات زهرا بیدگلی نیز نشان داد که دیر زمانی است که جامعه ما در معرض مدرنیته و نوسازی واقع شده است، بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق نیز زندگی شهروندان تهرانی تا حدودی جهانی شده است. افراد از یک کامپیوتر شخصی و تقریباً همه از یک موبایل برخوردارند که در سالهای گذشته وجود نداشته است. طرز نگرش و دیدگاه افراد در مورد مسائل مختلف (از جمله ازدواج، تعداد فرزند، نحوه گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن) و در کل میتوان گفت که شیوه زندگی افراد، استفاده از وسایل فناوری اطلاعات تغییر نموده است. قسمت جهانی شدن زندگی سیاسی نشان داد که افراد از نظر گرایش سیاسی نیز تغییر کردهاند، افراد باور به آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی نقد و آزادی عقیده دارند و آن را نیاز جامعه خود میدانند .همچنین سرمایه اجتماعی که به عنوان متغیر وابسته بوده در حد متوسط رو به بالا به دست آمده است. اعتماد اجتماعی و همکاری اجتماعی در حد متوسط و مشارکت در حد بالایی قرار دارد. تحقیق عالیه شکربیگی نشان میدهد که بین میزان تجددگرایی و سرمایه اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد. در تحقیق حاضر رابطه علی بین جهانی شدن و سرمایه اجتماعی ضعیف میباشد. تحلیل مسیر، نشان میدهد تاثیر جهانی شدن زندگی فرهنگی بر سرمایه اجتماعی مستقیم میباشد. جهانی شدن زندگی اقتصادی و سیاسی بر سرمایه اجتماعی تأثیر غیر مستقیم قابل توجهی دارند. از هر موضع فکری به جهان در دهههای اخیر بنگریم تغییراتی که زمان و مکان و فاصلهها را تحت تاثیر قرار داده، مشاهده میشود. به نظر میرسد جهانی کاملاً متفاوت در حال شکلگیری است. در میان، یا در ذیل همه این تحولات، دگرگونیها و تلاطمها، بخشهای عمدهای از انسانها همچنان همانند گذشته ظاهراً ابدی خود گامهای ابدی بر میدارند. اگر تلاش برای عرضه تصویر و تبیین جامع از فرآیند جهانی شدن و اثرات آن نیاز و ضرورتی استراتژیک نباشد، دست کم میتوان گفت که ضرورتی اخلاقی است که از رسالت جامعهشناسی بر میخیزد. جامعهشناسی که همواره و به طور پنهان و آشکار دغدغهای اخلاقی داشته و مدعی جستجوی منابع و راههایی برای پیشبرد و تسریع فرآیندهای بشر بوده، باید به انسانها بیاموزد که در فرآیند تحلیل رفتن نهادهای سنتی و هویت بخش و ادغام در شبکههای غیر شخصی و سیال چگونه ابزارهای جدیدی برایکسب و حفظ سرمایه اجتماعی پیدا کنند. ارتقاء توان بهرهبرداری مفید و موثر از فنآوریهای ارتباطی نوین و امکان تعامل بین فرهنگها در محیط جهانی و شناخت جنبههای آسیبآفرین فناوریهای جدید یکی از این تدابیر است. تقویت و ارتقاء مردمسالاری و بالا بردن فرهنگ سیاسی و نگرشهای مدنی مردم و حضور آنها در عرصههای مختلف اجتماعی راهکار دیگری است. لزوم مشارکت در فرایند جهانی شدن، گذر کردن از اقتصاد دولتی است و همچنین تقویت اقتصاد باز و آزاد و تقویت ظرفیت داخلی و همچنین بازسازی هویت و پاسداری از آن از جمله مهمترین راهکارهای گریز از بحران هویت در عصر جهانی شدن می باشد، پیشنهاد میشود.
منابع بیدگلی، ز. ( 1382 ). بررسی جامعهشناختی میزان تفکر مدرن (دبیران خانم شهر تهران). رساله دکترا، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. بیرو، آ. (1366(. فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. چاپ دوم. بیرو، آ. (1380 ). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. چاپ چهارم. بهنام، ج. (1383). ایرانیان و اندیشه تجدد. تهران: نشر و پژوهش فروزان روز. چاپ دوم. تاجبخش، ک. (1384.( کاربرد نظریه سرمایه اجتماعی در تأمین اجتماعی. مجموع مقالههای نخستین سمپوزیسم سرمایه اجتماعی در رفاه اجتماعی، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، چاپ اول. تاجبخش، ک. (1384). سرمایه اجتماعی و سیاستهای اجتماعی، تهران، فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 155. تاجالدین، م؛ و محمدرضا، سعیدی. (1388). برنامهریزی اجتماعی. تهران: نشر مؤسسه فرهنگی و هنری راهدانه. پاتنام، ر. (1380). دموکراسی و سنتهای مدنی. ترجمه: محمدتقی، دلفروز. تهران: نشر غدیر. خواجه نوری، ب؛ و علیاصغر، مقدس. (1388). رابطه بین تصور از بدن و فرایند جهانی شدن مطالعه موردی زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان، جامعهشناسی کاربردی. سال بیستم. خواجه نوری، بیژن؛ علی، روحانی؛ و سمیه، هاشمی. (1390). سبک زندگی و مدیریت بدن، فصلنامه علمی– پژوهشی جامعهشناسی زنان. سال دوم، شماره 4. دیوب، اس، سی. (1377). نوسازی و توسعه. ترجمه: احمد، موثقی. تهران: نشر قومس. ریتزر، ج. (1377). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: محسن، ثلاثی. تهران: نشر نی. چاپ 3. ریتزر، ج. (1386). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: محسن، ثلاثی. تهران: نشر نی. چاپ 12. ریتزر، ج؛ و داگلاس جی، گودمن. (1390). نظریه جامعهشناسی مدرن. ترجمه: خلیل، میرزایی. عباس لطفیزاده. تهران: انتشارات جامعهشناسان. رابرتسون، ر. (1385). جهانی شدن، تئوریهای اجتماعی و فرهنگ جهانی. ترجمه: کمال، پولادی. تهران: ثالث. زاهدی، م، ج. (1382). توسعه و نابرابری. تهران: نشر مازیار. شهرامنیا، الف، م. (1386). جهانی شدن و دموکراسی. تهران: نشر نگاه معاصر. چاپ اول. شارعپور، م. (1388). سنجش سرمایه اجتماعی در نقاط شهری استان گلستان. شجاعیزند، ع. (1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران، تهران: مجله جامعهشناسی ایران. دوره ششم، شماره 1، ص 34. شایگان، د. (1380). افسونزدگی جدید. ترجمه: فاطمه، ولیانی. تهران: فروزان روز. شمسینی غیاثوند، ح. (1385). نشانگان عرفیسازی در گفتمانهای سیاسی متعارض ایران. دانشگاه تهران: رساله دکترا. شکربیگی، ع. (1378). مطالعه جامعهشناختی تجددگرایی و رابطه آن با سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی (پژوهشی در شهر تهران). علیپور، پ. (1388). بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در شهر تهران، مجله جامعهشناسی ایران. تهران: شماره 10. علویتبار،ع، ر. (1379). مشارکت در اداره امور شهرها. تهران: انتشارات سازمان شهرداریهای کشور. فیلد، ج. (1386). سرمایه اجتماعی. ترجمه: غلامرضا، غفاری؛ و حسین، رمضانی. تهران: نشر کویر. فتحی واجارگاه، ک. (1381). برنامه درسی تربیت شهروندی، الویتی پنهان برای نظام آموزش و پرورش ایران، پژوهش علوم انسانی. دانشگاه اصفهان: شماره 14. گیدنز، آ. (1384). چشمانداز جهانی. ترجمه: محمدرضا، جلائیپور. تهران: نشر طرح نو. گیدنز، آ. (1383). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. چاپ 13. گیدنز، آ. (1387). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. چاپ 22. گلمحمدی، الف. (1380). تجدد، جهانی شدن و هویت خاصگرایی فرهنگی در جهان معاصر. پایاننامه دکترا. گلمحمدی، الف. (1381). تعاریف و ابعاد جهانی شدن، فصلنامه مطالعه ملی. سال سوم، شماره 11. گلمحمدی، الف. (1380). جهانی شدن و بحران هویت. تهران: فصلنامه مطالعات ملی. سال سوم، شماره 10. 33- میرمحمدی،د. (1381 ). جهانی شدن، ابعاد و رویکردها. تهران: فصلنامه مطالعات ملی. شماره 11، سال سوم. مشهدی، ف. (1388). نقش خانواده در سرمایه اجتماعی فرزندان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد تبریز. مؤمنی، ح؛ و همکاران. (1392). اینترنت و هویت ملی. فصلنامه مهندسی فرهنگی. سال هشتم، شماره 76 . سیدنورانی، م، ر. (1379). جهانی شدن و کشورهای در حال توسعه در ایران. تهران: انتشارات اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 155و 156. نوذری، ح، ع. (1379). صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته بسترهای تاریخی و زمینههای تکامل اجتماعی. تهران: نشر نقش جهان. چاپ سوم. همیلتون، م. (1379). جامعهشناسی دین. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: نشر ثالث. چاپ دوم. هابرماس، یورگن. (1384). جهانی شدن و آینده دموکراسی، منظومه پساملی. ترجمه: کمال، پولادی. تهران: نشر مرکز. براندا، مورفی؛ و والن، هالی. (1382). مدیریت بحران و سرمایه اجتماعی. بیجا، بینا، صص 263-262. Partridge, Christopher. (2004). Alternative spirituality, new Religions and the Reenchantment of the west. Oxford Hand book of New Religious movments, ed. James R. lewis, oxford university press, New York. Panave of dysay. (2009). Globalization; innovation and social capital. the changing face indo-french cooperation in science and technology of policy studies; faculty of social sciences its javaharlal university
[1]. عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق، تهران- ایران. E- mail: no_hashemzehi@yahoo.com [2]. کارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعی (عضو گروه مطالعات اقتصادی- اجتماعی مرکز پژوهشهای اجتماعی کند و کاو، تهران- ایران. E- mail: en_asghari2012@yahoo.com [5]. Saint Simon [12]. FrancisFukuyama [13]. Georg Simmel [14]. George Ritzer [15]. PierreBourdieu [16]. Ulrichbeck | ||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||
بیدگلی، ز. ( 1382 ). بررسی جامعهشناختی میزان تفکر مدرن (دبیران خانم شهر تهران). رساله دکترا، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. بیرو، آ. (1366(. فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. چاپ دوم. بیرو، آ. (1380 ). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه: باقر، ساروخانی. تهران: انتشارات کیهان. چاپ چهارم. بهنام، ج. (1383). ایرانیان و اندیشه تجدد. تهران: نشر و پژوهش فروزان روز. چاپ دوم. تاجبخش، ک. (1384.( کاربرد نظریه سرمایه اجتماعی در تأمین اجتماعی. مجموع مقالههای نخستین سمپوزیسم سرمایه اجتماعی در رفاه اجتماعی، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، چاپ اول. تاجبخش، ک. (1384). سرمایه اجتماعی و سیاستهای اجتماعی، تهران، فصلنامه رفاه اجتماعی. شماره 155. تاجالدین، م؛ و محمدرضا، سعیدی. (1388). برنامهریزی اجتماعی. تهران: نشر مؤسسه فرهنگی و هنری راهدانه. پاتنام، ر. (1380). دموکراسی و سنتهای مدنی. ترجمه: محمدتقی، دلفروز. تهران: نشر غدیر. خواجه نوری، ب؛ و علیاصغر، مقدس. (1388). رابطه بین تصور از بدن و فرایند جهانی شدن مطالعه موردی زنان شهرهای تهران، شیراز و استهبان، جامعهشناسی کاربردی. سال بیستم. خواجه نوری، بیژن؛ علی، روحانی؛ و سمیه، هاشمی. (1390). سبک زندگی و مدیریت بدن، فصلنامه علمی– پژوهشی جامعهشناسی زنان. سال دوم، شماره 4. دیوب، اس، سی. (1377). نوسازی و توسعه. ترجمه: احمد، موثقی. تهران: نشر قومس. ریتزر، ج. (1377). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: محسن، ثلاثی. تهران: نشر نی. چاپ 3. ریتزر، ج. (1386). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. مترجم: محسن، ثلاثی. تهران: نشر نی. چاپ 12. ریتزر، ج؛ و داگلاس جی، گودمن. (1390). نظریه جامعهشناسی مدرن. ترجمه: خلیل، میرزایی. عباس لطفیزاده. تهران: انتشارات جامعهشناسان. رابرتسون، ر. (1385). جهانی شدن، تئوریهای اجتماعی و فرهنگ جهانی. ترجمه: کمال، پولادی. تهران: ثالث. زاهدی، م، ج. (1382). توسعه و نابرابری. تهران: نشر مازیار. شهرامنیا، الف، م. (1386). جهانی شدن و دموکراسی. تهران: نشر نگاه معاصر. چاپ اول. شارعپور، م. (1388). سنجش سرمایه اجتماعی در نقاط شهری استان گلستان. شجاعیزند، ع. (1384). مدلی برای سنجش دینداری در ایران، تهران: مجله جامعهشناسی ایران. دوره ششم، شماره 1، ص 34. شایگان، د. (1380). افسونزدگی جدید. ترجمه: فاطمه، ولیانی. تهران: فروزان روز. شمسینی غیاثوند، ح. (1385). نشانگان عرفیسازی در گفتمانهای سیاسی متعارض ایران. دانشگاه تهران: رساله دکترا. شکربیگی، ع. (1378). مطالعه جامعهشناختی تجددگرایی و رابطه آن با سرمایه اجتماعی خانواده ایرانی (پژوهشی در شهر تهران). علیپور، پ. (1388). بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در شهر تهران، مجله جامعهشناسی ایران. تهران: شماره 10. علویتبار،ع، ر. (1379). مشارکت در اداره امور شهرها. تهران: انتشارات سازمان شهرداریهای کشور. فیلد، ج. (1386). سرمایه اجتماعی. ترجمه: غلامرضا، غفاری؛ و حسین، رمضانی. تهران: نشر کویر. فتحی واجارگاه، ک. (1381). برنامه درسی تربیت شهروندی، الویتی پنهان برای نظام آموزش و پرورش ایران، پژوهش علوم انسانی. دانشگاه اصفهان: شماره 14. گیدنز، آ. (1384). چشمانداز جهانی. ترجمه: محمدرضا، جلائیپور. تهران: نشر طرح نو. گیدنز، آ. (1383). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. چاپ 13. گیدنز، آ. (1387). جامعهشناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی. چاپ 22. گلمحمدی، الف. (1380). تجدد، جهانی شدن و هویت خاصگرایی فرهنگی در جهان معاصر. پایاننامه دکترا. گلمحمدی، الف. (1381). تعاریف و ابعاد جهانی شدن، فصلنامه مطالعه ملی. سال سوم، شماره 11. گلمحمدی، الف. (1380). جهانی شدن و بحران هویت. تهران: فصلنامه مطالعات ملی. سال سوم، شماره 10. 33- میرمحمدی،د. (1381 ). جهانی شدن، ابعاد و رویکردها. تهران: فصلنامه مطالعات ملی. شماره 11، سال سوم. مشهدی، ف. (1388). نقش خانواده در سرمایه اجتماعی فرزندان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد تبریز. مؤمنی، ح؛ و همکاران. (1392). اینترنت و هویت ملی. فصلنامه مهندسی فرهنگی. سال هشتم، شماره 76 . سیدنورانی، م، ر. (1379). جهانی شدن و کشورهای در حال توسعه در ایران. تهران: انتشارات اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 155و 156. نوذری، ح، ع. (1379). صورتبندی مدرنیته و پست مدرنیته بسترهای تاریخی و زمینههای تکامل اجتماعی. تهران: نشر نقش جهان. چاپ سوم. همیلتون، م. (1379). جامعهشناسی دین. ترجمه: محسن، ثلاثی. تهران: نشر ثالث. چاپ دوم. هابرماس، یورگن. (1384). جهانی شدن و آینده دموکراسی، منظومه پساملی. ترجمه: کمال، پولادی. تهران: نشر مرکز. براندا، مورفی؛ و والن، هالی. (1382). مدیریت بحران و سرمایه اجتماعی. بیجا، بینا، صص 263-262. Partridge, Christopher. (2004). Alternative spirituality, new Religions and the Reenchantment of the west. Oxford Hand book of New Religious movments, ed. James R. lewis, oxford university press, New York. Panave of dysay. (2009). Globalization; innovation and social capital. the changing face indo-french cooperation in science and technology of policy studies; faculty of social sciences its javaharlal university
| ||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,399 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 461 |