تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,004 |
تعداد مقالات | 83,629 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,546,328 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,617,995 |
اثر سن نشا و تراکم گیاه بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج (Oryza sativa L.) در استان هرات- افغانستان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوفصلنامه ی علوم به زراعی گیاهی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 2، دوره 9، شماره 2، آذر 1398، صفحه 107-119 اصل مقاله (651.11 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
حمیدالله ناصری1؛ سیدمحسن نبوی کلات2** 2؛ رضا صدرآبادی حقیقی3 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
11- دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
22- دانشیار، گروه علوم کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
33- استاد، گروه علوم کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
به منظور مطالعه اثر سن نشا و تراکم گیاه بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج (رقم صدری) آزمایشی مزرعهای در مرکز تحقیقات کشاورزی اردوخان استان هرات افغانستان (طول جغرافیایی "49 '11 °62 و عرض جغرافیایی "35 '20 °34) در سال زراعی 97-1396 انجام شد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. سن نشا در سه سطح شامل (20، 30 و 40 روز) به عنوان عامل اصلی وتراکم کاشت درچهار سطح شامل (13، 17، 22 و 33 گیاه در متر مربع) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر سن نشا بر تعداد پنجه درگیاه، تعداد دانه درخوشه و عملکرد دانه و اثر تراکم گیاه بر تمام صفات جز وزن هزار دانه معنیدار بود. اثر متقابل دو عامل بر هیچ یک از صفات تاثیر معنیدار نداشت. مقایسه میانگین صفات نشان داد، بیشترین تعداد دانه در خوشه و عملکرد دانه در هکتار در سن نشای 30 روز به دست آمد. همچنین بیشترین تعداد پنجه درگیاه، تعداد پنجه بارور، تعداد دانه در خوشه و درصد دانه پوک در تراکم 13 گیاه در متر مربع و بالاترین عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و عملکرد دانه در هکتار در تراکم 33 گیاه در مترمربع حاصل شد. بر اساس ضریب همبستگی ساده صفات، عملکرد دانه دارای همبستگی مثبت و معنیدار با عملکرد بیولوژیک، تعداد پنجه بارور در گیاه و تعداد دانه در خوشه بود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
واژههای کلیدی: اجزای عملکرد؛ درصد دانه پوک؛ ضرایب همبستگی؛ عملکرد دانه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه از میان غلات دانهریز، برنج پس از گندم مهمترین منبع غذایی انسان بوده و غذای اصلی حدود نیمی از مردم جهان و اغلب مردم کشورهای آسیایی را تشکیل میدهد. سطح زیر کشت این محصول در جهان در حدود 5/146 میلیون هکتار میباشد (20). سطح زیر کشت برنج در افغانستان حدود 117 هزار هکتار با تولید سالیانه حدود 350 هزار تن میباشد که در 17 استان (ایالت) کشت میشود. سطح کشت این محصول در استان هرات نیز کمی بیش از 3 هزار هکتار است. میزان مصرف سالیانه برنج در افغانستان حدود 570 هزار تن میباشد. به کار گرفتن روشهای صحیح مدیریت زراعی از عوامل موفقیت تولید هر محصولی از جمله برنج میباشد. در بین این عوامل، مدیریت نشای برنج و تراکم مطلوب از مهمترین عوامل زراعی موثر بر عملکرد محسوب میشود. اغلب ارقام برنج به سن نشا در زمان انتقال به زمین اصلی حساس بوده و استقرار اولیه در زمین اصلی بستگی زیادی به انتخاب صحیح سن نشا دارد (21، 26). همچنین بسیاری از صفاتی که در عملکرد گیاه موثر هستند مانند تعداد پنجه، طول خوشه، تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه در ارقام مختلف میتوانند تحت تاثیر سن نشا قرار گیرند (13). زیرا انطباق مناسب مراحل حساس فنولوژیک گیاه با عوامل اکولوژیک مانند طول روز و متوسط دمای مناسب حائز اهمیت فراوان است و نقش مهمی در بهبود صفات فوق و در نتیجه افزایش راندمان تولید دارد (4). کشاورزان گیاهچههای برنج را در سنین مختلف نشا میکنند، اما نشاهای با سنین 25 تا 50 روز معمولتر است (23). نتایج تحقیقات در این زمینه نیز متفاوت میباشد. اما در اغلب گزارشها دامنهای از 20 تا 40 روز سن نشا به عنوان سن مطلوب توصیه میشود (5). به عنوان یک اصل کلی و بر اساس نتایج اکثر پژوهشهای انجام شده، اغلب محققان معتقد هستند نشاهای جوانتر نسبت به نشاهای مسنتر بهتر میتوانند خودشان را با شرایط محیطی تطبیق دهند (18). پرامانیک و برا (21) معتقد هستند رشد سریعتر، توسعه برگها، تولید پنجههای بیشتر و بهرهگیری مناسب از منابع محیطی سبب افزایش عملکرد دانه در نشاهای جوانتر در مقایسه با نشاهای مسن میگردد. در مقابل، نتایج تحقیقات زیادی حاکی از آن است که عملکرد و اجزای عملکرد برنج با افزایش سن نشا کاهش معنیداری مییابد (22،26). تراکم مناسب یکی از عوامل بسیار مهم رسیدن به حداکثر عملکرد کمی و کیفی تمام محصولات زراعی است. زیرا محصولات زراعی جهت رشد و تامین نیازهای غذایی به شدت به درجه حرارت، تابش خورشیدی، رطوبت و حاصلخیزی خاک وابسته هستند. به همین دلیل، تراکمهای پایین ممکن است حداکثر دسترسی به این عوامل را محدود و به نوعی سبب هدر رفت منابع شود و تراکمهای بالاتر از حد مطلوب سبب افزایش رقایت درون گونهای و در نتیجه کاهش رشد و عملکرد گیاه گردد. بنابراین تعیین تراکم مناسب جمعیت گیاهی در واحد سطح برای رسیدن به حداکثر عملکرد ضروری است (14). اغلب نتایج پژوهشها در این زمینه حاکی است که با افزایش تراکم تا حد معین صفاتی مانند تعداد پنجه بارور و یا تعداد دانه در خوشه کاهش، ولی به دلیل افزایش تعداد خوشه در واحد سطح، عملکرد افزایش مییابد. مبصر و همکاران (19) با مطالعه تراکمهای مختلف در برنج مشاهده کردند که با افزایش تراکم از 11 بوته به 44 بوته در متر مربع تعداد کل پنجه بارور در گیاه کاهش ولی به علت افزایش تعداد خوشه در واحد سطح عملکرد دانه افزایش یافت. همچنین مرادپور و همکاران (11) دریافتند با افزایش تراکم از 17 به 68 گیاه در مترمربع عملکرد دانه برنج افزایش یافت. خدادادی بالانقیبی و همکاران (3) در بررسی اثر دو تراکم کاشت 40 و 120 گیاه در متر مربع حاصل از آرایش کاشت 15×5/16 و 3/8×10 سانتیمتر مربع و 1 و 3 نشا در هر کپه بر عملکرد دانه برنج، بیشترین عملکرد دانه را در تراکم 120 گیاه در متر مربع مشاهده کردند. بر خلاف این نتایج، کاهش عملکرد دانه با افزایش تراکم نیز در برخی پژوهشها گزارش شده است. سعیدزاده و همکاران (6) در مطالعه 4 تراکم 1، 3، 5، 7 و 9 نشا در هر کپه مشاهده کردند که بیشترین عملکرد دانه شلتوک در تراکم 3 گیاه در هر کپه به دست آمد و با افزایش تراکم عملکرد دانه شلتوک کاهش یافت. باید توجه داشت که در تراکمهای بیشتر از حد مطلوب، کاهش وزن بوتهها به حدی است که افزایش عملکرد ناشی از افزایش تعداد بوته در واحد سطح خنثی میشود (10). رشد جمعیت در افغانستان، سبب افزایش تقاضا برای محصول برنج در آینده خواهد بود. بنابراین بهبود و افزایش عملکرد در واحد سطح بسیار ضروری است. لذا با توجه به عدم اطلاعات کافی در منطقه مورد مطالعه، این پژوهش با هدف بررسی اثرات سن نشا و تراکم گیاه در واحد سطح بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج رقم صدری در منطقه هرات افغانستان انجام شد.
مواد و روشها این پژوهش به منظور مطالعه اثر سن نشا و تراکم گیاه در واحد سطح بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج (رقم صدری) آزمایشی مزرعهای در مرکز تحقیقات کشاورزی اردوخان استان هرات افغانستان در سال زراعی 97-1396 انجام شد. منطقه هرات با طول جغرافیایی "49 '11 °62 ، عرض جغرافیایی "35 '20 °34 و ارتفاع 944 متر از سطح دریا دارای اقلیم خشک و نیمه خشک با میانگین بارش سالانه 185 میلیمتر میباشد. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده (اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. سن نشا در سه سطح شامل (20، 30 و 40 روز) به عنوان عامل اصلی وتراکم کاشت درچهار سطح شامل (13، 17، 22 و 33 گیاه در متر مربع) که با تغییر فاصله روی (10، 15، 20 و 25 سانتیمتر) به دست آمد به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. هر کرت فرعی شامل 4 ردیف کاشت با فاصله بین ردیف 30 سانتیمتر و طول 4 متر و بنابراین ابعاد هر کرت فرعی (8/4= 2/1 × 4) متر مربع بود. فاصله هر دو کرت فرعی از یکدیگر 60 سانتیمتر (2 ردیف نکاشت)، فاصله کرتهای اصلی 90 سانتیمتر (3 ردیف نکاشت) و فاصله بلوکها (تکرارها) از یکدیگر نیز در حدود 5/1 متر در نظر گرفته شد. جهت کشت خزانه ابتدا بذور به مدت 48 ساعت خیسانده و سپس کشت در خزانه به روش غرقاب بر اساس سن نشا از تاریخ 24 فروردین جهت نشاهای با سن 40 روز شروع و با فاصله 10 روز و بر اساس تیمارهای سن نشا انجام شد. مراقبت از نشاها در خزانه مطابق روشهای معمول در منطقه صورت گرفت. انتقال نشاها به زمین اصلی در تاریخ 4 خرداد و به صورت همزمان برای هر 3 تیمار سن نشا انجام شد. نشاکاری با رعایت عمق کاشت یکنواخت و به صورت تک نشا انجام گرفت. میزان کود مصرفی بر اساس توصیههای محل حدود 30 کیلوگرم در هکتار فسفر (P2O5) و 60 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص بود. فسفر از منبع دی آمونیم فسفات و نیتروژن پس از کسر نیتروژن موجود در کود دی آمونیم فسفات مابقی از منبع اوره تامین شد. تمامی کود دیآمونیم فسفات و 40 درصد اوره در مرحله کاشت نشاها در زمین اصلی به خاک اضافه شد. مابقی کود اوره، 35 درصد در مرحله پنجهزنی، 20 درصد در مرحله قبل از خوشه و 5 درصد در مرحله خوشهدهی به صورت سرک استفاده شد. در طول دوره رشد گیاه در خزانه و زمین اصلی آفت و یا بیماری خاصی که نیاز به مبارزه داشته باشد مشاهده نشد. اما دو مرحله وجین دستی علفهای هرز انجام شد. تعداد پنجهها در گیاه در دو مرحله، یکی ابتدای ساقه رفتن که پایان مرحله پنجهزنی فعال میباشد برای تعیین تعداد پنجه در گیاه و دیگری در زمان برداشت که نشان دهنده پنجههای بارور است در 5 نمونه تصادفی از دو ردیف میانی شمارش شدند. در مرحله رسیدگی نیز تعداد 5 گیاه به عنوان نمونه تصادفی از دو ردیف میانی انتخاب و صفاتی مانند تعداد دانه در خوشه، وزن هزار دانه و درصد دانههای پوک اندازهگیری شد. برای برداشت نهایی دانه (شلتوک)، عملکرد بیولوژیک و محاسبه شاخص برداشت پس از حذف 5/0 متر از ابتدا و انتهای دو ردیف میانی کل سطح (8/1= 6/0 × 3 متر مربع) برداشت شد. برداشت محصول در نشاهای 40 روز در تاریخ 29 شهریور و در نشاهای 30 و 20 روز به ترتیب در تاریخهای 10 و 20 مهرماه انجام شد. دانههای شلتوک به روش مکانیکی جدا و پس از رسیدن به رطوبت حدود 14% توزین و عملکرد دانه شلتوک در هر کرت و نهایتا" عملکرد دانه شلتوک در هکتار محاسبه شد. بوتههای هر کرت نیز جهت خشک شدن و توزین برای محاسبه عملکرد بیولوژیک بر روی یک پلاستیک به مدت دو هفته در شرایط مزرعه رها شد. پس از اطمینان از خشک شدن بوتهها، توزین انجام و بعد از اضافه نمودن وزن شلتوک برداشت شده از هر کرت به عنوان عملکرد بیولوژیک حاصل از آن کرت در نظر گرفته شد و سپس بر اساس عملکرد بیولوژیک در هکتار محاسبه شد. جهت مدیریت دادهها، تجزیه و تحلیل آنها، رسم شکلها و محاسبه ضرایب همبستگی صفات از نرم افزارهای Mstat-c و Excel استفاده شد. مقایسه میانگینها به روش آزمون چند دامنهای دانکن در سطح احتمال آماری 5 درصد انجام شد.
نتایج و بحث نتایج تجزیه واریانس در جدول 1 آورده شده است. بر اساس این نتایج اثر بلوک بر عملکرد بیولوژیک در سطح احتمال 5 درصد، اثر سن نشا بر تعداد پنجه در گیاه در سطح احتمال 1 درصد و بر تعداد دانه در خوشه و عملکرد دانه در سطح احتمال 5 درصد معنیدار و بر بقیه صفات غیر معنیدار بود. اثر تراکم کاشت بر تعداد پنجه در گیاه، تعداد پنجه بارور در گیاه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت در سطح احتمال 1 درصد و بر تعداد دانه در خوشه و درصد دانه پوک در سطح 5 درصد معنیدار بود ولی بر وزن هزار دانه اثر معنیدار نداشت. اثر متقابل دو عامل نیز بر هیچ یک از صفات اندازهگیری شده معنیدار نبود. جدول 1- تجزیه واریانس صفات تحت تاثیر تیماری آزمایش (میانگین مربعات)
ns غیر معنیدار، * و ** به ترتیب معنیدار در سطح احتمال پنج درصد و یک درصد آماری
تعداد پنجه و تعداد پنجه بارور در گیاه بررسی اثر سن نشا بر تعداد پنجه در گیاه برنج نشان داد که با افزایش سن نشا تعداد پنجه در گیاه کاهش یافت. به طوری که میانگین بیشترین تعداد پنجه در نشاهای 20 روز و کمترین در نشاهای 40 روز مشاهده شد. این تفاوت در حدود 25 درصد بود. تفاوت میانگین تعداد پنجه در هر سه سن نشا از نظر آماری معنیدار بود (شکل 1). مطابق نتایج حاصل از این پژوهش، کاهش تعداد پنجه در گیاه برنج با افزایش سن نشا در مطالعههای متعددی گزارش شده است. سرور و همکاران (23) بیشترین تعداد پنجه را در نشاهای 10 روز نسبت به نشاهای 20، 30 و 40 روز گزارش کردند. همچنین خیری و مبصر (4) مشاهده نمودند که با افزایش سن نشا، تعداد کل پنجه و تعداد پنجههای بارور به ترتیب از 13/11 و 03/11 عدد در نشاهای 20 روز به 19/10 و 10 عدد در نشاهای 40 روز کاهش یافت. سابدی (25) نیز بیشتر بودن تعداد پنجه در گیاه در نشاهای 20 روز نسبت به نشاهای 40 روز را گزارش نمودند.
شکل 1- اثر سن نشا بر تعداد پنجه در گیاه
محققین معتقدند افزایش سن نشا سبب میشود که مرحله فنولوژیک پنجهزنی با درجه حرارتهای بالاتر محیط مصادف شود. در نتیجه سرعت ظهور پنجه در گیاه افزایش ولی طول دوره پنجهدهی کاهش مییابد. بنابراین نشاهای با سن کمتر در مقایسه با نشاهای با سن بیشتر این مرحله فنولوژیک را در شرایط حرارتی مناسبتری سپری میکنند (24). مقایسه میانگین تعداد پنجه و تعداد پنجه بارور در گیاه تحت تاثیر تراکم گیاه نشان داد که تفاوت میانگینهای این دو صفت در تمام تراکمهای اعمال شده از نظر آماری معنیدار بود. با افزایش تراکم گیاه در واحد سطح تعداد پنجه و تعداد پنجه بارور در گیاه کاهش یافت.کاهش تعداد پنجه در گیاه در تراکم 33 گیاه در متر مربع نسبت به تراکم 13 گیاه 30 و تفاوت پنجه بارور در حدود 24 درصد بود (جدول 2). کاهش تعداد پنجه با افزایش تراکم توسط دیگر محققین نیز گزارش شده است. بزرگی و همکاران (14) بیشترین تعداد پنجه در گیاه را در آرایش کاشت 25×25 در مقایسه با آرایش کاشت 20×20 و 15×15 سانتیمتر و محمدی و همکاران (10) حداکثر تعداد پنجه بارور در گیاه را در کمترین میزان تراکم حاصل از آرایش کاشت 18×30 سانتیمتر در مقایسه با آرایش کاشت 12×30، 14×30 و 16×30 سانتیمتر مشاهده کردند. سرور و همکاران (23) هم بیشترین تعداد پنجه بارور را در کمترین تراکم کاشت که مورد مطالعه قرار داده بودند گزارش کردند. کاهش تعداد پنجه در گیاه با افزایش تراکم ناشی از افزایش رقابت درون گونهای برای عوامل محیطی مانند فضا و نور میباشد که در نتیجه آن میزان تشکیل پنجه کاهش و درصد مرگ و میر آن افزایش مییابد. جدول 2- مقایسه میانگین صفات مورد بررسی تحت تاثیر تراکم
در هر ستون میانگینهای دارای حروف مشترک فاقد نفاوت معنیدار در سطح احتمال پنج درصد آماری هستند.
تعداد دانه در خوشه تفاوت میانگین تعداد دانه در خوشه تحت تاثیر سن نشا از نظر آماری معنیدار بود. بیشترین تعداد دانه در خوشه در گیاهانی مشاهده شد که با سن نشای 30 روز به زمین اصلی انتقال یافته بودند و کمترین آن در نشاهای 40 روز به دست آمد. اختلاف بین میانگین تعداد دانه در خوشه در این دو سن نشا در حدود 7 درصد بود (شکل 2). تعداد دانه در خوشه از مهمترین اجزای عملکرد در محصول برنج است. تحت تاثیر قرار گرفتن این صفت با سن نشا توسط دیگر محققین نیز گزارش شده است. رمضانی و جلالی (5) گزارش کردند که تعداد دانه در خوشه گیاهان حاصل از نشاهای 30 روز نسبت به نشاهای 25 و 35 روز حدود 2/6 و 7/4 درصد افزایش داشت. فاروک و همکاران (15) افزایش تعداد دانه در خوشه در نشاهای 28 روز را گزارش کردند. اما شوکلا و همکاران (24) بیشترین تعداد دانه در خوشه را در نشاهای 10 روزه در مقایسه با نشاهای 15 روز مشاهده کردند.
شکل 2- اثر سن نشا بر تعداد دانه در خوشه
بررسی میانگین تعداد دانه در خوشه در تراکمهای مختلف حاکی از کاهش معنیدار تعداد دانه در خوشه با افزایش تراکم بود. بیشترین تعداد دانه در خوشه در تراکم 13 گیاه در متر مربع به دست آمد. این افزایش نسبت به تراکم 33 گیاه در متر مربع در حدود 12 درصد بود (جدول 2). بیشتر بودن تعداد دانه در خوشه در تراکمهای پایین قابل تصور و در اغلب پژوهشها گزارش شده است که با نتایج پژوهش حاضر مطابقت دارد. محمدی و همکاران (10)، سعیدزاده و همکاران (6) و بزرگی و همکاران (14) بیشترین تعداد دانه در خوشه را در کمترین تراکم مورد مطالعه گیاه در واحد سطح گزارش کردند. افزایش تعداد دانه در خوشه در تراکمهای پایین میتواند ناشی از کاهش رقابت درون گونهای برای عوامل محیطی و در نتیجه دسترسی بهتر به فضا، نور و عناصر غذایی جهت انجام فتوسنتز با کارایی بیشتر باشد که در تشکیل و پر شدن دانه در خوشه موثر خواهد بود. درصد دانه پوک در این پژوهش این صفت تحت تاثیر سن نشا قرار نگرفت در صورتی که برخی مطالعهها در این زمینه تحت تاثیر قرار گرفتن درصد دانه پوک با سن نشا را گزارش کردهاند. خیری و مبصر (4) افزایش درصد دانه پوک با افزایش سن نشا تا 40 روز را مشاهده کردند. مقایسه میانگین درصد دانه پوک در تراکم گیاه در واحد سطح نشان داد که بیشترین درصد دانه پوک در گیاه در کمترین تراکم یعنی در تراکم 13 گیاه در متر مربع و کمترین آن در بالاترین تراکم یعنی 33 گیاه در متر مربع مشاهده شد. اختلاف درصد دانه پوک در این دو تراکم در حدود 18 درصد بود. اختلاف میانگین درصد دانه پوک در دو تراکم 17 و 22 گیاه در متر مربع از نظر آماری معنیدار نبود اما این اختلاف با سایر تراکمها معنیدار بود (جدول 2). افزایش تعداد پنجه و پنجه بارور در گیاه در تراکمهای پایین و در نتیجه افزایش میزان دانههای نارس در پنجههایی که دیرتر تشکیل شده است میتواند از مهمترین دلایل افزایش درصد دانه پوک در تراکمهای پایین نسبت به تراکمهای بالاتر باشد (12). در تراکمهای بالا، گیاه دارای تعداد پنجه کمتری بوده و دانهها به طور عمده در سنبلههای ساقههای اصلی تشکیل میگردد به همین دلیل از رسیدگی یکنواختتری برخوردار هستند. بر خلاف نتایج حاضر محمدی و همکاران (10) و سعیدزاده و همکاران (6)، گزارش کردند که درصد دانه پوک تحت تاثیر تراکم کاشت قرار نگرفت. وزن هزار دانه وزن هزار دانه تحت تاثیر سن نشا و تراکم گیاه در واحد سطح و اثرات متقابل آنها قرار نگرفت. متوسط وزن دانه از اجزای مهم عملکرد میباشد که تحت تاثیر خصوصیات وراثتی گیاه است. اما میتواند به شدت تحت تاثیر شرایط محیطی قرار گیرد. نامناسب بودن شرایط محیطی مانند بالا بودن دما و تنش رطوبتی در دوره پر شدن دانهها از مهمترین دلایلی است که میتواند وزن دانه را تحت تاثیر قرار دهد (23). لذا عدم تحت تاثیر قرار گرفتن وزن دانه با سن نشا و تراکم گیاه در این مطالعه میتواند ناشی از عدم برخورد دوره پر شدن دانهها با شرایط محیطی نامناسب باشد. عملکرد بیولوژیک در این مطالعه اثر سن نشا بر عملکرد بیولوژیک از نظر آماری معنیدار نبود. در برخی از پژوهشها نیز چنین نتیجهای حاصل شده است. خیری و مبصر (4) و آدهیکاری و همکاران (12) نیز گزارش نمودند که سن نشا فاقد اثر معنیدار بر عملکرد بیولوژیک در برنج است. در حالی که برخی دیگر از محققین اثر معنیدار سن نشا بر عملکرد بیولوژیک را گزارش نمودهاند. گیلانی و همکاران (9) بیشترین بیوماس برنج را در نشاهای 25 روز و سرور و همکاران (23)، بیشترین عملکرد بیولوژیک را در نشاهای 10 روز گزارش کردند. تفاوت میانگینهای عملکرد بیولوژیک در تراکمهای اعمال شده از نظر آماری معنیدار بود. با افزایش تراکم گیاه در واحد سطح عملکرد بیولوژیک افزایش یافت. به طوری که بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک در تراکم 33 گیاه در متر مربع حاصل شد. این افزایش نسبت به تراکم 13 گیاه در متر مربع در حدودد 31 درصد بود (جدول 2). در این مطالعه و با وجود این که با افزایش تراکم و بر اثر واکنش پلاستیکی گیاه، تعداد پنجه در گیاه و در نتیجه جثه تک بوته کاهش داشت ولی زیادتر بودن تعداد گیاه در واحد سطح به طور قابل ملاحظهای این کاهش را جبران و سبب افزایش معنیدار عملکرد بیولوژیک گردید. چنین نتیجهای در بسیاری از مطالعهها مشاهده شده است. مرادپور و همکاران (11)، با مطالعه چهار تراکم 17، 34، 51 و 68 گیاه در متر مربع بیشترین عملکرد بیولوژیک را در تراکم 68 گیاه مشاهده کردند که با سایر تراکمها تفاوت معنیدار داشت. همچنین سعیدزاده و همکاران (6) و خدادادی بالانقیبی و همکاران (3) بیشترین عملکرد بیولوژیک را در بالاترین سطح تراکم مورد مطالعه گزارش کردند. البته نتایج متفاوت نیز گزارش شده است. بزرگی و همکاران (14)، با مطالعه سه آرایش کاشت 25×25، 20×20 و 15×15 سانتیمتر بیشترین عملکرد بیولوژیک را در تراکم 20×20 سانتیمتر مشاهده کردند. بررسی ضرایب همبستگی ساده صفات نشان داد که عملکرد بیولوژیک همبستگی مثبت و معنیداری با تعداد پنجه بارور در گیاه (*38/0=r) و تعداد دانه در خوشه (*36/0=r) داشت (جدول 3). مطابق این نتایج شوکلا و همکاران (24) و محمدی و همکاران (10) همبستگی مثبت و معنیدار عملکرد بیولوژیک با تعداد پنجه بارور (خوشه در واحد سطح) و تعداد دانه در خوشه را گزارش کردند. عملکرد دانه بررسی اثر سن نشا بر عملکرد دانه حاکی از تفاوت معنیدار میانگین عملکرد در هر سه سن نشا بود. بیشترین عملکرد دانه در هکتار در سن نشای 30 روز و کمترین آن در سن نشای 40 روز حاصل شد. تفاوت میانگین عملکرد در این دو تیمار در حدود 23 درصد بود (جدول 2). مطالعههای متعددی نشان داده است که عملکرد دانه برنج تحت تاثیر سن نشا قرار میگیرد. مطابق نتایج این مطالعه، رمضانی و جلالی (5) مشاهده نمودند که بالاترین میزان عملکرد دانه در نشاهای 30 و 35 روز به دست آمد که تفاوت آماری معنیداری با عملکرد دانه در نشاهای 25 روز داشتند. همچنین کوات و همکاران (16) انتقال نشاها در سن 28 روز را مناسبتر دانستند. اما بر خلاف این نتایج شوکلا و همکاران (24) بالاترین میزان عملکرد دانه را در نشاهای 10 روز گزارش کردند. همچنین فتحعلینژاد و همکاران (8) بالاترین عملکرد دانه در کشت مکانیزه برنج را در نشاهای 20 روز در مقایسه با سنین 27، 33 و 40 روز مشاهده کردند. تفاوت این نتایج احتمالا" به دلیل متفاوت بودن روشهای مدیریت زراعی از قبیل تهیه خزانه، تهیه بستر بذر و چگونگی روشهای نشاکاری باشد. بررسی مطالعههای انجام شده حاکی است که معمولا" نشاهای با سن کمتر در کشتهای کاملا" مکانیزه موفقتر هستند و نشاهای با سنین 25 تا 35 روز در کشتهای غیر مکانیزه و شرایط نامطلوبتر بستر کشت نتایج بهتری دارند. تفاوت میانگین عملکرد دانه در تراکمهای مورد مطالعه از نظر آماری معنیدار بود. با افزایش تراکم گیاه تا 33 گیاه در متر مربع عملکرد دانه افزایش معنیداری یافت. تفاوت عملکرد دانه در این سطح از تراکم نسبت به تراکم 13 گیاه در متر مربع در حدود 144 درصد بود (جدول 2).
شکل 3- اثر سن نشا بر عملکرد دانه
با افزایش تراکم و بر اساس واکنش گیاه به تراکم، تعداد پنجه بارور (سنبله) در گیاه و تعداد دانه در خوشه کاهش یافت ولی به دلیل افزایش تعداد گیاه و در نتیجه تعداد سنبله در واحد سطح و همین طور افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه افزایش چشمگیری یافت و نشان داد که افزایش تعداد سنبله در واحد سطح در این مطالعه عامل موثرتری در تعیین عملکرد بوده است. در اغلب پژوهشهای انجام شده در مورد اثر تراکم بر عملکرد دانه، افزایش محصول تا سطح معینی از تراکم گزارش شده است که با نتایج این مطالعه مطابقت دارد. لین و همکاران (17)، بیشترین عملکرد دانه برنج را در بالاترین سطح تراکم یعنی 210 هزار گیاه در هکتار در سیستم کشتی که کود شیمیایی دریافت کرده بود مشاهده کردند. ابراهیمیراد و همکاران (1) نیز بیشترین عملکرد دانه را بالاترین سطح تراکم که با آرایش کاشت 15×15 به دست آمد و مرادپور و همکاران (11)، بیشترین عملکرد دانه را در تراکم 68 گیاه در متر مربع گزارش کردند. مطالعه همبستگی ساده صفات حاکی است که عملکرد دانه دارای همبستگی مثبت و معنیدار با عملکرد بیولوژیک (**85/0=r)، تعداد پنجه بارور (**4/0=r) و تعداد دانه در خوشه (**39/0=r) بود. اما همبستگی این صفت با تعداد پنجه در گیاه (**36/0-=r) و درصد دانه پوک (*38/0-=r) منفی و معنیدار و با وزن هزار دانه غیر معنیدار بود (جدول 3). همبستگی مثبت و معنیدار عملکرد دانه برنج با تعداد خوشه در متر مربع و عملکرد بیولوژیک در مطالعه بخشیپور و همکاران (2) صفایی چائیکار و همکاران (7) و شوکلا و همکاران (24) نیز گزارش شده است. در این مطالعه، عملکرد دانه بیشترین همبستگی را با عملکرد بیولوژیک داشت. به نظر میرسد با افزایش عملکرد بیولوژیک به دلیل تجمع مواد فتوسنتزی محدودیت منبع وجود نداشته و سبب دریافت و انباشت ماده خشک توسط دانهها (مقصدهای فیزیولوژیک) شده است. شاخص برداشت اثر سن نشا بر شاخص برداشت معنیدار نبود. در حالی که برخی مطالعهها اثر معنیدار سن نشا بر این صفت را گزارش کردهاند. خیری و مبصر (4) بالاترین شاخص برداشت را در نشاهای 30 روز و سرور و همکاران (23) در نشاهای جوانتر 10 روز مشاهده کردند. مقایسه میانگین شاخص برداشت در تراکمهای مختلف تفاوت معنیدار آماری بین میانگینهای شاخص برداشت را نشان داد. بیشترین شاخص برداشت در بالاترین سطح تراکم یعنی 33 گیاه در متر مربع به دست آمد. افزایش شاخص برداشت در این تراکم نسبت به تراکم 13 گیاه در متر مربع در حدود 41 درصد بود (جدول 3). مطابق این نتایج، خدادادی بالانقیبی و همکاران (3) بیشترین شاخص برداشت را در بالاترین سطح تراکم یعنی 120 گیاه در متر مربع مشاهده کردند. بر خلاف این نتایج، سرور و همکاران (23) بزرگی و همکاران (14) و سعیدزاده و همکاران (6) بالاترین شاخص برداشت را در تراکمهای پایین گزارش کردند. تحقیقات متعددی نیز تحت تاثیر قرار نگرفتن شاخص برداشت با تراکم را اعلام کردهاند. بر اساس بررسی ضرایب همبستگی صفات، شاخص برداشت با تعداد پنجه بارور (*37/0=r)، عملکرد بیولوژیک (**59/0=r) و عملکرد دانه (**91/0=r) دارای همبستگی مثبت و معنیدار و با تعداد پنجه در گیاه (*37/-0=r) و درصد دانه پوک (*4/0-=r) دارای همبستگی منفی و معنیدار بود (جدول 3). همبستگی مثبت و معنیدار شاخص برداشت با عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و تعداد پنجه بارور در پژوهشهای محمدی و همکاران (10) و بخشیپور و همکاران (2) نیز مشاهده شده است. جدول 3- همبستگی صفات
ns غیر معنیدار، * و ** به ترتیب معنیدار در سطح احتمال پنج درصد و یک درصد آماری
نتیجهگیری کلی سن نشا و تراکم گیاه در واحد سطح از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد برنج شناخته میشود. بر اساس نتایج این مطالعه بالاترین میزان عملکرد دانه در نشاهای با سن 30 روز و بالاترین سطح تراکم مورد مطالعه یعنی مشاهده شد. همبستگی مثبت و معنیدار عملکرد دانه با تعداد پنجه بارور در گیاه (خوشه در گیاه)، تعداد دانه در خوشه و عملکرد بیولوژیک نشان داد که این صفات میتواند بیشترین تاثیر را بر عملکرد دانه برنج داشته باشد. لازم به ذکر است که این نتایج مربوط به یک مطالعه یک ساله است و میتواند تحت تاثیر اثر سال قرار گرفته باشد. بنابراین تنها در صورتی که در مطالعههای مشابه انجام شده در منطقه مورد تائید قرار گیرد قابل توصیه خواهد بود.
منابع 1ز. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ر- اخوان، ز. و فلاح نصرت آباد، ع. 1392. تاثیر گوگرد و مایه تلقیح تیوباسیلوس بر pH خاک، وزن خشک و قابلیت جذب فسفر در کلزا. مجله الکترونیک مدیریت خاک و تولید پایدار، 3 (1): 13-1. 2- بشارتی، ح. و ملک زاده، ط. 1394. تأثیر گوگرد و تیوباسیلوس بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی گیاه سویا در چند چهار خاک آهکی با ظرفیت بافری متفاوت. نشریه پژوهشهای خاک (علوم خاک و آب )، 29 (2): 16-1. 3- بی نام. 1395. شرکت فناوری زیستی مهر آسیا. 4- بی نام. 1396. وزارت جهاد کشاورزی، معاونت برنامه ریزی و اقتصادی، دفتر آمار و فنآوری اطلاعات. 5- چقازردی، ح.ر.، محمدی، غ. و بهشتی آل آقا، ع. 1392. ارزیابی اثر گوگرد و کود دامی بر خصوصیات رشد گیاه ذرت(سینگل کراس 704 ) و اسیدیته خاک. نشریه پژوهشهای زراعی ایران، 11(1): 170-162. 6- خادم, ا.، گلچین، ا. و زارع، ا. 1393. تأثیر کودهای دامی و گوگرد بر میزان جذب عناصر غذایی توسط ذرت (Zea mays L). پژوهش های کاربردی زراعی، 27(103): 11-2. 7- خاوازی، ک.، جهاندیده مهجن آبادی، ح. و تقی پور، ف. 1397. تأثیر کاربرد گوگرد، باکتری تیوباسیلوس و فسفر بر عملکرد و جذب عناصر غذایی گندم در یک خاک آهکی. نشریه مدیریت خاک و تولید پایدار، 8(2): 41-23. 8- دورودیان، ح. ر. 1387. بررسی امکان تغییر فسفر قابل جذب خاکهای آهکی و اثر آن بر عملکرد ذرت. دانش نوین کشاورزی، 6 (18) : 35-27. 9- رحیمیان، ز. 1390. اثر گوگرد و تیوباسیلوس به همراه ماده آلی بر صفات کمی و کیفی کلزا. فصلنامه علمی پژوهشی فیزیولوژی گیاهان زراعی، 3(12): 27-19. 10- سید شریفی، ر. و حیدری سیاه خلکی، م. 1394. تاثیر کود های بیولوژیک بر شاخص های رشدی و سهم فرایند انتقال مجدد ماده خشک در عملکرد دانه گندم. مجله پژوهشهای گیاهی، 28(2): 343-326. 11- فلاح، ع. ر.، مومنی، س. و شریعتی، ش. 1393. بررسی اثرات کودهای زیستی باکتریهای محرک رشد و کود نیتروژنه بر پارامترهای کمی و کیفی گندم. تحقیقات کاربردی خاک، 2(1): 114-103. 12- قبادی، م.، جهان بین، ش.، اولیایی، ح.، مطلبی فرد، ر. و پرویزی، خ. 1392. تأثیر کودهای زیستی فسفر بر عملکرد و جذب فسفر در سیب زمینی. نشریه دانش آب و خاک، 23(2): 138- 125. 13- طریق الاسلامی، م.، ضرغامی، ر.، مشهدی اکبر بوجار، م.، اویسی، م. 1391. تأثیر تنش خشکی و مقادیرکود نیتروژن بر شاخص های فیزیولوژیک ذرت دانه ای. مجله زارعت و اصلاح نباتات، 8(1): 174-161. 14- معتمد، ا. 1385. تاثیر مقادیر مختلف گوگرد بر خواص کمی و کیفی گندم رقم پیشتاز. مجله نهال و بذر، 2: 276– 273. 15- ملکوتی، م. 1378. روش جامع تشخیص و ضرورت مصرف بهینه کودهای شیمیایی، انتشارات دانشگاه تربیت مدرس. تهران. 154 ص. 16- نوربخش، ف.، بهدانی، م.، جامی الاحمدی، ع. و محمودی، س.1393. ارزیابی اثر تلفیقی کاربرد گوگرد با تیوباسیلوس بر عملکرد کیفی وخصوصیات مورفولوژیک گلرنگ. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 6(1): 59-51. 17- Ahmad, G., Jan, A., Arif, I. and Arif, M. 2006. Phenology and physiology of canola as affected nitrogen and sulfur fertilization. Agronomy Journal, 5 (4): 555-562. 18- Amanullah, S., Fahad Bashir, A., Qahar, A. and Shah, S. 2015. Interactive effects of nitrogen and sulfur on growth, dry matter partitioning and yield of maize. Pure and Applied Biology, 4(2): 164-170. 19- Besharaty, H., Khavazi, K. and Saleh-Rastin, N. 2001. Evaluation of some carriers for thiobacillus inoculants used along with sulphur to increase uptake of some nutrients by corn and improve its performance. Plant Nutrition, 672-673. 20- Cao, H., Zhang. L. and Melis, A. 2000. Bioenergetic and metabolic processes for the survival of sulfur-deprived Dunaliella salina (Chlorophyta). Journal of Applied Phycology, 13: 25-35. 21- Erdem, H., Torun, M.B., Erdem, N., Yazıcı, A., Tolay, I., Gunal, E. and Ozkutlu, F. 2016. Effects of different forms and doses of sulfur application on wheat. Turkish Journal of Agriculture-Food Science and Technology, 4(11): 957-961. 22- Fazili, I.S., Jamal, A., Ahmad, S., Masoodi, M., Khan, J.S. and Abdin, M.Z. 2008. Interactive effect of sulfur and nitrogen on nitrogen accumulation and harvest in oilseed crops differing in nitrogen assimilation potential. Journal of Plant Nutrition, 31(7): 1203-1220. 23- Ferreira, R. and Teixeira, A. 2005. Sulfur starvation in Lemna leads to degradation of ribulose-bisphosphate carboxylase without plant death. Journal of Biological Chemistry, 267: 7253-7257. 24- Karimizarchi, M., Aminuddin, H., Khanif, M.Y. and Radziah, O. 2014. Elemental sulfur application effects on nutrient availability and sweet maize response (Zea mays L.) in a high pH soil of Malaysia. Malaysian Journal of Soil Science, 18: 75-86. 25- Khan, N., Jan, A., Ijaz, I., Khan, A. and Khan, N. 2002. Response of canola to nitrogen and sulfur nutrition. Asian Journal of plant sciences, 5(1): 516-518. 26- Metwali, M. Ehab-Manal, R., Tarek, H. and Bayoumi, E.Y. 2010. Agronomical traits and biochemical genetic markers associated with salt tolerance in wheat cultivars (Triticum aestivum L.). Australian Journal of Basic and Applied Sciences, 5(5): 174-183. 27- Muhammad, A.R., Yang Feng, L., Iqbal, N., Manaf, A., Bin Khalid, M., Rehman, S., Wasaya, A., Ansar, M., Billah, M., Yang, F. and Yang, W. 2018. Effect of sulphur application on photosynthesis and biomass accumulation of sesame varieties under rain fed conditions. Agronomy, 8(149):1- 16. 28- Qahar, A. and Ahmad, B. 2016. Effect of nitrogen and sulfur on maize hybrids yield and post-harvest soil nitrogen and sulfur. Sarhad Journal of Agriculture, 32(3): 239-251. 29- Ravi, S., Channal, H.T., Hebsur, N.S. and Dharmatti, P.R. 2010. Effect of sulphur, zinc and iron nutrition on growth, yield, nutrient uptake and quality of safflower (Carthamus tinctorius L.). Karnataka Journal of Agricultural Science, 21(3): 382-385 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,850 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 469 |