تعداد نشریات | 418 |
تعداد شمارهها | 10,005 |
تعداد مقالات | 83,622 |
تعداد مشاهده مقاله | 78,341,518 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 55,384,570 |
قوافی بلاغی با تأکید بر اشعار چهار شاعر عصر مشروطه (فرخی، عشقی، عارف و لاهوتی) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
زیباییشناسی ادبی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 10، شماره 42، اسفند 1398، صفحه 81-102 اصل مقاله (487.39 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: علمی پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قافیه یکی از جلوههای موسیقی شعر است بهگونهای که اگر قافیۀ شعری درست و سالم باشد آن شعر زنده میماند. از همین رو، شاعران زمانی را صرف قافیهپردازی کرده و به آن اهمیت زیادی دادهاند. از سدههای ابتدایی شعر فارسی تا به امروز، تغییرات زیادی در قافیهها رخ داده است و با بررسی علم قافیه بر اساس مطالبی که در کتب بلاغت و نقد شعر، مسطور است به سهولت میتوان به اهمیت قافیه و اثربخشی آن در شعر فارسی پی برد. قافیه بخشی از واژگان در دسترس هر شاعر است و واژهای است که از زبان معیار برخاسته و نقش و ارزش سبکی دارد. در این پژوهش، پس از بررسی اشعار چهار شاعر عصر مشروطه، به بررسی جنبههای موسیقیایی، صنعتگری و نوآوریهای قافیه و همچنین دخل و تصرفاتی که شاعران در واژههای قافیه صورت دادهاند پرداخته شده و جلوههای تازهای از هنر قافیهپردازی، ارائه شده است. هدف مقاله، بررسی جنبههای موسیقیایی، صنعتگری، نوآوری و جلوههای هنر قافیهپردازی در شعر شاعران مذکور است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مشروطه؛ قافیه؛ فرخی؛ عشقی؛ عارف؛ لاهوتی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قوافی بلاغی با تأکید بر اشعار چهار شاعر عصر مشروطه علمدار زینتپور* دکتر امیرحسین همتی ** دکتر مظاهر نیکخواه***
چکیده قافیه یکی از جلوههای موسیقی شعر است بهگونهای که اگر قافیۀ شعری درست و سالم باشد آن شعر زنده میماند. از همین رو، شاعران زمانی را صرف قافیهپردازی کرده و به آن اهمیت زیادی دادهاند. از سدههای ابتدایی شعر فارسی تا به امروز، تغییرات زیادی در قافیهها رخ داده است و با بررسی علم قافیه بر اساس مطالبی که در کتب بلاغت و نقد شعر، مسطور است به سهولت میتوان به اهمیت قافیه و اثربخشی آن در شعر فارسی پی برد. قافیه بخشی از واژگان در دسترس هر شاعر است و واژهای است که از زبان معیار برخاسته و نقش و ارزش سبکی دارد. در این پژوهش، پس از بررسی اشعار چهار شاعر عصر مشروطه، به بررسی جنبههای موسیقیایی، صنعتگری و نوآوریهای قافیه و همچنین دخل و تصرفاتی که شاعران در واژههای قافیه صورت دادهاند پرداخته شده و جلوههای تازهای از هنر قافیهپردازی، ارائه شده است. هدف مقاله، بررسی جنبههای موسیقیایی، صنعتگری، نوآوری و جلوههای هنر قافیهپردازی در شعر شاعران مذکور است.
واژهای کلیدی مشروطه، قافیه، فرخی، عشقی، عارف، لاهوتی.
مقدمهتا به حال کتابهای فراوانی در آموزش عروض و قافیه نگاشته شده و در این کتابها به عیوب، حدود و حرکات قافیه پرداخته شده است؛ اما به زیباییهای پنهان و آشکار قافیه و نوآوریها و هنر قافیهپردازی توجهی نشده و بعد از گذشت دورههای مختلف ادبی نشانه و الگوی روشنی برای تشخیص قافیه زبانی از قافیه ادبی و بلاغی نداریم. هنوز برای یافتن قافیه بلاغی پژوهشی کامل صورت نگرفته است شاعران و علاقهمندان جوان ما شناخت دقیقی از هنر قافیهپردازی ندارند همین بیاطلاعی باعث شد که در دوره تجدد و نوگرایی ادیبانی تندرو پیدا شود که نه تنها برای وزن و قافیه ارزشی قائل نیستند که شعر فارسی را از اساس به باد انتقاد بگیرند. در سالهای اخیر تنها کتابی که بهگونهای دیگر به قافیه نگریسته کتاب موسیقی شعر اثر محمدرضا شفیعی کدکنی است که در فصلهایی از آن نگاهی تازه به قافیه شده است. شفیعی کدکنی در این کتاب مینویسد: «اگر به کتابهای فارسی و عربی که درباره علم شعر قافیه نوشتهاند رجوع کنیم میبینیم که درباره هنر اصلی قافیه کمترین توجهی نکردند، همواره قافیه را نسبت به شعر همچون جزئی لایتجزا پذیرفته و از آن گذشتهاند و تنها درباره الف تأسیس و دخیل بحث کردهاند. آیا نمیتوان درباره قافیه به صورت دیگر اندیشید؟» (شفیعی کدکنی، 1376: 61) یکی از تمهیداتی که شاعر به کار میبرد تا سخن را از نثر عادی دور کند و در آن به نوعی تناسب و آهنگ ایجاد کند، قافیهپردازی است. قافیه نقش مهمی در شعر فارسی دارد. «قافیه در هیچ زبانی، اهمیتی به اندازۀ زبان فارسی ندارد». (همان، ۱۱۶) قافیه علاوه بر اهمیت و کارکردهای مختلف که موجب زیبایی شعر میشود، سازمان فکری، موسیقایی و زبانی شعر را نیز سامان میدهد. همچنین، شعر سنّتی برای خلق معانی و مضامین و صور خیال، سهم عمدهای را به قافیه مدیون است. شاعران از دیرباز به قافیه توجه کرده و از نقش پررنگ آن در شعر خود، آگاهی داشتهاند. آنها یکی از نشانههای استادی خود را آوردن قافیه و ردیفهای دشوار یا نادر میدانستند. پژوهشگران قدیم هم از دیرباز در تعریف شعر» مقفّا بودن را بعد از موزون بودن، از لزوم وجوبی شعر دانستهاند (شمس قیس رازی، 1382: 148). یکی از مهمترین کارکردهای قافیه، نقشی است که در تلفّظ صحیح واژهها دارد. «میتوان تلفّظ واژهها را به یاری قافیه و هجای روّی و تبعات آن نشان داد. با مشخصشدن تلفّظ هجای آخر یکی از قوافی، چون تلفّظ هجای آخر تمامی واژههایی که در قافیه قرار میگیرند، یکسان است، بنابراین میتوان به تلفّظ دیگر واژههای قافیه پی برد» (محمّدی و قاسمی، 1395: 16) دیگر اینکه، از طریق تلفّظ قافیهها متوجه این نکته میشویم که شاعران در واژههایی که بهعنوان قافیه برگزیدهاند، دخل و تصرفاتی کردهاند. برخی از این دخل و تصرفها را میتوان جزء نبوغ و بدعتهای شاعرانه، به حساب آورد. بااینحال، همة تغییرات را نمیتوان بدیع و شگرف دانست؛ بلکه برخی به ضرورت و تنگنای قافیه آمده است. در این مقاله سعی شده است، اشعار چهار شاعر عصر مشروطه (فرخی، عشقی، عارف و لاهوتی) از منظر قافیه بلاغی بررسی شود تا نشان داده شود که شاعران چگونه میتوانند در زنده نگهداشتن، تقویت و ارتقای جایگاه، گستردن و نیز بهروز نگهداشتن زبان فارسی، نقش داشته باشند و این روند نیز ادامه یابد. برای این منظور اشعار این چهار شاعر، مورد مداقّه واقع شده تا مشخص شود آنها تا چه میزان از علم بلاغت در شعر خود استفاده نمودهاند... این پژوهش در پی اثبات این امر است که چگونه این شاعران در بهکارگیری قافیههای شعر خود، دست به نوآوریهایی در حوزه بلاغت زدهاند. پیشینۀ تحقیقبا عنایت به موضوع پژوهش و بررسی امکانات زبانی یا دستوری، علی حسین رازانی (1390) در مقالۀ «قافیه بلاغی با تکیه بر قصاید رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری دامغانی» به بررسی نقش بلاغت در قافیه شعر شاعران مذکور پرداخته است. همچنین علی محمدی و طاهره قاسمی (1395) در فصلنامۀ فنون ادبی «به بررسی نقش قافیه در تحولات آوایی زبان فارسی» پرداختهاند. در سالهای اخیر تنها کتابی که به گونهای دیگر به قافیه نگریسته، کتاب «موسیقی شعر» اثر دکتر شفیعی کدکنی است که در فصلهایی از این کتاب نگاهی تازه به قافیه شده است. بحث و بررسینقش قافیه در بیان معانی برای دادن حالت مؤثر و پویا به شعر، شاعر باید به گونهای عمل کند که مضامین و مفاهیم موردنظر، به راحتی به خواننده منتقل شود، شاعر باید قافیهای همسو با مضمون کلی شعر برگزیند؛ زیرا قافیه به دلیل تکرار در تمام شعر، موجب میشود سخنی که شاید به جمله نیاید و حالتی که قابل بازگویی نیست به خواننده منتقل شود. بر این اساس غلامحسین یوسفی در کتاب «کلمات در شعر فردوسی» دربارۀ قافیه میگوید: اگر کلمهای که در شعر اهمیتی بیشتر دارد از این تشخّص صوتی برخوردار شود، صوت و معنی هماهنگ میشوند و یکدیگر را تقویت میکنند و در القای مفهوم و حالت شعر تأثیر بیشتری دارند. حتی مینویسند اگر صورت قافیه به نوعی بامعنی و مفهوم بیت همکاری و همگامی نداشته باشد، قافیه به هدر رفته است و شاعری که تعداد زیادی کلمات نامهم را در محل قافیه بنشاند برخی از این فرصتها را از دستداده است (یوسفی، 1375: 263). نقش حروف قافیه از میان کلمات قافیه در این است که نوعی نظم و تناسب موسیقایی در شعر ایجاد میکند. این حروف، در ساختار شعر برجستگی و امتیاز ویژهای دارند. این امتیاز از دو جهت برای حروف قافیه حاصل میشود. ابتدا از این جهت که به دلیل تکرار، فراوانی و بسامد این حروف در میان تمام حروف شعر بیشتر است؛ و دیگر اینکه تکرار این حروف نظم موسیقایی در شعر ایجاد میکند که این مسأله اهمیت فراوانی دارد. شاعر با آوردن حروف قافیه، که یاری گر او در انتقال معنا هستند، تأثیر شعرش را در خواننده دوچندان میکند، به عنوان مثال: «مصوت بم (اُ= ه) وحشت بیابان را بهتر مجسم میکند و مصوت زیر (ای= آ) با رسیدن بهار و دعوت به شادی مناسبتر است. حرف «ن» غنه ای دارد که طنینی خاص به کلام میدهد، حرف شین، خروش و شیهة اسبها را میرساند» (همان: 284) نقش موسیقیایی قافیه برجستهترین تأثیری که قافیه از منظر موسیقایی، در شعر دارد، این است که قافیه در محور عمودی و افقی شعر، لذت موسیقایی خاصی را به وجود میآورد و همین ویژگی، آرایه نغمۀ حروف در محور افقی شعر ایجاد میکند. زمانی که خواننده، از خواندن شعری که واجآرایی دارد، لذت میبرد، بیگمان از تکرار حروف خاصی در طول شعر نیز لذَت خواهد برد. البته باید گفت همانگونه که قافیه تنها تکرار در طول شعر نیست و در بیان مفهوم نیز یاریگر شاعر است، واجآرایی هم تنها یک تکرار صرف نیست و این تکرار ارتباط مستقیم با معنای بیت دارد و آن را به ذهن القاء میکند و به همین دلیل است که میگویند: «قافیه در شعر تنها تکرار یک هجا یا هجاهای پیشین نیست، بلکه علاوه بر این، ارزش بلاغی هم دارد و نیز ممکن است اثراتی دیگر در موسیقی شعر و القای مفهوم آن و خیالانگیزی و حسن تأثیر سخن نیز داشته باشد. مثلاً یکی از بهترین شیوههای تأکید و تکیه بر کلمه، قرار دادن آن در قافیه است. کلمهای که در صدر سخن، عجز یا قافیه بیت قرار میگیرد، از نظر صوتی ارزش خاصی پیدا میکند و در این میان کلمۀ قافیه از همه برجستهتر است.» (همان: 263). برای مثال منوچهری دامغانی در بیت زیر حرف «ن» را نه بار تکرار کرده است:
(منوچهری، 1375: 90) حال میتوان چنین بیان کرد که واجآرایی در یک شعر، زمانی ارزشمند است که علاوهبر ارتباط و تناسب کامل آن با مفهوم بیت، از بسامد بالایی نیز برخوردار باشد. دربارۀ حروف قافیه نیز، وضع چنین است؛ یعنی زمانیکه تعداد حروف مشترک قافیه در شعر، تنها یک حرف است، تکرار آن حرف ایجاد موسیقی میکند و حاصل آن لذّت خاصی است که به شنوندۀ شعر منتقل میشود؛ اما اگر بسامد حروف مشترک بیشتر شود، یقیناً تأثیر و لذت حاصل از آن دو چندان خواهد شد. در بیت زیر حافظ قافیه شعر را در چهار حرف مشترک آورده است:
(حافظ، 1367: 277) نقش موسیقایی ردیف ردیف، مخصوص شعر فارسی است و به همراه قافیه به موسیقی شعر، کمک میکند. ادیبان و شاعران ایرانی به موسیقی ردیف، اهمیت زیادی دادهاند و یکی از دلایل توجه زیاد بهردیف، به خاطر ظرفیت موسیقایی آن است. دربارۀ اهمیت ردیف، دکتر شفیعی کدکنی میگوید: «در شعر فارسی، اندکی توقف حرکت، قبل از روی میکنیم اما بهقدری نیست که موسیقی قافیه را اشباع کند. به همین علت است که برای تکمیل آن موسیقی، از راه دیگر که وجود ردیف است، استفاده میشود تا حروف مشترک پایان شعر را که یکی دو تا حرف بیشتر نیست، فزونی بخشد و موسیقی شعر را تکمیل کند.» (شفیعیکدکنی، 1376: 137)؛ اما اوج موسیقی شعر، زمانی اتفاق میافتد که صامت و مصوتهای ردیف و قافیه، هماهنگی موسیقایی داشته باشند. در بیت زیر فرخی یزدی، ردیف موسیقایی بهکاربرده است:
(فرخی، 1389: 118) در بیت فوق، فرخی قافیه و ردیفی بهکاربرده است که در حرف «ش» و مصوت بلند «آ» مشترکاند و این ویژگی بر غنای شعر افزوده است. ردیف در سرودۀ عارف قزوینی با قافیههای هموزن، در بعضی حروف مشترک و گاهی هموزن است و این عمل بر غنای موسیقی شعر شاعر، افزوده است.
(عارف: 177) قافیه بلاغیتعریف جامع و مانعی از قافیۀ هنری و بلاغی در هیچ کتابی نیامده است در همه تعریفهای قافیه چه در کتابهای قدیم و چه جدید به ساختار زبانی قافیه نگریستهاند و بر اساس شکل ظاهری قافیه و مکان آن در شعر، آن را معرفی کردهاند؛ مانند «قافیه در لغت از پی رونده را گویند و در اصطلاح کلمهای است که شعر به آن تمام گردد و چون در اشعار، قوافی از پی یکدیگر یا از پی اجزاء بیت درآیند آن را قافیه نامیدهاند.» (رادفر، 1368: 863) قافیه بلاغی، قافیهای است که شاعر در آفرینش آن از بهترین و مؤثرترین امکانات زبانی و ادبی بهره گرفته باشد قافیه بلاغی هماهنگی لازم را با موسیقی درونی و بیرونی شعر دارد و میتواند به تنهایی و یا به کمک اجزای دیگر صناعت ادبی بسازد. قافیه بلاغی مثل هر آفرینش هنری دیگر نیازمند خلاقیت است. ضمناً شاعر باید نسبت به واژگان زبان و هماهنگیهای لفظی و معنوی و تأثیر موسیقایی صامتها و مصوتها آگاه باشد و تأثیرات روحی و احساسی آنها را بداند. برای نمونه، لاهوتی در بیت زیر به تکرار قافیه دستزده است و عنصر تکرار بهطور کلی در شعر لاهوتی از بسامد بالایی برخوردار است و به نظر میرسد که از عمد انجام میگیرد، چون شعر لاهوتی شعر بیداری و آگاهی است؛ بنابراین برای رسیدن به این هدف دست به هر تلاش و کوششی میزند؛ و هر جا که لازم باشد قافیه را تکرار میکند و از این کار هیچ ابایی هم ندارد زیرا آرمان او چیزی فراتر از اینهاست.
(لاهوتی، 1357: 8) شاعر برای رویکرد بلاغی به قافیه باید به صنایع ادبی و زیباییشناسی سخن و فنون بلاغی، بهخصوص صنایعی که با قافیه در ارتباط هستند آشنا باشد. با این اوصاف سرودن قافیه بلاغی کاری ظریف و حساس است و آن را در هر شعری هم نمیتوان یافت. در این مقاله برای یافتن قافیههایی با چنین ویژگیها در دو محور موسیقایی و ادبی در دیوان چهار شاعر مذکور پژوهش شده و نمونههای قافیه بلاغی ارایه گردیده است. قافیه و موسیقی موسیقی، زبان هستی است، زبانی که ترجمۀ نظام آفرینش است. موسیقی مانند کیمیایی در همۀ هنرهای ساخته بشر به هر چه میرسد زیبایی و شور و حال میبخشد. موسیقی، زمانی که به شعر فارسی راه یافت، باعث هماهنگی لفظی و معنوی قافیه شد و گوشنوازی شعر را سبب گردید. موسیقی قافیه در آثار ادبی فارسی به شکلهای مختلف به گوش میرسد. 1ـ موسیقی قافیه به کمک تکرار صامتها و مصوتها (واجآرایی) تکرار حروف و صداهای قافیه با حروف و صداهای کلمات دیگر باعث میگردد موسیقی شعر افزایش یابد. هرچند استاد شفیعی کدکنی در کتاب ارزشمند موسیقی شعر بحث مستوفایی در زمینۀ تکرار صامتها و مصوتها و نقش آنها در خلق تصاویر و القای حس شعری کردهاند؛ ولی نمونههای عملی زیر را میتوان بهنوعی مکمل مباحثی از این دست دانست و از منظر شباهت و تکرار صامتها و مصوتها بررسی شد و نتایج زیر به دست آمد که اجمالاً عرضه میشود: واجآرایی در شعر لاهوتی لاهوتی از حروف (س، ش، د، م، ق، خ، ن، ض، ل، ح، ت، ع، و) و مصوت بلند «آ» در افزایش موسیقی بیت بهره برده است. او در یک بیت 9 بار حرف «ر» را تکرار کرده است:
(لاهوتی: 17) و یا در این بیت صامت «ش» 7 بار به کار برده است:
(لاهوتی: 1) واجآرایی در شعر فرخی فرخی 83 بار این شگرد را بهکاربرده و در ساختن آن از 15 حرف (ن، ح، ب، خ، ش، د، ر، ز، س، و گ، م، ق) و از مصوت بلند «آ» استفاده کرده. در بیت زیر فرخی مصوت بلند «آ» را 8 بار بهکاربرده است:
(فرخی، 1389: 78) در بیت زیر صامت «ر» 11 بار به کار رفته است:
(فرخی: 101) واجآرایی در شعر عشقی در بررسی اشعار عشقی میتوان مواردی از کاربرد این آرایه ادبی را یافت:
(عشقی، 1357: 223)
(همان: 339) واجآرایی در شعر عارف
(عارف،1357: 157) شروع بیت دوم با کلمه یاد است که واج «ی» و واج «الف» با کشیدگی زیادی همراه است. موسیقی قافیه به کمک ردیفردیف مخصوص شعر فارسی است و به همراه قافیه به موسیقی شعر کمک میکند. ادیبان و شاعران ایرانی به موسیقی ردیف، اهمیت زیادی میدادند و یکی از دلایل توجه مفرط شاعران فارسیزبان به ردیف همین ظرفیت موسیقایی آن است. درباره اهمیت ردیف گفتهاند: «در شعر فارسی اندکی توقف حرکت قبل از روی میکنیم اما بهقدری نیست که موسیقی قافیه را اشباع کند به همین علت است که برای تکمیل آن موسیقی، از راه دیگر که وجود ردیف است استفاده میشود تا حروف مشترک پایان شعر را که یکی دو حرف بیشتر نیست، فزونی بخشد و موسیقی شعر را تکمیل کند.» (شفیعی کدکنی، 1376: 137)؛ اما اوج موسیقی شعر زمانی اتفاق میافتد که صامتها و مصوتهای ردیف و قافیه هماهنگی موسیقایی داشته باشند. ردیف موسیقایی در شعر لاهوتی در شعر لاهوتی، ردیف نقش مهمی باز میکند. در اشعار او که بیشتر مضامین سیاسی و اجتماعی حاکم است. ردیف در مهیج کردن کلمات برای رساندن مفهوم خاص مورد نظر شاعر کمک زیاد میکند. بسامد ردیف فعلی، در مقایسه با ردیف اسمی و ضمیر بالاست؛ و شاید به دلیل آلام درونی شاعر نسبت به اجتماع است لاهوتی برای اینکه مخاطب خود را آگاه و جامعه را از خواب دراز بیدار کند؛ لازم است که فعل را در شکل کوبنده در قالب ردیف بیان کند. فعل امر در اشعار لاهوتی فراوان به چشم میخورد گویی هر واژه چون پتکی برای بیداری بر سر مخاطب پایین میآید.
(لاهوتی: 120) لاهوتی در بیت زیر ردیفی بهکاربرده است که در حروف «ان» مشترکاند و این ویژگی بر غنای شعر افزوده است:
(لاهوتی: 18) ردیف موسیقایی در شعر فرخی در دیوان فرخی بیشتر اشعار، دارای ردیف هستند که اکثر این ردیفها، ردیفهای کوتاه فعلی و اسمی میباشد و تنها چهار غزل دارای ردیف بلند میباشد. کاربرد وسیع ردیف یکی از شگردهای زبانی فرخی یزدی میباشد. فرخی، قافیه و ردیفی به کاربرده است که در مصوت «انی» مشترکاند و این ویژگی بر غنای شعر افزوده است.
(فرخی: 110) ردیف موسیقایی در شعر عشقی در بیت زیر قافیه و ردیف در حروف «ان» و «ار» مشترکاند و این ویژگی بر غنای شعر افزوده است:
(عشقی: 297)
(همان: 192) ردیف موسیقایی در شعر عارف کاربرد ردیفهای فعلی یکی از ویژگیهای شعر عارف میباشد.
(عارف:177) قافیه و صنعتگرییکی دیگر از نشانههای قافیه بلاغی میزان مشارکت قافیه در ساخت صنایع ادبی است. قافیه به دو شکل در خلق آرایههای ادبی دخالت دارد. قافیه گاه به تنهایی و گاه به کمک کلمات دیگر بیت، صنعت ادبی میسازد. قافیه و صنعت تصدیر کلمات آغازین بیت و قافیه یکی است؛ مانند:
(عشقی: 177)
(فرخی: 112)
(عارف: 36) قافیه و صنعت تکرار تکرار در قصاید فرخی، عارف، عشقی و لاهوتی به شکلهای گوناگون آمده است:
(عارف: 35) گاه در سرتاسر بیت بخشی از قافیه تکرار میشود.
(لاهوتی: 8)
(فرخی: 107)
(عشقی: 310)
(عشقی: 303) گاه کلمه قافیه پشت سر هم قرار میگیرد. قافیه و صنعت ردالقافیه صنعت رد القافیه تکرار قافیه مصراع اول در آخر بیت دوم است. برخی از منتقدان و سبک شناسان در اینکه ردالقافیه چه حسنی به شعر میافزاید و کدام زیبایی بصری یا موسیقایی را میآفریند، بحثهای مختلف کردهاند از آن میان کورش صفوی در کتاب «از زبانشناسی به ادبیات» و سیروس شمیسا در کتاب «آشنایی با عروض و قافیه» نظر انتقادی خود را صراحتاً بیان کردهاند. شمیسا در کتاب اخیرالذکر میگوید: «معلوم نیست که در این بهاصطلاح صنعت، چه لطفی میدیدهاند.» (شمیسا، 1371: 110) به هر حال از آنجا که مبنای جمالشناسی این تحقیق در بلاغت قدیم استوار است، رد القافیه را جزو محسنات کلامی میداند و بدون اینکه قصدی در رد یا پذیرش نظر منتقدان فوق داشته باشد، اساس کار خود را بر نظریات بلاغی بلاغت سنتی مینهد. در نمونههای زیر رد القافیه را بهوضوح میتوان دید.
(لاهوتی: 7)
(فرخی: 127)
(عشقی: 342) قافیه و صنعت تلمیح صنعت تلمیح در قافیه قصاید سبب ایجاز میشود و قافیه را از محدوده کلمه جدا کرده به بازآفرینی یک داستان، مثل، متل یا اسطوره رهنمون میشود. همین ویژگی به بلاغت شعر میافزاید و باعث میشود، شعرا در قافیههای خود از این صنعت استفاده کنند.
(لاهوتی: 13) فرخی در بیت زیر با استفاده از صنعت تلمیح، واژه نمرود را در جایگاه قافیه بهکاربرده است
(فرخی: 154) میرزادۀ عشقی در بهکارگیری تلمیحات در قافیههای اشعارش سبک و شیوهای همچون شاعران سبک خراسانی بهکاربرده است.
(عشقی: 187) عارف در بیت زیر با استفاده از صنعت تلمیح، واژه کاوۀ حداد را در جایگاه قافیه بهکاربرده است.
(عارف: 185) قافیه و تشبیه شعرای عصر مشروطه در قافیهها صنعت تشبیه را به شکلهای مختلف به کار میبرند در این حالت قافیه در تصویرسازی شرکت میکند و همین امر بر بلاغت کلام میافزاید. گاهی کلمه قافیه، یک تشبیه کامل است شامل (مشبه و مشبهٌبه)
(لاهوتی: 13) «شمع»، کلمۀ قافیه و مشبهٌبه و «دو گوش» به آن تشبیه شده است.
(فرخی: 203) «پولاد» قافیه و مشبهٌبه و» باره بهمن به پولاد تشبیه شده است.
(عشقی: 359) «بیرون کردن از»، مشبه و درویش بیابانی «مشبهبه» و قافیه بیت است.
(عارف: 130) قافیه و استعاره شعرای قصیدهپرداز قافیه را به گونهای به کاربردهاند که استعاره مکنیه یا استعاره مصرحِ ساخته شود.
(لاهوتی: 13) گرگ لاشخوار، استعاره مصرحِ از روزگار است.
(فرخی: 117) لشکر سرخ استعاره مصرحِ از انوار خورشید.
(فرخی: 135) خفاش استعاره مصرحِ از مردم ضعیف و ناتوان جامعه است.
(فرخی: 83) امتحان فتنه، استعارۀ مکنیه است.
(عارف: 202) بیت الحزن، استعاره مصرحِ از وطن است.
(عشقی: 346) دزدان، استعاره مصرحِ از وطنفروشان است قافیه و کنایه گاه با یک کلمه و گاه با یک جمله کنایه ساخته میشود. شعرای قصیدهپرداز قافیه شعر را بهگونهای بهکار بردهاند که در ساختمان کنایه نقشآفرینی کند.
(لاهوتی: 13) دیدههای تر، کلمه قافیه و کنایه از چشمهای گریان است.
(فرخی: 257) رخ زرد، کنایه از بیمار و ناراحت بودن است.
(عشقی، 1342: 185) حرفهای پا به هوا، کنایه از حرفهای بیهوده و بیارزش است.
(عارف: 188) دزدبازار بودن، کنایه از هرج و مرج است. قافیه و ضربالمثل شعرا در پایان بعضی از ابیات، مثل و سخن حکیمانهای را به کار میبرند و قافیه جز پایانی آن جمله حکیمانه است.
(فرخی: 147) ضربالمثل، حرف حسابی جواب ندارد.
(عشقی: 297) ضربالمثل، جوینده یابنده بود.
(فرخی: 194) ضربالمثل، کاسه گرمتر از آش شدن
(عارف: 213) ضربالمثل، آش دهنسوز بودن. قافیه و جناس ساختار قافیه چنان است که هماهنگی صامتها و مصوتها در هجای پایانی و یکسان بودن حرف روی در قافیهها، امکان پدید آمدن انواع جناس بهخصوص جناس زائد و مطرف را فراهم میکند. انواع دیگر اجناس که در قافیههای شعرهای موردنظر ساختهشده عبارتاند از: جناس تام، جناس خطی، جناس اشتقاق، جناس لفظی و جناس مکرر.
(لاهوتی: 3) گشتن در بیت اول به معنی چرخیدن و در بیت دوم فعل اسنادی به معنیشدن است.
(لاهوتی: 7) بدرود، در بیت اول به معنی درو کردن و در بیت دوم به معنی خداحافظی کردن است.
(فرخی: 178) سرگذشت، در بیت اول به معنی حکایت و داستان و در بیت دوم به معنی از سر گذشتن و عبور کردن است.
(عارف: 185) عارف در بیت فوق واژههای اینان و ایران را در جایگاه قافیه بهکاربرده است که جناس ناقص اختلافی است. قافیه و صنعت تناسب تناسب در بین کلمات بیت به فراوانی دیده میشود؛ اما برای ساختهشدن قافیه بلاغی، شعرا بین قافیه و کلمه قبل از آن تناسب ایجاد کردهاند.
(لاهوتی: 1) تناسب بین واژههای باغبان، نشانیدن و تاک وجود دارد.
(فرخی: 92) در بیت فوق تناسب بین واژههای آزادی، نینوا، خون و انقلاب وجود دارد.
(عشقی: 192) واژه تعبیر و خواب در بیت فوق تناسب دارد. قافیه و صنعت تضاد یکی از شیوههای که در این پژوهش به آن توجه شده است تضاد بین کلمه قافیه با کلمه قبل از خودش است. این ابتکار نیز راهی برای ساختهشدن قافیه بلاغی است.
(لاهوتی: 1) مخدوم قافیه بیت است و با واژه خادم تضاد دارد.
(فرخی: 139) غنا قافیه بیت است و با واژه فقر تضاد دارد.
(عارف: 231) بر قافیه بیت است و با واژه بحر تضاد دارد.
نتیجهقافیه بهعنوان بخشی اساسی از موسیقی کناری شعر، علاوه بر نقش موسیقیایی و غنای موسیقیایی شعر، در انتقال مفاهیم مورد نظر شاعر نیز نقش دارد و شاعران توانا از این ویژگی قافیه در جهت ایجاد هارمونی و هماهنگی در شعرشان نهایت استفاده را بردهاند و بدینصورت بر زیبایی و تأثیر شعر خود افزودهاند. قافیه از ارکان مهم شعر فارسی است و شاعران همواره به آن اهمیت دادهاند. سرودن اشعار با قوافی مشکل و ذکر کردن انواع نقشها برای قافیه، از توجه آنها به قافیه حکایت میکند. با همۀ اهمیتی که قافیه دارد، گاهی ابیات بیقافیه در دیوان برخی از شاعران پیدا میشود. ولی حتماً آن ابیات دارای ردیف هستند و ردیف کمبود قافیه را در موسیقی جبران میکند. قافیه یکی از ارکان رازآلود شعر فارسی است و اگر بخواهیم زیباییهای ادبی را در شعر پیدا کنیم بیشک قافیه یکی از راههای رساندن ما به سرچشمۀ زیباییهای ادبی است. آنچه در این پژوهش موردبررسی قرار گرفت، قافیه بلاغی است. قافیه بلاغی کلمهای است که از یکسو نقش موسیقایی دارد و برای القای حس و عاطفه شعر مورد استفاده قرار میگیرد و از سوی دیگر در قالب یکی از صنایع ادبی جلوه میکند. به تعبیر دیگر روساخت زبانی قافیۀ بلاغی موسیقی شعر را کنترل و تنظیم میکند و از طرفی در آفرینش صنایع ادبی نقش مؤثری دارد. بدین ترتیب قافیه ادبی از ترکیب موسیقی لفظی و ادبی ساخته میشود و شاعر میتواند از این ویژگیها در شعر بهره بگیرد.
منابع و مآخذ1ـ حافظ، خواجه شمسالدین. دیوان اشعار. تصحیح انجوی شیرازی، تهران: جاویدان، 1367. 2ـ رازانی، حسین، «قافیه بلاغی با تکیه بر قصاید رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری»، پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی، شماره 2، صص 112-95، 1390. 3ـ رازی، شمس قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم. به کوشش محمّد رمضانی، تهران: مؤسسة خاور، مطبعة مجلس، 1362. 4ـ شفیعیکدکنی، محمّدرضا. موسیقی شعر. چ 4، تهران: آگه، 1376. 5ـ عارف قزوینی، ابوالقاسم. دیوان. به کوشش مهدی نورمحمدی، تهران: سخن، 1389. 6ـ عشقی، میرزاده. به تصحیح علیاکبر مشیر سلیمی، چ 8، تهران: سپهر، 1357. 7ـ فرخی یزدی، میرزا محمد. دیوان اشعار. تصحیح حسین مکی، تهران: جاویدان، 1389. 8ـ لاهوتی، ابوالقاسم. دیوان اشعار. تصحیح بهروز مشیری، تهران: توکا، 1357. 9ـ محمّدی، علی؛ طاهره قاسمی. «بررسی نقش قافیه در تحولات آوایی زبان فارسی»، فصلنامة فنون ادبی، سال هشتم، شماره 8، تابستان، صص 15- 32، 1395. 10ـ منوچهری دامغانی، احمد بن قوص. دیوان اشعار. تصحیح محمد دبیر سیاقی، تهران: زوار، 1363. 11ـ یوسفی، غلامحسین. «موسیقی کلمات در شعر فردوسی»، مجلة دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه فردوسی، سال چهاردهم، شمارة 2، صص 252-285، 1357. * دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. ** دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. (نویسنده مسوول) *** استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. تاریخ دریافت: 27/5/1398 تاریخ پذیرش: 5/9/1398 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1ـ حافظ، خواجه شمسالدین. دیوان اشعار. تصحیح انجوی شیرازی، تهران: جاویدان، 1367. 2ـ رازانی، حسین، «قافیه بلاغی با تکیه بر قصاید رودکی، عنصری، فرخی و منوچهری»، پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی، شماره 2، صص 112-95، 1390. 3ـ رازی، شمس قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم. به کوشش محمّد رمضانی، تهران: مؤسسة خاور، مطبعة مجلس، 1362. 4ـ شفیعیکدکنی، محمّدرضا. موسیقی شعر. چ 4، تهران: آگه، 1376. 5ـ عارف قزوینی، ابوالقاسم. دیوان. به کوشش مهدی نورمحمدی، تهران: سخن، 1389. 6ـ عشقی، میرزاده. به تصحیح علیاکبر مشیر سلیمی، چ 8، تهران: سپهر، 1357. 7ـ فرخی یزدی، میرزا محمد. دیوان اشعار. تصحیح حسین مکی، تهران: جاویدان، 1389. 8ـ لاهوتی، ابوالقاسم. دیوان اشعار. تصحیح بهروز مشیری، تهران: توکا، 1357. 9ـ محمّدی، علی؛ طاهره قاسمی. «بررسی نقش قافیه در تحولات آوایی زبان فارسی»، فصلنامة فنون ادبی، سال هشتم، شماره 8، تابستان، صص 15- 32، 1395. 10ـ منوچهری دامغانی، احمد بن قوص. دیوان اشعار. تصحیح محمد دبیر سیاقی، تهران: زوار، 1363. 11ـ یوسفی، غلامحسین. «موسیقی کلمات در شعر فردوسی»، مجلة دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه فردوسی، سال چهاردهم، شمارة 2، صص 252-285، 1357. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 555 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 135 |